گفتگو با دوستان 57 | به هیچ چیز باج نده

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • سمت خودت را انجام بده؛
  • معجزه “بازسازی احساس لیاقت درونی”؛
  • معجزه “ورود به دل ترس ها”؛
  • چرخه ای نابود کننده به نام “راضی نگه داشتن دیگران”؛

منابع بیشتر

دوره احساس لیاقت


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

105 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «لیلا» در این صفحه: 1
  1. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 2064 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد و مریم خانم.

    خیلی حس خوبی داره وقتی با استادت میتونی صحبت کنی. اونهم در زمانی که به طور ذهنی آماده شدی و خودت رو لایق دونستی. و اینکه نتایجت رو با هیچ کس مقایسه نمی کنی. در طول این دو سال آشنایی با شما متوجه شدم که چقدر عزت نفس من پایینه، چقدر خود سرزنشی دارم و چقدر به خودم سخت میگیرم. وقتی خودم به کارهای مثبت حال کوچک و یا بزرگ افتخار نمیکردم و مرتب به خودم میگفتم ، خوب همه این کار رو میتونن انجام بدن. نتیجه اش بی توجهی و ناسپاسی افرادی بود که اون خدمات بهشون ارائه میشد. و اصلن مهم نبود که چقدر این خدمت با کیفیت و خالصانه بوده. با دوره ی عزت نفس به الگوهایی ذهنی معیوبی در خودم پی بردم که برخی مواقع خودم تعجب می کردم. از اینکه من کافی نیستم، من زیبا نیستم من دوست داشتنی نیستم و من لایق احاطه شدن با افراد نازنین رو ندارم. کار میکردم، مطالعه میکردم، رشد کاری داشتم ولی چون این ترمز و باورهایی مخرب رو داشتم، همیشه یک الگو و جریان تکراری در زندگیم تکرار میشد. مثلن دوستهام من رو به عروسی هاشون دعوت نمیکردن در حالیکه اگر چیزی لازم داشتند و یا خدمتی، اولین نفری بودم که به من مراجعه میکردن. و خلاصه شده بودم بانک خیریه و تسویه کردن چک دوستان و غیره. و روزی از خودم پرسیدم پس چرا این افراد من رو هیچ وقت در خوشی هاشون شریک نمی کنند. و جواب رو در درون خودم پیدا کردم. من از استاد عباس منش یاد گرفتم که قشنگ درون خودت رو شخم بزن و خودت رو بشناس. و برای خودت احترام قائل باش در غیره این صورت هر چقدر هم آدم خوب و مهربانی باشی، هر چقدر در کارت حرفه ای باشی، چون عزت نفس نداری رشد نمی کنی. چون خودت اجازه و احترام و لیاقت مدار بالاتر رو به خودت نمیدی.

    استادعباس منش همون آینه ای برای من بودند که تمام واقعیت رو همون جوری که هست به من نشون دادند. و حالا دارم باور من لیاقت دارم رو ایجاد می کنم. از وقتی این رو ایجاد و باور کردم استاد در بدنم تنش کمتری هست و راست قامت تر راه میرم. نا خودآگاه اتفاق افتاد. قبلن همیشه شونه های به طرف پایین و با شرم راه میرفتم. ولی الان احساس می کنم مثل سرو راست قامت شدم.

    الان دید و رفتار افراد با من عوض شده و این رو از دوره های شما میدونم. میدونم که هنوز ضعفهای زیاد دارم و باید خیلی کار کنم اما میدونم خیلی خیلی از قبل بهتر شدم. هر زمان به حرف های شما گوش کردم و قلبا باور کردم، واقعا بلافاصله نتایج رو دیدم ولی هر وقت عمل نکردم و یا بد تعبیر کردم و یا حتی عیبی بوده و یا نقطه ضعفی و یا عامل حواس پرتی که حاشیه بوده، بی توجهی کردم، نتیجه ش رو دیدم و زمین خوردم. و چون با قانون آشنا بودم اصلن از نتیجه منفی و یا مثبت تعجب نکردم. هر زمان که خیلی خوب جلو میرم استاد شما رو تو خواب میبینم. برای من این یک نشانه است. این قدر فایل های شما رو گوش میدم که گاهی با صدای شما از خواب بیدار میشم. حتی در مواقعی توی ذهنم با شما مشورت می کنم و حرف میزنم. و جوابم رو هم میدید. شبی با صدای ابراهیم بود و ابراهیم، ابراهیم بود و تنهایی. هر وقت روی کسی غیر خدا حساب می کنیم اگه از پشت بهمون خنجر هم نزنه، ولمون میکنه و میره و این هم نتیجه شرکه. این زمانی بود که دقیقا من بهش نیاز داشتم. و با صدای شما از خواب بیدار شدم. گفتم ببین این همه نتیجه حساب کردن رو افراد.

    استاد من از پارسال خیلی از اوقاتم رو با فایل های شما سپری می کنم. با صدای بلند فایل های تصویری رو میزارم و انگار دارید فقط به من درس میدید. بیرون هم با هندزفری و خلاصه همیشه و همه جا با من بودید و هستید.

    روزی با فایل قانون جذب در قرآن، یک حالت و آرامش خاصی بهم داد که کم سابقه بود. خیلی حالم بد بود ولی به سمت این فایل هدایت شدم. این قدر نت نوشته بودم که احساس درد رو توی دستهام حس می کردم، ولی توجه نمیکردم. اینقدر این فایل رو گوش دادم. نت برداری کردم که یک لحظه احساس کردم ذهنم مکثی کرد و آرامش سرتاسر وجودم رو گرفت و ناخودآگاه سوره حمد رو زمزمه کردم بارها و بارها. اشک از چشمام سرازیر شد و متوقف نمیشد. حس ناب که قابل توصیف نبود. با این فایل در طول یک هفته تونستم بر حس بد تضادی که برام پیش اومده بود و نشخوار ذهنی که متوقف نمیشد ، غلبه کنم. در و دیوار رو نت چسبونده بودم. که دلم نمیخواد دستم بسوزه. خود شناسی و خداشناسی و حس خوب و کنترل ذهن رو به تمام معنا از شما یاد گرفتم با اینکه از خیلی از کتابها و افراد میشنیدم. ولی همیشه میگفتم چه طور. تنها کسی که به طور عملی و به زبان ساده این مفاهیم و آگاهی ها رو ازشون یاد گرفتم شما بودید استاد. اولین باری که از شما شنیدم مهم ترین رابطه شما با خودتون و خدای شماست، تعجب کردم و این زمانی بود که میخواستم روی روابطم کار کنم. چقدر برای من ناب بود که خودم باشم و لازم نیست به کسی بچسبم و یا باج بدم تا من رو دوست داشته باشه. در حالی که من همیشه میشنیدم، آره دیگه چون فلانی رو دوست داری باید از خیلی چیزها بگذری. تک تک جملاتی که می شنیدم رو به خودم میگرفتم و می دیدم و می بینم که باید روی روابط خیلی کار کنم.

    چقدر خوشحال و سپاسگزارم که با شما آشنا شدم، چقدر خوشحالم که جریان زندگی من رو به مسیری هدایت کرد که شما بودید. چقدر خوشحالم که من آماده شدم و ملاقات رخ داد. ایمان دارم که اگر درست به آگاهی های که به من میدید ، درست عمل کنم، جریانی از برکت و فراوانی به سمت زندگیم روانه میشه. این رو قلبن باور کردم. پس من باید شاگرد و جوینده خوبی باشم.

    سپاسگزارم که این فرصت به من داده شد. و خدا رو شاکرم برای حضور شما در زندگیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 108 رای: