باورهای توحیدی و ثروت ساز علی(ع) در نامه 31 - صفحه 1
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-17.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2015-06-14 10:00:002020-10-19 00:19:09باورهای توحیدی و ثروت ساز علی(ع) در نامه 31شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد گرامی و گروه تحقیقاتی ایشون که برای هر کلیپی که گذاشته میشه میدونیم زحمات زیادی پشت صحنه انجام میشه و دست اندرکارن زیادی برای تهیه اون شبانه روز دارن تلاش میکنن…
واقعا صحبت های بسیار زیبایی بود و حسابی استفاده کردیم و لذت بردیم، بنده قبلا هم این سخنان رو از زبان افراد دیگری شنیده بودم، اما هیچ کدام گیرایی و تاثیر گذاری سخنان شما رو نداشت و با تفسیر و تماثیل قشنگتون اونا رو به بهترین نحو باری ما بازگو میکنید
از شما تشکر میکنم و از صمیم قلب از خداوند منان برای شما و گروه تحقیقاتی عباس منش کمال تشکر دارم و بهترین ارزوها رو براتون دارم
در پناه حق و زیر سایه مولا علی
سلام
توصیف دین و آیه ها از زبان استاد چنان شیرین است که یکسره فقط دل به خدا سپرده ام
تشکر
بی نهایت سپاسگزارم برای فایل های عالی با گوش کردن ودیدن این فایل احساس می کنم به خدا نزدیکتر شدم وبه نهج البلاغه علاقمند شدم ؛ این فایل بی نهایت زیبا ، انشالله استاد خوبم از خدا درخواست می کنم بهترین ها نصیب شما وگروه تحقیقاتی تان شود
با سلام
واقعا عالی بود. واقعا همینطور است من در هر موردی که همه چیز را تنها به خداوند سپردم عالی ترین نتایج را گرفتم و سعی دارم و امیدوارم که در تمامی امور زندگی ام بتوانم اینگونه عمل نمایم. تشکر فراوان از استاد گرامی آقای عباس منش عزیز و گروه تحقیقاتی.
اول!!
سلام به دوستان عزیزم
واقعا فایل مفید و تاثیرگذاری بود. این موضوع چون مرتبط با نهج البلاغه هست و خودم استفاده های فراوان بردم میگم ، دوستان توصیه میکنم حتما فایل های تحلیل نهج البلاغه از زبان آقای رنجبر رو هم گوش بدید.مثال های زیبایی میزنن ایشون.
با تشکر فراوان از استاد عزیزم و گروه زحمتکششون که وجودشون برای پیشرفت انسانی نعمت بزرگیه
یاعلی
سلام
مرسی از راهنمایی شما
استاد از شما خواهش میکنم تحلیلهای بیشتری از نهج البلاغه در اختیار ما قرار بدهید متشکرم
ممنون مثل همیشه تحقیقات شما موشکافی هایی که دارین عالی و بی نظیر هست
متشکرم از فایل های رایگان و با ارزشی که در سایت قرار می دهید
موفقییت و سلامتی روز افزون شما آرزوی قلبی ماست
خدارو شکر برای همچین سایت خوبی…
سلام بر استاد بی نظیر و قدرتمند
از ساعت 13 تا 13:30 فایل را بررسی نامه 31 را در حال دانلود بودم که تعداد بازدید کننده در نیم ساعت اول 256 نفر شد که واقعا این یک رکورد است و این نشان از قدرت کلام استاد دارد و جذابیت فایل های ایشان را نشان می دهد
درود بیکران بر شما و تیم شما
رسول رحیمی
سلام
کلام ایشان به حق عالی است
استاد خواستم تشکر کنم بابت اینهمه زحمتی که میکشید و فایلهای رایگانو برای کسایی که توان مالی ندارن که محصولات رو بخرن درست میکنین.امیدوارم قسمتهایی از محصولات پولی هم لا به لای این فایلها باشه تا کسایی که قدر این فایلهارو میدونن بیشتر بتونن ازش سود ببرن.مرسی
آقای عباس منش هر دو هفته یک فایل رو سایت بزارید بهتره ….
شما هر دو هفته بیا و فایلو دانلود کن
چرا دلخوشی بقیه رو میگیری؟؟؟
1000 امتیاز مثبت . . .
شما که هر هفته دانلود میکنی آیا ب همون اندازه عمل میکنی ک انقدر اصرار داری هر هفته ی فایل جدید بیاد .. این نظر شخصی منه و مخاطب من آقای عباس منش هستن ناراحتی نظر نده اصلا” شما بیا هر روز دانلود کن، بعد بیا پیشرفتت رو بگو شاید من هم قانع شدم….
عجبه ها !!! ای بابا !!!
حالا ما هی روز شماری میکنیم ، شما آخه !!
حالت خوشه؟
آقای ملک محمودی امیدوارم طرز فکرتان را بهتر کنید.
یکی از دلایلی که ارادت منو به استاد عباس منش بیشتر میکنه اینه که باب جدیدی رو در اسلام پژوهی و شیعه پژوهی باز کردن و پنجره جدیدی از کامل بودن مذهب تشیع رو برای مردم گشودن…
حیف که این دو گنج بزرگ (قرآن و نهج البلاغه) اونطور که باید و شاید روشون کار نشده…
به هر حال … عباس منش مچکریم :)
دوست عزیز برعکس روش خیلی کار شده.قرآن و نهج البلاغه کتاب های کوچیکی نیستند که ما این جوری در موردش صحبت کنیم،این اطلاعات ماست که پایینه.
سلام
من تحقیقاتیو تو همین زمینه انجام دادم و لازم دیدم به همه بگم که توسل اصلا شرک نیست
مخصوصا اینکه برای طلب امرزش باشه که بنا بر قران و مورد تایید بودن برادران شیعه و سنی خداوند( مقام المحمود) رو به پیامبر دادن و ایاتی تو همین زمینه توسل مردم زمان پیامبران داریم که برای استغفار به پیامبران خود متوسل شده اند مثل برادران یوسف نبی در ایات97و98 سوره یوسف
البته خب خیلی بهتره که ادم مستقیما از خدا چیزی بخواد چون دقیقا من همین کار رو میکنم هر چی که میخوام بعد متدی حتما بهم میده اگه نفع من درش باشه و حتی برا توبه هم هیچ واسطه ای قرار نمیدم اما توجه کنیم متوسلان به ائمه و نبی (ص) مشرک نیستند بلکه راه دیگه ای رو انتخاب کردن همین
((طبق ایات و روایات معتبر))
چرا ما شیعیان به جای اینکه مستقیما از خدا درخواست کنیم، حوائجمان را از ائمه(ع) می خواهیم؟
این مساله همان توسل است. در پاسخ باید قدری دقیق تر با مفهوم توسل و جایگاه آن در اندیشه اسلامی و فلسفه آن آشنا شویم.
«توسّل» در لغت، به معناى مدد جستن از «وسیله اى» براى نیل به مقصود است. انسان براى رسیدن به مراد خویش، باید به اسباب و واسطه هاى فیض، متوسل شود. ایجاد مزرعه اى آباد، جز از طریق شخم زدن زمین و کاشتن نهال و دادن آب و کود به مقدار مشخص و زمان معیّن و … امکانپذیر نیست. بر این اساس، توسّل – به معناى استفاده از اسباب – لازمه زندگى انسان در جهانى است که قانون اسباب و مسببات بر آن حاکم است.
مقصود از توسّل در اصطلاح کلامى مسلمانان، «تمسّک جستن به اولیاى الهى در درگاه خداوند، به منظور برآمدن نیازها» است.
ریشه قرآنى توسّل
خداوند امورى را به عنوان اسباب و وسایل در جهت تقرب و نزدیکى به درگاه خویش قرار داده و ما را به توسّل به آن امور، فرمان داده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ»؛ مائده(5)، آیه 35.؛ «اى مؤمنان! پرواى الهى داشته باشید و به سوى او وسیله تحصیل کنید».
با توجه به عدم تقیید کلمه «وسیله»، اطلاق آن، شامل هر چیزى مىشود که صلاحیت نزدیک کردن انسان به پیشگاه خدا را دارد. همان طور که نماز، روزه، احسان به یتیم، دستگیرى از مستمندان، خدمت به خلق خدا و … اسباب تقرب به خداوند هستند؛ استمداد از پیامبران و اولیاى الهى نیز وسیله تقرب به خداوند است. از این رو هنگام دعا، خداوند را به حق بندگان صالح و آبرومند درگاه او، قسم مىدهیم و یا از اولیاى الهى مىخواهیم که براى ما در درگاه الهى دعا کنند. همچنین در روایت نبوى – مستند نزد شیعه و اهل سنت – آمده است: «کل دعاء محجوب حتّى یُصلّى على محمد و آل محمد»؛ میزان الحکمه، ج 4، ص 1662، ح 10794؛ کنزالعمال، ح 2153؛ المعجم الاوسط، ج 1، ص 220؛ «هر دعایى محجوب است تا اینکه بر محمد و آل محمد درود فرستاده شود». بنابراین صلوات و درود بر پیامبرصلى الله علیه وآله و اهل بیت و توجه به آنان، یکى از مهمترین وسایل تقرب به خدا و بهرهگیرى از فیوضات الهى است.
ضرورت توسّل
بدون شک آدمى براى تحصیل کمالات مادى و معنوى، به غیر خود؛ یعنى، خارج از محدوده وجودى خویش، نیازمند است. عالم هستى بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار شده و تمسّک به سببها و وسایل براى رسیدن به کمالات مادى و معنوى، لازمه این نظام است.
بر همین اساس قرآن کریم، انسان را در جهت کسب کمالات معنوى و قرب به درگاه الهى، امر به توسّل به اسباب تقرب کرده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ»؛ «اى مؤمنان پرواى الهى داشته باشید و به سوى او وسیله تحصیل کنید»: مائده (5)، آیه 35. بنابراین همچنان که اصل دعا از اسباب و وسیله هاى فیض است و مىتوان حاجت را به طور مستقیم از خداوند درخواست کرد؛ توسّل به اولیاى الهى در هنگام دعا نیز از اسباب فیض و وسایل قرب به خداوند است.
حکمت توسّل
یکم. حکمت اعطاى این نقش به بزرگان دین و اولیاى الهى، جایگاه معنوى آنان است. همه موجودات عالم هستى، آیات و نشانههاى حضرت حقّاند. هر موجودى به اندازه وسعت وجودىاش، نشانگر اسما و صفات خداوند سبحان است. عالىترین و تابناکترین جلوه و ظهور حضرت حق، در آینه وجود انسان کامل (پیشوایان معصوم) محقق مىگردد. انسان کامل آینه تمام نماى اسما و صفات حضرت حق و جلوه و مظهر جلال و جمال پروردگار است. توسّل به انسان کامل، در حقیقت توجه به جلال و جمال خدا و توسّل به چشمه فیض او است.
دوّم. اولیاى الهى انسانهایى از جنس خود ما هستند و به طور معمول خیلى راحتتر و زودتر مىتوان با آنان رابطه عاطفى، برقرار کرد.
سوّم. خداوند خواسته است اولیاى خود را در کانون توجه و اقبال مردم قرار دهد. توجه به آنان، به عنوان انسانهاى کامل و برقرارى ارتباط عاطفى و معنوى با آنان، تأکید بر حقانیت و اسوه بودن آنان است و موجب مىشود مردم با مراجعه به آنان و الگوگیرى از ایشان، به طریق هدایت و سعادت، دست یابند.
عبادت و پرستش
«عبادت» نهایت ذلت و خضوع، در برابر کسى است که اعتقاد به الوهیت او داشته باشیم و یا او را فاعل استقلالى و غیر وابسته بدانیم. بنابراین عبادت دو رکن دارد: 1. نهایت ذلت و خضوع، 2. اعتقاد به الوهیت یا فاعلیت استقلالى و نا وابسته.
هرگاه یکى از این دو رکن، نباشد، دیگر مفهوم عبادت و پرستش صدق نمىکند. خداوند خود به فرشتگان فرمان داده است، در مقابل آدم سجده کنند: «و یاد کن آنگاه که فرشتگان را گفتیم: آدم را سجده کنید». بقره(2)، آیه 34. و یا فرزندان را به نهایت خضوع و تذلل در برابر والدین دستور داده است: «و بالهاى ذلت و خوارى را از روى مهربانى براى آن دو بگستران» اسراء(17)، آیه 24. بدیهى است، این اعمال عبادت و پرستش غیر خدا محسوب نمىشود؛ و گرنه خدا امر به آن نمىکرد.
توسّل و شرک
در توسّل، گاهى حاجت خود را از خدا مىخواهیم و هنگام دعا او را به حق اولیایش قسم مىدهیم که حاجت ما را برآورده سازد. این روش را پیامبر اکرم(ص) تعلیم فرمود و خود نیز بدان عمل مىکرد. کنزالعمال، ج 12، ص 148، ح 34425؛ مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 138. براى تفصیل بیشتر ر.ک: پرسش 19. در چنین روشى هیچگونه احتمال شرک وجود ندارد.
در نوع دوم توسّل، خداوند را حاجت دهنده مىدانیم و از اولیاى الهى مىخواهیم بر آمدن حاجت ما را از درگاه الهى درخواست کنند. در خواست دعا، نه تنها مؤثر دانستن غیر خدا نیست؛ بلکه اعتراف به این مطلب است که تنها حاجت دهنده و مؤثر در عالم هستى، او است.
در نوع سوم توسّل به طور مستقیم حاجت خود را از اولیاى الهى طلب مىکنیم و این نیز شرک نیست؛ زیرا تأثیرگذارى آنها، به صورت غیراستقلالى و وابسته به اراده و قدرت الهى است. اسباب و واسطههاى فیض همچنان که در اصل وجود و بقاى خویش، وابسته و قائم به او هستند، در فاعلیت و تأثیرگذارى نیز وابسته به اراده و قدرت خداوند مىباشند. بنابراین نه توحید در ربوبیت به معناى انکار نقش اسباب است و نه اثبات نقش اسباب و واسطههاى فیض، منافى با توحید ربوبى است. از این رو، تمسّک به آنها، منافاتى با توحید ربوبى ندارد.
بلى، اگر کسى اسباب و واسطه هاى فیض را، فاعل مستقل از اراده و قدرت خدا بداند و یا معتقد به مبدأ مؤثرى در عالم هستى باشد که خدا آن را سبب و واسطه فیض قرار نداده، دچار شرک گشته است.
بنابراین توسّل و حاجت خواستن از اولیاى الهى، تمسّک به رابطه هاى فیض الهى و اسبابى است که فاعل بودن آنان وابسته به قدرت و اراده خداوند است. در نتیجه این حاجت خواستن، شرک در ربوبیت نیست؛ همچنان که تمسّک به سایر اسباب (مثل پزشک و دارو)، شرک در ربوبیت نیست. از سوى دیگر، چون کسى آنان را «خدا» و «اللَّه» نمىداند؛ بلکه تمام افتخار اولیاى الهى این است که بنده و مخلوق او هستند، شرک در الوهیت (شرک در ذات) هم نیست.
با توجه به آنچه در تبیین مفهوم «عبادت» گذشت، شرک در عبادت و پرستش نیز نخواهد بود؛ چون عبادت، خضوع و خشوع همراه با اعتقاد به الوهیت یا ربوبیت معبود است. بنابراین هیچکدام از اقسام شرک، بر این نوع از توسّل، صدق نمىکند.
بر خلاف پرستش بتها و شفاعتجویى مشرکان که خداوند درباره آنان مىفرماید: «وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ»؛ یونس (10)، آیه 18..
آیه شریفه، مشرکان را به دو جهت، مورد سرزنش و توبیخ قرار داده است:
1. عبادت و پرستش بتها،
2. اعتقاد به وساطت بتها.
مشرکان مکه، اعتقاد به الوهیت بتها نداشتند و آنها را «اللَّه» نمىدانستند؛ زیرا مىگفتند: «هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ». اما دچار شرک در ربوبیت بودند؛ یعنى، بتها را موجوداتى مىدانستند که مستقل از اراده و قدرت خداوند، منشأ تأثیر و جلب خیر و دفع ضرراند. به همین جهت با قربانى کردن و خضوع و خشوع در برابر بتها، در صدد جلب رضایت آنها بودند.
در نتیجه عمل مشرکان مکه از سه جهت مورد نکوهش است:
1. شرک در ربوبیت،
2. شرک در عبادت،
3.اعتقاد به ربوبیت و عبادت در برابر سنگ و چوبى که با دست خود تراشیده بودند. تعبیر «ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ» اشاره به شدّت پستى این اعتقاد و عمل است.
در حالى که توسّل به اولیاى الهى، اعتقاد به وساطت کسانى است که خداوند به آنان چنین منزلتى داده است. ما اولیاى الهى را نه «اللَّه» مىدانیم و نه اعتقاد به ربوبیت و فاعلیت استقلالى آنان داریم؛ بلکه به نظر ما، هر گونه فاعلیت و تأثیرگذارى اسباب و واسطه هاى فیض، وابسته به اذن، اراده و قدرت خداوند است.
از طرف دیگر باید توجه داشت که توسل به اولیای الهی در میان همه فرق مسلمانان اعم از شیعه و سنی امری مقبول و پذیرفته شده است و حتی در موارد متعددی نقل شده که مسلمانان و حتی خلفا از جمله عمر بن الخطاب پس از رحلت پیامبر بر سر قبر آن حضرت حاضر شده و به ایشان متوسل می شدند و تنها وهابی ها با توسل مخالفند.
خدا اصالتا و بالذات بر هر کاری تواناست و اولیای الهی به اذن او بر برخی از کارها توانا می شوند واین در خود قرآن بیان شده است , چنانکه خداوند به حضرت عیسی(ع) می فرماید اذ تبرئ الاکمه و الابرص باذنی تو شخص دارای برص و … را به اذن من شفا می دهی . در این آیه شفا دهنده عیسی است آما به اذن خدا.
در ادامه مطالب زیر را نیز جهت اطلاع تکمیلی تقدیم میکنیم:
شیعه و اهل سنت در اصل توسل به بزرگان و شفاعت خواستن از آنها حتى اگر آنان پیامبر و امام نباشند، اتفاق نظر داشته و آن را جایز مىدانند چنان که در کتابها و مدارک معتبر اهل سنت آمده است که هرگاه قحطى و خشکسالى پیش مىآمد، عمر از طریق توسل به عباس عموى پیامبر، طلب باران مىکرد:
«عن أنس(رض) أنّ عمر بن الخطاب کان إذا قحطوا استسقى بالعباس بن عبد المطلب، فقال: اللهم إنّا کنا نتوسل إلیک بنیّنا صلى الله علیه وسلم فتسقینا، و إنّا نتوسل إلیک بعم نبیّنا فاسقنا»
از انس روایت شده است که عمر بن خطاب هرگاه قحطی میشداز عباس بن عبدالمطلب درخواست باران میکرد و اینگونه میگفت: پروردگارا! ما قبلاً به پیامبرمان صلی الله علیه و سلم متوسل میشویم و تو برایمان باران فرو میفرستادی، و حال به عموی پیامبرمان متوسل میشویم پس بارانت را فرو فرست!
صحیح البخاری: ج4 ص209.
اما وهابیت که یکی از رؤسای آن محمد بن عبدالوهاب است هرگونه توسل و شفیع خواستن از غیر خداوند را حرام و شرک میداند و در این زمینه میگوید:
«اگرمقصود شفاعت خواهان،طلب شفاعت ازملائکه، پیامبران و اولیـاسـت که به واسطـه آنها تقـرب به خـدا جـویند، این همان چیـزی اسـت که به واسطـه آن خونها و اموالشان مباح شمرده می شود.»
این گفتـارمحمدبن عبـدالـوهاب برگـرفته از ابن تیمیه است که میگوید:
کسانی که پیامبـر با آنها جنگیـد به جهـت همان چیـزی اسـت که بیـان کردیم و آنها به آن اقـرار میکردند. و نیز قائـل بودند که بتها مدبّر چیزی نیستند و پناهشان به بتها از روی شفاعت خواهی است. ازاین رو اگر کسی از صالحان شفاعت بجوید، همان نظر کافران را دارد…
رویکرد عقلانی بر باورهای وهابیت : ج 1، ص 49 و 50
و یا ابن تیمیه میگوید:
اگر شخصـی خطاب به مردهای که در بـرزخ به سـر میبرد، بگوید: مـرا دریاب، یا کمکـم کـن، یا شفیـع من باش و یا مـرا بر دشمنـم یاری گـردان و مانند این جمـلات ( که انجام آنها فـقـط درقدرت خداوند است) ازاقسام شرک است.
الهدیة السنیة، ص 40.
وی در کتاب رسالة زیارة القبور والاستنجاد بالمقبور مینویسد:
کسـی که نـزد قبـر نبـی یا انـسان صالحـی آید و از وی کمـک طلبـد، مثلاً بگوید مـرضش را زایـل کنـد یا قـرض او را ادا کنـد، شـرکـی آشکار است که گوینـده آن باید توبـه کند و اگر توبـه نکرد باید کشته شود.
نیز میگوید:
بسیاری از افـراد گمـراه میگویند: این شخص از من به خداوند نزدیکتر است و من از خداوند دورتر هستم و من نمیتوانم او را بخوانم، مگر به واسطه این شخص، و مانند این جملات. اینها همه گفتار مشرکان است.
کشف الارتیاب، ص 214
شیخ عبدالعزیز، بنباز مفتی اعظم سابق حجاز میگوید:
توسـل به جاه و برکـت یا حـقِ کسی، بدعـت است ولی شرک نیست؛ از این همین رو هـرگاه کسی بگوید: « اللهم انّی اسألک بجاه انبیائک و … جایزنیست، بلکه بدعت و عملی شرک آلود است.
مجموع فتاوی ومقالات متنوعة شیخ بن باز ج 4، ص 311
ناصرالدین البانی که بن باز او را بخاری دوران میخواند میگوید:
من معتقدم کسانی که به اولیاء و صالحان و … توسل میکنند از راه حق گمراهند.
فتاوی الالبانی ص 432
در حقـیقـت پیـروان فرقـه ضالّه و گمـراه وهابیـت معتقـد هستنـد که فقـط باید از خداوند طلـب شفاعـت کرد تا پیغمبـر یا اولیـاء را شفیـع انسان قـرار دهد. امّا درخـواسـت مستقیـم شفاعـت از پیغمبر یا هریک ازصالحان و اولیاء شرک اکبر است.
نقد نظروهابیت درمورد توسل :
با مراجعه به برخی از متون شیعه و سنّی به این مطلب بر میخوریم که وهابیت با اجماع مسلمانان در این مورد مقابله کرده است:
شافعی میگوید:
گاهی توسل به پیامبر صلّی الله علیه و آله طلب امری از آن حضرت است، یعنی ایشان در این امر سبب واقع شـود و از خداوند برای شخص امـری را درخـواست کند و یا برای شخصی از خداوند شفاعـت بخواهد. چنین توسلی از حضـرت رسول همان طلب دعا از ایشان است، گـرچه عبـارت مختـلف میباشد. (توسـل، شفاعـت، استغـاثه و…) همین نوع است گفتار کسی که به حضرت می گوید: از تو خواهانـم که همـراه شما در بهشت باشم. هدف وی آن است که پیامبر صلّی الله علیه و آله سـبب و شافـع وی در ورود به بهشت بشود.
وفاء الوفاء ج 2 ، ص 421
قسطلانی از علمای بزرگ اهل سنت میگوید:
بر زائـرشایسته است که زیاد دعـا و تضـرع نماید و نیز استغـاثـه و تـشفـّع و تـوسـل به جناب پیامبـر صلّی الله علیه و آله بجـوید. در نتیجه سـزاوار است کسی که از او طـلـب شفاعـت مینماید، خـداونـد هم شفاعـت شفیع را درحقش قبول بنماید … استغاثه، توسل، شفاعت خواهی … و توجه به نبی صلّی الله علیه و آله چه قبل و چه بعد ازخلقت ایشان و چه در مدت حیات دنیـاییاش و چه بعد از مرگ که در برزخ به سر میبرد و چه بعد از آن که برانگیخته خواهد شد، بدون اشکال است.
مسند ج 5، ص 317 ـ المواهب اللدینیة، ج 3 ، ص 417
مرحوم علامه امینی در توجیه و توضیح توسل میفرماید:
توسـل بیش از این نیست که شخصی با واسطه قراردادن ذوات مقدسه به خدا نزدیک شود و آنان را وسیـله برآورده شدن حاجات خود قـراردهد؛ زیرا آنان نزد خدا آبرومندند، نه این که ذات مقدس آنان را به طور مستقـل در برآورده شدن حاجت هایـش دخیـل بداند، بلکه آنان را مجـاری فیض، حلقههای وصل و واسطه های بین مولی و بندگان میداند … با این عقیده که تنها مؤثر حقیقی در عالم وجود خداوند سبحان است و تمام کسانی که متوسل به ذوات مقدسه میشوند همین نیّت را دارند، حال این چه ضدیّتی با توحید دارد؟…
الغدیر ج 3، ص 403.
سیره مسلمین در توسل و شفاعت
سیره مسلمین از گذشته تا کنون، استغاثه به قبـور پیامبران و صالحان است و علماء هم فتوا به جواز چنین عملی دادهاند که نمونههایی از آن بیان میشود:
1ـ استغاثه به قبر پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله:
از دارمی نقل شده است:
اهل مدینه دچار قحطی شدید شدند و به عایشه شکایت بردند. وی به آنها گفت: به قبـر پیامبـر توجه کنید و سـوراخی از قبـر به طـرف آسمان قـرار دهیـد تا بین قبـر و آسمان سقـفـی قـرارنگیرد. راوی میگوید: این کار را انجام دادند، درنتیجه بارانی بر ما بارید به طوری که علفـزار رویید و شتـران چاق گردیدند و دنبـه گوسفنـدان از کثـرت چربی سـرباز کرده و به اصطلاح، فتق گردید. و آن سال، سال فتق نامیده شد.
سنن الدارمی ج1، ص 56 ـ سبل الهدی و الرشاد ج12،ص347 ـ وفاء الوفاء، ج 4، ص 1374 ـ کشف الارتیاب ص 313.
2ـ قبر ابو ایوب انصاری:
حاکـم گـویـد:
مردم به سـوی قبـر او میرفتند و آن را زیارت میکردند. و وقتی که دچـار قحطی میشدند از آن قبر استسقا (طلب باران) مینمودند.
مستدرک الحاکم، ج 3، ص 518 ــ صفة الصفوة، ج 1، ص 470.
3ـ قبر امام موسی بن جعفر علیهما السلام:
رئـیس حنابله، ابوعلی خلال میگفت:
هر مشکلی که بـرایم پیش میآمد، آهنگ قبر موسی بن جعفر میکردم و به او متوسل می شدم. خداوند نیز آنچه را که دوست میداشتم، برایم آسان میکرد.
تاریخ بغداد، ج 1، ص 120.
شرایط شفاعت
اما آنچه گفته شد به این معنا نیست که شفاعت و توسل بدون هر گونه قید و شرطی باشد بلکه این مهم نیز دارای شرایطی است:
شفاعت اولیاى الهى در روز قیامت براى گنهکاران و واسطه شدن آنان در رساندن رحمت، مغفرت و آمرزش الهى، بدون حساب نیست؛ بلکه مورد شفاعت قرار گرفتن، متوقف بر شرایطى است که در آیات و روایات بیان شده است که این شرایط عبارتند از:
1ـ رضایت خداوند:
همانگونه که در تبیین شفاعت گذشت، شفاعت از سوى خداوند آغاز مىشود. شفاعت، فیض مغفرت الهى است که مانند تمام فیوضات از جانب خدا اعطا مىشود و شفیعان اسباب و واسطه و مجارى این فیض هستند. فیاض و اعطا کننده این رحمت، خداوند است. به همین جهت در آیات و روایات، شرط اصلى و اساسى شفاعت، این است که مورد رضایت و پسند خداوند باشد. شفیعان کسانى هستند که خداوند آنان را براى این امر پسندیده و به آنان اجازه شفاعت داده است؛
«یومئذ لا تنفع الشفاعه الا من اذن له الرحمن و رضى له قولا»؛
(در آن روز شفاعت سودى ندارد؛ مگر کسى که خداى رحمان به او اجازه دهد و سخن او را بپسندد»
طه(20) آیه 109.
2 ـ صلاحیت شفاعت شوندگان:
شفاعت شوندگان نیز کسانى هستند که مورد رضایت و پسند خداوند باشند؛
«و لا یشفعون الا لمن ارتضى»؛
(شفیعان شفاعت نمىکنند؛ مگر براى کسى که موردرضایت و پسند خداوند باشد)
انبیاء (21)، آیه 28.
شفاعت شفیعان در حق کسى مؤثر واقع مىشود که به مقام رضاى الهى نایل آمده باشد؛ یعنى هم اصل شفاعت از سوى خداوند و اعطاى اوست و هم شفیعان را خداوند براى این مقام تعیین کرده است و هم شفاعت شوندگان کسانى هستند که خداوند مىخواهد.
3 ـ شفاعت حد و محدوهای دارد: (کافر و مشرک شفاعت نمیشوند)
گنهکارانى مورد شفاعت قرار مىگیرند که گناهان آنان، اصل ایمانشان را به خطر نیفکنده باشد. به همین جهت در منابع دینى آمده است که کافر و مشرک در روز قیامت شفاعت نمىشوند. و شفاعت شفاعت کنندگان به حال آنان سودى نخواهد داشت و از کسی شفاعت میکنند که ستونهای دین او سالم باشد.
شفاعت در قیامت، با شرائط و خصوصیاتی که در باره آن ذکر شده است، از ضروریات تمامی مذاهب اسلامی و مورد اجماع تمامی علمای مسلمان است که آیات بسیاری در قرآن کریم آن را تأیید میکند ؛ از جمله:
وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى.
و بزودى پروردگارت تو را عطای خواهد داد ، تا خرسند گردى .
الضحی / 5 .
وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا .
و پاسى از شب را زنده بدار ، تا براى تو نافله اى باشد ، امید که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند .
الإسراء / 79 .
تمامی مفسران شیعه و سنی بر این مطلب اتفاق دارند که مراد از «مقام محمود» همان مقام شفاعت است که خداوند آن را به پیامبرش وعده داده است .
فخر رازی از علما و مفسرین بزرگ اهل سنت در این باره میگوید :
أجمعت الأمة على أن لمحمد صلى الله علیه وسلم شفاعة فی الآخرة وحمل على ذلک قوله تعالى ( عسى أن یبعثک ربک مقاما محمودا ) و قوله تعالى ( ولسوف یعطیک ربک فترضى ) .
تمامی امت اسلامی بر این مطلب اجماع دارند که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم در قیامت حق شفاعت دارد و این دو آیه « امید که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند » و « و بزودى پروردگارت تو را عطای خواهد داد ، تا خرسند گردى » را به همین معنا حمل کردهاند .
تفسیر الرازی ، ج 3 ، ص 55 .
مرحوم شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه در این باره میفرماید :
اتفقت الإمامیة على أن رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) یشفع یوم القیامة لجماعة من مرتکبی الکبائر من أمته ، وأن أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) یشفع فی أصحاب الذنوب من شیعته ، وأن أئمة آل محمد ( علیهم السلام ) کذلک ، وینجی الله بشفاعتهم کثیرا من الخاطئین .
امامیه بر این مطلب اتفاق دارند که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در روز قیامت گروهی از کسانی را که گناهان کبیره انجام دادهاند ، شفاعت میکند . و نیز بر این مطلب اتفاق دارند که امیر المؤمنین و بقیه ائمه گناهکاران را شفاعت میکنند و با شفاعت آنها خداوند بسیاری از گناهکاران را نجات میدهد .
أوائل المقالات فی المذاهب والمختارات ، ص 29 تحقیق مهدی محقق .
و مرحوم علامه مجلسی رحمة الله علیه نیز در این باره میفرماید:
أما الشفاعة فاعلم أنه لا خلاف فیها بین المسلمین بأنها من ضروریات الدین وذلک بأن الرسول یشفع لأمته یوم القیامة ، بل للأمم الأخرى … .
تمامی مسلمین بر این مطلب اتفاق دارند که شفاعت از ضروریات دین است . و شفاعت ، یعنی این که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نه تنها امت خود را ؛ بلکه امتهای دیگر را نیز شفاعت خواهد کرد .
بحار الأنوار ، ج 8 ، ص 29 – 63 .
و نووی از شارحین صحیح مسلم به نقل از قاضی عیاض بن موسی مینویسد :
قال القاضی عیاض رحمه الله مذهب أهل السنة جواز الشفاعة عقلا ووجوبها سمعا بصریح قوله تعالى (یَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِیَ لَهُ قَوْلًا ) وقوله (وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى) وأمثالهما وبخبر الصادق صلى الله علیه وسلم وقد جاءت الآثار التی بلغت بمجموعها التواتر بصحة الشفاعة فی الآخرة لمذنبی المؤمنین وأجمع السلف والخلف ومن بعدهم من أهل السنة علیها .
قاضی عیاض میگوید : مذهب اهل سنت بر این است که شفاعت عقلا جایز و شرعا واجب است؛ به دلیل این که خداوند به صراحت در آیه قرآن فرموده است: در آن روز، شفاعت سود نبخشد، مگر کسى را که رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید. و نیز گفته خداوند که فرموده: و جز براى کسى که رضایت دهد، شفاعت نمىکنند و امثال این آیات. و همچنین به خاطر روایات پیامبر راستگو صلی الله علیه وآله وسلم مبنی بر صحت شفاعت در آخرت برای گناهکارانی از مؤمنین که مجموع این روایات به حد تواتر میرسد. تمامی علمای اهل سنت؛ از گذشته تا کنون بر صحت شفاعت اجماع دارند.
شرح مسلم، النووی، ج 3 ، ص 35 .
و تاج الإسلام أبو بکر الکلاباذی متوفای 380 هـ در این باره میگوید :
إن العلماء قد أجمعوا على أن الإقرار بجملة ما ذکر الله سبحانه وجاءت به الروایات عن النبی ( صلى الله علیه وآله) فی الشفاعة واجب، لقوله تعالى: (وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى) ولقوله: (عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا) وقوله: (وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى). وقال النبی (صلى الله علیه وآله): شفاعتی لأهل الکبائر من أمتی .
علما بر این مطلب اجماع دارند که اقرار به تمامی آنچه که خدا و رسول او (صلی الله علیه وآله وسلم) در باره شفاعت گفتهاند، واجب است. به دلیل فرموده خداوند: «و بزودى پروردگارت تو را عطای خواهد داد، تا خرسند گردى» و فرموده خداوند: «امید که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند» و نیز فرموده خداوند: «و جز براى کسى که رضایت دهد، شفاعت نمىکنند» و همچنین سخن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که فرمود: «من گناهکارانی از امتم را شفاعت میکنم».
لتعرف لمذهب أهل التصوف ، ص 54 _ 55 ، تحقیق د . عبد الحلیم محمود ، شیخ الأزهر الأسبق .
و با وجود مخالفتهایی که از ابن تیمیه در فرازهایی در بالا ذکر شد اما با این وجود به حدی این مسأله از قطعیات و مسلمات اسلام به حساب میرفته است که حتی در کتابهای ابن تیمیه نیز میتوان ردّ پاهایی از شفاعت در قیامت را پیدا نمود و به عنوان نقضی بر عقاید خود در کتابهایش و دیگر وهابیت که جیره خواران او به حساب میآیند ذکر کرد:
للنبی (صلى الله علیه و آله) فی یوم القیامة ثلاث شفاعات… وأما الشفاعة الثالثة فیشفع فی من استحق النار وهذه الشفاعة له (صلى الله علیه وآله) ولسائر النبیین والصدیقین وغیرهم فی من استحق النار أن لا یدخلها ویشفع فی من دخلها .
برای پیامبر ( صلی الله علیه وآله وسلم ) در روز قیامت سه شفاعت است … شفاعت سوم برای کسانی است که مستحق آتش هستند . شفاعت آن حضرت ، سایر انبیاء ، صدیقین و دیگران به این است که کسی که سزاوار آتش است ، وارد آن نشود ، و نیز در مورد کسی که داخل آتش شده شفاعت میکند .
مجموعة الرسائل الکبری ، ج1 ، ص403_ 404 .
همچنین است داستان تناقض گویی محمد بن عبد الوهاب که او نیز در این زمینه دچار تناقض گشته و بر خلاف آنچه در بالا از او گذشت اما این متن را میتوان از خود او به عنوان نقضی به حساب آورد:
وثبتت الشفاعة لنبینا محمد (صلى الله علیه وآله) یوم القیامة ولسائر الأنبیاء والملائکة والأولیاء والأطفال حسبما ورد ، ونسألها من المالک لها والآذن فیها بأن نقول : اللهم شفع نبینا محمدا فینا یوم القیامة أو اللهم شفع فینا عبادک الصالحین ، أو ملائکتک ، أو نحو ذلک مما یطلب من الله لا منهم … إن الشفاعة حق فی الآخرة ، ووجب على کل مسلم الإیمان بشفاعته … .
شفاعت برای پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) در روز قیامت و نیز برای سایر انبیاء، ملائکه، اولیاء و اطفال بنابر آن چه که وارد شده است، قطعی است. و ما درخواست میکنیم از مالک و اجازه دهنده شفاعت به این صورت که میگوییم: بار خدایا! پیامبر ما را در روز قیامت شفیع ما قرار بده. یا اینکه میگوییم: بار خدایا! صالحان و ملائکه خود را شفیع ما قرار بده! و مانند این سخنان که از خداوند طلب میکنیم نه از غیر خدا. شفاعت در آخرت حق و واجب است بر هر مسلمانی که به آن ایمان داشته باشد.
الهدیة السنیة ، الرسالة الثانیة ، ص42 .
اینها نمونههای کوچکی بود از نظرات علمای شیعه و سنی در این باره که به جهت اختصار به همین تعداد بسنده میشود.
اما آنچه که از بین تمامی فرقههای اسلامی، تنها وهابیها آن را قبول ندارند و به شدت با آن به مخالفت برخواسته و قائل به آن را مشرک میدانند، شفاعت در دنیا؛ یعنی همان توسل است؛ که این مطلب را در توضیح دادیم . و شواهدی از کتب اهل سنت ذکر کردیم.
مدیر سایت چرا رفتارتون مشکوکه چرا نظر درست منو برای عموم به نمایش نمیذارین چرا باعث گمراهی مردم میشید البته تو این زمینه این طرز فکر مختص وهابیت هست نه شیعه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام دوست عزیز
منم با حرفهای شما مبنی برای حذف پیام و مشکوک بودن رفتار مدیر سایت موافقم
خودم چندین بار پرسیدم آقای عباس منش تحصیلاتشون چیه؟ در چه زمینه ای در دانشگاه تحصیل کردند؟
وقتی پیامم حذف شد به این سایت شک کردم حالا هم پسرشون رو وارد این وادی کردند
دوست عزیز، تحصیلات دانشگاهی آقای عباس منش کاردانی کامپیوتر می باشد. ایشان بعد از اینکه متوجه شدند در دروس دانشگاهی چیز زیادی برای تحول در زندگیشان یاد نمی گیرند، از ادامه تحصیل منصرف و تمام زمان خود را به مطالعه کتابهایی در زمینه رشد و پیشرفت شخصی، موفقیت مالی و قرآن گذاشتند. البته بعید می دانیم که تحصیلات دانشگاهی ملاکی برای موفقیت یا شکست افراد باشد و این موضوع که استاد چه تحصیلات دانشگاهی دارند به واقع اصلاً مهم نیست
موفق باشید.
سلام
در ارتباط با اینکه میگویید ارتباطی ندارند تحصیل و موفقیت موافقم چون خودم از جمله طرفداران ایشون هستم و به دوستانم پیشنهاد کردم حتما از مطالب سایت استفاده کنندچون خودم هم با نظر ایشون موافقم که ادامه تحصیل در تحول زندگی نقش مهمی نداره منتها تمایل داشتم بدونم ایشون تحصیلاتشونم کمک دهنده برای پیشرفتشون بودم که دیدم خیر عوامل مهم دیگر دخیل هستند و من درست فکر میکنم و استاد هم نظرشون همین بوده
ممنونم از پاسخگویی
سلام و مرسی از پاسخ گروه عباس منش
چرا همیشه باید قضاوت کنیم ؟ چرا همه ما راه درست را در پیش نمی گیریم و به سختی که گفته میشود به بیراهه قضاوت می کنیم.
نظر هر کسی برای خودش محترم است و دوست دارم حرفهایی که بر ضد باورهای من است را نشنوم
سلام
آیا استاد عباس منش به شما صدمه زده اند؟
و اینکه استاد عباس منش چه می کنند و پسرشان چه می کنند به کسی مربوط است؟
آیا بهتر نیست به جای سرک کشدن در کارها و زندگی مردم، به فکر توسعه شخصی خودمون باشیم؟
سلام
آفرین سحر جان