زیبایی ها را ببینیم - صفحه 40
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-22.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2015-09-12 13:15:272020-08-22 01:48:58زیبایی ها را ببینیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدا
سلام
دیشب مسیله ای ذهنمو درگیر کرد.
اینکه چرا فلان چیز رو گفتم.
و باید تلاش کنم بیشتر سکوت کنم.
به سمت سرزنش خود رفتم.
به سمت سرزنشِ دیگری رفتم.
دیدم به چشم که تو ذهنم داره غوغا به پا میشه.
خداوند لطف کرد کمکم کرد و مسیر رو عوض کردم.
با خودم با ارامش و دوستی صحبت کردم.
سرزنشها و نجواها رو قطع کردم.
حالم خوب شد.
به همین سادگی که میگم و مینویسم.
گاهی ذهن یک نقطه رو تبدیل میکنه به یه دریا.
به طوریکه ادم شوکه میشه میبینه حالش انقدر بد شده و همشم از ذهن شروع شده.
و البته میشه با همون ذهن هم درستش کرد.
الهی شکرت که کم کم دارم یاد میگیرم اگه ذهنم داره کارشکنی کنه، چطوری بهبودش بدم.
و اینکه به خودم گفتم سمانه قرار نیست تو همه ی ابعاد یهویی تغییر ایجاد کنی، اروم باش و دونه دونه بهبود بده.
عجله نکن.
اروم باش.
این تضادها تو دلِ لحظاتِ زندگیم هستن، که دارن یادم میدن چطوری فکر کنم برام بهتره.
چطوری رفتار کنم برام بهتره.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
به نام خدا
سلام
دیشب عکس 8 ماهگی حافظ روی پارچه ماهگردش رو خونه مامانم گرفتم.
اومدم ببینم و ذوق کنم متوجه شدم با موبایل مامانم گرفتم.
گفتم اشکال نداره در اولین فرصت منتقل میکنم به موبایل خودم.
اگه سمانه قبلی بود کلی اعصاب خوردی داشت، ولی الان خیلی بهتر شدم.
آروم تر شدم.
صبورتر شدم.
الهی شکرت برای دونه به دونه و جزء به جزء تعییرات و بهبودهام.
خدایا شکرت که امسال مامانِ یه قندِ عسل شدم.
دارم چیزهای جدیدی باهاش یاد میگیرم.
دارم مهارت های جدیدی یاد میگیرم.
افکار و ذهنیتم داره تغییر میکنه.
خدایا شکرت برای این به قولِ سعیدهدجانِ رضایی:
نکته مثبتی که دست و پا درآورده.
مرور که میکنم خودمو میبینم که بلدِ نوزاد نبودم.
میترسیدم بغل کنم، باهاشون بازی کنم، پوشک عوض کنم،بشورمشون، غذا و آب بدم بهشون و کلا هر کاری مربوط به نوزاد از الف تا ی…
الان خیلی شاکرم که طی 8 ماه با حافظ جانم کلی مهارت جدید کسب کردم.
مهارت هایی که اول سختم بوده ولی با تکرار هم آسان شدم بهشون هم ماهرتر و هم علاقه مندتر.
الهی شکرت.
دارم یاد میگیرم کم کم که چطوری ذهنمو مدیریت کنم که اول به کارهای الویت بالاتر برسم در برنامه ام، تا هم انرژی ام حفظ شه هم ذهنم آروم تر بمونه و پریشان و مضطرب و عجول نباشم.
الهی شکرت هم حافظ غذای امروزش رو آماده داره، هم خودمون نهار آماده داریم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
به نام خدا
سلام.
امشب مهمانیِ شب چله، خونه ی مامانم بود.
در کنار عزیزانم بودم.
خواهرها و دامادمون و خواهرزاده هام.
مامانم کلی خوراکی برامون آماده کرده بود با عشق.
میز و خوراکی هارو من چیدم.
میوه ها رو با عشق شستم.
هندوانه رو برش مثلثی کوچک زدم.
مامان کوفته درست کرده بود فوق العاده خوشمزه.
ممنونم ازش برای اینکه ما رو دور همدیگه جمع کرده بود.
تنش سلامت مادر مهربانم.
امشب هم در کنار خانواده ی خودم کلی شادی و حس خوب و خنده ساختم واسه خودم و حسابی لذت بردم.
الهی شکرت.
به سلامتی وارد 2 دی شدیم، هشت ماهگیِ حافظ جون مبارکمون باشه، تنش سالم قند عسلم.
روز مادر رو تبریک میگم به خودم و همه ی مامان های نازنین.
به همه ی خانم های نازنین.
خدایا شکرت برای لباس های گرمی که میپوشیم در سرما.
خدایا شکرت برای خونه ی گرمی که داریم.
خدایا شکرت برای همه ی نعمت هامون.
خدایا شکرت برای سوپ های عالی و خوشمزه ای که برای پسرم درست میکنم.
خدایا شکرت برای هر لحظه ای که با پسرم بازی می کنم.
امروز که گذشت سعی کردم با خودم مهربان باشم و افکار سرم رو مدیریت کنم.
خودمو سرزنش نکنم.
کنترل ذهن کنم.
از زاویه ای به چالش ها نگاه کنم که بهم حس خوب بده.
آفرین سمانه جانم.
وقتی چیزی جا میذارم، خودمو سرزنش نمیکنم.
میگم اشکالی نداره، پیش میاد.
من یه عالمه وسیله بر میدارم، به خاطر یه وسیله که یادم رفته بردارم، خودمو سرزنش نمیکنم.
آفرین سمانه جان.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
یا ارحم الراحمین
سلام.
امروز دو مورد از نکات مثبت خانواده ی خودم رو تحسین کردم.
که از پدر و مادرم تشکر میکنم بابتشون.
یک: اینکه ما اهل سوال و جواب کردن زیاد نیستیم.
یعنی نمیخواهیم تهِ یه چیزی رو در بیاریم با پرس و جوی زیاد و سماجت.
غریبه و آشنا هم نداره.
اهلِ فضولی نیستیم.
اگه کسی بگه بیرونم، یا کار دارم و فلان، اصرار نمیکنیم برای دونستن و فهمیدنش.
زیاد اهلِ اطلاعات دادن و گرفتن نیستیم.
این حُسن هست که سرمون به زندگیِ خودمون هست تا به زندگی دیگران و کنجکاوی در موردش.
به عبارتی خانوادگی پیگیرِ بقیه نیستیم.
دم به دقیقه تلفن دستمون نیست صحبت کنیم با بقیه.
دو: یادم رفت دومی شو :))))))
یادم اومد مینویسم.
طیِ درک بهترم نسبت به بچه:
متوجه شدم بچه هر دفعه یه بازی جدید میخواد برای سرگرمیش.
بازی ها میتونن خیلی خیلی ساده باشن.
امروز شمردم در عرضِ چند دقیقه 3 تا بازیِ ساده با حافظ انجام دادم.
اونم غش غش میخندید عزیزِ دلم تنش سلامت.
صداشم ضبط کردم.
اینکه دارم کوتاه و چند مرحله ای کامنت مینویسم (ایده ی امروزم)، خیلی هم خوب شد.
چون تو فواصلی که دستم آزاد هست دارم کامنت مینویسم و توجه میکنم به نکات مثبت.
و این به نوعی بهبودگرایی هم هست.
الحمدالله.
یه مورد مقایسه پیش اومد دیروز درونم، که حسم رو بد کرد و احساس دیر شدن، عقب موندن از قافله داشتم.
با خودم صحبت کردم، اونم بهبودش دادم.
اگه وقت کنم و بشه مثالش رو تو جلسه 1 دوره احساس لیاقت مینویسم ان شاالله.
مقایسه هم احساسِ کمبود میده بهم، هم احساس عقب موندن از بقیه و دیر شدن.
باید دایم روش کار کنم.
به خاطر دوره لیاقت بهتر شدم نسبت به قبلم در رابطه با مقایسه.
اگاه تر شدم به رفتارهام.
الهی شکر.
استاد جان، بارها گفته ام و بارِ دِگر می گویم:
خیلی ازتون ممنونم، بی نهایت بار، برای اینکه معلمِ من و یه عالمه ادم دیگه هستین.
و اینکه بهبود میدین هر لحظه زندگیِ خودتون رو و یه عالمه ادم دیگه رو.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
به نام خدا
سلام
مامانم قبل از اینکه بدونم باردارم یه پاپوشِ هندوانه ای کوچولو خرید برای بچه ام…
اون روز رو یادمه دقیقا.
دیشب پاپوش هندونه ای رو تو مهمونی پای حافظ کردم.
کاملا اندازه ی این سنش هست.
چقدر دقیق.
مرسی از خدای عزیز و دقیقم.
مرسی از مامان جونم.
امشب هم آوردم مهمونی شب چله خونه مامانم پاش کنم.
الهی شکرت برای دورهمی هامون.
الهی شکرت برای خنده و شادی هامون.
الهی شکرت برای فایل خوش بینیِ استاد، که باعث شده تمرکزم بره روی خوشبینیِ بیشتر تو زندگیم.
الهی شکرت برای کامنت های خوب و کاربردی سایت.
الهی شکر که دیروز با خودم خیلی خوب برخورد کردم بعد از شکستن بشقاب خونه مادرشوهرم.
الهی شکرت برای کمک های دیروزم به مادرشوهرم.
سمانه جان ممنونم که باعشق کمک کردی وقتی میتونستی، و ممنونم که خودتم از خودت تشکر کردی.
مادرشوهرمم چند بار تشکر کرد ازم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
یا لطیف
سلام
به نظرم رسید برای اینکه هم کامنت هام از دست نرن و هم اینکه وقتی زمانم خالیه بنویسم و کامنتمو ارسال کنم، هر چقدر تونستم بنویسم و ارسال کنم.
اینطوری ممکنه کامنتها کوتاه هم بشن، اشکالی نداره، متناسب با شرایط جلو میرم.
خواهرشوهرِ مهربانم، برام یه لیوان بسیار زیبا هدیه خرید.
یه لیوانِ شفافِ دو جداره که بینش پَر گذاشتن.
خیلی قشنگ و خلاقانه است.
ممنونم از خلاقیتِ کسی که این ایده رو داده و اجرا کرده و از خواهرشوهر مهربانم برای سخاوت و مهربونیش.
خدایا شکرت که روزی ام کردی یه عالمه دوست و اشنای خوب و مهربان داشته باشم تو زندگیم.
نمونه اش صبا جان 13 ساله ی خلاق و باشخصیت و مامانِ نازنینش هدی جان.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام.
اولِ زمستانِ 1403 بر همگی مبارک.
دیشب یه چیزی تو کامنت سعیده جان رضایی خوندم که قند تو دلم آب شد چون منم این نعمتی که نوشته رو دارم.
سعیده جان در مورد نوا جان نوشته بود:
الهی بی نهایت شکر برای این موجود گوگولی مگولی که کلا یه نکته مثبته که دست و پا درآورده
هم خنده ام گرفت از تعبیرش هم کلی ذوق کردم.
مرسی سعیده جان که با این نگاه زیبایی که داری و هم مکاوب کردنش، به بقیه هم انگیزه میدی و الهام بخش هستی.
همه ی بچه های سایت برای همدیگه الهام بخش هستن.
چون زاویهی دیدِ جذابی داره هر نفر.
و خوندن کامنتها این زیبایی ها رو گسترش میده.
ممنونم از استاد جان و تیمِ عزیزتون، برای این سایت، برای اموزش هاتون، برای کامنت ها و برای همه چیز.
حالا میخوام از نکات مثبتِ قند عسل خودم بنویسم.
تنش سلامت.
حافظ جدیدا صدای شیر درمیاره از خودش.
انقدر بامزه است که نگو.
دوست دارم درسته قورتش بدم.
ماشاءالله بهش، به سرعت برق و باد سینه خیز میره و یه ثانیه بعد یه جای دیگه است.
یه تارگت رو انتخاب میکنه و چشم هاش برق میزنه، موتور توربو روشن میشه و میره سمت هدف.
دیشب، جشنِ شب چله خونه مادر شوهرم بودیم همگی.
خیلی عالی بود همه چیز.
مادرشوهرم خیلی به مراسم و رسوم اهمیت میده و با عشق کلی خوراکی فراهم میکنه تا دورهم باشیم و خوش بگذرونیم و لذت ببریم.
امسال اولین شب چله ی حافظ جونم بود و جشنمون زیباتر هم بود.
میز بسیار زیبایی چیده شد، کلی عکس و فیلم خاطره انگیز گرفتیم.
3 تا نوه (حافظ و سِودا و مانی) هدیه گرفتن یادگاریِ شب چله.
من و جاریِ نازنینم هم انار تزیینی کوچک که بسیار زیباست، هدیه گرفتیم.
خیلی خندیدیم.
الهی شکر برای روزی مون.
خانواده ی خوب، یکی از بهترین روزی های هر انسانی هست.
من خوشحالم و سپاس گزار برای خانواده ی خوب خودم و همسرم.
و خانواده ی زیبای 3 نفریِ خودمون.
و حافظِ نازنینی که زندگیمون رو قشنگتر کرده.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
به نام الله
سلام.
با یه چالشی روبه رو شدم که صبح کمی آزارم داد.
چرا میگم کمی؟
چون داشتم مثل قبل قاطی میکردم.
ولی بعد با خودم صحبت کردم و یادِ حرف خانم مشاورم بعد زایمان افتادم.
ایشون بهم گفته بود: مسئله ی تو بچه و بچه داری و … نیست.
تو نظمِ ذهنیت به هم خورده، برای همین کلافه و پریشان هستی.
دیدم بله، یعنی خداوند منو هدایت کرد که یاد حرف ایشون بیوفتم.
چه اتفاقی افتاد؟
از زاویه ای به ماجرا نگاه کردم که حسم رو بهبود داد و سبک شدم.
نجواها داشتن همگی با تمام قوا بهم حمله میکردن که نقشه شون نقشِ بر اب شد.
الهی شکرت.
یاداوری: قراره زندگی کنی و لذت ببری، کیف کنی، ذوق کنی.
نه اینکه زندگی کنی و اذیت شی.
پس هر وقت داشتی اذیت میشدی بدان و اگاه باش که باید ذهنیتت رو عوض کنی.
تو هیچیت نیست سمانه.
خیلی هم توانمندی و از پسِ هر کاری بر میای.
فقط باید ذهنیتت رو عوض کنی.
موفق باشی عزیزم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
یا الله
سلام
●خدایا شکرت برای همه ی نعمت هات.
●خدایا شکرت برای تعطیلات این هفته که اومدیم خونه مادرشوهر عزیزم.
●الهی شکرت خانواده دور هم جمع شدیم برای یلدا.
●الهی شکرت برای سلامتیِ همه مون.
●دیشب تو یه تابلوی بزرگ زیر تابلوی یه کبابی، چیزی نوشته بود که به شدت جذاب بود.
درشت و با خط زیبا نوشته بود:
خدا هست
●با عشق به عزیزانم یلدا رو تبریک گفتم پیامکی، یه عالمه عشق دریافت کردم.
●خدایا شکرت برای محبتی که پسرم دریافت میکنه از همه.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
به نام الله
سلام.
دیروز به تضادی در رابطه با سلامتی برخوردم که الگوی تکرار شونده داشت.
برای همین به خودم و خدا قول دادم در جهت بهبودش کاری کنم.
2 تا اقدام در برنامه ام گذاشتم که از دیشب شروعش کردم.
خدایا کمکم کن برای بهبودم.
و امروز صبح یه نشونه برای بهبود اون تضاد دیدم که راسخ ترم کرد برای رعایت اون دو مورد.
الهی شکرت.
سپاس گزاری هامو تو دفترم نوشتم.
کامنت های بسیار زیبا خوندم از بچه های سایت.
کنار حافظ جون خوابِ شیرین داشتم.
سوپ تازه و خوشمزه براش پختم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت