گفتگو با دوستان 62 | تمرکز بر دایره برتری ام

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • پیشرفت = بهبودهای کوچک اما ادامه دار؛
  • حیاتی ترین اصل کسب و کار: دایره برتری ات را بشناس و روی بهبود آن، تمرکز کن؛
  • توانایی شما در حل مسائل دیگران، برای کسب و کار شما مشتری می سازد؛
  • کلید پر رونق کردن کسب و کار؛
  • سرمایه اصلی من؛
  • “تخصص” و “توانایی” شما وقتی مورد توجه مشتریان قرار می گیرد که بتواند مسائل آنها را حل کند؛

منابع بیشتر

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    356MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 62 | تمرکز بر دایره برتری ام
    22MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

102 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «پری سیفی» در این صفحه: 1
  1. -
    پری سیفی گفته:
    مدت عضویت: 2546 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم مریم خانم شایسته و همه دوستان همراه در این سایت. سلام ویژه خدمت آزاده خانم عزیز. وااااقعا از استاد عزیزم سپاسگزارم که چنین کارهای بزرگی انجام میده و چنین مصاحبه ها و گفتگوهای باکیفیتی رو ترتیب میده. البته زندگی استاد پر از کارهای باکیفیت هست و اصلا رمز موفقیت ایشون همین نگاه متفاوت و سوالات مهم از دنیا و از کائناته. واقعا خدارو شکر میکنم که به این مسیر هدایت شدم و هدایت شدم که این فایل زیبا رو گوش بدم بدون این که بدونم چند روز بعدش یک الگویی میشه برای اینکه خودم به نحو عالی ازش استفاده کنم . از روزی که گفتگوی استاد با آزاده عزیز در سایت قرار گرفته چندین و چند بار گوشش دادم و در موارد مختلفی الگوی خوبی بوده برام که نگاهم رو متفاوت کنم. مثلا زمانی که در بین اطرافیانم حرفهایی شنیدم که بنظر خودم حق من نبود یا بهرحال امواج منفی بود اولش خیلی ناراحت شدم (اینم بگم هر چی داره میگذره مسائلی که در گذشته خیلی باعث آزارم میشد الان سریع با قانون انطباقش میدم و در ذهن خودم حلش میکنم) اما بعد از چند دقیقه به خودم گفتم دقت کن که توی چه مسیری هستی آیا این احساسی که تو داری باعث میشه از مدار خارج بشی یا نه؟ یادت باشه احساس بد اتفاقات بدتر رو به دنبال میاره. بعد یه کم حالم بهتر شد. همون روز یکی از همین صحبت های استاد رو با آزاده جان شنیدم و این یک احساس فوق العاده ای در من ایجاد کرد. نمیدونید چه شور عجیبی بهم دست داد. انگار یه صوفی بودم که شور گرفته و میخواد رقص سماع رو اجرا کنه. تا به این حد حالم خوب میشد. کلمات عاجزند از وصف این حال. با لب تاب هم دارم تایپ میکنم نمیتونم از شکلک استفاده کنم که ذره ای از احساسم رو بیان کنم. حالا چرا شور گرفتم. وقتی صدای آزاده جان رو شنیدم اون صدای پر از قدرت الهی اون صدای پر از عشق اون صدای پر از اعتماد به نفس رو شنیدم. به قول آزاده جان گفتم بابا من دیگگگه مدارم خیییلییییی رفته بالا. من دیگه به جایی رسیدم که انسانهای بزرگی مثل آزاده جان دوستای من هستن. اصلا چرا باید ناراحت باشم حیف نیست من انرژیم رو صرف شنیدن چرت و پرت کنم؟ بابا اینا که این حرفا رو میزنن توی زندگیشون خلأ دارن بعد هی زور میزنن با این حرفا اون خلاهارو جبران کنن. اشکالی نداره بذار بگن. اصلا من کاری به اینا ندارم. شنیدن فایل های استاد میارزه به تمام زندگی و روابط این افراد. آخه این عاقلانه ست که من وقت گرانبهام رو، تو بگو حتی یک لحظه بذارم واسه شنیدن این حرفها؟ واقعا دلم میسوزه براشون اصلا ازشون ناراحت و دلخور نیستم. میگم من خیییلی خییییییییلی خوشبختم که توی این مسیرم اینا گناه دارن طفلیا. خب نمیدونن قانون چیه. من که به چنین ثروتی دست پیدا کردم باید قدرشو بدونم باید عالی ازش استفاده کنم. خلاصه خیلی حااااااالم عاااااالی شد. عالی تر از قبل

    حالا یه الگو برداری دیگه از صحبت های آزاده عزیز (البته این جریانی که میخوام بگم مربوط میشه به 12 روز پیش که منتظر یه فرصت بودم بیام اینجا بگمش)

    من 12 روز پیش با اتوبوس از شهرستان اومدم تهران. وقتی رسیدیم تهران جعبه رو که باز کردن دیدم چمدون من نیست. چمدونی که هر چی داشتم رو گذاشته بودم داخلش از مدارک بگیر و لباس و پول و … خیلی خیلی شوکه شده بودم. راننده میگفت حتما یکی از مسافرا برده بایدبه همشون زنگ بزنم ما هم منتظر موندیم و از همون لحظه اول من هی به راننده میگفتم من حس میکنم که چمدونم توی فلان منطقه که مسافر پیاده کردی مونده روی زمین و حس میکنم کسی برش نداشته اونم مقاومت میکرد که امکان نداره. حتما مسافرا بردن . هر چققدر که من اصرار میکردم که برو همون جا ببین قبول نکرد. منم بخاطر عزت نفس پایینی که داشتم همون لحظه این رو در خودم ندیدم که به حرف دلم گوش بدم و یه ماشین بگیرم برم همون جایی که قلبم میگه چمدونت همون جاست. خلاصه بعد از کلی این ور و اون ور کردن رفتیم منزل و تا بعد از ظهر منتظر موندیم و ما از صبح تا عصر سعی کردیم به خدا توکل کنیم و از خدا بخوایم که به ما برش گردونه. همون موقع که ترمینال بودم نرگس (خواهرم که عضو سایت هست و آگاهی های استاد رو با هم گوش میدیم) بهم پیام داد که یادت هست «آزاده» جان چی گفت؟ گفت وقتی ساکم گم شد گفتم خدایا من این پول رو از راه حلال بدست اوردم. و ایمان داشت که پولش برمیگرده. نرگس گفت ببین تو هم باید همین قدر امید داشته باشی مطمئن باش که چمدونت برمیگرده. من و نرگس تا عصر سعی کردیم که موج مثبت بفرستیم هی قوانین رو مرور میکردیم و هر لحظه اعتمادمون بیشتر و بیشتر میشد. عصرش زنگ زدن و گفتن بیاید چمدونتون رو ببرید نمیدونید چه حالی داشتیم از خوشحالی. خدایا شکرت. بعدش معلوم شد که ندای قلبم راست میگفت. چمدونم همون جایی بود که هی به راننده میگفتم و گوش نمیکرد. همون صبح یه راننده میبینه که یه چمدون رو زمینه بنده خدا کلی گشته بود تا به ما برسونه. خدارو شکر. خداروشکر. خداروشکر. بعد دوباره چندین بار همین فایل رو گوش دادم که آزاده جان گفت ساکم توی یه مکان عمومی جا مونده بود. و احتمال پیدا کردنش تقریبا صفر بود اما اعتمادی که به خدا کرده بود بهش رسوند. دقیقا چمدون ما هم یه جایی بود که احتمال پیدا کردنش تقریبا صفر بود جایی که پر بود از آدمهای ناجور که دست به هر کاری میزدن برای بدست اوردن یه چیز خیلی کوچیک. اما خدا خواست که یه فرشته بیاد و این چمدون ما رو از روی زمین برداره و کلی بگرده تا ما رو پیدا کنه و به دست ما برسونه. به قول خودش میگفت دخترم مالتون حلال بوده وگرنه جایی که چمدونتون افتاده بود…. خلاصه چی بگم از قدرت خداوند که هیچ چیز براش غیر ممکن نیست. چی بگم از بزرگی استاد عزیزم سید حسین عباسمنش از آزاده عزیزم که یکی از بههههههترین الگوهای زندگیمه و سپاسگزارم. سپاسگزارم از خداوند بزرگ و مهربان از استاد بزرگم از خانم شایسته عزیزم از شما همراهان همیشگی (شاگردان استاد عزیز) که به دوستی با شما خالصانه افتخار میکنم. عاشقانه دوستتون دارم.

    در پناه خداوند شاد و سلامت و سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای: