تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 76
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-24.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2015-11-23 13:10:002022-12-29 00:46:49تغییر شخصیت، جسارت می خواهدشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
جلسه پنجم سفرنامه
سلام و خدا قوت به استاد عزیز و همه عزیزان که در این سایت زحمت میکشند و البته دوستان گلم که این کامنت را نوش میکنند
الان که دارم مینویسم ۱۴۰۰/۹/۲۹ در شبی بارانی ساعت ۲۳:۴۴ دقیقه یک شب مانده به شب یلدا است دوشنبه شب
استاد هرچی فکر میکنم یکی از پاشنه های آشیل من تغییر و مهاجرت است (ترس از ناشناخته ها)
البته اینم بگم که شرایطم الان خدارو شکر خوبه ولی خیلی جای بهتر شدن داره
از کجا میگم نقطه ضعفم اینه؟ از اونجایی که هر وقت شما از مهاجرت و تغیر محیط میگید من حالم بد میشه و دوست دارم زودتر این قسمت فایل رد بشه(انگار یه کار نشدنیه توی ذهن من) دلیلشم اینه که میفهمم که چسبیدم به منطقه امن خودم
ولی میدونم کم کم باید از تغیرات کوچیک شروع کنم و به ثبات برسم تا ذهنم آماده باشه و پس نزنه البته تو خیلی از مسایل تغیراتم راضی کننده است ولی هنوز جای کار دارد
یکی دیگه از نقاط ضعفم اینه که تعهد دارم ولی گاهی تعهدم را نادیده میگیرم
یکی دیگه اینه که مدام در کارهام امروز و فردا میکنم ذهنم مدام دنبال چیزهای پراکنده میبره
باید جلوشو بگیرم
ولی این رو میدونم که همیشه باید یک مقدار بهتر از قبل عمل کنم
استاد گاهی به خاطر ایمانی که داری بهت غبطه میخورم ولی با خودم میگم استاد هم مثل من یه آدمه اگه تونسته پا بزاره رو ترسهاش منم میتونم
از خدا میخوام کمکم کنه
#توکل
#باور
#احساس_خوب
به نام خدای عزیزم
سلام به استاد و مریم جان عزیز
سلام به تک تک دوستان هم فرکانسیم
من برای اولین بار از خودم رد پایی دارم ثبت میکنم و از خدای مهربانم خواستهام که این توانایی رو به من بده تا بتونم رد پای خودم رو از دل بنویسم، استاد عزیزم من با پوست و استخوانم این فایل شما رو دریافت کردم و تک به تک حرفای شما را لمس کردم و الان که به ده سال قبل بر میگردم میبینم که خدای جان چه نشانههایی به من و خانوادهام ارسال میکرده و ما متوجه نبودیم و شرایط روز به روز بدتر میشد، اما خوب خدا مهربان و بخشندهام رو شاکرم که به بندهاش این فرصت را داده که از صفر شروع کند و خالق زندگیش باشد در هر زمانی و الان یک سال هست که با سایت استاد که دستی از دستان خداوند هست آشنا شدهایم خانوادگی و شرایطمان از یکسال پیش خیلی بهتر شده و روز به روز در حال پیشرفت هستیم، البته من در طی این یکسال درجا زدم و عقب ماندم و ندایی از درونم به من گفت حورا بلند شو این اتفاقایی که داره برات رقم میخوره چیزی نیست که تو میخوای، تو که میدونی تو که درک کردی که همه چیز با حس و حال و درخواستهای خودت به وجود میاد، پاشو حرکت کن، از صفر شروع کن و حالا که خدا سایت استاد و فایلهای ۱۲ قدم را برات گذاشته شروع کن، تو فقط خودت میتونی زندگی رویایی خودت رو بسازی و میتونی فقط کافیه بخوای تو که آل رِدی به خدا خیلی نزدیکی و همه بهت میگن و این شد که من با خودم و خدای خوبم، خداب ثروت و خلق کنندهی خوبیهام عهد بستم که بهترین ورژن حورا رو بسازم و زندگی فوق رویایی خودم را با دستای خودم با هوش و فدرت و زکاوتی که خداوند بهم داده بسازم،
استاد و مریم عزیزم دستانی از سوی خداوند ممنونم که زبان خدای مهربانم هستید تا من راه درست به رویا رسیدنم را طی کنم تک به تک فایلهاتون هرروزی که گوش میدم دونه به دونهی جملاتش درس تازه و تلنگری هستن برای پیشرفتم
ممنونم
در پناه خدای مهربانم همیشه شاد، سلامت و ثروتمند باشید
سلام به استاد عزیزم خداروشکر من امروز باز هم متعهدانه سفر روز پنجم رو شروع کردم و ایده امروزه ام که باید تغییرش بدم و نشانه های خداوند دارن از همه جا داره گوش زد میکنه بهم متعال کردن وزنم به وزن ایده الم هست و تناسب اندامم هست چون خیلی وزنم رفته بالا ۱۵ کیلو باید کم کنم واین تصمیم رو قبلا گرفتم و وزنمو رسوندم به اون چیزی که دلم خواست ولی دیگه ورزش و رژیممو ول کردم و الان دیگه واقعا دیگه اندامم داره خیلی زشت میشه به نظر خودم انگیزه ام کم رنگ شده باید به خودم انگیزه بدم😊 و یه چیز دیگه هم هست از نظر مالی باید به پیشرفتم ادامه بدم از لحاط مالی هم براتون بگم که ایده بازاریابی شبکه ای اومد برام و من بدون درنگی انجامش دادم و همه فقط میگفتن تو نمیتونی به درد نمیخوره از اشنا تا غریبه ولی من گفتم نه ادامه دادم و من تجربه هام تو این کار خیلی خیلی زیاد شد تکامل رو خیلی تو این کار یاد گرفتم چون من رورای اول چیزی از تکامل نمیدونستم قدمامو میخواستم زود بردارم و به خودم فشار میاوردم وکم کم و خداروشکر پول خوبی هم میساختم ولی به خودم گفتم تو علاقت تو این شعل نیست و این ادامه دار نیست و یه مدتی هست خداروشکر دارم تو خونم از هنرهایی که دارم دارم پول میسازم مثل ایده ترشی انواع ترشی درست میکنم میفروشم بدون اینکه ازش چیزی میدونستم گفتم خدایا من هیچی نمیدونم تو میدونی تو به من بگو و چقدر تو این شعل بزرگ شدم ایمانم قویتر شده باورهام قویتر شد که من تو این شهر کوچیک تو خونه خودم و با سرمایه اندک تونستم این همه پول بسازم و الان هم ایده آش فروشی رو میخوام اجرا کنم باز هم هیچی ازش نمیدونم ولی میدونم چقدر توش تجربه هام زیاد میشه بزرگتر میشم ایمانم بیشتر میشه به قول شما استاد فقط باید بری توی دل کار خودش بهت میگه همه چیز جور میشه و امروز به امید خدا ورزشم رو شروع میکنم روزی یه ساعت پیاده روی تند رو و رقص که چقدر به تناسب اندامم کمک میکنه هم انرزی و اعتماد به نفسم رو میبره بالا توکل به خدای مهربان
بنام خدا
روز پنجم سفرنامه دور دوم
این فایل دقیییقا امروز برای من گفته و اماده شده خط به خطشو که میخوندم اوضاع و احوال این روزای منو بازگو میکرد.
من نیاز به تغییر دارم. در روابطم و کسب و کارم…نشانه هارو کم و بیش میبینم ، اما بخاطر ترس ها و کم ایمانی که دارم مانع از حرکتم شده و این فایل امروز باعث شد یک تلنگر بخورم و یه تکون اساسی به خودم بدم . جهان بیشترین پاداش هارو به ادمایی میده که در جهت گسترش و رشد جهان حرکت میکنند نه کسانیکه مدتهاس یکجا مانده اند و در حالت گندیده شدن هستند.
همیشه باید حرکت کرد و مثل آب روان بود. این روزها بخاطر افکاربیماری زایی که داشتم ، از ادمای اطرافم خیییلی فاصله گرفتم و فکر میکردم این کار درسته!! اما حالامیبینم که اشتباه بوده چون نشانه ها رو دریافت کردم وسعی میکنم در جهت بهبود روابطم تلاش کنم و دست به عمل بشم نه که فقط حرف بزنم.
در زمینه کاری هم مدتهاست از نقطه امنم فراتر نرفتم به بهانه های مختلف…. واین کار شیطان ذهنه هر بار با طرق مختلف ما رو از مسیر راست و درست منحرف میکنه…. از چپ و راست وارد میشه و ما باید همممه جوره حواسمون بهش باشه😉
از این به بعد باید بیشتر به نشانه ها توجه کنم اونا مستقیما با قلب ما حرف میزنن و راه درست و نشون میدن. نشونه از طرف خداس که به ما گفته میشه فالهمها فجورها و تقواها……..خداوند خیر وشر و به ما گفته و میگه فقط کافیه که ما بخوایم و اراده کنیم.
سلام عزیزان
سفر روز پنجم
زندگیم خیلی بالا و پایین داشته چون هیچوقت خودآگاه عمل نکردم خیلی شغل هم عوض کردم آخرش فهمیدم که به آشپزی علاقه دارم و اما اشتباهی که کردم این بود همزمان تمرکزم روی شغلی که در آن بودم هم بود خلاصه بعد از چند سال فراز و نشیب الان با آشنا شدن با سایت و استاد عزیزم دیگه تصمیم گرفتم تمرکزم روی علاقه ام باشه و با شرایطی که دارم تونستم وارد کانال یوتیوب بشم و کانال آشپزی بزنم و اولین فیلم آشپزیم رو دیروز گذاشتم البته دوربین گوشیم خیلی بی کیفیت هست اما چون استاد گفتن با چیزی که دارید و شرایطی که دارید شروع کنید ، دلیل اینکه تا الان هم شروع نکردم این بود که همش یه بهانه داشتم اولش گفتم خونه ای که هستم شرایطشو نداره بعد که خونه ام رو عوض کردم و یه خونه بزرگ گرفتیم و با کابینت و اوپن سفید باز شروع نکردم در صورتی وقتی تو خونه کوچیک بودم میگفتم اگه خونه ام بزرگتر باشه با کابینت های سفید و آشپزخونه بزرگ چکارا میکنم ، بلانسبت شما هیچ غلطی نکردم بعد بهانه گوشی رو آوردم بعد گفتم باید برم وسایل آشپزی بخرم آخرش دیدم همش چرت و پرته و با گوش کردن به صحبت های استاد فهمیدم تا الان خیلی اشتباه کردم باید امید و توکلم به خدایم باشه و شروع کنم با هر چی که هستم و خداروشکر شروع کردم به قول استاد بعد از اینکه قدمم رو برداشت قدم ها یکی یکی بهم گفته میشه خداوند هدایتم میکنه ، صبح که از خواب بیدار میشم سعی میکنم خودآگاه عمل کنم و تا شب حواسم به افکارم هست نمیگم عالی عمل میکنم اما سعیم رو میکنم چون به قول استاد چاره ی دیگه ای ندارم باید ورودیهام رو کنترل کنم البته به خودم هم سخت نمیگیرم، اگه اتفاق به ظاهر بدی هم افتاد سعی میکنم توجه نکنم و تمرکزم رو بذارم روی تکرار باورهایی که با صدای خودم ضبط کردم و خداوند هدایتم میکنه به حال خوب 🤗🤗😍😍😍
خدایا شکرگزارم برای وجود استاد عزیزم و مریم عزیزم و این سایت گرانبها😍😍😍😍
بنام خدای مهربان
تغییر شخصیت جسارت میخواهد ، چه عبارت تاثیر گذاری
باسلام و ادب خدمت استاد عباسمنش عزیز، خانم مریم شایسته، شما دوستان بسیار خوب و ارزشمندم
معمولا من همیشه سعی میکنم هر مطلب ارزشمندی که دوست دارم درکش کنم و ازش تجربه ای کسب کنم را ، بدقت بخونم و یا چراغ راه آینده قرارش بدم ، یا ببینم با گذشته من چه ارتباطی پیدا میکند
از انجایی که به نوشتن علاقمندم ، در تمام نوشته هام مطالب مربوطه به سرگذشت یا تجربیات و یا دلمشغولی های خودم ارتباط داشته باشد
و هر گاه کامنتی در سایت میزارم بنحوی در ارتباط با تجربیات خودم هست
اما پاسخ به این فایل و صحبت های ارزشمند استاد عباسمنش عزیز
روز پنجم
برگی دیگر از روزشمار تحول زندگی من
( تغییر شخصیت جسارت میخواهد )
مرسی ، هزاران درود استاد عزیز ، عجب تشری به کسانی که میخواهند تغییر کنند ،و از ترسهاشون بگذرن ،
واقعا من را تکون داد این حرف شما ، تا کی باید امروز و فردا کرد ، نمیدونم گاهی من خییییییلللللییی بسختی حرکت میکنم بهانه های زیادی برای موندن دارم خصوصا در این چند سال پیش
اما اگر بخواهم به گذشته از حدود ۳۰ سال پیش که وارد بازار کسب و کار شدم مروری داشته باشم ، هیچ کسی را سراغ بانداره من جسارت حرکت و تغییر بموقع شغل خودش را داشته باشد ، هر چند بعضی تغییراتم باعث شکست بوده ولی از یه نظر شجاعت خودم را بخاطر تصمیمی که گرفته بودم تحسین میکنم ،
من امروز که آگاهی بسیار بیشتری نسبت به تغییر دارم میدونم که در گذشته هر بار فقط ندای درونم را میشنیدم و تصمیم میکرفتم و بمحضی که تصمیمم قطعی میشد بلادرنگ عمل مبکردم اینجا به چندین مورد از انها بطور مختصر اشاره میکنم که هم یادآوری برای خودم باشه هم ممکن به بعضی از دوستان انگیزه بدهد و البته تجرببات بسیار خوبی در بعضی ازتغییراتی که در هر یک از تجارتهایم میدادم کسب میکردم و هنوز میتوانم بعتوان مرجع به انها رجوع کنم و از درون قویتر بشوم
یادم هست سال ۱۳۵۹ که دیپلم گرفتم ، خیلی از همکلاسیهایم میرفتتد در ارتش ، سپاه ، یا معلم میشدن ، من به ادامه تحصیل خیلی علاقمند بودم اما دانشگاه ها بخاطر تغییر حکومت تعطیل شده بودند ، من هم برای دانشکده افسری ژاندارمری قبول شدم ، هم برای تربیت معلم، ولی از درونم هیچ احساس خوبی راجع به استخدام اداری نداشتم ، در صورتیکه که در اون زمان تمام مردم الویت اولشون این بود فرزنداتشان استخدام بشن و حقوق ماهیانه داشته باشند ،
اما من هیچ علاقه ای نداشتم و رفتم سربازی، چون شغل آزاد را دوست داشتم
بعد از سربازی همون روز اول رفتم بوتیک مرحوم پدرم و مشغول بکار شدم ، ۶ ماه بعد رستوران داری را شروع کردم و بدون تجربه شدم مدیر رستوران بین راهی ، ۱۴ ماه بعد وارد تجارت شدم با یه عالمه شور و شوق خیلی سریع موفقیت های زیادی بدست اوردم ، دفتر تجارتم را ایجاد کردم، کارت بازرگانی گرفتم ،
ابتدا با صادرات محصولات کشاورزی مثل خرما و پسته و نخود و شروع کردم ، کمی بعد به واردات لوارم خودرو وارد شدم ، مواد غذایی ، لوازم ساختمانی، لوله آب و گاز و اتصالات،
و همینطور مرتب براساس نیازهای بازار تغیبر شغل میدادم
اونروزا هر کسی برای خودش فقط یک حرفه داشت و این فرهنگ آبا و اجدادی تجار جنوب کشور بود ، و اگر کسی تغییر شغل میداد همه متجب میشدند و میگفتن این شاخه به اون شاخه نکن
ولی من بدون دغدغه و خیلی راحت هر زمان تغیبرات لازم را میدادم ،البته جوانی ، علاقه و انگیزه هم چاشنی کار بود
بعد از ۴ یا ۵ سال شروع به تجارت در اثر بی احتیاطی دچار ورشکستگی شدم ، رفتم دبی ، یه روز بدعوت یک دوستی باتفاق رفتیم راس الخیمه ، کنار اسکله دیدم قایق ها از ایران گوسفند میارن ، هر قایقی ۵ الی ۱۰ راس گوسفند
همبن صحنه برای منی که با هوشیاری کامل دنبال راهکاری برای برون رفت از مشکلاتم بودم شد یک تجارت جدید
سزیع اومدم تهران از اون روز یک سال تمام هر روز میرفتم وزارت جهادسازندگی و بازرگانی و معاونت امور دام ، برای اولین بار در تاریخ ایران مجوز صادرات دام زنده گرفتم ، و شدم اولین وبزرگترین تاجر صادرات دام زنده از ایران به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس
از بندر دمام عربستان سعودی تا عمان ، هر روز نرخ دام زنده را در این کشورها من تعیین میکردم مثل بورس لندن ، بمدت ۲/۵ سال بیش از ۲ میلیون راس دام زنده صادر کردم ضمن اینکه درامد بسیار عالی داشتم همین شغل موجب شد اعتبار و اشتهار زیادی کسب کنم در داخل و در خارج از کشور،
همینکه بقول استاد دست زیاد شد و احتمال کسادی بازار بود تغییر شغل دادم
تونستم با رایزنی و پیگیری حقوق مرزنشینان کشور سهمیه مبادلات مرزی انها را احیا کنم و هم خودم بعنوان مدیر عامل اتحادیه یکی از استانهای مرزی که تجارت و صادرات و واردات میکردم درامد و منافع خوبی کسب کنم هم موجب رونق و ایجاد درامد برای مردم ساکن در مناطق مرزی باشم و هم با سکونت مرزنشبنان امنیت مرزهای کشور بیشتر بشود
و……… از این تغیبرات در روند زندگی و کسب کارم بسبار زیاد است و همینطور تجربیات بسیار بسیار عالی و ارزشمندی که از هر تغییری میدادم و همه انها باعث شد من در تمام حوزه های کاربم یک شخصیت صاحب سبک و مقتدر و تعیین کننده در کسب و کار خودم و همکارانم باشم
و بعنوان آخرین تجربه در این مجال کم ، که شاید باورش برای همه سخت باشد با حداقل ۱۵ سال تجربه تجارت های متعدد بکلی از تجارت به بسمت بازارهای مالی و بانکی شیفت دادم
فقط برای خودم قابل باور بود ، و در این بازار جدید شغلی اونهم در بین الملل در مدت زمان خیلی کوتاهی مسلط شدم و دو تا بانک خصوصی خریدم ،
جالب هیچ ترسی نداشتم و با قدرت و جسارت تمام تغییرات را به سادگی انجام میدادم
و الان که اگاهانه با صحبت های استاد عباسمنش گذشته را بررسی می کنم میدانم فقط هدایت خداوند و گوش دادن به ندای درون باعث این همه تغییر و تحولات فارغ ازموفقیت یا شکست من انجام داده ام
خیلی ها بمن میگفتن تو خیلی شجاعتت زیاده و ریسک میکنی ، ولی من اصلا معنای حرفشون را نمیفهمیدم ، چون اونا میترسیدن و خق داشتن که رفتار و تصمیمات من براشون عجیب و غریب باشد
و بتجربه فهیمدم شجاعت در تصمیم گیری و جسارت در تغییر و قدم گذاشتن در ناشناخته ها باعث تحولات بسیار بزرگ و ژرف در زندگی ما انسانها میشود
و شاید مصداق جالب پرسش فرشته گان از بندگان که در زمین چگونه بودی ، و در پاسخ میگویند مردمانی فقیر و مظلوم بودیم
اینکه نترسیم و حرکت کنیم ، نمونیم تا ببینیم بعد باور کنیم باور کنیم تا ببینیم
این وعده خداوند است که از تو حرکت از من برکت
خدایا شکرت که امروز آگاهانه میتوانم با آموزش های الهی استاد عباسمنش تصمیم بگیرم و تغییر کنم
استاد عباسمنش عزیز از تو صمیمانه سپاسگزارم که بمن آموختی جسارت داشته باشم الان آگاهانه اقدام کنم
برای همه شما همراهان هم فرکانسی ام بهترین ها را در پرتو آگاهی از خداوند متعال خواهانم .
با سلام به استاد عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی در مورد موضوع این فایل تاثیر گذار که تغییر در شخصیت است ،باید بگویم که به لطف خداوند از روز اشنایی من با فایلهای انگیزشی و رایگان استاد چنان تغییری در وجود من ایجاد شد که همه ی چیزهای خوب رو به سمت خود جذب میکردم و حتی همزمانی و هم مکانی های عالی برای من پیش می امد که همه چیز عالی برایم پیش می رفت و هر روز با استواری و تلاش با اموزشهای استاد و با به کارگیری انها از لحاظ موقعیت اجتماعی و پیشرفت در کارم با وجود مشکلات ،اما باتوجه به نکات مثبت پیش می رفتم و رشد می کردم و خدا را هزاران مرتبه شکر و سپاس دوباره با این دوره ی جدید روز شما تحول زندگی من، که احساس مرا دوباره نسبت به خودم،ارزشهایم و زندگیم دگرگون کرد، با موفقیتهای جدید و عالی در بازار فروش و امدن مشتری به اشکال مختلف به صورتهای معجزه اسا که نتیجه ی تغییر در نگاهم به خودم و احساس خود ارزشی و دوست داشتن خود و زندگیم بود روبرو کرده است و واقعا از همان لحظات اول تغییر را به صورت کاملا ملموس در زندگیمان (خود ،همسر و فرزندانم که همگی این دوره را شروع کرده اند) احساس کردیم هر چند هنوز خیلی جای کار داریم ،اما خداوند را سپاسگزارم که همه ی ما به لطف درگاهش با استاد عباسمنش عزیز و اگاهیهای نابش اشنا و هر روز به سمت موفقیت بیشتر، با ایجاد تغییر در افکار و باورهایمان وایجاد شخصیتی جدید و تلاش هر لحظه ای برای داشتن ایمان و توکل و حرکت و عمل قدم برمی داریم .
از خداوند از صمیم قلب میخواهم که ما را در این راه ثابت قدم و استوار دارد .
سلام خدمت همه دوستان نازنینم
برگی دیگر از سفرنامه 1400/09/27
استاد عزیزم بینهایت سپاسگزارم
بانوی مهربان و زیبا بینهایت سپاسگزارم بینهایت
مرسی که هستین
خدایا شکرت از این اگاهی هایی که این روزها خیلی جدی تر متمرکز شدم و دارم قدم به قدم پیش میرم
دارم نرم نرم تغییر میکنم
خب از خودم یه کم بگم راجع به موضوع که تغیییییییییییییییر هست
من از تغییر میترسیدم از اینکه مثلا جایی که الان دارم کار میکنم و از شرایطش ناراضی هستم میترسیدم تغییر کنم و برم شرکت دیگه …..
ایمان به خودم نداشتم
اصلن اون موقع ها خبر نداشتم از ایمان و ترس و ایمان به خدا و هدایت و هزار تا موضوع دیگه که توی این سایت خیلی زیبا راجع بهش گفتن استادمون
…….. در واقع راه رو بهم داره نشون میده – استاد دستت رو میبوسم و سپاسگزارتم ……..
من در واقع تحمل کردم تحمل و نتیجه رو از زمانی متوجه شدم که با سایت استاد اشنا شدم و اگاه ترم کرد به زندگی به تغییر
خدا رو هزار مرتبه شکر که هر روز دارم تغییرات رو میبینم
من قبلا کامنت نمیذاشتم توی سایت ولی شکر خدا به این سفرنامه هدایت شدم و شروع کردم این مسیر ادامه دادن و هر روز کامنت گذاشتن
و از اینکه همین تغییر در من به وجود اومد که کامنت بذارم و تغییرات اینده خودمو ببینم خوشحالم خوشحال و شکر میکنم خدای مهربونم
از خدا میخوام توی این مسیر مث الان که محکم هستم و دارم جلو میرم تا ته تهش منو هدایت کنه و میدونم که این اتفاق می افته – من به خدای خودم دارم ایمان میارم – من این روزها خیلی سپاسگزارترم – خیلی شادترم
همیشه این سوال توی ذهنم بود که چرا ما ایرانی ها (منظورم درصد بیشتر هست )خیلی دیر تغییر میکنیم خیلی دیر میشه که متوجه بشیم چی به چی هست- خیلی باید سنمون بره بالا و هیچ تغییری ایجاد نمیکنیم و فقط حسرت میخوریم یا فقط فکر میکنیم فکر بدون عمل
و میگفتم خدایا خارجی ها خیلی خوبنا – مثلا طرف پسر یا دختر توی سن 25 سالگی دیگه بار وبندیل خودش بسته – زندگیش جمع کرده – به موفقیت رسیده و………….
چرا من نباید تغییر کنم – حسرت میخوردم از اینکه زندگی پوچ و بی هدفی دارم
من همیشه دنبال بهتر شدن بودم همیشه ولی راهش بلد نبودم مسیر بلد نبودم
و خدا رو صد هزار مرتبه شکر که با این سایت اشنا شدم و داره مسیر واقعی نشونم میده
من شرایطی که داشتم دوسش نداشتم – میدونستم اینجور نباید باشه زندگی
من خواستم که تغییر بدم خودمو – شخصیتمو – رفتارمو – ایندمو از زمانی که دیگه با خودم عهد بستم تاریخش میشه 22 اذر سال400 خیلی نسبت به تغییر متعهد ترم – جدی ترم
مسیح
یکسری نشونه ها رو میدیدم ولی تغییر نمیکردم چون به توانایی خودم اعتماد نداشتم چون ایمان نداشتم به خدای مهربونم چون اعتماد به نفس و عزت نفس پایینی داشتم
من از جهان خیلی سیلی خوردم ولی بازم تغییر نکردم – من تحمل میکردم – میگفتم صبر داشته باش درست میشه ولی واقعن درست نشدن –
من از قانون ممنونم که انسانهایی سر راهم میذاشت که پاپیچ من میشدن یا میخواستن یه جوری من رو اذیت کنن با کاراشون –
به قول استاد همین اتفاقات به ظاهر ناقشنگ باید باعث پیشرفت من بشه
و میشود
من ضررهای تغییر نکردن با تمام وجودم درک کردم و میفهمم که حقیرتر کوچکتر شدم
درک کردم که ضعیفتر شدم
بغض کردم
محدود شدم
عزت نفسم گرفته شد – اعتماد به نفسم خاموش شد
و الان برا تغییر همه اینا نیاز به جهاد اکبر دارم –
نیاز دارم قدم های اول که همین سفرنامه زیبا هست رو محکم تر بردارم
خدا رو شکر میکنم که این روزها دارم قوی تر میشم
خدا رو شکر میکنم که دارم تغییر میکنم نه با حرف بلکه در عمل – نرم نرم
سپاسگزارم – شاد و سالم باشد
استادعزیزم عاشقتونم
مهربان بانو شایسته خانوم عزیزم عاشقتونم
به نام خدای یکتا ومهربان که جهان هستی را بر پایه قوانین بی نظیرش به ما هدیه داد ، 😍
برگه پنجم از سفر نامه« تغییر شخصیت جرات میخواد »
الله هدایتگرم را سپاسگزارم که بعد از آگاهی های ناب سایت ، به این سفرنامه زیبا هدایت شدم که به قوانین جهان هستی توجه بیشتر کنم و در مدار دریافت بهترین آموزه ها قرار بگیرم و شخصیت ام را به سمت بهبود بیشتر تغییر دهم ، با کار کردن روی خودم هرروز احساس خوب و فرکانس بهتری داشته باشم ، چقدر خوشحالم از بودن در این سایت ، ۷ ماه است که بیشتر اوقات از روزها و شبهایم دارم روی خودم کار میکنم فایلهای بی نظیر و کامنت های دوستان و بخش عقل کل و زندگی در بهشت ، سفر به دور آمریکا ….بیشترین توجه من در طول روز است .
دارم بیشتر روی توحید و یکتاپرستی و عزت نفس ام کار میکنم ، امیدوارم زودتر بتونم با نتایج بی نظیرم محصولات بیشتری خریداری کنم و نتایج بهتری در روابط ام و ثروت بدست آورم .
الله یکتا را هزاران مرتبه شاکرم در این مسیر من را همراهی میکند و از استاد عزیزم و مریم بانوی دوست داشتنی سپاسگزارم.
سلام خدمت دوستای عزیزم
امروز روز پنجم سفر هستم وهمچنان مشتاق
من یه عادتی دارم که وقتی یه عده دارن حرف میزنن و ازم نظر میخوان منم نظر میدم همیشه هم غیبت و قضاوت و اینکه چرا فلانی اینکارو کرد و از این حرفاست و من هم نظر میدم ولی از امروز به خودم قول میدم نظر ندم چون به من مربوط نیست من فقط راجع به خودم میخوام نظر بدم نمیخوام راجع به کارای دیگران که من جای اونا نیستم نظری بدم
من میخوام حرفای مفید بزنم و نظرای مفید بدم کلا میخوام طبق قانون عمل کنم و این یکی از ضعف های شخصیت من هست که میخوام تغییرش بدم
به امید خدا🤩