نکته مهم:
این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
احساس شگفت انگیز”، اجابت شدن توسط خداوند”
من آدم بهتری می شوم و جهان لاجرم مرا با آدمهای مناسب و شرایط بهتر، هم مدار می کند؛
کلید بهبود روابط؛
خداوند همیشه سمت خودش را انجام می دهد؛
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 58 | هماهنگ ماندن با قانون22MB21 دقیقه
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزار خداوندم بابت حضور در این فضای الهی
زدم روی نشانه ی روزانه بابت سوالی که داشتم
و این فایل اصن مرتبط نبود ،اما همین که داشتین حرف میزدین استاد ، یه حسی بهم میگفت که خب معلومه که کاری که میخوای بکنی اشتباهه ، منتظری من نشونه بدم بهت که کارت اشتباهه؟؟؟
منتظری من الهام کنم بهت ؟؟؟
شیطان هی میاد یه جوری میگه که فک میکنی نه اشکال نداره ولی خب واضحه که کاری که میخوای انجام بدی اشتباهه ، بعدش استاد اخر فایل شما از اصول درست حرف زدی و از خودم خجالت کشیدم و گفتم که خب جواب به این واضحی و تونمیدونی واقعا ؟؟؟
اصن چرا کامل نگم داستانو ؟؟؟
من یه همکار نازنین و دوس داشتنی دارم به اسم اقا رضا که توی باشگاهش مشغولم و این بشر همه جوره هوای منو داره
بسیار مهربونه با من ، تمام پولی که از شاگرد خصوصی هام میگیرم مال خودمه ودرصدی ازم نمیگیره ، با اینکه من مدرکی ندارم هنوز ،پیش همه ی شاگردا میگه که مربی باشگاه من و رضاس و در غیاب من هر چی رضا بگه راجب هر موضوعی توی باشگاه حرفش حرفه منه
کلی دستم رو باز گذاشته توی همه چی میگه هر ایده ای به ذهنت میرسه توی باشگاه پیاده کن پولش ماله خودت ،
میگه اگه مکملم فروختی درصدت رو بردار
و کلی خوبی و مهربونی دیگه و امروزم اومده یه موتور خوشگل داره که خیلی دوسش داره و کلیداشو داد به من گف با موتور برو ببرش خونه و کاراتو انجام بده من لازمم نمیشه
خدارو صد هزار مرتبه شکر ماشینشو عوض کرد و یه ماشین مدل بالاتر گرف
تا اینجا کافیه
حالا داستان چیه ؟؟؟
من شاگرد خصوصی هام اعتراض داشتن که اقا رضا مکمل رو به ما گرون داده و اومدن پیش من و گفتن توی فلان سایت قیمتش اینه و فلان و دقیقا روز قبلش خیلی اتفاقی دوستم که تو شیرازه چندین تا عکس مکمل و اینا فرستاد و من بهشون گفتم که دوستم مکمل داره میگم بفرسته و اونام گفتن که خب کارت بده کارت به کارت کنم برات و گفتم اوکی ، یهو به خودم اومدم با خودم گفتم رضا تو میتونی اینو با همکارت مطرح کنی ؟؟؟ با خودم گفتم نه ، بعد گفتم که خب برای دراوردن پول میخوای پنهان کاری کنی ؟؟؟ زیر ابی بری؟؟؟ هی شیطان میگف که اشکال نداره اونا خودشون معترضن و نمیخوان ازش بخرن ، تو که رای اونارو نزدی ، خودشون نمیخوان بخرن و به تو اعتماد دارن میخوان از تو بخرن ، گفتم نه این کار درست نیست ، من ماله این کار نیستم ، حسم بد میشه وقتی حتی بهش فک میکنم چه برسه بخوام عملیش کنم اونم پنهانی ، فرداش اومدم گفتم که اقا از هر کس میخواین تهیه کنین من نتونستم خودمو قانع کنم و پنهانی به شما از یه جا دیگه مکمل بفروشم
گفتن خود دانی تو نفروشیم ما که از این نمیخریم ، از فلانی میریم میخریم توی فلان شهر و دوباره شیطان وجود من گل کرد و گف دیدی اینا میرن از یکی دیگه میخرن ها
منم که خب جیبم خالی بود به خاطر طلایی که خریده بودم که الهامی بود و خالیه خالی بودم و نجواها راحتتر روم اثر میزاشتن ، دوباره پیام دادم به یه همشهریم که توی تهرانه و اونم قیمتاش عالی و مناسب کف قیمت بهم گفت و کلی میتونستم سود کنم ، ولی بازم بعد از کلی کلنجار گفتم رضا گیریم که اینا از همکارت نمیخرن و میخوان بران از یه جا دیگه بخرن ،خب برن بخرن تو چرا میخوای اونادمی باشی که این وسط اشتباه کنی ، پنهون کاری کنی ؟؟؟
تویی که وقتی حست بد میشه وقتی بهش فک میکنی ,چرا میخوای انجامش بدی ؟؟؟؟
و من الان از خودم خجالت کشیدم و تصمیم خودم رو گرفتم و پرسیدن میگم اقا از هر کسی که میخواین برین بخریم والسلام .
میدونین بخاطر چی سپاس گزارم ؟؟؟
به خاطر اینکه اولا از این امتحان الهی سربلند بیرون اومدم
دوم اینکه در مدار خداوند هستم و کسی که در مدار درست در مدار خداوند باشه نمیتونه کار اشتباه کنه ، مثال همون جاذبس که استاد گفتن
من نتونستم هیج جوره خودمو قانع کنم که این کار اشتباه و انجام بدم ، نجواها فشار اورد ولی صدای خداوند وجودم خیلی بلند تره و عمیقا سپاس گزارم که منو در مداری قرار داده که نمیتونم مسیر اشتباه رو برم
در مداری هستم که نمیتونم به حرف شیطان گوش بدم و خداوند رو انتخاب میکنم و مطمئنم که هزاران برابر اون پولی که قرار بود بهم برسه از راه حلال و درستش میرسه دستم اونم به زودی
الهی صد هزار مرتبه شکرت که تونستم بنویسم تونستم خودم رو بهتر بشناسم و من میپذیرم که ایمانم ضعیفه ، میپذیرم که خیلی راه دارم تا مثل استاد پیشنهاد ان چنانی اون حاج اقارو رد کنم و در اوج فقر توی مسیر درست بمونم ، اما من همینجوری که هستم مورد تایید خداوندم
خداوند از تصمیم درست من خوشحاله و عاشقانه منو در اغوش میگیره
من میپذیرم خودم رو و سرزنش نمیکنم چون این مسیر باید ادامه پیدا کنه باید از این مرحله هم رد میشدم که با سربلندی رد شدم و خب ایمان اینجوری تکاملی ساخته میشه دیگه ، درسته برای زدن قید چند میلیون پول ازمسیرنادرست چند روز با خودم کلنجار رفتم و
همون لحظه نگفتم نه و حریف نجواها نشدم ، وای خب این شروعه مسیره من از این ازمون سربلند بیرون اومدم و ظرف وجودم بزرگتر شد از خودم راضی تر شدم ، به خودم افتخار کردم که انقد شریف و با صداقتم و خب ابراهیمم ایمانشو یک شبه به دست نیاورد و خوده شما استاده جاااان و من خوشحالم که در این مسیر هستم و به این راحتی نمیتونم کار نادرست انجام بدم و این سپاس گزاری قلبیه راجب این موضوع .
خدایا مرسی که منو بخشیدی و از باز شدن قلبم اینو حس کردم همین الان .
در پناه جانه جانان رب العالمین .
سلام رویای نازنین
چه اشکال داره من لذت میبرم از کامنتای طولانی
مرسی عزیزه دلم چقدر نقطه ابی از طرف شما به موقع بود
الهی صدهزار مرتبه شکرت بابت اینکه چنین دوستانی دارم من
بهت افتخار میکنم بابت رفتار درستی که نشون دادی
بهت افتخار کردم بابت عملگرا بودنت
بهت افتخار میکنم بابت اینکه به فراوانی مردهای خوب و مد نظرت باور داری و برای خودت و خواسته ها و علایقت ارزش و احترام قائلی
توی کامنتمم گفتم که چقدر باید شکر گزار این بود که
ما به این راحتی نمیتونیم اشتباه کنیم
ما صدای قلبمون خیلی بلندتر از صدای شیطان شده
اره شیطان زراشو میزنه توی داستان تو دم از کمبود میزنه ،کمبود روابط عاطفی خوب
توی داستان من دم از کمبود و اینکه فرصته خوبیه و اینا میزد و خواهد زد اما من از یک چیزی مطمئنم ،تا زمانی که در این فضا هستم ، تازمانی که مهم ترین اولویت من کارکردن دائمی روی باورهامه
تا زمانی که من دنبال مثال های نقض درباره باورهای محدود کننده میگردم
تازمانی که توجه و تمرکزم روی نکات مثبت زندگیمه
تا زمانی که به این باور دارم که خدا نزدیک تر از رگ گردن به منه و تا وقتی که حس و حالم خوبه هر اتفاقی به ظاهر بد به خیر و صلاح منه و برای رسوندن من به اهدافم
مطمئنم من به این راحتی ها اشتباه نمیکنم
یعنی حسی که دارم اینه و تجربه ای که بهم نشون داد که اینطوری نیست که در فرکانس خداوند باشی و اشتباه کنی
همون حرف استاد که میگه وقتی درمسیر درست هستی اصولا اشتباه نمیکنی و دقیقا همینه ، ما توی مداری نیستیم که به این راحتی با چنتا وسوسه شیطان وا بدیم یعنی من زمانی که شیطان رو انقد نزدیک به خودم میدیدم ،خداوند رو و اینکه ناظره بر من رو بیشتر و بیشتر و نزدیکتر و نزدیکتر از شیطان میدیدم و خجالت میکشیدم از اینکه کاره اشتباهی بکنم حالا در هر شرایطی ، چون ما انقد روی خودمون کار کردیم که اگه حتی یک لیترم رنگ سیاه بریزیم توی 100لیتر مخزن رنگ سفید بازم اونقدی نیست که قدرتش و سیاهیش بچربه و در نهایت ایمان برندس در نهایت شیطان ذلیله و اون به افرادی دسترسی داره که بهش اجازه ورود بدن و باهاش قدم بردارن ، بله درمورد ما اجازه ورود میدیم ولی هرگز یک قدم باهاش برنمیداریم به لطف الله
بهت افتخار میکنم که شجاعت به خرج دادی و داستان واقعیتو نوشتی و چقدر وقتی این عزت نفس بالا میره میتونه درجهان و زندگی افراد تاثیر بی نظیر داشته باشه
اینکه من انقد عزت نفس داشتم که اومدم و بدون اینکه مهم بدونم راجبم چه قضاوتی میشه یا نمیشه داستان رو واقعی نوشتم و این داستان واقعی و دل نوشته چه تاثیر مثبتی روی شما داشته و شما نازنینم اومدی و در تاییدش شجاعانه با عزت نفس داستانتو نوشتی و باعث شدی بازم ایمان ما بیشتر بشه ، باعث شدی بازم من بخوام واقعی تر بنویسم ،کلی بهم انگیزه دادی که از این به بعد حتی با جزییات بیشتری بنویسم و نترسم از قضاوت شدن و ایناست که مارو رشد میده ،
کامنتت و اون ایه قرانی که اوردی کلی حالمو خوب کرد جانه دلم و مطمئنم که میتونی دقیقا مو به مو خواستت رو خلق کنی و بهش برسی عین اب خوردن ، یادت باشه در جهانی که میبینیم و هر اتفاقی که در هر لحظه میبینیم ، اتفاق نیفتاده ،بلکه توسط یک نفر خلق شده
ما خالق زندگی خودمون هستیم
از طولانی شدن کامنتت لطفا از این به بعد هیج جا معذرت خواهی نکن و منم معذرت خواهی نمیکنم .
در پناه الله یکتا نازنینم .