فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 39

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3817 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    4 اسفند 1397

    ردپای روز هفدهم سَفرِ پُر خیر و برکتم

    نمیدونم از همین امروز صبح تا الان چندد بارررر گوشش دادم چقدررر باورهام قوی تر شده

    اما احساسی که بعد از شاید 200 بار، 300 بار از اولین گوش دادن این فایل (11 تیر 1396 ) هنوززز که هنوزززه سیر نشدم!

    تازه هر چقدر بیشتر زمان میره احساس میکنم بیشتر میفهم، بیشتر خدای خودم را درک میکنم، بیشتر احساسش میکنم، احساس میکنم مدارم بالاتر و بالاتر رفته بیشتر میفهمش

    بیشتر میفهم این انرژی چیه

    در یک کلمه، که به راستی “عاشق ” این کلمه شدم، عاشق عاشق رنگ رخسارم را ببینن، چه شادم

    در یک کلام

    ” خدا گونه تر ” شدم

    “ابراهیم تر شدمم ” توحیدم همانا

    مثل “ایوب ” صبرم بیشتر شده

    مثل “عیسی ” پسر مریم، “نورانی تر” شدم. این نور را شاید مثل یک منبع نور نمیبینم، اما درونم . احساسش میکنم . وای

    هر چقدر و هر روزی که میگذره بیشتر به قانون ایمان میارم

    با هر فرکانسی که میفرستم و اون نتیجه ای که میخوام را وارد زندگیم میکنم، وقتی مبینم این منم که اون حتی ” کلمه ها ” را از غیر از خودم توی دنیای بیرون میفهم، میبنم که به وضوح این من بودم که چند دقیقه قبل، چند ساعت قبل من بودم که بهش ” توجه ” کردم و این خود من بودم که اون را دعوت به دنیای زیبای خودم کردم.

    دیروز دو تا سفارش دستبند را با عشق درت کردم و قبل قبلش توی دفترم نوشتم، خدا جون ممنونم که پول به حسابم واریز کردی مقدارشم نوشتم

    نوشتم که، ممنونم که چندتا سفارش دیگه برام برستادی.

    ممنونم که خودت ایده بهم میدی، خودت مشتری میشی، خودت میفروشیشون، خودت کسب و کارم هر چند کوچک را ارتقا میدی

    خودت بدهی هامو پرداخت میکنی

    حودت

    خودت

    شب شد دوستم اومد موقع تحویل سفارش، ” دعوتش کردم خونمون اتاق رویایی ام آرامش بخش آرامش بخش

    اتاقی گرم با نوری زرد کم سو و مستقیم روی کیبورد خوشگل کامپیوترم و یک قسمتی دیگه از اتاقم، روشن میکنه همونجایی که میشینم و کارهای دستیم را با زیبایی هر چه تمام خلق میکنم.

    یک قهوه خوشمزه یک موسیقی خوب

    موقع تحویل، 30 هزار خدا خودش به حسابم همون لحظه واریز کرد همان جا دوتا سفارش دیگه بهم داد.

    امروز صبح 4 اسفند، از خدا خواستم که 50 هزار به حسابم واریز کنه، 48 هزار نقدا بهم داد و 27 هزار دیگه بهم بخشید.

    و …

    از خدا خواستم چشمانم را اشک بار کند، اشکین اندود شد

    از خدا خواستم ….. شد. بفرما عزیزم

    از خدا خواستم ……. شد. بفرما مهربونم

    اما

    از انسان – غیر خدا خواستم

    error * error

    بابا طرف پولداره: میشه ….. Errorrr

    بابا تو بهم قول دادی، روی تو حساب باز کردم!!!

    نمیشه نمیشه نمیشه

    ERRorr Eroorrr Eroor

    * اگر غیر از خداوند دستت را دراز کنی : یک جایی یک روزی با سرعت هر چه تمام تر داری خودت را از ثروت واقعی دور میکنی.

    ثروت تویی خدا جون

    *تنها کسی که می تواند دست شما را بگیرد تنها و تنها و تنها”” خداست

    * اگر دستان خداوند را باور کنی اگر باور کنی که برگ درختی بی اذن خداوند نمی افتد،

    * یک مومن واقعی از هیچ کس انتظاری ندارد.

    * آدم ها را پیش خودت کوچیک کن این به معنی بی احترامی نیست، تنها اوست که ارزش والایی دارد.

    یادم باشه همیشه:

    خدا از جایی که فکرشم نمیکنم بهم میده

    یادم باشه:

    ” روی هیچ کسی حساببب باززز نکنم، هیچ کس ”

    خدایا شکرت

    برم که بارها دوباره با جان و دل گوشش بدم.

    ممنونم

    و خدارو شاکرم.

    ممنونم استاد جان

    این فایل این صدا غوغااااا شد، تو نبودی. خدا بود.

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  2. -
    هادی سهامی گفته:
    مدت عضویت: 3840 روز

    به نام خدای قوانین تغییرناپذیر

    سلام به خدای مهربانم

    سلام به استاد عباس منش و خانم شایسته

    سلام به دوستان همفرکانسیم

    خدایا شکرت که برگی دیگه از سفرنامه رو گوش دادم و آگاهی هایی به من منتقل شد که میتونه کل زندگیمو تغییر بده . خدایا شکرت

    برگ هفدهم از سفرنامه

    4 اسفند 1397

    وقتی داشتم به این فایل از استاد عباس منش گوش میدادم تمام حرف ها و رفتارهای اطرافیانم و هرکسی که من باهاشون در ارتباط بودم توجه میکردم

    که چه قدررررر باورهای شرک آلود دارن . خیلی از اون آدمایی که میشناسم حتی توی خونواده خودمم هستن خیلی انسان های مذهبیم هستنا ولی یه سری باورهای شرک آلود دارن

    بعد جالب اینجاست آگاهی به این باورها خیلی نکته ظریفیه که شاید بگم 99 درصد انسان ها توجه بهش ندارن . مخصوصا این باور که خیلی قدرت به افراد میدن و خیلی روشون حساب میکنن

    خداروشکر میکنم که من الان چند ماهیه که دیگه رو هیشکی جز خدا حساب نمیکنم و خیلی اتفاقات خوب برام افتاده . از آرامش و سلامتی و ثروت و ارتباطاتم . خیلی با کیفیت تر شده و من این سبک زندگی رو خیلی دوست دارم و همینو ادامه میدم و بیشتر روی باورهای توحیدیم کار میکنم

    نمیخام خودم رو مبرّا کنم از این موضوع که بگم من باورهای شرک آلود نداشتم یا حتی ندارمم. چون خودمم در گذشته نه چندان دور کلی باورهای شرک آلود داشتم ولی خداروشکر میکنم که با آموزش های استاد و تغییر باورهام و رفتنم به مدارهای جدید و بالاتر ، خیلی از اون باورهای گذشته م در مورد بزرگ کردن افراد مثلا قدرتمند در جامعه رو دیگه الان ندارم

    اینقدررررر الان راحتم با خودم

    اینقدرررررر راحتم با خدای خودم

    انگاری با خدا آشتی کردم و الان خدارو خیلی زیباتر توی وجودم احساس میکنم

    و من باز بیشتر و بیشتر روی خودم و باورهام کار میکنم هرروز که این باورها با کیفیت تر و قوی تر شن و حضور خدارو بیشتر و بیشتر توی زندگیم احساس کنم

    و جالب اینجاست از وقتی روی هیشکی حساب نکردم و روی باورهای توحیدیم کار میکنم، خیلی احترام بیشتری توی اطرافیان و هرکسی که باهام برخورد کرده ، داشتم .

    وقتی روی باورهای توحیدی کار میکنی و خدارو بیشتر به زندگیت میاری، رابطه هات هم قشنگ تر میشه?

    خدایا شکرت که دارم روی باورهای توحیدیم کار میکنم و تورو بیشتر توی زندگیم وارد کردم. عاشقتم خدا جونم

    از استاد عزیزم سپاسگزارم که این آگاهی های ناب رو در اختیارمون قرار میدن که پیشرفت کنیم و احساس خوب رو تجربه کنیم

    و از همه دوستان همفرکانسیم و خانم شایسته عزیز هم نهایت سپاسگزاری رو دارم که با تجربیاتشون ، باورهای منو تقویت میکنن.

    خیلی دوستتون دارم

    در پناه رب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سمانه امیری گفته:
    مدت عضویت: 2421 روز

    سلام.لحظه ی گوش دادن به این فایل فقط چشمامو بستم و با تک تک کلماتی که استاد میگفتن خداوند رو تصور میکردم که هر لحظه حضورش تمامی وجود منو میگیره و در پناه اون همیشه ارامم و در آسایشم.من مدت ها تو ذهنم الیس الله بکاف عبده مرور میشد اما هیچ وقت به اندازه الان به درک عمیق این جمله نرسیده بودم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مریم رضوی گفته:
    مدت عضویت: 3501 روز

    سلام

    روز هفدهم از سفرنامه

    فقط روی خدا حساب باز کن

    ??????

    از روزی که عهد کردم تا چهل ردز این سفرنامه رو مرور کنم و هر وقت میخوام بیام و رد پایی از خودم بذارم یه حسی میگه چی میخوای بنویسی!چون اصولا به اون شکلی که باید و درک کردم نشده بنویسم و تو نوشتن یه مقدار احساس میکنم قوی عمل نمی کنم.

    ولی هر روز میام تا این ضعف در درونم رو بشکنم و به اون نجوا میگم میرم هدایت میشم.

    امردز روزه هفدهمه مگه خدا تا الان تا امروز برام قلم نشده امروز هم میشه.

    مهم نیست چقدر از کلمات خاص استفاده کنم فقط کافیه که بنویسم و تمام…

    این نوشتنها کمک میکنه که بدونم کجا بودم و به کجا میخوام برم.

    منم سالها پیش هیچ وقت دلم نمی خواست فقط یه زن خانه دار باشم.و ۳ سال پیش با تضادی برخوردم که حس کردم نابود شدم.ولی وقتی با استاد اشنا شدم فهمیدم اون ناخواسته دنیای از خواسته ها رو برام واضح کرد که من دیگه به معمولی بودن راضی نیستم.

    وقتی ادمها پشتمون رو خالی میکنن با صورت میخوریم زمین…تضادی که ۳ سال پیش برام اتفاق افتاد دقیقا همین بود من با صورت خوردم زمین…ولی وقتی پشتم خالی شد فهمیدم باید از کی بخوام و با کی باشم.

    و وقتی به الانه خودم نگاه میکنم موهبتی بالاتر از اون تضاد برام نبوده…

    و حتی گاهی به خودم میگم اگه اون تضاد پیش نمی اومد چی!تو جهل خودم می موندمو هیچ وقت بیدار نمیشدمم….تصورشم ترسناکه.

    ولی یاد گرفتم که رو ادمها حساب نکنم یعنی تمرین میکنم که به این شکل عمل کنم.

    و حس میکنم با تضادهایی که تو چند وقت اخیر دارم بهشون بر میخورم داره باورهای توحیدیم قوی تر میشه.

    هر بار نجواها منو سوق میده به قدرت و حایگاه ادمها …ولی من تلاش میکنم هر بار بهش یاداوری کنم که اونها دستانه خداوندن ..و خداست که میتونه برام راه حل بشه.

    و بارها این جمله تاکیدی رو تکرار میکنم که خدایا فقط روی تو حساب کردم.

    ?????

    واقعا که اونقدری که روی ادمها حساب میکنیم روی خداوند حساب میکردیم الان تو چه شرایطی بودیم…!

    ترسها نگرانی ها و غم ها همیشه مارو پیش میبرن به حسای کردن غیر خداوند..

    همیشه ذهن تلاشش اینه روی چیزی که میبینه حساب کنه نه جیزی که نمی بینه…

    و ایمان به غیب هم یعنی تو نبینی و باور کنی..

    تا باور نکنی نمی بینی ولی ماها دوست داریم ببینیم و بعد باور کنیم و مطمئنا هیچ وقت این اتفاق نمی افته.

    شرک انقدر مخفی و پنهانه که باید از لایه های زیرین ذهنمون بکشیمش بیرون …سالهای سال با شرک زندگی کردیم و یه شبه نمیشه باورهای توحیدی رو ساخت.

    بنظرم کار کردن روی باورهای توحیدی با گوش کردن به فایلها خیلی موثره ولی حس میکنم زمانی باورهای توحیدی عمیقا ساخته میشن که تو عمل رو اون باورها کار بشه .

    مثل مهارت رانندگی …که مدتها اموزش میبینی و رانندگی میکنی …ولی اون لحظه که شرایطه خطرناکی پیش میاد مقدار مهارتت سنجیده میشه.

    استاد این جمله شما چقدر به اعماق وجودم نفوذ کرد‌.

    گفتید…من اول یاد گرفتم رو ادمها حساب نکنم و روی خودم حساب کنم..

    و بعد فهمیدم روی خودمم نباید حساب کنم…

    واقعا …حتی روی توانایی ها …عقل خودمون و مهارتهای خودمونم نباید حساب کنیم.

    قدرت از آن خداست ولاغیر

    ??????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    طیبه مرادی گفته:
    مدت عضویت: 2994 روز

    به نام خدای عزیز وحکیم

    خدایا سپاسگزارم که باز هم فرصت دادی تا امروز هم این جهان را خودم را این مکان مقدس را ببینم وتحربه کنم .ببینم بشنوم وعشق بورزم .

    فایل فقط روی خدا حساب باز کن را من جز اولین نظرات همسفریم گذاشتم وبا دیدن این فایل باز لبخندی از عشق بروی لبانم مینشیند .

    سالها خیلی از آدمها روشون حساب باز کرده بودم پدر مادرم دوستانم واطرافیانم .

    یه جوری جو منو گرفته بود اونم جووو دیگران واینکه پشتتن .

    یه روزی قشنگ اومدم پایین پوستم خالی شد من وموندم وخدا فقط آخه خدا همیشه میمونه و هیچکس جز ذات ابدی او پایدار نیست .

    وقتی تنها شدم به خودم قول دادم که دیگه از هیچ کسی انتظار نداشته باشم اون روزا روی اون بقیه افراد و دیدم که خدا خواست تو گوشی بخورم که ببین طیبه جان اینها بی که یه روز خیلی از خودت براشون کندی حالا ببین تنها ت گذاشتن و براشون مهم نیستی حالت خوبه یانه .؟؟؟؟اره خدا دوستم داشت بقول استاد که این بلا رو سرم آورد تا بفهمم حتی روی خودمم حساب باز نکنم چون تنها وامها وامها یه نفر میشه به وعد ه هاش ایمان آورد و دل خوش کرد که خداوند وعده اش حقوق است و هرگز خلف وعده نمیکنه .

    این روزها خیلی آرامش خوبی دارم راحت آره با نه میگم برامم مهم نیست دیگه آدما منو بخوان یانه یا منو تنها بذارن یا نه یا دوستم داشته باشد یانه .

    دیگه خودمم وتو تو زندگیم مهمی که حالا پیدا ت کردم گمشده ی من .

    خدایا منم مثل استاد می‌خوام سعی کنم انسان توحیدی باشم و دارم در این مسیر حرکت میکنم که فضای شرک آلود ذهنم و به فضای توحیدی تر وتوحیدی تر برسونم و این تا لحظه مرگم با منه .

    عاشق این حرفم :

    خدا منه قلب من روشنه ???????

    آره تویی تنها عشق تنها حامی تنها شریک و تنها دوست .

    با خدا هیچکس تنها نیست همراه همیشگی خدا .???????????

    خدا خدا ورد زبونمه خدایا احساس میکنم آدمها خیلی تورو فراموش کردن یا هنوز بوی پیراهن یوسف به مشام شون نرسیده .

    تا زلف یار در آبادی من است هر لب که خنده ای کند از شادی من است .خدایا عاشقتم محصور کردی منو با خودت راه گریزی ندارم حبسم کن به زنجیر عشقت که همون روز اول اینو ازت خواستم خدایا شکرت .

    نزدیکای عیده من هر سال یه عادت زیبا دارم که هیچ وقت لباسهای سال گذشته رو به تن نمیکنم روز عید .البته خیلی وقته فهمیدم تغییرات و حال خوب از درون نشات میگیره . از خدا خواستم مثل هر سال پول لباس منوجور کنه .

    مادرم امروز گفت من بهت پول میدم بخری گفتم خدایا شکرت تو دلم که مثل همیشه پاسخ میدی .

    بعدیاد فایل فقط روی خدا حساب باز کن افتادم وعجب هدایت میشیم .گفتم خدایا مادرم پول داد یا نداد از دست دیگه میدی روس حسابی باز نکردم جالب اینجاست گفتم با ایمان مامان پول سو خدا جور میکنه چون یه عددی گفتم برای ذهن مادرم قابل باور نبود گفت باش برو تا خدا بهت بده منم با لبخندگفتم میده ایمان دارم .

    خدایا شکرت این روزا انگار به خواسته هام چسب کمتری زدم که دارن خودشون به سمتم میان .ببخش منو امروز خیلی دری وری گفت ذهنم باید کنترلش میکردم البته خوبی آگاهی اینه که اینبار خیلییییی کمتر ناراحت میشم چون قانون ومیدونم وتازه کلی هم از درون آرامش دارم فقط نمی‌دونم این ذهنم عین زنها ی سر کوچه چقدر تازگیا حرف میزنه ?????عیب ندارد رامش میکنم حرف گوش کن میشه .

    در پناه خدای حامی حکیم و علیم وسمیع ورزاق وغنی زندگیتون بچپر از لبخند وشااد ی وعشق وارامش وصلح ودوستی وثروت وخوشبختی روزافزون باشه .

    ??????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    فروغ گفته:
    مدت عضویت: 2549 روز

    وقتی چند ماه پیش برای اواین بار این فایل رو شنیدم

    تازه فهمیدم علت همه مشکلاتم چی بوده

    و چرا اینقدر بلا سرم اومد

    تازه فهمیدم

    چقدر ادما رو بزرگ کرده بودم

    و از عظمت خدا غافل بودم

    و حالا چنان حس خوبی دارم

    که انگار روی ابرا راه میرم

    تا مشکلی پیش میاد و میخوام به عادت گذشته مصطرب بشم

    یادم میاد یکی هست که همه قدرت دست اونه

    همه کار ازش برمیاد

    قوانین بشری نمیتونه مانع خواست و امرش بشه

    و خیلی هم مهربونه

    همیشه هم در دسترسه

    اصلا تو درون خودته

    باهاته

    بهتر بگم

    جزیی از وجودش هستیم

    کافیه توی ذهنت بگذره چی ازش میخوای

    و خواسته ات برآورده میشه

    و اون الله یکتاست

    که من عاشقشم

    و حتم دارم اونم عاشق منه

    والا اینجوری آتیش به دلم نمیزد

    و حجاب از رخ نمی کشید.تا من شیفته و دلبسته اش بشم

    و

    خداوند برای من کافی است

    با وجود اون هرچی بخوام دارم

    و هیچگاه از پس سپاسگژاریش نمی تونم

    بربیام….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    الهام مسکرانیان گفته:
    مدت عضویت: 2620 روز

    سلام به همه همسفران عزیرم

    ??????????

    روز هفدهم

    ????

    دقیقا روزی که خانم شایسته عزیزم این فایل رو در سفرنامه گذاشته بودن روزی بود که من و همسرم کاری که بهش علاقه نداشتیم و تنها منبع درآمدمون بودرو کنار گذاشته بودیم و اینقدر من اون روز ترسیده بودم که هم خدا رو فراموش کردم هم باور رو خلاصه کلا فراموش کرده بودم حتی یه جایی مثل سایت هم بود که من هر روز همش اونجا بودم حدود ۳الی۴ساعتی در گیر نجواها و نگرانی و ترس بودم یه دفعه یاد خانم شایسته افتادم سریع یه ایمیل زدم اصلا نمیفهمیدم چی مینویسم انگشتام قدرت نداشت بعد از اون رفتم تو سایت دیدم خانم شایسته مهربانم فایل فقط روی خدا حساب باز کن رو گذاشتن اصلا با دیدن اسمش دلم آروم شد که تا الان که دو ماه میگذره همون آرامش رو دارم چقدر اون روز با ولع به این فایل گوش دادم با اینکه قبلا شاید ۵۰بار گوش داده بود حتی یکبار از روش نوشته بودم ولی باور کنین اینا رو نشنیده بودم از اون روز هست که چسبیدم به ساختن و کار کردن باورهای توحیدی تا آخر عمرم هم ول کنش نیستم با این همه امروز که گوش دادم یه شرک رو در خودم پیدا کردم که این شرک باعث شده ثروت وارد زندگیم نشه اون هم این هست که من از طلبکار میترسم خیلی هم میترسم کلا اسم شون رو روی گوشی میبینم زیرو رو میشم حتی هر چی که رو خودم هم کار کردن هم با دیدن اسم طلبکار همه از بین میره و نکته اینه که هیچ وقت هم نمی تونم بدهی رو بدم همش میگفتم شاید چون بهش فکر میکنم باید روی افزایش درآمد و باور فراوانی کار کنم و یا احساس گناه باشه که اون رو هم دارم به مرور کم میکنم و امروز فهمیدم درسته که من دارم روی باورهای توحیدی کار میکنم ولی هنوز به افراد قدرت میدم و ازشون میترسم میدونم یه دفعه نمیشه یهو درست بشه ولی از امروز باید باورهاش رو با جدیت بسازم و تمرین کنم

    ایمان دارم که اگر دیگه از طلبکارام نترسم و تمام قدرت رو به خدا بدم و همزمان روی باورهای فراوانی و لیاقت هم کارکنم حتما خدا خودش کمکم میکنه تا همه رو براحتی و آسانی پرداخت کنم که البته همه اینها به مرور اتفاق میفته

    تمام صحبت‌های استاد در این فایل در مورد شرک زندگی گذشته من بود البته من خدا رو به این شکل اصلا نمی شناختم و از وقتی که تو این سایت خدا رو شناختم تمام سعی و تلاشم رو دارم میکنم که دیگه اونطور رفتار نکنم ولی خیلی خیلی دوست دارم آنقدر رو خودم کار کنم و ظرفم آنقدر بزرگ بشه تا بتونم بزرگی خدا رو درک کنم و این هم برای خودش تکامل داره الان به نسبت رفتارم خودم متوجه میشم که هنوز خیلی راه مونده تا بزرگی خدا رو درک کنم هنوز یه راه برای رزق و روزیم میبینم و هزاران دست رو نتونستم درک کنم هنوز وقتی با کسی روبرو میشم خدا رو متاسفانه فراموش میکنم هنوز از بعضی انسانها یعنی همونهایی که بهشون بدهکارم ازشون میترسم من باید تمام قدرت رو در هر لحظه از زندگیم به خدا بدم و تمام امیدم به این تنها منبع نیروی قدرتمند خیر باشه

    من تمام سعی وتلاش خودم رو میکنم باورهای توحیدی قدرتمند کننده ای رو جایگزین این باورهای شرک آلودی که در خودم پیدا کردم بسازم و فقط خدای مهربونم از تو میخوام که من رو حمایت کنی برای اینکه همیشه ثابت قدم باشم در انجام این تمرینات و تکرار اونها و ایمان دارم که خدای مهربون با قدرتمند شدن باورهام ایده هایی رو به من الهام میکنه که به مسیرهای درست هدایت میشم

    خدارو سپاسگزارم که من رو به این مسیر توحیدی هدایت کرد

    ???

    در پناه خدا شادو ثروتمند باشید

    ???

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 2994 روز

      به نام خدای مهربانی

      سلام الهام جان دیدگاه شما پر از صداقت و پر از درک وپر از تغییر است .

      آفرین به این الهام جدید یکتا پرست .

      به شخصه از خواندن کامنت ها تا جایی که بتوانم لذت میبرم واستفاده میکنم خیلی خوب است .

      براتون از خدای مهربان بهترین ها رو آرزو دارم .شااو با لبخند در پناه امن وامان الهی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      هادی سهامی گفته:
      مدت عضویت: 3840 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      دیدگاهتون رو خوندم و تحسینتون میکنم در تغییر باورهای شرک آلود ، چون من خودمم کلی از این باورها داشتم و دارمم .

      خداروشکر که داریم روی باورهای توحیدیمون کار میکنیم

      در مورد ترس شما از طلبکار

      یه سوال: اصن چرا طلبکار باید باشه تو زندگیمون?

      از زندگی خودم میگم که الان چه قدرررر راحت تر زندگی میکنم و آرامش دارم.

      منم قبلا توی زندگیم وسایلی که میخریدم رو حالا یا در زمینه کارم بود یا وسایل منزل ، خیلیاش رو یا چکی میاوردم یا اینکه طرف آشنا بود قرضی میاوردم ولی خب بالاخره اونم بدهی بود که باید پرداخت میکردم.

      من همیشه وام میگرفتم !!

      ولی از وقتی با راهنمایی های دقیق و ریز استاد در یکی از فایل هاشون در مورد اینکه ،

      اولا چک رو کلا بزاریم کنار که من اینکارو کردم و دسته چکمو کلا باهاش خداحافظی کردم چون جز استرس هیچی برام نداشت

      دوما تا وقتی پول نقد کامل نداشته باشم هیچی رو نمیخرم .

      سوم اینکه قید وام رو بزنیم از الان تا ابد

      این مورد سوم خیلی ریزه ، شاید باورتون نشه ، فک نکنم کسی رو بشناسید که توی زندگیش زیر دین اقساط و وام و بدهی نباشه. تمام ( همه که نه ولی بالای 99 درصد) مردم عادت کردن به وام گرفتن و همین باعث درجا زدنشون میشه .

      این سه تا نکته رو استاد تاکید فراوانی روشون دارن .

      این سه تا نکته رو اگه رعایت کنیم و این باور رو داشته باشیم که :

      من با پول کامل و نقدی که در دسترس دارم میرم خرید میکنم

      هیچوقت شما به طلبکار برخورد نمیکنید.

      پیشنهادم اینه دیگه قرض و چک و وام رو کنار بزارید

      الان دقت کنید تمام زوج های جوان از همون ابتدای زندگیشون با وام ازدواج شروع میکنن که استارت یه باور اشتباه رو میزنن. البته خب بنده خداها از قانون خبر ندارن ولی اگه بخان خدا راه ها و قوانین رو بهشون نشون میده

      ممکنه بگید ما که الان شغل قبلی رو کنار گذاشتیم و وام بگیریم که استارت کار جدید رو بزنیم

      ولی این همون نکته ریزه. با همون سرمایه ای که دارید کاری رو انجام بدین و سرمایه تون رو افزایش بدید

      نگران نباشید که مگه میشه بدون

      وام زندگی کرد?

      خب این خودش یه باور محدود کننده و اشتباهه

      سپاس از توجهتون

      و سپاسگزارم که با نظرتون که با خوندنش منو در مرور باورهام یاری کردید

      در پناه رب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    رها آزادی گفته:
    مدت عضویت: 3825 روز

    با سلام به خانواده عزیزم در روز 17 م سفر

    با خوندن نظرات دوستان و گوش دادن دوباره فایل بسیاری از جاهایی که شرک ورزیدم از جلوی چشمام گذشت . خیلی سعی میکنم به آموزههای استاد عمل کنم و مدتی بقیه ی فایلها رو کنار گذاشتم و فقط شبانه روز همین فایل رو تو گوشم گذاشتم ولی همچنان رو حرف آدمها حساب میکنم و زمین میخورم .

    تجربه هایی بدی دارم از وقتایی که فکر کردم خانواده م پشتم هستن و برعکس از پشت خنجر زدن و یادم میاد به جای خدا تماااااام امیدم به اونا بود …

    الان شکر خدا کم تر شده ولی هنوز وقتی یکی میگه برات فلان کار میکنم دیگه چشمم به اونه و اولش میگم دست خداس ولی باز یادم میره و مدام منتظر بنده ی خدام ….

    امیدوارم بتونم هر چه سریع تر این شرک رو نابود کنم .

    خداوند توبه پذیر و مهربان است ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 2994 روز

      به نام خدای آزادی

      رهایی عزیز هم اسمتون و دوست دارم هم آزادی بعدشو .تو رهای آزاد شده ای خودت زنجیر بر خودت مبند باز کن پنجره را بهاران در راه است .ببین بشنو گوش دل بسپار به ندای حق که تو را می خواند که تو را میبیند دمادم در هر دم .

      آفرین به شجاعت و عزت نفس عالیه شما .برای شما دوست الهی من آرزوی موفقیت وخوشبختی وثروتی روزافزون دارم ?????? شااد با لبخند ??

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      هادی سهامی گفته:
      مدت عضویت: 3840 روز

      سلام دوست عزیز

      قانون باور تکرار و تکرار و تکراره

      همه مون باورهای شرک آلود داریم حالا یکی خیلی کم و یکی ممکنه بیشتر

      ولی در آرامش روی باورهامون کار کنیم و اینکه اگه فردا روی کسی حساب کردین ولی نیم ساعت بعد یاد حرف های استاد افتادین ، خداروشکر کنید که داره آروم آروم باورهاتون تغییر میکنه .

      آخه یه شبه که این باورها به وجود نیومده که بخوایم یه شبه تغییرشون بدیم.

      باید باورهای گذشته که سد راهمون شدن رو با باورهای درست هزاران و میلیون ها بار بمباران کنیم که جایگزین بشن.

      نمیخوام نوید این رو بدم که خیلی هم زمان میبره تغییر باورها چون وقتی شما یه قدم در جهت تغییر برمیدارین جهان هزاران قدم برمیداره .

      ولی خب ، قانون تکامل رو فراموش نکنیم.

      همینکه متوجه شدید که باورهای شرک آلود هست و سعی در تغییرشون دارین و ادامه میدین ، این یعنی دارید روند تکاملی رو طی میکنید

      بهتون تبریک میگم

      در پناه رب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    محمد عظیمی گفته:
    مدت عضویت: 3464 روز

    باسلام خدمت تمام همراهان گرامی استاد عباس منش عزیزوخانم شایسته دوست داشتنی

    ???????

    من در رابطه با موضوع( دیگران) قبلا نظری در سایت بر روی فایل (مسابقه رفع موانع ذهنی جهت ساخت ثروت) نوشتم

    پیشنهاد میکنم اول, اون نظر رو بخونید بعد این نوشته رو

    نوشته امروز من تکمیل کننده روزهای بعد از اون فایل است. وقتی خودم اون روزها رو میبینم با خودم میگم ؛ چطور تغییر اتفاق افتاد؟ چقدر وابستگی من به دیگران کم شده? اصلا متوجه این تغییر نشدم فقط نتیجه رو الان میبینم که فوق العادست. و به خاطر همین موضوع است که افکارم رو ثبت میکنم چون وقتی بر میگردم به عقب؛ میخونم و نتیجه رو میبینم یک احساس فوق العاده و انرژی زیادی به من داده میشود که همین موضوع برای ادامه راه من کافیست.

    بله منم با اتفاقاتی که در زندگیم رخ داد و بسیار تلخ هم بود کلا از همه قطع امید کردم و فقط خودم رو تنها; و خالقم رو بی نهایت دیدم.

    البته: اولش این جمله رو فقط قبول کردم نه درکی ازش داشتم نه چیزی دیده بودم.

    ولی تنها راهه جلو روم بود که دلم رو آروم میکرد

    چون همان طور که استاد میگن: هیچ چیز یه روزه تغییر نخواهد کرد” و برای من هم این دیدگاه توحیدی به اندازه ای که بهش ایمان دارم تغییر کرده و روز به روز هم با سرعت بالایی بهتر وبهتر میشه.

    به نظر من اصلا نمیشه در مورد خداوند صحبتی کرد. راه کاری داد.

    میشه گفت چگونه رابطه عاشقانه گذاشت میشه گفت چگونه ثروتمند شو میشه گفت چطور سلامت باش وو….. ولی جمع تموم اینا میشه( خداوند )

    مثل اینه بگی بوی گل چه بوییه. بوی گل را تعریف کن.

    فقط میشه گفت بوی خوبی میده

    روزهایی بود: که هروقت من یک کار اداری داشتم هیچوقت اول نمیرفتم سراغ خود کار همیشه دنبال یک آشنا ؛پارتی میگشتم وبا خودم میگفتم آدم باید رابطه داشته باشه

    برای کار کردن ؛خرید کردن و هر چیزدیگه همش دنبال آشنا و پارطی بودم .

    الان که دارم مینویسم

    یاد خاطره ای افتادم. من یک کار اداری داشتم همه چیز داشت خوب پیش میرفت؛ وسط خوبیها اتفاق بدی افتاد و به مشکلی بزرگ برخورد کردم.

    بابت این مشکل من باید مبلغ زیادی پرداخت میکردم و از طرفی هم این مبلغ رو نداشتم. ترس های من فعال شدن؛من دنبال یک رابطه بودم که درستش کنم. یه مقدار که گشتم پارتی را پیدا کردم. و این فرد؛ رئیس کل اون اداره در سطح استانی بود. بسیار انسان متدین با احساسات فوق العاده مهربان و کار راه انداز و مسلط به کاری که مسئولیتش را داشت وقتی رفتم پیشش کلی منو تحویل گرفت شیرینی آورد چایی آورد؛ وقتی من مشکلم رو برای این آقا تعریف کردم با خیالی آسوده به من گفت برو حله خودم درستش میکنم، امضاش با منه دیگه؟ تائیدش میکنم برات. فقط یه مقدار کارهای اداریش طول میکشه تا بره تهران و بیاد.

    من بعد از چند روز به این آقا زنگ زدم. گفتم چی شد؟ گفت: تائید شده کارت درست شده برو برای بقیه مراحل

    من همونجا گفتم امیدم به شما بود دستت درد نکنه نا امیدم نکردی کلی هم ازش تشکر و قدردانی کردم

    خلاصه پرونده از سازمان کشوری برای تائید نهایی به استان آمد. وقتی من رفتم دنبال کارهاش؛ گفتن پرونده ای اینجا نیومده کلی پیگیری کردم دیدم رفته اداره کل. بازم خیالم راحتر شد رفتم اداره کل پیش همون رئیس: دوباره کلی احترام. و من هم هی خیالم راحت تر میشد

    زنگ زد پرونده منو آوردن نگاه کرد داخلش گفت: چرا باید اینجوری بشه؟ و یه مقدار فکر کرد و میگفت نمیدونم

    خلاصه بگم داستان به این شکل شده بود که یک کارمند از یکی از شعبه های استان بر روی امضای رئیس اعتراض زده بود و پرونده کلا از سیستم خارج شده بود و اصلا هیچ کس هم نمیتوانست درستش کنه همونجا که بودم رئیس زنگ زد به اون کارمند و کلی بد و بیراه بش گفت که چرا تو این کار رو کردی مگه تائید اداره کل سازمان رو ندیدی چرا اعتراض زدی اونم میگفت قبل تائید شما من اعتراض زدم اصلا امضای رئیس اداره کل رو ندیده بود. منم نا امید امدم اصلا دیگه هیچ راهی برام باقی نمونده بود با اون حالت نا امیدی به خدا گفتم خدایا خودت درستش کن من دیگه راهی بلد نیستم.

    کار من کلا کنسل شد فقط رفتم از همونجا که پروندم قطع شده بود دوباره به جریان انداختمش. واقعا اینبار گفتم خدایا هرچی تو میخوای منم میخوام خودت درستش کن من نمیدونم از کجا من بنده ام تو خدایی

    ۲ساله از این جریان میگذره من اصلا تو این ۲ سال ناراحت چیزی نبودم اصلا فکر هم نمیکردم بش فقط در خواست کردم و ولش کردم

    دوستان پولی که ۲ سال پیش باید پرداخت میکردم الان مبلغش به ۳ برابر بیشتر تغییر کرده و الان این مبلغ رو کامل در اختیار دارم اصلا نفهمیدم این مبلغ چطور جور شده اصلا این پول برای جایی دیگه بود. که یدفه حل این موضوع به سرم زد و الان با دلی بسیار محکم دارم کارهاش رو انجام میدم و همه چیز جوره چون خدایش جوره. چون قدرتی بینهایت پشت من قرار داره خدایی که با دلت باهات حرف میزنه نه با مبلغ و پارتی و راه حل آشنایان و …. میگه به دلت میندازم به حرف دلت گوش کن کاری به بقیش نداشته باش

    یه حرفی از استاد همیشه داخل گوشم صدا میکنه هر وقت به مشکلی میخورم هر وقت چالشی حل نشدنی سر راهم قرار میگیره به این صدا گوش میدم (تو فقط بخواه حرکت کن قدم اول رو محکم بردار از کجاش رو کاری نداشته باش )

    اصلا این مثال رو نمیخواستم بنویسم وقتی شروع به نوشتن کردم یکدفعه یادم امد اصلا یادم رفته بود حتی دلیل این که ۲ سال پیش چرا جور نشد رو الان فهمیدم

    خدایا شکرت

    دعای هر روز من این شده

    پروردگارا:

    خود را تقدیم تو میدارم

    بامن کن واز من ساز آنچه خود اراده کنی

    از اسارت نفس رهایم کن،تا انجام اراده ات را بهتر توانم

    مشکلاتم را بگیر تا پیروزی بر آنها ، شاهدی باشد برای کسانی که با قدرت تو، راه تو و عشق تو یاریشان خواهم داد

    باشد که همیشه بر اراده تو گردن نهم

    (آمین)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 2994 روز

      به نام خدای هدایتگر

      چقدر عالی نوشتید آقای عظیمی عزیز.

      عظمتی در درون شما می‌جوشد که زمین وزمان را مدهوش میکند .خدای جان وجهان بوسیله شما هادیست .

      عالی بود کلی تجربیات ناب وبرامون نوشتی وکلی ذهنم باز تر که خداوند داره چجوری کار همه عالمیان رو درست می‌کنه باید تربیت بشه ذهنم که در لحظه ببینم بشنوم وعمل کنم وبکم خدایا شکرت چون خدا وند عاشق سرعته ‌…

      سپاسگزارم خیلی خیلی عالی بود برای نظر ارزشمندی که گذاشتید .

      دعای اخرتان هم عالی وخدایی بود ?????

      در پناه امن وامان الهی شااد وخوشبخت وثروتمندباشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    پوریا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2402 روز

    با نام و یاد خدای مهربان

    سلام

    برگ نوشته روز هفدهم سفر الهیم

    خدارو شاکرم که یک بار دیگه این فرصت رو دارم تا درباره خواسته هام صحبت کنم.

    چقدر جای این آگاهی و باور تو زندگیم خالی بود که قدرت تنها از آن خداست ما بقی دستان خداوند.

    حالا که فکر میکنم میبینم که چقدر باورم نسبت به خدا ضعیف بوده و الان خیلی خوشحالم که این فرصت دارم تا درباره خدا بصورت صحیح و مناسب باور پیدا کنم و حتما هم این کار رو به نحو احسنت انجام میدم.

    قراره از این به بعد به همه احترام بگذارم ولی اینو در نظر بگیرم که اگر از دست ایشون نشد هزاران دست دیگه هستش برای پیاده کردن قدرت خداوند.

    به خودم قول میدم که تو رفتارام فقط به روی خدا حساب کنم،تا خداوند به غیر حساب بهم روزی بده.

    خدا بعنوان تنها قدرت،میتونه منو به سمت خوشبختی و شادکامی هدایت کنه.

    ممنون خداوندیم که با وجود تمام قدرت بی اندازه اش حتی تو شناخت خودش من رو آزاد گذاشت اما با خواست خودم منو بسمت خودش و یکتاپرستی هدایت کرد.

    میخوام فقط از خدا درخواست کنم ولا غیر.

    میخوام روی این کار کنم که از هیچکس انتظاری نداشته باشم فقط از خدا میخوام.

    میخوام که خودم رو حداقل همتراز موفق ترین آدم ها بدونم،چون همه مون دستامون و پشت مون به خدا گرمه،منم دیر یا زود به خواسته هام میرسم،پس دلیلی نداره قدرت رو بدم به کس دیگه ای،تنها قدرت از آن اوست،اوست آغاز و اوست پایان.

    میخوام تو رفتارهام از این به بعد فقط خدارو تنها قدرت موجود ببینم ولاغیر.

    میخوام با صلح و صفا کنار مردمی زندگی کنم که خداوند از هر طریقی صلاح بدونه و از دست هر کدومشون که خواست منو کمکم بکنه.

    از شما ممنونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 2994 روز

      به نام خدای رزاق ووهاب

      آقای محمدی عزیز آن قسمت از حرفهایتان خیلی به دلم چسبید که »»»»»میخوام که خودم رو حداقل همتراز موفق ترین آدم ها بدونم،چون همه مون دستامون و پشت مون به خدا گرمه،منم دیر یا زود به خواسته هام میرسم،پس دلیلی نداره قدرت رو بدم به کس دیگه ای،تنها قدرت از آن اوست،اوست آغاز و اوست پایان. عالی بیان کردین دوست الهی من براتون بهترین ها رو آرزو رب العالمینم آرزو دارم .

      شما لایق بهترین هابی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: