هدفی متفاوت برای سال جدید - صفحه 54

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    امیر تقوایی گفته:
    مدت عضویت: 1083 روز

    فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظِیمِ(74)

    ۞ فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ(75)

    وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ(76.

    إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ(77)

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و هم مدارهای عزیز

    چیزی که من از این آیه می‌فهمم اینه که در این چند آیه اشاره همه چیز به قرآن و عظمت قرآن هستش

    اشاره‌ای به ستارگان و جایگاه ستارگان می‌کند

    که در دید اول شاید تایید به علم نجوم و علوم غریبه باشد

    که استفاده از تاثیر

    ستارگان و جایگاه ستارگان را با چه آب وتابی برسی می‌کنند

    چون داستانهای که برایش نگفته اند

    اما مگر میشود کتاب توحید

    از عوامل بیرونی و قدرت ستارگان بگه

    اگر کمی دقت شود خداوندهمه آنها را قرآن کریم می‌داند

    قسم به اون جایگاه ستاره

    که همون قسم عظیم همون جایگاه ستاره قرآن کریم است

    لَقرآن

    لَقرآن

    تاکید چند باره که انه لَ قرآن

    نمی‌دانم چرا در ترجمه‌ها طور دیگه‌ای عنوان شده

    شاید در زمان نزول قرآن اهمیت و جایگاه ستارگان خیلی مورد توجه بوده است

    اما به نظر من خداوند در قرآن قسم عظیم می‌خورد به خود قرآن است

    و می‌گوید این جایگاه عظیم قرآن است

    و تاکید دارد که این قرآن کریم است و خسیس نیست

    و بخشنده اما

    برای دست کسانی که آلوده به شرک شدند یا فکر آنانی که آلوده به شرک است

    یا به قول استاد مدار کسانی که باورهای شرک آلوده دارند نمیرسد

    آن مدارقرآنی مدار مطهرون است

    به اون مدار عظیم جز مطهرون و پاکان از باورهای شرک آلود راهی ندارند

    واما در اون مدار قرآن چه سخاوتمندانه و کریمانه پذیرایی می‌کنه

    خدایا

    به اون قسم عظیمت قسمت میدم

    که کمکمون کن که لذت کرامت قرآن رو بچشیم

    لذت مدار مطهرون

    خدایا به این رنج دوری از قرآن کریم پایان بده

    در انتها ممنونم از کامنت قرآنی زیباتون خانم سعیده گرامی

    که منو متوجه این آیه کرد

    آرزوی سعادت ثروت و سلامتی و شادی روز افزون دارم براتون لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  2. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1804 روز

    لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ

    زبانت را به حرکت در نیاور تا در خواندن آن شتاب ورزی.

    إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ

    بی تردید گردآوردن و قرائتش بر عهده ماست

    فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ

    پس هنگامی که آن را خواندیم،خواندنش را دنبال کن.

    ثمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ

    سپس توضیح و بیانش نیز بر عهده ماست

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی

    خواستم فقط یه موضوعی رو برای خودم و دوستان

    یادآوری کنم…من مدتها فایل گوش میدادم، کامنت

    میخوندم، یادداشت برداری میکردم، اما تغییرات خیلی آرام و نامحسوس بود، تا جایی که متوجه شدم در هنگام دریافت آگاهی ها باید حضور داشته باشم، ذهن خودآگاه به این دلیل که تغییر رو مثل مرگ میبینه برای خودش و با تغییر مبارزه میکنه، یکی از کارهایی که برای جلوگیری از تغییر خودش انجام میده اینه که با ایجاد عجله و شتاب در درک یا تبیین موضوعی یا انداختن قلابی که نوک اون قلاب موضوعی وسوسه انگیز برای رفتن ذهن به گذشته یا آینده هست سعی میکنه حواس شما رو از موضوعی که سعی دارین در لحظه حال روش تمرکز کنید و بوسیله اون ذهنو تغییر بدین پرت کنه و خودش بر تخت بنشینه، اینجوری اگه ساعتها فایل گوش بدیم تاثیر خاصی نداره، اما چاره کار چیه؟ چیزی که من درک کردم و در زندگی خودم پیاده کردم (کتابهای زیادی در این باره نوشته شده) این بود که سعی کردم هر کاری انجام میدم فقط همون کار رو انجام بدم! منظورم اینه که به قول اکهارت توله اگه دستتونو دارین میشورین تمرکز کنید روی شستن دستها، خنکی یا گرمی آب، صدای آب، این کارو در مورد هر چیز دیگه انجام بدین تا یواش یواش انسان متمرکز تری بشین ( و ذهنتون در گذشته و آینده پرواز نکنه)، فرق من قبل از این آگاهی و بعد از این آگاهی این شده که قبلا با ذهنم قرآن میخوندم و درک سطحی داشتم و روی قلبم تاثیر خاصی نداشت، اما الان (با تمرین و ممارست) با قلبم میخونم (و خیلی راه داره تا بهتر بشم) و لذت میبرم، قرآن شراب مومنانه، برای اینکه بفهمیم یه کامنتو با ذهن داریم میخونیم یا نه باید ببینیم قلبمون حضور داره یا نه و لذت میبریم یا نه، مثل اینه که یه وعده غذا رو برای سیر شدن بخوریم یا لذت بردن!تا وقتی دارین لذت میبریم یعنی اونجا حضور داریم و به پیام اون غذا در قالب طعم های جادوییش گوش میدیم و همون لحظه اگه با کسی صحبت کنیم یا اسیر ذهن بشیم لذت غذا رو درک نمیکنیم…شاید خلاصه بخوام بگم باید مطالبو کامنتها رو و فایلهای استاد رو مزه مزه کنید و ذره ذره بچشید، دوستان از وقتی نگرشمو در مورد روش استفاده از فایلها تغییر دادم دارم با فایلها عشقبازی میکنم، خیلی لطیف شدم، فقط ازتون میخوام فایلها رو این مدلی که هدفونو تو گوشم بزارم و بخوابم یا مثلا کارامو انجام بدم در کنارش گوش بدم گوش ندید، فایلها و کامنتها رو نوش جان کنید! آیات قرآنو ذره ذره با آگاهی بچشید ببینید چیکار میکنه باهاتون! درباره نتیجه بهتون بگم تو این یکی دو ماه گذشته نزدیک 30 تومن بغیرالحساب بحز حقوقم و عیدی با اینکه کارمندم و هیچ کسب و کاری ندارم از جاهایی که گمان نمیبردم ورودی مالی داشتم، و نکته جالبش اینه که فقط دارم روی احساس لیاقت و ویژگی های شخصیتیم کار میکنم، که همه چیز تکامل شخصیت خودمونه که ظهور توحید در قلبمونه… فقط برای بودن در لحظه حال باید تمرین و ممارست داشت،من متوجه شدم تمرکز یعنی همون در لحظه حال بودن، چرا این موضوع اینقدر مهمه؟ وقتی در لحظه حال باشیم آگاهیم و مراقبه داریم و الهاماتو دریافت میکنیم، (نقطه مقابل یکی شدن با ذهن و اسیر نجوا شدن)…این همون مقام صمت در عرفانه که وقتی گوش جان به روی نجواهای ذهن بسته شد به روی ندای ملکوت باز میشه، این همون مقام سکوته… یادمون باشه، هر کاری میکنیم فقط همون کار رو انجام بدیم ( و هزار تا کار دیگه با ذهنمون انجام ندیم!) و در آخر این که دوستان لطفا این کامنتو با ذهنتون نخونید!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
  3. -
    بهار گفته:
    مدت عضویت: 1682 روز

    بنام خداوند مهربانم

    خداوندا هر انچه که من دارم از آنِ توست.

    سلام به استاد عزیزم ،خانم شایسته قشنگم و بچه های این سایت ناب و الهی.

    من سه سال میشه حس خیلی خوبی دارم تو سال جدید چون هدف گذاشتم و سال که نو میشه ادامه هدفی رو قراره برم که پارسال یا دوسال پیش گذاشتم، تا رسیدن به نتیجه بهتر و بهتر( هدف اصلی خودشناسی بوده) ،تضادها هستن،کنترل ذهنا هستن ولی قدرت خداوند خیلی پر رنگتر از اینهاست و منو قدرتمند میکنه برای رفتن تو مسیرهای جدیدتر،به قول استادم همه چی به لطف خداوند میاد،چون رو احساس لیاقتت داری کار میکنی.

    وای من تو زندگیم (یاد گرفته بودم )هرکسی هرچی بی احترامی میکنه بازم بهش احترام بزارم,و اینو مادرم بهم یاد داده بود، تا همین الانم ایشون داره این عادت کاملا غلط رو میره جلو.

    ولی من 3 ساله به هیچ عنوان شخصییتم قابل مقایسه با قبل نیست،ولی مامانم بازم همینه از نزدیکترین فرد تو زندگیش بی احترامی میبینه و میگه ولش کن ،و گریه میکنه ناراحت میشه وعذاب میکشه،من یاد گرفتم وبازم بیشتر باید رو خودم کار کنم که واسه حرفام ارزش قائل باشم و هیچی بهش نگم ،فقط دعا میکنم انشالله یروز متوجه بشه،که کوچلو کوچلو میبینم میخواد مث من باشه‌ ارزش قائل باشه واسه خودش،

    افراد اطرافم گلچین شدن،هم خودم اگاهانه هم جهان این کارو واسم کرد، حتی به بعضیا اجازه نمیدم با تلفن صدامو بشنون، بدون غرور بیجا و بعضیارو هم خیلی دوس دارم ولی بدون وابستگی.

    من رو شخصیت کار کردنو 3 ساله دارم تجربه میکنم ،همه چی بعدش به لطف خدا میاد،انگار خداوند میشه همه چیز تو،یعنی همه چیز.

    وقتی رو شخصیتت کار میکنی همه چی عوض میشه ادمای اطرافت،طرز رفتارت،طرز صحبتت ،انتخاب دوستات،رفتارهای بقیه،خرید کردنات ،سلیقت،تن صدات ،ریکشنات،قدرت درونت، باورات، اصلا انگار روحت انقدر بزرگ میشه که گاهی اتفاقی ادمهای قبلو میبینی،احساس میکنی اونا از یه کره دیگه هستن به خاطر اون فاصله فرکانسی.

    ما 3 ساله مهاجرت داخلی کردیم، و بزودی مهاجرت به دبی داریم انشالله و سکوی پرتاب ما میشه برای مهاجرت به اِمریکا( این جسارت هدف گذاشتنو من قبلا اصلا نداشتم ،من میگم ،فرکانسها و باورهای مورد نیازو میسازم و خداوندم واسم موجودش میکنه)

    توی همه زمینه ها مهاجرت خیلی بهم کمک کرده خیلی خیلی زیاد، از جزیره کیش تا تهران با پرواز یک ساعتو 45 دیقه بیشتر نیست،ولی 3 ساله هیچکسیو بجز مادرم و دختر خالم ندیدم اونم یکی دوبار ، انقدر متعهد بودم رو هدفم که تنها کسی که تو دنیا دارمو نرفتم دیدنش یعنی مامانم، تا الان که مادرم شاکی شد چون یک سالو 7 ماهه ندیدمش مجبور شدم بیام پیشش تهران وکوروش همسرم ترسید گفت من نمیام ،از اونجا میخوام بیام فقط یک سال مراقبه کنم و من درکش میکنم الان که اینجام.

    چون هیچ کسی نمیتونه بیاد تو فرکانس تو و جهان اجازه نمیده و این یه قانونه،ولی من خودم اومدن تو فرکانس بقیه و دارم اذیت میشم به جای لذت بردن،چون کسی نمیدونه درون من چقدر متفاوت شده.

    یه چیز خیلی خیلی جالب انگار مادر دختر قبل نیستیم همو اصلا درک نمیکنیم ولی استادم بهم یاد داده واسه خودت و حرفات ارزش قائل باش چیزیو بزور بهش نمیگم فقط احترام میزارم،خیلی چیزا میگه بهم با وجود اینکه میدونه چقدر اتفاقات خوب داره واسم میوفته ولی راجع به حجابو نمازو اینا میگه بهم ،میگه تو همه چیزات خوبه ولی نمازو روزتم بگیر، حالا من روزی نیست شایدم ساعتی نیست که سپاسگزاری نکنم یعنی توجه یعنی نماز و با قانون سلامتی فوق العاده هم که روزه واقعی ام همیشه ،خیلی وقتا با خنده و بی توجهی ردش میکنم ولی عجیب عاشق هم شدیم مثل دوتا خواهر یا دوتا رفیق ،اختلاف سنیمون 15 ساله،من شب هفته بابام که به رحمت خدا رفت بدنیا اومدم که مامان 15 سالش بوده خدارو همیشه شاکرم به خاطر ارتباط قشنگمون ، الان 3ساله که راه درست رو شناختم و استاد منو با قانون و این مسیر فوق العاده عالی اشنا کرده،میگم خب حتما این جهان خیلی خیلی باید جذابو قشنگ باشه واسم که من انقدر باعجله یعنی 6 ماهگی به این دنیا اومدم و باید کشفشون کنم اتفاقات عالیمو.

    خداوند شاهده اصلا باورم نمیشه انقدر عاشق مامانم شده باشم و حرفاش ناراحتم نکنه قبلا و سالها جنگ میکردیم مدام مدام قهرو دعوا ،و تعجب میکنه که من اروم شدم و من عشق میکنم حتی با مخالفتاش،بنظرم روحم داره بزرگو بزرگتر میشه و انقدر واسه خودم ارزش قائل هستم که طرز رفتار بقیه از جمله مادرم کاملا عالی شده و این یکی از اون هدفهای اصلیم بود ،از رابطه کاملا عاشقانه بین منو کوروش همسرمم که نگم چقدر زیبا بدون وابستگی و عالیتر شده.

    از سلامتی ، خودشناسی واقعی و خداشناسی واقعی و ازادی مکانی و زمانی و رشد بیزینسمونم که قبلا گفتم و بزودی ازادی مالی هم در راه است به لطف خدای مهربونم

    زندگی من از همه لحاظ کاملا متفاوت شده چون هدف اصلیم تا الان خود شناسی و توحید یعنی خدا شناسی بوده و هست برای همین هم همیشه سپاسگزار خداوندم هستم و استاد عزیزم،و خودم که هنوزم تلاش میکنم که بهترو بهتر بشم.

    خدایا همه مارو هدایت کن به یه عالمه اتفاقهای عالی،آمین

    همگی در پناه الله مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  4. -
    زینب سلمان زاده گفته:
    مدت عضویت: 2437 روز

    بنام خدایی که بشـــــــدت کافیست

    سلام

    خدا رو شکر میکنم که سال گذشته در مدار دوره بی نظیر لیاقت بودم و تونستم دوره را براحتی تهیه کنم و با استفاده از اون به لطف الله و تلاش خودم خــــــــــیلی خوب تر شدم تو بحث لیاقت

    روابطی که شاید هیــــــچ وقت خودم رو بدون اونها نمی دیدم و برای دیده شدن در اونها خیلی زور میزدم خیلی از خودم میزدم الان که فکرشو میکنم خودم نه که جهان من رو جدا کرد و الان بابتش فقـــط خدا رو شکر میکنم، من این لابلا فقط روی بحث لیاقت کار کردم و سعی کردم جلسه به جلسه تمرینش رو انجام بدم و برم جلسه بعد

    سال گذشته به لطف خداوند و تلاشم برای موندن در این مسیر، دو چیزی که تا چند سال پیش هم فکرشو نمی کردم بتونم زندگی شون کنم، ورود به جهان موسیقی و دوچرخه سواری کردن بود ولی سالی مه گذشت من دو تاش رو انجام دادم، ساز موسیقی ای که میخواستم رو خریدم و آموزش دیدنش رو هم شروع کردم و دوچرخه سواری که اونم دوچرخه ام رو خریدم و حدود 6 ماهی میشه تو سطح شهر دوچرخه سواری کردنم رو شروع کردم و چـــــــقدر با همین دو کاری که شروع کردم زیبایی های بیشتر و بـــــــــــیشتری رو زندگی کردم، مثلا همین دیروز بعد سه روز دوباره رفتم دوچرخه سواری ولی مثل ماههای قبل میخواستم همون جای همیشگی برم بعد رکاب زدن بشینم ولی این سری یه حس جذابی بهم میگفت زینب این سری برو اون سمت رودخانه، اولش ذهنم میخواست باهاش بحث کنه و میخواست با دلایلی مثل، نه باید از فلان پل شلوغ رد بشی، نه حالا تعطیلاته و اون سمت شلوغه و تو شلوغی رو دوست نداری همین جای همیشگی رو برو اما به لطف خداوند حرف اون حس جذاب رو گوش دادم و از همون پل شلوغ با رعایت احتیاط در رکاب زدن رد شدم و رفتم اون سمت رودخانه که ورودی اش یه خورده شلوغ شد و همونجا دوباره ذهنه میخواست همچنان منصرف کنه تا برگردم ولی گفتم اشکالی نداره میرم داخل ببینم چطوره فوقش برمی گردم ولی رفتم و یه جای قشنگ سرسبزِ ساکت رو دیدم و نشستم که از همون ورودی اون قسمت انرژی های خوبش شروع شد واسم، از پاکبانی که چقدر با حس خوب استقبال کرد و سلام کرد و کلی آرزوی خوب کرد و بهم گفت دخترم راحت باش من حواسم به دوچرخه ات هست که ازش تشکر کردم بهش گفتم ممنونم من میخوام همین جا بشینم و بعد نیم ساعت که نشستم و داشتم از منظره زیبای رودخانه و سکوت آرامش بخشی که در جریان بود لذت می بردم یه خورده بعدش مسئول حراستی که اونجا بود بهم گفت اونجا که نشستید آفتاب شده بیاید بالاتر سایه هست و خلاصه بیشتر یک ساعت اونجا نشستم و کلی لذت بردم، بعدش موقع برگشتن هم که 4 تا گربه کوچولو که تازه بدنیا اومده بودن و چند دقیقه پای نگاه کردن به اونها نشستم و کلی کیف کردم

    خوشحالم و خدا رو بــــــــی نهایت شکر میکنم یک بار کامل این دوره رو نوش جان کردم و از قبل شروع سال جدید برگشتم از اول برای نوش جان آگاهی های ناب دوره لیاقت که به خودم تعهد دادم همیشه مرور کنم و برای یک بار و دو بار و حتی ده بار نیست برای همیشه باید باشه

    خدایا شـــــــکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  5. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2379 روز

    سلام به همگی.

    سال نو را به همتون تبریک میگم.

    انشااله سال پر باری برای ههمون باشه.

    سوالی دارم.

    در فایلهای قبلی شنیدم که همه شغل ها پتانسیل یکسانی در پول ساختن دارن و میشه با رفتن به سمت عشقت به آزادی مالی و زمانی و….برسیم.

    کار من تاسیسات و خدمات فنی هست.

    شدیدا هم علاقمند به کارم هستم.

    چندین ساله دارم کار میکنم و هر روز دارم یاد میگیرم. در آمدم بالا و بالاتر رفته.

    هر سال که میگذره مشتری های من بیشتر میشه.این وسط تقریبا وقت آزادم صفر میشه.

    الان بخوام یه مسافرت برم خب وقت ندارم.

    بخوام تعطیل کنم برم در آمد ندارم.

    رفتم دنبال الگو و افرادی که قبلا تو این کار بودن.

    همشون در بهترین حالت چند تا نیرو گرفتند ولی باید بالا سرشون باشن.

    اگه مسافرت برن باید جوابگوی تلفن باشن.

    بعضی دیگه زدن تو کار فروش قطعات تاسیسات و….

    اونا اوضاشون بهتره.

    میتونن نیرو بذارن و یا آنلاین بفروشن و …

    پس تو کار خدماتی ما نمیتونیم آنلاین کار کنیم که آزادی مکانی و زمانی داشته باشیم.

    پس هر شغلی پتانسیل یکسانی نداره.

    الان شغل شما استاد عزیز که جدیدا هر کس یه کتاب خونده میاد سخنران میشه و الا ما شاالله چقد زیاد شدن تعداد اساتید موفقیت،چنین پتانسیلی را داره.

    چون بحث آموزشه

    نیاز نیست وسیله ای را اوراق کنی.لمسش کنی و سردی و داغیش را چک کنی.

    اورینگ عوض کنی و تعمیر کنی و ….

    کار فروش چه آموزش باشه چه فروش یه نوع وسیله،میشه بصورت آنلاین باشه.

    حالا فروش وسیله نیاز به پست و حمل و نقل داره ولی باز شدنیه.

    ولی من که عشق اوراق کردن و کار فنی را دارم چی؟

    نمیشه کا آنلاین اوراق کنم

    کار من فیزیکی هست.

    احتمالش هست که تو این کار خیلی ثروتمند بشم ولی احتمال اینکه به آزادی زمانی برسم و از هر جای دنیا انجامش بدم نیست.

    بعضی دوستام میگن تغییر شغل بده برو تو کار فروش.ولی من با این کار حال میکنم.نمیشه که همه فروشنده باشن.

    از خدا خیلی هدایت خواستم.

    فقط هر روز که میگذره فشار کاری من و نیرو هام بیشتر میشه.تازه کمر درد و بدن درد هم سراغمون اومده.من الان جوونم و نیروی جسمی دارم.چند سال دیگه چی؟

    ممنون میشم جواب منا بدین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مریم محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1256 روز

      سلام دوست عزیز. امیدوارم عالی باشید و در بهترین زمان و مکان پیام منو دریافت کنید.

      من فک می‌کنم هر کاری پتانسیل اینو داره که آزادی زمانی و مکانی بهمون بده فقط باید راهشو پیدا کنیم. اگه هنوز ایده‌ای به ذهنمون نرسیده برای اینکه یه سری مقاومت‌های ذهنی داریم که اجازه نمیده ما به مدار دریافت ایده‌ها هدایت بشیم. مثلا در مورد شما همینکه رفتید دیدید که آدمایی که از دور هم کارشون رو مدیریت می‌کنند مدام درگیر جواب تلفن دادن هستند، این مقاومت رو در ذهن شما ایجاد کرده که نمیشه، امکان پذیر نیست. اما شما با اون آدما فرق دارین، شما تو این سایت الهی هستید که داره فریاد می‌زنه همه‌ی خواسته‌های ما امکان پذیره. این ذهنیت رو باید تغییر بدید تا به راه حل‌ها هدایت بشید.

      در مورد مشکلات جسمانی که گفتید براتون پیش میاد، باز هم این نگرش محدودیت ذهن میاد که دنبال راههای بهتر نمی‌گرده. توی سریال سفر به دور آمریکا اون قسمتی که استاد می‌خواستن اسباب کشی کنند دیدیم که اون کارگر‌ها چقدر مجهز کارها و انجام می‌دادن، همه چیزو اهرم می‌کردند یا از سطح شیب دار استفاده می‌کردند، اما تو ایران، یا حداقل تو مداری که من باهاش مواجه بودم کارگرای اسباب کشی کلی خودشون رو اذیت می‌کنند.

      امیدوارم پاسخم به شما کمک کنه. هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد و سلامت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    فاطمه محسنی گفته:
    مدت عضویت: 460 روز

    به نام خداوند نور و مهربانی .

    امروز برگ اول سفر خودشناسی من شروع میشود . از امروز یک شخصیت جدید و توحیدی تر میسازم در این مسیر گام برمیدارم . ایمانم را به خداوند نشان میدهم و به امید خدا نتایج خوبی میگیرم .

    احساس لیاقت : من در این زمینه شدیدا مشکل دارم .

    من وقتی صحبت میکنم هم در ذهنم خودم خودم را مسخره میکنم و به حرف هایم ایمان و اعتقاد ندارم و حس میکنم حرف درستی نمیزنم .

    من حتی به یکی از دوستانم شدیدا وابسته شدم و او را کنترل میکردم و او از زندگیم رفت به بدترین حالت .

    من به خودم اعتماد و اعتقاد ندارم خودم را قبول ندارم و احساس ارزشمندی نمیکنم .

    من خودم را با دیگران مقایسه میکنم و از موفقیت دیگران ناراحت میشم و احساس بی کفایتی میکنم .

    من نمیتوانم تصمیماتم را عملی کنم در بلند مدت .

    من مشکلات زیادی در این زمینه دارم و باید روی خودم کار کنم .

    به امید خداوند امروز شروع کردم .

    خدایا سپاسگزارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 54 رای:
    • -
      فرزانه علیان گفته:
      مدت عضویت: 1839 روز

      فاطمه عزیزم سلام

      بهت تبریک میگم که تصمیم گرفتی از خودت یک شخصیت جدید بسازی

      تحسینت میکنم که در این مسیر توحیدی گام برداشتی

      تحسینت میکنم که قصد داری شخصیتت رو ارتقا بدی و یک فاطمه ی ارزشمندتر رو به جهان اطرافت ارائه بدی…

      خوشحالم که یک نفر دیگه به جمع این خانواده صمیمی و الهی پیوست

      خدایا شکرت

      دوست عزیزم

      اینجا توی این سایت، همه چیز بهشتیه

      همه چیز رنگ و بویی از نور و عشقِ خداوند رو در خودش داره

      کلام استاد عزیزمون، همون کلام خداست که بهمون آرامش میده و نور حقیقت رو به قلب هامون میتابونه

      هرکسی که اینجاست و از فایل های ناب استاد استفاده کرده و به اونها عمل کرده، نتایج بی نظیری در زندگیش گرفته

      شما هم بعد از مدتی استفاده کردن از آگاهی های این سایت، پس از عمل کردن به آنچه که میشنوی، میتونی نتایج رو در زندگیت ببینی

      پس از اینکه تکاملت رو طی کردی و ثابت قدم بودی در این مسیری که خداوند هدایتت کرده، آرامش قلبی و الهی رو در وجودت احساس خواهی کرد(((:

      من بعنوان یکی از اعضای این خانواده بزرگ و الهی، خواستم بهت تبریک بگم تولدت رو به این مسیر نورانی و پر از عشق

      امیدوارم بزودی بیای و از نتایجت برامون بنویسی و مارو خوشحال کنی

      اینجا به تمام خواسته هات میرسی

      به شرط ایمان، به شرط توحید و به شرط عمل به هر آنچه که از زبان استاد میشنوی…

      امیدوارم بهترین ها برات رقم بخوره

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      کوثر احسانی تبار گفته:
      مدت عضویت: 1815 روز

      سلام

      چقدر تحسینت می کنم

      افرین به تو،یه نکته ای که از کامنت تو گرفتم این بود که خودت رو قبول نداری

      و این یه تلنگر بود به من که خیلی قبلتر ها اگه روی خودم کار میکردم اگر اشتیاق فراوان داشتم خب میشد اما اگه تغییر شرایط جزئ بود،من خودم رو قبول نداشتم که کاری کنم و انقدر اطمینان نداشتم که بتونم،اما الان تو بهم تلنگر زدی

      که هرکاری میکنی باید خودت رو اول قبول داشته باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 970 روز

    به نام الله هدایتگرم

    سلام به استاد عباس منش عزیز و مریم جون

    سلام به دوستان خوبم

    سال نو رو به همه تبریک میگم امیدوارم سالی پر از خیر و برکت و شادی و سلامتی داشته باشیم

    خداوند رو سپاسگزارم که منو هدایت کرد به دوره ی بی نظیر احساس لیاقت و سپاسگزارم از استاد که وقت گذاشتن و این دوره رو آماده کردن

    به جرات می تونم بگم زندگی من به دو بخش تقسیم شده زندگی قبل از آگاهی های دوره ی احساس لیاقت و زندگی بعد از دریافت آگاهی های فوق العاده ی احساس لیاقت

    وقتی دوره روی سایت قرار گرفت من به لطف الله دوره رو تهیه کردم و خدا می‌دونه چه نتایج غیر قابل باوری وارد زندگیم شد

    با عمل به آگاهی های دوره ی احساس لیاقت

    من یه سفر به درون خودم داشتم ودیدم چقدر انرژی و وقت من داره صرف چیزهای پوچ و بیهوده میشه واز همون جلسه ی اول سعی کردم تا جایی که میتونم تغییر بدم شرایط زندگی مو و عمل کنم به تمام مواردی که گفته میشه وهر جلسه سورپرایز میشدم که چرا من قبلاً به این چیزها توجه نمی‌کردم چرا من با اینکه روی خودم کار میکردم واز فایلهای رایگان استفاده می کردم وفکر میکردم خیلی دارم درست رفتار میکنم مواردی به این واضحی رو اصلا نمی‌دیدم و دقیقا همین رفتارها بود که نمیزاشت نتایجم جوری بشه که انتظار دارم وای خدایا اگه هزاران بار در لحظه خدا رو شکر کنم باز کمه که منو هدایت کرد اگه هزار بار از استاد تشکر کنم باز نتونستم حق مطلب رو ادا کنم … زندگی من کلا عوض شد هزاران درجه تغییر مثبت داشتم روابطم با بچه هام به طرز جادویی عالی شده تصمیم های جدی گرفتم توی دوره ودارم عمل میکنم 10 کیلو وزن کم کردم تا الان واندامم عالی شده اعتماد به نفسم کلی بهتر شده نتایج مالی خیلی خوبی وارد زندگیم شده خیلی راحت هر چه دلم بخواد و میتونم تهیه کنم توی همین دید و بازدید های سال نو رفتارم با همه خیلی بهتر شده و دقیقا فامیل و دوستان متوجه تغییر من میشن و بعضی هاشون هم به من تبریک گفتن هم برای اندامم هم رفتارم ( خواهرام میگن مریم تو خودتی نمی‌بینیم دیگه سر بچه هات داد بزنی چقدر صبور تر شدی) اصلا باورشون نمیشه این منم …زندگیم نظم داره و کلا وقتی از درون به آرامش رسیدم خدا می‌دونه که زندگی من در بیرون چقدر هماهنگ با درون من شد قبلاً من از درون متشنج و عصبی بودم و این در زندگیم جوری بود که هر کسی که از نزدیک با من بود میدونست من آشفته ام بدون اینکه حتی من حرف بزنم از چهره من متوجه می شدن و الان هم آرامش منو باز هم بدون اینکه حرف بزنم دیگرانی که با من صمیمی هستن متوجه میشن … دوره ی احساس لیاقت اولین دوره ی آموزشی بود که من تهیه کردم و تا الان چند بار به خودم و وقتی با همسرم صحبت میکنیم گفتم که این دوره چقدر خیر و برکت با خودش وارد زندگی ما کرد

    توی این فایل هم استاد توضیح دادن که سال جدید رو با کار کردن روی احساس لیاقت شروع کنید من که این کار و یه بار انجام دادم ودیدم معجزه هایی که با عمل به این آگاهی ها وارد زندگیم شد برای خودم هم غیر قابل باوره ولی اینم می‌دونم که من باید تا ابد روی ذهنم کار کنم و همیشه به این آگاهی ها عمل کنم تصمیم گرفتم دوباره از اول بشینم وتک به تک فایلها رو که استاد زحمت کشیدن و برای بیشتر جلسه ها جلسه ی تکمیلی هم زمان با هر جلسه گذاشتن دوباره گوش بدم و نکته برداری کنم وخدا می‌دونه چه نتایج قشنگی منتظر منه

    یک بار دیگه با تمام وجودم از خداوند سپاسگزارم که در این مسیر همراه منه

    از استاد عباس منش سپاسگزارم که با وجود ایشون زندگی من بوی خدایی گرفت مطمئنم امسال سالی پر از اتفاقات عالیه

    امیدوارم تنتون سالم، و شاد و ثروتمند و سعادتمند باشید

    در پناه حق

    ( استاد کاش شما و مریم جون یه قسمت دیگه زندگی در بهشت و برامون بزارین دلم برای مرغ و خروس ها و حال و هوای پارادایس یه زره شده هزارتا دوستون دارم)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 67 رای:
  8. -
    یاسمن بیرانوند گفته:
    مدت عضویت: 460 روز

    سلام به استاد عزیز و همه اعضای سایت..سال نو رو به همه تبریک میگم

    اول از همه بگم چقدد امروز ذوق زده شدم از اینکه بالاخرهههه بعد مدت ها که از مطالب سایت استفاده کردم،تونستم عضویتم رو ثبت کنم و این اولین کامنتی هست که توی سایت میزارم..شاید چیز خیلی مهمی نباشه واسه بقیه ولی واسه من دقیقا عین یه نشونه بود..چون گوشی من یه مقدار مشکل داشت و رمز به ایمیلم ارسال نمیشد و همش از این بابت که شاید هیچوقت نتونم عضو سایت بشم و از محصولات هم نتونم استفاده کنم ناراحت بودم.

    ولی امروز بالاخره بعد اینکه تصمیم گرفتم که وسط مشکلات و ذعدغه های فکری زیاد و دودلی هام،دوباره امیدوار باشم و امیدم رو از دست ندم و مجدد شروع کنم به تلاش برای اهدافم و تغییر عادت هام،این درست شدن یهویی مشکل عضویتم کلیی ذوق زده ام کرد..چقد که دلم میخواست واسه ویدیو هایی میگیرید که انقددررر زیبایی رو بهمون نشون میدن کامنت بزارم و سپاسگزاریم رو نسبت به استاد و خداوند بزرگم نشون بدم..

    واقعا خدارو شکر میکنم که به استادی مثل سما اسنا شدم که به طرر عجیبی منی که باور کردن خیلی از حرفای دیگران برام سخته،حرفای شما عجیب به دلم میشینه و هرگز نشده حتی یک بار بهشون شک کنم..بعضی اوقات خودمن تعجب میکنم که چطور ممکنه انقدد به کسی که حتی از نزدیک هم ندیدمش اعتماد کامل داشته باشم و شیفته حرفاش بشم..

    امیدوارم دفعه های بعد کامنتایی که میزارم از موفقیت هایی که به دست میارم باشه حتی اگه کوچیک باشن..

    واقعا عاشقتونم و از ته قلبم آرزوی خوشبختی و سعادت براتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
  9. -
    مرجان گفته:
    مدت عضویت: 1204 روز

    به نام خدای مهربان

    دوازدهم فروردین 1403

    سلام ودرود براستاد عزیزم. ودوستان عباس منشی من

    به لطف وعنایت پروردگارم سال جدید را سال شکوفایی عشق ومودت در پرتو ارامش واحساس خوب همراه با احساس لیاقت وارزشمندی نام گذاری کردم

    به قول استاد وقتی دست روی پاشنه آشیل خودمون میگداریم وشروع به کار کردن روی اون قسمت می‌شویم تمام کارها بهترو عالی تر انجام میشه

    به لطف خداوند پارسال دوره احساس لیاقت را خریدم وبه اندازه ای که روی این دوره کار کردم بی نهایت نتایج عالی داشتم

    امسال هم قبل از اینکه استاد فایل بگذارید من هدفم را انتخاب کردم. برای این کار تصمیم گرفتم خیلی از روابطم راکات یا کمتر کنم. بیشترین زمانم رابرای خود ارزشمندم قرار بدهم. با اینکه نجواها شروع شد واحساس تنهایی میکردم ولی با امید وتوکل به الله مهربان میخوام از نو شروع کنم. روابطی که فقط در اونها ارامش وعشق وقدرت وحال خوب باشه. اولین وبهترین رابطه باید باخود ارزشمندم باشه. اعتراف میکنم چندسالی خودم رافراموش کردم وابستگی باعث شد مسیر را اشتباه بروم. ولی به لطف معبودم. ازنو دارم شروع میکنم. به عشق به خودم. تفکر به انچه که من دوست دارم.

    احساس ارزشمندی که تو وجودم باید دوباره رشد کنه. من همینجوری که هستم کافی هستم. من همینجوری ارزشمندم.

    استاد عزیزم بی نهایت ازتون سپاسگزارم بخاطر این فایل بی نظیر.

    امیدوارم این رد پا بمونه به یادگار. تاسال دیگه بیام بخونم وبنویسم تغییراتی که توانستم تو شخصیتم ایجاد کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
  10. -
    یلدا گفته:
    مدت عضویت: 828 روز

    به نام خدای مهربون،سلام به خانواده بزرگ عباسمنشی وسلااااااام به استاددوست داشتنی امیدوارم حال همتون خوب باشه،این فایل خیلی خیلی منومخاطب قرارداده،من همیشه چندتاهدف انتخاب میکردم وچون همش میخواستم همه روباهم پیش ببرم باچندبخشی شدن تمرکزخسته میشدم وکم میاوردم امسال یه تصمیم جدیدگرفتم فقط رویه هدف تمرکزمیزارم روی خودارزشمندی صادقانه بگم من که نمیدونم چقدرفرصت زندگی دارم میخوام توتمام لحظه های زندگیم خودمودوست داشته باشم باخودم حس خوبی داشته باشم بسه دیگه خسته ام ازدویدن ونرسیدن این هدف جدیدحداقل چیزی که به دست میارم لذت ازمسیره،استادگرامی بابت فایل زیباتون سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای: