راهکاری برای حل مسئله وابستگی و ترس از «از دست دادن یک رابطه» - صفحه 1

دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگی

جواب‌های «عقل‌کل»دسته بندی: پاسخ به مسائل زندگیراهکاری برای حل مسئله وابستگی و ترس از «از دست دادن یک رابطه»
186

سوال:
مهم ترین مشکل من در روابط، ترس از این است که اگر مدار فردی که با او هستم تغییر کند‌، از زندگی‌ام بیرون می‌رود.
اگر می‌دانستم که می‌شود آدمها را بعد از رفتن هم می‌شود دوباره به دست آورد‌، نمی‌ترسیدم اما نمی‌توانم با این موضوع که با تغییر مدار آنها را نبینم‌، کنار بیایم.
چگونه این مسئله را حل کنم؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاسخ گروه تحقیقاتی عباس منش

این مسئله ناشی از چند باور محدودکننده است:
باور به کمبود
احساس خلأ و ناتوانی از ایجاد احساس خوب که به نوعی ریشه این موضوع از شرک نیز ناشی می‌شود.
شما در وجودت احساس خلأ داری، یعنی قادر به ایجاد احساس خوب در وجود خود نیستی زیرا احساس خوب داشتن را منوط به عاملی بیرونی مثل حضور یک شخص دیگر در زندگی ات می دانی .
این ناتوانی در ایجاد احساس خوب، موجب شده که تنها ایده ات برای تجربه احساس خوب و احساس آرامش و پر کردن آن خلأ، نگه داشتن این فرد در زندگی ات باشد و این چیزی جز نمود شرک نیست.
شرک یعنی موفقیت ات در هر جنبه ای خواه روابط باشد و … را عاملی بیرون از خود بدانی. یعنی عاملی که هیچ کنترلی بر آن نداری.
شرک یعنی قدرتی که خداوند به تو برای ساختن همه جنبه های زندگی ات داده را‌، نادیده بگیری و آن را به عواملی بیرون از خود بدهی.
« وابستگی»، نمودی از شرک است و موجب می‌شود فرد آنهمه توانایی را نادیده بگیرد که خداوند به او برای تجربه جهان پیرامونش و لذت بردن از زندگی‌اش داده است.
شرک است که در این مواقع موجب می‌شود فرد نتواند با خودش در صلح باشد و از هماهنگی با خودش بیرون بیاید.
شرکت است که موجب می‌شود انسان فراموش کند زندگی او با باورها و فرکانس هایش ساخته می شود، نه با حضور یا عدم حضور یک فرد دیگر.
شرک یعنی هستی ات و نیستی ات را در گرو حضور عاملی در زندگی ات بدانی که خودش فانی است و در ساده ترین حالت، مرگ قادر به جدایی این رابطه است.
و اساس این شرک نیز، باور کمبود است که در اینجا به این شکل خودش را نشان می‌دهد که:
آدم خوب کم است.
دلیل اینکه استاد عباس منش آنقدر تأکید به ایجاد نگاه توحیدی در هر جنبه ای از زندگی دارد، نیز همین است.
اینجاست که می توان ضرورت ایجاد نگاه توحیدی را در هر جنبه ای از زندگی درک نمود.
به دلیل این باور محدود کننده، به جای تجربه عشق، وابستگی را تجربه می نمایی که نتیجه اش قطعا از دست رفتن رابطه است
زیرا وابستگی یعنی‌، تمرکز بر نداشتن یک چیز. طبق قانون بر هر آنچه که تمرکز نمایی، قطعا در تجربه ات رخ می دهد.
ساده ترین نگاه برای حل این مسئله و اصلاح وابستگی این است که‌، به یاد بیاوری همه ما روزی از این جهان می رویم. پس حتی اگر عشقمان ما را ترک نکند و رابطه مان عالی باشد، قطعا مرگ جزئی از زندگی ما خواهد بود.
به همین دلیل حتی فارغ از هماهنگی با قوانین کیهانی، وابسته شدن به یک عامل غیر ماندگار، مثل یک رابطه، حتی منطقی هم به نظر نمی رسد.
پس باید موضوعی اساسی تر را در درونت اصلاح نمایی. این همان چیزی است که استاد عباس منش در دوره عشق و مودت در روابط به آن تاکید دارد
و ماموریت این دوره را ساختن مهم ترین رابطه زندگی‌ات می‌داند که‌، رابطه‌ی تو با منبع و با خداوند است. رابطه ای که همیشگی است و همیشه و در هر حال به او نزدیک هستی و می توانی به او وصل شوی. رابطه‌ای که همیشگی است و باید تنها به این رابطه وابسته شوی و روی این رابطه حساب کنی.
از دوره کودکی ات، هزاران دوست در زندگی شما وارد شده و سپس خارج شده و سپس بعدا افراد بهتری وارد روابط ات شده اند.
حتی همین فردی که معتقدی بهتر از او نیست، قبلا در زندگی ات نبوده و حتی روزی کمترین ایده ای درباره تجربه اش نداشتی.
پس باید به یاد آوری که‌، قطعا دلیل حضور این فرد در زندگی‌ام، باورهای خودم است. باورها و نگاهی که توانسته‌ام بسازم.
بنابراین تا زمانی که این جنس از باورها را تغذیه کنم‌، قطعاً این باور حامی‌ام می‌شود و حتی اگر این فرد هم این رابطه را ترک کند‌، فرد بهتری به این رابطه هدایت می‌شود و قطعا به مسیرهای بهتری هدایت خواهی شد.
و مهم تر از همه، اگر به یاد بیاوری که ما موجودات مجردی هستیم که تنها به این جهان آمده ایم و تنها از این جهان خواهیم رفت، دیگر نگران رفتن یا آمدن آدمهای زندگی ات نخواهی بود.
زیرا ساده ترین اتفاقی که می تواند شما را از یک رابطه جدا کند، مرگ است. پس دلیلی ندارد به چیزی وابسته شوی که اصولا ماندگار نیست.
در عوض اگر به خدایی وابسته شوی که دلیل اصلی حضور آن فرد دلخواه کنونی در زندگی ات است، وابستگی عاقلانه‌ای است. زیرا خدا همیشه هست و همان خدایی که آن رابطه زیبا را به شما داده، باز هم می تواند روابط زیباتری به شما هدیه دهد.
البته انتظاری نیست که خیلی سریع بتوانی به این نگاه برسی. زیرا این نگاه نیاز به تکرار و تمرین بسیار دارد.
نیاز به کنترل ورودی‌های ذهن و نیاز به خوراندن ورودی‌های مناسب به ذهنت دارد تا این باور ایجاد شود.
آگاهی‌های دوره عشق و مودت در روابط‌، غذای مناسبی است تا به ذهنت بخورانی و باورهای توحیدی را درباره روابط‌ات بسازی که نتیجه اش‌، تجربه عشق و مودت در زندگی ات است
نتیجه اش عدم وابستگی به هر عاملی بیرون از خودت و توانایی کنترل ذهنت در این مواقع است تا بتوانی دوباره با وصل شدن به نیروی که همیشه همراهت است و همیشه به تو نزدیک است و منبع تمام قدرت‌ها و نعمت‌هاست‌، دوباره به آرامش و هماهنگی میان ذهنت و روح برسی و این آرامش تو را در مداری قرار می‌دهد که همیشه اتفاقات خوب را نه فقط درباره روابط‌ات‌، بلکه درباره هر جنبه‌ای از زندگی‌ات تجرهب نمایی.
مطالعه مقالات بیشتر درباره چگونگی ایجاد یک رابطه عاشقانه:
abasmanesh.com

نمایش:  به ترتیب تاریخ   |  به ترتیب امتیاز   
138
بهترین پاسخ

سلام و رود بر شما خانم شایسته عزیزم .
چقدر کلامتون بر دل میشینه ! این نشان از رابطه قوی شما با خداونده و اینکه کاملا با خودتون در صلح و آرامشید.
منم به این رسیدم که مهمترین رابطه من رابطه با خداونده که برام روابط دیگه رو رقم میزنه .از وقتی رو باورهام کار میکنم خیلی خیلی وابستگیهام کم شده و چقدر تواناییهام رشد کردن و مستقل تر شدم . دیگه حتی همسرم رو دستی از دستان خدا میبینم که بهم رزق میرسونه و اگه اون نشد حتما خداوند دستان فراوانی برای اینکار داره .
تو شنیدن الهامات خیلی رشد کردم و نجواهای شیطان ذهنم رو راحت میتونم تشخیص بدم و هنوز جاداره که بازهم بهتر بشم .با اینکه از سن کم خیلی شخصیت مستقلی داشتم ولی تو یه برهه هایی تو زندگیم وابستگی هایی داشتم که خیلی بهم ضربه زده و مانع شده ولی به لطف خدا تونستم اونا رو حذف کنم و رابطه ام رو با منبع پر رنگتر کنم ، حتی از ترسهام کم شده و راحت باهاشون برخورد میکنم .
الان حاضر نیستم این رابطه ی پر آرامشم رو با منبع با هیچ چیز تو دنیا عوض کنم ، عاشقشم .
خیلی خیلی سپاس گزارم برای وجود این فضا و اینکه راحت افکارم و احساسم رو بیان میکنم .
سپاس فراوان واسه زحماتی که میکشین خانم شایسته ی عزیز ، به راستی که شایسته سپاس گزاری هستین .
در پناه الله یکتا شاد و سعادتمند در دنیا و آخرت باشین .



5

6 سال پیش

به نام خدای مهربان

صانیای عزیزم خیلی خوب احساس و نتیجه افکار جدیدتان را بازگو کردید .

همه ی ما وابسته خداوندکه باشیم میشویم اقیانوسی از آرامش وصلح وخوشبختی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌دیگر برای ماندن چیزی یا کسی تلاش نمی‌کنیم برای ایجاد باورهای توحیدی تلاش میکنیم .

امروز سر یه موضوعی محکم حرف زدم والبته باید اعراضم میکردم ومیگذاشتم حرفشان را بزنند آنها هم از نگاه خودشان دارن موضوعات را می‌بینند ومن هم راه خودم را بروم ی آنکه صدایم بالا برود .خونسرد وارام چون خداوند .درس امروز م را با شایستگی فردایم عوض خواهم کرد .

در پناه خدای عزت وبزرگی ??????


6 سال پیش

سلام دوست هم مدارى واقعا به اصل موضوع اشاره كردى كه هر كسى كه باتمركز و باور قلبى به اصل منبع كه همان الله يكتا است ديكه ترسى از دست دادن يا به دست اوردن كسى رو نداره .اميدوارم تمامى انسانها به صراط المستقيم هدايت شوند


6 سال پیش

چقدر زیبا و دلنشین دوست عزیز خیلی شاکر و خوشحالم بابت این دید زیبا و مثبتتون امیدوارم من هم روزی با همین دیدگاه و قدرت واعتماد بنفس شما برسم هنوز اول راهم و خیلی باید روی خودم و باورهام کار کنم به امید روزهای بهتر و مثبتر


4 سال پیش

سلام دوست عزیزم

چقدر این قسمت حرفت که گفتی همسرم رو دستان خداوند میبینم برای رسوندن روزی به خودم و اگر اون نباشه خداوند از طریق دستان دیگرش اینکارو واسم انجام میده، به دلم نشست و حس میکنم یه پله ترقی کردم نسبت به این باور در وجودم.

سپاسگزارم از خداوندی که از طریق دستانش موجب رشد من میشود


4 سال پیش

سلام به نام خدای مهربان

سلام به خانواده عزیز عباس منش ها .

مسأله ترس ووابستگی به کسی یا چیزی در زندگی من خیلی لطمه های بزرگی بر شخصیتم وارد کرد بگونه‌ای که همه کسانی را که داشتم از دست داد م تنهایی وبی کسی زیادی را تحمل کردم واز نظر سلامتی جسمی روحی زیان دیدم حتی تنها فرزندم از دور شد این داغ بزرگی بر دلم گذاشت .

ولی به لطف خداوند متعال و وجود نازنین استاد عباس منش و خانم شایسته خانم صالحه زمان ما هستند وگوش دادن به فایلهای رایگان دوره بی نظیر عزت نفس تا حد زیادی از آن وابستگی ام کم شده وتمرکزم روی خودم وساختن باور ها درست توحیدی در وجودم دارم البته افت خیز زیادی دارم ولی امیدوارم سر انجام با کمک خدا وهابم رزاقم به هدف عالی خودم که همان توحیدی زندگی کردن برسم برای همه‌ی دوستان خودم آرزوی سلامتی موفقیت ثروتمندی وسعادت دردنیا واخرت را دارم

14

سلام به همه دوستای خوبم و با تشکر از پاسخ زیبای مریم جان
من همیشه بخودم میگم ادمی که مال تو باشه به راحت ترین شکل ممکن تو زندگی میاد و انقدر همه چیز راحت و ساده پیش میره باورت نمیشه ، شاید بعدا خانواده ها سخت گیری بکنند یا شرایط بیرونی پیش بیاد ، که اونم میتونه نباشه اما بحث من از راحتی ،اون راحتی بین دونفره ،کنارش خود واقعیت هستی ، انقدر اون امنیت حس میکنی نیاز به ترس نداری ، انگارهمه چیز درسته ، انگار رهایی ، اگه از کسایی که روابط موفق دارند اینو بپرسید همه اینو میگن ،
هروقت تو یه رابطه درست باشی همه چیز اسونه ، چون طبیعت اینجوره ، و مهم ترین باور برای یک رابطه موفق باور فراوانیه ، باید وقتی کسی میخواد ترکتون کنه خوشحال باشید چون قطعا قراره ادم بهتری بیاد ، اینو هممون تجربه کردیم ، وقتی به گذشته نگاه کنیم که شده بازم میشه ، چون اون لحظه یه صدا میاد نه دیگه فایده نداره پیدا نمیشه ،
همون جور که خانم شایسته گفتند بالاخره مرگ که مارو جدا میکنه پس اساس جهان رهاییه ، من خودم دوستی داشتم که یک رابطه بسیار عاشقانه و عالی داشت و همسرشون فوت شدند و ایشون بعد سه سال تبدیل شده به یه ادم بی هدف خشمگین و داغون ، واقعا طبیعیه ناراحتی برا این موضوع اما میخوام بگم اون که بهترین رابطه داشت از دستش داد باید چکار کنه ؟ برای بقیه که ممکنه طرف بی احترامی یا … کنه و فراموشی راحت تره
ماها تو این گروه هستیم که حتی اگه عزیزانمونم با مرگ از دست بدیم نهایت ۶ماه غصه بخوریم
و به نظرم سخت ترین کار این هست تمام وابستگی هاتو قطع کنی و این باید پشتش یک ایمان بسیار قوی باشه
وابستگی صرفا برای پارتنر نیست ، تو ممکنه وابسته پول باباتی ،وابسته محبت مادرتی و وقتی ببینی به یه بچه دیگه محبت بشه بهم بریزی یا وابسته توجه خواهر و برادرات بشی یا وابسته ی دوست هم جنس که نترسی وای بره چکار کنم یا وابسته لباسات ، ماشینت ، موبایلت ، باید بخودت بگی اگه گوشی ایفون ۱۶داشتم از دستم افتاد و پودر شد چقدر بهم میریزم ؟ نهایت یکساعت یا یک هفته ؟ میشینم همه جا نقش قربانی درمیارم ؟
هرچی بزرگتر میشم میبینم واقعا نباید رو کسی حساب کرد جز خدا
متاسفانه این باور کمبود از سریال ها و فیلم های بیخود میاد که میبینم ، طرف عشقش رفت یا مرد و اونم تاابدبه پاش موند یا اهنگهای بیخودی که این چیزارو دامن میزنند
من خودم این باور از فیلمهایی که دیدم ایجاد شد ، الان که طرز فکرم عوض شد یکروز بخودم گفتم بزار برم بعد سالها یه فیلم درام ببینم واکنش ذهنم ببینم
واقعا باورم نمیشد منی که زار زار پای این فیلم های مسخره گریه میکردم تا چندروز درگیرش بودم ، الان تهش که سوزناکم تموم شد و یک طرف داستان تا مرگش تنهابود ، برا من احمقانه بود و ذهنش مسخره میکرد ، اونجا بود بخودم گفتم اها ببین ببین تمرینها داره جواب میده ، ببین ذهن همیشه دشمنت نیست باید ببینیچی به خوردش دادی
بخاطر همین هیجوقت حسرت کسی تو دلم نمونده و برامم مهم نیست کسی بره ، قبلا باور ناکافی بودن داشتم ، الان باور دارم هم من خوبم هم اون خوبه فقط هماهنگ نیستیم ، من واقعا خوشحالی میخوام
گاهی میگم انقدر عقایدم تغییر کرده اگه با اون ادما قبل ازدواج میکردم قطعا جدا میشدم چون طرز فکرم زمین تا اسمون تغییر کرده و ما اون لحظه ها نمیدونیم و ناراحتیم وقتی فرکانست میره بالا برات تبدیل به تجربه کودکانه میشهو از خدا بخاطرش بارها تشکر میکنی
دوست خوبم اون ایگوی توهه لج میکنه که باید همین ادم باشه ، مگه تمام این ادمایی که دادگاهن برا طلاق یک روزعاشق نبودن ؟ پس ایگوت رو ساکت کن و خودتو تسلیم خدا بکن
مطمن باش خدا راضیت میکنه . واقعا درک میکنم سخته ولی باید به خودمون اومدیم اینجا کنار هم کارهایی بکنیم که بقیه افراد نمیکنند
واقعا باید قلبا بخدا متصل شد ، من خودمم هنوز موفق نشدم ولی دارم میجنگم تا باش نرسم بیخیال نمیشم و خداهم وقتی ببینه خالصانه میجنگی برات امداد الهی میفرسته
فقط باید هروز و هر لحظه خیلی چیزهاروبخودمون یاداوری کنیم
من یک چیز که کمکم کرد بخودم گفتم واقعا از این رنج خسته نشدی ؟ رنجی که مدام بکشی برای کنترل و نگه داشتن ولی حداقل رها کنی و طرفت بره ،چندروز درد میکشی و خوب میشی امااونجوری تو عذاب عظیمی هروز مردنه
زندگی حروم میکنی ، واقعا تو و زندگیت ارزش داره انقدر عذاب بکشی ؟ در قفس باز کن و بزار بره ، واقعا کبوتری که خودش رو شونت بشینه قشنگ تره اونجوری وقتیم هست میدونه خودش نشسته و زوری نبوده ولی وقتی زور توش باشه حتی بدستم بیاری ، همیشه ی حس ناامنی داری
بخدا چیزی برای تو باشه قطعا مال توهه و اگه نباشه اسمون بهم بدوزی نمیشه و اینم از رو عشق خداس چون اگه میداد بیچاره میشدی و اگه سوالت اینه چرا از اول داد ؟ بارها نشونه فرستاد رهاش کن گوش ندادی و از اولتو فرکانس پایین بودی که جذبش شدی و اگه مال تو باشه شک نکن برمیگرده
من یکی از دوستام رابطه ایی که دوسال جداشدن و دختره رفت پی زندگی و رشدش و حتی وارد رابطه جدیدم شد و قرار به نامزدی با نفر دوم بود ، یهو نامزدی بهم خورد و نفر اول دوباره به زندگیش برگشت و الان بهترین رابطه دارند ، میخوام بگم رها کن رهای واقعی . چون مال تو باشه شک نکن مال توهه

امیدوارم حرفام برای یکنفر مفید باشه و اول برای خودم
بهترین هارو برای دوستام میخوام



2

6 ماه پیش

سلام سمیرا خانم

مرسی بابت دیدگاه خوبی که نوشتید، درمورد من کمتر کامنت ها حس خوبی بهم میده برا همینم کمتر کامنت میخونم

اما گاهی اوقات میشینم بازم میخونم وقتایی که حس میکنم به یه جواب نیاز دارم.

این کامنتتون خیلی الان چسبید.


6 ماه پیش

درود بر شما اصل داستان همینه که اشاره کردید اون کسی که با آزادی و راحتی میاد اون بااذزشه

اصلا رابطه ای که توش زور و اجبار و اینچیزا باشه بقیه چیزها هم کم کم خدشه دار میشه و جهنمی درست میشود

این بنظرم بهترین نمونه یک رابطه هست

اینکه به نقطه ای برسی اگر کسی در زندگی ات باشد خوشحال باشی و شکرگزار و و در نبودنش زمین و زمان را به هم نریزی

چیزی که من دردشو بعضو وقتا کشیدم اما وقتی ازش عبور کردم با توکل بر رب وابستگی به خوده خدا و دوست داشتن بیشتر خودت

واقعا زیباست رابطه ای با خود با صلح

وابستگی به خود خدا و شکر‌گزار بودن روابطی که دور از وابستگی عاطفی با هر کسی که نوعی شرک محسوب میشه

و تقویت باورهای فراروانی و عزت نفس😇

6

با سلام و درود به استاد مهربانی ها و دوستان خوبم
خداوند منشاء همه ثروتهاست و فرامانروا و مالک هر آن چیزی است که در عالم کاینات و هستی است.
اون کسی که میتونه همه خواسته هامون رو بر آورده کنه و ما رو به سر منزل مقصود برسونه خداونده.
با خداوند رفیق باشید و دست در دستش بگذارید تا ترسها و غمهای شما رو از بین ببره. و به غیر خدا متوسل نشوید و کسی رو به غیر از خودش تکیه گاه قرار ندهید.
لازمه رسیدن به خواسته ها و اینکه ما بدونیم به چه چیزهایی نیاز داریم،بدست آوردن و رسیدن به آرامشه و با ذکر و یاد و نام خداوند امید داشته باشیدو شک نکنید که شما لایق عالی ترین ها و بهترین ها هستید.
دنبال آدمها برای رسیدن به خواسته هاتون وبدست آوردن آرامش نباشید که کلی از راه اصلی منحرف میشید و به بیراهه رفتید و از بدست آوردن خوشبختی و سلامتی و رزق و ثروت دور میشید.
اگر آدمی رو توی ذهنتون بزرگ کنید و بهش قدرت بدید به واسطه وابستگیتون و ثروت اون شخص و قدرتش،اون دست شما رو از رسیدن به خوشبختی،سعادت و ثروت کوتاه میکنه.
اون کسی که میتونه کاری برای ما انجام بده،فقط و فقط خداونده…
ما همه انسانها رو دوست داریم و برای شخصیت تک تک آدمها ارزش قایل هستیم ولی این یک قانونه و یک وعده الهی است، اگر که با خداوند باشی و در لایه لایه های وجودیت و در تمام ذهنت فقط خدا رو منشاء همه قدرتها بدونی،اونوقت خداست که به تو عزت و شهرت و نعمت و همه خوبیها رو عنایت میکند.
خداوند به اندازه ایمان و باور شما به شما نعمت و سعادت می بخشد و هیچ وقت نگران آینده نباش.
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر             آرام تر از آهو،بی باک تر از شیر
هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر               رنج از پی رنج آید،زنجیر پی زنجیر


5

یعنی من هر روز باید هر لحظه این مقاله ی مریم جون عزیزم رو با عشق بخونم بخدا به قرآن
همشون عالی و بینظیر هست عاشقتونم ممنونم ازتون واقعا مریم جون که هستین و این مقاله های محشر رو برامون میزارین من که همین الان تصمیم گرفتم بیشتر و بیشتر خیلی بیشتر از این حرفا با خودم در صلح و هماهنگی باشم عاشقتونم من تا ابد
ماچ به روی ماهتون عاشقتونممممم


8

به نام خداوند نامتناهی

بله بله پاشنه آشیل بنده همین وابستگی هست و باعث بدتر شدن رابطه ام می شود دائم ترس از دادن دارم.

مثلا

میدانید من اینطوری نبودم شاید اگر قبلا یکبار عمرم تلف نمی شد تو رابطه با ادمی سمی که خودم با افکارم جذب کردم اینطوری نمی شد (درستش: حالا مثلا یکبار با چاقو دستت ببری دیگه از چاقو استفاده نمی کنی اگر یکبار مثلا امپول بزنی درد داشته باشه دیگهه نمی زنی‌؟

تو دنیا بی نهایت ادم خوب هست اگر یک نفر بد بوده دلیل نمی شود همه انسان های دنیا بد باشن .اگر یه ادم با اختلالات روانی به تو ازار رسونده قرار نیست همه مریض باشن .عمرت از بین نرفت بلکع تو تجربه کسب کردی و روحت لولش بالاتر رفت تو اگر اون شرایط نداشتی الان انقدر روحت پخته نمی شد.)

.

همیشه ترس این دارم که پارتنرام ترکم کنه برای همین خودم تا بحثمون میشه میگم باشه برو (چرا این فکر غلط داری در صورتی که اون بنده خدا ساعت ها به تو ابراز علاقه محبت می کنه توجه می کنه قصدش جدی و خواسنگاری کرده.اون تو ترک نمی کنه اگر تو انقدر گیر الکی بیخود بهش ندهی.اون انقدر تو دوست داره که همیشه میگه از وقتی تورو دارم تازه فهمیدم زندگی یعنی چیی تو فرشته منی.

همیشه میگه اگر تو نباشی منم نیسنم .باورهای شرک آلود بریز دور شما دوتا همیشه و تا ابد با هم هستید اصلا هم نباشید گیرم چی میشه هیچی ‌

هزارن نفر بهتر از اون هستن.

ترس های بیخود بریز دور از همین لحظه که کنارشی لذت ببر اصلا شاید فردا مردی والله دیگه تا هستی قدرش بدان و باهم لذت ببرید از مسیر تهش چیه تهش ولش کن از مسیر لذت ببر تا همه چی درست بشه)

من ادم اینطوری نبودم ولی اینطوری شدم

همیشه فکر می کنم حتما من ادم کافی نیستم (تو خیلی کافی تو با ارزشی هیچ کس به خوبی تو نیست)

حتما من به اندازه کافی زیبا نیسنم(تو شبیه فرشته هایی و اونم همیشه ساعت ها از تو زیبایت تعریف کرده همیشه میگه رویام داشتن دختری مثل تو بوده)

وگرنه چرا من زندگیم اینطوری (چون مدارت مشکل داره )

همیشه تو ذهنم خودم با دیگران مقایسه می کنم و میگم خوب تو آپشن کافی نداری که یکی بخواد عاشقت بشه‌(حسادت و مقایسه از شرک و باور کمبود می اید خدایش انقدری که تو آبشن داری کسی نداره)

بنا بر این هیچ وقت دوست دارم های پارتنرم باور نمیکنم .(اگر دوست نداشت انقدر مثل یه مرد حامیت نبود)

حس می کنم یه سرگرمیم براش

و بعد یه مدت میره سراغ یکی دیگه و من بلاک می کنه(اون انقدر تفریح داره شرایط سرگرم شدن داره که نخواهد با تو باشه برای سرگرم شدن تو دلگرمی اونیی تو دخترشی تو دلیل انگیزشی شما دوتا باعث پیشرفت هم هستید

شما جفت همید اگر می خواست خیانت کنه تا الان کرده بود اون ارزوش که تو کنارش باشی)

چون ترس ترک شدن دارم خودم زودتر ترک می کنم .

همیشه ترس از تنهایی دارم

همیشه فکر می کنم آینده چی میشه.

(تنها نیستی آیا خدا برای بنده اش کافی نیست)

خودم می دانم اینا فقط،وسواسی که توی چندسال کسب کردم و الکی اما بازم نمی تونم بهشون غلبه کنم

و ازار میبینم.(من این افکار برای همیشه از بین می برم با هرچیز بجنگی ماندگار ترش می کنی پس توجه ات از رو ناخواسته ها بردار🙃)

شاید صدها بار خودم با کسایی که فالوش دارن مقایسه کردم و هربار گفتم خوب چرا تو بخواد?(خوب چرا تو نخواهد اون از خداش با تو باشه روانی اگر می خواست بره با یکی دیگه تا الان می رفت اون متعهد به تو حتی تو نباشی هم اون نمی خواهد هیج کس

مگه تو می خوای نه

شما پاره تن هم هستید شما روابطمون افسانه ایی خدایی و مایه ارامش هم و جفت روحی هم دیگه اید)

برای همین محدود می کنم پارتنرم . گیرهای بیخود می دهم مثلا چرا فلانی فالو کردی .یا چرا رفنی با فلانی .یا پارتی نرو استخر اینا در صورتی که اصلا اون اهل اینکارا نیست.هی فکر (واقعا که متاسفم برات بدبخت چرا از خودت زده می کنی دختر این افکار پوچ شرک الود از کجا می اید تو اگر بخوای اون تغییز بدهی از دستش می دهی رهاش کن مال تو میشه نچسب بهش کجا رفته پارتی استخر خوبه اون به تو گیر الکی بده )

فکر فکر می کنم و یهو منفجر می شم و الکی گیر می دهم .

من می خواهم تمام این باورهای سمی بریزم دور . وابستگی به یک انسان دیگه نداشته باشم پارتنرم هرچقدر محدود کنم بدتر

می خواهم از این پس بهش ازادی کامل بدهم هبچ وقت چکش نکنم

چرا اگر بخواهد بره میره

خدایا شکرت که من در مدار درست قرار می گیرم خدایا شکرت که دیگه ترس از تنهایی ندارم خدایاشکزت نگران نیستم

خداوندا من پارتنرم یکبار و برای همیشه به تو می سپارم و ازت می خواهم خودت برای من نگهش داری و روزی من کنیش

من دیگر گیر نمی دهم دیگه نمی ترسم از مسیر لذت می برم از کجا معلوم تا کی باهمیم ممکن مرگ جدامون کنه.

از کجا معلوم یک ماه دیگه خانه خودتون نباشید و سرت روی بازوهاش نباشه.

همه چیز دست خداست عزت ذلت از خداست‌

از کجا معلوم چند ماه دیگه دست تو دست هم نرفته باشید ماه عسل؟

کار خوب خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه😂❤️❤️❤️



2

11 ماه پیش

چقد لذت بردم من واقعا ب همچین جملات نیلز داشتم مرسی از راهنماییتون

این صحبتاتون دقیقا شبیه ب چن وقت پیش منه 🙏


10 ماه پیش

سلام مرضیه عزیز

الان که من دارم کامنت شما رو میخونم ، دیدم که شما سه ماه قبل این کامنت رو اینجا گذاشتید.

انتهای کامنت نوشتین که از کجا معلوم که یه ماه دیگه باهم ماه عسل نباشیم.

و عکس پروفایلتون عکس با لباس عروس هست ، خیلی خیلی خوشحال شدم که به اون نتیجه ای که میخواستین رسیدین.

و این باور خوبی رو برای من ایجاد کرد.

خیلی تحسینت میکنم عزیزم برای اینکه ذهنتو کنترل کردی و به بهتریم نتایج رسیدی.

تو نوشتی از کجا معلوم یه ماه دیگه ماه عسل نباشم.

منم اینجا مینویسم که از کجا معلوم منم یه ماه دیگه ماه عسل نباشم.

از کجا معلوم منم یه ماه دیگه خونه خودم و همسرم نباشم.

از کجا معلوم که یه ماه دیگه دستم تو دست همسرم نباشه.

من دارم روی خودم کار میکنم و حتما آیت اتفاق میفته.

اینم یه رد پا از من .

مرضیه جان برات کلی آرزوهای خوب دارم.

9

سلام به همگی
منم از صبح که بلند شدم از خواب دارم این صفحه رو مطالعه میکنم و فهمیدم که چقدر من آدم وابسته ای بودم تا همین یک روز پیش حتی ،
الانوفهجیدم که بهترین رابطهوای ای که میتونم داشته باشم رابطه ام با خداست. نه همسرم. نه فرزندم .و نه مادر پدر و ….رابطه های این دنیا همشون کم و بیش تغییر میکنن ولی این رابطه ای که با خداوند و منبع جهان هستی دارم تمام شدنی نیستش .خدایی که از ازل تا ابد با من بوده و هست و خواهد بود ….اینطوری بگم دوستان برای مثال من همسرم رو که از بدو تولد نمی‌شناختم. من حتی مادرم رو نمی‌شناختم وقتی کودک بودم و ممکنه ما تمام این روابط دنیایی رو کم بیش از دست بدیم اما رابطمون با خدا و منبع همیشه پابرجاست .چون ما روح های مجردی هستیم ‌که تنها به آیت دنیا آمدیم و تنها هم از این دنیا میریم …احساس وابستگی احساسی هست که چون خلا داریم و نمی‌تونیم از درون شاد باشیم و خوشی و خوشحالی خودمون رو وابسته به این میدونیم که دیگزان مارو خوشحال کنن یعنی عوامل بیرونی و وقتی این اتفاق نمیفته ما حس سرخوردگی بهمون دست میده .وقتی رابطمون رو با خدا خوب کنیم و فقط از اون بخوایم خودش آدم ها و روابطی رو برامون مهیا میکنه کع انگشت له دهن میمونیم .امروز که داشتم خودم و افکارم رو بررسی میکردم متوجه شدم که من چقدر نا آگاه بودم به قوانین …بذارید از اینجا بگم که به ینی از دوستانم اینقدر وابسته بودم که همش اصرار میکردم بیاد خونمون با وجود اینکه حتی رفتارهای بد ازش میدیدم ‌حالا میبینم من چقدر مشرک بودم و فکر میکردم که چقدر رابطم با اون مهمه ….یا همیشع تو ذهنم به خودم میگفتم هر طور شده باید باهاش دوستیم رو ادامه بدم تا بقیه ی دوستانم نگن این دوتا با هم بد شدن ‌‌‌…..حالا امروز به خودم میگم که چرا چرا ….من فقط بلید از خداوند بخوام که هدایتم کنه .یا با یکی از دوستام اینقدر درد دل میکردم و همیشه ازش انتظار داشتم که منو آروم کنه و اگر این کارو نمی‌کرد باهاش حرف نمیزدم و خیلی خیلی چیزهای دیکه .من فقط همینو نیدونم که خیلی جای کار کردن رو باورهام رو دارم.هنوز خیلی خیلی باید رو خودم کار کنم .هیچکس رو تو زندگیم اینقدر بزرگ نکنم که بهش وابسته بشم …حتی نزدیک ترینام رو ….در عوص باید اینقدر شاد زندگی کنم و سهم خودم رو درست انجام بدم تا خداوند و چهان برای من بهترین هارو گلچین کنن ….از خدا میخوام منو هدایت کنه به سمت بهترین روابط
از خداومیخوام بچم رو به بهترین مسیرها و دوستان و فعالیت‌های خوب هدایت کنه و مطمعنم که این اتفاق میفته و میخوام یک شادی درونی رو به خودم هدیه بدم آرام باشم متوکل تر باشم خدابا دوستت دارم خیلی چیرا دوست دارم بیام بنویسم و انشالله موضوع جدیدی یادم بیاد میام مینویسم
۲۶.۲.۱۴۰۳


8

به نام خدای هدایتگرم
به نام رب العالمین

در عوض اگر به خدایی وابسته شوی که دلیل اصلی حضور آن فرد دلخواه کنونی در زندگی ات است، وابستگی عاقلانه‌ای است. زیرا خدا همیشه هست و همان خدایی که آن رابطه زیبا را به شما داده، باز هم می تواند روابط زیباتری به شما هدیه دهد.

سلام مریم جون خیلی خیلی خیلی سپاسگزارم بابت نوشته‌های فوق‌العاده‌تون که با عشق نوشتین

خدایا شکرت در زمان مناسب به آگاهی مناسب هدایتم میکنی


13

در زندگی افراد زیادی این مسئله به وجود آمده که دونفر بعد از جدایی و حتی پس از سالها از هم دور بودن دوباره به هم رسیده اند.
دلیلش می‌تواند این باشد که آنها روی شخصیت خودشان کار کرده و فارغ از نبود دیگری از زندگی لذت برده اند.
و البته جایی که به اصلاح نقایص شخصیتی و اخلاقی خود پرداخته اند منصفانه به یاد خوبی های طرف مقابل افتاده و با خود گفته اند من در فلان موارد خیلی تند رفته بودم و اشتباه کردم خداوندا مرا ببخش و برای طرف مقابل بدون هیچ چشمداشتی دعای خیر کرده اند.
یعنی در عین حال که خود را تغییر داده اند بدون نگاه نیاز و غم و وابستگی خوبی های فرد مورد نظر را بیاد آورده اند.
طبق قانون الهی وقتی تو سمت خودت را درست میکنی
خداوند سمت خودش را درست می‌کند
یعنی تو وظیفه داری شاد باشی و روی خوبی ها تمرکز کنی و همه چیز را به خدا بسپاری
آن وقت تو فقط ادعونی میکنی و با حال خوب درخواست میکنی و سپس خالقی که منبع قدرت عالم است برایت استجب لکم می‌کند.
دوست عزیزم من حتی در مورد فرزند خودم که ازم دور بود امتحان کردم
به خودم رسیدم و سعی کردم زندگی ام را هر روز آگاهانه تر و زیباتر زندگی کنم با خدای خودم اونقدر رفیق شدم اونقدر عاشقانه از اینکه خلقم کرده عشق میکردم
که یقین صددرصد داشتم هر آنچه بخواهم میشه
و اگر به مقدار کمی برکت سمتم میاد چه از نظر عشق و سلامتی چه از نظر رزق و پول و …
فقط به اندازه ی درک و باورهای خودم بستگی داره
من باور کرده بودم که صاحب قلب ها خداست
و برای فرزندم با عشق بدون نیاز طلب هدایت و شادی و آرامش میکردم و اونوقت خودش برگشت و بهتر از قبل با آگاهی بیشتر به مادرش عشق و آرامش رو هدیه داد.
پس اگر ما توی روابط خودمون دوری و غم و ناخواسته ها رو تجربه میکنیم به دلیل دوری ما از خودمون و دوری از خدایی به این عزیزی و عظمته
شیشه نزدیک تر از سنگ ندارد خویشی
هر شکستی که به هر کس برسد از خویش است
من با خودم تعهد بستم در وجود هر آدمی خدا رو ببینم
چه با فرزندم چه با هر فردی دیگه که روبرو میشم با احترام به وجودش نزدیک میشم
چون خدا رو در اون شخص میبینم و در حضور خداوند مراقبم بدون اندیشه و بدون آرامش حاضر نباشم
.به حرمت حضور گرم خدای خودم در عالم با آرامش و صبر با هر چیزی برخورد میکنم
و میدونم خدای من خودش کارها رو درست میکنه
خدای من شرایط رو درست میکنه
چه زیباست راهی که خدا هادی راه باشد
خدا همون فرد خدا همون نگاه مهربون من خدا همون راه و خدا همون نتیجه های قشنگ زندگی منه
خدایا تا تورو دارم برای هیچ چیزی غم ندارم
عاشقتم خدای مهربانم که هرگز منو رها نکردی و مدام بهتر از قبل آگاهم کردی


13

سلام مریم عزیز.
امروز به تازگی شروع کردم به دیدن فایل های عشق و مودت ..
چقد عالی بود .
چند نکات آموزنده رو که یاد گرفتم رو اینجا مینویسم.
۱.اگر کلیپ خوشبختی و سعادت خودمون رو به کسی بدیم ، او کلیپ را در چاه پرت می‌کند.
۲.خوشبخای و سعادت و حال خوب ما دست خودمونه نه هرکس دیگه ای .
* اگر فک کنی مثلا تا وقتی یکی پیشت هشت خوشحالی اما وقتی اون می‌ره ناراحتی این ینی کلیپ خوشبختی خودت رو دادی دست طرف ،، و اون بارها بهت نشون میده ک علاوه بر اینکه خوشبحالت نمیکنه بلکه باعث ناراحت شدنت بیشتر و بیشتر میشه .
۳.تو به تنهایی کامل هستی ، نیاز به کس دیگه ای نداری
*اغلب اوقات آدم ها فک نمیکنم ک کامل نیستند و برای اینکه کامل باشند ازدواج میکند یا فکر میکنند وقتی ازدواج کنند عزت و اعتبار به دست میارن دقیقا عین استاد … تو ازدواج اولشون!!!

یاد بگیریم ک خودمون مسئول شادی خوشبختی و سعادت خودمون هستیم و یوقت نیایم این کلید رو بدیم به یکی دیگه!!
چرا که طرف این کلید (همون کلید حس و حال خوب ما) رو پرت می‌کنه تو چاه و هر بار بیشتر و بیشتر باعث رنجش ما میشه .
ما انسان ها ، موجوداتیی کامل هستیم..
موفق باشین..


9

درود فراوان به همگی،استاد عزیز و خانم شایسته
این مطالب گوهرن واقعا و باید بارها و بارها خونده بشن و هک بشن توی ذهنمون ذهنی که چموشه و بقول استاد اگه هزارتا کار خوب کنی یدونه کار بد ذهن اون بدی رو بیشتر جلوه میده
که اینجا باز هم کنترل ذهن خودشو نشون میده که چقدر مهمه
این آگاهیها رو وقتی میخونم تازه آبشخور این همه روابط عالی ک داشتمو و خودم با دستای خودم به باد فنا دادم رو متوجه میشم چه آگاهانه چ ناخودآگاه
ینی اگه از لحاظ مالی ضعیف باشی حتی از لحاظ سلامتی ولی تو روابط وابسته به خدا باشی و باورهاتو هماهنگ کنی با خواسته ات در روابط باز هم بهترین رابطه هارو خلق و تجربه میکنی در بعد عاطفی و اجتماعی
فقط کافیه شرک نباشه که بدمبالش احساسات منفی شک،وابستگی و امثال این افکار و احساسات منفی بوجود میاره که دمبالش هم که دیگه الفاتحه
فقط کافیه به ارزشمند بودنت پی ببری
فقط کافیه به توانایی هات ایمان داشته باشی
فقط کافیه خودتو بدون حتی هیچ دستاوردی
لایق بدونی و برای خودت ارزش قایل باشی و
فاصله میان ذهن و روحت رو کم و کم و کم کنی و هماهنگی بینشون ایجاد کنی
چقدر زیبا گفتین که به روح ما نشست
دست مریضاد
خدارو هزار مرتبه شکر
بسیار خوشحالم و سپاسگزار خداوند مهربان بخاطر وجود شما دوستان گلم استاد عزیز و خانم شایسته گرامی
سایت تمام عیار گروه تحقیقاتی عباسمنش و
بابت آگاهیهای از جنس الماس
به امید استفاده همیشگیمون از این مطالب و دیگر آگاهیهای ارزشمند و خلق و تجربه بهترینها در تمام امور زندگی و سعادت و خوشبختی هممون در دنیا و آخرت…


8

سلامم
خداقوت به شما مریم عزیزدل
چقدر خوب و قشنگ پاسخ دادین کامنتای دوستان هم عالی بودن
من ب شدت فکر مرگ عزیزانم ( خدانکرده) همش ب ذهنم میومد و اذیتم میکرد از خدا کمک خواستم گفت برو عقل کل
و الان فهمیدم همش ب خاطر وابستگیه
و این شرکه اره شرک
اینکه شخصی رو دوست داریم و ب نبودش فکر می‌کنیم
وقتی یه مدت حرف نمیزنیم با اون شخص حالمون بد میشه این وابستگیه
وابستگی واقعا زیبا نیست مگر ب خداوند
که منبع عشق بی‌پایانه
عاشقتم خدایا شکرتتت ک بهترینا رو برامون رفم میزنی و بهترین هدایتگری
شکر که سایت و عقل کل هستن این منابع اگاهی ک خداوند هدایتمون میکنه سمتشون
شکر خدایا بی نهایت شکرت
ایمان دارم عمر طولانی و با عزت میدی ب هممون و بهترینا رو برامون رقم میزنی


9

سلام
از جایی که ما خالق زندگی خودمان هستیم هیچ چیز بی دلیل مکان یا شرایط را تغییر نمی‌دهد
من این پاسخ را میدهم چون دارم ذهنم را تقویت میکنم که باورهاش قویتر بشه
من هر ثانیه دارم فرکانس های به جهان هستی می‌فرستم که زندگی خودم را دارم با این فرکانس ها خلق میکنم
حال من در مدار. ثروت هستم یا فقر
در مدار روابط خوب هستم یا روابط بد
در مدار روابط زشتی هستم یا زیبایی
یا در مدار …….. بی انتها چیزهای متفرقه دیگه هر سوالی به ذهنت اومد با همین نقطه چین جواب سوالت رو در بیار
من از اونجایی که دارم با تنظیم کردن افکارم و دریافت کردن انرژی خواسته هام والگو برداری هایی که از محیط اطرافم میگیرم زندگی ام را دارم خلق میکنم
این من هستم شرایط زندگی ام را ساختم
هیچ کس مقصر این سیستم زندگی من نیست
من نباید وابسته یک چیز باشم اگه ماشینی بدست آوردم نباید وابسته اون ماشین باشم
یا نگران اون باشم که نکنه خط و خشی روی اون بیفته
حالا ما رابطه ای داریم با یک نفر که خیلی دوسش داریم بعد همش نگران این هستیم که نکنه اون از پیشم بره
درست داریم همون خواسته ای را به جهان ارسال میکنم که دوست ندارم
خواسته ها جوری شکل میگیرند که ما از اونها می‌ترسیم
اینجوری بگم
دوسش نداریم
مثال
ما دوست نداریم مریض بشیم
ما دوست نداریم فقیر بشیم
مادوست نداریم رابطه بدی داشته باشیم
ما دوست نداریم درگیر بشیم با دیگران
ما دوست نداریم ……. بشیم
دوستان ما همیشه به چیزهایی که دوست نداریم توجه میکنیم
هیچ گاه نمیاییم توجه کنیم به اون چیزهایی که دوستشون داریم والان اون را داریم وسپاس گذار داشتن اون نعمت نیستیم
وابستگی بدترین فرکانس هست
باید رها گذاشت تا آنچه که برامون می‌رسد نعمت بدانیم وآنچه که نیست حکمت
این شرایط زندگی کنونی من نتیجه افکار من هست
عزیزانم من با جهت دهی انرژی و ساختن افکارم والگوهایی که در دورو برم دارم
زندگی خودم را به اون شکلی که دوست دارم خلق میکنم
در پناه حق تعالی شاد باشین


11

به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام به امام رضا علیه السلام

سلام به استاد عباسمنش
سلام به مریم شایسته
و
سلام به دوستام گلم

واقعا پاسخ گروه تحقیقاتی عباسمنش به این سوال جامع و کامل بود و فقط میشه از استاد و خانم شایسته تشکر کرد بخاطر این آگاهی، چراکه در هیچ کتابی و در هیچ دانشگاهی این‌قدر زیبا بیان نشده.
پس خداراشکر.

اساس جهان هستی براساس قانون هست، اگر ما مسلط به قانون بشیم همه چیز درست میشه ، قانون چیه، قانون فرنکاس،
یعنی ما با افکار و کانون توجه خودمان، به هرچیزی، اساس همون را دعوت به زندگی می کنیم .
اگر به شادی خوشبختی پول و لذت توجه کنیم ، وارد زندگی ما میشه.
نگاه توحیدی
استاد چقدر به این نکته تاکید کرده و عامل پیشرفت خودش را داشتن نگاه توحیدی اعلام کرده در همه زمینه‌ها، و اینکه فقط روی خدا باید حساب کنیم، اگر الان روابط خوب و عاشقانه ای داریم بخاطر وجود نگاه توحیدی هست و تها چیزی که ممکنه است این روابط را خراب کنه فاصله گرفتن از توحید و نزدیک شدن به شرک هست ، یعنی شخص تصور کند که اگر الان شاد ثروتمند و سلامت هست بخاطر وجود همسر یا دوستتش هست ، اگر شخص مقابل از زندگی او خارج بشه دچار افسردگی و اضطراب و استرس میشه این عین شرک هست،
باید روی باورهای توحیدی خود کار کنیم و وصل بشیم به منبع الله، بعد مدار ما بالاتر بره و جهان هم افراد دور بر مارا اصلاح خواهد کرد که همه چیز به نفع ما خواهد بود.
با این نگاه دیگه حرص نمی خوریم، افسردگی نمی آد، نگران ازدست دادن رابطه عاشقانه نیستم و همیشه در احساس خوب و الهی هستیم.
خدایا شکرت


9

سلام بر دوستان عزیزم و مریم جانِ زیبا

چقدر جامع و کامل صحبت کردین
چقدر زیبا و تاثیر گذار
چقدر ارتباطتون با خدا نزدیک و عمیقه
چقدر دیدگاهتون نسبت به روابط زیبا بود
چقدر با خودتون در صلحین
چقدر لذت بردم،چقدررررر لذت بردم
خدارو صد هزار مرتبه شکر که هدایت شدم به اینجا و جواب تمام سوالاتم راجع به رابطم رو گرفتم

چقدر قشنگه اگه دیدگاهمون به روابط اینطوری باشه
چقدر زندگی آسون تر میشه
چقدر همه چیز راحت تر به نظر میاد اگر فقط بپذیریم ک حال خوبمون نباید به عوامل بیرونی بستگی داشته باشه
چقدر زندگی زیبا تر میشه
بدون وابستگی به هیچ چیز،هر لحظه میتونی حال خودتو خوب نگهداری
خدای من
الان ک دارم اینارو میگم توی قلبم پروانه پر میزنه
خدای من سپاسگزارم که امشب برای حل این مسئله ای ک داشتم هدایتم کردی به اینجا و همه چیز رو برام آشکارا روشن کردی
سپاسگزارم،سپاسگزارم

مریم عزیزم خیلی ممنونم بابت آگاهی هایی که بدون انتظار در اختیارمون میزاری
خدا حفظتون کنه❤️


17

سلام به مریم جان نازنین و به دوستان عزیزم و به استاد گرامیم
چه سوال قشنگی و چه جواب بی نظیری بود‌
من همیشه این سوال تو ناخودآگاهم در رفت و آمد بوده و من چند وقتی هست که بهش آگاه شدم.
همون‌طور که مریم جون نوشتند ریشه اصلی این جمله«ترس از این است که اگر مدار فردی که با او هستم تغییر کند‌، از زندگی‌ام بیرون می‌رود» شرک و باور کمبود هست.
من اینو خودم درکش کردم و برام سخت بود بپذیرم که من شرک دارم؟من؟من شرک دارم؟
بله جانم این من عزیز شرک داشت شرک خفی که نمیدونست خودش هم این اسمش شرکِ، ولی من به وجود آدم ها بیشتر از خدا نیاز داشتم، میگفتم اگه همسرم اگه پدرم اگه فلان نفر نباشه من چیکار کنم؟ حالا فهمیدم که این ته شرکِ
میدونید به پدر مادرها میگن حواستون باشه به بچه هاتون نگید دوست ندارم یا بخاطر کار اشتباهی که کردند نگید من دیگه مامان بابای تو نیستم چون اون بچه تمام زندگیش رو و حیاتش رو وابسته به شما میدونه، چون شما خورد و خوراک و خونه و خرج و تمیز کردن و محبت و عشق و همه چیش رو دارید براش تامین میکنید و وقتی شما اینو بهش میگید او احساس خطر می‌کنه برای زندگی و زنده بودنش، چون زندگیش رو تماما وابسته شما می‌دونه و اگه شما نباشید او نمیتونه هیچ کدوم از این کارها رو خودش انجام بده
حالا ما دیگه اون بچه نیستیم، ما بزرگ شدیم، ما فهمیدیم که تمام این هایی که داریم منشأ و منبعش یکی دیگست(به قدر خودمون فهمیدیمش وگرنه که خیلی مونده به این ایمان و باور قلبی برسیم) اما گاهی مثل همون بچه میشیم، میترسیم، می‌ترسیم اگه فلان آدم زندگیمون نباشه ما خورد و خوراک و پول و سقف بالاسرمون رو چیکار کنیم؟ ما مهر و محبت رو از کی دریافت کنیم؟ بهم زندگیمون رو در خطر میبینم
اما ما دیگه اون بچه نیستیم، ما توان رفع نیازهای خودمون رو داریم، حتی اگه الان کاری نداریم،حتی اگه الان خونه نداریم،حتی اگه الان پول نداریم، خیلییییی ایمان میخواد که با وجود نداشتن این ها خیلی نترسی(نمیتونم فعلا بگم نترسی چون خودم همچنان نگران میشم ترس میاد به سراغم اما فقط نگاهش میکنم میگم من خدارو دارم) اینکه احساس ترس رو بکنی اوکیه، طبیعیه چون ما آدمیم و تا زمانی که زنده هستیم هم تمام احساسات به سراغ ما میان اما این ماییم که انتخاب میکنیم با این احساسات چطور برخورد کنیم، فقط کافیه ببینیمش، مشاهده کنیم، نادیده اش نگیریم که اونطوری بیشتر و قوی تر میخواد خودشو بهمون نشون بده، اون احساس میاد که بهت بگه اولا تو زنده هستی و دوما اینکه حواست رو جمع کن احتیاط کن
تو حتی وقتی میخوای کبریت بزنی گاز رو یا یه آتیشی رو روشن کنی یکم می‌ترسی و دستت رو با فاصله و احتیاط دورتر نگه می‌داری، چون باید بترسی که احتیاط کنی و حواست باشه دستت رو نسوزونی، چون میخواد بهت بگه خطر، حواست رو جمع کن، آیا وقتی اونجا می‌ترسی دیگه گاز رو روشن نمیکنی؟میگی بیخیال ولش کن؟ نه تو اونجا چون که یاد گرفتی چطور عمل کنی و به خودت برای روشن کردن گاز مطمئنی، ترست رو جدی نمیگیریش و میگی دارم احتیاط میکنم دستم نسوزه، اما یه بچه هرباری که بخواد گاز رو روشن کنه می‌ترسه چون هنوز به خودش مطمئن نیست و فکر میکنه دستش رو میسوزونه، اون بچه کی ترسش از بین می‌ره ؟ هیچ وقت، فقط با تکرار و دیدن و مشاهده کردن و تجربه کردن به خودش مطمین میشه و از ترسش بزرگتر میشه و زمانی که به خودش مطمین شد و از ترسش بزرگتر شد میگه من بلدم فقط باید احتیاط کنم دستم نسوزه
حالا من و شما و همه‌ی آدم ها ترس های مختلف داریم، چرا؟ چون اولاد آدمیم و دوما هرکدوم بسته به خودمون یه جاهایی به خودمون مطمین نیستیم، ناشناخته ست برامون، نمی‌دونیم اگه این اتفاق بیوفته من باید چیکار کنم، اونجاهایی که ناشناخته ست برامون دستت رو بذار رو قلبت بگو من نمی‌دونم خدایا تو که میدونی، من خودمو میسپارم به تو، مثل یه بچه ای که میخواد برای اولین بار بره تو غار، اولش چون تا حالا غار ندیده خیلی می‌ترسه به مامان بالاش میگه من نمیام من نمیام اما مامان باباش میگن بیا خیلی قشنگه، بیا من بغلت میکنم ببین چقدر قشنگه هیچی نیست بیا بغل من و اون بچه می‌ره بغل مامان باباش و می‌ره داخل غار، یکم که گذشت یکم که دور و بر رو دید و آدم هارو دید که چه ساده دارن راه میرن و لذت میبرن میگه بابا منو بذار زمین، بعد اولش دست باباش رو محکم میگیره و آهسته قدم برمیداره، بازم که دید هیچی نیست دست باباش رو ول می‌کنه و نزدیک باباش راه می‌ره و به همه جا کنجکاوانه نگاه می‌کنه بعد که مطمین تر شد به اون فضا دیگه با خیال راحت میدوعه و کیف می‌کنه و لذت میبره، این مسیر تکاملی رو باید طی کنه،هممون باید طی کنیم، فقط کافیه به بچه ها نگاه کنیم، اونا دارن بهمون یاد میدن چطور زندگی کنیم
حالا می‌ترسی از اینکه یه کاری رو انجام بدی؟ بپر بغل خدا بگو من میترسم، میام بغل تو، تو هر لحظه در آغوش امن خدایی اما اینجا میگی من خیلی میترسم تو اول بگو چیکار کنم، بهش حتی همونقدر که به مامان بابات تو کوچیکیت ایمان داشتی ایمان داشته باشی برات معجزه می‌کنه، خودش بهت مسیر رو نشون میده، اون هر لحظه در کنارت، فقط اولش تو خیلی محکم بهش میچسبی و ازش کمک میخوای بعدش که مطمین شدی به خودت دیگه حواست بهش نیست، اون هم داره نگاهت می‌کنه میگه ای جانم لذتشو ببر من هستم، فقط هراز گاهی مثل همون بچه برمی‌گردی ببینی که هست که خیالت راحت باشه؟اما من میگم هر لحظه نیاز نیست برگردی ببینی هست یا نه چون خودش گفته من از رگ گردن بهتون نزدیک ترم، خیالتون راحت من هستم فقط تو ببین که من هستم، تو اون حباب سیاه و تاریک ناامیدی و ترس رو بترکون، من که همیشه هستم تو یهو یه مِه میاد جلوی چشمت منو نمی‌بینی، فقط کافیه مِه رو بزنی کنار من سرجامم
بیا دوست عزیزم مثل بچه ها باشیم، رها و شاد و در لحظه زندگی کنیم و به مامان بابامون که الان خدای ماست اعتماد کنیم، ما زندگیمون رو بکنیم ما شادیمون رو بکنیم ما لذتمون رو ببریم او همه چی رو برامون فراهم میکنه، بیا ذهنمون رو باور نکنیم، بیا مثل بچه ها باشیم.
تو رشد کن مثل بچه ها که هر لحظه دارن رشد میکنن، اونا نمیترسن اگه رشد کنند و دوستشون رشد نکنه و در کنارشون نباشه، اونا کاری که باید بکنن رو میکنن و دیدی بچه های کوچک رو تو یه پارکی جایی اگه یکی به هر دلیلی دیگه باهاشون بازی نکنه میرن سراغ یکی دیگه با اون بازی میکنن، اونا باورهاشون دست نخوردست، اونا شادیشون رو وابسته به حضور یه آدم خاص یا یه دوست خاص نمی‌کنن و اگه یه بچه باهاشون بازی نکرد از بازی کلا دست نمیکشن و لذتشون رو، فرصتشون رو از دست نمی‌دن میرن با یکی دیگه بازی میکنن، ما بخاطر باورهای اشتباهی که به دست آوردیم از محیط اطرافمون، میچسبیم به یه چیزی و فکر میکنیم اگه اون نباشه ما می‌میریم.
چون به قول استاد ما از بچگی شنیدیم همه چی کمه، آب کمن، هوای خوب کمه، ویتامین کمه، آدم خوب کمه، پول کمه، کار کمه و…
حالا فکر میکنیم آدم مناسب برای زندگی کمه
به ما گفتن طلاق بده، با لباس سفید میری خونه بخت با لباس سفید هم این دنیارو ترک میکنی،
حالا شما برو یه کشور دیگه اصلا بگیم غیر اروپایی و آمریکایی برو مثلا سنگاپور آیا اونجا هم همینو میگن؟ نه اونا به سادگی در کنار هم زندگی میکنن لذت میبرن از زندگی مشترکشان و هرجایی هم که دیدن الان به هر دلیلی دیگه در کنار هم زندگیشون خوب نیست به سادگی جدا میشن و میرن سراغ زندگیشون، با صلح و بدون دعوا و بدون خجالت و ترس از حرف مردم و بدون نگرانی از اینکه مامان بابام چی میگن دوستام چی میگن فامیل چی میگن و … ، ما یه بخشی از ترس هامون بخاطر حرف مردم، مردمی که شاید دیگه سال دیگه اصلا نبینیمشون.
دوست عزیزم ، خود عزیزم، مریم جانم، تو طبیعتت اینه که رشد کنی، یا رشد می‌کنی یا مثل یه گیاه افول می‌کنی و پژمرده میشی، ثبات تو طبیعت و ذات تو نیست ، حالا انتخاب خودته میخوای رشد کنی و هر روز بزرگتر بشی و بیشتر از این زندگی لذت ببری یا میخوای مثل یه گیاه بچسبی به اون علف هرز و هر روز ضعیف و ضعیف تر بشی تا از بین بری؟
تازه اون علف هرز هم منتظر نمی‌مونه که باهم رشد کنید اون رشد خودشو می‌کنه و یه وقتی به خودت میای میبینی اون از تو هم بزرگتر شده و تو داری کوچیک و کوچیکتر میشی
من هم همیشه این فکر اشتباه رو داشتم که خیلی رشد و پیشرفت نکنم چون شنیده بودم مرد باید از زن سرتر باشه، از همه لحاظ، از لحاظ مالی از لحاظ تحصیلی، حتی از لحاظ قدی ،منم باور کرده بودمش، یبار نپرسیدم از خودم چرا آخه ؟کی اینو گفته؟ کجای دنیا اینطوریه؟ با چه منطقی این حرف رو میزنید؟ چرا باید سرتر باشه؟ چه دلیلی برای این حرفتون دارید؟
حالا که فهمیدم هیچ دلیل و منطقی ندارن فهمیدم که از پایه و اساس اشتباهِ و از یه باور بسیار محدود و مخرب و ترسویی اومده
دو نفر آدم که باهم هستند قطعا و قطعا و قطعا در یک فرکانس هستند وگرنه مثل دو تا سیاره از هم فاصله میگیرن و تو مدار خودشون میچرخن
حالا این انتخاب من و شماست که می‌خوایم تو چه مداری بچرخیم،مدار موفقیت و شادی و عشق و سلامتی و پیشرفت و ثروت و … یا مدار عکسشون؟ و اینو باید بدونیم چون ما ثابت نیستیم چون ما طبق ذاتمون یا باید رشد کنیم یا پسرفت میکنیم حالا آگاهانه انتخاب میکنیم چه مداری می‌خوایم
اگه حتی منتظر باشیم که هم مدار با یه آدم دیگه که دوستش داریم باشیم مطمینا مطمینا از مدار هم خارج میشیم، چون اون آدم هم مدارش داره تغییر میکنه، یا می‌ره بالا یا میاد پایین و ما نمی‌توانیم دقیقا در مدارش باشیم مگه اینکه همش حواسمون به اون باشه که ما هم مثل اون حرکت کنیم که اونطوری اصلا زندگی نکردیم، فقط داریم به یجا خیره میشیم که مثل اون حرکت کنیم و از اونجایی هم که هرکاری بکنیم هم نمی‌تونیم دقیقا مثل اون زندگی کنیم بازم از مدارش خارج میشیم،یعنی دیر و زود داره اما قطعا ما از مدار هم خارج میشیم، فقط این بار با مداری پایین و افسرده و داغون خارج میشیم.
حالا عکسش، ما میتونیم رو خودمون کار کنیم و هر روز مدارمون بالا و بالاتر بره و اون آدم هم اختیار داره، ممکنه برای خودش کار کنه و بالا و بالاتر بره و هم مدار ما باشه و باهم باشیم و کیف کنیم، ممکن هم هست نه همونجا بمونه ، اگه همونجا موند و از مدار هم خارج شدیم اشکال نداره من الان تو مدار بالاتر و انرژی خوبیم قطعا و هستند آدم های دیگه تو این مدار که باهاشون باشم و کیف کنم و فرق این دو خارج شدن از مدارهای هم از زمین تا آسمون
 
من وقتی خودم به این نتایج تا حدودی رسیدم دیگه دارم سعی میکنم تمام توجهم رو بیارم سمت خودم و بخوام هر روز خودمو رشد بدم و مدارم رو ببرم بالاتر، نتیجه هرچی بشه به نفع و خوشحالی کنه.
ممنونم از این سوالی که پرسیده شد و باعث شد مروری کنم بر این باورهای جدیدی که در حال ساختشون هستم.
در پناه خدای یگانه و قادر ، شاد و سالم و ثروتمند باشید.



1

7 ماه پیش

سلام دوست قشنگم ، چقدر زیبا نوشتید ، باید چندبار این کامنتو بخونم ، چقدر به درک عمیقی رسیدید و چقدر با مثال قشنک موضوع جا انداختید ، قبلا استاد میگفتند کامنت بخونید واقعا متوجه نمیشدم ،الان میفهمم وقتی برداشت های متفاوت از اون موضوع میخونی خیلی رشد میکنی ، دیدت باز تر میشه و میبینی دوستهایی که مثل تو بودند و الان چقدر رشد کردند ، دوست عزیزم اونجا که گفتید وقتی میترسم میگم خدایا من نمیدونم تو که میدونی ، ارامش به قلبم اومد ، من سالها ادعا دوستی با خداداشتم ، از کودکی برای خدا نامه مینوشتم هرشب ، اما بعد خوندن کامنتها و مطالب سایتو صحبت های استاد مثل شما متوجه شدم چقدر حرف بقیهبرام مهمه ، چقدر تایید و توجه دیگران مهمه برام ، چقدر بخاطربقیه زندگی کردم و عجب مشرکی بودم ، هرچند الان تغییر برام سخته اما وقتی دیدم برای بقیه شده برای منم میشه ، واقعا مثال هاتون عالی بود ، از خدا میخوام تو این مسیر هروز بهتر جلو برید و همین طور بقیه دوستانم و خوشحالم که دوستهای خوبی اینجا پیدا کردم ، دوستهای هم فرکانسی عزیزم خیلی دوستون دارم ، و هرچند دارم اطرافیانم از دورم پاک میکنم و دیگه توبه دلسوزی بی جا و توجیه و متقاعد کردن بقیه برای اومدن تو مسیر رشد برای همیشه کنار بزارم ، بجاش اینجا دوستایی دارم که هروز حرفهاشون میخونم و سوالامو میپرسم و دارم به اگاهی بیشتری میرسم

در پناه خدای مهربان باشید

14

سلام به همگی
سلام به دوستای نازنینم در این سایت گرانبها که از نظر من تکه ای از بهشت هست
و خانواده ی من
من خودم رو اینجا پیدا کردم و توی این مدتی که اینجا هستم یه لحظه ازش غافل نبودم و این یعنی اینکه من با اینجا هم ارتعاش و هم فرکانسم و این یعنی نهایت خوشبختی برای من
الان اومدیم به اتفاق خانواده مسافرت چند روزه تا حال و هوامون عوض بشه و تراپی بشه برامون و فرصت اینکه بشینیم روی خودمون کار کنیم به دور از هیاهو و روزمرگی های همیشگی الان نشستم تو تراس و باد سردی میزنه به صورتم خیلی خیلی خودم رو در دستان پر مهر خداوند میبینم نگاه خداوند به من خیلی ویژه هست
من باران دختری که از صفر به اینجایی که الان هستم رسیدم از زیر صفر .وقتی میگم از صفر یعنی تو همه ی جنبه ها مالی عاطفی. شغلی روابطی
ولی الان فرق کردم خیلی فرق الان تبدیل شدم به یه آدم آروم و خونسرد همونطوری که استاد تودیکی از فایلاش گفته بود اینقدر ریلکس و آرام باشید و همه چیز رو به خدا بسپارید
خدایا خدای مهربونم اگر من الان تو رفاهم فقط به خاطر وجود تو هست
اگر در نهایت سلامتی و زیبایی به سر میبرم همه از لطف و نگاه ویژه ی تو هست
اگر همسر خوبی دارم
اگر فرزند عالی زیبا باهوش با استعداد مودب و زیبا دارم لطف تو هست
اگر یک شغل عالی دارم که استرسش برای من صفر هست ولی برای همکارانم زیاده ،چون من با باورهای درستم برا خودم آسونش کردم همه از لطف نگاه ویژه ی تو به زندگیم هست …

اگه خونه دارم امکانات زندگی از بهترینش رو دارم ماشین و همه ی چیزهایی که میخوام فراهمه همه رو از تو دارم ‌….
پدر مادر گلم ،پدر مادر عزیزم خانواده ی با آبرو وعزتم رو از تو دارم
مادر نجیبم پدر مهربان و با ایمانم رو از تو دارم
قدرت نفس کشیدن و تایپ کردن و آرزو کردن و خواسته داشتن رو از تو دارم
میدونم ایمان دارم ایمان دارم اینجا مینویسم تا مکتوب باشه
خدا به من و خانوادم خیلی کمک میکنه
من و همسرم و بچم اصلا از یه جاهایی سر در میاریم که بعدها از خودمون میپرسیم چطور شد که اینطور شد ….
و خیلی موردهای دیگه .
دوست داشتم اینارو خیلی دلی براتون بنویسم یهویی اومد یهو الهام شد
خوب حالا بریم سر بحث اصلی این سوال
روابط خوب رابطه ی خوبیه که ما میتونیم با خدا داشته باشیم اگر رابطمون با خدا خوب باشه اون همه ی روابط دیگه رو برامون قشنگ میچینه …..
به یک رابطه و یک نفر خاص نباید چسبید هر کی هم که میخواد باشه باشه …حتی فرزندمون
باید به خدا پسپریمش
ولی در عوض بلید فرکانس های مثبت ارسال کرد به طوری که همش بگیم
همه منو دوس دارن
همه دوس دارن با من در ارتباط باشن
من خیلی جذابم
از هم نشینی با من کسی خسته نمیشه
همسرم عاشقمه
فرزندم دوسم داره و باهام راحته ….
من خیلی مثبتم
آدمها جذب من میشن
خداوند برای من بهترین روابط رو در نظر گرفته و من به سمت اونا هدایت میشم
بهترین آدمها در این دنیا وجود دارن که میخوان با من دوست باشن
ارتباطات خوب در جهان جاریه
آدم های همدفرکانس من وارد زندگیم میشن
باید رها کرد رها کرد
نباید ترسید باید به خدا سپرد ….
خدایا دوست دارم عاشقتم….تازه توورو پیدا کردم هر لحظه کنارمی از رگ گردن به من نزدیکتری

….دوستون دارم امیدوارم حال دلتون عالی بشه
خیلی لذت بردم که نوشتم مرسی از شما که وقت میذارید و میخونید
خدانگه دارتون
خدای ارتعاش های مثبت ،خدای فراوانی ها ،
خدای روابط زیبا نگه دارتان باشد


6

سلام و درود
وابستگی به یک فرد خاص نشانه بارز باور کمبود هست.
وابستگی به یک فرد یعنی چی؟ یعنی اینکه احساس خوبت وابسته به اون فرد باشه. تا وقتی اون فرد تو زندگیت باشه و رفتارش مطابق میلت باشه احساس خوبی داشته باشی ولی همینکه اون فرد رفتار دلخواهت رو نشون نده یا به هر دلیلی از زندگیت بره بیرون تو احساست بد بشه.
کسی که حال خوبش وابسته به فرد دیگه ای باشه هرگز حال خوب پایدار و واقعی رو تجربه نمیکنه.
اما کسی که فارغ از هر عامل بیرونی میتونه با کار کردن روی خودش باورهای مناسبی بسازه به احساس خوبی میرسه و درنتیجه اتفاقات خوبی رو هم تجربه خواهد کرد. یکی از اون اتفاقات جذب رابطه عاشقانه مناسب هست.


16

با سلام و احترام
موضوع تغییر مدار در دو صورت رخ میده 1. یا باور کمبود و عدم احساس لیاقت و عدم عزت نفس دچار احساساتی مثل ترس، غم، حسادت، پریشانی و در نهایت افسردگی میشویم و فرکانس ناشی از این احساسات بسیار پایین است در نتیجه میرویم به مدار پایین تر که اتفاقات شرایط و آدمهایی میان توی زندگیمون که به ما ثابت می کنن بله درسته تو لایق نیستی و از این قبیل و یا ادمها و شرایطی رو که جذب کرده بودیم از دست میدیم 2. یا با باور فراوانی احساس لیاقت بیشتر و عزت نفس بیشتر دچار حس امنیت، دوست داشتنی بودن، آسودگی خاطر، آرامش ، شادمانی درونی، رضایت درونی و احساس شکرگزاری و سپاسگزاری می شویم که این نوع از احساسات فرکانس ما را بسیار بالا میبرند و میرویم در مدار بالاتر که در اون مدار اتفاقات شرایط و ادمهایی رو جذب می کنیم که به ما نشون میدهند چقدر انسان ارزشمند و لایقی هستیم… ولی اینکه وقتی یک نعمت اعم از یک رابطه ی عاشقانه ی دلپذیر نصیبمون میشه و ما به جای لذت بردن از اون نعمت و شکرگزاری به خاطرش بیایم با ترس از دست دادنش دچار احساس ناخوشایند بشیم و خودمونو عذاب بدیم واقعا نشان دهنده ی جهل ماست یعنی غلبه ی احساسات بر عقل . اونم احساساتی که منشاء آن یک باور اشتباه مثل باور کمبود، عدم احساس لیاقت و عدم عزت نفس و مهم تر ایمان وارونه است که فرکانس ادم را به شدت پایین میاره و انسان رو دچار ترس و غم می کنه که باعث میشه از لحظات باهم بودن لذت نبریم! به نظرم باید با خودمون توی اون لحظه بگیم: من عزیزم تو لایق بوده ای که توانسته ای این رابطه را جذب کنی، من عزیزم حواست باشه دنیا پر از فراوانیه و خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در بهتری ، من عزیزم تو از لحظه ی الانت لذت ببر چون ترس مال زمانیه که تو به فکر آینده می افتی خب آینده که هنوز نیومده و از طرفی خدا زودتر از تو توی اینده هست و خدا از تمام منافع و چیزهایی که دوست داری دفاع و حمایت می کنه، من عزیزم شاید مرگ شما رو از هم جدا کنه اون موقع میخوای چی بگی؟؟؟ پس تا هست قدرشو بدون و از لحظاتت استفاده کن و شکرگزار باش که شکر نعمت نعمتت افزون کند و البته توی پرانتز یه نکته در مورد شکر گزاری بگم که خیلی خیلی مهمه و اونم اینه که حتی اگه شکرگزاری از روی ترس از دست دادن باشه یعنی چون میترسی اون نعمت از دستت بره شکر می کنی که نره باید بدونی که زودتر از دستش میدی نکته همین جاست اگر از داشتنش واقعا خوشحال باشی و با حس امنیت اینکه خدا حواسش بهت هست و حق تو همیشه محفوظه با حس خوب واقعی شکر گزار باشی اونوقته که معجزه رخ میده و نعمتت بیشتر و بهتر میشه و نکته بعد اینکه وابستگی به هر شخص و هر چیز ریشه اش در همان احساس عدم لیاقت عدم اعتماد به نفس و باور کمبود است وقتی حال خوب را خودت برای خودت به وجود اوری به طرز شگفت انگیزی میبینی که این احساس وابستگی کم رنگ و کمرنگ تر میشه ما اول باید روی ایمانمون به خدا خیلی کار کنیم تا جایی که بتونیم به خدا از ته دل اعتماد کنیم و مطمئن باشیم خدا خیر مارو میخواد و تسلیم او باشیم درست مثل کودک خردسالی که پدرش او را بالا میندازه و کودک وقتی میان اسمان و زمین معلق میشه به جای ترس از افتادن فقط از اون لحظه لذت میبره و میخنده چون اطمینان داره که باباش به راحتی میگیردش و نمیگذاره زمین بیفته، بله دوست عزیز ایمان به خدا عین راه رفتن روی طناب است تمرین میخواهد…از درگاه رب جلیل برایتان عمر مدید و عزت سدید مسئلت دارم. :)


7

سلام دوست عزیز 🌹😊 پاسخ کامل رو استاد فرمودن ولی منم دوست دارم ازتجربه خودم برات بگم،اول اینکه دوست عزیز یک رابطه میتونه باعث شناخت خودمون از خودمون بشه چطور،اول بگم خیلی خوبه که تشخیص دادی که بااین احساس چیکار کنی چون خیلی ها اسم این نقص اخلاقی رو میزارن عشق،و این غلطه ببین انسان مهر طلبه دوست داره ونیاز داره ازسمت کسی دوست داشته بشه این بهترین حسه،ولی اینکه میترسه کسی که دوسش داره ترکش کنه برمیگرده به عدم لیاقت اینکه خودتو نیازاتو بشناسی ومطمعن باشی لایق دریافت عشق هستی خیلی مهمه،یادت باشه یه رابطه دو طرفه مهمه حالا یک فردی میاد تمام چیزهایی که من نیازدارم چه احساسی چه مالی رو بهم میده من باید احساس امنیت وآرامش کنم ولی ذهنم میاد مدام منو ازلذت بردن محروم میکنه وبااین تفکر که نکنه این اتفاق بیفته ارتعاش منفی رو به همین سادگی میبری توی رابطه ونتیجه همون چیزی میشه که تو فکر کردی،به نظرم روی خودت بیشتر کارکن وبدون هیچ مردی هیییچ مردی از زن وابسته که ترس از دست دادن داره خوشش نمیاد، وتو اگر آگاهانه دنبال نقطه صعف خودت شناخت خودت باشی این ترس جاشو به امنیت وارامش میده تونمیتونی کاملآ مستقل ودوست داشتنی باشی اون وقت دیگران به سمت شخصیت زیبات جذب میشن ،موفق باشی دوست عزیزم😊🌹🙏❤️


10

سلام دوست عزیز
من خودمم همین مسئله رو داشتم و نمیگم الان کاملا عالیم تو این زمینه ولی میتونم بگم از قبل بهترم
وقتی شما به روابط به صورت یک رابطه ابدی نگاه میکنید این افکار که اگه از زندگیم بره این فرد من باید چیکار کنم در ذهنتون بوجود میاد و‌ ذهنتون حستون رو بد میکنه
ولی به روابط به صورت یک مرحله ای نگاه کنید که قراره تو این مرحله با این فرد باشید و هر لحظه که هر یک از طرفین بخوان این رابطه تموم شه باید جداشین
منم همین افکار رو داشتم ولی
بجاش این باور هارو جایگزینش کردم
هروقت ذهنم میگه اگه جداشیم چی!؟ و من میگم که عیبی نداره حتما خیره و خدا میخواد بهترشو وارد زندگیم کنه
یا هروقت از روابطم میام بیرون به این فکر میکنم که رابطه ام چه درسایی رو بهم یاد داده و اونا رو مینویسم و همش بهشون فکر میکنم
و یا وقتی طرفم بهم توجه نمیکنه با خودم میگم که من وابسته اون نیستم من وابسته خدام و روی اون فرد حساب نکن رو خدا حساب کن
و یا هروقت نگران میشم که ممکنه یکروزی از هم جدابشیم من اینو تکرار میکنم که روی هیچکس حساب نکن جز خدا
جالبه که وقتی اینطوری حسمو خوب میکنم با این حرفا اتفاقات خیلی خوبی تو روابطم میفته و اون فرد حتی بیشتر از قبل دوستم داره و این رابطه پایدار تر میشه
ولی گفتم هروقت نخوایم میتونیم از هم جداشیم

از تکنیک تمرکز روی خوبی های طرف هم استفاده کنید خیلی خوبه
در نهایت سعی کنید ذهنتون رو وقتی نجواهای منفی داره با جملاتی منطقی قانع کنید اینطوری خیلی زود به حس خوب میرسید و حس خوب مساوی اتفاقات خوب هست
خدا پناهتون باشه


26

سلام به استادعزیزودوستان گرامی.
وابستگی ینی درد.
ینی عذاب کشیدن.
ینی خودآزاری
ینی متوقع بودن
ینی ترسوبودن
ینی خود خواهی
ینی سلب آزادی
چرااین خصلتها رو گفتم چون فرد وابسته تمام وقت وانرژیشو برای فرد مقابل میزاره.
فرد وابسته باعث سلب مسئولیت دیگران میشه.
فرد وابسته هیچ وقت نمیتونه از خودش درست مراقبت کنه .
فرد وابسته از خودش غافله وتمام‌تمرکزش روی فرد دیگس.
فرد وابسته مدام در حال کنترل کردن شخص مقابله.
فرد وابسته از خدا دورمیشه و نمیتونه ایمان قوی ای داشته باشه.
فرد وابسته نمیتونه شاد باشه چون مدام با ترس دست و پا میزنه .
فردوابسته حق انتخاب رو از دیگری میگیره.
کسی که وابستس با ذهن شلوغ ونجواها سر وکار داره.
آرامش رو از خودش سلب می‌کنه .
متکی به خودش نیست.
فرد وابسته یه آدم ضعیفی هستش که خودشو در گرو دوست داشتن یا توجه فرد دیگه میبینه .
یه جورایی خودشو تو خالی میبینه .
قدرت تصمیم گیری نداره.
هرچقدر بیشترخودشو درگیر فرد دیگه بکنه ، تو گودال عمیق تری میفته .در واقع هرچی بیشتر دست وپا میزنه اون فرد ازش دورتر و دورتر میشه .شاید ظاهرن کنارشه اما مطمئن باشید از دست دادتش.
البته وابستگی فقط نمیتونه معطوف به فرد باشه .
خیلیا وابسته به مال وثروت هستن .خیلیا وابسته به دارایی های که در زندگی دارن .
خیلیا وابسته به فرزند هستن.
خیلیا وابسته به همسر.
انسان می‌تونه وابسته به هرچیزی باشه که فرقی نمیکنه هرچی که باشه از پا درش میاره.
میشه فقط وابسته به خدا بود.
تنهاوابستگی ای که همراه با آرامشه ،وابسته بودن به خدای مهربون وقدرتمندمونه.
هر فردی مسئول رفتار و اعمال خودشه .
لزومی نداره نگران فرد دیگه ای باشیم که وقتی وابسته هستیم نگران میشیم .
وقتی خدا رو فراموش میکنیم خودمون برای انجام هرکاری برای فرد دیگه دست بکار میشیم.
اگه باور داشته باشیم که خدای من بهتر از من از هرکسی مراقبت می‌کنه دیگه لزومی نداره به جای فرد دیگه خودمو به آب و آتیش بزنم .
اون موقع دیگه تمرکزمو روی خودم میزارم .
به دیگران هم حق انتخاب و زندگی کردن وحق اشتباه میدم .
باید اشتباه کنن تا رشد کنن .
باعشق دیگران رو رها کنید.اجازه بدید هرکس تو جایگاه خودش مسیر خودشو بره .شما دنبال تغییر کسی برای آرامش خودتون نباشید.
که نمیتونیدکسیو به شکلی که خودتون میخواهید در بیارید.
چنین قدرتی به کسی داده نشده.
فرد وابسته هم خودشو اذیت می‌کنه هم باعث آزارطرف مقابلشه.
چون جای اون طرف میخاد فکر کنه گاهی انجام‌بده .
مگه میشه دونفر شکل هم، با احساساتی مثل هم ،با دستور وامرونهی یه نفر بوجود بیاد.
وابسته ها ادعا میکنن که اینطوری عشقشونو دارن نشون میدن در حالیکه در کمال خودخواهی رفتار میکنن .
دیدیم و شنیدیم که اگه فرد رو رها کنی وبه حال خودش بزاری ،اگه هم فرکانس تو باشه ،هم مدار تو میشه .اما ندیدیم ونشنیدیم که با زور وتحمیل کسی شبیه کسی بشه .
به هرچیزی که وابسته باشی ازت دور میشه .
به هرکسی که وابسته باشی ازت دور میشه .
با قطع وابستگی میتونیم هم به خودمون عشق وآرامش بدیم هم به دیگران.
میتونیم همه ی ترسها ونگرانی هامونو به خدای بزرگ بسپاریم واون شخص رو رها بزاریم .
نخواهیم کسی با زور و اجبار ما ،در کنار ماباشه .
همانطور که خودمون دوست داریم رها وآزاد باشیم باید به دیگران هم حتی فرزندانمون این اجازه رو بدیم .
باور کنید که خداوند بهتر از ما از دیگران مراقبت می‌کنه .
هیچ وقت نخاهید فردی وابسته ی شما بشه که اونوقته که شما میشید اسیرش ومدام در قول وزنجیرش به اسارت کشیده میشید.
مثل شکارچی ای میمونه که صیدی کرده وشکارش تو دامش افتاده .
لذتهاوخوشی ها وشادیها وآرامش وخوشبختی روبه خاطر اسارت کشیدن کسی ، از خودتون دور نکنید.
همه ی خوشی‌ها وحال خوبیهاولذتها ومعرفتها وخوب بودنها در گرو آزادی بدست میاد.
اگه دنبال عشق نابی، اگه لذت تمام رو میخای، میتونی فردی رو باعشق دوست داشته باشی اما ب شرط اینکه آزاد بزاریش .
اجازه بدی خودش با اختیار خودش سمت تو بیاد وبه تو عشق بورزه .
در کل وابستگی از ضعف ایمان میاد.



5

2 سال پیش

سلام خدمت شما ناهید خانوم عزیز

سپاس گذارم بابت این دیدگاه بی نظیری که خداوند منو بهش هدایت کرد

که نشونم بده مشکل اصلیم چیه

راستش من دقیقا مشکل وابستگی رو داشتم و دارم به صورت کاملا جدی روی خودم و باورهام کار میکنم و نگم که این وابستگی چه مشکلات بد و حال بدی زیادی برام توی رابطه ام به وجود اورده

ولی تنها راهش همینه که رها کنم و روی خودم کار کنم و با خودم به صلح برسم

نمیدونید چقدر ذهنم مقاومت میکنه

چقدر ناخوداگاه حسم بد میشه

چون میبینم دارم به طرف مقابلم فک میکنم که الان یعنی چیکار میکنه

کجاست

ولی سریع کانون توجه خودمو عوض میکنم

و تمام تلاشم رو میکنم فرکانس های مناسبی ارسال کنم

دقیقا حال دلم آروم میشه و توکلم بیشتر

مرسی ازتون بابت دیدگاه مفیدتون

بارها خوندم و بازم میخونم که یادم نره مسیرو

در پناه خداوند باشید

همیشه اگاه بمونید

و شاد و سلامت خوشبخت باشید


2 سال پیش

سلام به شما دوست عزیز

چقدر پاسختون عالی بود، تحسینتون میکنم و از شما ممنون و سپاسگزارم که اینقدر باورهای قشنگ رو از شما یاد گرفتم.

اینکه باور کنم خداوند خیلی بهتر از من از هر کسی مراقبت میکنه، پس لازم نیست نگران باشم.

اینکه میتونی کسی رو با عشق دوست داشته باشی، اما به شرط اینکه آزاد بزارمش.

اینکه همونطور که من دوست دارم رها و آزاد باشم باید به دیگران، حتی فرزندانم این اجازه رو بدم.

اینکه یاد بگیرم همه ترسها و نگرانی‌هام رو به خدا بسپارم.

اینکه به بهای به اسارت کشیدن کسی و وابسته شدن بهش، خودم رو از تجربه کردن شادی، لذت و حال خوب محروم نکنم.

خیلی ممنونم.

سلام دوست عزیزم

چقدر پاسختون عالی و کامل بود

تک تک جملاتتون رو درک کردم

چون خودم بشخصه یکی از بزرگترین شرکهام همین وابستگیه

و این شرک بسیار بسیار جای کار داره تا آدم بتونه از وجودش پاکش کنه

واقعا اون لحظه که آدم وابسته ی خدا بشه قطعا به ارانش محض میرسه

مساله اینجاست که ما آنقدر به این زرق و برق ظاهری رابطه هامون چسبیدیم که نور خدا رو نمیبینیم

اکه ازین زرق و برق بگیریم به خدا میرسیم

اون لحظه رو برای هممون آرزو میکنم


2 سال پیش

سلام دوست خوبم من چند وقتیه که زیر سوالات عقل کل پاسخهاتون رو میخونم خیلی کاربردی و درست و واضح مینویسید . ممنون ازتون که مینویسید.

ناهید جان وقتی نوشتی وابستگی یعنی درد یعنی عذاب و تمام توصیفاتی که براش نوشتید رو من با پوست و استخونم تجربه کردم . و سالهاست میدونم که باید مهمترین رابطه من رابطه با خدای خودم باشه. پیشرفت هایی هم داشتم اما نه . بهتره بگم پیشرفتی که تثبیت شده باشه عمیق و نهادینه شده باشه نداشتم. موقتی بله اما نه اساسی و ریشه ای. در یک کلام من تا الان نتونستم وابستگی رو در وجودم از بین ببرم حداقل در حد مطلوبی. و بنابراین همچنان تجربه هایی رو دقیقا در زندگی دارم و حسم جوری میشه که قبل بوده و وقتی من در موقعیت مشابه یعنی مثلا نبودن یک فرد برای چند روز در زندگیم قرار میگیرم دقیقا همون حس همون عذاب و بر اشفتگی و ترس و و و و و و و و و . من خب هدف اصلی من درست کردن همین ضعف های شخصیتی هست. ممنون میشم برای من توضیح بدید که دقیقا برای این مهم چکار کنم . شما چکار کردید که نتیجه بخش بوده. خیلی دوست دارم به صورت واقعی از اون دسته ادمهایی باشم که مهمترین رابطه زندگیشون رابطه با خدا بوده و واقعا رها هستن خصوصا در رابطه عاطفی و باعث شده رابطه عاطفی خوب واقعی زیبا و همراه با عشق رو سالیان سال تجربه کنن. و لذت ببرن. ؟؟؟

زهرا جان برای هرتغییری که میخواهیم صورت بدیم اول نیاز به کسب آگاهی هستش که خوشبختانه شما به این درک از آگاهی رسیدید که وابستگی خوب نیست .

قدم بعدی تمرین این تغییره که باید آگاهانه انجامش بدی.

هر موضوعی پیش میاد که مرتبط به وابستگیته ،به خودت بگو ایست.

صبر کن .سکوت کن .واکنش یا برخوردی نداشته باش.

تا حالا از خودت پرسیدی ومیدونی که چرا وابسته ای ؟!

وابستگی از ترس میاد.منتهی تو روابط، یکی زیادی عاشقه ووابسته شده که البته اونم خودخواهه ولی خودش اینو درک نمیکنه ومتوجه نمیشه.

یکیم عاشق نیست وفقط به خاطریه نوع خود خواهیه دیگه و تمام‌ ترسهایی که تو وجودشه ،همسرشو کنترل می‌کنه وادعا می‌کنه که وابستشه.

در هردو صورت باید قطع وابستگی بشه تا انسان به آرامش درون برسه.

میتونی از طریق احساس لیاقت وپیدا کردن حس ارزشمندی به خودت کمک کنی .

اینکه با توجه به ارزش قائل شدن احساسه خودت ،دست از اینکار بکشی .

تو اون لحظه ها آگاهانه تمرکزتو ببر سمت چیزای دیگه .

حتی اگه درد می‌کشی وداری اذیت میشی ،تحمل کن درواقع صبوری کن و اجازه نده احساست بد بشه .

بالاخره با توجه به تمریناتت هرروز بهتر از روز قبل خواهی شد.

از خودت توقع زیادی نداشته باش که سریع این احساستو از بین ببری .به خودت بگو فقط برای امروز میخام وابستش نباشم .واون روزتو تموم کن .

وفردا باز همین جمله رو به خودت یاد آوری کن که فقط برای امروز میخام وابسته نباشم .

اعتماد وایمان به خدا اینکه خدای من بهتر از من از همسرم یا هر فرد دیگه ای که بهش وابسته هستی مراقبت می‌کنه .

همه جوره به خدا اعتماد میکنم که هیچ وقت هیچ اتفاق ناجالبی تو زندگیم رخ نده .

وبا ایمان و اعتمادبه خدا که قدرت خداوند فراتر از قدرت منه ،رهاش کن وبسپارش به خدا وآرامش خودتو بدست بیار .

چیزیو که به خدا میسپاری خیالت راحته راحت باشه حتی اگه اتفاق ناجالبی بیفته ،حتمن برای خیر و مصلحته توعه.

موفق باشی عزیزم.

رفتن به بالا