هدفی متفاوت برای سال جدید - صفحه 6
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/03/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-03-18 06:29:522024-03-18 06:42:05هدفی متفاوت برای سال جدیدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
ب نام خداوند اجابتگر
سلام ب استادم سلام ب مریم جونم
استاد من الان چند شبه همش ب حرفاتون ک تو فایل گوش میدم فکر میکنم چقدر موقع خوابم ینی قبل ازاینکه بخوابم شمارو تحسین میکنم و حاام خیلی خوب میشه و بعد خوابم میبره
خیلی دلتنگتون بودم از خدا میخواستم ک یک فایلی بزارید ک پرادایس رو ببینم چ تغیری کرده
چ هوای لذت بخشیه
امروز ما توی آذربایجان غربی بارون داریم
خیلی خداروشکر میکنم
از خدا سپاسگذارم برای این فایل بی نهایت ارزشمند
ک با شنیدن و دیدن این فایل مطمئن شدم برای سال جدیدم چی میخوام
خدا همه ی جوابای منو از زبان شما ب من داد چقدردلم برای مریم جون تنگ شده ک دوس داشتم ببیننشون ولی همینکه صداشونو شنیدم و مثل همیشه
فایل رو با حرفایی ک میزنن پربازتر میکنن خوشحال شدم
استاد انگار شما توی این فایل همه ی جوابای کامنتایی ک گذاشتم رو دادین
من از همسرم میشنیدم ک حقت نیس برات ارزش قائل بشم
الان واقعا فهمیدم مشکل من کجا بوده
و چقدر بخاطر همین ازخودگذشتگی میکنم
از خودم از زمانم از غذام از تفریحم
از پوششم
از همه چی ک برای دیگران خوب باشه ولی ب خودم سختی میدادم
چون ک برای خودم ارزش قائل نبودم
الان بعد این فایل فهمیدم
چون من دوره ی احساس لیاقت رو خریداری نکردم
شرایط مالیش رو ندارم فعلا
شاید درآینده تونستم بخرم
همین امروز میخواستم برای خودم ی وسیله ای رو بخرم ک بهش هم نیاز دارم واقعا
و بعد صدای ذهنم اومد گفتش تو چجوری میخوای اینو بخری درحالی ک برای دخترت لباس برای عید نگرفتی
و بعد پشیمون شدم و خریدمو انجام ندادم
خیلی جاها
از خودم گذشتم
بخاطر بچه م همسرم
و ب خودم توجهی نکردم و هی احساسمو سرکوب میکردم
تا جایی ک بعضی جاها شور و شوق قبل رو نسبت ب خیلی چیزا ندارم
واقعا الان ک دارم فکر میکنم
میبینم این منم ک بیشتر از همه ب خودم ظلم کردم
دلم ب حال خودم سوخت
استاد نمیدونم چجوری ازتون تشکر کنم
نمیدونم
فقط میتونم بیشتر روی خودم کار کنم
ارزش خلق کنم و بیام کامنت بزارم از تغیراتی ک کردم از نتایجم
تحسینتون میکنم عاشقتونم
خیلی چیزابود میخواستم بگم
همون موقع ک فایلرو گوش میدادم
انگار ک شخصیت منو توصیف میکردین
هی میگفتم اره من فلان کارو در حق خودم کردم
بهترین کاری ک میتونم برای خودم و زندگیم بکنم همین انتخاب هدفه
من زود عصبی میشم
بیش از حد از خودگذشتگی میکنم
برای زمانم ارزش قائل نیستم البته الان خیییلی بهتر از قبلم
چیز گرون میخوام بخرم خودمو لایق نمیدونم
برای بقیه ارایش میکنم
موقع عصبانیت خودمو میزنم
دخترمو بعضی وقتا میزنم و بعد عذاب وجدان بدی سراغم میاد
شوخی بی موقع میکنم
بعضی وقتا ب بقیه بی احترامی میکنم
اینارو اینجا نوشتم ک یادم بمونه چ شخصیتی دارم
و برم برای اصلاح کردنشون
میام نتایجم رو هم میگم
دوستون دارم
درپناه الله یکتا خوشبخت و ثروتمند وتندرست باشید
به نام خدای عشقم که هرچه دارم از اوست
سلام به یکی دیگه از اجی های خوبم …
کسی که بهش افتخار میکنم که ایرادش رو پیدا کردو قبولش کردو تصمیم گرفته تغییر کنه …
خیلی دوستت دارم
و تو عالی هستی …
هر لحظه که کامنتت رو میخوندم به خودم میگفتم برای منم این مورد پیش اومده …ببین چقدر قشنگ دربارش میگه و چقدر قشنگ تصمیم به تغییر گرفته …
اخر کامنتت خیلی تحسینت کردم که اینقدر شجاعت به خرج دادی و این کامنتو نوشتی و این رده پا رو برای خودت به جا گذاشتی …
چون الان هرچی فکر میکنم من اصلا جرئت این کارو که بیام بگم چه ایرادات و اشتباهاتی کردم رو ندارم …ازت ممنونم …
به خاطر این فرصت ..این شجاعت ..این تصمیم …
دوستت دارم از صمیم قلبم …
و منتظر نتایج خوبت هستم ..
سلام ملیکا جانم
منم ازتون ممنونم بابت اینکه کامنت منو خوندین
و نظرتونو درباره ش گفتین
خیلی خوشحالم
اولین هدیه ی من تو روز عید کامنت قشنگ شما بود
ک منو مصمم تر ازقبل میکنه
و اینکه جدی تر عمل کنم ب حرفام و قول هایی ک ب خودم دادم
منم دوستون دارم عزیزم
بمونیدبرام
درپناه خدا شادو خوشبخت و ثروتمند باشید
به نام خدایی که همیشه کنارمه عاشقمه دوستم داره همونطور که هستم.
سلام به استاد نازنینم که عاشقانه دوستش دارم راهنمای زمینی منه و مریم جان عزیزم که انقد زحمت تدوین و فیلم برامون کشیدین و همه خانواده عزیزم.
استاد خیلی سپاسگزار خدا هستم من تقریبا چند هفته ای بود که تصمیم داشتم روزای آخر اسفند برای سال جدید هدف گذاری کنم یک بار دوره 12 قدم گوش دادم و دوباره شروع کردم قسمت هدف گذاریم خواستم بزارم برای ابتدای سال
و همچنین دوره عزت نفس یک ماهی خریداری کردم هنوز رو جلسه اولش هستم و خواستم سال جدید هدفم خودشناسی باش هدفم دوست داشتن خودم ارزش قائل شدن خودم ،عاشقانه خودم دوست داشته باشم همونطور که هستم.
خیلی دوست داشتم انتظار داشتم یک فایل در مورد هدف گذاری بزارین.
همین دیشب به تضادی در ارتباطم برخورد کردم که از ته دلم به خدا گفتم تسلیم تو هستم کمکم کن بهم نشون بده چیکار کنم
هنوز نمیگم که یافتم این فقط یه نشونه بود که شما دقیقا امروز این فایل گذاشتین یک نشونه از سمت خدا من اگه واقعا ایمان دارم با همین فایل رایگان باید عادت های که باید عوض بشه در بیارم نه اینکه بهونه بگیرم که من که دوره احساس لیاقت ندارم یاد گرفتم که وقتی اولین نشونه دیدم با توجه به موقعیت ام اقدام کنم فقط به نیروی درونی نیاز داره نه عوامل بیرونی که حتما دوره احساس لیاقت داشته باشم
مصمم تر روی دوره عزت نفس کار میکنم فایل های رایگان در مورد خود ارزشی و خودشناسی پیدا کنم دوره 12 قدم پیش برم تا خدا نشونه بعدی بفرسته.
راستش بعد از دوره 12 قدم که برای خودم در آمد دارم هر ماه مبلغی پس انداز میزارم البته برای خرید دوره ثروت 1 خواستم کنار بزارم ولی الان با این فایل متوجه شدم اول از همه باید دوره احساس لیاقت تهیه کنم بازم به وقتش به راحتی و عزت مندانه.
این حرفا برای خودم اون دسته از دوستان که مثل من انتظار همچین فایلی داشتن میگم دمتون گرم راهتون ،مسیرتون درسته ،خدا پشت و پناهمون،جواب خواسته مون داد،باید ایمانمون نشون بدیم .
من به شخصه خیلی باید روی خود ارزشی کار کنم من از بچگی پول در آوردم تشویق شدم ولی همش به خاطر توجه دیگران بوده این به عنوان یک چکاب فرکانسی باش تا بعد بیام از نتایج ام بگم.
من تو حوزه مالی تقریبا زود تصمیم میگیرم میتونم پول جذب کنم ولی در نگهداریش نه .احساس میکنم چرا باید این همه پول داشته باشم همش میخوام خرج کنم از طرفی از خالی شدن حسابم از نبود پول ترس دارم اون لحظه که برای خودم یا دیگران حرج میکنم حسم خوبه ولی بعدش هی حسابم چک میکنم عصبی میشم که چرا انقد زود پول تموم میشه
رابطه ام با دیگران به غیر از خانواده ام اوکی همش میخوام خودم خوب جلوه بدم حرف های گنده بزنم البته میدونم حرفام درسته ولی عمل نه یا عمل کردن کمه تو ارتباطم با همسر و خانواده ام زود عصبی میشم کلیکار میکنم ولی حس میکنم کسی قدر منو نمیدونه ارزش منو نمیدونه حس میکنم هرکاری میکنم به چشم نمیاد اینم از کجا آب میخوره از اونجای که من از یه تیکه ام میزنم برای دیگران ،یه کار انجام میدم ولی پشتش غر میزنم البته بازم بگم خیلی کمتر شده ولی هست.
بدترین ضربه ها رو از عزیزترین هام خوردم این درد ها انقد زیاد که من به خودم بیام .
تو حوزه سلامتی یه مدت ورزش میکنم طی چند ماه باز ولش میکنم تقریبا چند ماهی که غذاهای که مضر سعی میکنم نخورم ولی گهگداری قید همه چی میزنم.
قدرت نه گفتن که قبلا اصلا نداشتم الان شاید 30 درصد تواناییش دارم.
طرز لباش پوشیدنم خیلی خیلی بهتر شده طوری که بدون هیچ آرایشی به مراسم عروسی رفتم با لباس راحت هر طوری که دوست داشتم رقصیدم با خیلیا که سختم بود نسبت بهشون مقاومت داشتم تحسین شون کردم سعی کردم زیباییشون ببینم .
و مشکل اساسی که حس میکنم مانع پیشرفت تو اکثر زمینه ها برام شده عجول بودن بی نهایت نشونه هر روز میبینم ولی بازم عجولم این عجله باعث زود جوش بودنم شده زود عصبی میشم زود هم فروکش میکنه.
اینا چیزای بود که همین الان با دیدن این فایل برای اولین بار به ذهنم اومده ترس از قضاوت هم ندارم بسته دیگه رویا بسته از بس برای دیگران زندگی کردی سال 1403 فقط برای خودت باید باشی برای دل خودت کمک کنی حتی اگه بعدش همون طرف زد تو دهنت انتظار نداشته باشی چون من کمک کردم نباید همچین بر خوردی ببینم .هر جا که دوست داری با هر کسی دوست داری میری
اولویت اول همش خودت باشی خوب بخور خوب بپوش خوب بگرد تا جهان ببینه ب ای خودت ارزش قائلی
خداروشکر روی خودم کار کردم جای که دلم نمیخواد نمیرم مثل مراسمات افراد نزدیک ،خیلی بهم فشار اومد که در موردت چی فکر میکنن ولی گفتم مهم خودمم ولی بازم مونده .
خدا خدا خدا عشقم جانم نفسم اسمت چی بزارم امسالم میخوام برای خودم باشم کمکم کن اگه یه جا بی راه رفتم اگه دوباره عجله کردم زود عصیانی شدم بهت شرک ورزیدم مثل مادری که چشمش از هر اشتباه بچه اش میپوشونه تو هم اون روزا محکم تر منو در آغوش بگیر نزار تو اون لحظه ها از خودم متنفر بشم نزار کمال گرا باشم کاری کن نشونه و هدایتم کن که عاشقانه خودم دوست داشته باشم خودم لایق بهترینا بدونم سپاسگزارم ازت که تمرکز اولین نشونه رو بهم دادی و اینم یک ردپا از رویات.
نمیدونم چی نوشتم چی گفتم فقط هر چی بود از دلم بود ممنونم از تک تک تون از وجود این جای مقدس که میتونم خود واقعی ام باشم نمیدونم احساسم درک میکنین یا نه ولی خیلی دوستون دارم حس میکنم خیلی زود دوستانی که تو این فضای مجازی دور همیم همدیگه رو میبینیم کلی از نتایجمون میگیم غرق اشک شوق و شادی میشیم خدا یار و نگهدارتون .
1402/12/28دوشنبه ساعت 17:00
به نام خدای وجودم که هرچه دارم از اوست
سلام آجی رویا
امیدوارم حالت عالی باشه و هر روز عالی تر بشه …
چقدر این حرفای دلت بهم انگیزه داد ..
اینکه چقدر یک نفر مشتاقه برای تغییر
بهت افتخار میکنم دختر …
دوره هایی که تهیه کردی
مخصوصا اون قسمت که گفتی هر ماه پولی برای اموزش میزارم کنار …خیلی خیلی برای من درس داشت …
و پاسخ هایی که گفتی همین الان به ذهنت رسیده بود …اینکه چقدر خودتو قبول داری اینکه چرا جوری شده که فکر میکنی دیگران قدر تو رو نمیدونند …
و این بهترین جمله بود که گفتی چون همیشه انگار یه تیکه از خودم کندم و دادم به دیگران و انتظار دارم …
وای که چقدر من این رو داشتمو دارم …و اطرافیانم بیشتر و من الان مثل همون ضرب و المثله هست که میشه ادب از که اموختی از بی ادبان ….
وقتی اطرافیان نزدیکمو میبینم که به این صورت عزت نفس ندارند به اونا هیچی نمیگم ولی به خودم میگم وقتی اینا همش جلوی چشم منه وقتی من اینقدر فرکانسم بالا نرفته که این افراد از زندگیم حذف بشن پس منم هنوز از این فرکانس نالایقی از این فرکانس بی ارزشی خودم و قبول نداشتن خودم بیرون نرفتم ببین من توی همین خانواده و فامیل بزرگ شدم و از همینا الگو گرفتم گرچه کمی بهتر از اونا عمل میکنم ولی اینا پاشنه های اشیل منم هست …فکر نکن دیگه سر شدیااا هنوز کلی کار داری …
ممنونم ازت
امیدوارم امسال بهترین سال زندگیت باشه …
عاشقتم …
منتظر نتایج بی نظیرت هستم ..
سلام عزیزدلم
تو شاهکار خدایی
فقط ثابت قدم بمون
من تا 4سال پیش طوری بودم که کلی آدم های متفاوت با انرژی منفی دورم بودن عاشق غیبت کردن عاشق گفتن ایراد همسرم فامیلای شوهرم خلاصه هرکسی بودم جهان هم آدمای رو سمتم میآورده که هم فرکانس من باشن وقتی قبل استاد عزیزم با استاد عرشیانفر کار میکردم دوره هاش خریدم سعی کردم دونه دونه این آدما رو حذف کنم منی که صبح بعد بیدار شدن پیش دوستم میرفتم دائم غر میزدیم ناله میکردیم عصر دوباره میرفتم حتی دست به جادو و جنبل برای درست شدن زندگیم زدم ایمانم ضعیف بود شرک میورزیدیم البته اشکالی نداره باید اون اتفاق ها میافتاد که من الان تو این جایگاه باشم الان یکی بگه فلان جادوگر کارش عالی تو دلم میگم کار اون عالی نیست بلکه باور خودت ،اون ایمانی که به کار جادوگر داری باعث میشه اتفاقات گذری خوب برات بیافته دائم نیستا چون وابسته اون کارا میشن.
خلاصه بگم با این دوستم که چندین ساله بود خیلی خیلی سخت بود قطع ارتباط
میدونی چیکار کردم طبق اون استاد عزیز هرکسی که فک کردم انرژی منفی داره شماره شون از تو گوشیم حذف کردم یک مدت فقط تو خونه بودم من قدم اول گرفتم خدا چندین قدم منو هل داد به جلو
خود به خود طوری شد اون آدما اصلا برام زنگ نمیزدند هر کس مشغول کار خودش بود فقط همین دوستم که نزدیک بودیم و همسایه ازم ناراحت شد خیلی رک گفتم من خیلی دوست دارم ولی ببین وقتی کنار همیم دائم در حال ناله کردن هستیم من رفتم تو این دوره حالم خیلی بهتره تو هم اگه دوست داری بیا ولی من دیگ نمیتونم مسیر قبل برم چون واقعا الان حالم بهتر و این شد بدون کوچک ترین دلخوری همه چی پایان یافت الان محدودم هیچ دوستی ندارم همه کسم خدا شده گاهی وقتا دلم میگیره ولی میدونم یک روزی با احساس لیاقت که کسب میکنم دوستان هم فرکانسی به خودم جذب میکنم این حرفا کسی میزنه که عاشق دوست ورفیق بود عاشق جمع و شلوغی .تو یک مدت از تنهایی فرار میکردم ولی الان دارم با تنهایی ام لذت میبرم .
اون اوایل ذهن نجوا میکنه که نه زشته کارت ازت ناراحت میشن تنها میشی ولی فقط یک لحظه فکر کن اینجا حالت بهتر یا اونجا با آدمای با انرژی پایین.
تو این سایت حتی اگه کسی نبینه حالت دگرگون میشه از شادی دیگران فقط با خوندن کامنت بدون اینکه بشناسی طرف مقابل حسش میکنی اشک تو چشمت جمع میشه انگیزه میگیری احساس عالی دریافت میکنی چی از این بهتر .
عزیزم برات بهترینا رو از خدای بزرگ و توانام میخوام .
سلام رویا خانم گل درود خدا بر تو باد
چه اسم قشنگی آجی خوبم دقیقا درست گفتین و گل گفتین که اینجا همه با هم برادر و خواهرهای معنوی هستیم که با موفقیت های هم شادی میکنیم و اشک شوق میریزیم با از رشد هم بهم میبالیم ووچقد لذت بخش و چقد شیرین این ارتباط آسمانی از راه دور درسته که ازهم دوریم و به نوعی خیلی خیلی نزدیکتر از اونایی هستبم که کنار هم هستن و خداروشکرررررر میکنم که همه بهم این حس و داریم که همو درک میکنیم خداروشکررررر برای این حس خوب و ممنونم از کامنت زیباتون که نور شد برای من بله با ارزش دادن بخودمون همه چی براحتی تغییر میکنه و خداروشکر همچین جایی هست که میتونیم عیب هامونو بشناسیم و درود بر شما و دوستان دیگه که جرات میکنن و عیباشونو اینجا مینویسن تا ماهم اگه مشابه شو داریم درخودمون شناسایی کنیم من کمالگرایی دارم و دنبال تایید این و اونم و این بزرگترین پاشنه آشیلمه من شنونده خوب نیستم که باید خودمو اصلاح کنم من خودپسندی دارم غرور دارم یک اشتباهی که آزارم میده اینه که زود از کوره در میرم و تحمل حرف نامربوط و ندارم و اینکه اول عکس العمل نشون میدم بعد فکر میکنم و پشیمونی سودی نداره خدایا کمکم کن تا اینارو در خودم پاک کنم این ردپای من زیر کامنت شما دوتا دوست محترمی که مکالمه بسیار عالی داشتین ممنونم از شما
خدایا به همه ما کمک کن تا از کفر به حق و از شرک به توحید که روشنایی و نور هست برسیم
الهی آمیییییین
سلام عزیزم
خداروشکر میکنم که تونستم کمکی به شما بکنم اصلا اصلا نگران نباشید وقتی استاد میگه جهان در وجود ما هست یعنی ما تمام خصوصیات داریم و هیچ خصوصیتی جنبه بد وخوب نداره در واقع باید نفرت باش تا عشق معنی پیدا کنه کینه باش بخشش معنی داشته باش باید همه خصوصیات رو تو آغوش بگیریم
پیشنهاد میدم در کنار دوره عزت نفس کتاب نیمه تاریک وجود رو مطالعه کنید عالی عالی.
مکمل هم هستن
این کتاب خیلی به آدم کمک میکنه
مطمئنم عاشق همین خصوصیات خودتون میشید چون یک منفعتی برای شما داره .
از خدا براتون زندگی سرشار از عشق شادی ثروت وسلامتی میخوام.
سلام رویا خانم گل گلاب
ممنووونم از تیک آبی باحال ایموجی خنده و چشمک
دمتگرررررم این کتاب و خیلی وقته خیلی ساله دارم یکی دوبار چندصفحه شو خوندم نمیدونم چرا ادامه شو نخوندم نونستم ارتباط برقرار کنم خیلی خیلی کتاب خوندم هم سنتی هم الکترونیکی ولی الان یکساله از وقتی که با استاد عزیز آشنا شدم با این سایت عضو شدم نمیدونم چرا دیگه هیچ کتابی بجز قرآن و تفسیر قران که از مسعود ریاعی عزیز میخونم هیج کتابی دیگه بهم نمیچسبه و اینم از قدرت انرژی استاد و رشد ذهنی خودمه که واقعا کتابی نیست بخواد منو جذب کنه ولی الان که اینجوری گفتین یه حسی تو دلم گفته حتما برم این کتابو بخونم گفتی با آگاهیی بدست آمده از این کتاب طوری میشه که از تمام خصوصیات اخلاقی چه بد چه خوب دوسش میداری چون فکر کنم خصوصیات ید هست که کمکمون میکنه درصدد برطرفش بربیام و این باعث نزدیکی به خدا و رشد و بالندگی ما بشه همچین چیزی رو دریافت کردم و حتما به حرف شما دوست عزیزم گوش میدم میرم میخونمش ببینم چه میشود
بازم سپاس از شما که بازم یاداودی و پیام خوب و عالی برام داشتی.
ممنوووووونم رویای خوب و مهربون.
سلام خواهرگلم
اومدم ازتون تشکر کنم بابت کتابی که یاداوری کردین بخونمش این پیام شمارو هدایت از طرف خدا دونستم و رفتم کتاب و از کتابخونه خونم درآوردم ازدیشب که پیامتو خوندم شروع کردم به مطالعه اش و چقد الان تو این مدار دارم ازش آگاهی ناب درک میکنم دمتگررررررم رفیق الهی من ممنونم ازت واقعااااا به این آگاهیی کتاب دبی فورد خیلی نیاز داشتم دقیقا خیلی وقته هدف گذاشتم که دیگه کسی ووقضاوت نکنم و این پیام شما برای انجام این هدفم بسیار بجا و عالی بود هرچی میخونمش بیشتر به این پی میبرم که پیام شما هدایت الهی بود برای کمک به من تا یاد بگیرم چگونه قضاوت نکنم آدمارو چگونه غیبت کسی و نکنم این کتاب پیام خدا برای من داره خداروهزارمرتبه شکررررررر رویا جان دوست داشتنی دعا میکنم به تمام رویا و خواسته های تو این جهان برسی و بذرهای نیکو بکاری تا آخرت نیگوتری داشته باشی انشالله.
دوستتون دارم بینهایت
به نام خدای مهربان و هدایتگرم
به نام خدایی که وقتی همه کارهامو میسپارم بهش از ته دل آرومم خدایا شکرت که از طریق این استادعزیز بهتر بگم دوفرشته روی زمین قدرتتو شناختم خدایا شکرت سپاسگزارتم
استاد عزیزم با شما و با فایلهای بی نظیرتون در دوسریال( زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا)زندگی کردن به سبک شخصی و عالی و راحت و ساده رو یاد گرفتیم الان زندگیمون خیلی خیلی بهتر شده از همه نظر متشکرم
در برابر بعضی از مسائل کوچیک و مشکلات زندگی میتونیم تا حدی زیاد ذهن رو کنترل کنیم و به او بسپاریم و بعد همه چیز خیلی قشنگ پیش میره
اول بگم بعد از مدتی دلمون براتون تنگ شده بود امروز که اومدم تو سایت خیلی خوشحال شدم یه فایل جدید دیدم
پیشاپیش سال جدید سال 1403 رو به شما و مریم جان و دوستان عزیزم تبریک میگم ان شالله سالی پراز موفقیت و شادی و سلامتی و کسب و کار خوب با درآمد عالی باشه برای همه بخصوص شما دو عزیزم
سال 1402 رو من از خدا سر سفره هفت سین خواستم که سالی پراز اتفاقات خوب و خبرهای خوب و آرامش و سلامتی باشه از خدا خواستم مغازه ای برای خودم اجاره کنم و برای هدفم تلاش کردم فایل گوش دادم بیشتر جاها عمل کردم و نتیجه این ورودیهای خوب خروجی خوب هم داشته برایم و همون چیزی که خواستم شد چون تجسم کرده بودم خدایا شکرت سپاسگزارتم
اما همانطور که شما گفتین سال جدید هم هدفی برای خودم میذارم وقتی هدفی برای زندگی داری با شور و اشتیاق هر روز صبح سر کار میری و هواست بیشتر به ذهنت و افکار و باورهای هست بیشتر باید روی خودشناسی و شخصیتم کار کنم که شخصیت درست داشته باشی همه کارهات درست انجام میشه و سریع به خواسته ات میرسی اما از امسال بهتر و بیشتر تلاش میکنم هدفه من برای سال جدید به یه جای زیبا و طبیعت عالی و آب و هوای پردایس رو داشته باشه خداوند هدایت کنه کوچ کنیم از خراسان
و فعلا از همین جایی که هستم لذت میبرم از این خونه قشنگ و بزرگم و از این شهر زیبایم با همسایه های خوب
چون من لیاقت شهر خوب و خونه بسیار بزرگ رو دارم خدایا خودت همه چیشو برام درست و آماده کن
انشالله تو ساله جدید همه دوستان بیان تو سایت از موفقیت هاشون بیشتر و بیشتر بنویسن همه به آزادی زمان و آزادی مکان و آزادی مالی برسن همه رشد کنیم با آگاهیهای این فایلهای بی نظیر و درجه یک که همه رو باید با طلا نوشت بخصوص توحید و توکل و ایمان به خداوند رو
استاد عزیزم سال جدید هم برای شما و مریم جان سالی با برکت پر از ثروت و نعمت باشه
خدانگهدارتون
سلام استاد، استاد عزیزم، استاد سید حسین عباسمنش شما یکی از دستان خداوند در زندگی من هستید. استاد الان که دارم این کامنت رو مینویسم سایتم رو راه انداری کردم و پشت میز کارم نشستم و دیگه کاری رو که بخاطرش خلق شدم رو انجام میدم کاری که از همه کاری در این جهان بیشتر بلدم و یه هدیه بزرگ از طرف خدای بزرگ و مهربان ربّ العالمین خدای یکتا به منه و 25 ساله که استاد این کارم ولی ارزششو نمیدونستم چیه. به لطف و هدایت خدا و با آموزه های ناب و خالص شما که خدا من رو به شما و آموزه هاتون هدایت کرد، امروز به کار مورد علاقه ام رسیدم. خدا رو شکر . استاد اول کارمه و دارم محتوا میزارم توی سایتم، از خدا خواستم که همه کارهام رو انجام بده و من عشق و حال کنم و هر کاری لازمه رو به من بگه و منو به اون هدایت کنه. استاد خیلی خوشحال شدم دیدمتون و این فایل رو گذاشتید خداوند رو سپاسگزارم واقعا . دست شما درد نکنه استاد عزیزم استاد من هدف گذاشتم دوره احساس لیاقت رو بخرم. توی خیلی از کار هام این رو میبینم که واقعا انرژی مورد نیاز برای انجام همه کارهام احساس لیاقته واقعا. خدا هر کس رو که به احساس لیاقت میرسونه، بالا میبره اوم رو و به نتایج عالی میرسونه. خدا هم وقتی فرد رو به احساس لیاقت میرسونه که خود فرد بخواد و این رو انتخاب کنه، خدا هم بعدش میفرماید بله تو انتخاب کن بقیش با من و خدا وقتی بقیش رو انجام میده که در هر قدم مسیر رو روشن میکنه و مسیر من رو روشن کرد و فرمود این دوره رو بخر. من هم گفتم تو برام بخر و منتظرم که انجام بده و صبر میکنم، صبری که به لطف اونه و بارها و بارها بعد از صبر کردن نتایج عالی رو برام رقم زده. از شما سپاسگزارم استاد
از خدای بزرگ و مهربانم سپاسگزارم که همه ست و همه چیزه و همه کسه و هر چه هست و نیست هم اوست و هم از اوست.
خانم شایسته به شما هم درود میگم
همگی در پناه خدا
به نام خدای هدایتگرم
به نام خدایی که به تنهایی کافیست
سلام به استاد عزیزم و مریم جان امیدوارم همیشه حالتون خوب باشه
سپاس گذار خداوندی هستم که من رو به این فایل بی نظیر از جنس طلاا خالص هدایت کرد تا بتوانم سالی متفاوت و بهتر از سال های گذشته رو شروع کنم
استاد عزیز ممنونم ازت بابت این راهنمایی هایی که زندگیم رو همواره به سوی زیبایی ها و فراوانی های بیشتر این دنیا هدایت میکنه راهنمایی هایی که باعث میشه علت نرسیدن به اهداف و خواسته های که برای خودم تعریف میکنم رو پیدا کنم
دلیل نرسیدن به اهداف و خواسته هایم همین احساس لیاقت و خود ارزشمندی است
امروز یاد گرفتم هیچ سرمایهای نمیتواند به اندازهی پرورش احساس لیاقت درونی، برکت و نعمتها را به صورت پایدار وارد زندگیم کنه امروز یاد گرفتم وقتی برای خودم هدف گذاری میکنم به جای تعیین اهداف مادی بیام روی اصل کار کنم بیام روی سرمایه ی اصلی کار کنم به طوری که اگر این سرمایه ی اصلی رو رشد بدم نتایج و موفقیت و فراوانی و نعمت بیشتر وارد زندگیم میشه یاد گرفتم که وجود خودم باارزش و اهداف و خواسته هایم باید برای رضای ندای درونی ام و خود خودم باشه نه اطرافیان و خانواده امروز یادگرفتم لایق این مهارت شغلی ام هستم یادگرفتم باید اولویت ها و ارزش های خودم رو در زندگی پیدا کنم و برای انهاا گام بر دارم و انها رو تقویت و بهبود ببخشم یادگرفتم وجود من باارزش و باید وجودم رو بیشتر و بهتر گسترش بدم تا نتایجی که به دست میارم بهتر و پایدار تر بشه
کنترل ذهن =کنترل زندگی و اتفاقات زندگی
هرچقدر افکارم زیباتر باشه هرچقدر افکارم در جهت اهداف و خوسته هام باشه سریع و بهتر به انها میرسم
سپاس گذار خداوند بینظرم برای زندگیم و وجود باارزشم و برای استاد عزیزم و مریم جان
به نام آنکه “جان” را “فکرت” آموخت
سلام به استاد عزیزم، به خانم شایسته مهربان و به هم خانواده های دوست داشتنی ام در این خانه مهر و محبت و توحید
من دقیقا دیشب (27 اسفند 1402)، آخرشب قبل از خواب هدایت شدم به اینکه اهداف سال جدیدم رو(1403) توی دفترم بنویسم مثل سال قبل که نوشتم
و جالب اینکه امروز صبح که پاشدم و طبق معمول وارد سایت شدم ، دیدم استاد فایل جدید با عنوان اهداف سال جدید گذاشتن و جالب تر اینکه موضوع متن فایل که قبل از دیدن فایل، اونو خوندم مربوط به دوره فوق العاده “احساس لیاقت” بود و اولین و مهم ترین هدف منم راجع به همین موضوع “احساس لیاقت” بود!
و با افتخار و احساس عالی اومدم کامنتم رو شروع کردم که از این هماهنگی و هم زمانی بنویسم که چطور وقتی فرکانس هات با جهان هستی هماهنگ باشه، جهان با نشانه هاش تو رو به سمت هدفت سوق میده و بهت میگه که با همین فرمون جلو برو که مسیرت درسته …
سالی که گذشت (1402)، سال بسیار عالی و پرباری برام بود:
_ سال رو با خرید دوره قانون سلامتی شروع کردم دقیقا همزمان با تحویل سال و همون موقع شروع کردم و بهش عمل کردم
و با اینکه همه جوره از نظر سلامتی و اندام و ظاهرم، فرد نرمالی بودم( با قد 161 و وزن 63)، 11 کیلو وزن کم کردم یعنی به وزن 52 رسیدم و از نتایجم در دوره کامنت گذاشتم
_ درآمدم 10 برابر شد از مسیری که برام باورنکردنی بود که خدا خودش معجزه وار تمام پلن هاشو برام چید
_ سفر فوق العاده به خارج از کشور و به شهر زیبای استانبول داشتم
_ مدرک راهنمای گردشگری ام (تورلیدری) رو گرفتم (نیمه اول سال طی یک پروسه تکاملی) که یکی از آرزوهای سالهای قبلم بود و به علت ترس ها و عزت نفس پایین و اعتماد به نفس پایین و عدم خودباوری نتونسته بودم انجامش بدم ولی به شدت جزو علائقم بود، چون من عاشق سفر و گردشگری هستم و همون طور که توی کامنت هام توی سایت بهش اشاره کردم، بیشتر شهرها و مناطق زیبا و حتی بکر ِ ایران رو با ماشین خودم تنهایی سفر کردم، گشتم و لذت بردم و در این مسیر به خودشناسی و خداشناسی ِ عمیقی رسیدم
و خوشبختانه به صورت فوق العاده و عالی تونستم مدرکم رو بگیرم
_ مدرک مربیگری یوگا رو گرفتم (نیمه دوم سال طی یک پروسه طولانی و تکاملی) که این هم یکی از آرزوهای سالها قبلم بود و جزو علائقم بوده و هست که باز هم به علت همون ترس های قبلی نتونسته بودم در اون موفق بشم
و این پروسه هم خیلی برام درس داشت و هم ترمزهای زیادی در خودم پیدا کردم و هم ابعاد شخصیتی زیادی در خودم تقویت کردم و باورهای تقویت کننده زیادی رو جایگزین باورهای محدودکننده ای که داشتم کردم و در کل خیلی خیلی خیلی رشد کردم و بزرگ شدم (ظرف وجودی ام بزرگ شد)، صبورتر شدم، تکامل رو بهتر درک کردم و رعایت کردم و …
_ دوره احساس لیاقت رو تهیه کردم کاملا هدایتی در اواخر دی ماه و در روزهایی که آزمون مربیگری یوگا داشتم
و الان 2 ماه هست که توی دوره هستم و بینهایت برام عالی بوده
اونقدر تو این 2 ماه به رهایی ِ بینظیری رسیدم و میتونم بگم مرحله تسلیم و ایمان رو خیلی خیلی بهتر درک کردم و آرامش فوق العاده ای دارم بعد از این درک ِ رهایی و تسلیم
در کل سال 1402 سال پرباری برام بود و از خودم و عملکردم راضی هستم و به خودم به عنوان “بنده خدا” افتخار میکنم و ایمان و باور دارم که خدا هم از داشتن و خلقت من راضی و خشنود هست
و به یکی از بزرگترین خواسته هایی که سالهای خیییییلی دور از خدا خواستم رسیدم و اون این بود که ” اگر به اندازه یک روز هم که از عمرم باقی مونده به این درک برسم که برای چی به این دنیا اومدم و اون لحظات پایانی ام را با اون درک و ایمان زندگی کنم”
که الان میبینم که به اون خواسته ام رسیدم یعنی درک این زندگی و زندگی کردن ِ لحظه هام با حال و احساس خوب و با لذت و احساس رضایت درونی و قلبی
و مشمول این آیه از سوره “فجر” شدن:
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ﴿27﴾
اى نفس مطمئنه (27)
ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَهً مَرْضِیَّهً ﴿28﴾
خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد (28)
فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ﴿29﴾
و در میان بندگان من درآى (29)
وَادْخُلِی جَنَّتِی ﴿30﴾
و در بهشت من داخل شو (30)
خدایا بینهایت شکرت که هستی
خدایا بینهایت شکرت که مرا انتخاب کردی
خدایا بینهایت شکرت که به من فرصت “زندگی کردن” دادی
خدایا بینهایت شکرت که به من فرصت “آموختن” دادی
خدایا بینهایت شکرت که به من “خودشناسی” آموختی
که زیباترین و لذت بخش ترین چیزی است که توی این دنیای قشنگت تجربه کردم: “آموختن و شناخت خودم و خودت”
خدایا بینهایت شکرت که به من فرصت “لذت بردن” را دادی
خدایا بینهایت شکرت که به من فرصت “سیرو فی الارض” را دادی تا دنیای زیبایت را ببینم، درک کنم و لذت ببرم
خدایا بینهایت شکرت که مرا “بنده شکور و سپاسگزار” خودت قرار دادی
خدایا بینهایت شکرت که به من “بندگی ِ خودت” را چشاندی
خدایا شکرت خدایا بینهایت شکرت
سلام دوست هم فرکانسی عزیز
بسیار لذت بردم از نتایجی که خلق کردی و واقعا تحسینت می کنم و آرزومندم در سال جدید موفقیت هات بصورت تصاعدی بیشتر شوند.
خداروصد هزار مرتبه شکر به خاطر این قوانین زیبایش که هرچی جلوتر میرویم راه هموارتر میشود.
می تونم ازتون بپرسم شما لیدر کدام تور هستید
سلام به دوست عزیزم امیر آقای بیات
خیلی ممنونم از شما که با محبت برام کامنت نوشتی
ممنونم بابت تحسین کردنت که این قدرت تحسین ِ دیگران و تحسین ِ زیبایی های جهان هستی، قدرتی الهی است که از عهده انسان های خودساخته برمیاد که ما توی این خانه پرمهر و محبت و توحیدی( سایت) زیاد میبینیم
ممنونم از آرزوهای قشنگت برای سال جدیدم.
منم برای تو دوست عزیز و خودم و همه کسانی که درست زندگی کردن و بندگی کردن خدا براشون مهمه، آرزو دارم که هر روز زندگیمون در مسیر و راه راست که همان راه کسانی است که خدا بهشون نعمت بخشیده، قدم برداریم.
در جواب سوالت باید بگم فعلا من خودم توی توری هستم، که لیدرش خالق مهربانم هست که هر روز و هر لحظه به بهترین روش منو توی این تور همراهی، راهنمایی، حمایت و هدایت میکنه
در پناه لطف الهی، همیشه سلامت، شاد، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی
خدایا شکرت، خدایا صدهزار مرتبه شکرت
به نام خداوند مهربان
سلام خدمت شما دوست هم فرکانسیم
خیلی از کامنت شما لذت بردم از نتایجی که در این مسیر زیبا دریافت کردیت کلی ذوق کردم از خدا می خواهم که طعم خوش سعادت در این دنیا و در سرای آخرت نصیب شما بشه
کامنت های دوستان در این خانواده بهشتی خیلی فرکانس بالایی داره خیلی زیبا و قشنگ معلومه که با عشق نوشته میشه دقیقا مثل کامنت شما مهدیه خانم
خدایا بی نهایت شکرت به خاطر وجود دوستانی بی نظیر و استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربان
دورود خدا بر همتون
یاحق
سلام به دوست عزیزم آقا اسماعیل گل
خیلی ممنونم که برام نوشتی، از شوق و ذوقی که کردی، که نشانه اینه که در مدار خوبی ها هستی، که قدرت تعریف و تمجید و تحسین دیگران رو با قلب پاکت داری!
ممنونم از خواسته قشنگی که برام از خدا داشتی، یعنی سعادتمندی در دنیا و آخرت که بالاترین مدار و درجه انسانی و بندگی خداست.
چه خوب فرکانس عشقی که در کلام الله در نوشته ام بود، دریافت کردی، که واقعا هر متن و نوشته ای که با عشق از سمت خدا گفته میشه و بر دستان ما جاری میشه که توی این فضای الهی ثبت بشه، فرکانس بسیار بالایی داره!
منم برات با عشق از خدا میخوام که همیشه سلامت، شاد، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی
خدایا شکرت، خدایا صدهزار مرتبه شکرت
بنام خدایی که برای بنده اش کافیست
سلام به روی ماهت مهدیه جونم
خیلی لذت بردم از کامنت بینظیرت
آفرین ، تحسینت میکنم برای این همه وسعت روحت
ایشالا که سال 1403 برات بهترین ها رقم بخوره و هر لحظه اش برات سرشار از نعمت و برکت و آگاهی و بندگی باشه عزیزم
روی ماهت و میبوسم و سال جدید هم تبریک میگم خانومی
دوستت دارم
سلام به سارای عزیز، قشنگ و دوست داشتنی خودم
سلام به قلب مهربونت
سلام به روح پاک و بی آلایشت
سارای عزیزی که هر وقت تو این فضای الهی و خانه توحیدی و خانواده صمیمی، اسمش و تصویر قشنگش و کلام الهی اش رو میبینم با تمام وجودم شوق و ذوق میکنم و به وجد میام و با عشق میگم عاشقتم ساراااا !
اینو دوست داشتم بهت بگم، ولی اتفاق نیفتاده بود، تا برام این کامنت محبت آمیز رو گذاشتی و دوباره به ذوقم آوردی که بگم وااای سارای عزیزم برام کامنت گذاشته و کلی خوشحال شدم !!!
از اون بنده های ناز خدایی که بی قید و شرط عاشقتم!
عاشق ِ عاشقانه هات با خدا
عاشق ِ عملگرا بودنت
عاشق ِ وجود مهربون و پراحساست
عاشق ِ دختر قشنگت!
همیشه وقتی کامنت های قشنگت رو میخونم، یه جورایی باهات همذات پنداری میکنم!
نمیدونم چرا!
ولی انگار یه جورایی، شبیهیم!
شخصیتت رو که خودت ساختیش، خیلی دوست دارم!
ممنونم ازت که برام نوشتی و خوشحالم کردی
ممنونم بابت تحسین هایی که داشتی که نشان از وسعت روح قشنگ خودت هم هست
ممنونم بابت آرزوهای قشنگی که برام داشتی
خوشحالم که باعث شدی منم این مهر و محبت سرشارم رو نثارت کنم عزیز ِ دوست داشتنی ام
سال نو برای تو هم مبارک و خجسته
عاشقتم
و از رب مهربانم که خودش برای بندگانش کافی است میخوام که همیشه در پناه لطفش، شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی رفیق دوست داشتنی من
خدایا شکرت، خدایا صدهزار مرتبه شکرت
سلام به مهدیه جان عزیزم
دختر بالیاقت وتوحیدی
سپاسگزارم از نتایج خوشگلت و هدف هایی که بهش رسیدی و برامون نوشتی تا باز هم منطق هایی محکم باشن برای ذهن من که قانون جواب میده ..
خیلی تحسین میکنم که تورلیدری و مربیگری یوگا امسال جزو دستاوردهات بوده عزیزم .
سفرت به استانبول و درآمد ده برابریت هم هزاران بار جای تحسین داره رفیق عزیزم .
پیشاپیش سال جدید رو بهت تبریک میگم و روی ماهتو می بوسم. امیدوارم که خواسته های
جدیدت هم تو دفتر نتایجت تیک خوشگل بخوره .
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشی و زندگیت در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله.
سلام به فاطمه جان عزیز، مهربون و دوست داشتنی
قبل از هرچیزی بگم که خیلی دوست دارم عزیزم
و از خوندن کامنت های قشنگت و مسیر زیبای توحیدی که کنار آقارسول عزیز و فرزندان دوست داشتنیت طی میکنی، همیشه به وجد میام و کلی ذوق میکنم و تحسینت میکنم
و بهت افتخار میکنم که زندگی قشنگ و زیبایی برای خودتون ساختید
ممنونم ازت که بامحبت برام نوشتی
ممنونم از تحسین کردن خالصانه ات که نشان از روح وارسته توست
خوشحالم که دلنوشته ی الهی من هم برای ذهن منطقی تو کارایی داشت
منم از خدا میخوام که هر روز و همیشه و هر لحظه، در این مسیر الهی ثابت قدم باشی و کانون قشنگ زندگیت هر روز گرم و عاشقانه باشه و از وجود فرزندانت نهایت لذت رو ببری که خودم تجربش کردم
و قشنگ ترین و عاشقانه ترین و لذت بخش ترین لحظات عمرم محسوب میشه و همیشه بابت این تجربه گرانبها، شاکر خدای مهربانم هستم
سال نو برای تو و خانواده قشنگت مبارک
عاشقتم عزیزم
در پناه لطف بینهایت الهی، همیشه سلامت، شاد، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی
خدایا شکرت، خدایا صدهزار مرتبه شکرت
سلام مهدیه عزیزم
وقتی اسم مربیگری یوگا رو دیدم حال دلم عالی شد منم مربی یوگا هستم ،یوگا توحید، 2 سال و نیمه مربیگریم رو گرفتم و به حدی عاشق این شغلم هستم که فقط کلمه یوگا رو یه جایی ببینم سرشار از شعف میشم
من تو آموزشهام یوگا رو با آموزشهای استاد ترکیب کردم و یک آموزش خاص و منحصر بفرد رو بوجود آوردم
اون قسمت از کامنتت که آیه 27 تا 30 فجر رو آوردی لرزه به اندامم انداخت و این ایده که این چند آیه رو وارد یکی از مدیتیشن هام کنم
مررررسی ،آرزوی موفقیت روز افزون دارم براتون
منم دوست دارم بدونم لیدر چه توری هستید؟
سلام به دوست عزیزم زهرا جان
خیلی ممنونم ازت که برام با شور و شعف و اشتیاق از یوگا نوشتی
و اینکه خیلی عالی در مسیر مربیگری قدم برداشتی
تحسین میکنم این علاقه و شور و نشاطی که در کارهات داری
من سال 89 با تضادهای زیادی که توی زندگیم داشتم، هدایت شدم به سمت یوگا نزد یکی از اساتید خوب، که با یوگا بهم درس زندگی داد (از اون زمان تاکنون یوگا، به شکل سبک زندگی ِ من دراومده)
با یوگا زندگیم زیر و رو شد، شخصیتم تغییر و رشد کرد.
و جسمم، ذهنم و روح و روانم رو دگرگون کرد
میتونم بگم یوگا یکی از نقاط عطف زندگیم بود، چون همه جوره از پایه و اساس، در کنار آگاهی ها و شناختی که از خودم و جهان هستی بدست آوردم، زیرساخت قشنگی برای من و زندگی ام پایه ریزی کرد!
خوشحالم آیات سوره فجر که خالصانه، بر متن و نوشته ام جاری شد، برات حس خوبی داشته
در مورد سوالت که لیدر چه توری هستم، دوست دارم جوابی که به دوست عزیزم آقای بیات دادم به شما هم بدم، اینکه: فعلا من خودم توی توری هستم، که لیدرش خالق مهربانم هست که هر روز و هر لحظه به بهترین روش منو توی این تور همراهی، راهنمایی، حمایت و هدایت میکنه
از الله مهربان میخوام که همیشه سلامت، شاد، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی
خدایا شکرت، خدایا صدهزار مرتبه شکرت
سلام مهدیه خانوم دوس داشتنی
آفرین به شما ،افرین به این تعهد
لذت بردم از کامنت شما و نتایج شما ،تحسین میکنم شمارو که انقد روی خودت داری کار میکنی و انقد با جهان هستی و منبع هماهنگی چون رسیدن به خواسته ها دو مسیر داره یه مسیرش با هماهنگی ارتعاشیه و یه مسیر دیگش بدون هماهنگی ارتعاشیه ،تبریک میگم به شما دوست عزیز که مسیر اول رو انتخاب کردی و انتخاب کردی که آسان بشی برای آسانی ها
ماشاالله چقدر نتایج شما خوب بوده ،از عمل به قانون سلامتی از رشد 10برابری هدایت ،یه نکته زیبا که بهش اشاره کردی که من از مسیری که فکرشو نمیکردم خدا برام رقم زد ،و اینها همه نشونه فرکانس خالص شماست همه و همه نشون میده که ایمان شما عمل آورده است و شما حرکت کردی و تسلیم بودی و رها و سمت خودتو به بهترین شکل انجام دادی و خداوند هم بی نقص مثل همیشه سمت خودشو انجام داده ،تحسینتون میکنم بابت اینکه انقد خوب روی دوره ها داری کار میکنی و انقد عالی داری تکامل خودتو طی میکنی در ابعاد مختلف و یک نکته ی دیگه که خیلی تو کامنت شما برام حس خوبی داشت این بود که شما نوشتین که من راضیم از خودم از عملکردم و چقدر این احساس رضایت از خود از احساس ارزشمندی و احساس لیاقت درونی میاد فارغ از اینکه عملکردمون خوب هست یا بد خودمونو بپذیریم و دوست داشته باشیم و تلاش کنیم برای بهبود ، خیلی براتون خوشحالم مهدیه جان عزیز که سالی پربار و عالی داشتین و نتایج فوق العاده ای رقم زدین و شخصیتتون در تمام ابعاد روبه بهبود بوده و امیدوارم امسال هم درتمام ابعاد تصاعدی رشد کنید و با قدرت پیش برید ،
آرزو میکنم هممون به حدی از تسلیم برسیم که چاقو زیره گلوی تمام اسماعیل های خود بگذاریم و فقط وابسته به رب باشیم و بعد از هر درخواستمون از سره راه خداوند بریم کنار تا از مسیری که به صلاحمان است مارا به خواسته هایمان برساند .
انشالله سال جدید پربارترین سال برای شما و سالهای بعدی پربارتر از امسال در تمام ابعاد باشه .
در پناه رب یکتا .
سلام به عزیز دوست داشتنی آقا رضای گل
چقدر مفتخرم از اینکه اینچنین به زیبایی، مورد لطف و رحمت خدای مهربانم قرار گرفتم از طریق تحسین های خالصانه یکی از عزیزترین، مهربون ترین و دوست داشتنی ترین بندگانش
رضای عزیز
واقعا از ابراز محبت خداگونه ات به وجد اومدم
ممنونم ازت که این همه خوبی
این همه مهربونی
این همه شیرینی
این همه موحدی
این همه خالصی
این همه پاکی
این همه زلالی
و یکی از بندگان وارسته خدای مهربانم هستی که این کلماتی که در متن قشنگت برام نوشتی، تجلی ِ درون شفاف و خلوص باطنی توست که به فراوانی در وجودت داری
با تمام وجودم، عاشقانه و خالصانه تحسینت میکنم که اینقدر عالی روی شخصیت و درون و باورهات کار کردی و به آنچه درک کردی، عمل کردی که اینگونه دُرّ و گوهر از کلماتت بر این صفحه جاری شد
و منو سرشار از شور و شعف خاصی کرد!
که حتی از دیروز که این دلنوشته پر از عشق و محبتت رو خوندم، چنان مجذوبش بودم که نمیدونستم چطور بهت بازخوردی در خور و شایسته این کلام نورانی و خالصانه ات بدم
چه آرزوی قشنگی برای همه مون داری:
آرزو میکنم هممون به حدی از تسلیم برسیم که چاقو زیر گلوی تمام اسماعیل های خود بگذاریم و فقط وابسته به رب باشیم و بعد از هر درخواستمون از سر راه خداوند بریم کنار تا از مسیری که به صلاحمان است ما را به خواسته هایمان برساند
دوست داشتم صفحه ها برات پر میکردم و برای کلمه به کلمه این کلام پرمهر و خالص و خداگونه ات تحسینت میکردم و ازت سپاسگزاری میکردم، ولی در توانم نیست!!
برای بودنت شاکر خدای مهربانم هستم که چنین بندگان خالصی داره که بودنشون، زمین رو جای بهتر و زیباتری برای زیستن کرده!
خالصانه دوست دارم رضای عزیز
در پناه لطف و رحمت بینهایت پروردگارم، همیشه سلامت، شاد، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی
خدایا شکرت، خدایا صدهزار مرتبه شکرت
آرزو میکنم هممون به حدی از تسلیم برسیم که چاقو زیر گلوی تمام اسماعیل های خود بگذاریم و فقط وابسته به رب باشیم و بعد از هر درخواستمون از سر راه خداوند بریم کنار تا از مسیری که به صلاحمان است ما را به خواسته هایمان برساند.
چقد این دعا قشنگ و چقد زیبا و کامل هست این هم دعاست هم خواسته و آرزو هم هدف درود بر آقارضای گل که در مدار گفتار چنین دعای قدرتمند وآسمانی و زیبا قرار گرفت و ممنونم از شما آجی خوبم که کامتت شما کوتاه بود ولی بسیار پرمعنا و پربار که بامن 8نفر بازخورد عالی و بسیار لایک به همراه داشت و در پاسخ هم شما برای همه دوستان چیز متعاوت نوشتی که همه رو با حس خوب خوندم ووممنونم از شما که این حس خوبو از شما گرفتم برام جالب بود که دیدم زیر کامنت شما زده بود 7نفر پاسخ دادن و گفتم بخونم ببینم چی برداشت کردن و خوندم و لذت بردم و بیشتر از همه از تشکر و تحسین شما به این عزیزان لذت بردم که چقد زیبا همه رو تحسین کردی و جوابشونو دادین و چقد این دعا زیباست در مدارجذبش قرار گ فتم و سیوش کردم تا هرروز بخونمش انشالله درهر صورت از شما و آقارضا و دیگر دوستان دوست داشتنی ام ممتونم که حس خوبی را بهم منتقل کردین بینهایت سپاس هم از شما هم از خدایی که اعتبار همه این زیبایی ها مال اوست و در اختیاراوست و اینکه در توری که خدا لیدرش هست خوش باشیییییی ماهم در این تور با تو هستیم
بنام خدای مهربونم
سلام مهدیه جان
اول از همه بابت گسترش جهان هم خیییلی مشعوف شدم و هم سپاسگزار خداوند و شما.
این حرفهایی که زدی باعث تقویت ایمانم شد
سپاسگزاری و خدایاشکرت گفتنات از ته دل بود و لاجرم بر دل ما نشست
اینکه گفتی خدایاشکرت به خود شناسی رسیدم
واقعا کی از من مهمتر تو این دنیا
چرا خودمو نشناسم
اصلااا ببینم براچی اومدم تو این دنیا
قضیه چی بوده و ارزشمندیهامو ببینم
و اینکه خدایا شکرت بخاطر خداشناسی
خداشناسی برای من مساویه با احساس فوق العااااده
احساس غیرقابل وصفی که انگار وسط بهشتم و به هیییچی نیاز ندارم
و همون احساس برای من کافیه کافیه
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
در مورد سوره فجر نوشتی
ای نفس مطمئنه
فک کنم منظور خدا با نفسی هست که به خدای خودش مطمئنه،ایمان کامل داره،خداوند رو میبینه نه دستای خداوند رو،خداوند رو مالک و صاحب اختیار میدونه و ازین بابت هیچ نگرانی نداره دیگه.
پس حالا که نه ترسی داری و نه غمی چونکه من رو خدای برطرف کننده نیازهات میدونی بدو برو بهشت که من ازت راضی ام
حسم موقع خوندنش این بود
و چون الان در حالت هماهنگی باخدایم هستم فکر میکنم درستش همینه،
اخه با وجود خداوند چه ترسی
چه غمی.
اینم ی نشونه از طرف خدا برای من بود دو ساعت پیش
قبل از خوندن کامنت شما که بی ربط نیست از انجیلم هست
The LORD is my light and my salvation. Whom shall I fear? The LORD is the strength of my life.
Of whom shall I be afraid?
Pslam 27:1
حالا معنیش چیههه؟!
«خداوند نور و نجات من است. از که بترسم؟ خداوند قوت زندگی من است. از کی بترسم؟»
واقعا اگر مطمئن باشیم که ما خداوند رو داریم
اونم خدایی که عاشق ماست
مارو خلیفه خودش کرده
همه رو به سجده ما گذاشته
جهان رو مسخر ما کرده
اصلا منو که خلق کرده برا خودش دست زده و آفرین گفته
و اتفاقا عاااشق براورده کردن تمام خواسته های منه.
حالا اون با منه
سکان کشتی من تو دستشه
فرمون ماشینم دست اونه
خلبان هواپیمای شخصی منه
عقل منه،قلب منه
هدایتگر و حمایتگر منه
دیگه آیا ترس از آینده و غم بخاطر گذشته مسخره نیست؟؟؟
آیا با داشتن همچین خدایی ترس منطقیه اصلا؟؟؟
خدایا مرا ببخش و بیامرز و از زمره صالحانم گردان
آمین
به قول یکی از دوستان که الان اسمش یادم نیست٫
اوایل آشنایی با استاد اومده بودم سایت دنبال ثروت و پول میگشتم ولی هرچقدر پیش رفتم انگار یه گم شده ای که قبل تولد با من بوده رو یادم اومد و بیشتر پیدا کردم
اومده بودم به نیت اینکه یاد بگیرم چه جوری در چند سال آینده ماشین جلو پامو لامبرگینی کنم و خانه رؤیاهامو بگیرم و ثروتمو چندها برابر کنم
ولی اومدم این مکان مقدس و چیزی رو پیدا کردم که بالاتر از همه این آمال و آرزوها و منشا آرامش من شد
من خدایم رو پیدا کردم
خدایی که منشا همه این ثروت و نعمتهای بیکران است
خدایی که خود همان ثروت و خانه و ماشین است
خدایی که هر لحظه با منه و بهم میگه کجا برم و چکار کنم
خدایی که با اون نه تنها خانه و ماشین و باغ؛بلکه همه دنیارو خواهم داشت و مهمتر از ثروت, من با این خدایی که شناختم آرامشی دارم که همه نعمت ها پشت این آرامش خوابیدن و منتظر من…
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و تمام دوستان در حال تغییر و پر تلاش این سایت معنوی
دوستانی که کامنت قبلی منو در “ذهنیت قدرتمند کننده در برابر ذهنیت محدود کننده قسمت 5” خوندن در جریان کار من و هدایت قشنگ خدا قرار گرفتن
الان میخوام بقیه داستان رو برای دوستان تعریف کنم که خداوند چقدر قشنگ پلن هاشو اجرا میکنه و قطعات پازل رو کنار هم میچینه و مارو بزرگ میکنه
حدود یک ماه پیش طبق هدایت های قشنگ خداوند و قدم هایی که بهم الهام کرد و من عمل کردم منجر شد به همکاری یکی از همکارای قدیمی که خدای من پادرمیونی کرد و حرف دل منو برد گذاشت تو دل اون بنده خدا و از زبون ایشون دوباره جاری شد و برگشت به خودم.
شعبه دوم من افتتاح و پر جنس شد بدون خواب سرمایه خودم حتی یک قرون
همکار جدید و همفرکانس جور شد
کسی که خودم دو سال پیش پیشنهاد همکاری بهش داده بودم و به هر دلیلی موفق به همکاری نشده بودیم الان بعد اقدامات من برای شعبه دوم بیخبر از همه جا خودش اومده و درخواست کار از من میکنه و این همزمانی رو خدایم رقم زد
تو همین زمان هم طبق الهامات خداوندم هدایت شدم به یه کشور جدید جهت پیشبرد اهدافم که واقعا میتونم بگم چند سال بزرگتر شدم حالا بماند تو همین سفر با اینکه بار اولم بود اون کشور میرفتم چون خدا لحظه به لحظه باهام بود به خداوندی خدا قسم تمام کارهام جوری خوب پیش رفت که انگار چند ساله مقیم اون کشورم و یک لحظه احساس تنهایی نکردم و رو دوش خدا نشسته بودم و خودش بهم میگفت کجا برم کجا بخرم کجا نخرم
تو همون روز اول و ساعت اول ورودم به اون کشور یه آقای خوش رفتار و اتفاقا همزبون خودم رو سر راهم قرار داد که تو عرض نیم ساعت اطلاعات و تجربه چند ساله خودش رو در اختیارم قرار داد و رفت و من فقط گفتم خدایا دمت گرم از این همزمانی قشنگ چون اون اتفاق در یه کشور غریب حتی یک در میلیونم نیست
خلاصه من اون سفرو با تجربه قشنگ و دست پر برگشتم
حالا پلن بعدی خداوند چیه برام؟ حالا که اعتمادم بیشتر شده به خودش چکار باید بکنم؟ گوش به زنگ بودم که چه جوری الان شروع کنیم
بعد سفرم و سبک سنگین کردن شرایط و همکاری با اون شخص که اجناسش تو فروشگاه منه حالا به دلم انداخته که برو با همون همکار قبلی که مدنظر خودت بود و قرار بود خودت شرایط و ایدتو بهش بگی،برو با همون صحبت کن و باهاش قرارداد همکاری ببند و هنوز منتظرته
من گفتم خدای من
فروشگاه اصلی خودم همین الان چند برابر همکارای دیگه جنس توشه و فروشگاه دومم نیز الان پر شده لزومی نداره برم با اونم صحبت کنم و تازه خودت میدونی اون همکار قبلا باهاش کار کردم همش تسویه بیست روزه میزنه و خودتم میدونی من با شرایط قرض و بدهکاری اصلا میونه ندارم و چیزی که میخواستم رو برام رقم زدی بدون قرض و بدهکاری.
گفت من میگم برو صحبت کن عادل تو چه میدونی پلن منو؟؟
گفتم چشم
زنگ زدم یه قرار کاری با همکارم گذاشتم و راهی شدم
پنج ساعت از شهر خودم دور بود و خلاصه رسیدم اونجا و با اعتماد به خدای خودم و با اعتماد به نفس عالی وارد مذاکره شدم.
حس عجیبی بود گفتم خدایا خودت صحبت کن و اگه این شرایط بهتره خودت حلش کن و خدا یه چشمک بهم زدو گفت تو کاریت نباشه تو قدم هایت رو برداشتی بقیش بامن
با همکارم شروع کردیم به صحبت کردن از شرایط و نحوه کار و اولش یه کم مقاومت داشت ولی اعتماد به نفس من و جاری شدن حرفای خداوند رو زبونم طوری بود که همه شرایط منو کامل پذیرفت و بقیه ماجرا که میتونین حدسش رو بزنین..
حالا من بودم که اختیار انتخاب کردن شرایط دلخواهمو داشتم و از بین دو شرایط خوب و عالی عالیترش رو انتخاب کنم یا هردو.حالا این موردو خدا بعدا میگه بهم زیاد خودمو درگیرش نمیکنم.
قرارداد همکاری با شرایط چند برابر بهتر از قبل بسته شد
تو همان روز قسمتی از کالا روانه شد
و مهمتر از این بی اختیار در مورد چیزهایی صحبت شد که به اهداف من تو دبی و شارجه که چند کامنت قبل نوشته بودم کاملا ربط داشت
بچه ها خدای من این مدت اینجوری کار کرده برای من و طبق انتظاری که ازش دارم برام خدایی میکنه و روز به روز خواسته هام واضعتر میشه و با خدای خودم راحتتر میتونم درمیان بذارم من دارم چشمکهای های خدارو میبینم که بهم میزنه و میگه بیا رو دوش من عادل جان تو حرف گوش کن باش و فقط بگو چشم، پول و ثروت و باغ و ویلا و کارو اعتبارو جنس و همکار همشون منم ،خودمم که برات همه چیز میشم و طبق خواسته تو به خودم شکل و قالب میدم.
منم سرمست و تو اوج آرامش میگم چشم قربان چشم سرورم تو فقط بگو چکار کنم منم بگم چشم و چه لذتی بیشترو بالاتر از بندگی کردن تو
پلن خدا برای مرحله بعد رو فعلا نمیدونم ولی تا اینجای کار دوتا از همکارا به صورت معجزه وار دارن بدون یک قرون پول و حتی بدون دریافت سند و مدرک و چک و سفته در قبال کالاهای چند میلیاردی،فقط در قبال یک دستنوشته خالی که اونم فقط مراحل کار رو توش ذکر کردیم،به اراده خودم و به اندازه نیاز خودم و بدون محدودیت دارن برام جنس میفرستن بدون اینکه نیاز باشه به مبلغ برگشتی حتی یک لحظه فکر کنم
من اینجوری به خدای خودم اعتماد کردم و حاضر نیستم پلن خدارو حتی یک نوک سوزن نیز دستکاری کنم و بموقع الهامات لازم از راه میرسه که چکار کنم و چکار نکنم
حال دلم عالیه و همچین حالی رو برای تک تک بچه های سایت و توحیدی آرزومندم و سال نو هم پیشاپیش مبارک.
در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و توحیدی باشید
سلام جناب مولانی اومدم بپرسم که چکار کردید که انقدر باورهای توحیدی در وجودتون قویه و اعتماد بنفستون عالیه، یه نگاه به پروفایلتون کردم دیدم بععععله همه محصولاتو تهیه کردید. خب معلومه چون عمل کردید قطعا نتیجه گرفتید، به هر حال براتون خوشحالم، امیدوارم باز هم نتایج عالی بگیرید.
سلام عادل جان
درود بر دوست پرانرژی خودم
ازت ممنونم که اینقدر داری به گسترش جهان کمک میکنی
واقعا تحسینتون میکنم که مث استاد ارتبآط قوی با خدا داری
منم دارم از خدا کمک میگیرم که به شغل مورد نظرم هدایت بشم
این کامنت
الهام خدا بود به من ،، که نگرانی هامو کمتر کنم و بیشتر تسلیمش بشم.
ازت ممنونم که امید منو بیشتر کردی
دمت گرم
امیدوارم سال جدید در بهترین موقعیتهای شاد باشی
بنام خداوند مهربان و دوست داشتنی ام
سلام
از اول کامنتتون تا آخرش فقط حال کردم
لذت بردم ازین همه معجزه
نوش جونتون باشه
اجر افکار و باورهاتونه
خدایاشکرت که قانون جواب میده
این جمله که نوشته بود«خدای من پادرمیونی کرد و حرف دل منو برد گذاشت تو دل اون بنده خدا و از زبون ایشون دوباره جاری شد و برگشت به خودم.»
چقدررررر ایمان پشتشه
چقدر توکل
چقدر امید
چقدر خداااارو میشه حس کرد
کیف کردم و قلبم با خوندنش لرزید
واقعا اینکه خداوند همه کارهارو براتون انجام داده بهاطر توحیدی بودنتونه
و خدارو فقط میبینید
و کاملااا تو حرفاتون حس میشد
خیلی لذت بردم
ان شالله همچنان خداوند سکان دار کشتی خوشبختی شما باشه و بتونین تا هرچقدر که میخواین جزیره های خوشبختی بیشتری رو فتح کنین
مطمئنن این اتفاق میفته چون خداوند رو فرمانروا میدونین.
دست راستتون رو سر ما(خخخ)برای افزایش این همه ایمان و باور
خداوندا ایمانم رو به خودت افزایش بده
باورهای فراوانی و عشق و خوشبختی رو در من بهبود ببخش
معجزه هارو در زندگی من به بیشترین حدش برسون
کمکم کن تورو ببینم فقط
خدایا کمکم کن
من همیشه و در همه جا به کمک تو محتاجم چون تو همیشه و همه جا هستی که کارهامو به بهترین نحو پیش ببری
خدایا دوستت دارم از ته دلم.
خدایا شکرت که هستیم و داریم زنده گی رو یاد می گیریم
سلام به استاد گرامی و خانم شایسته عزیز
درود به همه دوستان همراه
واقعا بودن در جمع شما و دیدن و شنیدن شما ، استاد گرامی ، برام سعادتیه که به لطف خدای بزرگ و مهربون رخ داده
دیدن این منظره زیبایی که شما دارید با آرامش قدم میزنید و صحبت میکنید ، و شنیدن اینهمه حرفها و تجربیات ناب ، تمام وجودم رو سرشار از سپاسگزاری میکنه و ناخوداگاه لبخندی رو بر روی لبان من مینشونه
سپاسگزار خداوند هستم که دستان پر مهرش رو از طریق افراد و اتفاقات روی شونه هام گذاشت و گفت منو صدا زدی ؟! من اینجام و همیشه بودم !!! فقط کافیه روت رو به سمت من برگردونی !!!
استاد عزیز و گرامی ، بی نهایت سپاسگزارم که دارید بهمون یاد میدید که چطوری رومون رو به سمت الله بزرگ که رب ماست برگردونیم !
* چشم حتما روی احساس لیاقتم در سال جدید کار خواهم کرد تا باران رحمت الهی رو بیشتر دریافت کنم و جهان رو جای زیباتری کنم
مریم جان نازنین از شما هم بی نهایت ممنوووونم
اعضای محترم سایت ، از شما هم سپاسگزارم
و برای همگی سالی مملو از شادی و زیبایی سرشار از احساس های خوب از خداوند مهربون خواستارم
انشالله که همگی در پناه خداوند زندگی کنیم و لذت ببریم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
رَسُولًا یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِ اللَّهِ مُبَیِّنَاتٍ لِیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَمَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَیَعْمَلْ صَالِحًا یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ۖ قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا(11طلاق)
رسولی به سوی شما فرستاده که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت میکند تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، از تاریکیها بسوی نور خارج سازد! و هر کس به خدا ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهد، او را در باغهایی از بهشت وارد سازد که از زیر (درختانش) نهرها جاری است، جاودانه در آن میمانند، و خداوند روزی نیکویی برای او قرار داده است!
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا(12طلاق)
خداست آن که هفت آسمان و همانند آنها زمین بیافرید. فرمان او میان آسمانها و زمین جارى است تا بدانید که خدا بر هر چیز قادر است و به علم بر همه چیز احاطه دارد.
=======================================================================================
سلام به استاد عباسمنش جانم،سلام به دلبرجانِ استادم،سلام به تموم رفیق های نازنین غارحرای من
استااااااد خووووش تشریییف آوررریددددددیییییید،قدم رنجه کرررردیییید،قدم روی چششششم های ما گذاشتید،خبر میدادید یک گاااوی گووسفندی قربونی میکرررردیممممم،چشم ما به بنر سایت خشششک شد تا روی ماه شما و این بهشت برین رو دیدیم و صدای یارِ بهشتی رو شنیدیییدم بااباااااا،استاد با ما به ازییین بااااش که با خلق جهاااااانی :)))
خدااارو صد هزار مرتبه شکر برای فرصت یک روز زندگی دوباره،برای تجربه عشق بازی با خدا برای دیدن روی ماه استاد برای هدف گزاری برای سال جدید ….خدایاااااا حواسم هست تموم زندگیم رو پر از نعمت کردی،بوس به کله ت، باشه؟؟
استاد جانم،یک پیشنهاد دارم براتون از روشنی قلبم…یک حرکت ایلان ماسکی بزن،قبل ازینکه پروژه ت آماده ی بهره برداری بشه،بزارش برای پیش فروش…
شما بیا بگو من دارم روی یک موضوعی کار میکنم(اسمش نگفتید،نگفتید:) )،تخمین میزنم تا فلان موقع آماده بشه ولی از الان میزارمش برای فروش…
بیا وببین چطور شاگردهات برای محصول نیومده صف میکشند ….
اینجاست که حافظ میگه:
بنمای رخ که خَلقی والِه شَوَند و حیران
بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید
یک خودافشایی هم بکنم،قبلنا که میخواستم کامنت بنویسم برام مهم بود،حتما فایل جدید باشه،حتما روی بنر سایت باشه،حتما همون دور اول کامنت ها منتشر بشه!!!چرا؟! چون بیشتر خونده میشه دیگه! بیشتر امتیاز میگیره دیگه!
این یعنی چییی؟!به قول اون استاد ریاضی:این یعنی نداشتن خودارزشمندی محض…:)))
البته تکامل دیگه…باید طی بشه…بعد کم کم به این موضوع رسیدم که سعیده برای خودت داری مینویسی یا برای بقیه؟
نوشته هات به خودی خود ارزشمنده؟یا اگر لایک بیشتری بگیره؟داری برای خودت ردپا میزاری یا میخوای جلب توجه کنی؟
اگر برات کامنت نوشتن صلاته؛جانمازت رو برمیداری بری وسط خیابون نماز بخونی تا همه ببینن؟یا ترجیح میدی توی اتاق تنهایی باشی و حتی کسی صداتو نشونه….؟
این شد که من دیگه برای کامنت نوشتن،منتظر فایل جدید نموندم هرجا قلبم باز میشد مینوشتم…دیگه تلاش کردم برام مهم نباشه کسی کامنت منو میخونه یانه مهم این بود که من بتونم از خودم رد پا بزارم وشرایط خودم رو با قانون و قرآن تحلیل کنم…دیگه اینجوری نبود وای الان اگر جواب کامنت بچه هارو ندم،دیگه برام کامنت نمیزارند…بلکه با عشق کامنت ها رو میخوندم،از روشنی قلبم با فایو استار ازشون تشکر میکردم و به خدا میگفتم این عشق هایی که میاد از طرف توعه…من کاره ای نیستم…هرجا هم خدا بهم الهام میکرد اینو جواب بده،با قلبم مینوشتم ….
و نتیجه این احساس خودارزشمندی درونی هم مشخصه دیگه…
وگرنه من که همون آدمم….فقط ذهنیت من درمورد این موضوع تغییر کرد،نمیگم پرفکت شد اما به میزانی که بهتر شد،جهان احساس ارزشمندی بیشتری برام به ارمغان آورد.
استاد جان من هنوز در جلسه آخر دوره احساس لیاقت کامنت نزاشتم،اونم اولا بخاطر کمال گراییه که میگم نه حتما باید فلان اتفاق بیفته،بعد بنویسم،و بعد اینکه درمورد اجرای قانون در عمل و کسب نتیجه وصحبت درمورد چیزهایی که به دست آوردم نه چیزهایی که میخوام به دست بیارم به شدت به خودم سخت گیرم!وگرنه دقیقا بعد از شروع دوره احساس لیاقت …قدم به قدم با ساختن احساس ارزشمندی درونی من ….جهان اطراف من با باور های جدیدم لود شد…
و این سعیده بعدِ دوره ی احساس لیاقت هیچ ربطی به سعیده قبل از شروع دوره نداره!
الان بیشتر درک میکنم چرا وقتی میخواستم دوره رو بخرم خدا گفت:إِلَّا رَحْمَهً مِنْ رَبِّکَ ۚ إِنَّ فَضْلَهُ کَانَ عَلَیْکَ کَبِیرًا
برای اینکه خدا بهتر از من میدونست من چه پاشنه ی آشیلی دارم…چقدر پام رو ترمز بی لیاقتی دارم فشار میدم!
8 سال تمام،توی شغل سخت پرستاری،شغلی که از همون اول دوسش نداشتم،چه شب ها وروز ها به مشقت گذشت!
چرا این همه سال ادامه دادم؟
چون من با داشتن شغل سخت،احساس ارزشمندی میکردم!
چرا برای دوقرون دوزار این همه سختی رو تحمل میکردم؟
چون من به شدت پاشنه ی آشیل حمایتگری دارم و جهان دقیقا شغل منطبق با باورهای من انداخت توی کاسه م!
چرا زودتر تغییر نکردم؟
چون خودمو لایق شغل بهتر و درآمد بالاتر نمیدونستم!!!
استاد شما توی جلسه 1 دوره میگید:
ازتون میخوام تا پایان دوره هیچ تصمیم بزرگی مثل انصراف از کار،مثل طلاق و یا ازدواج نگیرید،اجازه بدید دوره تموم بشه،شما در سطح درونی روی خودتون کار کنید،جهان به باور های جدید شما حتما پاسخ میده و شرایط رو برای شما تغییر میده!
نمونه ی عینی شاهد و حاضر!
من فقط و فقط و فقط روی خودم کار کردم!
هییییچ ایده ای نداشتم قراره چطور جهان اطراف من عوض بشه!
ولی دیگه بازی رو میدونستم!
یک عمر احساس بی لیاقتی میکردم و جهان اطرافم هم بازخوردش رو بهم داده بود!
من فقط باید اون طرف معامله رو عوض میکردم و توکل میکردم به خدایی که کارش رو خووب بلده!
مدیریت زندگیم رو بسپرم به خدایی که داره کیهان رو مدیریت میکنه!
دقیقا بعد دوماه از شروع دوره بود که ماموریت کاری الهی من شروع شد!
کاری که قرار بود توی ICU بزرگسالان باشه،و دستان خداوندی که از هرطرف ندا میدادن تو فقط بیا گرگان ما میبریمت قسمت اداری…
و اما احساس لیاقت ساخته شده،داشت کار خودش رو میکرد!
وقتی بهم گفتن برنامه کاریت عوض شد وباید بری اورژانس کودکان،وقتی همون موقع قرآن بهم گفت:یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ یَسْعَىٰ نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ بُشْرَاکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
من فقط گفتم سعیده! سعیده! IN GOD WE TRUST!
تو فقط باید به جریانی که نمیبینی اعتماد کنی….باید بزاری جهان کار خودش رو انجام بده …
و استاد جان فقط بعد 3 ماه!
بعد ازین که من مسلط شدم به کار سخت اورژانس کودکان!
وقتی عزت نفسم هزار پله رشد کرد!
وقتی توحید عملیم صد پله بهتر شد!
وقتی مترون و هدنرس و همکار و پزشک و همراه مریض رو دقیقا عین محل کار قبلیم به تسخیر خودم در آوردم و همه بهترین رفتار رو باهام داشتند…
دقیقا زمانیکه !
بقیه داشتند برای داشتن یک روز مرخصی از هد نرس خواهش و التماس میکردند ولی همون هد نرس به من میگفت تو فقط بیا سرکار،هر شیفتی که تو میخوای برات میزارم!به خدا میگفت تو فقط ده روز بیا!تو فقط 7،8 تاشب بیا شیفت ولی بیا!
ندای الله رسید که تو از امتحانت سربلند بیرون اومدی و الان وقت انصرافه!
وَلَقَدْ أَوْحَیْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقًا فِی الْبَحْرِ یَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَکًا وَلَا تَخْشَىٰ
با قدرت انصراف از کارت رو اعلام کن و نگران هیچی نباش!
حتی دنبال کارهای اداریت نرو!من انجامش میدم!
و من به حرفش گوش دادم …و عمل کردم….و خدا میدونه این احساس لیاقت چطور من رو آسون کرده برای آسونی ها …
چطور دستان خداوند خودشون کارهای اداری پایان ماموریت منو انجام دادند….
چطور به جای انصراف برام مرخصی استحقاقی رد کردند….
چطور جهان قدم به قدم درهارو برام باز کرد …
و درحالیکه یک ماه من د آزادی زمانی کامل،فقط دارم روی خودم و باورهام کار میکنم…
همین الان از ماه قبل که اون همه شیفت سنگین رفتم،توی حساب هام هم پول بیشتریه،هم برکت صد برابر …
من که همون آدمم…
کو اون سعیده ای که 8 سال برای داشتن یک مرخصی چند روزه باید هزارتا خواهش میکرد؟
کو اون سعیده ای که پول خرید دویست هزارتومنیِ سوپرمارکتش رو نداشت و نصف خرید هاشو برگردوند؟
کو اون سعیده ای که تموم پولش خرج بقیه میشد در حالیکه خودش هزار تا احتیاج برطرف نشده داشت؟
عوض شد دیگه…همه چیز عوض شد…
اما به قول استاد:
یک شبه این اتفاق نمیفته…ما باید صبر داشته باشیم…ما باید عاشقانه روی خودمون کار کنیم و ایمان داشته باشیم وقتی داریم روی خودمون کار میکنیم و جهان حتما به باور های جدید ما پاسخ میده …
چندروز پیش در جواب سوال یکی از دوستان در عقل کل،برای سال جدید هدف گزاری کردم،اما چند روز یک شعاری توی سرم میچرخه که برای امسالم انتخاب کنم…هربار میخواستم برم دوباره زیر همون سوال بنویسمش،وقتش پیدا نمیشد،احتمالا باید اینجا نوشته میشد…
ازونجا که حمایتگری،پاشنه ی آشیل منه،و منباید همیشه روش کار کنم و به جای احساس لیاقت وابسته به کمک به دیگران،احساس لیاقت و خود ارزشمندی بی قید و شرط داشته باشم.
من برای سال 1403 این شعار رو سر لوحه هر روز زندگیم میکنم:
هرچیز که برای دیگران میپسندی،اول برای خودت بپسند!
هرچیز که برای دیگران نمیپسندی،اول برای خودت نپسند!
همین!همین پاشنه ی آشیل رو اگر من قدم به قدم بهبود بدم و دست از حمایتگری بردارم و فقط حمایتگر خودم و خواسته های خودم باشم به خدا کل بازی رو میتونم باهاش عوض کنم!
دیگه اصل بازی دستم اومده دیگه!به قول استاد:دیگه خدا باید چیکار توی زندگی من میکرده که من باور کنم اتفاقات معجزه آسا میتونه بیفته؟!بخدا اگر مثل موسی،دریا رو برام باز میکرد من ایمانم انقدر قوی نمیشد!
خدایاشکرت…خدایا شکرت که همیشه رحمتت به عدالتت پیشی گرفته،شکرت که هیچ وقت خسته نمیشی،هیچ وقت خوابت نمیبره،هیچ وقت گمراه نمیشی،هیچ وقت احساساتی نمیشی،هیچ وقت لج بازی نمیکنی،خدایا شکرت که شبیه ما آدم ها نیستی …به خدا…من جای شما بودم اصلا حوصله نداشتم زندگی این همه آدمو مدیریت کنم تازه آخرش ازم دست بخواه هم باشن بگن چرا اونو ندادی! مرسی که با ما مثل خودمون رفتار نمیکنی!خدا وکیلی دمت گرم خدا…خیلی باحالی ….
استاد جونم مررررسی که وقت گذاشتید و مثل همیشه مارو سرمست کلام الهیتون کردید.
استاد شایسته جانم،قدر تموم زحمتاتو با چشم هامون میدونیم و برات و عشق و نور رو از روشنی قلبمون میفرستیم و بوس به کله ی مبارکِ مثل ماهت …
رفیق های ارزشمند غار حرای من…الهی که در پناه نورِ آسمون ها وزمین،غرق احساس عمیق خوشبختی باشید.
پیشاپیش ساااال نو همتون مبارک،خیییلی دوستون دارم و قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ
پروردگارا! بی تردید ما [صدای] ندا دهنده ای را شنیدیم [که مردم را] به ایمان فرا می خواند که به پروردگارتان ایمان آورید. پس ما ایمان آوردیم. پروردگارا! گناهان ما را بیامرز، و بدی هایمان را از ما محو کن، و ما را در زمره نیکوکاران بمیران.
بسم الله الرحمن الرحیم
ای آنکه اندر جان من تلقین شعرم می کنی
گر تن زنم خامش شوم ترسم که فرمان بشکنم
مبارک است خدایی که صدای بنده اش را می شنوند و لبیک می گوید
مبارک است خدایی کهبر قلب بنده اش آرامش می نشاند
مبارک و با عظمت است آنکه پادشاهی آسمانها و زمین سزاوار اوست
سلام خدا
سلام سعیده
سلام بر خودم
دست خدا را می بوسم که در این سایت چنین کلماتی را می نویسد
این روزها خیلی سریع دور شدن خدا شدن را خبردار می شوم و بیقرار بیقرار بیقرار…
و کجا بهتر از این سایت برای بیقراران
با اینکه لحظات ناب فوق العاده ای را در این روزها تجربه می کنم گویی هر بار به حضرت عشق وابسته تر می شوم
من جز احد صمد نخواهم
من جز ملک ابد نخواهم
جز رحمت او نبایدم نقل
جز باده که او دهد نخواهم
اندیشه عیش بیحضورش
ترسم که بدو رسد نخواهم
خدای خوبم دستان تو را، هدایت های تو را و حمایت های تو را می بینم و سعیم به پیروی از آنهاست
این کامنت سعیده جان هم یک از آن هدایتهاست تا ارتعاش و احساسم را زیبا و خدایی کنی
سعیده خوبم
سعیده دوست داشتنی و پاک سیرتم
چقدر این کامنت تو بوی عزیزم را می دهد
هرجا هم که بوی او را بشنوم واله و شیدای او می شوم
این روزهایم پر شده از عشق او
با اینکه مردم در این روزها دارند از قیف رد می شوند او دست مرا گرفته و در اتاقم نشانده و گفته که با کمال آرامش بنشین برای یقینی که برایت در نظر دارم آماده شو
اگر هم برای موضوعی به بیرون می روم چنان همه چیز را برایم جفت جور می کند که من فقط تشکر می کنم و با عشق
شغل قبلی ام میوه فروشی بود و همیشه روزهای پایانی سال برایم رد شدن از قیف بود
چهار پنج ماهی هست که آن شغل را به مقصد آموزش این مباحث زیبایی که آموخته ام ترک کردم چون خیلی به آن علاقه دارم و انگار زنده شدم برای آن
تازه دارم طعم زندگی را میچشم
تازه دارم توکل و رهایی را تمرین می کنم
تازه دارم می فههم که چه ظلمی به خودم می کردم با مشغول بودن در مسیرهای انحرافی
مسیرهایی خستگی و رنجش و ناراحتی بود
با افرادی برخورد می کنی که هیچ تو را نمی فهمند و نیازهای حیوانی شان، آنها را به سوی تو می کشاند
امان از آن زمانی که این گرداب و بحبوحه روزمرگی تو را با خود ببرد
امروز به اندازه نیم ساعت مجبور به صحبت با یکی از نزدیکان در مورد همین فرعیات شدم و روانم رنجید و شیطان را میهمان شده بود.
استراحت هم چاره نبود، تا حضرت عشق مرا به سایت و کامنت سعیده جان رساند و گفت: برای خودت بنویس
سعیده جان او در عرض نوشتن این کامنت مرا از رنج شیطان ذهنم رها کرد
اشکهایم را جاری کرد و در آغوشم کشید و مرا به آرامش رساند
اینگونه نوشتن ها برایم لذتبخش ترین کار دنیاست چون او می گوید و خودش هم می نویسد و خودش هم می شنود.
هر بار دارد بهتر به من می فهماند که من هیچ پناهی جز او ندارم و در هنگام رنج و نگرانی و تشویش باید به او پناه ببرم،
فقط به خودش،
باید آگاهانه این کار را انجام بدهم
باید رندانه در آغوشش بکشم و او را وکیل و حفیظ بگیرم
باید در عمل بگویم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
الحمد لله که از غصه نجاتم می دهد و آب حیات و زندگی را به من هدیه می دهد و زنده ام می کند تا با شوق زندگی را ادامه دهم و عشق را با او جاری کنم و در تک تک کردار و گفتارم با او سر کنم
بیاو ز برای عشرت من
خورشید سبو کشد نخواهم
من مایه بادهام چو انگور
جز ضربت و جز لگد نخواهم
از لذت زخمهاش جانم
یک ساعت اگر رهد نخواهم
وقت است که جان شویم خالص
کاین زحمت کالبد نخواهم
سعیده خوبم
این کلمات و جملات زیبای تو را خوب بوییدم، بوی عزیزم را می داد
جانت سلامت و روانت آباد و دلت شاد باشد
امیدوارم به لطف او سال نو تو هم به عشق و آرامش و تجلی حضرتش پا گشا بشود
و بهترین سال زندگیت شود
دوستت دارم عزیز خدایم
سلام به برادر عزیزم علی آقا
سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله به قلب سلیمت
ازت ممنونم برای این جملات روحانی که اینجا نوشتی…. آنچه از دل برآید…لاجرم بردل نشیند
سپاسگزار خدایی هستم که نورِ آسمون ها وزمینه…که حساب همه ی مخلوقاتش دستشه…که یک برگ بدون اجازه ش به زمین نمیفته…که مارو فقط برای بندگی آفریده…که به شدت روی ما احساس مالکیت داره!مارو فقط برای خودش میخواد…میگه فقط بنده ی من باش….و از من بخواه….
روی زمین راه نرو…خسته میشی..جای تو…روی دوش منه…
بیا این بالا بشین…من برات قدم بردارم…و تو فقط از مسیر زندگیت لذت ببر…تا زمانیکه برگردی به آغوش خودم…تو جان منی….یک تیکه از روح منی…من بخاطر تو همه رو به سجده انداختم…من بخاطر تو شیطان رو از درگاه خودم روندم…من بخاطر تو همه کار کردم…کجا،دنبال چی میگردی؟پدرت منم،مادرت منم،بچه ت منم،عشقت منم،شغلت منم…
بیا بغل خودم…تا خودم همه ش رو بهت بدم…نمیخوام اذیت بشی…نمیخوام درد بکشی…نمیخوام دلتو بشکونن..نمیخوام دست رد به سینه ت بزنن…
من جهان رو به تسخیر تو درآوردم…
از من بخواه ….ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ…
خدای عزیز و شیرین وقدرتمند و نازنینم…
آنی و کمتر از آنی …مارو به حال خودمون وانگذار….
خدایا ما به هر خیری که برامون بفرستی…سخت فقیریم…
علی آقا…نمیدونم چرا اینارو اینجا نوشتم…گفته شد…و نوشته شد…
درپناه نورِ آسمون ها وزمین باشید همیشه
عیدتون مبارک
سلام سعیده خانم عزیز
منم مثل شما و علی آقای عزیز از شغل بظاهر خوبی که داشتم ولی با روحیاتم سازگار نبود استعفا دادم که به کار مورد علاقه م برسم، گاهی شرایط مالی سخت و تصمیمات بظاهر اشتباهی که این مدت گرفتم و تضادهای مالی عاطفی شدیدی که این مدت باهاش مواجه شدم که در اثر همون تصمیمات بود ، بیش از حد پشیمونم میکنه و حس سرزنش سراغم میاد، میدونم این حس مثل عذاب وجدان بدترین احساسه و باید ازش دوری کنم ولی در مقابل تمام تلاشهای من ، گاه گاهی از هر روزنه کوچیکی خودش رو جا میکنه تو افکارم و آزارم میده، موقعیت اجتماعی، خانوادگی، مالی و همه رو باختم بخاطر همون حس عدم لیاقت و ارزشمندی خودم و فدا کردن خودم برای دیگران در حالیکه خودم هزاران خواسته برآورده نشده دارم و آواره و بی سرپناه شدم، اعتماد و دلسوزی بیجایی که به یک شیاد دروغگو کردم و ثمره ی سالها زحمتم رو به او تقدیم کردم و برباد رفت، خودم همیشه به دیگرانی که چنین اشتباهاتی رو مرتکب میشدن و سالهای سال خودشون رو سرزنش میکردن خرده میگرفتم که رها کنید و … اما الان که خودم در جایگاه اونا هستم و نمیتونم خودم رو ببخشم وقتی می بینم با اون پولها میتونستم الان خودم چقدر راحت زندگی کنم و نتونستم، راستش و بخواید میخواستم قبل ماه مبارک مهاجرت کنم از جنوب به شمال و اتفاقا همون شهری که شما به اون مهاجرت کردید اما همه ی دسترنجم رو از دست دادم و هیچ آشنا و پشتوانه و راهنمایی ندارم .
دلم میخواست تو یک مزرعه باصفا در کنار مردم روستایی باصفا و صادق و درستکار با یک منظره روح بخش با تمام امکانات زندگی کنم ولی هیچ روزنه امیدی نیست، خیلی سعی میکنم بگم پریا خدا برات همه چیز میشه، پول، راهنما ، مربی، مشاور ، اعتبار و… ولی وقتی نتایج ضعیفه یا نمی بینم نا امید میشم و میگم همش خیال باطله
خیلی دلم میخواد خدا بهم عیدی بده و پول خرید دوره احساس لیاقت رو از غیب برام جور کنه ،
کاش یه راهکاری برای رهایی از این حس سرزنش به ذهن شما بیاره خدا
خودم خیلی سعی کردم از زاویه دیگه ای به اینهمه تضاد نگاه کنم
ولی وقتی به سن و سالی که ازم گذشته و حسرت خیلی لذت ها که فکر میکنم دیگه نمیتونم تجربه شون کنم میاد سراغم کم میارم، خدا کنه خدا به زبون شما بیاره که از این کاسه چه کنم چه کنم دست گرفتن رها بشم.
لحظه تحویل سال قرآن و به نیت رهایی باز کردم
یه آیاتی از سوره صافات اومد که :
اِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿131﴾ما نیکوکاران را این گونه پاداش مى دهیم
(131) إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿132﴾زیرا او از بندگان با ایمان ما بود
(132) وَإِنَّ لُوطًا لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿133﴾و در حقیقت لوط از زمره فرستادگان بود (133)
إِذْ نَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِینَ ﴿134﴾آنگاه که او و همه کسانش را رهانیدیم
واقعا خوشحال شدم ولی هنوز میدونم اون نجواها و عذاب وجدان ها دست از سرم بر نمیداره تا ریشه شو پیدا و برطرف نکنم
سلام بر خواهر خوبم پریا خانوم
سال نو شما مبارک باشه
من اتفاقی از اونجایی که کامنت های خانم شهریاری رو دنبال میکنم هدایت شدم به کامنت شما و از خداوند درخواست میکنم بتونم جوابی که اون میگه رو براتون بنویسم
ولکن الله رمی
من هم شاید در دوره ای مشابه با این دوره ای که شما توش هستین بودم و گذر کردم
اول ازتون میخام گفتگوی دوستان با استاد عباسمنش در کلاب هوس قسمت 37 خانم رزا رو چندین بار گوش کنید
دوم
کار خیلی سختیه شاید ولی به نتیجه اش میارزه
این بنده خدایی رو که ازازتون کلاهبرداری کرده یا هر چی رو ببخشید و رها کنید با این منطق که حتما من در مدار اشتباه بودم که این نفر به تورم خورده والا حتما یه آدم درست و حسابی به تورم میخورد من احساس قربانی بودن رو از خودم باید بگیرم و با احساس خوب یا بهتره بگیم احساس بهتر جایگزین کنم چرا
چون این احساس قربانی بودن شما رو در مداری قرار میده که بارها و بارها به شکل های مختلف با همچنین افراد یا موقعیت هاییی روبرو بشین
بنا بر این رو خودتون کار کنین و بگین تمام اتفاقات که برا من پیش اومده بما قدمت ایدیهم بر اساس فرکانسهای قبلی نادرست من بودن و الان من میخواهم تغییر کنم نمیشه با همون احساس مشابه منتظر اتفاقات جدید بهتر باشم پس برای همیشه دست بردارین از مقصر دونستن ایشون یا احیانا هر کس دیگری در زندگی تون که فکر میکنید مسبب بدبختی های شما شده و انگشت رو به سمت خودتون بگیرین
بجای اینکه قصه ما فاتکم اونچیزی که از دست رفته رو یخورین تمرکز بزارین رو اینکه من با تغییر فرکانس ها و باورهام میتونم صدها و هزاران برابر اونچیزی که از دست دادم رو بسازم دوباره
مثل خیلیا که کارخونه شون آتیش گرفته سرمایشون رفته یا ورشکسته شدند و دوباره بالا اومدن و تمرکز بزارین رو فراوانی الله
و در مرحله بعدی بنا به فرمایش استاد
شکر گزاری برا هر چیزی که الان دارین با تمام وجود
هر چیزی یعنی هر چیزی تا تمام اوضاع بصورت جادویی براتون عوض بشه
و در نهایت تسلیم باشین بگین خدایا من میدونم این اتفاق رو خودم با افکار خودم رقم زدم و الان هم درسش رو گرفتم و حالا هر درسی که خودتون بهتر میدونین مثلا میتونه احساس دلسوزی باشه یا باور کمبود یا شریک گرفتن و …
الان هم خدایا تسلیم توام و واقعا و قلبا تسلیم باشین
قطعا خداوند درهایی براتون باز میکنه که الان اگه بگم باورتون نمیشه
و در پایان ما رو هم از نتیجه اگه دلتون خواست مطلع کنین
یا حق
والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
سلام آقا جواد عزیز
نمیدونید بعد از مدتها اوننقطه آبی رنگ تو پروفایلم چه حس خوبی بهم داد و چقدر دلخوش و امیدوار شدم
چه نکات ظریف و درستی اشاره فرمودید
درسته
افکار من از باور کمبود نشات میگیره
یعنی
فکر میکنم خدایی که اونهمه پول به من داد و الان اینطور ناجور دستم خالی مونده مم و رها نمیکنه و دوباره هم میتونه حتی دهها و صدها و هزاران برابرش رو به من بده
الان این نکته به ذهنم اومد که خودش فرموده ما شما را به نقص در اموال و انفس و ثمراتتان مبتلا میکنیم
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ
و بشارت بده به صابران
خدای من ، چرا تا الان یادم نبود این آیه به منم اشاره میکنه؟؟
و خودش توصیه به صبر کرده
خدایا شکرت
و
نکته دوم دیگه ای که فرمودید اینکه من تا زمانیکه توی اون فرکانس هستم همین افراد به اشکال مختلف سر راهم قرار میگیرن
درسته، خدای من، دقیقا یک سوم اون پول رو دوباره خدا به من عطا کرد و باز به روش دیگه ای از دست دادم
ولی این بار انگار یکم فرکانسی بالاتر رفته بود و به شخص مطمئن تری دادم که قراره برگردونه
اما
من بخاطر عدم احساس لیاقت و ثابت کردن خودم به دیگران روم نمیشد درخواست کنم پولم رو برگردونه
دیشب دل و زدم به دریا و ازشون خواستم اول یک مقدار جزئی از اون پول رو به من برگردونن تا باهاش دوره احساس لیاقت رو بخرم چون خودم لایق استفاده از اون پول هستم ، و بعد یک دوم از بقیه پول رو تا یکماه آینده برگردونن ، و بقیه ش رو هم انشالله بعد از کار کردن رو دوره احساس لیاقت ازشون پس میگیرم
چون من بجای دلسوزی برای خودم ، دلم برای ایشون میسوخت که تهیه کردن پول من براشون سخته تو این شرایط ، یا اینکه اگه بهشون بگم پولم و میخوام چه قضاوتی در مورد من میکنن و تمام تلاش های قبلی من برای اثبات خوب بودن خودم به باد میره
خدا رو شکر
احساس میکنم الان باز یکم مدارم بالاتر رفته
و این بار اگه هر پولی که دستم بیاد مثل تمام این سالها دیگه به هیچکس بذل و بخشش نمیکنم ،
خدا رو شکر
الان فهمیدم خدا میخواست این مدت من رو با بی پولی آزمایش کنه و به من بفهمونه که هیچکس از خودت محتاج تر و مستحق تر نیست .
من تو رو مستحق این نعمت دونستم
چرا بلافاصله این پولها رو از خودت دور میکنی؟
سلام دوست عزیز
چه آیه های زیبایی،
بهتون تبریک میگم ،
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ،
وقتی کامنت شما رو خوندم فقط دوره احساس لیاقت اومد تو ذهنم، آنچنان بعد کار کردن روی این دوره احساس قدرت میکنید که هرچقدر بگم کم گفتم،
أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَهً وَبَاطِنَهً
واقعا انگار حس میکنید همه چیز در اختیار قدرت شماست،
من بعد از دوره احساس لیاقت کارهایی کردم که خودمم شگفت زده شدم از این نیروی درونم،
اول از کامنت تون رد شدم ولی بعد برگشتم و تصمیم گرفتم براتون بنویسم،
به نظر من این دوره بهترین دوره استاد هست، ریشه و پایه همه دوره های دیگه هست،
براتون آرزوی موفقیت میکنم.
سلام الهام جانم
چقدررر به جانم نشست اول از همه دیدن اسم قشنگ شما ، هم از لحاظ معنی اسم تون ، هم به این خاطر که جدیدا دوست بسیار بسیار خوش قلبی در کلاس بنام الهام پیدا کردم که واقعا یکی از شیرین ترین نعمتهای خدا تو این روزهای سخت برام بود
این آیه زیبا که بحق بهش اشاره کردید خیلی خودم رو آروم میکرد ولی اعتراف میکنم هنوز بهش ایمان کامل ندارم
انّ وعدالله حق
ازت خیلی ممنونم که یادآوری کردی
با پس گرفتن بخشی از پولم از شخص دیگه ای دارم دوره احساس لیاقت رو میخرم
همین کارم فکر میکنم یک قدم بزرگ برای ایجاد حس لیاقت در خودم باشه به امید حق
سلام
آقای قادری موقعی که کامنتتون میخوندم فارغ از زمان و مکان شدم
نمیدونید که از بودن در این دنیا متعجب شده بودم
نمیدونستم کجا هستم فقط احساس حضور در پیشگاه ربم بود
پر از بوی عشق به یک معشوق ماورایی بود
وای که چه نوشتی و چ حالی به روح و روانم دادی این حضور در پیشگاه رب عجب حال و هوایی دارد
سپاسگزارم ب خاطر آگاهیهایی که از جانب الله بر قلم شما الهام شد
سپاسگزارم که جاری کردید
از زهرای عزیزم هم سپاسگزارم که مشتاقانه برای تحول قدم برمیداره
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
یا سلام
یا الله
یا رحمان
دوست دارم فقط بخوانمش به زیباترین نام هایش
زهرا جان
زهرای خوبم سلام
سلام نام خدا پیشکش به تو بهترین بنده خدا
زهرای زیبا سیرت و زیبا صورتم دوستت دارم به اندازه ی دوست داشتن
مگر کسی می تواند دوست داشتن را اندازه بگیرد
مگر کسی می تواند عشق را اندازه بگیرد
اندازه عشق فقط و فقط به اندازه خداست
یعنی بینهااااااااااایت
زهرای دوست داشتنی ام تو را دوست دارم چون هربار که دلتنگ عزیزم می شوم و دوست دارم عاشقانه با او صحبت کنم، عزیزی چون تو می فرستد و می گوید:
بنویس
بنویس برای من، پرودگارت
عاشقت
بنویس که چقدر پروردگارت عاشق این نوشتن هایت است
بنویس که تو نیستی که می نویسی بلکه خداست که می نویسد
اینها همان آیات قرآن است که بر قلب تو نیز نازل می کند و سینه ات را شرحه شرحه می کند از اشتیاق
می دانم که در این لحظات می خواهی روحت را از این کالبد تن رها کنی و به اتصال بی کالبدی ات که داشتی بپیوندی، اما صبر کن تا که حکم پرودگارت برایت جاری شود
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
ای مهربانم کی میتوانم بی واسطه تو را به آغوش بکشم؟
کی می توانم سرم را بر روی شانه ات بگذارم؟ همچون کودکی که سرمست از شادی خودش را به آغوش گرم مادرش می چسباند ببویمت
کی می توانم از بند این کلمات رها شوم و تو را نظاره کنم و منظومه ها بسرایم؟
زهرای عزیزم
می بینی عشق با دل بیقرار چی می کند
عشق اگر تو را مجنون نکند، عشق نیست
عشق است که به سعدی می گوید:
ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن وآنگه بده اصحاب را
من نیز چشم از خواب خوش بر مینکردم پیش از این
روز فراق دوستان شبخوش بگفتم خواب را
هر پارسا را کآن صنم در پیش مسجد بگذرد
چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را
من صید وحشی نیستم در بند جان خویشتن
گر وی به تیرم میزند اِستادهام نُشّاب را
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچکس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را
وقتی در آبی تا میان دستی و پایی میزدم
اکنون همان پنداشتم دریای بیپایاب را
امروز حالا غرقهام تا با کناری اوفتم
آنگه حکایت گویمت درد دل غرقاب را
گر بیوفایی کردمی یَرغو به قاآن بردمی
کآن کافر اعدا میکشد وین سنگدل احباب را
فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان او
آواز مطرب در سرا زحمت بُوَد بواب را
«سعدی! چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو»
ای بیبصر! من میروم؟ او میکشد قلاب را
عشق است که به مولوی می گوید:
ای عاشقان ای عاشقان آن کس که بیند روی او
شوریده گردد عقل او آشفته گردد خوی او
معشوق را جویان شود دکان او ویران شود
بر رو و سر پویان شود چون آب اندر جوی او
در عشق چون مجنون شود سرگشته چون گردون شود
آن کو چنین رنجور شد نایافت شد داروی او
جان ملک سجده کند آن را که حق را خاک شد
ترک فلک چاکر شود آن را که شد هندوی او
عشقش دل پردرد را بر کف نهد بو میکند
چون خوش نباشد آن دلی کو گشت دستنبوی او
بس سینهها را خست او بس خوابها را بست او
بستهست دست جادوان آن غمزه جادوی او
شاهان همه مسکین او خوبان قراضه چین او
شیران زده دم بر زمین پیش سگان کوی او …
زهرای خوبم هرچه که او گفته را من نوشتم
هنوز خیلی راه دارم که بپیمایم
قرآن را به جز مجنون حق چه کسی به این زیبایی می تواند بنویسد
من در این وقت سحر یک ذره از اقانوس آنرا فقط بوییدم که کلمات کِل می کشند و جاری و ساری می شوند.
یک ساعت دیگر به لطف خدا عازم یک سفر هستم تا در آفاق هم او را ببینم ولی اکنون در انفس او را بوییدم و در جوی او صفایی به جانم دادم
چه مبارک سحری هست و چه فرخنده شبی
زهرای خوبم همان روز اول عید گلنوشته تو را خواندم ولی جوابش اکنون منعقد شد و چه زیباست این اکنون
زهراجان تو عزیزِ عزیزترین عزیزِ جهان من هستی
دستانت را می بوسم
تو را دوست دارم چون لایق دوست داشته شدن هستی
به تو عشق می ورزم چون من لایق عاشقی و عشق ورزیدن هستم
این لیاقت را امشب عزیزم به من فهماند
من وظیفه ام عاشقی است
من وظیفه ام بندگی است
دستی را می بوسم که دست اوست و این آیات را می نویسد
این آیات عاشقی و بندگی
صد رحمت صد آفرین بر دست و بر بازوی او
الحمد لله رب العالمین
یا حق
یا هو
سلام به هم کلاسی خوبم در این غار حرا … چه اسم قشنگی گذاشتید .
واقعا لذت بردم از کامنت چقدر قشنگ داری عمل میکنی ، وقتی گفتی که خدا الهام کرد که استعفا بده یه لحظه جا خوردم که ای بابا تو که برات بهشت بود اما یادم افتاد که زمانی که آدم به کاری علاقه نداشته باشه اگر داخل خود بهشت هم باشه بازهم جهنمه .
در پناه ربّ العالمین شاد و ثروتمند باشید.
برادر عزیزم علی آقا سلام
از لطف ومحبتتون سپاسگزارم که برام نوشتید،از تحسینتون که تجلی روشنی قلب خودتونه ازتون سپاسگزارم.
از خداوند براتون بهترین ها رو آرزو میکنم و دعا میکنم امسال،بهترین سال زندگیتون تا به اینجا باشه…
در پناه نورِ آسمون ها وزمین باشید همیشه
سلام و درود خداوند بر سعیده نورانی خداوند
با اینکه چند روزی است که مطلع شدم از کارت انصراف دادی ولی انگار ذهنم چنان مقاوتی داشت که اون جملاتت رو با اینکه خونده بود ولی متوجه نشده بود!؛ درک نکرده بود! یکی دو روز پیش تازه انگار کلمات و جملاتت برام معنا میشد و یهو به ذهنم اومد که سعیده گفته از کارش انصراف داده! درست متوجه شدم؟
یاد صحبت های استاد افتادم که میگفت: خداوند به شجاعان پاداش می دهد. خداوند به کسانی که ایمانشان را نشان می دهند پاداش می دهد. و به نظرم اومد که این ایمان و شجاعت حتی از ایمان و شجاعت کسانی که مهاجرت کردند نیز با ارزشتر و بالاتر است زیرا شما هم مهاجرت مکانی کردید و هم مهاجرت ذهنی و فکری و روحی و به مدار خیلی بالاتری از سایرین صعود کردید که لیاقتش را دارید. مطمئنم این تصمیم نقطه عطف زندگیت خواهد شد و تحسینت میکنم که بیشتر از این ادامه ندادی در این مسیر ناهموار و کنار کشیدید تا آسان شوی برای آسانی ها. مطمئنم که اون خدایی که بهت الهام کرده از شغلت بیای بیرون، برات بهترین پلن رو چیده و داره تو رو آماده تجربه روزهایی از زندگیت میکنه که آرزوشو داری. از همین حالا آنروزها رو برات میبینم و از شنیدن خبرهای خوب و اتفاقات خوبی که توسط دستان بیشمار خداوند در زندگیت اتفاق میفته و میای و برامون تعریف میکنی غرق شور و هیجان و سرورم. اونروزی که داشتم از جلوی بیمارستان فریدونکنار به سمت بابلسر می رفتم خدا بهم گفت سعیده اینجا نمی مونه و من فکر میکردم مثلا یسال دیگه ممکنه این اتفاق بیفته و حالا شش ماه نشده میبینم سعیده منتقل شده از فریدونکنار و به گرگان رفته و چند ماه هم تو بخش کودکان کار کرده و کلا عطای این شغل پر استرس رو به لقایش بخشیده. میبینی خواهر پلن خداوند چقدر جلو تر از برنامه ریزی های ذهن ماست! مطمئنم اگه یکنفر عادی و یا حتی سعیده قبلی بود الان زیر سرم بود یا افسرده شده بود ولی این سعیده کجا و اون سعیده کجا؟ حتی منی که از این دور نظاره گر اتفاقات هستم هم جرات اینکارها رو ندارم و نمیتوانم اینجور ایمانم را نشان دهم. این حال خوب؛ این آرامش همه نشونه های عالی اند برای تائید این تصمیمت.و قانون بدون تغییر خداوند هم میگه حال خوب = اتفاقات خوب.
مطمئنم که شما راه رو برای خیلی از ماها باز می کنید و الگوی مناسبی می شوید برای کسانی که ایمان دارند؛ برای کسانی که شجاعتشان را نشان می دهند و به الهامات خداوند عمل می کنند و پاداششان را دریافت می کنند. زیرا این وعده بدون تردید خداوند است که می فرمایند:
فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
پس اگر از جانب من شما را هدایتى رسد آنان که هدایتم را پیروى کنند بر ایشان بیمى نیست و غمگین نخواهند شد (بقره/38)
وَیَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ ۚ وَمَن یَتَوَکَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ
و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را میکند
سال نو رو به خودت و خانواده و قندول های نازنینت تبریک میگم. روی ماهشون رو جای من ببوس. بهترینها رو براتون آرزو میکنم . با عشق کامنت هاتونو میخونم ودر پایان میگم مژده آمد که خبری در راه است… یا حق
یادآوری لحظه آخری: راستی دیشب که صفحه کامنتت رو باز کرده بودم شینا اومد کنار دستم و شروع به خوندن کامنتت کرد! کاری که تا به حال کنار من انجام نداده بود و بهم گفت بابا چقدر توحید نوشته! اینم گفتم که نشونه دیگه ای باشه برات و یه غلط املایی هم ازت گرفت که من ندیده بودم و گفت خشت خشت رو نوشته خشت خشع خخخ با اینکه معنی خشت رو نمی دونست. خلاصه املاءءءءء رو 19 شدی گفت که بهت اطلاع بدم خخخ
سلام به برادر عزیزم آقا اسدالله
سلام وسلامتی و نور و مودت الله رو از روشنی قلبم به امتداد رشته کوه البرز تا زاگرس برای خانواده ی بهشتیتون میفرستم الهی که به قلبتون بشینه
بینهایت از لطف ومحبت و تحسینتون سپاسگزارم،این عشق بی قیدو شرط که تجلی صلح درون شماست مثل نوری از سمت خدا،قلبم رو صد پله روشن کرد.
داداش اسدالله اون موقع که شما به قلبت الهام شد من اینجا موندنی نیستم،حتی خود من هم چیزی از پلن خدا نمیدونستم که قراره چه اتفاقاتی بیفته…تو رویاهامم تصور نمیکردم که اسفند ماه امسال من نشستم توی خونه با آزادی زمانی کامل،درحالیکه دارم حقوق هم میگیرم:)))
یاد مادر موسی افتادم که وقتی به ندای الله گوش کرد و بچه رو گذاشت روی آب…
نتنها بچه زنده موند…که خود مادرش رفت تو قصر فرعون در رفاه و امنیت بچه ش رو بزرگ کرد….آره..آره…خدای ما …همون خداست…
به خودِ خدا قسم،من اندازه ی مشت خودم هم توی این مسیر ایمان نشون ندادم،خسته شدم،نگران شدم،غر زدم،گریه کردم…اما با اینکه میترسیدم حرکت کردم…رفتم تو دل ترس هام…و خداوند اندازه ی مشت خودش بهم بخشید…
دعا میکنم با همین ایمان مسیر رو ادامه بدم و باز هم بتونم با نتیجه هام صحبت کنم.
دعا میکنم خداوند من رو در این مسیر ثابت قدم نگه داره …
ازت سپاسگزارم داداش اسدالله و دعا میکنم امسال برات بهترین سال زندگیت تا به اینجا باشه…
و با شما خداحافظی میکنم و ازت میخوام لطفا گوشی رو بدی به شیناجان :)))
================================================================
شینای دلنشینم،سلام به روی ماهت خاله
گاهی اوقات کلمات اصلا نمیتونن احساسات مارو به خوبی بیان کنند،فقط یک بغل محکم و یک بوس ممتد از صورت ماهت شاید میزان عشق و علاقه ی من رو بهت برسونه
این همه زیبایی و توانایی و دلنشینی رو خدا چه جوری توی وجود تو جا داد خاله؟
دعا میکنم یک روزی نیلا نیکاهم مثل تو قدم در راه توحید و زندگی هدایتی بردارند و مثل وجود خودت،نوری بشند برای روشن تر شدن خونه…
حتما خودت میدونی خاله،خدا تو قرآن میگه من مثل نورم…نوری که هیچی نمیتونه خاموشش کنه…میتونی تصور کنی یک جام شیشه ای پر از نور رو که حتی وقتی بهش نگاه میکنی چشمات اذیت نمیشه؟آره…یک همچین چیزی…
وقتایی که توی دفترت برای خدا مینویسی…وقتایی که با مامان بابا درمورد خدا و قوانینش صحبت میکنی،وقتایی که توی سایت کامنت میزاری،تو با قلب کوچیکت،نتنها خونه تون رو،که زندگی مامان بابا و خودت رو غرق نور خدا میکنی…اینو من نمیگما…خود خدا میگه…اگر اسم منو بیارید توی خونتون…نور منم باهاش میاد…
فکر کن تو دستات یک نوری داری که میتونی ازش بخوای تبدیل بشه به هرچیزی که خودت میخوای…مثل یک تمرین عالی شنا…مثل یک نمره ی خوب…مثل یک هدیه ی غیر منتظره…
اون نور توی دستات همه چیزه شیناجانم…
حتی منم وقتایی که میرفتم شیفت و میدونستم شیفتی سختی در راهه…به خدا میگفتم خدایا این نور رو مثل حباب اطراف من درست کن،تا هیچ اتفاق بدی،هیچ آدم بدی بهم دسترسی نداشته باشه…بعد چشامو میبستم و این حباب رو دور خودم تصور میکردم…
حتما باورت میشه خاله…که واقعا اون روز همه ی اتفاقات برام خوب پیش میرفت و هیچ مشکلی بهم دسترسی پیدا نمیکرد…
شینای نازنینم،ازت ممنونم که کامنتم رو با دقت خوندی…ازت ممنونم که حواست بود که من یک کلمه رو اشتباه نوشتم…قول میدم ازین به بعد بیشتر حواسم رو جمع کنم :-)
بزار یک رازی رو بهت بگم…من هروقت میخوام با خدا حرف بزنم چه توی دفترم چه توی سایت…هم وضو میگیرم،هم لباس خوشگلمو میپوشم و هم خودمو غرق عطر میکنم…برای اینکه میدونم میخوام به همون نور وصل بشم…این هارو امتحان کن،بهت قول میدم هربار که تمرینش کنی،با نور توی دستات میتونی چیزهای بزرگتر و قشنگتری رو خلق کنی.
منتظر خوندن کامنت هات هستم،ایمیل کامنت هات برام روشنه و هربار با چشم های قلبی میخونمش…
دوستت دارم خاله و دعا میکنم در بهترین زمان ومکان ببینمت.
قلب های رنگی رو برات از شمال میفرستم الهی که بیاد دور سرت بچرخه.
عیدت مبارک دلنشین ترین شینای دنیا
بنام خداونده بخشنده مهربانم
سلام به سعیده نورانی سلام به ابجی خودم چقدر دلم برای کامنتات تنگ شده بود الهی که در نور الله غرق باشی و لذت ببری از لحظه لحظه ای که خدا دست میکشه روی سرت…
اول اینکه بهت تبریک میگم برای موقعیت جدیدت و دوم سال جدیدت بیهنایت غرق نور خدا باشی
اجی این مطلبی که برای شینای عزیزم نوشتی چقدر برام جذاب بود و من بدونه اینکه بدونم که با خدا ایجوری حرف بزنیم یا تویه دفترمون بنویسیم.چند وقتی هر روز صب که روزم رو شروع میکنم دو رکت نماز شکر و سپاس گزاری میخونم و بعد میرم سراغ دفترم و یه صفحه از دفترم رو قران مینویسم و بعدستاره قطبیم رو مینویسمممم الله اکبر که چقدر احساسم عالی و حال دلم قشنگ میشه دمت گرم که اینو به شینا کفتی و منم شنیدم
شینای عزیرم دوستت دارم ممنوونم ازت که این راز هم شامل حالم شد الهی شکررر دختر قشنگممممم
اجی ایه اول دفترم رو هدیه میدم بهت با عشققققققققق
وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ وَکِیلًا
در پناه جان جانان رب العامین شاد و سلامت و ثروتمند باشی نورررررررررررررررررررر خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
سلام به داداش حسین عزیزم
بنده ی صالح خدا که رسما خدا بهش پسوند بنده ی من رو بهش عطا کرده …
چقدر دلم برای دریافت تلگراف ازتون تنگ شده بود…داداش حسین با ما به ازین بااااش که با خلق جهانی باباااا:))))
اگر بدونی هربا ایه ای که با جریان هدایت برام میفرستی چطور قدم های من رو محکمتر میکنی و من رو هل میدی به سمت جلو،بیشتر دست به تلگراف میشدی…
بینهایت ازت سپاسگزارم و عشق و مودت ورحمت الله رو از روشنی قلبم برای شما و خانواده ی قشنگتون میفرستم و دعا میکنم امسال بهترین سال زندگیتون تا به اینجا باشه …پر از معجزه های من حیث لایحتسب….
وقتی به این فکر میکنم چطور ندیده و نشناخته انقدر دوستتون دارم یاد این ایه میفتم
وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ ۚ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ ۚ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ
درپناه الله یکتا باشید و به امید دیدارتون در بهترین زمان و مکان
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
بنام خداونده بخشنده و مهربانم.
سلام به سعیده نورانی سعیده خانم چقدر این نقطه آبی شما قشنگ و در زمان مناسب به دستم رسید
آجی دیشب یه اتفاقی برام رخ داد….
که تا صب نشستیم حرف زدیم دوتا دوست دارم که ادمهای عالی هستن.ولی یه وقتایی یه حرفایی میزنن که من خیلی بهم فشار میاد.و هیچی نمیگم و سکوت میکنم
دیشب بهم فشار اومد و بهشون توپیدم (بحثم شد)…
و یه حرفی زدن که من متوجه شدم..که اشتباه از من بود
.. و پیامی که چند روز پیش برای دوستتمون گذاشتید یادم اومد و بهشون گفتم دمتون گرم که پاشنه آشیل رو بهم دودستی تقدیم کردید و بهم گفتی.
داشتن خدا رو قضاوت میکردن.و میگفتن ما به یه طریقی وصلیم.گفتم این عالیه فوق العادست هر طریقی که. هست وصلی و خوشبختی تو زندگیت الهی شکرررر….
و در موردداین و این چیزا حرف میزدند و من سکوووت .
یه جایی یه حرفی زدن نتونستم وبهشون گفتم بسسسسسسس کنید دیگه احترامممم بزارید دیگه…..
بعد دیدم من اشتباه کردم و یه امتیاز دادم بهشون بخاطر این رفتارممممم
آجی خیلی بهم فشار میاد که خدارو قضاوت میکنند میگن خدااا نیست و هر چیزی که بهشون میگی یه دلیل و یه منطقی برا خودشون میارن و من هچیزی نمیگم و سکوت میکنم
و یه چیزش جالب تو هر کلامی هر مشکلی میگن. توکل به خدا خداروشکر به امید خدا و و و و و….
بهشون میگم شما همیشه اینو به زبون میارید بعد ایجور میگید میگن سه هزارتااااا خدا هست تو دنیا شاید خدای ما یکی ازاوناست
نمیدونم چراااا آخه اینقدر …..
بچه های پاکی هم هستن …….
دیشب خیلی بهم فشار اومد و فهمیدم که باید مدار رو ببرم بالاتر
و یه چیزی بهم گفت که حسین توو گیر میکنی یه جایی گفتم تا فعلا که همیشه هدایتم کرد م
بعدام هدایتم میکنه و یه حرفی بهم زد که دیشب فقد از خدا خواستم از تهه دلم بهم قدرت بده و از برکتش تو زندگیم بباره. که فکت قوی داشت باشم آخه ادمهااا حال خوب و خوشبختی رو. نمیبینن به قول استاد میگه بگو ماشین چی داری پول چقدر داری ول کن اینارو گفتم خدایا فقد خودت کمک کنن همیننننن
آجی برام جلب آخرش بر میگردن به خدا تو هر شرایطی…. میدونم که اوناهم به خدا ایمان دارن ولی انکار میکنن
و دیشب به همشون گفتم د متون گرم که پاشن اشیلم رو بهم نشون دادی….
و امروز اومدم برای نشون قرآنی این آیه اومد برام اشک ریختم و سپاس گزار رب شدممممم
وَإِنْ یُرِیدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ ۚ هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ
(انفال 62)
و ایه ای که شما فرستادی63 انفال. این یعنی مسیرت درست حسین نترس فقد ایمانتو قوی کن
و ازش عاجزانه میخوام که کمک کنه و اینقدر با خودم در صلح قرار بگیرم که اصن تو مسیر کم نیارممممممم……
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ وَلَا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ
(روم 60)
ازت ممنونم که اینقدر خوب و بزرگ قلبی الهی که همیشه تویه حاله نور رب باشی و هیچ گزندی بهت نرسه
به امید خود ش رب یکتا. همچیزززز برای ما سوده و سوده و سوده هر چیززززی که بشه الهی شکرت رب نازنیم شکرت
در پناه جان جانان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشید نور خداااااا
با عشق حسین عبادی بنده خوب خداااا
عاشق این شدمم از موقعی که اینو گفتتی خیللللی قشنگتر خودم نگاه میکنم و موفقتر از همیشه مبینم خودمو و عالیتر از همیشههههه دمت گرم آجی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ ۖ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَیْکُمْ مَا حُمِّلْتُمْ ۖ وَإِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا ۚ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِینُ ﴿54﴾
بگو: خدا را اطاعت کنید و این پیامبر را نیز اطاعت کنید؛ پس اگر روی بگردانید بر او فقط آن [مسؤولیتی] است که بر عهده اش نهاده شده و بر شما هم آن [مسؤولیتی] است که بر عهده شما نهاده شده است. و اگر او را اطاعت کنید هدایت می یابید. و بر عهده این پیامبر جز رساندن آشکار [پیام وحی] نیست.
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا ۚ وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِکَ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿55﴾
خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین کند، همان گونه که پیشینیان آنان را جانشین کرد، و قطعاً دینشان را که برای آنان پسندیده به سودشان استوار و محکم نماید، و یقیناً ترس و بیمشان را تبدیل به امنیت کند،فقط مرا بپرستند [و] هیچ چیزی را شریک من نگیرند. و آنان که پس از این نعمت های ویژه ناسپاسی ورزند [در حقیقت] فاسق اند. (55)
===========================================================
سلام به داداش حسین عزیزم،امیدوارم حال دلت عالی باشه و این تلگراف در بهترین زمان و مکان به دستت برسه…آخرین کامنتت گزینه ی پاسخ نداشت و من برگشتم خونه ی اول…
نقطه ی آبی شما،دیشب در بهترین زمان و مکان به دستم رسید،از همون موقع که خوندمش،جملاتی توی سرم میچرخید که درموردش باهات صحبت کنم و از خداوند خواستم این فرصت رو برام فراهم کنه و خودش به درک و عقل من بباره تا برای فهم بیشتر قانون و قرآن بنویسم.
داداش حسین عزیزم،استاد میگه به میزانی که روی خودت کار میکنی،آدم های اطرافت عوض میشند و جهان شمارو به جای بهتری میبره…
پایه جهان براساس پیشرفته و طبیعیش اینکه ماخوشبخت،ثروتمند،عاشق،یکتاپرست و با آرامش زندگی کنیم.
طبیعیش اینه!
هرچیزی غیر ازین غیر طبیعیه!
تو جلسه 3 قدم 7 استاد به شدت روی قانون رهایی تاکید میکنه و توضیح میده:
شما یکسری درخواست ها به خداوند داری،مثل پیشرفت مالی،مثل رابطه ی عاطفی بهتر،مثل زندگی بهتر…به محض اینکه درخواست هات رو میدی،جریان هدایت شروع میکنه به حرکت کردن،این باد داره میوزه،به سمت خواسته های تو!ولی این باد انقدر شدید نیست که تورو بکنه ببره اونجایی که باید…تو باید اجازه بدی!چه جوری؟نباید بچسبی به یکسری پیش فرض هات…مثلا من میخوام از نظر مالی پیشرفت کنم ولی فقط از همین شغل!من میخوام رابطه ی عاطفی فوق العاده داشته باشم فقط از طریق این آدم!با اینکار شما چسبیدی به خزه های کف رودخونه و اجازه نمیدی جریان آب تورو ببره …
این رهایی به شدت نیاز به ایمان و توکل داره،که به جریانی که نمیبنی اعتماد کنی…نگران نباشی و اجازه بدی هدایت بشی…که 99 درصد افراد جامعه اصلا نمیتونند اینجوری زندگی کنند و به قول استاد بخاطر همین 99 درصد مردم خوشبخت زندگی نمیکنند…
وقتی به زندگی خودم نگاه میکنم میبینم هرجا تونستم رها باشم و به پیش فرض هام نچسبم خداوند به بهترین حالت ممکن هدایتم کرده،و هرجا نتونستم بازم به قول استاد شاید پیشرفت کردم اما شبیه آدمی بودم که یک گاری هزار تونی به خودش وصل کرده و داره توی سربالایی حرکت میکنه…
استاد میگه تو چه پیشرفتی رو میخوای:
من پیشرفتی رو میخوام که تو مسیر آسفالت،سر بخورم،لیز بخورم،سوت بزنم و پیشرفت کنم.
یک قسمت ازین مسیر هم اینکه تو از زندگیت لذت ببری و نگران نباشی…اگر نگرانی یعنی رها نیستی…یعنی توکل نکردی…
توی این 2 سال شاگردی استاد،مدار به مدار آدم های اطرافم عوض شدند…به سادگی آب خوردن…چون من اصلا مقاومتی نداشتم…اصلا از تنهایی نمیترسیدم،من به آدم های اطرافم نچسبیدم…
اگر بخوام واقع بینانه بگم واقعا من آدم درب داغونِ دوزاری کنار خودم نداشتم،همشون انسان های بسیار عالی،موفق،ثروتمند،با شخصیت،پاک….
اما!
با من هم مسیر نبودند،از قانون و قرآن و توحید اطلاعی نداشتند…
و من راحت ازشون گذشتم….
میدونی چرا؟
چون به شدت توحید برام مهمه،برام مهمه که هیچ سخن لغوی نشنوم و تلاش کنم که حنیف زندگی کنم،دقیقا مثل جمله ی حضرت ابراهیم:
إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ
من به دور از انحراف و با قلبی حق گرا همه وجودم را به سوی کسی که آسمان ها و زمین را آفرید، متوجه کردم و از مشرکان نیستم.
اگر ما ایمان داشته باشیم که تموم طناب هایی که اینجوری محکم بهشون چسبیدیم،لحظه ی مرگمون که حتی ممکنه همین ساعت بعد باشه،در لحظه پاره میشه …و هیچکس برامون نمیمونه جز رب العالمین که خودش تو آیه 4 سجده میگه:
مَا لَکُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا شَفِیعٍ ۚ أَفَلَا تَتَذَکَّرُونَ
به ترجمه ی من میگه:
غیر از من هیچ رفیقی نداری،چرا حواست نیست؟کجا،دنبال چی میگردی؟
دیگه واقعا چقدر بیشتر تلاش میکنیم که رها باشیم و اجازه بدیم آدم ها هرچقدر عالی،توسط جهان برامون فیلتر بشند و ما قدم به قدم به توحید نزدیکتر بشیم؟
من به شخصه هربار به خودم میگم این دنیا در برابر ابدیت چشم بهم زدنی نیست و من نمیخوام لحظه ای از عمرم رو به بطالت کسانی بگذرونم که از حقیقت جهان بیخبرند…
این واقعا هیچ ربطی به بی احترامی نداره ها…که بگم همه بدن،من خوبم…اگر از اقوامم سوال کنی حتما بهت پاسخ میدن سعیده به شدت انسان مهربان،با احترام و خوش قلبیه و با خودش درصلحه،یعنی من با آدم هایی کنار میام که خیلی ها یک روز هم نمیتونند باهاشون بگذرونند…
اما همیشه تنهایی خودم رو ترجیح میدم و تموم تلاشم رو میکنم که با هیچ عنوانی پا روی خط قرمز هام نزارم…
وباور کن داداش انقدر قشنگ جهان بهت پاسخ میده،انقدر قشنگ آدم های هم فرکانس رو برات میاره که تو ناک اوت رب العالمین و این قوانین بدون تغییر جهانش میشی…
دقیقا مثل حضرت محمد که فقط روی خودش کار کرد و جهان آدم های هم فرکانس رو براش آورد،خدا دل هارو براش نرم کرد…
بزار یک مثال برات بزنم از همین اول سال که خدا چه جوری معجزه کرد!
فکر میکنم در جریانی که من درحال گذروندن پروسه انصراف از شغل رسمیم درحالیکه هیچی از قدم بعدی نمیدونم،فقط به الهاماتم عمل کردم و قدم برداشتم…
برای همین اول سال تصمیم گرفتم کوچکترین نشتی های انرژیمم ببندم که تمرکزم بیشتر توی مسیر باشه،توی همین راستا یک ایده اومد که اقا توی تلگرام و واتس آپ چه کار مهمی داری؟الکی میری اونجا میچرخی،بیا اینارم حذف کن و همین تایمم بزار روی درس ومشقت…
من سریعا لبیک گفتم و هردوتا اپلیکیشن رو بستم…یعنی الان اگر من برای سایت استاد احتیاج به اینترنت نداشتم،گوشی 1100 هم برام بس بود:)))خلاصه…
به نظرت دقیقا همون روزی که من ایمان نشون دادم چه اتفاقی داد؟
دوتا از بهترین بچه های سایت،به صورت کاملا هدایتی و معجزه آسا،یک الهامی به قلبشون میشه و 200 کیلومتر رو بخاطر من رانندگی میکنند میان شهر ما که بتونند منو پیدا کنند،و خدا اینارو هدایت میکنه شماره ی من رو پیدا کنند و باهام تماس بگیرند….
یعنی من هروقت به این داستان فکر میکنم،دیوونه ی قدرت خدا میشم که خدایا تو چطوری داری زندگی منو مدیریت میکنی،چطور من اندازه ی مشت خودم ایمان نشون میدم،تو اندازه ی مشت خودت میبخشی….
چه کسی جز الله میتونست از رحمت خودش،دوتا از بهترین انسان های صالح و یکتاپرست و به شدت در صلح رو به من هدیه بده؟درحالیکه من هیچ تلاش بیرونی نکردم؟
واقعا غیر از اثبات این آیه ست؟
وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ ۚ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ ۚ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ
و میان دل هایشان الفت و پیوند برقرار کرد که اگر همه آنچه را در روی زمین است، هزینه می کردی نمی توانستی میان دل هایشان الفت اندازی، ولی خدا میان آنان ایجاد الفت کرد؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است
غیر از اثبات صحبت های استاد هست که میگندشما فقط روی خودت کار کن،جهان آدم های هم فرکانس رو وارد زندگیت میکنه!
به میزانی که من از تنها شدن نترسیدم،به میزانی مسئولت کل زندگیم رو برعهده گرفتم و گفتم هر آدمی توی زندگیم هست بخاطر فرکانس های منه و من باید تغییر کنم،به میزانی که سمت خودم رو خوب انجام دادم…خداوند به بهترین شکل ممکن مدار به مدار زندگی من رو توحیدی تر کرده…
چیزی که خواسته ی منه…و همیشه بهش گفتم حاضرم جونمم براش بدم…
داداش حسین عزیزم،میدونم خودت بهتر از من قانون و قرآن رو بلدی و استاد منی،همه ی این هارو برای مرور دانسته هام برای خودم نوشتم و امیدوارم برای شما هم فایده ای داشته باشه….
دعا میکنم همه ی ما بتونیم رهاتر از همیشه زندگیم کنیم و به سمت توحید بیشترو بیشتر بال پرواز هم باشیم.
به قول استاد تو قدم نه:
همه چیز همینه ها…همه چیز همینه…میرسید به حرف من…میرید میگردید و آخرش میرسید به حرف من،که همه چیز،توحیده
ببخشید که تلگراف طولانی شد…از اراده ی من خارجه:)) همینجوری میاد و نوشته میشه…
به امید دیدار شما و خانواده ی بهشتیتون در بهترین زمان و مکان
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
بنام خداونده بخشنده و مهربانم
سلام اجی سلام نور خدا سلام اول از همه بگم که بینهایت سپاس گزارت هستم
بینهایت سپاس گزار استاد هستم که چنین شاگردی رو خواهری نورانی رو تربیت کرد و فرستاد برای جهان هستی که وستی از دستهای خدا باشه برای همه ادمهایی که تویه فرکانسش هستن الهی صد هزار مرتبه شکر الهی بینهایت شکرررررت…..
از این تلگراف قشنگ میفهم خدا چقدر دوستتم داره الهی شکر….
حَقِیقٌ عَلَىٰ أَنْ لَا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ ۚ قَدْ جِئْتُکُمْ بِبَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرَائِیلَ
سزاوار است که بر خدا جز حق نگویم. من دلیل روشنی از پروردگارتان برای شما آوردهام؛ پس بنی اسرائیل را با من بفرست!»
اینم از نوشنه امروزم که همین الان باز کردم و اومد واسم پیرووووو حرفت الهی شکرررر
اجی سعیده بزرگ چقدر لذت بخش وقتی که یه چیزهاییرو مبینی و بعدش میایی چنین چیزی رو دریافت میکنی اونم از فرستاده خدااا اونم از نور خدا الهی شکر برای حضورت و برای این همزمانی قشنگ که الان ساعت
1:43 بامدا اومدم دیدم یه نقطه ابی دارم که گفتم قبل از اینکه بخوام قران رو شروع کنم سایت رو چک کنم الهی شکررر
چقدر به خودم میبالم برای تین پیامی که از طرف خدا بود به من من بتید مدارم بر بالاتر و رها و رها و رهاااا باشم نه ادا در بیارم رهااااا باشم با خدا رفیق شیش دونگم…
دمت گرم ممنومم ازت برای همچیز براب این همه عشققق برای این همه زیبایی کلام الهی شکررررر….
قران باز کردم سوره هود رو بخونم ایه اولش رو با عشققق هدیه میدم بهت که برام قشنگترین شب رو رغم زد رب نازنیم الهی شکررررررش صد هزار بار…
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ الر ۚ کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ
الف، لام، را. کتابى است با آیاتى استوار و روشن از جانب حکیمى آگاه.
خدارو سپاس گزارم که استاد شما و دادش حمید رو سر راهمون قرار داد تا بهتر قران رو بشناسیم و بهتر درک کنیم و دست از دستای خدا شدید که ما قران رو باز کنیم و بخونیم و لذت ببریم
سعیده نورانی نمیدونم چی بگم برای این پیام قشنگت ازت ممنونم توحیدی ترین و نور رانی ترین و رفیق خدا تریننن
واسه این معجزه الله و واسه این قشنگی دوستایی که خدا بهت هدیه داد تبریک میگم و به اون دوتا دوست نازنین و هدایت شد رب هم تبریک میگم برای این قشنگی الهی شکرررررر
به امید دیدار به امید رفتنم به مدارهای بالاتر و همزمانی های قشنگتر و به مدار تر من الهی شکررر
ممنونم که اینقدر قشنگ از قلب برام نوشتی
در پناه جان جانان رب العامین شاد و سلامت و ثروتمند باشی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَهً إِنِّی أَرَاکَ وَقَوْمَکَ فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ» ؛ «وَکَذَٰلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» (ﻭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎم ﻛﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻪ ﺁﺯَﺭ ﭘﺪﺭﺵ، ﮔﻔﺖ: «ﺁﻳﺎ ﺑﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﺪﺍﻳﺎﻥ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﻱ؟ ﺑﻲ ﺷﮏ ﺗﻮ ﻭ ﻗﻮﻣﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻢ.») ؛ (ﻭ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﻠﻜﻮﺕ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻳﻢ، ﺗﺎ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﻳﻘﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ. (74-75 أنعام)
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
سلام و درود فراوان به سعیده جان نورانی پروردگارم. الهی که در پناه رب العالمین عالی عالی عالی باشی.
از همین تریبون یه سلامی هم عرض کنم به حسین جان عبادی؛ حسین فامیلیت منو یاد این آیه قرآن میندازه «نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» (به بندگانم خبر ده که یقیناً من بسیار آمرزندهٔ مهربانم.)
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
سعیده جان من دوتا کامنت شما رو باید جواب میدادم ولی وقتی کامنت شما رو برای حسین جان خوندم دیدم همینجا جای مناسبه. هم بخاطر آیاتی که توی کامنتت نوشتی و هم بخاطر نوشتن از قدم هفتم. از طرفی وقتی هدایت خواستم (بقول خودت بر اساس سنت نانوشته) از قرآن ، آیات شگفت انگیز سرگذشت ابراهیم نبی اومد و تذکرش در مورد شرک و ایمان و یقینی که خداوند توی مسیرش بهش عطا میکنه.
از خداوند درخواست کمک و هدایت میکنم که بتونم بین همه این موضوعات ارتباط برقرار کنم و دریافتیم رو مکتوب کنم که من به اندازه نفس کشیدن هم ناتوان و محتاج اربابم هستم.
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
یه حسی صبح منو از خونه کشوند بیرون، و با اینکه ساحل بوشهر این روزها خیلی شلوغه و قدم به قدم چادر زدن و جای پارک نیست ولی من یه گوشه خلوت و ساکت زیر سایه درختها پیدا کردم که با رب العالمین خلوت کنم. داشتم جلسه پنج قدم هفت رو گوش میدادم و صحبتهای استاد توی سرم آلارم میزد. استاد یه تذکر میده در مورد الگوها و محدودیت های قدیمی که توی ذهن ما باقی مونده. و ما با همونها دست و پای خودمون رو بستیم و حرکت نمیکنیم.
من تا الان چهارصفحه باورهای ذهنم رو ریختم روی کاغذ تازه رسیدم به دقیقه 17:30 فایلی که یک ساعت و 35 دقیقه است.
«محدودیت هایی در مورد کار و شغل و یا سرمایه داشتن برای شروع کار یا دلسوزی و ترحم در مورد خانواده و همسر یا در مورد آزادی و امنیت و اینکه چقدر بهانه میاریم برای حرکت نکردن یا شرایطی مثل تحصیلات ، حمایت خانواده ، ارثیه گرفتن و حتی آدمهای هم مدار دور و برمون باشند تا من رشد و پیشرفت کنم…» (به نوعی با آیاتی که توی کامنتت نوشتی هماهنگی داشت)
ته همه اینها به یک چیز رسیدم ، کنتراست توحید و شرک. تضاد بین سفیدی مطلق و سیاهی مطلق.
وقتی شرایط بد شغلی و فقر و بی پولی رو تحمل میکنم ولی بخاطر وجهه و پرستیژ از این شغل در نمیام من مشرکم (باور کن این خود افشایی ها برام خیلی سخته ولی باید بنویسمش تا توی ذهنم ثبت بشه) اینکه به لحاظ روحی در عذاب باشم ولی بگم فلانجا دارم کار میکنم ، عنوان شغلیم اینه، خب این اگه شرک نیست پس چیه؟ اینکه پناه ببرم به یک سری حاشیه امنیت کاذب که فکر میکنم امنیت دارم در حالیکه شرک واقعیه و ضربات عدم امنیت رو از شرک میخورم. امنیتی که توی ذهن ماست بسته به شرایط و موضوعاتیه که شرک آلوده (عملاً ترس ناشی از شرکه، اضطراب ناشی از عدم ایمانه). بعد تعجب میکنم چرا بدبختم؟
آزادی از چی میاد از توحید و ایمان و توکل. (وقتی استاد میگه آزادی مالی و زمانی و مکانی) اون کسی که توحید عملی داره، حرکت میکنه با ایمان به اینکه خداوند توی مسیر هدایتش میکنه. امنیت واقعی از توحید میاد و نه از عوامل شرک آلود. اینقدر قرآن مثال زده و استاد توی دوره ها بارها بهمون گفته. اتفاقاً توی همین قدم هفت استاد در موردش صحبت میکنه (فکر کنم جلسه شش) که نوح و ابراهیم و لوط و موسی و پیامبر اسلام اینها به توحید وصل بودن توی امنیت کامل هم بودن، علیرغم اینکه باید سیبل هدفگیری همه دسیسهها میشدن. اون چیزی که عامل اصلی امنیت واقعی میشه توحیده، نه شرک. اتفاقاً این امنیت با آزادی همراستاست . اون امنیت توی ذهن من امنیت نیست ، حاکمیت ترس ناشی از شرکه. هم توحید دارن ، هم امنیت دارن و هم حرکت میکنن (بقول استاد آدم نامناسب به دسترسی فرکانسی نداره بهشون).
یا اینکه بهانه میارم برای حرکت نکردن، شرایط اینه، من تحصیلاتشو ندارم، من فلان امکانات رو ندارم. وضعیت جامعه، وضعیت خانواده ، وضعیت سن و روابط و فلان و فلان … اینم شرکه، که من فکر میکنم همه این عوامل قدرت دارن ولی یگانه فرمانروای مطلق همه کیهان که داره تریلیون ها کهکشان و کوادریلیون ها ستاره و پنتیلیون ها اجرام آسمانی رو مدیریت میکنه قدرت مدیریت زندگی منو نداره ((واحد شمارش اعداد بود ، «مقادیری ایموجی خنده» به ترتیب میشه میلیون ، بیلیون«همون که بهش میگیم میلیارد» تریلیون، کوادریلیون ، پنتیلیون ، سیکستیلیون، سپتیلیون، اکتیلیون، نونیلیون ، دسیلیون ؛ اینا رو داشته باش تا از اکتشافات بعدیم رونمایی کنم))
صرفاً جهت زنگ تفریح وسط کامنت بود.
در ادامه رسیدم به یه وجه دیگه از شرک. یه زمانی ما عوامل رو قدرت میدیم و شریک خدا قرار میدیم. یه زمانی پا توی کفش خدا میکنیم تلاش میکنیم نقش خدا رو برای دیگران بازی کنیم. با احساس مسئولیت الکی با احساس ترحم و دلسوزی ، با این ذهنیت که من باید برای خانواده ام یه کاری بکنم … خانواده من توی نقطه کور خدا قرار گرفتن ، خدا حواسش بهشون نیست ، من باید اینجا شریک خدا باشم تا به خانواده ام کمک کنم. کسی که شنا کردن بلد نیست میخواد بشه نجات غریق.
بقول استاد توی دوازده قدم (فکر کنم قدم پنج) ما ناتوانیم در تغییر دیگران و تواناییم در تغییر خودمون.
اینها بخشی از باورهای شرک آلودی بود که من از خودم کشف کردم و ریختم روی کاغذ و هنوز 1 ساعت و 18 دقیقه دیگه از فایل مونده. (الان تا حدودی دارم میفهمم اون جمله استاد شایسته یعنی چی که میگفتن : این مرد بی نظیره، این مرد بینظیره)
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این آگاهیهای توحیدی.
ذیل یکی از باورهای شرک آلود وقتی داشتم باور توحیدی مینوشتم ، نوشتم «توحید از هر جهت سوده و سود» . توحید آزادی میشه،. امنیت میشه ، رزق و رحمت میشه ، توحید سلامتی و روابط میشه، توحید خانواده و جامعه و ثروت میشه. ببین ما از جامعه تقریباً جدا شدیم و دیگه با افکار شرک آلود جامعه همراهی نمیکنیم ، ولی آیا از ارتباطات اجتماعی محروم شدیم؟؟ خداوند یه جامعه توحیدی به ما هدیه داده هر وقت بخوایم میتونیم ساعتها و ساعتها از توحید بشنویم و از توحید حرف بزنیم و بنویسیم.
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر این سایت و این جامعه توحیدی و این آموزشهای نورانی. از خداوند میخوام ما رو در مدار توحید اوج بده و غل و زنجیر شرک رو از پای ما باز کنه.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و نورانی و متنعم باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام به خانم شهریاری نازنین و دوست داشتنی دوستی که بارها با پاسخ هایی که برام نوشته چراغ راه وانرژی برای حرکت شده نزدیک ساعت سه صبح از خواب بیدار شدم که برم آب بخورم دوباره بخوابم دیدم خوابم نمیاد گفتم الان وقت هم صحبتی با خداونده یه یک ساعتی طول کشید بعد سپاس گزاری کردم به خاطر این مسیر که خداوند منو هدایت کرد به خاطر استاد و این سایت و تک تک بچه ها از جمله شما و حمید حنیف نازنین بعد یکم قرآن خوندم و گفتم یه سر به سایت بزنم بعد بخوابم جیمیل رو چک کردم که یه کامنت از داداش حمید بود در پاسخ به کامنت شما گفتم اول کامنت شما رو بخونم چی بود یادم بیاد بعد پاسخ داداش حمید رو چون تمام کامنت های شما برا من فعاله من همرو می خونم که دیدم کامنتت بعد از آیه هایی که گ ذاشتی با این جمله شروع شده(سلام به داداش حسین عزیزم) یه چند دقیقه فقط نگاه میکردم که چی شد الان باید سلام به حمید می بود فهمیدم که کار کار خودشه خوندم و خوندم فقط سپاس گزاری کردم که چجوری دیگه باید به من پاسخ بدی که من باورت کنم که نترسم و ایمان بیارم همین نیم ساعتم نگذشت که باهات صحبت کردم واز کجا آوردیم به کجا تا جوابم رو بدی و چجوری که دیگه هیچ شکی توش نباشه(سلام به داداش حسین عزیزم) منظور شما من نبودم ولی منظور رب العالمین دقیقا من بود بی نهایت از شما سپاس گزارم که همیشه با کامنت هاتون یاد خدا نت رو در دلم زنده میکنید و امیدوارم منم مثل اون 2تا دوست عزیز در مدار دیدارت ن قرار بگیرم دوست داشتم این اتفاقات این دو ساعت سحر و براتون بگم
در پناه رب همیشه مهربان در نهایت آرامش شاد و پیروز باشید
سعیده ی عزیزم سلام
درحقیقت تلگرافت در بهترین زمان ومکان بدست منم رسید
و باید دستان هدایتگر خدارو بوسید .
دیشب یه حسی بهم گفت برو و نوشته های سعیده ی عزیز رو بخون برو یه سر به سعیده بزن .
منم اومدم جدیدترین نوشته تو خوندم و پرشدم از احساس عالی که درهنگام نوشتن داشتی .
راستی سعیده جان خواستم بگم نور توی نوشته هات جریان داشت چون نور میتونه وارد هر روزنه ی تاریکی بشه و اونجا رو روشن کنه و منم که کمی سردرگم بودم و نور قلبم کم شده بود رو به شوروشوق آورد .
یه چند وقتیه که دوست دارم آدمای جدیدی که باهم دوست بشن رو ببینم وارتباط بگیرم درحقیقت دارم آماده ی این میشم و این حس نیاز به داشتن یک ارتباط دوستانه ی زیبا در من شکل گرفته و حالا که حرفاتو شنیدم ومتوجه شدم که خدا هم حرفامو شنیده و به من داره میگه ناراحت نباش اگر اون آدمای قبلی ازت دور شدن و دوره ای رو باید تنها باشی
به محض اینکه توی تعهدت استوار باشی مثل سعیده که براش دونفر رو فرستادم و بهش سر زدن و پیداش کردن برای توهم اینکار رو انجام میدم
ایمان داشته باش و روی خودت کارکن که امسال یک سال بینظیر خواهد بود درجهت تحولات بزرگ شخصیتی و مالی و توحیدی
سعیده جان میدونی دختر چقد دوستت دارم و دورادور حواسم بهت هست و همش از خدا میخوام که دوستای خوبی که تواین سایت هستن رو نصیبم کنه که ببینمشون و باهاشون ارتباط بگیرم یه جمع بیتظیر باهم داشته باشیم و رویاهامون رو باهم پیش ببریم به صورت حضوری
واین خواسته رو به جهان اعلام کردم و آرام ورها هستم تا در بهترین زمان ومکان به وقوع بپیوندد.
چطور میتونم سپاسگذار خدا باشم بابت وجودت دختر
سعیده جان منتظر خوندن اتفاقات جدید وزیبای زندگیت هستم
درپناه الله باشی
قلب فراوان قلب فراوان قلب فراوان
برات فرستادم
درود بر سعیده عزیز، رفیق توحیدی عزیزم، آخه تو چقد فوق العاده ای، تو چقد لایق این مسیر توحیدی هستی، تو چقدر بنده ارزشمند رب العالمین هستی، تو چقد همه چی تمومی، آخه تو چقد زیبا مینویسی و زیبا بیان میکنی قوانین و قرآن و چقد خداوند زیبا از زبان و قلم تو لذت رو برام میاره، هروقت کامنت های تو رو میخونم از شدت زیبایی و از شدت فهم و از شدت لذت اشکم درمیاد البته اشک شوق و اشک درک بیشتر، چقدر لذت میبرم و درک و فهم و دانشم از این جهان زیبا و از این رب همه چی تموم بیشتر میشه، من خیلی کم مینویسم ولی درمقابل نوشته زیبا و تاثیر گذار شما نمیشه ننوشت و تحت تاثیر قرار نگرفت، از خداوند میخام که بیشتر حضورشو در زندگیمون حس کنیم و هیچوقت فراموش نکنیم اون همیشه و هرجایی کنارمونه، بنظرم این دعا که امیدوارم حضور خداوند رو همیشه و همه جا کنارت حس کنی بهترین دعا هست، چون خدا که همیشه هست و این ماییم که نباید حضورشو فراموش کنیم، از خدا میخام همیشه تو این مسیر باشیم دست تو دست خداوند عزیز و مهربانمون، در پناه الله و رب العالمین…
سلام و درود به سعید زیبا !
سعیده ببین خداوند داره چکار میکنه.الله اکبر..
واقعا لذت میبرم از کامنتتون، دنیایی از آگاهی برویم باز میشه!.
یه خود افشایی خیلی عالی از امروز صبح بهم الهام شده..دیشب تا حالا دارم کامنتتو میخونم..و باز کردن قرآن..موقعه ایی که یوسف تسلیم زلیخا نمیشه و زندگی در زندان رو ترجیح میده با کاخ…
و من بیام یه نظر سنجی بزارم..
حتما همه میگن یوسف خیلی اشتباه کرده.زندگی در قصر رو گذاشته کنار رفته تو زندان.برای خودش زندگی رو سخت کرده…(ما میتونیم همین زندگی رو تو زندگی مردم ببینیم)که آیا افراد حاضرن اینکار رو انجام بدن؟یا نه!
من میگم نه!…
چون افراد همه چی رو به ظاهر میبینن.و خوشهای لحظه ایی!
دقیقا این ایه نوری از درهای بهشت برام باز کرد…و یوسف ..
در جواب تعبیر خواب اون دو شخص.میگه..
این دو از جمله دانشی است که پروردگارم به من آموخته،من آیین مردمی را که به خداوند یکتا ایمان ندارند و به آخرت کافرند رها کرده ام،
من از دین پدرانم ابراهبم و اسحاق و یعقوی پیروی کرده ام،برای ما شایسته نیست که چیزی را شریک خدای یکتا قرار دهیم،این از احسان خداوند بر ما و مردم است،ولی بیشتر مردم ناسپاسند.
یه خودافشایی از خودم.سعیده جان انشالله خداوند یاری کنه این تلگراف من بدستتون برسه..
یادمه قبل از اینکه من هدایت بشم به این بهشت.من به شدت روی خانواده یکی از اقواممون خیلی روشون حساب باز میکردم..و شخصی نزدیک بهم یه توهین بزرگی کرد..که همونجا یه چک و لگد حسابی خوردم..و دقیقا این اتفاق مصادف شد.با صحبت پدرم.و بهم گفت اگه اینکار رو انجام بدی.کتکت میزنم.و باعث شد.که ما اونحایی که قرار بود با این افراد بریم کنسل کنیم.
یجورایی خودممم پذیرفتم.و ناگفتنه نمونه وقتی این شخصی اینو بهم گفت..فهمیدم صحبت پدرم دقیقا همون هدایت خداوند بود..که میخاسته اتفاق بدتری رو برام پیش بیاره.همین سرسختی پدرم باعث شد..تا جلوی اون اتفاق ناخاسته رو بگیره..
همونجا هدایت من تکاملی شروع شد..و این رابطه با تضاد شدید .چنان برکتی تو زندگیم پیش اومد..که هر چی نخاله بود از زندگیم حذف شد..
و من هدایت شدم به افرادی که نزدیک من بودند .افرادای خانواده خودم..و اتفاقی که افتاد اون افراد کاملا از زندگیم حذف شدند…(چند سال از خانواده ام دور بودم و همیشه برترین انسانها میدونستمشون)
و این داستان گذشت..و من رابطه ام کاملا بازگشت.و ما تجربیات خوبی رو کنار همدیگه کسب کردیم.و بیشتر دوستی رو با هم برقرار کردیم…(زندگی من کاملا برگشت)
…و فهمیدم چقدر من مشرک بودم.بها به این افراد میدادم…و جهان خیلی راحت و خیلی از دوستانی داشتم از من جدا نمود…و دقیقا از باورهای موچ و بی ارزش و مر از نخاله وارد بهشت شد..و من زندگیم 180درجه یه دور برگرد کامل تعقییر کرد…
و سعیده جان..بازم خود افشایی دیگر…
درسته این زتدگی برام دلنشین و شیرین شده..دیدم اره همون افرادی که نزدیک من بودند و ما روزهای خوبی رو با هم داشتیم…دیدم بازم داره یسری هینتا رو خداوند از طریقهای مختلف بهم میده..و ناگفتنه نمونه.این هدایت خیلی قوی هست و من دارم به واضح میبینمش!.
.
و من از امروز باید بازم روی این موضوع بصورت جدی کار کنم.
حرفتون آب رو ریخت روی آتش…که بهم خداوند گفت اون اتفاق به ظاهر ناجالب باعث شد دست از رابطه اشتباهت برداری..
پس بازم باید اینکاری که میگ.رو انجام بدی..
میخام بازم از این شرایط بفرستمت به شرایط و رابطه بهتر..
دقیقا جمعه گذشته با هم بیرون رفتیم یسری صحبتها و یسری رفتارهای ناجالب از اینفرد بازم برام تکرار شد..دیدم بازم نشتی برام ایجاد میکنه…
و از صحبت شما فهمیدم و خداوند از طریق سوره یوسف بهم فهموند..
باید این نشتی رو بگیرم..
باید این افراد رو بزارم کنار..چون میبینم صحبتهاشون رفتارشون فقط داره منو از وجود الهیم دور میکنه…
خیلی تقطعه ها برام بولد شد..
درسته ما کنار هم خیلی حالمون خوبه و حقیقتا لذت میبریم…
ولی صحبتهای این افراد نزدیک بهم..و اون باوراشون.هیچ کمکی بهم نمیکنه حتی باعث میشه من احساسم بد بشه…
که دقیقا این نقطعه بیشتر داره برام بولد میشه…
بازم حساسیت پدرم به مادرم باعث شد..هدابت خداوند بدونم که این هینت رو بهم میده…که من باید کاملا بزارمشون کنار..
درسته سخته..چون افراد نزدیک بهم هستن.یجورایی خیلی دوستم دارن..ولی باید جسارت بخرج بدم و منتظر پلن بعدی خداوند باشم..
و صحبت شما برام بولد شد..
همیشه تنهایی خودمو ترحیح میدم و تموم تلاشمو رو میکنم که به هیچ عنوان ما روی خط قرمزهام نزارم..
ولی به لطف الهی..شامل حالم شد..دقیقا تمام دوستان گذشته ام با شهامت وقتی که گذاشتم کنار.. اونا هم براحتی از من جدا شدن!
و من باید این موضوع رو براحتی بزارم کنار.نمیگم آسونه.وسوسه هست.ولی باید بهای زندگی خوب و رابطه هم فرکانسیم را باید پرداخت کنم..
و ناگفتنه نمونه.من هیچ لذتی از حرفهای این افراد نمیبرم.دقیقا یه اتفاقی پیش میاد تا من از اونا مبرا باشم..
سعیده حان اینقدر الهامات خداوند زیاده.برای کار کردن روی این نشتی و این رابطه غیر هم فرکانسی…انشالله که خداوند بهم کمک کنه.منو براحتی جدا کنه.و بتونم بیشتر با خودم و با خدای خودم و با این سایت بهشتی ادامه بدم…
خدایا چنانکن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار.
تشکر از سعیده عزیزمون.که چنان غوغایی کرده تو سایت..که فقط مات و مبهوت میشم از قدرت لایزال خداوند…
سلام وسپاس بیکران
من فقط تحسینت میکنم
چه لذتی میبرم از تحسین کردن دوستان این غار حرا
خدایا شکرت
واین آیه زیبا رو منم کپی میکنم ولذت رو میبرم چون یکبار دیگر متولد میشود
سپاسگذارم
رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ
پروردگارا! بی تردید ما [صدای] ندا دهنده ای را شنیدیم [که مردم را] به ایمان فرا می خواند که به پروردگارتان ایمان آورید. پس ما ایمان آوردیم. پروردگارا! گناهان ما را بیامرز، و بدی هایمان را از ما محو کن، و ما را در زمره نیکوکاران بمیران.
سپاسگذارم
سلام به برادر عزیزم آقا جمال
سپاسگزارم که همیشه وقت ارزشمندتون رو میزارید و برام مینویسید.
از تحسین شما سپاسگزارم که تجلی روشنی قلب خودتونه.
عیدتون مبارک برادر عزیز توحیدی من
از نورآسمون ها وزمین میخوام تو سال جدید،تموم زندگیتون رو غرق نور خودش کنه وهمیشه غرق احساس خوشبختی بی قید وشرط باشید.
دعا میکنم در پناه رب العالمین…الله یکتا…نورآسمون ها وزمین،تموم خواسته هاتون رو براحتی تیک مثبت بزنید.
سپاسگزارم ازتون و قلبِ فراوان
سلام دوست عزیز دل….
مگه میشه این کامنت زیبا رو بارها نخوند؟وای سیر نمیشدم از جمله به جمله اش،انگار کلمه به کلمه اش بوی ارزش میده،بوی حس لیاقت میده،بوی دوست داشتن خود میده…
بهت تبریک میگم که چنین رشد قشنگی داشتی و مطمئنم بهترین ها برای شما اتفاق میفته چون دارید قانون رو درک و رعایت میکنید،
باز هم برامون بنویسید از کارهایی که برای حس لیاقت خودتون کردید و ما رو محو تلاش خودتون کنید…
و من هم ایمان دارم که امسال با برداشتن این پاشنه آشیل بزرگ زندگی قشنگ و زیبایی رو برای خودم رقم میزنم و منتظر تغییر بزرگ هستم….
شاد و پیروز باشید
سلام به دوست عزیز و یار غار حرای من
ازت سپاسگزارم که وقت ارزشمندت رو گذاشتی و برام نوشتی.
از تحسینت سپاسگزارم که تجلی قلب روشن خودته.
براتون سال پر از نور الله آرزو میکنم،الهی که هر روز غرق احساس عمیقِ خوشبختی بی قیدو شرط باشید.
در پناه الله یکتا باشید همیشه
سلام به سعیده عزیزم
رفیق درجه یک خودم ورسول جانم
میدونم که حالت عالیه
خداقوت دختر بالیاقت وتوحیدی .
دوهفته ای فرصت کامنت نوشتن نداشتم و اما اومدم بگم تا جایی که تونستم کامنت هارو خوندم
وقتی سعیده با قدرت خدا از نتایجش میگوید ومن محکم دردفترم مینویسم
قانون جواب میده
منطق های ذهنیمو رشدمیدم
دمت گرم سعیده جانم
پلن هایی که خدا برات میچینه همیشه خیلی عالی تر از ذهن محدود ماست و چقدر برات خوشحالیم که
از سختی ها رسیدی به آسانی ها
درست درجاییکه همه چیز روبراه شده
انصراف دادی و مصداق ایه ی
فاذا فرغت فانصب
تحسینت میکنم رفیق جان و
خداروشکر میکنم برای موفقیت هات و برای تسلیم شدنت در مسیر جریان هدایت ها بدون مقاومت .
الهی که به اهدافت درسال 1403برسی و جلوی دفترنتایجت تیک خوشگل بزنی و حالشو ببری .
تسخیرهای شیک ومجلسی تو برامون کامنت کنی وبنویسی ..
پیشاپیش سال جدید به خودت و دخترای گلت وخانواده محترمت تبریک میگم .
روی ماهتو میبوسم دوست عزیزم.
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله.
دوستت دارم میددونننیییی
تا وقتی مهربونی
این قصه رو میتونی از تو چشااااام بخوننننی
یک عمری باهاتم،عاشق یک نگاااتم
میون صد تا عاااشق دربه در و فدااااتم
تووو نووور این چشااامی
خنده ی رو لباااامی
دنیا خیییلی قشششنگه
وقتتتتی که توووو باهااااامی
سلاااام به فاطمه ی جانم،سلام به داداش رسول عزیزم
سلام به روی ماه خانواده ی بهشتی
درحالی دارم برات مینویسم که با همین آهنگ منو خدا داریم شلنگ تخته میندازیم:)))
داره خوووش میگذره فاطمه …
عجیبه غریبه …ولی خدا میتونه به راحتی تورو آسون میکنه برای آسونی ها…
هیچیم ازت نمیخوادا!هیچی!
فقط میگه درسته تو منو نمیبینی ولی من میبینمت!
فقط ازت میخوام به چیزی که نمیبینی اعتماد کنی!
همین!
تو بیا جلو..تو توی این جاده ی مه گرفته قدم بردار…من خودم همه ی مه ها رو تبدیل به روشنایی میکنم…
میگه من تورو برای بندگی خلق کردم!تو بندگی کن!منم ارباب خوبیم برات!
نمیزارم آب توی دلت تکون بخوره!
فاطمه ی قشنگم…عید خانواده ی بهشتیتون مبارک
الهی که امسال بهترین سال زندگیتون تا به اینجا باشه
هرنقطه ی آبی از شما،مثل یک نوری که قسمتی از قلب منو روشن میکنه
راستی امسال دیگه این عینک دودی رو از چشم های نازنینت بردار:)) بزار ما چشم های قشنگت رو ببینیم،اینجوری خیلی بهتر میتونم تجسمت کنم،در نتیجه زودتر به مدار دیدنت میرسم و در آغوش میکشمت.
دوووستتت دارم بی نهایت
به امید دریافت یک نقطه ی آبی پربرکتی از تو
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
سلاااااااااااااام
عشق منی
کامنتت تو جاده ساری دریافت کردم و کامنتم برات تو جاده گرگان دارم می نویسم عزیزم .
(البته بدون عینک ههههههه)
خیلی دوست دارم رفیق جانم
سپاسگزارم از لطفت ومهرت
درسته ما شب میرسیم ناهارخوران پیش دوستمون ولی
این شهر خیلی تو این فصل زیباست اصلا نمیشه توصیفش کرد
هرجای این شهرزیبا که هستی سالم شادباشی وخدا حفظ تون کنه ان شاالله عزیزم
خدایا شکرت ..
ما هم بی نهایت دووووووووست داریم
بوس به روی ماهت سعیده جانم
الهی که همیشه سرشار از نگاه خداوند باشین و زندگی تون در بهترین مدارها قراربگیره ان شاالله
تو شگفت انگیزی….فوق العاده ای….تو دلنشین تری فاطمه ی دنیایی…
نوش جانِ داداش رسولم باشه این بال پروازش….
نوش جانتون این رحمت و عشق و مودت الله ….
نوش جانتون هر لحظه ای که قلب سلیمتون به الله وصل میشه….
من هنوز و هنوز و هنوز شگفت زده ی همین جملتم فاطمه درسته ما شب میرسیم ناهارخوران پیش دوستمون
چطور انقدر قلبت روشنه؟این همه صلح درون از کجا اومد؟
چطور هم انقدر زیبایی،هم انقدر شیرینی،هم دلنشین و خواستنی …؟
این همه توحید عملی و زندگی هدایتیت رو تحسین میکنم فاطمه …
هنوز خیییییلی کار دارم بهت برسم…
هنوز باید خیییلی رو شخصیتم کار کنم…
دوستتون دارم بینهایت…از روشنی قلبم…
از الله میخوام بهم سعادت بده بتونم لطف و محبت این خانواده ی بهشتی رو انطور که شایسته و لایقش هستن جبران کنم…
وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ ۚ لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ ۚ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ
به امید دیدار روی ماهتون در بهترین زمان و مکان
قلب فراوانِ فراوانِ فراوان از روشنی قلب سعیده…برای چرخیدن به دور سرتون.
سلام سعیده قشنگم
طبیعیه که بغضی شدم با کامنتت؟؟
چقدر لذت میبرم از خوندن کامنتات که به جانم میشینه
امسال رو میخوام برای خودم سال توحید نامگذاری کنم تا همیشه یادم باشه همه چیز در ید قدرت خداست و اونه که برای من پدر میشه
مادر میشه
خواهر و برادر میشه
عشق میشه
پول میشه
سلامتی میشه
اونه که برای من آرامش میشه
دلم میخواد از روشنایی قلبم برای تو و تمام دوستان عزیزم در این سایت الهی آرزو و دعا کنم که غرق بشیم در توحید و بتونیم با صبوری تکاملمونو طی کنیم و دور شیم از هرچی شرک هست.
گاهی با خودم فکر میکنم این شرک در لحظه لحظه زندگی من جا خوش کرده و گاهی میبینمش و گاهی هم نه
گاهی انقدر بزرگه که به چشمم میاد و بعضی وقتا عین همون مورچه روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهانه
خدا کمک کنه به هممون که بتونیم همه چی رو بسپریم به تنها قدرت جهان تا اون قایق زندگیمونو ببره به ساحل امنی که هیچکس دیگری نمیتونه اینکارو انجام بده
خدایا کمک کن که بتونم عمیقا بهت اعتماد کنم، اعتمادی که نه فقط روی زبون بلکه از ته قلبم باشه
سعیده جان برات بهترین های این جهان و جهان دیگر رو ارزو میکنم
به امید دیدار تو دوست خوبم در این جهان و شاید هم در جهان دیگر در جوار رحمت حق
سلام به زیباترین عاطفه ی دنیا
ازت سپاسگزارم که لطف کردی وبرام نوشتی و قلب روشنت رو میبوسم که میتونه راحت به نور الله وصل بشه …
آره عاطفه جان..واقعا همینطوره …ما باید غرق بشیم در توحید…قدم به قدم …با تکامل…
استاد تو قدم نه از ماجراهای خودش و جاهایی که ایمان نشون داده و توحیدی عمل کرده تعریف میکنه و بعد میگه:این ها با تکامل به دست اومده….منم اولش میترسیدم…اولش این یک نهال بوده که با یک باد به اینور و اونور میرفته و کم کم شده یک درخت تنومند…
میدونی عاطفه؟من به خودم خیلی سخت گیرم توی توحیدی عمل کردن،تکامل طی نکرده،میخوام تو هر اتفاقی، بهترین عکس العمل توحیدی رو نشون بدم…بعد این کمال گرایی نمیزاره من از مسیر لذت ببرم…
ما باید طبق آموزش های استاد شایسته در دوره حل مسئله،اصل بهبودگرایی رو به جای بیماری کمالگرایی جایگزین کنیم…اینجوری نتنها راحت به خواسته هامون میرسیم…
که از مسیر لذت میبریم …
اینو سعیده ای داره بهت میگه که 24 ساعت پیش بخاطر کمال گرایی رفت توی در ودیوار …
ولی ازونجا که خوب روی خودم کار کردم،خیلی زود مچ ذهنم رو میگیرم و برمیگردم توی مسیر …یعنی تا میبینم دارم از مسیر خارج میشم،سریع گیوآپ میکنم…میگم خدایا من نمیدونم…تو میدونی…من بلد نیستم…تو بلدی … من باز روی عقل پوک خودم حساب کردم دارم چک و لگدی میشم… خدایا خودت بیا وسط این پیک رو رد کن…
و عاطفه…به محض اینکه تسلیم میشم و تمرین هایی که برای کنترل ذهن از استاد یاد گرفتم انجام میدم …واقعا میبینم خدا از هر طرف برام کمک میفرسته …
إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ مُرْدِفِینَ
[یاد کنید] هنگامی را که ازپروردگارتان یاری خواستید، و او درخواست شما را اجابت کرد که من مسلماً شما را با هزار فرشته که پی در پی نازل می شوند، یاری می دهم.
عاطفه ی قشنگم،ازت ممنونم که برام نقطه ی آبی فرستادی،هم چشمام به دیدن صورت ماهت روشن بشه،هم بتونم این تجربیات رو برات بنویسم…
یکبار دیگه از شر بیماری کمالگرایی به الله پناه میارم و تسلیم میشم و اجازه میدم خودش تموم زندگیم رو مدیریت کنه.
وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ
و من کار خود به خدا وامیگذارم، که او کاملا بر احوال بندگان بیناست.
دوستت دارم رفیق نازنین غارحرای من،به امید دریافت یک نقطه ی آبی پربرکت دیگه ای ازت…
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
سلام و دورود به اجی سعیده موحد
چقدر شیرینی داری تو وجودت که با کلمات به تصویر میکشیشون دمت گرم ایول
من هم این روزها رو دارم با هدایت خداوند میفهمم که تکامل راه پیشرفته
و اگاهی که دیشب دریافت کردم این بود که مگه کسی هست که تو هر کاری پرفکت باشه و تو اولین بار کاریو بی نقص انجام داده باشه در جهان جز ذات پاک خداوند
و از خودم سوال پرسیدم که اگه هست مثالشو بزنم برای خودم
و به هر چی فکر کردم دیدم نیست در جهان
کسی که اشپزه اشپز به دنیا نیومده کسی که خیاطه خیاط بدنیا نیومده کسی که معماره معمار بدنیا نیومده
کسی که میتونه رانندگی کنه تو اولین ترای نمیتونه گاز ماشین بگیره و بره سفر و عشق و حال
همه اینا یا تو زندگیشون از کسی الگو گرفتن یا بغل دست یکی که مثلا خیاط بوده نشستن و یاد گرفتن یا از پیشینیانشون اون شغله رو دیدن و دنبالشو گرفتن در کل کسی نیست که پاشه و تو اولین نقاشیش یک منظره خوشگل بکشه
از عمل کار براید به سخن دانی نیست
تا وقتی عمل نکنیم کاریپیش نمیره و وقتی وارد شیم همچی اوکی میشه وقتی توکل کنیم
یک بزر اولش که درخت تنومند نبوده یکبزر بوده که در دل خاکقرار گرفته و نور مناسب و کود مناسب لازم داره مراقبت لازم داره تا رشد کنه و به موقعش میوه هم بده
و تو همین فکر کردن هام به تکامل و هدایت خداوند چن روز پیش توی باغ دایی ام رفته بودم بهش کمک کنم تا نهال بکاره و صحبت شد از تکامل و اینکه چطور میشه ادمی تو شروع کاری ذهنش خستش میکنه تا اون انجام کاره
دایی عزیزم یک مثال زد که منتظر بودم تو سایت بنویسمش که امروز این کامنت شما رو دیدم گفتم وقتشه
مثالش این بود که کسی بوده که یک دست داشته و اون دستشم مشکل داشته فلج بوده خوب کار نمیکرده
پشت بوم خونش داشته یک برج مانند که قدیمیا درست میکردن 3 متر 4 متر از گل تا برن روش و به اسمون و ستاره ها نگاه کنن داشته میساخته یعنی با همون دست مشکل دارش میرفته از پایین از رو نردبوم از حیاط گل رو میاورده رو دستش و یکی میاد پیشش میگه بنده خدا سالماش تو ساختنش موندن تو که دستتم مشکل داره .
ولی اون مرده جوابش خیلی قشنگ بوده انگار از قوانین خبر داشته
میگه که زنبور رو دیدی که به طرف میگه اره
میگه زنبور به اون کوچیکیش با دهنش گل جمع میکنه میاره خونه میسازه به چه بزرگی
و اون ادمه میره از پیشش و بعدنمیبینه همون ادم یک بنایی ساخته که سالماش تو کفش موندن به چه زیبایی
شاد باشی و سلامت و در مسیر هدایت
سلام سعیده جان.
تو این کامنتت چیزی خوندم که منو بهتر به خودم شناسوند:
توی توحیدی عمل کردن، تکامل طی نکرده، میخوام تو هر اتفاقی، بهترین عکس العمل توحیدی رو نشون بدم… بعد این کمال گرایی نمیزاره من از مسیر لذت ببرم…
فایل های استاد رو گوش میدم، سریع میخوام اقدام عملی کنم، فارغ از اینکه فاصله فرکانسیِ من در اقدامِ عملی، با صحبتی که استاد میکنن چقدره…
خب معلومه که سختم میشه.
پوستم کنده میشه.
مسیرم ناهموار به نظر میرسه.
بعد میگم من که اقدام کردم پس چرا انقدر سخته و طاقت فرسا؟
مگه اجرای عملی نباید جواب درست بده؟
نه!
تازه مدتیه روند تکاملی رو کمی بهتر متوجه شدم.
بازم نه اینکه همیشه رعایتش کنم، گاهی به کل یادم میره، بعد از تو در و دیوار رفتن و بد شدن حالم یادم میوفته اُه اُه تکامل رو رعایت نکردی و شتاب میکنی.
تازه دارم کمی بهتر درک میکنم بهبودگرایی دقیقاً درمانِ کمال گرایی هست…
هنوز خیلی تیر و ترکش هاش بهم میخوره…
مثال تازه اش:
رفتیم خرید برای میزبانی از مهمانی که برای اولین بار میدیدمش، میوه و شکلات و شیرینی عالی خریدیم، فقط پرتقال ها کیفیت قبل رو نداشتن، پکر شدم، نیمچه غُری هم زدم…
بعد از مدتی به خودم اومدم که اشکالی نداره.
این همه خوراکیِ خوب گرفتین، یه دونه نباید باعث بشه کلِ خوبی ها رو زیر سوال ببری.
میخوام بگم کمال گرایی دست میذاره روی همه چیز، و خیلی موزیانه نفوذ میکنه تو ذهنم…
مثال دیگه: سرویس چوب نی نی عالی و خوشگل شده وجداناً، اما من داشتم به یکی دو مورد ریز توجه نشون میدادم و غر میزدم.
اونجا هم باز مچ خودمو گرفتم چیکار میکنی الان؟
متوجه شدم حس بدم داره از کمال گرایی آب میخوره، قطعش کردم.
پاشنه آشیلم کمال گراییه، عجله و شتابه، عدم توجه به روند تکاملیه…
دارم روش کار میکنم.
وقتی به چالش میخورم، ناراحت میشم اولش، بعد چون تو دوره لیاقت یاد گرفتم با خودم مهربون تر برخورد کنم، میگم اشکالی نداره، ذره ذره بهتر میشی.
اگه قبلا 10 مورد کمال گرایی داشتی تو روز، الان شده 9 تا، یعنی تو داری موفق میشی، آروم باش و ادامه بده فقط.
تمرین های بهبودگرایی ریزی که دارم انجام میدم، باعث میشن اتفاقا نسبتا به خودم و پیرامونم خوشحال تر باشم.
از خودت خوندم در کامنتی که نوشتی:
ما موفقیت رو توی زیاد کار کردن روی قوانین میدونیم، در حالیکه موفقیت با حس خوب به وجود میاد بیشتر.
تجربه دارم که قفلی زدم روی اجرا و به نتیجه رسیدن چیزی خوب، ولی حسم خوب نبود، و قطعش کردم چون داشتم دیوانه میشدم از دست خودم دیگه.
الانم یاداوری خوبی شد واسم.
میخوام بهبودگراتر شم، باید با حس خوب و اشتیاق و تشویق خودم باشه، ذره ذره.
تا بتونم شاخِ تله ی کمال گرایی رو بیشتر بشکنم و کوچکش کنم تو ذهنم.
انقدر گنده اش نکنم…
بهبودگرایی بهم نشاطِ زندگی میده.
گاهی یادم میره.
ولی الحمدالله خود خدا به طرق مختلف، مثلا همین کامنت تو، بهم یاداوری مجدد میکنه.
یه چیزی هم یادم اومد:
بنده خدایی تو یه مراسم، غذای عالی پخته بود برای پذیرایی از یه عالمه مهمان، دستپختشونم عالیه، بعد تو سفره دوغ نبود و منتظر بود تا فردی که قرار بود دوغ رو بیاره، بیاد تا سفره پهن شه.
اون بنده خدا خیلی دیر اومد…
خلاصه که همسر خانمی که میزبانی میکردن به شوخی ابراز کردن حالا دوغ نباشه چیزی نمیشه ها…
منم موافقت کردم…
بعد سر مثال پرتقالی که بالا نوشتم، دیدم اِ خودمم که همون واکنش رو دارم…
و اینکه ما دیگران رو به راحتی قضاوت میکنیم که وای وای کمال گرا هستن و فلان، دریغ از اینکه خودمون هم تو زندگی خودمون همون طور واکنش میدیم.
خیلی دلم میخواد بیشتر سکوت کنم…
نظر ندم، دفاع نکنم، توجیه نکنم، توضیح ندم…
هنوز دارم اینکار رو میکنم و از خدا طلبِ یاری میکنم که یادم بده، که اسانم کنه بر اسانی ها…
یه دونه کنترل میکنم، مابقی روالِ قبلی…
میگم تکامل، میگم حس خوب، میگم بهبودگرایی…
ولی همونی که اول کامنت نوشتم و انگیزه ام شد واسه نوشتن پاسخ برات، بهم حمله میکنه…
ذهنم میگه درست اینه، غلط اینه.
اما تو اجراش عجله میکنم.
خیلی خط کشی طور و سفت و بی انعطاف اقدام میکنم، طبیعتا سرزنش میاد سراغم که ای بابا تو که داری میگی سکوت، پس چرا دوباره با پیش فرض هات اقدام میکنی؟
کاملا معلومه کمال گرایی و نجوا این حمله رو میکنه تا منو از ادامه مسیر بهبود، متوقف کنه…
اما تو ذهنم تحلیل میکنم، اینجا هم از قصد کامنت میکنم که یاداوری شه بهم که این یه مسیر دائمیه، رسیدن به معنای اتمامِ بهبود نیست.
هر بهبود یه امتیازه واسه حال بهترم با خودم، همین.
کاپِ قهرمانی نمیدن در نهایت…
قهرمانی فقط تو ذهنِ بهبودگرای خودمه و بس :)
میگم و مینویسم تا یاداوری شه برام.
در پناهِ پروردگار دانا و هادی باشی همیشه عزیزم.
همه مون باشیم.
خداوندا من بلد نیستم و ناتوانم، خودت دستمو بگیر و یادم بده، مرسی که همیشه هستی و هدایتم می کنی.
سلام
داشتم کامنتها رو از اول میخوندم
که رسیدم ب اون پایین بعد دیدم که بهتره برم بزنم روی «به ترتیب امتیاز » یهو دیدم کامنت سعیده شهریاری اومد با ذوق تموم ب غزل گفتم آخه جون کامنت سعیده شهریاری
ما خانوادکی داریم روی خودمون کار میکنیم ب لطف خدا
و همگی عاشق کامنت های شما هستیم و ب هم اطلاع میدم که بچه ها سعید شهریاری کامنت نوشته
ببخش که خیلی راحت اسم کوچیکتو میگم
ماها عادت نداریم دوستامون با خانم و آقا صدا کنیم حتی شاید ببینمت با اسم کوچیک صدات میکنم چون احساس میکنم این نوع صدا کردن خیلی احساس نزدیکی بهمون میده
سعید جونم عاشقتم
دختر عجب قلمی داره
عاشقتم ،عاشق نوشته های فوق العادتم
نوش جونم خواندن کامنتهای سعید شهریاری این آگاهیها نوش جونت عزیز دلم
بهت تبریک میگم که اینهمه تونستی رشد کنی
آغوش خدا پناهت باشه
زهرای نازنینم سلام به روی ماهت
ازت سپاسگزارم که لطف کردی برام نوشتی،نقطه ی آبی شما قلب من رو روشن کرد،دعا میکنم نورِ آسمون ها و زمین تموم زندگیت رو روشن کنه…
من کجا و این عشق و محبت شما کجا؟ مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا
زهراجان اگر کامنتی از من نوشته میشه و بالا میاد،اصلا اعتبارش از من نیس…از خدای منه..همین.. به الله قسم اگر من به عقل خودم بتونم یک جمله بنویسم که کسی بیاد بخونتش…همه چیز اونه…همه چیز…اول و آخر و ظاهر و باطن…
دوستت دارم عزیزم و به نورِ آسمون ها وزمین میسپارمت.
به امید دریافت یک نقطه ی آبی پربرکت دیگه ای ازتو…قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
سعیده عزیزم سلام
دورت بگردم عزیز دلم تو و همه دوستای عزیزم بزرگوار و محترم هستند و من از خوند ن کامنت های خداگونه شون پر از حس خوب میشم
الحق و الانصاف اونقدر زیباست که نمیتونم نخونم نمیتونم ننویسم نمیتونم ازشون رد بشم
باید بخونم و درک کنم اینطوری لذت ببرم
سعیده جون نوشته هاتون بی نظیرن البته که تمام اعتبارش برای خداست ولی وظیفمه که تحسینت کنم
بهت تبریک میگم که قلمت بی نظیره
خدارو شکر میکنم بابت دوستان خوبی که پیدا کردم و نوشته های خداییشون میخونم و لذت میبرم
در هر صورت باز هم عاشقانه کامنت هاتون میخونم و منتظر کامنتهاتون هستم
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَلَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَإِیَّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَإِن تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ غَنِیًّا حَمِیدًا» (ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻛﺘﺎﺏ ﺁﺳﻤﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﻧﻴﺰ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﭙﺮﻫﻴﺰﻳﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻛﺎﻓﺮ ﺷﻮﻳﺪ، ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺪﺍﺳﺖ. ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﻭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺍﺳﺖ.(١٣١)
«وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ وَکِیلًا» (ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ، ﺍﺯ ﺁﻥِ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻛﺎﺭﺳﺎﺯﻱِ [ﺍﻣﻮﺭ ﺟﻬﺎﻥ،] ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻛﺎﻓﻲ ﺍﺳﺖ.(١٣٢)
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
سلام و درود فراوان به شما سعیده جان ، انسان نورانی و توحیدی ، الهی که در پناه رب العالمین بینهایت متنعم و ثروتمند و سلامت و شادکام باشی ؛ سعیده جان سال نو شما مبارک، الهی که بهترین سال زندگی شما برای موفقیت باشه و هر سالت یکی پس از دیگری بهتر و بهتر باشه، الهی صد هزار مرتبه شکر. اینجا داره بارون میاد و دقیقاً لحظه تحویل سال بارون در حال باریدن بود و من این پیام رو گرفتم که سالی که با بارش رحمت الهی شروع بشه قطعاً سالی پر از رحمت و برکت و نعمت و فراوانی خواهد بود. هر چند باران رحمت الهی هر ثانیه در حال باریدن هست و ما به اندازه ظرفمون ازش برداشت میکنیم ولی این باران برای من مشخصاً یک نمود عینی و یک پیام واضح توحیدی از سوی ارباب بود. الهی صد هزار مرتبه شکر.
یادمه پارسال بعد از تحویل سال و گرفتن هدایت از قرآن سایت رو چک کردم دیدم یه نقطه آبی از سمت شما دارم. فکر نکنم این کامنت من اولین نقطه آبی باشه برات توی سال جدید ولی مطمئنم در بهترین زمان و مکان و شرایط بدستت خواهد رسید. راستی تا یادم نرفته کامنتت خیلی عالی و بینظیر بود ، هر چند نیاز به گفتن من نیست همین فرکانس مثبت شماست که شما رو تاپ کامنت کرده، خودش گواه این مطلب هست.
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
وقتی از قرآن هدایت خواستم برای اینکه کامنتم رو با چه آیاتی شروع کنم هدایت شدم به آیات 131-132 سوره نساء و امیدوارم مایه هدایت و اتصال قلبی باشه براتون.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی. مجدداً سال نو مبارک.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا ۖ فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَٰنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا
و بخور و بنوش و دیده روشن دار. پس اگر کسى از آدمیان را دیدى، بگوى: «من براى [خداى] رحمان روزه نذر کردهام، و امروز مطلقاً با انسانى سخن نخواهم گفت.»
================================================================
سلام به برادر عزیزم آقا حمید،سلام و سلامتی و نور و عشق ورحمت الله به جسم و جان وروح توحیدی و قلب سلیمت ….
صدای مارو میشنوی بعد از یک روز درو دیواری…پر انرژی…سر حال…
درحالیکه از اسپیکر صدای این آهنگ میاد:
یک طرف جنگه،یک ور خنده،یک ور مسخره بازی،نبینم کسی اینجا به کم بشه راضی…
خداروشکر که به لطف خودش انقدر خوب روی خودم کار کردم که هم فاصله ی بینِ توی درو دیوار رفتنام خیلی زیاد شده و هم مدت زمانش کم و کمتر….
استاد میگه هرچقدر بیشتر روی خودتون کارکنید،کنترل ذهن براتون راحت ترمیشه،کمتر شیطان میتونه بهتون تسلط پیدا کنه،واسه همینه خدا هم میگه :إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ ۚ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ وَکِیلًا
خداروصدهزار مرتبه شکر برای همینجای زندگیم،برای تسلیمِ(نمیشه نمیشه ها) نشدن،برای گیوآپ نکردن و ادامه دادن…برای استمرار… برای اعتماد به جریانی که با چشم قابل دیدن نیست،اما قلبت باهاش آرومه،برای تلاش به اجرای قانون رهایی در عمل….
تلاش های دیروز من برای کنترل ذهن و تسلیم نجواهای شیطان نشدن،و اجرای توحید در عمل …مثل همیشه جواب داد…و امروز دوباره قلبم روشن شد…دوباره به فرکانس فعالیت در سایت دسترسی پیدا کردم،دوباره تونستم بنویسم ومشغول صلات بشم…
خدا میدونه که این بهبود مستمر هر روزه…این تلاش های کوچیک اما کاربردی…چطور خشت به خشت شخصیت ما رو داره با توحید میسازه…و یک روزی به خودمون میایم میبینم انقدر خوب تکاملمون رو طی کردیم که این نهال کوچیک تبدیل به یک درخت تنومند شده…
دقیقا مثل ایه 24،25سوره ابراهیم:
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَهً طَیِّبَهً کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ ﴿٢4﴾
آیا ندانستی که خدا چگونه مثلی زده است؟ کلمه پاک [که اعتقاد واقعی به توحید است] مانند درخت پاک است، ریشه اش استوار و پابرجا و شاخه اش در آسمان است.
تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا ۗ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿٢5﴾
میوه اش را به اجازه پروردگارش در هر زمانی می دهد. و خدا مَثَلها را برای مردم می زند تا متذکّر حقایق شوند.
موفقیت و دستاوردی که با تکامل به دست بیاد….توپ تکونش نمیده …
خداروصدهزار مرتبه شکر که خدا همیشه هدایتمون میکنه …و عاشقانه هوامون رو داره….حتی وقتی میریم توی در ودیوار،دستش رو بین سر ما و دیوار حائل میکنه که درد نکشیم.
طبق رسم نانوشته وقتی برات از قرآن هدایت گرفتم،این آیه اومد:))))
جدا ازینکه داری با موشک مدارهارو طی میکنی و به قول خودت داری انقدر اوج میگیری که دیگه ما بهت دسترسی نداریم….بنظرم باید بیخیال روزه بشی:)))
بخور و بنوش و دیده روشن دار …..
دعا میکنم این ایه برات هدایت های قشنگی داشته باشه …و این تلگراف در زمان و مکان درست به دستت برسه …
هیچ ساعتی،دقیقتر از ساعت خداوند نیست.
آتشنشان ابراهیم نشان،حمیدِ حنیف
به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت.
به امید دریافت یک نقطه ی آبی پر برکت دیگه ای ازت…
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
سلام و درود و عشق بینهایت به شما سعیده جان عزیزم که همیشه کامنتای شما نشان راهم و هدایتم پروردگارم بوده برای پر قدرت ادامه دادن و در مسیر قرار گرفتن
یکی از تمرینات من مطالعه کردن کامنتهای شماست سعیده جان مخصوصا در سال 403 ک متعهدتر شدم برای نوشتن در سایت و تمرکز داشتن بینهایت چون نوشتن جز لاینفک زندگی من هست البته توی دفترهام اما این بار متعهدتر شدم برای نوشتنم در سایت چون به قطع یقین یک رد پای محکمی هست از مسیرم و یک صلات زیبا و اتصال قوی تر به پروردگار عالمیان…
سعیده جان آفرین خیلی زیبا نوشتید که این تلاشهای کوچک و مستمر و ادامه دادن ها در نهایت از ما یک شخصیت قوی توحیدی و درخشان خواهد ساخت که با هر گونه تضادی نه تنها فروریخته نمیشه بلکه همواره پر قدرتتر ادامه خواهد داد….
و این طی کردن تکامل در این مسیر بنظرم تمامی ابعاد وجودی و شخصیتی مارو خواهد ساخت صفر تا صد وجودی و بعدهای شخصیتی مارو خیلی زیبا خواهد ساخت مثل یک پازل که در نهایت یک تصویر زیبا یک شخصبت زیبا ساخته خواهد شد ک مثال زدنی و الگو خواهد بود مثل ماه در آسمان درخشان خواهد بود مثل استاد عباسمنش عزیز وسط باغ بهشت امریکا خواهد بود
عاشقتم سعیده جان زیبا توحیدی الگو و درخشان
دوستت دارم یه عالمه نوشتنهات فراتر از یک صلات هست بلکه نور خداوندی هست که کل جهان رو تحت الشعاع خودش قرار داده و میتابه و همش سود و عشق و آگاهی و رشده
خواستم اینو بدونی سعیده جانم این صلات های شما و نوشتنهای شما سراسر نور هست و خود خدا
عاشقانه تحسینت میکنم سعیده جانم و برکت بینهایت برای تمامی لحظات زندگی ات آرزومندم
سلاااااام
خانم شهریاری
بابا دمت گرررررم
عجب کامنتای قشنگی میزاری
هر چقدر هم طولانی باشه آدم دوست داره تموم نشه
از کجا میارین این حرفای قشنگ رو
خیلی لذت بردم از عمل گرایی تون
و اینکه اینقدر قشنگ الهامات رو متوجه میشین و عمل میکنین
چه شعار زیبایی انتخاب کردین برای سال جدید:
هرچیز که برای دیگران میپسندی،اول برای خودت بپسند!
هرچیز که برای دیگران نمیپسندی،اول برای خودت نپسند!
من که کیف کردم
همیشه کامنتاتون رو میخونم و لذت میبرم
دوست داشتم امروز براتون بنویسم و تشکر کنم
امیدوارم به هر آنچه خوبی هست برسین
خدانگهدار
سلام به برادر عزیزم آقای نیکو،سلام و سلامتی و نور وعشق و رحمت الله به جسم و جان وروح توحیدی عزیزتون…
چقدر فامیلیتون قشنگه…خیلی احساس خوبی به آدم میده…
از لطف و محبتتون بینهایت سپاسگزارم.
تحسین شما،تجلی قلب روشن شماست…
از خداوند میخوام سال جدید براتون پر از خیر و برکت و ثروت و سلامتی و حال خوب باشه براتون و همیشه در پناه نورِ آسمون ها وزمین باشید.
بازم ازتون ممنونم،در پناه الله یکتا باشید.
بنام حضرت دوست که هر چه داریم از اوست
با عرض سلام و شادباش خدمت خواهر عزیز و توحیدی ام خانم شهریاری عزیز
باز هم مثل همیشه گل کاشتید و توحید در کلمه به کلمه حرف هایتان موج می زند و چه خوب درک کردید فضل و رحمت بی کران خداوند را و چه زیبا ارتباط برقرار کردید با قلب زیبایتان به الهامات و هدایت هایش؛
راستی که چه زیباست دل سپردن به این اقیانوس بی کران جهان هستی و خود را به او سپردن؛
ولی ناگفته نماند که با این نجواهای شیطانی و زمزمه ها و نشخوارهای ذهنی کار راحتی نیست، و توکلی بالا و عزمی راسخ می طلبد،
خواهر عزیزم، اغلب کامنت های شما را در فایل ها و دوره ها مطالعه می کنم و می آموزم و با لحظه لحظه آن احساس شعف و شادی و شور کرده و خداوند و قوانین محکم و غیرقابل تغییرش را بهتر و بیشتر درک می کنم و بسیار باعث مسّرت و خوشحالی بنده است که شاگردی در این کلاس توحیدی (به قول شما در این غار حرا) هستم و از استاد عزیز و شاگرد زرنگ هایی چون شما درس می گیرم؛
خیلی خوشحال شدم وقتی که شنیدم با توکل و ایمان و عمل به الهاماتش توانستید تصمیم قطعی را گرفته و از کاری که مدت هاست بدون انگیزه در آن بودید، بیرون آمدید؛
راستش را بخواهید من هم مثل شما مدتی است که قصد انصراف از کارم را دارم، البته زیاد از آن متنفر نیستم و شاید یه جورایی هم به آن علاقه دارم و دوستش دارم، ولی مخصوصا در این اواخر نشانه هایی برایم می آید که دیگر ماندن در این شغل جایز نیست؛
ولی چون با خانواده در دوره احساس لیاقت هستیم و مدتی است این دوره را شروع کرده ایم، هر چند به خاطر مشغله زیاد کاری هنوز در جلسه سوم آن هستم، ولی به خاطر مطلبی که استاد فرمودند تا آخر دوره هیچ تصمیم عجولانه ای نگیرید کمی سست شده ام و نمی توانم تصمیم قطعی بگیرم؛
چون مدتهاست این تصمیم را دارم (حتی قبل از اینکه وارد دوره احساس لیاقت بشوم این تصمیم را داشتم) ولی بخاطر شرک هایی که در وجود دارم و بیشترشان را هم می دانم، و بخاطر اینکه می خواهم همه را از خود راضی نگه دارم و با رضایت کامل آنجا را ترک کنم و کارفرمایم با استعفایم موافقت نمی کند که بروم، مانده ام روی هوا و زمین که چه کنم؛
و این حرف استاد هم مزید بر علت شده تا در این کار تعلل داشته باشم و صبر کنم تا پایان دوره و فرمان و هدایت زندگی و شغل ام را به دستان پرتوان خداوند سپرده ام و واگذار خودش نموده ام که به هر راهی که خودش صلاح می داند هدایت و راهنمایی ام نماید،
رشته ای بر گردنم افکنده دوست
می کشد هر جا که خاطر خواهم اوست
ولی وقتی در این کامنت خواندم که شما این کار را انجام داده اید و از شغل تان انصراف داده اید، راستش به شما غبطه خوردم و شاید هم حسادت کردم که جسارت و شجاعتی بیشتر از من داشته اید؛
به هر حال به شما تبریک می گویم و برایتان بخصوص در این سال جدید، دوره ای جدید و تازه ای از زندگی که سرشار از عشق و ایمان و توکل و ثروت و نعمت های بی کران حضرت حق باشد را در ظل سایه الطاف بی کرانش آرزمندم؛
و امیدوارم سالی پر و خیر و برکت برایتان از جانب خداوند و رب الارباب رقم بخورد که قطعا با توجه به باورهای توحیدی و توکلی که دارید همین طور خواهد شد؛
در ظل سایه الطاف مهربان و محبت حضرتش، هر کجا در این کره خاکی و افلاکی که هستید، برایتان آرزو می کنم که؛
حال جسم تون عالی باشه،
حال دل تون خیلی عالی باشه،
و حال جیب تون خیلی خیلی عالی تر باشه،
در پناه حضرت حق
“پدر خانواده (علیرضا)”
یک سلام گرم و پر انرژی به خانواده ی بهشتی فرح بخش و برادر عزیزم آقا علیرضا
بینهایت ازتون ممنونم که لطف کردید و برام نوشتید،نقطه ی آبی شما قلب من رو روشن کرد،دعا میکنم نورِ اسمون ها وزمین تموم زندگیتون رو روشن کنه…
تحسین شما،تجلی زیبایی و صلح درون شماست …
واقعا من از خودم چیزی ندارم و همه ش رحمت الله مهربانه …
برادر عزیزم آقا علیرضا…
ازتون میخوام فقط روی خودتون کار کنید و اجازه بدید آگاهی های دوره ی احساس لیاقت،آروم آروم در باور های شما بشینه …و بعد خودِ جهان براتون برنامه ریزی میکنه که اگر باید از شغلتون بیاید بیرون،این اتفاق در بهترین زمان و مکان میفته ….
من از همون اول که شاگرد استاد شدم فهمیدم من باید ازین شغل بیام بیرون…اما آیا میدونستم کی بهترین زمان و مکان برای این تصمیم هست؟قطعا خیر…
اجازه دادم تکاملم طی بشه و تلاش کردم به جریانی که نمیبینم توکل کنم ودر راستای دریافت الهاماتم،قدم بردارم….و ایمان داشتم در بهترین زمان و مکان این اتفاق میفته.
هیچ ساعتی دقیق تر از ساعت خداوند نیست
بدون هیچ نگرانی،فقط روی باورهاتون کار کنید،و ایمان داشته باشید جهان به باور های جدید شما پاسخ میده و شرایط رو براتون مهیا میکنه …
بینهایت از خانواده ی عزیزتون ممنونم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمتون.
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان برای همه ی شما رفیق های نازنین غارحرای من …
سلام و صد سلام به سعیده جان عزیز دل همه
سال نو رو بهتون تبریک میگم و مثل استاد براتون آرزو میکنم امسال بهترین سال زندگیتون تا الان باشه و هر سال بهتر از سال قبل باشه براتون
هیچ ساعتی دقیق تر از ساعت خداوند نیست
چقدر این جمله رو دوست داشتم واقعن هر آنچه از دل برآید
لاجرم بر دل نشیند
یه جا خوندم:
صبورانه در انتظار زمان بمان, هر چیز در زمان خودش رخ میدهد،، باغبان حتی اگر باغش را غرق آب کند درختان خارج از فصل خود میوه نمیدهند
قانون تکامل رو داریم که زیاد به زمان ربط نداره به تجربیات ما ربط داره اما اعتماد به خداوند اعتماد به زمان بندیش باعث میشه هم طبق قانون تکامل تجربههامون رو بیشتر کنیم هم در کنارش اعتماد به خدا باعث میشه عجله نکنیم و رها باشیم
انشاءالله همهمون در مسیر توحید ثابت قدم باشیم
برات آرزو میکنم به تمام اهدافی که برای امسالت تعیین کردی و حتی بهترش برسی
به قول شما قلبِ فراواااانِ فراوان
در پناه الله یکتا
سلام خانم شهریاری عزیز
بسیار لذت میبرم از کامنت های شما بزرگوار
اما متاسفانه جنسی از شوآف در کامنت های شخص شریف شما دیده میشه،که به مثال راضی کردن الگوریتم اینستاگرام برای دیده شدن است،
قصد بی ادبی نداشتم بزرگوار،
اما قبلا اعلان که کامنت های شما را فعال کرده بودم ،کم کم متوجه این جنس از کامنت شدم،
البته که شما بسیار آموزنده و الگو در رفتار و شخصیت و پیشرفت هستید،
امیدوارم بی ادبی مرا ببخشید
انشالا در پناه خداوند سعادتمند باشید.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ ۚ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ ۚ وَلِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
شما آنان را نکشتید، بلکه خدا آنان را کشت. [ای پیامبر!] هنگامی که به سوی دشمنان تیر پرتاب کردی، تو پرتاب نکردی، بلکه خدا پرتاب کرد و مؤمنان را از سوی خود به آزمایشی نیکو بیازماید؛ زیرا خدا شنوا و داناست.
سلام به برادر عزیزم آقا پویا،سلام و سلامتی و نور وعشق و رحمت الله به جسم و جان و روح توحیدی عزیزت
ازت سپاسگزارم که برام نوشتی و دست خدا شدی برای اینکه مسیر توحیدی من یکبار دیگه رگلاژ بشه،از خدا که پنهون نیست،از شما چه پنهون….اول که کامنتت رو خوندم بهم ریختم،شاید ده بار خط به خط کامنتت رو خوندم و بهش فکر کردم و هر کلمه رو تجزیه و تحلیل کردم که چرا؟واقعا چرا یکی باید همچین فکری درمورد من بکنه و همچین حرفی رو بهم بزنه؟ اینم بگم یکی از دلایلی که این انتقاد تونست منو بهم بریزه این بود که از بچه های سایت این پیام رو دریافت کردم وگرنه گوش من برای آدم های بیرون از سایت اصلا شنوا نیست و هیچ اهمیتی برام نداره …اما انتظارش رو نداشتم که اینجا همچین چیزی رو بشنوم…
طبق آگاهی های جلسه 4 قدم 5: اگر مدت هاست حالت خوبه و داری رو خودت کار میکنی،هر اتفاقی بیفته در راستای رسیدن به خواسته هاته…
و طبق آگاهی های قدم 11: به جای اینکه به اتفاقات واکنش نشون بدی،بیا از خودت بپرس این اتفاق چه درسی برای من داره؟ خدا چی داره بهم میگه؟ این یک خیری توش هست!
خب یکم طول کشید تا من ذهنم رو کنترل کنم و دنبال خیر ماجرا بگردم،که پیام خدا چیه برای من،والحمدالله که خداوند همیشه هادی و هدایتگر ماست.
من به این نتیجه رسیدم که اولا من خیلی هنوز باید روی عزت نفسم کار کنم تا اگر انتقادی ازم شد به جای اینکه بهم بریزم،نگاه کنم ببینم این انتقاد اصلا برام پذیرفته هست یا نه؟اگر هست درسشو بگیرم اگر نیست راحت ازش بگذرم.
دوما هنوز باید روی آگاهی های دوره ی احساس لیاقت کار کنم،روی خود ارزشمندی بی قید وشرطم،که فارغ ازینکه نظر بقیه درمورد من چیه،من ارزشمندم،مهم نیست بقیه چه فکری درمورد من میکنند،مهم اینکه من خودم احساس ارزشمندی درونی داشته باشم،اگر احساس ارزشمندیم رو گره بزنم به تحسین یا انتقاد دیگران،زیربنای این احساس لیاقت کاملا سست وبی پایه ست وخیلی راحت از دست میره.
سوما به این نتیجه رسیدم که من از تحسین دیگران راحت میگذرم و من میگم من که کاری نکردم،اما اگر ازم انتقاد بشه میگم حتما این انتقاد درسته و ی جای کارم مشکل داره!
یعنی به صورت پیش فرض راحت تر خود تخریبی میکنم تا خودتحسینی !
اصلا نمیدونی چه درهایی برام باز شد،چه پاشنه های آشیلی رو پیدا کردم،چقدر مسیرم رگلاژ شد…از یک اتفاق به ظاهر بد،با کنترل ذهن،کلی بنفیت کسب کردم.
عزت نفس شمارم تحسین میکنم که خیلی راحت نظرت رو بیان کردی،ازت ممنونم که دست خدا شدی برام.
به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت و دعا میکنم امسال برات بهترین سال زندگیت باشه تا به اینجا…
درپناه الله مهربانی ها …
عاشقتم سعیده جانم
کامنت به کامنت شمارو مطالعه میکنم و هزاران درس و آگاهی داشته برام و مدام توی ذهنم تحلیل میکنم اون انسانی ک آگاهانه زندگی میکنه و اون انسانی که نه تنها آگاهانه زندگی نمیکنه بلکه کل عمرش رو توی
درودیوار سپری میکنه…
میبینی سعیده جان چقدر زیبا و آگاهانه و عاقلانه برخورد کردید با یک پیام به ظاهر انتقاد دقیقا استاد توی ذهنم تداعی شد در برابر این حجم از انتقادها و قضاوتها ولی ری اکشن استاد چیه؟ دعای خیر و برکت
آفرین سعیده جانم چقدر برخورد زیبا واگاهانه و عاقلانه ای کردید میکنید چقدر درسها آموختم چقدر لذت میبرم از این حجم آگاهی و رشد و برخوردهای عاقلانه و زیبا
درود خداوند بر شما و این کنترل ذهن زیبای شما
درود خداوند بر شما ک با هرتضادی دنبال آگاهی و رشدی
درود خداوند بر شما بابت این همت و اراده در این راه توحیدی و تقوا و پرهیزکاری ک هممون میدونیم کار هرکسی نیست و یک همت و اراده ی بی نهایت و هدایت الله رو نیاز داره
پروردگار یاور مومنان است
پروردگار یاور متقین است
پروردگار با صابرین است
کسانی که گفتند پروردگار ما الله یکتاست و سپس استقامت ورزیدند….
عاطفه ی نازنینم سلام…
قلب روشنت رو میبوسم و ازت سپاسگزارم که لطف کردی و برام نوشتی…
تحسین تو،تجلی زیبایی های درون خودته،ممنونم از لطف و محبتت
خوندن کامنتت و نوشتن پاسخ برات،شد تمرین ستاره ی قطبی من …
ازت سپاسگزارم بینهایت،و برات از الله مهربان،بهترینِ بهترین هارو درخواست میکنم.
درپناه نورِ آسمون ها وزمین باشی همیشه
به امید دریافت یک نقطه ی آبی پربرکت دیگه ای ازتو
قلبِ فراوانِ فراوان
درود سعیده جان ،خواهر ارزشمندم ،
درود آگاهی ناب و مهربان بر شما و خانواده زیبایت،
خواهر جانم واقعیت اینجاست که در وهله اول (اعراض) بزرگترین لطفی هست که یک انسان میتونه برای خودش کنار بگذارد،
حقیقتا پاسخ من به شمای شریف،یک (انتقاد)نبود بلکه یک (نقد) بود این دوکلمه بسیار با هم متفاوت هستند،از زمین تا آسمان
نقد اون جنس تخریب رو نداره
و کلا ازش بیزاره
(نقد ها باعث گسترش میشوند،نقدها باعث درک میشوند،
نقدها باعث تفکر میشوند،نقدها ارزشمندند)
من مدت هاست کامنت های زیبای شما رو دنبال میکنند،از اون روزی دنبال میکنم که توی خیابون های شیراز،زندگی میکردم و برای مایحتاج زندگی ام مجبور به جمع زباله بودم،تا امروز که در شهر رویاهام،(میلان) کنار کلیسای جامع (duomo di Milano ) براتون مینویسم،(داستانی بسیار طولانی و البته هدایتی دارد)
متاسفم که شما خواهر نازنینم،نقد منو یک انتقاد تلقی کردید،
راستش اون روزهای به ظاهر بد تکاملی در پیش داشت ،که لطف پروردگار شامل حالم شد و زبان پروردگار ،استاد عزیزم راهنمایم شد،
و شاید جالب باشه برات خواهر جانم ولی با انگیزه ای که از کامنت هایت میگرفتم ،توی یک خانه خرابه شروع به خواندن زبان ایتالیایی کردم و اتفاقات رقم خورد اتفاقا زود هم رقم خورد
چقدر جالب بود ،توی رودخانه خوابیدن باعث کشف استعداد من شد ،ارزش تضاد اینجاد مشخص میشود،چونکه من توی 6 ماه زبان ایتالیایی یاد گرفتم و تقریبا برای هم غیر قابل باوره(هنوز هم)
و فهمیم من استعداد بهتری توی زبان شناسی دارم
به هر حال
دوست عزیزم شما بسیار ارزشمند هستید و این بی ادبی بنده نقد بود نه از جنش انتقاد
امیدوارم با کامنت های قشنگ خواهر جانم،بیشتر بهم انگیزه بدی ،چون به خودم قول دادم بعد از پایان تحصیلاتم در ایتالیا،انشالا برای مقطع بعدی آمریکا اپلای کنم
درود خداوند جان و خرد بر وجود نازنینت خواهر جان
انشالا مسیرت هموار ،راحت و توحیدی باشید.
برادر عزیزم آقا پویا،سلام
نقطه ی آبی شما،قلب من رو روشن کرد،دعا میکنم نورِ آسمون ها وزمین،تموم ابعاد زندگیتون رو روشن کنه …
به قول استاد،مهم نیست چقدر درمورد قانون قشنگ حرف میزنیم،مهم اینکه چقدر بهش عمل میکنیم وازش نتیجه کسب کردیم و شما خیلی بهتر از من این کار روکردی….
ازین همه نتیجه عالی که کسب کردی بینهایت خوشحال شدم،خداوند به قلب من گواهه شگفت زده شدم ازین ایمانت،ازین توکلت،ازین اراده ای که همه چیز رو کنفیکون کرد…
شما از صفرتا صدش رو ساختی….ازینجا به بعد دیگه مثل آب خوردن برات اتفاق میفته…مرزبندی های روی زمین برای ما آدم هاست….برای فرمانروای مطلق جهان…مرز بندی های ما قد یک چوب کبریت هم نیست…
امیدوارم به زودی زود بیای و بنویسی چطور روی دوش خدا نشستی و در بهترین حالت ممکن،مثل پادشاه ها…مهاجرت کردی به آمریکا…
میدونی که ؟ اونیکه تاج بندگی الله روی سرش هست…پادشاه زندگی خودشه …
پویای عزیزم،کامنت شما که به قول خودت نقد بود،انقدر مسیر های روبه روی من رو روشن کرد که اولش که حالم بد شد اصلا فکرش رو نمیکردم این همه فایده توشه …
بسیار بسیار شخصیت من رو از خودم بزرگتر کرد و چراغ هایی رو برام روشن کرد که همیشه میتونه کمک حال من باشه….
اما دلم میخواد یک توضیح کوچیکِ دلی بهت بدم شاید درک کامنت های من برات یکم ملموس تر باشه که خداوند به قلب من گواهه شوآف نیست…
من روزگاری توی اینستاگرام کلی فالوئر داشتم که هنوز هم از همه جا خبرم رو میگیرن چرا سعیده برنمیگرده…اما این سایت …این جهان توحیدی،هیچ ربطی به اینستاگرام نداره، جای شوآف کردن نیست…حتی اگر بخوای هم نمیتونی…اینجا همه چیز فرکانسیه….حتی پاسخ هایی که برات میاد …
پویا جان،شاید از استاد شنیدی گاهی اوقات در ابتدای فایل میگه،چندتا اتفاق افتاد که من رو اینسپایر کرد که بیام درمورد فلان موضوع صحبت کنم…یعنی همه ی فایل هاش هدایتیه…
این جنس هدایت حتما برات قابل درک هست…
خداوند میدونه من اگر به عقل خودم بخوام بنویسم یک خط هم نمیتونم…
یعنی وقتی من میخوام کامنت بنویسم کلا از بعد زمان و مکان خارج میشم…
تموم این ایه ها..این شعر ها…این موضوعات خود به خود میاد….
باور کن بارها خودم بعدا کامنت رو میخونم شگفت زده میشم اینارو من چطوری نوشتم؟چون کار من نیست اصلا…من فقط به لطف خودش وقتی میتونم توی سایت بنویسم که بهش وصل بشم…
وگرنه بارها شده تقلا کردم یک کامنت بنویسم یا یک کامنت جواب بدم ولی یک خط!یک کلمه نتونستم بنویسم!
درهرصورت نقد شما برای من ارزشمنده وهمینکه این همه مسیر من رو روشن کرد و بهم کمک کرد از خودم شخصیت بهتری بسازم،ازت سپاسگزارم.
به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت و برات بهترین هارو آرزو میکنم…
قلبِ فراوان از شمال ایران به میلان زیبا
سلام و درود خدا بر شما دو دوست خوب توحیدی ام داش پویا و آجی سعیده ای که همه دوسش دارن د بخاطر توحیدی بودنش تحسینش میکنن و دراین بین یکی میاد مثل داش پویا بقول آجی سعیده با اعتمادبنفس میاد نقدش میکنه و چقد زیبااااااا و عالی ازاین انتقاد تحلیل کردی و چقد زیبا باهاش کنار اومدی هرچند سخت بود اصلااااا انتقاد نقد شنیدن همیشهههع سخت و دشوار و این نقد آقا پویا و جواب آجی جان برای منم خیلیییی درس داشت که آموختم یاد گرفتم واکنش یهویی انجام ندم و بشینم چندین مرحله به نقدی که شده تفکر کنم که بقول قرآن الخیر فی ما وقع همه چی تو این جهان خیر مطلقه حیر مطلققققق یعنی چیزی بنام بد اصلااااا وجود نداره چون همه چی اومده تا مارو رشد بده هر اتفاق بظاهر بد برای ما کلاس درس هست برای رشد ما و ازین سوال وپاسخ امروز شما من بیشتر به این قانون خدا پی بردم که زیباترین حال که شب قدر است رهایی از تاریکی و رسیدن به نور که دقیقا قدری که قزآن میگه یعنی این یعنی از تاریکی از ظلمت هر وقت تونستی نورخدا رو ببینی اون لحظه هزاران فرشته رو میبینی که حال خوب برات میارن و درونت چشمه ای از نور میشه که اون لحظه از هزاران روز و شبت زیباتر خدایا شکررررررررت که این چیزارو ازمن جاری کردی تا اینجا بنویسم از پویا جان از سعیده جان کمال تشکر و دارم دمتووون گرم که ازهم خورده نمیگیرین و همچنان که از تحسین تشکر میکنین از نقدم هم تشکر میشه چون ما قراره به انسان برتر تبدیل بشیم نه برتر از دیگران برتر از لحظه قبلمون برتر از دیروزمون برتر از گذشتمون و برای برتر شدن دقیقا راه همینه بهم عشق ورزیدن
بقول قرآن طوری باش تا از اتفاقات خوبت سرمست نشی و از اتفاقات بدت ناامید یعنی سعی کن نظاره گر باشی و رهگذر و بگذری و در حال لذت ببری
همه دنیا عشق تقدیم شما خوباااااان باعشق
سلام به خواهر محترم و گرامی ام
لحظه لحظه با خواندن کامنت شما لذت و تجربه کردم
میگن آنچه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند
چقدر توصیف عالی از شرایط و راهکار رسیدن به اهدافتان داشتین و آیه های فوق العاده ای ذکر کردین ..
خدارو صد هزار مرتبه شکر برای اینکه هدایت شدم و این کامنت عالی شما و خودم
و خدا رو صد هزار بار شکر برای وجود همراهی مثل شما با این قلم ناب در این سایت بی نظیر
خیلی لذت میبرم باز هم افتخار داشته باشم و هدایت بشم به خواندن کامنت های عالی تون
در پناه خدا سال عالی براتون آرزو می کنم و براتون بهترین ها در همه حوزه ها رو از خداوند مهربان خواستارم
حالتون همیشه عالی
سلام به برادر عزیزم آقارضا
سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله به جسم و جان و روح توحیدی عزیزت
ازینکه وقت ارزشمندت رو گذاشتی و برام نوشتی ازت بینهایت سپاسگزارم.
تحسین شما،نشون دهنده ی صلح درون و قلب روشن خودتونه…
من هم برای شما سالی پر از خیروبرکت و رحمت الله رو آرزومندم،الهی که از آسمون و زمین براتون خیر و برکت و اتفاقات عالی بباره …
در پناه نورِآسمون ها وزمین باشید همیشه
سلام خانم سعیده عزیزی
سال نو به شما و دوستانی ک کامنت میخونند تبریک میگم
یک سوال داشتم در مورد کامنتتون
اونجایی ک گفتید: ((همه رو مثل محل کار قبلیم به تسخیر خودم درآوردم و همه بهترین رفتار با من داشتند))
منظورتون اینه که
روی نکات مثبت افراد تمرکز و توجه کردید؟
ممنون میشم توضیح بدید ک چه رفتار و کاری انجام دادید و یا چ نوع نگاه داشتید؟
ممنون از کامنتهای پر از آگاهی و درستون
شاد و تندرست باشید
سلام به دوست عزیزم،ندا جان
ازت ممنونم که برام نوشتی و دعا میکنم سال جدید برات بهترین سال زندگیت تا به الان باشه،پر از اتفاقات خوب و معجزه های من حیث لایحتسب…
دعا میکنم خداوند به عقل و درک من بباره تا بتونم پاسخ مناسبی به سوالت بدم.
اینم قبلش بگم که خودم به خوبی که میتونم توضیح بدم،نمیتونم عمل کنم،اما بخاطر نتایج خوبی که ازین قانون گرفتم میتونم با مثال برات توضیح بدم.
من 8سال پرستار بودم،ازین 8 سال،6 سال اول هیچ اطلاعی از قانون نداشتم،و اوضاع کاریم به شدت سخت بود مخصوصا در زمینه روابط،من همیشه با بدترین سرپرستارها،بدترین همراه مریض ها،بدترین کشیک ها هم مدار بودم.
اما 2 سال آخر که دانشجوی استاد شدم،اوضاع به طرز شگفت انگیزی تغییر کرد،اولش انقدر نرم و آروم بود که نفهمیدم ولی یک روزی به خودم اومدم دیدم من انگار به جای شیفت رفتن دارم میرم مهمونی،انقدر بهم خوش میگذره…
شیفت های آروم،بدون دردسر،با بهترین همکارها،بهترین برنامه کاری و…
یعنی با کار کردن روی خودم درمدار بهتری قرار گرفتم که خبری از شیفت های سنگین و اعزام و همراه مریض نامناسب نبود و همکار درب داغون نبود ….
توی این 2 سال،من 3 بار هدنرسم عوض شد!
اما رفتار هر 3 نفر بامن همونجوری بود که من میخواستم!برخلاف تموم رفتارهای نامناسبشون با بقیه …
من به این میگم به تسخیر درآوردن آدم ها، بدون هیچ تلاش بیرونی اعم از(پاچه خواری،باج دادن،حتی صحبت کردن!)
اینجوری که من فقط و فقط توی ذهنم روی ویژگی های مثبتشون تمرکز میکردم!
فقط روی خوبی هاشون…بدی نداشتن؟چرا هیچ آدمی پرفکت نیست!
اما من بدی هارو کاملا ایگنور میکردم.
و بعد!
به هیچ عنوان توی جمعی که داشتند پشت سر اون آدم بدگویی میکردن نمیموندم!
به یک طریقی خودمو جدا میکردم!
شده بود که هندزفری میزاشتم با صدای بلند آهنگ گوش میکردم که صداشون بهم نرسه!
برام مهم نبود که درمورد من چه فکر میکنند،پایبندی روی اصول برام از همه چی مهمتر بود!
حتی اگر توی یک موقعیتی بودم که سرپرستارم داشت به ناحق یک حرفی رو میزد یا یک حرکتی انجام میداد من توی ذهنم میگفتم:مثلا چقدر علم و آگاهیش در مورد فلان موضوع فوق العاده ست!چه چشم های قشنگی داره!چه قدر این مدیریتش رو تحسین میکنم….و …..هرچی که به ذهنم میرسید…
این میشد که رفتار هدنرس هام با من،مدل برنامه گذاشتناشون و…هیییچ ربطی با بقیه پرسنل دیگه شون نداشت!
ضمن اینکه من در کلام هم،در کمال ادب باهاشون صحبت میکردم و اگر جایی اشتباه داشتم راحت میپذیرفتم و عذر خواهی میکردم و اشتباهم رو جبران میکردم.
من با این روش حتی رییس بیمارستانی که 99درصد پرسنل ازش ناراضی بودند و یک جاهایی عدم رضایتشون به حق هم بود!یک جوری به تخسیر خودم درآوردم که این آدم انگار خدا مامور کرده بود کارهای منو انجام بده!کارهایی که حتی یک صدمش رو برای بقیه انجام نمیداد….
این قانون برای همه ی چیز جوابه!
همه ش برمیگرده به تمرین و تکرار ما …
من خودم اگر بتونم این قانون رو توی زندگی شخصیم مثلا در رابطه با پدرم درست انجام بدم،کلی جلو میفتم…
ولی به میزانی که با اون آدم مقاومت داشته باشی بخاطر تجربیات گذشته ت…یکم اجرای این قانون در عمل سخت تر میشه…
ولی هیچ غیر ممکنی غیر ممکن نیس…
از خداوند میخوام کمکم کنه خودِمن بتونم این قانون رو درست در عمل اجرا کنم و از نتایج بینظیرش در راستای رسیدن به اهدافم استفاده کنم.
ازت سپاسگزارم که باعث شدی یکبار دیگه قانون رو با خودم مرور کنم…
درپناه نورِ آسمون ها و زمین باشی و قلبِ فراوان
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﺁﺭﺍم ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ. ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﺩﻝ ﻫﺎ ﺁﺭﺍم ﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩ. (٢٨)
«الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَىٰ لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ» (ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺸﺎﻥ. ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎم ﻧﻴﻜﻮﻳﻲ ﺩﺍﺭﻧﺪ! (٢٩ رعد)
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
سلام و درود فراوان به سعیده نورانی پروردگار، انسان موحد و عملگرا. از درگاه خداوند متعال بینهایت نعمت و ثروت و آرامش برات درخواست میکنم.
یه حسی بهم گفت پاسخ این کامنتت رو
abasmanesh.com
اینجا برات بنویسم. هیچ دلیل خاصی هم نداره، اصن دلم خواست، خب که چی ؟؟ (ایموجی های مختلف فراوان)
ازت متشکرم که کامنت پر مهرت رو برام فرستادی و با آیات نورانی سوره واقعه شروع کردی اونجایی که خداوند (به توصیف سوره سجده) خبر میده از نورچشمی هایی که در انتظار اهل ایمان هست ولی اهل ایمان هنوز ازشون خبر ندارن.
ما قانون رو یه کوچولو میدونیم ، پس هیچ تقلایی نیست برای نوشتن کامنت؛ در بهترین زمان و مکان گفته میشه و ارسال میشه و دریافت میشه. همونجوری که من در بهترین زمان و مکان دریافتش کردم. وقتی کامنتتو دیدم پاشدم وضو گرفتم و با وضو خوندمش چون بقول خودت صلات بود. همون دیشب میخواستم بنویسم برات ولی تقلا داشتم، و دیدم احساسم خوب نیست ، بیخیال شدم و الان برات دارم مینویسم.(شنبه ساعت 11:10) ماجرای اینو بعداً بهت میگم.
قبل از هر چیز اینو بهت بگم که بوق رو روی وسایلی میشه نصب کرد که سرعتشون کمتر از سرعت صوت باشه. از اونجایی که موشک سرعتش مافوق صوت هست اگه بخواد بوق بزنه اول خودش رد میشه بعداً صدای بوقش میاد. ولی نگران نباش ، درسته بوق نداره ولی بازم میشه ردشو گرفت، موشکها رو با چیزهای دیگه ردیابی میکنن. مثل ردپای حرارتی ، یا فرکانسی، یا راداری یا صوتی…
اگه یه روز دیدمت یادم بنداز این مباحث مافوق و مادون صوت و تأثیرش بر وسایل پرنده رو مفصل برات توضیح بدم.
چند روز پیش یه کلیپ دیدم توی یوتیوب در مورد هواپیمای SR71 هنوز تو شوک هستم از زیبایی ها و پیچیدگی های مهندسی این پرنده افسانه ای که حدود 3ونیم برابر سرعت صوت سرعت داشته.
(قسمت 147 زندگی در بهشت دقیقه 12:48 استاد توی موزه هوایی رفته کنار همین غول تیتانیومی ؛ توی قسمت 69 سفرنامه هم توی دقیقه 14:42 یه لحظه استاد شایسته ازش فیلم گرفته)
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
از حاشیه صنعت هوایی بگذریم بریم سراغ قانون. دیروز یه ماجرایی برام پیش اومد و من مجبور شدم روی واتس اپ جواب پیام یه نفر رو بدم و ذهنم خیلی درگیر شد، نجواها اومد و وقتی فهمیدم دیدم همون ماجرای مورچه سیاه روی سنگ سیاه تبدیل شده به گله گاومیش ها وسط دشت های آفریقا… از همون موقع هر چقدر تلاش کردم با قرآن گوش دادن و فایل گوش دادن و شکرگزاری نوشتن و دست تسلیم بالا آوردن و استغفار برگردم توی مدار … ولی بی فایده بود یه سنگینی عجیبی توی قلبم حس میکردم. شرک همینه، وقتی آدم به اندازه یه نگاه انداختن امید به دیگری داشته باشه و شرک توی وجودش باشه با دست خودش خودشو از بین میبره. یادمه توی یکی از آیات قرآن داشتم سرچ میکرد در نکوهش شرک ، مفهومی که ازش برداشت کردم این بود که شرک ارتباط قلبی انسان رو با خداوند قطع میکنه و با اینکار انسان به خودش ظلم بزرگی میکنه که هیچ جوره نمیشه جبرانش کرد، مگر بازگشت به مدار توحید. صبح دیگه از خداوند درخواست بخشش کردم و اعتراف کردم که من به خودم ظلم کردم من رو ببخش (و در ادامه مثل یک سامورایی شرافتمند هاراگیری کردم، چطوریش بماند…) و بالاخره خداوند بهم لطف کرد و احساس آرامش رو بهم داد. خدا رو شکر امروز خیلی روز بهتری بود برام.
صبح داشتم جلسه اول و دوم قدم 7 رو گوش میدادم تا نیمی از جلسه 3 رو رفتم جلو که بابت کاری باید میرفتم استندبای. واقعاً قانون مدارهایی که استاد اونجا توی قدم 7 توضیح میداد رو توی محل استندبای به چشم می دیدم. همکاران ما و نفرات ایمنی و نفرات تعمیرات چقدر با همدیگه بحث میکردن. من فقط یه لحظه به همکارم گفتم فلانی این محل به علت فلان خطرات جای مناسبی برای استقرار ما نیست من میرم فلان نقطه مستقر میشم. حتی یه مشاجره لفظی بین نفرات پیش اومد ولی من بیخیال قدم میزدم و حواسمو به چیزای دیگه میدادم. از نحوه پروسس یه واحد تا علفهایی که لای سنگها رشد کرده بودن… حتی همین شرایط هم مدار فعلی منه. اینکه من هنوز توی این محیط هستم اینم خودم جذبش کردم، این نتیجه فرکانسها و باورهای خودمه . ولی خدا رو شکر میکنم که مدارم جوری عوض شده که من از منفیها براحتی اعراض کردم.
این صحبتهای من اصلا به این معنی نیست که اینجا جای بدیه. اینجا آرزوی خیلی هاست ولی من آزادی بیشتری رو میخوام. احساس میکنم اینجا دیگه چیزی بهم انگیزه نمیده برای تلاش و یادگیری بیشتر.
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
ازت بینهایت سپاسگزارم بخاطر کامنتت، مخصوصاً این قسمت که نوشته بودی «استاد تو جلسه 4 قدم 6 میگه: شما فقط روی خودتون کار کنید،جهان بیرون حتما عوض میشه. چه جوریش رو ول کن» واقعاً همینه. واقعاً همینه. من توی مقیاسهای کوچکتر تجربه اش کردم بارها و بارها. ولی خودت هم میدونی بقول استاد همه چیز تکاملیه. یعنی حتی اگه من بخوام به همین جمله استاد عمل کنم ذره ذره به درک بیشتر میرسم. یهویی توی عمل کردن به این قانون عالی نمیشم. با موضوعات ساده شروع میشه و بعداً ایمانمون بیشتر و بیشتر میشه و بعداً موضوعات بزرگتر و بزرگتر.
بذار برات یه مثال بزنم…
کل محوطه پالایشگاههای عسلویه و کریدور های بین پالایشگاهی رو دیوار کشی کردن و بخاطر خطرات احتمالی خطوط لوله انتقال گاز اجازه ورود به هیچ ماشین شخصی نمیدن. حتی ماشین خود پرسنل. پرسنل همه باید با سرویس بیان و برن. بارها من برای رفتن به سر کار با ماشین بودم و ایستادم با نیروهای حراست بحث کردم تا راه بدن، یه وقتایی هم راهم ندادن. ( هر روز عده زیادی رو میبینم که درگیر بحث کردن هستن). ولی توی مدتی که روی خودم کار کردم هر بار خواستم رد بشم باهام محترمانه برخورد کردن و با یه شوخی و خنده گفتن باشه حالا چون آدم خوبی هستی برو داخل. امروز صبح که اومدم طرف اصلا نگاهم هم نکرد ، من براش بوق زدم گفتم اجازه میفرمایید ، گفت بله بله بفرمایید… گفتم خدایا تویی که دلها رو نرم میکنی و راه ها رو باز میکنی برام …
حالا توی این زمینه من هم باید تکاملم رو طی کنم تا نتایجم شبیه نتایج استاد بشه؛ ماجرای سفارت آمریکا و ماجرای ورودشون به خاک آمریکا و اون افسر پورت میامی، که با همه تند برخورد میکنه ولی وقتی به استاد میرسه خودش بدون بازرسی و با کلی احترام استاد رو راهی میکنه… استاد هم تکاملش رو طی کرده و ایمانش رو به اثبات رسونده تا به این مرحله رسیده. من فقط گفتم خدایا من میخوام برم سرکار خودت راه رو باز کن و راه باز شد. یاد جمله موسی میافتم که گفت: «ان معی ربی، سیهیدن». ایمان من هنوز در حد سفارت آمریکا نشده، ایمان من در حد حراست پالایشگاه گاز عسلویه است ولی اگر در موقعیت های دیگه ای قرار بگیرم میگم همون خدایی که اونجا دل آدمها رو نرم کرد و منو عبور داد، جاهای دیگه هم منو عبور میده. (چه ایمانی داشته موسی از دریا عبور کرده)
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
راستی یادم رفت بگم قراره کامنتم طولانی بشه، چون راستشو بخوای اصلا نمیدونستم قراره چی بنویسم. و البته وسط کامنت یه وقفه خورد؛
هدایت قرآنی شروع کامنت هم خیلی حالمو خوب کرد و احساس مثبت بهم داد. خوراک خودته. بخونش و ازش لذت ببر. سعیده جان بعد از حدود یکسال تمرکزی روی قرآن کار کردن یه چیز مهمی رو متوجه شدم …
اونم اینه که من هنوز از این اقیانوس بیکران، یه قطره اش رو هم متوجه نشدم. هر چقدر بگی شگفتی داره. امروز داشتم جزء 12 رو گوش میدادم، آخرای جزء 12 میخوره به ابتدای سوره یوسف . و جزء 13 از آیه 56 سوره یوسف شروع میشه. اول سوره یوسف خداوند به پیامبر میگه :«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ هَٰذَا الْقُرْآنَ وَإِن کُنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ» واقعاً اینقدر احسن القصص بود ، و زیبایی قوانین الهی رو توی آیاتش میدیدم که وقتی فهمیدم آخر سوره یوسف رسیده و نصف جزء 13 هم رفته. آره این قرآن مثل یه اقیانوس شگفت انگیزه که هر چی بیشتر در اون تأمل میکنی بیشتر و بیشتر متوجه زیبایی هاش میشی و شگفت زده میشی.
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
ازت متشکرم بخاطر کامنتت. مطمئنم این کامنت در بهترین زمان و مکان بدستت خواهد رسید و امیدوارم که از خوندنش احساست مثبت بشه. همواره در پناه رب العالمین شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی و قلبت به نور هدایت رب نورانی باشه. همواره از شگفتیها و زیباییها و شیرینی عسل آیات قرآن بهرمند باشی.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام حمید جان،از تلگراف طولانی و پربارت بی نهایت ممنونم،کامنت هرچی طولانی تر من خوشحال تر،خیلی با عجله و پابرهنه پریدم توی سایت برات بنویسم،تا همین یک دقیقه ی پیش،هیچ ایده ای و قصدی برای کامنت نوشتن نداشتم،از مدل کامنت نوشتنم هم مشخصه چقدر عجله دارم!عجله نه…ذوق…
چند بار به یک صفحه از قرآن هدایت شدم که خیلی جدی نگرفتمش،ولی وقتی الان دوباره بهش هدایت شدم،گفتم این یک درسی برای من داره،چرا تمرکز نمیکنم ببینم چی داره بهم میگه؟خوردم به دوتا آیه ی مشتی درمورد رزق،یعنی گفتم همین دوتا برای اثبات کل دوره های ثروت استاد کافیه!بعد بدو بدو اومدم اینجا برات بنویسم…
وایسا برم کپیش کنم بیام…
وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ وَمَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِینَ ﴿حجر٢٠﴾
و در آن برای شما و کسانی که روزی دهنده آنان نیستید، انواع وسایل و ابزار معیشت قرار دادیم.
وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ﴿حجر٢١﴾
و هیچ چیزی نیست مگر آنکه خزانه هایش نزد ماست، و آن را جز به اندازه معین نازل نمی کنیم. (21)
================================================================
ببین جدا از تموم آیه های صفحه که پر از قدرت و نعمت و ثروت الله ست…من با همین دوتا آیه کار دارم در حد ظرف پلاستیکی خودم به قول آقا جواد ازین ظرف ماستی ها :)))
معیشت گاهى اسم آید ، به معنى وسیله زندگى . در قاموس گفته: «المعیشه التی تعیش بها من المطعم و المشرب و ما یکون به الحیاه و ما یعاش به او فیه» معایش در آیه ، جمع معیشت ، به معناى وسائل زندگى است.[1]
برگزیده تفسیر نمونه:(آیه 20)- و از آنجا که وسائل زندگی انسان منحصر به گیاهان و معادن نیست در این آیه به تمام این مواهب اشاره کرده، میگوید: «و ما انواع وسائل زندگی را برای شما در زمین قرار دادیم» (وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها مَعایِشَ).
بِببین …اینجا نمیگه بهتون روزی دادیم میگه وسایل زندگی کردن شما روی زمین رو هم ما دادیم…اولا از ما و سیستم داره صحبت میکنه،بعد من با این تیکه کار دارم که میگه وسایل زندگی کردنتون رو هم ما دادیم…
وسایل زندگی کردن چی هست؟
حداقل چیز هایی که لازم هست برای زندگی کردن روی زمین:خونه و سرپناه،وسیله ای برای تردد،وسیله ای برای تامین غذای بدن و غذا درست کردن
این اصل و اساسش خب؟
حالا هربار انسان تونسته اینارو بهتر و با کیفیت تر کنه!
از توی غار و چادر زدن ها رسیده به خونه ی چوبی…بعد خونه ی سیمانی…و با تکامل رسیدیم به این خونه های لاکچری…
برای رفت و آمد…اول فقط پاهاش بوده…بعد اسب و قاطر…بعد درشکه …بعد ماشین هاو….با تکامل رسیده به این ماشین های لاکچری…قطار ها…هواپیماها…
برای غذا درست کردن…اولش یاد گرفته آتیش درست کنه…بعد همون ساماندهی کرده…شده اجاق گاز…بعد هی پیشرفته تر…تا برسه به مایکروویوی که داره با اشعه و ارتعاش برامون غذا درست میکنه…
الان از خودمون هم بپرسیم که این وسایل چه جوری به وجود اومد؟میگیم انسان اختراع کرد!انسان ساختش!انسان کشفش کرد!
عاااموووو!کجا،دنبال چی میگردی؟خدا میگه:وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ
همه ی این ها از اول وجود داشت،فقط انسان تونسته به مدارش دسترسی پیدا کنه،یعنی به میزانی که مدارش بالاتر رفت،فهمش از قوانین بهتر شد،درکش نسبت به محیط اطرافش بالاتر رفت،با ایده های کاربردی تر هم مدار شد و اجراشون کرد!
این ها ازهمون اول وجود داشتند،توی مدارهای بالاتر…ما فقط بهشون دسترسی پیدا کردیم…
نمیدونم میتونم منظورم رو برسونم یانه…
بِببین…مطمئنا به انسان های صد سال پیش میگفتی،یک وسیله ای هست که شما میتونی باهاش ازینجا با کسی که توی یک قاره ی دیگه ست تصویری صحبت کنی،نتنها باور نمیکرد بهت فحش هم میداد…ولی اون موبایل از همون موقع وجود داشت،انسان به مدارش دسترسی نداشت!
و این بازی ادامه داره…
هرچیزی که توی ذهن ما،الان غیر قابل باوره،در مدارهای بالا هست!
ما فقط باید از نظر فرکانسی تغییر کنیم و وارد مدارش بشیم همین!
چه جوریش رو ول کن!
فقط باید باهاش هم مدار بشی و اون انرژی به شکل ماده وارد زندگیت میشه!
چه ایده ای داری که الان فکر میکنی نشدنیه؟
اون توی مدارهای بالا هست!
ما توی بعد زمان ومکان هستیم و نمیتونیم بعدا روببینیم….ولی خدا…انرژی کل،که اول و آخر و ظاهر و باطنه…اون همه چیز رو از بالا میبینه …
ما فقط کافیه به قسمت خداگونه مون نزدیک بشیم…
هماهنگی ذهن و روح
بعد به قول استاد:هرچی که میخوایم وارد زندگیمون میشه
به قول قرآن:إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ
هرچقدر انسان ها،در طی سالیان گذشته،تونستندبه این هماهنگی برسند،به معیشت های بهتری دسترسی پیدا کردند…اون ها از قبل بودند…در مدارهای بالا…
ما فقط وارد مدارش شدیم همین…
توی آیه 21 هم میاد این موضوع رو تایید میکنه:
وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ﴿٢١﴾
و هیچ چیزی نیست مگر آنکه خزانه هایش نزد ماست، و آن را جز به اندازه معین نازل نمی کنیم.
اگر بری تفسیرش رو بخونی نوشته،همه چیز دست خداست ولی هرچقدر صلاح بدونه میده!!!
اوه مااای گاد!صلاح چیه؟قانون انقدر به وضوح گفته شده…تو به اندازه ی باور هات دریافت میکنی!ولاغیر!
اندازه ی معین:میشه اندازه ی ظرف نعمت تو!
بازم یاد کلام استاد میفتم که عدالت خدا،عدالت آینه ست!
هرچی هستی بهت نشون میده!
هرچقدر ظرف نعمتت هست،دریافت میکنی!
نه بیشتر نه کمتر!
خودتو گول نزن!
هرشرایطی داری،همونقدری که لیاقتشو داری!
راضی نیستی؟تغییر کن!
باورهات رو عوض کن!
ظرف نعمتت رو بزرگتر کن!
خدا مسئول بی پولی تو نیست!
خدا مسئول بی ماشینی تو نیست!
خدا مسئول بی خونه بودنت نیست!
تو! تو! تو!
تو باید ظرف نعمتت رو بزرگتر کنی،خدا اندازه ی باورهات میتونه بده!
نه کمتر!نه بیشتر!
وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ
الان یاد قسمتی از کامنتت افتادم که درمورد باورها نوشتی بزار برم کپیش کنیم بزارمش اینجا:
کمی بالاتر گفتم «پروردگار خودش» یاد یه نکته افتادم که توی سرچ های قرآنیم بهش رسیدم.در داستانهای انبیاء الهی در آیات مختلف قرآن ذیل این موضوع که فلان پیامبر از پروردگار درخواست کرده به جای کلمه «رب» گفته شده «ربه» (رب + ه) اون ه آخر شناسه سوم شخص مفرده که دلالت میکنه بر انجام دهنده کار. مثلا میگه :
«وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ»
«وَزَکَرِیَّا إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ»
«وَأَیُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ»
(اون ه آخر اشاره داره به ابراهیم و ایوب و زکریا)
به محض اینکه این سوال برام پیش اومد ، این پاسخ به قلبم الهام شد که هر پیامبری به اندازه باور خودش به ربوبیت «رب» صدا میزده و پاسخ دریافت میکرده. یعنی هر چقدر بیشتر باور کنیم پاسخ ها و نتایج بزرگتری هم دریافت میکنیم.
مثال و الگوی حقیقیش رو در این فایل داریم درک میکنیم. یه نگاهی بندازیم به تفاوت نتایج استاد با نتایج خودمون تا پی ببریم به تفاوت باور استاد به قدرت «رب» با باورهای خودمون.
این کامنت قرآنیت بینظیر بود و چقدر الان درک من رو بیشتر کرد.
صدای استاد توی بکگراند ذهنم میپیچه که میگه:
همه چیز باوره،همه چیز باوره،همه چیز باوره
واقعا اگر ما ایمان بیاریم که هیچ چیز جز تغییر باورهای ما نیست و بدونیم که هرچیزی که میخوایم در مدارهای بالاتر هست و ما فقط باید وارد مدارش بشیم با تغییرفرکانس و باورهامون!
با چه ایمانی روی خودمون کار میکنیم؟
دیگه چه اهمیتی داره بیرون چه خبره؟
ما…ماییم که خالق زندگیمونیم…
هیچ چیز اون بیرون تاثیرگذار نیست…حتی یک اپسیلون….
اینا درک ظرف پلاستیکی من بود…به محض روشن شدن جرقه های توی سرم این صفحه رو باز کردم و نوشتم…مطمئنم بی نقص نیست…اما به خودم اجازه دادم بنویسم،همین تلاش های کوچیک برای فهم آیات قرآن و درک قوانین برای من یک دنیا ارزشمنده،منی که نسبت به قرآن،کر و کور و نافهم بودم….و خداوند من رو با هدایت کردنم به سمت استاد و دوره ی دوازده قدم ،به نورِ قرآنش شفا داد…
از شماهم ممنونم که سخاوتمندانه بهم یاد دادی از کنار آیه های قرآن سرسری نگذرم و حتی شده یک کلمه رو بفهمم و از نورش توی زندگیم استفاده کنم،ازت ممنونم که هستی و میتونم بدون ترس از قضاوت درمورد قرآن باهات حرف بزنم.
مشتاقم درک و نظرت رو درمورد این آیه ها بدونم،مطمئنم دریافتی های شما بسیار بهتر و روشن تر از منه…
از خداوند سپاسگزارم که یک قطره از علم بینهایتش،به ظرف پلاستیکی من وارد کرد ویک بار دیگه بهم اجازه ی دسترسی بیشتر به اقیانوسِ علم و آگاهی قرآن رو عطا کرد.
ازت ممنونم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت.
سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا ۖ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَٰذِهِ الْقَرْیَهَ فَکُلُوا مِنْهَا حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّهٌ نَّغْفِرْ لَکُمْ خَطَایَاکُمْ وَسَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ»
ﻭ آنگاه ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻴﻢ: «ﻭﺍﺭﺩ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﻳﻪ ﺷﻮﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺑﺎ ﮔﻮﺍﺭﺍﻳﻲ ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺭ ﺳﺠﺪﻩ ﻛﻨﺎﻥ ﻭ ﺧﺎﺷﻌﺎﻧﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻮﻳﺪ ﻭ ﺑﮕﻮﻳﻴﺪ»: «ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ! ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﻳﺰ!» «ﺗﺎ ﻣﺎ ﺧﻄﺎﻫﺎﻱ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺨﺸﻴﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ، ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺍﻓﺰﻭﻥ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺩﺍﺩ.» (5٨ بقره)
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
سلام و درود فراوان به سعیده نورانی و یکتاپرست رب العالمین. الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشه و هم اکنون که نقطه آبی رو دریافت میکنی در فرکانس مثبت و عالی باشی و هر لحظه در مدار توحید اوج بگیری. ازت خداوند درخواست میکنم در مداری قرار بگیری که صدق بالحسنیٰ رو به صورت قلبی و عملی به اثبات برسونی.
(اول مقداری ایموجی رو تجسم کن با چشمهای قلبی و چشم های گرد شده از شگفتی) این حال الان منه از خوندن کامنت شگفت انگیزت. مدتی بود این پینگ پنگ های قرآنی رو نداشتیم و من فکر میکردم مثلاً تمرکز گذاشتم روی دوره ها و فایلها ولی غافل از اینکه هیچ جایی برامون دفتر مشق سایت استاد عباس منش نمیشه.
الان که دارم برات کامنت مینویسم ساعت 7 صبحه و من شیفت روزکار هستم و داره بارون میاد. و من زیر یه سایبون نشستم که از دو طرفش صدای نیایش آب به درگاه رب العالمین شنیده میشه و خداوند رحمت و فضلش رو داره بر بندگانش نازل میکنه و من در فرکانس بسیار خوبی هستم. «الحمد لله رب العالمین»
دیشب کامنتتو دیدم ولی به حدی خسته و خابالو بودم که چشمم باز نمیشد، و الان توی این فضای روحانی باید کامنتتو میخوندم و برات مینوشتم. مطمئنم که باورت میشه من دیشب میخواستم برات یه کامنت بنویسم در مورد آیه 60 سوره بقره در مورد یکی از آیات «رزق» ولی گفتم خب که چی، اکثر بچه های سایت منجلمه خانم شهریاری نتایج بهتری نسبت به تو دارن پس تو بجای جار زدن روی خودت کار کن.
ولی الان که کامنت شما رو خوندم دیدم این فقط یه نجوای مقایسه گر ذهن بیشتر نبوده که من رو از رشد و پیشرفت باز داره. یه وقتایی به وضوح میبینم که ذهنم چقدر داره مقاومت میکنه برای پذیرش یک باور توحید جدید و چهار دست و پا و با چنگ و دندون میچسبه به باورهای شرک آلود و غلط گذشته.
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
برم سراغ دریافتیم از آیه 60 بقره.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَإِذِ اسْتَسْقَىٰ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَهَ عَیْنًا قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ کُلُوا وَاشْرَبُوا مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ»
ﻭ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻗﻮم ﺧﻮﻳﺶ ﺁﺏ ﻃﻠﺒﻴﺪ، ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻴﻢ: «ﻋﺼﺎﻳﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﺑﺰﻥ!» ﻧﺎﮔﺎﻩ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﭼﺸﻤﻪ ﻯ ﺁﺏ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺷﻜﺎﻓﺖ ﻭ ﺟﻮﺷﻴﺪ، [ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻱ ﻛﻪ] ﻫﺮ ﮔﺮﻭﻫﻰ [ﺍﺯ ﻃﻮﺍﻳﻒ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﮔﺎﻧﻪ ﺑﻨﻲ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ] ﺁﺑﺸﺨﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺖ. [ﮔﻔﺘﻴﻢ:] «ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻱِ ﺍﻟﻬﻲ ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ ﻭ ﺑﻴﺎﺷﺎﻣﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ، ﺗﺒﻬﻜﺎﺭﺍﻧﻪ ﻓﺴﺎﺩ ﻧﻜﻨﻴﺪ!» (6٠)
اولین نکته ای که به ذهنم رسید این بود که موسی نبی با اینکه بارها و بارها عصای خودشو در مأموریت های مختلف به کار گرفته بود ، سر خود دست به عصا نشد که زمین رو بشکافه یا چشمه احداث کنه… از رب العالمین درخواست میکنه. و خداوند هدایتش میکنه به اینکه عصا رو به سنگ بزن تا 12 چشمه به وجود بیاد.
این یعنی موسی به رب وصله و امیدش به خداست و نه به عصا. اگه ما بودیم میگفتیم عصایی که اژدها شد، شیر آب هم میشه ، یعنی امیدمون به عصا بود و نه به خدا و به همین سادگی مشرک میشدیم. در حالیکه موسی برای هر چیز ساده ای از خداوند درخواست میکنه.
کلمه «قلنا» یعنی ما گفتیم ، یعنی به صورت سیستمی. «فقلنا» یعنی پس ما گفتیم. این «ف» خودش دنیایی حرف توشه. موسی درخواست آب کرد «فقلنا» پس ما گفتیم ، یعنی هر زمانی که درخواستی باشه پاسخی هم خواهد بود. یه گریز میزنم به آیه 186 «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» خداوند نزدیکه، و همواره پاسخ درخواست درخواست کننده رو میده. پس این حرف «ف» قبل از «قلنا» دلالت میکنه بر این قانونی که خداوند همواره اجابت میکنه. (محتویات سطل پلاستیکی من همینقدره میدونم که بیش از مطلب داره)
نکته بعدی عبارت ترکیبی «رزق الله» هست که تاکید داره منبع و منشأ رزق فقط و فقط الله ست. بقول همون جمله همیشگی خودت ، که دیگه تبدیل به یه ضرب المثل شده «کجا دنبال چی بگردم؟!»
منبع و منشأ رزق فقط الله ست و چنان به سادگی میگه: «کلوا و اشربوا» یعنی همون جمله همیشگی استاد ، راه طبیعیش اینه که نعمتها و رزق به سادگی به زندگی ما بیاد.
این جمله رو هزار بار باید به ذهن خودم بگم که ذهن خودم باور کنه از بس مقاومت داره. «طبیعیش اینه که نعمت و رزق به سادگی، با لذت، به وفور و به رایگان به زندگی مون بیاد» استاد توی دوازده قدم و بقیه فایلها هزار بار این جمله رو میگه اگه میخوای به درخواستهات برسی نیاز نیست کار سخت و طاقت فرسایی انجام بدی، فقط کافیه مقاومت ها رو برداری تا نعمتها به سادگی بیاد.
یه مثال بزنم ، همین الان یه چیزی خیلی اتفاقی بیادم اومد. میدونی چرا به عسلویه میگن عسلویه؟ چون عسل طبیعی اینجا زیاده، اگه یه روز از صبح بری توی طبیعت بکر قدم بزنی تا غروب ده تا کندوی طبیعی عسل میتونی پیدا کنی. خیلی وقتا توی پالایشگاه با آتشنشانی تماس میگیرن یه کندوی عسل زده روی فلان تجهیزات ، کسی نمیتونه بهش نزدیک بشه بیاید درش بیارید. یه سری از بچه ها هم متخصص موضوع با ظرف و چاقو میرن کندو رو در میارن و عسل رایگان رو میزنن بر بدن. به همین سادگی. همین عسل رو اگه بخوان بیرون تهیه کنن باید بابتش پول پرداخت کنند. این یه مثال ساده بود برای اینکه برای ذهن خودم باور پذیرش کنم که رزق حلال فراوان به سادگی و به رایگان میتونه به زندگی ما بیاد. رزق همه رزق خداست.
مثال حضرت مریم و عبادتش توی بیت المقدس رو خودت برام نوشتی توی کامنت. مریم فقط مشغول عبادت بود و ذهنش مقاومتی نداشت و رزق براش میرسید ، آیه 37 آل عمران ، وقتی زکریا ازش میپرسه این رزق از کجا برات میاد ؟! «قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ» خداوند طبق قوانین بدون تغییرش هر کس رو بخواد بی حساب روزی میده (به اندازه ظرفش)
در ادامه آیه 60 بقره همون موضوع کم کردن مقاومت ها رو هم گفته شده.
«وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» ببین میگه توی زمین عصیانگری و فساد نکنید. آقاااااااا گاری زهوار در رفته در سنگ به خودت نبند. ریشه فساد چیه؟ همون افکار شرک آلود و کفر آمیز که ناسپاسی میکنه، بعدش نق میزنه، اعتراض میکنه، در ادامه افکار به گفتار و عمل تبدیل میشه باعث ترس و باور کمبود و حرص و عجله میشه و افراد رفتار های فساد آلود انجام میدن. و به نتیجه نمیرسن و این یعنی شروع اعمال فساد آلود که ریشه اش کجا بود ؟؟ عدم شکرگزاری و سپاسگزاری از نعمتهای خداوند و جایگزین کردن افکار بیماری زا و شرک آلود. من وقتی این آیه رو دیدم خیلی ازش لذت بردم. بینهایت برام آگاهی بخش بود. ولی خب نجوای ذهن اجازه نوشتن نمیداد ، هر چند الان میدونم بهترین زمانش الان بود.
که با نزول رحمت الهی مهر تایید بخوره پای آگاهی ها و باور های توحیدی جدیدم.
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
ازت متشکرم که به قطب نمای درونت اعتماد میکنی و دست به نوشتن میشی و باورهای توحیدی و دریافتی های خودت رو به من و بقیه دوستان هدیه میدی. هنوز از مفهوم آیات 20-21 حجر و توضیحات شما بسیار شگفت زده هستم و باید برم و مجدداً یه نگاهی هم به کامنت و هم به قرآن بندازم. واقعاً همینه و حق با شماست، که توی کامنت به درستی توضیحش دادین؛ اگه به تاریخچه تمام اختراعات و اکتشافات بشر نگاه کنیم هر شخص چیزی رو ساخته یا کشف کرده به اون الهام درونی و قلبی خودش عمل کرده و حرکت کرده و ناامید نشده. همین حرکت و امید به نتیجه یعنی «ایمان». یعنی طرف توی عمرش یه رکعت نماز نخونده ولی با ایمانه. ولی من من من اینقدر منت سر خدا گذاشتم که برات نماز خوندم ولی حرکت نمیکنم و امید به نتایج ندارم. پس من بی ایمانم.
در آیات مختلف گفته شده ایمان به غیب و ایمان به آخرت . آخرت چیه ؛ مفهوم آخرت درسته یعنی جهان بعد از دنیا ولی یه مفهوم دیگه اش اینه «نتیجه پایانی» ؛ اون کسی که به نتیجه ایمان داره حرکت میکنه.
آره تمام ایده های تکنولوژی های مدرن همه و همه از سوی خداوند به قلب انسان داده میشه. مثل ایده ای که به خودم داده شده و بقول ایلان ماسک میدونم به لحاظ فیزیکی میتونه کار کنه ولی نمیدونم چطوری به ثبتش برسونم و ارائه اش بدم. این ایده یه تحولی میتونه توی دنیا رقم بزنه …
این ایده متعلق به مدار فعلی من نیست ، تصویریه از مدارهای بالاتر که میشه بهش دست پیدا کرد. ولی ظرف نعمت من هم اکنون آمادگی دریافتش رو نداره. ولی مطمئنم خداوند چطوریش رو بهم میگه. و من رو هدایت میکنه.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی و قلبت نورانی به نور رب العالمین و آیات قرآن باشه.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام خدمت حمید آقای گل و خانوم شهریاری عزیز
اقا دوئلِ الهی راه انداختیدا
زیر و رو کردید مارو
چقدر موجب حس خوب و ایمان بیشتر در من شدید ، چقدر خانوم شهریاری موشکافانه راجب مدار ها توضیح داد ، آخ که چقدر لذت بردم از دیدن این الکلاسیکو صمیمانه
حمیدجان دمت گرم واقعا ، سعیده جان دمت گرم ، چقدر زیبا قران و آموزشهای استاد رو بیان میکنید ، اصن حالم دگرگون شد ، آقا جان من خودتون آخر هفته ها بنشینید و تمام آگاهی هایی که در سایت نشر دادید رو دوباره مطالعه کنید
نمیدونید در دراز مدت چقدر تاثیر دارید بر گسترش دنیا
مثل کامنتهای خانوم اندیشه افشین که هروقت رجوع میکنم به کامنتهای ایشون بعد چند سال که منتشر شده ، ظرف آگاهیم عجیب رشد میکنه ، کار شما هم همینه ، دارید با عشق قوانین و قرانو بین هم نشر میدید و خوشا بحال ماهایی که داریم در وقت درستش از آگاهی ها و فضایی که درحال حاضر درش قرار دارید نهایت استفادهرو میبریم ، بماند که خداوند آیندگان رو توسط همین الهاماتی که به شما داشته چطور هدایت میکنه ، من یکی که بزرگتر شدم ، دیدگاهمو نسبت به مدار و رشد انسان ،معنی رب و تکامل رشد دادید ، دمتون گرم
امیدوارم از این فضای احساسی و مثبت که کل زندگیتونو گرفته لذت ببرید و ماهم بیشتر ازتون استفاده کنیم
در پناه خدا روزگارتون شاد
سلام به برادر عزیزم آقا امیر حسین
سلام وسلامتی و نورو عشق ورحمت الله به خانواده ی قشنگتون
در بهترین زمان و مکان هدایت شدم به خوندن این تلگراف قشنگتون… از دلتون براومد و بر دل نشست…
بینهایت ازتون سپاسگزارم و چیزی که من رو اینسپایر کرد حتما براتون بنویسم،چند ثانیه ای بود که به عکس پروفایلتون خیره شدم…
چقدر هر3تاتون قشنگید(چشماااان قلبی بسیار)
باورکنید ی نوری توی عکستون هست که قلب من رو روشن کرد.
از نورِ آسمون ها وزمین میخوام به تموم ابعاد زندگیتون روشنی بباره….
همیشه غرق احساس عمیقِ خوشبختی باشید و قلبتون متصل به رب العالمین
عشق و مودت ورحمت الله رو از روشنی قلبم برای خانواده ی بهشتیتون میفرستم و دعا میکنم این تلگراف در بهترین زمان و مکان به دستتون برسه…
درپناه الله یکتا و قلبِ فراوانِ فراوان
سلام و درود فراوان امیرحسین جان عزیز
از لطف و محبت شما سپاسگزارم. خیلی ممنونم بخاطر کامنت ارزشمندت. بینهایت تحسینت میکنم و از خداوند براتون بهترین ها رو درخواست میکنم.
الهی که همیشه همیشه متنعم باشی. اعتبار این کلماتی که نوشته میشه هم با خداست من از خودم هیچی ندارم. خداست که بر قلبمون جاری میشه. هر وقت که توی قلبمون احساسش میکنیم بهترین حال رو داریم ، وقتی که بهش وصل نیستیم و ذهنمون پر از نجوا میشه احساس خفگی میکنیم.
بهشت واقعی وقتیه که قلبمون به خدا وصل میشه.
الهی که همیشه همیشه قلبت به خداوند وصل باشه.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
الم﴿١﴾
الف، لام، میم
ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ ﴿٢﴾
در [وحی بودن و حقّانیّت] این کتابِ [با عظمت] هیچ شکی نیست؛ سراسرش برای پرهیزکاران هدایت است.
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ ﴿٣﴾
آنان که به غیب ایمان دارند و نماز را بر پا می دارند و از آنچه به آنان روزی داده ایم، انفاق می کنند.
وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿4﴾
و آنان که به آنچه به سوی تو و به آنچه پیش از تو نازل شده، مؤمن هستند و به آخرت یقین دارند.
أُولَٰئِکَ عَلَىٰ هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿5﴾
آنانند که از سوی پروردگارشان بر [راهِ] هدایت اند و آنانند که رستگارند.
===========================================================
سلام به حمیدِ حنیف عزیزم،سلام و سلامتی و نور و عشق و ثروت ورحمت الله مهربان به جسم و جان و روح توحیدی عزیزت…به قلب سلیمت …
خداروصدهزار مرتبه شکر برای این پینگ پونگ های قرآنی…ازت سپاسگزارم…کامنتت بی نظیر بود…بینظیر…شگفت انگیزی..چقدر خوب آیه هارو تحلیل میکنی…انقدر با دقت و انقدر با جزئیات مینویسی
ببین من بدون هیچ تمرینی از بس از بچگی کتاب خوندم،ی جورایی به روش تندخوانی همه چیز رو میخونم…
اما انقدر توی هر جمله از کامنتت آگاهی هست که اصلا چشم هام نمیتونه به سرعت ازشون بگذره…مکث میکنه..با دقت یک جمله رو میخونه بعد توی ذهن تحلیلش میکنه…و بعد شگفت زده ی آگاهی هاش میشه و میره خط بعدی ….
ببین اینو کسی داره بهت میگه که کلا آدم کنجکاوی نیست،هیچ وقت آدمی نبودم که برم ته یک موضوعی رو دربیارم…هرچیزی رو اندازه ی نیازم پیگیری میکنم…اما قرآن…قرآن…
این چه عشقی لابه لای جمله هاش هست که اینجوری آدم رو دیوونه میکنه….
ببین همین آگاهی که نوشتی:
کلمه «قلنا» یعنی ما گفتیم ، یعنی به صورت سیستمی. «فقلنا» یعنی پس ما گفتیم. این «ف» خودش دنیایی حرف توشه. موسی درخواست آب کرد «فقلنا» پس ما گفتیم ، یعنی هر زمانی که درخواستی باشه پاسخی هم خواهد بود. یه گریز میزنم به آیه 186 «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» خداوند نزدیکه، و همواره پاسخ درخواست درخواست کننده رو میده. پس این حرف «ف» قبل از «قلنا» دلالت میکنه بر این قانونی که خداوند همواره اجابت میکنه.
ببین همین ی اقیانوس آگاهیه…به میزانی که بتونیم درکش کنیم میتونیم به صورت پرکتیکال ازش استفاده کنیم…
درخواست کنیم…اجابت بشیم…
به فاصله یک ف
ببین درک همین یک حرف!چقدر بهم کمک کرد برام باور پذیر بشه وقتی خدا میگه:
إِنَّ ذَٰلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ
هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ
من باور کنم همه چیز برای خدا ساده وراحت و مثل آب خوردنه،نشینم با مغز منطقیم دودوتا چهارتا کنم…
به قول استاد تو جلسه 1 قدم 6:
من با توانایی های انسان کاری ندارم،من دارم درمورد توانایی انرژی صحبت میکنم که انسان رو خلق کرده!
چقدر مقاومت های ذهنی ما با درک این آیات برداشته میشه…و نعمت ها لاجرم سرازیر میشه…چرا؟چون وقتی تو مقاومتت کم میشه درواقع ظرف نعمتت داره بزرگتر میشه…آلردی باران نعمت الهی درحال بارشه …هرجایی که هستی…بارون نعمت داره روی سرت میباره…همینکه ظرف نعمتت رو بزرگتر کنی،بارون بیشتری توش جا میگیره
برای همینه استاد تو جلسه 3 قدم 8 میگه:
تاکید میکنم نیاز به هیچ کار عجیب و غریب و خاصی نیست برای دریافت نعمت های خداوند،فقط باورهاتون رو تغییر بدید
کامنت قرآنیت بینظیر بود،ازت ممنونم و مشتاقانه میخوام که یکم در نشر آگاهی های قرآنیت،سخاوتمندانه تر عمل کنی :)نتنها من چندبار میخونمش و ازت یاد میگیرم و کلی درهای جدید برام باز میکنه که مطمئنم خیلی از بچه ها،از نوراین آگاهی ها استفاده میکنند…
خلاصه،انقدر خسیس نباش،مرسی اه :))))
و آماااا،درمورد همین آیه که نوشتی،یادمه توی شهریور ماه پارسال،توی کامنت های بررسی آیات رزق،آورده بودمش و الان با درک وتحلیلت،خیلی بیشتر به آگاهی هاش نزدیک شدم،اما یک موضوعی که همون موقع درموردش نوشتم رو میخوام دوباره بگم.
ببین …قوم موسی ازش آب میخوان!
موسی از خدا درخواست میکنه!
خدا میگه عصاتو بزن به این سنگ!
تا اینجا شد: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ
خب؟
حالا ذهن منطقی،من و شما وموسی و قومش میگه نهایتش الان ازین سنگ یک چشمه دربیاد دیگه …
اما چه اتفاقی میفته؟
از یک سنگ،12 تا چشمه جوشید
برای هر قبیله یک چشمه ی مجزا…
یعنی موسی اندازه ی مشت خودش درخواست کرد،خدا اندازه ی مشت خودش بهش بخشید!
استاد تو جلسه 3 قدم 8 میگه:زشترین باور،باور کمبوده
آیه 18 سوره نحل میگه:
وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ
و اگر نعمت های خدا را شماره کنید، هرگز نمی توانید آنها را به شمار آورید؛ یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
عاشق اون لَ قبل از غفورم….یعنی شبیه همون جمله ست که کجا دنبال چی میگردی؟ بخشنده منم منننن!!!
خدا…خدای فراوانیه…نمیتونیم بشماریم…از دست ما برنمیاد …
بعد این همه فراوانی هست…این همه آیه های سخرلکم…
بعد همه ی ملائکه رو به سجده ی ما درآورده…
تازه شیطان رو هم بخاطر ما انداخته بیرون…
بعد با این همه قدرت و حاکمیتش،وقتی مارو خلق کرد به خودش گفت تبریک گفت که دمم گرم عجب چیزی ساختم!
آقااا !آقااا!
چطور ممکنه این انرژی زندگی مارو بهم ریخته خلق کرده باشه؟چطور ممکنه ما لنگ هزینه های جاری زندگیمون باشیم؟چطور ممکنه ما از چیزی،کم داشته باشیم؟
خدا خدای فراوانیه….
خدا…عاشق ماست…
خدا مارو خلق کرده برای عشق بازی با خودش…
فقط برای بندگی کردن…
فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا ۖ
توی کامنت های خودت خوندم که بچه هنوز به دنیا نیومده،خدا از طریق مادرش،شیرش رو آماده کرده …
مگه ما همون بچه نیستیم؟
پس چرا نگرانیم؟چرا فکر میکنیم نمیشه؟چرا فکر میکنیم نمیتونیم؟
میشه میشه میشه
با وصل شدن به خدا،همه چیز امکان پذیره…
فقط باید به هدایت وصل بشی
بازم میرسم به حرفای ارزشمند استاد توی جلسه 1 قدم 6:
شما به GPSانقدر اعتماد میکنی که باهاش میری توی دل جاده ای که نمیشناسی،بعد به خدای این GPS که با قوانینش ساخته شده،اعتماد نمیکنی؟به خدا!اگر فقط ده درصد اعتمادی که به GPS داریم به خدا اعتماد کنیم،زندگیمون گلستان میشه
خدای عزیز و شیرین و دلبر و قدرتمندم،این دودوتا چهارتا رو از ذهن منطقی من بگیر،و تموم زندگیم رو غرق ایمان و توکل به خودت و جریان هدایت کن!خدایا هرجا روی عقل خودم حساب کردم با مخ رفتم توی دیوار،هرجا روی تو و هدایتت حساب کردم،فقط از زندگیم لذت برم و غرق نعمت هات شدم…خدایا به ما قدرت تسلیم بیشتر،توکل بیشتر…سپاسگزاری بیشتر…و اعتماد به جریان هدایت رو عطا کن…
خدایا ایمانی که عمل نیاورد،حرف مفت است
به ما قدرت حرکت کردن و رفتن تو دل ترس ها و گذشتن از موانع ذهنیمون رو عطا کن …
خدایا چطور میتونیم بهت توکل نکنیم وقتی تا به الان جریان هدایت ونیروی توبوده که ما رو تا اینجا رسونده:
وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا ۚ وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَىٰ مَا آذَیْتُمُونَا ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ
و ما را چه عذر و بهانه ای است که بر خدا توکل نکنیم، در حالی که ما را به راه هایِ [خوشبختی و سعادت] مان هدایت کرد، و قطعاً بر آزاری که از ناحیه شما به ما می رسد، شکیبایی می ورزیم، پس باید توکل کنندگان فقط بر خدا توکل کنند.
خداروصدهزار مرتبه شکر که روزم رو با موشک قرآنی شروع کردم…
راستی گفتی موشک ها بوق ندارند؟
اما دقت کردی؟موشک های قرآنی نور دارند…
همون لحظه که داری آماده شون میکنی برای پرتاب….
تموم اطرافت به نورش روشن میشه…
ازت سپاسگزارم که برای همه چیز و از خداوند برات بهترینِ بهترین هارو میخوام و دعا میکنم این پینگ پونگ ها ادامه دار باشه…
راستی…
آیه های اول کامنتم…
نوش جانت …
دروغه بگم حسودیم نشد وقتی خدا گفت این هارو براش بنویس!
ولی حسادت دردی رو دوا نمیکنه :)))
فقط میتونم تحسینت کنم که انقدر فیوریت خدایی!
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ
برای اینکه برات باور پذیر بشه که خدا خیلی دوستت داره بزار یک خودافشایی بکنم:))) چندوقت پیش رفتم یک فروشگاه لوازم التحریر…که هم خیلی بزرگه هم پر از جنس های باحاله…کلا بسیار لذت میبرم از خرید کردن توی اون فضا …
خلاصه چشمم خورد به یکسری تقویم های سال 1403…
گفتم چرا یک دونه ازینا واسه خودم نگیرم؟
خب منم میخوام مثل حمیدِ حنیف،هر روز یک آیه برای خودم بنویسم و زیرش از درک خودم بهش اضافه کنم کنم….خلاصه خوشحال و خندان تقویمم رو گرفتم و آوردم خونه …
و آمااا!
نشون به نشون که الان هفتم عیده و من حتی یک ایه هم نتونستم توش بنویسم…
بارها رفتم وضوگرفتم،و تقویم رو باز کردم تا یک آیه رو بنویسم و از جایی شروع کنم…اما نه قلبم باز شد…نه دستم به نوشتن رفت …
همون موقع گفتم فرکانس سعیده…فرکانس…
هنوز به این مدار دسترسی نداری…
اینا مال مدارهای بالاتره …
آروم باش و بزار به وقتش…
اینارو گفتم تا بدونی چقدر اون دفتری که توش از آیه ها و درکت مینوسی،باارزشه،قدر اون لحظه ای که قلبت به سمت الله باز میشه و شروع میکنی به تحلیل آیه های قرآن رو بدون،لحظات طلاییه که هرکسی قادر به تجربه ش نیست…نمونه ی عینی …شاهد و حاضر ….
کامنت طولانی شد:)
موشک بود با متعلقاتش …
انشالله در بهترین زمان و مکان به دستت برسد …
در پناه نورِ آسمون ها وزمین
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
سلام به دو عزیز توحیدی سایت، حمید حنیف عزیز و سعیده ی نورانی عزیز… آقا چه کردین با مااااا…. میشه این پینگ پنگتون رو همینجور ادامه بدین لطفا؟؟؟ امیرحسین بابایی خیلی بامزه نوشته الکلاسیکوی صمیمانه… البته شما هردو تو یه ساید هستین، ولی همون لذتی که قبلن از دیدن الکلاسیکو می بردم (ده سال پیش که با همسرم نگاه می کردیم و من طرفدار رئال بودم و اون طرفدار بارسا!!) خیلی بیشترش رو الان از کامنتاتون بردم. خدایی من هربار ایمیل یکیتون میاد برام و می بینم به اون یکی جواب دادین می گم آخجون، برم بقیه ش رو بخونم (با کلی چشمای قلبی). واقعا بی نظیره این نگاه موشکافانه تون به آیه های قران. حمید جان مرسی که انقدر خوب آیه ها رو تجزیه تحلیل می کنی… اون «فَ» چقدر جالب بود که نوشته بودی… سعیده جانم چقدر خوب ارتباط می دی بین آیه ها و قوانین… بخدا هرچی بگم کم گفتم از حظی که بردم از این کامنتا. دارم باهاشون یاد می گیرم که منم سرسری از آیه ها رد نشم، به کلمه ها دقت کنم و نکته شون رو ببینم و یاد بگیرم. امیدوارم و مطمئنم که نتایج این همه توحید و عشق به خدا و کلامش رو زودتر بصورت واضح ببینین در زندگیتون. الهی که با هر آیه ای که می خونین دلتون روشنتر بشه و حالتون عالی تر. جفتتون رو خیلی دوست دارم و امیدوارم در بهترین مکان و زمان از نزدیک ببینمتون. به خدای ارحم الراحمین و خیرٌ حافظا می سپرمتون…
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَاشْکُرُوا لِلَّهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ»
ﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ! ﺍﺯ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻳﻢ، ﺑﺨﻮﺭﻳﺪ ﻭ ﺷﻜﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺁﻭﺭﻳﺪ. ﺍﮔﺮ ﻓﻘﻂ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﻣﻲ ﻛﻨﻴﺪ. (١٧٢ بقره)
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
سلام و درود فراوان به سعیده جان نورانی پروردگار. الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمندت. بخاطر کامنتت ازت متشکرم. ببییییییییییین کامنتت شگفت انگیز بود ولی سر فرصت باید یه پاسخ براش بنویسم.
الان عجله دارم فقط دریافتیم رو از این آیه برای شما و دوستانم بنویسم.
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» همون خطاب همیشگی خداوند به اهل ایمان، جوری اهل ایمان رو مورد خطاب قرار میده گویی خیلی بهشون امید داره و براش عزیزن ؛ «کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ» همین کلمه کلوا جوری بیان شده که حس فراوانی به آدم میده، انگار هیچوقت کمبودی نبوده ، نمیگه هر وقت رزق طیب موجود بود ازش بخورید ، نه میگه بخورید از رزق طیب ، یعنی همواره هست، همیشگیه. فعل رزقناکم جمع هست یعنی طبق قوانین بدون تغییر الهی. منبع و منشأ رزق فقط الله ست و همواره و پیوسته عطا میکنه. ببین این بخورید منظور فقط غذا خوردن نیست یعنی از هر نوع نعمت الهی متنعم باشید. بعنوان مثال حتی نور خورشید، حتی نسیم بهاری، یعنی نعمتهای خداوند نوش جانت باشه ، هر نعمتی که هست. «وَاشْکُرُوا لِلَّهِ» و بعد از متنعم شدن از نعمتها خداوند رو شکرگزاری کنید، یادته یبار توی کامنتم مثال قطبهای آهنربا رو زدم. دو تا آهنربا وقتی به هم میچسبند که از نظر جهت انرژی با هم همراستا باشن. حالا رزق از سوی خداست و شکر برای خداست ، با احساس خوب ناشی از شکرگزاری میتونیم با منبع رزق همراستا باشیم. وقتی با شکرگزاری با منبع همراستا میشیم هم مقاومتها رو کمتر میکنیم و هم طبق قانون «لَأزِیدَنَّکُم» ظرف وجودمون و قدرت دریافت نعمت مون افزایش پیدا میکنه. طبیعیش اینه که با جریان رزق خداوند همراستا باشیم. حالا وقتی حالمون خوبه با منبع همراستا هستیم و شکرگزاری فقط سرعت ماجرا رو بیشتر میکنه. ولی وقتی اوضاع ناجالب میشه اون موقع کلا با جریان همراستا نیستیم. اینجاست که توی شرایط سخت باید روی نعمتها تمرکز کنیم و شکرگزاری کنیم. تا دوباره با جریان منبع همراستا بشیم. کاری که استاد همیشه توصیه میکنه که وقتی حالتون خوب نیست تلاش کنید به حال بهتر برسید مخصوصاً با شکرگزاری.
«إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ» این جمله آخری یه اشاره خیلی لطیفی میکنه به توحید و یکتاپرستی. رزق الله رو دریافت کردی، شکرش رو هم بجا بیار ، اگر فقط برای خودش عبادت میکنی، یعنی یادت باشه، همه چیز خودشه. اصل فقط توحیده.
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
ازت متشکرم بخاطر کامنت بینظیرت. این پاسخ من فقط یه یادداشت عجولانه بود که دریافتیم رو بنویسم. چون یه کم عجله دارم برم بقیه مشقامو بنویسم. بقیه اش برای زمان و مکان مناسب ان شاالله.
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم و نورانی باشی.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
به نام خدایی که بخشنده و مهربونه
سلام به استادان عزیزم استاد عباسمنش و استاد شایسته.
سلام به این دوستان سایت الهی ،
سلام سعیده نورانی، سلام حمید حنیف چقدر شما زیبا این مباحث توحیدی رو بیان میکنید چقدر خدا به خودش بابت داشتن این بنده های نورانیش افتخار میکنه، خدا رو صدهزار مرتبه شکر بابت بودن شما در این جهان هستی پر رمز و راز و در عین حال دلبر
چقدر من کامنتهای شما و حمید جان رو دنبال میکنم و هربار تصمیم گرفتم براتون کامنت بذارم و تشکر کنم ولی دستم به نوشتن نرفت چرا؟ چون به قول شما در فرکانس شما نبودم،
مدتی هست سعیده جان آیه های زیبای قرانی که بیان میکنید تو دفترچه ام مینویسم و تو ماشینم گذاشتم که محل کارم در اوقات بیکاری استفاده کنم،
و یک کانال تلگرامی زدم به اسم خدا و من و داخلش آیه های زیبایی که شما و دوستان میگن روکپی میکنم، و سعی میکنم هر روز بخونم تا قلبم آروم بشه به عشق خدا.
سعیده جان چقدر زیبا تو مسیر توحیدی اومدی و حرکت میکنی تو این مسیر
قلبم گواهی میده خداوند به زودی زود درهای رحمتشو بروی شما باز میکنه تا بگی خدای قشنگم من راضی ام ازت.
چقدر امشب با این پینگ پونگهای قرآنیتون دل منو باز کردید به فراوانی، چقدر حالمو خوب کردید، خدای قشنگ و مهربونم حالتون رو هر روز بهتر از روز قبلش کنه، وقتی رسیدم به آیه« خدا محسنین رو دوست داره» دیگه اشکم دراومد .چقدر با این آیه خدا رو به خودم نزدیک احساس کردم
خدا به شماو برادر عزیزم حمید جان بیشتر بیشتر نور درک قرانی عنایت کنه تا ما بیشتر فیض ببریم از این دریای عظیم قرانی . این هم آیه زیبای قرانی که عاشقشم.
شیطان، شما را وعده فقر و تهیدستی میدهد؛ و به فحشا (و زشتیها) امر میکند؛ ولی خداوند وعده «آمرزش» و «فزونی» به شما میدهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و (به هر چیز) داناست.
خدایا معبودم فرمانروای مطلق صد هزار مرتبه شکرت،
سعیده جان، خیلی خیلی ازت سپاسگزارم که دستی زیبا از دستهای خدا هستی برای ما بچه های سایت در مسیر توحیدی . خدای مهربون سالی پر از حال خوب پر از ثروت پر از عشق پر از سلامتی در زندگیت جاری کنه. آمین
بنام الله مهربانم
سلام سعیده جان
من تمام کامنتهای شما و اقا حمید رو خوندم و ازین به قول خودتون کامنتهای پینگ پونگی خیییلی لذت بردم
اون حرف ف
اون حرف ل
که معناشون چی میشه
ولی این کامنت اخرت که الان دارم ریپلایش میکنم دیگه تهشششش بودااا
به خودم گفتم مریم همین ی کامنت رو روزی چندبار بخونی و باورشششش کنی
باور باور باور
چون باور همه چیزه
مریم دنیات گلستون میشه
ازینور در مورد فراوانی بود
ازونور در مورد ارزش و جایگاه انسان
ازونور راحت بدست اومدن خواسته هامون
چقدر راحت منطقیشون کردی تو ی کامنت
خیلی لذت بردم
جملات نابی که از استاد مینویسی فوق العادس
این جملههههه
« من باور کنم همه چیز برای خدا ساده وراحت و مثل آب خوردنه،نشینم با مغز منطقیم دودوتا چهارتا کنم…»
هروقت ایمان به غیب داشتم و منطق و ذهن تحلیلگرمو آف کردم اون لحظه بود که معجزات هم رخ داد
البته به قول استاد اینا معجزه نیست اینا روند طبیعیه جهان هستیه.
اتفاقا امروز ظهر که داشتم فایلی از روانشناسی ثروت رو گوش میدادم استاد ی جمله ای گفت ذهنمو به چالش کشید
که مثلا ما ی سری اعتقادات داریم ولی ناخوداگاهمون ی چیز دیگه اس
مثلا میگیم من میخوام پولدار باشم ولی ناخوداگاهمون میگه الان خانوادت پول ندارن چی
اونا نمیتونن مثل تو لذت ببرن چی
فامیلا توقع پیدا میکنن ازت
یا مثلا خانمه میگه شوهرم پولدار بشه شلوارش دوتا بشه دیگه هیچی
پول رو میخواد ولی این ناخوداگاهش اینارو پس ذهنش داره
بعد میگیم چرا پولدار نمیشیم؟!
حالا اینو تو همه چی ببین
من برای احساس لیاقت گفتم به خودم
که مثلا من ماشین فلان رو میخوام
ناخوداگاهم چی میگه؟؟؟ تو 206م از سرت زیاده
یا مثلا از فلان پسر خوشم میاد،ناخوداگاهم چی میگه؟
مریم تو فکر میکنی لایق اون هستی؟اون خییییلی بهتراز توئه،پیش خودت چی فکر کردی؟
یا مثلا برای برند شخصی داشتن،ذهن تحلیل گر و ناخوداگاهم چی میگه؟
تو لیاقت ی برند شخصی برجسته رو نداری
نهایتاااا توی شهر خودت جا بیفته
اصلا فکر نکن که ی برند جهانی مثل نایک و ادیداس و اسکیچرز و و و. داشته باشی،تو خیلی خودتو الکی دست بالا میگیری انگار!
…
خلاصه چندساعتی خودمو به چالش کشیدم و فهمیدم که این احساس عدم لیاقت
بااینکه دارم تو دوره لیاقت رو خودم کار میکنم ولی تکاملیه
انتظار بی جاییه که ی شبه عوض بشم
ولی توکل کردم بر الله
و خداوند متوکلان رو دوست داره
تو دفترم از ویژگی های خوبم نوشتم اینکه چه دختر پاک و سالم و با خدایی ام،اینکه من در مسیر درستم و خداوند حامی منه،اینکه خداوند ی چیزی در من دیده که هدایتم کرده و نباید خودمو دست کم بگیرم پ اگر اینکارو کنم به نجوای شیطان گوش کردم و ذات من ذات خداونده و اصلاااا و ابداااا نمیتوانم بی ارزش و نالایق باشم
من ارزشمند و لایق بدنیا اومدم و ارزشمند و لایق از دنیا میرم
و و و
بابت تمام دعاهایی که کردی من هم «آمین» گفتم
ان شالله خداوند مارو به راه راست هدایت کنه
به راه کسانی که بهشون نعمت داده،نه گمراهان
از خداوند میخوام که کمکمون کنه ارزش و قدر و منزلت واقعی خودمونو دریابیم
با خودمون مهربونترمون کنه
خودمونو عاشق خودمون کنه
احساس بیاقت رو در ما چنان شعله ور کنه که هیییچوقت خاموش نشه بلکه هی بیشتر گُر بگیره
و اینکه مارو به اون هدفی که بخاطرش به این دنیا پا گذاشتیم برسونه
لذت بردن از زندگی،شاد بودن،راضی بودن
لعلک ترضی مون کنه
الهی آمین
سلام به برادر عزیزم،آقا حمید،سلام و سلامتی و نور ورحمت الله رو از روشنی قلبم برات میفرستم و دعا میکنم این تلگراف در بهترین زمان و مکان به دستت برسه …
آخرین کامنت قرآنی که برام فرستادی،گزینه ی پاسخ نداشت!منم به شیطان گفتم اگر فکر کردی که فکر میکنی،فکر نکن!من میگردم بالاخره ی جا فرودگاه پیدا میکنم موشکم رو بفرستم :) حقیقتا زمانی که دارم توی این سایت مینویسم به هر نحوی،نتنها از عمر من حساب نمیشه که به کیفیت زندگیم هزار برابر اضافه میکنه ….
پس چرا همین مسیر که انقدر برام نتیجه آورده رو ادامه ندم؟!
به امید الله مهربان و رحمت و کمک فرشته هاش…
دیشب قبل خواب،هدایت شدم به صفحه ای از سوره ی واقعه که حقیقتا خواب رو از چشام پروند . . .
فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿٧5﴾
پس به جایگاه ستارگان سوگند می خورم،
وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ ﴿٧6﴾
و اگر بدانید بی تردید این سوگندی بس بزرگ است.
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ ﴿٧٧﴾
که یقیناً این قرآن، قرآنی است ارجمند و باارزش؛
ببین….مطمئنم خودت وقتی این آیه هارو میخونی متوجه سنگینی این آیه ها میشی…
برای من که خیلی سنگینه…خیلی به معنای خیلیِ محض…
که خدا میاد قسم میخوره،به جایگاه ستاره،بعد میگه امیدوارم بفهمید چقدر این قسم بزرگه!!!
قسم میخوره برای چی؟
برای اینکه از ویژگی های قرآن بگه …
بیا بقیه رو هم بخونیم:
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ ﴿٧٧﴾
که یقیناً این قرآن، قرآنی است ارجمند و باارزش؛
فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ ﴿٧٨﴾
در کتابی مصون از هر گونه تحریف و دگرگونی
لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿٧٩﴾
جز پاک شدگان به آن دسترسی ندارند.
تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿٨٠﴾
نازل شده از سوی پروردگار جهانیان است.
أَفَبِهَٰذَا الْحَدِیثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ ﴿٨١﴾
آیا شما نسبت به این گفتار سهل انگاری می کنید
خدا…به ستاره ها قسم میخوره…ومیگه این قسم خیلی بزرگه …
که باورکنیم،این قرآن کریمه،تحریف نشده،باید پاک بشی بتونی بهش دسترسی پیدا کنی،از سمت رب العالمین نازل شده، و درنهایت میگه:با این همه،باز هم حواستون نیست و بهش سهل انگارید؟
وای بر منِ سعیده که اگر روزی بگذره و من تلاش نکرده باشم که آیه ای از قرآن رو بفهمم…وای برمن اگر جای دیگه دنبال سعادت دنیا و آخرت بگردم…
حمید جان،من اصلا عربیم مثل شما خوب نیست که بتونم معنی هر حرف رو درست متوجه بشم اما بیخیال هم نمیشم و دنبال جواب سوال هام میگردم،دیشب رفتم دنبال تفسیر آیه:إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ
مطالب ارزشمندی رو نوشته بودند که دلم میخواد اینجا بیارمش تا باهم غرق نورش بشیم،من…شما…و هر عزیزی که این کامنت رو میخونه …
تفسیر نور:
در قرآن، خداوند و آنچه مربوط به اوست، به صفت «کریم» متّصف شدهاند:
خداوند، کریم است.«ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ»
قرآن، کریم است.«إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ»
رسول خدا، کریم است.«وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ کَرِیمٌ»
واسطه نزول وحى (جبرئیل)، کریم است.«إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ»
انسان نیز به عنوان برترین مخلوق الهى، مورد کرامت است.«وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ»
پیام ها:
خداوند، براى بزرگترین سند تشریع یعنى قرآن، به بزرگترین بخش تکوین یعنى کهکشانها، سوگند یاد کرده است. فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ … إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ
قرآن، با نهایت کرامت،معارف خود را در اختیار قرار داده و هر کس مىتواند به گونهاى از آن بهره گیرد.«إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ»
قرآن، تنها الفاظ و عبارات نیست، محتوایى والا دارد که در نزد خداوند محفوظ و مکنون است.«فِی کِتابٍ مَکْنُونٍ»
حقایق بلند قرآن را افراد آلوده به شرک و کفر و نفاق و عناد درک نمىکنند.«لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»
قرآن، جلوهاى از ربوبیّت خداوند و برنامهاى جامع براى رشد و تربیت انسان است. «تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ»
برگزیده تفسیر نمونه:
آری! هم گوینده قرآن، کریم است، و هم خود قرآن، و هم آورنده آن، و هم اهداف قرآن کریم است.
یاد این آیه افتادم که خیلی دوسش دارم
یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ
ای انسان، چه باعث شد که به خدای کریم بزرگوار خود مغرور گشتی
چیزی که برام جالب بود این بود که چرا خدا،اینجا نمیگه یا ایهاالذین آمنو!میگه یا ایها الانسان!
برای همین رفتم دنبال اطلاعات این سوره،نکته ی جالب اینکه هم به ترتیب نزول و هم به ترتیب مصحف قرآن،هشتادومین سوره ست…
زمان نزولش توی اواخر حضور پیامبر توی مکه و قبل از هجرتش به مدینه ست…
توی سایت پایگاه جامع قرآنی هم توی شان نزول سوره نوشته بود:
با توجه به اینکه سوره انفطار در اواخر حضور پیامبر در مکه و قبل از هجرت آن حضرت به مدینه نازل شده است و با توجه به وضعیت آن روز که مشرکان به انکار قیامت میپرداختند خداوند متعال در جواب آنها این سوره را نازل نمود و به برخی از اشراطالساعه و سرنوشت افراد مؤمن و کافر و شرایط سخت آن روز اشاره میکند. همچنین با توجه دادن انسان به نعمتهاى وجودیش و شکستن غرورش، انسان را براى معاد آماده میسازد.
از همه این ها بگذریم میخوام اینو بگم که با اینکه خطاب اول آیه به انسان هاست یعنی حتی اونایی که ایمان نیاوردند….ولی باز میگه مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ نگفت رب جبار،نگفت رب قهار…
میگه بچه!تویی که حتی ایمان نیاوردی،چی تو رو به رب کریمت مغرور کرده؟
ذهنم داره هی همه چیز رو بهم ربط میده،توی سوره فرقان،خدا از ویژگی های اهل ایمان میگه:
وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا
و بندگان رحمان کسانی اند که روی زمین با آرامش و فروتنی راه می روند، و هنگامی که نادانان آنان را طرف خطاب قرار می دهند [در پاسخشان] سخنانی مسالمت آمیز می گویند،
ببین هم خودش کریمه…هم از ویژگی های بنده هاش هم از بزرگواری مثال میزنه…میگه اگر چرت و پرت رو هم بهت گفتن،تو بزرگوارانه نتنها ازشون بگذر که جواب مسالمت آمیز بهشون بده ….
خودش منبع صلح و آرامشه …بندگانش رو هم دعوت به صلح درون میکنه…
صلح درون نه فقط بین اهل ایمان…بلکه در مقابل افراد جاهل …
چقدر قرآن برای ما،به صورت پرکتیکال درس داره،و ما چقدر میتونیم ازش برای هر روزمون استفاده کنیم…
هرچقدر بیشتر میخوام درک کنم آیه هارو…بیشتر به این نتیجه میرسم که من هیچی از قرآن نمیدونم….و از اقیانوس آگاهی هاش…حتی به یک قطره هم دست پیدا نکردم!
حقیقتا این کامنت رو صبح شروع کردم به نوشتن…اما وسطش وقفه طولانی پیش اومد…تا الان که نوشتنش تموم شد ….شد پراکنده و از هردری سخنی…ببخشید خلاصه…دلم نیومد بیخیال ارسالش بشم…
امیدوارم برات بنفیتی هم داشته باشه …
به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت…
به امید دریافت یک نقطه ی آبی پربرکت دیگه ای از تو…
قلبِ فراوانِ فراوان
سلاممم و صد سلامم به استاد نازنیم، مریم جانم و شاگرد اول کلاس سعیده جااان، سعیده ، سعیده نورانی ام، سعیده قشنگم که با هر کامنتت عطر خدا رو در
سایت پراکنده میکنی.
به قول شاعر:
خودت خبر نداری ماه شبای تاری تو صد تا فصل سرما گل همیشه بهاری
تحسینت میکنم سعیده و داستان زندگی و طی شدن تکاملت مثل سریالهای خانگی که هر هفته میاد و همه بیننده ها در تب و تابن که هفته قسمت بعدی بیاد، مطمئنم خیلی از اعضای به قول خودت غار حرا منتظر ادامه هستن…من به شخصه منتظرم که بدونم بعد استعفا هدایت الهی کجا می برتت، ایمان دارم بهترینها در انتظارته.
شغلی که عاشقشی و باعث گسترش جهان میشی و میری در مدار ثروت…خلاصه که فیلم زندگیت که کارگردانیش رو سپردی به فرمانروای کیهان خیلی جذابه..
بی نهایت دوستتت دارم سعیده ..کامنتهاتو دنبال میکنم و خودت خبر نداری که هربار یه الگوی موفقی، هربار یه نکته یاد میگیریم.
قربون خدا که قلمت رو یاری میکنه که انقد قشنگ بنویسی.
قربون کارگردان که به بهترین آیه ها هذایتت میکنه..و درود بر تو اب بنده تسلیم جریان هدایت.
سعیده اسم سایتی که قرآن رو دنبال میکنی و گاهی از هدایت به آیه هات میگی رو برامون بگو..
و در مجموع در مورد نحوه قران خوندن و تامل روی هر آیه رو برامون بنویس که قلب ما هم روشن بشه.
منتظر ادامه سریال زیبای زندگیت هستم.
دوستت دارمممم دوست قشنگمممم.
بنام خداوند کریم ورحیم
سلام سلامتی ونور وعشق الهی به وجود نازنینت سعیده عزیزم
احسنت به تو ،آفرین به روح بزرگ وقلب پاک ونورانی ات دیشب از خواندن دیدگاهت خطاب به حمید عزیز غرق لذت شدم قبل از دیدگاه شما من کامنت رضای عزیزدر زیر یکی دیگه از فایلهای توحیدی راخوانده بودم و سرمست آن آگاهی بودم وقتی به دیدگاه شما هدایت شدم حسی بهم گفت این سخنان وآیات جواب سوالی است که رضای عزیز در دیدگاهش مطرح کرده
من لینک دیدگاه شما را برای ایشون به اشتراک گذاشتم تا این لحظه که حسی من رو وادار کرد دوباره کامنتت را بخوانم لینک دیدگاه رضای عزیز را اینجا به اشتراک بزارم
abasmanesh.com
نمیدونم ولی هنوز به آن درجه ای نرسیدم که ندای درونم را بخوبی درک کنم ولی هر آنچه گفته بشه عمل میکنم الخیر فی ماوقعه
سعیده عزیزم دوست مومن وموحدم با تمام وجود دوستت دارم وبی صبرانه منتظر روزی ام که تو را با عشق به آغوش بگیرم
روی چون ماهت را میبوسم
در پناه رب العالمین شاد وتندرست وثروتمند ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت دوست عزیزم سعیده جان
از کامنتات بسیار لذت میبرم خیلی زیبا هستند مخصوصا بخش هایی از اونها که مربوط به آیه های قرآن هستن
خیلی خیلی درکت از قرآن زیباست و به خاطر این درک تحسینت میکنم
خداوند ظرف نعمت من و خودت رو در این مورد بزرگتر کنه
من واقعا لذت بردم
کامنتهات واقعا آدم رو به فکر فرو میبره مخصوصا این کامنتت و این بخش از کامنت:
وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا
و بندگان رحمان کسانی اند که روی زمین با آرامش و فروتنی راه می روند، و هنگامی که نادانان آنان را طرف خطاب قرار می دهند [در پاسخشان] سخنانی مسالمت آمیز می گویند
ببین هم خودش کریمه…هم از ویژگی های بنده هاش هم از بزرگواری مثال میزنه…میگه اگر چرت و پرت رو هم بهت گفتن،تو بزرگوارانه نتنها ازشون بگذر که جواب مسالمت آمیز بهشون بده ….
خودش منبع صلح و آرامشه …بندگانش رو هم دعوت به صلح درون میکنه…
برای من این بخش بسیار مفهومی بود و میخواستم درکت رو در مورد رفتار مسالمت آمیز با جاهلان و صلح درون با توجه به اتفاقات و افرادی که اطرافمون هستن رو متناسب با ظرف وجودیت رو در اختیارم بزاری
و در این مورد اگر برات مقدوره بیشتر توضیح بدی
خیلی خیلی ممنونم
در پناه رب العامین باشی
سلام بر آجی جانم و سلام بر حمیدجان داداش معنوی خوبم
ازاینکه به کامنتی که برات گذاشتم جواب دادی بسیار ممنونم و خوشحال از تیک آبی
کامنت شما و آجی سعیده پراز نوره اینو همه میدونیم برای همین رفتم رو صفحه پروفایلت چگونه آشنایی با سرزمین وحی و خوندم و چقد حال داد بهم و چقد چیزای خوب یاد گرفتم چون خودم هم با تکامل وارد این سایت شدم و با وجود اینکه در دوره 7ساله مسیر تغییر من با اساتید مختلف که بهترینش استاد شریفی عزیز بودن که قبل آشنایی با استاد میگفتم از استاد شریفی عزیز بهتر تو دنیا استاد وجود نداره آموزه هاش برام خیلی جالب و عالی بود تا اینکه یحورایی هدایتی با استاد باعشقمون آشنا شدم که نتونستم ارتباط خوب برقرار کنم که اونم بقول شما داداش گلم بخاطر مشکل از رسد وتکامل و نارس بودن میوه درونم بود که بعد 7سال پارسال تونستم این ارتباط و برقرار کنم که فهمیدم چقد در مدار پایین بودم من تاقبل آشنایی با استاد یک مشرک بودم با وجود 7سال تلاش برای تغییر فهمیدم که آموزه های استاد عباس منش چقددددددددد با تمام مدرسین خودشناسی دنیا فرق میکنه و بهتر ازاین در دنیا نظیر نداریم و چقد حرف قشنگی زدی که بهم حال داد همیشه میگفتم خوش بحال اونایی که در سن پایین و در شروع تغییر با استاد عباس منش بودن این حرفتون که گفتین آسمان خراش های بزرگ پی و فونداسیون شون برروری خاک سرد و تاریک عمق زمینه یعنی هرچی عمق پی بیشتر برج بزرگتر میشع و ماهم برای بزرگ شدن قوی شدن قدرتمند شدن در مسیرهای دیگه قدم گذاشتیم تا خداوند مارو با آموزه های ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان و دانشگاهی آمادمون کن برای گرفتن مدرک فوق دکتری این با این مثال زیبات خیلی حال کردم و ازته دلم هم خوشحال شدم هم گفتم خداروشکررررررر که منو به موقع به استاد توحیدی رسوندی که بعد ایشون دیگه نه تونستم کتاب دیگه ای بخونم و حرف اساتید دیگه ای رو گوش بدم حتی دیگه حرفای استاد شریفی عزیز که خیلی براش احترام قایل هستم هم نمیتونم گوش بدم چون احساس میکنم خیلی ابتدایی هستن واقعاااااااا کلمه کلمه استاد عباس منش مستقیمممممم از خود بهشت میاد من بو و طعم شراب طهور و از حرف استاد فهمیدم کلام استاد یک نوع از طعم های شراب طهور بهشتی هست که نه خماری داری نه مستی داره نه گیجی و سردرد تمام شفا هست و درمان تمام دردها خوش بحال ماهایی که بصورت تکاملی اومدیم اینجا که تفاوت کلام الهی با غیر الهی رو میتونیم الان بهتر تشخیص بدیم خداروشکرررررر که از دستان مهربانت از شریفی ها منو به سرزمین وحی رسوندی الهی شکرررررررت و از شما داداش گلم حمیدخان که زیر پاسخی که بهم دادی جای پاسخ و گرفتی زیر کامنت آجی جونم ازت تشکر میکنم تا بخونی و لذت ببری که برام بنده ای از بندگان خدایت تونستی نور بشی و قلبمو روشن سازی هم از تو ممنونم داداش گلم هم از سعیده جان آجی گلم که مکالمه های زیبااااااااا و جانانه داشتین دوستتون دارم
اموجی های چشم قلبییییی
سلام و درود بر شما داداش گلم حمیدخان و سعیده خانم آجی گلم
چقد مکالمه متقایل تون بهم پر از عشق و پراز مهربانی ووپر از نور هست ایول الله بر شما دانشجوهای زرنگ و دوست داشتنی دانشگاه توحیدی عباس منش که با کامنت ها و حرفای نورانی تون مارو مستحفیظ میسازین از نور خدا
خیلی جالب بود و چقد خوشحال شدم این کامنتتونو خوندم چون دقیقا خیلی وقته هیچ جا نخونده بودم خودم فهمیده بودم که هر چیزی تو دنیا داریم میبینیم و نمیبینیم تمام اون نعمتهای مادی که دراین جهان هست و خواهد آمد همه چی حتی چیزایی که با رشد وتکامل جهان و انسان خواهد آمد همه و همه یه جایی همین نزدیکیا در آسمان ها هست همیشع هست فقط ما بقول حمیدجان باید در مدارش قرار بگیریم اینو با تمام وجودم حس کرده بودم و وقتی الان اینجا خوندم خیلی لذت بردم که چقد ذهنم رشد کرده بود که تونستم همچین نظریه را بپذیرم و درکش کنم دقیقا همینطوره همه چی در این دنیا هست همه چی اینجا وجود داره فقط باید قد ذهنمونو بزرگ کنیم تا از آسمان خدا از آسمان بالا اونارو بچینیم وقتی خداوند تو قرآن میفرماید که هر روز نعمتها از آسمان میبارد یعنی همین یعنی نعمتهای خدا اون بالا بوسیله خدا درست شده فقط بندگان مخلص و توحیدی خدا باید کاری کنن تا این نعمت در زمین نمود پیدا کنه با بزرگ کردن دهن و تغییر مثبت باورهاشون
دمتگرررررررم داش حمید که روشنم کردی دمتون گرم سعیده جان دوست داشتنی دمتگررررررم که باعث شدی چه کامنتهای زیبا و چه آگاهی های نابی زیر کامنتت جاری بشه تا ما ازاون هم لذت ببریم هم بهره.
سپاااااااس از خدا
سپااااااس از شما
دوستتون دارم
سلام و درود به شما مجید جان برادر عزیزم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود گرانقدر شما. از شما ممنونم بخاطر کامنت ارزشمندی که لطف کردین و برام نوشتین.
چند دقیقه پیش داشتم یکی از قسمت های مستند زندگی پس از زندگی رو میدیدم و یه آقایی سرگذشتش رو میگفت و اینکه وقتی برای مدتی جهان پس از دنیا رو تجربه کرده بود توصیفش این بود که اونجا همه چیز از نور بود. حتی اجزای آب و سنگ همه از نور بود و زنده بود. بلافاصله یاد آیات قرآن و آموزشهای استاد افتادم. اینکه قرآن میگه : «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ ۖ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» خداوند خودش نور آسمانها و زمین هست. از طرفی استاد همیشه میگه ما همه بخشی از یک انرژی و قدرت خداوند هستیم. در تکمیل فرمایش شما وقتی همه اجزای هستی از انرژی تشکیل شده و در عمق ذرات اتمی یک سنگ هم الکترون ها به دور پروتون و نوترون گردش میکنن که گرانش به وجود میاد و چسبندگی مولکولی رو ایجاد میکنه که اجزای اون سنگ به هم پیوسته میشه ما از بیرون یک سنگ جامد میبینیم ولی از درون این سنگ پر از جریان انرژیه. بله صد البته درخواست های ما حالتی از انرژی هستن که با انرژی خداوند همراستا میشن و ما در مدارهای بالاتر درخواستها مون رو دریافت میکنیم. من همیشه مثال آهنربا رو میزنم که وقتی دوتا آهنربا با هم همراستا میشن همدیگه رو جذب میکنن. این همراستا شدن خیلی مهمه. با احساس خوب و شکرگزاری و اتصال قلبی با خداوند. یه سری اتفاقات میتونه این ارتباط قلبی رو قطع کنه. من خودم هنوز درگیرش هستم. گاهی اوقات یه حرف و شوخی نامربوط و یا یه عدم شکرگزاری یه شرک ورزیدن ناخواسته ، یا یه گناه حتی کوچیک میتونه این اتصال قلبی رو قطع کنه و انسان رو از مدار توحید باز داره.
از شما بینهایت سپاسگزارم، الهی که من هم بتونم به آیات قرآن عمل کنم، نه فقط اینجا بلندگو دستم باشه و حرف بزنم. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
برادر عزیزم آقا مجید ،سلام به روی ماهت
سلام و سلامتی ونور وعشق ورحمت و ثروت الله به جسم و جان و روح توحیدی و قلب سلیمت …
بی نهایت از لطف ومحبتت سپاسگزارم،تلگراف شما قلب من رو روشن کرد،دعا میکنم خداوند تموم ابعاد زندگیتون رو به نور خودش روشن کنه…
کامنتی که برام گذاشتی گزینه ی پاسخ نداشت،منم اومدم اینجا که بتونم از لطف ومحبتتون تشکر کنم و دعا کنم خداوند همیشه اشتیاق من رو به درک و فهم قرآن و البته عمل بهش بیشتر و بیشتر کنه…
بازم ازتون سپاسگزارم بی نهایت
به امید دریافت نقطه ی آبی پربرکت دیگه ای ازشما..
در پناه نورِ آسمون ها وزمین باشید همیشه
قلبِ فراوانِ فراوان
بنام خداونده بخشنده و مهربانم
سلام به حمید عشققققققققققق خودم کاکا چطوری چخبر حال دلت قشنگ باشه در پناه رب نازنین
حمید چقدر جالب شد امشب باعث شد من تمام اتقافات رو مرور کنم الهی شکرت رب من صد هزار بار شکرت رب نازنیم
اونروز دیر رفتم سرکار ب ماشین خودم رفتم پارکینک مجتمع همیشه شلوغ و جا پارک نیست بار چندم که اتفاق برام رغم میخوره جا گیرم میاد به سادگی به لطف رب نازنینم
اون رفتم با ماشین سر کار گفتم خدا برا من جا ردیف میکنم رسیدم پارکینگ شلوغ بود گفتم میرم تا تهش گیرمم نیومد صد هزار بار شکرش داشتم میرفتم ته پارکینگ دیدم یه نفر داره سوت میزنه که بیا من دارم میرم بیا جا پارک من…
در صورتی که قبل من یه ماشین دیگه اومده بود و از کنار اون اقاهم رد شد بود ولی برا من شد اون جا الهی صد هزار بار شکرررررششششش
ویه داستان دیگه ام این بود که من پاسمو یادم رفت بود ببرم یه شیف حراستی داریم که افسر شیفت همه ازش مینالن
هرکس پاس نداشت باشه پشت در میم.نه تا امور اداری شکرت بیاد بلا مانش کنه
من رفتم سلام کردم و بهش گفتم پاس نیوردم گفتتت بفرماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
اصن مهم نیست خوش اومدی و اومد داخل ایجوری خدا دلهارو برات نرم میکنه
الهی صد هزار بار شکرششششششششش
دمت گرم کاکا که باعث شدی من یاد اوری کنم این اتفاقات الهی رو دوستت دارم
در پناه جان جانان رب العامین شاد و سلامتو ثروتمند باشی
امریکاااااااا نبوددددددددددددددددددددد
سلام و درود حسین جان
الهی که در پناه رب العالمین حال دلت عالی عالی عالی باشه. خیلی ممنونم ازت حسین جان ، از صمیم قلبم دوستت دارم.
ببخش کامنتتو با تاخیر جواب میدم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر همه اتفاقات ریز و درشتی که میاد بهمون بگه «رشته ای بر گردنم افکنده دوست ، میکشد آنجا که خاطر خواه اوست» الهی صد هزار مرتبه شکر که همه آدمها و همه شرایط وجه زیباش رو به شما نشون میدن تا بگن حسین تو در آغوش خداوند هستی.
حسین جان الهی که همیشه همیشه در آغوش مهربانی رب العالمین از بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و آرامش و احساس مثبت متنعم باشی در کنار خانواده محترم تون.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سعیده جان،عید شما هم مبارک.
لذت میبرم از قلم پر تاثیرت واقعا.
دمت همیشه گرم که نفست و کلامت حقه.
از دل برمیاد و لاجرم بر دل میشینه.
سپاسگزارم که ما رو رفیق غار حرای خودت کردی و ما رو هم از لذتهای روحانی غار حرای خودت بهره مند میکنی.
با این شکوه رشدت،عید 1404 ت چه شود؟
بازم ممنونم دوست خوبم.
به نام خدای مهربان و هدایتگر
سلام به شما سعیده خانم عزیزم
خوبی؟!
امیدوارم حال دلت عالی باشه و غرق در آرامش الهی باشی
دختر اصلاً خودت حواست هست داری چی کار می کنی؟
امروز ظهر تو یک فضای روحانی و ملکوتی سرشار از انرژی پاک خدا داشتم یه دیدگاهی برای سید علی خوشدل می نوشتم
یه حسی بهم میگه قسمت آخر اون دیدگاه رو کپی کنم و اینجا برای تو هم قرار بدهم برم ، چون دقیقاً همون احساسی که نسبت به سید علی دارم نسبت به توام دارم سعیده جان
مواظب قلب مهربونت باش
به امید دیدارت در بهترین زمان و مکان …
دوست داشتم این دیدگاه رو برای شما بنویسم و بهت بگم اولاً چقدر دوستت دارم با این که تا حالا ندیدمت و حتی تلفنی هم صحبت نکردیم
دوماً شاید شما خودت ندونی ولی خیلی ها با دیدگاه هات تو جای جای سایت حس خوب می گیرند ، انگیزه هاشون رو پیدا می کنند ، باورهای خوب میسازند ، از شما الگو برداری می کنند و … در کل خیلی به رشد و گسترش آدم ها داری کمک می کنی ، دمت گرم
دلیل اینکه میگم شما رو خیلی دوست دارم هم بگم ؟؟
من خیلی آدم قدرشناس و سپاسگزاری هستم نسبت به آدم ها، هم در عمل و هم در حرف هام
این جزو ویژگی های بارز من هستش از سال ها قبل، حتی قبل از اینکه با قانون جذب و آموزه های استاد آشنا بشم ، این صفت مقدس چیزی که از خانوادهام مخصوصاً الگو برداری از پدر و مادر عزیزم در من ایجاد شده، دلیلش که شما رو خیلی دوستت دارم اینه که خیلی ازت چیز یاد گرفتم و خیلی توی زندگیم تأثیر گذار بودی
بنام خدای مهربون
سلام سعیده جانم
من تقریبا تمام کامنتهای که شما میزاری میخونم و کلی لذت میبرم از این همه توحید، جسارت…
خیلی وقت میخواستم این پیام برای شما دوست عزیز بزارم ولی نمیشد، تا اینکه امشب گفتم براتون بنویسم و روی “نشانه امروز من” زدم گفتم اگه سعیده جان کامنت گذاشته بود در پاسخ به ایشون بنویسم.
سعیده جان در یک کامنت نوشته بودی یکسری دوستان رفتن به کیش هدایت خدا نمیدانستند و خیلی حرف های دیگه، اما من میخوام از تجربه خودم در این باره بگم عزیزم شاید برای شما مفید باشه.
من امسال دکتری روزانه دانشگاه کرمانشاه قبول شدم البته رتبه ام خیلی خوب بود(دانشگاه شریف، بهشتی،امیرکبیر،… برای مصاحبه دعوت شدم) ولی بخاطر اینکه در مقطع دکتری تعداد پذیرش دانشجو کم هست، من دانشگاه کرمانشاه قبول شدم که البته این دانشگاه جز دانشگاه های خوب کشور هست و شهر بسیار زیبا با مردمانی دوست داشتنی داره که تا قبل از قبولی در دکتری من اصلا این شهر نرفته بودم.
اینم بگم که قبولی دکتری من صدرصد لطف، بزرگی و معجزه خدا بود من باکمترین تلاش این رتبه آوردم و از خدا خواستم و برآورده کرد.
من به پژوهش و تحصیل کردن خیلی علاقه دارم و خوندن در مقطع دکتری خیلی دوست دارم.
من زمانی که دیدم جواب نهایی قبولی دکتری کرمانشاه شد اول خیلی شوکه شدم و گفتم نمیرم چون از لحاظ مسافت من این سمت کشورم، کرمانشاه سمت دیگه با قطار تقریبا 24 ساعت تو راهیم.
ولی بعد از چند روز خانواده و دوستان اصرار کردند که شرایطش خیلی عالیه مقطع روزانه بیا برو، همه آرزوشون جای تو باشند، این شد که من راضی شدم برم:)
ثبت نام به صورت مجازی از راه دور بود من باید مدارکم ارسال میکردم، البته روز آخری که مهلت داشتم ارسال کردم چون خیلی دو دل بدم و از خدا هدایت میخواستم که چکار کنم برم یا نه(حتی از دوستان تو عقل کل پرسیده بودم).
قرار بود 31 شهریور من برم دانشگاه برای ثبت خوابگاه و کارای دیگه.
از 30 شهریور تا فکر کنم 4 مهر هر کاری میکردم بلیط نبود برم حتی هواپیما، به همه میگفتم بابا قسمت نیست برم اینم نشونه ولی بقیه میگفتند طبیعی بلیط گیرت نمیاد چون هفته اول مهره.
خلاصه فکر کنم 4 مهر بلیط ام اوکی شد، کلی وسایل خریدم بودم 2 تا چمدان وسایل با خودم بردم، میگفتن راه دوره همه چی با خودت ببر :)
خلاصه با مامان گلم رفتیم کرمانشاه که خدای مهربون به صورت معجزه وار ، توی قطار ما رو با انسان های شریفی آشنا کرد، که یکی از اون ها کرمانشاهی بود بزور ما رو خونشون برد و دو روز خونه اونها بودم همه کارهای دانشگاهم انجام دادند فقط میگفتی از فامیلهای نزدیکشون بودیم(حتی میگفتند شما فامیلهای نزیکمون برامون عزیزترید)، یک خانواده ای بودند از جنس فرشته.
ببخشید اینقدر کامنتم طولانی شد میخواستم با تمام جزئیات بگم دوست گلم بهتر درک کنی شرایط رو.
خلاصه من خوابگاه ثبت نام کردم، مامان عزیزم رفتند، من بودم تنها تنها توی یک اتاق 4 نفره که 3 نفر شون نبودند و تقریبا اون سه شبی که اونجا بودم تنها بودم اینم کارای خدای مهربون بود که همه چیز برای راحتی من فراهم کرده بود، ولی نشونه های که از خدا دریافت میکردم این بود که برگردم شهر خودم و انصراف بدم، به مامانم گفتم اولش مخالفت کرد گفت اینقدر وسایل آوردی، ثبت نام کردی میخوای برگردی نه بمون اولشه بعد عادت میکنی، از اونجای که مامان گلم با آموزش های استاد عباسمنش عزیز آشنا هست بهشون گفتم مامان خدا داره با نشونه میگه برگردم، مامانم آروم شد گفت هر جور خودت صلاح میدونی.
از لحاظ دانشگاه اساتید، مسافت خوابگاه تا ساختمان دانشگاه 3 دقیقه بود، تغذیه همه چی عالی بود ولی برای من نشونه برگشتن میومد.خلاصه من به نشانه ها اعتماد کردم انصراف دادم در نصف روز حتی مدارکم گرفتم، واقعا خدا کار نمیکنه شاهکار میکنه اگر بخوام از لحظه به لحظه سفرم بگم همش معجزه بود همه برای من دستای خدا شده بودند تا کارام انجام بدن.
خلاصه من برگشتم شهرم، و اینو بگم پدرم و اعضای دیگه خانواده ام از این تصمیم کلی خوشحال شدند حتی از خوشحالی گریه کردند، حتی فامیلهای دورمون:)
من قبل اینکه برگردم تو ذهنم این استرس داشتم همه بگن چرا این شرایط از دست دادی و اینهمه رفتی بعد سریع انصراف دادی، خدا خودش همه قلبها برام نرم کرد حتی بیشتر از اون چیزی که خودم فکر میکردم.
سعیده جان قبولی کنکور من توی شهر دور کلی درس داشت برام و خواسته هام خیلی واضح تر شد اینکه من دوست دارم به چه شکلی زندگی کنم و چطوری ادامه تحصیل بدم، بقول استاد باید بریم توی دل مسائل تا خواسته هامون مشخص بشه یا اون دوست داریم یا نه ولی به خودشناسی میرسیم.
من از اینکه رفتم اصلا پشیمون نیستم چون کلی لذت بردم، سفر فوق العاده ای بود با انسان های شریفی آشنا شدم، کلی جاهای زیبا کرمانشاه رو دیدم و غرق لذت شدم.
اگر نمی رفتم شاید تا آخر عمر این حسرت داشتم که چه فرصت خوبی از دست دادم ولی الان با تصمیم صدرصدی خودم انصراف دادم اونم به چه راحتی بدون هیچ هزینه ای، چون وقتی دانشگاه روزانه قبول میشی موقع انصراف باید هزینه بدی.
الان خیلی خواسته هام برام واضح شد در واقع با قبولی دکتری، خدا میخواست خواسته های دیگه من برآورده کنه من کلی شهرهای زیبا ایران برای مصاحبه رفتم(تهران، اصفهان، رشت،…) کلی لذت بردم، با انسانهای شریفی آشنا شدم کلی رشد کردم و میتونم بگم اندازه چندسال تجربه بدست آوردم.
سعیده جان اینا رو تعریف کردم بدونی رفتن به یک جایی حتما این نیست که باید حتما اونجا بمونی، شاید اون رفتن کلی میخواد خواسته هاتو واضح کنه و چیزهای جدیدی تجربه کنی.
دوست دارم سعیده خوش قلب، امیدوارم هر آنچه که آرزو داری خدای مهربون براحتی و عزتمندانه وارد زندگیت کنه.
تلگراف از شهر زیبای مشهد به شهر زیبای گرگان
من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد.
به نام خدا
باسلام
بینهایت از شما استاد عزیزم سپاسگزارم که اینقدر قانون تکرار رو خوب درک کردین و تمام تلاشتون رو میکنید تا ماهم به این درک برسیم. که اصل رو بفهمیم و تکرار کنیم .شخصیت آدم با تکرار عادات و کارهای خوب و یا بد تغییر میکنه. باورها با تکرار افکار و ورودی ها تغییر میکنه. مهارتها با تکرار ارتقاء پیدا میکنن . شب و روز ،ماه ها،سالها و فصل ها دارن به ما تکرار رو یادآوری میکنند.به قول قرآن در اینها نشانه هایی ست برای کسانی که می اندیشند. خداروشکر میکنم که شما رو که بهترین الگو در زمینه عمل به اصل ها و درک قوانین و تعهد هستید رو در زندگیم قرار داد . تا شخصیتمون عوض نشه هیچ چیزی تغییری نخواهد کرد خیلی ها هستن که خیلی چیزا رو حفظ کردن و میدونن ولی کیه که تونسته تمرینشون کنه و تکرار کنه و متعهد باشه و در عمل استفاده کنه !؟ خیلی تعداد کمی هستن بخاطر همینه که تعداد کمی هستن که آرامش دارن و موفق و ثروتمند هستن که واقعا لایق چیزی که بهش رسیدن هستن. به قول قرآن اکثر مردم ناسپاسند و ایمان نمی آورند. از خدا میخوام که منو هدایت کنه و این اجازه رو بده بهم که امسال شخصیتم رو بتونم تغییر بدم و آدم بهتر و مفیدتری باشم که به خودم افتخار کنم .دلم رو استوار کنه و ثابت قدم باشم .از شما استاد عزیز و شجاع و باایمان و خانم مریم شایسته محترم که بهترین همراه برای استاد در این مسیر لذت بخش هستن سپاسگزارم .امیدوارم سال جدید براتون پراز آرامش و برکت و عزت باشه .