یکی از بهترین دورهها برای شروع کار با دورههای استاد عباسمنش، دوره کشف قوانین زندگی است. زیرا این دوره، تغییر در همه جنبه های زندگی تان را به شما می آموزد.
اگر بخواهم درباره نقش دوره کشف قوانین زندگی در تغییر شرایط مان صحبت کنم، می توانم بگویم:
دوره کشف قوانین زندگی، قوانین حاکم بر زندگی ما را به ما می شناساند. منظورم قوانینی است که تمام اتفاقات زندگی مان را مدیریت می کند. خواه ما از این قوانین آگاه باشیم یا خیر! خواه بخواهیم کمک گرفتن از این قوانین را بیاموزیم یا خیر، در هر صورت، همه شرایط کنونی ما حاصل کارکرد این قانین است. اما اگر این قوانین را درک کنیم و با آنها هماهنگ شویم، “کنترل شرایط زندگی” را یاد گرفته و می توانیم به جای شرایط نادلخواه کنونی، شرایط دلخواه را بسازیم.
دوره کشف قوانین زندگی، “علم باور سازی”، را به شما می آموزد. و کمک میکند تا برنامه نویس زندگی خودت باشی.
“علم باور سازی”، یعنی “توانایی ساختن باورهای قدرتمند کننده” به وسیله کنترل ذهن، به منظور توانایی کنترل زندگی و خلق شرایط دلخواه در زندگی. زیرا ما به عنوان یک خالق به دنیا آمده ایم و به ما توانایی خلق زندگی مان به وسیله باورهای مان داده شده است.
برای درک بهتر قوانین و استفاده بهتر از قوانین زندگی برای ساختن باورهای قدرتمند کننده ای که نتیجه اش تجربه زندگی دلخواه است، استاد عبا سمنش در این دوره از چند واژه به کرات استفاده می کند:
این واژه ها کمک می کند، منطق ساده ی قوانین زندگی و نحوه استفاده از آن قوانین را در روند شکل گیری و خلق خواسته ات بشناسی. زیرا وقتی منطق چیزی درک شود، ذهن به این راحتی نمی تواند به آن منطق حمله کند. از طرفی تعهدی که موجب می شود آن قوانین را مثل وحی منزل اجرا نمایی، از دل این منطق زاده می شود.
واژه اول: گاز
گاز استعاره ای است از نیروی حرکت به سمت خواسته. شور و شوق درونی برای داشتن آن خواسته و انگیزه و ایمانی که موجب می شود، با تمام وجودت بخواهی خواسته ای را داشته باشی و برایش، اقدام عملی به خرج می دهی.
واژه دوم: ترمز
باورها و نگرش هایی محدود کننده است که مثل یک سدّ بتونی جلوی جریان انگیزه و شور و اشتیاقی را می گیرد که نیروی محرکه برای تحقق خواسته هاست.
ترمز ها، یا همان موانعی ذهنی که سدّ راه خواسته هاست، حاصل تجربه های ناخواسته و باورهای محدود کننده ای است که در طی سالیان، از طرف جامعه ای که در آن بزرگ شده ایم، به ما القا شده و کم کم جزو باورها و نگرش های ما نیز شده است.
تنها راه باور ساختن، توانایی کنترل ذهن است و کنترل ذهن سخت ترین کار دنیاست. البته به این معنا نیست که امری غیر ممکن است یا کسب این علم، نیازمند استعداد و توانایی خاصی است. بلکه همه افراد، پتانسیل کسب این علم را دارند.
کسب این علم به منزله توانمندی در کنترل افکار است و از آنجا که تمام اتفاقات زندگی تو، بازتابی است از افکار و باورهایت، در حقیقت کسب این علم به منزله توانایی در کنترل زندگی است.
شاید ۱% از مردم جهان در این زمینه از توانایی قابل قبولی برخوردارد باشند. اینها همان عده قلیلی هستید که به خاطر درک قوانین حاکم بر زندگی، متعهد شده اند تا جهادی اکبر برای کنترل ذهن شان به راه انداخته و باتکرار و تمرین و ممارست، هر بار در این امر مسلط تر شوند. به همین دلیل تنها عده قلیلی از آدمها تا این حد موفق اند و توانسته اند از هر شرایطی، موفقیت بسازند
یعنی دلار بالا می رود، یک فرصت جدید برای این عده ساخته می شود، دلار پایین می آید، یک فرصت جدید برای این عده ساخته می شود.
دوستان شان آنها را ترک می کنند یا توسط افراد مورد علاقه شان نادیده گرفته می شوند، برای اینها یک فرصت جدید برای رشد پیش می آید.
جلوی صادرات کالا گرفته می شود، اما همین امر برای کسب کار آنها تبدیل به یک برکت می شود.
یعنی این عده، تحت کنترل شرایط بیرونی نیستند بلکه باورهای آنها همواره آنها را به سمت رشد و پیشرفت هدایت می کند به این دلیل که آنها به واسطه شناخت قوانین زندگی و هماهنگی با آن قوانین، برنامه ذهنی قدرتمند کننده ای در ذهن شان نصب نموده اند که همواره در حال هدایت آنها به مسیر نعمت های بیشتر است.
به این دلیل که این افراد، اصل و اساس جهان و ساز و کار جهان را درک کرده اند و سعی شان هماهنگی با این اصل و اساسی است که می گوید:
تمام اتفاقات زندگی تو از قبیل:
آدمهای اطرافت، شغلت، شرایط مالی ای که در آن هستی، خانه ای که در آن زندگی می کنی، وضعیت سلامتی ات، میزان رضایت یا عدم رضایتی از این شرایط داری و… توسط باورهایت خلق می شود و راه تغییر هر کدام از این شرایط، فقط و فقط تغییر باورهاست و راه تغییر باورها، کنترل افکار است و کنترل افکار یعنی توانایی نگاه کردن به مسائل، به گونه ای که شما را به احساس بهتر برساند.
درک این اصل و اساس، به شما توانایی جهت دهی به افکارت را در هر لحظه و هر شرایطی می آموزد، به گونه ای که به احساس بهتر برسی. زیرا احساس بهتر، یعنی فرکانس بهتر و بیشتر ماندن در فرکانس بهتر، یعنی شکل دادن به باور قدرتمند کننده تر و باورهای قدرتمند کننده تر همیشه خود را به شکل شرایط مالی، سلامتی و رابطه ای زیباتر در زندگی ات نشان می دهند.
شاید بپرسی چه ضرورتی برای تهیه دوره کشف قوانین زندگی و شناخت قوانین زندگی وجود دارد؟
وقتی در جهانی زندگی می کنیم که زبان داد و ستدمان با آن “باور” است و در هر لحظه به باورها و کانون توجه ما واکنش نشان می دهد، نمی تواند موضوعی ضروری تر از مراقبت از کانون توجه مان و عاملی حیاتی تر از کنترل افکار و آموختن “علم باور سازی” وجود داشته باشد.
افراد زیادی نتوانسته اند لزوم شناخت این علم و کسب آن را درک نمایند زیرا باورهای محدود کننده شان به آنها اجازه نمی دهد که حتی تصور نمایند که تمام اتفاقات و شرایط زندگی شان، از گذشته تا کنون، توسط خودشان خلق شده.
نمی توانند باور کنند که در تمام لحظات، زندگی آنها در دست باورها و کانون توجه خودشان بوده و تک تک خواسته ها یا ناخواسته هایی که در زندگی شان تجربه نموده اند و شرایطی که الان در آن هستند به وسیله باورهای خودشان خلق شده است.
زیرا ذهن آنها یک عمر تلاش کرده تا آنها را متقاعد کند که چیزی در دست آنها نیست و قدرتی برای تغییر چیزی در زندگی شان ندارند.
ذهن آنها یک عمر تلاش کرده تا همه چیز را شانسی و اتفاقی جلوه دهد و آنها را به این نتیجه برساند که همه چیز توسط عواملی بیرون از آنها کنترل می شود. به همین دلیل آنها در تمام عمر، به جای تمرکز بر استفاده از توانایی ای به نام “ساختن باورهای قدرتمند کننده” و خلق شرایط دلخواه شان به کمک آن باورها، به دنبال یافتن مقصری برای شرایط نادلخواه شان گشته اند.
به همین دلیل آنها یک عمر به جای تکیه بر توحید و توانایی هایی که خداوند برای خلق زندگی دلخواه به آنها بخشیده، به عواملی بیرون از خود وابسته و مشرک شده اند.
اما مهم نیست که اهمیت شناخت “علم باور ساختن” را درک نمایی یا خیر، مهم نیست که قصد کسب مهارت استفاده از این علم در زندگی ات را داشته باشی یا خیر!
در هر صورت، شرایط زندگی شما هر لحظه با باورهایت خلق می شود. جهان هر لحظه به کانون توجه ات پاسخ می دهد و هر لحظه به مسیری هم جنس با باورهایت هدایت می شوی.
“علم باور ساختن” می گوید:
ساختن باور، یک الگوی یکسان دارد. یعنی همان فرمولی که می توان از آن برای باورهای قدرتمند کننده درباره ثروت استفاده نمود، با استفاده از همان فرمول نیز می توان باور درباره سلامتی، درباره تجربه رابطه ای عاشقانه، درباره داشتن رابطه ای زیبا با خداوند و دریافت الهامات و … استفاده نمود.
“دوره کشف قوانین زندگی”، شامل تمرینات پیشرفته و راهکارهایی عملی است که در هر جلسه ارائه می شود و اجرای آن تمرینات و گوش دادن مداوم به آن آموزه ها، قدم به قدم علم باور سازی را به شما می آموزد و شما را رهبر زندگی خودتان می گرداند.
به گونه ای که کم کم به جایی می رسید که به قول قرآن:
“ان اقول، کن فیکون” را تجربه می کنید.
“دوره کشف قوانین زندگی”، به شما کمک می کند تا با شناخت بهتر نحوه عملکرد قوانین زندگی و شناخت ارتباط میان باورها و اتفاقات زندگی، بتوانی پیش بینی نمایی چه فرکانسی چه نتیجه ای را می آفریند:
نتیجه کدام فرکانس ثروت و نتیجه کدام فرکانس قرض و بدهی است.
نتیجه کدام فرکانس عشق است و نتیجه کدام فرکانس جدایی است
نتیجه کدام فرکانس سلامتی است و نتیجه کدام فرکانس بیماری است
نتیجه کدام فرکانس مشتری بیشتر است و نتیجه کدام فرکانس، کسادی در کسب و کار و…
به همین دلیل آموختن “علم باور سازی”، حیاتی است زیرا تنها راه برای کنترل زندگی و خلق شرایط دلخواه در زندگی است.
“دوره کشف قوانین زندگی” تو را به این شناخت می رساند که:
باورهای تو ذهنت را برنامه ریزی می کند. سپس این برنامه توسط مغز به شکل یک دستور صادر می شود و خودش را در نحوه نگرش و واکنش تو نسبت به مسائل زندگی ات و اقدماتی که برای حل آن مسائل داری، نمایان می کند و در نهایت به شکل شرایطی هم جنس با آن باورها وارد تجربه زندگی ات می شود.
تمام ایده ها و شیوه هایی که برای رسیدن به یک خواسته یا حل یک مشکل انجام می دهی، نمود واقعی نحوه برنامه ریزی ذهنت است.
به همین دلیل، اگر هدفت ایجاد تغییری اساسی در شرایط کنونی است، باید قبل از تغییر نحوه عملکردهایی مثل تغییر شغل، تغییر شهر، تغییر همسر، تغییر قیافه، گرفتن یک مدرک دیگر و…، تغییر را از یک مرحله قبل تر یعنی تغییر برنامه ریزی ذهن آغاز نمایی.
یعنی با ایجاد باورهای قدرتمند کننده برنامه ای در ذهنت نصب نمایی که تو را به سمت اقداماتی هدایت نماید که نتیجه اش تجربه شرایط دلخواه در زندگی است.
“دوره کشف قوانین زندگی”، با تمرینات و آموزش هایش، ذهنت را به وسیله باورهای قدرتمند کننده، از نو برنامه ریزی می نماید و این برنامه ریزی به تو یاد می دهد که چگونه با باورهایت مشتری ها را وارد کسب و کارت نمایی، روابط عاطفی دلخواهت را بسازی، سلامتی را به جسم ات باز گردانی و به مسیر الهامات و ایده هایی وصل شوی که نتیجه اش ثروت و سود بیشتر در کسب و کار است.
اما همانگونه که به خاطر یک حقوق ناچیز، هر صبح دست به اقدام می زنی و اینهمه زمان و انرژی صرف می نمایی، لازم است برای شناختن این قوانین و ساختن این باورها وقت، انرژی، تعهد و تلاش ذهنی صرف نمایی و آنقدر تمرینات این دوره را مانند وحی منزل انجام دهی و آگاهی هایش را تبدیل به نحوه نگرش خود نمایی که شخصیت ات تغییر کند.
اما این ارزشمند ترین زمانی است که در زندگی ات صرف می کنی. از همان لحظات اول که در این مسیر قرار می گیری، نتیجه خودش را به شکل احساس خوب نشان می دهد و وقتی ادامه می یابد، به سایر جنبه های زندگی ات مثل روابط، سلامتی، موضوعات مالی و… سرایت می کند و خود را به شکل:
اول از همه آرامش بیشتر و احساس خوب و رضایت از زندگی، شغل پردرآمدتر، ایده های کاراتر، مشتری های بیشتر، نعمت و سلامتی بیشتر، رابطه ای عاشقانه تر هویدا می سازد.
گروه تحقیقاتی عباسمنش
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
به نام سیستم هدایتگر بشر
سلام
مریم عزیزم از تو بابت این اگاهی که نوشتی سپاسگزارم خودش یک دوره مجزا بود واقعا😊
چقدر مریم عزیزم پذیرش این جمله که من خالق تمام اتفاقات زندگیم هستم برای من سخت بود . ذهنم نجواه داره برو بابا دلت خوشه یعنی این ننه بابات بدبختت نکردن؟اونا جلو پیشرفتت نگرفتن؟اونا باعث تمام بدبختی هاتت
کی گفته عامل بیرونی مهم نیست مثلا تو بالاشهر به دنیا می امدی اندازه الان سختی می کشیدی
نجواهای ذهنم میگه میشه تو اونی که تو امریکا متولد شده یکسان خوشبخت باشید 😏.
اونی که باباش تیلیارد با تو یکیه
تو هرچقدر بدویی عمرا بشی مثل اونا .
اما من الان میخوام بزنم تو دهن این نجواهاا به قول نقی من دست میندازم دهن منو جر میدم🤣
آیا خداوند خودش عادل معرفی نکرده؟عدالت عدل یعنی برابری
اگر این زندگی یک بازی و سرگرمی پس هرکدام تو یک لول متفاوت افریده شده ایم که بر حسب همون امتیاز بیشتری کسب می کنیم .
مثلا روح من با توجه به اون اگاهی های قبل تولد خودش. این چالش ها انتخاب کرده تا به درجات بالاتر برسم .
و میدانستم می تونم به هرچی می خوام برسم .
پس منافع مادی اینطوری انتخاب کردم .بعد الان منم که مهره های بازی زندگی می چینم
می خوام دستمو عوض کنم😊😉
می خوام فریاد بزنم من جانشین خداوند روی زمینم .من جانشینم جانششیننننننننننننن یعنی من دست راست اون خدایم که گفته من به هرچی بگم موجود باش موجود میشه.
من خودم مسئول تمام اتفاقات زندگیم هستم من خودم مسئول تمامشمممممم.
تک تک اتفاقات زندگیم چه خوب چه بد با باورهای خودم رقم می زنم زدم
من خودم باعث بدبختی خودم بودم نه خاتواده نه پول نه حکومت نه هیچ عاملی .
بله من مرضیه مقصر صدرصدشرایطم.خودم باعث میشم دیگران چطور با من رفتار کنن .من خودم باعث بیکاریمم خودم باعث تنهایمم خودم باعث شوخی دیگران با خودمم همه بدبختیام زیر سر خودممه .شما با افکارتون مدارتون تععیین می کنید.
اگر افکار عوض کنید وارد یک مدار دیگه می شویددد
هیچ عاملی تاثیر نداره تا وقتی بدون. تاثیر می دانی
اگر شرایط بیرونی تاثیر گذار بدونی تاثیر می گذرد
باور ما به حقیقت می پیوندد.باورهای ما دنییا بیرون مارو رقم می زند.
گاهی فرکانس اگاهاته نیست از موارد بیرونی به ذهن ما امدده.
هیچ چیز تصادفی نیست همهچیز و تمام اتفاقات من مرضیه رقم می زنم.
تمام اتفاقات زندگی تو از قبیل:
آدمهای اطرافت، شغلت، شرایط مالی ای که در آن هستی، خانه ای که در آن زندگی می کنی، وضعیت سلامتی ات، میزان رضایت یا عدم رضایتی از این شرایط داری و… توسط باورهایت خلق می شود و راه تغییر هر کدام از این شرایط، فقط و فقط تغییر باورهاست و راه تغییر باورها، کنترل افکار است و کنترل افکار یعنی توانایی نگاه کردن به مسائل، به گونه ای که شما را به احساس بهتر برساند.
درک این اصل و اساس، به شما توانایی جهت دهی به افکارت را در هر لحظه و هر شرایطی می آموزد، به گونه ای که به احساس بهتر برسی. زیرا احساس بهتر، یعنی فرکانس بهتر و بیشتر ماندن در فرکانس بهتر، یعنی شکل دادن به باور قدرتمند کننده تر و باورهای قدرتمند کننده تر همیشه خود را به شکل شرایط مالی، سلامتی و رابطه ای زیباتر در زندگی ات نشان می دهند.نمی توانند باور کنند که در تمام لحظات، زندگی آنها در دست باورها و کانون توجه خودشان بوده و تک تک خواسته ها یا ناخواسته هایی که در زندگی شان تجربه نموده اند و شرایطی که الان در آن هستند به وسیله باورهای خودشان خلق شده است.شما با افکارتون مدارتون تعیین می کنید.
هیچ عامل بیرونی حتی به اندازه یک درصد تاثیر نداره هیچ عاملی تاثیر نداره مگه خودت تاثیر گذار بدونی اون موقع تاثیر خودش میزاره.افراد زیادی نتوانسته اند لزوم شناخت این علم و کسب آن را درک نمایند زیرا باورهای محدود کننده شان به آنها اجازه نمی دهد که حتی تصور نمایند که تمام اتفاقات و شرایط زندگی شان، از گذشته تا کنون، توسط خودشان خلق شده.
نمی توانند باور کنند که در تمام لحظات، زندگی آنها در دست باورها و کانون توجه خودشان بوده و تک تک خواسته ها یا ناخواسته هایی که در زندگی شان تجربه نموده اند و شرایطی که الان در آن هستند به وسیله باورهای خودشان خلق شده است.
زیرا ذهن آنها یک عمر تلاش کرده تا آنها را متقاعد کند که چیزی در دست آنها نیست و قدرتی برای تغییر چیزی در زندگی شان ندارند.
ذهن آنها یک عمر تلاش کرده تا همه چیز را شانسی و اتفاقی جلوه دهد و آنها را به این نتیجه برساند که همه چیز توسط عواملی بیرون از آنها کنترل می شود. به همین دلیل آنها در تمام عمر، به جای تمرکز بر استفاده از توانایی ای به نام “ساختن باورهای قدرتمند کننده” و خلق شرایط دلخواه شان به کمک آن باورها، به دنبال یافتن مقصری برای شرایط نادلخواه شان گشته اند.
به همین دلیل آنها یک عمر به جای تکیه بر توحید و توانایی هایی که خداوند برای خلق زندگی دلخواه به آنها بخشیده، به عواملی بیرون از خود وابسته و مشرک شده اند.در هر صورت، شرایط زندگی شما هر لحظه با باورهایت خلق می شود. جهان هر لحظه به کانون توجه ات پاسخ می دهد و هر لحظه به مسیری هم جنس با باورهایت هدایت می شوی
به نام خداوند عشق خداوند ثروت
سلام صد سلام به مریم قشنگم من بی نهایت دوست دارم چون به عنوانیک زن موفق واقعا قابل تحسین هستی
بریم سراغ صلات کردن و شناسایی کد و باورهای مخرب
من برام همیشه سوال بوده که چرا یه عده از افراد با وجود سن کم ومهارت های بسیار کم خیلی توانمند هستند و درامد های خیلی خوبی دارند اما من با وجود مهارت بالا و شایستگی هیچ وقت موفق نمی شوم
خوب برام جای سوال بود که چرا من مرضیه علی رغم ۱۵
ساعت در روز درس خوندن ولی هیچ وقت به جایی نمی رسم؟
چون یک پام روی گاز بودددد. اما پای دیگرم روی ترمز و دستی ماشین موفقیت نه خوابونده بودم😂😂دنده ۵ می رفتم ولی تو ماشین حرکتم روغن بنزین نبود😂
وای واقعا استعاره خوبیه چون واقعا دستی ماشین کشیده بودم پام روی ترمز بود بعد می گفتم چرا نمیشه نمیششع
خوب باید یه جهاد اکبر کنیم بفهمیم
مثلا من یه مقدار شکرگزاری کردم ۲ سال پیش با وجود دانشجو کارشناسی بودن تونستم یه کار کارمندی خیلی عالی داشته باشم پرستیژ کاری داشنم مددکار بودم و خدمت رسانی می کردم اما انقدر غر زدم به نکات منفی توجه کردم که خودم برای کاری که دوست داشتم برگه استعفا نوشتم بعد یکسال .
من اون موقع که خودم باورهام قبول داشنم به راحتی دانشگاه ارشد با رتبه ۱۴۲ دانشگاه ازاد قبول شدم .هم کار داشتم هم مدرک ارشدم می گرفتم اما با ناسپاسسی هام خودم بیکار کردم .و اینکه الان تقریبا یک سال فشارهای زیادی تو حوزه روابط کار ثروت وپول تجربه کردم .
….
حالا می خوام باورهام مخفی ذهنم شناسایی کنم.
اولین ترمز در جهت کارم :اهمال کاری وتنبلی بود توقع. اغراق امیز که از اسمان بخواد پول بیفته برام😂من خیلی دوست دارم بدون هیچ زحمتی پول زیاد دربیارم😐ولی خوب خدایش کارم هم خیلی سخت نه سخت جسمی ها سخت روحی چون
دائما در یک فضایی هستی که پر از تنش و استرس و همه افراد از فقر مشکلاتشون می گفتن منم ۲۳ سالم بود دیگه تحمل اون حجم شنیدن جملات منفی نداشتم انصراف دادم.
خوب گااز:خدایا من ازت کاری می خوام که در یک محیط شاد ارامش بخش و فضای دوستانه باشه با همکارهای صادق صاف سالم. با صاحبکارهای ادم حسابی.
ترمز:من چون دخترم سنم کمه تجربه کاری ندارم تازه فارغ التحصیل شدم و مهارت کاری ندارم کار گیر نمیارم یا باید حقوق کم داشته باشم.یا باید سختی زیادبکشی یا اصلا کاری نیست برای من 😑کو کار طرف با هزار تا تجربه کار گیر نمیاره.با این دولت الان یا باید پارتی باشه یا باید اهل لاس زدن باشی .😔متاسفانه یک باور غلط که دوستم انقدر هی زنگ میزد بهم می گفت مرضیه اصلا کار نیست من هزارجا رفتم یا باید اهل لاس زدن باشی یا خیلی به خودت برسی یا باید با صاحبکار روابط نامناسب داشته باشی یعنی این رفیق من عامل ۹۹ درصد باورهای منفی من بود خداروشکر از زندگیم حذفش کردم هی باورهای غلط به خورد من می داد که نرو سرکار بری باید به صدنفر باج بدهی .یا می گفت مرضیه تو چون تو تجربه نداری زیاد نمی روی بیرون خبرنداری چقدر جامعه خراب شده من هروز می روم هزار تا فرم استخدامی می دهم چون میخوام رو مسائل اخلاقی خوب باشم نمیشه کار کرد اخه بیشعور چرا دیده های منفی خودت به من منتقل می کنی😑اون به واسطه باورهای غلطش می خواست منم دقیقا مثل خودش فکر کنم.🤨مثلا می گفت رفتم فلان سالن اموزشی بهم گفتن صدات تغییربده مردا تحریک بشن بیان برای عمل های زیبایی
یامثلا می گفت اگر منشی بشی باید به طرف خدمات جنسی بدهی استغفرالله منم که خودم نمی دانستم چی به چی کلی ترسیده بودم باورهای غلط داشتم😏
یا همیشه می گفت صاحبکارهای مرد خیلی بد هستن هیزن توقع روابط خصوصی دارند یا باید سکس کنی حقوق خوب بدهن شرمنده ها استاد دقیقا حرفهای اون بود.یا خانم شایسته جان می گفت اره بری کارخانه کار کنی باید هزار ساعت سرپا بمونی بهت حقوق ندهن خلاصه این مارو از کار کردن خیلی ترسوند.
باوردرست گاز:بی نهایت کار خوب اصولی در دنیا هست.بی نهایت صاحبکار نجیب و آدم حسابی هست که خودشونم متاهل خانواده دار هستن و ادم های خوبی هستن برای مثال در کار قبلیم همسرصاحبکار بسیار ادم خوب نجیب و دوست داشتنی بود همیشه بهم می گفت دخترم من واقعا براشون احترام زیادی قائلم😊.توهمین سایت هزاران خانم هستن از تجارب کار کردن خودشون می گن و همه هم سرکارهای درست حسابی هستن بی نهایت کار خوب سالم درست است.همه مردها ادم های خوب نجیب درست حسابی هستن .مردها هم انسانن .چیزی که زیاد کار با درآمد عالی و صاحبکار خوب . خیلی ها افراد هستن چون بافهم شعور هستن دوست دارن به افراد جوان کار بدهن.کار افرین درست حسابی هستن..هیچ عامل بیرونی مثل جنسیت سن و مدرک تحصیلی در موفقیت من تاثیر گذار نیست
به نام خداوند بخشنده و مهربانم خدایی که هر لحظه با ماست کافیست درکش کنیم الهی شکرت
سلام به دوستان عزیزم
دوره کشف قوانین زندگی مثل دورهای دیگه استاد واقعا بی نظیره هر دوره در جایگاه خودش یه گنجه به حساب میاد
من تقریبا دوماه پیش دوره کشف قوانین رو شروع کردم و خیلی خیلی باورهام بهتر شد آرامشم بیشتر شده درآمدم بهتر شده دیدم دارم بهتر میشم
از دیروز دوباره به خودم گفتم میام برمیگردم و از نوع شروع میکنم دوره رو
و یه دفتر دیگه خریدم و دارم گوش میدم و مینویسم و الان میبینم اینا کجا بودن من نشنیدم و فهمیدم مدارم یکم بالاتر رفته که الان در مدار فهمیدنش قرار گرفتم و متوجه شدم مسیرم درسته و خیلی خوشحال شدم واز مقدمه شروع کردم یه چهار بار گوش میکنم و بعد از فهمیدن مینویسم و تمرینهاشو حل میکنم و خداوند هم هدایتم میکند و نشانه ها و ایده ها رو میدهد و قدمهای بعدی رو به من نشان میدهد
به امید روزهای بهتر و بهتر
و در کنار گوش دادنشون شکرگزاری هم داشته باشیم
استاد بی نهایت ممنونتم مریم جان از شما هم ممنونم
سپاسگزارخداوند هستم
در پناه خداوند شاد و سلامت و ثروتمند باشین
به نام حضرت دوست که هرچه دارم از اوست🤍.
سلام به استاد عزیزم عباس منش جان و مریم خانم قشنگ زحمت کشم
من مرضیه کاهه پور در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ تعهد می دهم که از این پس انگشت اتهام خودم به سمت خودم دراز می کنم
تمام اتفاقات زندگی تو از قبیل:
آدمهای اطرافت، شغلت، شرایط مالی ای که در آن هستی، خانه ای که در آن زندگی می کنی، وضعیت سلامتی ات، میزان رضایت یا عدم رضایتی از این شرایط داری و… توسط باورهایت خلق می شود و راه تغییر هر کدام از این شرایط، فقط و فقط تغییر باورهاست و راه تغییر باورها، کنترل افکار است و کنترل افکار یعنی توانایی نگاه کردن به مسائل، به گونه ای که شما را به احساس بهتر برساند.
به قول کامنت خانم شایسته عزیز من صدرصد مسولیت تمام اتفاقات زندگیم هستم
من مرضیه تنها مسئول تمام شرایط و اتفاقات زندگیم هست
نه خانوادم نه دوستام نه پارتنرم نه فامیل نه جامعه نه شهر نه سن نه جنس و هیچ هیج عاملی غیر از روح من و فرکانس من مسئول خوشبختی یا بدبختی من نیست❤️
دوستدار شما مرگل
درک این اصل و اساس، به شما توانایی جهت دهی به افکارت را در هر لحظه و هر شرایطی می آموزد، به گونه ای که به احساس بهتر برسی. زیرا احساس بهتر، یعنی فرکانس بهتر و بیشتر ماندن در فرکانس بهتر، یعنی شکل دادن به باور قدرتمند کننده تر و باورهای قدرتمند کننده تر همیشه خود را به شکل شرایط مالی، سلامتی و رابطه ای زیباتر در زندگی ات نشان می دهند.
سلام
یکی از مشکلات حال حاضر بنده این که در خانه خانواده همسر ساکن هستم و ترمزهای ذهنم راجب این موضوع:
۱_اینکه مشکل از بقیه بودکه مادرشوهراشون باهاشون بد رفتاری می کردن تو اگر خوب باشی بقیه هم خوبن پس من خواستم خودم اثبات کنم بگم من خوبم می توانم .من با بقیه فرق دارم
#هرچققدر هم که عروس مادرشوهر باهم خوب باشن و مثل یک خانواده هرکس احتیاج داره حریم خصوصی خودش داشته باشه و فضای شخصی خودش اگر بخوایم باهم زندگی کنیم کم کم دخالت ها شروع میشه و دخالت دیگران باعث مشکلات زندگی میشه پس باید حتما خانه شخصی خودم داشته باشم.
۲_اینکه فکر کنم از آشپزی بدم میاد میگم برم سر زندگی خودم باید همش آشپزی کنم .
#تو که همه کاری بلدی ظرف شستن جارو آشپزی همه کاری انجام میدی آشپزی هم برات کاری نداره یکبار دوبار بسوزونی نهایتش بعدش یاد میگیری دیگه کوه قاف مگه میخوای بکنی تازه همسرت هم کمک میکنه یه آشپزی دیگه من می توانم و ازپس غذا پختن برمیام
۳_اینکه ما الان اثاث خانه نداریم خانه هم جور بشه اثاث چیکار بکنم. جهیزیه ام تکمیل نیست حتی یک فرش ندارم اثاثی ندارم خانواده هم که ندارن چیزی بخرن در حال حاضر همسزمم که نداره پس چطوری بدون اثاث برم سرزندگی خودم حتی خانه هم جور یشه نمی توانم بدون اثاث برم سر زندگیم
که نمبخره برای من بخواد بخره هم بعدش به همه میگه منت میزاره سرم یا چون باهام مشکل داره برای بقیه گرفته برای من نمیگیره .شوهرم بخره فردا میزنه تو سرم اثاث ها من گرفتم بابامم که نداره بگیره الان گناه داره .پس من چه کنم
#خداوند به بی نهایت روش به هزاران راه اثاث های من می رسونه جهیزیه تکمیل خانه شیک عالی تا سوزن جهیزیه من خداوند می رسونه من فقط توکل میکنم به خودش دور می ریزم این افکارو
۴_بریم سر زندگی خودم مجبورم همش دیگران دعوت کنم بهانه دیگه ندارم همش مهمان داری باید بکنم.
#خوب مهمان بیاد همون بهتر دل آدم باز میشه تنهایی پوسیدم
۵_پول خانه چه جوری برسه تا پول وام نیاد ما هیچ چاره ایی ندارم برای گرفتن خانه بعدم که تا نوبتمون یشه باید چندماه صبر کنیم .
#کی گفته حتما باید پول وام برسه تا خانه داشته باشیم خداوند به بی نهایت روش ممکن پول برسونه ممکن خانه برسونه ما خانه زندگی خودمان داشته باشیم .
۶_الان تو عقدیم باید بمونیم خانه مادرشوهر دیگه همه میمونن کی دیدی از اول بره سر زندگی خودش
#ما عقد عروسی یکی کردیم مراسمم نمی خوایم بگیریم کلی آدم هستن میرن سر زندگی خودشون از همه نظر برامون بهتر
۷_دلم برای مادر پدرش میسوزه میگم گناه دارن پیرمرد پیرزنن تنها بمونن من مگه ظالمم بخوام شوهرم از خانوادش جدا کنم
۸اینکه اینا همه امیدشان به پسرشون هست .
#حتی حیوانات هم از یک سنی به بعد از خانواده جدا میشن اونا هم خدای خودشون دارن مگه ما خدایم که مواظبشون باشیم اتفاقا اونا راحتر میشن اعصاب آرامش میگیرن نفس میکشن تو تنهایی راحت میشن .
۹ اینکه تنها بمونم خطرناکه ممکن چیزی منفجر کنم یه بلایی سرم بیاد یا توخانه بی هوشی چیزی بشم باید چیکار کنم
#هیچ اتفاق بدی نمی افته من از پس تمام مسولیت ها برمیام و خداوند همواره از من محافظت می کنه
۱۰اینکه حتما باید خانه تو مسکن مهر بگیریم امکانش نیست بریم جای دیگه
#خداوند در بهترین مکان بهترین جا بهترین خانه برای ما فراهممی کته.
۱۱اگر مستاجر بشم خوشم نمیاد حتما باید صاحب خانه باشم مستاجری صاحبخانه اذیت میکنه پول کرایه ..
#خداوند روزی رسان هست و به بهترین شیوه ما صاحب خانه میشیم کی گفته امکانش نیست خانه اارنشیم
۱۲ اگر برم سر زندگی خودم مجبورم تو خانه آپارتمانی زندگی کنم اگر دزد بیاد چی اگر همسایه هام آدم های شلوغ کار عوضی باشن چی؟اونم تو این محل
#اتفاقا خانه آپارتمانی خیلی هم خوبه همسایه هامم یکی از یکی بهتر و مثل خانواده خودم خواهند بود
۱۳ اگر تنها توخانه باشم همسرم ممکن بهم شک کنه یا تهمت بزنه یا فکر خیال بد کنه راجب من اینجوری خیالش راحت من پیش خانوادش هستم
#یعنی چی وقتی تو آدم خوبی هستی چرا باید این فکرهای شیطانی کنی یعنی چی شوهرم تحت هر شرایطی به من اعتماد داره
۱۴ ممکن تنها باشم سر زندگی خودم یکی هیزی بخواد دربیاره .#خداوند همواره محافظ من هست
۱۵ اینکه ایثارگری دارم و احساس قربانی شدن دوست دارم بمونم اینجا هم کمک کنم به مادرش اینا هم میگم از یک طرف یک قربانی ام که حقم خورده شده
#من قربانی نیستم من با ارزش هستم
۱۶ اینکه میگم خواهرم یک سال طول کشید بقیه همه اول زندگی باید سختی زیاد بکشن تا راحتی بیاد
#من از همون اول میخوام راحتی بکشم این چه حرفیه
۱۷ اینکه الان امتحان الهی دارم میشم این سختی ها موندن خانه مادرشوهر امتحان الهی هست و خداوند میخواد من امتحان کنه رفتار من بسنجه پس باید سختی بکشم آیهقطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به استقامتکنندگان!ازمایش خداوند این گونه هست که خداوند متعال ما انسانها را با بیماری و نقص اموال ازمایش میکند و هر کس که بیشتر بتواند تحمل کند به خداوند بیشتر نزدیک میشود.و ارزشش نزد خداوند بیشتر میشود.و وقتی این اتفاقات می افتد هیچ راه فراری نیست و اگر هم باشد برای بعضی ها هست و برای بعضی ها نیست
#اینکه این افکار تو ذهن تو هست یعنی تو خداوند رحمان نمی بینی عادل نمی بینی خداوند میگه وقتی ترس آمد نترس به من اعتماد توکل کن نه اینکه بیای بدبختی سختی بکشی که این دنیا منبع رفاه آسایش هست
۱۸ اینکه میگم زن خوب زنی که تو مشکلات پیش همسرش بمونه اینکه اگر کسی عاشق واقعی باشه تو ۳ متر جاهم کنارهمسرش میمونه میگفتم خدایا به من عشق ببخش من حاضرم تو ۳ متر جاهم پیشش باشم و این باور ذهنی که میگه ازدواجی که باعشق مشکلات خیلی زیادی داره در من شکل گرفت که چون با عشق ازدواج کردی حالا باید بی پول بمونی تو خانه مادرشوهر بمونی چون خودت انتخاب کردی عشق رو دیگه نمی تونی بعدش خانه ماشین پول ثروت بخوای .
#چه ربطی داره خداوند مگه کم میده کی گفته هرکی باعشق ازدواج کرد باید سختی بکشی اتفاقا هرکسی با عشق ازدواج کرد حاصلش آسایش راحتی پول ثروت زیاده و هروز خوشبختی شدن
۱۹ اینکه عروس خوب باید بمونه خانه مادر شوهرش اونجا کار کنه بشوره بسابه تا خودش ثابت کنه
#مگه کلفته؟
۲۰ اینکه خرج خانواده شوهرم کی میخواد بده گناه دارن همسرم باید کمکشون کنه سالمند ثواب داره اگر بمونم پیششون و مثل دخترشون باشم چه ایرادی داره لطف خداوند شامل حالم میشه
#ثواب یا کباب بمونی خودت روانی بشی نه خیرم اول خودت بعد دیگران هرکس حاصل فرکانس های خودش میگیره مگه تو خدایی
۲۱ اینکه میخوام خودم به شوهرم اثبات کنم بگممن خوبم
#خوب بودن ربطی به سختی کشیدن نداره
۲۲ اگر برم سر زندگی خودم خانواده خودم همسرم دعوت کنمپول نداشته باشم چی یا پول باشه نتونم خیلی شیک پیک پذیرایی کنم چی یا نتونم خیلی با کلاس رفتار کنم چی بیان بگن چقدر خانه ات بدرد نخوره یا اثاث هات شیک نیست چی
#به راحتی از پس همه چی برمیام و همه چی عالی میشه
کی گفته حتما باید وام بیاد تا خانه بگیرم خداوند به بی نهایت روش من به خواسته ام می رسونه
به نام سیستم هدایتگر بشر
سلام
یک سری ترمزها درون ذهن من هست که بعد ازدواج متوجه شدم که کار نجواهای شیطان هست .من خیلی زیاد همسرم دوستودارم چون دقیقا همسرم معجزه خداوند رب العالمین در زندگی من بوده و بعد آشنایی با قانون کار کردن روی خودم بدستش آوردم. من خیلی سختی ها کشیدم و خیلی حرفها شنیدم تا عشق حقیقی خودم به لطف خداوند به دست آوردم و من هروز هر ساعت لحظه ایی نیست شکرگزار خداوند نباشم شاید خیلی ها بگن یه ازدواج ساده
ولی شوهرم برای من فراتر از همسر هست اون دقیقا فرستاده خداوند تو زندگی من هست همیشه میگم خدایا تو بودی که من تنها دیدی یاری از جنس خودت برام فرستادی تو بودی که من سردرگم دیدی یه نجات دهنده فرستادی
همیشه ربانیت خداوند رو دارم و میدانم مهم ترین رابطه ما با خداست و خداوند اول آخر ظاهر باطن حالا این نجواها چیه
ترمز:هربار که خیلی همسرم بغل میکنم بهش محبت میکنم ابراز علاقه دوست داشتن ته ذهنم شیطان میگه خوب مگه وابستگی سم نیست چون الان شوهرت دوست داری و بهش عشق می ورزی کافری و خداوند همسرت ازت میگیره تا عاشق هیچ کس جز خدا نباشی .وقتی همش شوهرت دوست داری بغلش میکنی بهش احترام میزاری از دستش میدی پس .یا اینکه همش تصورم این شوهرم و من باید چند شب پیش هم نباشیم تا مثل ابراهیم من وابستگی به هیچ کس نداشته باشم.یا فکر میکنم محبت من به همسرم در تضاد با عشق من به خداوند و فکر میکنم اگر عاشق همسرم باشم یعنی کسی غیر خدا دوست دارم.و این کفر شرک هست و جهان ما از هم دور میکنه .و همین امر باعث میشه مثلا همسرم سمت کارهای راه دور میره یا بینمون فاصله میفته به خاطر ذهن سمی من .
یا فکر میکنم الان من میمرم یا اتفاق بدی میفته برای همسرم ما دور میشم چون دوستش دارم خداوند شریک قائل شدم
گاز:خداوند خودش در قرآن فرموده
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون؛[۱] و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد، در این نشانههایی است برای گروهی که تفکّر میکنند!
خداوند فرموده نشان اون این هست که ما عاشق میشیم و ازدواج می کنیم و علاقه پیدا می کنیم یعنی مثل آمدن فصل بهار عاشق شدن هم یک امر طبیعی و مقدس هست و اصلا باید آدم عاشق همسرش باشه محبت کنه بهش .
ایه بعدی
زن و شوهر لباس یکدیگرند
… آنها لباس شما هستند؛ و شما لباس آنها…(سوره مبارکه بقره، آیه 187)یعنی زن و شوهر مایه امنیت آسایش هم دیگه هستن لباس انسان چقدر مواظب انسان هست از سرما گرما از هزاران چیز و عیوب انسان رو می پوشند خداوند ازدواج از لحاظ آرامش تشبیه به لباس کرده که زینت هم دیگر هستی
فَالصّالِحِاتُ قِانِتِات حِافِظِات لِلْغَیْبِ.
زنان صالح، در برابرشوهران مطیع و متواضعند و در غیاب آنها حافظ مال و ناموس آنهایند.
الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَبِما أنْفَقُوا.
مردان تکیه گاه زنانند. به خاطر این که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده و به خاطراین که مردان انفاق میکنند
در تمام آیات قرآن به مودت و عشق تاکید شده و همسر خوب با احترام محبت و علاقه مند به همسرش
و این افکار سمی بریز دور