گفتگو با دوستان 58 | هماهنگ ماندن با قانون

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

احساس شگفت انگیز”، اجابت شدن توسط خداوند”

من آدم بهتری می شوم و جهان لاجرم مرا با آدمهای مناسب و شرایط بهتر، هم مدار می کند؛

کلید بهبود روابط؛

خداوند همیشه سمت خودش را انجام می دهد؛


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 58 | هماهنگ ماندن با قانون
    22MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

115 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رویا مهاجرسلطانی» در این صفحه: 2
  1. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2196 روز

    سلام و صد درود به آریای خودمون .. چقدر خوشحال شدم که در آمدت ۱۰ برابر شد .. عزت نفست بالاتر ررفته و به ترس هات غلبه کردی.‌‌ .چقدر خوشحالم تمرکز لیزی روی کنترل ذهنت داری .‌ خدارو شکرت

    اینجا تنها جایی هستش که برای موفقیت همیدیگر کف میزنند 👏👏👏👏👏🙋‍♀️ و ابراز خوشحالی شادمانی میکنند..

    آریا جان آفرین پسر .‌ با همین فرمون جلو بری بزودی دستاوردهای بزرگتری کسب میکنی‌‌‌

    همینکه با استاد در کلاب هاوووس صحبت کردی اعتماد بنفست بالاتر رفته واقعا تحسینت می کنم خدارو شکر که هر روز موفقت بروبچه ها در این سایت پربار تر و لذت بخش تر میشه

    خدارو هزاران بار شکر که در این سایت گوهربار حضور داریم و انگیزه می گیریممممنم که میشود دددددد

    شاد و موفق و ثروتمند ی رو برای تو دوست عززیز و برای همه مون آرزومندم

    🥀🥀🥀🥀👏👏👏👏👏🙏🙏🙏🙋‍♀️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2196 روز

    خدایااا شکرت که قدرت و انرژی خداوند در خدمت من است تا خواسته ها و آرزوهایم را براحتی بسمت من هدایت کند

    و امروز می‌خوام روی شانه های پُر قدرت خداوند بنشینم

    با درود و هزاران درود به دوست عزیزم.. ورزشکار درست کارمون جناب آقا رضا زارعی عزیز

    واقعا کیف کردم از این کامنت تون .. فکرشو بکن صبح اول وقت اومدم کامنت دوستان رو بخونم و بعدش برم توی دفتر شکرگذاریم… شکرگذاری صبحگاهی مو بنویسم .. ولی گویا امروز شما نشونه ی شکرگذاری من شدید چقدر کامنت شما سببب خیر و برکت و شکرگذاری امروزم شد..

    آقا رضای عزیز دقیقا بهترین کار درست رو شما انجام دادید خدا شاهده وقتی داشتم کامنت شما رو میخوندم پیش خودم همش خدا خدا میگفتم که خدا کنه آقا رضای ورزشکار ما توی مسیر درست باشه و درست ترین کار رو انجام بده هر چند دقیقا درک تون میکنم که وقتی جیبت خالی باشه چقدر سخته که این وسوسه رو از خودت دور کنی …که خدا رو شکر وقتی به انتهای کامنت رسیدم از خداوند شکرگذاری کردم خدایااآاا شکرت … بقول استاد عزیزمون به این نون خشک های کوچیک کوچیک دست اینو اون نگاه نکنیم!!! پول خیلی خیلی شیرینع . از عسل شیرین‌تر .. ولی شیرینترش اینه که از مسیر درست و مناسب و به شیوه ی درست و مناسب وارد زندگیمون بشه تا خیر و برکت خداوند رو بهمراه داشته ..آنوقت چقدر میتونیم بیشتر سپاسگذارتر باشیم!!!!

    من خودم بارها و بارها از این شیطان های دوست نما زیاد بسمتم اومدن .. بخصوص زمانی که ورشکسته های مالی کمرمو خرد کرده بود.. فکرشو بکن در چه زمانهایی من امتحان شدم !!!! در زمانهایی که زندگی هر بار اون روی سکه شو برام نشون میداد !! شیطان و نجواها همش بهم میگفتن .. این آخرین فرصتع … اگه این شانس رو از دست بدی دیگه برات از این بهتر پیش نمیاد… تو مگه چند سالته که اینقدر بازم می‌خوایی منتظر باشی تا شاید بلکه یک روزی آن خواسته آت بخواد بهت برسه !؟؟؟؟

    مگه چقدر وقت داری که بازم می‌خوایی صبوری کنی؟؟؟

    ببین همه مسخره آت میکنن ..

    ببین همه میگن اینقدر می‌نویسه و دعا می‌کنه و توی سایت هستش و استاد داره کجا رو گرفته !!؟؟؟

    حرفی که بطور مداوم از دخترم و خواهرم و دوستان و آشنایان میشنوفم !!!

    مثلا دخترم که روزی صد بار با مسخره و تمسخر بهم میگه از اینکه می‌شینی روی تخت و این همه می‌نویسی چیزی ازش در نمیاد .. وقت تو تلف کردی تا حالا.. خلاصه همش منو مسخره میکنند!¡?

    از وقتی با استاد و این آموزه ها و این آگاهیی های توحیدی آشنا شدم .. خدا شاهده فقط و فقط از پس هر امتحانی سر بلند بیرون اؤمدم هر چند پیشنهادهایی بهم میشد وسوسه انگیز و یا همین تمسخر شدن ها خودش می‌تونه باعث بی انگیزگی ها بشه ولی من به خداوند و به غیب ایمان کامل دارم ..

    داستان چیع ؟؟؟؟

    داستان اینه که ….حتی دخترم و اطرافیانم بهم میگفتن چه اشکالی داره فلانی مرد خوبیع . چه اشکالی داره . اینقدر بما لطف می‌کنه!!! هر دفعه از باغشون کلی گردو و خرمالو گیلاس و میوه های فصل و ماهی غزل آلا و غیره برامون میآورد .. یا توی اسباب کشی یهویی می یومد کمکمون با ماشین شاسی بلند اسباب مو کمک کرد. و من حتی میخواستم فرش هامو بفروشم برای پول پیش خانه خودش پیشنهاد داد پول بهم میدم تا بعدا فرشمو فروختم پسش بدم . که البته در آن زمان برام دستان خداوند شده بود و خیلی محبت های دیگه که توی پروفایلم داستانشو بطور مختصر نوشتم و حتی توی بعضی از کامنت هام داستانشو

    نوشتم … البته تا یک جایی برای روابط دوستانه و خانوادگی اشکالی نمی‌دیدم چون ایشون از همسایگان باغ مون بودن .. یعنی من خودم یک باغ بزرگی داشتم که پر از گیلاس و آلبالو . انواع و اقسام سیب های آبدار و خوشمزه و گلابی داشتم و همه چی و معمولا بین باغداران این رد و بدل کردن و هدیه دادن میوه های باغ یک جورایی رسمه که صمیمیت میاره ..

    خلاصه از موضوع دور نشیم . ایشون حتی ورزشکار بود و کوهنور و صاحب کسب و کار درست و مناسب پارچه های چرم برای کیف و کفش توی بازار . خلاصه آدم خوب و مهربان و مودب. ولی با یک سری نقطه ضعف هایی که توی کَتم نمی‌رفت …ولی خیلی خیلی به من لطف میکردند حتی وقتی می یومد خونه مون بهوای همین چیزای باغ و غیره حتی خونه ی دختر و پسرش نزدیک های خونه ی من توی پردیس هستش بهوای دیدن آنها یک سر هم می یومد اینجا و با هم فیلم های استاد رو می‌دیدیم سفر به دور آمریکا .. تخته نرد بازی میکردیم .. . چون خودش خیلی به طبیعت و کوهنوردی علاقه داشت مرد روشن فکری بود

    به استاد هم علاقه داشت .. خلاصه دوست چندین ساله ی قدیمی ما بود که خانواده گی همه مون همدیگر و می‌شناختیم .. ..و از آنجایی که به من خیلی لطف کرده بود توی معذوریت قرار گرفتم .. ولی داستان از یک جایی روی مخم بود و احساس میکردم این رفت و آمدها داره برای ایشون سوء تفاهم ایجاد می‌کنه و داره پیشنهاد مسافرت دونفره میده و تدارک میچینه !!!! و شوخی شوخی داره صمیمی میشه بقول معروف پسرخاله داره میشه!! همش از خدا میخواستم منو توی مسیر درست پایدار نگه داره .. خودم هم میدونستم نباید وا بدم و ادامه ی این روش بهم احساس خوبی نمی‌داد .. چون نه بنفع من بود و نه بنفع ایشون و .. ایشون اگر زن نداشتن پارتنر خوبی میتونست باشه ولی از آنجایی که خواسته های من مشخص و هدفمند هستش و خیلی هم روی افکارم و تغییر شخصیتم کار کردم و بقول استاد توقع ام آنقدر بالا رفته که باید همان چیزی رو که می‌خوام وارد زندگیم بشه وگرنه توی همین تنهایی هام خیلی هم حالم خوبه !!!! برای همین شکر خدا تا این لحظه هیچوقت دُم به تله ی چنین افرادی ندادم ( البته چند نفری بودن که با شرایط خوب ولی زن داشتن و من بشدت روی این موضوع حساس هستم که باید روی این موضوع کار کنم چون می‌دونم باید باورها مو تغییر بدم .. چون همه شون زن دارن پس مشکل از باورهای محدود کننده ی خودم هست) خدا رو شکر

    خدا رو شکر استاد بهمون یاد داد که با احساسمون چطوری بفهمیم مسیرمون درستع و راه درست چه شکلیه !؟؟؟ .. یواش یواش کمتر به تلفن هاشون جواب دادم و یا دیر به مسیج هاشون جواب میدادم .. تا اینکه یکبار خواستن با من صحبت کنن.. با بی میلی اجازه دادم که آمدن اینجا چون سمت پردیس یک کاری داشتن…. منم از قبلش خیلی با خودم توی آیینه صحبت کردم .و سعی کردم عزت نفس مو ببرم بالا .. یعنی باید محکم و قاطع و در ضمن مودبانه تکلیف این موضوع رو روشن می کردمم . پس اینجا بود که بیشتر از همیشه به فایل های استاد گوش دادم و همینا باعث شد عزت نفسم بالآتر بره . و احساس ارزشمندی و لیاقت کنم .. پیش خودم گفتم .. رویا خانم الان وقتشه!!! باید عملگرا باشم .. باید بتونم این مسأله رو حلش کنم !!! باید با خودم در صلح باشم .. باید خودمو دوست داشته باشم .!!! باید برای خودم ارزش قایل باشم !!!

    باید خودم انتخاب کنم ..

    باید دیگه مثل گذشته نباشم که خودمو عاجز و ناتوان ببینم و از تمام خواسته ها وو آرزوهام دست کشیدم و خودم به تقدیر و این حرفا میسپردم … هر اتفاقی که بیوفته مهم نیست … مهم اینه که من روی خواسته و هدفم پافشاری کنم !!! باید و باید و هزاران بار پامو محکم به زمین میکوبم و میگم باید همان چیزی که دلبخواهی هست رو تجربه کنم نه آن چیزی که دیگران می‌خوان!!!

    من برگی در باد نیستم

    من دیگه رویای گذشته نیستم

    منم که انتخاب میکنم

    من دیگه زیر بار نمی‌رم !!!

    هر چی میخواد بشه بشه ..مهم نیست .. مهم اینه که من چی می‌خوام !!

    بله درسته . قبلنا من خیلی ثروتمند بودم از باغ و چندین ماشین و خانه و زندگی آنچنانی و غیره ..و ایشون هم زندگی ما رو دیده بودن ولی بعد از ورشکستگی مالی مون الان شکر خدا در حد مناسبی بهتر شدم و خدا رو شکر در این چندین سال با کار کردن روی افکارم . خودمو پیدا کردم و برای همین هست که زیر بار هیچ ذلتی نمی‌رم حتی اگر در بدترین شرایط باشم .

    وقتی ازم سوال کرد که چرا رفتارم تغییر کرده ؟؟؟ خیلی محترمانه بهشون گفتم ..من هدفهای دیگه توی زندگیم دارم که شما هدف من نیستید شما زن و زندگی دارید .. شما باید وقت تون رو برای رسیدگی به آنها بذارید .. شما نمیتوانید دوتا زندگی داشته باشید.. شما برای آنها هستید .. وقتی بطور مداوم تلفن شما از طرف عزیزان تون تماس گرفته میشه و از شما درخواست ها دارن و یا اطلاع رسانی میکنند و غیره و این حرفاااا این نشون میده که شما خانواده ی گرم و صمیمی و مهربان و خوبی دارید .. پس دلیلی نداره که بخواهید هم انور رو داشته باشید و هم اینور رو .. البته شاید شما بتونید ولی من نمیتونم …. خیلی بهشون برخورد و ناراحت شدن .. ولی برای من مهم هدفم بود .. همینطوری داشتم فقط به هدفم فکر میکردم .. پیش خودم گفتم باید همونی که می‌خوام بیاد توی زندگیم .. همونی که خدا برام در نظر گرفته .. خداوند بهترشو برام می‌فرسته ..

    خلاصه آقا رضای ورزشکار عزیز تمام این داستان ها رو گفتم !!! که بگم . حداقل حالم خوبه آرامش ذهنی دارم . .. از قایم موشک بازی و زندگی های یواشکی خوشم نمیاد.. من بدنبال یک زندگی آزاد و شاد همراه با آرامش هستم .. می‌خوام با آرامش سرمو روی بالشت بزارم .. اگر هم بخوام کسی رو وارد زندگیم کنم دوست دارم مثل خودم آزاد و رها باشه . یا اگر خواستیم در کنار همدیگر باشیم از لحظات مون لذت ببریم دغه دغه های فکری نداشته باشیم و بریم دنیا رو ببینیم و لذت ببریم . می‌خوام برم استاد رو توی آمریکا ببینم .. می‌خوام یک همراه خوب و مناسب داشته باشم مثل استاد و خانم شایسته .. الگوهای من اینها هستن .. آخه من چطوری میتونم جور دیگه ای فکر کنم ؟؟؟ .. البته این قضیه برای یکسال پیش هست و بطور کامل پرونده ی مردای زن دار رو و ناهماهنگ رو کامل بستم … درسته در حال حاضر آن شرایط دلبخواهم هنوز خلق نشده و تنها هستم ولی مطمعن هستم توی مسیر درست هستم بدون حاشیه و بدون هیچ مسعلع ی جانبی.. درسته هنوز از نظر مالی رشد آنچنانی نداشتم ولی از خداوند درخواست کردم خودش مسیر رشد و پیشرفت های مالی منو باز کنه ..زمانش برسه همه چی مثل پازل کنار هم چیده میشه !! بقول استاد عزیزمون هر مسیر سختی یعنی مسیر اشتباه

    امروز می‌خوام روی این باور مالیم کار کنم

    پول و ثروت و وفور و فراوانی از مسیرهای صحیح مالی وارد زندگیم شده و مرا به موفقیت های مالی پایدار هدایت میکند

    و همچنین روی باورهای درست و مناسب روابط کار کنم

    بقول استاد

    اگر من در مدار درست قرار بگیرم با آدم آماده و کامل و مناسب در زمان مناسب وارد مدار من میشود

    و باید این سوال رو بپرسم و سوال کنم

    خدایااااا ؟؟؟؟؟؟ الان من باید چه کاری انجام بدم که در مدار آن آدم آماده و کامل درست و مناسبی که خداوند برام قرار داده بگیرم تا آن هم مدار وارد تجربه ی زندگیم شود ؟؟؟

    باید مدام این سوالات رو از خودم بپرسم تا پاسخ رو دریافت کنم

    خدایا هدایتم کن تا با کسی همراه باشم که بهم انگیزه بده تا بهترین ورژن از خودم باشم

    اگر من در مدار درست قرار بگیرم با آدم آماده و کامل و مناسب در زمان مناسب وارد مدار من میشود

    آقا رضای عزیز ببخشید خیلی طولانی شد ولی بهت تبریک میگم .. واقعا تحسین تون میکنم که از چنین امتحان بزرگی سربلند بیرون آمدید .. واقعا ورزشکاری برازنده ی اخلاق ورزشکاری تون هم هست واقعا بهتون تبریک میگم و سر تایید تکان میدم و میگم آفرین آفرین آقا رضای ورزشکار کار درست و توحیدی .. الحق شاگرد استادی چون استاد عباسمنش هستید!!!! خدارو شکر .. و همچنین بخودم هم تبریک میگم که تونستم در بدترین شرایط زندگیم از این پل ها و تله های مالی و پولی و احساسی زندگی عبور کنم

    جهان فقط به شجاعان و صابرین پاداش و پاسخ میده به کسایی که افسانه شخصی شونو تا انتها زندگی میکنن به کسایی که با ایمان ادامه دادن.خدا هرگز کسانی که رویاهاشون رو دنبال میکنن بدون یار و یاور نمیزاره بلاخره یه امدادی میاد یک دری باز میشه

    خدا رو شکر تعهدی دادیم که روی خودمان کار کنیم و طبق تعهدم هم فقط به خداوند توکل کنیم

    وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَىٰ*

    و بزودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی

    خدایااا شکرت که صبح بزرگترین لحظات زندگی است که امروز برای پاسخ دادن به شما در واقع یک کامنت طولانی نوشتم !! معذرت !!!

    مرسی مرسی آقا رضای زارعی عزیز سبب خیر شدی که از صبح ساعت 5 صبح تا به الان داشتم کامنت شما رو میخوندم و فقط برای شما می‌نوشتم .. چقدر خوب شد که بیشتر به اعمال و رفتارم فکر کنم .. چون دوست دارم مثل استادم عملگرا باشم . درست کار باشم . و مطمعنم پاداش این توحیدی بودن رو میگیریم .. همانطوری که استاد نتیجه گرفت … فقط روی خدا حساب کنیم ولاغیر!!!

    خدایاااا شکرت تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو یاری و هدایت و آگاهی و انرژی و سلامتی و شادی و نشاط خوشحالی و پول و ثروت و نعمت و خیر برکت و عشق و روابط درست رو می‌طلبم

    سپاس سپاس سپاس

    خدایاااا شکرت

    IN GOD WE TRUST

    ما به خداوند اعتماد داریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: