فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 28

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سمیه مصطفائی گفته:
    مدت عضویت: 3551 روز

    سلام به همه عزیزان عباسمنشی

    خانم شایسته مهربونم ممنون از وقت و انرژی که میذاری

    همین چند روز پیش که رفته بودم کلاس نقاشی یکی از بچه ها که تازه آموزش روشروع کرده اصرار داشت یه نقاشی رو بِکشه و میگفت هرچه زودتر همین رو باید تموم کنم اتفاقا مدلی که انتخاب کرده بود رو من خودم تمومش کردم چند ماه پیش!

    منم بهش گفتم حالا چه اصراری داری که همین مدل رو به این زودی هم تموم کنی ؟ گفت آخه عکس این مدل رو گذاشتم توی پیج ام و بقیه فکر کردن که کار خودمه و اتفاقا یه نفر هم ک خیلی باهاش رودربایستی دارم گفته که این تابلو رو برا من بذار کنار و با فلان قیمت( نسبتا قیمت خیلی خوبی بود) ازت میخَرَم !!!

    راستش از اون روز تا حالا همش تو فکرشم البته از یه طرف با خودم میگم ببین چقدر فراوانیِ چقدر خوبه واسه کسی که هنوز در حال آموزش مشتری هست ولی از طرف دیگه یه نجوای ذهنی هم دارم که میگه کاش منم میتونستم با افرادی ارتباط برقرار کنم که برام مشتری پیدا کنن!!

    حالا که این فایل رو گوش دادم گفتم بیا سمیه باز شرک بازم شرک اومد توی وجودت !

    خدای وهابم مرسی که بهم یادآوری میکنی شرک خفی وجودم رو ، میدونم که خودت برای من همه چیز میشی حتی مشتری ! نیازی ندارم ک چشمم به دست بقیه باشه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      ابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 2724 روز

      سلام

      پسر من کلاس چهارم دبستانه و یه عباسمنشی قهار است

      تو مدرسه باهم هستیم من معلم ششم واو دانش اموزه چهارمه یه بار از یکی از شاگردام که نقاش خوبیه خواستم به پسرم نقاشی یاد بده تاحالا کلی نقاشی به همکلاسیاش فروخته ٫٫٫ همون که بهش یادداده نتونسته حتی یدونه بفروشه همش تعجبه پسر من چطور حتی به همسرویسی شاگرد من نقاشی فروخته ??? میگه از من نمیخرن از او میخرننقاشیاش رو میده پسر من بفروشه نصف نصف ٫٫٫ این اولین درآمد پسرم است که البته شاگردی از مکتب عباسمنش است

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    محمدرضا رادفر گفته:
    مدت عضویت: 2794 روز

    سلام و درود بر استاد عزیز و گرانقدر و فرشته سایت، خانم شایسته گرامی

    واقعا متحیرم از اینکه اخه چقدر خدا نازنینه و چه بندگان خوب و بینظیری مثل شما و استاد داره و من واقعا نمیدونم چطور باید خدا رو شکر کنم که من رو با شما انسان های واقعی و والا مقام اشنا کرد و وارد مدار شما عزیزان شدم. به خدا هر روز که این پیام ها رو از شما میبینم یا وقتی که استاد عزیزمون یه فایل میزارن توی سایت اول از همه ذوق مرگ میشم و میگم اخ جون، ایول خدا، عاشقتم خدا، عاشق همه خانواده صمیمی عباس منشم، و بعد کلی خدا رو شکر میکنم که دوباره قراره کلی اگاهی دریافت کنم یا اینکه کلی نکته ریز و درشت رو بفهمم و از درون مغزم اون باورهای مخرب رو بکشم بیرون تا بتونم به مدارهای بالاترم دسترسی پیدا کنم.

    اولین روزی که اومدید و فرمودید که میخوایین یه سفری شروع کنین و مروری انجام بدید به فایل های استاد عزیزمون، با خودم گفتم وای خدای من، اخه شما چقدر خوبید، چقدر کارتون درسته و بینظیرین، چی از این بهتر واقعا.

    ولی متاسفانه نشد که روی قسمت های قبلی نظر بزارم و از خدا و شما بینهایت سپاسگزاری کنم که این کار عالی رو شروع کردید. الان هم که دارم روی این فایل نظر میزارم، برای این هست که صد چندان ازتون تشکر کنم بخاطر اینکه حس تعهد سفت و سخت دادن رو دوباره در من زنده کردین. خیلی وقت بود که از این تعهد های سفت و سخت به خودم نداده بودم.

    چقدر هم عنوانی که فرمودید دلپذیر هست. و خواستم بگم بهترین نکته ای که امروز دوباره بهم یاداوری شد، همین تعهد واقعی و غیر قابل مذاکره است. و تمام تلاشم رو میکنم تا بتونم این قدم رو پیوسته بردارم و نزارم هیچ چیز متوقفش کنه و بتونم مثل شما عزیزان روز به روز توحیدی تر بشم و فقط روی خدا حساب کنم. و به قول استاد عزیز همه رو فقط دستانی از دستان خدا بدونم و اگاه باشم که خدا بینهایت دست داره و لازم نیست که من یک نفر رو برای خودم بزرگ کنم یا به کسی وابسته بشم.

    خدا رو صدها و هزاران بار شکر میکنم بخاطر این اگاهی های بینهایت ارزشمندی که از شما عزیزان دریافت کردم.

    هر جا که هستید براتون بهترین ها رو ارزو میکنم و امیدوارم هر روز شادتر و ثروتمند تر از قبل باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    بهنام چالاکی گفته:
    مدت عضویت: 2645 روز

    فقط روی خدا حساب باز کردن، یعنی اینو باور کنیم و به خودمون یادآور باشیم همیشه که اون چه کسیه که همیشه از حال ما با خبره. اون چه کسیه که همیشه میدونه وقتی که ناراحتیم، چرا ناراحتیم. وقتی که عصبانی هستیم، چرا عصبانی هستیم، وقتی که غمگینیم چرا هستیم. همونطور که در سوره غافر 44 فرمایش شده که : «و من کارم را به خدا میسپارم که او کاملا بر احوال بندگان بیناست».

    بچه ها واقعا این فقط به این معنا نیست که خداوند به تمام کارهای اشتباهی که میکنیم آگاه و بیناست. این فقط به این معنا نیست که خداوند قاضیه و ما باید همیشه در حال ترسیدن باشیم. نه واقعا این به این معناست که اون همیشه کنار ماست و همیشه بهتر از هر کسی مارو درک میکنه و نیازی نیست که ما خودمونو به کسی بچسبونیم و روشون حساب کنیم که مارو درک کنن. یا اینکه نگران مورد قضاوت قرار گرفتن دیگران باشیم بخطار حال بد یا عصبانیت یا هر احساسی که به خاطر انسانیتمون داریم.

    روی خداوند حساب باز کردن به این معنیه که همیشه به خودمون یادآور بشیم که اون برای من کافیه و همیشه از حال من با خبره و نیازی نیست که خودمونو به خاطر احساساتمون سرزنش کنیم چون همیشه توسط اون درک و بخشیده میشیم.

    روی خداوند حساب باز کردن توی تمام جنبه های زندگی باید باشه. باید اینو بدونیم و بهش ایمان بیاریم که خداوند پشت سر ما نیست، باید بدونیم که اون جلو تر از ما حرکت نمیکنه لبکه خداوند همیشه در کنار ماست و همیشه با اون در حال قدم زدن و حرکت هستیم. خداوندی که کل جهان و خلق کرده داره ادارش میکنه. این خداوند که همیشه چیز در دستان اونه و هیچ قدرتی بالاتر از اون نیست، از ما میسخواد که کنارش و با خودش قدم بزنیم و از زندگی در آرامش لذت ببریم.

    روی خداوند حساب کردن یعنی اینو احساس کنیم و باور کنیم که لازم نیست کاریو انجام بدیم که از نظر جامعه درسته و فقط اون راه مارو به خواستمون میرسونه، بلکه کافیه که باور کنیم کاریو که عاشقشیم انجام بدیم و باقیشو بسپاریم به خداوند تا مارو به خواسته خامون برسونه. چون توی این راه هم لذت میبریم، م آرامش داریم و هم به خواستمون میرسیم چون در کنار فرمانروای جهان داریم زندگی میکنیم و اون همیشه با ماست.

    روی خداوند حساب باز کردن، خیلی معانی عمیق تر و قوی تر و محکم تری داره که با بهتر شناختن و یادآوری کردن میتونیم هر روز بهش برسیم.

    امیدوارم که بهتر شناختن الله، قوانین و زندگیو از خودش بخواهیم و درخواست کنیم که بهمون بهتر آموزش بده و بهتر توی مسیر زندگیمون کمکمون کنه. ازش درخواست کنیم که همه چیزو بهمون عطا کنه چون تنها منبع زیبایی ها و قشنگی ها خود اللهِ. همه چیز و از خودش درخواست کنیم و یادآور باشیم که عطا میکنه چون عاشق اینه که بنده های در آرامش و آسایش و رفاه زندگی کنن و هر روز به خواسته های بهتر و بیشتری برسن.

    در پناه تنها و بهترین همراه زمین و آسمون، شاد و سالم و ثروتمند باشید.

    تقدیم با عشق، همراه شما در این خونواده ی پر از عشق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    فریبرز بایزیدی گفته:
    مدت عضویت: 2472 روز

    الله لا اله الا هو الحی القیوم… استاد عباس منش منم مثل شما یاد گرفتم روی هیچ انسانی حساب باز نکنم چون زندگی به من یاد داده روی هیچکس حساب باز نکنم…البته در گذشته هم گاهی در مشکلاتم فکر میکردم خداوند هم کمکم نمیکنه چون صداش میزدم و جوابی نمیشنیدم و به خودم میگفتم خب من کی هستم که خدا بخواد به من نگاه کنه..اما از وقتی فایلهای شما رو گوش دادم فهمیدم که تقصیر از خودمه اگر در اون شرایط خدا هم به من توجه نکرده به این دلیل بوده چون قانون رو نمیشناختم و زود ناامید میشدم ولی الان اصلا نا امید نیستم وفقط فقط از خداکمک میطلبم و فقط وفقط احساسم رو خوب نگه میدارم وسعی میکنم در هر شرایطی ذهن وروحم رو در حس خوب وآرامش نگه دارم .واقعااا در این شرایط فعلی ایران بسیار سخته اما فکر میکنم تا حدود زیادی دارم موفق عمل میکنم و اینکار در ایران مثل اینه که شما توی آتش پا بزاری و بگی به به چقدر جای خنکیه?ولی خب از شما یاد گرفتم و دارم میگم :به به عجب جای خنکیه..و ایمان یعنی همین… ومنتظر نتایج خوب در زندگیم هستم چون آلان دو ماهه با شکرگزاری برای داشته هام و نعمت های فعلی ام واقعا به حس ارامش رسیده ام وچقدر زیباست این حس ارامش ..ممنونم از شما برای این فایلهایی که میزارید و باعث میشوید همیشه با شنیدن تکرار انها در حس خوب بمونیم..سپاسگزار شما وشکرگزار الله متعالم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    جعفر کوسه لو گفته:
    مدت عضویت: 2474 روز

    سلامو درود خدمت استاد عزیز و البته خانوم شایسته بزرگوار‌.ارزو میکنم همیشه سعادتمند باشید.

    خانوم‌شایسته عزیز میخوام در مورد کامنتی که درمورد فایل فقط روی خدا حساب کن یه تجربه ای رو از خودم بنویسم که میدونم که از شنیدنش ذوق میکنین والبته این تجربه رو هدیه میکنم به تمام برادران و خواهران عزیزی که در این خانواده هستیم تا واقعا در اولین درجه معنای واقعی توکل کردن وایمان داشتن رو در خودمون تقویت بکنیم و صددرصد یقین داشته باشیم که اگر دلایلی برای موفقیت وجود داشته باشه اولین موردش در همین توکل کردن وایمان داشتن به خدای جهانیان است که همیشه ودر هر لحظه جوابگوست.خدایا بینهایت سپاسگزارت هستم که منت سرمن گذاشته ای و مرا از بندگان مومنت قرار داده ای.

    وقتی با سایت عباس منش آشنا شدم ومطالبش رو گوش دادم وتاقدری که روی خودم کار میکردم وجواب میگرفتم آنقدر خوشحال و راضی بودم که بیشتر اوقات اشک میریختم وهرلحظه سپاسگزار خدای عزیزم بودم که مرا در مسیر واقعی هدایت قرار داد ولی من یک نقطه ضعفی داشتم که اونم این بود که در مورد هدفم که بالاخره تو زندگیم میخوام چیکار کنم و دنبال چه کاری رو بگیرم دچارتردید بودم و با تعویض کردن انواع شغلها دائما این موضوع در فکرم می‌چرخید که به هر حال آخه کدوم کار رو باید ادامه بدم وهر لحظه از خدا کمک‌میخواستم و می گفتم خدا جونم همانطور که دوستم داشتی و منو در این مسیر خوشبختی قرار دادی اینجا هم کمکم کن تا هدفم رو پیدا کنم وسردرگم نباشم…تا اینکه روزی رسید که من دیگه واقعا هیچ پولی نداشتم که خرج خونه بکنم نون بخرم مایحتاج زندگیم رو فراهم بکنم و… واقعا دیگه هیچی نداشتم تا اینکه تصمیم گرفتم برم به ترکیه برای کارگری کردن اونم فقط با پولی که خیلی به زور کرایه رفت به ترکیه رو جور میکرد و من به خودم گفتم حالا عیبی نداره منکه میمونم اونجا و کار میکنم دیگه به پول که احتیاجی ندارم و هم اینکه میخواستم ایمان رو هم به خدا ثابت کنم که تا چه اندازه به خدا میتونم ایمان داشته باشم وبه هر حال بعد از رسیدن به ترکیه شهر وان وبعد از کلی گشتن دنبال کار،کاری پیدا نکردم که هیچ حالا دیگه پولی هم نه برای برگشت داشتم و نه حداقل برای غذا خوردن یا موندن در یک هتل یا مسافرخانه ای که حداقل واسه خواب جایی داشته باشم که شب رو به صبح برسونم و بیرون توی سرما نمونم…و صدای اذان مغرب به گوشم رسید و خیلی ناامیدو پریشان راه افتادم سمت مسجدوبعد از نماز و موقع حرف زدن با خدای عزیزم از شدت دلتنگی،نگرانی دیگه خود به خود گریه ام گرفت…

    وبعد خدا رحمتش رو نازل کرد دلم باز شد وبه خودم گفتم که ناامید نمیشم چرا که این از خصلت های شیطانی است و پاشدم و دوباره رفتم دنبال پیدا کردن کار…. و درهای رحمت الهی به رویم گشوده شد…یک نفر از همشهریهامو دیدم و انگار که دنیارو بهم داده بودند که میتونستم حداقل یکیرو پیدا کنم که میتونستم باهاش حرف بزنم وزبونه همدیگرو متوجه بشیم ودوباره توسط منشی هتل یکی دیگه از همشهریارو دیدم و اونها به قدری هوامو داشتن که دیگه همون ترکیه ای که برام تبدیل به یک جهنم شده بود حالا دیگه کم کم داشت زیباییهاشو نشونم میداد،حالا شهر قشنگتر و جذابتر شده بود،همشهریهام بهم غذا دادن،منو توشهر به گردش بردن،حتی تو هتل برام جا باز کردند ومن دیگه تو خیابونا نموندم و یه جای خواب عالی داشتم همینجا اول از خدای عزیزم وبعد از اون همشهریهام از ته دلم تشکر میکنم ومن با مشورت کردن در مورد کار کردن در اونجا با همشهریهام، اونها موندن من در اونجا رو صلاح ندونستند وبه خاطر دلایل منطقیه دیگه ای ، من فردای اون روز برگشتم به خونه ولی هنوز مشکل پول و تهیه خوردوخوراک برای خانواده ام و خودم حل نشده بود وبعد از دوسه روز موندن در خونه دوباره راه افتادم به سمت یه شهر دیگه البته تو ایران که چندتا فامیل ما اونجا داشتیم و دوباره روز از نو و روزی از نو دوباره دنبال کار گشتم از اونجا که من‌گواهینامه پایه یک دارم دنبال کار رانندگی می‌گشتم و من در عرض چهار پنج روزی که اونجا بودم و شبها هم تو خونه فامیلهامون میموندم تو این ۴،۵روز دو سه بار از طریق کاریابی ها به شرکتهای مختلف برای کار کردن فرستاده شدم ولی هیچکدومشون جور نمی شد وهر بار با بهانه ای رو به رو میشدم که کار کردنم در اون شرکت رو بهم میزد و من دوباره برمیگشتم.در این ۴،۵ روز هر روز ظهرها میومدم به مسجدبرای به جا اوردن نمازم و هر موقع که کارم جور نمی شد به خدایم می گفتم که خدای عزیزم میدانم که همه کارهایت از روی علم و دانش و صددرصد به مصلحت من است پس من راضیم به رضای تو و همانگونه با من رفتار کن که خودت صلاح میدانی….تا اینکه آخرین روز هم که دست خالی از شرکت برگشتم و اونجا هم کار برام جور نشد دوباره اومدم به مسجد و این بار با یک طرز فکر دیگه رفتم به مسجد و پیش خودم فکر کردم که خدایا چرا همچین بلاهایی سرم میاد چرا هر جا می رم دست خالی برمیگردم و بعد از کلی فکر کردن وانالیزکردن کارهایی که برام اتفاق افتاده بودن یک لحظه جرقه ای در ذهنم زده شد و دوباره خدای رحمان رحمتش رو شامل حالم کرد وبه خودم که اومدم دیدم دلیل اینکه تو این شهر و ترکیه کار برام جور نمی شد این بود که خداوند میخواست بهم بفهمونه که جعفر،تویی که از اول آرزو داری که برای خودت کار کنی ،مطیع حرف اینو اون نباشی و اصلا نمی تونی هم به یکی دیگه کار کنی چون تحمل حرف شنیدن از کارفرمارو نداری و مهمتر اینکه خودت یک ذهن خلاق داری پس چرا میخوای به یکی دیگه کار کنی …ومن در یافتم که اینهمه بلائی که تو این شهر و حتی در ترکیه به سرم اومده بود همش در یک برنامه خیلی منظم که خدای رحمان میخواست به من هشدار بدهد وبفهماندکه خودم آقای خودم باشم و به خودم کار بکنم و مهمتر از همه فهمیدم که خداوند میخواست هدفم رو برام آشکار کنه ومن واضحتر بدونم که واقعا در زندگیم میخوام چه کاری رو ادامه بدهم و همه اینها فقط و فقط با توکل کردن وایمان داشتن به خدای عزیزم برام قابل درک و فهم شد.خدایا بینهایت سپاسگزارم به خلط این همه لطفی که در حقم کردی و اگر به ظاهر ناملایمتی برام پیش اومده بود همش به خاطر خوبی و لطف به من برام پیش آورده بودی. خدایا شکرت خدایا شکرت.

    بیایید همه باهم قول بدیم که همیشه چشمو گوش مان رو باز کنیم و هشدارهای کائنات و خدای عزیزمان رو بهش توجه کنیم و حدی بگیریم چرا که ایمان دارم که روند رو به پیشرفت جهان هستی همواره روبه رشد به سوی خیر و نیکی ست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    ندا رامی گفته:
    مدت عضویت: 3379 روز

    به خداوند زیبای ها

    دوستان سلام استاد عزیز سلام

    هر بار که این فایل رو گوش میدم شاید باورتون نشه اما تمام بدنم به لرزه در میاد و اینقدر شیرینه حرفهای شما استاد و اینقذر این صحبتهای توحیدی تون رو دوست دارم که اشکم سرازیر میشه و چنان شوقی در دلم شعله ور میشه که هیچ اتفاقی منو از گوش دادن به صحبتهای شما وانمیداره و در عجبم از این نیروی عجیبی که در من زنده شده.

    توی زندگیم هر موقع روی غیر خدا حساب باز کردم به بدترین شکل ممکن زمین خوردم.هر موقع از پدرو مادرم توقع کمک داشتم و فکر میکردم اونا میتونن منو خوشبخت یا بدبخت کنن بد دیدم واز زندگی سیلی های محکمی خوردم و یاد گرفتم هر زمان چیزی خواستم فقط از رب بخوام نه از بنده هایی که خودشون احتیاج به کمک و هدایت دارند.

    و وقتی شروع کردم به ساختن باورهای توحیدی دیدم هرکجا از زندگی روی خدا حساب کرد چقدر قشنگ یه سیر تکاملی طی شد و من به خواسته م رسیدم. تصمیم گرفتم روزهای بیشتری به این تمرین رو انجام بدم و باورم نمیشد پروردگار من اینقدر زود جواب بده و اجابت کنه. به راستی همه قدرتها و ثروتها از آن اونه.

    تکیه به نیرویی که گرمی آن از آغوش مادر بیشتر است و مهربانی مادر مقابل مهربانی او لنگ میاندازد.حس قشنگ و غریبیه که ههمون تجربه کردیم. حتی در امور روزانه به من میگوید چه کارهایی را انجام دهم. چه حکیمانه ست الهامات خدای بزرگ و مهربانم.

    و چقدر زیباتر است موقعی که هر اتفاق خوب و حتی یک لبخند را از طرف خداوند بدانم و اعتماد کنم به این نیروی بزرگ و قدرتمند.

    در پناه پروردگار عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    مهری حیدرزاده گفته:
    مدت عضویت: 2694 روز

    سلام به استاد گرانفدرم

    سلام به سرکار خانم شایسته و دوستان پر تلاشم

    ((ماجراجویی آغاز می شود! روز هفدهم سفر ))

    من نکته برداری از فایل های گرانبهای تهیه شده توسط استادم را از امروز شروع کردم .

    به لطف الهی همراهتان خواهم بود .

    نشانه ی امروز من همین شروع کردن با ” فقط روی خدا حساب باز کن” است.

    همان طور که یادگیری زبان مادری ام با الفبا شروع شد و سال ها طول کشید تا گردش زبانم در دهانم به فرمت زبان فارسی در آید ، پس برای این که یاد بگیرم فقط روی خدایم حساب باز کنم باید تکاملم طی شود . چرا؟ چون سال ها خیال می کردم نگاهم برای هر کاری به خدایم است ، در حالی که نگاهم به همه کس بود الا خدای بی شریک!!!!!

    حالا دارم می آموزم فقط گوش به الهامات و چشم به نشانه ها بدوزم تا به تدریج در مدار و فرکانسی فرار بگیرم که فقط روی خدا حساب باز کنم :

    – بدون نگرانی برای هر خریدی به حالم توجه می کنم ! حال خوبم نشانگر بهترین معاملات است.

    – می خواهم روز مهمانی را تعیین کنم ، به نشانه ها توجه می کنم بهترین روز و ساعت مشخص می شود .

    – می خواهم سفر بروم با تامل به ناخودآگاهم رجوع می کنم پاسخم را می گیرم .

    – وقتی هر روز (امروز روز هفدهم است)یکدرس را همراه شما مرور می کنم ، مطمئن می شوم که آموخته هایم به کار گرفته شده است . این سفر برایم یک ماجراجویی عالی است . یک حرکت نو ، یک فعالیت متفاوت ، یک نگاه دگرگون به پدیده های اطرافم مثل نگاه امسالم به کریسمس ( به خصوص در فایل چرا بعضی ها خوش شانس هستند؟).

    در نهایت از شما دوست گرامی ام که مسئولیت این سفر هر روزه را با مطالب تاثیر گذار به عهده گرفته اید سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    محمد آصف باقری گفته:
    مدت عضویت: 2409 روز

    سلام استاد عزیز،

    خیلی خیلی ممنونم استاد، این برجسته ترین نکته ای است که من از شما آموختم، خدا کند که به یاری خدا همیشه در زندگی ام به کار ببندم، این حقیقتی است که همیشه در وجود من بوده و هست، وفقط خدا می تواند این شرک را از وجودم پاک کند. من اعتراف می کنم که به اندازه یک بچه از خدا نمی ترسیدم. و این همان ترمزی است که باعث شده من به آنچه که خواسته من بوده نرسم. در حالی که خدا جانم را در 99.999999 درصد از خطر کامل مرگ حفظ کرده و بعد از رفع خطر فقط گفتم که من شانص آوردم و هیچ قدر خدا را به زبان نیاوردم. این در حالی است که حالا من در مهاجرت به سرمی برم، از این لحظه به بعد سعی می کنم که خودم را غریب احساس نکنم چون خدا با من است. استاد خوبم خیلی ازت متشکرم که این احساس را در فکر مرده من زنده کردید و این ذهن مرا با قلب پیوست دادید البته نه شما این کار را کردید بلکه خدا خواست که شما وسیله باشید برای هدایت من، من با تمام وجودم از خدایم متشکرم. از شما هم متشکرم که خدا شما را وسیله هدایت من قرار داد. من با این که خدا این قدرت بی نهایت را داشتم از همه می ترسیدم، در سمینار های دانشگاه صدایم، دست هایم می لرزد. و در خلوت که گناه می کردم اصلا خدا را نمی دیدم، حس نمی کردم. این فایل را من یکی از شاه کلید اعتماد به نفس می دانم با خداوند خدا که کلید تمام موفقیت همین است. از خدا می خواهم که من و شما و همه را در پناهش حفظ کند که او تنها بر اعمال ما آگاه است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    زهرا رضی گفته:
    مدت عضویت: 2750 روز

    ب نام خدای مهربون

    سلام

    خانم شایسته عزیز کل این فایل نکته بود

    اگر بخوام نکته بگم باید کل صحبت های استاد رو بنویسم

    اولین نکته ک ب نظرم مهمه آرامشه .آرامشی ک خیالتو بابت همه چیز همه کس راحت میکنه .

    چ حسی از این بالاتر ک بدونی یکی هست ک کلا پارتیه .کلاثروته.کلا نعمته .کلا برات بقول خودمون کله گندستهمه چی تمومه اصلا

    دلت قرصه اصلا آرامشی همین لحظه داری می ارزه ب همه چی

    نمیدونم چطوری حالمو توضیح بدم.

    همه چی عالیه نابه .دنیا خوبه آدما خوبه هوا خوبه .واقعا دنیا مزرعه آخرته.

    دوستتون دارم.تک تک تونو

    درپناه رب خدای دوست داشتی باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    اخگر شمس گفته:
    مدت عضویت: 3104 روز

    سلام و احترامات خود را خدمت استاد سید حسین عباس منش عزیز و خانم شایسته گل که با این اپتکاری عالی اش هر روز مارا با تکرار فایل ها انرژی بیشتر میبخشد از صمیم قلب تقدیم میدارم .

    عنوان که نوشتین در مورد این فایل بسیار تاثیر خوب و‌مثبت کرد بلایم سپاس گذارتان استم خانم شایسته من تقریبا‌” دوسال می‌شود که عضو استم مگر پیام بسیار کم گذاشته ام در این مدت زمان و‌بیشتر به فایل ها گوش میدادم و حال در شروع این سال جدید تصمیم گرفتم شکر که بیشتر متوجه الهام هایم باشم و عملی کنم انشاالله و‌این سال را برای خودم سال عمل گذاشته ام با توجو به آموزه های استاد و‌تعهد نامی هم برای خودم نوشتم وقتی نوشته شما را خواندم مرا به یاد تعهدم انداخت گفتم بعد از این یکی از کار هایم پیام گذاشتن در سایت خواهد بود انشاالله و این را از قدم های عملی در این سال میدانم ‌وبه همین شکل در هر لحظه به توکل الله حال کم کم یاد گرفته ام تا به صدای خدای درونم گوش بدهم و‌ بفهممش این لذت بخش ترین است که با الفاظ بیان نمیشود و اینکه به گفته استاد من هم نا اگاهانه بسیار داخل شرک شده بودم غرق شرک بودم با رواج های عنعنوی که داریم ما ‌‌شما و‌بعد از معرفی با استاد شکر فرق شرک و توحید را دانستم و هر روز بیشتر متوجه می‌شوند و همین که غرق شرک بودم برایم فایده کرد چون فرقش را مثل روز احساس می‌کنم و‌میبینم و این عالی است و هدایت خداوند است که نصیبم شده شکر و‌استاد که دستان توحیدی الله است برای خانواده عزیز گروی تحقیقاتی عباس منش باور کنید که این تحفه خداوندی است و این خود ریشه اساسی ثروت است هم در این جهان و هم در جهان دیگر خدا را صد هزار مرتبه سپاس از این عشق از این ثروت از این داده ها شکر و از راه که سراط المستقیم است شکر اینکه قدرت خلق را داده این همه چیز است زیاد پر گوی نمیکنم خوش استم و از خودم هم سپاس گذارم که با خود هم آهنگ شدم و به تصمیمم عمل کردم و‌این برایم شروع موفقیت عملی است شکر برای تک تک دوستان آرزوی موفقیت میکنم شاد باشید ثروت مند باشین و‌سعادت مند در دنیا و اخرت خانم شایسته باز هم سپاس از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: