گفتگو با دوستان 1 |  همراه ماندن با جریان هدایت - صفحه 35

559 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    یاسر میرزاکرمی گفته:
    مدت عضویت: 544 روز

    سلام و عرض ادب

    تشکر میکنم از استاد و تمام دوستان

    میخواستم راجب نظر دوستمون صحبت کنم که استاد تشبیه کردن به رود خانه و چشمه و چه تصویر سازی بی نظیری

    منم ی عادت برا خودم ساختم که شبها قبل خواب شکر گذاری بنویسم از نعمت ها و اتفاقات قشنگ روزم و اینم هر دوماه یک بار بدلیل که دقیق نمیدونم چیه شاید تنبلی شاید بخاطر این که ی چیز تکراری هستش از زده میشم یاهرچی نمیدونم پیش میاد ده مثلا دستم به نوشتن نمیره و اتفاقی که میفته اینه تمرکزم ضعیف میشه درگیری هام بیشتر میشه عصبی میشه اتفاقات خوبم کم نمیشه ولی اتفاقات بد زیاد میشه وقشنگ میفهمم که اره ی جای کار میلنگه و دوباره شروع میکنم البته که اینم باد بگم باعث میشه من عادت نکنم و فک کنم همه چی خودش خوبه و بفهمم اگه همه چی خوبه بخاطر اینه که منم دارم همه چی کنترول میکنم و اگر دست از کنترول بردارم همه چی بهم میریزه

    در نهایت تشکر میکنم از خداوند که حتی زمانی که من نمیتونم کنترول کنم برام انجام میده

    مثلای زیادی دارم که ی مدتی من یک ورودی کنترول کردم و بعد که نتوستم کنترولش کنم و رهاش کردم کنترول کردن رو ولی سیستم بی نقص خدا منو از اون ورودی های نا مناسب جدا کرده

    و تشکر میکنم از خودم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 692 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز8 و 9 اسفند رو با عشق مینویسم

    چقدر خدا داره دقیق هدایت میکنه وقتی بهش اجازه میدی که ریز به ریز هدایتت کنه و هر روز دارم ازش میخوام در تمرینات ستاره قطبیم که ریز به ریز هدایت هاشو دریافت کنم

    مقاومت داری میکنی طیبه دقت کن

    این جمله ای بود که چند روز پیش به وضوح در خواب بهم گفته میشد

    وای خدای من

    چند روز پیش بود ،دقیق نمیدونم کی بود صبح که بیدار شدم به وضوح و با صدای کاملا رسا ،توی خوابی که میدیدم بهم گفته شد مقاومت میکنی ،مقاومت نکن

    و به وضوح هم ، متوجه شدم درمورد چی داره میگه

    وقتی بیدار شدم و گفتم عجیبه ،حتی توی خواب هم به این وضوح راهنمایی و هدایت میشم ؟!

    اما با اینکه تو خواب این جمله رو شنیدم و فهمیدم درمورد چیه

    اما بهش توجه نکردم تا این چند روز هم میدونستم و هر روز میگفتم باید مقاومت نکنم اما چجوری؟!

    تا اینکه چند ساعت پیش همینجوری داشتم به صحبت های استاد گوش میدادم یهویی حس کردم و به قدری واضح بود که یه حسی بهم گفت برو قدم 3 رو از جلسه دو دوره 12 قدم ببین

    اولش نمیخواستم گوش بدم

    گفتم مگه بهم نگفتی از قدم اول شروع کنم و منم الان قدم یک جلسه 6 هستم، حالا تا قدم دو تموم بشه میام و از قدم 3 که فقط جلسه یکش رو گوش داده بودم که بقیه رو گوش ندادم گوش میدم

    اینو گفتم ،انگار اصلا حرفایی که میزدم مهم نبود ،چون یه اراده ای منو برد فایل جلسه دو

    و دیدم دارم گوش میدم

    و من دوبار گوش دادم و یه سری سوالاتی داشتم

    و کل فایل رو هی می ایستادم وچون باراول بود گوش میدادم

    مینوشتم تو گوگل درایوم که باورای قوی بنویسم

    بعد که تموم شد خود به خود رفتم جلسه سوم قدم 3

    3 باری تا چند دقیقه اول رو گوش دادم و بعد اومدم تا دوباره از اول گوش بدم ،چون حس میکردم درمورد چیزی مقاومت دارم که خدا به اینجا هدایتم کرده تا خدا بهم بگه چیکار باید بکنم

    بعد که با آرامش گوش میدادم ،یهویی کلمه مقاومت رو که استاد گفت ، خوابی که دیده بودم اومد جلوی چشمم

    که تو خواب گفته میشد توسط یه صدای بسیار رسا ، که مقاومت نکن ،داری مقاومت میکنی

    و فهمیدم دلیل اومدنم به این جلسه و گوش دادنم به این فایل

    وقتی داشتم گوش میدادم به خودم گفتم ببین طیبه ، چقدر داره دقیق هدایتت میکنه این ربّ بی نهایت عشق

    با دقت گوش بده تا درک کنی

    من از 15 بهمن ماه که یه پیام دریافت کردم و موضوعش پیدا شدن امانتیم بود و قرار شد تحویلش بگیرم

    به خدا گفتم نمیخوام فعلا تحویل بگیرم و حس میکردم که من آماده نیستم ،آماده رو به رو شدن

    و میخواستم وقتی رو به رو بشم که در همه چیز خدارو ببینم و رها باشم و رفتارها و اعمالم و همه چیز برای خدا باشه

    اصلا فکرشم نمیکردم حتی این خواسته هم خودش مقاومت محسوب بشه

    تا اینکه امروز متوجه شدم مقاومته و اون خوابم اومد به خاطرم

    الان ساعت 3:1هست و من از ساعت 12 شب دارم این دوتا فایل رو گوش میدم و فایل جلسه 3 رو تا دقیقه 37 گوش دادم

    احساس میکنم باید بیشتر گوش بدم و بیشتر بنویسم تا متوجهش بشم

    درسته با تکرار باورها و درخواستم به اینکه میخوام وقتی روبه روبشم که خدا تو رو در همه چی ببینم و اینو تکرار کردم از 15 بهمن ،و حس ناخوبی نداشتم فقط چند بار حسم ناخوب شد که سعی کردم کنترل کنم ذهنم رو

    اما دلیل اینکه گفته شد مقاومت داری و در این فایل هدایت شدم

    اینجوری درک کردم که حتی در اینکه در همه چیز هم خدا رو ببینی ،مثلا عشق ورزیدن به انسان ها و بی قید و شرط و خودخواهانه عشق ورزیدنت هم نباید مقاومتی داشته باشی و مداوم اینو هی تکرار کنی و درگیرش باشی

    یعنی در اصل من مقاومت داشتم به اینکه تا وقتی که در همه چیز خدا رو نبینم ،امانتیم رو تحویل نگیرم

    که در اصل باید من تسلیم بودم و یاد بگیرم که تسلیم باشم و در لحظه زندگی کنم

    درک کردم که باید رها بشم و لذت ببرم مثل هر روزم از این جهان هستی

    و بذارم خدا خودش کارش رو انجام بده

    حتی اگر قرار باشه در هرچیزی خدارو ببینم دیگه درگیرش نشم و بذارم که روند تکامام طی بشه و عجله ای نداشته باشم و یا اینکه نگران باشم که کی میشه که من در وجود آدما و همه چیز خدا رو ببینم

    انگار این یک ماه رو من درگیر این بودم که کی میشه من در همه چیز خدا رو ببینم

    و این خود مقاومت بود و خدا به وضوح بهم فهموند اما وقتی دید توجه نکردم منو هدایت کرد به جلسه دو و سه قدم 3

    انگار من با گفتن اینکه من فعلا آماده نیستم و مدام میگفتم ،اینو میگفتم که من نمیذارم که تو کارت رو انجام بدی ربّ من و یه جورایی مقاومت داشتم

    و از طرفی هم منتظر بودم که چی میشه

    الان فهمیدم که چرا اون خواب رو دیدم و الان هدایت شدم به اینجا

    بعضی وقتا که نه ،بیشتر وقتا که هدایت میشم و اینجوری چیزی رو بهم میگه و میفهمونه ،متوجه میشم که نباید تمرکز کنم فقط به یک دوره

    البته همون اول بهم یاد داد که تمرکز نداشته باشم و بذارم جریان هدایت از هر فایلی و از هرجایی که شد بهم بفهمونه و من درک کنم و درسامو یاد بگیرم

    که البته من از روز اولی که شروع کردم به دوره 12 قدم که اولین دوره من بود خریدم ،هدایت شدم که در سایت نوشته شده بود

    تمام دوره‌ها و آموزش‌های استاد عباس‌منش مثل یک کتاب است که صفحاتش هیچ شماره‌ای ندارد و مناسب‌ترین صفحه برای شروع برای شما همان صفحه‌ای است که در آن لحظه به سمت آن هدایت شده‌اید.

    و بعد هرچی هدایت میشدم با گوش جان توجه میکردم و درس هاشو میگرفتم

    تازه من مفهوم مقاومت رو در این مداری که هستم درک کردم

    وقتی استاد گفت بارونه داره میاد

    یاد گفته ام افتادم که به خدا گفتم آماده نیستم و زمانی میخوام روبه رو بشم که تو رو در همه چیز ببینم ربّ من

    امروز من با گوش دادن به این فایل متوجه شدم من در هر لحظه دارم با خدا صحبت میکنم و در اصل من آماده صحبت کردن با خدا هستم و هر روزم رو در بهشت بی نهایت پر نورش زندگی میکنم ، من هر روزی که دارم سعی میکنم آگاهانه باهاش صحبت کنم در اصل آماده ام

    و با انسان هایی که در ارتباط هستم و تقریبا یک ماهی میشه وقتی نگاه میکنم به انسان ها بارها و بارها به خودم یادآوری میکنم که پاره ای از وجود خدا هستن و هرلحظه سعی میکنم نور خدا رو در وجودشون ببینم

    پس وقتی من در همه چیز دارم سعی میکنم و تمرین هر روز من هست که خدا برو ببینم در اصل من در هر لحظه دارم با خدا برای خدا عشق و حال میکنم و زندگیم سرشار از عشق بی نهایت خداست

    هر روزی که با آدما صحبت میکنم و سعی دارم آگاهانه با نگاه کردن به چهره شون و صحبت کردنشون یاد خدا باشم و ته دلم میدونم که با خدا دارم صحبت میکنم و خدا از طریق اون ها داره به من محبت و عشق میورزه ،در اصل من اون لحظه آماده ام

    آماده صحبت کردن با خدا

    چون اگر آماده نبودم ،با خودم در صلح نبودم و در اصل این همه محبت و عشق از جهان هستی دریافت نمیکردم

    و حتی به قدری درخواست هام به سرعت رخ دادن که من دیگه پر روز شدم و از همه میخوام درخواستامو بکنم و میدونم که خدا داره به درخواست های من پاسخ میده

    چون خدا بی نهایت دست داره که از طریق آدما داره به من کمک میکنه پس من درخواست میکنم

    اگر شد خیلی عالیه و اگر نشد اشکالی نداره خدا بی نهایت دست دیگه داره که به من عطا کنه خواسته هامو

    در اصل من هر روز دارم با تمریناتی که انجام میدم ،آمادگیم رو اعلام میکنم و خدا داره کارهارو برای من انجام میده و عشق بی نهایتش رو هر روز به قلبم عطا میکنه

    آماده عشق ورزیدن به خدا و دریافت عشق از خدا هستم

    من این مدت رو یعنی یک ماه رو تمرین کردم و تا جایی که سعیمو کردم، بیشتر از قبل تمرین کردم هرکاری کردم خدارو به یاد آوردم و باهاش صحبت کردم و در اصل من در لحظاتی که با خدا صحبت میکنم و از صمیم قلبم و اعماق وجودم عشق بی نهایتش رو دریافت میکنم ،من آمادگی اینو دارم که بی نهایت عشقش رو در یافت کنم، پس دیگه نباید نگران این باشم که مثلا بخوام بگم من فعلا آمادگی روبه رو شدن رو ندارم

    من در اصل با خدا هر روز رو به رو میشم و با خودش عشق و حال میکنم و عامل بیرونی وجود نداره که بخوام آماده باشم یا نباشم

    انسان ها دستی هستن از دستان خدا تا هرآنچه که من از خدا خواستم رو به من عطا کنن

    و حتی به قدری این عشق رو در قلبم بی نهایت حس میکنم که وقتی میرم بیرون و یا هرجایی هستم و حتی وقتی تنها هستم دستمو رو قلبم میذارم و آرامششو حس میکنم و دوست دارم همه این عشق رو خود خواهانه ببخشم ، بدون اینکه بخوام توقعی داشته باشم و یا بی قید و شرط میبخشم و میدونم که حال خودم با ارسالش عالی میشه و پر از بی نهایت به توان بی نهایت میشم در قلبم

    خدایا شکرت

    از خدا میخوام قلبم رو هر لحظه باز کنه برای هماهنگ بودن با خودش

    چقدر خوشحالم از اینکه کمکم کرد تا مقاومتم برداشته بشه و رها بشم

    حس میکنم خیلی آروم تر شدم

    در ادامه روز 8 اسفند رو مینویسم که مرتبط بود با 9 اسفند

    عشق منی تو ربّ من

    داشتم به نقاشیام نگاه میکردم و میگفتم یکی یکی دوباره کار کنم روی تمرینات کلاسیم و یدونه طرح که مجسمه فرشته هست و استادم گفته بود برای نمایشگاه حاضر کنیم

    گفتم تا بعد عید کار کنم که 16 ام میرم کلاس ببرم

    یهویی تجسمش کردم و این آهنگ به زبونم جاری شد

    تق و تق در زدم دست پر اومدم

    رفتم تو گوگل آهنگشو دانلود کنم

    وقتی متنشو خوندمش فقط و فقط داشتم به خدا فکر میکردم که چقدر حالمو خوب کرده

    وقتی گفت

    تو که باشی پیشم غصه ها میرن

    لا تخافی و لا تحزنی اومد جلو چشمم

    من چقدر آرومم ،من چقدر خوشبختم من چقدر عاشقتم ربّ من سپاسگزار این حال فوق العاده عالیم هستم

    تق و تق در زدم دست پر اومدم

    با یه چند تا شاخه گل اسمت چیدم

    چشاتو زود ببند حالا آروم بخند

    واسه هر ثانیه من نقشه کشیدم

    وقتی گفت نقشه کشیدم نقشه های خدا به یادم اومد که چیدمانی دقیق و حساب شده داره و خیلی خیلی توی این یک سال لذت بردم از مسیر تکاملم

    خدایا شکرت بهترین روز زندگیم بود امروز و هدایت هایی که به من گفتی تا مقاومت نداشته باشم

    من به فایل هایی که هدایت شدم باید بیشتر گوش بدم تا بیشتر درک کنم

    بی نهایت سپاسگزارم استاد عزیز و مهربان و دوست داشتنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    شادی سروش گفته:
    مدت عضویت: 478 روز

    سلام وقتتون بخیر و شادی گفتگو با دوستان رو از قسمت 1 شروع کردم برای آگاهی از مراحلی که قرار دادید ولی متاسفانه موفق نشدم که بتوانم از این گفتگو ها استفاده کنم وار موفقیت‌ها ی دوستان لذت ببرم و حتی متاسفانه موفق نشدم که به اینستاگرام آقای عباس منش هم دسترسی پیدا کنم در واقع هیچ کدام از کاربر ها ییکه قرار داده بودید فعال نشد بنده را مستفیذ می‌فرماید اگر که در این مورد راهنمایی بفرمایید در پناه ایزد یکتا شاد و پیروز و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 692 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 26 بهمن رو باعشق مینویسم

    من به قدری حالم خوبه که

    امروز دو تا فایل ضبط کردم با صدای خودم

    من وقتی ضبط میکنم کلی با خنده و لذت با صدای خودم ضبط میکنم که هر وقت گوش میدم یکنواخت نباشه و منو به وجد بیاره که با شنیدن صدای خودم لذت ببرم و بخندم

    تک تک جملاتی که میخونم از روی نوشته هام ،به صدام تن صداهای متفاوت میدم و با لبخند و با ذوق و با عشق میخونم و ضبط میکنم

    کلی کیف میکنم وقتی صدای ناز و زیبا و بهشتیم رو گوش میدم خدایا شکرت

    البته هیچ‌کدوم از اینا برای من نیست

    خدای من ، همین الان به قدری قلبم آرومه که بازهم حس میکنم هیچ قلبی در من نیست

    تازگیا این حس رو بیشتر دارم

    آخه از وقتی دارم تمرین میکنم هرچی عشق از خدا گرفتم رو ،خودخواهانه به همه جهان هستی ببخشم ،بیشتر اوقات روز، قلبم به قدری آرومه که یه حس بی وزنی دارم در قلبم

    من ساعت 1:44 شب روز 26 بهمن داشتم کتاب ماچ ماچی رو مینوشتم

    یهویی حس کردم دوباره که حروف رو بشمر

    م ا چ م ا چ ی

    7

    ماچ ماچی

    من داشتم کتابم رو مینوشتم ،نمیدونستم‌چی بنویسم ،اما حس کردم که باید شروع کنم و خدا میگه تا بنویسم

    رفتم و به نوشته های قبلیم جملاتی اضافه کردم تا اینکه رسیدم به این که نوشتم ماچ ماچی

    یه حسی بهم گفت بشمرش

    ماچ ماچی

    7 حرف داره

    وای خدای من

    چند ساعت پیش در 25 بهمن ماه که از طریق پاسخ دوستی به من ،در سایت دریافت کردم ، و وقتی حرفاشو خوندم، حس کردم که اسم و فامیلش رو تعداد حروفش رو بشمرم ،

    زکیه لواسانی

    زکیه =4 لواسانی = 7

    74

    وای خدای من

    74

    الان که داشتم مینوشتم حس کردم اسم خودمو بشمرم

    طیبه =4 مزرعه لی 7

    74

    نمیدونم دلیل این همه چیدمان دقیق در این عدد چیه

    ولی اینو خوب میدونم که همه و همه منبع و آغاز و پایانش از خداست و برای خداست و من هیچی ندارم و تنها دارایی من خداست

    ربّ

    من سپاسگزارم

    یه لحظه نمیدونم چی شد رفتم از اپلیکیشن قرآن سوره بقره رو از ادامه بخونم

    رفتم مسواک زدم اومدم و برگشتم

    داشتم ادامه سوره بقره رو میخوندم

    به آیه 60 که رسیدم

    یهویی اعلان بالای گوشیم باز شد ، نوشته بود آیه روز

    سوره احزاب بود

    وقتی معنیو خوندم یاد روزایی افتادم که این آیه رو شنیده بودم

    سوره احزاب

    مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ رِجَالࣱ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَیۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن یَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبۡدِیلࣰا(٢٣)

    برخى از آن مؤمنان، بزرگ مردانى هستند که به عهد و پیمانى که با خدا بستند کاملا وفا کردند، پس برخى پیمان خویش گزاردند و برخى به انتظار مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند

    سوره احزاب

    لِّیَجۡزِیَ ٱللَّهُ ٱلصَّـٰدِقِینَ بِصِدۡقِهِمۡ وَیُعَذِّبَ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ إِن شَآءَ أَوۡ یَتُوبَ عَلَیۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ غَفُورࣰا رَّحِیمࣰا(٢۴)

    تا آنکه خدا آن مردان راستگوى را از صدق ایمانشان پاداش نیکو بخشد و منافقان را عذاب کند اگر بخواهد یا توبه شان بپذیرد که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است

    عجیب بود

    من دو شب شد که بیدار بودم

    قبلنا بارها تمرین میکردم شبا دیر بخوابم و صبح ها زود بیدار بشم

    حتی دو سه دقیقه قبلش این از دلم گذاشت که بخوابم و یا کار نکنم اما گفتم باید تو بیدار باشی و حتی اگر کار جسمی انجام بدی

    پس یعنی اگر ثابت قدم باشی و این روند رو ادامه بدی صد در صد ذهن هم کمکت میکنه و به راحتی افسارشو میده به دستای تو که صاحب و خالق زندگی خودت هستی که خدا این قدرت رو به تو داده

    امروز تو خونه تنها بودم و مادرم رفته بود جمعه بازار تا گل سراشو بفروشه و برادرم سر کارش بود

    من بودم و خدا و لذت عمیقی که از تنهایی داشتم

    یادمه تا دو سال قبل وقتی من تنها بودم توی خونه ،حوصله ام سر میرفت ،حتی با اینکه نقاشی میکشیدم باز یه حس تنهایی میکردم که دلم میخواست کسی تو خونه باشه

    اما الان از سال 1401 تا الان 1403 من به قدری از تنهایی خودم لذت میبرم که مدام به فکر اینم که هر موقع کسی خونه نبود سریع باورهایی که نوشتم رو با صدای خودم ضبط کنم

    و لذت ببرم و یا باورهایی که با صدای خودم ضبط کردم رو گوش بدم

    ساعت

    14:12

    میخواستم با صدای خودم باورایی که نوشتم رو ضبط کنم

    قبلش رفته بودم حموم و زیر دوش آب تجسم کردم خواسته هامو

    یکی از خواسته هایی که تجسم کردم این بود که چند روز پیش که نوشتم چکش خورد تابلوی خانم طیبه مزرعه لی به 974 میلیون دلار فروخته شد در حراجی

    اینو تصور کردم و لحظه آخرش رو دیدم که به من برگه ای دادن که مبلغ رو نوشته بودن

    و من تو حساب بانکیم این مبلغ رو دیدم

    و من بی نهایت خوشحالی کردم و زیر دوش آب چشمامو بسته بودم و قشنگ میدیدم اون لحظه رو که حتی صدای دست زدنشونو هم میشنیدم و میدیدم

    وقتی من اومدم با صدای خودم باورامو ضبط کنم هی یه حسی بهم گفت ضبط نکن

    آخه من هر هفته پنج شنبه یا جمعه ضبط میکنم که کسی خونه نباشه و با صدای بلند و رسا ضبط میکنم

    اما الان که حس کردم ضبط نکن اولش فکر کردم نجوای ذهنمه که میگه الان یه وقت میان و صداتو میشنون داری ضبط میکنی

    اما گفتم باشه یک ربع دیگه ضبط میکنم

    نمیدونم چی شد ،داشتم به قدم یک جلسه سه دوره 12 قدم گوش میدادم دقیقه های 20 بود

    استاد درمورد نقاشی و فروش نقاشی صحبت میکردن

    یهویی گفتم بذار ببینم گران قیمت ترین نقاشی قیمتش چنده

    رفتم و تو اینترنت قیمت تابلوی خودمو نوشتم که از الان من اصلا نمیدونم تصویر تابلوم چیه ،براش قیمت گذاشتم

    نوشتم گران قیمت ترین نقاشی 974 میلیون دلاری

    که یه صفحه ای اومد که گران قیمت ترین نقاشی دنیا رو نقاشی

    مونالیزا» با 860 میلیون دلار در سال 2023، یکی از مطرح‌ترین و گران‌ترین نقاشی‌های جهان محسوب می‌شود و از آثار نقاش مطرح ایتالیایی «لئوناردو داوینچی» است. این اثر که از زمان خلق آن حدود 500 سال می‌گذرد روی چوب سپیدار نقاشی شده است و در حال حاضر در موزه لوور پاریس قرار دارد.

    وقتی سپیدار رو خوندم مکث کردم

    چی داشتم میخوندم

    چند روز پیش که به زبانم باب دلمی جاری شد و آهنگش رو شنیدم

    تو آهنگ میگفت

    هم موی من هم قد بالای تو رعنا؛ همسایه و همزاد سپیدار کشیدن…

    از روزی که گوش دادم‌و اسم سپیدار رو شنیدم تو گوگل نوشتم درخت سپیدار ، حواسم نبود که درختشو دیدم

    اون روز گذشت تا اینکه امروز دیدم نوشته تابلو مونالیزا رو روی چوب درخت سپیدار کشیده

    یهویی این آهنگ اومد جلو چشمم

    هم موی من هم قد بالای تو رعنا؛ همسایه و همزاد سپیدار کشیدن…

    و گفتم‌آره خودشه روی تنه درخت سپیدار کشیده شده نقاشی و منم میتونم نقاشیم رو روی چوب سپیدار بکشم‌

    این برای من یه نشونه هست

    انگار این سپیدار، داره میگه ببین تو که نوشتی بالاترین قیمت نقاشی دنیا و این نقاشی رو آورد

    اما تو مبلغ 974 میلیون دلار رو نوشتی

    پس برای تو هم رخ میده

    اما باید تمرکز بذاری

    و از خدا خواستم کمکم کنه و هدایتم کنه تا بتونم یه چوب سپیدار بگیرم و یه نقاشی روش بکشم

    بعد جلسه 5 قدم اول رو گوش دادم و حالم خوب بود

    تا اواسط گوش دادم

    من امروز و چند روز پیش، دو تا فایل دیدم از اینستاگرام ، که به من خیلی حس خوب داد که یه خانم دو دست نداشت و ازدواج کرده بود و کلی درس خونده بود و یه مرد ورزشکار دیدم یه دست نداشت اما به قدری بدنش ورزشکاری بود که من حتی وقتی این دو فرد رو دیدم اصلا احساس نکردم نقص عضو دارن

    با خودم فکر کردم گفتم چرا تو این فکر رو نکردی و اما به این فکر بودی که چقدر قوی بودن که اعتماد به نفس داشتن و این اعتماد بنفسشون سبب شده بود که من هیچ فکری نکنم ‌که نقص عضو دارن

    و حتی فرکانس قوی و قدرتمند اعتماد بنفس رو انتقال میدن که همه چیز ذهنه ،نه جسم

    و این دو فرد برای من حس خوبی دادن که بیشتر خودم رو دوست داشته باشم و از تک تک انگشتان دست و پا و تک تک سلول های بدنم از خدا سپاسگزاری کنم

    خیلی حس خوبی داشتم خدایا شکرت

    وقتی من بعد از ظهر کارهامو انجام دادم و شب مادرم اومد ،فروش متوسطی داشتن و خدارو بی نهایت شکر که مادرم خوشحال بود

    چون مادرم هم دیگه مادری که میشناختم نیست

    مادری که شب و روز به فکر بچه هاش بود و حرف دیگران اذیتش میکرد ،با اینکه مهربان ترین مادر دنیاست و همیشه مهربان ترینه ،اما خودش میگفت از مهربانیش خیلی اذیت شده

    الان متوجه باور محدودی شدم که این جمله رو نوشتم

    از بچگی شنیده بودم که اگه زیادی مهربون باشی سوء استفاده میکنن و ارزشتو نمیدونن

    وقتی مادرم اومد به مادرم گفتم مامان دیگه پولاتو برای خونه خرج نکن ،جمع کن و برای خودت برو عشق و حال کن

    بلیت مسافرت و تور بگیر و تنهایی برو بگرد و لذت ببر

    کی داشت این حرفارو میزد ؟!!!!!

    طیبه!!!!!

    طیبه ای که اگر یک ساعت مادرش بیشتر میموند جایی و یا میرفت مسافرت مدام زنگ میزد که کی برمیگردی

    الان خودم بهش میگم برو فقط و فقط لذت ببر از زندگی و تک تک لحظاتت

    خدایا شکرت که وابستگیم به مادرم تبدیل به یک حس خوب و رهایی شده که دوست دارم ارزش و احترام رو هم به خودم و هم به مادرم با فرکانس هام ارسال کنم

    خدایا شکرت

    امروز من بی نهایت بهشتی و زیبا و جذاب بود و کلی کیف کردم

    برای تک تکتون بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت و نعمت از خدا میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    سعید راد گفته:
    مدت عضویت: 1399 روز

    به نام خدایی که منبع ثروت و قدرته

    چقد نکات مهمی تو این جلسه بازگو شد

    🟢از حامد که یه جون 21 ساله توی سیستان و بلوچستان که نه ارثی بهش رسیدع نه جایزه ای برنده شده نه چیزی تو مسیر درست قرار گرفته و هدایت شده به سمت ایده ای که شاید اولش به چشم شغل نگاش نمیکرده چون گفت که عاشق مسافرت رفتنه و دقیقا هدایت شده به مسیر علاقش و ازش کسب درامد میکنه و تمام باورهایی که یه سری از افراد فک میکنن اگه اونا باشه ثروتمند میشن رو نقض میکنه

    من چون تو دوره ی روانشناسی ثروت هستم خوب درک کردم

    باورهای محدود کننده موقعیت مکانی ،سن،تجربه،سرمایه اولیه،رو نقض کرد و حامد عزیز تو یک نمونه دیگه از الگوهای که بدون این باورها و توکل برخدا حرکت میکنه و کاملا هدایت میشه

    🟢نکته ی بعدی که استاد چقد مهم بود برای من

    که گفت مرگ و زندگی دست خداس

    اکه کسی هنوز وقتش نرسیده هیچ کسی توی دنیا نمیتونه جونشو بگیره و اگه کسیم وقت رفتنش رسیده هیچ کسی توی دنیا نمیتونه زنده نگهش داره

    چقد فهم اینا ادمو اروم میکنه دلگرمی میگیری که بابا اگه طرف تو جنگم باشه اگه هنوز وقت رفتنش نرسیده زنده میمونه

    🟢نکته ی بعدی که منم خیلی دوسش دارم اینه که به زور 10 تا فایل رو که محتواشم باهم متفاوته نیاز نیس گوش کنی که مثلا یه روتین برای خودت درست کنی نه

    دقیقا مثل غذا خوردن که هرروز میلت برا یه غذا میکشه اونم دقیقا همینه از خدا هدایت بخای سوال کنی ازش و اونم بت میگه دقیقا مثل من که اصلا هدفت این فایل نیود ولی هدایتم کرد گفت اینو گوش کنی بهتره

    🟢و نکته ی بعدی اینه که تسلیم باشم در برابر پادشاه و ارباب جهان من هرچی که دارم از ان توست

    من میگم که هرکاریو که درست انجام دادم یا با هوشم بوده یا با حس قلبیم

    خب حالا قلبو مغزتو کی بهت دادع؟؟

    خدا🟨

    پس من در اخر میرسم به خدا و اونه که منو هدایت میکنه که تکاملمو طی کنم

    اونه که میدونه و می‌فهمه

    اونه که مشرفه به مسیر زندگیم پس همیشه تسلیم باشم و بگم چشم قربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    شکوه فیروزی گفته:
    مدت عضویت: 918 روز

    به نام خداوند مهربان

    درود بر استاد عزیز ,بانو شایسته ی گرامی و دوستان هم فرکانسم.

    امشب که به شنیدن این فایل هدایت شدم ایمان داشتم که مثل همیشه قراره آگاهی فوق العاده ای دریافت کنم که سخن مستقیم خود خداوند به منه.

    شگفت زده شدم اون لحظه ای که اولین مصاحبه کننده ,آقا حامد از زاهدان بود.

    من خودم اهل زاهدان هستم و آقا حامد الگویی برای من بود که بدونم میشه از منطقه ما هم به موفقیت و ثروت رسید اونم تو سن کم.ممنون واقعا بابت این آگاهی و چه ورودی مناسبی برای نجواهای ذهنی من بود

    در واقع باور محدود کننده ی موقعیت جغرافیایی برای من کاملا شکست و خیلی خوشحالم که این چنین واضح ,هدایت میاد از سمت الله یکتا ,زمانی که بهش توکل میکنیم و فقط از خودش نشانه های مسیر رو طلب میکنیم.

    سپاسگزار خداوندم و برای همه دوستان,ارزوی بهترینهارو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 692 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 11 بهمن رو با عشق مینویسم

    وقتی حس خوبی میگیری از تک تک این هدایت ها خیلی ادامه مسیر برات لذت بخش تر میشه

    اینکه دوست داری بیشتر آگاهانه تلاش کنی که شاخکات تیز باشه که بتونی دریافت کنی هدایتا رو

    خیلی حس خوبی دارم

    اما باید اینم یاد بگیرم که به عمل برسونم و در حرف نباشه و دارم تلاشمو میکنم

    نشانه های واضح ، طیبه اگر دقت کنی خدا لحظه به لحظه داره باهات صحبت میکنه ،و تو رو در مسیر هایی قرار میده که رشد کنی

    فقط باید تو قدم برداری و دریافت کنی و عمل کنی

    با دیدن نشانه ها درک کنی و شاخک هات به قدری فعال باشه که بفهمی منظور خدا چیه

    توی این یک ماه ، خوب در این مورد رشد داشتی

    پس اگر ادامه بدی صد در صد واضح تر و بیشتر نشانه و هدایت هارو دریافت میکنی

    امروز برای چندمین بار، خدا یک نشونه رو به من تکرار و تاکید کرد و گوشزد کرد که اگر تلاشی نکنی ،هیچ اتفاقی رخ نمیده

    به خصوص به تلاش ذهنی تاکید کرد

    من امروز صبح که بیدار شدم تمرین رنگ روغنم رو انجام دادم و بعد خواستم کار کنم که یهویی یادم اومد که برم و کتاب طراحی که یکی از هنرجوهای استادم خواسته بود رو کپی بگیرم

    و شنبه ، ببرم براش

    وقتی رفتم کپی بگیرم ،دستگاه کپیمون جوریه که تک رو، کپی میگیره و برای اینکه دو رو، کپی بگیری، باید وایستی جلو دستگاه کپی و سریع برگه شو که خارج میشه، برداری و بذاری تا سمت دیگه کاغذ رو کپی کنه

    من باید 214 صفحه رو کپی میگرفتم که دقیقا 107 صفحه پشت و رو میشد

    من شروع کردم و وایسادم تا وقتی برگه ها درمیومد سریع برمیداشتم و برگه رو میذاشتم تا پشتشو کپی کنه

    من تمرین دوره عشق و مودت رو روی دستگاه کپیمون پیاده کردم

    گفتم ببینم چی جواب میگیرم

    آخه همیشه بیشتر وقتا تا من میومدم برگه رو که از دستگاه خارج میشد ،بردارم و پشت و رو کنم و بذارم قسمت برگه که چاپ کنه ،سریع دستگاه یه ورق دیگه رو میکشید و چاپ میکرد و یه وقتایی نمیتونستم پشت رو رو کپی بگیرم

    و یه جورایی عجله داشتم و حتی شده بود کاغذ نمیرفت تو ظرف کاغذاش و گیر میکرد

    امروز من تصمیم گرفتم کاملا آروم باشم و از خدا کمک خواستم گفتم خدای من خودت چاپش کن

    وای خدای من

    چی داشت رخ میداد

    من متحیر بودم از این همه مکث دستگاه کپی

    من وقتی برگه رو از دستگاه برمیداشتم و میخواستم برگردونم و دوباره چاپ کنه ، اصلا دستگاه انگار باب میل من داشت کار میکرد

    چی داشتم میدیدم

    من تو دوره عشق و مودت در روابط از استاد شنیدم که در فایل جلسه 11 که درمورد برانگیختگی روابط میگفتن و یه عالمه نکته گفتن برای اینکه تمرین کنیم

    من فکرشو نمیکردم ،تمرین برانگیختگی روابط رو دستگاه چاپگرمون جواب بده

    استاد میگفتن که شما 100 در 100 رفتار آدما با خودتون رو رقم میزنین

    این یعنی چی؟؟؟؟

    100 در 100

    من شاید قبلا فکر میکردم که یه سری چیزا رو من نمیتونم تغییر بدم و یا دست من نیست

    اما در دوره عشق و مودت تاره فهمیدم این منم که 100 در 100 روابطم رو

    ریز به ریز

    ریز به ریز یعنی چی ؟

    یعنی هر ثانیه ای از برخورد آدما با من رو

    وای این جمله چقدر ارزشمند بود برای من

    تازه میفهمم توی این سال های عمرم این من بودم که تک تک رفتارهای آدما با خودم رو رقم میزدم

    خدایا شکرت که به من این کلید ارزشمند رو دادی

    بعد من اومدم تمرین این جلسه رو روی دستگاه کپی پیاده کردم

    که دیدم آره این منم که حتی به قدری خدا قدرتشو بهم داده که میتونم یه دستگاه رو هم عملکردشو تغییر بدم

    گفتم خب دستگاه کپی الان خیلی خیلی خوب کار میکنه دقیقا باب میل من

    و از خدا درخواست کردم و حالم واقعا خوب بود و آروم بودم

    و تصمیم گرفتم رها باشم

    بعد من هی حتی میشد مکث میکردم و با مکث کاغذو میذاشتم تو قسمت کاغذای چاپگر ،میدیدم که وای چرا دستگاه آروم کار میکنه

    و میگفتم این که همون دستگاه کپی هست

    روزای قبل سریع کاغذ دیگه رو برمیداشت و من نمیتونم پشت و رو کنم

    اما امروز انگار قشنگ با من هماهنگ بود

    وای خدایا تو چقدر قدرتمندی و چقدر مهربانی که به من قدرت اینو دادی که هرچی میخوام طبق خواسته ام پیش بره

    تنها راهش هماهنگ‌بودن من با توعه

    و تمرین و تکرار این قوانین و عمل کردن

    و اونجا بود که گفتم ، جواب میده

    ببین طیبه

    حالا جالب تر اینکه من یه لحظه یادم رفت و داشتم تو اتاق راه میرفتم یهویی دیدم کاغذ اومد بیرون و چاپ شد سریع دوییدم و برگه رو برگردوندم مثلا 4 ثانیه ای مکث بود تا برسم سمت دستگاه و من تا برگره رو برگردونم 10 ثانیه ای شد

    و همینجور چاپگر وایساده بود

    در صورتی که نهایت مکثش 4 ثانیه میشد

    وای خدای من

    چاپگر که انسان نیست ،که تو دوره عشق و مودت استاد میگفت ، روابطتتون رو 100 در 100 میتونین کنترل کنین

    ثانیه به ثانیه اش رو

    چی دارم میگم‌

    طیبه این یادت باشه نه فقط انسان ، در همه چیز اشیاء و حیوانات و هرچی تو جهان هستی هست با تو هماهنگ میشن وقتی که تو با خدا هماهنگ بشی

    خدایا شکرت

    من اون لحظه قشنگ حس میکردم که هماهنگم با جهان هستی و خدا ،چون نتیجه رو داشتم میدیدم

    اینکه باب میل من بود همه چی

    حتی دستگاه چاپگر که همیشه نمیتونست 100 برگ رو پشت سر هم در بیاره و تو عکسای رنگی چاپش خط میفتاد

    این بار به طرز شگفتی چاپ رنگیاش و نقاشیاش کاملا عالی در اومد

    سپاسگزارم ازت ربّ من

    من از این اتفاق امروز، یه چیزی هم یاد گرفتم که اگر این تمرین برای دستگاه کپی جواب داده ،پس صد در صد برای آدما جواب میده

    اگر چند درصد شک داشتم به اینکه میگفتم مگه میشه استاد وقتی گفتن میتونستن ذهن استاداشونو کنترل کنن ، مگه میشه

    وقتی این جریان چاپگر رو به وضوح دیدم ، گفتم آره میشه

    تو تنها باید یک کار رو درست یاد بگیری و هر روز درست بهش عمل کنی و استمرار داشته باشی تا بره تو پوست و استخونت و یاد بگیری و هر لحظه ناخود آگاه انجام بدی تمرینات رو

    چقدر امروز باحال بود

    من از یه چاپگر چقدر چیز یاد گرفتم ، چقدر خدا باورم رو قوی تر کرد نسبت به این موضوع

    بعد که کپی میگرفتم و تو اتاق داداشم راه میرفتم ،یهویی چشمم افتاد به بومی که به داداشم دادم تا تمرین کنه

    یادمه چند وقت پیش از یه دست فروش که تو دوشنبه بازار محله مون بود ،یه بوم بزرگ، فکر کنم 60 در 40 بود خریدم که 20 هزار تمن میداد و خیلی ارزون بود ،من خریدمش تا پارچه شو بردارم و پارچه بخرم و بوم بسازم

    که روی بوم یه نقاشی کودکانه که طرح یه دختر نقاش ، که پالت تو دستش بود و یه دستشم قلمو داشت و بوم و سه پایه روبه روش بود که تو طبیعت وایساده بود و داشت نقاشی میکشید

    و من اصلا به گوشه کنار بوم توجه نکرده بودم که تاریخ زده بود

    همینجور داشتم تو اتاق راه میرفتم و به صدای ضبط شده خودم گوش میدادم و فکر میکردم که یهویی چشمم افتاد به نوشته روی بوم

    مهر 1397

    من اینو دیدم

    گفتم طیبه گرفتی که منظور خدارو

    آخه دی ماه خدا به من یه نشونه داد

    رو در پنجره ای که تو کلانتری بود و من رفتم کپی بگیرم ، نوشته بود 9 ماه مانده

    و به صورت تکاملی خدا بهم فهموند که این 9 ماه مانده یعنی چی

    و گفت که اگر از 12 دی ماه تا 12 مهر ماه تلاشت رو زیاد کنی برای کنترل ذهن و باورهای قوی

    در عرض 9 ماه به قدری از طیبه الانت فاصله میگیری که اصلا متوجه نمیشی چی شد

    و اینم بهم فهموند که اگر تلاش نکنی هیچ اتفاقی رخ نمیده

    بعد من که روی بوم این تاریخ رو دیدم گفتم ببین طیبه وعده خدا حتمی هست قشنگ داره بهت میگه زندگیت بهشت میشه و به یک باره تغییر میکنه

    این تویی که باید عمل کنی

    بعد حس کردم 9 مهر یه اتفاق خوب قراره رخ بده بازم میگم اگر من تو این 9 ماه به قول استاد جهاد اکبر داشته باشم به این وعده خدا که بهم داد میتونم برسم

    و بعد حس کردم 1 رو با 3 جمع کن و جمع کردم

    خدای من ، سال 1404

    این یعنی چی

    به وضوح داره بهم میگه طیبه ببین ، حرکت کن

    نپرس چجوری

    حرکت کن

    راه ها و قدم های بعدی بهت گفته میشه تو فقط حرکت کن

    من گفتم چشم و سعی میکنم و روی باورهام قوی تر ادامه میدم

    بعد به میز کار داداشم نگاه میکردم یهویی یه کتاب دیوان حافظ دیدم

    برداشتمش

    گفتم خب خدا اگر با من صحبت کنی ،چی به من میگی

    وقتی بازش کردم دقیقا این

    شماره 464 و 465 اومد

    رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی

    آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی

    و

    چون من خیال رویت جانا به خواب بینم

    کز خواب می‌نبیند چشمم به جز خیالی

    اگر با دقت در اطرافت نگاه کنی و در احوال دیگر انسان‌ها تأمل نمایی خواهی دید که افراد زیادی همدرد تو هستند، با دیدن آنها راه و روش برخورد با مشکلات را بیاموز. بدون تلاش و کوشش هرگز به جایی نمی‌رسی. آن کسی که گل می‌خواهد باید جور خار را تحمل کند، بنابراین هم و غم خود را برای رسیدن به مقصود به کار ببند و ناامید مشو. زندگی همیشه بر وفق مراد نمی‌چرخد. باید صبر و تحمل نمود و رنج و زحمت‌ها را به شادی و سرور تبدیل کرد.

    و تفسیر بعدی

    بخت و اقبال همراه تو بوده و به زودی در کارهای تو پیشرفتی بزرگ حاصل می‌شود که همیشگی خواهد بود. بهتر است که فرصت‌ها را غنیمت بدانی و همه سعی و تلاش خودت را در راه رسیدن به هدف بکنی. نگران مباش، زیرا که به هدف و مقصود دلخواهت خواهی رسید. البته بدون سعی و تلاش این مقصود حاصل نمی‌شود. گله و شکایت را کنار بگذار و برای برآورده شدن حاجاتت به خداوند توکل داشته باش.

    الان رفتم دوباره از گوگل متناشو کپی کنم که فیلتر شکنمو خواستم خاموش کنم یهویی تبلیغ اومد

    چی باشه خوبه؟

    تلاوت قرآن سوره ضحی

    ولسوف یعطیک ربک فترضی

    این یعنی اینکه طیبه راضیت میکنما ، تو قدم بردار

    وقتی معنی تفسیر شعرش رو از گوگل پیدا کردم خوندم

    فقط و فقط گفتم چقدر دقیق داره ریز به ریز هدایتم میکنه

    چقدر ریز

    چقدر واضح

    و میدونم که شاخکای من فعال بود که دارم درک میکنم این آگاهی هارو

    و من خواستم که کمکم کنه و من هم سعیم رو میکنم

    تا مصمم تر از روزهای قبلم باشم در انجام تمرینات

    بعد شب داشتم به فایل نتایج دوستان قسمت 7 رو نگاه میکردم که یه لحظه طریقه آشناییشونو با سایت که شنیدم گفتم ای کاش …. فلان چیز رو قدمم رو برنمیداشتم

    بعد از خدا خواستم کمکم کنه و بعد بهش گفتم میدونم از کمبود عزت نفسم بوده که یه لحظه اون فکرو داشتم

    و ازش کمک خواستم که کنترل کنم ذهنم رو

    بعد جالب اینجاست بعدش گفتم میشه یه نشونه بدی که قلبم رو آروم کنی

    رو نشونه در سایت زدم که بهم بگه که یهویی دیدم سفر به دور امریکا 70 اومد و همون اول ویدیو استاد بلند گفت عاشقتم

    منم عاشقتم خدای من

    خدایا شکرت

    عاشقتم، برای من نشونه ای بود که قشنگ دریافتش کردم

    حالا چرا میگم خدا واضح و ریز به ریز داره هدایت میکنه

    و وقتی میبینه تو تعلل میکنی و یا اینکه به قدری دوستت داره که تاکیدش میکنه

    من تو سایت رفتم تا در دوره نظرم رو بذارم یهویی به نظر یکی از دوستان هدایت شدم

    نوشته بودن

    سلام دوستای گلم در قدم دوم

    تمرین جلسه دوم و سوم

    یادم میاد سال 97 در واقع زمستون 97

    وای دوبار عدد 97 تکرار میشد و با تکرار مهر 1397 روی بوم که من اعدادش رو طبق حسی که کردم جمع کردم ب7 4 رسیدم و حس کردم مهر 1404 زندگیم تغییر میکنه

    در صورتی تغییر میکنه که تمرکز بذارم .

    الان که داشتم مینوشتم باز هم جواب سوالم داده شد

    من وقتی مهر رو خوندم رو تابلو و تاریخش رو زده بود 1397 با خودم گفتم یعنی مهر ماه سال آینده چی قراره رخ بده

    که بعدش فال حافظ کتابشو رو میز کار داداشم دیدم و برداشتم

    وقتی رد پایی رو خوندم دقیق تاریخ 97 رو نوشته بود

    چرا این تاریخ داشت دوباره تکرار میشد

    الان که مینوشتم حس کردم که جمع کنم 9 +7=16

    1+6=7

    دوباره عدد 7

    مهر ماه یکی از بهشتی ترین روزهای زندگی من هست

    باز هم به خودم تکرار میکنم

    باید تمرکزی روی باورام کار کنم و قدم بردارم

    طبق فال حافظ

    که گفت به وضوح

    که تلاش نکنی هیچی بهت داده نمیشه

    بعد من بوم های نقاشیم رو زیر سازی کردم

    نمیدونم کی بود دوسه روز پیش بود یا دیروز و امروز

    یهویی تصویر دربند رو دیدم که رفتم اونجا و دو تا تابلوی طراحی طلا و جواهراتم رو گذاشتم با نقاشیام بفروشم

    سعی میکنم این هفته یا هفته بعد حتما اجرایی کنم

    امروز خیلی خیلی هدایت ها تاکیدی بود برای من

    خدای من شکرت که انقدر منو بی نهایت دوست داری و من برای تو ارزشمندم

    خیلی دوستت دارم

    برای تک تکتون و استاد عباس منش عزیز و مریم خانوم شایسته بی نهایت عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت از خدا میخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    زهرا گودرزی گفته:
    مدت عضویت: 3997 روز

    با سلام خدمت استاد عزیزم سرکار خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسی عزیزم در خانواده صمیمی عباسمنش

    من سومین باری هست که دارم این فایل ها رو گوش میکنم و به قول سپیده جان انگار بار اول بود که این فایل رو می‌شنیدم. من امروز عصر یکم احساس غمگینی داشتم و فرکانسم داشت پایین میومد که یاد حرفهای استاد افتادم که همیشه میگن اشکالی ندارد یک جاهایی حسمون خوب نباشه ولی باید کاری کنیم که توی اون احساس نمونیم منم ناخود آگاه یاد فایل های گفتگو با دوستان افتادم و گفتم با شنیدن نتایج دوستان حتما حس و حالم عوض میشه و منم انرژی میگیرم برای کارهام. تبریک میگم به آقا حامد عزیز که به قول استاد ثابت کردند میشه با سن کم، مکان جغرافیایی، بدون سرمایه با عشق و امید کاری رو شروع کرد که هم ازش لذت برد و هم ازش پول ساخت من این فایل رو با اینکه دارم چند سال بعد از ضبط و همینطور خدا روشکر بعد از دوران کرونا گوش میدم بازهم این درآمد عدد رویایی محسوب میشه و من خودم هنوز فاصله فرکانسی زیادی با این رقم دارم و شنیدن تجربیات دوستان باور من رو هم قوی میکند که میشود فقط باید ایمان داشت و متعهد بود. بهتون تبریک میگم و بهترین ها رو براتون آرزو میکنم. و همینطور سپیده عزیز که با اون شور و شوق حرف زدند و از هدایت گفتند و اینکه حرفهای استاد رو آدم بعد از یک مدت جور دیگه ای می شنوه خودش تکامل میخواهد و من هم خودم این رو تجربه کردم و این نتایج زیاد نشونه متعهد بودن و استمرار مداوم در شنیدن صحبت های استاد و یاد داشت برداری و عمل به اون هاست چون به قول استاد ایمان بدون عمل هیچ فایده ای ندارد . وقتی گفتین 250 دفتر از صحبت ها و تمرین های استاد پر کردین به خودم گفتم آیا من 5 دفتر پر کردم که انتظار نتایج بزرگ از خودم داشتم البته من هم نتایجی گرفتم از فایل های استاد به اندازه ای که درک کردم ولی شاید هنوز اونقدر بزرگ نیستن که بخوام راجع بهشون صحبت کنم من هم همینجا به خودم قول میدم که متعهد تر به فایل ها گوش بدم و از خودم رد پای بیشتری بگذارم . برای همه دوستانم بهترین ها رو آرزو میکنم در پناه خداوند یکتا شاد و سربلند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    حمید خالقی گفته:
    مدت عضویت: 3879 روز

    من تازه الان دارم یه زره معنی کردیت دادن یا ندادن رو میفهمم؛

    استاد گفتن که وقتی موفقیتی به دست اردی نگی که این از عقل منه؛ یا از هوش منه؛ یا از زرنگی منه …

    کردیت یا به قولی اعتبارشو بدی به خداوند که خداوند منو هدایت کرد به این مسیر که این نعمت یا این شرایط برام به وجود بیاد …

    الان یادم اومد وقتی داشتم قرآن میخوندم دقیق یادم نیست کدام سوره و کدام آیه اونجا یه پیامبری به خداوند میگه که : این از فضل خدای من است

    خیلی مهمه آدم این جمله رو با اعتقاد قوی و دلی بگه و اجازه دخالت ذهن رو نده (یعنی دریافت و ارسال فرکانس اونقدر قوی باشه که نجواها رو نشنود) یا اینکه از روی عادت یا بدون فکر بگه

    این از فضل خدای من است

    انشاالله خداوند این لیاقت و ارزشمندی رو به من بده که دستمو تو دستش بزارم و اعتبارش همونطور که الان فهمیدم به خودش و به هدایتش بدم نه به خودم

    چون من هر جور آدمی هم که باشم باز جزء به جزء من مخلوق خداوند هستش و از او دارم نیرو میگیرم وگرنه خودم که چیزی نیستم و نبودم اصلا

    پس اولین چیزی که این ذهن باید بپذیره قدرت و توان خداوند هستش

    اولین چیزی که باید بپذیره و قبول کنه و درکش کنه قدرت خداوند هستش

    دوستی و مهر و محبت خداوند هستش

    به قول یکی از دوستان تو عقل کل میخوندم نوشته بود من کارهامو به خداوند میسپارم چون اون سریعترین جواب رو به خواسته هام میده و میتونه

    خدایا همینجا ازتو میخام این توان و این قدرت رو به من بدی که فقط و فقط روی تو حساب کنم

    فقط و فقط به تو توکل کنم

    به خدا توکل کردن به تو و دریافت نعمت از دستان تو زیباترین و شیرین‌ترین نعمته

    بقیه همه بلای جانه(بلا به دور)

    خداییش هر چیزی از طریق غیر الهی آتش در زندگی آدم خدایی تهش زهر مار آدم میشه و هیچ لذتی هم تهش نمیپونه و فقط در گیری ذهنی و دردسر درست میشه تهش هم چیز لذت بخش واقعی دست آدمو نمیگیره؛ اصلا نمیمونه که بگیره

    خدایا تو خودت گفتی رزاقی از تو روزی میخام

    تو خودت گفتی رحمان و رحیمی فقط به دریافت رحمانیت و رحیم بودن از تو احتیاج دارم

    خدایا فقط به لطف تو چشم دوختم و فقط به لطف تو امید وارم

    خدایا میشه چشمم فقط و فقط به دستان تو باشه؟

    خدایا راهشو تو بلدی؛ مسیرشو تو میشناسی؛ درد آدما رو تو میبینی و تو میشناسی؛خدایا تو امید واقعی هستی خدایا تو راهنما و رهبر واقعی هستی

    پس خدایا تو تا الان منو به اینجا رسوندی و حتما این شرایطی که الان دارم رو من خودم از تو درخواستش کرده بودم که الان اینجام …

    پس خدایا بر محمد(ص) و آل محمد(ص) درود فرست و منو به راه راست به راه کسانی که نعمت داده ای هدایت فرما

    خدایا تو و فقط تو هدایت واقعی هستی بقیه همه از بین رونده هستن

    فقط تو و فقط تو باقی خواهی ماند باقی همه رونده هستن

    خدایا فقط تو برای ما باقی خواهی ماند و فقط تو پس هدف باید رسیدن به تو باشه بقیه همه و همه صرفا وسیله هستن نباید بهشون چشم بدوزم

    حتی قرآنی که خلق و بر ما نازل کرده ای هم فقط و فقط وسیله است نه هدف اصلی و واقعی

    پس خدایا هدف تویی تو

    واقعیت و حقیقت تویی تو

    به قول مولوی خداوند رحمتش کنه مفرماید:

    آب کم جوی و تشنگی آور بدست

    تا بجوشد آب از بالا و پست

    این بیت داره به من میگه حمید جان عزیز دلبندم

    اینقدر برای رسیدن به خواسته هات دنبال این و اون ندو تا خدای درون تو زنده و بیدار بشه …

    آخه مرد تو اونقدر توجه خودتو گذاشتی به کمک گرفتن از فلانی و فلانی اونقدر چشمتو دوختی به دست این و اون اصلا متوجه وجود و حضور خداوند در درونت نیستی و نشدی

    آب کم جوی = کم دنبال این و اون باش

    تشنگی آور بدست= نیاز واقعی به خداوند پیدا کن

    تا بجوشد= تا چشمت باز بشود و متوجه شوی

    آب= وجود و حضور خداوند

    از بالا و پست= در درون تو و در نا خودآگاه تو

    اونقدر از آدما کم درخواست کن اونقدر کم دنبال آدما باش تا چشمت فقط و فقط به دنبال خداوند بمونه و ببینی و متوجه بشی خدا رو

    بابا کل کائنات مال خداونده

    کل کهکشان‌ها مال خداوند داری دنبال چی میگردی تو دست مردم

    به خدا در قرآن به حضرت پیامبر میگه:

    ( چه کسی میگه؟ خدای متعال به چه کسی میگه؟ به پیامبر اعظم با چه استنادی: آیه قرآن کریم)

    اونقدر چشمت رو به نعمتهایی که به اونها داده ایم ندوز؛ نعمت دهنده خداونده

    بابا حمید خداوند داره به پیامبر اینو مگه تو که سهله…

    به پیامبر هم اینو گفته …

    نگران نباش و نترس و امید وار باش به پاسخهای خداوند

    تا حالا چندین و چند بار از خداوند درخواست کردی خداوند چند برابرش بهت داده؟

    یادت میاد؟ آموزش برق ؟ پول برای مشهد؟

    و چندین و چند درخواست دیگه …

    بابا حمید جان خداوند همه رو بهت پاسخ داده همه رو برات اجابت کرده چیو تا حالا درخواست کردی و نشده و خداوند بهت نداده؟

    مگه کارشناسی نمیخواستی؟

    مگه واحد برق شیفتی نمیخواستی؟

    مگه یادگیری فیدرها رو نمیخواستی؟

    مگه ازدواج نمیخواستی؟

    زندگی خوب نمیخواستی؟

    کدومشو خداوند بهت نداد؟ هر چی ازش خواستی بهت داده

    پسر آب کم جوی و تشنگی آور بدست …

    مگه قرار نبود سکوت کنی و خواسته هاتو و روش و راهتون به کسی نگی؟‌

    پس چی شد؟ سکوت رو رعایت کن و به دستور العملی که بهت گفتم مراجعه کن و دوباره و دوباره و هزار باره اونو هر روز مرورش کن

    و بدان که خداوند به تو خواهد داد همانطور که قبلا درخواست کرده ای و تو به داده شده است.

    برو همین الان دستور العملی که بهت قبلا گفتم و اینجا یاداشت کرد تا فراموشش نکنی رو دوباره از اول مرورش کن

    و این نکته رو هم بهش اضافه کن: کامنت گزاشتن در سایت

    و همه اینا یعنی کنترل ذهن تحت هر شرایطی به شیوه ای که بهش رسیده ای

    ببین حمید جان همه اون خواسته هات مثل مشهد و مراسم و آموزشهای برق میتونم بگم تنها و تنها با کامنت گزاشتن داشت کنترل دهن می‌شد و محقق می‌شد ها !!!!

    یعنی ببین تو از بین همه تمریناتی که استاد تو فایلها داره میگه تو فقط کامنت گزاشتن تو سایت رو جدی گرفتی و این نتایج برات حاصل شد

    حالا ببین اگه نکات آموزشی دوره ها رو جدی بگیری و جدی و جدی ادامه بدی خداوند چه غوغایی میکنه تو زندگیت؟؟؟ واوووووووو

    پس سکوت کن و به تمرین و راهی که بهش رسیدی رو ادامه بده که خواسته ات را از طرف خداوند دریافت خواهی کرد به موقع

    موقعش کیه؟ وقتی که من آمادگیشو داشته باشم

    پس سکوت میکنم و رو خودم کار میکنم تا آمادگی کسب کنم اون وقت خود به خود در زندگیم رخ خواهد داد بدون هیچ شک و تردیدی

    چون پشت این قضیه خداوند وایساده انشاالله

    پس خدایا بر محمد(ص) و آل محمد(ص) درود بفرست و ما را در زمره هدایت شدگان قرار بده انشا الله

    هر کجا که هستید در پناه الله مهربان شاد پیروز موفق سربلند و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 2782 روز

    بنام خدای بخشنده و مهربان

    سلام

    چقدر لذت بردم از نتایج عالی دوستان . هر بار که این فایل را گوش می کنم خیلی انرژی میگیرم و احساسم خوب میشه .

    آقا حامد را تحسین میکنم که در سن کم به درآمد چندصد میلیونی رسید و در مسیر عشق وعلاقه اش رفت و توحیدی عمل کرد و خودش را لایق بهترینها میدونه . این آدم یک الگوی تمام عیار برای کسب ثروت .

    سپیده خانم هم خیلی عالی از روند کارکردن روی باورهاو افکارش گفت و چقدر برای من درس داشت .

    واقعا آگاهی از دلیل اصلی نتایج ، باعث متعهد ماندن و ادامه دادن در مسیر درست می شود.

    از وقتی آگاهانه روی ریلی که قبلا از آن مسیر نتیجه گرفتم ، در حرکتم خیلی متعهدتر دارم پیش میرم.

    سپیده عزیز را تحسین می کنم برای ایمان و تعهدی که استمراردر مسیر درست داره .

    مدتی میشه که دارم روی قرآن تمرکز میزارم ولی این تمرکز پراکنده است و خودم از عملکرد خودم راضی نیستم . باگوش کردن این فایل به خودم همین جا قول میدم که خیلی تمرکزی و روزانه روی مطالعه و درک قرآن وقت بزارم .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: