این سوال خیلی از ما است که:
چرا اکثراً دعاها و التماس های من به درگاه خداوند بی ثمر است؟
چرا هر چه با اسرار به خداوند نشان دادم که چقدر نیازمند داشتن یک خواسته هستم، نه تنها هیچ نتیجه ای نیامد بلکه از همان که میترسیدم، به سرم آمد؟
چرا اینهمه آه و ناله من توجه خداوند را جلب نکرد و به من رحم نکرد؟
و…
ماجرا از سوء برداشت ما از موجودیت خداوند و رابطه ای که با این منبع قدرت داریم، شروع می شود. ما همه چیز را از دیدگاه انسانی خودمان میبینیم. این نگاه انسانی، حتی به شناختمان از خداوند هم نفوذ کرده. به همین دلیل میخواهیم با التماس و شیون، دل او را به رحم آوریم.
اما خداوند مثل یک انسان، تحت تأثیر کلمات تو در قالب گریه و زاری و التماس، قرار نمیگیرد. زیرا خداوند دارای احساسات بشری نیست. بلکه خداوند یک انرژی خلاق است که قدرت شکل دادن به همه چیز را دارد.
این انرژی تصمیم گرفته به شکل هر آنچه که تو در ذهنت می سازی، وارد زندگی ات شود. یعنی خداوند برای تو هیچ تصمیمی نمی گیرد، دلش به حال تو نمی سوزد، بلکه به شکل باورهای تو و آن چیزی که تو در ذهنت می سازی، وارد زندگی ات می شود.
دیگر بستگی به این دارد که چه چیزهایی در ذهنت بسازی.
فقر را بسازی یا ثروت را. عشق را بسازی یا نفرت را، سلامتی را بسازی یا بیماری را، گرفتاری و نگرانی را بسازی یا آرامش را.
قسط و قرض را بسازی یا استقلال مالی را. راحت رسیدن به خواستههایت را بسازی یا پیچیده ساختن همه چیز را.
در هر صورت، همه چیز به شیوهای که ذهنت تو در نظر میگیرد، وارد زندگیات میشود و هر آنچه در ذهنت میسازی، باور میکنی و به آن توجه میکنی، به این انرژی شکل میدهد و آن را وارد زندگیات میکند.
این قانون نمود این آیه از قرآن است که میگوید:
“کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً
و هر یک از این دو گروه را به عطاى پروردگارت کمک خواهیم داد و هرگز کسى از عطاى پروردگارت محروم نخواهد بود”
این ساده ترین شکلی است که می توانم بوسیله کلمات، در باره خداوند توضیح دهم.
پس اگر می خواهی بدانی چه فرمولی وجود دارد که خداوند تو را نیز مانند استاد عباس منش و نصوح و دیگران در مسیر صحیح هدایت کند، راهش این است که باور کنی خداوند یک انرژی است که به آنچه که تو در ذهنت می سازی، شکل می دهد.
راهش این است که بزرگترین قانون جهان یعنی قانون فرکانس را باور کنی.
راهش این است که ایمان بیاوری به این موضوع که این انرژی تصمیم گرفته جهان را به گونهای طراحی کند که به فرکانسها و باورهای تو واکنش نشان دهد نه به کلمات ات!
این انرژی تصمیم گرفته که، تو بهعنوان یک انسان، دستانِ خداوند بر روی زمین باشی و با خلق خواستههایت، نه تنها خودت رشد کنی، بلکه به رشد جهان هم کمک کنی.
خیلی مهم است چه نگاهی به خودت، خداوند و قوانین جهان هستی داری.
خیلی مهم است چه باورهایی داری و چه چیزی در ذهنت میسازی! زیرا انرژیای که آن را خدا مینامی، به همان شکل وارد زندگیات میشود، بی آنکه خداوند بخواهد خواستههایت را غربال و صلاح یا غیر صلاحی برایشان در نظر بگیرد.
تنها تصمیمی که برای تو گرفته شده است، این است که جهان مأمور شده به فرکانسهایت واکنش نشان دهد.
یک سوال از شما می پرسم:
وقتی در حال استفاده از فضای اینترنت هستی و یک دفعه متوجه می شوی که اتصالات اینترنت ات قطع شده، چه عکس العملی نشان می دهی؟
آیا به گریه و زاری می افتی؟
آیا در برابر اینترنت زانو زده و التماس می کنی که وصل شود؟
و اگر وصل نشود، شروع به شکوه و گلایه می کنی که چرا تو صدای مرا نمی شنوی و چرا دلت به حالم نمی سوزد و چرا متوجه نیستی که چقدر به تو محتاجم و باید این تحقیق را انجام دهم، پس چرا وصل نمی شوی؟؟؟
آیا عکس العمل شما اینگونه است؟ قطعا نه
شما دست روی دست نمی گذاری و نمی گویی انشااله درست می شود . زیرا می دانی اینترنت یک سیستم است. بنابراین ابتدا اتصالات اینترنت ات را چک می کنی و بررسی می کنی که آیا دیتای اینترنت شما تمام شده یا نه.
اگر تمام شده بود یا سرعتش کم بود و این موضوع برایت مهم باشد، تصمیم می گیری از اینترنت بهتر با دیتای نامحدود استفاده کنی و بهایش را می پردازی. جهانی که خداوند آفریده است نیز اینگونه است. اصلا خداوند نیز اینگونه است. یعنی خداوند مثل یک انسان قدرتمند نیست که مسائل تو را تجزیه و تحلیل کند، بلکه یک سیستم است با یک عملکرد مشخص که یک ورودی می گیرد و یک خروجی هم جنس با ورودی ای که از شما گرفته، تحویل تان می دهد.
همانطور که اگر شما از یک دیتای خوب برای اتصالات اینترنت استفاده نمایی، می توانی با سرعت بهتر و کیفیت بهتر و نیز در زمان کمتر، دالنود و آپلود زیادی انجام دهی.
بنابراین، به همین شکل نیر اگر دیتای خوبی به این سیستم که خداوند در جهان تعبیه نموده، بخورانی، قطعا نتیجه بهتری می گیری.
کار تو شناختن عملکرد این سیستم و سپس خوراندن دیتایی درخور است.
دیتایی که این سیستم نیاز دارد، باورهای قدرتمند کننده تر است. یعنی هرچه باورهای شما قدرتمند کننده تر باشد، نتایجی که از سیستم این انرژی- که انرا خدا نامیده ای- به دست میآوری، قطعا بهتر است.
بنابراین تنها کار شما ساختن این ایمان در خودتان است که تمام نتایج زندگیِ من بخاطر فرکانس های خودم است نه حکمت خداوند، رحمانیت خداوند یا عضب و قهر خداوند و …
بلکه جهان یک سیستم است که فرکانس های من را دریافت و نتایجی هم جنس با آن فرکانس ها را وارد زندگی ام می کند. وقتی واقعا این ایمان را در خود بسازی و این نگاه صحیح به خداوند را درک کنی، آنگاه به جای گریه و زاری در برابر خداوند یا التماس، شروع به ساختن باورهای قدرتمند کننده و ثروت آفرین می نمایی.
شروع به ساختن چیزهایی در ذهنت می کنی که دوست داری برایت رخ دهد.
وقتی این قانون را باور می کنی و می پذیری که خداوند یک سیستم است، دیگر همانطور که اگر اینترنت شما به مشکل برخورد کند، شما در برابر او به التماس و گریه و زاری نمی افتی،
به همین شکل نیز، وقتی اتفاق ناخواسته ای در زندگی ات رخ می دهد، آن را گردن خدا نمی اندازی و توقع نداری او برایت کاری انجام دهد یا تصمیمی بگیرد یا صلاحی تعیین کند یا دلش به رحم بیاید.
بلکه به خودت می گویی این نتیجه به خاطر باورها و فرکانس های خودم بوده، پس باید آن باور محدود کننده که این نتیجه را بوجود آورده را پیدا کنم و آن را تغییر دهم.
به خودت می گویی این اتفاق ناخواسته، به خاطر چیزهای ناخواسته ای بوده که در ذهنم ساختم و این انرژِی به آن شکل داده.
پس الان که فهمیدم، قضیه حل است، گریه و زاری هم ندارد. فقط کافی است آنچه می خواهم را در ذهنم بسازم، تا این انرژی به آن شکل دهد و آن را وارد زندگی ام کند.
این نگاه به شما قدرت می دهد.
زیرا نگاه قبلی شما به خداوند، شما را مستأصل و درمانده کرده بود و فکر می کردید که کاری از شما بر نمی آید. اما این نگاه دارد به شما می گوید که همه چیز در دست خودت و فرکانس های خودت و آنچه در ذهنت ساخته ای، است.
آن نگاه، تو را مثل برگی در باد کرده بود و این نگاه، افسار زندگیات را در دستان ات قرار میدهد. به تو آزادی و امید میدهد. آزادی و امیدی که به تو این نوید را میبخشد که، هیچ چیز به جز من، قدرت تغییر زندگیام را چه در جهت خواسته یا ناخواسته نارد. زیرا همه چیز در دست من است.
این باور، تو را در مرکز زندگی خودت قرار میدهد. آنگاه به جایی میرسی که میبینی جهان به گونهای برنامه ریزی شده که بدون هیچ محدودیتی این قدرت به تو داده شده که بتوانی هر آرزویی را محقق کنی. به قول قرآن که میگوید:
“بَدیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (۱۱۷ بقره)
نو آفرین آسمانها و زمین است و چون آفرینش چیزى را اراده کند، مىگوید «باش» و بىدرنگ موجود مىشود”
بهترین پیشنهادی که می توانم برای شما داشته باشم تا سیستم این خدا را بشناسی، این انرژی را درک کنی و آن را در ذهنت به شکل خواستههایت در قالب عشق، سلامتی، استقلال مالی، رضایت از زندگی، آزادی زمانی و … دربیاوری، استفاده از دوره راهنمای عملی دستیابی به آرزوها و نیز کتاب «چگونه فکر خدا را بخوانیم» است
در این دوره استاد عباس منش تمامی مسیری را قدم به قدم برایت شرح میدهد که برای شناختن قوانین این خدا و عملکرد این سیستم نیاز داری.
اگر این دوره را همانگونه گه استاد عباس منش پیش می برد و آموزش می دهد، باور کنی و آموزه هایش را به کار بگیری، به شما قول می دهم که حتی نتایجی بیش از نتایج استاد عباس منش کسب می کنی.
دوره راهنمای عملی دستیابی به آرزوها، برای من یادآور «از نو شناختن خداوند است».
شناخت حقیقت توحید و ادراک چگونگی اجرایش در عمل.
اگر آگاهیهای جلسات ۹ و ۱۰ این دوره را یکی از بزرگترین نقاط عطف زندگیام بنامم، اغراق نکردهام. چون برایم وصل شدن به اصلم را بازآفرینی کرد.
وقتی صحبت از آگاهیهای جلسه ۹ و ۱۰ این دوره میشود، جنس آگاهیها، یک عشق ناب میشود که وجود هر فردی با هر دین و مذهبی عاشق شنیدن و درک آن آگاهی میشود و آن آگاهی مثل نوشدارویی بر جسم و جانش مینشیند.
وقتی این آگاهی را میشنوی، آنچنان با روحت یگانه و هماهنگ میپنداریاش، که منطق قوی آن، ذهنت را به کلی خاموش میکند تا وجه بیشتری از این آگاهی را بشناسی و ابعاد وسیعتری از آن را به یاد آوری.
چون موضوع اصلاً آموختن نیست. موضوع «به خاطر آوردن» است. روحمان تمام این آگاهی را میداند. روحمان خود این آگاهی است. روحما موجودیتش را میشناسد. فقط این ذهنمان است که آن را فراموش کرده است. شنیدن و به خاطر آوردن این آگاهی، ذهن و روحمان را در هماهنگی و یگانگی قرار میدهد و تمام خواستههای زندگی ما در لحظات این هماهنگی محقق میشوند.
در پی سلامتی هستی؟!
این هماهنگی، سلامتی را به جسم و جانب باز میگرداند.
این هماهنگی، عشق را به روابطات باز میگرداند
در پی رونق و ثروت هستی؟!
این هماهنگی رونق را به کسب و کارت میآورد. برایت مشتری و بازار میسازد. برایت تبلیغ میکند و برایت همه چیز میشود.
تنها کار زندگی تو همین است: «تلاش برای بیشتر ماندن در این هماهنگی». تمام معجزات زندگی ما در همین لحظه هماهنگی رخ میدهد.
بالاترین فرکانسها در همین لحظه هماهنگی ارسال میشود.
جلسات ۹ و ۱۰ دوره راهنمای عملی حقیقت خداوند را به شما میشناساند.وقتی این حقیقت را دوباره به یاد آوری، ایمانی و یقینی در وجودت بیدار میشود که از عهده تحقق هر خواستهای بر میآید و هر آرزویی را برایت به آسانی محقق میکند.
یکی از مهمترین آروزهای زندگی من، با شنیدن آگاهیهای همین دو جلسه محقق شد. من آنقدر این آگاهی را باور کردم و آنقدر با آن هماهنگ شدم که شاید به فاصله کمتر از یک ماه، خواستهای در زندگیام محقق شد که سالها آرزویش را داشتم.
هر بار که این ۲ جلسه را میشنوم، ساعت ها با خودم خلوت می کنم، به فکر فرو میروم و درباره خواستهام جدیتر میشوم وقتی تحققش را اینقدر ساده و در دسترس و اختیار خودم میبینم.
آگاهیهای این دو جلسه، واقعاً لازمه زندگی تک تکمان است. آگاهیهای این دو جلسه ما را به خداوند، به منشأ ایدهها و راهکارهایی وصل میکند که هر ناممکنی را ممکن میسازد. محال است آگاهی این دو جلسه را بشنوی اما درباره خواستهات دست به کار نشوی و قدمی بر نداری.
این دو جلسه، مفهوم واقعی هممدار شدن با خواسته است. این دو جلسه مفهوم واقعی رهایی است.
حالا هر وقت خواستهای دارم، تمام تلاشم اجرای آنچه است که در این دو جلسه میشنوم. تمام تلاشم ساختن چنین جنسی از هماهنگی با خواستهام است و به اندازه ای که توانسته ام این نگاه را ایجاد کنم، خدا میداند که آن خواسته چقدر راحت وارد زندگیام شده است و هر زمان این قانون را فراموش کرده ام یا جدی نگرفته ام، همه تلاش هایم برای رسیدن به یک خواسته، چیزی جز تقلاهای بیهوده نبوده است.
منابع بیشتر درباره درک نگاه سیستمی به خداوند:
بخش چگونه فکر خدا را بخوانیم در دوره 12 قدم
جلسات 9 و 10 دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم
برای پاسخ به سؤالات، لازم است که عضو سایت باشید و (با ایمیل و رمز عبورتان) وارد سایت شوید.
به نام خدای بخشنده ومهربان
سلام خدمت تمامی عزیزان
سوال خوبی بود هر خوبی وشادمانی که به ما می رسد از رحمت وفضل خداوند است وهر اتفاق بد وناخوشایند بوسیله افکار ورفتار خود ماست که در زندگی انجام می دهیم خداوندهمیشه خیر وخوبی برای ما می خواهد
به نام خدای رحمت گستر بر عام و خاص
سپاس خدایی رو که به جای ماهی دادن بهم ماهیگیری رو یاد داد.
من هم همچون اربابم، خالقم و شکل دهنده ی انرژی.
دوستت دارم
دوست عزیز مطالب بسیار پر باری را توضیح داده اید، اما میشه قدری موضوع هماهنگی با خدارو بیشتر توضیح بدی.. برای اون دسته از دوستانی ک در حال حاظر توانای خرید جلسات ی رو ک در متن ب اون اشاره کردید
سلام دوست عزیز
گریه و زاری کردن برای رسیدن به خواسته باعث میشه در مسیر گریه و زاری قرار بگیری .یعنی همیشه اتفاقاتی برات بیفته که انتهاش گریه و زاری باشه چون خودت از این جنس رو به جهان درخواست دادی
خدایاتنها تورا میپرستم وتنها ازتوکمک میخواهم
سلام بنظر من شما باگریه وزاری کردن داری خلاف قانون عمل میکنی وجواب معکوس هم دریافت میکنی قانون بدون تغییر خداوند شادبودن ولذت بردن از حال ورهایی هست که زمانیکه شما شکرگزار هستی به وضعیت موجود یعنی داری به داشته هات تمرکز میکنی وخدواند رو شکر میکنی احساس خوب پیدا میکنی وبااین احساس خوب وایمان به خداوند ی که سریع الاجابس شما از خداوند طلب میکنی واتفاقی که دوس داری میفته …..خدا خدائیشو خوب بلده ما بندگی کنیم خداوند هم خدایی میکنه بدون شک …..خدایا شکرت
سلام به استادعزیزم وخانم شایسته مهربان وسلام به دوستان عزیزم که تواین مسیرزیبا قدم برمیدارند
همیشه وقتی بچه بودم باخودم فکرمیکردم چرا یه عده دارن شادوسلامت وثروتمندزندگی میکنندواما یه عده توجهل ونادانی وفقر زندگی میکنندفکرمیکردم چراخداانقدبی رحمانه داره عمل میکنه وقتی باقوانین خداوندآشنا شدم ومخصوصادیدگاهم راجب خداوندتغییرکردکه خداوندیک انسان نیست شخص نیست واین درک نگاه سیستمی به خداوندباعث شدمن بدونم که خداوند یک نیرو که همه جهان دربرگرفته وپاسخ دهنده به افکار وفرکانس های ماانسان هاست واین تفکر باعث شدخیلی چیزاکه توذهنم مبهم بودرو درک کنم وبهش برسم
سلام
وقتی حرف از خدا میشه غیریتی میشم نمیتونم نگم من کی بودم چی شدم
نمیتونم نگم کجا بودم به کجا رسیدم …
یچیزایی مینویسم شاید نتونم با هرکسی در میون بزارم اما اینجا جاشهههه
من کسی بودم فکر میکردم خدارو باید پرستید تا برسی بچیزی
باید هی التماس کرد باید از دره طلب کاری باهاش حرف زد که دلش بسوزه برام
نماز میخوندم روزه میگرفتم مشروب نمیخوردم ظاهرا خدا پرست بودم و تعصب داشتم
زندگیم تکون نمیخورد بترم میشد
از نظر مالی .روابط.اجتماعی همیشه گیر میکردم
واسه استخدام شدن به هزااااار نفر رو انداختم نشد که نشد…..
یهروز که خستههههه از عالم و ادم شدم و قطع امید ازهمه کردم اونجاااا بخودم اومدم
ای دل غافللل در هر خونه ای زدی الا خدااااا
خسته و درمونده و با حالت تسلیم از خودش خواستممممم
و نتیجه رو به خودش سپردم ….
بالاخره هدایت شدم به کاری که دوس دااارم…..
اینجاااا فهمیدم ای دل غافل خداااا خیلی وقته منتظر منهههه من چقدر بی معرفتم
دوره هارو خریداری کردم
اولیش دست یابی به ارزوها…
منی که سالها حدود 15سال زندگی توی پانسیون و خونه دانشجویی و همخونگی با همجور ادمی داشتم
هروز به خدااا میگفتم ینی ی30متر جا نداری بمن بدی راحت زندگی کنم؟ با حالت طلبکارانه
یا با مردهایی دوست میشدم تو روابطی میرفتم که ارامش رو از خونه اونها تامین کنم یا توقع این داشتم برام خونه بگیرن
تو این مسیر من فقط از خودم و خدای درونم دور شد
با کار کردن روی خودم و شناخت بیشتر خداااا
و کتاب چگونه فکر خدا بخوانیمممممم(بغض میکنم وقتی ازین کتاب حرف میزنم) من اینبار جنس ایمانم فرق میکرد خواستن و درخواستم ازش فرق میکرد
عبادت و بندگیم فرق میکرد
باورهای قوی ساختم ترمزهام شناسایی کردم عزمم جزم کردم برای تغییر بزرگگگ
اولیش دنیای اطرافم … سبک زندگیم … تغذیه ام.. رفت و امدم ..
میگفتم من باید در خودم امادگی دریافت خواسته ام ایجاد کنم
تمام ایات قرانی ک بشارت رسیدن به خواسته رو داده بود بشرط ایمان بزرگ زده بودم به دیوار
تا بالاخره من دقیقا تونستم خونه نقلی شیک پراز حب و عشق خدااااا در ی منطقه امن بگیرم
من اومده بودممم پیشرفت کنم اما عاااااااشق شدم بخدایی خدااااقسم تو خونم میشینم رو به ایینه فقط گریه میکنم
جنس گریه ام فرق داره ..گریه شرمندگیه گریه اینه تو همیشه بودی من سرجام نبودم …
با سلام و عرض ادب
از خانم شایسته کمال تشکر رو دارم بخاطر توضیحات دقیق و زیباشون
وقتی هدفی داریم باید تلاش کنیم تا ذهن آماده نباشد فرکانس ایجاد نمیشود.
اگر ذهنی منفی و نگران داشته باشیم مستاصل و درمانده از ایجاد فرکانس منفی از هدف دور شده و باعث جذب تشنج بدترین ها در زندگی خواهیم شد.
بچه ایی که گریه میکنه اول بهش میگیم ساکت باش و بخند تا به هدفش برسه.
پس آرام و شاد بودن باعث قوی شدن ایمان به خدا و رسیدن به فرکانس مناسب و جذب بهترین ها و رسیدن به هدف ها، با توجه به قانون ها میشود.
با آرزوی موفقیت
یک نکته قرانی دیگر
خدمت یاران در مسیر عزیز
به نظرم باید درباره جواب سوال این عزیز همراه
باید به اشتباهی در ترجمه و درک
آیاتی مثل
وادعوه تضرعا و خفیه
او را بخوانید در حالی که حالت تضرع دارید و و به صورت پنهانی
تضرع ،آیا گریه و کوچک شمردن ظاهری ست
یا اینکه شناخت قوانین و بر اساس آن قوانین حرکت کردن
خدا وند جان سیستم را خلق کرده و ما مسولیم بر اساس آن
پیش برویم و اندیشه های خویش را در همان راسته بیاراییم
سلام چقدر با اقتدار نوشتید درباره خداوند و چه مثال جالبی زده بودید در مورد قطع اینترنت و تلاش برای وصلش .و تشابه اینها به سیستم خداوند واقعا سپاسگزارم .اما من متاسفانه هنوز درک نکردم یا شاید می ترسم چون ذهنم خیلی پر هست از افکار منفی که واقعا سخت می تونم جلوشو نو بگیرم دست یافتن به آرزوهامو برام غیر ممکن می کنه وقتی به چیزهایی که تو زندگیم می خوام رو بشون فکر می کنم خودمم نمی تونم قبولشون کنم که اتفاق می افته ولی فکر کردن بشون حالمو خوب می کنه اما رسیدن بشونو محال می دونم چون می بینم به عنوان زن خانه دار هیچ منبع درامدی ندارم دستم خالیه .و از هیچ جایی هم حمایت نمی شم بعد با خودم می گم من فقط می تونم بشون فکر کنم و لی رسیدن به ارزوهام با این شرایط امکان نداره در حد همین آرزو باقی می مونه .من الان دوازده ساله ارزو می کنم کاش فقط بتونم یه پی کی ساده یا یک رنو داشته باشم که بتونم راحت بچه هامو این و ر و اون ور ببرم ولی نشده نمی تونم با این شرایط . باورتون نمی شه تمام گوشی من پر شده از فایلای استاد تمام لپ تاب پر شده از فایلای ایشون هر روز همه رو گوش می دم وغیر از اینادیگه چیزی نه توگوشیم دارم ه تو لپ تاب . البته بماند که آرامشی که من تو این مدت گرفتم با هیچی قابل مقایسه نیست و با قبلم که اصلن زمین تا آسمونه ولی نتوستم از لحاظ مالی ذره ایی پیش رفت داشته باشم چون هنوز نتونستم درک کنم سیستمی بودن خداوند رو و نتونستم چیزی رو بخوام چون پیش خودم می گم من که این چند ساله فقط یه ماشین ساده خواستم که اصلن دیگه جزو ماشین کسی حسابش نمی کنه و اون زمانی که اونقدر ارزون بود نتونستم بخرم آخه حالا دیگه ……..و حالام اگه بخوام بازم مثل قبله هرچند هوزم دست از خواستم برنداشتم وواقعا دلم این ماشین رو می خواد اما چطوریشو نمی دونم همش می گم خدا خودت می دونی یه جوری بم بده اما نمی دونم می شه یا نه .ایناس که فکر منو مشغول کرده و واقعا تمام افکارم به هم ریخته با چیزی که بوده و چیزی که دارم می شنوم
سلام نرگس جان منم شرایط شما رو دارم اما خواستم به دلگرمی بهت بدم
اگه در رسیدن به خواسته تاخیر می افته حتما شما لیاقت بهتر از اون رو داری پس صبوری کن و ذهنت را بازتر کن و خواسته ات رو بازبینی کن تو دنیای امروز پی کی و یا رنو ارزش چندانی نداره همون خدایی که میتونه از هیچ برای تو این ماشین رو مهیا کنه قطعا بهتر از اون رو هم میتونه برات مهیا کنه پس کمی با خودت خلوت کن و رویاهای بزرگتری برای خودت بساز
موفق و شاد باشی
عزيزم دليل اينكه هنوز بعد از ١٢ سال ارزوتون براورده نشده بخاطر باورهاتونه،شما باور نداريد كه اين كار براي خدا شدنيه و اسونه از هزاران طريق كه ما حتي به ذهنمون هم نميرسه،استاد توي صحبت ها و قوانين درمورد <>توضيح ميدن،شما بايد روي اين مسيله كار كني تا به اميدخدا به خواسته ات برسي،بايد مثال هايي رو پيدا كني كه شرايط مشابهي با شما رو داشتن اما از راه هاي عجيب و غريب ارزوشون براورده شده تا باورت بشه كه براي شما هم شدنيه،و اين يعني باور هم جهت با خواسته،و البته بايد توي ذهنتون براتون منطقي بشه و اتفاق افتادنش يه چيز عادي و شدني باشه،وقتي تو ذهن خودت نشدنيه دنيا و سيستم هم بهت ثابت ميكنه كه نميشه،اينجوريه كه بعد از ١٢ سال هنوز به خواستتون نرسيديد
من خودم كلي از اين اتفاقا واسم افتاده
مثلا ي روز به دلم افتاد كه برم دلار بخرم،با اينكه زياد پول نداشتم اما يه حس خيلي خاصي بهم ميگفت كه اين كار رو بكنم،منم رفتم و ٥٠ دلار خريدم كه حدود ٨٠٠ هزارتومن شد،شايد باورتون نشه تا قبل از اينكه برسم خونه بابام باهام تماس گرفت و گفت پولي رو كه ازم ميخواستي رو ميخوام واست بريزم به حسابت(ي ميليون بعد از حدود١٠ سال)
ي دفعه گوشيم مشكل پيدا كرده بود و من رمز اپل ايدي رو نداشتم و رمز ايميلي هم كه باهاش اپل ايدي رو درست كرده بودم رو هم نداشتم،هر جا پرسيدم ميگفتن حتما بايد رمز يكي از اينا رو داشته باشي تا بشه درستش كرد،(بدون اپل ايدي عملا ديگه گوشي بدرد نميخوره و نميشه ازش استفاده كرد و بايد دور انداخته بشه)بعداز چندروز پيگيري رهاش كردم،و به صورت معجزه اسايي گوشيم خودبخود درست شد،اين مثال ها كه زدم براي اين بود كه بگم هر چيزي امكان پذير و شدنيه فقط شما بايد باورش كني و رهاش كني و با ايمان حركت كني
موفق باشي
اميدوارم اين پيام بهتون كمكي بكنه در جهت رسيدن به خواستتون
به نام خدای مهربانم سلام به دوست توحیدیم
آره درسته ما انسانها هر چیزی رو از دیدگاهه انسانی خودمون میبینیم همین خداوند رو هم از نگاه انسانی خودمون میبینم یه موجودی دلسوز و دل رحم و که باید به گریه و آه و ناله ما اهمیت بده و جواب بده به خواسته هامون و اصلا قانون رو نمیخواهیم بپذیریم
ما انسانها احساساتی هستبم اما خداوند اینطور نیست خداوند یه انرژیست یه سیستمه قانون گذاشته
اگه طبق قانون جلو رفتیم خب به خواسته میرسیم وگرنه هر چه تلاش کنبم و گریه و ناله و زور و تقلا جواب نمیدهد
منم قبل از این آگاهیها و شناخت قوانین این جهان همینطور فکر میکردم و کلی از خداوند گلایه میکردم و گریه اما هر چه بیشتر ناله میزدم و دست و پا میزدم بیشتر غرق میشدم
ولی الان خدا رو شکر به راحتی و آسونی با تلاش ذهنی با شناخت بیشتر این قوانین هر روز بهترین زندگی رو دارم
و اگر بخواهم تا آخر عمرم راحت و با لذت زندگی کنم و به خواسته هام یکی یکی برسم باید دائم فایلها رو تکرار کنم و گوش کنم و عمل کنم در زندگیم تا نتایج پایدار بیاد
این قانون ست
ممنونم از همه دوستان
سپاسگزارتون هستم
سلام بر همگی مخصوصا استاد عزیزم
بسیار سپاسگزارم خیلی زیبا توضیح دادید سیستمی خداوند رو
موفق وشاد وپاینده باشید
سلام خانم شایسته گرامی بینهایت بخاطر مثال زیبایتان در مورد سیستم بودن خداوند و مشابه بودن رفتارمان در مورد اینترنت سپاسگزارم
واقعا هر چقدر که پیش میروم احساس یگانگی با این جهان میکنم واقعا عالیه!!!
درود .
52 سالم شده و کم کم دارم متوجه شرایط حاکم بر این دنیا می شوم !
از دور که به این دنیا نگاه کنیم متوجه می شویم که ما همه بازیگران یک صحنه از یک نمایش عظیم خلقت هستیم که به نوبت وارد صحنه می شویم و به نوبت از آن خارج می گردیم .
نقش هریک از ما متفاوت است . یکی نقش زیبایی دارد . نقش آن دیگری خشن است . یکی دیگر قرار است در این نمایش مثلا کشته شود . نقش فلانی طولانی و دیگری کوتاه است و …
آفریننده این صحنه برای هر کدام ما نقشی در نظر گرفته و گریزی از آن نیست .
شاید هم بشود اینطور تصور کرد که هریک از ما یک پیکسل یا نقطه کوچک در تابلو عظیم آفرینش هستیم . یک پیکسل سیاه است . یک پیکسل سفید و … هر پیکسلی با هر رنگی ، در این تابلو جایگاه ویژه خود را دارد و رنگ و موقعیت آنرا ، خالق بزرگ جهان مشخص کرده .
فلانی زشت به دنیا می آید . حالا هرچه دعا کند که خدایا مرا خوشگل کن ؛ چه فایده دارد ؟
آن دیگری زیبا است و اصلا در این خصوص دعا نمی کند !
بسیاری از دعاهای ما بی معنی هستند . فعلا در این دنیای متفاوت و این اجتماع رو به پیشرفت ، قرار نیست همه مثل هم باشند و همه در اوج رفاه و آسایش و موفقیت ! ( شاید روزی که جامعه بشری به قله های پیشرفت رسید این امر ممکن باشد )
اینجا قرارگاه دائمی بشر نیست .
دراین شرایط دعا کردن بیش از حد برای خواسته های غیر ممکن ، تنها به خود انسان صدمه می زند و باعث از دست رفتن فرصت ها می شود .
فقط باید تلاش کنیم در چهار چوب امکانات اجتماعی و جسمی و ذهنی و … بهترین باشیم . سربار مردم نباشیم . در حد امکانات منشا خیر و زیبایی باشیم . نقش ما در این عالم همین است . دعا های ما باید در این راستا باشد .
موفق باشید .
به نام سیستم هدایتگر بشر
سلام
من در یک خانواده مذهبی متولد شدم خانواده ایی که من درش متولد شدم یک خانواده سنتی و مذهبی بودن. از سنی که یادم هست مثلا مادر پدر من یه مدت نماز می خوندن و بعد ول میکردن ولی همیشه چندتا باور داشتن که امام حسین آدم مقدسی یا ابالفضل آدمی که شق القمر میکنه .یا امام علی حاجت روا میکنه .کلا آدم های ۱۲ امامی بودن و مسافرت خانواده ما هر سال و هرسال و هرسال ختم میشد به حرم امام رضا و مسجد جمکران و زیارتگاه ها و قم .
و همیشه تو حرف پدر مادر من این بود کفر هست که حتی به ائمه شک کرد
یا کربلا رفتن خیلی مقدس بود
یا علم کشیدن یا رفتن به تکیه امام حسین و گریه روضه خوانی برای ائمه
یا اینکه نذر کن گریه کن تا خواسته هات برآورده بشه
اگر فلان مشکل داری گدایی حسین کن تا حاجت روا بشی .
همیشه وسال ها من بارها و بارها و بارها شنیدم راجب مذهب شیعه راجب اسلام شیعه.
اینکه اگر میخوای حاجت روا بشی یه کاری کن مثلا سفره بندار برای حضرت رقیه
یا نمیدانم شیر شربت بده برای امام حسین.
یا برو حرم امام رضا گدایی امام رضا کن حاجتت میده.
یا نمیدانم برو فلان قبر شهید متبرکه گلاب میده
فلان شهید نذر سیب کن حاجت میگیری
یا من یادم همیشه مخالف رفتن به جمکران ماچ کردن در دیوار حرم حضرت معصومه بودم
مامانم بابام همیشه تلقین میکردن تو کافریی الان برات اتفاقات خیلی بدی میفته به واسطه اینکه کفر گفتی و کافری
.مثلا اینکه من امام حسین قبول نداشته باشم و تو عزا داری ها شرکت نکنم مساوی بود با کفر و اینکه عذاب شدید الهی در پی داشت و قرار بود اتفاقات خیلی بدی برای من رخ بدهد
هنوزم ته ذهنم این باورها دارم که اگر قبولشون نداشته باشم حتما کافرم و مثلا بگم حسین و حسن و علی اتفاق بدی میفته یا اینکه مثلا همیشه میگن حاجتی داری برو گدای در خانه علی باش
برو ای گدای مسکین درخانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را.
خیلی سخته برام که این باورهای خرافی پاک کنم از ذهنم.
میلیون ها و میلیارد ها بار شنیدم حاجت روایی در گرو گدایی اهل بیت و گریه برای حسین هست.
حتی الان تو ذهنم یه نجواهای هست که میگه اینطوری نگو کفر نگو.
در صورتی که حسن حسین کی باشن اونام یه انسان هستن و فقط مدار بالاتر.
اونام یه بنده بودن مثل استاد عباس منش که مدار بالاتری داره.
خیلی دلم میخواد غلبه کنم بر افکار مذهبی خودم.
این مذهب شیعه من در تمام زندگیم عقب انداخته به خاطر اینکه میلیون ها بار شنیدم اگر دختر پسری صحبت کنن که نامحرم باشن خداوند اونا روسلاخی میکنه از موهاش آویزون میکنه می بره می سوزونه.
بعدش بارها شنیدم اگر یک دختر مسلمان موهاش معلوم باشه آرایش داشته باشه اگر مانتو کوتاه بپوشه لاک بزنه
به خودش برسه و حالش خوب باشه گناه کار و در جهنم جایگاه ابدی داره و خداوند دوستش نداره فکر میکنم اگر حجاب آزادی داشته باشم در مخالفت با خداوند هستم .
بارها گفتن گفتن گفتن حجاب مایه عفاف زن هست زنان خوبه حیا داشته باشن بلند نخندن لباس روشن نپوشند
مثلا عکس خودشون در مجازی نزارن
یا اینکه دختری که حیا داشته باشه تیشرت نمی پوشه حجاب میکنه بدنش در معرض نمایش نمیزاره .یا بارها شنیدیم
دخترهایی که به خودشان میرسن و تریپ می زنن و آراسته خوش آرایش هستن و مثلا لباس های بی حجاب می پوشن میرن بیرون اینا باعث خراب شدن زندگی افراد متاهل میشن و کارما داره اینکار.
آنقدر از مذهب شیعه بدم آمده که دلم میخواهد فقط خودم از این افکار فلاکت زده که هیچ ربطی به اسلام و تسلیم حق بودن نداره نجات بدهم.
میلیون ها بار شنیدم مبادا صدای یک زن مرد نامحرم بشنوه خوانندگی برای زن مسلمان گناه
زنی که مسلمان شد نباید با نامحرم تنها باشه .من حتی هنوزم اینکه جمعی اکیپی همکلاسی دختر پسری باهم دست جمعی برن بیرون تو ذهنم عجیب غریبه.
اینکه مثلا یک زن چندین همکار مرد داشته باشه یا برعکس اگر خودم یا همسرم همکار جنس مخالف داشته باشیم برام تضاد و عذاب آوره
انگار تو ذهن من همه چیز جنسیت زده است
مثلا اینکه من به عنوان یه دختر فقط می توانم دوست و همکار و هم صحبت زن داشته باشم اگر با همکلاسی همکار و دوست مرد صحبت کنم یا گناه کارم یا اون مرده حتما آدم هیزی هست یا حتما قرار روابط بدی شکل بگیره بین زن ومرد اگر صحبت کنن.
یعنی کلا تو ذهن من اینکه انسان ها میتونن فارغ از جنسیتشون باهم در ارتباط باشن ممنوع هست .
همه چیز برام همین طوری صحبت با فروشنده مرد با خریدار مرد با استاد مرد با همکار مرد با هم کلاسی مرد کلا سخته .
حتی مثلا وقتی همسرم با هم کلاسی های دخترش همکاران دخترش صحبت کنه بسیار تو مخم میره.
یا اینکه وقتی می بینم دیگران چقدر راحت لباس می پوشن خودشون عذاب نمی دهن با خودم میگم اینا جهنمی هستن .
انگار جنس زن تو اسلام شیعه هیچ جایگاهی نداره .یه جنس دست دوم و پوچ هست که باید هویت خودش در تربیت فرزندان و انتخاب شوهرش پیدا کنه .
همیشه گفتن نخند برای دختر زشته
نپوش لباس باز برای دختر زشته
آنقدر غذا نخور زشته دختری چاق میشی
فلان حرف نزن فلان رفتار نداشته باش چون دختری زشته
با جنس مخالف رابطه نداشته باش تو دختری مایه آبروی ما هستی
انگار زن جنس دست دوم و مایه آبروی خانواده هست که جامعه بیرون پر از گرگ هست و هر رفتار اون باعث میشه مایه ننگ خانواده بشه و باید حذف بشه
یا اینکه اعتقاد به امامی که هیچ وجود خارجی نداره و براش میلیون ها کتاب نوشتن امامی که امام زمان تو آسمان هست ظهور میکنه و ما خوشبخت میشیم.
عطر گل نرگس داره و زنده است و حاجت روا میکنه
کاش بتونم پاک کنم از ذهنم این عقاید خرافی رو.
دلم می خواهد تمام مناسبت های مذهبی از جمله محرم و صفر و اعیاد مذهبی عید قربان عید فطر تولد و شهادت امام هارو کلا بریزم دور.
فلان روز باید شاد بود چون امام علی توسط حضرت محمد شده جانشین
فلان روز باید گریه کرد چون امام علی تو ۶۰ سالگی ضربه چاقو خورده
به مدت ۶۰ روز کل محرم و صفر باید گریه کرد چون ۱۴۰۰ سال قبل یه واقعه عاشورا اتفاق افتاده که ماهم هیچ خبری نداریم ازش
اصلا چرا من باید گریه کنم برای بنده ایی دیگر .
الان مثلا نفر اول دنیا ایلان ماسک میدانه اصلا عاشورا چی بود
به نظر من تحت عقاید بقیه بودی .امامها خودشون روحشان در مدار بالاست و انرژی عشق دارن و هر کسی مختار و آزاده که اونها رو دوست داشته باشه یا نه .من خودم از دید بالاتری نگاه میکنم و اونها را سالکین میبینم .و خواندن کتاب گفتگو با خدا برایم خیلی این باورها رو کمک رسانی کرد