فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 44

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیدمهدی گفته:
    مدت عضویت: 2200 روز

    درود به همه همسفرا

    فقط روی خدا حساب باز کن جمله ای که اگه باورش کنم در زندگیم معجزه ها میشه، به قول خداوند

    «قسم به خورشید و به شب، هنگام آرامش آن؛ که خداوند نه تورا فراموش کرده و نه دشمن داشته»

    این فقط منم که خودم رو از منبع ثروت و نعمت و عشق و آرامش دور کردم وگرنه

    «پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که راضی شوی همان خدای که تو را یتیم دید پس امانت داد، تو را گمراه یافت پس هدایتت کرد و تو را فقیر یافت پس توانگرت نمود»

    اره خدا همیشه هوامونو داره.

    اگه انسان میدانست که خداوند چقدر مشتاق بندشه در راه رسیدن به خداوند بند، بند وجودش از هم جدا میشد(حضرت علی)

    «و چه خوب مولا وچه خوب یاوری است خداوند»

    «و شما چیزی را نمیخواهید مگر اینکه خداوند میخواهد»

    استاد بار ها گفته این خداونده که خواسته ای رو در وجود ما قرار میده خداونده که میخواد جهانش رو گسترش بده اونهم از طریق ما؛ ما دستان خداوند برای رسیدن به خواسته هاش هستیم وچقدر بده که در این مسیر ما نگاهمون به کسی یا چیزی غیر از خدا باشه .خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادی نه راه کسانی که به آنان خشم گرفتی و نه گمراهان.

    با آرزوی بهترین ها برای همه دوستای عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    زهرا صادقی گفته:
    مدت عضویت: 4015 روز

    خدایا شکرت بخاطر همین لحظه

    با سلام به همسفرهای عزیز و خانم شایسته ی نازنین که با متنهای زیبایش منقلبم میکنند به لطف خدا هفدهمین روز سفرم را آغاز کردم که وقتی صبحها فایلها رامیبنم و تا شب به آن فکر میکنم و مطلب مورد نظر را مینویسم به یاد دارم زمانی که همسرم را از دست دادم مشرک بودم فکر میکردم روزیم را او میدهد و حالا با کلی بدهی و داشتن فرزند و مستاجری و زندگی که بخاطر هزینه های بیماریش به زیر صفر رسیده بود چه کنم شیطان به قول خودش از چهار جهت به من حمله کرد و من هم نقش قربانی را بازی میکردم و دیگران هم میگفتند خدا رو شکر کن که فرزندت پسر است و میتواند خرجت را بدهد ( یک نوع شرک دیگر) و این بار نقشم را عوض کردم و از قربانی بودن مدعی شدم که بله او باید خرجم را بدهد و من سرگردان بودم به همه وابسته بودم و صدای خدا را نمیشنیدم و آنگاه که با فایلها آشنا شدم و به این درک رسیدم که خودم خالق زندگیم هستم و تمام مسئولیت زندگی قبلی را پذیرفتم دیگر از هیچ کس توقع نداشتم در درونم قدرتی را احساس کردم که مرا مدیر یک زندگی کرد و ورق برگشت حضور خداوند در زندگیم متجلی شد و تمام بدهیها پرداخت شد و این به من قدرت داد به پسرم اجازه دادم که زندگی خودش را بکند و به کار مورد علاقه اش بپردازد به آپارتمانی هدایت شدم که آنقدر زیبا است که در زمانی که همسرم بود در رویاهایم هم نمیگنجید دیگر زندگی در چنگم بود به قول خانم استر هیکس اگر همسرم فوت شده فقط همسرم فوت شده و من کلی آرزو دارم خدایا کمکمان که قدرت را فقط به تو بدهیم ولاغیر این فایل خیالم را راحت کرد که برگی بدون اذن او از درخت هم نمیافتد استاد جان سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    یاسمین گلاف گفته:
    مدت عضویت: 3218 روز

    سلام و درود

    الحمدلله رب العالمین

    حمد و سپاس مخصوص اللهی است که فرمانروای جهان است.

    چقدر خوبه که خدا فرمانروای همه ماست و من این رو باور دارم.

    چقدر خوبه که با نشونه هاش با من صحبت میکنه اون جایی که میخوام مطمئنم کنه که هستش و هوام رو داره. دقیقا همون موقع من متن یا فیلمی رو میبینم و میخونم که انگار جواب سوالم رو داده و میگه یاسمین تو فقط خدارو قدرت اول و آخر بدون و لازم نیست خودت رو به دیگران ثابت کنی.

    اون وقت بشین و تماشا کن که این خدا چه کارها که برات نمیکنه.

    من باور دارم که تو تک تک لحظات زندگیم این قدرت برتر حضور داره و منو هدایت میکنه پس فقط از خودش هدایت رو میخوام.

    خداروشکر برای حضورش توی تک تک لحظات زندگیم.

    خداروشکر که توی مسیر درست دارم حرکت میکنم.

    استاد ممنونم بابت این فایل عالیتون.

    خانم شایسته ممنونم بابت متنی که برای سفرنامه نوشتی و به من یاداوری کردی که دارم کمالگرا فکر میکنم و باید این باور محدود کننده رو تغییر بدم و یاد بگیرم قدم به قدم حرکت کنم وعجله نکنم.

    خداروشکر بابت حضورم توی این خانواده عالی?

    در پناه الله یکتا شاد پیروز ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    ستاره گفته:
    مدت عضویت: 2260 روز

    با سلام به دوستان همراه و استاد محترم

    با فرمایش استاد که فرمودند خدا از راهی که فکرشو نمیکنی و انتظارش رو نداری به تو روزی میرسونه به یاد این آیه افتادم که کاملاً منطبق هست

    سوره طلاق

    قسمتی از آیه 2 و3

    “من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه”

    هر کس از خدا بترسد خداوند راه نجاتی پیش پای او میگذارد

    و او را ازجایی که گمان ندارد روزی می‌رساند،

    هر کس به خدا توکل کند خدا او را کافی است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    امین شاه کرمی گفته:
    مدت عضویت: 2231 روز

    با سلام و درود بی نهایت

    جناب استاد از یک اتفاق میگویم که برای من پیش اماده چندی نمیگذشت که من شما اشنا شده بودم و همانجوری که میدونید در ایران جوی به شکل موتور بگیری وجود دارد که چندی پیش ماموران نیروی انتظامی موتور منو گرفتن ساعت حدود 10 شب بود که هر چی رو زدم ندادنش که من عصبی شدمو صدای خودمو بالا بردم که یکی از ماموران به من گفت برو حالا حالاها دستت به این موتور نمیرسه من با این حرف بهم ریختم و اومدم ولی یکم بعد که اروم شدم با خودم گفتم این مامور مگه کیه من موتورمو فردا ازاد میکنم خدایا خودت صبح اول وقت رفتم کلانتری پیش جانشین کلانتری که جریانو براشون گفتم اونم گفت موتور باید بره پارکینگ. و هیچ راهی وجود ندارد شاید باورتون نشه از اتاق با لبخند اومدم بیرون و یک ساعتی با خودم گفتم خدایا خودت و رفتم پیش یک مامور ساده و درجه پایین تر یعنی دست دیگر خداوند گفتم جناب سروان جانشین موتور منو نمیدن شما یه کاری کن گفت بیا ببینم کدومه رفتیم و نامه شورا رو داد که من برم شورای حل اختلاف جریمه پرداخت کنم و نامه ازادیشو بگیرم و من فورا بدون هیچ پولی که در جیب داشته باشم ولی با امیدی در قلبم راه افتادم و رسیدم پشت در برگه هامو بدست گرفتم و رفتم تو چندتا سوال از من پرسیدن و من جواب دادم که نامه ازادیو دادن به من . و رفتم پیش جانشین کلانتری نامه رو دادم امضا کنه گفت چیکار کردی گفتم هیچ گفت چقد جریمه دادی گفتم هیچی. شاخ در اورده بود ولی مجبور بود امضا کنه و امضا کرد و من موتور خودمو گرفتم. بله استاد این همون دستای خداونده که شما میگین. این اتفاق خیلی خلاصه کرده بود که خسته نشین خدای من دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  6. -
    نوشین السادات حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2267 روز

    تعهد من برای نوشتن نکات مهم و خلاصه سفرنامه

    هفدهمین روز این سفر پر برکت

    اکثراآدم ها به خدا اعتقاد داریم اما اعتماد نداریم،چون همیشه وقتی خواسته ای رو میخوایم میترسیم نکنه نشه! و این یعنی عدم توحید عدم اعتماد و مدام پی خواهش کردن از بنده هاش هستیم و این یعنی خفت وخواری و زبونی.

    روزهای سخت زیادی رو پشت سر گذاشتم که واسه خلاص شدن ازشون مدام با گریه و زاری خدارو صدا میزدم و از اینطرف کاری میکردم که متضاد بود با رفتارم،حالا میفهمم بخاطر همین عدم اعتماد به خدا بوده و ی زمانی رسید که حتی از اون خدایی که میشناختم ناامید شدم از بنده هاش بریدم و باتمام وجودم گفتم نمیشه وجود من و این دنیای پر از نظم شانسی و بی دلیل باشه یکی هست که خالقه،صداش زدم گفتم ای اونی که منو خلق کردی کمکم کن نجاتم بده،بعد از اون روز بود مطمئنم،که طی سه چهار سال اخیر زندگیم آنچنان از این رو به اون رو شد و حالم و حال زندگیم خوب شد،هدایتم کرد به بهترین مسیرها که واقعا هنوز نمیدونم چطور شد! فقط همیشه و هر لحظه ازش به خاطر لطفاش و راهنمایی هاش سپاس گذارم و حتی بابت اتفاقات تلخ گذشته ام،چون به این درک و خرد رسیدم که خود من مسبب تموم اون اتفاقات بودم سواازاینکه دیگران هم به سهم خودشون مقصر بودند،مسئولیت همه چیز رو پذیرفتم و فهمیدم تموم اون اتفاقات به ظاهر تلخ برای رشد و تکامل من لازم بوده و هر لحظه خدا رو سپاس گذارم،و این یعنی توحید در عمل،فقط اعتماد به رب یکتا،و نشانه اش داشتن حال خوبه چون میدونی حتما کار ها رو به بهترین شکل ممکنه انجام میده تو فقط باید وظیفه خودت رو درست انجام بدی،قبلا ها دوران مدرسه فقط میخوندم توحید در عمل یعنی چه و اصلا درکی از اون نداشتم صرفا چون واحد درسی بود کتاب دینی و باید پاسش میکردیم فقط میگفتن بخون واسه امتحان هیچکس حتی برای یکبار به خاطر ندارم مفهومش رو توضیح داده باشه که سر لوحه ی زندگیمون قرار بدیم اما به لطف خداوند یکتا هدایت شدم به این مسیر تا توسط یکی از بندگان هدایت شده اش سید حسین عباسمنش به این درک برسم که توحید در عمل یعنی چه،خدایاشکرت،همه چی از خداس و ما فقط وسیله و دستان خداوند برای هدایت و یاری رساندن به یکدیگریم و همیشه سعی دارم این رو به خودم یاد آوری کنم که همه چی از خداس و بنده هاس وسیله اند که اگر اون نخواد نمیشه و اگر بخواد میشه،حتی هربار که وارد سایت استاد میشم میگم ایشون وسیله ای از جانب پروردگارم برای راهنمایی و هدایت من است ، که خود ایشان هم توسط الله یکتا هدایت شدن به این مسیرو همیشه در تلاشم که ریشه های شرک وجودم رو نابود کنم و درصد خلوص توحید را در وجودم بیشتر کنم به لطف الله یکتا.و بدونیم اگه کارمون توسط مسیر و یا شخصی که میخوایم درست نشد یادمون باشه اونا و سیله ی خداوند بودند و حتما از طروق بهتری کار من رو راه میندازه،بی شک همینطور میشه.چون همیشه کارهامو به خودش می سپارم و ایمان دارم به بهترین شکل حلشون میکنه و واقعا همین طور میشه همیشه.خدایاااا شکرت بابت همهی الطافت

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    فاطمه خانم گل گلی گفته:
    مدت عضویت: 2394 روز

    به نام خدای یکتا

    اطراف همه ما انسان هایی وجود دارند که از قوانین خداوندی بی اطلاع هستند همونطور که ما بی اطلاع بودیم و الان با این قوانین آشنا شدیم.

    من دانشجو هستم و دارم پایان نامم رو انجام میدم. استاد راهنمای من فردی هستش که خیلی معروفه در کشور و در سازمان های مختلف نفوذ داره. یادمه پارسال که میخاستم استاد راهنما انتخاب کنم با خودم گفتم که این استاد خیلی میتونه برای من کار انجام بده و تو ذهن خودم میگفتم که حتی اگه کاری انجام نده همین که اسمش میاد رو پایان نامم کای ارزش کارم میره بالا و به واسطه اسمش حتما خیلی راحت بهم کار میدن. تا اینکه زمان گذشت و همزمان با استارت کارم برای پروژه با قوانین کیهانی و بعد از اون با استاد عباس منش عزیز و این سایت جذاب و عالی آشنا شدم. اوایل خیلی متوجه نمیشدم که بخش های مختلف سایت چی به چیه ( در فرکانسش نبودم) و هرموقع هرفایلی که میدیدم دانلود میکردم. کم کم آگاهیام بیش تر شد. این فایل رو هم اون زمان گوش داده بودم. اونجا متوجه شدم که چقد تو وجود من شرکه چقد از خدا دورم. چرا نشناختم خدای واقعی رو‌‌؟ یادمه انقد مقام استادم رو بالا میدونستم هر موقع میخاستم باهاش حرف بزنم تمام دست و پا و صدام میلرزید. همش در پی این بودم که مقاله بخونم شاگرد زرنگی باشم تا توجهش رو جلب کنم تا بعدا من رو برای کار معرفی کنه. ولی خدارو هزاران مرتبه شکر که با قوانین آشنا شدم و نجات پیدا کردم. از اون به بعد کلا رفتارم عوض شد. دیگه استاد تو ذهنم ابهت خودش رو از دست داد وقتی باهاش حرف میزدم با اعتماد به نفس کامل بودم. دیگه خودم رو اذیت نمیکردم که هی کارامو زود زود برسم و خودم رو اذیت کنم که بخام استادم رو راضی کنم.

    الان که این همه تفکرم عوض شده با لذت دارم پروژه رو انجام میدم. بدن نگرانی بدون استرس. بدون اینکه منتظر به به چه چه استادم باشم.

    یکی از دوستام مدام میگه که فاطمه ارتباطت رو با استاد قوی کن اون خیلی راحت میتونه برات کار پیدا کنه. برو مجانی پروژه هاش رو انجام بده تا رزومت قوی شه و اسمت کنارش تو مقاله ها بیاد و این خیلی برات خوبه. منم لبخند میزنم و با دوستم میگم که من برنامه دیگه ای برای زندگیم دارم اونم به من گفت که تو آدم خلی هستی که از این موقعیت و در کنار این استادی که انقدر معروفه هیچ استفاده ای نمیکنی منم دوباره لبخند میزنم و میگم باشه تو راست میگی ولی ذهن و قلبم و روحم پیش هدفمه و خدایی که به تازگی پیداش کردم و بهش توکل کردم.

    در پناه خداوند یکتا شاد و سلامت و پیروز باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    سارا منوچهری گفته:
    مدت عضویت: 2224 روز

    سلام

    من هم در مورد همین موضوع یه تجربه شخصی دارم که شاید خالی از لطف نباشه که بگو واستون

    وقتی از اخرین شرکتی که کار میکردم استعفا دادم واسه بیمه بیکاریم اقدام کردم جالبه که چون 8 ماه تو اون شرکت کار میکردم و واسه بیمه بیکاری باید شما 1 ساله متمادی تو آخرین شرکت کار کرده باشین با اینکه من 10 سال سابقه کار تو شرکتهایه دیگه داشتم گفتن بهت تعلق نمیگیره ولی با این اوصاف بازم روزه رائم با توکل به خدا رفتم و پشت در اتاق مدیر مسول اون قسمت همش داشتم جملات تاکیدی که مربوط به توکل به خدا و فقط خدا این کارو میتونه حل کنه گفتم و

    حل شد و 2.5 بیمه بیکاری گرفتم

    خدایا شکر که فقط تو لایق شکر و بندگی هستی….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: