گفتگو با دوستان 4 |  تمرکز بر بهبود شخصیت خودم

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • نشانه های بهبود شخصیت؛
  • نقش توانایی کنترل ذهن در عملکرد صحیح جسم؛
  • منطق هایی برای متعهد ماندن در عمل به قوانین زندگی؛
  • منطق هایی برای ساختن تعهد؛
  • ارزشمندترین نتیجه ی عمل مستمر به قانون؛
  • “سمت من” در عمل به قانون، تمرکز بر بهبود شخصیت خودم است؛
  • به محض اینکه آماده می شوی – به هزاران طریق- به جواب سوالات و راهکار مسائل ات هدایت می شوی؛
  • به اندازه ای که “ناتوانی خود در تغییر دیگران” را می پذیری، از روابط ات لذت می بری؛
  • سوالات در هر لحظه در حال پاسخ داده شدن است. اما اینکه شما چقدر آن جواب ها را می شنوی، بستگی به میزان آمادگی شما دارد؛

منابع بیشتر:

دکمه ” مرا به سوی نشانه ام هدایت کن ” در صفحه اصلی سایت


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    938MB
    62 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 4 |  تمرکز بر بهبود شخصیت خودم
    56MB
    61 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

282 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الناز شهریور» در این صفحه: 2
  1. -
    الناز شهریور گفته:
    مدت عضویت: 2095 روز

    با تمام وجودم طناز رو تحسین میکنم.با تمام وجودم،در این مدار قرار گرفته،با تمام وجودم طناز عزیزم رو تحسین میکنم،این درک این آگاهی که با این تغییر شخصیت و باور کردن و در این مدار قرار گرفتن داره این شرایط رو تجربه میکنه،واقعا تحسینت میکنم عزیز دلم،این قدر خوش حالم از خودت گفتی،واقعا حامد عزیزم و عرفان جان رو تحسین میکنم،واقعا این درک و عملشون رو،سپیده قشنگم واقعا تحسینت میکنم،واقعا تحسینت میکنم.خدایا شکرت این ها رو مینشوم و واضح برام میگی،خدایا واقعا برای این فایل ها و این صحبت ها ممنونم،این درک و این رشد شخصیت چه قدر من خوش حالم چه قدر این آدم های نازنین رو تحسین میکنم خدایا شکرت،واقعا تحسینشون میکنم که در مدار درک این آگاهی ها قرار گرفتن،خدایا صد هزار مرتبه شکرت،خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    الناز شهریور گفته:
    مدت عضویت: 2095 روز

    استاد به خدا ،خدا داره هدایت میکنه،من صداشو یادمه، یادمه،11 سالم بود،زمانی که داشتم کم کم دنیا رو مفهمیدم،همش یه صدایی می‌یومد و من از خودم می‌پرسیدم دنیا یعنی چی؟چه طور میشه موفق شد،یه احساس بهم میگفت انگار دنیا یه قوانینی داره و من دنبال این بودم و احساس میکردم دنیا یه قوانینی داره که اگه بدونم میتونم موفق بشم،این ها همش احساس بود و من دارم الآن با کلمات می‌نویسم.بعد همون زمان ها داییم شما رو به مادرم معرفی کرد و من هم بودم بعد ۱۰،۱۲ تا ویس از شما فرستاد روی گوشی مادرم و بعد وقتی من شنیدم،خیلی فکر میکردم،بعد وقتی می‌گفتی همه چیز باورهای توعه و تمام زندگی تورو داره باور هات به وجود میاره،من با خودم فکر میکردم باور چه چیز مهمی می‌تونه داشته باشه و از همون زمان به بعد این تو ذهنم بود که همه چیز به باور ربط داره،یکی از دلایلش این بود که یه جور هایی هر چیزی که اصلا به درون ربط داشته باشه و بگه مثلاً به تو ربط داره و خیلی درونم قبول میکرد،انگار که همه چیز دسته منه و من باعث میشم،و نه چیز بیرونی،اگر میخواست چیز بیرونی باعث بشه که دنیا خنده دار میشد و بودن من روی کره زمین بی‌معنا می بود،و اون زمان از داییم شنیدم که شما از کارتون خوابی داخل بندر عباس(با اجازتون) رسیدین به جایی که یه زمین ۶۰ هکتاری خریدین و هرکاری که دوست دارین میکنین،این خیلی روی من تاثیر گذاشت که ببین یه آدمی از چه جایی به چه جایی رسیده ،بعد با خودم گفتم پس میخوام بفهمم چی میگه و انگار که برام یه ارزشی داشتین،حالا این ها رو همش حسم داشت می‌گفت.

    استاد یادمه این الهام که باهام حرف میزد مثلاً هر جایی احساس میکردم زمانم داره تلف میشه یا کاری انجام میدم که بیهوده هست همش حسم بهم میگفت.یا این که مثلاً من میخوام موفق بشم،دیگه از اون زمان تمام فکر دارم این بود که کتاب بخرم،چون از زمانی که میخواستم موفق بشم همش از اطرافیان یا جامعه می‌شنیدم موفق شدن یعنی این که صبح زود بلنده بشی،یه برنامه ورزشی داشته باشی و کتاب بخونی،دیگه کتاب شده بود بالا ترین خواسته ام که حتی دیگه عشق و علاقه ام زیاد یادم نبود.همش فکرم این بود پول جمع کنم یا اگه با مدرسه میرم نمایشگاه کتاب کتاب بخرم،حالا یه کتاب خونه خیلی بزرگ پر کتاب داریم و تمام تابستون ها من کتاب میخوندم،حالا این ها رو میگم که از تکاملم بگم چه طور اومدم داخل این مسیر،همش این حس درونم می‌گفت و هدایتم میکرد،این که هدف دار باشم،از طرفی چون نجوا رو نمی‌شناختم فکر میکردم نجوا هم درونمه و دیگه چی میشد!😂

    پنج سال گذشت،(برای بعضی ها دوماه،یکساله،اصلا زمان مهم نیست،مهم اون حس و درکیه که باعث میشه به مداری برسی که بخوای عمل کنی،درکی یکه دیگه میگی این است و جز این نیست.اصلا دیگه به ین شهود میرسی)البته زمان مهم نیست اون تکامل و حسی که بهش میرسی و اون حس که وقتی به اون مدار برسی وارد مسیر میشی،من داشتم به همون ۱۰ ،۱۲ تا فایل گوش میدادم

    استاد واقعا قلب آدم با ما حرف میزنه،من یادم میاد باهام حرف میزد،اون زمان ها،این که غافل نباشم از زمان ..البته اون ها همش حس بود و وقتی من برگشتم نگاه کردم فهمیدم همش الهام بوده و الآن دارم با کلمات می‌نویسم.واقعاد الهام می‌کنه و با حس بهت خیر و شَرِت رو میگه.بعد به جایی رسیدم که به تضاد رسیده بودم،احساس کمبود عزت نفس و …و از همون جا بود که وارد سایت شدم،یعنی همون روز اول که وارد شدم شروع کردم به کار کردن و این یک سال کل زندگیم تغییر کرد

    خیلی از نوع دیدگاهم به زندگی تا شخصیتم،

    میخواستم جریان الهام رو بنویسم،خدایا ممنونم،تو با الهام و هدایتم کردی که من الآن داخل این مسیرم،ازت ممنونم.هر روز که روی خودم کار میکنم شاهد تغییر در خودمم،در شخصیتم هستم،هر روز احساس میکنم مثل روز قبلم نیستم،و خیلی احساس خوبی دارم که این قدر قشنگ خدا من رو به دیدگاه بهتر در مورد همه چی هدایت میکنه،ازش هدایت میخوام،هر بار بهتر درکش میکنم،هر بار بهتر میفهممش،قدرتش رو،هر بار شخصیتم بهتر میشه،باور هام قدرتمند کننده تر و عملم بهتر،خدیا شکرت

    حتی دیروز به یه تضادی بر خوردم ازش هدایت خواستم و به دیدگاهی هدایتم کرد که الآن این قد آرومم که خودش میدونه،خدایت شکرت.خیلی خدا خوب آروم می‌کنه و بهم آگاهی میده،ازت برای همه چی ممنونم برای تمام رشدی که کردم و دارم میکنم،تمام درکی که بهم دادی و داری بهم میدی،این که داری برام شفاف می‌کنی همه چی رو،درکم رو،شخصیتم و نوع دیدگاهم ‌ به تبعیتش زندگیم

    خدایا شکرت،خیلی احسام خوبه،برای تمام این فایل ها ممنونم استاد عزیزم

    وقتی این رو گوش دادم(تا نصفش الآن که دارم می‌نویسم) نشستم همین جور به فکر کردم به الهام،همش الهام ها یادم اومد که من قدر قشنگ با احساس باهام حرف میزنه،با احساس خوب و بد بهم میگه،اصلا ورود من به این مسیر با همین احساس بود دیگه،واقعا خدا با احساس میفهمیم،خدایا شکرت.

    استاد نمی‌دونم چی بگم،احساسم نمیگنجه داخل حرف،بعدا یه زمانی این حرف حرف میزنم که دیگه از حوصله تون بره 😂

    خیلی احساسم تغییر کرد،ممنونم❤❤🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: