روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1 - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-75.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2019-01-13 15:17:012022-02-28 08:12:28روزشمارِ تحول زندگی من | فصل 1شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد سلام خانم شایسته ،الان که این دیدگاه را می نویسم اشک شوق و شادی اشک سپاسگزاری از خدا اشک قدردانی از شما در مغازه خالی از دوچرخه ام ولی درآمد بالایم درآمد روزی یک میلیون تومانی ام که چند ماه است هر روز صبح زیر سوال چه اتفاق خوبی میخواهید امروز برایتان رخ دهد؟ مینویسم و چند روزه که دارم روزی یک میلیون تومان بدون سرمایه میسازم و از فردا جوابم رو عوض می کنم و هر روز صبح میگم امروز میخوام دو میلیون تومان پول بسازم استاد گرامی ام استاد گرامی ام بخدا حق با تو می باشد بخدا حق با خانم شایسته می باشد فایلهای پولیتون که مفته بخدا در برابر نتایجمون ، منتظر فایل 12 قدم هستم و باور دارم خدا منو در مدار دریافتش قرار می دهد خدا رو بی نهایت سپاسگزارم فقط حرف به حرف حرفاتون رو تایید میکنم و تحسینتون میکنم
سفرنامه روز هفدهم
13971203
امروز روز پنجشنبه از لحاظ کاری یک روز پر مشغله و پر انرژی بود روزی که انرژی فراوانی، عشق، محبت، فداکاری از جانب خداوند یکتا بر من سرازیر و در جریان بود و خداوند را بی نهایت سپاسگزارم چون امروز روزی بسیار شاد گ پراز بارش پول و نعمت و محبت و فراوانی از جانب خداوند برایم بود روزی که تمام انسانها و تمام اجسام اطرافم دست در دست هم دادند تا من پر انرژی و با انگیزه و شادی بسوی موفقیت و محبوبیت ام پیش بروم انسانهای پر انرژی اطرافم را پر کرده بودن و به طور یقین کامل ایمان دارم که همه ماموران الهی بودن تا من به خواسته هام برسم و به اهدافم نزدیکتر شوم چه خوبه وقتی روی خدا حساب می کنی، همه جهان با تک تک آفرینشش به یاذی تو می شتابند و من هر روز درحال تجربه آن هستم که چگونه انسانها مسخ من می شوند و به خدمت من در میآیند چون من تسلیم پروردگارم هستم
خدا میداند این سفر از تو چه بسازد؟!. چقدر خالص تر بشوی. چقدر عاشق تر، متوکلتر، یکتاپرستتر، امیدوارتر، ثروتمند تر، شادتر، سپاسگزارتر، سلامتتر، آرامتر و در یک کلام خداگونهتر شوی
معنی و مفهوم این پاراگراف را امروز فهمیدم امروز دیدم امروز تجربه کردم واقعا حق باشماست واقعا حق با شماست
میتونید سفرنامه روز 16 ام من را بخوانید تا به درک جدیدی از این پاراگراف پر ارزش برسید
سفرنامه روز پانزدهم
13971130
هر روز که قدم های بعدی را برمی دارم اتفاق جالب تری برایم می افتد هر متنی که به آن هدایت می شوم احساس میکنم که دست دلم خوانده میشود هر فایلی که جلوی من سبز می شود دقیقا جواب سوال دیروزم حال بد دیروزم است، همین دیروز بود که نوشتم احساسم بد شده خدا یا جوابی بهم بده حالمو خوب کن ایده ای بهم بده چون به قول متن زیر که استاد می گوید :
*اگر فکر می کنی به ته خط رسیده ای و فکر می کنی قادر به تغییر این شرایط نیستی، نگاهی دوباره به این ویدئو بینداز و شرایط گذشته و الان زندگی ام را در آن ببین تا ذهنت نتواند هیچ بهانه ای برای موفق نشدن بیاورد، تا هیچ عذری درباره ناتوانی از تغییر اوضاع، نداشته باشی!
زیرا اگر من توانستم آن شرایط نابسامان مالی را تغییر دهم و از آن شرایط به استقلال مالی برسم، تو هم می توانی*
بخاطر تلاش زیاد نتیجه بزرگ نگرفتم، عقب ماندن اجاره ام با آن همه ایمان و باورم یه ذره ابری شد و باور داشتم که فقط باید روی خدا حساب کردم و خدا فایل امروز را از قبل تو سفرنامه طوری تنظیم کرده بود که مصادف شود با حال دیروز من بشود چراغ راهنمای امروز من، خدا یا سپاسگزارم که سریع الجوابی استاد عزیزم سپاسگزارم که در این دنیا متولد شدی و ما را بیدار کردی تا دستمان را بسوی نعمتهای خداوند دراز کنیم و سپاسگزار باشیم
خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم که پرده هایی که نجواهای ذهنی بر روی نعمتهای خداوند و روی ثروتهای خداوند کشیده بود را بهم فهماند آگاهم کرد که چگونه این پرده های سیاه را محو کنم و دنیای زیبایی که خداوند رحمان آفریده را با چشم بصیرت ببینم، بچه ها بخدا میشه در حال شدنه امروز یک معجزه دیگر هم رخ داد البته واسه من معجزه نیست چون دیگه قوانین را بلد شدم در تار و پودم احساس خوب را می فهمم و قدرت لایزال الهی را درک می کنم بخدا باید خودمونو به دل ترس بزنیم چه نعمتهایی که پشت اون خوابیده و نجواهای ذهنیمون پرده غفلت بر اون کشیده، بخدا خیلی ها میگن نمیشه ولی من با توکل بر خدا و اعتماد بر قوانینی که از استاد عباس منش عزیزم یاد گرفتم میگم میشه چون دیدم که شد من یک کسب و کار آنلاین دارم من یک دوچرخه فروشم هم تک فروشی می کنم هم عمده فروشی، حالا بارون داره یکسره میاد، بیرون هوا سرده سرد و همه همکارام باور دارن که تو این هوای سرد و بارانی کی میاد دوچرخه بخره!!!!
ههههههه نجوای ذهنیم فعال شد میگه نگو……!
نجوای ذهنیم میگه اینا را نگو…….!
ولی میگم چون باور دارم که با گفتنم زنگ آگاهی خیلیا ممکنه به صدا دربیاد، خیلی از دوستان هم فرکانسیم بیدار میشن و همگی باهم به وظیفه الهی مون که رشد و گسترش جهان و خودمونه عمل می کنیم.
بچه ها بخدا بهره مندی از نعمت های خداوند نه به مکان ربط داره نه به آب و هوا من همین الان تو این هوای بارونی سرد بر خلاف باور دیگران یه فروش توپ داشتم اونم خیلی ساده از طریق تلگرام همین!!!!
شما هم تو هر کاری باشید در هر شرایطی باشید محصولتون هرچیزی باشه هر چیزی فقط کافیه باور کنید باور کنید که میشه و میشه و میشه و فقط و فقط خرجش سپاسگزاریه سپاسگزاری
خدایا هزاران هزاران هزاران به توان هزاران(بچه ها بخدا همین الان مابین این سپاسگزاری یه معجزه دیگه یوووووههههوووو یه معجزه دیگه، پارسال چک یه بنده خدایی حدود دومیلیون و خورده ای برگشت خورده بود من برج 7 حلالش کردم و از خدا خواستم مشکلسگش را برطرف کنه و گفتم اگه پولمو بتونه بده که میده اگرم نتونست بده بخشیدمش که همین الان مابین این شکرگزاری زنگ زد کلی معذرتخواهی کرد و من بجا نیاوردمشون تا خودشون را معرفی کردن و نه تنها اعلام کردن بدهیشونو میپردازند بلکه صورت خرید جدید هم داند که پولش را نقد واریز می کنند منو این همه خوشبختی واقعیه میتونه بیشتر بشه بهتر بشه ) مرتبه شکرت
می بینید بچه ها وقتی خدای خودتون را باور میکنید وقتی باورتون توحیدی میشه همه و همه مسخ شما میشوند وای خدا چقدر من عاشق این کلمه مسخ هستم
بچه ها بخدا بخدا بخدا (اشک تو چشام جمع شد الان) کافیه بخواین، هرکجا، هر شرایطی، در هر زمانی بخدا ما همچین قدرتی داریم، فقط بیدار بشین، گول الانتون را نخورید بخدا میشه، مال من شده اتفاق افتاده دارم میبینم که خواستم و خدا چجوری داره حمایتم میکنه به این سیستم اعتماد کنید بخدا خیلی باحاله، خیلی خیلی خیلی بزرگ فکر کنید کوچک قدم بردارید و مطمئن باشید میشه میرسید
امروز که فایل باور رویاها را نکته برداری میکردم جاهایی که باعث میشد تو ذهنم جرقه بزنه را برش میدادم تا با موسیقی بی کلام میکسش کنم و بارها و بارها بشنوم یک درک جدیدی از سختی هایی که کشیدم بی پولی ها، عقب ماندن اجاره ها و درکل بگم تضاد بهتره چون همه اینها منو به این نقطه ای که الآن هستم رسوندن و خیلی هم عالی خیلی هم عالی شد و از نقطه ای که الان هستم خیلی راضی ام از آگاهی هایی که به دست آوردم از درک خالق بودنم خیلی راضی و سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم خدا را بی نهایت سپاسگزارم خیلی احساس شادی خوشبختی بزرگ بودن خاص بودن اشرف بودن و لذت می کنم خیلی احساس رهایی و آزادی دارم خیلی خیلی خیلیییییییییی!!!!
خدا را هزاران مرتبه سپاسگزارم چون امروز فهمیدم که مدارم نسبت به دیروز بالاتر رفته چون امروز با خانم رجائیان که از شاگردان استاد عباس منش هستند آشنا شدم و مکالمه ای باهاشون داشتم و چه قشنگ از باورهاشون میگفتند از اینکه اول از همه شرک را باید از وجودمون پاک بکنیم چقدر قشنگ توضیح میدادن که توحیدی بودن باور چه معجزهایی را پدید می آورد و اینکه وقتی فقط با خدا زندگی میکنی وقتی شریک زندگیتون خدا میشه زندگیتون بی نظیر میشه هرجا میری زیبا میشه با هرکی حرف میزنی مسخش میکنی و چیزی جلو دارتون نیست تا نذاره به هدف برسین خدایا بخاطر دوستان عباس منشی ام همچون رضا عطار روشن، مجید مرادی، خانم زدکارتیست، جعفر شکراله زاده، میکاییل خواجه و سایر دوستان عزیزم هم خانواده ایی های عزیزم و به خاطر خانم شایسته و بخاطر استاد گرامی ام ام که دلم واسش یه ذره شده امروزا هم کم پیدا شده و مطمئنم داره را دوره قرآن کار میکنه…. که امروزا فایل نمیدن بخاطر همه جهان بخاطر فراوانی ها ثروت ها سلامتی ها شادی ها و همه امکاناتی که داریم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
سفرنامه روز 12 ام
13971127
بنام خداوند مهربان
امروز هم روزی عالی بود با اینکه فکر میکردم که باور شانس و قرعه برای کسب ثروت یهویی و یا همراهی با یک دوست یا همکار یا همسر را کنار گذاشته ام و قتی که عمیق تر نگاه کردم اون زیرا باز یه دلخوشی هست که میگه اگه بشه چی میشه، تو یه برنامه ای برنده بشی یا تو قرعه کشی برنده بشی خیلی از مسائل ام حل میشه و فهمیدم که این باورهای محدود کننده خیلی به کار کردن نیاز دارن و امروز خیلی آگاه تر شدم امروز هم روز خوبی بود دیشب به یک تضادی برخورد کردم که باورهای محدود کننده من بر اساس تحریک عصبی عوامل اطرافم بخاطر بدهی های که به بار اومده و عدم تحصیل نتیجه مالی که موجب شد برم پشت بوم و قدم بزنم و با خدا صحبت کنم و ازش بخوام هدایتم کنه و کلی سپاسگزاری کردم و نعمتهایی که به من داده را شمردم و آروم شدم و بعد ازینکه یکم سپاسگزاری کردم بهم الهام شد اول لبخند بزن و پرانرژی باش و برو و با بچه هات بازی کن و کلی با دوتا پسر نازنینم بازی کردیم و کلی احساسم خوب شد ولی همچنان منتظر الهام شدم تا اینکه خوابم برد و خوابی عجیب دیدم من تو کوچه پس کوچه ها قدم میزدم و سر گردان بودم که به هر کوچه ای که میرسیم بن بست بود تا اینکه به یک مکان بزرگ رسیدم که چندین اتاق بزرگ آنجا بود و در هر اتاقی چند نفری به یک شغلی مشغول بودند نجاری، جوشکاری، سنگ کاری بنایی و در هر اتاقی یک شغلی دایر بود یه اتاق بود شبیه گلخانه و یه اتاق را هم داشتند موکت میکردند انگار میخواستند تو این اتاق ها فیلم بسازند و برای سکانس های مختلف فیلم آماده میکردند تا اینکه به غربی ترین اتاق این اتاق رفتم که یکی بود که حیوانات عجیب و غریبی مثل تمساح کروکودیل و مارمولک های بزرگ و مار نگه میداشت و یک حیاط خلوتی داشت که گل و لایی غلیض در حال جوشیدن بود و این حیوانات با عجله خودشون را تو این باتلاق می انداختند ویک جرثقیل در کنار باتلاق داشت سعی می کرد این حیوانات را نجات بدهد من که هاج و واج بودم و خیلی پریشان شدم و ترسیدم و خواستم از آن محیط فرار بکنم که تا از اون اتاق حیوانات پریدم بیرون با 40 پنجاه نفر مواج شدم که نشسته بودند و داشتند مراقبه دسته جمعی می کردند اما بطرف قبله نبودند و پشت به قبله بودند و این بار دوم است که من با جماعتی در خواب همراه می شوم که پشت به قبله می شوند و عبادت میکنند و با دیدن اونها قلبم یک باره آرام گرفت و تا خواستم به آنها ملحق بشوم از خواب پریدم امروز صبح کلی نشستم فکر کردم
و آخر به این نتیجه رسیدم که جهتی که من قبلا بسویش عبادت می کردم گل و لای و حیوانات خونخوار وحشی در حال خودکشی هستند و در طررف مقابل آن انسانهای آرامی بودند که در حال عبادت بودند و این خواب را تاییدی بر جدا شدنم از عقاید و باورهای غلط قبلی دانستم و از خدا خواستم که واضح تر و روشنتر هدایتم کند و یک نکته مثبت دیگری هم این بود که یک الهام عجیب غیر منطقی در مورد یک تصمیم کاری بهم شد که موجب جنجالی در ذهن من شد و یه حس میگفت فلان کار را انجام بده و نجوا میگفت مگه دیوونه شدی نکن همه زحماتت هیچ میشه خلاصه من بین این دوتا مونده بودم و چون نجوا میخواد منو بترسونه و نذاره به الهامم عمل کنم منم به الهام درونی ام اعتماد کردم و عمل کردم و ظرف یک ساعت یک نتیجه عالی گرفتم و عالی بود خیلی حسم خوب شد بچه ها امروز هم هوا بارانی بود ولی من بر خلاف باورهای قبلی که تو هوای بارانی بازار خرابه فروش فوق العادهای کردم و همه اینها لطف خداوند بود که از راههای مختلف به هدایت و حمایت من شتافت من فقط روی خدا حساب میکنم شما هم فقط روی خدا حساب کنید باور کنید میشه اتفاق می افته فقط کافیه بخواهید
در پایان از خانم شایسته عزیز و استاد گرامی ام تشکر میکنم که نوشته های ما را در هر غالبی که هست یا نیست منتشر می کنند
ثروتمند و سلامت و سعادتمند باشید
سفرنامه روز دهم
روز پنجشنبه
12971125
مسئله خوش شانسی یا اینکه همه چیز به نفع ما باشه یا اینکه به عبارت دیگه همه چیز عاشق ما و جذب ما بشوند، چقدر خوبه کلماتی که میخوام بنویسم تو خروجی ذهنم دارند همدیگر را هل می دهند تا جاری بشوند چقدر حال و هوای امروز عالی به هر طرف که نگاه میکنم بهر چیز و هر کس که نگاه می کنم احساس می کنم خدا داره باهام حرف بزنه و هدایتم میکنه امروز با هم تو این فایل از طریق استاد این پیام را گرفتم که فقط را نکات مثبت تمرکز کنم از اتفاقات مثبت زندگی ام صحبت کنم از شادی هام بگم و فقط دنبال اونها باشم و انتظار دیدن معجزات الهی باشم تا ببینم چطور اتفاقات خوبی را خلق میکنم و هدایت الهی را پذیرا باشم، امروز بین 400 نفر از همشهریان بودم که عاشق تغییر بودند و به یک سمیناری رایگان دعوت بودم و کلی مدرس آن جلسه را تحسین کردم بین 30 تا 40 سال سن داشت وای خدای من من امروز فهمیدم که چقدر بزرگ شده ام چقدر آگاه تر شده ام که داشتم تو یک سمینار شرکت میکردم که توش داشتند از موفقیت میگفتند ولی رفتن به این سمینار هم مهر تاییدی بر درست بودن مسیرم بر بهترین و خاص ترین بودن استاد عزیزم عباس منش، حقیقتش مدرس امروزی که من مهمان سمینار بودم تو دو ساعت حداقل چهار تا بور نادرست داشت ولی باز تحسینش میکردم چون تونسته بود 400 نفر را اونجا جمع کند و برایشان سخنرانی کند بنده خدا خیلی زحمت می کشید تا خوب و آگاه جلوه کند ولی هنوز کار دارد تا به گرد پای استاد من برسد وای دستش هم درد نکند که یک سوال من بین حرفهایش از جانب خدا از زبان ایشان پاسخ داده شد و سؤال من این بود که:
کنترل ذهن چگونه می تواند موجب سلامت زیستن ما بشود جوابش را بین یکی از اسلایدهای این عزیز یافتم :
خشم، عصبانیت و ناراحتی موجب از کار افتادن سیستم ایمنی بدن می شود
و در پایان سمینار شاهد یک باور درست و عمل صالح بودم که من همیشه فقط برای ربم رکوع و سجود می کنم ولی اون بنده خدا در برابر مردم رکوع کامل کرد و اینجا بود که رفیقم که تازه به عضویت سایت استاد عباسمنش در آمده رود گفتم می بینی؟
توحیدی که عباسمنش به مادرش داده اینست که فقط در برابر رب قدرت مطلق جهان سر خم کنیم خلاصه سمینار خوبی بود برای شناختن و آگاه شدن از درستی و توحیدی بودن آموزه های استاد عباسمنش عزیزم، استاد عزیزم حرف به حرف، حرفهایت را باور دارم و وحی منزل می دانم و به آنها متعهدانه عمل می کنم و با افتخار میگم که من نعمت اله صادقی عضو خانودا صمیمی عباس منش هستم و درکل روز عالی بود روزی که فراوانی ها رادیدم و با خانواده رفتیم و اهدافمون را لمس کردیم امتحان کردیم و دیدیدیم خیلی جا ها خیلی فروشگاهها همسرم خجالت می کشید که به داخل اون فروشگاهها بریم و یک تلوزیون 40 میلیون تومانی قیمت کنیم و یا یک لوستر 20 میلیون تومانی ببینیم ولی من از اعتماد به نفسی که حاصل 9 ماه کار شبانه روزی در این سایت بود من را میبرد جلو و قیمت میکردم جزئیات میگرفتم و اعتماد به نفسم بیشتر میشد و آنروز یک روز بی نظیری بود خیلی از دیروز بهتر بود و عالی و باور دارم فردایم از امروز هم بهتر خواهد شد سپاسگزارم از خدا که دوستانی چون شما دارم استادی چون عباس منش و خانم شایسته دارم
تن همتون سلامت جیبتون پر پول، لبتون خندون
سفرنامه روز نهم 13971124
امروز روز خیلی عالی برای من بود و خدا را خیلی سپاسگزارم که امروز به من این آگاهی را داد تا بدانم چگونه ذهن و روحم را یکی کنم با تحسین کردن زیبایی ها و ثروت های اطراف من حتی اگر مال من نباشد و از دید روح به زندگی کنم و به احساس یگانگی با منبع به من دست بدهد و من عطر خداوند را همه جا احساس میکنم و به هر چیزی نگاه میکنم خدا را می بینم و خدا برای من یعنی لبخند شادی ثروت و وقتی این لبخند رو در همه مخلوقاتش می بینم من هم لبخند میزنم و خیال من راحت می شود و این باور که خودم فکر میکنم و باور هایم را می سازم و محیط اطرافم را پدید میارم و همه چیز را راحت به دست می آورم و همیشه تو دنیای خودم هستم و افکارم را درست میکنم و مسائل بیرونی خود به خود درست میشود و همه چیز را خیلی ساده به دست می آورم و زمان زیادی را روی خودم سرمایه گذاری می کنم و واقعا خدا را شکر میکنم که داره منو آگاه میکنه و هدایتم میکنه امروز دیدگاه جدیدی کسب کردم که زندگی من مثل همون فیلمیه که از تو گوشیم نگاه میکنم و اگه خوشم میاد پاوسش میکنم و آنچه که دلم می خواهد را نگاه می کنم و کنترلش دست خودمه و در کل زندگی را خیلی راحت میگیرم و به هیچ چیز نمی چسبم و بابت همه چیز خیالم راحته و بخاطر همین احساسم خوبه و تنها چیزی که جدی میگیرم قوانین خدا و خودشه، و همیشه آرام و خونسرد ام و همه چی به راحتی اتفاق میفته و جهان همواره گسترش پیدا میکنه و این طبیعت و من این طبیعت را قبول دارم و طبیعی عمل میکنم و با طبیعت رشد میکنم خدایا سپاسگزارم بخاطر الهامات ام و ایمان دارم که فردای من از امروز بهتر خواهد بود پس فردای من از فردای من بهتر خواهد رابطه هام قشنگتر میشن ثروتم بیشتر میشن درآمدم از آسانترین راه ها هستند و خیلی حالم خوبه که راحت و آسوده و آزادم و همه چی براحتی و خود بخود اتفاق میفته و خیلی خیلی از زندگی ام راضی ام چون احساس یگانگی با خدا میکنم و خیلی شادم و روز بروز با انسانهای ثروتمند تر معاشرت داره بیشتر میشه چون من هم روز بروز دارم ثروتمند تر میشوم
سفرنامه روز هشتم 13971123
سلام استاد عزیزم صدات عشقه صدات انرژی بخشه استاد عزیزم قول م ی دهم از تک تک نکات این کلیپ استفاده کنم و به نتایج مالی بی نظیری برسم و احساسم بزرگتر بشه بهتر بشه و راحت زندگی کنم خوب زندگی کنم و تعهد میدهم که باز هر روز تغییر کنم هرروز بهترین بشم و به خودم و خدای خودم ایمان داشته باشم و همه چیز های فوق العاده ای که میخوامشون را بدست بیارم استاد عزیزم دستتون درد نکنه با عمل کردن به قوانین همه باورهای قبلیم را حذف کردم دوستام حذف شد دوستان جدیدی پیدا کردم با من همسنگ هستند عین من فکر می کنند مشتریانی دارم که عین من فکر می کنند تامین کننده هایی دارم که عین من فکر میکنند گویا که من و اونها و خدا یکی هستیم خلاصه بگم همش حالم خوبه همش فکر میکنم بهتر از دیروزم همیشه فکر میکردم وقتی میگین حرکت حرکت فیزیکیه ولی حالا فهمیدم حرکت حرکت ذهنیه به سمت خدا به سمت روحمون به سمت جهان قدرت هایی از درونم خودنمایی میکنه که یه چیز رو گم میکنم و فقط با احساس خوب گیداش می کنم هرروز سه تا هدف اصلیم رو مینویسم جزییاتشون رو شرح میدم اول از همه هر صبح وشب تجسمشون میکنم و اگر تونستم قدم فیزیکی هم بر میدارم و اگر نتونستم قدم فیزیکی بردارم باز احساسم خوبه و شب دویاره تجسمشون می کنم و من الان گذشته خودم رو فراموش کردم و همیشه در هرلحظه ای میگم از همین حالا باید شروع می کنم و قدم هامو محکم برمیدارم چون بار ها بهم با نشانه ها ثابت شده که مسیرم درسته و هیچوقت منتظر کسی نمیشم چون با وجود خدا از تمام عوامل بی نیازم چون فقط روی خدا حساب میکنم و طوری زندگی میکنم که اگه یه دقیقه دیگه هم بمیرم احساسم خوبه چون با خدا در خدا غرق بودم من اونم اون منم منو اون فرقی نداریم خدایا سپاسپزارم که احساسم خوبه چه نردبونی که هرچقدر بخوام میتونم بلندترش بکنم بزرگترش بکنم و به میوهای بهتری دست پیدا کنم و همه اونها که واقعی جلوه میکنند دستان خدا هستند که به یاری من شتافته اند و من همواره لذت میبرم و خوشم همتونو دوست دارم عاشقتونم امیدوارم خوش باشید
سلااااااااااام امیدوارم روز یکشنبه خوبی رو گذرونده باشید روز من که عالی بود
امروز 13971121 روز ششم سفرنامه من
آنروز یک روز خیلی خیلی خیلی عالی بود همه آگاهی ها دست در دست هم دادند تا قانون تکامل را به من بیاموزند مثلا دیشب با دوستم داشتم قرار دایر کردن یک بنگاه املاک را میذاشتم که امروز صبح بلند شدم و رفتم ببینم امروز باید کدوم فایل را ببینم که ببببللللللههههه فایل همین لحظه استاد بود که استاد در اون از نحوه گسترش دادن کسب و کار و موانع پیشرفت و عدم پیشرفت از جمله چک و وام و و نزول در کار و عوارض اون و موفقیت هایی که با باورهای ثروت آفرین میشه کسب کرد و اینکه هر سرمایه میلیاردی از یه جای کوچک آهسته آهسته سیر تکامل را طی کرده تا به اون حد سیده تو ضیح دادن و اینها را بارها و بارها گوش دادم و یهو متوجه پیام خانم شایسته در تلگرام شدم که در مورد پرسش یکی از دوستان در مورد کار کردن در زمینه ای که علاقه ندارند و فقط بخاطر پول ساختن کار میکنند راهکاری از طرف استاد آورده بودند که باور بنیادینی در آن بود که هر شغلی از بازیافت ضایعات گرفته تا طلا سازی و….
قابلیت گسترش و ثروتمند کردن صاحبان اون شغل رو دارن و باید ذهن با قلب همراه بشه آروم بشه تا ایده های خلاقانه بیاد و اجرا بشه و اگه قوانین رعایت بشه و عشق و علاقه و تمرکز رو کار مورد علاقه باشه دیگه کار تمامه!!!!!!!
خلاصه همه چیز دست به دست هم داد تا من باری دوباره از جانب خدا هدایت بشم و برگردم به جاده آسفالتی که استاد پیداش کرده اند و یه اتفاق خوب و جالب دیگه هم افتاد که جهان کسی رو بعنوان مشتری برایم هدایت کرد که حرفاش، عقایدش، باورهاش در مورد دین و خدا و جهان و کار کپی خودم بود و ماجرا از اونجایی شروع شد که این مشتری بصورت کلی به هرم مازلو اشاره کرد و من با لبخند گفتم نکنه داری به هرم مازلو اشاره میکنی که شوکه شد که من هم عین خودش اطلاعات داشتم ولی این مشتری برادرش از سن 16 سالگیش رفته بود آمریکا خودش چندین کشور مثل کانادا اردن انگلیس و آمریکا را دیده بود و از فرهنگ و سیستم دقیقشو می گفت گویا از قوانین بصورت دقیق آگاهی نداشت ولی کسی بود که نا آگاهانه به قوانین عمل میکرد شاید بخاطر آدمهای اطرافش بوده و کشورهایی که رفته بود خلاصه کلام آخرش این بود که تو ایران ثروت فراوان و اگه اینجا نتونی موفق بشی اونجا هم نمیتونی و آخرین جملش این بود که باید قانون تکامل رو طی کرد و بعد مهاجرت کرد….
خیلی جالب بود شاگردم که تو مغازه مذاکره ما رو میشنید بعدر فتن اون مشتری که الان از دوستای صمیمیم شد چوری که انگار ده ساله میشناسمش، میگفت که بهش این حس داده که من و مشتری انگار پس از سالها همدیگر رو پیدا کرده باشیم و فامیل از آب د ربیاییم ?
آره دوستان، من خیلی از شغلهام رو، جاهام رو مکانم رو عوض کردم چون از قانون تکامل خب گر نداشتم و همین باعث شد در عین خوب بودنم عبادتگذار بودنم پاک بودنم به جایی نرسم ولی دیگه فهمیدم داستان رو من الان کار دارم کاری که دوستش دارم و همه پستی بلندی هاش رو دوست دارم چون منو به تکامل میرسونه همه نتیجه ها و شکستها رو نعمت خدا میدونم هم درآمدش نعمته هم هزینش و دیدگاه امروزم خیلی جالب بود که هم دادنش هم از دست دادنم نعمته و دیگه خیالم راحته از کارم چون الان هم علاقه دارم هم را قوانین ثروت دارم کار میکنم و از خدا میخوام که من رو طوری هدایت منه که به زودی به زودی دوره های روانشناسی استاد رو تهیه کنم و خیلی خیلی خیلی در آسایش و آرامش ذهنی هستم امروز یک روز بسیار بسیار بسیار عالی بو د و خدا را بسیار سپاسگذارم و امروووز یکی از نشونه های تغییر مدار و تکامل ام را دیدم چون مشتری امروز من کپی کپی کپی من بود هر حرفی که میزد انگار داره فکر منو میخونه!!!
براییی استاد عزیزم و تیم زحمتکش اش و اعضای خانواده ام که شما عزیزان هستید آرزوی ثروت و سلامتی و تندرستی و درآمد آسان و روزهای خوش و انرژی فراوان و سعادت در دنیا و آخرت می کنم
سلام استاد بزرگ بزرگ بزرگ و خانم شایسته عزیز بخدا تو همین سفرنامه چهار پنج بار چنان شوک برقی بهم زده شد که برق از کلم پرید خیلی عالیه خیلی عالی خیلی آگاه تر شدم