شهود و الهام الهی - صفحه 37

842 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محدثه جوون گفته:
    مدت عضویت: 1693 روز

    سلام به همه اعضای الهی و بی نظیر سایت درجه یک استاد عزیزم عباس منش و عشقشون مریم جون.من واقعا هدایت رو به معنای واقعی چشیدم .بذارید از اینجا بهتون بگم که من از بچکی حرف” ر “رو نمیتونستم اصلا به هیچ عنوان تلفظ کنم و این مورد توی فامیل پدررم ارثی بود یعنی عمون و دختر عمه ام هم نمیتونستن بگن و از بچگی مورد تمسخر قرار میگرفتم و خیلی برام سخت بود هر چی هم تلاش میکردم اصلا زبونم نمیچرخید و به قولی زبونم اصلا نمیلرزید که بتونه حرف ر رو قشنگ بگه بعدش که من باسایت آشنا شدم حتی انقدر عزت نفسم اومده بود پایین نمیتونستم داخل یه گروه فامیلی یه ویس بذارم حرف بزنم و ترس اینو داشتم کهمسخره بشم چون خیلی هم مسخره میشدم حتی از نزدیکانم خواهر و برادرم بعدش گفتم خدایا چرا نمیتونم درست حرف بزنم خیلی حس بدی دارم هی سعی میکردم باور بسازم که نه اصلا مهم نیست مثلا به خودم میگفتم آقای علی دایی رو ببین زیاد واضح صحبت نمیکنه ولی چقدر عزیزه و محبوب و موفق پس اصلا این چیزا ملاک نیست بعدش دوباره اون لحظه حالم خوب میشد بعد دوباره چند روز بعد حالم بد و عزت نفسم زیر صفر و اصلا جرات نمیکردم جایی میرم حرفایی رو که داخلش حرف ر زیاد داره استفاده کنم اصلا یه وضع بدی داشتم تا اینکه پارسال هدایت شدم به خرید دوره دوازده قدم که جریان هدایت خیلی خیلی خیلی جالب بود .من داشتم برای اولین بار فایل مصاحبه دوستان با استاد رو نگاه میکردم و گوش میکردم توی خونه هم تنها هم بودم تمرکز کامل داشتم که یه آقایی از زاهدان تماس گرفتن و به استاد گفتن من از دوازده قدم استفاده کردم درآمدم شده ماهی ۲۰۰ میلیون و شغلم یه جوریه که همش توی مسافرتم دارم لذت میبرم اگه اشتباه نکنم که صادرات زعفران دارم میکنم تگه اشتباه نکنم بازم میگم حالا خلاصه منم چون خودم اصالتا زاهدانی هستم خیلی با اون آقا و خواهرشون ارتباط گرفتم و یه حسی بهم گفت خدایا من دوس دارم دوازده قدم رک بخرم که زمینمون چند روز بعدش فروش رفت و من از سودش تمام قدم ها رک ماه به ماه خریدم و این پلن جوری چیده شد که من به راحتی حتی ذره ای فشار نیومدن به زندگیم تموم قدم ها رو خریدم و تازه برسیم به موضوع اصلی و نتونستن حرف ر گفتن خلاصه من دیگه بیخیال شدم و محو گوش دادن به دوره و قدم ها و ستاره قطبی همزمان روی دوره عزت نفس کار کردن حال خوب داشتن و دوست داشتن خودم ارتباط با الله گرفتن آگاهانه با خدا خلوت کردن و اصلا دیگه خیلی عالی بود بیشتر مواقع امید به زندگی در حد ۱۰۰ و این چیزا.بعدش که دست و بالمون پول اومد از فروش زمین من دو تا دندون جلوم وسطش یه کوچولو شکسته بود یکم خیلی کم عقب و جلو هم بود بعدش به همسرم گفتم میخوام برم زیبایی ترمیم کنم دندونام حالا که پول دستت اومده و خیلی توی قیافم تاثیر داره و به نوعی همش دارم پشت گوش میندازم این تصمیم رو بعدش رفتم نوبت گرفتم و دندونم رو کامپوزیت کردم و خیلی جیگر شدم خوشگل خوشگل چون واقعا صورت زیبایی خدا بهم داده فقط این دندون روو مخم بود که بای درست بشه بعد که درستش کردم نمیدونم چطوری توضیح بدم که برای شما دوستان قابل فهم باشه من یه پسر کوچیک ۳ ساله دارم که اون زمان ۲ سالش بود من داشتم باهاش حرف میزدم داخل ماشین که بهش میگفتم آررررره آرررره مامان یعنی حرف “ر ” رو واضح میگفتم زبونم قشنگ میلرزید داشتم از تعجب خشکم میزد یعنی چی من میتونم قشنگ ر رو بگم اولش باورم نمیشد بعد هی با خودم ر رو تمرین کردم دیدم آره زبونم درست شده الله اکبر اصلا باورم نمیشد چ ن همیشه میگفتم خدایا دوس دارم زبونم رو درست کنی بتونم قشنگ حرف بزنم و تمام اون دندان پزشکی و کامپوزیت و اینها هدایت بود البته شاید من اینطوری فکر میکنم شاید حال خوبم توکلم و دوس داشتن خودم و کار کردن روی عزت نفس و عاشق خودم بودن این معجزه رو به بار آورد.الان دختر عمم که نزدیک ۵۰ سالش نمیتونه اصلا ر رو تلفظ کنه میگه ل به جاش ولی من تا الان زبونم مشکل داشت ولی نمیدونم چی شد چه اتفاقی افتاد من هدایت شدم الان راحت میتونم حرف بزنم.ما با خدای محال ها رو به واقعیت تبدیل میکنه طرفیم.واسه خدا هیچ کار نشد نداره.این خخخخیییلی برای من اتفاق بزرگی بود و خودم فقط میدونم چی به من گذشته.خدا خدای نشدنی به شدنی تبدیل کردنه.دوستون دارم.مرسی که کامنتمو خوندین.خدانگهار.تا خدا هست هیج نگرانی نیست.با خدا باش پادشاهی کن.بی خدا باش هر چه خواهی کن.🥰😍😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    حسین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1207 روز

    سلام استاد عزیزم

    خدا میدونه که چقدر کلام شما، صدای شما، نگاه شما به زندگی رنگ و بوی خدا میده.

    بخدا که شنیدن کلام شما هم قلب و روح اماده میخاد، از روزی که با اسم و رسم شما اشنا شدم شاید 3 سال میگذره اما از روزی که شما رو شنیدم حدودا 2 ماه میگذره، انگار 3 سال پیش قلبو روحم اماده پذیرش شما نبود و از کنارتون به راحتی گذشتم، طی اتفاقی تقریبا دو ماه پیش دوباره اسم شما به گوشم خورد در یکی از شدیدترین بحران‌های ذهنیم، کنجکاو شدم تحقیق و جستجو کردم انگار که نیاز داشتم تا یک نفر بامن حرف بزنه و شنیدم شمارو و چ کلامی بود کلام شما به جرات میتونم بگم شمارو خدارو بمن نشون داد و چقدر آرامش بخشید.

    چقدر خدا دوستتون داره و چقدر خدا کسانی رو که به هر نحوی با شما و کلام شما و افکار شما ارتباط دارن دوست داره، خوشا به سعادتت خوشا به سعادتمون که در مسیر شناخت خداوندیم و خداوند با همگی ما حرف میزنه، صدایی که به وضوح میشه شنید.

    من از محصولات شما هنوز استفاده نکردم که قطعا تهیه خواهم کرد. من حتی در شنیدن کلام شما و فایل‌های شما هم هدایت میشم و چقدرر زیباست که خداوند با زبان شما حرف میزند.

    خدارو سپاسگذارم که صدای شما کلام شما شبو روز من شده و چه خوشبختم من که خدا چنین راهنما و معلمی در مسیر من قرار داده تا خدای نابم رو بهتر و بهتر بشناسم.

    این اولین کامنت من در سایت هست، مدتها میخواستم کامنتی بزارم و تشکر کنم از شما ک نشد اما انقدر از داستان هدایت‌های شما و شهود شما در این فایل و فایل “داستانی درباره هدایت الهی” لذت بردم و درس گرفتم و انگار شنوا خداوندم شدم و انقدر سپاسگذار خداوند و شما هستم که دیگه طاقت نیاوردم چیزی ننویسم…

    الان پشت فرمان ماشین بودم حسی بمن گفت همین الان باید چیزی بگی، فقط یک کنار ایستادم تا بنویسم از حالم و سپاس خودم رو به شما برسونم…

    امیدوارم که با هدایت خداوند این پیام به دیدگان شماهم برسه… سلامت و شاد و ثروتمندتر از همیشه باشی استاد جان…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مریم السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1395 روز

    سلام عزیرانم

    نمیدونم چی بگم و چجوری بگم

    چند وقته که پیامی از طرف رب عزیزم دریافت کردم..از طریق های مختلف..اینکه صبح بیدار بشو حتی ساعتش که ۴:۳۰ بیدار شو و صحبت کن هر چیزی هرسوالی…از اون روز هرروز ساعت ۴ تا ۵ بیدا. میشدم اما نجوااایی د. ذهنم میگفت سرده مریم برو بخواب و استراحت کن..چی میخوایی بگی مگه که الان لازما بگی بعدا انجام بده و از این حرفها…تمام مدت خواسته من هدایتم بوده و لاغیر اونم به راه کسانی کا به آنها نعمت داده ایی راه مستقیم

    دیشب یعنی همین ابتدای صبح ساعت ۴:۳۰دقیقا ۴:۳۰ بیدار شدم میدونید توی یکی از هدایتها و صدای قلبم بهم گفته بود ساعت قرار ما ساعت ۴:۳۰ و گفت میبینمت

    امروز بیدار شدم و باز میخواستم بخوابم سردم بود اما حسی بهم گفت مریم مگه سوال نداری مگه نمیخواستی هدایت بشی پس بیا و نخواب

    شیر گرم کردم و کرسی رو روشن کردم و دفتر و خودکارم رو برداشتم و نشستم و شروع کردم چندتا سوال پرسیدم و نکته جالب چیزی که یادداشت کردم این بود که مریم با هم آرام آرام این راه رو میریم آرام آرام از داشته اات لذت ببر و آرام باش من کنارتم

    امروز اومدم سرکار و خواستم فایل روزانه ایی که باید گوش میدادم رو پیدا کنم. پلی که چشمم خورد به این فایل یه حسی گفت بازش کن گفتم آخه باید فایل روزم رو گوش بدم گفت بازش کن گفتم چشم بازش کردم.و دبدم چقدر قشنگ بهم گفت چگونه باید از شهودت استفاده کنی یاد سوال صبحم افتادم…اینجا بهم باد داد که اگه میخوایی از شهود بهره ببری باید این کارو بکنی…هیچ جوری نمیتونستم جواب سوالم رو پیدا کنم مگر اینکه رب من به این زیبایی منو به این فایل هدایت کنه که منطق هیچ دخلی توی شهود نداره براز دریافت شهود ذهنت و منطقت رو بزار کنار و رهاش کن شهود هیچ ربطی به شهود و منطق نداده.تمام اتفاقات زندگی کسانی که هدایت شدن هیچ دخلی به منطقشون نداشت که اگر داشت هیچ وقت اون کارهارو انجام نمیدادن…مثل ابراهیم و مادر موسی و استاد خودمون و ….

    دستت رو بده به من تا عبورت بدم ..چقدر قشنگ گفت سیدحسین عزیز که مثل هلیکوپتر اون بالا مسیر را داره بهمون نشون بده بهش اعتماد کن و قدمهاتو بردار که اگه چنین کنی نه ترسی داری نه غمی…خدای من رب من عاشقتم کا اینقدر قشنگ داری بامن صحبت میکنی و هدایتم میکنی

    تناا تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    در پناه الله یکتا شاد باشید و سعادتمند و ثروتمند و سلامت در ۲جهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    آنیکا فرهان گفته:
    مدت عضویت: 1193 روز

    سلام,سپاس بخاطر صحبتهای تاثیرگذارتون

    بسیار آسمون و فضای زیبایی,

    شما در مورد ابراهیم زیاد گفتین اما جریان ابراهیم و چاقو و اسماعیل,آیا سوال و اصل موضوع اشتباست؟مثل لاک پشتها که کی گفته تو ماه کامل از تخم بیرون میان!

    نپذیریم؟

    من مدتهاست دیگه قرآنو نخوندم اما میدونم که این جریان تو قرآن هست؛البته جوابم زیاد بدردم نمیخوره.

    این منم و زندگی من و باید الهامات و هدایت خودمو پیدا کنم.

    با آرزوی لذت روزافزون برای شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    علی بهره ور گفته:
    مدت عضویت: 3226 روز

    سلام.به استاد عزیززم و خانم شایسته و همه دوستان

    چند وقت پیش داشتم از محل کارم که یه شهرستان دیگه بود با ماشین خودم میومدم.دربین راه یه شهر کوچکی که بخش اون شهرستان به حساب میاد وجود داره.من معمولا برا تردد از جاده اصلی که اون شهر میومدم و اینکه یه راه دیگه هم بود که شما میتونستی بری داخل شهر و از اونجا بری.هر دو راه تقریبا یکی هست فرقی نمیکنه.من در بازگشت از محل کارم بودم قبل رسیدن به اون شهر حسم و الهامی بهم گفت که داخل شهر رو برا ادامه مسیر انتخاب کن.با خودم گفتم خوب این راه که خوبه دارم میرم چه کاریه.و به اون الهام گوش نکردم.داشتم از اون جاده میرفتم که جلوم یه ماشین سنگین بود که با توجه به سربالایی بودن اون مسیر سرعتش پایین بود و اینکه جاده دوطرفه بود و پیچ داشت.این اتفاق برام تو این مسیر با این موقعیت برام پیش اومده بود ک در این جور مواقع با احتیاط میرفتم سبقت که البته خلاف بود و این بار هم رفتم سبقت از ماشین سنگین همین که رفتم سبقت ماشین راهنمایی از جلوم در اومد و اومد دنبالم تا اینکه منو یه جریمه سنگینی کرد و بهم گفت ماشینتو هم باید بخابونم. یعنی این اتفاق که برام افتاد درس بزرگی داشت که باید بدون هیچ منطقی و دو دوتا کردنا تسلیم اراده و الهام خداوند باشیم.شاید من اون الهام که بهم شد از داخل شهر برو و نرفتمو میرفتم نمیدونستم واسه چی ولی خوب متاسفانه من به الهامم گوش نکردم و اون اتفاقات برام افتاد و درس و تجربه سنگینی بود برام.

    واقعا تک‌تک جملات استاد رو در ابن فایل با این اتفاقی که برام افتاد با تمام سلول‌هام درک میکنم.البته منکه زیاد اهل نوشتن نیستم و بعد از این‌همه سال شاید این اولین تجربه ای هست که مینویسم.که برام جا بیفته الهام که شد بدون چون چرا باید انجام بدی.

    ممنونم از همه تون دوستون دارم. 💓💓💓

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    زهرا سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 2366 روز

    احسنت احسنت استادم 🙏🙏سلام استاده خوبم دست زیبای خداوند و مریم جان ❤

    وقتی به صبحت های زیبای شما گوش میدم

    هنوز هدایت رو زیبا تر درک می کنم چه قدر شما زیبا درک کردین این هدایت و گفته های قرآن را

    و چه قدر زیبا میگی من حتی قرآن هم گفته باشه

    فکر میکنم چه زیبا خدایا شکرت آنجا که میگید خدا مثل یه حلیکوپتر بالای سرم است و راه رو برای من نشون میده وای خدایا چه چه اشکر ریختم همین جا

    که خودم تجربه کرده ام فکر کنید من در یه قسمت از زندگی توی آن راه را گم کردم فکر کنید مانند همان جنگلی که استاد گفتی اما به قلبم میفتم خدا هدایتم می کنه

    وای چه قدر زیبا گفتی واقعا واین باور هدایت چه قدر زیبا گفتی و من چه زیبایی های از این هدایت بهم رسیده

    که همین حالا با همین گوش دادن به صدای شما اشک شادی ریختم

    استاد شیر مادر حلالت خدا خیرت بده که چه قدر

    آگاهی های که برای ما گنگ بوده روشنی می کنی

    نور چراغ راه ما رو داری قوی تر می کنی

    سپاس سپاس سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    سمیرا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1210 روز

    سلام به خانواده جدیدم …سمیرا هستم اصلا قصد نداشتم پیام بزارم ،اما قلبم گفت بنویس …کمتر از یکماه با دنیای زیبا و پر چالش شما آشنا شدم …اونقدر منو درگیر کرده که حد نداره.در حال تمرین کردن هستم اگه روزی نیام اینجا ،اون روز برای من اصلا روز خوبی نیست .نتایجی که در این مدت گرفتم ،ارامتر شدم تمرکز بیشتری دارم و نگرانی هام کمرنگ تر شده …من همیشه مسیری که الان توش هستم آرزو داشتم باشم ،الان که تو این مسیر دارم هر روز می افتم و دوباره به امیدی بلند میشه ،به امیدی خشم ها و عصبانیت ها رو تبدیل. به لبخند می کنم …اینا نتایج کوچکی نیستند …با صدها جلسه مشاوره من نمی تونستم به این نتایج دست پیدا کنم ..الان داستان زندگی من به قبل و بعد از آشنایی با استاد تقسیم میشه .روزی بدون این چالش و تمرین ها تصور نمی کنم .

    تولید کننده ابزار خیاطی هستم ،و در تایمی با استاد آشنا شدم که از شریکم جدا شده بودم و این آشنایی و آگاهی یافتن به من قدرتی داده که امید زیاد دارم به هر آنچه که رویا دارم برسم…این پیام باشد ردی از سمیرایی که تازه شروع کرده…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مهدیه اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1396 روز

    سلام

    سپاسگزارم که فرصتی دوباره دارم برای شنیدن این اگاهی های ناب

    سپاسگزارم برای دیدن دوباره بهشتمون و این تصویر با کیفیت این صدای با کیفیت

    سپاسگزارم برای اینترنت اسان و در دسترس و این هدایت از این نقطه ی دنیا به استاد نازنینم

    سپاسگزارم برای کلام الله و این راه زیبا و روشن

    واقعا کلام قاصره از این همه تجربه و بیان و شهود که از اول تا اخر کلمات تحسین بر انگیزه

    لذت بردم نت برداری کردم و به کمک خداوند در عمل اجرا میکنم..

    اینچنین الگویی بی شک هدیه پرودگاره که به راحتی در دسترس و خوشا به حال انانی که عمل میکنن نتیجه میگیرن و ما هم الگو میگیریم و از دنیای پر از فراوانی و معنویت و رشد هم مسیر میشیم

    سوال:

    چرا وقتی ماه کامل میشه لاک پشت ها از اب بیرون میان

    و من فکر کردم و جواب دادم…

    و ادامه ی داستان سوال اشتباه و پاسخ اشتباه

    چقدر زیبا شروع کردید

    مثالهاتون عالی اند و خاص خودتون

    و کنار گذاشتن افکار گذشتگان و رجوع به کلام خداوند که منع و تشویق میکنه و چراهایی که منطقی هستن

    و همه به نفع ماست..

    و این کلام که منو تکون داد:

    شهود منطقی نسیت و تسلیم یعنی(بشنوی خداوند میگه تو اماده باش و اعتماد کن)همین و بس

    دیدگاه زیبای دیدن نتایج باورها و افکارمون کلید بود

    و خیلی ذهنم مشغول کرد که توجه روزانه ی من چیه…؟

    چه نتایجی داره!!!

    چطوره میتونم‌کم‌کم بهش جهت بدم بهترش کنم

    اینها همه ارزش میلیونی داره

    و بهاش عمل کردن به این اموزهای گهر باره

    از همه دوستان برای کامنتهای عالی سپاسگزارم

    از استاد برای جلو دوربین اومدن و بارش این اگاهی های خالص سپاسگزارم

    و این فصای عالی برای سنجیدن و محک زدن خودمون و قدمی در جهت بهبود و عملکرد روزانه

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    درود خداوند بر بندگان مخلص و موحد…

    خدایا به تو پناه میبرم و از تو یاری مطلبم

    حق نگهدار تون ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    ریحانه گفته:
    مدت عضویت: 1206 روز

    واقعا تا زمانی که تسلیم خدا نباشیم فقط راه خودمون رو از همه ی خوبی ها و فراوانی ها و هدفها دور میکنیم .قبلا فک میکردم وقتی کارم رو به خدابسپارم دیر جواب میده یا نمیده .برای گفتن خواسته هام خسیس بودم و ترس داشتم یا وقتی آرزویی داشتم احساس میکردم الکیه فقط توی ذهنم اون آرزوها رو میاوردم .الان با قلبم خدا رو بیشتر احساس میکنم .مسایل اعتقادی رو رعایت میکردم نماز و روزه و باورهای دینی ولی چه فایده وقتی این باورها اونجوری که باید حرکتی در من ایجاد نمی کرد نتیجه های کمرنگ داشت الان در کنار این اعتقادات عملی باورهامو پر رنگ تر کردم .خدا رو بی نهایت سپاس گذارم که بیدار شدم از این باورهای کمرنگ واقعا الان دیگه وقتی موضوعی برام به ظاهر قابل حل نباشه میگم خدایا تو که این دنیا رو آفریدی مسائل من براتو هیچ هست و می‌سپارم به خودش و واقعا واقعا انقدر قشنگ و زود جواب دلم رو میده طوری که شوق وجودم رو فرا میگیره قشنگ متوجه میشم باهام حرف میزنه .و واقعا باورم اینه اگه نماز میخونیم یا مسائل اعتقادی رو کامل انجام میدیم ولی اون یقین کامل به رب کمرنگه واقعا هیچ کاری نکردیم خدایا شکرت که هستی قادر مطلق و مهربون اول از هر چیز برای شروع هر حرکت ارامش قلب مهمه که روح رو جلا میده ما آدما اگه بدونیم چه خدایی داریم هیچ وقت احساس ضعف و غصه نمیکنیم خدایا شکرت عزیز مهربونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    علی اسدی گفته:
    مدت عضویت: 1346 روز

    بنام خداوندهدایت کننده

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته که واقعا شایسته این همه نعمت هست

    خداوندراشاکرم بابت این فایل قشنگ واقعابارها وبارها پیش آمده که بهمون الهام شده ولی زهنمون ومنطقمون بهمون اجازه نداده که به شهود گوش کنیم. من چندوقته به این نتیجه رسیدم که زهنم شیطانه وقلب من خدا وقتی یه تصمیم میخام بگیرم یاکه یه اتفاق به ظاهربد پیش میاد هردوتاشروع میکنن به صحبت کردن زهنم (شیطان)میگه همچی تمامه تونمیتونی کارازکارگذشته ولی خدا(قلبم)میگه نترس ونگران نباش من هستم تومیتوانی قبلا زیادبه حرف شیطان گوش میکردم چون صداش بلندترازصدای خدابود ولی خوشبختانه باتمرین واستفاده ازفایل های استاد توانستم صدای خداوندراواضحتربشنوم الانم که دارم این مطلب مینویسم ازنظرمالی هیچی ندارم هیچی ندارم که ۷۰۰ملیون تومان زیرصفرهستم وشکست خوردم. ولی باتوکل به خدا دستم گذاشتم روی زانوخودم حرکت کردم وایمان دارم که خداوند من رابه راه راست هدایت میکند راه کسانی که به انها انعام داد.وخاستم این رده پاروازخودم درسایت بزارم و چندماه بعدمیام براتون مینویسم که خداوندچه پاداشهایی بمن دادبابت این توکلم. باخداهیچ چیز محال نیست

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: