https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-26 03:55:022022-12-12 06:54:43تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
710نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اینکه ما قدرت رو به عوامل بیرونی میدیم طبق اموزه های شما و کلام خدا تو قران شرک محسوب میشه
شرک یک فرکانس
من زمانی که شما از کلمه فرکانس استفاد میکردید
خیلی برام مفهوم نبود فرکانس یعنی چی
روی این مفهوم بیشتر تحقیق کردم
متوجه شدم زبان مغز فکر ، و زبان بدن احساس
وقتی فکری زباد تکرارمیشه اون فکر وارد مغز احساسی یا مغز لیمبیک میشه و مغز احساسی از طریق انتشار هورمون مربوط به اون فکر بدن رو متوجه اون فکر مبکنه وبدن با احساسش میگه من فکر رو گرفتم
احساس یک فرکانس و فرکانس حاوی اطلاعات که اون فکر رو به کائنات ارسال میکنه
پس فکر و احساس ما میشه فرکانس
و از انجا که زبان کائنات احساس ما میشه
ما هر احساسی که داریم کائنات طبق همون دار اتفاقات و شرایط و موقعیت ها رو برامون ایجاد میکنه
حالا بدنی که معتاد فرکانس شرکه هر چقدر اون ادم بخواد به صورت ذهنی از اون عادت یا شرک خارج بشه بدنش اجازه نمیده
مخصوصا برای کسایی که سن شون از 35 به بالا باشه
من خودم بدنم معتاد هورمون شرک چون اون احساس تو من از بس تکرار شد بدنم همش دنبال تجربه اون هورمون، بدن من معتاد اون هورمون و حتی اگه من نخوام افکار شرک الود داشته باشم بدن به مغز پیام میده که هورمون منو برسون
ومغز با تولید فکر و وا نتخاب افکاری اون هورمون رو به بدن منتقل میکنه که میشه فرکانس من بدون اینکه من کنترلی به صورت خوداگاه داشته باشم
ذهن پنج درصدی در برابر مغز و بدن هیچ قدرتی ندار چون بدن خودش ذهن ناخوداگاه
مگر اینکه اون فکر تو بدن احساس بشه تا اون فکر تو مغز غنی بشه وبدن همیشه در برابر فکر جدید مقاومت میکنه
من بارها این فکر شنیدیم به طرق مختلف و تکرارش باعث شد احساش کنم و احساسش باعث شد تجربه ش کنم و تجربه اش مغز نسبت به اون فکر قوی تر و غنی تر کرد و من تو یک سیکل فکر و احساس گیر افتادم بدون اینکه بخوام به اون فکر معتاد شدم
و الان از طریق اموزش های شما متوجه این مفهوم شدم
که ای بابا قدرت دست خودمون و این فکر شرکه
و شرک فرکانسی که ما رو از سعادت و خوشبختی دور میکنه میخواهیم این فکر رو باور سازی کنم
ولی بدنی که معتاد اون فکره به این راحتی نمیذار تغیبرش بدی بخاطر اینکه 99 در صد افکار من ناخوداگاه و من به ندرت میتونم تو افکارم خوداگاه باشم
برای تغییر باور اگر بخواهیم با فکر سراغش بریم
فکر یک جرقه اس قدرتی ندار
و اکر بخواهیم با تکرار کردن یک فکر جدید فکر شرک الود رو از بین ببریم زمان زیادی لازمه نیاز به تکرار مدام دار
ایگو رو نمیشه با ایگو تغییرش بدی
چه راهی برای این موضوع دارید ؟
واقعا از نظر ذهنی من این مفهوم رو قبول دارم که قدرت دادن به عوامل ببرونی منو از سعادت و ارامش دور میکنه
ولی اینکه مغزم دنبال این موصوع و بدنم معتاد این فکره
خدایاشکرت یک روز زیبای دیگر را به من هدیه دادی تا فرصتی باشد که با تمرکز آگاهانه روی خودم و عملکردهایم و دیدن زیبایی های اطرافم با شکرگزاری و حس و حال عالی روزم را پربار کنم ،در دفتر ستاره قطبی ام بنویسم و از هر آنچه که دارم وندارم سپاسگزارت باشم و با خواندن صفحه ای از قرآن کریم ات در سهم امروزم ،وجودم را با کلامت نورانی کنم تا هر لحظه با قلبی باز هدایت هایت را بافهم ودرک بهتری پذیرا باشم ،الهی آمین.
توجه به عوامل بیرونی شبیه این است که خانه و سرپناه داشته باشی با کلی امکانات اما در حیاط زندگی کنی و مدام هم گله وشکایت کنی چرا هوا گرمه ،چرا سرده وای چرا من ،چرا و مدام فحش و بدوبیراه به همه دنیا و دقیقا در گذشته همین طور رفتار کردیم انگشت اشاره سمت زمین و زمان و همیشه هم طلبکار و ما یک عمر در حیاط زندگی کردیم ، در بیرون از خودمان
واقعا خداروشکر می کنم که این مسیر درس هایی به من می دهد که هرروز با توجه بیشتری روی خودم و توانایی هایی که دارم و خداوند به من ارزانی داشته تمرکز کنم و چقدر توانسته ام به سهم خودم رشد شخصیتی ام را بهبود ببخشم .
وقتی با خودم و جهانم در صلح هستم ،وقتی آلبوم زندگی ام را ورق می زنم و آگاهانه به روزهایی که گذشت ،می اندیشم و کسی را مقصر و موثر نمی دانم و تنها با ایمان وتوکل و سعی در عمل به قوانین زیبای جهان هرروز قدمی به جلو برمی دارم
وجودم از آرامش وعشق و شکرگزاری لبریز می شود یه جورایی وجدانم راحت است که من سمت خودم را آگاهانه انجام داده و بدون ذره ای عجله و نگرانی منتظر معجزات خداوند می نشینم و این انتظار قشنگ ترین اتفاق زندگیم است چون هر لحظه سعی می کنم بیشتر روی رفتار،گفتاروعملکردهایم در هر شرایطی تمرکز بیشتری بگذارم و وقتی خیالم از جانب خودم راحت است، هرچه که خیرو صلاحم باشد خداوند برایم رقم می زند و این زیباست چون در این مسیر بهشتی هرچه که خداوند بدهد ارزش دارد وگرنه در گذشته که تقریبا من همه چیز داشتم اما به سادگی از کنارشان می گذشتم امروز بابت هرچه که دارم از وجودم تا سر سوزنی داشته های مادی که همه را امانت می دانم هرروز از خداوند تشکر و قدردانی کرده و اشک شوقم جاری از این همه لطف،خیروبرکت و فراوانی در زندگیم
برای من فراوانی یعنی وجود عزیزدلم به لطف خداوند کنارم
بودنم و ادامه دادن با عشق در این مسیر
کسب و کارمان و سلامتی مصطفی جان برای قدرت کارکردنی که خداوند به او عطا کرده و مبلغی که صبح به صبح درحسابم واریز می شود وبابت ریال به ریالش شکرگزارهستم چون خزانه زندگیم به خزانه خداوند وصل است و او می داند و تشخیص می دهد چه مبلغی واریز شود
حال عالیم و آرامشی که در تاروپودم نهادینه شده
خواب آرامم و بیداریِ هرروزم با احساس عالی
آزادی زمانی عالی که در این مدت توانسته ام روی بهبودیم سرمایه گذاری کنم و نتایج هم که خداروشکر بی نظیر
همین چند دقیقه پیش هم رفتم حیاط و دیدن باغچه خوشگل و واااای زیبایی گلها و درختان و کبوترها وگنجشک هایی که براشون غذا می ریزم و میان میخورن چقدر هم تپلی شدند، نگم براتون تمام وجودم غرق در احساس خوشبختی عالی تری شد و مصطفی جان هم داشت آب باغچه رو میداد و عطر بوی خاک خیس شده انرژی من شد هزاربرابر که نزدیکه پرتاب بشم فضا ،
خدایاشکرت واقعا در بهشت زندگی می کنم ممنونم که این بهشت رو هدیه داده ای .
چقدر زندگی رو راحت گرفته ایم و به زیباترین شکل ممکن هم ، همه چیز عالی و شگفت انگیز به پیش می رود .
بنابرین همه چیز بستگی به نحوه نگاه من دارد زیبا می بینم با چشم دلم و لبریز می شوم از حس ناب شکرگزاری و خداوند هم به زیبایی معجزه می کند.
بهترین حال جهان رادارم…..
در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، دوستتون دارم.
خداروشکر میکنم که امروز از خواب بیدار شدم . امروز چشمانم باز شد و تونستم زندگی کنم . خدایا شکرت برای سفری که 122 روز در ان هستم و هر روز دارم بهتر میشم بهتر میفهمم و بهتر انجام میدهم خدایا شکرت برای این سایت عالی این فایلهای عالی و بسیار ارزشمند و طلایی که من دریافت میکنم .
خدایاشکرت برای خبر های خوبی که دریافت میکنم . خدایا شکرت که من رو بزرگتر و عزت ام رو بیشتر کردی و نام من رو نیک قراردادی خدایا شکرت برای کلام نیک که اجازه میدی من به زبانم جاری کنم . خدایا شکرت خدایا شکرت
استاد عزیزم ازت متشکرم هزار بار . شما هر روز با فایلهاتون واقعا جهت میدید به ذهن من و من رو به سمت بهتر شدن پیش میبرید .
دیروز یک دوستی یک مشکلی داشت ، ازم کمک خواست من کمی بهش صحبت کردم در مورد همین موضوع فایل که توجه ات رو تغییر بده بر انچه نمیتونی تغییر بدی تمرکز نکن و بجاش به چیزی که میتونی عوض کنی توجه کن .
فایل روز 121 که دیروز بود دقیقا حرفایی بود که انگار با هردوی ما داشتید صحبت میکردید . خلاصه گوش داده بود و روش تاثیر گذاشته بود . خیلی استقلالی هم بود و دیروز استقلال هم یه برد ارزشمند داشت که خیلی بخاطرش شاد شده بود در حدی که مشکل بسیار بزرگی که تو ذهنش فکر میکرد بسیار بزرگه البته رو فراموش کرده بود امروز باهاش صحبت کردم از دیروز خیلی بهتر بود و باز در مورد فایلهای شما حرف زدیم و جالب اینجاست که فایل امروز هم دقیقا با هردوی ما بودید انگار و براش این فایل شمارو فرستادم . چون خیلی استقلالی ام هست توحید عملی 2 رو هم ارسال کردم …
استاد خداروشکر میکنم که با شما اشنا هستم و دانشجوی استادی مثل شما هستم . از خودم متشکرم که جویای حقیقت و بهتر شدن بودم و بهتر شدن رو دنبال کردم تا با این سایت عالی اشنا شدم .
این روز ها خیلی لطیف شدم و وقتی به خدا فکر میکنم گریه ام میگیره . یه حس خاص یه احساس عالی دارم شبا با سپاسگزاری میخوابم روزها با سپاسگزاری بیدار میشم …
خدارو میبینم کنارم با منه همه جا هست پیش منه خدا همه چیزه همه چیز … خداروشکر میکنم برای ای سایت عالی برای اشنایی ام با شما برای هدایت هاش برای اگاهی هاش برای دستانم که دارم مینویسم برای چشمانم برای گوشهایی که داره این موزیک زیبای عربی رو گوش میده و همزمان داره مینویسه از عشقش که خداست .
خدا عشق واقعیه حقیقت مطلق تنها نیروی برتر تنها وجود تنها چیزی که هست خداست … فقط یک هست . یکی هست و هیچ نیست جز او … او تنها وجود عالم است او وهاب است او هدایتگر است او بزرگ است او خالق است او حامی است اون صاحب همه است مالک همه است هدایتمون میکنه …
خدایا خدایا تنها و تنها و تنها تورو میپرستیم و تنها تنها از تو یاری میجوییم ای خدای بزرگ و مهربان و بخشنده ی وهاب ای رب ای رب مارو به راهه راست به راه ثروتها و نعمتهایت هدایت کن و از فضل خودت ای قادر مطلق مارو بی نیاز بگردان و مارو دولت و ثروت و نعمت بیکران و روز افزون بده که تنها تو مالک تمام جهانی ای رب …
الهی شکرت برای همه چیز برای این زندگی عالی که دارم . خدایا شکرت که زندگیم هر روز از هر جهت بهتر و بهتر میشود .
مثل همیشه خداروشکر میکنم بابت وجود چنین انسان هایی که باعث رشد، پیشرفت و آگاهی بیشتر ما میشه
من خودم به عنوان دانش آموز توی حوضه ی کنکور و امتحان نهایی خیلی با این هرج مرج ها دست پنجه نرم میکنم و کار سخته که بشه توی این حجم از خبر های منفی و اطرافیانم، بتونم مسیر درست رو انتخاب کنم
همکلاسی هام و معلم ها و…همه گی نسبت به آموزش پروش شاکی هستن و اعتراض دارن، منم نمیتونم بگم راضی هستم ولی خب به قول استاد وقتی نمیتونم شرایط رو عوض کنم باید خودم رو تغییر بدم. مطمئنا کسانی موفق میشن در کنکور که بتونن توی این شرایط ، از عموم دانش آموزا متفاوت عمل کنن. همین فکر کردن در مورد این موضوع خیلی انرژی و تمرکز آدم رو میگیره. خود من به شخصه خب تحت تاثیر این محیط قرار میگریم چون ورودی های منفی خیلی خیلی بیشتر از ورودی های مثبت هست و دارم تلاش میکنم که مثل بقیه فکر نکنم تا مثل بقیه هم نتیجه نگیرم، ولی خب گاها که منم شرایط رو انداختم تقصیر آموزش پرورش و نشستم غر زدم تنها چیزی که دست گیرم شده اعصاب خوردی، غم و تلف شدن انرژیم بوده و بعد خودم باز پشیمون شدم.
راستش رو هم بخواید خیلی کار آسونی هست که هی همه چیز رو بندازی تقصیر آموزش پرورش، دولت ، مدیر و … و خیلی هم راحت میتونم هزار تا دلیل بیارم و ذهنم رو راضی کنم که تقصیر آدما هست ولی خب تا کی خودمو میتونم گول بزنم و چشمم رو روی واقعیت ببندم؟ تا کی میخوام مسئولیت زندگیم رو به عهده نگیرم؟ قبول نکنم که این خودم هستم که میتونم زندگیم و شرایطم رو تغییر بدم فارق از اینکه الان چجوری دارم زندگی میکنم؟
و آدم عاقل اونی است که تو این شرایط بشینه برنامه بریزه که چجوری بتونه نتیجه مورد نظرش رو بگیره. چرا که خیلی شرایط برا همه یکسانه و اگر کسی تونسه با این شرایط دانشگاه مورد نظرش رو قبول بشه من هم میتونم
در اخر از خدا میخوام که ما رو به راه درست هدایت کن:
ایاک نعبد و ایک نستعیدنٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَصِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ
و به آنان که نعمت داده ای…
با آرزوی سلامتی و خوشحالی و موفقیت روز افزون برای همه ی عزیزان
کامنت که میخوندم،، هزار بار خداروشکر کردم که انقدر قوی هستی ک در زمانی ک خیلی از هم دوره هایی تو مشغول فرعیات هستند انقدر قشنگ روی خودت داری کار میکنی، کامنت میزاری به این قشنگی، چقدر قانون خوب درک کردی
منم برادری دارم ک هم سن و سال های شماست سال دوم دانشگاهه من و پدرم هیچ وقت یادم نمیاد بهش بگیم درس بخون، فقط ی چیزی ک درونش دیدم ک طبق قانون بود،، اونم مثل صحبت خودت برای خودش منطقی کرده بود و الگو گیدا کرده بود که تو این شرایط اطرافیان و همشهری هاش هستند ک دانشگاه های تاپ کشور قبول شدند و همین منطق خیلی براش قابل باور کرد ک اونم میتونه دانشگاه خوب قبول بشه و الانم ترم چهار دانشگاه شهید بهشتی هست
درسی ک باید بخونی، بخون اما بدون ک زمانی به خواسته هات میرسی ک با باورهای درست ،احساس لیاقت ک تو هم میتونی ، سهم خودت انجام بدی و قدم های لازم برداری و بقیش بسپاری به خدا
از کامنتت لذت بردم و احساس کردم که دارم با بردارم صحبت میکنم ( ک هیچ وقت صحبت نکردم چون تو مدارش نبود و درخواست نکرده)
اما به اندازه برادرم دوست دارم موفق بشی و دوست دارم
یاالله حمدوسپاس مخصوص خداست که به من قدرت حرکت دراین مسیرروی مدار122درجه ی خودشناسی،خداشناسی،جهان هستی شناسی قدم گذاشته ام به امیدروزی که ازروزدیگرم متفاوت تربه سمت صراط مستقیم باشم آمین یارب العالمین.
به نام خدا وسلام به خدا.
سلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای عزیزم.
الهی سپاسگذارم که به مانی نی سالم قدرتمندوثروتمندومعروف داده ای به نام خلیفه الله.
به خدادورش میگردم عجب پاقدمی داره که باخبرشدن ازحضورش اول به خاطرپسرم ازلحاظ درآمدش یک کوچولو،دیگه آدمیزادم حالم ناخوب شداستغفرالله!!!!!!!
ولی گفتم: خدابزرگه .
به خاطرهمین که بایدتحت نظردکترباشن ماکه 4تابچه آوردیم دکترنمیدونستم چیه!؟
توهمین فکربودم که یهوپسردومی گفت؛ مامان پول کارکردمون به حساب شرکت واریزشد.سجده ی شکربجاآوردم.
گفتم؛ الهی شکرت خوب کمی وسیله برابچم گرفتیم ویکم برای دکتررفتن خانمش داداشاهزینه کردن ولی فقط میگفتم :خدایادرست کن.
تاالان خودمون بودیم سرته زندگی روسرهم میاوردم دیگه این عزیزدردانه براش مهم نیست میگه لیلا خانم مااومدیم به فکرماباش منم سهم دارم الهی قربونش بشم.
من ازتمرین روزشمارپیام بازرگانی هرروزچندمرتبه همه جامیرفتم تمرین انجام میدادم !
ازروزی که عروسمُ بردم دکترتومطب دکترباورکنیدمریض شدم هنوز هم ادامه دارد!چرا!؟ چون ازبس که فکرمیکردم خدایابه کمکت نیازمندیم واقعابه بن بست رسیده بودیم که دیگه انگارخداخِرخِرَمونو گرفته لحظات آخرکه داریم میریم زیرآب که غرق بشیم!!!!!!!!
یهوزنگ گوشی ازجانب غیب به صدادراومدکه آقای تعالی یک جایی نیازبه2تاراننده پایه یک دارند! آیاشماباپسرتون آمادگی دارین برای همکاری!؟
عزیزدلم وپسرسومی آمادگیشونواعلام کردن والان یک هفته هست که به علت بارندگی نعمات الهی به خانه نشسته اند. البته باحقوق ازبس که خدامهربونه گفت :بعداز9ماه بیکاری عزیزدلم.
اینم ردپای خداکه زمان بیکاری ماشینهای این شرکت
خاک برداری ،صاحب این شرکت تعهدداردکه حقوق راننده هاشوپرداخت کنه الان یک هفته توخونه باحقوق نشستن!آره درست میشنوین!!!!!!!!
خدایاشکرت که الان 4ساله آموختم چپه وبرعکس جامعه شناکنم!
خدایاشکرت که4ساله اصلاخودم تنهابرعکس جامعه زندگی میکنم.
البته من همیشه این کارهارومیکردم بدون آگاهی بود!
که حتی ازبس که صادقانه حرف میزدم عزیزدلم میگفت یک روزسرِخودتوبه بادمیدی!!!!!
یااینکه میگفتن:این وسیله گرون شده اون گرون شده من میگفتم: خداکه عوض نشده خداکه ارزون نشده که آبروی خدارومیبرین!!!!!!!یکسره ناله میکنین!!!!!!!
استاددقیقه ی6فایل گفتین:خدایاآنقدرمنوبزرگ کن که بتونم هراتفاقی توزندگیم افتادبگم مقصرمنم! وهیچ عوامل بیرونی قدرت تغیرمنوزندگی منونداره!!!!!!
من توتمرین پیام بازرگانی هام همیشه میگم من ازوقتی که انگشت:قضاوت،انگشت:اتهام،انگشت:گله وشکایت روازروی دیگران برداشتم و360درجه انگشتم رو،روی خودم گذاشتم زندگیم زمین تاآسمون فرق کرده هم مادی،هم معنوی،هم روابطم،!امروزباعزیزدلم رفتیم متروبریم بیمارستان ملاقات نوه داداشم تومتروپیام بازرگانی داشتم موقع برگشت بازهم مترو،وپیام بازرگانی داشتم. تمام که شدیک حاج خانم گفت:خداروشکرتواین مملکت یک نفرگفت من اززندگیم راضی هستم!!!!!!!!ویک خانم که روسریش دورگردنش افتاده بودمنوتحسین کردحتی موقع پیاده شدنش ازمتروبرام آرزوی موفقیت کردخیلی خوشش آمده بود.چون اگه کسی اززندگی راضی باشه تواین مملکت عتیقه به حساب میادخخخخخخخخ!!!!!!!!
استاددقیقه ی 16فایل میگیدآمریکابرای شماچکارکرده!؟ازخودتون بپرسین شمابرای مملکتتون چه کار کردین!؟
استاداونقدردوست دارم پیشرفت کنم هم درعمل هم درعلم وآگاهی که میگین ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است. خدایادرعمل به آگاهی خیلی به تونیازمندم که یاریم دهی.آمین عاشقتونم.
چند وقت پیش وقتی داشتم تجربیات ناموفقم رو بررسی میکردم تا علتشو بفهمم رد پای بزرگی از عوامل بیرونی رو پیدا کردم ، در مسائل مختلف ، در زمانهای مختلف هربارهم شکل و شمایلش متفاوت بود یبار پدر و مادر ، یبار جامعه ، یبار فلانی یبار بمانی ههههه
ولی مقصر هر چی بود من نبودم .
تابستون امسال من تصمیم گرفتم گواهینامه رانندگی بگیرم و چند بار به دلایل خیلی مسخره و ساده رد شدم ، هرچی فکر میکردم میگفتم من همه چیو دارم خوب انجام میدم مشکل از افسری هست که داره امتحان میگیره .
منی که انقدر خوب رانندگی میکنم رو به دلایل مسخره رد میکنه ولی کسی که چپو راستشو نمیتونه تشخیص بده قبول میکنه و میومدم تو خونه هم با کلی گله و شکایت از بی عدالتی ماجرا رو تعریف میکردم و هفته ی بعد دوباره با افرادی که اومده بودن آزمون شرکت کنن جمع میشدیم دور هم و یکی میگفت آشناهاشو قبول میکنه یکی میگفت مسیر امتحان ما خیلی شلوغ و پر شیبه ، ماشینشون ایراد داره و… همه هم تایید میکردن و دوست داشتن شکست خودشونو گردن نگیرن
خلاصه بعد از سه چهار با رد شدن اومدم نشستم فکر کردم و نوشتم که
_ چرا من قبول نمیشم ؟؟
+ به خاطر مسیر آزمون ، افسر عقده ای ، اموزشگاه داغون و….
متوجه شدم مشکل داره از کجا آب میخوره نه تنها تو این مسئله بلکه تو مسائل گذشته قدرت دادن به عوامل بیرونی داشت کارو برام سخت میکرد
همین که متوجه قضیه شدم حرفای استاد یادم اومد که من دارم زندگیمو خلق میکنم هیچ کس هیچ قدرتی در زندگی من نداره و الگوهارو واسه خودم مرور کردم و گفتم تو همین مسیر با همین شرایط هزاران نفر قبول شدن اینا همش بهونس و دیگه قدرت ندادم به کسی یا چیزی
یادمه اون روز آخری که من ازمون داشتم شرایط بیرونی بر علیه من بود
دوسه دقیقه دیر رسیدم و به من گفتن دیگه دیر اومدی برو پی کارت خخخ و خود افسر چقدر باهام بحث کرد که نه من قبولت نمیکنم برو هفته بعد بیا و در آخر گفت اوکی امتحان میگیرم ازت ولی اگه قبول نشی فلان میکنم و بمان میکنم باید کلاس اضافه بری و از این تهدیدا
یه لحظه از ذهنم رد شد این دیگه باهات لج کرد ردت میکنه .
ولی خیلی زود دوباره ذهنمو کنترل کردم گفتم این ادم هیچ کارس نمیتونه تاثیری در نتیجه ی کار من داشته باشه ، قدرتی نداره من دارم نتیجه ی زندگی خودمو رقم میزنم
و به قول استاد دهنمو بستم نرفتم بشینم پای صحبتهای بقیه ی افراد و حرف زدن از تجربیات ناموفق خودم .
تنها نشستم تو پارک به قشنگیای محیط توجه کردم تا نوبتم بشه و عجیب بود اونروز همههه هم رد شدن ولی من توجهی بهشون نکردم ، باهاشون صحبت نکردم
فقط یه نفر قبول شد و من توجهمو گذاشتم رو اون یه نفر تحسینش کردم ، بخاطرش خوشحال شدم
و خداروشکر قبول شدم بااینکه خیلی هم مسلط عمل نکردم و اشتباهاتی هم داشتم برعکس دفعه قبل که کارم عالی بود
این تجربه رو نوشتم که بعدا یادم باشه من چقدر از قدرت دادن به عوامل بیرونی ضربه خوردم
ولی وقتی فهمیدم ایرادم کجاست هیچ چیزی از بیرون نتونست جلوی رسیدن من به خواستمو بگیره و این تجربه باعث شد مطمئن تر بشم که هیچ کسی و هیچ چیزی هیچ قدرتی در زندگی من نداره مگر اینکه من تو ذهنم بهش قدرت بدم .
از اون روز من خیلی بیشتر حواسم به این مسئله هست و دارم بهتر روش کار میکنم .
ممنون از استاد عزیزم که به ما یاد میدید چطور از سیکل معیوب بیرون بیاییم
من بااینکه قانون رو میدونستم اما تو اون شرایط بهش عمل نکردم و دچار این مشکل شدم ولی خوشحالم به خاطر اون تجربه چون درک عمیق تری از این قانون پیدا کردم و با تجربه بهش رسیدم و در خواسته های بعدی این تجربمو به یاد دارم
در حین این فایل فکر میکردم که چه الگوهایی در زندگیم خودم و بقیه وجود داره که با صحبت های استاد همخوانی داره
چندین نفر را میشناسم که به خاطر شخصیت ایراد گیر و غرزنی که داشتن خیلی زندگی فقیرانه و همه اتفاقات هم توی زندگیشون بود و بقیه رو مقصرر میدونستن . بسیار ذهنیت منفی داشتن .
یه دختر عمم توی روستا با اینکه یتیم هست و کسی بهش کمک نکرده اما انقدر خوب خودش رو ساخته که بسیار ثروتمند و فعال هست و یه خانم دیگه با اینکه شوهرش فوت کرد ولی خودش دست به کار شد و روی کشاورزی تمرکز کرد و میلیون ها تومن انار فقط میفروشه.
افرادی مثل پدربزرگ خودم زمان شاه وضع خوبی تونسته بود بسازه و هم در این دوره حال به خوبی و ثروت زندگی کرد.
خود من قبلا همش اهل غرز زدن و نشستن توی بحث های 30یا30 و اعتراضات بودم و چون نمیتونستم عامل بیرونی رو تغییر بدم خیلی احساس ناتوانی و افسردگی میکردم و مشکلات مالی زیادی داشتم. در صورتی که یکی از رفیقام اصلا به بقیه کاری نداشت و خیلی تونست خوب خودشو بگیره و من نشنیدم که شکایت یا حرفی زده باشه .
عموی خودم از وقتی شناختمش در زندگی راضی نبوده و همیشه غر میزنه و همش توهم کلابرداری داره و دختر و پسرش هر دو از این راه گزیده شدن و پول پدر به باد رفت
ولی الگویی هستن که تمام ادها معترض و شاکی خیلی زندگی پر مشکلی دارن بر اساس انچه من دیدم و خودم داشتم . به قول استاد اگر فلان جنس گرونه من بیام انقدر روی خودم کار کنم که چندبرابرم بشه و روی من تاثیر نکنه و دقیقا درسته .
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
به جای تمرکز بر تغییر عوامل بیرونی که عملا محال و غیر ممکن است:
-بر روی تغییر باورها و افکار خود تمرکز کرده و کارهای سمت خود را به خوبی انجام دهیم
زمانی که با شرایط بیرونی نامناسب مواجه شدیم به جای:
غر و نق زدن شکایت کردن مقصر و مسئول دانستن شرایط و افراد بیرونی به خود بگوییم:
-ما باید فارغ از عوامل بیرونی بر روی افکار و باورهای خود کار کرده تا شرایط بیرونی به نفع ما تغییر یابد
اغلب ما:
تمام عوامل بیرونی را به جای باورها و افکار خود مقصر و مسئول می دانیم
داشتن ذهنیت:
مقصر و مسئول دانستن افراد و شرایط بیرونی در اتفاقات رخ داده شده در زندگیمان باعث عدم دریافت نتیجه ی مناسب شکل گیری ذهنیت شکست خورده می شود
-افراد موفق هرگز عوامل بیرونی را دلیل تحقق یا عدم تحقق اهداف خود نمی دانند
-به قدری توانایی کنترل ذهن در خود ایجاد کنیم که مقصر اتفاقات زندگی خود را افراد و شرایط بیرونی ندانیم
-همواره در حال ایجاد افکار و باورهای مناسب در ذهن خود باشیم
-افرادی که عوامل بیرونی را مقصر رخ دادن اتفاقات زندگی خود می دانند با تغییر عوامل بیرونی باز هم همان نتایج گذشته را کسب می کنند
-افراد شاکی و معترض همواره با تغییر عوامل بیرونی شاکی و معترض هستند
-عوامل بیرونی و نسبت دادن روند موفقیت و پیشرفت به آن سمی ترین باور و فکری است که باید در ذهن ما تغییر یابد
-هر نگاهی به عوامل بیرونی به هر شکل شرک محسوب می شود
-ما با باورها و افکار خود اتفاقات زندگیمان را رقم می زنیم
-همواره در پی اصلاح باورها و افکار خود باشیم
-دلیل موفقیت و داشتن احساس خوب افراد تغییر باورها و افکارشان است
-با مقصر دانستن عوامل بیرونی به خود ضربه و آسیب وارد می کنیم
-اگر نتایج نامناسب می گیریم باید شخصیت و افکار خود را تغییر دهیم
-هر زمان خواستیم شکایت و اعتراض کرده غر و نق بزنیم جلوی دهان خود را بگیریم
-به اندازه ای که بتوانیم کلام خود را کنترل کنیم به همان اندازه می توانیم رشد و پیشرفت داشته باشیم
-به اندازه ای که خود را مسئول اتفاقات رخ داده شده در زندگیمان بدانیم می توانیم آنها را تغییر داده یا اصلاح کنیم
-عوامل بیرونی به هیچ وجه تحت کنترل ما قرار نداشته و نمی توانیم آنها را تغییر دهیم
-با توجه به عوامل بیرونی و تکرار آنها در ذهنمان این چرخه مرتبا و مکررا تکرار خواهد شد
-اگر خود را خالق شرایط زندگی مان بدانیم خالق شرایط زندگیمان هستیم
-اگر به دنبال دریافت نتیجه ی متفاوت از عموم جامعه هستیم متفاوت از آن ها فکر کرده و متفاوت از آنها عمل کنیم
-به میزانی که بتوانیم تمرکز خود را از ناخواسته ها برداریم به همان اندازه به سمت خواسته هایمان هدایت می شویم
-جهان بیرون آینه ی درون ماست به محض تغییر افکار و باورهایمان شرایط بیرونی به نفع ما تغییر میابد
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام به استاد عباس منش
استاد شما قانون رو به واضحی توضیح دادید
اینکه ما قدرت رو به عوامل بیرونی میدیم طبق اموزه های شما و کلام خدا تو قران شرک محسوب میشه
شرک یک فرکانس
من زمانی که شما از کلمه فرکانس استفاد میکردید
خیلی برام مفهوم نبود فرکانس یعنی چی
روی این مفهوم بیشتر تحقیق کردم
متوجه شدم زبان مغز فکر ، و زبان بدن احساس
وقتی فکری زباد تکرارمیشه اون فکر وارد مغز احساسی یا مغز لیمبیک میشه و مغز احساسی از طریق انتشار هورمون مربوط به اون فکر بدن رو متوجه اون فکر مبکنه وبدن با احساسش میگه من فکر رو گرفتم
احساس یک فرکانس و فرکانس حاوی اطلاعات که اون فکر رو به کائنات ارسال میکنه
پس فکر و احساس ما میشه فرکانس
و از انجا که زبان کائنات احساس ما میشه
ما هر احساسی که داریم کائنات طبق همون دار اتفاقات و شرایط و موقعیت ها رو برامون ایجاد میکنه
حالا بدنی که معتاد فرکانس شرکه هر چقدر اون ادم بخواد به صورت ذهنی از اون عادت یا شرک خارج بشه بدنش اجازه نمیده
مخصوصا برای کسایی که سن شون از 35 به بالا باشه
من خودم بدنم معتاد هورمون شرک چون اون احساس تو من از بس تکرار شد بدنم همش دنبال تجربه اون هورمون، بدن من معتاد اون هورمون و حتی اگه من نخوام افکار شرک الود داشته باشم بدن به مغز پیام میده که هورمون منو برسون
ومغز با تولید فکر و وا نتخاب افکاری اون هورمون رو به بدن منتقل میکنه که میشه فرکانس من بدون اینکه من کنترلی به صورت خوداگاه داشته باشم
ذهن پنج درصدی در برابر مغز و بدن هیچ قدرتی ندار چون بدن خودش ذهن ناخوداگاه
مگر اینکه اون فکر تو بدن احساس بشه تا اون فکر تو مغز غنی بشه وبدن همیشه در برابر فکر جدید مقاومت میکنه
من بارها این فکر شنیدیم به طرق مختلف و تکرارش باعث شد احساش کنم و احساسش باعث شد تجربه ش کنم و تجربه اش مغز نسبت به اون فکر قوی تر و غنی تر کرد و من تو یک سیکل فکر و احساس گیر افتادم بدون اینکه بخوام به اون فکر معتاد شدم
و الان از طریق اموزش های شما متوجه این مفهوم شدم
که ای بابا قدرت دست خودمون و این فکر شرکه
و شرک فرکانسی که ما رو از سعادت و خوشبختی دور میکنه میخواهیم این فکر رو باور سازی کنم
ولی بدنی که معتاد اون فکره به این راحتی نمیذار تغیبرش بدی بخاطر اینکه 99 در صد افکار من ناخوداگاه و من به ندرت میتونم تو افکارم خوداگاه باشم
برای تغییر باور اگر بخواهیم با فکر سراغش بریم
فکر یک جرقه اس قدرتی ندار
و اکر بخواهیم با تکرار کردن یک فکر جدید فکر شرک الود رو از بین ببریم زمان زیادی لازمه نیاز به تکرار مدام دار
ایگو رو نمیشه با ایگو تغییرش بدی
چه راهی برای این موضوع دارید ؟
واقعا از نظر ذهنی من این مفهوم رو قبول دارم که قدرت دادن به عوامل ببرونی منو از سعادت و ارامش دور میکنه
ولی اینکه مغزم دنبال این موصوع و بدنم معتاد این فکره
چطور از این ماتریکس ذهن بدن خارج بشم ؟
سپاسگزار شما هستم
به نام خداوند جان وخرد
کزین برتراندیشه بر نگزرد
سلام استاد و مریم جان
واقعا خیلی مطلب خوبی هست
تمرکز بر آنچه میتوانم بهبود دهم
تمرکز بر خودم
تمرکز بر افکار و اهدافم
تمرکز بر نکات مثبت زندگی و اطرافم
و در یک کلمه
احساس خوب =اتفاقات خوب
استاد این جمله همیشگی لحظه حساس کنونی
و جمله بعدی پارسال بهتر از امسال بود
جملاتی هستند که خیلی استفاده میشود
و گاهی وقتی با همسرم صحبت میکنم بهش،میگم
ما سپاس گزار نیستیم
ما کوتاهی کردیم در حق خودمان
مقصر خودمان هستیم و بس
واقعا چقدر تفاوت هست بین نگاه کسی که مقصر دیگران هستند و آنکه فقط به خودش نگاه میکند و رد میشود
استاد
خیلی دیر درک کردم و فهمیدم که جز خدا نباید از کسی خواست
ولی کم کم خواستم و بیاد آوردم و اول به خدا و بعد به خودم نگاه کردم و نتایج روز به روز بهتر شدن
الان که مینویسم وقتی مسولیت اشتباه را پذیرفتم و واقعاخواستم که تغییر کند شد و الان آرامشی که مدتها نداشتم را دارم
در مورد رفتار دیگران همیشه نظر مثبت داشتم و همواره همه چیز خوب بود
اما درمورد رفتار پچه هایم که همواره ما حساسیت داریم پذیرفتم از افکار من است و سعی کردم واکنش نشان ندهم خیلی بهتر شدند
و من واقعا سپاسگزارم که به این درک رسیدم
از خداوند میخوام در این مسیر ثابت قدم باشیم
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم
مرا به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
﴿وَیَرْزُقْهُمِنْحَیْثُلَایَحْتَسِبُ﴾
وازجاییکهفکرشرانمیکند؛ بهاوروزیمیدهد...
سورهطلاقآیه3
+تاوقتیازخداییکهیکیازصفاتش
(رَزّاق)هست؛
روزیتومیخوای، نگرانچیزینباش
سلام به استادعزیزم ومریم بانوی عزیزم
و همه دوستانم در ادامه اینمسیر بهشتی
خدایاشکرت یک روز زیبای دیگر را به من هدیه دادی تا فرصتی باشد که با تمرکز آگاهانه روی خودم و عملکردهایم و دیدن زیبایی های اطرافم با شکرگزاری و حس و حال عالی روزم را پربار کنم ،در دفتر ستاره قطبی ام بنویسم و از هر آنچه که دارم وندارم سپاسگزارت باشم و با خواندن صفحه ای از قرآن کریم ات در سهم امروزم ،وجودم را با کلامت نورانی کنم تا هر لحظه با قلبی باز هدایت هایت را بافهم ودرک بهتری پذیرا باشم ،الهی آمین.
توجه به عوامل بیرونی شبیه این است که خانه و سرپناه داشته باشی با کلی امکانات اما در حیاط زندگی کنی و مدام هم گله وشکایت کنی چرا هوا گرمه ،چرا سرده وای چرا من ،چرا و مدام فحش و بدوبیراه به همه دنیا و دقیقا در گذشته همین طور رفتار کردیم انگشت اشاره سمت زمین و زمان و همیشه هم طلبکار و ما یک عمر در حیاط زندگی کردیم ، در بیرون از خودمان
واقعا خداروشکر می کنم که این مسیر درس هایی به من می دهد که هرروز با توجه بیشتری روی خودم و توانایی هایی که دارم و خداوند به من ارزانی داشته تمرکز کنم و چقدر توانسته ام به سهم خودم رشد شخصیتی ام را بهبود ببخشم .
وقتی با خودم و جهانم در صلح هستم ،وقتی آلبوم زندگی ام را ورق می زنم و آگاهانه به روزهایی که گذشت ،می اندیشم و کسی را مقصر و موثر نمی دانم و تنها با ایمان وتوکل و سعی در عمل به قوانین زیبای جهان هرروز قدمی به جلو برمی دارم
وجودم از آرامش وعشق و شکرگزاری لبریز می شود یه جورایی وجدانم راحت است که من سمت خودم را آگاهانه انجام داده و بدون ذره ای عجله و نگرانی منتظر معجزات خداوند می نشینم و این انتظار قشنگ ترین اتفاق زندگیم است چون هر لحظه سعی می کنم بیشتر روی رفتار،گفتاروعملکردهایم در هر شرایطی تمرکز بیشتری بگذارم و وقتی خیالم از جانب خودم راحت است، هرچه که خیرو صلاحم باشد خداوند برایم رقم می زند و این زیباست چون در این مسیر بهشتی هرچه که خداوند بدهد ارزش دارد وگرنه در گذشته که تقریبا من همه چیز داشتم اما به سادگی از کنارشان می گذشتم امروز بابت هرچه که دارم از وجودم تا سر سوزنی داشته های مادی که همه را امانت می دانم هرروز از خداوند تشکر و قدردانی کرده و اشک شوقم جاری از این همه لطف،خیروبرکت و فراوانی در زندگیم
برای من فراوانی یعنی وجود عزیزدلم به لطف خداوند کنارم
بودنم و ادامه دادن با عشق در این مسیر
کسب و کارمان و سلامتی مصطفی جان برای قدرت کارکردنی که خداوند به او عطا کرده و مبلغی که صبح به صبح درحسابم واریز می شود وبابت ریال به ریالش شکرگزارهستم چون خزانه زندگیم به خزانه خداوند وصل است و او می داند و تشخیص می دهد چه مبلغی واریز شود
حال عالیم و آرامشی که در تاروپودم نهادینه شده
خواب آرامم و بیداریِ هرروزم با احساس عالی
آزادی زمانی عالی که در این مدت توانسته ام روی بهبودیم سرمایه گذاری کنم و نتایج هم که خداروشکر بی نظیر
همین چند دقیقه پیش هم رفتم حیاط و دیدن باغچه خوشگل و واااای زیبایی گلها و درختان و کبوترها وگنجشک هایی که براشون غذا می ریزم و میان میخورن چقدر هم تپلی شدند، نگم براتون تمام وجودم غرق در احساس خوشبختی عالی تری شد و مصطفی جان هم داشت آب باغچه رو میداد و عطر بوی خاک خیس شده انرژی من شد هزاربرابر که نزدیکه پرتاب بشم فضا ،
خدایاشکرت واقعا در بهشت زندگی می کنم ممنونم که این بهشت رو هدیه داده ای .
چقدر زندگی رو راحت گرفته ایم و به زیباترین شکل ممکن هم ، همه چیز عالی و شگفت انگیز به پیش می رود .
بنابرین همه چیز بستگی به نحوه نگاه من دارد زیبا می بینم با چشم دلم و لبریز می شوم از حس ناب شکرگزاری و خداوند هم به زیبایی معجزه می کند.
بهترین حال جهان رادارم…..
در پناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی باشید و بدرخشید، دوستتون دارم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
بنام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام
روز 122 سفر
خداروشکر میکنم که امروز از خواب بیدار شدم . امروز چشمانم باز شد و تونستم زندگی کنم . خدایا شکرت برای سفری که 122 روز در ان هستم و هر روز دارم بهتر میشم بهتر میفهمم و بهتر انجام میدهم خدایا شکرت برای این سایت عالی این فایلهای عالی و بسیار ارزشمند و طلایی که من دریافت میکنم .
خدایاشکرت برای خبر های خوبی که دریافت میکنم . خدایا شکرت که من رو بزرگتر و عزت ام رو بیشتر کردی و نام من رو نیک قراردادی خدایا شکرت برای کلام نیک که اجازه میدی من به زبانم جاری کنم . خدایا شکرت خدایا شکرت
استاد عزیزم ازت متشکرم هزار بار . شما هر روز با فایلهاتون واقعا جهت میدید به ذهن من و من رو به سمت بهتر شدن پیش میبرید .
دیروز یک دوستی یک مشکلی داشت ، ازم کمک خواست من کمی بهش صحبت کردم در مورد همین موضوع فایل که توجه ات رو تغییر بده بر انچه نمیتونی تغییر بدی تمرکز نکن و بجاش به چیزی که میتونی عوض کنی توجه کن .
فایل روز 121 که دیروز بود دقیقا حرفایی بود که انگار با هردوی ما داشتید صحبت میکردید . خلاصه گوش داده بود و روش تاثیر گذاشته بود . خیلی استقلالی هم بود و دیروز استقلال هم یه برد ارزشمند داشت که خیلی بخاطرش شاد شده بود در حدی که مشکل بسیار بزرگی که تو ذهنش فکر میکرد بسیار بزرگه البته رو فراموش کرده بود امروز باهاش صحبت کردم از دیروز خیلی بهتر بود و باز در مورد فایلهای شما حرف زدیم و جالب اینجاست که فایل امروز هم دقیقا با هردوی ما بودید انگار و براش این فایل شمارو فرستادم . چون خیلی استقلالی ام هست توحید عملی 2 رو هم ارسال کردم …
استاد خداروشکر میکنم که با شما اشنا هستم و دانشجوی استادی مثل شما هستم . از خودم متشکرم که جویای حقیقت و بهتر شدن بودم و بهتر شدن رو دنبال کردم تا با این سایت عالی اشنا شدم .
این روز ها خیلی لطیف شدم و وقتی به خدا فکر میکنم گریه ام میگیره . یه حس خاص یه احساس عالی دارم شبا با سپاسگزاری میخوابم روزها با سپاسگزاری بیدار میشم …
خدارو میبینم کنارم با منه همه جا هست پیش منه خدا همه چیزه همه چیز … خداروشکر میکنم برای ای سایت عالی برای اشنایی ام با شما برای هدایت هاش برای اگاهی هاش برای دستانم که دارم مینویسم برای چشمانم برای گوشهایی که داره این موزیک زیبای عربی رو گوش میده و همزمان داره مینویسه از عشقش که خداست .
خدا عشق واقعیه حقیقت مطلق تنها نیروی برتر تنها وجود تنها چیزی که هست خداست … فقط یک هست . یکی هست و هیچ نیست جز او … او تنها وجود عالم است او وهاب است او هدایتگر است او بزرگ است او خالق است او حامی است اون صاحب همه است مالک همه است هدایتمون میکنه …
خدایا خدایا تنها و تنها و تنها تورو میپرستیم و تنها تنها از تو یاری میجوییم ای خدای بزرگ و مهربان و بخشنده ی وهاب ای رب ای رب مارو به راهه راست به راه ثروتها و نعمتهایت هدایت کن و از فضل خودت ای قادر مطلق مارو بی نیاز بگردان و مارو دولت و ثروت و نعمت بیکران و روز افزون بده که تنها تو مالک تمام جهانی ای رب …
الهی شکرت برای همه چیز برای این زندگی عالی که دارم . خدایا شکرت که زندگیم هر روز از هر جهت بهتر و بهتر میشود .
به نام خداوند مهربان
سلام به دوستان و استاد عزیزم
مثل همیشه خداروشکر میکنم بابت وجود چنین انسان هایی که باعث رشد، پیشرفت و آگاهی بیشتر ما میشه
من خودم به عنوان دانش آموز توی حوضه ی کنکور و امتحان نهایی خیلی با این هرج مرج ها دست پنجه نرم میکنم و کار سخته که بشه توی این حجم از خبر های منفی و اطرافیانم، بتونم مسیر درست رو انتخاب کنم
همکلاسی هام و معلم ها و…همه گی نسبت به آموزش پروش شاکی هستن و اعتراض دارن، منم نمیتونم بگم راضی هستم ولی خب به قول استاد وقتی نمیتونم شرایط رو عوض کنم باید خودم رو تغییر بدم. مطمئنا کسانی موفق میشن در کنکور که بتونن توی این شرایط ، از عموم دانش آموزا متفاوت عمل کنن. همین فکر کردن در مورد این موضوع خیلی انرژی و تمرکز آدم رو میگیره. خود من به شخصه خب تحت تاثیر این محیط قرار میگریم چون ورودی های منفی خیلی خیلی بیشتر از ورودی های مثبت هست و دارم تلاش میکنم که مثل بقیه فکر نکنم تا مثل بقیه هم نتیجه نگیرم، ولی خب گاها که منم شرایط رو انداختم تقصیر آموزش پرورش و نشستم غر زدم تنها چیزی که دست گیرم شده اعصاب خوردی، غم و تلف شدن انرژیم بوده و بعد خودم باز پشیمون شدم.
راستش رو هم بخواید خیلی کار آسونی هست که هی همه چیز رو بندازی تقصیر آموزش پرورش، دولت ، مدیر و … و خیلی هم راحت میتونم هزار تا دلیل بیارم و ذهنم رو راضی کنم که تقصیر آدما هست ولی خب تا کی خودمو میتونم گول بزنم و چشمم رو روی واقعیت ببندم؟ تا کی میخوام مسئولیت زندگیم رو به عهده نگیرم؟ قبول نکنم که این خودم هستم که میتونم زندگیم و شرایطم رو تغییر بدم فارق از اینکه الان چجوری دارم زندگی میکنم؟
و آدم عاقل اونی است که تو این شرایط بشینه برنامه بریزه که چجوری بتونه نتیجه مورد نظرش رو بگیره. چرا که خیلی شرایط برا همه یکسانه و اگر کسی تونسه با این شرایط دانشگاه مورد نظرش رو قبول بشه من هم میتونم
در اخر از خدا میخوام که ما رو به راه درست هدایت کن:
ایاک نعبد و ایک نستعیدنٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَصِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ
و به آنان که نعمت داده ای…
با آرزوی سلامتی و خوشحالی و موفقیت روز افزون برای همه ی عزیزان
ایلار جان، سلام
کامنت که میخوندم،، هزار بار خداروشکر کردم که انقدر قوی هستی ک در زمانی ک خیلی از هم دوره هایی تو مشغول فرعیات هستند انقدر قشنگ روی خودت داری کار میکنی، کامنت میزاری به این قشنگی، چقدر قانون خوب درک کردی
منم برادری دارم ک هم سن و سال های شماست سال دوم دانشگاهه من و پدرم هیچ وقت یادم نمیاد بهش بگیم درس بخون، فقط ی چیزی ک درونش دیدم ک طبق قانون بود،، اونم مثل صحبت خودت برای خودش منطقی کرده بود و الگو گیدا کرده بود که تو این شرایط اطرافیان و همشهری هاش هستند ک دانشگاه های تاپ کشور قبول شدند و همین منطق خیلی براش قابل باور کرد ک اونم میتونه دانشگاه خوب قبول بشه و الانم ترم چهار دانشگاه شهید بهشتی هست
درسی ک باید بخونی، بخون اما بدون ک زمانی به خواسته هات میرسی ک با باورهای درست ،احساس لیاقت ک تو هم میتونی ، سهم خودت انجام بدی و قدم های لازم برداری و بقیش بسپاری به خدا
از کامنتت لذت بردم و احساس کردم که دارم با بردارم صحبت میکنم ( ک هیچ وقت صحبت نکردم چون تو مدارش نبود و درخواست نکرده)
اما به اندازه برادرم دوست دارم موفق بشی و دوست دارم
به خدای بزرگ می سپارمت
یاالله حمدوسپاس مخصوص خداست که به من قدرت حرکت دراین مسیرروی مدار122درجه ی خودشناسی،خداشناسی،جهان هستی شناسی قدم گذاشته ام به امیدروزی که ازروزدیگرم متفاوت تربه سمت صراط مستقیم باشم آمین یارب العالمین.
به نام خدا وسلام به خدا.
سلام به استادومریم جون وهمکلاسیهای عزیزم.
الهی سپاسگذارم که به مانی نی سالم قدرتمندوثروتمندومعروف داده ای به نام خلیفه الله.
به خدادورش میگردم عجب پاقدمی داره که باخبرشدن ازحضورش اول به خاطرپسرم ازلحاظ درآمدش یک کوچولو،دیگه آدمیزادم حالم ناخوب شداستغفرالله!!!!!!!
ولی گفتم: خدابزرگه .
به خاطرهمین که بایدتحت نظردکترباشن ماکه 4تابچه آوردیم دکترنمیدونستم چیه!؟
توهمین فکربودم که یهوپسردومی گفت؛ مامان پول کارکردمون به حساب شرکت واریزشد.سجده ی شکربجاآوردم.
گفتم؛ الهی شکرت خوب کمی وسیله برابچم گرفتیم ویکم برای دکتررفتن خانمش داداشاهزینه کردن ولی فقط میگفتم :خدایادرست کن.
تاالان خودمون بودیم سرته زندگی روسرهم میاوردم دیگه این عزیزدردانه براش مهم نیست میگه لیلا خانم مااومدیم به فکرماباش منم سهم دارم الهی قربونش بشم.
من ازتمرین روزشمارپیام بازرگانی هرروزچندمرتبه همه جامیرفتم تمرین انجام میدادم !
ازروزی که عروسمُ بردم دکترتومطب دکترباورکنیدمریض شدم هنوز هم ادامه دارد!چرا!؟ چون ازبس که فکرمیکردم خدایابه کمکت نیازمندیم واقعابه بن بست رسیده بودیم که دیگه انگارخداخِرخِرَمونو گرفته لحظات آخرکه داریم میریم زیرآب که غرق بشیم!!!!!!!!
یهوزنگ گوشی ازجانب غیب به صدادراومدکه آقای تعالی یک جایی نیازبه2تاراننده پایه یک دارند! آیاشماباپسرتون آمادگی دارین برای همکاری!؟
عزیزدلم وپسرسومی آمادگیشونواعلام کردن والان یک هفته هست که به علت بارندگی نعمات الهی به خانه نشسته اند. البته باحقوق ازبس که خدامهربونه گفت :بعداز9ماه بیکاری عزیزدلم.
اینم ردپای خداکه زمان بیکاری ماشینهای این شرکت
خاک برداری ،صاحب این شرکت تعهدداردکه حقوق راننده هاشوپرداخت کنه الان یک هفته توخونه باحقوق نشستن!آره درست میشنوین!!!!!!!!
خدایاشکرت که الان 4ساله آموختم چپه وبرعکس جامعه شناکنم!
خدایاشکرت که4ساله اصلاخودم تنهابرعکس جامعه زندگی میکنم.
البته من همیشه این کارهارومیکردم بدون آگاهی بود!
که حتی ازبس که صادقانه حرف میزدم عزیزدلم میگفت یک روزسرِخودتوبه بادمیدی!!!!!
یااینکه میگفتن:این وسیله گرون شده اون گرون شده من میگفتم: خداکه عوض نشده خداکه ارزون نشده که آبروی خدارومیبرین!!!!!!!یکسره ناله میکنین!!!!!!!
استاددقیقه ی6فایل گفتین:خدایاآنقدرمنوبزرگ کن که بتونم هراتفاقی توزندگیم افتادبگم مقصرمنم! وهیچ عوامل بیرونی قدرت تغیرمنوزندگی منونداره!!!!!!
من توتمرین پیام بازرگانی هام همیشه میگم من ازوقتی که انگشت:قضاوت،انگشت:اتهام،انگشت:گله وشکایت روازروی دیگران برداشتم و360درجه انگشتم رو،روی خودم گذاشتم زندگیم زمین تاآسمون فرق کرده هم مادی،هم معنوی،هم روابطم،!امروزباعزیزدلم رفتیم متروبریم بیمارستان ملاقات نوه داداشم تومتروپیام بازرگانی داشتم موقع برگشت بازهم مترو،وپیام بازرگانی داشتم. تمام که شدیک حاج خانم گفت:خداروشکرتواین مملکت یک نفرگفت من اززندگیم راضی هستم!!!!!!!!ویک خانم که روسریش دورگردنش افتاده بودمنوتحسین کردحتی موقع پیاده شدنش ازمتروبرام آرزوی موفقیت کردخیلی خوشش آمده بود.چون اگه کسی اززندگی راضی باشه تواین مملکت عتیقه به حساب میادخخخخخخخخ!!!!!!!!
استاددقیقه ی 16فایل میگیدآمریکابرای شماچکارکرده!؟ازخودتون بپرسین شمابرای مملکتتون چه کار کردین!؟
استاداونقدردوست دارم پیشرفت کنم هم درعمل هم درعلم وآگاهی که میگین ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است. خدایادرعمل به آگاهی خیلی به تونیازمندم که یاریم دهی.آمین عاشقتونم.
سلام به استاد عزیزم و دوستان گرامی
چند وقت پیش وقتی داشتم تجربیات ناموفقم رو بررسی میکردم تا علتشو بفهمم رد پای بزرگی از عوامل بیرونی رو پیدا کردم ، در مسائل مختلف ، در زمانهای مختلف هربارهم شکل و شمایلش متفاوت بود یبار پدر و مادر ، یبار جامعه ، یبار فلانی یبار بمانی ههههه
ولی مقصر هر چی بود من نبودم .
تابستون امسال من تصمیم گرفتم گواهینامه رانندگی بگیرم و چند بار به دلایل خیلی مسخره و ساده رد شدم ، هرچی فکر میکردم میگفتم من همه چیو دارم خوب انجام میدم مشکل از افسری هست که داره امتحان میگیره .
منی که انقدر خوب رانندگی میکنم رو به دلایل مسخره رد میکنه ولی کسی که چپو راستشو نمیتونه تشخیص بده قبول میکنه و میومدم تو خونه هم با کلی گله و شکایت از بی عدالتی ماجرا رو تعریف میکردم و هفته ی بعد دوباره با افرادی که اومده بودن آزمون شرکت کنن جمع میشدیم دور هم و یکی میگفت آشناهاشو قبول میکنه یکی میگفت مسیر امتحان ما خیلی شلوغ و پر شیبه ، ماشینشون ایراد داره و… همه هم تایید میکردن و دوست داشتن شکست خودشونو گردن نگیرن
خلاصه بعد از سه چهار با رد شدن اومدم نشستم فکر کردم و نوشتم که
_ چرا من قبول نمیشم ؟؟
+ به خاطر مسیر آزمون ، افسر عقده ای ، اموزشگاه داغون و….
متوجه شدم مشکل داره از کجا آب میخوره نه تنها تو این مسئله بلکه تو مسائل گذشته قدرت دادن به عوامل بیرونی داشت کارو برام سخت میکرد
همین که متوجه قضیه شدم حرفای استاد یادم اومد که من دارم زندگیمو خلق میکنم هیچ کس هیچ قدرتی در زندگی من نداره و الگوهارو واسه خودم مرور کردم و گفتم تو همین مسیر با همین شرایط هزاران نفر قبول شدن اینا همش بهونس و دیگه قدرت ندادم به کسی یا چیزی
یادمه اون روز آخری که من ازمون داشتم شرایط بیرونی بر علیه من بود
دوسه دقیقه دیر رسیدم و به من گفتن دیگه دیر اومدی برو پی کارت خخخ و خود افسر چقدر باهام بحث کرد که نه من قبولت نمیکنم برو هفته بعد بیا و در آخر گفت اوکی امتحان میگیرم ازت ولی اگه قبول نشی فلان میکنم و بمان میکنم باید کلاس اضافه بری و از این تهدیدا
یه لحظه از ذهنم رد شد این دیگه باهات لج کرد ردت میکنه .
ولی خیلی زود دوباره ذهنمو کنترل کردم گفتم این ادم هیچ کارس نمیتونه تاثیری در نتیجه ی کار من داشته باشه ، قدرتی نداره من دارم نتیجه ی زندگی خودمو رقم میزنم
و به قول استاد دهنمو بستم نرفتم بشینم پای صحبتهای بقیه ی افراد و حرف زدن از تجربیات ناموفق خودم .
تنها نشستم تو پارک به قشنگیای محیط توجه کردم تا نوبتم بشه و عجیب بود اونروز همههه هم رد شدن ولی من توجهی بهشون نکردم ، باهاشون صحبت نکردم
فقط یه نفر قبول شد و من توجهمو گذاشتم رو اون یه نفر تحسینش کردم ، بخاطرش خوشحال شدم
و خداروشکر قبول شدم بااینکه خیلی هم مسلط عمل نکردم و اشتباهاتی هم داشتم برعکس دفعه قبل که کارم عالی بود
این تجربه رو نوشتم که بعدا یادم باشه من چقدر از قدرت دادن به عوامل بیرونی ضربه خوردم
ولی وقتی فهمیدم ایرادم کجاست هیچ چیزی از بیرون نتونست جلوی رسیدن من به خواستمو بگیره و این تجربه باعث شد مطمئن تر بشم که هیچ کسی و هیچ چیزی هیچ قدرتی در زندگی من نداره مگر اینکه من تو ذهنم بهش قدرت بدم .
از اون روز من خیلی بیشتر حواسم به این مسئله هست و دارم بهتر روش کار میکنم .
ممنون از استاد عزیزم که به ما یاد میدید چطور از سیکل معیوب بیرون بیاییم
من بااینکه قانون رو میدونستم اما تو اون شرایط بهش عمل نکردم و دچار این مشکل شدم ولی خوشحالم به خاطر اون تجربه چون درک عمیق تری از این قانون پیدا کردم و با تجربه بهش رسیدم و در خواسته های بعدی این تجربمو به یاد دارم
تمرکز بر آنچه می توانم بهبود دهم
سلام
من اولین باره دارم این فایل رو میبینم.حتما آماده دیدنش نبودم.
بازم مربوط به همون اهرم رنج ولذت و کانون توجه هست برای من.
خدایا شکرت بابت هدایتم به این فایل
خدایا شکرت بابت هم زمانی حضورم با استاد عباسمنش و کمک بهم برای شناخت بهتر خودم از طریق ایشون.
این فایل داره منو بیشتر و بیشتر هدایت میکنه سمت تمرکز روی خودم و بهبود شخصیتم.
قوی ترش میکنه تو ذهنم.
با شنیدن این فایل چقدر بیشتر و عمیق تر فهمیدم کج فهمی خودم در مورد رسالت و ساخت اهرم رنج و لذت ثروت و کنترل کانون توجه در بیرون خودم رو.
توهم اینکه من رسالتم کمک به ارشاد دیگرانه ، نمیذاشت خودم رو خوب نگاه کنم و ببینم واقعا کجای کارم.
مثلا در ارتباط با پارتنرم اگه میدیدم من دارم کاری رو به درستی انجام میدم ولی بازخوردش از طرف ایشون برام احساس خوبی نداره.
میومدم براشون مینشستم از سیر تا پیاز مسئله رو میگفتم باز میکردم و راهکار میدادم بهشون،
به خیال اینکه کار من درسته.
نمیتونستم تو خودم دنبال دلیل اون بازخورد بگردم.
جالبه میگفتم با خودم:
«دنیا آینه تمام نمای درون ماست.»
ولی به چه صورت تعبیرش میکردم؟؟
خوب ، من که درستم و درست انجام دادم .پارتنرم مشکل داره و بالاتر از اون رسالت من ارشاد پارتنرم هست به مسیر درست.
در لول بالاتر ، اصلا پارتنرم رو خدا گذاشته سر راهم که من اصول آموزش به دیگران رو بهتر تمرین کنم.
همینقدر پر حماقت فکر میکردماا.
به نام خداوند یکتاو بی همتا
سلام به دوستان گلم
در حین این فایل فکر میکردم که چه الگوهایی در زندگیم خودم و بقیه وجود داره که با صحبت های استاد همخوانی داره
چندین نفر را میشناسم که به خاطر شخصیت ایراد گیر و غرزنی که داشتن خیلی زندگی فقیرانه و همه اتفاقات هم توی زندگیشون بود و بقیه رو مقصرر میدونستن . بسیار ذهنیت منفی داشتن .
یه دختر عمم توی روستا با اینکه یتیم هست و کسی بهش کمک نکرده اما انقدر خوب خودش رو ساخته که بسیار ثروتمند و فعال هست و یه خانم دیگه با اینکه شوهرش فوت کرد ولی خودش دست به کار شد و روی کشاورزی تمرکز کرد و میلیون ها تومن انار فقط میفروشه.
افرادی مثل پدربزرگ خودم زمان شاه وضع خوبی تونسته بود بسازه و هم در این دوره حال به خوبی و ثروت زندگی کرد.
خود من قبلا همش اهل غرز زدن و نشستن توی بحث های 30یا30 و اعتراضات بودم و چون نمیتونستم عامل بیرونی رو تغییر بدم خیلی احساس ناتوانی و افسردگی میکردم و مشکلات مالی زیادی داشتم. در صورتی که یکی از رفیقام اصلا به بقیه کاری نداشت و خیلی تونست خوب خودشو بگیره و من نشنیدم که شکایت یا حرفی زده باشه .
عموی خودم از وقتی شناختمش در زندگی راضی نبوده و همیشه غر میزنه و همش توهم کلابرداری داره و دختر و پسرش هر دو از این راه گزیده شدن و پول پدر به باد رفت
ولی الگویی هستن که تمام ادها معترض و شاکی خیلی زندگی پر مشکلی دارن بر اساس انچه من دیدم و خودم داشتم . به قول استاد اگر فلان جنس گرونه من بیام انقدر روی خودم کار کنم که چندبرابرم بشه و روی من تاثیر نکنه و دقیقا درسته .
همه اتفاقات را ما رقم میزنیم با افکار و باورهامون
شاد و ثروتمند باشید