گفتگو با دوستان 3 |  تسلیم بودن در برابر هدایت

سلام خدمت استادعباسمنش وخانم شایسته عزیزودوستان هم فرکانس

من چندسال پیش باجول اوستین آمریکایی اشنا شدم برای اولین باردرعمرم بود کسی اینقدرواضح درموردخداوندویاری اون حرف می زد خیلی حال می کردم باکتابهاوبرنامه اون و همیشه تاسف می خوردم که چرا کسی در ایران نیست که این طور واضح و روشن ازخداوندوقدرتش حرف بزند

وخداوندبه درخواست من پاسخ دادوبعدبااستادعباسمنش اشنا شدم تازه فهمیدم که چقدر عالی بحث خداشناسی رافراترازاموزه های قبلی برای من بازکردبحث اینکه خداوندچقدرزیباهمه را هدایت می کند

وبه این نتیجه رسیدم که این کشیش آمریکایی بایدخیلی چیزهاراازاستادعباسمنش یادبگیرد

قبلا که پای صحبت دیگر به ظاهراساتیدمی نشستم هیچکدام آن طور که بایدازقدرت خداوندحرف نمی زدندتمام حرفشان این بود که برای رسیدن به خواسته ها این دعا و این نماز واجب و مستحب رابایدخواندیااین ختم وغیره

ومن خیلی ازکارهاراانجام دادم نمازهای مستحب یک ساعته ختم های چهل روزه و حتی یک ساله و هیچ نتیجه ای نگرفتم

بعد که فهمیدم حرف های استادعباسمنش مبحث زیبای هدایت را تمام تمام آن کارهاراکنارگذاشتم

ویک روزازخداوندپرسیدم من خدایاقبولت داشتم البته قبول دارم نه به اندازه الان چراازاون همه ختم و توسل وغیره نتیجه نگرفتم

می دونیدجواب خداوند چی بوداینکه تو می خواستی اینهامکمل خداوندباشندبرای رسیدن به خواسته هایت شرکی که سالهاناخوداگاه بامن بود

خواستم بگم هیچوقت برای رسیدن به خواسته دنبال مکمل برای خداوندنباشید

راضیه جان سلام امیدوارم همیشه خوش و خرم باشی وبه بهترین شکل خودخداونددربهترین زمان خواسته تورامحقق کنددرتکمیل حرف های قبلی خواستم بگم من چنین تجربه ای قبلا داشتم برای یک تصمیم نیاز داشتم که خودخداوندجواب یک سوال من رابدهدتابلافاصله باتوجه به اون تصمیم بگیرم همه کار کردم که به جواب برسم تمام نشانه ها طوری بود که مسئله ای نیست ادامه بده نزدیک به چهارسال وقت و انرژی منو گرفت وبعدهمه چیز تمام شد ناراحت بودم که خداونداگه جواب اون سوال رابه من داده بود این مسئله این همه سال طول نمی کشیددر اون سالهاعجیب بود که حس می کردم نیرویی عظیم جلوی رسیدن من به جواب را گرفته الهام واضحی ازخداونداماچون علت رانمی دانستم می گفتم یعنی چه اگه سوال من جوابی داشت که در تصمیم گرفتنم مهم بودخداوندبه من می گفت اون زمان باتوجه به اشناییم بااستادعباسمنش وکارروی خودواینکه خیلی از سوالات دیگه ای که داشتم که سالهابی جواب مانده بود وقتی به جواب تک تک اونهاخداوندمنورسانده بوددراون زمان گفتم صبر می کنم و هیچ شکایتی ازخداوندندارم شاید زمانی به جواب این سوال هم رسیدم نمی دانم دقیقابعدازچندماه بود که خداونداگاهم کرد که چرا به من جواب ندادرشدوپیشرفت من وباوری که به شدت خودم نمی دانستم که به اون نیاز دارم فقط درتاخیربه جواب سوالم وکش دادن اون موضوع بود که الان جزشکرگزاری بیشترروزهایم شده به هرحال وقتی خواسته خیلی بزرگ داری خیلی بزرگ که هیچ جوره نمی خواهی پاپس بکشی باید بهای اونوبپردازی و الان می فهمم که اون چندسال و حتی طولانی شدن این خواسته عین تکه های پازل به هم مربوط هست و همه بایدباشندتاتصویرنهایی دیده شود