فرصتی عالی برای به صلح رسیدن با خود - صفحه 16

588 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید صیامپور گفته:
    مدت عضویت: 2537 روز

    سلام خدمت همه دوستان عزیز

    من یک ساله که با استاد عباس منش آشنا هستم و از فایل‌های رایگان و کتاب رویاهایی که رویا نیستند استفاده میکنم ،تاقبل از استفاده از این فایل همش به این فکر میکردم که من تو این یک سال تغییر خاصی نکردم و به این فکر میکردم که اشکالم کجاست چرانتیجه های بزرگ نگرفتم اما وقتی نشستم اتفاقهای سال۹۷را نوشتم دیدم یک ساله که برای خودم کارمیکنم و نگرانی و ترسهام خیلی خیلی کم شده وجاشو ایمان وتوکل گرفته ،وقتی فهمیدم تمام اتفاقهای زندگیم رو خودم به وسیله افکار وباورهام رقم میزنم وتو این یک سال به اندازه ای که روی باورهام کار کردم نتیجه گرفتم، وقتی دیدم توسال ۹۷ با هیچ کسی هیچ مشکلی نداشتم و جنگ اعصاب نداشتم و شرایط مالی ام خوب شده و کلی از بدهی هایم را پرداخت کردم واوضاع مالی ام رشد کرده ودیگر نه با خودم نه با هیچ کسی دیگر جنگ ندارم و کلی آرامش داشتم و توسال ۹۷حتی یک بار هم بیمار نشدم متوجه شدم که تغیر زیادی کردم وسپاسگزاری کردم از خداوند وبااشتیاق اهداف سال ۹۸را نوشتم ،ودر اخر سپاسگزار خداوند هستم که من را با استاد و شما دوستان عزیزم اشناکرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    نفس آریان گفته:
    مدت عضویت: 2754 روز

    سلام دوستان عزیز, یه موضوعی که باعث میشه از مدار خارج بشیم اینه که شیطان نمیزاره قانون تکامل رو طی کنیم, همش عجله داره و میخواد بگه که این قانون جواب نمیده. در صورتیکه باید بهش گوش نکرد و صبورررررر بود که تکاملمون برا رسیدن به خواسته ها طی بشه.این بهم الهام شد که الان بگم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    طاهره طاهري گفته:
    مدت عضویت: 2999 روز

    سلام به استاد بزرگوارم و همه دوستان مثبت اندیشم

    خدایا شکرت برای تک تک اتفاقات خوب و فوق العاده ای که توی سال گذشته برام افتاد ، خدا جونم شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

    امسال اول و اول و اول سال تحول عظیم و فوق العاده در حوزه روابطم با بچه های قشنگم و همسرم خواهد بود.هورااااااااااااااااااااااااااااااااا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    مهناز گفته:
    مدت عضویت: 2962 روز

    سلام به همه دوستان عزیزم

    نمیدونید که دو سه روزه چقدر احساس فوق العاده ای دارم! بالاخره پول خرید دوره عزت نفس برام جور شد و تونستم به یکی از خواسته هام برسم. تو همین چند روزه یه چک جادویی پیدا کردم که برای خرید دوره عزت نفس نوشته بودم! هر وقت به این فکر میکنم که این دوره رو تهیه کردم نمیدونین چقدر اشتیاق دارم و دلم غنج میره! شب همون روزی که دوره رو خریدم و جلسه اولش رو گوش کردم با شوهرم رفته بودیم طلافروشی که برای کادوی عروسی خاهرم سکه بخریم. بعد از خریدن سکه شوهرم بهم گفت بیا انگشترا رو نگاه کن ببین از کدومش خوشت میاد واست بخرم! من مدتها بود که دوست داشتم یه انگشتر طلا داشته باشم. عروسی خاهرم همین چند روز قبل بود و چون خرید عید هم کرده بودیم خیلی هزینه هامون بالا رفته بود و اصلا به هیچ عنوان نه انتظار داشتم که شوهرم تو این شرایط واسم انگشتر بخره و نه توقع داشتم! خیلی هیجان انگیز بود. اولش فک میکردم داره باهام شوخی میکنه ولی همون شب واسم انگشتر خرید.

    پریشب عروسی خاهرم خیلی بهم خوش گذشت و تو عروسی که ذوق میکردم هی تو دلم خدا رو شکر میکردم و خوشحال تر میشدم. فوق العاده بود.

    بعد از عروسی هم اتفاقی که مدتها منتظرش بودم افتاد. من مدتی بود که از یه موضوع ناراحت بودم و اونم این بود که همسرم در مرد تصمیم های جدی زندگی نمیاد که با هم حرف بزنیم بلکه با کنایه و غیر مستقیم و رفتاری بهم نشون میداد که چه خواسته ای داره و میخاد چکار کنه. دوست داشتم که باهام حرف بزنه. چند ماهی هست که نسبت به بچه های بقیه رفتارای خاصی نشون میده و من میدونم که دوست داره بچه دار بشیم ولی میخاستم که خودش بیاد درموردش حرف بزنیم. بالأخره اون شب فرارسید و بعد از عروسی درموردش حرف زد. البته شرایط مناسبی نبود و قرار شد بعد درموردش حرف بزنیم ولی اتفاق خوبه افتاد!

    دیروز تو جاده بودیم و تو راه شروع کرد به حرف زدن در مورد بچه دار شدن. خیلی منطقی درموردش صحبت کردیم و برای زندگیمون برنامه ریزی کردیم. چنان حس فوق العاده ای بینمون ایجاد شده که نگو! خدایا بخاطر این حس های خوب و عالی ازت سپاسگزارم. بخاطر اینکه این روزها رو توی عمرم تجربه میکنم ازت سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      سجاد قربانی گفته:
      مدت عضویت: 2806 روز

      سلام مهناز خانوم هم خوانواده من امروز از خدا خواستم که ی نشونه بده که من باید دوره عزت نفس را بخرم یا نه که کامنت شمارو خوندم خیلی به من انگیزه داد فقط ممکنه بنویسید چگونه ذهنتان را کنترل کردید که توانستید این دوره را خریداری کنید ممنون میشم??

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        مهناز گفته:
        مدت عضویت: 2962 روز

        سلام دوست عزیز

        من حدود ۶ ماهه که تصمیم گرفتم دوره عزت نفس رو تهیه کنم. یک چک جادویی نوشتم و چند بار هم لحظه خریدن این دوره از سایت و لحظه تماشای فایل های این دوره رو تجسم‌کردم. حدود ۶ ماهه که دارم رو باورهای ثروت کار میکنم و مطمئن بودم که برای پیشرفت مالی باید عزت نفسم‌رو بالا ببرم.

        با اینکه هیچ پولی نداشتم برای خرید این دوره، ولی از مدتها قبل یه حسی بهم میگفت تو تخفیف عید این دوره رو تهیه میکنم و اتفاقی که افتاد این بود که حقوقم زودتر از موعد واریز شد و من تونستم این دوره رو تهیه کنم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فریبا ترابی گفته:
      مدت عضویت: 3102 روز

      سلام مهناز خانم

      عروسی خواهرتون مبارک باشه ، لحظه به لحظه ی زندگی تون سرشار از نور و عشق الهی.

      حسی که بین شما ایجاد شده از این فوق العاده تر میشه و بینهایتی وجود نداره.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    هاجر شیرانی گفته:
    مدت عضویت: 2336 روز

    سلام به گلای باغ سید حسین عباس منش

    اتفاقی که دیشب تو سایت نوشتم ( دزدیده شدن ماشین برادرشوهرم)و استفاده از راهکار استاد توی فایل سال جدید و باورهای جدید واقعا حال دلمو خوب کرد،با حس خوب خوابیدم و صبح قبل از بلند شدن از رختخواب،مدام اون لحظه که گوشیم زنگ میخوره و خبر پیدا شدن ماشینو میشنوم تجسم کردم جوری که ته دلم از ذوق میلرزید،خدا شاهده قبل از ظهر مادرشوهرم زنگ زد و خبرخوش پیدا شدن ماشینو داد(با اینکه طبقه پایین ماهستن و می‌تونست از پایین صدام کنه اما طبق تجسم خودم زنگ زد و گفت)واقعا برام جالب و خوشحال کننده بود،خدای من بسیار دقیقه و بسیار مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    سجاد قربانی گفته:
    مدت عضویت: 2806 روز

    سلام دوستان و استاد و خانم شایسته . من ی ایده ای انجام دادن که دوست داشتم با شما در میان بگذارم.من یک کانال زدن که تنها عضوش من هستم و خدا ?اسمش را گذاشتم عشق با خدا جونم و عکس پرفایل هم گذاشتم تنها مخاطب اصلی زندگیم خدا..و اتفاقاتی که میخواهم در روز برایم بیفتد یا شکر گذاری هایم را می نویسم یا وقتی میخواهم با ی کسی صحبت کنم به آن کانال میروم و یک روز است که همچین کاری کرده ام ممنون که کامنت را خواندید و از خدای مهربان ممنونم که من را لایق هم صحبتی با خودش کرده و راستی از همخوانواده عزیزم هم ممنون که در کامنتی نوشته بودن که باور کنیم ما به هر مکان که برویم ،با قدم گذاشتن، با خندیدنمان و…. خیر و برکت را به آن مکان می آوریم چون ما انسان های مقدسی هستیم ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      فریبا ترابی گفته:
      مدت عضویت: 3102 روز

      سلام آقای سجاد قربانی

      من هم از ایده ی شما استفاده کردم و یک کانال زدم به نام خدا.

      کامنت های دوستان که به من انرژی مثبت میدهد را در آنجا قرار دادم و هر وقت وقت کنم آنها را میخانم

      در پناه خداوند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    روح الله رضوان گفته:
    مدت عضویت: 2704 روز

    سلام دوستان عزیز چند تا از نتایجم رو میخوام بتون بگم

    من تو محیطی کار میکردم که متنفر بودم ازش اینقدر حسمو بد میکرد که همش میرفتم تو فکر و خیال بعد از دو ماه که با استاد اشنا شدم حسم بهم گفت بیا بیرون و من با جرئت تمام اومدم بیرون اصلا نلرزیدم پاهام سست نبود با اینکه هم میگفتن کاری که میکنی اشتباهه ولی من مطمئن بودم و اومدم بیرون ، تنها کسی که تو این مدت بهم دلداری میداد دوست دخترم بود که اون یک آدم فوق العاده موفق و با فرکانس قوی بود ، همون موقع فایل سه برابر کردن درامد رو گوش کردم و به مهارتی که که همیشه علاقه داشتم (گرافیک) رو اوردم و به صورت قسطی یه کامپیوتر خریدم و شروع کردم به کار گرافیک (کاملا این کارو از قبل بلد بودم ) از کم شروع کردم و به راحتی قسط هاشو پرداختم و الان خدا رو شکر به اندازه جایی که قبلا توش کار میکردم حقوق دارم کار من راحته و ساعت کاریه کمی داره و توی خونس و مهم تر از همه کارم عشقمه

    ٫

    ٫

    اما یک روز دیدم هر کاری میکنم دیگه مشتری نیمد (فک میکنم بعد از محرم بود) و گفتم شاید خدا میخواد چیزیو به من بفهمونه یهو همونجا یک ایده دیگه به ذهنم ( در همون حوزه گرافیک ) خطور کرد و به سرعت سراغ عملی کردنش رفتم اون ایده زمان بر بود و من در حال اجرای اون بودم ، همزمان حسم بهم گفت دستمزدتو بالا ببر و من دست مزدمو حدود سه برابر کردم و جالب بود با قیمت قبلی مشتری نمیومد اما با دستمزد بالا تر مشتری به راحتی اومد

    یه زمانی برای هر کار گرافیکی حدود سی هزار تومن میگرفتم ولی با هدف گذاری و تجسم رسیدم که به جایی که با چند ساعت کار هفتصد الی هشتصد تومن دستمزد میگرفتم (البته اینطور نیس که هر روز مشتری باشه ولی توی ماه چند تایی مشتری میخوره که درامدم به اندازه اون کار کارمندیم میشه با ساعت کاری نصف اون

    اما ایده اصلی که به ذهنم خطور کرد حدود ده روز دیگه به اتمام میرسه و تمام میشه کلی با عشق روش کار کردم کلی مسیرم تغییر کرد به خاطر الهاماتی که بهم شد و چیزایی بهم گفته شد که کارو چندین برابر بهتر کرد حتما بهتون اطلاع میدم ولی من امیدوارم و مهم تر ازون خوشحال حتی به ایده هم نمیچسبم ولی به امید خدا درامد خیلی خوبی ازین ایده نصیبم میشه که حتما بهتون میگم

    موفق و پیروز باشید

    یچیز دیگه اینکه من هیچ وقت جرئت نمیکنم تو صفحه شخصی اینستاگرامم این حرفا رو بزنم اما شما در واقع خانواده من هستید شما از پیشرفت من خوشحال میشید شما خوبید برا همین راحت مسائل خصوصی زندگیمو میگم تمرین هایی هم که میکنم عنوانشون رو مینویسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      فریبا ترابی گفته:
      مدت عضویت: 3102 روز

      سلام آقا رضوان

      چقدر قشنگ و با اطمینان پل های پشت سرتان را خراب کردید به امید ساختن پل های محکم تر و رو به جلو ،

      قدر دوست دخترتان که این قدر فرکانس قوی داره را بدونید

      من هم قبلاً تجربه شما را داشتم ، یک کاری را شروع کردم با مبلغ کم ، دیدم اصلاً مشتری نمیاد یا مشتری های خوب و دست به نقد نمیان ، بعد قیمت را بالا بردم فهمیدم خدا میخاد من به اندازه لیاقتم پول بی نهایت دربیارم.

      در پناه خداوند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    هاجر شیرانی گفته:
    مدت عضویت: 2336 روز

    سلام به همه گلای خوشگل این قاب

    اول بگم حال اون ببعی که می‌پرید از خوشحالی تو هوا رو خریدارم

    بعد بگم عید همگی مبارک٫

    استاد عزیزم فایلو چند روز پیش دانلود کردم اما باز نمیشد ،دلیلشو دیشب فهمیدم،وقتی بعدازظهر شنیدم ماشین برادرشوهرمو دزد برده(با اینکه یه چیزی تو مایه های ماشین دنده آرژانتینی شما بود)خیلی اولش بهم ریختم،اما آخر شب دوباره تلاش کردم و فایل و دانلود کردم،تازه فهمیدم خدای من بسیار وقت شناسه و می‌دونه من کی باید پیغاممو بگیرم٫شروع کردم به نوشتن اتفاقات سال۹۷ ،اولش زیاد یادم نبود اما کم کم اومد تو ذهنم،خیلی حس و حالم خوب شد،شکرگذاری برای تک تکشون و فکر کردن به اون لحظات واقعا حس عالی بهم دست داد،اهدافهو که برای سال جدید نوشتم یهو یادم اومد که پارسال یه برگه اهداف نوشته بودم رفتم و چندتاشو تیک زدم،که چقدر این تیک زدنه به من انرژی داد٫امروز صبح دوباره بحث ماشین و دزد و این صحبتا شد و من از درون حال خودمو خوب نگه داشتم چون از شما یاد گرفتم که داشتن حس خوب تو شرایط بحرانی هنره٫یکی از بهترین اتفاقای سال ۹۷من آشنایی با شما بود٫واقعا بخاطر وجود شما و این سایت از خدا سپاسگزارم٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    حامد و فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2320 روز

    سلام و درود به استاد عزیز

    من تقریبا 1 ماه هست با شما و سایت شما آشنا شدم.

    نحوه آشنایی من با سایت شما هم خیلی جالب بود…

    اما سوالی دارم در رابطه با فایل های رایگان شما طبق لیستی که گذاشتید تقریبا 156 فایل هست اما اولین فایل (دانلود رایگان اعتماد به نفس چیست قسمت 4) هست ! پس قسمت 1 تا 3 کجاست ؟ من از کجا به تمام فایل های رایگان دسترسی داشته باشم ؟ راستشو بخواید تمام دوره های شما رو در گوگل درایو خودم دارم اما چون هزینه اشو پرداخت نکردم دوست ندارم استفاده کنم و تصمیم دارم با استفاده از فایل های رایگان به اون قدرت پرداخت برای خرید فایل های شما برسم ..

    اما احساس میکنم فایل های رایگان احتمالا بیشتر از 156 تا باشه اگر اینطوره ممنون میشم راهنمایی کنید که از کجا شروع کنم…

    من فقط فایل های مصاحبه با شما رو دیدم و 2 3 تا فایل جدید رایگانی که گذاشتید…

    تشکر پیشاپیش از شما به خاطر راهنمایی که میکنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    هێژا مەهتابی گفته:
    مدت عضویت: 3178 روز

    سلام استاد استاد طبق اون برداشتی که از ایمان داشتم اینه ایمان به خود برای رسیدن به هدف با این باور که خدا یارمان خواهد بود حالا سوالم اینه چرا با این که نمرود و فرعونیان که خدا را انکار کرده اند به پادشاهای رسیده اند توی قران هم آمده(مدتی هست که قرآن رو دارم مطالعه می کنم اما به این آیه نرسیده ام و از شما شنیدم ) که ما همه رو به هر سمتی که بخواهند هدایت می کنیم توی محصول تضاد گفته اید که هر دفعه یک ایده اومده حکومت کرده در کل جهان و ایران و از بین رفته و یک ایده دیگه اومده حالا سوالم اینه نمرودیان آیا به صورت ناخواسته از نیروی ایمان استاده کرده اند برای رسیدن به قدرت اگه کرده اند چرا وقتی موسی اون ها رو به خدا دعوت کرد به یکتا پرسی و ایمان به خدا، نمرود پی نبرد که این نیرو اونو به اون مقام رسانده و به مبارزه و انکار موسی پرداخت بالاخره نمرود به ی چیزی ایمان داشته که اونو پادشاه کرده اون چی بوده آیا خود باوری بوده؟؟؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: