زیبایی ها را ببینیم - صفحه 42 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-22.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2015-09-12 13:15:272020-08-22 01:48:58زیبایی ها را ببینیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام خدا جان و دوستان
قشنگی های شنبه جان 26 اسفندِ نازنین.
………………………………………………
1- خوابِ بسیار خوب.
2- صبح یهو ساعت 7 از خواب بیدار شدم، دقیقاً ساعتِ خوردنِ قرصم.
هدایتی اینچنین دقیق، بسیار لذت بخشه. سپاس گزارم از خدا جانِ آن تایمم.
3- صبح رفتم پیاده روی با همسرم تا یه مسیری.
مابقیشو هم خودم برگشتم.
خارج از مجتمع راه رفتم امروز.
در رو که باز کردم چشمم خورد به آسمون آبی و ابرهای کپلی مپلی خیلی خوشحال شدم.
گفتم خدایا منو ببخش که گاهی به دلیلِ توجه به گفتگوهای ذهنی و نجواهام، غافل میشم از قشنگی های پیرامونم.
و خوشحالم امروز صبح بهم اگاهی دادی و هدایتم کردی تا بیام بیرون از خونه و تونستم زیباییِ شگفت انگیز اسمان و ابرها رو ببینم و لذت ببرم.
4- نشونه دیدم: مجتمع بغلی مون داشتن دیوار دور ساختمان ها رنگ میکردن.
چه رنگی؟
رنگ مورد علاقه ی من.
بنفش …
یه یاسیِ زیبا و آروم و شاد…
خیلی ذوق کردم.
5- ممنونم از خدا و بنده های مهربونش.
برای قلبهایی که خدا برای من نرم میکنه.
خانواده ام، همسایه هامون، دوستام و …
6- مادرشوهر عزیزم غذا (باقالی پلو با مرغ)، ماهی، باقالی بهمون هدیه داد دیشب آوردیم، ظهر نهار خوشمزه داریم.
7- من دلم بامیه و سبزی خوردن میخواست تو سفره افطاری، دیشب بود تو سفره ی افطاری مادر شوهر مهربانم، خوشحال شدم :)
قشنگیِ چیدمانِ خدا چیه؟
پدرشوهرم دیشبش افطاری دعوت بوده، پکیج افطاریش رو نخورده، آورده خونه، و فرداش روزیِ ما هم شده :)
8- قبلاً فکر میکردم نوشتنِ یه سری جزییات تو سپاس گزاری هام، در کامنتهام تو سایت، لوس باشه، بدیهی باشه، عادی باشه، ساده باشه و …
و لزومی به نوشتن نباشه، بقیه چی فکر میکنن؟
فلانی برای این مورد ساده یا جزیی هم تشکر میکنه یا خوشحال میشه؟
به عبارتی خجالت میکشیدم بنویسم یا الانم گاهی خجالت میکشم هنوز…
اما الان به این درک رسیدم وقتی تو برای یه پرتقال شیرین که نوش جان میکنی، سبزی خوردن که نوش جان میکنی، لبخندِ یه پسر بچه کوچولو بهت که شاد میشی، غذای خوشمزه ای که خونه مامان و مادر شوهرت میخوری و بهت هدیه میدن که خونه هم بیاری شاد میشی و …
پس تو حواست جمع هست به زیبایی ها.
فرکانست وصله به منبع که متوجه نعمت ها میشی.
خجالت نداره که…
از زهرا جان صادقی تو کامنت ج 2 قدم 1 یاد گرفتم که انقدر قشنگ از نعمتهای روزش تشکر میکرد…
9- صدای آوازِ پرندگان…
10- لباس هایی که دیروز برای خودم هدیه خریدم رو شستم تا استفاده کردنشون رو آغاز کنم.
11- دو سه روز پیش دلم پنکیک خواست، امروز رفتم خونه مامانم، خواهرزاده ام ثمین جانم، درست کرده بود، نوشِ جان کردم. (روزی غیر حساب)
12- بارونِ خیلی قشنگی اومد، هوا عالیه، عالی.
13- سرِ یه موضوعی ناراحت شدم، بعدش که اروم شدم متوجه شدم اصلا چیز خاصی نبوده که بخوام انقدر ناراحت شم.
14- همسرم برای خودش هدیه خرید، خوشحال شدم.
15- خانواده مو دیدم، خوشحال شدم.
16- به خواهر زاده ی کوچولوم مرسانا جون گفتم بوس، لپشو آورد جلو بوسش کنم، خیلی لذت بردم از بوسیدن روی ماهش.
17- مامانم بهم آش رشته، مربای به، پنکیک هدیه داد. (روزی غیر حساب)
18- امروز هم خواهرزاده جانم محیا جان، اومد دنبالم منو آورد خونه مامانم، برگشتنی هم با آبجی جانم برگشتم خونه مون.
19- متوجه شدم تعداد قشنگی های زندگیم انقدر بیشتر هست که نخوام به یه در ظاهر نازیبایی، زیاد توجه کنم و حس خودمو خراب کنم.
خدایا شکرت برای کنترل ذهن.
20- ممنونم برای خواب خوبِ عصرگاهی.
خدایا، سپاس گزارم برای همه ی قشنگی هایی که نوشتم و ننوشتم.
قشنگی ها و برکات و نعمت هایی که تو منبع شون هستی، اعتبارشون از تو میاد.
به نام خداوندِ یگانه ی نازنینم
سلام.
قشنگی های سه شنبه 29 اسفند 1402
1- خوابِ خوبم، بیدار شدنم، نعمتِ حیات.
2- نی نیِ خوشگل و عزیز دلم تو دلم.
3- دیشب تخت و کمد نی نی کامل نصب شد، خیلی خیلی قشنگ شد، همونی که دوست داشتم، همه چیز عالی.
خدایا مرسی.
4- خدایا منو ببخش برای اینکه که گاهی شتاب دارم، تو تمرینم و بهتر شدم ولی تمامِ سعی مو میکنم شتاب رو بیارم پایین و پایین تر.
مرسی که یادم میاری دلیلِ حس نازیبام، شتابمه و روش کار میکنم و اوضاعم بهتر میشه.
5- خریدهای عالی.
6- مامانم یخچالش خراب شد، گفتم نگران نباش میان واسه تعمیر، خدا خودش حل میکنه، براش سرچ کردم شماره نمایندگی رو دراوردم، زنگ زد، شب اومدن، درست شد به لطف خدا.
اینکه شب عیده، تعمیرکار شاید نیاد و فلان، ترمزِ ذهنِ ماست، واسه خدا کاری نداره مسایل ما رو حل کنه.
باور داشتم حل میشه، بازم یه نشونه از طرف خدا برای توکلِ بیشتر به خودش و حساب کردن روی خودش فقط.
7- بارون اومد، نعمتِ خدا، دقیقا پیام و نشونه است که برکت میفرسته خدا واسمون.
8- سلامتیِ خودم و عزیزانم.
9- همسرم هم امروز گفت عید میخواد روی دوره لیاقت کار کنه، سورپرایز و خوشحال شدم از هم مسیری مون.
10- امشب رفتیم چند تا وسیله ی خوشگل برای نی نی خریدیم، قنداق سوییسی با یه طرح بانمک و جذاب، بالشت شیردهی با طرح فیل. خیلی قشنگن.
با هر خریدش کلی ذوق میکنم.
خانم فروشنده خیلی با ذوق بود. فرکانسش عالی بود.
خوشحالی و ذوقِ ما رو هم تحسین کرد :)
11- نشاط و حالِ خوبم با خودم و زندگیم.
12- سپاس گزارم برای سالِ عالیِ 1402.
13- لقمه ی نون لواش و پنیر و گردو و خیار با نعناع.
14- مامانم بهم سمنو و شکلات و پارچه و … داد.
(روزی های غیر حساب)
15- خونه مون به خاطر پروژه ی سرویس چوب نی نی پخش و پلا شده و رسیدگی میخواد.
سعی کردم امروز به خودم ارامش بدم که اشکالی نداره.
طیِ چند روز تعطیلی به خونه میرسیم، تمیزش میکنیم.
من نمیتونم یه سری کارها رو کنم و این روی ذهنم فشار میاورد.
مخصوصاً اینکه خونه تمیز و مرتب بود، حالا دمِ عید شلوغ پلوغ هست.
ولی به خودم ارامش دادم سمانه اشکالی نداره، تو الان الویتت استراحت و فشار نیاوردن به خودت و نی نی جون هست.
ریلکس باش، کوچولو کوچولو یه کارهایی که میتونی انجام بده. مابقیشو صبر کن باباییِ نی نی کمک میکنه.
بابایی تا امروز سر کار بود، ان شاالله تو تعطیلات رسیدگی میکنیم به قشنگ کردن خونه مون.
16- اتاق نی نی بوی چوب میده، بوی خوب میده.
ذوق داریم برای تخت و کمد خوشگلش.
17- همسرم برام جوراب بلندی که میخواستم رو خرید، ذوق کردم.
18- سفره هفت سین قشنگمون رو چیدم، عکس هم گرفتم ازش.
19- به درخواستِ همسرم، 27 فایلِ شگفت انگیز دوره احساس لیاقت رو ارسال کردم برای موبایل همسرم.
من هیچی نگفتم، خودش خواست که روی دوره کار کنه و فایلها رو گرفت ازم، خوشحالم.
20- خدایا شکر برای عید امسال من و همسرم و نی نی جون توی دلم.
21- برنامه ی عکاسیِ بارداری رو با هدایت و چیدمان خدا جانم رو ok کردم.
دلم میخواست یادگاری باشه از این ایامِ شیرینم.
فرکانسِ خانمِ آتلیه هم عالی بود.
22- چند وقت بود زیتون خوب میخواستم، امشب خریدیم.
23- خدایا ازت سپاس گزارم برای استاد جان، مریم جان، اقا ابراهیم، خانم فرهادی، خودِ سایت، اعضای سایت، فایلها، کامنتها، فرکانس مشترک بینِ همه مون، بهبودهام.
24- الهی شکرت برای همه ی روزی ها و برکت های فراوانِ خونه و زندگی مون.
25- دیشب همسرم یه چالشی رو تعریف کرد از محیط کارش، گفتم خیره…
و گفتم دقیقا وقتی چالش میاد، داریم هدایت میشیم به شرایطِ بهتر از الان…
اعتماد دارم به خدا، چون تجربه کردم و دیدم.
عاشق سمانه هستم که کم کم یاد گرفت بگه خیره و براش خیر هم میشه.
یاد گرفت کم کم واکنش خلق کردن رو به جای واکنش گرا بودن و میدونم هنوز جای کار زیاد داریم.
بهت افتخار میکنم سمانه جان برای تمرین هات، برای تلاشت، برای بهبودهات.
26- امروز همسرم یه کتونیِ قشنگ برای خودش خرید، تحسینش کردم.
خدایا سپاس گزارم برای سال 1402 و همه ی قشنگی هاش.
سال نو همگی مون با شادی، برکت، رزق و روزی فراوان، آرامش، سلامتی، حال و حس خوب، روابط خوب و همه ی خیرها.
بنام آنکه هرانچه دارم از اوست
امروز 1403/01/09
زیبای های امروزم که گذشت
1.خواب شیرینی که داشتم و پتو گرم نرمم
2.لیوان آب گرمی که اول صب با آبلیمو نوش جان کردم کل وجودمو نورانی و سرحال کرد
3.گلدون زیبای که دوستم به عنوان هدیه بهم داد هر روز دیدنش لذتبخش
4.گربه ای که چند وقته ولکن خونه مادرم نیست امروزم پرید توی اتاق خونه
5.پروانه قشنگی که در حال پرواز روی گلهای توی باغچمون بود
6.درختان رنگارنگی که توی کوچمون بودن هر صب با عشق یه تماشاشون میشینم
7.دید پسر عموم که منو رسوند محیط کارم
8.قهوه خوشمزه ای که اول صی زدم بر بدن سرحال شروع کردم به کار
9.اومدن مشتریای که کلی شوخ بودن حرفای طنز گفتن خندیدیم
10.اومدن مشتری قدیمیم که جزو درخواست ستاره قطبیم بود کلی تایید کردم قانون
11.کنترل ذهنم موقعه ای که میخواستم قضاوت کنم دوستای اطرافم رو
12.دخل امروز که مثل این چند وقت پر از رزق برکت بود برام
13.فایل نشانه امروز من که صدای آقای وحید وقتی نتایجشو میگفت باعث سرازیر شدن اشک شوق از چشمانم شد
خدایا سپاسگزارم ازت برای موهبت زندگی و حیاتی که عطا کردی بهم
خدایا سپاسگزارم ازت برای تجربه پدر بودنم که قشنگ ترین حس دنیاست
خدایا سپاسگزارم ازت برای درک قوانینت و آگاه شدن ازش که یکی از موهبتهای منه چون بدنبال آگاهی بیشترم
خدایا سپاسگزارم ازت برای تن سالم خودم و خانوادم
خدایا سپاسگزارم ازت برای آشنایی با استاد عزیز و این سایت الهی
ممنونم از سمانه جان یوسفی برای این ایده زیباش
یا الله
سلام.
قشنگی های شنبه جان 11 فروردین 1403.
1- استراحتِ خیلی خوب داشتم.
به صدای بدنم احترام گذاشتم و خوابیدم به قدرِ نیازم.
2- شنیدنِ تلاوتِ زیبای قرآن.
3- ابجیم، خاله جانِ نی نی اومده کمدشو بچینه.
قشنگ و مرتب شده.
4- تمرین خط با دست چپ رو انجام دادم.
5- دو تا مامان بزرگ های نی نی زنگ زدن احوال پرسی مون.
6- خونه مون تمیز و مرتبه، این منو خیلی خوشحال میکنه.
7- هندوانه ی بسیار شیرین و خوشمزه نوشِ جان کردم.
8- یکی از کاغذهای روی دیوار افتاد:
تا عادت به تمرکز روی زیبایی ها و نکات مثبت و به صلح رسیدن با شرایط فعلیِ خودت رو ایجاد نکنی جهان تو رو به جای بهتر هدایت نمیکنه.
9- هوا عالی بود، پنجره اتاق رو باز گذاشتم. لذت بردم از هوا.
10- ورزش هامو دارم در فواصل زمانی متفاوت انجام میدم. الهی شکر.
11- همسرم در طی روز، بارها زنگ میزنه احوالپرسی.
قبلا و الان، ممنونم از این توجه :)
12- امروز نان سنگکِ تازه نوشِ جان کردیم، الهی شکر.
خدایا ازت ممنونم برای همه ی نعمت هات.
هو الطیف
سلام.
قشنگی های دوشنبه جان، 13 به در 1403.
1- روز طبیعت هست، به سلامتی و طراوت.
2- خوابِ بسیار عالی، سلامتیِ خودم و عزیزانم.
3- هوای بسیار عالی و مطبوع.
4- ظهر پیاده روی رفتیم، پروانه سفید دیدم، گل های نارنجی دیرم، رویش درخت ها رو دیدم، یه پیشیِ خوشگل دیدم.
5- یادآوری درس:
ادبیات، کلام، رفتارِ آدم، نشون دهنده ی شخصیتِ آدمه.
این باعث میشه دقت کنم دارم چطوری رفتار میکنم.
استاد همیشه میگن آموزش ها باید برن تو شخصیتمون تا تغییر کنیم.
برای همین رفتارم نشون میده عوض شدم یا فقط حرفشو میزنم.
6- پیراهن خوشگل و خنک و راحت خودمو پوشیدم با کتونی سفیدم، رفتیم پیاده روی با همسرم، لذت بردم.
7- شب رفتیم پارک، سیزده به در، دورهمی با خانواده آش رشته خوشمزه دستپخت مادر رو خوردیم، چای داغ و شکلات و شیرینی، هوا بسیار عالی بود، لذت بردم.
تو پارک، کلی خندیدم و شاد شدم.
بعدش هم خانواده ام اومدن وسایل و اتاق نی نی رو دیدن.
8- عصر نسیمِ بسیار فرح بخش و شادی بخشی بهم میخورد، انقدر جذاب بود که حسِ بسیار خوبی داشتم از این هوای مطبوع.
9- دیدنِ دایره آبی و پیامِ پر مهر دوستان عزیزم در سایت.
10- اسمِ نی نی رونمایی شد امشب در جمعِ خانوادگی مون:
عزیزِ دلِ من و بابایی اش، جناب آقای حافظ ابیاتی
درسته خاطرات زیادی با اسمِ نی نی دارم این مدت ولی به لطفِ خدا، خودش اسمش رو بهمون گفت.
از چندین جهت معیارهایی که مد نظرم بود رو داره این اسم و متوجه شدم هدایت شدیم به سمتش:
– میخواستم اسمی باشه که منو یادِ خدا بندازه.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
– میخواستم خوش آهنگ باشه.
– میخواستم نیکو باشه.
– میخواستم معنی زیبا داشته باشه.
– میخواستم با نام فامیلی اش هماهنگ باشه.
اسم شاعر عزیزی هست برای من.
و تازه یهو چند شب پیش یادم اومد با قرآن هم تناسب معنایی داره.
خلاصه که اسمش یادآورِ پکیجِ زیبایی هست برام، که دور از هیجان، با قلبم پذیرفتمش.
اسمی منتخبِ من و بابایی اش.
امیدوارم که خودشم دوستش داشته باشه :)
11- امشب کمی داشتم پشت گوش مینداختم ارسال قشنگی های روزم رو، اما الان با پیام یکی از دوستان نازنین در سایت هدایت شدم که کامنتم رو کامل و ارسال کنم.
12- میخوام صادقانه خودمو تحسین کنم برای امشب:
موردی پیش اومد که کنترل ذهن میخواست و میخواد در حیطه ی روابط.
به نظر خودم تونستم خیلی متفاوت تر از گذشته ام رفتار کنم.
واکنش خلق کردم، واکنش گرا برخورد نکردم، سر و صدا نکردم، بیشتر سکوت کردم و تامل، چون میدونم تو شلوغ کاری حرف های خوبی زده نمیشه…
نمره ی خوبی میدم به خودم و تغییری که دیدم از خودم امشب.
13- یه ایده ی جذاب اومد امروز و انجامش دادم:
برای تقویت مهارت دست چپم، ایده اومد با دست چپ رنگ آمیزی کنم طرح های چاپی مو که به صورت کتاب کار طراحی کرده بودم زمانِ معلم هنر بودن در مدرسه برای دانش آموزام.
شروع کردم و با مداد رنگی رنگ کردم، جذاب بود، هم برای اینکه تمرکزم بالاتر بره، هم مهارت دست چپم، هم اینکه رنگ امیزی یکی از کارهای آرامش بخش هست و اینکه با دنیای جذاب رنگ هم سر و کار دارم.
تمرین نوشتن با دست چپ رو هم انجام دادم.
آفرین سمانه جان برای پشتکارت.
14- یاداوریِ سَم بودن مقایسه در تخریبِ احساس لیاقت، چه احساس لیاقت خود چه در دیگران.
یادم اومد هم خودتو تو ذهنت مقایسه نکن، هم تلاش کن دیگران رو هم مقایسه نکنی چه جلوی روشون چه پشت سرشون.
15- شب داشتیم میرفتیم پارک، تو مسیر یه عالمه خانواده رو دیدم که اومدن پیک نیک تو پارک ها و فضاهای سبز.
خوشحال شدم.
چون حس طراوت داره سیزده به در تو پارک.
کلی خوشحال شدم که ما هم رفتیم بیرون و از فضای سبز و طراوت هوا استفاده کردیم.
16- پسر همسایه مون که بسیار مودب هست و همیشه سلام میده.
17- تو محوطه دیدم گروهی بزرگسال دارن توپ بازی میکنن، لبخند اومد روی صورتم، کیف کردم، نشاط از رفتارشون پیدا بود.
18- احوالپرسی گرم با نگهبانِ خوش اخلاق و خوشروی مجتمع مون ظهر موقع پیاده روی.
19- امروز همسرم تعطیل بود و برای نهار، ماکارانی پخت، دَمِش گرم.
20- این مدت که باردارم هر کی یه اسم بامزه بهم میگه، من غش غش میخندم و اتفاقا خوشم میاد…
متوجه شدم ظرفیتم بالاتر رفته، خوش خنده تر شدم، ساده گیرتر شدم، و امیدوارم این بهبودها درونم ریشه ای بشن و ماندگار.
21- ورزش هامو خوب انجام دادم، الهی شکر.
22- بنزین زدیم.
23- پرتقالِ باغ هدیه گرفتیم.
خدایا شکرت برای اسمِ پسر قشنگمون.
بنام الله مهربان که هرآنچه دارم از اوست
زیبای های 13 بدر 1403
1.خوابیدن تا ساعت 10.30 به هوای اینکه امروز از کار خبری نیست ولی خداوند یه چیز دیگه برام رقم زد و کلی رزق برکت بهم داد تا قبل از موقع صحرا رفتنم .باید بگردم ببینم چه فرکانس فراوانی فرستادم که نتیجش دخل کل روزهای قبل توی چند ساعت زدم
2.انجام ستاره قطبی و تجسم رویاهام با دریم بردم که کلی لذت بردم از تجسمشوم
3.آب ولرم همراه با آب لیمو که اینقدر به من میچسبه که همیشه جزو سپاسگزاری های روزمه و همچنین قهوه که وعده صحبانه من محسوب میشه و کلی انرژی میده بهم
4.اومدن مشتریای نقد و البته خوش رو که کلی منفعت بهم رسوندن
5. رفتن صحرا با خانواده که زیبای هایش بسکه زیاد بود از قلم من بر نمیاد .از درختان با برگهای فسفری تازه رویده گرفته تا ابرهای که عین پنبه سفید بود
6.والیبال بازی با خانوادم که کلی حال داد لذت بردیم و خندیدم و عین بچها اینور و اونور میپریدبم
7.رارنندگی با ماشین خواهرم که کلی حس خوب بهم داد
8.رفتن به یه جای نزدیک محل زندگیمون به اسم قدمگاه که یه ویوه رویایی داشت که منو یاد فیلمهای سریال سفر به دور آمریکا مینداخت و به خودم یادآور شدم که همه جای دنیا به زیبای آمریکاست و مهم نگاه زیباست به همه چیز
9.پروانهای قهویه ای نارنجی رنگ که خیلی وقت بود ندیدم که در حال پرواز روی شاخهای گندم بود
10.دیدن زوجهای جوانی که سوار موتورهای خیلی خوشگل شده بودن و انگار خود تگزازس داشتن موتور سواری میکردن
11.رودخانه زیبای که در کنار محل استراحت ما بود بسیار زیبا بود
12.پرواز پرندگان توی آسمون
13.دیدن فرزندم و شوق اومدن پیش من که حسش قابل وصف نیست خدایا شکرت
14.کلی خرید کردم برای خودم و فرزندم کلی خوراکی های خوشمزه خوردیم .پارسال همین موقع لنگ هزار تومن بودم ..خدایا بی نهایت سپاسگزارم ازت
15.خوردن کاپو خوشمزه که بدجور چسبید
16.دیدن خواهر زاده خوشگلم که وقتی چهچه میزد دلم پرواز میکرد به سمت خالقم
17.دیدن خواهرم سوار ماشینش و توی خونه خودش که ارزش مالی خیلی خوبی داره و دیدنشون توی یه قاب نماد فراونی ثروت بود
18.یه درخت زیبا جلوی خونه خواهرم بود که بار اول بود از نزدیک لمسش کردم و چقدر زیبا بود
19.گلهای سفید سر کوچمون که لمسش منو یاد نظام دقیق پروردگار انداخت
خدایا سپاسگزارم بخاطر تعهدم برای این سایت رویای و استاد عزیزم و تمامی دوستان فوق العادم
به نام خداوندِ هادی و هدایتگر
سلام.
قشنگی های چهارشنبه جان، نیمه ی فروردینِ زیبای 1403.
1- پیام و نشانه ی امروز خدا برام:
لَئِن شَکَرتُم لَأَزیدَنَّکُم
اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود
7 صبح این پیام رسید دستم، کاغذش افتاده بود روی زمین، از دیوار کنده شده بود…
من عاشقِ این آیه ام، فرکانسش برام بسیار بالاست.
سمانه جان، برای چیزهایی که الان بهت دادم سپاس گزاری کن.
(به داشته هات فکر کن- فکر نکن به نداشته هات)
2- تکون ها و حرکتِ حافظ جانِ مامان، تو دلم، که قند تو دلم آب میشه هر بار.
خدایا شکرت برای سلامتیش، برای سلامتیِ خودم و همه ی عزیزانم.
برای انتظارمون برای تولدِ قندِ عسل، که مطمینم در بهترین زمان و بهترین شرایط و در آسانیِ هر چه تمام پا به این دنیای زیبا میذاره به لطف و حمایت های همیشگیِ خدا.
3- چقدر عاشقِ این آیه هستم:
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
که اسمِ نی نی هم برگرفته از همین آیه است...
خدایی که از اول ازش حفاظت کرده، همیشه هم حافظش هست.
4- بیدار شدن از خواب، نعمتِ حیات، سلامتی، خوابِ خوب.
5- هدایت شدم به کامنتِ جذابِ آرامِ عزیز و انرژی بالایی ازش گرفتم.
6- نشستم روی صندلی کنار پنجره ی اتاقِ نی نی، رو به باغچه مون، هوا عالیه، یه پیشی نشسته تو باغچه، نسیم میخوره به صورتم، صدای آواز پرندگان میاد چند گونه ی متفاوت، دقیقاً حسِ اینو داره انگار رفتم تو جنگل و گستردگی پرنده ها و پوشش های گیاهیش، آسمون صاف و آبیه.
7- پنجره آشپزخونه رو باز کردم صبح، توری رو کنار کشیدم، دو تا کبوتر دیدم رو شاخه درخت، یه گنجشک کوچولو دیدم رو شاخه درخت…
گنجشک کوچولو دوستِ حافظ بود- کبوترها هم دوست های مامان باباش:)
جوانه های سبز دیدم روی درخت، بَه بَه.
رویش…
سبز بودن…
منتظر دیدن جوانه ها روی درخت بودم و امروز دیدم و کلی ذوق کردم.
8- اومدم یه اگاهی رو بگم به همسرم، این صدا درونم اومد خودت عملیاتیش کن، عجله نکن برای انتشار :)
9- صبحِ زیباییه با چهچهه ی پرندگان.
10- تلاوت قرآن گوش دادیم با حافظ جان، کلی روحمون پرواز کرد و پر نشاط شد، خیلی فرح بخشه برام شنیدنِ آیاتِ قرآن.
الهی شکر.
پروردگارا، سپاس گزارتم برای همیشه و همه چیز.
سلام حافظ جان.
خوبی خاله،با اینکه ندیدمت اما تو دلم جا باز کردی قدر یه نی نی قند عسل. من این اواخر کلی بچه بغل کردم کوچولو و پر از انرژی مثبت مثل خودت،تازه یه ویژگی خوبیم که تو داری اینه که مامان و بابای مهربونت اسم قشنگ برات انتخاب کردن که همیشه یادآور تحت حفاظت و حمایتِ خدا بودنِ همه ما انسانهاست، یادآور باورهای مثبت و سازنده. هر بار مامان بهشتی ات توی کامنتهاشون از باورهایی مینویسند که روی دیوار چسباندن ،که گاهی میافتند و گاهی چشمشون بهش میخورد، این همون چیزیه که من اون لحظه بهش احتیاج داشتم و خدای رحمان به دست مامان خوبت پیامش رو بهم میرساند.
لئن شکرتم لازیدنکم .
و همچنین این جملهاش ،(; اومدم یه اگاهی رو بگم به همسرم، این صدا درونم اومد خودت عملیاتیش کن، عجله نکن برای انتشار :)
آخه میدونی خاله گاهی یادم میرود باید تمرکزم روی خودم باشد نه بقیه،.
یه بوسه انگشتی برات میفرستم ،به امید روزی که بگم مامان از طرف من یه بوس آروم روی صورت ماهت بکند.
تحت حفاظت و حمایت الله صحیح و سالم باشید.
سلام به خاله نفیسه جانم.
مرسی که همیشه برام بوس انگشتی میفرستی.
از طرفِ حافظ.
———————
سلام به نفیسه جانم.
چند روز پیش تو ایمیلم کامنتی ازت اومد، خوندم و دلتنگت شدم.
تا اینکه دیدم خودت برام پاسخ نوشتی.
دل به دل راه داره.
چقدر کیف کردم و سورپرایز شدم که برای حافظ جان کامنت نوشتی :)
همون روزی که پاسخت رو خوندم داشتم برات مینوشتم که دیدم نه، وقتش نیست، اون حسی که باید تو کامنت بفرستم تبادل نمیشه.
الان اومدم.
فقط عشق هست و عشق و عشق، از راهِ دور برات.
راهِ دور با فرکانسی نزدیک.
بهترین ها برای تو و عزیزانت.
خدایا شکرت برای این همه مهر و محبتی که برای من، حافظ و بابایی میفرستی.
به نام خدا.
سلام.
ادامه قشنگی های پنجشنبه 16 فروردینِ زیبای 1403.
13- قاب هنریِ محبوبم که چسبونده بودم در اتاق حافظ جانِ مامان، عصر افتاد:
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
فهمیدم نشونه است…
الان دقت کردم دیدم خط اول کامنت اولم از زیبایی های امروز با همین آیه شروع شده، و عصر همین آیه جلوی چشمم اومده…
خدا خودش خیال منو راحت میکنه در رابطه با نگرانی ها یا ترس هام.
14- خداوند هدایتمون کرد با نشانه ها به سمتِ اینکه امروز عصر بریم مطب خانم دکتر برای ویزیت و معاینه.
– با حسِ عالی رفتیم، با حسِ عالی تر برگشتیم.
– خدایا بی نهایت سپاس گزارتم برای سلامتیِ خودم و حافظ جانِ مامان بابا.
– صدای قلبِ نازنینش رو شنیدیم و ضبط کردیم.
– فشار خودمم عالی بود.
– تمامِ اون سوال هایی که داشتم تو ذهنم، خانم دکتر عالی و کامل پاسخ داد.
– خداوند هدایتم کرد پاسخ سوال و ترس هایی که دیشب داشتم رو به راحتی از زبان خانم دکترِ با آرامش و متینم بشنوم و ارام تر شم و بفهمم چی به چیه.
– همه چیز عالیه و در سلامتی به لطف خدا.
15- عکس های بارداریم چاپ و اماده شدن، رفتیم گرفتیم.
عالی شدن، سرشار از حس خوب و ثبت یادگاری های جذاب از این ایامِ شیرین.
16- شام همسرم مهمونمون کرد بیرون، بسیار عالی و خوشمزه، دمش گرم.
یه پیشی دیدم دم در رستوران، بامزه خوابیده بود، احوالپرسی کردم باهاش :)
17- باغچه های محوطه ی مجتمع مون داشتن گل میکاشتن، خوشحال شدم.
18- واقعا باورم داره هر روز قوی تر میشه به اینکه خدا هدایتم میکنه به بهترین ها، هر چی پیش میاد برام خیره.
فارغ از ظاهر ماجرا.
19- عصر در حالیکه نسیمِ فرح بخشی عینِ بهشت بهم میخورد خوابیدم، خیلی حسش عالی و بی نظیر بود.
20- در ارامش و سلامتی رفتیم مطب و جا پارک عالی پیدا کردیم، تو مطب تا نوبتم شه پیاده روی هم کردم.
در آرامش منتظر شدیم تا نوبتمون شه، فرکانسمون رو خوب نگه داشتیم با همسرم.
21- دخترخاله همسرم که بسیار برام محترمه و دوست داشتنی، و پیامکی به هم عشق میدیم، امروز پیامک داد بهم.
خوشحال شدم.
خدایا مرسی که انقدر هوامو داری، فقط باید بهت بیشتر اعتماد کنم، چون به فاصله یه شب منو از شک و استرس و ترس هدایت کردی به آرامش و اطمینان و شادی، تو برای من کافی هستی، مرسی که همیشه همراه و پشتیبان و حافظِ من و همه ی عزیزانم هستی.
به نام خداوند بخشاینده مهربان
زیبایی های پنج شنبه 16 فروردین
1.گوشی خوبم آلارم زد که پاشو پسر خوب برای خلق یک روز دیگه ووو همین که نشستم از جام چشمم افتاد توی آینه قدی ووو به خودم گفتم حسین تو بهترین ، زیبا ترین ، قشنگ ترین ، فوق العاده ترین و بهترین بنده خدایی و رفتم صورتمو با آب خنک شستم خدای من شکرت بخاطر آب زلال ، بخاطر پمپ آب و تاسیساتش که آبو تا طبقه سوم میفرسته
2.اسپری خوشبو کننده خودمو زدم ووو لباس بسیار زیبای خودم پیراهن زرد ووو شلوار لی زرشکی رو پوشیدم اومدن تو تراس دوباره خورشید زرد زیبا رو دیدم ووو صدای گنجشکها ووو حس سرزندگی ووو شادابی ووو خونه های اطراف رو تحسین و تایید کردم خدای من شکرت بخاطر این همه فراوانی ووو برج های بلند ووو با ایرپادی که تو گوشمه ووو فایل استاد پلی شده از خونه خیلی قشنگم راهی سر کار شدم
3.داشتم از پله ها پایین میومدم که چشمم خورد به ماشین بسیار زیبا و قشنگم رفتم بوسیدمش ووو گفتم خدای خوبم این لطف تو بوده هزاران بار شکرت بعدش به خودم گفتم
هذا من فضل ربی
از دروازه رفتم بیرون با حس و حال عالی رفتم تو ایستگاه تاکسی ووو ماشین گرفتم، خدارو شکر که سرکارم نزدیکه و خدا رو شکر کلی انسانهای نازنین هستند ووو منو میرسانند شرکت، نزدیک شرکت دوباره آهنگ زیبای مازندرانی آبی عالی رو پلی کردم ووو روحمو به پرواز در آوردم
4.از ماشین پیاده شدم از پل عابر پیاده رفتم بالا چشمم افتاد به کوههای پر از برف و جنگل زیرش همون جا گفتم خدای من هزاران بار شکر من هرروز این زیبایی ها رو چندین بار میبینم، بعد وارد نگهبانی دریایی از فراوانی و ثروت کاله شدم ، نگهبان یک فرد خوش اخلاق و با فرکانس عالی بهم لبخند میزد ووو انگشت زدم ووو وارد شدم واییییییییییی خدای من چندین هزار نفر آدم میدیدیم که در حال رفت و آمد بودند چه ثروت و فراوانی، چندین تریلی تانک شیر خام میدیدم ، چه زمین پهناوری ، همه اینها برای یک نفره ، بسیار تحسینش کردم و به خودم گفتم حسین تو هم میتونی
5.وارد اتاق محل کارم شدم به همه سلام کردم و همکارانم با فرکانس بالا جواب دادند و آماده شدم برم به محل کارم ، دوباره وارد سالن تولید شدم ، الله اکبر چی میبینم همه دستگاهها آلمانی هستند چه ثروتی اینجا هست خدای من شکرت
6.شروع کار با حس و حال عالی ووو دوباره با ایرپاد خوبم صحبتهای استاد صاحبی رو گوش دادم ووو بسیار خودمو تحسین می کنم که دارم تمرکزی رو تعهدم عمل میکنم
7.هر از چند گاهی از پنجره منظره زیبای کوههای پوشیده از برف و جنگلهای زیر کوه ووو نور طلایی آفتاب و یک نسیم خنک ، خدا جونم شکرت بخاطر این کار عالی که دارم. بخاطر مدیر خوش اخلاق و با فرکانس عالی ووو چقدر حالم خوبه عالیه ، کار بهتر از این نمیشه تقویت باور فراوانی ، منظره های زیبا ، آدمهای بسیار خوب ، خدای من شکرت
8.تایم کاری تمام شد دوباره از شرکت اومدم بیرون چشمم افتاد به نور نارنجی رنگ خورشید خدای من چقدر زیبا و قشنگ واقعا روح آدمو جلا میده ، سوار سرویس شدم ووو بسیار تحسین میکنم مالک هلدینگ کاله رو بخاطر گذاشتن سرویس برای پرسنلش، پیاده شدم رفتم نونوایی دیدم هیچ کس نیست خدارو شکر کردم که چه خلوته و روزی بغیر الحساب بهم داد ، رفتم کافه که دون قهوه بخرم ، صاحب کافه یه پسر با ادب ، با اخلاق ، فرکانس بالا بهم قهوه داد و چقدر آدمهای خوبی بودند
9.رسیدم خونه تو پارکینگ ماشین عزیزمو دیدم باز بوسیدمش که از فضل خداست ، در خونه رو باز کردم بچه های نازمو دیدم دختر خوشگلم و پسر دلبندم هردو منو بغل کردند ووو خستگیم در رفت ، همسرم حالش خوب نبود خواب بود مزاحمش نشدم ، سفره گذاشتمو افطار کردم با بچه ها و کلی لذت بردم و شکر کردم خدارو
10. دستگاه قهوه ساز رو روشن کردم یک اسپرسو ادب با شکلات زدم بر بدن روحم جلا اومد، آکواریوم بچه ها رو شستم و دوباره آب ریختم ووو آبش زلال بود حس خوب تمیزی خیلی بهم حال میده ، یه عود روشن کردم بوش تو کل خونه پیچید ، همسرم بیدار شد و منو در آغوش گرفت خدایا شکرت بخاطر این همه روزی بغیر الحساب
11.همسرم گفت بریم بیرون دور بزنیم ، رفتم سوار ماشین شدم فرمونشو بوسیدمو گفت خدایا شکرت با یه آهنگ مازندرانی عالی راه افتادیم رفتم پمپ بنزین ، بنزین زدم ووو کلی ماشین های خفن بودند همه رو تحسین کردم و به خودم گفتم حسین همه اینا فراوانیه ، مسعول جایگاه بنزین بهم گفت اکتان میریزی تو ماشینت گفتم نه ، اکتان ماشینو خراب میکنه، گفت این خیلی خوبه ، از اکتان عکس گرفتم برای دوستم فرستادم اون تایید داد ووو منم خریدمش ، خدایا شکرت بخاطر این همه روزی بغیر الحساب
12.همسر عزیزم بهم گفت برام بستنی پرو کاله بخر ، آخه رژیمیه گفتم چشم ، رفتم یه سوپر مارکت ، خدای من چقدر فراوانی بود ماشا الله کلی مشتری بود تو مغازه بستنی پرو نداشت یه بستنی دوقلو برای دختر گلم خریدم ، دوباره رفتم پیش دوست همسر عزیزم برام کلی آمپول برای تقویت مو خرید از استامبول و هر کاری کردیم من و همسرم آزمون پول نگرفت ، خدایا شکرت بخاطر روزی بغیر الحساب
13. همسرم گفت بستنی نخر برام بلال تنوری بخر گفتم چشم ، رفتم تو یه خیابون کلی فست فود های سیار بود ماشاالله از این همه فراوانی ، همه جا فراوانی میبینم خدایا شکرت ، دوتا بلال تنوری سفارش دادم از فروشنده با اخلاقش پرسیدم شما چندتا ماشین فست فودی سیار هستید اینجا گفت 40 تا ، برگام ریخت ، به خودم گفتم حسین باز هم فراوانی ، دوتا بلال رو دادم به پسرم و همسر عزیزم ووو خدا رو شکر میکنم از اینکه میتونم خواسته های عزیزانم رو عملی کنم ووو تعهد فولادین دادم تا بر خلاف قانون سلامتی غذا نخورم
14.اومدیم خونه و همسرم چایی آماده کرد و خوردیم و مسواک زدم و تمرین ستاره قطبی رو نوشتم وای چقدر حسم خوبه از این تمرین ، رفتم تو رختخواب ووو سایت ووو باز کردم ووو کامنت های بچه ها رو میخوندم خیلی روحم لطیف میشه وقتی کامنت میخونم خدای من شکر ، البته امروز یه تضادی برام پیش اومد وقتی تضادی برام پیش میاد یاد گرفتم از تکنیک مایند فولنس که تنفس شکمی عمیق داشته باشم و به چیزی فکر نکنم اینجوری حالم خوب میشه
15.خوابم نمیبره بخاطر قهوه ای که خوردم ساعت 3 صبح همسرم تو اینستا بهم کلی انگشتر و گردنبند و النگو نشون داد ووو من هی تحسین میکنم ووو میگم حسین باز هم فراوانی خدایا شکرت
16.یه دفعه ای همسرم بهم میگه غذا میخوری برات درست کنم برای سحری (من معمولا سحری نمیخورم) گفتم زحمتت زیاد میشه ووو دیدم برام املت زیبا با پیاز آورد خدایا شکرت بخاطر روزی بغیر الحساب ، کلی ازش تشکر کردم ووو شاکر خدام بخاطر این همه هدیه غیر قابل شمارشی که به من داد
17.امروزمو بررسی میکنم میبینم کلی اتفاقات خوب و حال خوبی بود، پسرم کلاس دومه برام ویولن زد ، تست های تیزهوشان رو حل کرد ، کلی تعجب کردم از این هوش بالاش ووو خدارو شکر میکنم ، من خیلی ثروتمندم کلی نعمت دارم وو درصورتی که اینارو اصلا نمیدیدم قبلا
خدای من هزاران بار شاکر تو هستم به من بیشتر و بیشتر روزی بغیر الحساب بده و منو به آزادی زمانی و مکانی و مالی هدایت کن
ممنونم از استاد عزیزم
بنام الله یکتا که هرآنچه دارم از اوست
زیبای های امروزم 1403/01/17
1.صبح زیبا و خواب عالی که داشتم
2. صدای زنگ گوشیم اول صب که خیلی وقت بود چون خراب بود نشنیبده بودمش ولی درستش کردم
3.ماشین زیبای خواهرم که توی حیاط پارک بود و نماد ثروت و فراوانی
4.گلهای زیبای باغچه مادرم که هر بار میبنمش گلهاش بیشتر میشه و زیباتر
درخت نخلمون که وقت میوه دادمشه و هر روز داره میوهاش بزرگتر میشن
5.گنجشکهای زیبای که که توی نخل لونه کردن و خیلی بامزن
6.لیوان آب ولرم اول صب که خوردنش حالی نیده به بدنم
7.پوشیدن تیشرت زیبام که کلی انرژی میده بهم
8. زنگ زدن مشتری قدیمیم که از بچگی مشتریم بوده و الان ازدواج کرده
9.خوردن قهوه خوشمزه اول صبی
10 مشتریان خوبی که هر روز دارن بیشتر میشن
11. ایدهای که توی کسب کارم هر روز داره بیشتر میشه
12.پسر خوشگلم که امروز پیشم بود کلی لذت بردم از بودنش
13.دخل پر رزق برکتم که هر روز داره بیشتر میشه
14.رفتن بیرون لذت بردن از دیدن فراوانی معمتها و فرصتها و حتی نو شدن هر روزه جهان
15. دیدن تیپهای زیبای دختران جوان که هر روز زیباتر میشن
16.حس حال عالی که همیشه بهد از دیدن شهر چراغانی توی تاریکی شب از دور بهم دست میده .انگار حضور خداوند بیشتر احساس میکنم
17.خواهرزاده خوشگلم که با دیدنش قلبم باز میشه
18.گوش دادن به فایل هدفگذاری قدم اول و انگیزه بیشتر گرفتن ازش
19.خوندن کامنت زیبای یکی از دوستان و درک بهتر از دنیا و قوانینش
20.دیدن گلهای زیبا و پروانهای سفید رنگ که هر روز بیشتر میشن
21.هدیه زیبای که یکی از دوستان برام اورد و کلی تشکر کردم ازش و الانم میخوام بهش پیام بدم
خدایا سپاسگزارم ازت برای موهبت حیاط و اینکه یه روز اجازه دادی بیام به دنیای زیبات که پر از زیبایی