لازم است دوباره اصل اساسی جهان را اول به خودم و سپس به شما یادآور شوم تا بتوانیم پاسخی هماهنگ با قوانین ارائه دهم و شما نیز بتوانی ترمزهایی را در ذهنت پیدا کنی که با این قانون هماهنگ نیست.
اصل این است که:
تمام اتفاقات زندگی ما- بدون استثناء- واقعاً بدون استثناء- نتیجه باورهای خودمان است. افراد زیادی هنوز نتوانستهاند این اصل واضح را بپذیرند.
بر طبق این اصل، اولاً:
قطعا نتایجی وارد زندگیات شده. اما آن نتایج متناسب با باورهایی است که تا اینجای کار توانستهای بسازی.
یادت باشد که ما همواره در حال رشد هستیم. یعنی همین حالا اگر با دقت جنبههای مختلف زندگیات را مرور و با قبل مقایسه کنی و مهمتر از همه اگر بتوانی گذشتهات را به یاد بیاوری، به وضوح برکتها و عطایایی را در زندگیات میبینی که روزگاری جزو آرزوهایت بوده است اما از آنجا که خواسته هایت رشد کرده، آنقدر داشتنشان را بدیهی و فاقد ارزش میدانی که حتی نمیخواهیبه آنها به عنوان نتیجهای نگاه کنی که به خاطر تلاش ذهنی برای تغییر باورهایت رخ داده است.
ثانیاً:
یادت باشد که اطلاع از قانون به معنای باور و ایمان به قانون نیست. یعنی لازم است اطلاعاتی که درباره قوانین زندگی کسب نمودهای را تبدیل به باورهای خود نمایی. یعنی اگر می خواهی دلیل این مشکل را بیابی، باید از خودت سوال کنی که اگر مدتی است روی باورهایم کار کرده ام، دقیقا چه کاری انجام داده ام؟
چه باورهایی را ساخته ام؟
چه باورهای مخربی را در خود از بین برده ام و چگونه این کار را انجام داده ام و نیز چه قدمهایی را برای تغییر اوضاع ام برداشته ام؟
نگرشم به اتفاقات زندگیام چقدر عوض شده؟
به محض برخورد با یک مسئله و تضاد چقدر به هم میریزم؟
چقدر برای تغییر نتایج، به دنبال تغییر باورهایم هستم و چقدر روی تغییر عواملی غیر از باورهایم متمرکز شدهام؟
چقدر مقصر مسائلم را دیگران میدانم که چقدر مسئولیت باورهایم را میپذیریم و برای تغییرشان متعهدم؟
چقدر میتوانم رابطهای معنادار میان کانون توجهام، ورودیهای ذهنم و اتفاقاتی که در زندگیام رخ میدهد بیابم و تا چه حد این موضوع را اصل میدانم؟
چقدر در نگرانیهایم کمتر شده و چقدر به واسطه درک قوانین زندگی، توکل و آرامشام بیشتر شده؟
و چقدر ایدههای الهام شدهام را جدی میگیرم و برای اجرایشان قدم برمیدارم؟
زیرا وقتی روی باورهایت کار می کنی، وقتی بذر باورهای قدرتمندکننده در شما شکل میگیرد، به اندازهای که آن بذر رشد را شروع میکند، نشانههای آن رشد در زندگیات هم آشکار میشود. به شکل الهام یک ایده و راهکاری که جدی گرفتن و دنبال کردن آن، نتایجی را وارد زندگیات میکند که قبلاً نبوده است.
اما اگر آن ایده ها را نادیده بگیری، اگر آنچه می آموزی را در رفتارت جاری نسازی، تغییری هم نباید رخ دهد. زیرا اگر رخ دهد یعنی عجیب است.
زیرا کار شما این است که همزمان که روی باورهای تان کار می کنی، هم زمان که آن باورهای قدرتمند کننده و ثروت آفرین را می سازی، همزمان که ورودیهای ذهنت را کنترل میکنی، باید به نداهایی هم که دریافت میکنی، عمل شود.
ثالثاً:
اگر آن تغییر بسیار وسیعی که به دنبالش هستی هنوز رخ نداده، معنایش این است که هنوز تغییر بسیار عمده ای در باورهایت ایجاد نشده است.
واژههایی مثل تغییر وسیع، نتیجه بزرگ، ثروت بسیار زیاد و … نشانه فاصله فرکانسی تو با آن نتایج بزرگ است. نشانه فاصله تو با مداری است که آن نتایج بسیار بزرگ در آن قرار دارند و نشانهی این است که هنوز باورهایت به اندازه آن نتایج رشد نکرده و با آن نتایج هممدار نشده است. زیرا نشانهی واضح هممداری این است که داشتن آن نتایج آنقدر بدیهی میشود که دیگر وسیع و عظیم به نظر نمیآید. مثل همین نتایجی که الان داری و برایت بدیهی به نظر میرسد در حالیکه قبلاً داشتنش برایت یک خواسته و آرزو بود.
قانون این است که شما همیشه در مداری همجنس با باورهایت قرار میگیری و در آن مدار، اتفاقات و شرایطی همجنس با باورهایت را تجربه میکنی.
شما به اندازه باورهایی که می سازی، هدایت خداوند را به شکل ایده، نعمت، فرصت و برکت وارد ندگیات می کنی. یعنی تا زمانی که آن باورهای قدرتمند کننده ایجاد نشوند، به مدار آن خواستهها راهی نداری. در نتیجه هیچ اتفاق جدیدی در زندگی ات رخ نخواهد داد و البته ایجاد این باورها قدم به قدم رخ می دهد و هر بار باورت قوی تر می شود و هر بار نتایج ات بهتر از قبل می شود.
اما اگر نخواهی این مسیر را طی کنی و بخواهی با همان روش قبلی، همان باورهای قبلی، همان کانون توجه قبلی، همان نگرانی ها، ترس ها و اظطراب های قبلی ادامه دهی، یعنی همان فرکانس های قبلی را ارسال می کنی.
پس طبق اصلی که در ابتدا یادآور شدم، منطقی است که منتظر همان نتایج قبلی هم باشی.
طبق این اصل، اگر میخواهی نتیجه تغییر کند، باید فرکانس تغییر کند و اگر میخواهی فرکانس تغییر کند، باید باور تغییر کند.
در یک کلام اگر واقعاً یک راهکار اساسی میخواهی، تا یک بار برای همیشه به همه نگرانیها در زندگیات پایان دهی، راهش این است از ابتدا، پایه درست و حسابی برای زندگیات بچینی.
زیرا اگر همه چیز را بصورت اساسی تغییر ندهی مانند این است که یک خانه گلنگی داشته باشی که همه جای آن با مشکل مواجه شده به این دلیل که پی آن نشست کرده، ترک خورده و دیگر هچ کارایی ندارد. اما شما مرتباً یک بار دیوارش را رنگ میکنی و چند روزی احساس میکنی بهتر شده اما باز دوباره یک ترک جدید روی دیوار میبینی، سپس سقف را تعمیر میکنی، بعد میبینی فقط برای مدتی اوضاع بهتر شد. سپس در ورودی را عوض میکنی و خلاصه هر بار یک قسمت را.
اما نهایتاً اینهمه تلاش، وقت، زمان، انرژی و هزینهای که گذاشتی، نه تنها کمکی نکرده، نه تنها اوضاع امنیت و آسایش آن خانه بهتر نشده بلکه هر شب با نگرانی و ترس از اینکه فردا چه اتفاقی برای این خانه ممکن است بیفتد یا مبادا سقفش فرو ریخته و همه چیز را نابود کند، به خواب میروی.
موضوع اصلی درباره تجارب زندگی شما نیز، نیز مثل همین ماجرا است. نمیتوانی بدون تغییر بنیادین باورهایت، تغییری مح ایجاد نمایی زیرا اتفاقات زندگی شما، بازتاب کامل و دقیق فرکانس های شماست و اساس فرکانس های شما باورهای شماست.
پس راهکار اساسی را در این باره با هم مرور می کنیم:
اصل اول: پذیرش اصل و اساس جهان
اصل دوم: قانون تکامل
اولین عامل اساسیای که افراد در پروسه تغییر باورها آنچنان که انتظار دارند به نتیجه نمیرسند این است که، هنوز اصل اساسی را که در ابتدای این پاسخ یادآور شدم، مثل وحی منزل نپذیرفتهاند.
اگر به دنبال تغییری اساسی هستی، اول از همه باید به این موضوع ایمان بیاوری که: تمام اتفاقات زندگیات بخاطر باورهایتان رخ داده و تنها راه علاج، تغییر باورهاست و هیچ راه دیگری وجود ندارد.
وقتی تمامی راه ها را بر روی خود می بندی و دیگر شکی و تردیدی باقی نمیگذاری که نکند یک عامل دیگر هم باشد، آنگاه تعهدی در شما ایجاد می شود برای یافتن آن ترمز ذهنی و آن باور محدودکننده و تبدیل آن به باور قدرتمندکننده.
یعنی متمرکز و متعهد شوی که شیوهی نگرشات، رفتارات، تمرکزات و احساسات را منطبق بر آن آگاهیای نمایی که تازه فهمیدهای و سپس از طریق بیشتر جاری ساختن آن در نقطه تمرکزت و رفتارت، هم جوانب بیشتری از آن آگاهی را بیشتر درک کنی و هم بذر آن باور را تغذیه نمایی و به این شکل هر روز نتایج را کمی بهتر کنی و با ایمان تا رسیدن به نتیجه نهایی به راهت ادامه دهی و هرگز نا امید یا تسلیم نشوی.
این کار نیاز به توانایی زیادی برای کنترل ذهن دارد و آسان نیست. زیرا اگر آسان بود، الان همه موفق بودند.
تغییر باور نیاز به ایجاد چنین تعهدی دارد. ضمن اینکه در کنار این تعهد، باید بدانی که درک تو از این آگاهی و ساختن باور از این آگاهی، به مرور صورت میگیرد و همیشه یک فاصله فرکانسی میان کل این آگاهی و آنچه که تو از آن به عنوان باور برداشت کردهای، وجود دارد.
وقتی این تعهد را برای تغییر باور ایجاد نکنی و شیوه تغییر باور را درک نکنی، نمی توانی آنچه را درک نمایی که از استاد عباس منش درباره قوانین زندگی، نقش تغییر باورها و شیوه تغییر باورها میشنوی. آنوقت درباره این موضوع دچار سوءتفاهم و سوءبرداشت میشوی.
به همین دلیل اندکی کار می کنی، تغییرات کوچکی به همان میزان هم ایجاد میشود. سپس آنچنان که باید ادامه نمی دهی. چون می خواهی با اولین قدم ، نتایج بزرگی رخ دهد.
یعنی آن قرار داد نوشته می شود، اما امضا نمی شود.
آن مشتری می آید اما چیزی نمی خرد.
فرد مورد علاقه ام را پیدا می کنم اما موضوع به ازدواج ختم نمی شود و …
شما نتوانستهای مفهوم فرکانس را درک کنی و اصل اساسی جهان را که در ابتدای این متن یادآور شدم بپذیری. به همین دلیل می خواهی با اندک تلاشی معجزه رخ دهد و یک شبه تمام باورهایی که در طی سالیان ساخته شده، تغییرکند. به همین دلیل است که با چنین تردید هایی در ذهنت مواجه هستی و هنوز همان شیوههای و نگرش قبلیات سکّان دار ذهنت است و میگوید :
“خوب! من باورم را تغییر می دهم اما اگر شغلم تغییر نکند که نمی شود؟
خوب! تا زمانیکه من یک حقوق مشخص دارم، چگونه فقط تغییر باور می تواند درآمد مرا افزایش دهد؟
خوب اگر من کاری برای افزایش مشتری انجام ندهم، تبلیغ نکنم و فقط روی باورهایم کار کنم، که امکان ندارد درآمدم زیاد شود؟
پس باید کاری هم انجام دهم!”
«باید کاری هم انجام دهم» همان نگرش قبلی است که حذف آن نیاز به جهادی اکبرتر از اینها دارد.
یعنی می خواهم بگویم همزمان که به اصطلاح روی باورهایت کار می کنی، تردیدهای تان هم با شماست و این تردیدها تعهد و تمرکز لازم برای تغییر باور را از شما می گیرد و ایمان تان را به این موضوع که، باورها عامل اصلی نتایج هستند، سست می کند و بعد نتیجه مشخص است. شما کنترل ذهن را ادامه نمیدهی، شما به این شیوه وفادار نمیمانی و شما مرتباً در حال رفت و برگشت به نگرش قبلی و اطلاعات فعلی هستی. در نتیجه باورهایت آنچنان که باید تغییر نمیکند.
لذا از آنجا که تغییر باور هنوز صورت نگرفته، نتیجه خاصی هم بوجود نیامده و از آنجا که به نظر خودت مدتی است روی باورت کار کرده و پاسخ دلخواهت را نگرفتهای و از آنجا که نجواهای ذهن که حاصل باورهای محدودکننده قبلی است، ریشه دارتر از این حرفهاست، شک هایت را به ادامه این شیوه دوباره بیشتر میکند. اینجاست که ذهن دوباره شما را برمی گرداند به روش قبلیِ خودش و همان باورهای محدود کننده قبلی.
همان روشی که می خواست با انجام یک کار فیزیکی مثل تغییر شغل و … درآمدش را افزایش دهد و دوباره همان مشکلات و ماجراهای قبلی را دارد و واقعا سردرگم می شوی.
اما موضوع این است که باور با اطلاعات فرق دارد. باور با دانسته فرق دارد. باورهای شما خودش را در رفتار و نگرش شما نشان میدهد. باورهای شما ابتدا به شکل رفتار و اقدام ظاهر میشود. یعنی به اندازهای که قدرت میگیرند شما را به مسیر راهکارها و ایدههایی هدایت میکند که انجامشان، وضعیت را کمی بهتر میکند و سپس به میزان تعهد شما رشد میکند اما از جایی به بعد، آن رشد تصاعدی شروع میشود. اما رسیدن به آن نقطه یک جهاد ابراهیم گونه میطلبد.
هنوز تغییری اساسی در باورهایت رخ نداده، بلکه فقط یک سری اطلاعات کسب کرده ای که به نظرت اطلاعات قشنگ و لذت بخشی است. انگیزه بخش است و دانستنش خوب است.
اما در عمل از آنجا که آن ایمان به اصل که «تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء حاصل باورهایمان است»، ایجاد نشده، باورها را عامل اصلی نمیدانی تا بتوانی گفته ها و آموزش های استاد در آن فایلها را مانند وحی منزل بپذیری و هرگز در این مسیر هیچ شکی به خود راه ندهی و به دنبال تغییر اوضاع در عواملی بیرون از باورهایت نگردی.
ایمان و باور وقتی ساخته می شود، اول خود را در آرامشی که تجربه می کنی، نشان می دهد. هرچه به میزان بیشتری در آرامش ذهنی بمانی، یعنی آن باور قدرتمند کننده تر شده است.
یعنی اگر بدهی داری ، نگران نیستی و می توانی به نعمت های زندگی ات هر چند کوچک حتی سلامتی ات، بینانی ات و … توجه کنی و نگران نمی شوی ، یعنی ایمان شما به تغییر باورها، به اینکه من الان در حال کار کردن روی فرکانس هایم هستم، به اینکه فرکانس ها نتایجم را ایجاد می کنند و چون الان دارم فرکانس های مناسب را می فرستم پس به زودی نتایج دلخواه از راه می رسد
به زودی سر و کله اتفاقات خوب پیدا می شود و … موجب می شود که نگران نباشید
موجب می شود که به خود بگویید این اتفاقات کنونی حاصل فرکانس های نامناسب قبلی است و من از این به بعد باید منتظر چیزهای خوب باشم چون در حال ارسال فرکانس های خوب هستم
و اگر با اتفاق نامناسبی روبرو شدی،با خود می گویی: حتما این همان اتفاقی است که می خواهد مسیر زندگی ام را بهتر کند. زیرا ممکن است این اتفاق به ظاهر نامناسب باشد اما در خود برکتی به همراه داشته باشد
یعنی می خواهم بگویم اگر می خواهی باورهایت را به صورت بنیادین تغییر دهی، باید به نقش تغییر باورها، به قوانین کیهانی و در راس آن قانون فرکانس، ایمان بیاوری و آن را مثل وحی منزل بپذیری. این ایمان به نقش باورها، تعهدی در توایجاد می کند و باعث می شود اصلا تردیدی در این باره برایت ایجاد نشود. زیرا ایمان میآوری که اگر باورت را تغییر دهی، نتیجه حتما خودش را نشان می دهد. بنابراین با ایمان به این موضوع و بدون شک و تردید بر این کار مصمم تر میشوی.
بنابراین، تنها راه تغییر نتایج، تغییر باورهاست و من برای تغییر باورها، استادی شایستهتر از دوره روانشناسی ثروت۱ نمیشناسم.
بنابراین اول این پذیرش را در خود ایجاد کن که تمام اتفاقات زندگی من بدون استثناء حاصل باورهایم است. سپس با ایمان یک بار برای همیشه کمر همت را برای کار کردن مداوم روی باورهایت ببند و جهادی اکبر برای تغییر اساسی باورهایت به راه بیانداز.
ایمان دارم به محض اینکه باورهایت عوض شود، جهان شما را وارد مدار دیگری میکند که در آنجا اتفاقات، شرایط، آدمها، ایدهها و راه کارهایی را ملاقات میکنی که سبب میشود قدم به قدم و مدار به مدار، خواسته های بیشتری را با لذت بیشتر، تجربه نمایی. آنهم از راههای بدیهی و طبیعی.
این کار جهان است. این روندی است که خداوند برای جهان آفریده است.
اما تغییر باور کاری نیست که یک شبه انجام شود. تغییر باورها تکامل می خواهد. باید کم کم باورهایت را بسازی و این مسیر را قدم به قدم برداری.
اصل دوم رعایت قانون تکامل و درک قانون تکامل است:
یکی از مهم ترین عواملی که موجب میشود افراد در طی مسیر شور و شوق اولیه را نداشته باشند و احتمالا کاری که آغاز نمودهاند یا ایدهای که به واسطه همان میزان تغییر باور به آنها الهام شده را ادامه ندهند و حتی علائقشان را نیمه کاره رها کنند و سپس ناامید و سرخورده شوند، این است که آنها از همان ابتدا به دنبال این هستند که یک شبه ره صدساله را بروند.
نادیده گرفتن قانون تکامل موجب میشود، راه تغییر باورها را درک نکنی. در نتیجه به محض اینکه آگاهی ای از قوانین دریافت میکنی، فکر میکنی دیگر کار تمام شده و باورهایت تغییر کرده و حالا دیگر آن نتایج بزرگ هم باید وارد زندگی ات شود.
در نتیجه نمیتوانی نتایج کوچک را ببینی و از وجودشان لذت ببری و به واسطه این لذت به مسیر رشد بیشتر هدایت شوی که با برداشتن اولین قدم ها ایجاد شده است. این موضوع خطرناک است و آدم را خیلی راحت از مسیر صحیح گمراه میکند.
همین حالا اگر نگاهی به زندگی ات بیندازی، قطعا آن نتایج کوچک را خواهی دید. اما از آنجا که نمی خواهی تکامل ات را طی کنی و فکر میکنی ذهنت محدود خیلی سریع تغییر میکند، انتظار داری خیلی سریع نتایج بزرگ برایت رخ دهد. در نتیجه وقتی آن نتایج کوچک را با آن خواسته های بزرگ مقایسه می کنی، نه تنها از ورود آنها به زندگی ات شاد نمی شوی، بلکه عصبانی هم می شوی.
در نتیجه به محض برداشتن اولین قدم و ندیدن آن نتیجه بزرگ، به جای آنکه آن نتایج کوچک را ببینی و تایید کنی و قدم بعدی را برداری، دوباره از این شاخه به آن شاخه میپری. مثل فردی که تبری به دست گرفته تا درختی کهنسال و قطور را قطع کند.
اما با تبر کوچکش هر بار به نقطهی از درخت ضربهای وارد میکند و قطعا نتیجه هم معلوم است.
این از این شاخه به آن شاخه پریدنها که نتیجه عدم پذیرش اصل و اساس جهان است، یعنی همانکه قطعاً تمام اتفاقات زندگیات نتیجه باورهایت است و لا غیر و عدم درک این موضوع که، تغییر باورها تکامل میخواهد و نتایج و تغییر باورها به مرور همراه با هم رشد میکنند، موجب میشود مسیری را تا انتها طی ننمایی و نتیجه دلخواهت را نیز دریافت ننمایی. در نهایت هم به خودت می گویی:
قانون برای من جواب نداد.
من که باورها را ساختم. منکه به دنبال علاقه ام رفتهام. پس چرا اتفاقی رخ نداد؟
البته منظورم خرده گرفتن بر شما نیست. ذات انسان عجول است. این کار شیطان است که به محض اینکه با اندکی کار کردن روی ذهنمان، الهامی از خدا دریافت می کنیم، بخواهد با عجله هایش ما را گمراه کند تا آن الهام را جدی نگیریم یا نیمه کاره رهایش کنیم.
همانگونه که خداوند هم در قرآن می فرماید:
«نبوده به پیامبری وحی کنیم و شیطان کلام خودش را وارد کلام الله نکند. اما ما کلام خدا را بالا آورده و کلام شیطان را پایین می آوریم…»
اما تنها زمانی میتوانی هدایت خداوند را در مسیر دریافت کنی، وقتی می توانی کلام خداوند را مرتبا بالا نگه داری که، با قوانینش هماهنگ شوی و نخواهی قوانین خداوند را دور بزنی.
هماهنگ شدن با قوانین یعنی درک همان اصلی که ابتدای کلامم اول به خودم و سپس به شما یادآور شدم. هماهنگ شدن با قوانین یعنی، بخواهی قدم به قدم و آرام به آرام تکامل ات را طی نمایی.
دوست عزیز، یادت باشد که فاصله میان تو و خواسته ات، با برداشتن یک قدم پر نمی شود. بلکه قدم هایی است که باید برداری و با برداشتن هر قدم، باورت بهتر، عزت نفس ات بیشتر و نتیجه ای به همان میزان بالاتر، رخ می دهد و سپس قدم بعدی به تناست باورهایی که ساخته میشود و ایمان، انگیزه و اشتیاقی که جهان از تو میبیند، به تو گفته می شود.
هرچه در این مسیر بیشتر پیش می روی، یعنی مرتبا نتایج هرچند کوچک را تایید و رابطه میان باورهای جدید و نتایج جدیدت را پیدا و قانون را تایید می کنی، باورهای قدرتمند کننده تری می سازی که موجب میشود نتایج ات بزرگتر شود. سپس آن نتایج دوباره اعتماد به نفس و ایمانت را برای برداشتن قدم بعدی، بیشتر می کند و این مسیر همچنان ادامه دارد.
تا جایی که مرتباً با اشتیاق در این مسیر حرکت می کنی و به خودت که می آیی، می بینی نه تنها با خواسته هایت زندگی می کنی، بلکه از تمام این مسیر نیز لذت برده ای. به این دلیل که نخواستی یک شبه اتفاقات رخ دهد، بلکه خواستی از مسیرت لذت ببری.
به این دلیل که با دیگران مسابقه نگذاشیتی و نمی خواستی خودت را به آنها ثابت کنی. بلکه فقط می خواستی در مسیر علائقت باشی و با تجربه آنها و اجرای ایده هایت، خودت را تجربه کنی و از مسیرت لذت ببری.
دلیل اینکه در دوره جهان بینی توحیدی، استاد عباس منش موضوعات مثل «قانون تکامل» و چگونگی برداشتن اولین قدمها و سپس ادامه این مسیر را ساعت ها توضیح می دهد، این است که این موضوع مثل پی یک ساختمان است و سه جلسه اول دوره جهان بینی توحیدی، میتواند پی مستحکمی برای ساختمان زندگی شما بسازد که ساختمان تجربه زندگی شما را تا هر جا که بخواهی بالا ببرد و رشد دهد.
بنابراین هرچه این جلسات را جدی تر بگیری و بر اجرایشان متعهدتر باشی، این پی مستحکم تر می شود. این بنا آنقدر قوی می شود که هیچ زلزله ای نمی تواند ویرانش کند و در یک کلام موجب تثبیت نتایج تان می شود. زیرا موجب تثبیت باورهای تان می شود
و شما را وارد مسیر موفقیت پایدار می کند.
موفقتیت که یک شبه کسب نمی شود که یک شبه هم بخواهد از بین برود، بلکه قدم به قدم، باور به باور، ساخته می شود و مدار به مدار طی می شود و وقتی به این شکل پیش بروی و این بنا را اینقدر اصولی بسازی، محال است اوضاع هر روز بهتر نشود. محال است اوضاع به قبل برگردد و محال است به مدارهای پایینتر دسترسی داشته باشی.
قطعا پیشنهاد من به شما استفاده از دوره جهان بینی توحیدی را در کنار دوره روانشناسی ثروت۱ دارم. به عنوان فردی که تا کنون از همه دوره های استاد استفاده و به نتایج بی نظیری در زندگی ام رسیده ام، اما اعتراف می کنم که این ۳ جلسه از دوره جهان بینی توحیدی، انقلابی در من ایجاد کرد که تا کنون چنین حالی نداشته ام. تا کنون به چنین درکی از قوانین نرسیده ام. انگار که به تازگی این قوانین را شنیده باشم.
این سه جلسه واقعا مرا به معنای واقعی کلمه بیدار کرد. گویی قبلا خواب بوده باشم و مطمئنم که نتایجم هم به همان میزان، قطعا بیشتر خواهد شد. زیرا به اندازه ای که می توانم این قوانین را هر لحظه به خودم یادآور شوم و با این یادآوری، شیطان ذهنم را خاموش و قلبم را بیدار کنم، هدایت خداوند را دریافت و به همان اندازه برکت او را وارد زندگی ام می نمایم.
به نظرم همین ۳ جلسه، دستاویز محکمی است برای اینکه به آن تکیه کنم و با تکیه بر آن آگاهی، از لحظه لحظه مسیرم لذت ببرم.
به شما و هر فردی که می خواهد احساس کنترل اتفاقات زندگی اش را داشته باشد و می خواهد مسیر پیمودن خواسته هایش، مسیری همراه با آرامش و لذت باشد، مسیری که مرتباً هدایت خداوند را در آن احساس کند، پیشنهاد میکنم با این دوره همراه شود و خودش را بیش از این از نعمتها و برکتهایی که برایش مسخر شده، بیبهره نکند.
وقتی این کار را انجام بدهی و این نگاه را شیوه زندگیات نمایی، نتایجی دریافت میکنی که موجب میشود با من هم عقیده بشوی. به گونهای که به خودت میگویی : من تا کنون اصلا قوانین را نمی دانستهام.
این دوره واقعا یک مکمل عالی برای دوره روانشناسی ثروت۱ و هر دوره دیگری از استاد عباس منش است.
گروه تحقیقاتی عباسمنش
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
بنام خداسلام بینهایت تشکرازاینهمه لطف ومهربونیتون ابجی مریم عزیزم که تواین مهربونیتون خداکاملااحساس میشه چقدراین بخش سایت باحاله چقدراین سوال قشنگه وچه پاسخییییییی
من هم ازاون دسته افرادی بودم که خیلی خیلی درجامیزدم وباخوندن این پاسخ انگارپام روازروی یه ترمزقوی برداشتم ودرهمون لحظه خوندن این متن تحول بزرگی درمن ایجادشد:انگارتمام اموزشهای استادعزیزوتمام صحبتهای شیرین شماتویه لحظه برام مرور شدوچیزی دریافت نمودم که دوست دارم به اشتراک بزارم وبااین کارحالم عالیترمیشه.دنیامزرعه اخرته.دنیایعنی این لحظه واخرت یعنی لحظات بعدی:پس من الان چیزی رودارم که درلحظات قبل کاشتم والان بایدبابهترکردن احساسم بذربهتری بکارم :چطوراین کارروبایدانجام بدم
بالذت بردن اززیباییهاواستفاده ازمعنی اصلی صبر:برای من صبربه این معنیه که ازلحظه حال لذت ببرم البته این معنی رومن ازایات صبرتوقران دراوردم همون قرانی که بواسطه سیدعزیزالان خیلی باهاش رفیقم وخیلی باهاش حال میکنم حتی بعضی وقتهاچنان باهاش اشک شوق میریزم که حتی زیردوش اشکاموحس میکنم وهیچ اختیاری دراشک ریختنم وجلوگیری ازاون وجودنداره وانگاراینجا نیستم توخیابون وسط جمعیت همین الان
ایه186 سوره بقره خیلی برام عزیزه :توترجمه این ایه همه کلمه بگوتوپرانتزرومیگن ولی اصلابگووجودنداره
خدامیگه اگه بندگان من درباره من پرسیدن خودم نزدیم وجوابشون رومیدم .فقط وفقط خودم حتی پیامبرهم نه.چنانرابطه زیبایی بین من وخداایجادکردیدکه نمیدونید.ازدرودیوارداره برام روزی میرسه چون خودش توایات رزق قرانش گفته:فضلش روکه دیگه نگو.خیلیخنده دارازجایی که فکرشونمیکنم بی هیچ سرمایه ای بی هیچ عملی برام پول میرسه.روابطم هرروزبهترمیشه وخیلی چیزای دیگه همه اینها هست ولی نمیدونم چرااین متن اینقدرحال منوعالی کردتوقران ازفرشته هایی مثل شماخیلی صحبت شده
خداهمه چیزش قشنگه توقرانش به این جمله برخوردم “انهارابه عذاب علیم بشارت بده”توسوره توبه وچندسوره دیگه اومده:ازش پرسیدم عذاب اونم ازنوع علیمشم بشارت داره خیلی سریع جوابموداد.اعتیادیه عذاب علیمه ولی خیلیابعدازگذرازاین عذاب علیم به افرادی تبدیل میشن که ازبغلشون ردمیشی حالت خوب میشه یاافرادورشکسته پس ازورشکستگی یاهمه ی ماهاپس ازتضادهامون
درموردقران خداخیلی چیزابهم گفته که توقسمتهای دیگه سایت درخدمتتون هستم البته همه این گفته ها تواموزشهای استادعزیزم هست من ازقران اون هم طبق راهنمایی استادعزیزم برای قویترکردن باورهام کمک میگیرم.درپناه حق دلتون شاد لبتون خندون کامتون شیرین شادشادشادباشید
الهی شکر الهی شکر بابت این دیدگاه این شناخت و فراوانی جاری شده به زندگیتون ، دوست عزیز بسیار لذت بردم ، سپاسگزارم 🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹
وای خدای بزرگ چقد این متن به من کمک کرد.فوقالعاده بود.الهی که هر چی از خدا میخوای بهت بده.هر چند که میدونم کسی که انقد دقیق قوانین رو فهمیده و اجرا میکنه قطعا هر چی بخواد رو بوجود میاره.الهی که همیشه شاد باشی که نمیتونم تاثیر حتی لحظه ای این متن و تاثیرش رو ی افکارم رو که چطور در لحظه روی شغلم تاثیر داشت بیان کنم.وای منو از یه خواب بیدار کردین!از این مه چطور قوانینی که منو تا حالا به اینجا رسوند فراموش کرده بودم.اثلا باورتون میشه فقط با خوندن این متن زنگ خور گوشی من برای مشتری چقد بالا رفت یهو!!!!!!!خدایا شکرت که دوباره چشمامو باز کردی.خدایا ثدهزار مرتبه شکر.خدایا ببخشش منو که این همه قدرتتو فراموش کرده بودم.تو بهترین منی.تو تمام منی.تو خود منی.تو درمتی و من از همه جا بی خبر.خداروشکر.خداروشکر.خداروشکر
جربیاتم
من چون وسواس فکری شدید داشتم خیلی تو این موضع مونده بودم که وسوسه های همیشگی مغزم و چطور از الهامات تشخیص بدم اما الهامات زمانی اتفاق افتاد که این کارها را کردم
اولش یک کفش را تصور کردم و خیلی دلم میخواست بدانم چگونه ب آن میرسم ( شرک و دخالت در کاری که خدا گفته خودش انجام میدهد)
بعد حودم رفتم تا همان مغازه کفش فروشی و انتظار داشتم حالا به حالت اعصاب انگیزی این کفش را بخرم اما در کمال ناباوری اصلا و ب هزاران دلیل نتوانستم!
بعد به مدت حدودا یک ساعت کاملا نا امید شدم اما حسی گفت این سوال را سرچ کنم ک چرا قانون جذب برایم جواب نداده و به این سایت هدایت شدم و متوجه شدم در ناخودآگاه من این باور وجود داشته که آن کفش گران است ( کمبود باور فراوانی) و چرا به مغازه بغلی که تخفیف دارد نروم و نفسم از جای گرم بلند میشود ( باور کمبود لیاقت )
فعالیتم را در سایت شروع کردم و روی کلید واژه در فایل های دانلودی که کلیک میکردم یک سری مباحث تکراری میدیدم مثلا مصاحبه های استاد در همه کلید واژه ها بود و من با اینکه شک کرده بودم بع این موضوع با خودم گفتم حتما این فرق دارد حتما خدا میخواهید این فایل را چندبار گوش کنی و حدودا سه چهارروز کامل درگیر دانلود فایل ها بودم و هر زمان خانه را سکوت میگرفت یکی از سخنان استاد را گوش میکردم و به صفحاتی در گوگل هدایت میشدم که یا خود کلمه جذب را میدیدم یا بع اشعار مولوی هدایت میشدم یا در جایی نوشته بود سخن ایشان راست هست و ..
اما این به راحتی ب دست نیامد
اگر حس میکنی قانون را فهمیده ای … ساعت ۳ نصف شب برو وسط حیات یا تاریک ترین جایی که ممکن است پیدا کنی … تا ببینی مثلا یکی از قوانین را که میگوید جن توهم است در عمل چقدر میتوانی درک کنی و حس ترس را نداشته باشی !
مثلا خودت را ملزم کنی به فلان نقطه از انبار ( که ترسناکترین بخش انبار است )با چشم کاملا باز دست بزنی و بعد با قدم های آهسته و با لبخند برگردی و هرگاه حسی به تو گفت بایست بایستی شک نکنی و دوباره قدم برداری!
در موضع خودم که کمبود اعتماد به نفس موج میزد خودت را به زور مجبور کن بروی جلوی آینه و هرچه که از قانون فهمیده ای را برای خودت تکرار کن .
صدای خودت را به عنوان آلارم صبحگاهی همراه با یک موسیقی بدون کلام و الهام بخش ظبط کن و صبح ها به جای ساعت با آن بیدار شو
خودت را مجبور کن ۲۴ ساعته لبخند بزنی
هرررگونه حس غیر انسانی اعم از خشم و حسادت به تو دست داد سریع در حد یکی دوثانیه ( نه بیشتر ) تأمل لبخند بزن و سریع نفس عمیقی بکش و حال خودت را خوب کن درجا
درجا که میگویم واقعا به معنی کلمه سریع و در چشم به هم زدنی
تفاوت نجواهای الهی و شیطانی
هرگونه نجوایی که شبیه حالت های قبلی ات باشد ( آدم قبلی) و ( عادت هایی ک داشته) مثلا یک حسی بگوید این لیوان را دوباره بشور پس این همان آدم قبلی ست و نجوا … نجوای شیطان است !
اگر دیدی کسی به تو چیزی گفت و تو دز آن لحظه کاااااااملا آرام و ریلکس بودی شک نکن به آن حرف
یا اگر شک کردی سه بار بگو ( ای ذات لایتناهی به من بگو که مثلا این نامه را بنویسم یا نه ) سه بار بگو با حالت مراقبه کامل ( یک موسیقی بی کلام ارامش بخش هم بگذار و کاملا خودت را وصل ببین به یک نیرو مثلا برای من رنگ آن نیروی باریکی که به بالا متصل هستم سرخ است یا هر رنگ دیگری که بتوانی انرا در تصورت کاملا ببینی ( در یک حالت بدنی مرتب قرار بگیر ) سپس هرچه به تو گفته شد انجام بده و اگر متوجه نشدی باز آن جمله را تکرار کن
من با هفت هشت روز فعالیت در این سایت آرامشی را یافتم که با ده بار شوک الکتریکی نیافتم
باسلام فقط میخوام بگم بسیار عالی بود من که خیلی لذت بردم وواقعا باید این متن بارها وبارها مطالعه شود تاحدودی ازقوانین با خبر شویم بدن انسان براثر مواد غذایی نامناسب بیمار می شود وروح انسان باورودیهای نامناسب به نظر من هر کس میخواهد بیماریهای روحی خودش را درمان کند باید به قران پناه ببرد درقران دوای هر درد بی درمان روح است هر سوره از قران درمان بیماریهایی از روح است که باید انسان باقران همیشه در ارتباط باشد بالاخره همه ما از بیماریهای روحی رنج می بریم ودوای ان در قران است موفق باشید
سلام
بسیار عالی بود خانم شایسته عزیز …خدایا شکرت
ما به محض کار کردن روی باورهایمان اتفاقات و نشانه های کوچک را میبینیم که نشون دهنده ی اینه که فرکانس های جدید مون آن پول آن نعمت آن فرصت و …وارد زندگیمون کردند.این یعنی مسیر مون درسته و این یعنی خودمون خالق زندگیمون هستیم.حالا باید ایمانمون قوی تر کنیم….حالا باید بیشتر روی باورها مون کار کنیم…..و مهمترین چیز با احساس خوب در این مسیر باشیم.از تغیرات لذت ببریم.
بعد از شناخت اولین اصل و قانون جهان که این خودمون هستیم که اتفاقات زندگی مون خلق میکنیم .
دومین اصل قانون تکامل هست. بدانیم باورها یه شبه بوجود نیامده و تغیر باورها تکامل میخاد باید کم کم باورها را ساخت و قدم به قدم مسیر را با لذت طی کرد.
این جمله خیلی تاثیر گذاره
///اگر آن تغییر بسیار وسیعی که به دنبالش هستی هنوز رخ نداده معنایش این است که هنوز تغیر بسیار عمده ای در باورهایت ایجاد نشده است.///
تغیر عمده فقط فقط با ساختن باور جدید و قدرتمند کردن آنها و گوش دادن به الهامات و قدم برداشتن میسر است.
سلام دوست خوبم ندا خانم عزیز خیلی عالی نوشته بودی این کامنت را خیلی چیزهای رادروجودم بیدارشدسپاسگزارم
سلام و وقت بخیر.
من واقعا نمیدونم چی بگم و چجوری بگم ، فقط میتونم بگم که این مطلب چقدر عالی و مفید بود ، چقدر از خوندنش لذت بردم ، انگاری دقیقا واسه من نوشته شده بود ، تو زمانی لینک این مطلب واسه من از طرف یکی از عزیزان فرستاده شده بود که دقیقا بعد از چندین ماه کار کردن تو این دوره ها من درگیر همین دوگانگی ها و تردیدها شده بودم ، خیلی خیلی استفاده کردم و بارها و بارها باید این مطلب رو بخونم ، امیدوارم دیگه از این به بعد از مسیرم خارج نشم و تردیدها رو کنار بذارم ، خصوصا ورودی های ذهنم رو بخوبی بتوتم کنترل کنم.
خیلی سپاسگزارم از استاد عزیز و مجموعه پرتلاششون
سلام دوست عزیز
بنظرم وقتی قراره یه ماشین حرکت کنه باید ۴تا چرخ اون هماهنگ و هم سو باشه شما هم برای حرکت و رسیدن به هدف همه شرایط تون هماهنگ باشه ویکی از چرخ های حرکت شما صبور بودن تا رسیدن به تکامل هست …
و همین باور که عه چرا پس نمیشه چرا نشد ممکن شما را از مداری که هستید دورتر بکنه.
سلام دوست گرامی.من دو سالی بود که از فایل های استاد غیرمستقیم استفاده میکردم.و همین مشکل را که شما گفتین را داشتم.به تازگی از لحاظ مالی اتفاقات عالی برام افتاد که میتونست ده سال پیش بیافته چون اون موقع تواناییشو داشتم ولی باورشو نداشتم.الان هم در سایر مسائل زندگیم دچار مشکل هستم.چون در این چند سال تمرینات استاد را طوطی وار انجام میدادم .چون صد در صد باورشان نمیکردم.که اگه باورشان میکردم باید شخصیتم تغییر می یافت و در این صورت قطعا مثل زمینه مالی دیگر زمینه ها نیز برام تغییر می یافت.لذا وارد سایت شدم تا بطور جدی تمرینات استاد را عمل کنم.به نظر من شما هم مثل اون موقع من یقین کامل ندارید که اگه داشته باشین .حداقل شخصیتتان عالی میشه و نتایج را به همراه داره.
سلام بزرگوار
سپاسگزارم که زمان گذاشتید و کامنت منو خوندید و منو راهنمایی کردید .بله درسته اگه حرفهای استاد رو باور دارم باید شخصیت و رفتارم با گذشته خودم در مواجه با مسائل زندگی متفاوت شده باشه اگر عکس العمل ما در مقابل تضادهای زندگی مثل همیشه هست باید بدونیم که گفته های استاد رو باور نداریم بلکه فقط از این حرفها خوشمون میاد. خیلی جالبه درک از قوانین الهی مثل درک از قوانین یک بازی هست باید تمرین کنیم تا حرفه ای بشیم. در پناه الله خوشبخت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید .
سلام
خیلی جالبه نوشته های خانم شایسته برام مثل رمز گشایی حرف های استاد هست . راست میگه خانم شایسته گاهی دستاوردها انقدر بدیهی میشه ادم فراموش میکنه که همینا یه روزی ارزوی ما بوده و فک میکنی هیچ پیشرفتی نداشتی وقتی این مطلب رو خوندم یهو انگار حواسمو جمع کردم یه تگاه به پشت سرم کردم که کجا بودم ؟ دیدم اوووه اره خودشه من خیلی جای دوری نسبت به الانم بودم درسته الان اون جایی نیستم که دوست دارم باشم ولی با جایی هم که قبلا بودم فرق داره یه روزی دوست داشتم پسرم بره سره کار و همه روز نخوابه توی خونه انگار الان متوجه شدم که امروز سر میز صبحونه داشت در مورد اینکه حسابدار شرکتش دیروز یه نامه رو چند بار به دقت خونده و به پسرم گفته اینجای نامه رو اگه اینطوری بنویسید بهتره و پسرم گفت خدارو شکر داره پیشرفت میکنه بلاخره راه افتاد خدارو شکر و من وقتی اومدم به خودم فک کردم چرا پیشرفت مالی ندارم متوجه شدم دارم…..ولی من نمی بینمش چون خیلی بدیهی شده ، پسرم برای خودش شرکت زده دیگه از من پول توی جیبی نمیگیره تازه من خیلی وقتا شده که زنگ میزنم داری میایی خونه خرید کن و براش یه لیست نون و میوه … میفرستم و پسرم با افتخار انجام میده خدایا صد هزار مرتبه شکرت دیگه باید فک کنم ببینم چی بدست آوردم چون الان کامنت مریم جان رو خوندم اینارو دارم مینویسم سلامتی خودم من تا دوسال پیش مدام گوش درد میشدم همش از این دکتر به اون دکتر میرفتم الان خدارو صد هزار مرتبه شکر دوسال هست که گوش درد نشدم اوووه خدای من اینا پیشرفته ! خدایا شکرت .. ما یه بدهی داشتیم که از سال ۹۰ بود خیلی برامون سنگین بود ما ۹ ماه پیش تونستیم پرداختش کنیم خدایااااااا صد هزار مرتبه شکرت
روابط پسرم با پدرش خیلی خوب شده چند روزی هست که پسرم از شرکت که میاد میره دنبال پدرش با هم میان خونه برای ما خیلی تعجب داشت چون این دوتا سایه همو با تیر میزدن تخمه هم خریده بودن شب با هم فیلم نگاه کردن من یواشکی به حرفاشون گوش کردم یه کم گوش کردم داشتن در مورد دفتر جدید پسرم میخواست بگیره با باباش مشورت میکرد بعد رفتم خوابیدم اون موقع گفتم برو بابا منو باش فک کردم دارن در مورد عوض کردن خونه خودمون حرف میزنن دم عید خونه جدید بریم امروز صبح که این مطلب رو خوندم تازه فهمیدم چه خبره انقدر آرام آرام پیشرفت و تغییر اتفاق میفته که خیلی باید حواسمون جمع باشه که برای تقویت باورهای خودمون ببینیم این پیشرفتها رو خدایا شکرت خدایا صد هزار مرتبه شکرت
خانم شایسته عزیزم سپاسگزارم. سپاسگزارم استاد عباسمنش عزیز
ای کاش گفته های خانم شایسته عزیزم وویس بشه خیلی خوبه خیلی خوبه ❤❤❤
هلن خانم سلام: باور کن احساس کردم که زندگی منو کپی کردین و برام میگین، خیلی جالب بود یکی از نظر اینکه زندگیتون اینقد تغییر کرده که هزاران بار خدارو شکر، دومش از این نظر که زندگیمون دقیقا عین همه خدارو شکر که در این مسیر ه زیبا زندگیه شیرینیرو تجربه میکنیم
سلام آقای ملک زاده
سپاسگزارم که زمان گذاشتید و کامنت منو خوندید آره من خودم تازه امروز صبح وقتی این سوال رو نوشتم و دیدم خیلیا این سوال رو داشتن و جواب خانم مریم عزیز فوق العاده بود منو به فکر انداخت … خدارو شکر خدارو صد هزار مرتبه شکر براتون آرزوی سلامتی ، ثروت و سعادت در دنیا و آخرت دارم .
جمله رمز گشایی حرف های استاد. همونیه ک داشتم دنبالش میگشتم تو ذهنم. دقیقااا همینه. خدایا شکرت برای استاد و برای رمزشکن استاد، خانم شایستیه عزیز
سلام دوست خوبم وهم فرکانسی عزیز هلن خانم خیلی این کامنت دردلم نشست وخیلی چیرهای دردرونم شعله ورشدبی نهایت سپاسگزارم
دوست عزیزم خدارا شکر برای موفقیتهاتون
خیلی خوشحال شدم
گروه ِ تحقیقاتی ِ عباسمنش ِ عزیز
سلاااام ، بذارید اول از خدای هدایتگرم رب العالمین سپاسگزار باشم بعد از شما
سپاسگزاررررم
کلمه به کلمه متنی که نوشتید فوق العادس
من فکر میکنم وقتی هدایت بشی به این متن آگاهی و اگاهی و اگاهیست که رشد میکنه
از دیشب تا امروز چندمین باره که این صحفه رو میخونم و قطعا هر روز و هر شب میخوام بخونمش
فایل های استاد رو که گوش میدم برام تعهد، جهاد اکبر، ایمان راسخ، تسلیم بودن سوال بود که چطور ایجاد میشه
وقتی قرآن میخونم روی فرکانس ایمان، عمل صالح و تسلیم و … بیشتر می ایستم اصلا همینجا ها دوست دارم توقف کنم ، توقفی که به معنای ساکن و ثابت بودن است نه ، توقف به معنای رشد و پیشرفت در ارامش و لذت
درآغوش خدا حرکت کردن
شاید بشود کمی به حرکت در دریا مثال زد تفاوت برکشتی نشستن و یا با قایق پارو زدن
چقدر معنای تکامل برایم دل نشین است
آرام آرام حرکت کردن همانند جرعه جرعه نوشیدنِ آب خنک در آفتابی گرم بی هیچ نگرانی بی هیچ ترس و ناامیدی ، یعنی قدم اول را برداشتن در حالیکه در هر قدم ، مقصد و زیبایی هایش رخ نمایی میکنند یعنی ایمان به غیب و حرکت کردن
چه فرقی میکند آدم ها چه میگویند، رسانه چه چیزی را تیتر میکنند چه اتفاقاتی در حال افتادن است
مهم این است در این نقطه از جهان در وجود ِ تو آرامشی برقرار است از آن جنس حس هایی که میگوید ارزویی نیست همه چیز همینجاست کافیست تو بخواهی
اصلا برای پذیرش قانون باید فراتر نگاه کنی خودت را در خارج از تصویر زندگی روزمره ، خواسته ها و داشته ها ببینی فراتر از شهر و کشورها فراتر از کره زمین بروی
با درک زمینی نمیشود آن را درک کرد تنها میتوان شنید و شنید و ادعا کرد من هم چیزی به نام قانون میدانم
و تنها همین لحظه است که آدمی خودش را زنجیر میکند و محدود میشود کوچک میشود در حد اطلاع داشتن از قانون و باورها.
حقیقت امروز مینویسم نمیدانم اصلا نمیدانم تا امروز چه چیزهایی را نمیدانستم و انچه میدانم تنها این است که میخواهم جرعه جرعه قانون را همچون آب خنکی در گرمای آفتاب بنوشم دیگر در تپ و تاپ ِ یادگیری ِ کامل قانون نیستم چون نامحدود است و آنچه من امروز ادعای دانستن و باور ِ آن میکنم تکه ای بسیار کوچکی است که من از آن بی نهایت ِ جهان با توجه به باورها و دیدگاهم درک کرده ام .
به خودم میگویم به یاد بیار صبور تر شوی
به یاد بیار در لحظه لذت ببری زندگی کنی
همانند جوابی که استاد به دوستی که پرسیده بود اگر برگردید به جایی که اوایل بودید چه کاری انجام میدادی دادند
استاد گفتن لذت میبرم، هر چقدر اون موقع لذت می بردم بیشتر زندگی را لحظه را زندگی میکنم و چون مطمئنم که میرسم به جایی که الان هستم باز هم بیشتر لذت میبرم
به خودم میگم ببین جانم حتی لذت بردن از زندگی هم تکامل دارد در همین جایی که امروز هستم در همین شهر در همین مکان و شرایط، که روزی مثل امروز نبود و اما آرام آرام تکامل طی میشود و امروز بیشتر لذت میبرم و قطعا فردا و فردا ها بیشتر و بیشتر .
تکامل زیباست وقتی یادمیگیری قدم به قدم از تضاد ها هم لذت ببری
دیدگاهت نسبت به شرایط ادم ها ایده ها اتفاقات و …
همه چیز تکامل دارد .
نمیدانم باید باز هم دوباره متن بالا رو بخونم دوباره فایل های استاد رو گوش کنم دوباره شروع کنم امروز انگار چیزی تا بحال از فایل ها درک نکرده ام البته انقدر اتفاقات ِ زیبا و پر از عشق و احساس خوب در زندگی ام ایجاد شده انقدر تفاوت در من ایجاد شده که هر بار مرورشان میکنم سپاسگزارتر میشم و بزرگ ترین و بزرگ ترین و بزرگ ترین نتیجه ای که من گرفته ام و هیچگاه فکر نمیکنم از این نتیجه بزرگ تر هم باشد تفاوت ِ دیدگاه و نگاهم به خداوند است من عاشق خدایم شده ام ، من قرآن را با عشق با ماجراجویی با انگیزه شب و روز و هر زمان میخوانم نه از ان خواندن هایی که دنبال بهشت باشم نه از آن خواندن هایی که بخواهم از ان طریق به پول و ثروت و رابطه و سلامتی بهتر و بهتر برسم ، نه من قران میخوانم بدون چون و چرا بدون دلیل شاید بتوانم کمی از حسم را بنویسم من تا بحال به این فکر نکرده بودم که میتوانم برای خودم قرآن هدیه بخرم به هرچیزی فکر کرده بودم و خریده بودم جز این کتاب معجزه ، گذشته ها قران یک کتاب متبرک بود که به وقت سفر، و زمان های خاص به سراغش میرفتم و اما این روزها رفیق و یارم شده است
این روزها زیر ترجمه ایات خط میکشم ، در دفتر مینویسم برای خودم به آن ها فکر میکنم و …
قرانی که میخوانم هدیه روز جشن عبادت است وقتی به آن نگاه میکنم از خودم میپرسم جشن عبادت ِ ما تمام چشم و هم چشمی بچه ها بود عکس های اون زمان رو که نگاه میکنم تنها فکر میکنم از انکه همه دنبال این بودیم تاج گلمان و تاج ها و گل ِ چادر هایمان زیباتر باشد
امروز دلم میخواهد فریاد بزنم این جشن عبادت رسم زیباییست نه برای انکه بچه ها را با ترس جهنم و نخ مو و روش نماز و … آشنا کنیم برای انکه لذت ِ بندگی را جشن بگیریم بنده خدا بودن طعم و حس و مزه خوبی دارد
لمس ِ خود خوشبختیه
چقدر عالی وزیبا نوشتین ؛؛ عین مقاله های خانم شایسته باید هی برگردم دوباره بخونم تا درک کنم ؛؛ چه حس بندگی خوبییییییی😍😍😍سپاسگزارم از دیدگاه ارزشمندتون
سلام نیره جان ، من سپاسگزارم از شما و خیلی خوشحالم که امروز به واسطه دیدگاه شما از جانب خداوند ِ هدایتگرم هدایت شدم تا چند باره این صحفه رو بخونم 😍 حقیقت هر بار هدایت میشم به فرکانس های این صحفه وجودم غرق در شادی و هیجان میشه و دوست دارم دوباره دیدگاهی حاصل از برداشت های جدیدم در اینجا ثبت کنم .
سپاس از پاداش ِ خوبی که از جانب خداوند به دست و کلام ِ شما گرفتم ❤
چقدر معنی زیبایی از قران در ذهنم نقش بست.
ممنون که نوع رابطه ات رو با قران گفتی با اینکه میدونم این جرعه ای از جامی هست که نوشیدی.
نوش جانت
سلام دوست خوبم خیلی ازاین کامنت لذت بردم وحس حالم خوب شد بسیار سپاسگزارم باید همیشه درهرحال بایدروی باورها کارکرد سپاسگزارم درپناه رب
سلام به خانم شایسته عزیز …خیلی خیلی ممنون از آگاهی زیبایی که به شکل متن به ما دادین …واقعا بازم دستان خداوند شدین و قوانین جهان هستی خیلی زیبا توضیح داد ین ..ممنونم ..
سلام استاد خوبم بااین کامنت چراغ درذهنم روشن کردی وخیلی چیزهای بهم اموختی ومن همیشه برای اینده ترس داشتم که ان روز بیاد ومن نتوانم کارراانجام دهم ذهنم همیشه مرابه چیزهای منفی می برد ومن همیشه استرس دروجودم بود ولی استاداز شما بی نهایت سپاسگزارم درضمن از چه کلمهای درطول روز اسفتاده کنیم که یک باور قوی داشته باشیم رهنما کنییدسپاسگزارم درپناه رب
به نام خدا
سلام خانم شایسته ی عزیزم
وسپاسگذارم برای این نوشته های طلاییتون،چقدر شما توانایی شگفت انگیزی در نوشتن این مطالب و درک قوانین دارین،
من احساس خیلی نزدیکی به شما دارم و از درون خیلی با شما احساس یکی بودن دارم،شما یک الگوی موفق و شاد و مستقل ومتعهد هستید برای من ،
و خیلی دوست دارم بیشتر درکتون رو از قوانین بشنوم وبخونم،و رشد کنم در این مسیر و باورهام و بهتر کنم و تکاملم رو با ایمان ادامه بدم.
بازم سپاسگذارم از این همه نوشته های زندگی سازتون
سلام خانم شایسته واقعا بینظیر بود این متن ذهنم خیلی تغییر کرد مخصوصا جایی که گفتید هر چقدر رو یه باور کار کنی اگه ارامش رو داری پس تو باور قدرتمندی ساختی واقعا یک تحول تو زندگیم ایجاد شد با این کلام چون واقعا من باورهای دارم که هرچقدر ارامشم بیشتر باشه اون اتفاقات با اون باور تو زندگیم رخ میده مثل احساس خوب =اتفاقات خوب
یا تقسیم کار با خدا و تجسم
همه ای اینا تو زندگیم رخ دادن
تشکر میکنم ازتون بابت متن عالیتون خیلی حالمو خوب کردید واقعا
سلام خانوم شایسته
این متن صرفا برای شما نوشته شده است :
ماجرا از چند روز قبل شروع شد
یعنی زمانی که من در بخش جواب های عقل کل به یکی از مقالات شما هدایت شدم ( که همین مقاله ای هست که این پیام رو زیرش براتون میزارم )
همون طور که چند روز پیش توضیح دادم اصلا اهل مطالعه ی مطالب آزاد و …. نبودم مگر در موارد اجباری مثل کتب درسی و دانشگاهی و غیره .
از روزی که به این مقاله هدایت شدم ، مقاله تون رو در فایل ورد ذخیره کردم و مدام میخونم و میخونم و میخونم و لذت میبرم و اتفاقات عای برام رخ میده .
من تا قبل از این فکر میکردم یا بهتر بگم باورم این بود که باید حتما به سرچشمه متصل باشم تا آگاهی ناب و اصیل رو دریافت کنم
( یعنی فقط و فقط فایل های استاد رو گوش میدادم و بقیه رو بلاک کرده بودم )
ولی همیشه یه حسی بمن میگفت یک حلقه ی مفقوده این وسط وجود داره که نمیتونم به آگاهی هایی که خدا از طریق استاد عباس منش بمن منتقل میکنه عمل کنم مثل کسی که یک دونه هارد پر از اطلاعات خالص و ناب داره ولی نمیدونه باید باهش چکار کنه
و یا اینکه میدونه ولی سر در گم هست و نمیدونه از کجا شروع کنه .
وقتی به این مقاله رسیدم اون حلقه ی مفقوده رو پیدا کردم ( یعنی شما رو )
کسی که به شششششدددددددتتتتتتتتتت قدرت انتقال بالایی از طرق تایپ و نوشتن داره و با استاد زندگی کرده .
کسی که این آگاهی هایی که استاد بما منتقل میکنه رو در رفتار های استاد دیده و با اون باور ها زندگی کرده .
من یک پیشنهاد دارم لطفا با استاد مشورت کنید و انشاالله به نحوی که براتون آرامش بخش و لذت بخش باشه انجامش بدید
شما میدونید که استاد شخصیتی داره که دوست نداره وارد جزِئیات زندگی خودش بشه و به حریم شخصیش خیلی پایبند هست و از طرفی آگاهی ای که از خدا میگیره رو منتقل میکنه و میگه حالا خودتون باید انجامش بدید .
یعنی چیزی که اکثرا ما راجبش مشکل داریم
استاد بارها گفتن که من راجب اطرافیانم بسیار سختگیر هستم . ولی از طرفی کاری میکنم و طوری بهشون انگیزه میدم که در نهایت از بودن با من به افزایش اعتماد به نفس و افزایش نعمت و ثروت برسن .
و چه کسی بهتر از شما و مایک
پیشنهاد من اینه که بخشی به سایت اضافه بشه که بچه ها فقط از شخص شما ( سرکار خانوم شایسته ) سوالاتی رو بپرسن و شما یا مایک توسط خاطره ای نزدیک به اون سوال و یا با یک مقاله ( با توجه به تجربیاتتون در زندگی با استاد ) بهش جواب بدید
مثال :
من سوال میکنم وقتی یک ترمز پیدا میکنم ، چطوری پام رو از روی ترمز بردارم ؟
شما به عنوان خانوم شایسته به خاطراتتون رجوع کنید و زمانی رو بیاد بیارید که خوده استاد یا خودتون یک ترمز برای خودتون پیدا کردید
و استاد چطوری شمارو با اون روش های سخت گیرانه کمک کرد که اون ترمز رو بردارید یا خوده استاد چطوری اون ترمز رو برای خودش برداشت ،
یا مثلا من راجب شرط بندی سوال میکنم ؟
و شما یا مایک راجب اون خاطره ی شرط بندی و دلایلی که استاد در سفر به دور امریکا مایک رو از شرط بندی منع کرد
به صورت یک خاطره یا یک مقاله به صورت جز به جز همراه با دلایل منطقی و عقلانی و قرانی که استاد به مایک جواب داد برای ما بنویسید
مطمعنم و شکی ندارم که نتایج خیره کننده ای برای سایت و خانواده ی صمیمیمون به همراه خواهد داشت
چون قدرت قلم و نحوه ی نگارش شما فوق العاده بالا و عالیه و به خوبی به دل آدم مینشینه
پیشاپیش ازتون سپاسگزارم
جناب وحدتی لازم نیست از استاد یک بت دست نیافتنی بسازید اینکار برخلاف اصلی ترین آموزه های اوست که میگوید شرک نورزید.بهتر است همان دوره ها و فیلمهای استاد را که دارید را عمیق شوید و به درون خود رجوع کنید.شرط بندی هم که معلوم است چه عیبی دارد :طی نکردن مدارهای تکاملی است
سلام
یک خواهشی که از استاد و گروه موفق ایشان دارم اینه که هیچوقت این مقالات و دانلود های رایگان را از روی سایت برندارند. برای کسانی که توان خرید محصولات رو ندارند خداوکیلی همین مقالات و دانلود های رایگان یک راهنمای کاملی هستند من خودم با کوش کردن و خوندن اینا واقعا احساس میکنم دارم راهم رو پیدا میکنم الحمدلله الهی شکرت. از استاد و گروه فوق العاده اش هم سپاسگذارم
سلام
من امروز این مقاله رو خوندم چقدر عالی بود بی نظیر بود نمیدونم این مقالات را دقیقا چه مینویسه خود استاد یا گروهش. تا اسم ببرم و ازش تشکر کنم بهرحال از نویسنده واقعا ممنونم چقدر خوب این قوانین را درک کرده. خوش بحااش
سلام
من به شخصه اصلا اهل مطالعه کردن و نوشتن ، نیستم یعنی از مطالعه کردن لذت نمیبرم و اگر چیزی رو هم مطالعه کردم از سر اجبار بوده مثل کتب درسی و دانشگاهی و … و تقریبا نشده که متنی رو نوشته باشم و غلط املایی نداشته باشم
من بیشتر شنیداری و دیداری هستم و با دقت و تمرکز و عشق و لذت گوش میدم و میبینم .
و با ایمان 100 درصدی و یقین 100 درصدی اعلام میکنم تا این سنی که الان دارم ، این اولین متنی در زندگیم بوده که واقعا با عشق و لذت خوندم و حال کردم و بارها و بارها جمله هاش رو خوندم و دوباره برگشتم از اول جمله خوندم و فقط مبهوت بودم و لذت بردم
فوق العاده ست ، محشره ،
مگه میشه که یک متن در این ابعاد ( از نظر تعداد سطر و صفحه ) ، اینقدررررر آگاهی داشته باشه ؟؟؟؟؟؟
واقعا ازتون سپاسگزارم و مطمعنم که چندین بار دیگه میخونمش و مطمعنا به سراغ بقیه مقالات سایت میرم .
چون هربار استاد تاکید میکرد که مقالات سایت رو بخونید شیطان درونم بمن میگفت که وقت تلف کردنه
سلام به همه دوستان
ممنونم خیلی عالی و واضح بود نوشته هاتون
بنظر من ما نباید دنبال نتیجه باشیم باید باورهایمون رو بسازیم تمرین کنیم بدون اینکه دنبال نتیجه باشیم، وقتی دنبال نتیجه باشیم تمام ذهن و تمرکزمون میره برای نتیجه کار ولی وقتی به نتیجه فکر نکنیم و آموزه ها رو درک کنیم و یاد بگیرم نتیجه خودش با پاهای خودش میاد نیاز نیس ما بدنبالش بریم
از سمت دیگر وقتی به دنبال تغییر باورهایمون باشیم و آموزه هایمون رو درک کنیم دیگه به هیچ چیز فکر نمیکنیم بجز وسعت دادن به فرکانس ها و باورهایمون.
من خودم شخصا بدنبال نتیجه کار دیگه نیستم.
شاد و پیروز باشید
سلام به خانم شایسته ی عزیز و دوست داشتنی
ممنون از پاسخ فوق العاده تون
واقعا این سایت حکم جزیره ی خوشبختی رو داره و واقعا آدم بی نیاز میشه از هرکس و هرچیز و هر آگاهی دیگه ای.
اینجا کاتالوگ زندگی دنیا بیان شده کامل و بی نقص و هر کس به اندازه ی ظرفش هربار ازش برداشت میکنه.
خانم شایسته ی عزیزم کاش امکانی در سایت فراهم بشه برای ذخیره کردن پاسخ های شما در پروفایل شخصی ما , مثل همین امکانی که الان برای کامنتهای مورد علاقه فراهم شده.
من واقعا دوست دارم برخی پاسخ های شما رو در جایی ذخیره داشته باشم .
ممنونم از این همه عشق و علاقه ی شما.
دوستتون دارم
سلام نسیم جان؛ از جنس و فرکانس کامنتت یه حسی گرفتم و پروفایلتو نگاه کردم و از اینکه به پروفایله خانمی که اینقد قوی رو خودش کار میکنه هدایت شدم خیلی خوشحال شدم اصلا میدونی؟ بقول استاد جنس کامنتای بچه های ۱۲قدم یه رنگ و طعم ه مخصوصی داره نسیم جان من جوابای خانم شایسته رو به تلگرامم کپی کرده ام و اکثرشو فایل صوتی کرده ام که خیلی برام مفید میشه نسیم جان برات ثروت و شادی و سلامتی آرزو دارم
من موافقم یجایی درست که بتوانیم متنهای زیبا را ذخیره کنیم
سلام و درود خدمت دوستان عزیز به نظر من یه راهکار ساده وجود داره روی صفحه مورد نظرتون کلیک راست کنید و گزینه save as رو بزنید صفحه مورد نظرتون با عنوان همون صفحه یا سوال ذخیره میشه با همون لینک و کامنت ها و جواب ها موفق باشید
سلام به همه دوستانی که در این سایت اند و استاد عباسمنش و خانم شایسته توانمند
من اینقدر با کامنتهای خانم شایسته حال میکنم اینقدر احساس خوبی پیدا میکنم اینقدر به آگاهی میرسم که حد نداره طوری که کامنتهاو جوابهاشو کپی میکنم تو فایل پی دی اف و ذخیره میکنم تا در زمانهای آفلاين دوباره بخونمشون. ولی خب کاش بقول نسیم عزیز امکانی فراهم میشد که پاسخها و کامنتهای خانم شایسته تو پروفایلها ذخیره میشد
من واقعا ازتون ممنونم خانم شایسته و همچنین از بچه های این سایت که زحمت میکشند کامنت میذارن بعضیاشون واقعا عالین
خدایا هزار بار شکرت
سلام به همه دوستان
نسیم جان من هم با پیشنهاد شما موافقم
5 سال پیش
سلام من امروز این مقاله رو خوندم چقدر عالی بود بی نظیر بود نمیدونم این مقالات را دقیقا چه مینویسه خود استاد یا گروهش. تا اسم ببرم و ازش تشکر کنم بهرحال از نویسنده واقعا ممنونم چقدر خوب این قوانین را درک کرده. خوش بحااش