ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی - صفحه 56

1144 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1111 روز

    سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند

    آیاتی از سوره رعد

    المر ۚ تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ ۗ وَالَّذِی أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ الْحَقُّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ (1)

    الف لام را

    این ها نشانه های کتاب هستند

    تو پرانتز خدا داره نشونه میده ک ببین این ها نشونس ک این کتاب خاصه فرق داره منبعش انسانی نیس از طرف منه

    استاد گفته بودن ک طبق تحقیقات یک نفری اگر تعداد کل حرف های ذکر شده در اول هر سوره را جمع کنیم یعنی در کل سوره اون عدد بر عدد 19 بحش پذیره

    مثلا دز اینجا اگر تعداد کل الف های سوره رعد رو جمع کنیم بر 19 تقسیم کنیم باقی مانده صفره

    خب کدوم انسانی میتونه همچین کاری بکنه؟هیچ کس

    با همه این ها خدا خودش میگه ک اگر این هارو همه مردم بدونند یعنی یکی بره بگه بیشتر مردم ایمان نمی آورند

    الان یادم افتاد ک دقیقا معجزه ی ب این بزرگی رو برای یکی گفتم خودم باورم نمیشه ک گفت این اتفاقیه ولش کن

    خدای من من مغرور نمیشم این هم لطف تو بر من بوده ک این نشانه بزرگ رو میتونم بشنوم و ببینم و ایمان بیارم

    این کتاب رو هر کسی نمیتونه قبولش کنه و بفهمتش

    یادمه قبل از آشنایی با استاد هم وقتی این قرآن رو میخوندم صرفا برای ثوابش و در حین تلاش فراوان هیچی ازش نمی فهمیدم و زندگیم هر روز بدتر میشد باز هم دورنم قلبم به حقانیت این کتاب ایمان داشت و نمیتونستم ولش کنم

    خداروشکر ک بالاخره دارم میفهممش و استاد خودت میدونی ک چقدر دمت گرمه لازم نیس من بگم

    اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ۖ ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ ۖ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُّسَمًّی ۚ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُم بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ (2)

    وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْهَارًا ۖ وَمِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ ۖ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ ۚ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (3)

    وَفِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِّنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِیلٌ صِنْوَانٌ وَغَیْرُ صِنْوَانٍ یُسْقَی بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَی بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ ۚ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ (4)

    در آیات 2 و 3 و 4 خداوند فکر رو میبره ب سمت آفرینش و کارکرد جهان هستی ک داره میگه همممممه این کارهارو من دارم انجام میدم ب آسون ترین شکل ممکن

    و بارها آخر هر ایه میگه در این چیزهایی ک مثال میزنم نشانس حیلی مهمه فقط برای ادن کسانی ک اهل تفکر و تعقل هستن تا درک کنن و بفهمن ک داستان چیه نه برای همه

    مثل انیشتین ک گفته بود من میخام فکر خدا رو بخونم بقیه حاشیس

    خدا دارا میگه بابا جون همه کاره ی این هستی منم من و تو هیچ کاره ای و من برای تو همه کارهارو انجام میدم من اینو قبول کردم و وظیفه خودم میدونم منی ک تو رو خلق کردم

    طبق آیات دیگر خداوند از من فقط بندگی میخاد اما شیطون همیشه میاد ب انسان استرس میده ک تو الان باید ی کاری بکنی نمیشه ک هیچ کاری نکنی

    یکی نیس بهش بگه ک اکثر مردم دارن ی کاری میکنن پس چرا همیشه دارن الکی زحمت میکشن و هیچی ب هیچی

    کاری باید انجام بشه ک وقتی بها الهام میشه احساس آرامش بهت دست میده میفهمی این کارو باید انجام بدی

    آپا وقتی روی عقل خودت حساب میکنی و میخای کارو پیش ببری میشی مثل اکثر جامعه ک دائم در زجر و بدبختی هستن و این ب خاطر شرکی هس ک ب خدا داشتم یعنی عقل خودمو شریک خدا کردم نا خواسته البته فکر میکردم این درسته

    اما بنده واقعی وقتی پیشونیش رو ب خاک می‌مالد ک همون سجده میشه ب خدا میگه خدایا من بلد نیستم من ناتوانم ببخش منو این عقل رو هم تو ب من دادی و من شریک تو گذاشتمش و خواستم ب حرف اون گوش بدم الان فهمیدم ک نباید من چاره بیندیشم من فقط باید از این عقل در توجه ب زیبایی ها و نعمت ها استفاده کنم نه برای چاره اندیشیدن

    تو داری کارها رو انجام میدی قدرتی ک تمام منظومه هارو دارا مدیریت میکنه واقعا ک االله اکبر

    واقعا ک شریکی نداری در مدیریت این جهان

    وقتی بنده بندگی میکنه چنان این هستی. رو ب گردش در میاری ک همه تلاش میکنن تا اون خواسته بندت محقق بشه

    اینجاست ک امام حسین یک جمله ای گفتن ک اکثر مردم نمیفهمن خودم سال دنبال معمیش بودم همیشه از خدا میمرسیدم ک خدایا من چ جوری میتونم و باید بندگی تو رو بکنم من میخام ک بنده تو باشم بهم بگو و مقدر قشنگه بندگی چنین قدرتی رو ک ب قول استاد میگه ما دارین از قدرتی حرف می‌زنیم ک میگه انا اقول کن فیکون

    چنین قدرت عظیمی ک می گوید باش و موجود می‌شود

    ((امام حسین:بنده خدا باشید خدا برای شما کافی است))

    وقتی وارد حس و حال بد میشم یعنی دارم ب چگونگی فکر میکنم یعنی دارم ب خدا شرک می‌ورزم با فکر کردن ب چگونگی

    چ جوری؟اینجوری ک دوباره حواست نیس و داری جای خدا میخای قرار بگیری و تو کاری ک تواناییش رو نداری و وظیفه تو نیس داری دخالت میکنی و این نتیجش میشه زجر و احساس بد و نتیجه احساس بد…

    ب جای این کار من باید از اون لحظه لذت ببرم اینجاست ک کنترل ذهن معنی پیدا میکنه اون چگونگی های وظیفه خداست اولش یکم سخته اما وقتی یکی دو تا نتیجه بیاد و دهنت باز بمونه از قدرت خدا دیگه خیلی آسون میشه گوش ندادن ب حرف ابلیس ک میخاد ب حای خدا فکر کنی و غمگینت کنه و وارد راه و چرخه المغضوب علیهم کنه وارد مدار اتفاقات بد

    حواسم باشه ک همون ابتدای این مسیر بد مچ ذهنمو بگیرم و نگذارم وارد این مسیر بسم

    و این زمانی اتفاق میفته ک ب بقین برسم ک در ناتوانی مطلقم و از زندگی اکثر جامعه درس بگیرم و مثل اونا فکر و رفتار نکنم

    خدا غضبناک میشه ی حورایی اگر ک روی خودم حساب کنم و دور بشم از زندکی ای ک لایقش هستم و اون میخاد ب آسون ترین شکل ممکن در اختیارم قرار بده

    زندگی در بهترین شکل ممکن اون زندگی ای ک خدا میخاد برای من زمانی اتفاق میفته ک بپذیرم ناتوانیم رو و ب خدا بگم ک من فقیرم ب خیری ک از جانب تو ب من‌برسه یعنی اگر از تو بهم خیر نرسه صد سال ک هیچ هزار سال هم عمر کنم نمیتونم ب اون جیزی ک لایقش هستم برسم

    ابلیس اکثر اوقات میاد میگه ک اگر کاری نکنی اگر گوس ب حرف عقلت ندی و حرکت نکنی نابود میشی و ب هیچی نمیرسی و در واقع این فکر ب آدم استرس و نگرانی میده و این باعث میشه انسان بر طبق عقلش ف هر کاری دست بزنه و در آخر هم هیچ

    در. اقع باید باید کاری رو انجام بدا ک ب قلبش الهام میشه و نشونش احساس آرامش و اطمینانه

    ب جای فکر کردن ب این ک چیکار باید بکنم و دائم ب خدا بگم ک چیکار کنم چیکار کنم ب زیبایی های اطرافم نگاه کنم و شکر کنم خدا وظیفه ب موقع انجام میده و بهم میگه ک چیکار کنم اوت میخاد

    در واقع در اکثر موارد شاید صد در صد کارهارو اون انجام میده و خیلی آسون انسان ب هدفش میرسه این همون زندگی طبیعی است ک استاد در نوردی میگه ک زندگی طبیعی ما باید در بهترین حالت ممکن باشه یعنی باید نعمت ها ب طور طبیعی بدون کوچکترین زحمتی ب ما برست

    در واقع ذره ای زجر و بدبختی کشیدن نتیجه شرک ب خدا و دخالت در کارشه

    اگر شرایطی میش میاد ک 50 درصد آسونی رو داره برای رسیدن ب هدف نباید بپذیریم و باید ب قول استاد بگم ک چ جوری از لین آسون تر

    و این طرز تفکر و رفتار از این باور نشات میگیره ک خدا نمیخاد من زجر بکشم خودش قبول کرده همه مسئولیت رو

    خدایا اعتبار این کامنت ب تو میرسه و اول برای خودم نوشتم ک ب قول استاد جقدر این نوشتن ب خودم کمک میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    عارفه محمودی گفته:
    مدت عضویت: 1437 روز

    ■گفت وگو با خدا

    خدای خوبم, همدم و یار تمام لحظه‌هایم, دستانم را محکم‌تر از همیشه بگیر و یاریم کن در هر لحظه هر چه می‌گذرد را آزادانه و دور از قضاوت بنگرم و فضای ذهنم را باز بگذارم تا تو عمل کنی آنگونه که میخواهی, یاریم کن به اتفاقات واکنش نشان ندهم و آنقدر قلبم از عشق و نور تو سرشار باشد و آنقدر ایمان و اعتمادم به تو قوی باشد که هر چه پیش می‌آید و می‌گذرد بدانم صلاح و خیر و حکمت توست برای من،خدای مهربانم پناهم باش و مرا از هر چه از تو دورم می‌سازد محافظت کن, خدایا تنهایم نزار در این دنیا، لحظه‌ بی تو زیستن پر از وحشت و اضطراب گم‌شدن است برایم و با تو بودن سراسر امنیت و آرامش و عشق…

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■ برگه ای از کتاب هدایت

    ■آیه 12سوره لیل :إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ

    ● ترجمه آیه:به یقین هدایت کردن بر عهده ماست.

    ●پیام آیه:هدایت کردن از جانب خداوند، امرى حتمى است، «إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدى‌» ولى پذیرش آن از سوى بندگان حتمى نیست.

    1- یکى از سنّت‌هاى الهى که خداوند بر خود واجب کرده، هدایت بندگان از طریق عقل و فطرت و پیامبران است. «إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدى‌»

    2- پذیرش هدایت، به نفع خود شماست، وگرنه خداوند بى‌نیاز است. «وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَهَ وَ الْأُولى‌»

    3- هشدار و انذار وسیله هدایت الهى است. «فَأَنْذَرْتُکُمْ» (هشدارهاى الهى را باید جدى گرفت، زیرا از سوى کسى است که دنیا و آخرت به دست اوست)کسى که آن همه نشانه‌هاى هدایت را نادیده بگیرد بدبخت‌ترین است «اشقى، الَّذِی کَذَّبَ وَ تَوَلَّى»

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■ سلام درود الله یکتا به شما استاد توحیدیم. و خانم شایسته مهربانم سلاااامم.

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■ جملات کلیدی فایل :ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی از سلسله فایل های( اجرای توحید در عمل(36 دقیقه ابتدایی فایل):

    ●وقتی نگاه کردم به زندگی خودم که کجاها شرایط راحت‌تر پیش رفته کجاها شرایط سخت‌تر پیش رفته رسیدم به نگاهی که ما به خداوند داریم باوری که ما نسبت به خداوند داریم یعنی اونجوری که ما خدا را باور می‌کنیم به همون شکل دریافتش می کنیم

    ●خداوندنیرو و انرژی که جهان را خلق کرده و داره هدایت می‌کنه و داره رهبری می کنه

    ●یه سری باورها رو با هم بررسی کنیم ببینیم که کدومشون قوی‌تره و چطور می‌تونه نگاه ما به خداوند رو عوض کنه باوری که من سعی می‌کنم تو ذهنم تکرار کنم و بسازم و همیشه به یاد بیارم اینه که :

    – خداوند قادر مطلق،

    – خداوند عالم مطلق،

    – خداوندخالق

    – و خداوند قدرت خلق زندگی خودم را به من داده

    – به نسبتی که من به خداوند قدرت می‌دهم و به نسبتی که میدونم خداوند به مسائل من آشناست خداوند خواسته‌های من رو می‌داند خداوند راه رسیدن من به خواسته‌هام مو می داند.

    – خداوند هر لحظه داره هدایت می‌کنه به بی‌نهایت طریق، داره هدایت می کنه هر چقدر که من اینا روباور کنم اینا رو تکرار کنم به همون نسبت آرامتر میشم.

    یعنی اگر باورم این باشه که خداوند هدایت کننده من است خداوند می‌خواهد که نعمت‌های بیشتری به من بدهد،خداوند لذت می‌برد از اینکه من زندگی زیبایی داشته باشم از اینکه فراوانی و نعمت و خوشبختی توی زندگیم باشه، خداوند می‌خواهدکه نعمت و فراوانی تو زندگی من باشه به قول قرآن خدا برای شما فزونی می خواهد ،خداوند همواره در حال هدایت کردن من به مسیر درست، خداوند همواره به بی‌نهایت طریق داره مسیرو به من میگه داره راه حل‌ها رو به من میگه هر چقدر که من این باورها را داشته باشم و تکرار کنم و به یاد بیارم نتیجه‌اش چی میشه نتیجه احساسیش در قلب من ،نتیجه‌اش احساس آرامش بیشتره ،احساس اطمینان بیشتر،احساس اطمینان بیشترمی‌دونید،احساس امنیت بیشتر،احساس درک از جهان به شکل بهتری هست .

    ●هر وقت که من این باورها رو میام برای خودم تکرار می‌کنم و به یاد میارم انگار که آرامشی که در قلب من ایجاد میشه کمک می‌کنه که من هم‌فرکانس بشم با فرکانس خداوند،ببینید خداوند همواره داره ما رو هدایت می کند ولی افرادی هدایت رو دریافت می‌کنندکه نزدیک باشم به فرکانس خداوند ،کی ما نزدیک هستیم به فرکانس خداوند موقعی که ما قلبمان آرام است موقعی که حالمون خوبه موقعی که آرامش ذهنی داریم موقعی که ترس‌ها و تردیدها و نگرانی‌هاتو وجودمون کمترموقعی که احساس سپاسگزاری احساس اشتیاق در قلبمون بیشتروقتی که ما بتونیم به این شکل در زمان‌های طولانی به این شکل بتونیم به آرامش برسیم با ایجاد باور مناسب به خداوند، ما هدایت میشیم به مسیرهای درست یعنی قدم‌ها به ما گفته میشه توی زندگی، من بارها وبارها بوده که من خواسته‌هایی رو داشتم و اجازه دادم که خداوند هدایت کنه هیچ عجله‌ای سعی کردم نداشته باشم .

    ●البته خیلی موقع‌هام عجله داشتم وکارو برای خودم سخت کردم چون عجله چی میاره عجله نگرانی میاره عجله ترس میاره وقتی که شما عجله داری یاخیلی استرس داری که زودتر باید این اتفاق بیفته یا زودتر باید به این خواستم برسم شمادور میشی، شماباید در جریان باشی که موقعی ما دسترسی داریم به فرکانس خداوند،موقعی که در آرامش باشیم، موقعی که نگرانی نداشته باشیم، موقعی که امیدوار باشیم، چه جوری میشه که ما این امید و این آرامش رو در وجودمون ایجاد می‌کنیم موقعی که ما باورهای خوبی نسبت به خداوند داشته باشیم ، باور داشته باشیم که خداوند خواسته‌های ما رو می‌دونه نیاز نیست که فریاد بزنیم، نیاز نیست که گریه کنیم نیاز نیست که صد بار بگیم، نیاز نیست که در واقع هی بخوایم به یادش بیاریم، اون خواسته‌های ما رو می‌دونه ،وقتی که شمایک خواسته‌ای در قلبت متولد میشه حالا میخواد خواسته توی بحث روابط باشه می‌خواد خواسته مالی باشه می‌خواد خواسته در زمینه سلامت جسمانی باشه درزمینه شغلی باشه هر خواسته‌ای که باشه ،خداوند آگاه به خواسته‌های ما، خداوند آگاه به نیازهای ما، خداوند بهتر از خودمون میدونه که ما چه نیازهایی و داریم خداوند می‌خواهد که نیازهای ما را برطرف کنه ،چون به این شکل جهان گسترش پیدامی کند خداوند پشتیبان برطرف کردن نیاز است ،خداوند میلیاردها ساله که نیازهای بندگانو موجودات رو داره برطرف می کندنگاه کنید به طبیعت نگاه کنید به کره زمین نگاه کنید به حیوانات نگاه کنید به گیاهان چطور داره نیازها برطرف میشود میلیاردها ساله که این سیستم داره کارشو درست انجام می ده، خداوند می‌خواهد این کار را انجام بدهد،خداوند همواره در حال هدایت کردن ماست،

    ●« إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى» خداوند می‌فرماید ما بر خودمان مقرر کردیم که هدایت کنیم شمارو، میگه که وقتی که شما به زمین هبوط می‌کنید هر کسی که از هدایت من تبعیت کنه نه غمگین خواهد بود نه ترسی برآنهاست ،این هدایت همیشه هست چی میشه که ما هدایت و دریافت می‌کنیم موقعی که ما باور داشته باشیم که خداوند داره هدایت می کندموقعی که ما توکل کنیم به خداوند،کی ما داریم توکل می‌کنیم به خداوند موقعی که ما آرامش داریم موقعی که ما خیالمون راحته که اون حواسش به من هست اون داره منو هدایت می‌کنه ببین ما نیاز داریم که این باورها را ایجاد کنیم خداوند قادر مطلقه هرکاری رو می‌تونه انجام بده تا به حال همیشه انجام داده برای کل کیهان خداوند همواره داره هدایت می‌کنه خداوند منبع رزق منبع رشد منبع سلامتی منبع ثروت منبع آرامش و وقتی که ما این باورها را به خودمون گوشزد می‌کنیم وقتی که باور می‌کنیم ،کی میشه که باور کنیم اینو ،موقعی که حالمون خوبه ،اگر باورمون واقعی باشه اگر خداوند رو به عنوان منبع رزق منبع هدایت باور کرده باشیم و باور کرده باشیم که خداوند همواره می‌خواهد به من نعمت‌های بیشتری بده همواره می‌خواد منو هدایت کنه این به ما کمک می‌کنه که آرامش داشته باشیم این به ما کمک می‌کنه که با قلبی مطمئن حرکت کنیم و وقتی که تو این فرکانس قرار می‌گیریم که این وظیفه ماست که بتونیم از این زاویه به جهان و به خداوندنگاه کنیم وقتی که بتونیم این کارو انجام بدیم.در مسیر هدایت‌ها قرارمی گیریم ،به ما گفته میشه قدمها به ما گفته میشه به بی‌نهایت طریق ،نه اینکه خدا میاد حرف میزنه با قلبمون ایده‌هایی که به ما گفته میشه آدمایی که میان شرایطی که پیش میاد مسیرها قدم به قدم برای رسیدن به خواسته‌ها به ما گفته میشه،کل کاری که ما باید انجام بدیم اینه که بتونیم ذهنمونوآروم کنیم ،بتونیم تقوا داشته باشیم،بتونیم کنترل ذهن داشته باشیم و اگر این باورها را در مورد خداوند ایجاد کنیم که خداوندآگاه به مسائل ما، خداوند به نیازهای ما آگاه، خداوندعالم ،خداوند قادر مطلقه برای اینکه برطرف کنه نیازهای ما را خداوندبیشتر از ما می‌خوادکه ما خوشبخت باشیم که ما سعادتمند باشیم که ما سلامت باشیم که ما ثروتمند باشیم اگر ما اجازه بدهیم، خداوند بیشتر از ما می‌خواهدکه ما را هدایت کند،جهان جهان بر پایه هدایت داره کارمی کنه کل جهان داره اینجوری کار میکنه خداوند همواره داره هدایت می کند ما باید در مداری قرار بگیریم که هدایت‌ها را دریافت و کل کاری که ما باید انجام بدیم اینه که این باورها را تکرار کنیم و بعد می‌بینیم که چطور داره خداوند هدایت میکند ‌بینیم که چطور داره مسیرها رو باز می کند می‌بینیم که چطورقدم‌ها را برمی‌داره .

    ●در مورد Resilience فارسیش میشه تاب آوری:

    ● یعنی اینکه آقا اگر یک شرایط سختی برخوردی مثلاًگیواپ نکن ادامه بده و حرکت کن و کم نیارو پیش برواگر که به مسائلی برخوردی با مشکلاتی برخوردی سعی کن که قوی‌تر باشی سعی کن که محکم‌تر عمل کنی و بری توی دل مسائل و مسائل را حل کنی.

    ● یک مقاله‌ای بود داشتم می‌خونددر مورد Resilience در واقع اون مقاله توضیح می‌داد که چطور بتونیم بیشتر کنیم این توانایی رو، چطور بتونیم مصیبت‌هاو مشکلات فائق بیایم، چطور در واقع کم نیارم همون موقع که داشتم اینو می‌خوندم گفتم که خوبه که آدم وقتی که به یه مسئله‌ای برمی‌خوره نشکنه و بتونه ادامه بده بتونه مقاومت کنه و حرکت کنه و ادامه بده و از بین نره و خودشو نابود نکنه و افسرده نشه و یک روحیه در واقع قدرتمند و جنگجوی در خودش پرورش بده که حرکت کنه بعد همون موقع که داشتم اینامی‌خوندم این یه ذره ایراد داره انگار یه چیزی داره توی وجود من داره میگه که میتونه شرایط خیلی آسون پیش بره ها میتونه خیلی همه چیز نرم و روان باشه ها میتونه به جای اینکه تمرکز کنیم بر روی این که بعد ازبرخورد به مشکلات آدم قوی‌تری باشم و نشکنم و خورد نشم زیر بار مشکلات می تونی جوری زندگی کنی که هدایت بشی قبل از اینکه مسائل خیلی سخت بشه قبل از اینکه اوضاع خیلی پیچیده بشه چرا نمی‌تونی اینجوری فکر کنی ، چرا نباید اینجوری فکر کنی که میتونه اوضاع خیلی راحت و نرم و روان پیش بره می‌تونی در مسیر خداوند قدم برداری و همه چیز روبه راحتی برات به وجود بیاره همون کاری که برای حضرت مریم انجام داد همون کاری که برای حضرت موسی انجام داد،همون کاری که برای مادر موسی انجام داد،میتونه این اتفاق بیفته ،همونجوری همون کاری که برای پیامبر اسلام انجام داد،می‌تونه همه چیز خیلی نرم و روان باشه می‌تونی خیلی آسون مسیرهاطی بشه می‌تونه آدم‌های مناسب بیاد توی داستان حضرت موسی از وقتی که تسلیم خداوند شد چقدر مسیر براش آسون شد چقدر هدایت شد چقدر کارها خوب انجام شد وقتی که مادر موسی تسلیم خداوند شد چقدر کارها را خداوند براش انجام داد به بهترین نحو انجام دادمسائل چقدر راحت حل شد.

    ●به جای اینکه بیام روی رزیلینس (Resilience) خودم کار کنم بیام روی باوری که می‌تونم به خداوند و به قدرت خداوند و به هدایت خداوند داشته باشم بیام روی اون کار کنم به جای اینکه مسائل و مشکلات را دعوت کنم که بخوام حلشون کنم که در واقع اونقدر قوی بشوم که بخوام حلشون کنم بیام شکل فکر کردن رو شکل باورم رو به خداوند تغییر بدم که خداوند منو هدایت کنه به مسیرهای درست خداوند من را آسان کند برای آسانی‌هاچرا اینجوری فکر نکنم چرا نخوام از هدایت خداوند استفاده کنم خداوند می‌خوادهمیشه شرایط خوب باشه خداوند همیشه داره هدایت می‌کنه یعنی هر کجا اوضاع سخت پیش میره برای ما به خاطر ترس‌هامونه به خاطرافکاری که به خوردمون داده شده به خاطر برنامه‌هایی که دیدیم به خاطر حرفایی که شنیدیم یه سری ترس‌ها و یه سری باورها ایجاد شده و این این افکار داره فرکانس ارسال میکنه و جهانم داره نسبت به فرکانس‌های ما واکنش نشون میده و از همون جنس اتفاقات وارد زندگی ما می‌کنه اگر من بتوانم ذهنم را کنترل کنم اگر بتوانم خداوند را باور کنم اگر بتوانم هدایت ها رو دریافت کنم من از همون اول در مسیر آسانی‌ها قرار می گیرم اگر بتوانم ورودی‌های ذهنمو کنترل کنم اگر بتوانم به جای اینکه برم سراغ شبکه‌های اجتماعی هر چرندیاتی رو ببینمو بهشون توجه کنم و ذهنم رو پراز ترس و نگرانی کنم بیام تمرکز کنم روی نعمت‌هایی که خداوند به من داده بیام تمرکز کنم روی قدرتی که خداوند به من داده بیام تمرکز کنم روی علمی که خداوند داره و من می‌تونم بهش دسترسی داشته باشم و اون وقت می‌بینیم که شرایط خیلی آسون پیش میره .یعنی تو زندگی من واقعا میتونم بگم که شاید در هفتاد هشتاد نمی‌دونم 90 درصد مواقع شرایط آسون پیش رفته به این دلیل که من سعی کردم اینجوری نگاه کنم به این دلیل که من سعی کردم باور کنم که خداوند در هر لحظه داره هدایت می‌کنه و من دسترسی دارم به هدایت خداوندمن دسترسی دارم به هدایت خداوند من لایق دریافت الهامات الهی هستم و خداوند می‌خواهد که من را هدایت کند خداوند می‌خواهد همه ما را هدایت کندو وقتی که این نگاه رو داشتم نتیجه احساسی این نگاه باید بشود آرامش اگر که من توی شرایط سختی هستم حالا فرض کن شرایط مالی سختی هستم شرایط سلامتی سختی هستم شرایط ارتباطی سختی هستم اگه نتونم ذهنمو کنترل کنم هی احساس من بدتر و بدتر میشه هی نگرانی‌ها بیشتر و بیشتر میشه هی افکار منفی بیشترتو ذهن من حرکت میکنه و این فرکانس منفی باعث میشه من آدمها شرایط و موقعیت‌هایی را جذب خودم کنم که اینا رو قوی‌تر می‌کنه اینا روشدت بیشتری بهشون میده اگر بتوانم ذهنم رو کنترل کنم و ایمان بیاورم به خداوندی که داره هدایت می‌کنه ایمان بیاورم به خداوندی که قادر مطلق ایمان بیاورم به رب و توکل کنم من به آرامش می‌رسم وقتی که به آرامش برسیم اون وقتی که آماده میشیم برای دریافت الهامات اون وقتی که آدما میان موقعیت‌ها میاد شرایط میادایده‌ها میاد به ما گفته میشه قدم بعدی چه جوری باید باشه .

    ●وقتی که ما توی فرکانس خوب هستیم میزان هدایت‌ها خیلی خیلی بیشتر و بیشتر میشه وقتی که ما تو فرکانس نگرانی هستیم عصبانیت هستیم ناراحت هستیم افسردگی هستیم ما داریم با دست خودمون خودمونو دور می‌کنیم از دریافت الهامات خداوند، از دریافت نعمت‌های خداوند، نعمت‌ها به بی‌نهایت طریق می‌تونسته وارد زندگی ما بشه ما خودمون داریم خودمون دور می کنیم.

    ●ما نگاهمونو به خداوند عوض کنیم خداوند داره هر لحظه هدایتمون می کند .خداوند منبع سلامتی منبع آرامش بیایم تمرکز کنیم بر روی سپاسگزاری به خاطر نعمت‌هایی که خدا بهمون داده به خاطر سلامتی که خداوند بهمون داده باشیم.

    ● اگر بتونیم این این باورها را در ذهن خودمون ایجاد کنیم اگه بتونیم اینا رو گسترش بدیم اگه بتونیم اینا رو تکرار کنیم اون وقت ما آسان میشیم برای نعمت‌هاهمه چیز به ما گفته میشه.

    ● باوری که یکی از دوستان عزیزمان نسبت به درآمدش داشت و چطور خداوند حفاظت کرد ازپس ازاندازش در مقابل افرادی که به قصد دزدی وارد منزل دوستمان شده بودند.

    باور داشته ، من همیشه باورم بود که من درآمدم حلاله من مسیر درستی را رفتم و خداوند نعمت‌ها را به من داده من لیاقت این نعمت‌ها رو داشتم که خداوند به من داده و وقتی این اتفاق افتاداولین چیزی که بهش فکر کردم این بود که خدایا سپاسگزارم ازت که بهم بیشتر ثابت کردی که پولم حلاله من ثروتم حلاله که این طور نگهداری کردی ازش اینطور منو هدایت کردی و من اومدم .این اتفاق به این شکل افتاد.

    ●ولی خدا بارها و بارها و بارها ما را هدایت کرده برای اینکه نعمت‌ها را به دست بیاریم برای اینکه سلامتی رو داشته باشیم .

    ● سوالات دوست عزیز وهمفرکانسی ما بنام آقای جورج از کشور گامبیاس مسلمان اصالتا آفریقایی و ساکن آمریکا

    ●سوال‌های جالبی هم پرسید در مورد اینکه مثلاًچرا خدا یه جایی گفته مثلاً “من” وقتی خواسته خودشو معرفی کنه گفته من یه جایی گفته “ما “همون بحث« انا انزلناه»« إِنَّا أَوْحَیْنَا»

    ●سوال بعدی که چرا مثلاًخدا گفته که ما باری رو که در توانتون نباشه برروی دوشتون نمی‌ذاریم ولی بعضی آدم رو می‌بینیم که خب خیلی شرایطشون سخته منم وقتی آمریکا خیلی شرایط سختی رو سال اول تجربه کردم و ایناچه جوریه

    ● هدایت بندگان خداوند توسط خود خدا رو دراین داستان می بینم چطور خداوند ما را هدایت می کند به سمت پاسخ سوالاتی که در ذهن ما به وجود می آد. ببین چطور خداوند داره هدایت می‌کنه که اون زمانی که این بنده خدا مثلاً این سوالات تو ذهنش بوده مصادف بشه با زمانی که مثلاً من یه کاری دارم بعد اون دوستمونم این بنده خدا رو بفرسته و اصلاً دیالوگه به این شکل شروع بشه اصلاً بره سمت قرآن و بعد ما در موردمسائل صحبت کنیم

    ●ولی همه اینا رو یک نشانه می‌بینم از اینکه خداوند داره همواره ما رو هدایت می‌کنه اگه سوالی داریم به یه شکلی داره پاسخ داده میشه اگه نیاز داریم پاسخ داده میشه ولی چی میشه که ما دریافتش می‌کنیم اصلاً چی بشه که ما همواره آسان بشیم برای آسانی ها ،چی میشه که ما همواره در حال دریافت نعمت‌هاباشیم.موقعی که ما نگاهمونو به خدا عوض کنیم موقعی که ما باور داشتیم خداوندهمواره به ما نزدیک همواره با ما هست از رگ گردن به مانزدیکه همیشه با ما هست همیشه داره گوش می‌کنه همیشه داره می‌بینه همیشه داره هدایت می‌کنه عالم مطلقه قادر مطلقه وهاب بخشنده است رحمان رحیم وقتی که این باورها رو ایجاد کنیم اگر درست ایجاد کرده باشیم وزیاد تکرارشون کرده باشیم اتفاقی که میفته اینه که ما با آرامش می رسیم ما به آرامش می‌رسیم و وقتی که ما به آرامش می‌رسیم می‌بینیم که زندگی چقدر نرم و روان میشه می‌بینیم که چه اتفاقاتی میفته شرایط زندگی حالا یکی زنگ می‌زنه یکی میاد یه در واقع کتابی بهمون یکی برنامه‌ای می‌بینیم یک کامنتی رو مثلاً توی سایتtasvirkhani.com می‌بینیم و یه سری جواب‌ها به ما داده میشه وو این کمک می‌کنه همینجور تو مسیر درست قرار بگیریم ما نیاز داریم که همیشه روی این باورهایی که در مورد خداوند داریم کار کنیم خداوند را چه جوری می‌بینیم آیا باور داریم که وقتی درخواستی داریم داره جواب میده اگر باور داشته باشیم جواب‌ها را دریافت می‌کنیم ولی خیلی از ماها باور نداریم ما اصلا باور نداریم خدا بهمون نزدیکه ما باور نداریم خدا میتونه پاسخ بده یا اصلا میخواد پاسخ بده یا اصلا ما لایق پاسخ خداوند هستیم لایق نعمت‌های خداوندهستیم .خداوند همواره داره به ماپاسخ میده همواره داره به ما پاسخ می ده اینو باید بارها و بارها و بارها به خودمون بگیم خداوند همواره داره ما را هدایت می کند خداوند از ما بیشتر می‌خواد که ما خوشبخت باشیم ما ثروتمند باشیم ما سعادتمند باشیم ما سلامت باشیم ما روابط خوب داشته باشیم فقط ما باید خودمونو آماده کنیم .

    ●اگر ما خودمونو تنظیم کنیم روی طول موج خداوند ما دریافت می‌کنیم ما نعمت‌ها رو دریافت می‌کنیم به ما گفته میشه قدم بعدی چیه در قلب ما با ما صحبت میکنه به ما میگه که چه مسیری رو بریم به ما آرامش میده و کمک می‌کنه و هدایت می‌کنه وایده‌ها رو میاره ایده‌ها رو میاره می‌دونی چقدر از نتایجی که من گرفتم از ایده‌های الهامی بوده و چقدر راحت اتفاقاً نشان اینکه خداوند داره کارا رو انجام میده به قول انیشتین میگه وقتی کارا داره ساده انجام میشه یعنی خدا داره کارا رو انجام می ده ،نشان دهنده اینکه خدا داره کمک می‌کنه و کارا رو انجام میده اینه که کارابه شکل حیرت انگیزی ساده انجام میشه به شکل باورنکردنی روان انجام میشه خود به خود انجام میشه پیش میاد برامون می‌دونی چی میگم وقتی خدا داره کارا رو انجام میده کارا خیلی روان انجام میشه وقتی خودمون داریم کارا رو انجام میدیم هر بار یه داستانی وسط کار پیش میادهر بار یه مسئله‌ای پیش میاد کارا بسیار سخت پیش می ره حالاوقتی که دیدیم توی زندگیمون یه سری مسائل هست و داره کارا سخت پیش میره یادمون باشه که ماخودمونو داریم جدا می‌کنیم از مدار خداوند که داره کار سخت پیش میره

    ●اگه ما برگردیم به مدار خداوند اگر مافرکانس خودمونو بیاریم بالا و بریم توی مدار خداوند کارا خیلی راحت انجام میشه و باز تاکید می‌کنم کی ما وارد فرکانس خداوند میشیم وارد فرکانس دریافت هدایت‌ها میشیم دریافت نعمت‌ها میشیم موقعی که ما به آرامش میرسیم چطور میشه که ما با آرامش برسیم موقعی که ما افکار مناسب داریم ما باورهای مناسب داریم یکی از مهمترین باورها اینه که چه نگاهی به خداوند داریم ،آیا خداوند را همواره حاضر می‌بینیم آیا خداوند را وهاب می‌بینیم رحمان می بینیم آیا اگر یه کاری می‌کنیم یه اشتباهی می‌کنیم خودمونو سرزنش می‌کنیم یا نه سریع می‌پذیریم که خداوند منو بخشیده نیازی به سرزنش کردن خودم نیست سریع احساس خودمونو خوب می‌کنیم.

    آیا اگر که یک جایی شرایط سخت پیش میره ما به شدت به هم می‌ریزیم.

    ●یا نه میای میگیم حتما یه خیری توش حتما یه مسیر بهتری خدا می‌خواد به من بده، الخیر فی موقع را به خودمون یادآوری می کنیم ،چطور میایم ذهن خودمونو آروم می کنیم وقتی که این کارو انجام بدیم اون وقت می‌بینیم که خداوند داره کارا رو انجام میده خداوند هدایت میکنه خداوند مسیرها رو به ما میگه خداوند ایده‌ها رو به ما میگه خداوند آدم‌ها موقعیت‌ها وشرایط ها وارد زندگیمون می‌کنه و هدایت می‌کنه به سمت مسیر درست.

