باوری که تغییرش، درهایی از نعمت را به زندگی ام گشود - صفحه 23
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/11/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-11-08 08:17:172024-06-08 21:14:20باوری که تغییرش، درهایی از نعمت را به زندگی ام گشودشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای قوانین تغییرناپذیر
سلام به خدای مهربانم
سلام به استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته مهربان
سلام به همه دوستان هم فرکانسیم
خدایا شکرت که داری هرروز با نشانه هات منو در مسفر نگه میداری
داشتم روی باورها و صحبت های استاد فکر میکردم و این فایلشون رو چند بار گوش داده بودم ، اونجایی که استاد فرمودن باور ثروت معنوی ترین کار دنیاست و اون صحنه جنگ و خاکریز رو توصیف کردن ، من همش توی فکرش بودم .
امشب خواب دیدم توی یه میدان جنگ خیلی وسیع بودم ، مردم زیادی اونجا بودن ، از زن و مرد و پیر و جوان ، همه اون افرادی که توی میدان بودن داشتن منالیدن از وضعیت موجود ، گریه میکردن ، فحش میدادن
توی آسمون پر بود از هواپیماهای جنگی که کل آسمون رو پوشونده بودن و بمب رو سر مردم میریختن و اون آدما داشتن یکی یکی از صحنه جنگ حذف میشدن .
منم داشتم به بالاسرم و مردم فقط نگاه میکردم .
همون لحظه از خواب بیدار شدم و همینکه بیدار شدم این افکار به ذهنم اومد که این میدان جنگ همون زندگیته و اون مردمی نشان از انسان هایی بودن با باورهای محدود کننده در زندگیم
و اون هواپیماها خود من بودن و باورهام بودن که باید یکی یکی اون افراد رو حذف میکردم تا پیروز باشم .
من اصن نترسیدم به خاطر خوابم که مثل خیلیا بعد یه خواب اینچنینی نگران بشن و صدقه بدن که نکنه اتفاقی برامون بیافته . من این خواب رو نشانه ای از طرف خدا میدونم که به محض بیدار شدنم اونهارو به شکل افکار به ذهنم آوردن.
البته این خواب به فایل دوم سه برابر کردن ثروت در یکسال هم ربط داره چون استاد از حذف انسان های اطرافمون صحبت کردن(کسایی که احساسمون رو بد میکنن) و من چون خیلی دارم در این زمینه دارم روی خودم کار میکنم ، نشانه هارو میبینم در خواب
خدایا شکرت که هرروز داری با زبان نشانه ها با ما صحبت میکنی
خیلی دوستتون دارم و براتون آرزوی شادی و سلامتی و ثروت در دنیا و آخرت از خدا خواستارم
در پناه رب
به نام خدای قوانین تغییرناپذیر
سلام به خدای مهربانم
سلام به استاد عزیز و همه دوستان همفرکانسیم
خدایا شکرت که برگی دیگه از سفرنامه رو دیدم و آگاهی های عالی رو به من داده
برگ 25 ام سفرنامه الهی
11 اسفند 1397
اگه موفقیت دیگران رو میبینیم تحسین کنیم
الگو بگیریم ازشون
یاد بگیریم هرکسی در هرجایگاهی هست جای درستش همونجاست ، چه یه فرد یا شرکت یا دولت ها و کشورها
اگه با خودمون و خدای خودمون به هماهنگی رسیدیم هجرت کنیم
ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست که خدا عاشق اینه که ما ثروتمند بشیم چون با ثروتمند شدن ما جهان بیشتر و بیشتر وسیع و ثروتمند تر میشه
هرکسی مسئول زندگی خودشه و با باورهاش زندگیشو خلق میکنه و اگه اراده کنه جهان مدارشو تغییر میده و همفرکانس با باورهاش میکنه
همیشه از موفقیت هامون صحبت کنیم تا داستان موفقیت دیگران رو گوش کنیم .
امروز یکی از دوستان و همکارام با من تماس گرفت و گفت یه خبر خوب دارم ، مقاله من توی جشنواره نفر اول استان شده و رفته واسه کشوری.
منم خیلی خوشحال شدم از اینکه دارم فرکانس هایی رو به جهان میفرستم که جهان هم زیبایی ها و موفقیت های افراد رو به من نشون میده
یکی دیگه از دوستام زنگ زد و باز ایشون از روز عالی که داشتن و خیلی حس خوبی داشتن برام گفتن و من خیلی احساس عالی پیدا کردم
میدونم اگر توی این فرکانس باشم هم واسه خودم اتفاقات خوب میافته و هم از اطرافیانم خبرهای خوب میشنوفم که منو در مدار درستی که با باورهام ساختم قرار میده
از طرفی امروز یکی از غذاهای مورد علاقه م رو خوردم و با هر لقمه بهترین حس دنیارو داشتم ??
الان میدونید از چی خوشحالم? از اینکه جز این خبرها و اتفاقات خوب چیزی امروز ندیدم . خداروشکر که قانون داره درست کار میکنه و مهر تاییدی بر صحبت های استاد هستش
اینها درس های استاد از صحبت هاشون توی این فایل به من بود که همیشه با خودم تکرارشون میکنم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
سپاسگزارم استاد عباس منش عزیز بابت آگاهی هایی که بهمون منتقل میکنید
خیلی دوستتون دارم
در پناه رب
سفرنامه روز 25
امروز یک روز عالی و پر انرژی را شروع کردم روزی که ثانیه های اولش را به محض اینکه زنده شدم ضمیر ناخودآگاهم شروع به خلق اتفاقات چند ساعت آینده کرد و بصورت رگباری با چشمان 80 درصد بسته شروع به سپاسگزاری و شمارش نعمتهای زندگی ام می کرد و بعدش با یه آهنگ شاد، صبحونه عالی را بهمراه خدا که همراه همیشگیمه و شریک زندگیمه زدم به کالبدم و بعد رفتم سفرنامه روز 25 را خوندم که دقیقا به باوری اشاره میکرد که من در لایه های زیرین ذهنم پنهان شده بود و این باور که خیلی از آدما وقتی پولدار بشن ناخودآگاه به هرزگی کشیده میشن ومن از همین الان باورم را تغییر میدهم که ثروتمند شدن طبیعی ترین راه برای خداگونه شدن است (خخخ میخواستم یه چیز دیگه بنویسم دستم خودش اینو نوشت)
امروز روزم خیلی عالی بود چون با سلام و احوال پرسی دوستان عزیز و همفرکانسی ام خانم کهنسال و آقای شکراله زاده و انرژی زیادشون شروع کردم خدایا بخاطر دوستان بی نهایت خداگونه ام سپاس!!!!
واوووو یه ترمز دیگه با گوش دادن این فایل پیدا کردم اونهم مرزبندی و تعصبی که دروجودم ریشه قدیمی داره و در برابرش خودم را رها میکنم و خودم و تمام جهان را یکی می بینم خدایا سپاس بخاطر آگاهی های بینظیرت
ساعت 12:32
الان که دارم این قسمت از سفرنامه ام را می نویسم رفتم کنار رودخانه گرگانرود جایی که خودم و خدا و کاینات تنهاییم دارم می نویسم و خداوند را بی نهایت سپاسگزارم امروز تو تمرین ستاره قطبی ام نوشتم که بهم خوش بگذره و الان که تو طبیعت نشستم فقط دارم روی باورهام کار میکنم خدایا سپاسگزارم بخاطر سلامتی و ثروت ام که مثل این رودخانه جاریه!!!!
امروز یه روزعالیه هرچی محدودیت و چهارچوبی که ذهنم داره واسم میچینه را می شکنم مثلا اولش که با دوچرخه خواستم برم تو دل طبیعت اطراف شهر تهدیدم کرد خسته میشی برای برگشتن جونی نمیمونه. برات ولی رفتم از تپه های کوچیک میرفتم بالا از تپه های بزرگ با سرعت میومدم پایین یه جاهایی پر از گیاهان بلند هم قد خودم بودن تهدیدم میکرد که نرو سمتشون ماری حیوونی چیزی بهت حمله میکنم اتفاقا رفتم بین اون گیاهان بلند و عکس کشیدم چه عکسهایی، یا اینکه تو راه برگشت یه ماشین بستنی فروش را دیدم بازم ذهن تهدیدم کرد هوا خیلی سرده بستنی بخوری مریض میشی و باز تهدیدش را شکستم و به احساسم عمل کردم بستنی راهم خوردم خیلی هم حس خوبی داشت تو هوای سرد بستنی خوردن،
الان هم تو راه با یه اکبرجوجه از خودم پذیرایی می کنم و خونه میرم و یه دوش می گیرم و تا شب روی خودم کار میکنم و باز تو شب میرم تو خیابونا قدم میزنم و از جمعه لذت میبرم خدایا شکرت، اینم بگم که وقتی تو طبیعت بودم خدا یکی از همکارام را به سمت من هدایت کرد که ازم بخواد لیست قیمت محصولاتمون را واسش بفرستم خدایا شکر هم مراقبه کردم هم تفریح هم کار و هم خودسازی همه چی باهم!!!!
خب خدا را بی نهایت سپاسگزارم سپاسگزارم که اینقدر. بهم خوش گذشت باهاش، خدا منو خیلی خیلی خیلی خیلی دوست داره بخاطر همین هرروز داره ثروت و نعمت و سلامتی بیشتر میده تا بزرگ و بزرگ تر و به خداگونه تر زندگی کنم
ساعت 14:44
دوستان جاتون بسیار خالی روز خوب من همواره در جریانه واکبر جوجه را هم زدم تو رگ، و رفتم ناهارمو سفارش دادم و بعد از چند دقیقه یکی از دوستان قدیمیم که تو نتورک مارکتینگ می دیدم و باهاش کار میکردم را دیدم که از در وارد شد و اومد روبروم نشست و از اوضاع و احوالم پرسید و و وقتی که حال خوبم و انرژی فراوانم را دید متعجب شد و پرسید که تو این اوضاع اقتصادی چجوری حالت خوبه چکار میکنی و من که قد یه بمب هسته ای آماده انفجار بودم تا براش بگم و منتظر درخواستش بودم کلیپ تبلیغاتی که برای تمرین 12 قدم درست کرده بودم را نشونش دادم و گفت که دیروز دیده که جلو مغازه ام یک نیسان دوچرخه بار میزدم و اینکه چرا چجوری و چطوری؟
من هم از خدا براش گفتم از قوانین گفتم و آدرس سایت استاد را بهشدادم و این مکالمه ما بغیر از ناهار خوردن یک ساعت طول کشید و جالب اینجاست که به من الهام شده بود که مسیرم را عوض کنم چون اصلا نمیخواستم به اون رستوران برم ولی بهم الهام شد که برم اونجا تو اولین میز بشینم تا که حالا فهمیدم دلیلش قرار فرکانسی که بین من و دوستم اونجا می خواست اتفاق بیفته!
خدایا سپاسگزارم بخاطر این عشق و انرژی فراوانی که برای من آفریدی خدا جووووووووووووووووون دوستت دارم بی نهایت خدایا جونم منتظر اتفاقات خوب بعدی هستم تا بیام و بعنوان نشونه اینجا بنویسم تا رد پایی واسه خودم و نشانه و آگاهی برای دیگران بشود خدایا سپاس خدایا سپاس!
من امروز ایمانم به خداوند که در برنامه ریزی برای زندگی من بی نظیره و از این به بعد همیشه با توکل به خدا بر احساس خوب یا بد بودن احساسم پیش میرم چون امروز کل روز را هواشناسی بارندگی زده بود و لی تا وقتیکه من بیرون بودم باران نیامد و تا رسیدم خونه بارندگی شروع شد، یعنی خداااااااااااا اینقدر افکار من روی کاینات حتی بارندگی هم تاثیر میذاره؟؟؟؟؟؟
خدایا بخاطر مشتری های آسان پسند پول دار تو را سپاسگزارم خدایا شکر شکر شکر
خدایا بخاطر راحتی و آسایش ها و نعمتهایی که برای من آفریدی تو را سپاسگزارم
سلام به همه دوستان عزیزم
?????????
روز بیست و پنجم
????????
بعد از دو ماه که شدید مثلا داشتم روی خودم کار میکردم ولی نتیجه ای از لحاظ مالی نگرفتم و همش از خدا میخواستم که مثل همیشه هدایتم کنه و جوابم رو بده و خدای مهربون به راحتی و آسانی برام مشخص کرد که چه ترمزی باعث این مسئله شده و اون این هست که با اینکه من ده ماه هست که عضو سایتم و این ۲ماه آخر هم بشدت دارم کار میکنم ولی همش سرکاری بوده چون من اصل رو هنوز باور نداشتم ولی خودم هم نمیدونستم که قبول ندارم و ده ماه فقط به حرفهای استاد گوش میدادم و فقط به به و چه چه میکردم این در حالی بوده که من اصلا حرفهای استاد رو باور نمی کردم و اینکه اصلا این قانون رو باور نداشتم و اینکه خودم خالق باشم و بتونم هر ایده یا خواسته ای رو هر چند بزرگ خلق کنم یعنی نمی تونین باور کنین چقدر خوشحالم که تونستم این ترمز بزرگ واساسی رو شناسایی کنم البته اگر استاد یا حتی خدا به من میگفتن که تو هنوز این قوانین رو باور نکردی مطمئنا من مقاومت میکردم و میگفتم امکان نداره چون من تمام اصول رو رعایت کردم و در یه محیط ایزوله خودم رو قرار دادم تازه من دارم هر روز فایل گوش میدم کامنت میذارم کامنت بچه ها رو میخونم خلاصه همش تو سایتم و ارتباطی با هیچ کس و هیچ جایی ندارم پس چنین ترمزی امکان نداره در من باشه ولی خوب متاسفانه چنین ترمز اساسی و پایه ای در من هست، چرا؟! چون من در این دو ماه هیچ نتیجه مالی نداشتم
من برای رسیدن به خواسته هام رو برای خودم این طوری تعریف کرده بودم که من باید روی باورهای توحیدی، فراوانی، احساس لیاقت و ارزشمندی و قانون تکامل کار کنم و خداییش هم با کار کردن روی همین موارد کلی ترمز خفن هم پیدا کردم که خودم مونده بودم ولی باز هم با کار کردن روی اینها هر ایده و خواسته ای برام بزرگ و دوراز دسترس بود و خوب اصلافکرش رو هم نمیکردم که اصل موضوع رو هنوز بهش شک دارم و با خودم همش میگفتم آخه چرا پس جواب نمیگیرم و چرا خواسته هام برام بزرگ هستن و مرتب خواسته هام رو کوچکتر میکردم ولی باز هم نتیجه نمیداد تا امروز بالاخره چنین کشف بزرگی رو کردم و خدا مهربونم هم با نشون دادن نشانه من رو کمک کرد برای کشف اصل و اساس تمام این ناکامیها خیلی خوشحالم که فهمیدم و بیشتر تونستم خودم رو بشناسم و مطمئنا هنوز باورهای محدودکننده زیادی هست که باید پیدا کنم ولی این باور واقعا اساسی و پایه ای هست که من باور کنم تمام حرفهای استاد و قوانین ثابت زندگی رو و چقدر نگاهم تغییر کرده نسبت حتی به دیروز الان دیگه میفهمم که همه چی باوره و هیچ کس و هیچ چیز در اتفاقات زندگی ما تاثیری نداره چقدر خیالم راحتر شده نسبت به قبل
نمی خوام بگم همین الان دیگه هر خواسته ای رو سریع میتونم خلق کنم ولی دیگه خواسته هام برام دور از دسترس یا بزرگ نیستن اصلا تکامل هم برام دیگه زجر آور نیست که قبلا میگفتم خوب باید تکاملش طی بشه تا من به خواسته ام برسم ولی الان بهتر تکامل رو درک میکنم و برام ساختن یه باور برای خواسته ام و گذروندن تکاملش برای رسیدن به اون برام لذت بخش حتما هست و انگار همه چی تحت کنترل خودم هست نمی دونم قشنگ تونستم حسم رو بگم یا نه ولی نگاهم کلا یه طور دیگه هست حالا شاید با کار کردن روی همین باوری که تازه پیداش کردم بیشتر آگاه بشم و نگاهم هم نسبت به امروز کاملتر بشه ولی الان تا همین اندازه که درک کردم فهمیدم خیلی هم سخت نیست وقتی اصل و اساس رو باور کنم و بپذیرم که همه چی به باور هست و با باور هست چه خواسته و ناخواسته در زندگیم وارد میشه و اتفاق میفته و این اصلا ربطی نداره که ما باور کنیم یا نکنیم چون همیشه داره کار خودش رو میکنه و من هم چون برای ذهنم بیشتر قابل پذیرش باشه اینطوری منطقی کردم که تمام اتفاقات زندگی من تا الان که بیشتر ناخواسته بود با همین باور اتفاق افتاده و کلی دلایل از زندگیم با مثال برای ذهنم آوردم که بتونم قانعش کنم و چقدر بیشتر این باور برای خودم قابل قبول تر شد
خدا رو سپاسگزارم برای اینکه من رو هدایت کرد تا بتونم براحتی و آسانی این ترمز اساسی رو پیدا کنم
????
در پناه خدا شادو ثروتمند باشید
??????????
به نام خداوند بخشنده مهربان
باسلام خدمت استاد عزیزم ودوست داشتنی خانم شایسته وخانم فرهادی
عزیز و تمام دوستان گرانقدر
روز ۲۵ سفر
خدا را شکر میکنم به خاطر اینکه میتوانم برگی از سفرم را بنویسم
استاد یاد گرفتم که افراد مو فق را الگوی خود قرار بدهم و با دیدن موفقیتهایشان به این باور رسیدم که من هم میتوانم
اگر برای انها اتفاقات زیبا وموفقیتهای بزرگ خلق شده برای من هم میشود و میتوانم واین باور را ایجاد میکنم…….. که میشود و من خالق شرایط خودم هستم و راهکارها به من داده میشود و هدایت میشوم به ایدهها
وقتی باورهای خوب را بسازم و به تمام دنیا و اتفاقات با دید مثبتی بنگرم و روی اگاهیهای خودم هر لحظه کار کنم و با دیدن افراد موفق به خودم انگیزه دهم فرکانسهای خوب و احساس خوب بوجود می اید و شرایط خوب و اتفاقهای خوب را تجربه میکنم جهان نسبت به افکار و احساساتم و هم ارتعاش شدن با زیباییها و قشنگیها مرا به بهترین مسیرها هدایت میکند و هر لحظه با افراد شرایط واتفاقات خوب برخورد میکنم
خدایا شکرت به خاطر این همه قوانین زیبایت و وجودت که مرا خالق افریدی
یاد گرفتم افراد را به خاطر دین و ملیت و قومیتشان قضاوت نکنم و ذهنییت خوبی نسبت به تمام انسانها داشته باشم تمام انسانها قسمتی از خداوند هستند و قسمتی از این انرژی کل ما همه باهم هستیم و تکه هایی از هم جدا نیستیم اگر فرکانس خوب نسبت به بندگان خداوند داشته باشیم انسانهای خوب خداوند را جذب میکنیم در هر جا که باشیم کشور ویا َهر شهر دیگری
یاد گرفتم همانجایی که زندگی میکنم بهترین مکان برای پیشرفت من است و زمانی مهاجرت میکنم که در بهترین شرایط باشم
با تعغییر لوکیشن زندگیمان مثلا کشور ویا شهر چیزی تغغییر نمیکند
زمانی که روی افکارمان و ورودهایمان کار کنیم ان زمان جهان ما را به بهترین جای ممکن هماهنگ با باورهایمان هدایت میکند خدایا شکرت
قوانین جهان عالیست و به بهترین حالت عمل میکند
تمام انسانها در حال حاضر به خاطر افکارشان در بهترین جایشان قرار گرفتند و ربطی به سیاست و کشور و شهر ندارد ما فقط در هر جا که هستیم باید روی خودمان کار کنیم خداوند و قوانین جهان کار خو د را خوب میدانند خدایا شکرت میکنم
ما باید به هماهنگی برسیم سپاسگدار باشیم وبه زیبایها توجه کنیم
و با ایمان به خدا و توکل احساس قدرت میکنم
قدم در دل ترسها و تردیدهایمان میگذارم و ایمان راسخ تری پیدا کنیم
نگرانی ها و استرس یک جور شرک به خداوند است
یاد گرفتم زمانی میتوانم از ثروتمند شدن بگذرم که خود ثروتمند شده باشم تا ان موقع ببخشم و کمک کنم به تمام کسانی که دوستشان دارم و این لذت را تجربه کنم پس ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست
من خود را لایق ثروتمند شدن میدانم و میخواهم به گسترش جهان کمک کنم و الگوی خوبی برا ی کسانی باشم که مرا میشناسند تا انها نیز با دیدن من یاد بگیرند که موفق بشوند
تا همه کمک کنیم به گسترش جهان
باهم باور ها ی توحیدی میسازیم و جهان را جای بهتری برای انسانها میسازیم خدایا شکرت
دنیا پر از فراوانیست کافیست ما باور کنیم که همه چیز از قبل برای ما مهیاست و تمام سعی خودمان را انجام دهیم تا وارد مدار ثروت سلامتی شادی عشق به خد اوند و انسانها وتجربه های زیبا شویم خدایا شکر
باسپاس از همه شما
شاد سلامت ثروتمند و سعادتمند در دنیا واخرت باشید
به زیبایی نکته برداری کردید من باخوندن کامنت شما صحبتای استاد برام مرور شد ممنونم.
سلام خدمت دوست عزیزم سپاسگذارم مرسی عزبزم
درود به دوستان عزیز و استاد
دوستان وقتی به 6 ماهه پیشه خودم نگاه میکنم میبینم دیگه اون ادم سابق نیستم اون رفتارای تند اون استرس ها اون نگرانی ها به طرز عجیبی کمرنگ شده یعنی یکم افسار این رفتاراا دستم اومده اگه رفتار های انسانو به ریشه تشبیه کنیم برای من یه ریشه بزرگی از تمام باورهای غلط کینه ها حسادت ها و…. ریشه دوونده شروع کردم با قیچیه باور ها به جون این ریشه ها افتادم از ریشه های ریز مثل حسادت ترس نگرانی بد رفتاری عصبانیت اخم کردن دایمی شروع کردم باورتون شاید نشه ولی وقتی هردفه قیچی میکردم انگار قسمتی از وجودم با گوشت و استخون باش قیچی میشد گریه میکردم میگفتم داری تلاش الکی میکنی اینا قسمتی از تو هستن مگه میشه قیچی بشن شب توی خواب با مشت و لگد خودمو میزدم جنگی بود بینه خودم و این ریشه ها خواستم بگم من با کمک همین فایلها تونستم خودمو کم کم پیدا کنم ببینم از زندگی چی میخام ؟چرا همش نگرانم؟چرا اینهمه استرس و فکر به اینده؟هر کدوم از این فایلها یه بمبه تجربه های خوبه ،،، یه بمبه راهکار های عالی ، واین فایل هم که مثله همیشه بی نظیر بله من هم مهاجرت کردم از ایران و حالا میفهمم بدونه اینکه خودم بفهمم وارد راه تعالی و پیشرفت شدم خدارو شکر میکنم هزار بار که من رو هدایت میکنه به سمت خواسته ها ارزوها
سلام بر استاد نازنینم و خانم شایسته مهربان و همچنین دوستان همراهم در خانواده صمیمی عباس منش
فایلی فوقالعاده و پر از آگاهی.
من داستان مهاجرتم از شهر خودم به تهران رو در نظرات قبلیم گفته بودم و می خوام دوباره با توضیح بیشتر بیان کنم تا ایمان و باور دوستانم قوی تر بشه و تونسته باشم تاثیری هر چند کوچک در زندگی شان داشته باشم.
من وقتی میخواستم به شهری بزرگ تر مهاجرت کنم و کارم رو شروع کنم و به دنبال پیشرفت و آرزوی ها و موفقیت های بزرگ تری بودم، اکثر اطرافیان و دوستانم می گفتن همین جا کارت رو شروع کن و اونجا سخته و آشنایی باید داشته باشی تا حمایتت کنه، هزینه های زندگی بالاست ولی من باورهای خودمو داشتم و به اون حرف ها توجه نمی کردم و با خودم گفتم که حاضرم برای پیشرفت و موفقیت هام بها بپردازم و در مهرماه امسال بود که با شناختی که از خداوند پیدا کردم و با ایمان و توکل بهش، مهاجرت کردم، من که مدت ها قبل آرزوی زندگی در تهران رو داشتم بالاخره محقق شد و باز هم میگم که فقط ایمان بود که منو پیش می برد، قبل مهاجرت احساس خوبی داشتم و یه حسی بهم می گفت حرکت کن و نگران نباش.
خدا رو شکر از زمان ورودم به تهران تونستم خونه ای با قیمت مناسب اجاره کنم و اصلا فکرشو نمی کردم که بتونم خونه تهیه کنم و در ادامه هم با افرادی آشنا شدم که باعث شدن در شغلی که تازه شروع کرده ام بهم کمک کنن و خدا رو شکر درآمدی هم برای خودم دارم. من فقط به آرزوها و رویاهام فکر می کردم و ایمان و باور به خدایی بود که میگفتم کمکم می کنه و مسیر رو برام هموار می کنه و راهکارها بهم گفته میشه که باعث شد قدم در دل ناشناخته هام بزارم، خیلی به این شعر اعتقاد دارم :
تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس
خود ره بگویدت که چون باید کرد
من رویای مهاجرت به کشوری دیگر نیز در سر دارم که این رویا از دوران نوجوانی با من هست که امید دارم روزی محقق خواهد شد همون طور که از شهری که به دنیا اومدم و تا الان زندگی کردم تونستم به تهران مهاجرت کنم.
هنوز هم که هنوزه باورش برای اطرافیان و دوستانم سخته،
من واقعا دوست داشتم محیط بزرگ تری رو تجربه کنم چون من انسان ماجراجویی هستم و دوست دارم چیزهای جدیدی رو تجربه کنم.
خداروشکر تا به اکنون از وضعیتم راضی ام و همه این اتفاقات از مهاجرتم و مهیا شدن شرایط و اومدن آدم ها و موقعیت های جدید به زندگی ام رو لطف و محبت خداوند نسبت به خودم می دونم. خدایی که همیشه در کنارم حسش می کنم و اصلا در این شهر جدید احساس غربت نمی کنم انگار چند ساله که دارم در اینجا زندگی می کنم.
دوستان، من با آگاهی هایی که از استاد عباسمنش عزیزم گرفتم تونستم این شرایط رو رقم بزنم و دنیای اطرافم روز به روز داره زیباتر میشه،
وقتی انسان با تمام وجود بخواد تغییر کنه خداوند کمکش می کنه و وقتی به مرور رو خودت کار می کنی و تغییر می کنی دنیای اطرافت مثل اتفاقات، برخورد آدمها باهات تغییر می کنه که من واقعا این موضوع رو درک می کنم.
فوق العاده هستید استاد
دوستتون دارم
هر جا که هستید در پناه الله یکتا
شاد باشید سالم باشید ثروتمند باشید و سعادتمند در دنیا و آخرت.
سلام استاد خوبم
چقدر امروز خوب بوددد
چقدر من منتظر این کلمات زیبا از شما بودم و چقدر خوشحالم که جواب سوالاتم رو میگیرم
استاد جان من واقعا به حرفهای شما اعتناد کامل دارم و خیلی قشنگ راجب مهاجرت حرف زدید نمیدونید منم خیلی وقته میخوام برم ی شهر دیگه ی جای خیلی از اینجا بهتر ی جای که پر از اتفاقات خوب و نامحدود و آزاد باشه و همینطور که گفتید دوست دارم قبل از رفتن خودم و باورهایم را از ریشه و بن تغییر دهم و نمیدونید چقدر مشتاق این هدایت شدنم ..و کلا کار هیجکس ندارم منظورم افراد جامعه شرایط فقط باورها و اینکه چقدر باورهای تو زندگی تون زندگیتون تاثیر گذار بوده هر لحظه انرژی منو بیشتر میکنه ..
استاد در مورد اعراض کردن واقعا این بخش رو خیلی دوست دارم که از کسای که حالمون رو بد میکنن باید اعراض کنیم و توضیحاتی که تو قرآن به پیامبر راجبش گفته شده
نمیدونم ولی از اولین شروع من برای این سفر ۲۵روز میگذره و چ اتفاقاتی که افتاده و من همون روز جوابش رو مطابق به این سفر که حالا روز چندم هستم گرفتمم و اینها همه نشان باورها به قانون..?
سلام
روز 25 این سفر
این فایل فوق العاده پر از نکات تامل برانگیز بود
هر جمله ش برای من نکته ای بود که لازم می بینم به قلبم رجوع کنم و در خلوت و با خدای خودم راجبش گفتگو کنم
راجب نژادها راجب جهان راجب خودم و همینطور باورهای منفی که راجب ثروت دارم
و و و هرکدوم برای خودش داستانی داره که خود به تنهایی می تونه شخصیت و باورهای من رو بسیار تغییر بده
در مورد سیاست هم خیلی جالبه که دیگه حتی هیچ علاقه ای به دنبال کردن اخبارش ندارم و خیلی خوشحالم که از وقتی متعهدانه به این مسیر بازگشتم خیلی تغییر کردم و بسیار سپاسگزارم.
با سلام
خیلی عالی بود سفر 25 روز
من امروز باوری رو پیدا کردم البته فکر نمیکردم همچین باوری داشته باشم ولی با این فایل متوجه شدم که همیشه از بیشتر خانما شنیدم
باور محدود کننده: همسر ادم همیشه باید بدهکار باشه و نباید پولدار بشه وگرنه کارهای ضد اخلاقی انجام میده.
ی باور دیگه که :چطوری من هم عاشق خداوند باشم هم عاشق خودم و هم عاشق ی فرد دیگه که همسرم هستن
چطوری عاشق بشم که وابستگی نیاره و در ذهنم ی ناهماهنگی ایجاد شده.
و ی حس دیگه تا رو باور عشق و لیاقت کار میکنم میگم اگه من زندگی مثل استاد که با عشقش دارن داشته باشم همسرم اصلا اصلا حاضر نمیشه فلان کار بکنه یا اینجا که زندگی میکنیم فامیلمون اگه ما عاشقانه زندگی کنیم فلان چی میگن
و چه باورهاایی بسازم که این باورا رو تصحیح کنه؟
سپاسگزارم که این فایل کمک کرد من این باورای محدود کننده رو بشناسم حتی وقتی باور مخربی میشناسی حس خیلی خوبی داری چه برسه که تغییر بدیم اون باورای مخرب
سلام دوست خوبم درمورد باور اولتون
پدر من چند سال پیش به مشکلات مالی برخوردن و خب شرایط زندگی سخت شد و حتی رفتیم تو روستا واسه زندگی اون روزا همه به مادرم میگفتن طلاق بگیر و این همه سختی نکش تو الان خودت داغون میکنی شوهرت دوباره بدهیاش میده ووضع مالیشخوب میشه و تو اون موقع پیر میشی و شوهرت میره یه زن دیگه میگیره برا روزای خوشیش
خداراشکر مادرم این هارو باور نکرد و الان اون روزایی که مردم وعدش میدادن ولی پدر مادرم تازه بیشتر هم عاااشق هم شدن و رابطشون خداراشکر عالی تر شده
عاشق خودت شو خود به خود عاشق خدایی میشی که آفریدتت و عشق خاصیتت میشه و عاشق همسری میشی و اونم آینه توعه پس عشق بهت برمیگردونه
شما تغییر کنید شرایط خودش عوض میشه حتی نوع حرف زدن همسرتون حتی جوری میشه که میگی خدااا این همون آدم
تو بحث روابط فقط و فقط فقط رو خودت کار کن وابسته خودت شو و عاشق خودت شو این مهم ترین کار
فرحناز عزیزم سلام
ممنونم که وقت گذاشتی و پاسخم رو دادی
و هر چند از اون کامنتی که گذاشتم تا الان خیلی تغییر کردم ولی صحبتات برام خیلی شیرین و ستودنی بود مخصوصا اون قسمت
که یا خداااا یعنی این همون فرده
سپاسگزارم دوست عزیزم
خوشحال میشم در ۱۲ قدم هم مسیر بشیم