قلبی که به سوی خداوند باز می شود - صفحه 6

742 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آیدا گفته:
    مدت عضویت: 1755 روز

    خدای مهربانم شکرت

    استاد عزیزم مریم جانم سلام

    خدارو هزاران هزاران مرتبه شکر که تو مداری قرار گرفتم که با شما آشنا بشم که این آگاهی های فوق العاده درک کنم این صحبت های بی نظیر بشنوم و البته که خدای خودمو پیدا کنم

    میدونی واقعا همه چی توحیده همه چی ایمان به خداست

    به قول مریم عزیزم چقدر باورهای نامناسب چقدر این ترمز هایی که تو ذهنمون داریم ما رو آسان کرده برای سختی ها برای نگرانی ها برای احساس های بد

    وقتی فقط با خدایی وقتی کاراتو به خدا میسپاری وقتی ایمانننننننن داری که انجام میشه ایمان داری که همه چی درست میشه چقدر همه چی قشنگ میشه چقدر همه چی راحت انجام میشه

    با فردی بودم که روزای قشنگی باهاش داشتم ولی وقتی مدارمون از هم جدا شد من چسبیده بودم به کویرم من نمیگفتم که خدا این ادمو سر راه زندگیم قرار داده منکه نمیدونستم همچین آدمی وجود داره، نمیگفتم خدا این تفریحات این روزای قشنگ برام چیده فقط میگفتم اگه این ادم بره من چیکار کنم و باعث شده بود مدت زیادی تو احساس بد بمونم

    و فقط خدا میدونه روزی که رها کردم و به خدا سپردم همه چیو چقدر آرامش گرفتم گفتم خدایا من نمیدونم من نمیدونم چه جوری اون فرد دلخواه منو وارد زندگیم میکنی چه جوری همسر آینده ام سر راه زندگیم قرار میدی من این ویژگی هارو میخوام و بقیشو به خودت میسپارم میدونممممم تو بهترین زمان این فرد سر راهم میزاری و چقدر این احساس خوبی بهم داده خدایا شکرت

    تو شغلی هستم که به واسطه پدرم وارد این شرکت شدم میدونم که باید جا به جا شم میدونم این کاری نیست که من میخوام میدونم ولی میترسم میگم چه جوری جایی باشم که پدرم نیست ولی نمیگم باباااا وقتی به خدا بسپاری خدا هدایتت میکنه به سمت شغل ‌دلخواه همکارای عالی حقوق عالی ،خدایا بازم به تو سپردم و دارم به الهاماتت عمل میکنم خودت هدایتم کن به بهترین

    وقتی به خدا میسپاری همه چیرو

    خدا برات میشه سلامتی

    خدا برات میشه ثروت

    خدا برات میشه رابطه عالی

    خدا برات میشه شغل فوق العاده

    خدا برات میشه عزت نفس و خود ارزشمندی

    وقتی به خدا میسپاری همه ی اینارو بهت میده به بهترین و راحت ترین راه ها خدا هدایتت میکنه به همه ی اینا

    اینارو میدونیم ولی امان از دست این باورهای مخرب امان از دست این ترس ها و ترمزها

    خدارو هزاران بار شکر که هدایت شدم به این مسیر زیبا

    که باعث شد خودمو بهتر بشناسم

    خدا میدونه چقدر ترمز هارو تو وجودم کشف کردم و هم تو موضوع ثروت و هم روابط هم سلامتی که من همش درخواست میدادم با شوق ‌ ذوق میخواستم گاز میدادم ولی نتیجه ‌دلخواهم نمیومد و وقتی با مفهوم ترمز آشنا شدم دیدم واییییی چه باورهایی هست که مانع شده !!!!

    البته که سخته روی ترسا پا گذاشتن سخته کنترل ذهن کردن سخته چیزی که سالیان سال از پدر و مادر و اطرافیان دوست و آشنا شنیدی بزاری کنار و بگی من میخوام به سبک شخصی خودم زندگی کنم میخوام مسیر خودمو برم

    ولی فقططط خدا میدونه وقتی عمل کنی وقتی روی ایمانت بمونی چقدر نتایج میتونه فوق العاده باشه

    البته که یه روزه نمیشه به خودم میگم همیشه که آیدا ادامه بده خدا همیشه کنارته حتی روزایی که کمی از مدار دراومدی روزایی که به تضاد خوردی روزایی که دیدی احساست کمی بده اینا طبیعیه برای هر کسی پیش میاد تو فقط سعی کنی هر جوری شده احساساتو خوب کنی و باز بلند شی و ادامه بدی

    خدای عزیزم میدونم که همیشه کنارمی و هدایتم میکنی و من بی نهایت عاشقتم

    استاد جانم مریم جانم خیلی دوستتون دارم بابت همه ی این آگاهیا ازتون یه دنیا ممنونم امیدوارم به زودی ببینمتون و از نزدیک ازتون تشکر کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    امیرحسین خواجوی گفته:
    مدت عضویت: 1695 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم

    استاد شما چقدر قلب بزرگی دارید وقتی گفتید: همه ی ما به یک اندازه به خداوند متصلیم

    گفتید من خدا رو انتخاب کردم و خداوند هدایتش رو شمال حال من کرد

    دقیقا قبل از اینکه شما در ادامه صحبت خانم شایسته که گفتند خداوند شما رو انتخاب کرده، طبق دوره 12 قدم که شما در جلسه قرانی گفتید که این جهان یک سیستم هست و سیستم کسی رو انتخاب نمیکنه شما هستید که خداوند رو انتخاب میکنید و رحمتش شامل حال شما میشه

    یا گفتید که خیلی فرق داره بگیم که خداوند محمد رو انتخاب کرد یا محمد خداوند رو انتخاب کرد

    وقتی محمد از سن 25 سالگی تا سن 40 سالگی سالی یک ماه میره غار حرا معلومه که محمد خداوند رو انتخاب کرده که بعدش به پیامبری در سن 40 سالگی مبعوث میشه

    وقتی شما گفتید که من خدا رو انتخاب کردم و همه ی ما به یک اندازه به خداوند متصلیم خیلی پیش خودم گفتم ببین چقدر استاد عباس منش قلب بزرگی داره، میتونستید یه غرور مخفی هم داشته باشید پیش شاگرداتون که اره خدا منو انتخاب کرده ولی شما سخاوتمندانه گفتید که نه من خدا رو انتخاب کردم و همه ی ما به یک اندازه به خداوند متصلیم

    چقدر این ایه درس داره وقتی میگه با هر سختی آسانی هست

    بخوام رو راست بگم با توجه به باورها و ورودی های نامناسب در گذشته باید 100 بار دیگه این فایل رو ببینم تا واقعی درک کنم که معنی باهر سختی اسانی هست رو درک کنم

    خداروشکر

    و در نهایت وقتی از کار مهمی خلاص شدی به مهم دیگر بپرداز این رو در مصاحبه با یک کار افرین موفق دیدم چند روز پیش

    داشتم تو یوتوب میگشتم مصاحبه با افراد موفق و یه مصاحبه اورد از اقای میرویس عزیزی که بی بی سی باهاش مصاحبه کرده بود

    ایشون از کشور افغانستان هستند که الان مولتی میلیاردر هستند کارشون رو با 500 دلار شروع کردند

    ایشون میره پیش دوست پدرشون و از دوست پدرش جنس میگره و میبره ازبکستان میفروشه 4000 دلار دوست پدرش بهش جنس میده و این 4000 دلار رو میبره ازبکستان میشه و 20000 دلار کسب میکنه

    خلاصه میگفت که اینجا تو دوبی چندتا برج ساختم

    الان میخوام دومین بزج بلند جهان رو بسازم

    29 میلیون دلار در ماه رمضان کمک کرده به افراد که شمال 51 کشور میشدن

    و خبر نگار ازش پرسید: اقای عزیزی شما تو دوبی کلی برج های بزرگ ساختید (یکی از پروژه هاش شمال 70 یا 71 برج میشد که 18 هزار اپارتمان ساخت بودن مثله اینکه)

    خبر نگار بهش گفت:

    با اینهمه ساخت و ساز برج و هتل 5 ستاره و هتل 7 ستاره به کجا میخواید برسید؟؟؟

    اقای عزیزی میگه:

    ببین من خیلی وقت پیش میتونستم کار نکنم و تا اخر عمر زندگی کنم ولی اینکار ذوق و اشتیاق منه

    و بهش علاقه داره

    تا این پروژه تموم میشه میره سراغ بعدی

    این درسی هست که تو قران اومده

    استاد عباس منش اجرا کرده و همه ی ادم های موفق اجرا کردند

    خدایا تنها به تو توکل میکنم و تنها از تو یاری میجویم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    پریسا شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 2659 روز

    به‌نام‌الله‌بخشنده مهربان

    فرمانروای کهکشانها فرمانروای زمین و‌اسمان

    به‌نام‌خدایی که از وجود خودش در وجود من قرار داده

    به‌نام‌ربی که‌ من را بنده ویژه خودش قرار داده

    مینویسم ب نام‌خودش

    استاد کلامتون حق

    من زیر بار نبودم من زیر بار کوه بودم در جهنم‌خود ساخته خودم ،ذهنم‌ میخاست از همه جهت من ناراحت کنه ،اما من سپاسگذارم ب خاطر اراده و‌ انگیزه خودم برای رشد

    من زمان‌صحبت شما از گفتن بار یاد فایل سگ افسردگی افتادم و اون انسانی که سیاه بود و حالت 4 دست و پا داشت و‌من بدون‌ اغراق عین اون‌ بودم

    من‌مثل‌ همون‌ بودم و خودم ساخته بودم با افکار خودم با افکار پریشان هر روز خودم و خدا رو سپاسگذارم ب خاطر العان خودم

    قلبی‌ که به سوی خداوند باز شود

    من‌از پارسال تلاش کردم‌که روی باورهای توحیدی کار کنم

    تا این زمانی که روی سایت هر روز فعالم‌اون‌ هم‌ ب لطف خود الله و استاد عزیزم ب خاطر پخش اگاهی های عالی

    من هم مثل شما نقطه عطف زندگی خودم رو‌ الله میدونم

    نقطه عطف را باورهای توحیدی و قدرت دادن ب خداوند خودم میدونم

    از نتایج‌ بگم‌یا نه نمیدانم

    اما از لحاظ شخصیتی بگم از ی دختره همه‌جانبه‌از درون‌داغون و از بیرون‌ کمی مناسب

    دارم میسازم خودم را

    از درون،از وجودم،از قلبم،حتی ستونها رو هم‌میخام خراب کنم و خودم و وابسته ب الله بدونم

    اصلا استاد همه انسانهای موفق مثل شما

    ب‌ مثال،رونالدو ،جورجینیا،عباس برزگر،مسی،بختیاری،مانی خوشبین،آیسان در اینستاگرام،همسر عزیزم،خمینی ،انیشتین،اقای گلزار،افای نوید محمدزاده،همه و‌همه و همه که اسمهاشون یادم‌نمیاد‌

    روحیه قدردان دارن،روحیه سپاسگذارانه دارن،قدرت و ب خداوند داده اند ،در تما‌م مصاحبه‌هاشون‌ گفتن

    با هر سختی آسانی هست

    استاد عزیزم‌شما در شیوه حل مسائل این ایه رو‌توضیح‌دادید

    اوایل از شنیدن‌ تفسیر این‌ ایه مقاومتی عجیبی باهاش داشتم یعنی چی

    یعنی‌چی‌که‌ من‌ تو سختی بیفتم که چی بعدش آسون‌بشه

    این‌ ها

    این‌تفسیرم بود‌ راجب ایه در مدار اولم

    در مدار بعدی فهمیدم که نه در دله همون سختی آسونی هست

    باز هم‌ مقاومت بود ،گفتم‌ اصلا با سختی مسئله دارم

    در مدار بعدی فهمیدم اصلا سختی‌نیست ،هر چی که هست مسئله هست

    در دله هر مسئله ای راه حلی هست

    ب‌ مثال برای اون‌پریسا با اون رابطه درب و‌داغون‌و قهرهای مکرر از جانب خودم که از احساس قربانی بودن خودم بود،جلبه ترحم،ثابت کردن‌حرف خودم، و ندید‌ گرفتن طرف مقابل،که همه از کمبود عزت نفس میاد،

    از در اون‌ همه مسائل خود‌ساخته تبدیل شدم‌به کسی که‌همسرم فقط بهم میگه جیگر یا ‌پریسا خانم در جمع،موقع حرف زدنم فقط بهم‌توجه میکنه ،و اگه ‌چیزی بگم‌که ‌متوجه ‌نشه میگه‌میشه دوباره بگی تا‌کامل متوجه بشم،رابطه ای با عشق بهم‌سلام‌و‌تشکر میکنه بابت هر چیزی ،

    راه حلش و‌ سعی میکنم هر روز‌پیدا کنم،

    خود خانم شایسته میتونن الگویی پرفکتی‌باشن‌در این‌مورد‌برای خانمهای سایت

    ب‌مثال بیماری های متعدد مسئله ای بود برای انسانها که دوره قانون‌سلامتی امده ب عنوان حل‌مسئله

    پس‌با‌هر سختی آسانی هست

    فقط‌ من‌ باید‌ با ‌خاستن‌ راه حل وارد‌ مدار راه حلها بشم

    در ادامه خانم شایسته ی چیزی و‌تند میگه که من‌ دوست داشتم بیشتر توضیح بدن برای ما

    با برداشتن یک‌ ترمز‌من آسان میشم برای آسانی ها

    با داشتن ترمز من‌سخت‌میشوم برای سختی ها

    همون‌پاشنه‌آشیلها هست

    پاشنه اشیل راجب موارد زندگی‌مادی ،

    مثلا راجب بیماری میشه خوب دیگه همه بیمار هستن طبیعی هست که‌من دارو‌ بخورم‌ و‌ دکتر برم

    راجب رابطه ها :همه دارن غر میزنن از رابطه ها

    پس طبیعی هست دیگه ،

    استاد‌در قدم 2 گفتن که اگه‌میبینید تعداد زیادی‌از افراد زندگی‌مشابه هم دارند این و‌ بدونید‌که باورها و‌افکار همه اونها شبیه همه

    و و و و و و پریساااااااااااا چاشنی اشتیاق به خداوند و وارد زندگی دلچسبت بکنی همه چی میشه بمببببببببب

    آساااااااااانننننن شدن برای آسانییییییییی ها

    چاشنی إشتیاق به خداوند

    دعای کمیل دوستان

    دعای کمیل پریسا

    چقدر این دعا میتونه‌کمک کننده باشه ،دعایی که حضرت علی با اون‌همه ویژگی هایی که ما ازش شنیدیم‌خاضعانه در برابر رب حرف میزنه

    و ما وقتی میخونیم میگیم wow من‌ چی فهمیدم از دعا و‌یکتا پرست بودن و علی (ع) چی فهمیده

    اینها همه نتیجه تفاوتهاست،تفاوت نتیجه هاست

    تفاوته اینه که فامیلهات‌ ی جایی برن و با شنیدن فامیلی تو که شبیه فامیلی ی انسانه با خداست بلند شن‌ برات‌و‌کارات و‌راه‌بندازن

    همون‌مثاله ‌تو مو میبینی و‌من پیچش مو

    سختی بوده،آسونی بوده این ما بودیم،ما بودیم،که با ترمزهامون ،با پاشنه آشیلهامون،با ترس هامون،اون بخش از زندکی و انتخاب کردیم،

    با این‌جمله‌کامنت و‌‌تمام‌ میکنم

    ی جورایی راجب پاشنه‌اشیله خودمه تو برنامه کودک‌ شنیدمش

    ترس مثل مرگه

    چرا؟؟چون‌باعث‌ میشه‌ تو‌ با ترس إت دست به هیچ چیزی و‌هیچ‌کاری نزنی‌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    غزاله ایمانی گفته:
    مدت عضویت: 925 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته ی مهربون،چقدر استناد به قرآن دلم رو آروم میکنه،هر وقت ترسی سراغم میاد یک سری آیه رو تکرار میکنم ،سپاسگزارم که پیام آور توحید هستید در این زمان برای ما چون ما قدرت رو داده بودیم دست عوامل بیرونی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    ریحانه رحمتی گفته:
    مدت عضویت: 1417 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد جان جان جان من و مریم جان جان جان من

    استاد من هم زمان دارم روی دوره ی 12 قدم و دوره ی کشف قوانین زندگی کار میکنم و شب رو روزم رو دارم با این آگاهی ها به هم میبافم و به شدت تمرکزم رو گذاشتم روی باورهای توحیدیم و هر روز دریچه ایی از آگاهی به روی من باز میشه .

    استاد دیروز فایل 9 دوره ی کشف قوانین رو گوش دادم به جرات میتونم بگم این همه فایل از شما گوش دادم یک طرف همین یه دونه فایل یک طرف. مثل آدمی بودم که انقدر تشنگی بهش فشار آورده بعد یکی میاد یک لیوان آب خنک و گوارا بهش میده و با لذت میخوردش و بعدش میگه آخیش خدایا شکرت . از دیروز با گوش دادن این فایل تو وجودم یک آرامش عمیقی به وجود اومده . و این حالم ادامه داشت تا امروز صبح که از خواب بلند شدم و این فایل جدیدتون رو دیدم الله اکبر.

    دیدن آیه فان مع العسر یسرا و گوش دادن فایل 9 دوره ی کشف قوانین ، جهان تبدیل شدن مسیر سخت رو به مسیر آسان رو به من نشون داد . چطوری ؟

    من بعد از گوش دادن فایل امروز، مشغول تمیز کردن خونه شدم ، در حین تمیز کردن زیر مبل های خونه ، یکدفعه چشمم به جعبه ایی که پشت پارچه مبلمون پنهان شده بود ، افتاد . درش آوردم و متوجه شدم جعبه کوچولو متعلق به پسر 7 سال ام بود که پول هاش رو توش گذاشته بود و این جعبه ، سه ماه پیش فکر میکردیم قاطی آشغال ها شده و انداختیمش دور. الله اکبر الله اکبر

    خدایا این معجزه برای من بود . و قانون رو دوباره به من یادآوری کرد و ایمانم رو بیشتر شد که آقا احساس خوب و آرامش داشتن ، اتفاقات خوب رو برات میاره . تو فقط از تک تک لحظه هات لذت ببر، تو فقط غرق زیبایی شو ، تو فقط تحسین کن ، تو فقط آرام باش . بعدش میبینی که چطوری مسیرهای سخت دونه دونه برات آسون میشه .

    خدایا به خاطر قانون های بدون تغییرت بی نهایت سپاسگزارم

    استاد باز هم میگم من نمیدونم چطوری از شما تشکر و مریم جان عزیزم تشکر کنم ،بی نهایت از شما سپاسگزارم

    از ته دلم و با تمام وجودم میگم بهتون

    دوستتتتتتتتتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1172 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به خانم شایسته خوش ذوق

    چقدر عالی که یک فایل عالی دیگر با این همه حال خوب و نکته های ارزشمند را در حال شنیدن آن هستم

    خدای مهربان که همیشه با الهامات و هدایت های خودش در حال هدایت کردن من است

    خدای من همیشه و همه جا در حال کمک کردن به من است

    همیشه آنچنان به من کمک کرده است که واقعا حس آرامش و حال خوب به من دست می داد

    روزهای سخت را داشته ام

    روزهایی که با کوهی از بدهکاری

    احساس بد

    بدهکارها و تلفن های آنها

    رفت و برگشت هایی که بدون پول و کرایه بود

    اما خدای من آنچنان دستم را گرفت و من را به مسیری هدایت کرد که اکنون با همه نداشته هایم آرامشی در قلب من وجود دارد که حالم بسیار عالی است

    از او خواستم و از قلبم گذشت تا از او کمک بخواهم و او هم به خواسته من جواب داد و دستهای من را گرفت

    هر جا و هر وقت که از او کمک بخواهم او برای من بهترین ها را رقم خواهد زد

    این موضوع را من واقعا به درستی درک کرده ام که بتوانم صدای خداوند و حرف های او را بشنوم

    این را واقعا درک کردم ام که چگونه خدای مهربان همیشه و همه جا هوای من را داشته است و آنگونه به من کمک کرده است و دستهای من را گرفته است که خودم باورم نمی شده است که این کار به این خوبی انجام بشود و کارهای من روان انجام بشود

    چه صحبت عالی استاد کردند که همه ما به یک اندازه به خدای مهربان دسترسی داریم

    این برای من یک نشانه است که خدای من همان خدای دیگران است و او می خواهد که من حالم خوب باشد و برای من بهترین ها را رقم خواهد زد

    این درس را باید یاد بگیرم و تمام موفقیت های زندگی خودم را به خدای خودم نسبت بدهم و او است که همیشه و همه جا به من کمک کرده است و دستهای مهربان او همیشه و همه جا در حال کمک کردن به من است

    توکل کردن به خدای مهربان خودم

    تکیه کردن به او

    ایمان داشتن به او

    فقط و فقط از او کمک خواستن

    اینها همان رمز موفقیتی است که من تا به حال بارهای بار در زندگی خودم آنها را لمس کرده ام

    ممنونم از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای بزرگ خودم ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      Ati گفته:
      مدت عضویت: 1505 روز

      سلام دوست گرامی…

      جناب صادق زاده من همیشه کامنت های شما رو پیگیری میکنم و صحبت های شما کلی درس داشته برام .

      از این بابت ازتون سپاسگزارم.

      خواهشی داشتم ازتون اینکه اگر ممکنه روند تغییر شغلتون و استارت کار شخصی خودتون بعد از استفاده از دوره دستیابی به رویاها رو شفاف تر و قدم به قدم برام تعریف کنید اینکه علاقه تون رو چطوری متوجه شدید که چیه و چه قدم هایی براش برداشتین چقدر زمان گذاشتید و چه مدت طول کشید به درآمد قابل قبول برسید چالش هایی که روبرو بودید و انگیزه و محرکتون برای کسب ‌وکار شخصی مستقل چی بود که به ترس هاتون غلبه کردید ؟

      می‌دونم خیلی سوال پرسیدم اما حس کردم پاسخ این سوالات از زبون شما به من خیلی کمک کننده هست تا منم ترس هامو بزارم کنار و از یه جایی شروعش کنم . چندین و چند ایده برای شروع دارم که نمی‌دونم کدومش علاقه منه همش میگم اگر رفتم جلو دیدم از پسش برنمیام اگر اشتباه کنم تو انتخاب مسیرم اونوقت کلی زمان و انرژی از دست دادم و این افکار عملا جلوی حرکت منو گرفته نمیتونم تصمیم بگیرم و در واقع زمانم اینطوری داره از دست میره با بی عملی..

      اگر لطف کنید و به سوالاتم پاسخ بدید ازتون بی نهایت ممنون میشم.

      سالم و ثروتمند در پناه خدا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سعید صادق زاده گفته:
        مدت عضویت: 1172 روز

        سلام دوست عزیز

        در وهله اول من از زمان کودکی و بچگی عاشق پذیرایی کردن و کمک کردن در مجالس و جشن ها بودم

        همیشه در کمک کردن در چیدن سفره و جمع و جور کردن و تدارک دیدن مراسم جهت مهمانی ها و جشن های خانوادگی پیش قدم بودم

        یادم نمی رود

        همیشه تو فامیل اول صدای من می زدند تا زود بروم و مشغول کمک برای پذیرایی بشوم

        خوب اینها مال زمان کودکی و نوجوانی ام بود

        الان که دارم این مطالب را برای شما می گویم به این درک رسیدم که شغل فعلی من ریشه در همان دوران دارد

        من چون عاشق پذیرایی و خدمات بودم خوب جذب کار در رستوران و فست فود شدم

        البته مدت ها تا 17 سال کارگر بودم و سر کارگر

        حقوق و مزایای سرکارگری داشتم

        چون به کارم علاقه داشتم در کار از خودم هم که شده بود مایع می زاشتم و کمتر متوجه سلامتی خودم بودم

        گذشت و گذشت من غرق در کار خودم شدم

        فشار کار از یک طرف

        بدهکاری هایی که براثر افکار غلط خودم داشتم برایم رخ داد

        و هر کاری که می کردم بدهکاری روی بدهکاری افزایش می یافت و من عقب تر می رفتم به جایی رسیدم که مبلغ دریافتی من کمتر از بدهی های بانک و قرض های دستی ام شد

        هر روز فشار مالی بر من بیشتر می شد

        هر روز حال من خراب تر می شد

        صاحبکارم از کمبود اعتماد به نفس در من سو استفاده می کرد و هر روز کارهایی بیشتر بر روی دوش من می گذاشت

        هفده سال تجربه کار و مدیریت داشتم

        اما در خودم نمی دیدم که بتوانم خودم کار خودم را جمع کنم

        می ترسیدم برای خودم کار شروع کنم

        می ترسیدم از شروع

        همیشه مشکلات کار را می دیدم و همیشه درگیر مشکلات کار بودم

        جهان دستی برای من دست به کار شد

        فشارهای صاحب کارم از یک طرف

        کمبود مالی و نداشتن پول برای خرجی و مخارج

        نداشتن هیچ امید و انگیزه ای برای بهتر شدن

        آنقدر فشار بر من بیشتر شد که دیگر طاقتم تمام شد

        یک شب از خداوند خواستم که من را کمک کند

        هدایت کند

        قبلا با سایت استاد آشنا شده بودم ولی زیاد داخل سایت نمی رفتم

        شروع به دیدن فایل های دانلودی کردم

        قدم به قدم جلو می رفتم

        از فایل های روزشمار زندگی من شروع کردم

        دو مرتبه این فایل ها را گوش دادم و جلسه به جلسه تمرین های استاد را مو به مو انجام می دادم

        نقطه عطف این تغییرات در من دیدن فایل های باورهای ثروت ساز بود

        واقعا در من انقلابی ایجاد کرد

        این دسته فایل ها هم دومرتبه نگاه کردم

        با دیدن این فایل ها شروع کردم به یکی یکی وام ها را بازپرداخت کردن

        قسط های خودم را یکی به یکی پرداخت کردم

        این پروسه گوش دادن و تمرین کردن فایل های رایگان یکسال طول کنید

        هیچ عجله ای نداشتم و در دل می دانستم که بهتر خواهم شد

        البته بهبود ها را در خودم می دیدم

        آرامش من بیشتر می شد

        این بهبود ها را هر شب برای خودم می نوشتم و سپاسگذاری خدای مهربان را می کردم

        جلو تر رفتم

        برنامه روزانه من این شده بود که صبح به محض بیدار شدن. دوتا از فایل های رایگان استاد را ببینم

        در عقل کل شروع به فعالیت کردم

        و یک روز که حالم خیلی بده بود و با استعفای من موافقت نشده بود

        وارد سایت استاد شده بودم و به روزشمار خودم رفتم

        نشانه امروز من دوره رویایی عملی دستیابی به رویاها بود

        تمام حقوق خودم را آن دوره خریدم

        شاید این دوره را بیست و چند مرتبه مرور کردم و گوش دادم

        جلسه دوم دوره استاد یک جمله در آن گفت

        آن جمله شد جرقه زندگی من

        خرمن زندگی من را به آتش کشید

        حالم را دگرگون کرد و از من یک سعید دیگر ساخت

        آن جمله این بود

        تو خود پای به راه در نه و هیچ مپرس

        خود راه بگویدت که چون بایدت کرد

        این جمله شد انگیزه راه من

        شد این که دیگر به فردای راه خودم کاری نداشته باشم

        فقط به قدم اول خودم نگاه کنم فقط دنبال امروز خودم باشم

        خیلی برای من این جمله محرک بود

        دیگر ترسی برای فردای خودم نداشتم

        دیگر ترسی برای کارهای فردای نیامده نداشتم

        برای خودم دلایل رفتن از کار را نوشتم

        دلایل اینکه چرا باید برای خودم صاحب کسب و کار بشوم هم نوشتم

        هر روز آنرا برای خودم می خواندم

        هر روز به خودم می گفتم تو می توانی

        یک لیست از توانایی ها و استعداد های خودم برای خودم نوشتم

        آنرا می خواندم و مرور می کردم

        یک لیست هم از خواسته های خودم نوشتم و به خودم می گفتم می خواهم به اینجاها برسم و باید این کارها را برای آنها انجام بدهم

        سه تا فایل

        چگونه در عرض یکسال درآمد خود را سه برابر کنید هم برای من معجزه آور بود

        آن فایل را چهار مرتبه گوش دادم و چهار مرتبه آنها را انجام دادم

        از کار خودم بیرون آمدن

        مشغول به کار خودم شدم

        قدم اول را برداشتم

        شروع کردم از توانایی های خودم استفاده کردن

        شروع کردم از تجربه هفده ساله خودم کسب در آمد کردم

        شروع کردم به راه اندازی رستوران

        مدیریت کردن و برنامه ریزی کردن

        و بستن سیستم

        این شروع استارت من بود

        این شروع کار من بود

        این شروع حرکت کردن من بود

        با این تفاوت که این شعر استاد ملکه ذهن من بود

        تو خود پای به راه در نه و هیچ مپرس

        خود را بگویدت چون بایدت کرد

        این شد اولین قدم من در این راه

        وقتی قدم برداشتم

        ذهنم آرام شد

        واقعا معجزه های الهی را دریافت کردم

        حرف استاد کاملا صحیح بود

        شروع به تغییر کردم و جهان هم به تغییر من پاسخ داد و کسانی را سر راه من قرار داد که با تغییرات من همسو و هم مدار بودند

        همیشه این باور را از فایل های باورهای ثروت ساز در خودم ساختم که بدون سرمایه اولیه باید صاحب کسب و کار بشوم و اینگونه هم شد

        ایمانی در وجودم بود که می گفت می شود و می توانم

        از خداوند هم خواستم در این راه به من کمک کند به چگونگی و چون چرای آن هیچ کاری نداشتم

        این سبب شد که ایمان و امید و توکل من به خدای مهربان دو چندان بشود

        اکنون در جایگاهی هستم که صاحب یک فست فود با کلیه لوازم و امکانات در آن هستم

        بدون آنکه از فردای آن بترسم

        بدون آنکه کاری به چگونگی آن داشته باشم

        صبح ها خواسته های خودم را در دفترم می نویسم

        می دانم که خودم خالق زندگی خودم هستم و شب موقع خواب یکی یکی خواسته های خودم که انجام شده است را تیک می زنم

        این یعنی اینکه من خودم خالق زندگی خودم هستم

        نمی دانم توانستم کامل برایتان نوشته ام و یا خیر

        فقط این را بدانید که هر چه است از ذهن و باور خودمان است و نباید ترسید

        فقط و فقط باید به خدای جهان توکل کرد و دل به او سپرد

        او خودت هدایت می کند

        سپاس از خدای فراوانی ها

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          Ati گفته:
          مدت عضویت: 1505 روز

          سلام دوست عزیزم

          نمی دووونید صحبت هاتون چقدر ذهنم رو روشن کرد عالی بود مخصوصا اینکه گفتید

          من از زمان کودکی و بچگی عاشق پذیرایی کردن و کمک کردن در مجالس و جشن ها بودم

          همیشه در کمک کردن در چیدن سفره و جمع و جور کردن و تدارک دیدن مراسم جهت مهمانی ها و جشن های خانوادگی پیش قدم بودم…

          خیلی برام فوق العاده بود واقعا چیزی که بچگی عاشق انجام دادنش بودیم می‌تونه همون مسیری باشه که باید در آینده ادامه بدیم و گاها علائقمون زیر خروارها خاک و باورهای پوسیده مدفون شدند و باید بگردیم و پیداشون کنیم…

          بسیار کامنتتون برام الهام بخش بود وچراغ های زیادی توی ذهنم روشن شد…

          ممنون که لطف کردید و وقت گذاشتید

          امیدوارم روز به روز موفقیت بیشتری تجربه کنید

          در پناه خدا میسپارمتون

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    Shahsavari گفته:
    مدت عضویت: 2332 روز

    بنام خدای هدایتگرم

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به تمام دوستان ارزشمندم…..

    ببیــــــــــن کی اومده ؟مریم بانو عزیزم دلم واسه دیدنت یه ذره شده بود

    من عاشق این لباس پوشیدناتونم که چقدرعالی با همدیگه ست میشه …

    الحق که این فایل نمونه بارز از یک توحید عملی دیگه هست

    ساعت هفت چشمامو به لطف بیکران رب باز کردم فایل فقط روی خدا حساب کن از دیشب توی گوشم زمزمه میشد

    اومدم سایت همچین که مریمو دیدم پریدم از توی رختخواب بیرون با خودم گفتم خدایا شکرت چشمم به جمال نازنینش روشن شد مطمعنم با دست پر اومده -قربونش

    عزیزمی تو مریم جان که سر صبح آرزوی دعای خیر برامون میکنی ….

    وقتی دیدم نوشته…

    (قلبی که به سوی خداوند باز میشود) زار گریه کردم و انگشت به دهن از این همزمانی

    چند روزه از خدا هدایت میخوام

    چند روزه که فقط چسبیدم به فایلهای توحیدی و خوندن قران

    دوست دارم الهامات خدا رو بیشتر درک کنم همش میگفتم خدایا من که الان دیگه تنهام

    هیچ کسی وجود نداره خونه شده برام غار حرا

    پس هدایتم کن قلبمو باز کن راهو نشونم بده

    استاد بار سنگینی که خداوند از روی دوش من هم بر داشت ساعتهای زیاد کار فیزیکی بود

    به حدی که بدنم ضعیف شده بود و روانم بهم ریخته بود ووقتی که با بزرگترین تضادم که فوت همسرم بود روبه رو شدم چند روزی مث کلاف سر درگمی بودم که فقط به دور خودم میپیچیدم

    درسته کنترل ذهن سخته اینقدر نجوا میومد که حالا میخوای توی این شهر غریب تنهایی چکار کنی ؟از الان باید دو برابر کار فیزیکی کنی -کی میخواد ساپورتت کنه ؟

    فقط حرفاتون توی گوشم پلی میشد که میگفتین نباید توی غم بمونید سعی کنید حالتونو خوب کنید –احساس خوب اتفاقات خوب احساس خوب اتفاقات خوب

    استاد جان همسرم جایی که کار میکرد اصلا هیچ بیمه ای براش واریز نمیشد

    برعکس کسایی بود که بیمه و کارهای بیمه ای براش مهم باشه .

    و من هم وقتی این تضاد برام پیش اومد فقط و فقط از خداوند کمک خواستم

    و به طور معجزه یک واریزی ماهیانه به اسم بیمه در صورتی که هیچ بیمه ای نبود

    به حسابم خداوند واریز میکنه بدون ذره ای سختی و میدونم که این از لطف پروردگارم هست که فقط روی خودش حساب باز کردم میدونم که این تضاد جزء پیشرفت و تکاملم هست و من باید با خودم به صلح برسم

    و مث اکثریت جامعه عمل نکنم غصه نخورم و مرده پرستی نکنم و باید باید خودمو دوس داشته باشم .

    استاد مرسیی که کمکمون میکنی تا قران رو بهتر بفهمیم و بریم تحقیق کنیم

    نکته های ارزشمندی که من از این آیه فهمیدم .

    1-سعه صدر زمینه ساز برنامه های رسالت است به معنای گشایش سینه و بالا رفتن ظرفیت انسان تا بتواند در ناملایمات و مشکلات صبر وپایداری ورزد

    2-سنت و برنامه الهی ان است که بدنبال سختی اسانی است

    3-انسان باید بعد از فارغ شدن از هر مسئولیتی آماده پذیرش هدف و تلاش دیگر باشد

    4-تلاشها باید جهت الهی داشته باشد

    5-برای توجه به خداوند باید نهایت تلاش را بکار برد

    6-پیمودن راه خدا باید عاشقانه و با رغبت باشد

    خدایا قلبم را به نور قران بیشتر کن

    و هذا من فضل ربی

    و خداوند همه چیز میشود همه کس را به شرط ایمان به شرط پاکی دل .

    نور خداوند بر قلبهای مهربانتان جاودانه باد….

    ا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1748 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد عزیزم

    سلام خانم شایسته مهربان و دوست داشتنی

    سلام بر همه دوستان عزیزم در این جمع با صفا

    چقدر من این فایل ها را دوست دارم

    این فایل خودش یک فایل توحید عملی بود

    چه زیباست این خدا

    خدایی که به یک اندازه در دسترس همه ماست

    خدایی که عاشق ماست

    خدایی که 124 هزار پیغمبر و بی نهایت رسول با ندای قُلْ تَعَالَوْا ، قُلْ تَعَالَوْا ؛ در مسیر ما قرار داده و میدهد و خواهد داد تا از طریق آنها از ما خواستگاری کند تا جواب بله را از ما بگیرد

    اما ما غافلیم

    به قول خودِ خودِ خودِ خدا که از زبان مولانای عزیزش به همه ما میگه که

    صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم

    یا نامه نمیخوانی یا راه نمیدانی

    اما الان من سخت پشیمانم

    بس است زندگی  بی او

    أَلَا ذَ ٰ⁠لِکَ هُوَ ٱلۡخُسۡرَانُ ٱلۡمُبِینُ آن است که در هر نفسم یاد او نباشم

    من بمانند ابراهیم سوی او بر میگردم

    (وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّی سَیَهۡدِینِ)

    [سوره الصافات ٩٩]

    من به حکم فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ  از خدای خودم میترسم ، ترس من از آن لحظه ای است که در برابرش بایستم و سر به زیر باشم و در برابر این همه عشق و محبتش به من جوابی شایسته نداشته باشم تا پیشکش محضرش کنم

    اما من اکنون هوس قمار دارم ، میخواهم همین الان خودم را بگذارم وسط و به او ببازم

    من خسته شدم از همه تدبیرهایم ، من میخواهم به حکم فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ بپرم در آغوش خدا و بهش بگم

    پناه میبرم به خودم از روزی که در برابرت بایستم و هیچ حرفی برای گفتن نداشته باشم

    پناه میبرم به خودت از روزی که فرشتگانت به تو بگویند : دیدی خدا ، ما گفتیم اینو نفرست به زمین ؛ این میره اونجا گند میزنه به همه چی ، حالا به حرف ما رسیدی

    و در آن لحظه تو به من نگاه کنی و بگویی ، مرسی رضا! خیلی خوب جواب إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ مرا در برابر ادعای أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ آنها دادی

    واقعا مرسی رضا!!!!

    من خسته شدم از اینکه گوشم را به صدای غیر تو پر کردم و سنگین کردم تا ندای آرامبخش تو را در هر لحظه نشنوم ، تو خودت از زبان مولانای عزیزت به من گفتی

    من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت

    اما من این صدای تو را نشنیدم ، من سختِ سختِ سخت پشیمانم و الان میخواهم فقط صدای تو را بشنوم

    صدای تو برای من مثل لالایی مادر میمونه…

    آرامم میکند…

    خدایا من جز تو کسی را ندارم

    روزی که مرا دفن میکنند و آخرین بیل خاک را بروی من میریزند ، همه میروند و فقط تو برایم میمانی…

    یا انیس من لا انیس له

    خدایا من تو را انتخاب میکنم و به تو روی می آورم و تلاشم را میکنم  که  وَإِلَىٰ رَبِّکَ فَارْغَبْ شوم به شوق شنیدن صدای ارْجِعِی إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَهً مَرْضِیَّهً و داخل شدن در بهشت زیبایت ؛ بهشتی که که از بین نعمت هایش من نعمت وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ را میخواهم

    ( رَبِّ إِنِّی ظَلَمۡتُ نَفۡسِی فَٱغۡفِرۡ لِی )

    [سوره القصص ١6]

    خدایا مرا ببخش

    من به خوم ظلم کردم

    من به خودم ظلم کردم و خودم را محروم کردم از تمام نعمت هایی که عاشقانه منتظرند وارد زندگیم شوند…

    من به خودم ظلم کردم که به غیر تو وابسته شدم و تو را فراموش کردم که تویی که منبع این رزق ها هستی…

    من به خودم ظلم کردم که فراوانی تو را ندیدم و کمبود را دیدم…

    من به خودم ظلم کردم که ارزشی را که تو به من دادی را ندیدم و تن به هر کار بی ارزشی دادم…

    من به خودم ظلم کردم که فکر کردم باید سختی بکشم و شان راستین تو را که تو به آسانی و زیبایی به من نعمت میدهی را زیر سوال بردم …

    من به خودم ظلم کردم که مدیریت منظم تو را در تمام ستارگان و خورشید و ماه و سیاره زمین و دیگر سیارات و کهکشانها دیدم ولی باز به تو اعتماد نکردم و ترسیدم از اینکه به مانند مادر موسی که فرزندش را به دل آب سپرد ، بیایم تمام زندگیم را به دریای توحید و توکل تو بیاندازم تا تو…

    من به خودم ظلم کرد که مدیریت منظم تو را در سیستم ضربان های قلبم دیدم ولی ترسیدم از اینکه از سر راه تو کنار بروم و سیستم کسب و کارم را به تو بسپارم تا تو…

    من به خودم ظلم کردم که هیچ وقت تو را برای خودِ خودِ خودت نخواستم و احترام و منزلت تو را نگه نداشتم و هر گاه که به درگاهت آمدم برای گرفتن خرما بوده و….

    من به خودم ظلم کردم….

    خدایا من سخت پشیمانم

    الان آمده ام

    خدایا ایمانی به من عطا کن به مانند ایمان ساحران فرعون که با وحشیانه ترین تهدیدهای فرعون های زمانه دست از تو نکشم و در جواب همه آنها بگویم

    (قَالُوا۟ لَا ضَیۡرَ إِنَّاۤ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ)

    [سوره الشعراء 50]

    خدایا سینه ام را گشاده گردان ، همانا تو این امر را برای من میخواهی

    (فَمَن یُرِدِ ٱللَّهُ أَن یَهۡدِیَهُۥ یَشۡرَحۡ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَـٰمِ)

    [سوره اﻷنعام ١25]

    خدایا ؛ تو که میخوای

    تو که مرا دعوت کردی به یک حیات زیبا و سرشار از زیبایی

    (یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ ٱسۡتَجِیبُوا۟ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمۡ لِمَا یُحۡیِیکُمۡ)

    [سوره اﻷنفال ٢4]

    اما من بودم که نمیخواستم

    من بودم که به ندای خوشبختی تو بله نگفتم

    و اگر هم بله گفتم یک بله جانانه نگفتم

    (وَإِذَا نَادَیۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰهِ ٱتَّخَذُوهَا هُزُوࣰا وَلَعِبࣰاۚ ذَ ٰ⁠لِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمࣱ لَّا یَعۡقِلُونَ)

    [سوره المائده 58]

    و حالا من سخت پشیمان و با تمام وجودم میخواهم…

    خدایا من آمده ام بسوی تو

    به قول مولانا

    آمده‌ام که سر نهم عشق تو را به سر برم

    ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم

    خدایا مرا جوری تربیت کنم که خودت را برای خودت بخواهم ؛ نه برای خرما

    خدایا قلبم را پاک کن تا قلبم در روزی که هیچ مال و فرزندی سودبخش نیست سلیم باشد…

    (إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبࣲ سَلِیمࣲ)

    [سوره الشعراء ٨9]

    حرف برای گفتن زیاد است

    زیبایی و تاثیرگزاری در اختصار است

    یک حرفی بزنیم که پشت آن دنیایی معنا باشد

    دقیقا مثل همین جمله خدا به حضرت محمد

    (أَلَمۡ نَشۡرَحۡ لَکَ صَدۡرَکَ)

    [سوره الشرح 1]

    و خدا میداند که حضرت محمد با این جمله به چه گذشته ای رفت و چقدر خاطرات برایش مرور شد و…

    .

    .

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1730 روز

      سلام آقا رضا دوست توحیدی من

      چقد زیبا نوشتی

      چقد تکان دهنده بود

      چقد بعض کردم

      چقد لذت بردم

      خدااای من

      خییلی تحسینت میکنم ک ب این مرحله از ایمان و توحید رسیدی دمت گرم واقعا

      حسم قابل وصف نیست

      خیییلی ازت ممنونم ک نوشتی و منو بیدار کردی

      چقد این قسمت منو تکون داد

      من خسته شدم از همه تدبیرهایم ، من میخواهم به حکم فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ بپرم در آغوش خدا و بهش بگم

      پناه میبرم به خودم از روزی که در برابرت بایستم و هیچ حرفی برای گفتن نداشته باشم

      پناه میبرم به خودت از روزی که فرشتگانت به تو بگویند : دیدی خدا ، ما گفتیم اینو نفرست به زمین ؛ این میره اونجا گند میزنه به همه چی ، حالا به حرف ما رسیدی

      و در آن لحظه تو به من نگاه کنی و بگویی ، مرسی رضا! خیلی خوب جواب إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ مرا در برابر ادعای أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ آنها دادی

      واقعا مرسی رضا!!!!

      ان شاالله ک منم بتونم مث شما وبقیه دوستان توحیدیم ب این مرحله از آگاهی و درک الله برسم

      و دراین مسیر ثابت قدم باشم

      برات بهترینها رواز الله یکتا میخوام

      شاد و پیروز باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سمیه زحمتکش گفته:
    مدت عضویت: 1623 روز

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    سپاس مخصوص تنها رب که قدرت برتر در جهان است

    بخشنده و مهربان است

    صاحب واختیار دار روز قیامت است

    تنها تو را می‌پرستم و تنها از تو یاری می جویم

    مارا به راه راست هدایت فرما

    راه کسانی که به ایشان نعمت داده ای

    نه راه کسانی که به تنها غضب کرده ای ونه گمراهان

    خدایا تو را با تمام سلول های بدنم تو را سپاس که تنها حامی وبخشنده در جهان تو هستی

    وقتی به سیستم بدنم یک لحظه فکر میکنم دیوانه میشوم که چطور همه چیز هماهنگ برایم کار میکنند

    حتی پلک زدن هایم هم از روی حساب است

    چقدر خوب هدایت می‌کنی باررا تزدوش ما برمی‌داری که کسی توان آن را جز تو ندارد

    خدایا برزبانم وقلبم و دستانم جاری باش که تو بهترینی

    سلام ودرود به تنها استاد توحیدی که اصل را به ما یاد دادید تا راه را از بیراهه تشخیص دهیم ودرود به خانم شایسته عزیز

    استاد امروز صبح که وارد سایت شدم وقتی نام این فایل را شنیدم چقدر به قلبم نشست (قلبی که به سوی خداوند باز می‌شود)

    چقدر فایل توحیدی بود چقدر به درونم رفتم واز خودم سوال پرسیدم آیا من هم قلبم به سوی خداوند باز شده گفتم اگر در این سایت هستم واین صحبت می ا را می‌شنوم حتما خواستم از خداوند که هدایتم کند وهدایتم کرده به یکی از بهترین رسول در این زمان که پیام توحید را به گوش ما رساندید تا از جهل نجات یابیم و از گمراهان وظالمین نباشیم

    خدا را گواهم که با لطف خداوندواین سایت واستاد ودوره ها سمیه قبل رفت وشخصیتی جدید ایجاد شد که خودم هم باور نمی‌کردم

    استاد چقدر درکم از قوانین جهان بالاتر رفته قوانینی که بود ومن جاهل بودم تا اینکه با قانون آفرینش

    وکشف قوانین دارم متوجه میشم

    همین یه قانون اول در بخش اول کشف قوانین که چقدر قشنگ توضیح دادید با مثال از مایکروویو که من برام واضح شد همه چیز انرژی هست در این جهان و تنها خالق زندگی خودم خودم هستم و نه کسی نه می‌تونه من را بدبخت یا خوشبخت کنه

    چند روزهست که دارم کدنویسی می‌نویسم میبینم ترمز هام داره یکی یکی معلوم میشه وراحت تر جذب میکنم

    اگر یه نفر راحت پول میسازه ویک نفر سخت پس هردو در همون فرکانس که خودشون باور کردند هستند

    سوره انشراح

    به نام خداوند بخشاینده مهربان

    آیا برای تو سینه ات را نگشاده ایم

    وبارگران را از دوش تو برنداشتیم

    همان بار گرانی که گویی پشت تو را می‌شکست

    ونامت را پرآوازه نکردیم

    همانا با هرسختی آسانی است

    البته با هرسختی آسانی است

    پس از اینکه از مهمی فارغ شدی به مهم دیگر بپرداز

    وبا اشتیاق به سوی پروردگارت روی آورد

    من یاد خودم افتادم از زندگی خودم که تا وقتی که الهاماتی که خداوند به قلبم میداد ومن فقط میخواستم راه خودم را برم و کور و کر ونابینا بودم

    ضربه ها خوردم از کسانی که من بزرگشون کردم در ذهنم واز همون ها ضربه خوردم

    اون زمان نشستم وتسلیم شدم وخواستم از خداوند که هدایتم کند واو چه قشنگ این بنده را که مثل نصوح بودم وهزار بار میگفتم توبه وباز انجام میدادم را خرید

    اونجا فهمیدم که خداوند است که عاشق مطلق است که بدون هیچ چشم داشت می‌بخشد به ما

    زمانی که در خانه ای بودم که 15 سال زندگی کردم بدون امکانات ومیگفتم خب خیلی ها هستند که اینجوری زندگی میکنند وحاصر نبودم یه قدم بردارم که بقیه قدم ها را خداوند هدایت کنه

    وله خاطر باورهای محدود کننده چند سال خودم را آزار دادم ومیگفتم حتما باید پول داشته باشم که برم خانه جدید آخه چطوری بریم ؟

    وهیچ راه حلی هم نمی‌امد به ذهنم چون من باور به بزرگی خدا نداشتم که بابا خدا بزرگه به معنای واقعی یعنی خدا خیلی بزرگتر از باورهای تو هست

    ظرفم کوچک باشه چطوری خدا پرش کنه

    سطلم سوراخ باشه چطوری پر شه

    تو جهان دوقطبی هم سختی هست هم آسانی من چی را انتخاب کردم همون باورهام که مرا در همون مرحله قرارداده

    هیچ چیز نمیتونه جلوی من را بگیره در رسیدن به خواسته هام فقط باورهام و ترمز هام جلوی من را گرفته

    وقتی شیوه حل مسائل را تهیه کردم که خدا هدایت کرد این بنده را به این دوره که من تا بخش 4را دارم کار میکنم که حسابی تغییر داده که همه مسائل راه حل داره اون هم تو دل خودش نه بیرونش وخدا این قدرت را بهم داده هر مسئله ای را حل کنم واگر یه مسئله ای حل شد دیگه ثابت نباشم که این حل شد وایستا بشم که جهان برام مسئله درست می‌کنه از چپ و راست

    استاد راحت و به عرض دو هفته مسئله خونه حل شد بدون اینکه بخوام پولی بدم

    خونه رهن رفت وخودم یه خونه که به خدا آدم هاش عالی هستند ومکانی آروم وانسان های آروم همه چیز عالیه

    به خدا تا وقتی من باور می کردم که سخته قشنگ آسون میشدم برای سختی ها

    وقتی باور کردم که مسئله خانه راحت حل میشه فقط قدم بردارم راحت حل شد

    حتی مستاجر که میخواست بیاد تو خونه ما وسایل هاش را گذاشت در منزل ما وهی عجله که خونه را خالی کنید وبه خدا فهمیدم که این دست خداست که من را زودتر از اون جا بیرون ببره وجای بهتر بذاره

    اون هم خونه سه خوابه نه دوخوابه

    چقدر همان گشاده سدن قلب هم تکامل داره هر دفعه بهتر الهامات. را میفهمی هر دفعه بهتر متوجه میشی هدایت از ذهنت هست یا قلبت

    من یکی ازشما بی نهایت سپاسگزارم که رسول این زمان وپیغام آور توحید در این جهان شدید

    خداوند مرا با خواب که خواب من خواب نبود واقعی بود بیدار کرد زمانی که داشتم بهتر میشدم ودرکم بهتر میشد

    شما اومدید با آروی دنبالم ومن داشتم آماده میشدم بیام ومیدبدم که در آروی شما تعداد کمی نشستند والان میفهمم که هرکس در فرکانس هدایت باشه حتما هدایت میشه

    استاد بعد ازسه سال کار کردن روی خودم دوتا خواهر هام ومادرم که اصلا من باور نمی‌کردم بیاد تو سایت شما وحرف های شما بیماری که چند وقت درگیرش بود ومیخواست عمل کنه خوب شد فقط با گوش دادن آرامش در پرتو آگاهی قسمت سلامتی وخوب شده وارامش داره

    این اصلا اتفاقی نیست

    به خاطر این قلب شماست که خداوند. گشاده کرده پدر از آگاهی است وعمل

    من هیچ کس را ندیدم که اینقدر پایبند به قوانین باشه وخودش عمل کنه واینقدر توحیدی باشه

    با چند تا استاد کار کردم مثل عرشیانفر ولی شما الحق ووالانصاف لیاقت نام استادی را دارید

    خداوند را شاکرم بابت وجود شما وخواسته من دیدن شما در پرودایس زیبا هستم

    استاد دوره کشف قوانین بخش یک را می‌خوام اینقدر خوب کار کنم به امید الله که هرکس پرسید

    از نتایجم با افتخار بگم شاگرد استاد عباسمنش هستم

    یارب تو باشی کافیه

    خدایی که به شدت کافیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    آرزو رضائیان گفته:
    مدت عضویت: 830 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    به نام خداوند بخشاینده ی مهربان

    أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ

    آیا برایت قلبت را نگشادیم

    وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ

    و بار سنگین از دوشت برنداشتیم

    الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ

    باری که داشت کمرت را میشکست

    وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ

    و نامت را بالا بردیم

    فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا

    پس قطعا همراه دشوارى آسانى است

    إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا

    البته که با دشوارى آسانى است

    فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ

    پس چون از مهمی فارغ شدی به مهم دیگری بپرداز

    وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ

    و با اشتیاق به سوى پروردگارت روى آور

    هرکس در این مسیر این سوره رو تجربه کرده در حد مدار و جایگاه خودش

    همه ما وقتی قلبمون رو کمی فقط کمی گشودیم و اجازه دادیم آگاهی های ناب الهی اجازه ی ورود پیدا کنه و هربار کمی از بار روی دوش مون سبک تر شد و کمی از اون خرد شدن و داغون شدن زیر بلاهای خودساخته مون آسوده تر شدیم و هربار بهتر و بهتر ، دیدم که مثل مسیر اتوبانی که هر هفته بین دوشهر میرم بعضیا توی اتوبان با سرعت میرن بعضیا توی کنارگذر دارن تو مسیر پر دست انذار و پرچاله چوله میان وقتی مسیر تموم میشه و به شهر بعد میرسیم وقتی بپرسی یه سری میگن چه پدرمون دراومدا زیروبند ماشین اومد پایین اصلا یه عده میگن عه خب چرا از اتوبان نیومدین انقدر تابلو راهنما بود که ملحق شین به اتوبان ما انقد ساده و سریع اومدیم اصلا نفهمیدیم چی شد، ولی اونا انقدر حواسشون به چاله ها و غر زدن به زمین و زمان و نگران ماشین بودن و نق به بدشانسی شون زدن بود که حتی تابلو ها رو ندیدن ، یه جورای عُسر و یُسر با هم بود ولی موضوع «انتخاب» بود ، هرجا کارم سخت میشه میگم ببین انداختی تو کنار گذر انداختی تو خاکی انداختی تو فرعی یکم وایسا آروم بگیر وقتی وایمیسم وقتی اجازه میدم وقتی درهای قلبم رو باز میکنم اونوقت تابلوها رو میبینم به همین سادگی و گاهی من به شخصه گول سادگی راهکار ها رو میخورم انگار باید یه حرکت خفن بزنم تا راهکار باشه و ذهنم مقاومت میکنه میگه نه این راه ساده رو کلا حذف کن ولی کم کم دارم دستشو هربار بهتر میخونم …

    و رفعنا عنک ذکرک : من تجربه کردم به اندازه مدار خودم که وقتی قلبم باز شد و هدایت ها اومد و عمل کردم نامم رو بالا برد بین کسایی که درواقع مدارک و سابقه های فوق العاده بیشتری از من داشتن و ظاهرا اونا باید میومدن توی این مرحله

    و نکته ی آخر شیوه آشنایی با استاد : یه بار توی اینستا یه کلیپ دیدم که کلاهبرداری استاد موفقیت از زبان فرزندش!!! یه کلیپ از یه پسر تقریبا نوجوان (که بعدا متوجه شدم میکائیل پسر استاده) که داشت به شدت نقد میکرد که من خودم باهاش زندگی کردم و ایشون… … و یه عده هم حسابی تایید و …به من هییییچ اشنایی با مباحث موفقیت نداشتم و اصلا نمیدونستم همچین مباحثی وجود داره و بیشتر فکر میکردم اینا آدمای انگیزه بخش اند ولی کنجکاو شدم یه سر بزنم ببینم این آدمی که اینجور دربارش دارن میگن اصلا کیه و سرچ کردم و وقتی وارد سایت شدم همه چی برام گنگ بود ، اینا چی میگن !!! اونا چی میگن!! اینا کامنتن یا انشاء انقدر طولانی اند ! خدا با من حرف میزنه؟؟ خدا به زنبور وحی میکنه ؟ چرا به من نکنه؟! قران تاحالا خوندی؟؟ چرا قران برات ترسناک و سخته و سنگین؟ تا حالا ترجمه خوندی؟ چرا یه سری چیزا رو من نمیدیدم؟ چرا و چرا و چرا؟ و شروع شد و این گونه مسیر الهی و عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد .

    سپاس از بهترین استاد دنیا

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: