سوال:
من دارم تمام تلاشم رو میکنم که خونه دارشیم. روی باورهام کار میکنم، تمرین انجام می دم، سعی میکنم تجسم کنم و …، تا به این خواسته برسم. اما چیزی که من رو ناامید کرده این هست که پدر و مادر من چنین باوری ندارند و با وجود تلاشهای من، میلی به تغییر باورهایشان ندارند.
در این شرایط، چه کاری از دست من بر میاد؟
می خوام بدونم پس اون همه تمرین و تلاش برای باور سازی، چه میشه؟
لطفاً راهنماییام کنید که وقتی در این شرایط قرار میگیریم که افراد دیگری هم به جز من، در رسیدن به خواستهی من دخیل هستم، کار درست چی هست؟
چطور می تونم این مسئله رو حل کنم و اونها رو هم با خودم همراه کنم؟
پاسخ گروه تحقیقاتی عباس منش
اگر بتوانیم این اصل را درک کنیم که تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه باورهای خودمان است. اگر باور کنیم که زندگی ما به دست باورهای خودمان خلق میشود، اگر باور کنیم که هیچ فردی کوچکترین نقش و قدرتی در خوشبختی یا بدبختی ما ندارد، خیلی چیزها تغییر میکند. اما مسئله این است که خیلیها نتوانستهاند این موضوع را بپذیرند.
خیلی ها در مواقع لازم، این اصل را فراموش میکنند. البته منظورم خودم هم هستم.
چون موضوع باور مثل یک کالا نیست که یک بار تولید شود و پس از اتمام پروسه تولید، دیگر کار برای همیشه تمام شود.
باور در هر لحظه نیاز به تغذیه و یادآوری دارد. ما باید در هر لحظه این اصل را به یاد بیاوریم. و این به یادآوردن، راه تغذیه باورهایمان است.
وقتی شما خواستهای داری، دیگر همه چیز حل است.یعنی آن خواسته هر چه باشد، موضوع مهم تنها شما هستی و خواستهای که رسیدن به آن برایت واضح شده است.
یعنی از نظر سیستمی که جهان بر اساس آن خلق شده و از نظر اصل و اساس خودت که یک خالق است و با فرکانسهایش زندگیاش را خلق میکند، به محض اینکه خواستهای واضح شود، دیگر کار تمام است اگر ذهن خودش را قاطی ماجرا نکند و نخواهد با نجواهایش کار را سخت و پیچیده جلوه دهد
اگر باورهای محدودکنندهای نباشد.
به قول قانون اول نیوتن، یک جسم که با سرعت ثابت در حال حرکت است، تا بینهایت به حرکت خود ادامه میدهد اگر با مانعی برخورد نکند.
طبیعت ما نیز به همین شکل است. یعنی اگر ما میتوانستیم همان خلوص لحظه تولد را داشته باشیم و همان آگاهیهای لحظه تولد را به خاطر بیاوریم و چیزی به نام ذهن نداشتیم، به محض واضح شدن خواسته، از آنجا که هیچ مانعی مقابلش نبود، آن خواسته محقق میشد.
اما هیچکدام از ما چنین ذهنیت خالصی نداریم. هیچکدام از ما باورهای ۱۰۰٪ خالص نداریم. به همین دلیل میزان راحت به خواسته رسیدن یا سخت به خواسته رسیدن یا اصلاً به خواسته نرسیدن ما کاملاُ بستگی به درجه خلوص باورهای ما نسبت به آگاهیهای قبل از تولدمان دارد.
اما خبر خوب این است که ما همیشه میتوانیم در حال بهبود باشیم زیرا ما در هر لحظه میتوانیم با کنترل ورودیهای ذهنمان باورهای قدرتمندکننده تری بسازیم.
پس خبر خوب این است که درباره این خواسته، موضوع اصلاً پدر و مادر شما یا هر فرد دیگری نیست.
برای رسیدن به خواستهات نیازی به تغییر دیگران نداری حتی اگر پدر و مادرت باشند. بلکه فقط موضوع این است که تا چه اندازه میتوانی باورهای هماهنگ با آن خواسته را بسازی و چقدر برای تغییر باورهای خودت تلاش میکنی و چقدر این موضوع را میپذیری که تو آفریده شدهای تا با فرکانسهایت زندگیات را خلق کنی.
اما مسئلهای که کار را برایت سخت کرده است، ذهنت است.
یعنی در این زمان، ذهن منطقیات وارد عمل میشود و این نگاه را دارد که خواسته تو بایدتوسط پدر مادرت فراهم شود.
نمیدانم در چه سن و سالی هستی، اما می دانم که ذهنت به تو میگوید:
خوب! خانه باید توسط آنها خریده شود و آنها هم که فکر میکنند نمیتوانند خانه بخرند، پس دیگر از خانه خبری نیست مگر اینکه بتوانی آنها را راضی کنی یا نگرششان را تغییر دهی.
آنوقت تصورت این است که به جای کار کردن روی خودت و ساختن باورهای هماهنگ با این خواسته، باید روی آنها هم کار کنی. بنابراین با اشتیاق کار را شروع میکنی اما از آنجا که هیچ فردی قدرت تغییر دیگران را ندارد، در همان ابتدای راه، مستأصل میشوی چون درمیابی که در تغییر آنها عاجز هستی.
این اشتباهی است که افراد زیادی آن را انجام میدهند.
خیلیها فکر میکنند برای رسیدن به ثروت، باید باورهای همسرشان تغییر کند.
خیلیها فکر میکنند برای تجربه رابطهای عاشقانه، باید باورهای همسرشان را تغییر دهند.
خیلیها فکر میکنند برای تجربه شادی، باید اخلاق و رفتار اطرافیانشان تغییر کند و اطرافیانشان نرمخوتر شوند، تا آنها بتوانند شادی را تجربه کنند.
اینها همان عوامل بیرونی و باورهای محدود کنندهای هستند که افراد را اینهمه سال از تجربه خواستهشان دور کرده، در حالیکه خودشان هم خبر ندارند که آبشخور این داستان همیشگی، همین نگاه محدود کننده خودشان است که :
عواملی غیر از خودت و فرکانسهایت، زندگیات را رقم میزند. پس باید آن عوامل را در زندگیات مهم بدانی.
تا زمانی که نه تنها درباره این موضوع، بلکه درباره هر خواستهای در زندگیات، این نگاه و باور را داشته باشی، هرگز آن را تجربه نخواهی کرد. زیرا این باور محدود کننده که حاصل عدم درک قوانین زندگی است، شما را نگران، نا امید و پر از تردید و حیرانی میکند.
یعنی به نقطهای میرسی که از یک طرف خواستهای داری و از طرفی باور محدود کننده ای داری و فکر میکنی دیگران باید تغییر کنند تا این اتفاق برایت رخ دهد. در یک کلام، باورهای هماهنگ با خواسته ات را نداری و تا زمانی که این هماهنگی نباشد، هرگز آن خواسته وارد زندگی ات نخواهد شد.
این یک مسیر کاملاً اشتباه است زیرا شما هیچ کنترلی بر دیگران نداری و نیازی هم به داشتن این کنترل نداری.
اگر این قانون را درک نکنی، آنوقت به جای اینکه انرژیات را صرف ساختن هدفت، بوسیله ساختن باورهای هماهنگ با آن، نمایی، انرژی ی بسیار بیشتری از آن را صرف تغییر دیگران میکنی و از آنجا که این قدرت را نداری، موفق نمی شوی و آنگاه احساس درماندگی میکنی.
پیام این احساس به شما این است که توجه شما به جای اینکه روی خواستهات باشد، روی ناخواستهات است.
و طبق قانون، شما همچنان ناخواستههای بیشتر، احساس استیصال و درماندگی بیشتری را به زندگیات جذب میکنی، مگر اینکه یاد بگیری و درک کنی که، این تو هستی که در مرکز زندگیات هستی و همه چیز توسط تو و فرکانسهای تو رقم میخورد.
درک عمیق این قانون، معجزه میکند. تغییر پدر و مادرت یا هر فرد یا شرایطی غیر از تو و باورهایت، از معادله حذف میشود و انرژیای بینهایت را آزاد میکند.
آنوقت دیگر نیازی نیست برای تغییر دیگران، حتی اگر آنها پدر و مادرت هستند، کاری انجام دهی. زیرا وقتی درک می کنی که خواستههای تو توسط فرکانسهایت ساخته میشود و نه توسط پدر و مادرت، آنگاه همه چیز واضحتر، سادهتر و انجام پذیر تر به نظر می رسد.
زیرا به وضوح درک میکنی تنها کار تو این است که، روی خودت و باورهایت کار کنی و بقیهاش را به دست جهان و قوانینش بسپری . یادت باشد که باید روی خواستهات تمرکز کنی و نه روی چگونگی به دست آوردن خواستهات.
وقتی آن باورها را بسازی، جهان، مسیر و چگونگی را برایت فراهم میکند و هرچه باوری که ساخته باشی، قدرتمند کننده تر باشد، مسیر سادهتر، سریعتر و لذت بخش تری را به سمت خواستهات طی میکنی!
این قانون مهم را همیشه به یاد داشته باش که :
مهم نیست چه خواستهای داری، بلکه باوری که درباره آن خواسته داری، تعیین کننده همه چیز است. زیرا تو همیشه اساس آن باورها را تجربه میکنی.
پیشنهاد میکنم برای درک قوانین و استفاده از آنها نه تنها درباره این خواسته، بلکه درباره درک عملکرد جهان و بهره بردن از آن برای رسیدن به هر خواستهای در زندگیات، از دوره راهنمای عملی دستیابی به آروزها استفاده کن
این دوره به تو یاد میدهد که چگونه آروزهایت را تبدیل به تجربه زندگیات نمایی و چگونه از خداوند و قوانینش در این باره کمک بگیری. با آموزشهای دوره راهنمای عملی دستیابی به آرزوها، قوانین کیهانی را به وضوح درک و استاد قوانین کیهانی میشوی.
جلسات ۶ و ۹ و ۱۰ این دوره، یکی از علاقه مندی های من است و به شخصه دوست دارم بارها و بارها و بارها، حتماً قبل از اقدام برای هر خواستهای، آگاهیهای این سه جلسه را به خودم یادآور شوم، انگیزه بگیرم و با خواستهام راحتتر شوم. سپس ایده پردازی یا هر کار دیگری را شروع کنم. زیرا آن باورهای مرا به مسیر ایدهها و راهکارهای بهتر، هدایت میکنند.
به نظرم دوره راهنمای عملی دستیابی به آرزوها، بهترین جایی است که استاد عباس منش، خدایی را معرفی نموده که خودش شناخته.
همان خدایی که او را از زندگی در اتاقی سیمانی در بندرعباس، به موقعیت کنونیاش هدایت نمود، قوانینش را و چگونگی هماهنگی با آن قوانین را به او آموخت و همواره در حال هدایتش است.
وقتی این جلسات را گوش میدهم، جان و نیرویی مضاعف در من رشد میکند زیرا دوباره قدرتی به من یادآور میشود که خداوند به من، شما و هر فردی داده تا بتوانیم در هر لحظه سرنوشت خود را به گونهای که میخواهیم، رقم بزنیم.
آگاهیای که جلسات این دوره درباره اصل و اساسم به یادم میآورد، به من آرامش میبخشد. زیرا خیلی کامل درک میکنم تا درک کنم که چقققدررر کنترل همهی زندگیام به دست خودم داده شده است.
خیلی مهم است که این موضوع را مرتب درک کنیم و مرتب آن را به خود یادآور شویم. زیرا این موضوع خیلی زود از یادمان میرود و باید هر بار و هر روز این را به خود یادآور شویم.
زیرا وقتی این درک را میسازی، آنوقت تمام توجهات که بر ناخواسته بود و انرژیای که صرف این توجه شده بود، همگی معطوف به خواستهات میشود
من تنها با درک یک جمله استاد در جلسه ۹ و ۱۰ این دوره ، خدا را به گونهای دیگر باور کردم و این درک باعث شد، داشتن خواستهام برایم بدیهی و منطقی بشود. سپس ایمانی در من شکل گرفت و منطق این ایمان آنقدر قوی بود که حریف منطق ذهنم شد و توانستم یکی از خواستههایم را که مدتها به آن نرسیده بودم، تنها در کمتر از چند ماه به واقعیت زندگیام تبدیل کنم و از آن پس سعی میکنم این الگو را برای سایر خواستههایم نیز به کار ببرم.
به شما هم این پیشنهاد را میدهم.
من این الگو را قبلاً از استاد عباس منش آموخته بودم، اما هنوز درک واضحی از آن نداشتم و به خاطر این عدم درک، نمیتوانستم تمام توجه ام را به خواستهام معطوف کنم. یعنی به خاطر عدم درک اصل و اساس جهان، تمرکز من پخش بود. به همین دلیل ایمان من پخش بود. به همین دلیل قدرت خلق کنندگیام پخش بود.
اما وقتی توانستم اصل را بهتر درک کنم، توانستن قسمت عمدهای از انرژی و توجه ام را از همه عوامل بیرونی بردارم و به ساختن باورهای هماهنگ بر خواستهام متمرکز نمایم. سپس به همان اندازه نیز نتایج زندگیام بهتر شده است.
این کاری است که شما هم باید یاد بگیری و من قبا جلسه ۹ و ۱۰ دوره راهنمای عملی این موضوع و این قانون را دقیقاً و عمیقاً درک کردم و خدا را به گونهای شناختم که به من قدرت ساختن زندگی ِ بهتر و بهتر را داده است.
برای خواندن مقالات بیشتر درباره نحوه خلق خواستهها کلیک کنید
abasmanesh.com
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
سلام خانم شایسته ی مهربون چقدر عالی بود
مهر تاییدی ،رو زدین
روی باورهایی
که تو وجودم جوانه زده
مدت بیست سال به دنبال تغییر فردی بودم تا برام عالیترینها رو بسازه (شرک خفی )
اما الان چند ماهی هست به خودم امدم و دارم رو خودم کار میکنم
من همه جور به دنبال رضایت دیگران بودم
و خودم را هیچ کاره و همه را همه کاره میدونستم
اما الان خدا و خودم دست به کار میشیم و همه هیچ شدند
قدرت رو از همه گرفتم و فقط به خدای مهربون دادم تا بهترینها رو برام بسازه
و من فقط با هدایت اون قدم بر میدارم
یک قدم از من و صدها قدم از او
تا لذت بهترینهایی که یک عمر در حسرت اون با توقع از دیگران درانتظارش بودم برام رقم بخوره
میدونم عالیترینها در انتظار منه
من با تعهد سال ۹۷ را خیلی خوب گذروندم و ۹۸ عالیتر برام خلق میشه
مطمئنم
چون من همون خدارو با قدرت بی انتهاش و نیروی قدرتمند درونی خودم تازه یافته ام
سلام خانم
آفرین تبریک میگم اینقدر عالی عمل کردید و نتایج خوبی گرفتید
و چه جمله و درک خوبی که من خودم را هیچ کاره و همه را همه کاره میدانستم.
و از این به بعد تمام قدرت و توانایی خلق آرزوها و خواسته هایم در دستان خدای من است (بدون استثناء) و نه هیچ کس و هیچ چیز و هیچ شرایط دیگه. و فقط با اقدام برای تغییر فرکانس های هر لحظه ام تمام شرایط زندگیم شروع به تغییر میکند فارغ از هر عامل دیگری.
فقط با تغییر کانون توجهم در هر لحظه
خدایا شکرت
چقدر این قانون هم ساده ست (ساده ترین شیوه) هم قدرتمندین شیوه
و هیچ شیوه ای اینقدر ساده و قدرتمند و مؤثر و واضح و کاربردی نیست والا.
از این ساده تر نداریم
موفق و خوب باشید
البته خوشحال میشم دستاوردهای خوب دیگه تونو از چهار سال پیش تا الان بخونم.
سلام استادشایسته ی عزیزم .
چه خوب که امروز هدایت شدم به این مقاله ی بی نظیر وعالی.
چندوقتیست که دارم روی خودم کارمیکنم و برای رسیدن به خونه ی موردعلاقم گام هام رو برمیدارم و باورسازی میکنم .ولی بعداز کلی کارکردن میبینی شوهرم یه حرفی میزنه یا کاری خلاف باورهای من انجام میده که یهو ذهنم بهم میگه بفرما اینم نتیجه ی کارکردن رو خودت اگه تو بخوای هم به خونه برسی شوهرت نمیزاره .
ذهنم کلی نجوا میده ولی من سریع جلوشو میگیرم که این منم که با باورها و فرکانس هایم خواسته ام رو خلق میکنم نه شوهرم .هنوز این باورها قدرت نگرفتن که خواستمو خلق کنن.
همین مسئله گاهی از من کلی انرژی میگیره و اگه نتونم کنترلش کنم احساسمو بد میکنه .
ولی به لطف خدای مهربان هدایت شدم به این مقاله ی بینظیر که راحتربتونم ذهنمو خاموش کنم و نشتی انرژی نداشته باشم خوندن این مطلب بهم یاداوری کرد که من قدرت تغییر هیچ کسی رو ندارم و اگه من کاملا اینو باورکنم که خودم هستم که دارم همه چی زندگیم رو خلق میکنم پس نباید نگران دیگران باشم که در راهم هستن و خلاف من دارن حرکت میکنن .من فقط کافیست که باورهای هماهنگ با خواسته ام را بسازم و به چگونگی رسیدن به خواسته ام فکر نکنم.
ممنون از مریم جانم.
به نام سیستم قانونمند و انرژی قدرتمندی
که از رگ گردن به من نزدیکتر است
و به من توانایی خلق تمام خواستهها و آرزوهایم را
از راههای آسان و لذتبخش داده است
*
سلام به خوبی، زیبایی، سلامتی، آرامش، نعمت، فرصت، ثروت، عشق، خوشبختی و تمام آدمهای خوب
*
بیان نکات:
تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه باورهای
خودمان است.
باور کنیم که زندگی ما به دست باورهای خودمان خلق میشود، باور کنیم که هیچ فردی کوچکترین نقش و قدرتی در خوشبختی یا بدبختی ما ندارد.
باور در هر لحظه نیاز به تغذیه و یادآوری دارد و به یاد آوردن، راه تغذیه باورهایمان است.
وقتی خواستهای داری، دیگر همه چیز حل است. یعنی
آن خواسته هر چه باشد، موضوع مهم تنها شما هستی و خواستهای که رسیدن به آن برایت واضح شده است.
از نظر سیستمی که جهان بر اساس آن خلق شده و از نظر اصل و اساس خودت که یک خالق است و با فرکانسهایش زندگیاش را خلق میکند، به محض اینکه خواستهای واضح شود، دیگر کار تمام است اگر ذهن خودش را قاطی ماجرا نکند و نخواهد با نجواهایش کار را سخت و پیچیده جلوه دهد، اگر باورهای محدودکنندهای نباشد.
میزان راحت به خواسته رسیدن یا سخت به خواسته رسیدن یا اصلاً به خواسته نرسیدن ما کاملا بستگی به درجه خلوص باورهای ما دارد.
ما همیشه میتوانیم در حال
بهبود باشیم زیرا ما در هر لحظه میتوانیم با کنترل ورودیهای ذهنمان باورهای قدرتمندکننده تری بسازیم.
برای رسیدن به خواستهات نیازی به تغییر دیگران نداری حتی اگر پدر و مادرت باشند. بلکه فقط موضوع این است که تا چه اندازه میتوانی باورهای هماهنگ با آن خواسته را بسازی و چقدر برای تغییر باورهای خودت تلاش میکنی و چقدر این موضوع را میپذیری که تو آفریده شدهای تا با فرکانسهایت زندگیات را خلق کنی.
خیلیها فکر میکنند برای تجربه رابطهای عاشقانه، باید باورهای همسرشان را تغییر دهند.
خیلیها فکر میکنند برای تجربه شادی، باید اخلاق و رفتار اطرافیانشان تغییر کند و اطرافیانشان نرمخوتر شوند، تا آنها بتوانند شادی را تجربه کنند.
اینها همان عوامل بیرونی و باورهای محدود کنندهای هستند که افراد را این همه سال از تجربه خواستهشان دور کرده، در حالیکه مشکل از نگاه محدود کننده خودشان است.
فقط خودت و فرکانسهایت، زندگیات را رقم میزند.
باورهای هماهنگ با خواسته ات را بساز، تا آن خواسته وارد زندگیات شود.
انرژیات را صرف ساختن هدفت، بوسیله ساختن باورهای هماهنگ کن.
توجهات را روی خواستهات بگذار، نه روی ناخواستهها.
، این تو هستی که در مرکز زندگیات هستی و همه چیز توسط تو و فرکانسهای تو رقم میخورد.
درک عمیق این قانون، معجزه کرده و انرژیای بینهایت را آزاد میکند.
خواستههای تو توسط فرکانسهایت ساخته میشود.
تنها کار تو این است که روی خودت و باورهایت کار کنی و بقیهاش را به دست جهان و قوانینش بسپاری.
یادت باشد که باید روی خواستهات تمرکز کنی و نه روی چگونگی به دست آوردن خواستهات.
وقتی آن باورها را بسازی، جهان، مسیر و چگونگی را برایت فراهم میکند و هرچه باوری که ساخته باشی، قدرتمند کننده تر باشد، مسیر سادهتر، سریعتر و لذتبخشتری را به سمت خواستهات طی میکنی!
این قانون مهم را همیشه به یاد داشته باش که :
مهم نیست چه خواستهای داری، بلکه باوری که درباره آن خواسته داری، تعیین کننده همه چیز است. زیرا تو همیشه اساس آن باورها را تجربه میکنی.
خداوند به من، شما و هر فردی توانایی داده تا بتوانیم در هر لحظه سرنوشت خود را به گونهای که میخواهیم، رقم بزنیم.
کنترل همهی زندگیام به دست خودم داده شده است.
وقتی قانون و اصل را بهتر درک کنی، میتوانی قسمت عمدهای از انرژی و توجهات را از همه عوامل بیرونی برداری و به ساختن باورهای هماهنگ با خواستهات متمرکز کنی. سپس به همان اندازه نیز نتایج زندگیات بهتر میشود.
من خدا را به گونهای شناختم که به من قدرت ساختن زندگی ِ بهتر و بهتر را داده است.
*
خدایا برای اینکه هر روز من را به سمت شرایط دلخواه و زندگی رویاییام هدایت میکنی، هزاران بار شکرت.
خدایا من آمادگی دریافت برکات، نعمات و هر چیز خوبی رو از جانب تو دارم و پیشاپیش برای همه آنها از تو سپاسگزارم.
خدایا برای تمام نعمتهای کوچک و بزرگی که از اولین روز به دنیا آمدنم به من دادی، هماکنون میدهی و در آینده خواهی داد، هزاران بار ممنونم.
من هم از وقتی که فهمیدم باید از تکیه کردن بر دیگران و تحمیل خواسته هام بر اونها دست بردارم همه چی عالی شده اصلا یه پیشرفت عجیبی ایجاد میشه و این قضیه خودش یه انگیزه قوی هست برای جلو رفتن و پیشرفت کردن.
بنظرم این طرز فکر تو خانوما شدیدتره و جامعه و ذهنیت تبار خانوم های ایرانی بیشتر بر این استواره که تکیه کنند به پدر یا همسر و یا جنس مخالف، ولی بنظرم ما خانومها قدرت بسیار بزرگی داریم و هی باید هدف های جدید ایجاد کنیم و با رسیدن به اونها کم کم خودمون هم از وجود این قدرت های شگفت انگیز آگاه میشیم و ایمانمون به خودمون زیاد میشه.
نباید هیچ بهانه یا هیچ فرد یا سدی مانع از آرزو کردنمون بشه، آرزوهای درست و منطقی انرژی زندگی رو به سمت ما میکشه و قدرتمندمون میکنه.
پس اعراض کنید از پدر و مادری که سر آرزوهاتون هستن و از همسر یا دوستی که مانع هستند. به هیشکی نقشه هاتون رو نرید و آروم و امیدوار پیش برید!
سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم انشالله که همیشه حالتون خوب و عالی ترین باشه
چقدر این سوال برای همه هست و چقدر جواب مریم خانم کامل و واضح و روشن بود
من خودم خیلی خیلی خیلی از این قانون کمک گرفتم
انقدر این قانون نیاز من بود که حتی اولین دوره ای که من هدایت شدم به سمتش دوره راهنمایی عملی دستیابی به رویاها بود که فکر کنم بیشتر از ۵۰ بار دوره رو مرور کردم و هر بار درک جدیدی از قوانین برام روشن و واضح شد
من از این قانون برای بهتر کردن روابط با همسرم استفاده کردم چند وقتی بود با توجه به گفتمان های که بین من و همسرم بود دچار مشکل شده بودم و آنقدر مثل خیلی از آدم های دیگه تمرکزم رفته بود روی درست کردن و تغییر دادن همسرم به نحوی که خودم دوست دارم و…. و این باعث شده که از آنجایی که اصلا چنین چیزی اتفاق نمی افتد هر روز دچار مشکل بشم و تمرکزم هم خودکار وقتی مسایل زیاد بشه رفته بود روی ناخواسته ها و هر روز دقیقا ناخواسته بیشتر و در نتیجه در عمل مسایل بیشتر و چالش ها بیشتر میشد تا اینکه یه موقعی با خودم خلوت کردم و واقعا از خدا خواستم من رو هدایت کنه و از اونجایی که عضو سایت استاد عباس منش بودم یه روز به صورت اتفاقی وارد سایت شدم و دوره راهنمایی عملی دستیابی به رویاها رو دیدم که روی پنجره اصلی سایت بود و…. توضیحات رو خواندم و تصمیم گرفتم خریداری کنم و….
و تازه به صورت دقیق و مشخص متوجه شدم
همه چی خودم هستم چطور انتظار دارم طرف مقابل من چنین شخصیتی داشته باشد در صورتی که خودم اون شخصیت رو نداشتم و…..
باورتون نمیشه بدون اینکه به کسی بگم روی خودم تمرکزی کار کردم و خواسته هم که به صورت لیزری روش تمرکزش کرده بودم ارتباط عالی با توجه به خواسته که دوست داشتم بود
و هر روز که بیشتر روی خودم کار میکردم و شرایط برای خودم بیشتر مهیا میشد روابط با همسر عالی تر میشد اصلا آنقدر تغییر رو در همسرم مشاهده کردم و میکنم که احساس میکنم نه من همون محمد قبلی هستم نه همسرم که اون موقع که از قوانین کمتر میدونست همون قبلی هست از موقعی که که مسبولیت کامل زندگیم رو پذیرفتم و شروع کردم به کار کردن رو باورهام تو زمینه های دیگه هم شروع کردم و قدم بعدی من خرید دوره روانشناسی ثروت یک بود و الان چند ماهی هست که اونم دارم روی خودم کار میکنم بدون اینکه اجازه بدم عوامل بیرونی روی اثر بزارد البته که خیلی خیلی جای کار کردن داره ولی از اون جایی که از خدایی که تو دوره راهنمایی عملی دستیابی به رویاها شناختم ازش خواستم به راحتی و عالی من رو هدایت کنه به سمت خواسته های که دوست دارم داشته باشم و اونم واقعا داره همان کار رو میکنه کار رو برام راحتر کرده
آنقدر راحتر که به قول استاد عباس منش تو دوره راهنمایی عملی دستیابی به رویاها میگه انقدر زندگی شیرین و دلچسب میشه که انگار میخوای خونه سازی کنه با لگو هر جوری که خواستی میچبنی و میسازی و منم که شغلم ساختمان هست موضوع رو چنان گرفتم که به راحتی هر چه تمام تر دارم با تمرکز بالا روی باور هام با توجه با اولیت خواسته کار میکنم و واقعا هم خدارا هزاران مرتبه شکر میکنم که چنین قوانین بدون تغییر خداوند هست که به راحتی من رو میرسونه به سمت آزادی زمانی و مالی و مکانی و سلامتی و… هر آنچه که من بخواهم …..
خدایا هزاران مرتبه شکرت
با درود و احترام
این باور که (رسیدن به خواسته من به تغییر فکر دیگران بستگی داره) نمیگم درسته یا غلط فقط می گم تو رو در مسیری قرار میده که دقیقا همین باورت رو بهت ثابت می کنه درصورتیکه اگر به جای این باور ، قانون اصلی آفرینش رو جایگزین کنی که فقط خودت هستی که اتفاقت و شرایط زندگیتو بوجود میاری باور کنی که فقط خودت مسئول زندگیت و شرایطی که داری هستی و فقط خودت هستی که اگر از شرایطتت راضی نیستی میتونی اون ررو تغییر بدی و بدونی که اگر عامل های محیطی را دخیل بدونی در سرنوشتت درواقع قدرت رو از خدا گرفتی و دادی به شرایط پیرامونت و این یعنی شرک و باور کنی که برای رسیدن به خواسته هات فقط کافیه خودت تغییر کنی اونوقت میبینی شرایط و اوضاع و اطرافیانت هم تغییر می کنن بدون اینکه بخوای برای تغییر کردن اونها تلاش کنی، بیا یک بار باهم مرور کنیم ساخت و ساز این جهان رو بر اساس مهم ترین قانون تغییر ناپذیرش یعنی تو داری هر لحظه با فرکانسهات جهانتو و زندگیتو میسازی و در واقع هر یک از ما خالق زندگی خودمون هستیم به این ترتیب که در هر لحظه افکاری داریم و اون افکار احساساتی را در درون ما بوجود میارن و این احساسات فرکانسهایی را به جهان هستی ارسال می کنند و جهان هستی هم فرکانسهای ارسالی مارو میگیره و شرایط، انسانها و اتفاقاتی دقیق هم فرکانس با فرکانسهای ارسالیمون رو به ما برمیگردونه این جهان کوه است و فعل ما ندا سوی ما آید نداها را صدا، خلاصه اینکه اگر می خوای شرایطتت تغییر کنه و در مدار خواسته هات قرار بگیری باید فرکانسهای ارسالیتو تغییر بدی باید خواسته هات هم جهت باشه با باورهات اگر خواسته هات با باورهات هم فرکانس نباشن مثل اینه که داری با یک پات گاز میدید و پای دیگرت روی ترمزه خب در این صورت هیچ وقت نمیتونی حرکت کنی علی ایحال قدم اول باور کردن اینه که خودت خالق زندگیت هستی پس اول فایل ما خالق زندگی خود هستیم از استاد در قسمت فایلهای دانلودی رایگان رو پیدا کن و اونو بارها گوش بده بارها و بارها و بعد عبارت مثبت تاکیدیشو برای خودت بساز و مرتب برای خودت تکرارش کن تا این باور مهم توی ضمیر ناخودآگاهت نقش ببنده و البته به قدرت خدا به عنوان تنها منبع قدرت ایمان داشته باش و اونوقت میبینی که در مسیر رسیدن به خواسته هات در حال هدایت هستی. از درگاه رب جلیل برایتان عمر مدید و عزت سدید مسئلت دارم.
سلام دوست عزیز 🌹 وقتی خواسته شما به تغییر رفتار دیگران بستگی داره ،این خواسته تو رو از مسیر منحرف میکنه،چطوری؟؟وقتی خواسته توعه،نیاز به تغییر رفتار شماست عزیزم،مثلا من قبلاً فکر میکردم باید همسرم تغییر کنه که من به خواسته م که رفتن سرکاره برسم این باور غلط درمن بود که برای اینکه به خواسته م برسم دیگری باید تغییر کنه،این طرز فکر که دیگران مقصرند،دیگران باید بامن همراهی کنند منو سالها دور نگه داشت ازاهدافم،چون طبق یه باور غلط ما همیشه منتظریم کسی ازبیرون بیاد وزندگیمونو تغییر بده،ولی امروز این راز مهم بهت میگم منجی تو درایینه ست،قرار نیست کسی تغییر کنه یا بیاد به مسیرمن،به قول استاد خدا به نوح که میگه پسرمو نجات بده میگه جاهل نباش،عزیزم اگر خواسته ای درتو شکل گرفته اگر الهام شده بهت که فلان خواسته خوبه حرکت کن،باایمانت درها بازمیشه،توایمان فعالتو نشون بده خدا تورو ازبی نهایت راه به خواسته ت میرسونه ،نیازی به همراه کردن دیگری نداری وقت وانرزی خودتو صرف دیگران نکن،روی خودت سرمایه گذاری کن،توی قدم هفت استاد میگه فرکانس تو مدار تو با بقیه متفاوته وقتی ازخدا هدایت بخای حرکت کنی روی خودت کارکنی ابروبادومه وخورشید فلک کار میکنند تاتورو به خواسته ت برسونم امیدوارم تجربه من بتونه کمکت کنه برات بهترینها رو آرزو میکنم 😊🙏❤️
سلام خانم احدی عزیز خیلی عالی و واضح و کوتاه نوشتید
احسنت به این دیدگاه به این موضوع
دقیقا منجی در آینه هست
به جای تمیز کردن آیینه خودمون رو تمیز کنیم تا اینکه بتوانیم بهتر راه رو ببینیم وقدم بر داریم شکر بابت وجود هم فرکانسی های عزیزم
سلام به استاد عزیزودوستان گرامی.
بدست اووردن خواسته هامون فقط در دست توانگر خودمونه .
هیچ وقت ما قدرت تغییر کسیو نداشتیم ونخاهیم داشت .درصورتی که خودمون تغییر کنیم ،جهان اطرافمون هم تغییر میکنه .
چیزی که ما ازاستادو قوانینش آموختیم اینه که تو، تحت هر شرایط وموقعیتی باید باور داشته باشی که به خواستت میرسی .فارق از اینکه به این فکر کنی که چطور وبه چ شکل؟!!!!
وظیفه ی ما تمرکز روی تغییرات فرکانسی مثبت خودمونه .
با توجه به تغییرات فکری وباورهای اشتباهمون میتونیم به خواسته هامون نزدیکتر بشیم.
خداوند به هر کسی قدرت خلق اتفاقات زندگی خودشو داده.
پس میشود به تنهایی بدست اوورد.
اینکه من اون خواسته ها رو در گرو تغییر دیگران میبینم ،از شرکمیاد.
باید به قدرت خداوند ایمان داشته باشیم وبدون ترس ونگرانی در مسیر خودمون باشیم تا خداوند وجهان خودشون برنامه ها رو برامون بچینن تا ما رو به مقصد برسونن.
وقتی جایی گیر میکنیم ومشکلات روچنان حاد میکنیم که فکر میکنیم هیچ راهی برای حلش نداریم در واقع داریم خداوند وقدرت مافوقش رو نادیده میگیریم.
پس با ایمان به خدا وکمی صبر وتوکل به خودم میپردازم وبعد از اعلام خواستم ،اونو رها میکنم تا سر وقتش خداوندافراد وشرایط رو برام طوری محیا کنه که اونچیزی که میخاماتفاق بیفته.
همه چیز در گرو باور توحیدی ماس.
به میزانی که ایمان داریم که میشود به همون میزان به خواستموننزدیکتر میشیم.
حرکت از ما ، کمک ویاری رسوندن برای رسیدن به خواسته از جانب خدا.
سلام وادب به استاد وخانم شایسته عزیز
این موضوع پاشنه آشیل منم هست اتفاقا که یه مادر وهمسر هستم ومیخوام همه رو تغییر بدم تا حالم خوب باشه
جواب بالا واقعا زیبا وتاثیر گذار بود واینکه من مرکز جهان هستی خودم هستم حال خوب من فقط به خودم ربط داره هر کدوم از ما روحهای مجردی هستیم که اومدیم این زندگی مادی رو خومون تجربه کنیم وراه خودمون رو بریم وباید مسئولیت کلش رو بپذیریم وخودمون دست به عمل بزنیم وخودخواهانه خودمون رو دوست داشته باشیم وسرگرم خودمون وتغییر خودمون باشیم
درود و سلام بر استاد نازنین و خانم شایسته گرامی
و شما دوست عزیزم که داری کامنت های این صفحه رو مطالعه می کنی:
چقدر این متن امشب به من کمک کرد تا به حس و آگاهی بهتری برسم.
عارضم خدمت شما خوبان که:
اگر قرار بود سیستم جهان هستی اینطور بود که هر کسی شخص مقابلش (رابطه عشقی و یا همسر و نامزدش، دوستش، پدر و مادر با فرزندش و…) را تغییر دهد، سنگ رو سنگ بند نمیشد!
برای چند لحظه تصور کنید خب یک لحظه شما خودت رو جای اون آدمی بزار که شما میخوای تغییرش بدی، احتمالا اون فرد هم میخواد شما یا شخص دیگری تغییر کند تا اون هم به خواسته ها و آرزوهایش برسد.
بهتر نیست بجای صرف انرژی برای تغییر و همراه کردن اون فرد و لقمه رو از پشت سر چرخوندن، راه ساده تر و مستقیم تر و سر راست تر را برویم؟
موانع البته حکم نیرو و تضادهایی هستند که نه تنها مانع نیست بلکه اگه اونا نباشند چطوری و چی باید به ما آگاهی بده؟ چی باید ما رو هل بده جلو، چی باید باعث رشد و پیشرفت ما بشه. چطور و از کجا باید بفهمیم دقیقاً چی میخواییم از زندگی؟
تضادها دشمن نیستند دوست ما هستند
با دوستان خود به صلح و دوستی و آشتی دست پیدا کنیم.
اگه در رابطه ای ناامنی و دردسر هست، به ما میگه به رابطه ی امن و راحت متمرکز شو
اگر رابطه ای تو را غمگین و دپرس میکند معنیش این است به رابطه ی شاد و پر هیاهو توجه کن.
اگر رابطه ای تو را خشمگین یا مضطرب و نگران میکند معنیش این است که تو لازم داری تا درخواست رابطه ای پر از مهر و آرامش را از خداوند هستی داشته باشی.
اگر رابطه ای تو را از اهداف مقدست دور میکند یا یا آرزوها و رویاهای دیگرت همخوانی ندارد و بیشتر در ترس و تردید نگه می دارد منظور این است که عاشق فرد و رابطه ای هستی که حسابی پایه و همراه باشد.
اگر کسی بی حوصله و یا اهمال کار و بی انگیزه ست این فرصت برایت فراهم شده تا شخص با حوصله، زبر و زرنگ و با اشتیاق از خداوند طلب کنی.
اگر همکاری مهربان و صادق و مسئولیت پذیر و با وجدان و دلسوز و کاربلد و خلاق میخواهی خب درخواستش کن.
از کی؟ فقط و فقط از خالق هستی خدای یگانه
از خدای درونت
از قدرتی که در من و شما قرار داده تا با آن همه شرایط زندگی مان را خلق کنیم دقیقاً همانطور که میخواهیم.
و قشنگی و جذابیتش همین است.
چه شیوه ای از این زیبا تر و ساده تر میتوان یافت؟
ببین چقدر خداوند از طریق قانونش این موهبت آزادی را در تک تک ماها پیشاپیش قرار داده تا انتخاب کنیم؟
چه میشد اگر برای همه ما فقط انتخاب های محدودی بود؟
فرض کنید در یک رستوران رفته اید، فقط یکی دو نوع غذا موجود است ولی رستورانی دیگر منویی، باز و نامحدود دارد از انواع غذاهای ایرانی، فرنگی و دریایی، هندی چینی و….
هر چقدر احساس آزادی بیشتر مان را باور کنیم و معتقد تر باشیم ساده تر و لذت بخش تر میتوانیم با حس قدرت و اعتماد به نفس بیشتر از خداوند درخواست دهیم
و تازه از خالق به این بزرگی طلبکار ترم هستیم. (طلبکار نه به معنی ناسپاسی و شکایت کردن، که به معنای انتظار بیشتر و بیشتر داشتن)
چون اوست که این آزادی را پیشاپیش به ودیعه گذاشته است
حس آزادی حس خیلی خوبیه.
حس راحتی و اعتماد به نفس میدهد.
حس هویت و بودن میدهد
حس اقدام کردن و مؤثر بودن می دهد.
و بدنبالش حس فراوانی می دهد.
یعنی من امکان انتخاب های فراوان پیش رویم را دارم خدایا پیشاپیش ازت ممنونم.
پس تا میتوانی آزادانه انتخاب کن
آنهم انتخاب های ارزشمند
انتخاب هایی که منجر به شادمانی و عشق و محبت و ثروت و توانگری و دوستی و پیشرفت و آگاهی و آرامش و سلامتی ات، می شود.
هم در این دنیا تا زنده ای و هم در اون دنیا.
باز هم تکرار میکنم اول باور کن که تمام آزادی در اختیار تو و من است، تا بعد بتوانی با آن دایره ی انتخاب هایت، بزرگتر کنی…
… و بدست شرایط و دیگران و محیط و دولت و آمریکا و وضع آب و هوا و اقتصاد و شرایط تحصیلی و کاری و فرزند چندم خانواده بودن و متولد چه سال و کدام دهه بودن یا متولد کدام شهر و محله بودن و فرزند کدوم پدر و مادر بودن و یا پدرت چه کارهایی کرده یا نکرده موفق بوده یا نبوده اصلا از کودکی مثل من یتیم شده ای یا نشده ای … نیندازی، و فقط و فقط خودت با قدرت آزادانه انتخاب کنی (چون آزادی را داری، اسیر و مستأصل و درمانده نیستی ) که فقط با تغییر کانون توجه و فرکانس هایت در هر لحظه بتدریج رفته رفته باورهایت تغییر کند و در مدار متفاوت دیگر و خواسته هایت قرار بگیری و آنها را اول در ذهن و درونت و سپس در محیط پیرامونت، لمس کنی ببینی و تجربه کنی.
موفق باشید و پایدار.
ارادتمنم.
به نام یگانه الله.
گروه تحقیقاتی دمتون گرم چقدواضح وخوب توضیح دادیدمثل
میشه به بیان ساده وشیواوکامل .
منم نظرواحساسم همینه که بیان شدالبته منم یه سالی هس که دارم رواین باورم کارمیکنم وخداروشکربه نسبت کارکردم ،نتایج بهتری هم گرفتم ،خیلی به آدم لذت میده مطلب جدیدی یادبگیری وبعدباورش کنی واجراش کنی وازهمه ی اینهاگرفتن نتایج خوب وعالی هس که بدستش میاری واین باعث میشه انگیزت برای هدفهای بعدی بالاتربره وقطع به یقین دیگه به قضاوت وحرفهای کسی حتی نزدیکترین آدمهای اطرافت توجهی نکنی اگرفازمنفی میدن .
ایمان به خداوباورش اینکه تومطمئن باشی خداتنهاقدرت اصلی وگرداننده توعه ،میتونه کمکت کنه تو،درمسیروهدفی که انتخاب کردی ،درست پیش بری ،شمامیتونیدازمسائل کوچیک شروع کنیدتاباورهاتون بیشتربشه وبعددنبال روهدفهای بزرگ خودتون باشید،دراینکه زمانی که به باورحتمی رسیدیدودیگران مداخله میکنن یابانظرهاشون یاکارهاشون ،مطمئن باشیداونهابه هیچ وجه به هدف خودشون نمیرسن چون ذهن تووخدای توقدرتمندترازهرچیزوهرکسی است .
پس باقدرت پیش بریم وفکرنکنیم موانع باعث دورشدن ازهدفهامون میشه بله البته که موانع همیشه به یه شکل ویه شیوه ممکنه بیان ولی مادیگه قوی هستیم واجازه هیچ گونه مداخله ای به کسی نمیدیم اینطورکی میشیم ؟وقتی که خودمونوباورداریم وزمانیکه ایمان به خداداریم که کنارماس وماراهدایت میکنه .
همگی موفق باشیم انشالله باتمرین وتکرارهای مکرر،فایلهای استادچون بایدهمیشه درهمه لحظات ملکه ذهنمون باشن واگربه تنهایی نمیتونیم گوش کردن دوره هاوفایلهای استادهرجاکه سست میشیم به مایاداوری میکنه که میشودوبه ماانگیزه میده .
سپاس ازوجودهمه کسانی که راه راست رابه ماآموزش میدن به خصوص استادعزیزوبزرگوارخودم عباس منش
سلام بر شما خانم رحیمی تبار عزیز
آفرین بر شما.
دقیقاً.
موانع البته حکم نیرو و تضادهایی هستند که نه تنها مانع نیست بلکه اگه اونا نباشند چطوری و چی باید به ما آگاهی بده؟ چی باید ما رو هل بده جلو، چی باید باعث رشد و پیشرفت ما بشه. چطور و از کجا باید بفهمیم دقیقاً چی میخواییم از زندگی؟
تضادها دشمن نیستند دوست ما هستند
با دوستان خود به صلح و دوستی و آشتی دست پیدا کنیم.
اگه در رابطه ای ناامنی و دردسر هست، به ما میگه به رابطه ی امن و راحت متمرکز شو
اگر رابطه ای تو را غمگین و دپرس میکند معنیش این است به رابطه ی شاد و پر هیاهو توجه کن.
اگر رابطه ای تو را خشمگین یا مضطرب و نگران میکند معنیش این است که تو لازم داری تا درخواست رابطه ای پر از مهر و آرامش را از خداوند هستی داشته باشی.
اگر رابطه ای تو را از اهداف مقدست دور میکند یا یا آرزوها و رویاهای دیگرت همخوانی ندارد و بیشتر در ترس و تردید نگه می دارد منظور این است که عاشق فرد و رابطه ای هستی که حسابی پایه و همراه باشد.
اگر کسی بی حوصله و یا اهمال کار و بی انگیزه ست این فرصت برایت فراهم شده تا شخص با حوصله، زبر و زرنگ و با اشتیاق از خداوند طلب کنی.
اگر همکاری مهربان و صادق و مسئولیت پذیر و با وجدان و دلسوز و کاربلد و خلاق میخواهی خب درخواستش کن.
از کی؟ فقط و فقط از خالق هستی خدای یگانه
از خدای درونت
از قدرتی که در من و شما قرار داده تا با آن همه شرایط زندگی مان را خلق کنیم دقیقاً همانطور که میخواهیم.
و قشنگی و جذابیتش همین است.
چه شیوه ای از این زیبا تر و ساده تر میتوان یافت؟
ببین چقدر خداوند از طریق قانونش این موهبت آزادی را در تک تک ماها پیشاپیش قرار داده تا انتخاب کنیم؟
چه میشد اگر برای همه ما فقط انتخاب های محدودی بود؟
فرض کنید در یک رستوران رفته اید، فقط یکی دو نوع غذا موجود است ولی رستورانی دیگر منویی، باز و نامحدود دارد از انواع غذاهای ایرانی، فرنگی و دریایی، هندی چینی و….
هر چقدر احساس آزادی بیشتر مان را باور کنیم و معتقد تر باشیم ساده تر و لذت بخش تر میتوانیم با حس قدرت و اعتماد به نفس بیشتر از خداوند درخواست دهیم
و تازه از خالق به این بزرگی طلبکار ترم هستیم. (طلبکار نه به معنی ناسپاسی و شکایت کردن، که به معنای انتظار بیشتر و بیشتر داشتن)
چون اوست که این آزادی را پیشاپیش به ودیعه گذاشته است
حس آزادی حس خیلی خوبیه.
حس راحتی و اعتماد به نفس میدهد.
حس هویت و بودن میدهد
حس اقدام کردن و مؤثر بودن می دهد.
و بدنبالش حس فراوانی می دهد.
یعنی من امکان انتخاب های فراوان پیش رویم را دارم خدایا پیشاپیش ازت ممنونم.
پس تا میتوانی آزادانه انتخاب کن
آنهم انتخاب های ارزشمند
انتخاب هایی که منجر به شادمانی و عشق و محبت و ثروت و توانگری و دوستی و پیشرفت و آگاهی و آرامش و سلامتی ات، می شود.
هم در این دنیا تا زنده ای و هم در اون دنیا.
باز هم تکرار میکنم اول باور کن که تمام آزادی در اختیار تو و من است، تا بعد بتوانی با آن دایره ی انتخاب هایت، بزرگتر کنی…
… و بدست شرایط و دیگران و محیط و دولت و آمریکا و وضع آب و هوا و اقتصاد و شرایط تحصیلی و کاری و فرزند چندم خانواده بودن و متولد چه سال و کدام دهه بودن یا متولد کدام شهر و محله بودن و فرزند کدوم پدر و مادر بودن و یا پدرت چه کارهایی کرده یا نکرده موفق بوده یا نبوده اصلا از کودکی مثل من یتیم شده ای یا نشده ای … نیندازی، و فقط و فقط خودت با قدرت آزادانه انتخاب کنی (چون آزادی را داری، اسیر و مستأصل و درمانده نیستی ) که فقط با تغییر کانون توجه و فرکانس هایت در هر لحظه بتدریج رفته رفته باورهایت تغییر کند و در مدار متفاوت دیگر و خواسته هایت قرار بگیری و آنها را اول در ذهن و درونت و سپس در محیط پیرامونت، لمس کنی ببینی و تجربه کنی.
موفق باشید و پایدار.
ارادتمنم.
سلام ودرودبه شماآقای رجبی عزیز.
خیلی عالی وشفاف توضیح دادید.
ممنون ومچکرازشما.
انشالله که به کمک ویاری خدابتونیم ازپس همه ی تضادهای زندگیمون، توهرزمینه ای بربیاییم .
انشالله ازموفقیتهای بزرگمون برای دوستان کامنت بزاریم .🙏
سلام خانم شایسته عزیزم. دست مریزاد به این قلم و خدایی که این کلمه ها رو گفته و شما روایت گرش بودین .
در حالی دارم این متن رو برای شما مینویسم که واقعا به خوندنش احتیاج داشتم و جالبیش اینه که من چندین بار به صفحه(پاسخ به مسائل زندگی ) سر زده بودم اما این مقاله ارزشمند را ندیده بودم خیلی واسم ارزشمنده… دو روزی بود که دنبال هدایت و جواب گرفتن بودم که خداوند مهربان منو به این صفحه هدایت کرد… کاملا درست می فرمایین ما باید قدرت رو دست خودمون و خدای خودمون بدونیم و خدا رو حمایتگر و پشتیبان کامل از خواسته هامون بدونیم. من چند روز پیش قدرت رو داده بودم دست اون طرف و واقعا مستاصل شده بودم که الان باید چکار کنم، چه قدمی بردارم که اون فرد به من نزدیکتر بشه اون فرد بهم ابراز علاقه کنه اما الان میدونم که قدرت دست منه، نه اون…باید خیلی تکرارش کنم تا درعمق وجودم بشینه…دوستان یکی از شرک هایی که وجود داره و میتونه ما رو منحرف کنه اینه که تلاش میکنیم تا فرد مورد نظرمون استوری های اینستاگراممون رو ریپلای کنه من خودم در دام این تله افتاده بودم که هی سعی میکردم که استوری هایی بذارم که طرف توجهش جلب بشه و سر صحبت اینطوری باز بشه و از ان طرف سعی میکردم استوری هاش رو ریپلای کنم تا اونهم توجهش بهم بیشتر جلب بشه و در زدن حرف دلش تردید نکنه و یک وقت فکر نکنه که اگه بهم پیشنهاد اشنایی و ازدواج بده من قبول نمیکنم تلاشم این بود که بهش نشون بدم من دختر خوب و پایه ای هستم، امان از این شرک، امان از این ذهن مکار . الان دیگه قدرت رو فقط به خودم میدم البته تو مراحل اولیه ام. دارم سعی میکنم این باور و این ذهنیت رو بسازم که حس خوب من فقط دست خداست و اگر هم طرف مقابل به من ابراز علاقه کنه این موضوع نباید دلیلی برای حال خوب من باشه بلکه از اونجایی که من حالم خوبه با خودم در صلحم باعث میشه اون طرف هم به من ابراز علاقه و محبت کنه و اگر بنا به دلایلی مثل وابسته شدن دیگه حال خودم از درون خوب نباشه ، محبت و توجه طرف هم به خودی خود قطع میشه…امیدارم این موضوع برای خودم کامل جا بیوفته کامل باور کنم.کامل بهش ایمان بیارم.
هر روز تکرار میکنم حس خوب من دست خودمه و هیچ کس توانایی بد حال کردن، ناراحت کردن منو نداره و هیچ کس نمیتونه منو ازدرون خوشحال کنه…یکی از دوستان تو کامنتش به این موضوع اشاره کرده بود که انتظار محبت و توجه از دیگران مثل این میمونه که شما دریایی زیر پات داشته باشی اما در اونو ببندی و چشم انتظار یک لیوان آب از طرف مقابلت باشی…
سلام :
خواسته شما به دیگران ربطی ندارد
و برآورده شدن آن به دیگران ربطی ندارد
مگر تو آن را ربط داده باشی
پس معلوم از هنوز روی باورهای خود کار نکرده اید
معلوم است که منبعی که برای باورهای خود انتخاب کردهاید ، دیگران است
منبعی که برای بنیادین کردن باورهای خود انتخاب کرده اید ، تغییر دیگران است
منبعی که برای تغییر باورهای خود انتخاب کرده اید ، تغییر شرایط بیرون است .
پس افسار از دست شما در میرود
آیا شما میخواهید دیگران را کنترل کنید ؟؟؟
پس ، از کنترل خود خارج میشوید
و باید هم برآورده نشود
چرا باید پدر و مادری که شصت هفتاد سال با ذهنیت های خود زندگی کردهاند
بخواهند با تغییر باور هایی که ، شما در عرض چند ماه ، یا یک سال انجام داده اید ، همگامِ تو شوند ؟
آنها یک واسطه
و یک پُل بودند ، برای اینکه شما به این جهان فیزیکی وارد شوید
و شما به قصد توسعه یِ خودت آمده ای ،
نه قصدِ تغییر دیگران
نه به قصد تغییر شرایط
نه به قصدِ کنترل دیگران
چون این قصد کاری غیر ممکن و کاری بی نتیجه است
باید خود را شخم بزنید
و همه چیز از خود بخواهید
زمین و باغ و بوستان های درونی شما به اندازه ای میتواند پربار و پر محصول باشد
که همان زمین و همان باغ نیز در پدر و مادر شما وجود دارد
و هر دو به یک اندازه به منبع خواسته و منبع ثروت ها و به منبع خوشبختی ها دسترسی دارید .
اینگونه اگر از نگاهِ تغییرِ اطرافیان تلاش کنید
وابسته به دیگران می شوید
و دیگران تصمیمات شما می شوند
و دیگران منبعِ شما می شوند
و از منبع درونی خود ، منبع بی انتهای خود ، منبع نامحدود خود ، منبع غنی و ثروتمند خود دور خواهید شد .
تا ابد شاد و سلامت وخوشبخت وثروتمند باشید .
سلام وقت بخیر
زمانی که ما در مسیر رسیدن به خواسته های درست حرکت کنیم و باورهای درست داشته باشیم دیگران دربرابر خواسته های ما تعقیر میکنند من به عنوان یک مشاور املاک و فردی که روزانه باانسانهای زیادی در ارتباطم تجربه هامو میگم براتون
چند ماه پیش مشتری تماس گرفت با من و گفت من یک واحد میخوام که پذیرایی پنجره داشته باشه و این برام خیلی مهمه طبقات ۳و۴وباشه و تک واحدی
من یک آپارتمان بهش نشون دادم طبقه ۴ تک واحدی و پذیرایی بدون هیچ پنجره ای و مشتری من خونه رو خواست و قولنامه کردیم وقتی که لایق بشیم یا دیگران تعقیر میکنند و یا به انسانها..موقعیت..شرایطی هدایت میشوم که مشابه خواسته های ماست
سلام
به نظرم باید تمرکزمون رو از روی دیگران برداریم و برای رسیدن به خواسته ها که حتما به دانش و مهارت توام با عمل نیاز دارند روی خودمون متمرکز بشیم در چنین صورتی دنیا ، کائنات یا خدا و یا هر آنچه که باور داری قدرت مطلق حاکم بر این عالم هست آدمی را در مسیر رسیدن به خواسته ها یاری و همراهی خواهد کرد
درود به شمااا بانو شایسته ی عزیزم (عجب فامیل زیبایی چقدر شایستتونه)
درود به همه ی دوستان عزیزم و استاد عباسمنش، مرد انقلابگر
بانو شایسته ی عزیزم، من امروز و در کل توی این هفته به کلی ناخواسته برخورد کرده بودم،
خصوصا امروز! تضادم هم دقیقا این بود که من میخواستم دکور اتاق و خونمون عوض بشه، جوری که باید کمدا و مبلامون رو تعویض میکردیم، مادرم هم خیلی دنبال این تغییر بود و اسقبال کرد، اما پدرم نه!
پدرم فردیِ که خیلی از تغییر میترسه، اگه چیزی آرامشش رو به هم بزنه واقعا تحملش رو نداره و مدام با خواب، سیگار یا ترک اون مکان، گاهی هم بداخلاقی و فضای مجازی از این تغییرات فرار میکنه، (مثلِ خودم در مواقعی که احساس میکنم یکسری مسائل دارم که از حلشون ناتوانم…یه زمانی خوردن راه فرار من بود، میشستم یه گوشه، شیرینی یا غذامو میخوردمو اینجوری از مواجهه با شرایطی که ازشون میترسیدم و به ظاهر در تغییرشون ناتوان بودم فرار میکردم! هنوزم گاهی موقعِ ترس این عادت برمیگرده اما چون خیلی ریشه ای روی این باور کار کردم واقعا خیلیییی کمه، و از اونجایی که الان اندام ایده آلم رو دارم و به راحتی حفظش کردم، میتونم بگم دیگه این عادتو ندارم! هشتگ همیشه از روی نتایج عملکردتونو قضاوت کنید)
خب، حالا من موقع برخورد با این تضاد چیکار کردم؟
راسش اصلا یادم نبود که این یک تضاده و باید تمرکزم رو معطوف به خواسته ام کنم، (فرّار بودن قانون و همینکه بانو شایسته میگن :موضوع باور مثل یک کالا نیست که یک بار تولید شود و پس از اتمام پروسه تولید، دیگر کار برای همیشه تمام شود!!! باید مدام این آگاهیا و باورها تغذیه بشن، منم مدتیه خیلی بیشتر به سایت سر میزنم و شرکت میکنم، چون بودن توی فضای سایت علاوه بر یاد آوری خودِ آگاهیا، بهم یاد آوری میکنه که اگه اینارو فراموش کنی چی میشه! و بخاطر شکل گیری جدول رنج و لذت در اینباره توی ذهنم، خیلی عملگرا تر هم میشم.) بخاطر همین وقتی با مخالفت شدید پدرم مواجه شدم سعی کردم هی براش منطق بیارمو بهش بگم که از چه راههایی میتونیم بدون خرج زیاد دکورو عوض کنیم یا اصلا چرا باید اینکارو بکنیم، یکم مظلوم نمایی کردم براش، بعدشم که دیدم زیر بار نمیره ازش خیلی عصبانی شدم و کمی پرخاش کردم و البته اونم متقابلا خیلی از من عصبانی شد، خلاصه از همه ی راه ها سعی کردم پدرم رو متقاعد کنم و تغییر بدم، اما خب، قانون یچیز دیگست…
خوب شد که اینکارو کردم و الان خیلی خوب این قضیه توی ذهنم میمونه که هیچوقت نخوام کسی رو تغییر بدم، اصلا بزارید بگیم که شاید طرف مقابل هم در راستای خواسته ی ما قدم برداشت، اما این باعث میشه عادت کنیم همیشه کلیییی انرژی مصرف کنیمو کلییی با زورو ضرب بخوایم بقیه رو تغییر بدیم و مطمئنن همیشه اینکار نه تنها راحت نیست بلکه باعث تنش و اختلاف و بهم ریختگی اوضاع و روابطمون هم میشه و خلاصه اوضاع رو خیلی خیت میکنه… تازشم اگههه اون فرد تغییر کنه که درصدش خیلیییی کمه، و در میان مدت مخرب هم هست…
این اتفاق باعث شد حتی توی همین یکی دو روز گذشته عملگرا تر هم بشم، چون شاید اگه با زورگویی یا مظلوم نمایی به خواسته ام میرسیدم عادت میکردم همش بخوام بقیه رو کنترل کنم و تغییر بدم و هیچوقت نمیرفتم سراغ قانونِ اصلی ، چیزی که همیشه و همه جا جواب میده، اونم بدون ذره ای سختی و اوقات تلخی! اونجوری مجبور بودم همیشه ارامش و تمرکزم رو فدا کنم، همش با خودم و بقیه در جنگ باشم و در آخرم به نتیجه ی مطلوبی نمیرسیدم، چون هدف ارامش درونی و رسیدن به خواسته است نه اینکه هرطوررر که شده اون خواسته رو بدست بیاریم، چون به قول استاد در جلسه ی اول راهنمای عملی اگه بخوایم به این طریق به خواسته هامون برسیم، اون خواسته نه تنها موجب خوشحالیه بیشتر ما نخواهد شد بلکه موجب دردسر و بدبختیمون میشه!
چقدر خوشحالم که پدرم تغییر نکرد! اون به من فهموند که بقیه رو بیخیال شم! توی هر مسئله ای، فقط نگاهم به خودم، عملکردم و باورهام باشه.
“رنگ رخساره خبر میدهد از حالِ درون!”
من چون بخاطر برخورد پدرم خیلی عصبانی بودم، اولش واقعا حوصله ی اومدن توی سایت رو نداشتم، یکم اتاقمو جارو زدم، ذهنم که آرومتر شد، تصمیم گرفتم بیام توی سایت، میخواستم روی نشانه ی روزم بزنم که هدایتم کنه به سمت راهکار مشکلم، اما ناخواسته دستم خورد روی قسمت “سؤال دارم” و یه حسی بهم گفت برو توی قسمتِ “پاسخ به مسائل زندگی” ، راسش اولین بارم بود که میرفتم توی این قسمت! بقیه ی وقتا از عقل پاسخ های بانو شایسته رو پیدا میکردم و میخوندم، وقتی واردش شدم یهو دیدم همههه ی سؤالایی که سایت بهشون جواب داده خیلی واضح و مرتب نوشته شده و شروع کردم به گشتن بینشون، با خودم گفتم اون سؤالی که بیشتر توجهم رو جلب کنه، همونو میخونم، و هدایت شدم و در کمال ناباوری یکی سؤال و مشکلی خیلیییی مشابه مشکل من داشت، واقعا خداوند از بی نهایت طریق آدمو هدایت میکنه، نباید عادت کنیم که به شیوه یا طریق خاصی هدایت بشیم هربار، چون دست خدارو میبندیم، هدایت به بهترین و قابل فهم ترین طور ممکن نسبت به مداری که توش هستیم سراغمون میاد.
ممکنه هربار متفاوت باشه،
من فکرشم نمیکردم انقدر سرراست هدایت بشم به راهکار مسئله ام،
حتی زحمت سرچ مسئله ام رو هم ندادم.
فقط دوست داشتم بگم که خیلی امیدوارم،
خیلی خیلی ارامش دارم،
هنوزم گاهی برام باورش سخته که میتونم به همه ی خواسته هام برسم یا از خودم خیلی عصبانی میشم وقتایی که نمیتونم به اندازه ی کافی متعهد باشم به انجام تمارین و تغییر باورهام،
عصبانی و سرخورده میشم وقتایی که نمیتونم ذهنمو کنترل کنم،
اما وقتی یادم میوفته که سایت عباسمنش دات کام هست، بانو شایسته، استاد عباسمنش و کلییی دوستانِ فوقالعاده و آگاه که هرکدومشون اقیانوسی از آگاهین اینجان تا همه باهم به هم کمک کنیم، بخدا خیلی آروم میشم،
برمیگردم به مسیر،
یادش بخیر یه زمانی هر اتفاقی برام میوفتاد چاره ای بجز پذیرشش نداشتم، چون آگاهیه الانمو نداشتم! اما حالا با کوچکترین یا بزرگترین ناخواسته ای که برام اتفاق میوفته، میدونم میتونم بیام اینجا و اوضاع رو در دست بگیرم!
بهترین حسِ دنیا آزادیه، و چی بهتر از اینکه بهت بگن آزادی تا هر جوری که دلتتتت میخواد زندگی تو خلق کنی؟
فقط میتونم خداروشاکر باشم که هدایتم کرد و چقدر احساس خوشبختی میکنم که با استاد و بانو شایسته در یک دوره زندگی میکنم
راستی این دو روز مادرم هم به خیلی تضادها برخورد میکرد که من میدونستم راه حلش توی سایت هست، اما خب چون دیگه فکر تغییر دیگران اصلاا به سرم نمیزنه چیزی بهش نمیگم، میدونمم که در مدارش نیست و مادامی که بخواد خداوند به بی نهایت طریق هدایتش میکنه، حتی خود منم که انقدر نسبت به اون پذیرا تر و پر انگیزه ترم برام سخته به دانسته هام عمل کنم چه برسه به اون،
الان فقط میخوام خیلی خوب نتیجه بگیرمو زندگیِ ایده آلم رو بسازم،
میدونم بعدش نه تنها روی مادرم بلکه روی خیلیای دیگه تأثیر میزارم و کمک میکنم جهان گشترش پیدا کنه
ازتون بی نهایت سپاسگزارم بانو شایسته که انقدررر خفنید و همیشه با جوابای تمامو کمالتون مارو شگفت زده میکنید
وایی خدای من!
الآن که بعد از شش ماه این سوال خودم رُ خوندم خندم گرفت.
و چند تا موضوع از قبیلِ؛ قانون تکامل، کمال گرایی، ردِ پا به جا گذاشتن برام روشن تر شد.
قانون تکامل از این رو که پاسخِ این سوال مطمئنا در اون زمان خیلی برام اهمیت داشته اما الآن برام خنده آوره، چون خودم به جوابش رسیدم.
قانون تکامل از این رو که در هر مرحله ازتکامل و پیشرفت به سوی موفقیت یه سری سوالات به ذهنمون میرسه که با خارجشدن از اون مدار دیگه پاسخشو ن رُ دریافتیم یا برامون بی اهمیت شدند اصلا رسیدن به پاسخ اون سوال خودش کلید راه یافتن به مدار بالاتر شده. اما همین سوال برای افرادی که تازه وارد این مدار می شوند خیلی بزرگ و مهم هست. به نظر من کائنات شامل چندین و چندین مدار هست و در هر مدار یه سری سوال موجوده که هرکسی وارد اون مدار ها میشه بهشون برخورد میکنه و تا به پاسخشو ن نرسه نمیتونه از اون مدار خارج بشه.
کمالگرایی هم از این رو که؛ یه لحظه گفتم دیگه تو سایت از این جور سوالها نمیپرسم تا وقتی که کامل همه چی رُ یاد بگیرم. اما برا همین فکر هم بعد از چند ثانیه خندم گرفت.
و اینها همه رد پاهایی می شوند که بعد نشان دهنده ی میزان پیشرفت ما خواهد شد.
خدا نگهدار همگی.
سلام .
وقتِ شما بخیر.
بر اساس این جمله
“خیلیها فکر میکنند برای تجربه رابطهای عاشقانه، باید باورهای همسرشان را تغییر دهند.”
اگر اُستاد در زمانِ جدایی از همسرِسابقشون ، از باورها و فرکانسِ الآنشون(٩٩/١/١۴) برخوردار بودند آیا امکانش بود که تا این لحظه با هم باشند؟
محمدرضا رئیس آبادی عزیز
حتما به این سوال من پاسخ دهید.
پاسخ این سوال چه کمکی به رشد شما یا دیگران میکند؟
سلام.
وقتتون بخیر.
دیگران رُ نمیدونم.
اما خودم:
من و همسرم خیلی از لحاظ فرکانسی با هم فاصله داریم.
اوشون اوقات فراغتش رُ با فیلمهای ترکیه ای ۴۰۰ قسمتی و فضاهای مجازی میگذرونه و اصلا هم حرفهای استاد به کَتِش نمیشینه.
میخواستم بدونم آیا میتونم اُمیدوار به همفرکانسیِ او با خودم باشم یا باید بین راهِ استاد و اون یکی رُ انتخاب کنم.؟؟؟؟
سلام
خیلی جامع و کامل توضیح دادین عالی بود .واقعا یادآوری کردین بهم که چکار کنم سپاسگزارم دوست عباس منشی ام
خیلی جامع و کامل بود
و اینکه در قرآن هم اشاره شده سرنوشت هر کس را به دست او سپردیم.
و استاد هم اشاره کردن پدرومادر هم برای فرزندشون و بالعکس ،، کسی نمیتونه برای دیگری کار انجام بده.
❤سلام بر خانواده صمیمی و بزرگ عباسمنش
خدارو شکر بابت اینهمه آگاهی من که غرق دراحساس خوب شدم لذت بردم ممنون
اوقاتتان مملو از عشق و امیدالتماس دعا❤