توانایی تمرکز بر نکات مثبت - صفحه 3

516 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رها فروتن گفته:
    مدت عضویت: 3879 روز

    با سلام به استاد عباس منش عزیز

    خیلی برام جالبه میخواستم تو قسمت نظرات دوره عشق و مودت درباره تجربه زیبایی ی که برام پیش اومده بود در مورد رابطه ام با مرد یهودی بنویسم که استاد امروز این فایل رو تو سایت گذاشتن در مورد عقاید و شخصیت اون آقای اسرائیلی که چقدر انسانیت و شخصیت و درک و فهم بالایی داشت من رو به یاد همون مرد یهودی انداخت که من باهاش آشنا شدم برای دوستانی که سوال داشتن آیا کسی تو این دوره عشق و مودت تونسته نتیجه واضحی از روابط بگیره یا نه …بعد از درک قوانین و کار کردن روی خودم من این باور رو تو وجود خودم ساختم که من باید با کسانی در ارتباط باشم که از لحاظ جایگاه اجتماعی و ثروت تو مرتبه خیلی بالایی باشن و خودم رو یه انسان فوق العاده ارزشمند میبنیم درسته الان تو جایگاه اجتماعی بالایی نیستم و خانوادم وضعیت مالی بسیار نا مناسبی داره ولی منکه قرار نیست تا ابد تو این جایگاه باشم و تو این شهر کوچیک و این خانواده زندگی کنم و این باور من باعث شد تو فضای اینترنت با مردی آشنا بشم که انگار از طرف خدا اومده بود و حرفهاش چنان انگیزه و امید و اعتماد به نفسی بهم داد و حس خوب و مثبتی پیدا کردم که بدون اینکه یه لحظه تردید داشته باشم تصمیم گرفتم برم تهران دیدن اون مرد و من یه شب تا صبح باهاش حرف زدم و بهش گفتم میخوام بیام دیدنت و اون شکه شد گفت چرا میخوای بیای !!! من فقط خودم میدونستم چرا میخوام برم برای اینکه خودمو بشناسم و ببینم چقدر تونستم رو باورهام کار کنم و چقدر اعتماد به نفسم بالا رفته چون من سالهای زیادی از عمرم رو تو بحث ارتباطات مشکل داشتم یعنی حتی توانایی حرف زدن با جنس مخالف رو هم نداشتم و دچار مشکلات شدید روحی بودم و خودم رو یه انسان حقیر بدبخت میدیدم وقتی این مرد که اسمش الن بود بهم گفت که پدرش چقدر ثروتمند بوده و هتل داشتن تو ایران و قبل از انقلاب از ایران رفتن و از بیزنس ها و درامدهای میلیاردی که داشت برام حرف زد دوست داشتم برم از نزدیک یه ادم با کلاس خوشتیپ پولدار رو از نزدیک ببینم که ازش ایده و انگیره بگیرم و باورهاشو بشناسم این در حالیه که من تو خونه پدرم حتی اجازه ندارم از خونه تنهایی برم بیرون چون تو یه شهر خیلی کوچیک زندگی میکنم و خودمم دوست ندارم برم بیرون و اگه با صداقت بخوام بگم خانواده من از لحاظ فقر فرهنگی و مالی بسیار تو سطح پایینی هستن و انگار من الان دارم تو یه خانواده افغانی زندگی میکنم که زن و دخترهاشون ر و تو خونه حبس کردن و پدرم نمیتونه هزینه های اولیه زندگی ما رو تامین کنه و خونه ما یه جای دور افتاده خارج از شهره و یه هو زد به سرم از شهرستان بلند شم برم دیدن الن که یه شب رو به خاطر دل خودم زندگی کنم و حتی یه درصد به این فکر نکردم که من دخترم و اون مرد متاهل و از بچگی ساکن امریکا بوده و ممکنه بلایی سرم بیاد و بترسم که نکنه پدرم اجازه نده برم و …من به بهانه گرفتن مدرک دانشگاهی ام گفتم باید یکی دو روز برم دانشگاه و خانوادمم هیچ جلومو نگرفتن و من تونستم به راحتی از خونه بزنم بیرون و از ته دلم نفس بکشم و ازادی رو احساس کنم و رفتم تهران و به ادرسی که الن بهم داده بود رفتم البته به همون اندازه که برم تهران پول داشتم و الن گفت من هیچ نمیگم بیا ولی اگه دوست داری بیای من هزینه سفرت رو بهت میدم و اون مرد پدرش ایرانی بود اسمش الن بود و از دوران بچگی اش لس انجلس زندگی کرده بود و حتی فارسی نوشتن رو بلد نبود و برای گرفتن ملک پدری اش که بهش ارث رسیده بود به تهران اومده بود و پدرش یکی از هتلداران بزرگ ایران بوده و از نظر جایگاه اجتماعی و خانوادگی تو سطح بالایی بودن و مثل پادشاه زندگی میکردن ولی این ملک رو تو ایران نفروختن استاد تو دوره گام به گام تا استقلال مادی گفتن که یهودی ها اصلا اهل فروختن ملک نیستن و من فهمیدم واقعا این یه قانونه انگار … پدر الن یکی از خونه هاشو که تو بهترین جای تهران بود قیمت بسیار بالایی داشت به پسرش داده بود و الن اومده بود دنبال ارث پدر ولی به اندازه ای شکه شده بود که مردم ایران چرا اینطور هستن که انگار اومده بود تو یه کره دیگه و همش میگفت من متوجه نمیشم چرا وقتی من میرم تو یه اداره دولتی میگم مگه شما خدا رو باور ندارین همه چنان بهم نگاه میکنن که انگار من کافرم چرا ایرانی ها فکر میکنن جای مهر رو پیشونی و ریش داشتن ادم رو به خدا میرسونه وقتی فهمیدن من یهودی هستم انگار دارن با قاتل پدرشون حرف میزنن و من میگم حقم رو میخوام و همش پرونده من رو به تعویق میندازن برو شیش ماه دیگه بیا برو یک سال اینده بیا و وکیلم نمیتونه کاری کنه من به حقم برسم و گفت اتفاقا وکیلم ازین ادمای هم شکل و قیافه خودشونه و هیچ نمیتونه منو قانع کنه چرا ملک منو بهم نمیدن …خلاصه استاد این مرد الان تو لاس وگاس به اندازه ای املاک زیادی داره که شاید هیچ نیازی به اون ملک تو تهران نداشته باشه ولی بحث این نوع برخورد ایرانی ها با یه یهودی بود که بدون هیچ دلیلی از بچگی ما رو با مرگ بر اسرائیل و امریکا بار اوردن و فکر میکنیم یه یهودی نجسه و یه مسلمان پاکه ولی من یک شب با اون مرد بودم فهمیدم که خداشناس واقعی همون مرد بود به اندازه ای احساس امنیت داشتم و هر چی بیشتر باهاش حرف میزدم انگار کل قوانین کیهان رو تو وجودش داره به اندازه ای ایمانش به خدا زیاد بود حس کردم دارم به یه ادم مقدس حرف میزدم به اندازه ای حجب و حیا داشت که حتی نمیخواست به من نگاه شهوت داشته باشه من رفتم تو یه کاخ بالاشهر تهران و به اندازه ایی احساس امنیت کردم که تا حالا به اون راحتی نبودم و به اندازه ای رو خودم کار کردم که هیچ دیدن اون خونه و الن برام شکه اور نبود چون بارها و بارها خودم رو تو اون ثروت دیده بودم و با اون مرد تا صبح مثل دو تا دوست معمولی حرف زدیم و از انواع خوراکهای لذیذی که تو خونه بود میخوردیم و همش خنده بود و شوخی و بحث های خیلی عادی و به دوستاش توی امریکا زنگ زد گفت بچه ها اگه بدونید کی اومده پیشم یه دختره از شهرستان بلند شده اومده تهران که من رو ببینه و تو برنامه ایمو تصویری که حرف زدیم دوستاش گفتن وای خدای من الن این دختر چقدر زیباست و با الن من تونستم بفهمم واقعا از زندگی چی میخوام شاید همه بگن وای تو مرتکب گناه شدی و رفتی یه شب خونه یه مرد باهاش تنها بودی ولی من هیچ گناهی مرتکب نشدم و الن چه انسان با شرافتی بود که اون یه شب رو برای من بهشت کرد و شاید نتونست درک کنه من واقعا چرا رفتم و منم نخواستم از بدبختی ها و مشکلاتم براش بگم که چه سختی هایی تو زندگی کشیدم و چه پدر و مادری دارم …ولی باورهایی تو ذهن من انداخت که انگار از زبان خود خدا باهام حرف زد بهم گفت من نمیدونم هدفت چیه و میخوای برای اینده ات چیکار کنی ولی تو موفق میشی و من چقدر اعتماد به نفسم بالا رفت و فهمیدم باورهام واقعا تغییر کرده واقعا برام ارزش داشت که اون همه راه رو فقط برای دیدن مردی رفتم که تو اینترنت باهاش اشنا شدم و حتی یه لحظه شک نداشتم که کارم اشتباهه ولی به قول استاد برای اولین بار که باهاش حرف زدم گفت من یهودی هستم یه لحظه شکه شدم و ترسیدم ولی بیشتر که باهاش حرف زدم فهمیدم چقدر انسان مثبت و با ایمانی بود و اینم بگم من دوران دانشجویی متاسفانه وارد رابطه های بسیار نامناسبی شدم با کسایی که ادعای دین داری داشتن و درس ایمان و اخلاق رو به دانشجو ها میدادن ولی الن هیچ ادم ندید بدیدی نبود که بخواد به من نزدیک بشه با اینکه من واقعا از لحاظ اندام و زیبای چهره ام کم ندارم ولی خیلی حد و حدودش رو رعایت کرد و اون اولین و اخرین دیدار ما برام خیلی تجربه لذت بخشی بود و بهم یاد داد انسانیت و ایمان به خدا یعنی چی واقعا به حرفهای استاد تازه دارم میرسم که برای خدا مرزی وجود نداره و انسانها هیچ تفاوتی برای خدا ندارن که ما رو اینهمه از هم دور کردن و دشمن دشمن میکنن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      حس سپاس گزاری گفته:
      مدت عضویت: 3914 روز

      سلام خانم فروتن بسیار متن زیبایی بود،واقعا خیلی چیزها از شما و آلن یاد گرفتم.

      موفق باشید

      خوب حس تون منتقل شد.

      امیدوارم، از ته قلبم امیدوارم با اولین تغییر باور و حرکت به بزرگ ترین خواسته هاتون برسید .

      شما لیاقت شو دارید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رها فروتن گفته:
        مدت عضویت: 3879 روز

        ممنونم آقای شفیقیان واقعا به تصویر کشیدن احساس رهایی از بند باورهای اشتباهی که سالها باهاش بزرگ شدم خیلی راحت نیست واقعا آزادی از بند تفکرات خانواده و جامعه و دین و مذهب و قضاوت نکردن در مورد دیگران سخت ترین کار دنیاس و هر کسی بتونه تو این موضوع به موفقیت برسه بزرگترین لذت دنیا رو تجربه کرده من تو خانواده ای بزرگ شدم که اینقدر دچار فقر فرهنگی بودن و پدرم به اندازه ای ادم بدگمانی بود که حتی به مادرم اجازه نمیداد یک شب خونه پدرش بخوابه و چون خودش ادم چشم حرومی بود و به زن و دخترهای مردم چشم داشت فکر میکرد همه به زن و دخترهاش چشم دارن و مادرم به اندازه ای ادم حقیر ترسو و توسری خوری بار اومده بود که جرات نداشت بدون اجازه پدرم بره سر کوچه نون بخره و کافی بود یه لحظه دیر می اومد خونه تو کوچه جلو چشم مردم شروع میکرد فحش دادن و کتک زدنش و…من سالها با این ترسهای واهی زندگی میکردم و احساس بدی داشتم که اسیر اینچینین خانواده ای شدم ولی من بعد از اینکه تونستم رو خودم کار کنم الان چنان قدرتمندی رو تو وجودم احساس میکنم که به خاطرش واقعا از خدا سپاسگذارم الان انگار خدا یه مهر خاموشی گذاشته رو لب پدرم و برادرهام و جرات ندارن با من حتی یک کلمه بحث کنن تازه متوجه درک این قانون میشم که وقتی روی خودت کار کنی چقدر رفتار دیگران باهات عوض میشه و دیدگاهت به زندگی و جامعه تغییر پیدا میکنه …

        منم برای شما آرزو میکنم هر جا هستین شاد و سلامت و ثروتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      رضا عطارروشن گفته:
      مدت عضویت: 3795 روز

      سلام دوست عزیز

      وقت شما بخیر

      از شما تشکر میکنم برای داستان زیبایی که به اشتراک گذاشتید

      خیلی وقتها فکر میکردم که نام مسلمانی و ادعای مذهبی کردن باعث تمایز من با دیگر انسانها و بنده های خدا میشه

      ولی مدتهاست که این باور رسیدم که چه بسا این نامی که از روز اول روی من گذاشتن سبب شد که خودم هیچ تلاشی برای انسان بودن نکنم

      و وقتی متن شما رو خوندم بیشتر به این باور رسیدم که انسان بودن والاتر از مسلمان بودن است

      از شما تشکر میکنم و بهترین ها رو برای شما آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        رها فروتن گفته:
        مدت عضویت: 3879 روز

        سلام و درود به شما اقای عطار روشن از لطف شما ممنون و سپاسگذارم متاسفانه باورهای مذهبی که ما از بچگی باهاش بزرگ شدیم ما رو تو قالبی نگه داشته که خود واقعی ما نبوده …

        من یاد گرفتم ادما هرچقدر روح بزرگی داشته باشن خداگونه تر رفتار میکنن خارج از دین و مذهب و ملیت هر انسانی روح خدا رو تو وجودش داره .مطمئنم که شما یه انسان فوق العاده ارزشمند هستین و روح بزرگی دارین

        ولی این موضوع مربوط به تمام ادما میشه که هر چقدر ادما از خدا دورتر باشن خودشون رو گم میکنن ولی یه باور اشتباه و یه فریب بزرگه که بعضی مسلمانها دارن فکر میکنن فقط اونا برای خدا ارزش دارن و دچار اعتماد به نفس کاذب میشن و یه جورایی دچار توهم میشن

        ان شاءالله هر جا هستین شاد و سلامت باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      میلاد صمیمی گفته:
      مدت عضویت: 3711 روز

      دوست عزیز سلام.

      مطمئنا این تضادهایی که شما در زندگی باهاش مواجه شدید سکوی پرتاب شما به سمت موفقیت است باید خداوند را روزی هزار بار شکر کنید که اینقدر به موفقیت شما مشتاق است…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        رها فروتن گفته:
        مدت عضویت: 3879 روز

        سلام و درود آقا میلاد عزیز بله قطعنا همینطوره ..من بعد از شناخت خدای واقعی ام از هر چی دلبستگی و وابستگی رها شدم و واقعا تو یکی دو سال گذشته به زندگی عادی برگشتم و انگار تمام ثروت دنیا و آرامش دنیا رو دارم و هر روز از خدا سپاسگذارم که من رو به مسیر موفقیت گذاشته

        ان شالله هر جا هستین شاد و سلامت و ثروتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      ستاره بنی نجاریان گفته:
      مدت عضویت: 3899 روز

      سلام دوست نازنینم خانم رها فروتن عزیز. تجربه بسیار زیبا و آزادانه و جسورانه ای بود . بسیار لذت بردم از رشدی که به خاطر این جسارت در وجودتان آن را یافتید . خداوند مهربان همیشه و در همه حال در حال هدایت انسانهاییست که به او ایمان دارند. به شما تبریک میگویم و ایمان دارم که هرروز موفق تر و ثروتمند تر و خوشبخت تر میشوید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        رها فروتن گفته:
        مدت عضویت: 3879 روز

        سلام ستاره خانوم مهربون از حسن توجه شما سپاسگذارم . راستش من از تیر ماه 95 که درسم تموم شد و به خونه پدرم برگشتم تا زمستان شاید به اندازه انگشت های دست و یا کمتر از خونه بیرون رفتم و چندین ماه تو یه اتاق شب و روز همش خونه بودن منو به اندازه ای کلافه و آشفته کرده بود که دیگه مغزم کار نمیکرد که درست و غلط چیه فقط میخواستم به هر بهانه ای فقط بزنم بیرون که خدا رو شکر خیلی عالی و لذت بخش بود برام و اصلا پشیمون نشدم .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      بشیر احمد گفته:
      مدت عضویت: 2375 روز

      سلام خانم فروتن

      امید وارم سالم و خوشحال باشید

      داستان خیلی زیبای نوشتید ممنون

      من هم روزها با خارجی ها سر و کار دارم خیلی انسان های خوبی هستند خیلی خیلی به نماز و به قرآن ما از خود ما بیشتر احترام دارند.

      از اون جای خوشم اومد که گفتید انگار من در خانواده افغانی هستم خخخخخخخخخخخ

      چون من افغانی هستم و همین الان هم در هرات افغانستان هستم

      شاد و سالم باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رها فروتن گفته:
        مدت عضویت: 3879 روز

        سلام و درود به شما دوست عزیز آقای اعتماد

        ازتون ممنونم که وقت گذاشتین و مطالعه کردین و من رو به این صفحه سایت هدایت کردین مدتها پیش این کامنت رو گذاشته بودم و کاملا فراموشش کرده بودم که قبلا کجا بودم و چه باورها و افکاری داشتم و الان کجا هستم…

        راستش ما تو ایران اینقدر که ذهنیت بدی درباره اقوام مختلف که تو ذهنمون ساختن و هر کشوری رو با یه سری ویژگیها به ما معرفی کردن در حالی که اونا واقعیت اون جامعه نیست

        حتی یادمه یه بار تو بی بی سی یه متند نشون داد که تو اون فیلم من خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم که واقعا تو دوران گذشته افغانستان اون طور ذهنتیه واقعا وجود داشته …

        و اینطور باورهای ما شکل گرفته متاسفانه و ما تو ناخوداگاهمون رفته که مثلا عربها اینطورن و یا ترکها اینطورن و یا افغانها این شکلی با زنهاشون برخورد میکنن و تو گذشته من ناخوداگاه میخواستم درباره خانواده ام مثال بزنم میگفتم پدر من مثل افغانی ها دوست داره با زن و بچه اش رفتار کنه و ادم متعصب و بدگمانیه و دوست نداره ما از خونه بیرون بریم یا کسی بیاد خونه ما …

        در حالی که الان میدونم اصلا افغانستان شرایطش مثل گذشته نیست و الان من این ذهنیت رو درباره هیچ قومی ندارم و درباره پدر خودمم دیدگاهم تغییر کرده و باورهای من نسبت به چند سال قبل خیلی تغییر کرده که به لطف خدای مهربون الان خودم تو تهران تو یه شرایط خیلی عالی تنهایی زندگی میکنم و همه اعضای خانواده و فامیل من این موضوع رو میدونن که من تنها زندگی میکنم و روزی من با بهانه های دروغ و نقش بازی کردن باید خانواده خودم رو راضی میکردم که میخوام برم تهران که فقط یک روز به خاطر دل خودم زندگی کرده باشم و الان خدای مهربون برای من موقعیتی فراهم کرده که تمام زندگی من متعلق به خودمه و هیچ ترسی و ابایی از کسی ندارم که بخوام برای کسی نقش بازی کنم و تظاهر کنم …

        به هر حال ازتون ممنونم که من رو یاد گذشته انداختین و یه من یاد قانون تکامل رو یاد اوری کردین… هر جا هستید شاد و پیروز باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      Beyond گفته:
      مدت عضویت: 2485 روز

      سلام رهاجونم

      مثه همیشه کامنتت اشکمو دراورد

      مرسی که کامنت مینویسی و از افکار بسیار بزرگ و قدرتمندت برامون میگی

      منم مصمم کردی که ادمهایی وارد زندگیم شند که افکار بزرگ و شخصیت محکم و عقاید ارزنده دارند.ثروتمند واقعیند.به خدا واقعی باور دارند نه اینکه ادعا یا توهم

      خیلی لذت بردم

      خداروشکر که خداجون امشب منو به کامنتهای قشنگ هدایت کرد

      خیلی دوستت دارم

      بااروزهای روز به روز شادی و گسترش بیشتر روح و افکار و شخصیت زیبات

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رها فروتن گفته:
        مدت عضویت: 3879 روز

        سلام و درود به شما دوست عزیزم خانم دانشمند مهربون از اینکه همیشه به من لطف و محبت دارید سپاسگذارم …اون کامنت رو با تمام دل جون نوشتم چون تجربه بی نظیری بود و باعث شد خیلی باورهای من تغییر کنه …آدما هر چقدر نسبت به موضوعی محدود تر باشن حریص تر میشن وقتی از چیزی دورشون کنی بیشتر تمایل به سمت همون کار پیدا میکنن و من یادمه دوران دانشگاه که تو اتاق یکی از استادهای فسلفه ام میرفتم که برای یه سری کارهای تایپ بهش کمک کنم اینقدر که نگاه شهوت امیزی داشت من احساس معذب بودن و شرم و حیای زیادی داشتم از اینکه وارد اتاق اون استادم بشم و حتی خود من هم که سالها تو محدودیت زیادی بودم برای رها شدن از اون قفس واقعا خودم رو به اب و اتیش میزدم و بزرگ ترین رویای زندگیم فرار از اون موقعیت بود که وقتی الان تنها زندگی میکنم هرگز هرگز هرگز هیچ تمایلی ندارم برای اینکه کسی بیاد تو زندگیم و فقط دوست دارم با خودم تنها باشم و حتی اگر روزها از خونه بیرون نرم زمان رو نمیفهمم کی شب میاد کی صبح میشه…

        اون مرد یهودی به معنای واقعی کلمه پر پر پر بود از همه چیز و هرگز به خاطر اینکه با من وارد رابطه بشه به من دروغی نگفت مثل بعضی مردهای ایرانی که بگه من از زنم متنفرم ما مشکل داریم زنم به من توجه نداره و بخواد با دروغ سرم رو کلاه بزاره که من رو تهران بکشونه و ازم سو استفاده کنه به من هیچ وقت نگفت بیا بلکه من بودم تصمیم گرفتم برم و اونم گفت سعی میکنم لحظات خوبی رو تو این یک روز برات بسازم و واقعا یکی از بهترین حماقت های زندگیم بود که به رشدم کمک کرد بتونم پا روی ترسهام بزارم…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      دریا گفته:
      مدت عضویت: 1998 روز

      سلام خانم فروتن

      دوست عزیز واقعا تحسینتون کردم به خاطر پا گذاشتن روی ترسهاتون به خاطر جسارتتون

      به خاطر این همه شهامت

      واینکه چقدر صادقانه تجربتون رو اینجا با ما به اشتراک گذاشتین واقعا جای تحسین کردن داره

      سپاسگذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فرزانه فدایی گفته:
      مدت عضویت: 1907 روز

      سلام عزیزم

      امیدوارم حالت عالی باشه من کامنتت رو خوندم و شجاعتت رو تحسین میکنم و بعد از اینکه هدایت شدم به این کامنتت. همه کامنتایی ک نوشته بودی در مورد خودت و گذشتت رو خوندم و دیدم که محصولات زیادی رو از استاد داری خیلی خیلی کنجکاو شدم در مورد شرایط الان زندگیت بدونم الان چطوره حالت و تو این شیش سالی که عضو سایتی و محصولات رو داری و بعد از داشتن اون شرایط بد و تضاد های گذشتت الان حال زندگیت چطوره آیا تونستی اون فرد رویاییت رو ب زندگیت جذب کنی و وضعیت اقتصادیت چطوره خیلی خیلی دوست دارم هر وقت این کامنت من رو دیدی ب سوالام جواب بدی ممنون عزیزم

      هر کجای این کره خاکی که هستی خوش بدرخشی 😘😘😘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    پویا گفته:
    مدت عضویت: 3873 روز

    سپاسگزارم استاد فوق العاده زیبا بود. شما بى نظیرید. عاشقتونم. عاشق تى شرتتون هم هستم.

    این دقیقا همون فایلى که الان خیلى بهش نیاز داشتم بود.

    صبح توى تمرین فانوس دریاییم از خدا خواسته بودم کمکم کنه تا امروز حالم خیلى خیلى خوب باشه. و اینم پاسخ خداوند بود.

    خدایا شکرت. خدایا شکرت. خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3347 روز

    الظن الصواب من شیم او لی الالباب: گمان درست از خصلتهای خردمندان است

    سلام

    بابت زیباییهای زندگیمان، دفتری را همیشه دارم که نامش هست زیباییهای زندگی، و همیشه مثبت ترین نکات را در آن در مورد هر کسی و هر چیزی می نویسم.

    افکار منفی است که باری اضافی برای ذهن ما ست و آن را بیمار می کند، با دید مثبت با افکار مثبت با عبارات مثبت ، مثبت اندیشی را عادت خود می کنیم و خود را از این با راضافی خلاص می کنیم و دیگران نیز انرژی می گیرند.

    قضاوت نکردن در مورد دیگران را از وجودم پاک کردم و قضاوت کردن ذهن خود را در خود پرورش می دهم که نگذارم افکار منفی در وجودم رخنه کند و یکسره بر باورهای مثبت و افکار مثبت باشد.

    ارزش و دوست داشتن را در مثبت نگری دیدم.

    حسبنا الهس و نعم الوکیل: ال عمران 173

    خداوند ما را بس است و نیکو حمایتگری است

    سوالی از خدای مجیب خود داشتم و از او پرسیدم ، خداونددر پاسخ به من الهام کرد که باید صد در صد مثبت نگر آن مورد باشی و چند ساعتی از الهام خدا نگذشته است که این فایل شما را هم دیدم که من آنرا از طرف خداوندمجیبم می دانم. متشکرم

    یا ایها الذین امنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم… حجرات 12

    ای کسانیکه ایمان آورده اید از بسیاری از گمانها بپرهیزید چرا که بعضی از گمانها گناه هستند.

    به امید سلامتی و سعادت و شادی همیشگی شما و دیدار شما

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  4. -
    ایمان نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 3835 روز

    با سلام به استاد عزیزمون و خانواده صمیمیش. فقط میخواستم بگم که این فایلهای رایگان رو به چشم اینکه غیر رایگانه نگا کنیم. انگار براش هزینه دادیم. چون صحبتهای استاد از نظر فرکانسی و سطح آگاهی مطالب فوق العاده است و واقعا ارزشمنده. این آگاهیها واقعا عالیه. اینجوری میتونیم بهتر نتیجه بگیریم. وقتی که با دقت و توجه بیشتری گوش کنیم. در پناه حق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    نيكو گفته:
    مدت عضویت: 3587 روز

    سلام آقای عباس منش استاد بزرگوار

    واقعا مثل همه فایلها عالیییییییی بود . .

    چقدر عوض شدن باورها زیباست وقتی سعی میکنی دلتو از زنگار پاک کنی وقتی از خدا میخوای ایمانتو بیشتر کنه وقتی شب و روز سعی میکنی روی خواسته هات توجه کنی و مرتب مینویسی و مینویسی ،وقتی آرزوت میشه باور بیشتر خدا و رسیدن بهش ،وقتی تغییراتتو با تمام وجود احساس میکنی و نتایجشو میبینی.

    استاد با گوش دادن به این فایل انرژی زیادی گرفتم . برای تمام موفقیتهاتون بسیار خوشحالم .

    خدایا شکرت شکرت شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    رحمت اله غیاثوند گفته:
    مدت عضویت: 3578 روز

    با سلام به استادعزیزوتمامی دوستان گرامی

    چقدردنیای من قشنگ وزیبا شده است ! بله فقط با توجه کردن به خوبیها وزیبایی وکلاممون به این حس زیبا می رسیم . جاییکه انسانهای دیگر همجون پاره ای از وجود خودتون می بینید ” خدا را ذر وجوذمون می بینیم ” بسیا سپاسگزارم ای مهربانم.

    خـــــــــــــــدایــــــــــا…

    دلتنگم

    برای کسی که مدت هاست بی انکه باشد

    هر لحظه با فکرش” زندگی کرده ام

    آرزو دارم یه روزی یه جایی شما رو بینم.

    باسپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    محمد موتیوه گفته:
    مدت عضویت: 2984 روز

    ای دوست قبولم کن و جانم بستان

    مستم کن و وز هر دو جهانم بستان

     

    با هر چه دلم قرار گیرد بی تو

    آتش به من اندر زن و آنم بستان

     

    ای زندگی تن و توانم همه تو

    جانی و دلی ای دل و جانم همه تو

     

    تو هستی من شدی از آنی همه من

    من نیست شدم در تو از آنم همه تو

     

    خود ممکن آن نیست که بردارم دل

    آن به که به سودای تو بسپارم دل

     

    گر من به غم عشق تو نسپارم دل

    دل را چه کنم بهر چه می‌دارم دل

     

    در عشق تو هر حیله که کردم هیچ است

    هر خون جگر که بی تو خوردم هیچ است

     

    از درد تو هیچ روی درمانم نیست

    درمان که کند مرا که دردم هیچ است

     

    من بودم و دوش آن بت بنده نواز

    از من همه لابه بود از وی همه ناز

     

    شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید

    شب را چه کنم حدیث ما بود دراز

     

    دل تنگم و دیدار تو درمان من است

    بی رنگ رخت زمانه زندان من است

     

    بر هیچ دلی مباد بر هیچ تنی

    آن کز قلم چراغ تو بر جان من است

     

    ای نور دل و دیده و جانم چونی

    وی آرزوی هر دو جهانم چونی

     

    من بی لب لعل تو چنانم که مپرس

    تو بی رخ زرد من ندانم چونی

     

    افغان کردم بر آن فغانم می سوخت

    خامش کردم چو خامشانم می سوخت

     

    از جمله کران‌ها برون کرد مرا

    رفتم به میان و در میانم می سوخت

     

    من درد تو را ز دست آسان ندهم

    دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم

     

    از دوست به یادگار دردی دارم

    کان درد به صد هزار درمان ندهم

     

    اندر دل بی وفا غم و ماتم باد

    آنرا که وفا نیست از عالم کم باد

     

    دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد

    جز غم که هزار آفرین بر غم باد

     

    در عشق توام نصیحت و پند چه سود

    زه رآب چشیده‌ام مرا قند چه سود

     

    گویند مرا که بند بر پاش نهید

    دیوانه دل است پام بر بند چه سود

     

    من ذره و خورشید لقایی تو مرا

    بیمار غمم عین دوایی تو مرا

     

    بی بال و پر اندر پی تو می‌پرم

    من کَه شده‌ام چو کهربایی تو مرا

     

    غم را بر او گزیده می باید کرد

    وز چاه طمع بریده می باید کرد

     

    خون دل من ریخته می‌خواهد یار

    این کار مرا به دیده می‌باید کرد

     

    آبی که از این دیده چو خون می‌ریزد

    خون است بیا ببین که چون می‌ریزد

     

    پیداست که خون من چه برداشت کند

    دل می‌خورد و دیده برون می‌ریزد

     

    عاشق همه سال مست و رسوا بادا

    دیوانه و شوریده و شیدا بادا

     

    با هوشیاری غصه هر چیز خوریم

    چون مست شدیم هر چه بادا بادا

     

    از بس که برآورد غمت آه از من

    ترسم که شود به کام بدخواه از من

     

    دردا که ز هجران تو ای جان جهان

    خون شد دلم و دلت نه آگاه از من

     

    ما کار و دکان و پیشه را سوخته‌ایم

    شعر و غزل و دو بیتی آموخته‌ایم

     

    در عشق که او جان و دل و دیده‌ی ماست

    جان و دل و دیده هر سه را سوخته‌ایم

     

    شعر از مولوی (مولانا رومی)

    سپاس فراوان از شما استاد عزیز و داستان خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    مهرداد مرادی نظیف گفته:
    مدت عضویت: 3805 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستان مهربان و شادم

    استاد لحظه ایی که گفتین از ایشون پرسیدم شما اهل کجا هستید و گفتند اسرائیل ( همیشه که شما صحبت میکنید چنان در عمق حرفاتون میرم که انگار خودم اونجام و دارم اون کار انجام میدم ، شما نیستید ، من خودم هستم و همه این اتفاقات خودم هستش و … ) یک لحظه جا خوردم و ذهنم مقابله کرد و به قول شما همه نکات منفی اسرائیلی ها که به ما ها از بچگی گفته بودن امد و یک لحظه خودم اینجور دیدم که فقط دارم لبخند میزنم و جوابی در مقابل اون وصف زیبای اون آقا ندارم.

    استاد با نکته ایی که گفتین من خودمم که دقیق به روابط نگاه کردم میبینم واقعا چرا تو نگاه اول از افراد دنبال نکات منفی هستم نه اینکه خودم بخواما نه ! ناخودآگاه هستش که بعدش خودم آگاهانه روی نکته مثبتش تمرکز میکنم ولی واقعا چرا اینجوریه ؟؟؟؟ و برام خیلی جالب شد که بهش فکر کردم ، چون هر وقت به مسئله ایی فکر میکنم و چرا چرا چرا میگم جوابش هم میاد و از اون به بعد به نکته مثبت فکر میکنم و در مدار درست قرار میگیرم و اتفاق مثبت اون قضیه برام میفته و اینو دقیقا حس کردم .

    و استاد در مورد این گفتین که اونجا اکثریت نکات مثبت میبینند من همین یک ساعت پیش داشتم صفحه اینستاگرام یکی از دوستان میدیدم که خانم ایرانی هستند و هدفشون اینه که دور دنیا رو با دوچرخه ماجراجویی کنن و دارن انجام میدن . و وقتی که توی لندن بودن ایشون از انگلیس و مردمش خیلی تعریف و تمجید میکرد و تو یکی از نوشته هاشون اینو نوشته بودن که از زبان خودشون من منتقل میکنم:

    (((( نیل کاراکتر بامزه این روزهاست تو این دو ماه اخیر تو سفر به انگلیس دائماً تو جمع های رسمی و غیررسمی خودشون منو دعوت میکنه که

    که با فرهنگ اصیل و قدیمی انگلیسی بیشتر اشنا بشم، باهم ساعت ها از هر موضوعی صحبت میکنیم و شغلش خیلی هیجان انگیزه ؛که من حتی هنوز ترجمه اش نکردم اونقدر طولانیه ؛

    Professor Neil Greenberg

    Royal College of Psychiatrists Lead for Military and Veterans’ Health

    President of the UK Psychological Trauma Society?

    با وجود همه مقاماتش و کسانی که تو این راه دیده بود ، واسه من نماد یه ادم کاملا خودمونی و فروتن و دوست داشتنیه که وقتی تو ذهنم تصور میکنم اگر الان تو ایران هم چنین سمتی بود بازم اینجوری منو بغل میکرد و به من بگه بخند و شاد باش و بذار همه فکر کنن دیونه هستی اینجوری بهتره ……این ها فرشته اند.

    )))

    من خودم از این قسمتش خیلی خوشم امد که (( ، واسه من نماد یه ادم کاملا خودمونی و فروتن و دوست داشتنیه که وقتی تو ذهنم تصور میکنم اگر الان تو ایران هم چنین سمتی بود بازم اینجوری منو بغل میکرد و به من بگه بخند و شاد باش و بذار همه فکر کنن دیونه هستی اینجوری بهتره ))) البته عکسشون هم ببینید همدیگر بغل کردند و دارن خیلی بامزه میخندن :)))))

    استاد وقتی که وارد ماه رمضان شدیم گفتم این چه فرصت عالی هستش که به جای اینکه تمرکز روی تشنگی و گرسنگی و عوامل به حساب سختی این ماه باشه روی نکات مثبتش تمرکز کنم مثلا روی شب های زیباش ، سحری هاش ، از همه مهمتر ارتباط با خدا جونم و… و وقتی استاد اینجوری با این دیدگاه شروع کردم باور کنید این اولین سال از ماه رمضان هستش که تا همین امروز که روز هشتم ماه رمضان هستش اصلا نه احساس کسلی ندارم نه ناراحتی نه گرسنگی نه تشنگی نه بی حالی نه هر چیزی که تو ماه رمضان های سال پیش داشتم حتی خوابم هم مثل سالهای پیش نیست به اندازه میخوابم فقط ساعتهای خوابم جا به جا شده و در عوض پر از انرژی ، شاد ، خندان ، سرحال ، راحت کارام انجام میدم و اصلا ذهنم نمیره که تو روزه داری و …. که خیلی خیلی برام جالب بودش و همینطور اینکه دوره ایی از کار کردن روی خودم با فایلها توی ماه رمضان قرار گرفته و بنظرم این کارم بهترین عبادت هستش که به شناخت خودم برسم و بعد به شناخت قوانین جهان که هردو به یکتاپرستی و خدا ختم میشه.

    مثلا استاد در مورد سرحال بودنم با دوستم جوری داشتم صحبت میکردم و میخندیدم که دوستم بهم گفت مهرداد مثل اینکه ماه رمضان هم روی تو اثری نداره تو همیشه سرحال و شاد و خوش خنده ایی و این قضیه واقعا برام خیلی ارزشمند هستش.

    و در آخر استاد کادر منظره ایی پشت سرتون که انتخاب کردین خیلی زیبا و باحال هستش بخاطر این میگم باحال چون سمت دور شما شیب دار هستش و سمت نزدیک صاف و ایستادن شما باعث واضح نشون دادن این کادر زیبا و جذاب و باحال میشه .

    راستی خنده روی لباستون خیلی خیلی بامزه هستش و خیلی باهاش ارتباط برقرار کردم چون منم زیاد میخندم :::))))))))))))))))))))

    شاااااااااااااااااااد ، خندااااااااااااااااااااان ، سلااااااااااااااااااامت ، سعاااااااااااااادتمند و بسیار ثروتمندددددددددددددددد باشید همراه با عشششششششششششق خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      لیلا شب خیز گفته:
      مدت عضویت: 3442 روز

      آقای مهرداد مرادی نظیف دوست عزیز سلام و عرض ادب و احترام

      ????

      دقیقا بنده هم در همان دقایق اول یکه خوردم ، تازه فهمیدم در زوایای پنهان ذهنم چه باورهای محدود کننده ای دارم که اینگونه رویت می شود ، واقعا به نکات جالبی اشاره فرمودید

      در خدا شادوپیروزباشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مهرداد مرادی نظیف گفته:
        مدت عضویت: 3805 روز

        سلام و درود و مهربانی فراوان به خانم لیلا شب خیز دوست با اخلاص و شاد

        چه خوب شد که شما پاسخی دادید تا بیاد بیارم که میخواستم در مورد دیدگاهتون در بسته روانشناسی ثروت 3 بهتون تبریک بگم و از نکات فوق العاده ایی که کسب کردم واقعا تشکر کنم.

        کل متن عالی بود و من از این چند قسمت بیشتر احساس خیلی خاصی گرفتم که به گریه شادی منجر شد.

        آیا مانند سلیمان مرا باور کرده اند

        آیا مانند سلیمان عمل کرده اند

        خوب متوجه شدم از قبل رمز عبور داده ای ، استجابت کرده ای ، ( متن قبل از این جمله آخر فوق العاده بود )

        خوب حالا دیگر آرامم ، مرا بغل می کنی ، خیلی در مقابل عظمتت کوچکم ، مرا روی شانه هایت می نشانی ، این گونه راحت ترم ، خیالم آسوده است نمی لغزم ، زمین نمی خورم ، آخر خدا مرا بر دوش خود نشان ده ،

        حالا آرام شدم می خواهم بخوابم ، برایم لالایی می خوانی ، چه صدایی دلنشینی داری ، صوت قرآن است ، پس به راحتی می خوابم ، اما هوشیار هوشیارم

        واقعا عالی بود و ممنونم از شما ، از ایمانتون که نشانه هاش به ایمان بقیه می افزایه ، زبان حال و گرم و صمیمی

        منتظر نتایج بیشترتون هستم مشتاقانه چون مطمئنم سرنوشت بی نظیری برای خودتون رقم زدید.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    رضا عطارروشن گفته:
    مدت عضویت: 3795 روز

    سلام استاد عزیز

    خدا رو شکر میکنم که دوستی دارم که همیشه به یاد من و اعضای خانواده خودش هست و هر بار با کوله باری از آگاهی به دیدن ما می آید

    تجربه ای در تایید حرفهای شما دارم که البته از شما آموختم ولی بعنوان یک تجربه میخوام در اختیار دوستام قرار بدم

    از روزی که با شما آشنا شدم سعی کردم هر چیزی میگی رو در زندگیم و در طرز فکرم ایجاد کنم

    یکی از نکاتی که همیشه تاکید داشتید مثبت اندیشی و نگاه خوب داشتن به مسائل هستش

    زمانی که ایده شروع کسب و کار اینترنتی به من الهام شده و قدم در این راه گذاشتم کسب و کارم رو از تلگرام شروع کردم

    هرکسی که از شرایطم میپرسید میگفتم که کار جدیدی رو شروع کردم و دوست دارم که در تلگرام دوره های آموزشی ارائه بدم

    همه میگفتن که امکان نداره موفق بشی، کسی اینجوری برای دوره هات پول نمیده، باید دفتر داشته باشی، یا حداقل سایت معتبر داشته باشی، و میگفتن حالا خودت برای همچین دوره ای با همچین شرایطی حاظری پول بدی؟

    وقتی فکر میکردم که اگر بخوام با دیدگاه قبلی خودم به موضوع نگاه کنم که به هیچ وجه به صورت اینترنتی و در تلگرام پول به حساب کسی واریز نمیکردم

    چون هیچ سندی و مدرکی برای این کار نداشتم

    ولی با آموزشهایی که از شما یاد گرفته بودم همیشه با خودم فکر میکردم که افراد زیادی به حساب من پول واریز میکنند و در دوره های من شرکت میکنند

    سعی میکردم باور اینکه مردم به همدیگه اعتماد ندارند رو به این باور تغییر بدم که انسانهای زیادی هستند که به من و کار من اعتماد میکنند

    کار رو ادامه دادم و روزی که اولین نفر از طریق کارت به کارت برای من پول واریز کرد را تا آخر عمر فراموش نمیکنم

    فردی بود که مشاوره میخواست، منم قبول کردم و خودم از اونجایی که واقعا باور نداشتم کسی باشه که اول پول پرداخت کنه و بعد بخواد مشاوره بگیره گفتم اول مشاوره میدم و اگر راضی بودید بعدا مبلغ رو واریز کنید

    وقتی به این شخص مشاوره دارم خیلی خوشحال شد و خیلی تشکر کرد و در انتها از من خواست که مبلغ مشاوره رو بگم و از اونجایی که فکر نمیکردم کسی برای مشاوره پول بده خواستم بگم 10 هزارتومان که اونم روم نشد و گفتم هیچی خودت دوست داری واریز کنید و من فقط شماره کارت دادم

    فردای اون روز مبلغ 100 هزارتومان به حساب من واریز شد

    من شوووووووکه شدم

    مبلغی که باید در چند روز کار مغازه به دست می آوردم رو یک نفر برای مشاوره به من داده بود

    طرف پیام داد و کلی تشکر کرد و گفت انقدر تونسته واریز کنه و گفت که میدونم ارزش کار شما خیلی بیشتره ولی بیشتر از این در حسابش پول نداشته

    از اون روز یواش یواش با خودباوری رسیدم و باور کردم که افرادی هستند در اطرافم که به راحتی به من اعتماد میکنند

    کاری که خودم هرگز انجام نداده بودم و اگر هم داده بودم نتیجه مناسبی نگرفته بودم

    ولی خیلی تلاش کردم باورم رو عوض کنم که انسانهای بیشماری در ایران هستند که به راحتی به حساب من پول واریز کنند

    وبه لطف خدا این نگرش من یواش یواش جواب داد و افراد برای شرکت در دوره های من به حساب من پول واریز میکردند

    و هر بار من خدا رو شکر میکردم که انسانهای بیشماری هستند که به راحتی به من اعتماد میکنند و از خدا درخواست میکردم من رو هدایت کنه تا بهترین پاسخ به اعتماد هموطنهام رو بدم

    و خدا رو شکر بعد از گذشت یک سال و نیم از اون زمان هر روز افرادی از شهر های مختلف به حساب من پول واریز میکنند و در دوره هایی که در تلگرام برگزار میشه شرکت میکنند

    حالا از دوستانم سوال میکنم شما در این دوره ها با شرایط زیر شرکت میکند؟؟؟؟

    1- باید به حساب فردی پول واریز کنی که هیچ وقت ندیدی و نخواهی ندید

    2- سایت با نماد الکترونیک و سایر نشانه های اعتبار نداره

    3- تنها راه ارتباطی یک آی دی در تلگرام هستش

    4- الان باید پول واریز کنید تا چند وقت بعد در دوره شرکت کنید

    5- مبلغ های دوره ها بالای 200 هزارتومان

    شاید تصورش سخت باشه

    ولی من باور کردم که انسانها به همدیگه اعتماد میکنند

    و این اتفاق داره هر روز برای من رخ میده

    نمیدونم چقدر این تجربه من همسو با صحبت های استاد عزیز بود ولی خواستم نتیجه تغییر دیدگاه و نگرش رو توضیح بدم

    در کشوری که همه دم از کلاه برداری میزنند و میگن کلاهت رو سفت نگیری باد میبره و به هرکی پول دادی از دستت رفته و از این جور حرفها

    من ورودی های ذهنم رو تغییر دادم و خودم بارها به خودم میگفتم که همه انسانها به همیدگه اعتماد میکنند

    و این نتیجه عملی تغییر نگرش من در طی دو سال بوده

    از خدای مهربان که مرا هدایت میکند سپاسگزارم و از استاد توانمندی که هر بار با نکته ای به دیدار ما می آید بی نهایت تشکر میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 61 رای:
    • -
      شادی سعادتمند گفته:
      مدت عضویت: 3076 روز

      سلام به شما برادر ارجمندم

      و احسنت خیلی خوبه من همیشه به چنین شخصیتهایی افتخار میکنم و واقعا کم هست اینجور نگرشهایی . همسر بنده هم خیلی معتقده به این موضوع و همیشه اعتماد میکنه به همه و همه هم پاسخ اعتمادش رو به خوبی میدن و به همسرم اعتماد میکنن در حوزه کاری خودش. بله واقعا جهان به فرکانسهای ما پاسخ میده هرچی باور شماست همونه . صدرصد افراد زیادی به شما اعتماد خواهند کرد…

      موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      لیلا شب خیز گفته:
      مدت عضویت: 3442 روز

      آقای عطار روشن برادر بزرگوار و ارجمندم سلام وقت شما به خیر و شادی

      ????

      همواره موفقیت هایتان را که نشانه ی فضل خداوند متعال است تحسین می کنم ، ایمان و اقتدار شما ستودنی است

      بنده فعلا تمام فایل هایم به فروش می رسد ، می خواستم طبق قوانین کشور آیران نیاز هست چون پول به حساب واریز می شود مجوز گرفت یا خیر ، البته متوجه شدم که شما با مجوز خدا وارد عمل شدید ، اما می خواستم نظر شما را بپرسم ، چون قصدم این است که کانال تلگرام راه اندازی کنم و اقدام به فروش فایل هایم نمایم ، ممنون می شوم از تجربه ی خود در اختیار بنده بگذارید ، با نهایت احترام و تشکر

      شب خیز

      در خدا شادوپیروزباشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        رضا عطارروشن گفته:
        مدت عضویت: 3795 روز

        سلام خانم شب خیز عزیز

        وقت شما بخیر

        امروز که داشتم دیدگاه ها رو میخوندم نوشته زیبای شما رو خوندم و خیلی لذت بردم و وقتی دیدم که برای من پیام گذاشتید خیلی خیلی بیشتر خوشحال شدم

        من برای کسب و کارم هیچ مجوزی ندارم و راستش اصلا تاحالا بهش فکر هم نکردم و هر وقت بعضی ها بهم تذکر میدن که مراقب باش همیشه با خودم میگم خدا منو در این مسیر هدایت کرده پس نمیذاره بنده هاش مانع حرکت من بشن

        مشخص نکردید که الان به چه صورتی فایلهای شما به فروش میرسه

        قاعدتا نقدی که نباید باشه

        ولی برای تلگرام که سوال کردید

        خیلی عالیه کانال درست کنید و مطالب خودتون رو ارائه کنید

        روشهای پرداخت آنلاین در تلگرام وجود داره

        من از درگاه پرداخت زرین پال استفاده میکنم

        لینک پرداخت درست میکنی و میذاری در تلگرام و افراد با کلیک روی اون به درگاه بانک هدایت میشن و فرایند خرید اینترنتی صورت میگیره

        برای ثبت نام در زرین پال مراحل قانونی داره که به راحتی انجام میشه و شما میتونید ثبت نام کنید

        من تمام کسب و کارم در تلگرامه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
        • -
          لیلا شب خیز گفته:
          مدت عضویت: 3442 روز

          آقای عطار روشن واقعا سپاسگزارم بابت اینکه لطف فرمودید و پاسخ کاملی دادید ، شما برای بنده یک الگوی موفق هستید ، بسیار خوش حالم که برادری با جرات و جسارت چون شما در این جمع دارم ، باز هم از حسن نظرتان سپاسگزارم و ممنونم که به سوال بنده پاسخ دادید ، همواره دعا گوی شما هستم

          در خدا شادوپیروزباشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      Fateme Rashidi گفته:
      مدت عضویت: 3123 روز

      سلام خدمت استاد عزیزم و هم مداریهای خوب وخوشحالم

      جناب آقای عطار روشن به نکته خیلی خوبی اشاره کردی دقیقا این باور اشتباه من بود که با کامنت خوب شما باور من هم اصلاح میشه و من هم در دفترم نوشتم که مردم زیادی نیاز به آموزش دارن و به راحتی به حسابم پول واریز می کنن بنده کارمند هستم و قصد دارم وارد فیلد آموزش بشم و از اداره استعفا بدم با اینکه کارمند رسمی هستم و حقوق خوبی دارم ولی اطرافیان و خانواده ام به شدت مخالف استعفای من هستن به همین خاطر تصمیم گرفتم این کار رو در کنار کارمندی ادامه بدم بعد از اینکه به پیشرفت چشمگیری رسیدم خود خانواده ام بهم پیشنهاد استعفا میدن . ولی با خودم فکر میکردم کسی محصولات اینترنتی یا تلگرامی از من نمیخره ولی با تجربه شما سراسر انرژی شدم و پی به باور اشتباهم بردم .

      ازتون بسیار سپاسگذارم انشالا روز به روز شاهد موفقیت شما باشیم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      نگار گفته:
      مدت عضویت: 1496 روز

      سلام به شما

      دارم تک به تک کامنت هاتون رو از هشت سال کذشته تا الان رو میخونم و واقعا نمیدونم چطور ظرف این چند ساعته چقدر باورهام تغیر کردند که من چهار پنج تا خواسته رو توی دلم تا کفتم(و هیچ اعتمادی هم نداشتم که میشه ولی گفتم و بیخیال شدم)، ظرف کمتر از یک ساعت براورده شدند یکی یکی!! برای این اخرین خواسته، تقریبا یکساله دارم زور میزنم و ظرف چند ثانیه محصق شد به راحتی!

      خیلی کامنتهاتون من رو تحت تاثیر قرار دادند. خصوصا این کامنتتون که کلی درس هم داشت برای شخص من.

      تا باورهای درست بسازم از مشتریانم .

      بسیار از شما سپاسگزارم و براتون موفقیت های بزرگتر و شادی های بی پایان رو از خدا‌وند خواهانم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: