ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی

سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و بقیه دوستان آگاهم

چند روز پیش که این فایل روی سایت قرار گرفت با خودم گفتم خدایاشکرت چقدر به موقع بود

یه مدت پیش دوباره به یک چالش و تضاد تکراری توی کارم خوردم و خیلی ناراحت بودم و خیلی سعی کردم خودمو اروم کنم و تو اون احساس نمونم با خودم میگفتم خدایا ایراد چیه من که دارم این همه روی عزت نفسم کار میکنم من که روی یکسری باورهام دارم کار میکنم وقت میزارم هر روز تمرین میکنم من که این همه فایل گوش میدم من که از خیلی چیزایی دوست داشتم گذشتم تا ورودی نامناسب به ذهنم ندم البته این حرفام با یه حالت غر غر کردن و عصبانیت بود حرصم گرفته بود اون لحظه پس مشکل چیه چی تو درون منه چه باوری دارم که باعث میشه مدام به تضاد برخورد کنم کجا رو باید درست کنم چرا وقتی میخوام کار خودمو شروع کنم اینقدر همه چی واسم سخت میشه چرا ناامیدم و دلسرد میشم چرا اصلا حالم باید بد بشه یه تایمی خوابیدم بعد که بیدار شدم چون تو دوره 12 قدم هستم و قدم 1 رو خریدم البته دوسه روزه قدم 2 رو باز کردم با خودم گفتم استاد گفت که ما وقتی احساسمون بده باید دلیلش رو بدونیم منم میخام بفهمم چرا وقتی کارمو شروع میکنم این احساسات بد میاد سراغم و به افکارم توجه کردم که به چی دارم فکر میکنم و بعد متوجه شدم که یکسری فکرا میاد تو ذهنم که اره تو حالا گیرمم کارتوشروع کردی چجوری میخای بفروشی تو که پیجت 10 نفر بیشتر نیستن داخلش کو تا بتونی بالا ببریش اصلا کی لازم داره اینارو و اصلا کی میبینه کلی از این افکار بعد با خودم گفتم من که هر روز یکسری اگاهی رو مدام تکرار میکنم که نقش عوامل بیرونی تو ذهنم صفر بشه

اینکه مثلا مهم باورهای منه هر کاری که انجام بدیم پتانسیل برای ثروت ساختن داره بعلاوه مدام دارم الگو تو شغل های مختلف پیدا میکنم و… مثلا واسه اینکه بدونم اون قوانین دنیای فیزیکی و بیرونی مثلا فلان تکنیک و فلان روش و… باعث موفقیت نمیشه کلی الگو گشتم پیدا کردم که هیچکدوم از اون کارارو انجام نمیدن و موفق شدن مثلا میگن تو اینستاگرام باید اونجوری عمل کنی که نتیجه بگیری اما من حداقل صدتا کسب و کار موفق رو پیدا کردم هیچکدوم از اونکارو نکردن موفق شدن ولی خب بازم چرا این فکرارو میکنم چرا احساسم بده استاد شاید باورتون نشه البته میدونم باورتون میشه انگار یچیزی بهم گفت میدونی مشکلت چیه اینه که تو اصلا به خدا اعتماد نداری تو فقط حرف میزنی اما جایی که باید تو عمل نشون بدی اعتماد داری به خدا نمیتونی و اعتماد نمیکنی تو میخوای همه کارهارو خودت انجام بدی واسه همونه داری اذیت میشی واسه همونه ناامید و دلسرد میشی اصلا یه شوکی بهم وارد شد و و گفتم خدایا من واقعا به تو اعتماد ندارم و قبول میکنم اینو اصلا همینقدرم نتیجه گرفتم از سرمم زیاد بوده من گاهی فایل های توحیدعملی رو گوش میکردم اما خیلی وقتها ما یچیزیو فقط میشنویم اما درکش نمیکنیم نمیفهمیم با خودم گرفتم باید برم فایل های اجرای توحید در عمل رو از اول گوش کنم اصلا ببینم توحید چیه ، من قبل دانلود فایلها رفتم کامنت ها رو میخوندم کامنت های فایل باورهای توحیدی امام علی ع در دعای کمیل و فایل فقط روی خدا حساب کن اونقدر تحت تاثیر قرار گرفته بودم همینجوری اشکام میریخت و رسیدم به یه شعری که یکی از دوستان عزیز نوشته بود تو کامنت ها اونو که خوندم دیگه گریه هام شدت گرفت و یه قسمتش که میگفت

در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آنجا

ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند

و اگر بر تو ببندد همه ره ها و گذر ها

ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند

واقعا خیلی حس عجیبی داشتم کلا هر وقت به این قسمت شعر میرسم ناخودآگاه گریه ام میگیره اصلا کامنت دوستان قسمت فایلهای توحیدی جنسش فرق داشت و شروع کردم فایلها رو گوش دادن و نمیخوام واقعا اغراق کنم اما خدا میدونه از همون روز اول که فایلها رو گوش میکردم و مفهوم رب رو فهمیدم با خودم میگفتم خدایا تو رب منی اونقدر احساس ارامش بهم دست داد که تا قبلش همچین احساسی نداشتم و همش به کلمه رب به عظمتش فکر میکردم فایلها رو گوش میکردم و میدیدم چقدر شرک داشتم تو وجودم تا هدایت شدم به اون فایل مفهوم عملی ایمان به غیب که روی سایت گذاشتین یکسری توضیحات درباره دوره قانون آفرینش بود که خانم شایسته عزیز اونقدر زیبا توضیح میدادن و یجورایی کلا اون فایل نگاه منو تغییر داد اون قسمتی که درباره قانون درخواست صحبت میکردید من اصلا یه لحظه جا خوردم چون تا قبلش تو کتاب ها اینجوری خونده بودم که ما یکسری خواسته ها داریم یعنی یک سمتش ماییم که درخواست میکنیم یک سمتش جهانه مثلا تو اگه هم فرکانس بشی با خواستت جهان اونو وارد زندگیت میکنه یا طبق قانون جذب جذبش میکنی اما چیزی که تو اون فایل شنیدم و خوندم با خودم گفتم واقعا چرا تا حالا اینجوری فکر نکرده بودم اگه من درخواست کننده باشم چی به من حس قدرت میده اینکه بگم اجابت کننده درخواست یا خواسته من جهانه یا رب این جهان؟ اگه من خدا رو به عنوان رب باور کنم و بدونم اجابت کننده درخواست های من رب این جهانه چقدر احساس قدرت به من میده چقدر ارامش دارم و خیالم راحته و چقدر میتونم خواسته های بزرگتر و بهتری داشته باشم و همه چی چقدر بهتره چقدر احساس لیاقتم بیشتر میشه و بعد هدایت شدم به این فایل و نمیتونم بگم چقدر احساسم بهتر شده از اون احساسات بد ناامیدی و دلسردی رها شدم و دیگه ذهنم درگیر اون فکرا نیست میگم من سمت خودمو انجام میدم روی باورهام کار میکنم و کارم رو انجام میدم بقیشو خدای من رب من انجام میده مگه قراره یه پیج روزی رسان من باشه یا 4 دونه فالور نه من فقط کافیه رب رو باور کنم میدونم اگه بهش اعتماد کنم و سمت خودمو درست انجام بدم رب من برام بقیشو انجام میده به بهترین مسیرها هدایتم میکنه و من از همون روز اول که به سمت فایل های توحیدی هدایت شدم نتایجش رو توی زندگیم دارم میبینم و اینم بگم چقدر روی عزت نفسم تاثیر گذاشته نمیتونم دقیقا توضیح بدم اما فقط تاثیرشو روی عزت نفسم دارم میبینم

نکته اینه قبلا به حرف میگفتم من سمت خودمو انجام میدم خدا سمت خودشو یا من توکل دارم و… تو عمل نمیتونستم درسته باید خیلی خیلی خیلی روی باورهای توحیدیم کار کنم اما یک درصدشم زیاده من تو این چند روز فقط فایل گوش کردم با این وجود کلی ارامش پیدا کردم یعنی چجوری میشه افکاری که تا چند روز پیش آزارم میداد فقط با فکر کردن به کلمه رب واسم مسخره به نظر بیاد

خدایا شکرت که به لطف تو در این مسیرم خدایا شکرت بخاطر وجود استاد عزیزم خدایا شکرت بخاطر همه چی