    وقتی که ما توی اون مدار قرار می‌گیریم وقتی ما با آرامش می‌رسیم می‌بینیم که خداوند کارا رو انجام میده ایده ها رو میگه هدایتمون می‌کنه آدم‌ها و شرایط و موقعیت‌ها رو برامون به وجود میاره و ما راتو مسیر درست قرار میده و دروازه‌ای از نعمت‌ها را برقرار می‌کنیم.

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■ سپاسگزاری:

    ● خدارو شاکر سپاسگزارم به من فرصت داد تا بار دیگر پای آموزه های شما استاد توحیدیم‌بنشینم.

    ● از شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان بابت این آگاهی هایی که به ما آموزش می دهید ممنون و سپاسگزارم

    ꧁꧂در پناه الله مهربان شاد ،سلامت، ثروتمند خوشبخت وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید. ꧁꧂

    خدایا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم تو بال پروازم باش در مدار خود ارزشمندی بیشتر ودر مدار ثروت و موفقیت و آگاهی بیشتر قرار بگیرم.آمین یا رب العالمین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    علی و محبوبه گفته:
    مدت عضویت: 1769 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    از بابت انتشار این فایل و بازگو کردن باور های مناسب نسبت به خداوند با مثال های فوق العاده زیبا ازتون صمیمانه سپاسگذارم

    خداوند رو شاکرم بابت وجود شما استاد عزیزم

    در رابطه با همین فایل میخوام‌ به دوستای عزیزم که با هم در مسیر رشد و آگاهی هم قدم هستیم بگم‌ که توی زندگیم چه اتفاقی افتاد که چرخ زندگی برای من داره خیلی خوب میچرخه و این روزا حس میکنم واقعا روان شده و دیگه خیالم از بابت خیلی چیزا راحته راحت شده

    من همین 3 یا 4 ماه پیش شرایطی رو داشتم که به سختی اجاره بهای خونه رو پرداخت میکردم…

    ولی هدایت شدم و تصمیم گرفتم دوره 12 قدم رو تهیه کنم و متعهد شدم که اینبار به صورت اساسی و البته پایدار ، زندگیم رو متحول کنم…

    الان نزدیک به 2 ماهه که من دوره 12 قدم رو (قدم اول و دوم رو) تهیه کردم و دارم روش کار میکنم

    به لطف آگاهی های این دوره و خدایی که همیشه هدایتگره ماست شرایط زندگیم به کلی تغییر کرده من ماه پیش نزدیک به 3 برابر میانگین درآمد چند ماه گذشته مو به دست آوردم و این ماه هم از شروعش اتفاقات به شکلی باورنکردنی داره برام میوفته

    روابطم با همسرم عالی بود ولی الان به مراتب به مراتب عالی تر شده

    از همه مهمتر آرامشمه که خیییلی آروم تر شدم دیگه بدو بدو نمیکنم برای بدست آوردن چیزی و همه چیز به صورت نرم و روان داره خودش برام میاد

    همیشه حالم خوبه و همیشه خوشحالم و در کل خییییلی خییییلی احساس بهتری دارم و از همه لحاظ هرروز و هرروز زندگیم داره از جهات مختلف بهتر میشه

    اتفاقا دیروز برای قرارداد سال جدید یه خونه کرایه کردم‌که از خونه ای که الان توش زندگی میکنم هم محله ش بهتره هم خوده خونه و از همه لحاظ بهتره

    خداروشکر میکنم بابت اینکه زندگیم داره انقدر هرروز بهتر میشه

    خواستم این پیام رو بذارم که هم از شما استاد عزیزم یه تشکر ویژه کنم الهی خداوند در های نعمت های بیشتری رو به روی شما باز کنه الهی هرچی میخواید همون بشه

    هم به دوستای عزیزم دوره 12 قدم رو پیشنهاد بدم

    با احترام ، علی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    الهه امینی گفته:
    مدت عضویت: 987 روز

    سلام استاد ببینید چی شده منه ننویس ،بنویس شدم …

    توی کامنت قبلی همین فایل نوشتم پنج روزه این فایل داره منو زیر رو میکنه البته الان شد هفت روز که من الگوهام زنان با آستانه تحمل بالا بودن و خودم راه سخت رو ارزش میدونستم

    و احساس پشت باور اینکه هر آنچه مرا نکشد قویترم میکند باعث شده بود خودم رو از آسانی ورود نعمتها محروم کنم احساسم این بود که من باید بلا سرم بیاد قوی باشم

    استاد یه چیزیم امروز که برای نمی‌دونم چند دهمین بار این فایل رو گوش میدادم بعد از جلسه سوم قدم هفتم که توضیح دادید وقتی درخواست رو فرستادید باید سر سپرده در برابر جریان هدایت باشید من یه چیزی یادم افتاد

    که همیشه فکر میکردم خدا دقه نود به دادم میرسه یعنی این جمله که «به مو میرسه پاره نمیشه»

    چرا خدا که عاشق اینه من لذت ببرم من توی فراوانی باشم من آسان به خواسته هام برسم برای اجابت خواستم باید به مو برسه چرا همون اول نشه

    توی این دو ماه اخیر خیلی جریان زندگیم داره به درک بیشترم کمک میکنه

    قبلترش من به خدا درخواست بازسازی خونم رو داده بودم اما از اونجا که نقدینگی حسابمون خیلی نبود تازه ماشین عوض کرده بودیم و چند تا خرج دیگه بیخیال بودم که حالا وقتش نیست یه روز با بچه هام بیرون بودم اومدم خونه دیدم همسر جان کارتن آورده داره لوازم رو جمع میکنه من اینجای داستان تسلیم و کنترل ذهن رو همزمان اجرا کردم گذشته از بحث پول اون مدل جمع کردنش میتونست منو تبدیل به آتشفشان در حال فعالیت کنه لیوان کنار قابلمه، قاشق چنگال وسط لباسها و خلاصه از اون وضعیت به سلامت رد شدم ولی ته دلم امید زنده بود که خدا حواسش هست

    توی اون سکوت کنترل ذهنی و اعراض همسرمم یه چیزی گفت که فهمیدم خدا داره کارها رو پیش میبره

    گفت میری مثل ملکه ها بر میگردی

    نشستم نوشتم خدایا پول که توی حساب نیست خونه هم که اجاره نکردیم اوستا کارم که نمی‌دونیم کی خوبه کار درسته بیاد اینم که داره جمع میکنه خلاصه خودت من رو دریاب من فقط دست و پا شکسته بلد شدم کنترل ذهن کنم

    دو روز بعدش دختر خالم که از مامانم شنیده بود زنگ زد هر وقت خواستی جابجا بشی خونه ما خالیه برو هر چقدر میخوای اونجا بمون وسیله هم نبر همه چی هست حالا خونه اونا ویلایی حیاط دار بازسازی شده ترو تمیز موقعیت سر کوچه پیش دبستانی پسرم که قرار بود از خونه خودمون سرویس بگیریم بره بیاد یعنی عالیه عالی حتی پول هیچ قبضی هم نمیزارن پرداخت کنیم

    خلاصه ما که از خونه خودمون بلند شدیم اولین کار سرامیک کار بود که چند وقت پیش داشت واسه همسایه کار میکرد کارش تمیز بود هماهنگ شد اومد کارمون رو انجام داد و همسر که از این مباحث آموزشی کلا غافله به من پیشنهاد داده بود وام بگیر که قبول نکرده بودم یه مبلغ کمی از پدرش قرض گرفت که اینم من موافق نبودم اما اون کار خودشو کرد هم پول سرامیک هم شن و سیمان و هم دستمزدش پرداخت شد خود این آقای سرامیک کار کناف کار رو معرفی کرد که مبلغش تقریبا زیاد بود و ما موجودی نداشتیم که با رسیدن موعد تمدید قرارداد اجاره یکی از مغازههامون پول تزریق شد ومن اصلا یاد تاریخ تمدید نبودم یعنی روش حساب باز نکرده بودم و بعد کناف کار ،رنگ کار و گچ کار و برق کار اومدن تا به امروز و برای تقریبا همه این موارد دقیقا آخرین روز تعهد پول جور میشد توی این مدت من برام سوال شد که خدایا من درخواست بازسازی دادم ولی شرایطی که پیش اومد ترسناک بود برام: جابجایی همزمان با بازسازی بدون داشتن پول

    ولی من وا ندادم نه نیاوردم جرو بحث نکردم گفتم چشم کنترل ذهن کردم نترسیدم یعنی ترسیدم ولی ایمانم بیشتر بود

    خدایی تو هم شاهکار کردی خدایی کردی ولی چرا دقه نود میرسونی چرا زودتر نمی‌دی خیالم راحت باشه یعنی من به خدا گفتم خدایا می‌خوام با خیال راحت کارها انجام بشه زودتر از خرج پولش بیاد نه اینکه من تا دقه آخر جدال دارم بین ترس و ایمان هی نجوا هی کنترل ذهن هی من دهنشو ببندم هی منو بترسونه یهو دقه نود تو گلریزون می‌کنی

    اصلا بهش گفتم خدایا من اول راهم ایمانم ضعیفه تعارف نداریم که میلغزم یکم خیالم‌و راحت کن ایمانم بهت بیشتر بشه

    استاد توی این فکرا بودم که این فایل اومد که قدم جادویی هفت رو خریدم خدایا ترکیب اینها کنار هم داره منو آسان می‌کنه برای دریافت نعمتها

    خدایا رهایی چه درس بزرگی واسه منه یعنی من میتونم همین الان جای اینکه به قدم بعدی که کابینته فکر کنم و حال خودمو با چگونگی بد کنم خودم غرق تحسین مراحل قبل کنم واسه خودم تک ب تک این مسیرو مرور کنم چه با عزت و احترام واسم خونه مبله جور کردی بدون هیچ هزینه ای رایگان اونم چه جایی چقدر راحت چقدر با کیفیت من هر روز واسه این قابلمه ها این کمدها این کابینت‌ها این حیاط این ایوون و این همه مزایای این خونه ازت سپاسگزاری میکنم همش میگم خدایا من چقدر درونی تغییر کردم که کیفیت لوازم و جای زندگیه من انقدر بهبود پیدا کرده

    تا الان تمام دستمزدها و هزینه ها پرداخت شده و چقدر خونم خوشگلتر شده تمیزتر شده خدایا هزار بار شکرت

    تا همین الانش من روزها باید سپاسگزار باشم چرا حال خوبمو با فکر کردن به بعد بد میکنم مگه خدا شروع نکرد داره جلو نمیبره خودشم تمام می‌کنه

    یه چیزیم اتفاق افتاد که نشون میده من باید بازم روی سرسپردگی و هوشیاریم یا تشخیص نشانه ها کار کنم

    من یادم میره که جریان هدایت داره کارها رو پیش می‌بره من حواسم بهش نیست درخواست و میدم بعد خودم میافتم دنبال کارها

    چند روز پیش رفتیم سینک بخریم از قبلش من درخواست داده بودم که خدایا این همه تنوع من نمی‌دونم کدوم، تو منو ببر سر اصل جنس وقتی راه افتادیمم بازم گفتم خدایا من حال گشتن ندارما تو منو هدایت کن بعد رفتیم اولین مغازه یه چی پسند شد ولی من سفید میخواستم اون مشکی فقط داشت گفتم پس نه این یعنی نخر

    بعد دو روز رفتیم کلی جا گشتیم فهمیدیم اون جنس مشکیش بهتره یعنی همون مغازه اول همون اولین جنس

    بعد من کلا یادم نبود به خدا گفته بودم منو هدایت کن من حال گشتن ندارم یعنی وقتی برگشتیم همون مغازه اول دیدیم تازه قیمتشم از همه جا بهتر بود

    خدایا من با خودم چیکار کنم آخه هدایت می‌خوام خدا انجام میده من نمی‌فهمم بعد روی دوش خدام می‌خوام بشینم …

    میگم خدا منو ببر،اونم می‌بره، من یادم میره وسط راه ولش میکنم بعد که خوب خسته میشم دوباره میگم کجایی بیا منو ببر

    استاد ذره ذره اخلاص در ایمانمو مدیون شما هستم چقدر من شما رو تحسین می‌کنم که انقدر خوب قوانین رو درک و آموزش میدهید ازتون ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 695 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز اول آذر رو با عشق مینویسم

    امروز صبح که بیدار شدم خدا با جاری کردن 3 آیه از 3 سوره نازعات ،لیل و الرحمن به من گفت که همیشه یادم باشه که متواضع باشم و یادآوری کنم به خودم که هیچی نیستم در مقابل خدا

    و خوشحالم که این سوره هارو نشونه داد برای من

    که تو فایل

    توانایی کنترل ذهن – صفحه 73

    نوشتم جریانشو

    وقتی نوشتم مادرم گفت طیبه برو نون بخر و من حاضر شدم و رفتم

    انقدر زیبا بود هوا و تقریبا درختای اطراف برگاشون ریخته بود چون بارون شدیدی بارید دیشب و هرچی برگ زیبا بود که قرار بود از درخت جدا بشه ،جدا شده بودن

    وقتی سنگک گرفتم و برگشتم سریع وسایل رنگ روغنم رو گذاشتم و قلموهامو گذاشتم تا کارم رو شروع کنم

    یه لحظه نگاه کردم از پنجره اتاقم به پارکینگی که درخت بید مجنون رو قطع کرده بودن و چند روز پیش من کلی برگاشو چیدم تا روش نقاشی بکشم

    وقتی نگاه کردم دیدم نیست و نظافت چی های شهرداری اومده بودن برده بودن

    یه لحظه گفتم ای کاش دیروز هم میرفتم برگ میچیدم ،سریع گفتم طیبه حتما اون مقدار برای نقاشیت کافی بوده پس افسوس نخور

    و به کتابایی که پر بود از برگ درخت بید نگاه کردم و سپاسگزاری کردم از خدا و تمرین رنگ روغنم رو شروع کردم به کار کردن

    امروز برای مادرم گل بافتم وقتای زنگ تفریح بعد تمرین رنگ روغنم

    و چشمای قورباغه هارو چسبوندم که مادرم گفت طیبه پولاشو حساب کن که بهت بدم ،زمان گذاشتی چسبوندی برای من

    و من صدایی که قبلا میشنیدم میگفت هیچ پولی نگیر در قبال کمک به مادرت که مادرت بارها کمکت کرده و الان نوبت تو هست رو نشنیدم و حس خیلی خوبی داشتم که دارم هم تو روند کارش کمک میکنم و هم در قبال کمکم مبلغی که به خانمایی که قلاب بافی انجام میدن ، پرداخت میکنیم ،برای من هم در نظر گرفت

    من امروز از صبح تا شب داشتم فایل

    ارتباط بین درک صحیح خداوند و روان شدن چرخ زندگی

    رو گوش میدادم

    و باز هم درک هایی داشتم

    و سعی میکنم در عمل اجرا کنم

    امروز حتی یه صدایی که دو هفته پیش میشنیدم که میگفت حق نداری گل سر بفروشی رو نشنیدم

    یه حس خوبی داشتم که باز هم مادرم گفت و تصمیم گرفتیم که فردا من دو تا چوب لباسیارو که مثل دستفروشای مترو نمد دوختم و نقاشیامو آویزون کردم بهش با سنجاق اونا رو برمیدارم و تو دستم ظرف گل سرامو میذارم

    و وقتی تو جمعه بازار مسیرش رو راه میرم میگیرم دستم و هم نقاشیامو میبینن و هم گل سرارو

    و از فروش گل سرا تصمیم گرفتیم به ازای هر 50 تا فروش یه مبلغی که برای زحمت من هم باشه بردارم

    و مادرم هم قبول کرد

    هرچی فکر میکنم میبینم دیگه خبری از اون منع شدن ها نیست

    آقای نارنجی ثانی راست میگفتن

    طیبه عزیز ، همه ما هدایت میشیم ولی آیا براه درست ؟

    نه ،بلکه هدایت میشیم به باورهامون ، به آنچه برای ذهنمون تثبیت شده.

    من شده بارها با جملات دیگه از استاد این حرف رو شنیده بودم اما هیچ وقت درکی نداشتم و الان درک میکنم

    که من طبق باورهام بود که اون روزا میشنیدم حق نداری از پول برداری و باید هدیه بدی به مادرت

    یا کمک نکنی به مادرت حتی یه ذره کمکم نباید بکنی و بذاری خودش شروع کنه

    یا اینکه فکر میکردم منم که میتونم به مادرم کمک کنم و خدارو ندیدم

    یا اینکه هدیه بده چون مادرت بارها بهت کمک کرده و الان نوبت تو هست کمکش کنی

    و یا اینکه دستمو به درختا میخواستم بزنم و مثل همیشه بگم خدایا شکرت و چقدر تو عظیمی ،میشنیدم که دست نزن به خواب رفتن و شب به درخت آب نده

    که اونم طبق باورهای محدود خودم بود که فکر میکردم ار طرف خداست

    طیبه عزیز ، همه ما هدایت میشیم ولی آیا براه درست ؟

    نه ،بلکه هدایت میشیم به باورهامون ، به آنچه برای ذهنمون تثبیت شده.

    این جمله رو باید بارها برای خودم بخونم و فکر کنم

    حتی استاد هم در این فایل در دقیقه های اول که میگفتن اگر باورهای مناسبی نسبت به خدا داشته باشیم بیشتر بهره مند میشیم

    و من سعی میکنم که این باورهارو تکرار کنم و دوباره باورهای قوی بنویسم و با صدای خودم ضبط کنم

    استاد در ادامه که گفتن خدا برای شما فزونی میخواهد تازه فهمیدم که باورهای محدود من بود که فکر میکردم نباید پول رو برای خودم بردارم

    یا اینکه خدا با هر بار نگاه کردن من به برگ درختا و لمس کردنم و شکر کردنم ظرف من رو رشد میده و خوشش میاد که من سپاسگزاری کنم و به برگ درختا دست بزنم و خدا رو یاد نکنم

    نه اینکه بیاد بگه به درختا دست نزن حتی تو شب آب نده بهشون که سبب حال ناخوب در من بشه که نتونم سپاسگزاری کنم

    انقدر خوشحالم که دیشب وقتی بیرون بودم دستمو گذاشتم رو برگ درخت کاج و قربون صدقه اش رفتم داشتم باهاش صحبت میکردم که دیدم دارم خداروشکر میکنم و انقدر حس و حالم خوب بود که دلم میخواست برگاشو بوس کنم

    حتی دو روز پیش شب بود برمیگشتم خونه رفتم پیش درخت توتی که تو ایستگاه بی آر تی بود دستمو کشیدم به تنه درخت و حالشو پرسیدم انقدر حس خوبی گرفتم که خیلی حالم خوب بود

    خیلی حس خوبی بود

    خوشحالم از اینکه متوجه شدم و خدا هدایتم کرد تا بهم بفهمونه و درکم رو بیشتر کرد تا عمل کنم

    و از اون روز تا جایی که تونستم سعی کردم بارفتارم ببینم چه باوری پشتش هست که حس میکنم از طرف خداست

    البته امروز یه نشانه از خدا که از طریق یه دوست آگاه درسایت بهم گفت که مراقب باش کمال گرا نباشی و سخت نگیری

    آسان بگیر تا آسان بشه مسیر تکاملت

    و از خدا درخواست میکنم قلبم رو باز کنه برای هرچه بی نهایت هموار تر شدن مسیر تکاملم و راحت و آسان بگیرم

    و پیش برم

    امروز خدارو بی نهایت سپاسگزارم که تونستم قدم اول جلسه اول دوره 12 قدم رو که چکاب فرکانسی بود بنویسم و اجازه رفتن به جلسه دوم با انجام تمرین جلسه اول بهم داده شد

    و خدارو بی نهایت سپاسگزارم که الان وقتش بود که من تکمیل کنم

    از این به بعد سعی میکنم بیشتر قرآن بخونم

    بیشتر فکر کنم در مورد آیات و بیشتر سعی کنم عمل کنم

    برای تک تک دوستان و خانواده صمیمی سایت پر از آگاهی بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    مصطفی سیار گفته:
    مدت عضویت: 748 روز

    به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر که تنها قدرت حاکم بر جهان هستی است.

    درود بر همه دوستان و استاد عزیزم

    وقتی زاویه دیدمون رو نسبت به خداوند درست کنیم و بسمت بهبود پیش بریم اتفاقات زندگیمون هم بسمت بهبود پیش میرن وقتی باورهامون رو نسبت به دریافت الهامات خداوند درست کنیم و از خداوند بزرگ بخوایم که قلبمون رو بسمت هدایت باز کنه و در مسیر دریافت قرار بگیریم فقط کاری که باید انجام بدیم اینه که بی چون و چرا به هدایت عمل کنیم .

    اصلا نیازی نیست که با مسئله و تضاد روبرو بشیم خدا رو هر جور که باور کنیم برامون همونجوری و همون شکل میشه و پاسخ میده وقتی سازوکار جهان و سیستم خداوند اینه از خدا بخوایم که راحت و آسون خودش ما رو وارد آسانی ها کنه و بهتره بخوایم که خداوند خودش کارهامون رو انجام بده و فقط ما روی شونه خدا بشینیم .

    خداوند حکیم خداوند آگاه و علیمه بر همه چیز اگاهه و میخواد که ما بسمتش بریم و بیشتر از خود ما دوست داره که ما ثروتمند باشیم هر پدری دوس داره بچه ش توی رفاه کامل باشه و بچه ش به سمتش بیاد ، خداوند پدر مهربان و ثروتمند ماست که هر لحظه داره با ما حرف میزنه .. از خدا میخوام که قلب همه مون رو باز کنه تا صداش رو بهتر و واضح‌تر بشنویم و بهش گوش کنیم و عمل کنیم .

    توی این چند روز که این فایل بسیار عالی اومده روی سایت من چند بار فایل رو دیدم و هر سری یه کامنت نوشتم خودم باورم نمیشه که روز به روز داره احساسم نسبت به خداوند بازم بهتر و بهتر میشه از صبح ساعت 6 که از خواب بیدار میشم قبل از اینکه چشمام باز بشه میگم خدایا شکرت ذکر خدا روی زبونم میشینه با حال و انرژی عالی از جا بلند میشم سپاسگذاری میکنم و حاظر میشم برا روز جدید کاری از خونه که میام بیرون تا محل کارم نیم ساعت پیاده روی میکنم همش سپاسگذاری از هر آنچه که میبینم و بهش فکر میکنم و توی زندگیم دارم آخرش هم میگم هنوز حق سپاسگذاری رو ادا نکردم. بقول استاد که میگن ما حتی نمیتونیم اونجوری که باید در مورد سلامتیمون سپاسگذار باشیم این یعنی چقد خداوند بزرگ به ما نعمتهای فراوان و گوناگون داده .

    جز آرامش،آرامش، آرامش و آرامش گرفتن چی میشه واقعا ، نتیجه میشه آرامش عمیقی که دارم عجله ای که ندارم با ایمان راه میرم و صبورانه منتظر نتایجی هستم که در هر لحظه و هر قدم برام پیش میاد از یه باد خنکی که به صورتم صبحها میخوره تا طلوع زیبای خورشید تا دیدن انسانهای شریف دیدن مناظر رویایی که حتی توی آرزوهای دیگرانی که باور ندارند ، نیست . اما من هر لحظه واقعیت زندگیم شده .

    من در گذشته هیچ وقت باورم نمیشد و توی ذهنم نمیومد که یه روزی از روستامون خارج بشم اما الان که نگاه میکنم خندم میگره که من مصطفی بچه یه روستا داراب شیراز 5 سال توی بهترین جای گیلان، تالش جنگل گیسوم زندگی کردم(البته دوسال اول شرایط داغون بود اما به محض این که فهمیدم دیدگاهم رو باید عوض کنم و شروع به سپاسگذاری کردم بعد با استاد آشنا شدم همون تالش که دوسال برام همش دردسر بود دنیای من عوض شد و توی سه سال بعد واقعا بهشت رو توی تالش تجربه کردم و دفترها از سپاسگذاری و داشته ها پر کردم شاید ده تا دفتر صد برگ پر شد ) و بعد با دیدن فایل های استاد نظرم در مورد مردم آمریکا عوض شد دیدم چقد آمریکا ومردمش خوبن و بعد یه مدت چی شد گفتم عه چه عالیه پس منم میخوام الان 40 روزه که استانبول هستم و قدمها رو بسمت خواسته برداشتم واقعا سرشار از سپاسگذاری میشم .

    خدارو در هر لحظه شاکرم به خاطر همه چی اینقد توی ایران سعی کردم که تمرکز و دیدم رو روی چیزهای خوب فوکس کنم و دنبال چیزهای خوب گشتم الان هدایت شدم به جایی که دیگه نمیخواد دنبال شکار نکات مثبت باشم . خدا میدونه که هر چی خوبی و زیبایی هست مثل یه آهنربا جذب چشمای من میشه و جالب اینه که اینجا افرادی هستند که این همه نعمت رو نمی‌بینند و توی هر موضوعی ذهنشون تنظیم و قفل شده روی یه زشتی که باید کلی بگردی و دقت کنی تا ببینیش .

    بعد من میگم خدای من واقعا آسمون خدا یه رنگه تو اگه دیدت رو عوض نکنی فرقی نمیکنه که توی نیویورک باشی یا چه میدونم توی استانبول یا ایران یا فیلیپین یا هر جای دیگه .

    توی یه فایلی استاد میگفتن که آسانی ها و سختی ها کنار هم هستند نه اینکه بعد از هر سختی آسانی ست. این یعنی هم سختی هست در لحظه و هم آسانی تو کدومش رو میخوای تجربه کنی و من هر لحظه میگم خدایا من فقط آسانی میخوام اگه یه جا هم سختی بود میگم مشکل از دید منه خدایا کجای کارم رو باید عوض کنم که فقط آسانی مطلق رو تجربه کنم که اونم میگم بازم روی باورهام کار کنم و تکاملی هی بهتر میشم . امیدوارم من و همه دوستان عزیزم توی زندگیمون فقط به سمت آسانی ها هدایت بشیم .

    یه چیز جالب که برام اتفاق افتاده یه نشانه عالیه که حسم رو عالی میکنه اونم اینه که کسی که براش کار میکنم توی استانبول خب ترکه و منم ترکی بلد نیستم توی محله نیشانتاشی که برا تحویل بار میریم یه نمایشگاه ماشین هست که یه دونه لامبورگینی سفید خوشگل داره و من ندیده بودم . آخ آخ آخ انگار برف سفیده ، ترکا به ماشین میگن ارابه بعد با هیجان به من گفت مصطفی ارابه . اون لامبورگینی رو به من نشون داد و با اشاره می‌گفت این ماشین توئه و میخندید بعد دور برگردون رو که دور زدیم دوباره گفت این ماشین توئه حالا هر وقت میایم اینجا لامبورگینی رو بمن نشون میده و میگه این ماشین توئه منم میگم پس چی که مال منه میخرم انشالا.

    در صورتی که من به کسی نگفتم که من عاشق ماشین های لوکس و برند هستم و اولین دلیلیه که برای مهاجرت داشتم . اصلا فقط بخاطر این بود که بهترین ماشین ها رو داشته باشم چون توی فایلهای سفر به دور آمریکا دیده بودم رویای من یه کلکسیونه از بهترین ماشین هاست .

    خداوندا سپاسگذار تمام نعمتهایی هستم که بهم دادی سپاسگذارم بخاطر تک تک سلول های بدنم و لحظه به لحظه زندگیم.

    سپاسگذار استاد عزیز و خانوم شایسته عزیز و بزرگوار هستم.

    در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سعادتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    سهند گفته:
    مدت عضویت: 622 روز

    درود و عشق استاد جان

    من چقدر در زمان مناسب و در مکان مناسب قرار دارم و چقدر این فایل برام به موقع بود و چقدر حرفاتون به دلم نشست و چقدر نشانه های تک تک اوضاع و شرایط فعلیم دارند هدایت و تسلیم رو بهم گوشزد میکنند و چقدر زمان هایی رو که حالم خوب بوده چه هینت ها و نشانه های الهیی رو دریافت کردم چه الهام ها که دریافت کردم و چقدر روز برام راحت گذشته و چقدر خدا و دستانش در کار هایم بهم کمک کردن و چقدر پول بهم رسیده و امان از روز های درگیر ذهن بود همچی بر عکس بوده برام…

    دیگه خداروشکر فهمیدم داستان چیه و هرموقع افکار مخرب میان سریع مثل انگار که یک مگس اومده دور سرم ویز ویز میکنه اونا رو از روی سرم پرتشون میکنم و میگم برید بابا دیگه حناتون برام رنگی نداره و من در پناه خدا هستم دیگه دست و پا نمیزنم برای شرایط بهتر دیگه به سختی نمیخوام کارا انجام بشه دیگه زور نمیزنم دیگه نمیخوام زجر بکشم فقط کافیه آرام باشم اون با قدرتش هدایتم میکنه خیلی راحت که وقتی جوری اون بخواد حتی اگر هزاران نفرم نخوان کار انجام میشه…

    و اگر خودت و هزاران نفرم بخوان که تو شرایطط تغییر کنه و اون نخواد نمیتونن کاری برات کنن و تو اونجایی که باس باشی هستی تا خدا بخواد…

    تا آماده بشی تا تکاملت طی شود…

    وای استاد چه بالا پایینی های شدم چه سختی های کشیدم که همش هم از حماقت خودم بود و چه خیر ها و معجزه ها دیدم که همه از لطف خدا بود…

    استاد اگر لطف خدا نبود اگر هدایت خدا نبود اگر باور های توحیدی که بهمون یاد دادی نبود من نمیتوستم هیچی درک کنم و به هیچ موفقیتی برسم….

    به نظر من فقط با توکل به خدا با هدایت خدا با جفت و جور کردن شرایط خداست که میتونیم به راحتی به سادگی به خواسته هامون برسیم…

    و کردیدت همچی رو به خودش بدیم…

    اگر بخوایم روی عقل و منطق و تجربه خودمون پیش بریم که همش توی در و دیوار و زجر و سختی به هدف میرسیم که رسیدنشم هیچ لذت و صفایی نداره‌.‌..

    دوستارتون سهند(:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 80 رای:
  8. -
    منصور نصیری گفته:
    مدت عضویت: 2399 روز

    هدایت

    استاد جان سلام امید که خوب باشد

    سلام به همه دوستان هم فرکانسی و همچنین خانم شایسته عزیز

    من چند روزی هست که بعد از یه غفلت نسبتن بلند مدت که حالم رو بد کرده بود بالاخره اینستاگرام رو از روی گوشیم پاک کردم و تصمیم گرفتم متعهدانه به کارهایی بپردازم که برای سعادتم خوبه و خودسازیم رو بذارم در اولویتم.

    بارها شده که غفلت کردم و برگشتم و این بار جدی تر از هر زمان دیگه…

    جالب اینکه در حوزه کاریم به مساءلی برخوردم که به طرز عجیبی دقیقااااا مرتبطه با موضوعات این فایل که گذاشتین. عجله نکردن و اعتماد کردن به زمان درست هر چیزی و پیروی از شهود و ندای درونی.

    نمیدونید چقدر درست و به موقع هست برام.

    من باغ کتاب تهران خلوتگاهمه و خیلی وقتا که دوست دارم تنهایی وقت بگذرونم میام اینجا. همه چیز داره. از فضای باز و فضای سبز با معماری جالب و مناظر زیبا گرفته تا فضای متمرکز برای خوندن و خلاصه که انرژیش رو خیلی دوست دارم.

    قسمت پایین باغ کتاب یه سری مبلمان هست برای استراحت کردن که هزینه ای بابتش دریافت نمیکنن.. معمولا من میشینم پایین. منتها پایین دسترسیش محدوده و مثلا پریز برق نداره. اما یکی از این مبلها دقیقا کنار یه دستگاه قهوه ساز اتوماتیکه که به یه سه راهی برق وصله که یکی از پریزهاش خالیه…

    همیشه اونجا میشینم اگر جا باشه که بتونم گوشی و لپتاپ رو هم شارژ کنم هر وقت لازم شد.

    امروز اومدم دیدم یه خانمی نشسته. گفتم منصور تمرینه. درخواست کن که بشینی تو هم. چون جا برای سه چهار نفر هست در هر پارت.

    تقاضا کردم و نشستم. کمی بعد اون خانم رفت. اومدم بگم نکنه من مزاحم بودم؟ گفتم منصور تو مزاحم نیستی. نیازی نیست چنین چیزی بگی. تمرین دوم بود.

    تا اینکه کمی بعد دوتا خانم اومدن که بشینن و استراحت کنن. اونیکی گفت نه بابا خیلی کثیفه. و اون یکی هم گفت آره بریم یه جای دیگه. و من خیلی حس بدی یه لحظه بهم دست داد که چرا من متوجه این آلودگی نشدم. یا بهتره بگم چرا من راحتم با چیزی که از نظر اونا کثیف بوده. دقت کردم گفتم حالا چهار تا لکه دیگه چقدر سخت گرفتن اونا و من سوسول نیستم و …

    رفتم نشستم همون سمت و کوله م رو گذاشتم و کاپشنم رو هم این ور و کمی گذشت…. همین ندای درون بالا اومد و چیزی گفت…

    و نمیدونید چقددددددر خداروشکرررر میکنم که تشخصیش دادم و توفیق و نعمته تشخیص این صدا و دیدن نشانه ها

    آقا چیزی درونم گفتم که منصور نکنه این نشونه بود….

    یادت رفته که هیچی اتفاقی نیست؟! این یه توجه بود از سمت خدا… که منصور چرا با این آلودگی راحتی؟!!!

    آقا من نشسته بودم و خودمو که چک کردم دیدم من بنده ی اون پریز برق شدم و کاملا با دید کمبود و با ذهنیت فقیر فقط چون رایگانه نشستم اینجا و کثیفی رو نادیده میگیرم که چیه… چهار بار گوشیمو شارژ کنم رایگان…

    آقا یهو برق سه فاز منو نگرفت!!!!! بلند شدم و گفتم میرم بالا از میزهای اشتراکی استفاده میکنم در عزت خالص….

    شیطون گفت آره برو بالا … پول نمیخواد بدی… اگر کسی بهت گیر داد پول بده…. که باز خداروشکرررررر تشخیص دادم و یاد سفرهای شما افتادم به جاهایی که هیچ متصدی ای وجود نداره برای اینکه مطمین بشه شما پرداخت کردید بهای استفاده از اون محل رو و خودتون این کارو انجام میدید….

    یعنی باز مجدد برق سه فاز منو گرفت!!! و گفتم خدایاااااا شکرت… که اینجور تمیز داری متوجهم میکنی که با ایمان عملی در جهت ذهنیت ثروتمند قدم بردارم….

    چون ذهن فقیر هی میگه احتکار کن که تموم نشه… ذهن ثروتمند میگه بهاش رو بپرداز و از امکاناتش استفاده کن و لذت ببر… میااااااااد….. فراکانس ثروت رو به خاطر 250 هزار تومان هزینه اشتراک میخوای نفرستی؟؟؟؟ دیوانه ای منصور؟؟!!!

    خلاصه که اومدم اینجا با عزت تمام نشستم. هم میز داره . هم برق. هم چای و قهوه روی اشتراک هست. هم برق هست. هم اینترنت پر سرعت و فول….

    که باعث شد خیلی راحت تر فایلهای سفر به دور امریکارو دانلود کنم…. فایلهایی که تماشاش رو به همه پیشنهاد میکنم… مخصوصا از وقتی سفر استاد و خانم شایسته با تراک کمپر شروع شد…

    هم مناظر تماشاییه و هم نکات ارزشمندی رو میگید در اون سفر که باید همه رو با طلا نوشت….

    و جالبه داشتم فکر میکردم این رو حتمن کامنت کنم در سایت

    و داشتم میگفتم خدایا کجا کامنت کنم که برخوردم به این فایل که الان تا وسطش شنیدمش

    هدایت رو هر لحظه میشه حس کرد

    واقعا از خدا میخوام همواره من رو متوجه این هدایت کنه و ایمانم رو روز به روز به خودش بیشتر کنه

    آمین…

    نتیجه این عمل رو نمیدونم چیه در آینده که حتم دارم خوب شواهد بود

    اما همین عمل چنان احساسم رو به خودم خوب کرد که حد نداره

    حنان در عزت نفسم تاثیرگذار بود که نگم براتون

    به خودم افتخار کردم…

    فراکانس درستکاری خیلی فرکانس خوبیه

    فرکانس صداقت و نیکی کردن و درست بودن و صادق بودن

    عین فرکانس ثروته و فراوانی

    شکرت خدای عزیزم

    کوچکترین تاثیر پرداخت بها اینه که باعث میشه وقتی میخوای برای خدماتی که خودت ارایه میدی در حوزه کاریت بها دریافت کنی، با اعتماد به نفس و با حال خوب دریافت کنی… بدون هیچگونه معذب بودنی…

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    برای همه گی مون بهترین ها رو میخوام و از همه مهمتر موندن در مسیر اصل و متصل بودن به خداوند

    خوش خبر باشید همگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 105 رای:
    • -
      کبری مشتاقی گفته:
      مدت عضویت: 907 روز

      به نام خدای مهربانم

      سلام به برادر عزیز و توحیدی

      چقدر این کامنتون احساسه خوبی به من داد که وقتی آرام هستی عجله نداری هدایتها رو میفهمی و اگر مثل شما هواسمون صد در صد جمع باشه و با قانون جلو بریم متوجه میشیم که هدایت داریم میشیم به قول استاد یا از طریق دوستان یا رادیو یا از بی نهایت طریق فقط باید در مدارش باشی

      که خدا رو شکر شما دوست عزیز چقدر قشنگ در مدارش بودین و احساس لیاقت رو متوجه شدین

      که لیاقت شما جای تمیز و خوب است با تمام امکانات شما انسان ثروتمندی هستین و فرکانس شما با خداوند یکیست

      تحسین میکنم شما رو که به ندای قلبتون گوش دادین و نجوای شیطان رو خاموش کردین مرحبا

      من از شما یاد گرفتم که باید برای بدست آوردن هر چیزی بها پرداخت کنیم متشکرم

      انشالله در مسیر رسیدن به خواسته هاتون سربلند باشین و خداوند یارو نگهدارتون

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      ندا رنجبری گفته:
      مدت عضویت: 3353 روز

      سلام خدمت دوست عزیز همفرکانسی، سپاسگزارم به خاطر کامنت زیباتون من هم خیلی وقت ها توی پارک ها و فضای سبز مطالعه میکنم انرژی طبیعت حس خوب کار کردن روی باورها رو چند برابر میکنه.

      من دیشب به کامنت شما برخوردم اما مطالعه اش رو به امروز صبح موکول کردم و الان میبینم همین هم خودش یه هدایت بوده، روتین صبحگاهیم شامل ستاره قطبی سپاسگزاری و دیدن دریم بورد و نگاه به یه قسمت از سفر به دور آمریکا بود، از دیشب سر یه هدایتی تصمیم‌گرفتم زمان زیادی رو به کارای مربوط به شغلم اختصاص بدم و ایده ها رو که بررسی میکردم گفتم پس روتین صبحگاهیم رو کمی سبک تر میکنم تا تایم صبحم نیز بیشتر باشه و گفتم پس یه مدتی سفر به دور آمریکا نگاه نمیکنم این تصمیمی بود که همین دیشب گرفتم اما دو دل بودم و امروز که بیدار شدم و خواستم استارت روتین صبحگاهیم رو بزنم اول گفتم کامنت شما رو بخونم که به این قسمت رسیدم:

      (باعث شد خیلی راحت تر فایلهای سفر به دور امریکارو دانلود کنم…. فایلهایی که تماشاش رو به همه پیشنهاد میکنم… مخصوصا از وقتی سفر استاد و خانم شایسته با تراک کمپر شروع شد…)

      و فکر میکنم‌ این همون هدایته که بهم میگه این‌ کار رو حذف نکن از روتین ات و برای خالی کردن تایمم دنبال حذف موارد فرعی تر باشم.

      خیلی ممنونم از کامنت خوبتون، موفق باشید دوست عزیز.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    اصغر و پرسیلا گفته:
    مدت عضویت: 1491 روز

    بانام خداوندهدایتگر

    سلام وصدسلام وهزاران درود خدمت استادعباسمنش عزیزو خانم شایسته نازنین وهمه سروران گرامی درسایت عباسمنش

    “ارتباط بین درک صحیح خداوند وروان شدن چرخ زندگی”

    “بخش دوم”

    چرا برای بعضی ها زندگی روان پیش میره؟

    چرابرای بعضی ها زندگی سخت پیش میره ؟

    وقتی که دقیق به این سوال فکر می‌کنیم و تعمق می‌کنیم در زندگی خودمون که کجاها زندگیمون راحت پیش رفته و کجاها زندگیمون سخت پیش رفته برمی‌گرده به نگاه ما به خداوند به عنوان خالق جهان هستی برمی‌گرده به باوری که ما به خداوند داریم ما به هر نگاهی که به خداوند داریم به همون شکل آن را در زندگیمون دریافت می‌کنیم نگاهی که ما به خداوند داریم باعث میشه ارتباط ما متفاوت باشه با خداوند

    مثال واضح این است که خورشید همیشه در حال تابیدن است اما اگر ما در غار باشیم قطعاً این نور را دریافت نمی‌کنیم و این بدین معنا نیست که نور نیست و خورشید نمی‌تابه به این معناست که ما در غار هستیم وامکان دریافت نورنیست ودرفرکانس مناسب نیستیم

    خداوندنیرو و انرژی است که جهان را خلق کرده و داره هدایت می‌کنه و داراه این جهان را مدیریت می‌کند حالا اگر ما باورهای مناسب به خداوند داشته باشیم از نعمت‌های خداوند و هدایت‌های خداوند بهره‌مند می‌شویم

    دراینجاچندمورد باور درباره خداوند را مورد بررسی قرار می‌دهیم که کدامشان قوی‌تر هستند و می‌تونه نگاه ما به خداوند را عوض کنه

    خداوند قادر مطلق است

    خداوند عالم مطلق است

    خداوند خالق مطلق است

    خداوند قدرت خلق زندگی خودمو به من داده به نسبتی که ما به خداوند قدرت می‌دهیم و به نسبتی که می‌دونیم که

    خداوند به مسایل ما آشناست

    خداوندبه خواسته‌های مااگاهه

    خداوند راه رسیدن ما به خواسته‌هامون رومیدونه

    خداوند هر لحظه به بی‌نهایت طریق در حال هدایت مااست

    هر چقدر این موارد را باور کنیم و تکرار کنیم به همان نسبت آرام‌تر می‌شویم و به ارامش می‌رسیم

    اگرمن باورم این باشد که خداوند هدایت کننده من است

    خداوند می‌خواهد که نعمت‌های بیشتری به من بده

    خداوند لذت می‌بره از اینکه من زندگی زیبایی داشته باشم

    خداوند میخواهد که فراوانی ونعمت در زندگیم بیشتر باشه

    باید مدام تکرار کنیم و به یاد بیاوریم

    خداوند می‌خواهد که نعمت و فراوانی در زندگیم باشه

    خداوند می‌خواهد که نعمت وفراوانی در زندگیم باشه

    به قول قرآن خدا برای شما فزونی می‌خواهد خداوند همواره در حال هدایت کردن من به مسیر درست است

    خداوند همواره به بی‌نهایت طریق داره راه حل‌ها و مسیر درست را به من می‌گوید

    هر چقدر ما این باورها را بیشتر دروجودمون داشته باشیم و تکرار کنیم و به یاد بیاریم نتیجه احساسی آن این است

    در قلب ما احساس آرامش بیشتری است

    احساس اطمینان بیشتری است

    احساس امنیت بیشتری است

    احساس درک از جهان به شکل بهتری است

    این باورها را تکرار می‌کنیم و به یاد می‌آوریم انگاه آن آرامشی که در قلب ما ایجاد می‌شه کمک می‌کنه هم فرکانس بشیم با فرکانس خداوند که در حال هدایت کردن ماست

    افرادی هدایت را دریافت می‌کنند که نزدیک باشند به فرکانس خداوند

    کی ما نزدیک هستیم به فرکانس خداوند؟

    موقعی که قلب ما آرامه

    موقعی که حالمان خوبه

    موقعی که آرامش ذهنی داریم

    موقعی که ترس‌ها تردیدها و نگرانی‌ها در وجودمون کمتر است

    موقعی که احساس سپاسگزاری احساس اشتیاق در قلبمون بیشتراست

    اگر بتوانیم در زمان‌های طولانی به این شکل به ارامش برسیم با ایجاد باورهای مناسب به خداوند ما هدایت می‌شیم به مسیرهای درست قدم‌ها به ما گفته می‌شود ما باید اجازه بدیم تا خداوند در هر لحظه و در هر زمینه‌ای ما را هدایت کنه به سمت جواب مسائل زندگی و خواسته‌هامون هیچ عجله‌ای نباید در کار باشه

    هر زمان که ما عجله داریم کار سخت میشه

    عجله چی میاره ؟

    عجله نگرانی میاره

    عجله ترس میاره

    وقتی ما عجله داریم یا خیلی استرس داریم که زودتر به خواسته‌هامون برسیم یا فلان اتفاق بیفته در واقع داریم از خواسته‌هامون دور می‌شویم

    ما باید همیشه در جریان باشیم زمانی دسترسی داریم به فرکانس خداوند که در آرامش باشیم موقعی که نگرانی نداشته باشیم موقعی که امیدوار باشیم

    حالا چطوری می‌تونیم آرامش و این امیدواری را در وجودمون ایجاد کنیم ؟

    زمانی که ما باورهای مناسب و خوبی به خداوند داشته باشیم باور داشته باشیم که خداوند خواسته‌های ما را می‌دونه و نیاز به فریاد زدن و گریه کردن ما نیست نیاز نیست که صد بار بگوییم و دائم یادآوری کنیم اون خواسته‌هامون را می‌دونه حالا هر خواسته‌ای که باشه چه در زمینه شغلی چه در رابطه عاطفی

    خداوند آگاهه به خواسته‌های ما

    خداوندآگاه به نیازهای ما

    خداوند بهتر از خودمون می‌دونه که ما چه نیازهایی داریم

    خداوند می‌خواهد که نیازهای ما را برطرف کنه چون که به این شکل با برآورده شدن خواسته‌های ما جهان گسترش پیدا می‌کنه خداوندپشتیبان و برطرف کردن نیازهای ماست

    خداوند میلیاردها سال است که داره نیازهای موجودات و بندگان را برطرف می‌کنه میلیاردها سال است که این سیستم داره کارشو درست و بی‌نقص انجام می‌ده

    میلیاردها سال است که داره جهان رامدیریت میکنه

    خداوند می‌خواهد که این کار را انجام دهد خداوند همواره در حال هدایت کردن ماست

    “إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدى‌ ”

    “همانا هدایت (مردم) بر عهده ماست”

    انا علینا للهدی خداوند می‌گوید ما بر خودمان مقرر کردیم هدایت کنیم شما را و هر کس که به زمین هبوط می‌کنه و هدایت‌های ما را دریافت می‌کند نه ترسی براوست و نه غمی

    چه زمانی ما این هدایت‌ها را دریافت می‌کنیم؟

    زمانی که ما باور داشته باشیم خداوند در همه حال در حال هدایت مااست

    زمانی که ما توکل می‌کنیم به خداوند

    چه وقت داریم به خداوند توکل می‌کنیم؟

    زمانی که ما آرامش داریم زمانی که ما خیالمان راحت است که اون حواسش به ما هست و داره ما رو هدایت می‌کنه

    ماباید این باورها را در وجودمون ایجاد کنیم

    خداوند قادر مطلق است

    خداوند هر کاری را می‌تونه انجام بده همینطور که تا به حال برای کل کیهان انجام داده است

    خداوند همواره در حال هدایت کردن است

    خداوند منبع رزق است

    خداوند منبع رشد است

    خداوند منبع سلامتی است

    خداوند منبع ثروت است

    خداوند منبع آرامش است

    وقتی که ما این باورها را به خودمون یادآوری می‌کنیم آنها را باور می‌کنیم

    چه وقت باور می‌کنیم ؟

    موقعی که حالمون خوبه

    موقعی که باورمون واقعی باشه به خداوند وخداوند را منبع رزق ،منبع هدایت بدونیم باور کرده باشیم خداوند همواره می‌خواهد که نعمت‌های بیشتری به ما بدهد و همواره می‌خواهد مارا هدایت کنه

    این به ما کمک می‌کنه که آرامش داشته باشیم این به ما کمک می‌کنه مطمئن حرکت کنیم و زمانی که در این فرکانس قرار می‌گیریم و این وظیفه مااست که باید انجامش دهیم

    این وظیفه مااست از این زاویه به خداوند و جهان نگاه کنیم وهر وقت که بتونیم این کار رادرست وصحیح انجام دهیم در مسیر هدایت‌ها قرار می‌گیریم قدم‌ها به ما گفته می‌شود به بی‌نهایت طریق نه اینکه خدا بیاد با ما حرف بزنه از طریق قلبمون به ما گفته می‌شه آدم‌هایی که سر راهمون قرار می‌گیرند شرایطی که به وجود می‌آید مسیرها قدم به قدم برای رسیدن به خواسته‌هامون به ما گفته می‌شه کل کاری که ما باید انجام دهیم اینکه بتونیم ذهنمون را آرام کنیم

    بتونیم تقوا داشته باشیم

    بتونیم کنترل ذهن داشته باشیم اگر بتونیم این باورها را نسبت به خداوند ایجاد کنیم که

    خداوند آگاه به نیازهای ما است

    خداوند آگاه به مسائل مااست

    خداوند عالمه

    خداوند قادر مطلق است

    تا برطرف کندنیازهای مارا

    خداوند بیشتر از ما می‌خواهد تا ما خوشبخت باشیم

    تا ما سعادتمند باشیم

    تا ما سلامت‌تر باشیم

    اگرمااجازه بدیم

    خداوند بیشتر از ما می‌خواد که ما را هدایت کندجهان بر پایه هدایت داره کار می‌کنه کل جهان هستی به این شکل داره کار می‌کنه باید در مداری قرار بگیریم که این هدایت را دریافت کنیم و کل کاری که ما باید انجام دهیم این است که این باورها را تکرار کنیم و بعد متوجه هدایت‌های خداوند خواهیم شد “نجواهای شیطان”

    وای وای از نجواهای شیطان

    خدایا از شر نجوای شیطان به تو پناه می‌برم

    سال 98 که خدا دوستم داشت منو به این مسیر الهی هدایت کرد وبا عنایت با آموزه‌های استاد عباس منش خیلی زود متوجه شدم واین اگاهی رادریافت کردم که خودم هستم با افکارم و کانون توجهم وباورهایم خالق زندگیم هستم تعهد دادم که با تمام وجود روی خودم کار کنم زیراتجربه‌های بسیاروحشتناکی

    از گذشته زندگیم داشتم به هیچ وجه حاضر نیستم که حتی یک لحظه به ان دوران برگردم و حتی بهشون فکر کنم اما چه کار کنم بعضی وقت‌ها نجواهای شیطان سراغم میاد و قصد غمگین کردن منو داره و قصد داره که بازم به صورت حق به جانب مثل گذشته منو نگران آینده کنه ترس و اضطراب را در وجودم جاری کنه از آنجایی که تعهد دادم به خودم و به خدای خودم که در این راه و در این مسیر ثابت قدم باشم شکرخدازور باورهای مناسب و ایمان من به نجواهای شیطان می‌چربه

    خوشبختانه روز به روز کنترل ذهنم قوی‌تر می‌شه اما با این اوصاف بعضی وقت‌ها نجواهای شیطان دوباره سر کلشون بامظلوم نمایی وحق به جانب پیدامیشه وگفتگوی ذهنی اینطورشکل میگیره

    مثلاً 5 سال داری روی خودت کار می‌کنی درسته در بعضی از حوزه‌ها نتایج خوبی هم گرفته‌ای اما اوضاع مالی که مد نظرت هست و اون زندگی با کیفیت و رفاه که دنبالش هستی هنوز اتفاق نیفتاده پس دیگه کی می‌خواد همه چی برات رویایی پیش بره؟

    همه چی برات عالی باشه نجواهامدام منو مقایسه می‌کنه با بقیه و این در حالیست که من واقعاً از نظر مالی و پشتوانه اقتصادی وضعیت خوبی دارم دو تا خانه دارم دوتا ملک با ارزش دارم دو تا ماشین دارم دائم به من میگه بله این‌ها رو داری اما ماشین‌هات که خارجی نیستند

    بله ملک با ارزش داری اما چه سود از آنها که استفاده نمی‌کنی آنها را انداختی اونجا وسالهااست داره باد هوا ازشون رد میشه

    کی می‌خوای از اون‌ها از دارایی‌هایت استفاده کنی ؟

    ولذت بیشتری ببری وزندگی باکیفیت تری راتجربه کنی ماشین خارجی سواربشی خونه شیک تربالوازم لوکس ترتجربه کنی مسافرت خارج ازکشوربری آخه کی دیگه؟!!!

    وقتی که یه ذره در حرفاش تامل میکنم باخودم میگم این بنده خدا خیلی هم پر بیراه نمیگه !!!!!!باچنداستیکرخنده

    امااز استاد عباس منش یاد گرفتم که صبور باشم، عجله نکنم ،تکاملم راطی کنم فقط و فقط روی خودم کار کنم از مسیر و زندگی ام لذت ببرم تا همه چی همه چی به وقتش انجام بشه همینطور که تا حالا انجام شده جای خوشبختی باقی است دراین جورمواقع

    صدای قلبم صدای خداوند به فریادم میرسن ومیگن گوش نکن به صدای شیطان صدای ماراهم بشنو بعدخودت قضاوت کن وراهتوپیداکن مسیردرست راپیداکن

    اما صدای قلبم وصدای خداچی میگن؟

    مگر سال قبل خونه قدیمی سازت با قیمت عالی به فروش نرفت؟ و رفتی با پولش یک آپارتمان زیبا در شهر کرمان خریدی

    مگر نمی‌خواستی محل سکونتت را عوض کنی ببین به چه راحتی سال قبل محل سکونتت را عوض کردی و آمدی در آپارتمان شیک و نوسازی که داشتی ساکن شدی

    مگرسالهای پیش به انواع بیماری مبتلا نبودی؟ وآرزوی خواب راحت بدون مصرف داروی خواب وآرامش بخش راداشتی

    اماحالاچی؟

    مگر در این 5 سال یک بار به پزشک مراجعه کرده‌ای؟

    مگر در این 5 سال یک شب بی‌خوابی داشته‌ای؟

    مگر در این 5 سال درکمال آرامش واسایش زندگی نکردی ؟

    مگردراین5 سال غیر از لذت بردن از زندگی چیز دیگری بوده ؟

    مگر در این 5 سال رابطه ات با همسر عزیزت و بچه‌های نازنینت هرروز بهتربهترنشده؟

    مگردراین 5 سال پول بیشتر وراحت تر بدست نیاوردی؟

    مگردراین 5سال هزینه های غیرمترقبه زندگی ات به صفرنرسیده؟

    مگردراین 5سال خودتوازجامعه جدانکردی؟

    مگردراین5سال باحذف تلویزیون ورسانهاذهنی آرام برای خودت به ارمغان نیاوردی؟

    مگردراین5سال به جزسایت عباسمنش جای دیگه فعالیتی داشته ای؟

    مگر

    مگر

    مگر

    این لیست حالا حالا ها ادامه داره

    پسرخوب انگارهمچی یادت رفته فراموش کردی چه روزهای داشتی وامروز چه روزهایی داری

    اینجا بود متوجه شدم که حق با صدای قلبم است حق با خدای خوبم است اینجاست که متوجه شدم باید نجواهای شیطان را هرچند که مظلوم نمایی می‌کنه باید در نطفه خفه کنم تا از زندگیم لذت ببرم و همه چی را بسپارم به خدای خوبم

    من باور و ایمان دارم که همه چی برای من عالی پیش خواهد رفت و روزهای شگفت‌انگیزی در پیش خواهم داشت مطمئن هستم و ایمان دارم اگر همه چی رو به خدا بسپارم وفقط روی خداحساب کنم عجله نکنم و از مسیر زندگی ام لذت ببرم همه چی برای من عالی پیش خواهد رفت من بایددست از مقایسه کردن خودم با بقیه بردارم فقط خودمو باخودم وروزگذشته خودم مقایسه کنم فقط فقط روی خودم کار کنم

    تادرودی دیگربدرود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
  10. -
    زهـره گفته:
    مدت عضویت: 1080 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم

    بِه نامِ خُداوَندِ بَخشَنده مِهرَبان

    سلام و درود به استاد و خانم شایسته عزیز و همه دوستان سایت عباسمنش

    دل آگاه می باید و گرنه

    گدا یک لحظه بی نام خدا نیست

    درس فلسفه بود و استاد که یک فیلسوف بود رو به شاگردانش کرد و گفت :

    آیا کسی صدای خدا را شنید ؟دانشجویان سکوت کردند.

    استاد پرسید: آیا کسی خدا را دیده؟باز هم دانشجویان سکوت کردند.

    استاد پرسید: آیا کسی خدا را لمس کرده ؟بازهم دانشجویان سکوت کردند.

    استاد لبخندی زد و گفت : پس اکنون دریافتیم که

    خدا وجود ندارد.

    یکی از دانشجویان ا ز جای برخاست و اجازه خواست و شروع به صحبت کرد و گفت :

    آیا کسی صدای مغز استاد را شنیده ؟دانشجویان گفتند نه !

    دانشجو پرسید : آیا کسی مغز استاد را دیده ؟دانشجویان گفتند نه !

    دانشجو پرسبد : آیا کسی مغز استاد را لمس کرده ؟ دانشجویان گفتند نه !

    دانشجو لبخندی زد و گفت : پس اکنون دریافتیم که استاد مغز ندارد !

    ای با همه در حدیث و گوش همه کر

    وی با همه در حضور و چشم همه کور

    در جهل و نادانی زندگی کردن بیهوده زندگی کردن است.

    در ظلمات و تاریکی زندگی کردن طاقت فرسا است.

    بی خدا زندگی کردن = کثیف زندگی کردن است

    چقدر من بزرگ شدم چقدر من تغییر کردم.

    یادمه دوران نوجوانی صدای رعد و برق را میشنیدم از ترس مادرمو بغل میکردم و سرمو میذاشتم قفسه سینه ش پاهامو جمع میکردم خودمو پنهان میکردم که مبادا رعد و برق بمن آسیب بزنه.

    دیشب دراز کشیده بودم صدای رعد و برق آسمون و صدای بارون همه جا را گرفته بود ..

    یک لحظه پسر یازده ساله م اومد کنارم دراز کشید سرشو گذاشت روی قفسه سینه م خودشو جمع کرد و گفت مامان صدای چیه من میترسم و من

    با چشمان بسته با صدای رعد و برق و بارون غرق در آرامش و مراقبه بودم و با معبودم خلوت کرده بودم و لبخند میزدم و مدام زمزمه میکردم :

    اِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ

    قطعا خداوند بر همه چیز توانا است

    خداوند در هر لحظه با ما سخن میگوید.

    آن لحظه خداوند واضح و روشن با من صحبت کرد و با یادآوری عظمت و قدرت خود ایمان و اعتماد و صبر را در دل من زنده کرد…

    و پسرم مدام از ترس و استرس میگفت مامان اینجا بخوابم و من داشتم به تغییر خودم فکر میکردم و خدا را برای این تغییر شکر میکردم .

    با تقلا و دست و پا زدن زندگی کردن خسته ام کرده بود به خدا گفتم تسلیم دیگه توانی برای ادامه دادن ندارم من ضعیف و ناتوان هستم و سر تعظیم فرود میاورم و تمام زندگیم و هر آنچه که مربوط به من است را به تو میسپارم …

    رها کردم و اختیار کل زندگیمو دادم دست کاردان …

    پنجشنبه ولیمه ی کربلا داداشم بود خیلی دلتنگ پدر و مادرم هستم به خدا گفتم من دلم میخاد برم شمال دلتنگ بابام هستم دلتنگ مامانم هستم دلم طبیعت شمال و حیات و باغ بابامو میخاد اما میسپارم بخودت اگر برای من خیره اگر برای من خوبه هدایت کن بریم اگر خیر نیست کنسل کن..

    نشانه ها پشت هم آمدن که این رفتن اصلا به صلاح نیست و من خیلی خیلی راحت پذیرفتم و گفتم چشم خدا میدونم میخای تو شرایط بهتر منو بفرستی و فقط گفتم خدایا قلب پدرم قلب مادرم قلب منو آروم کن و چقدر راحت همه پذیرفتن و کنار اومدن…

    میدونم اگر در گذشته چنین اتفافی میفتاد زمین و زمان بهم زدم با همسرم جنگ و دعوا چرا نمیتونی مرخصی بگیری هر جوری شده به سختی هم بود میرفتم ولی الان تمام زندگیم فقط میگم خدایا اگر خوبه هدایتم کن اگر خوب نیست کنسلش کن همین …و

    آرام و رها میگم الخیر فی ما وقع

    رها کردم و تسلیم شدم

    دخترم دیروز بدون اینکه من بگم لباسا را جمع کرد ظرفا رو شست میوه را شست ناهار درست کرد و من فقط اون لحظه گفتم خدایا من خودم را کنار کشیدم و تو داری خدایی میکنی و هدایت میکنی

    خدایااااا شکرت

    امروز همه چیز برایم پرشکوه است

    ای کاش که این حال می پایید

    امروز با عینک عشق می نگرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 68 رای: