توانایی تمرکز بر نکات مثبت - صفحه 7

سلام استادعزیز

واقعاچه هاکه نمی کنداین مثبت اندیشی….

من سال هاشیشه بودم….

شیشه ای کدر وغبارآلود!

به هرکسی که میرسیدم فکرمیکردم قصدشکستن ام رادارد…

به زمین وزمان بدبین بودم…

همه راسنگی میدیدم که میخواستندبرقلب من فرودآمده ومراوتمام غرورم رابشکنند.

اماشماآمدید وغباراز تنم زدودید….

آری استادشمابه من آموختید که همه ماآینه هایی هستیم که فقط بازتاب یکدیگررابه هم برمیگردانیم.

وقتی درخودم دقیق شدم دیدم که این فقط افکارمنفی خودم بودکه در قامت من فرودآمده ومرامی شکست چراکه هیچ کس قدرت شکستن مرانداشت.

من به این نتیجه رسیدم که ماانسان هافقط آینه هستیم وهرگز قدرت این رانداریم که یکدیگررا بشکنیم.

استادواقعااین روزهاحال وروزم جور دیگری است…

اگربگویم دنیابروفق مرادم است وکپک ام خروس میخواند،بیراه نگفته ام.

این روزهاهرکسی که به من میرسد فقط دستی برسررویم میکشدوگرد وغیارازتنم می زداید.

افرادی که تادیروزسایه ام راباتیر می زدندامروزشده اندبرایم دایه مهربان ترازمادر…

امادوباره که مینگرم می بینم که هیچ کس تغییری نیافته است،فقط این تغییرذهنیت من بوده که موجب شده تادیگران دست دوستی به سمت من درازکنند.

من امروزباجرأت میگویم که تاچندی پیش بدبین ترین انسان روی زمین بودم،حتی به خداهم بدبینانه می نگریستم.

وچه هاکه نکرداین بدبینی بامن وبا زندگی من!

امایکروزبه پاخواستم وپشت تمام بدبینی هارابه خاک مالیدم.

قصدکردم که به همه به چشم مثبت ونیک بنگرم،البته خداهم ازاین امرمستثنی نبود.

خب همین یک کارساده دنیارابرایم طوردیگری متجلی ساخت.

بعدازاین خدارفیق ام ویار روزهای دلتنگی ام شد.

خدایی که تادیروزدرآسمان هابدنبال اوبودم اکنون در شبانه روززندگی ام بامن می نشیند،بامن می خوابد،بامن غذا میخورد،بامن میخنددوگریه میکند…

اکنون خودم رامی بینم که به هرکسی که میرسم بامن بااحترام خاصی رفتارمیکند.

آنقدردرلطف ومحبت مردم غرق شده ام که گاهی به خودم می بالم که اینقدردوست داشتنی هستم.

واین تنهانتیجه یک کاراست：

مثبت اندیشی…

من سعی میکنم که به هرکسی که میرسم،نرسیده اوراقضاوت نکنم.

من دیگربه این نتیجه رسیده ام که همه مابندگان خداهستیم البته با سلیقه هاورفتارهای متفاوت….

اگرکسی بامن اختلاف نظرداشت دیگربرعکس گذشته اورادشمن خونی خودم نمی دانم که قصدتخریب مرادارد،بلکه به این فکرمیکنم که ماهمگی بندگان خداهستیم فقط باسلیقه هاورفتارهای متفاوت…

منی که تایکی دوسال پیش اگرکسی کوچکترین توهینی به من میکرد توهین اوراپیراهن عثمان کرده ودمار ازروزگارش درمی آوردم،یکی دوماه پیش درمقابل بزرگترین توهینی که به من شدفقط سرتواضع فرودآوردم وبدورازهرخشم وکینه ای به شخصی که درمقابل ام فحاشی میکرد،آرام خندیدم.

آری خندیدم چون باورداشتم که اوهم مثل من انسان است البته با سلیقه ورفتارمتفاوت…

خب شایدروزگاربه اوسخت گرفته بود،که اینگونه بامن رفتارمیکرد.

درآخردوست دارم بگویم که مثبت اندیشی واقعاهمه چیزاست.

من برخی ازمحصولات شماوتمام فایل های رایگان تان رابارهاوبارها دیده وشنیده ام امااگربخواهم تمام گفته های شمارادریک جمله خلاصه کنم آن مثبت اندیشی خواهدبود.

سپاسگزارم