فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 58
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-19.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2015-07-06 00:00:002020-10-19 00:15:46فقط روی خدا حساب باز کنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به همه دوستان عزیز و استاد عزیز و خانم شایسته عزیز
نکاتی که تو این فایل گفته شد برای من خیلی مهم بود چون شاید در کلام بگم که به امید کسی نیستم و به خدا توکل دارم ولی در واقع و در عمل در مسائل مختلف به افراد مختلف امید دارم که اگر رابطه خوبی باهاشون داشته باشم در زمان مناسب کمکم می کنند .در حالی که این شرک است و ذهن مقاومت دارد که نه فقط این یک رابطه خوب و یک کمک عادی است .
تنها منبع رزق خداوند است و راه رسیدن به آن تکیه کردن به خداوند است .
رب به معنای صاحب اختیار و فرمانروای کل بودن است .
اگر کسی را در ذهن بزرگ کنیم باعث میشه از خوشبختی و ثروت دور بشیم .
و خداوند از بینهایت دستانش استفاده می کند برای کمک به ما و وقتی ما از کسی کمک بخواهیم یعنی داریم دستان خداوند را برای خود می بندیم .
کسی که به ما کمک میکند دستی از دستان خداوند است .
اگر کل قرآن را بتوان در یک کلمه گفت آن کلمه توحید است . یعنی یگانگی الله یعنی قدرت رب .
مشکل فعلی ما این است که به ربوبیت اعتقاد نداریم .
قدرت یعنی آن چه که تو انتظار داری دیگری برایت انجام دهد . یک مومن واقعی از هیچ کس انتظار ندارد .
باورتون این باشه خداوند توانایی این رو داره از جایی که به عقل ما نمی رسد به ما بدهد . از جایی مرسونه که باورت نمیشه .
توی ذهن آدم ها رو کوچک کن از نظر قدرت .
وقتی که ما یگانگی الله را باور کنیم سرمون جلوی همه بالاست .
نگران بزرگی دیگران نباش .
تنها قدرت جهان رب و الله است و این تنها عامل پیشرفت و موفقیت است .
وقتی به توحید برسی همه کارها انجام میشه و همه آدم ها انگار می خوان کمک کنند و باید مواظب باشیم که روی کسی حساب نکنیم .
در پناه خداوند شاد و پیروز باشید .
سلام خدمت استاد عزیزم و سلام خدمت همه عباسمنشی های دوست داشتنی
خدایا شکرت که هستی و خدایا شکرت که هدایت گری و من رو به این.مسیر هدایت کردی.
واقعا چقد این فایل زیباس و چقد انسان به خودش میاد که تا حالا هر کاری که تونسته انجام بده پشتش خدا بوده.
همین چند سال پیش بود که کار نداشتم زندگی نداشتم پول رهن خونه نداشتم
ولی به خدا توکل کردم و با وجود اینکه این شرک ها که تو فایل گفته شد تو وجودم بود ولی نیم.نگاهی هم به خداوند داشتم و حرکت کردم وقتی به گذشته برمیگردم میبینم همون نیم.نگاهی که به خداوند داشتم از کل آدم هایی که در این مسیر خواستن به من کمک کنن پرقدرت بوده.
خدایا شکرت که رزاق تویی وهاب تویی بخشنده تویی
خدایا شکرت که از جایی که من فکرش رو نمیکنم به من روزی میرسانی
خدایا شکرت که چند وقته حالم خوبه و با این فایل ها زندگی میکنم
خدایا شکرت که باد گرفتم سپاسگذار باشم از اینکه کلی نعمت و ثروت دارم سلامتی بی حد و مرز دارم روابط عالی دارم
باور نمیکنم که تا چند سال پیش وقتی کسی شکر گذاری خداوند رو بجا میاورد یه جوری بهش نگاه میکردم
واقعا از خداوند سپاسگذارم که به من لطف داشت و من رو در این مسیر قرار داد.
تو شرکت وقتی مشغول کارم و یه لحظه صدای بچه ها و همکاران رو میشنوم که از گرانی و دلارو اینجور چیزا حرف میزنن به خدا خندم میگیره.با خودم میگم به خدا من خیلی فرق کردم که الان دارم به این حرفا میخندم چون باور دارم که خدا هست چون دارم روی این باور کار میکنم که خدا با دلار و این چیزا کار نداره و اگه من بنده خوبی براش باشم او از بی نهایت روش به من.روزی میده
خدایا شکرت که حالم خوبه خدایا شکرت که تمام قدرت جهان تویی
تویی که توانایی انجام هر کاری را داری
تویی که قدرت در دستان توست
تویی که نعمت و ثروت در دستان توست
تویی که فرمان روای جهانیان هستی
بی نهایت ازت سپاسگذارم🌸🌸🌸🌸
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و خانواده محترم و بزرگ عباسمنش
اینقدر استاد در مسایل قشنگ خورد میشند و باز میکنه که باز بخودم میگم اینو از کجا در آورد میدونید چرا حرفای استاد به دل همه میشینه چون تک تک اینهارو قبلا تجربه کرده و رمز گشایی کرده و راحت در اختیار ما قرار میده و حالمون خوب میشه
این فایل منو یاد پیر مردی میندازه که میخاست بره مکه حدود بیست سال پیش بود که برای مکه رفتن باید پول میدادی تا ثبت نام میکردی و خدا میدونست چند سال بعد اسمت در می اومد که بری مکه و اون پیر مرد ساده و خمیده میاد دفتر یکی از حضرات در قم و با در دست داشتن فقط کفشایش با همون سادگی میگه اقا منو ببر مکه انگار که میخاد بره جمکران و بعد گفتند که اینطور که نمیشه باید کلی پول بدی مدارک بدی و چند سال زمان میبره تا اسمت در بیاد تا بری خلاصه پیر مرد شروع بر اصرار و دادا بیداد و در نهایت دلش میشکنه میگه بابا من نه پول دارم نه عمر دیگه دارم پام لب گوره منو با خودتون ببرید مکه تا اینکه بازور بیرونش میکنند و با همون گریه فقط یه جمله میگه که خاک بر سر من که میخام برم خونه کسی دیگه ولی از شما میخام منو ببرید که همون موقعه رئیس کاروان میگه بیا پدر من با اولین کاروان با خودم میبرمت و واقعا هم با خرج خودش برد
یادمون باشه مقصدمون کجاست و از چه کسی میخاهیم مارو به اونجا هدایت کنه و برسونه
ممنون از فایل خوب استاد و خدا رو سپاس از اینکه هدایت شدیم به سمت خودش بابت بهترین جذب ها و دفع ناخواسته ها
سلام به استاد عزیز و مریم عزیزم
به نام خدای شادیها
اونقدر محتوا داره این فایل،اون قدر دیدگاه ها احساس داشتن که حتی نمیدونم از کجا شروع کنم به گفتنشون.
یادمه دبستان بودیم ،با یه گروه از بچه ها از طرف یک مدرسه ی دولتی فوق العاده ضعیف میخواستیم داخل آزمون ورودی های بهترین راهنمایی های غیر انتفاعی اصفهان قبول شیم.مدرسه هایی که بالای ۲۰۰۰ نفر شرکت میکردن و فقط ۲۰۰ نفر قبول میشدن.داخل این گروه ما فقط امید به قبولی یک نفرمون رو داشتیم و کسی که مطمئن بودن صد در صد قبول نمیشه من بودم،یادمه همه استرس داشتن از همه جهت فشار بود رومون برای قبولی و هزینه های سنگینی که پرداخت شده بود.من ولی به معنای واقعی رها کرده بودم این موضوع رو و برام مهم نبود اصلا و در حقیقتش یادمه که چند باری فقط از خدا خواسته بودم که یه کاری کنه سربلند بیرون بیام.روزی که جواب ها اومد اون شخص باهوش گروه قبول شده و من!!!!!!
باورتون میشه،منی که حتی درسا رو زیاد نمیفهمیدم و عملا هزینه هایی که برام میشد میرفت توسطل آشغال ولی قبول شده بودم!!!
این گذشت و من دوباره در بهترین دبیرستان شهرمون قبول شدم.آخرای سال دوم یا اول بود میخواستن اخراجم کنن به خاطر معدل پایینم و پدر و مادرمو خواسته بودن،شب قبلش من فقط دوباره رفتم پیش خدا و گفتم خدایا کاری کن که پدر و مادرم شرمنده نشن فقط.فرداش وقتی پدر و مادرم اومدن خونه فهمیدم هیچ اتفاق ناراحت کننده ای نیافتاده و من همچنان داخل اون مدرسه میمونم.بعد از اون سال من تونستم داخل اون مدرسه کلی رتبه در سطح ناحیه و استانی و کشوری بیارم در رشته نقاشی.یه رشته ی کاملا نامربوط به درسام و مدیر و معاونای اون مدرسه رو میدیدم که دارن به خاطر این رتبه ها بهم افتخار میکنن و کاملا محترمانه با هام رفتار میکنن ،منی که قراربود اخراج بشم اصلا.
برای نتیجه ی دانشگاهمم یادمه انتخاب رشته برام مهم نبود اونم سپردم دست خدا و اتفاقاتی پیش اومد که همشون باعث شده من به این سایت فوق العاده برسم.
البته من تو خیلی از اتفاقات زندگیم رو بقیه حساب باز کردم و تو همشون واقعا شکست خوردم تا اونجایی که یادمه.برای کارم منتظر بودم بقیه برام کاری انجام بدن و وقتی باز هم انجام میدادم میگفتم خدایاااا خودت این مسیرو نشونم دادی چرا جلو نمیره پس!
الان فهمیدم نشتی کجا بوده ،کجا داشتم اشتباه میکردم.
یعنی این دنیا که اینقدر زیبایی درونش داره قوانین فوق العاده زیبایی هم داره .همشم هم قطعا به خاطر وجود این خدای زیباست که تا این حد میشه بهش توکل کرد ،حتی وقتی که تمام دنیا علیه ما باشن.
خدایا شکرت به خاطر اینهمه آگاهی و هدایت
خدایا شکرت به خاطر این بستر مناسب
هفدهمین رد پای من در سفرنامه
به نام خداوند موفق وثروتمند، سرشاز از عشق وسلامتی
به نام خدایی که تنها قدرت جهانه.
به نام خدایی که قدرت خلق زندگیم رو در دستان خودم به کمک باورهایم قرار داده.
سلام برهمه دوستان
ادامه پله 17 ام سفر تحول زندگیم : فقط روی خدا حساب کن
خدایاشکرت که نشتم فایل رو با دقت بیشتری گوش دادم و درکم بیشتر شد
خدایاشکرت که حتی درک کردن قوانینت تکامل داره . شاید بگم بیش از 100 ها بار این فایل رو گوش دادم ولی الان بهتر درکش میکنم و این سفر چقدر حرفه ای طراحی شده که یه جوری هر روز ذهن بهتر به چالش کشیده میشه وتربیت میشه . خدایاشکرت
باز بریم مرور مطالب این فایل بی نظیر رو:
افراد موفق رو الگو بگیرم وباهاشون ارتباط برقرار کنم ولی تو ذهنم بهشون قدرت ندم فکر نکنم کهتنها راه موفقیت من ، ارتباط با این افراد است. این نیگاه یعنی من در ذهنم وباورهام قدرت رو از خدا گرفتم ودادم به غیر خدا که خود این شرک هست.
به نظرم اگر من فکر کنم تنها راه موفقیتم در آزمون هام داشتن فلان کتاب خوبه یا فلان پارتی هست باز شرکه چون تنها قدرتی که میتونه منو به خواسته هام برسونه خداونده به کمک باورهام وفرکانسم واین کتاب ها و.. کاره ای نیستن فقط دست خداوندن برای کمک به من و امروز با این کتاب و فردا به کتاب دیگه ای یا فرد دیگه ای هدایتم کنه و تنها قدرت ورئیس تو ذهنم من باید خداوند باشه نه کس یا چیز دیگه ای.
من باور میکنم تنها منبع نیروی رزق ، ثروت، سلامتی ، موفقیت ، عشق ، آگاهی ، مشتری در جهان خداوند است.
اگه بخوام تمام جهان برای من کار کنه باید فقط روی خدا حساب کنم و فقط خدارو ببینم.
من باور میکنم اون کسی که میتونه برای من کاری انجام بده فقط خداونده ونه هیچ کس دیگه.
اگر فکر کنم کس دیگه ای به جز خدا هستکه بتوه کمکم کنه سخت در اشتباهم ، هم در این دنیا و هم در آن دنیا از عذاب سختی برخوردار خوام شد= این وعده خداونده= این قانونه
من باور میکنم این خداونده ک به من نعمت میده، به من عزت میده، اونه که به من شهرت میده، اونه که منو تو آزمون هام موفق میکنه و هیچ کس دیگه ای در جهان نیست و هیچ کس و هیچ چیز دیگه ای نمیتونه به من کمک کنه.
من باور میکنم که منبع ثروت و نعمت جهان هستی خداونده و هداوند از بی نهایت دستش استفاده میکنه برای کمک کردن به من.
من باور میکنم که خداوند بی نهایت دست داره.
وقتی فکر کنم فقط این فرد یا این کتاب یا این آزمون میتونه کمکم کنه یعنی دارم یقیه دست های خداوند رو میبندم.
من باور میکنم فقط خداوند میتونه این کارو انجام بده و خداوند بی نهایت دست هایی داره که این کار رو برام انجام میده.
وقتی کسی به من کمک میکنه ازش تشکر میکنم بابت کمک، اما همون موقع تو ذهنم مرور میکنم که این آدم دستی از دستان خداونده، ممکنه خداوند بواسطه این آدم داره به من کمک میکنه ففردا بواسطه کس دیگه ای یا چیز دیگه ای بهم کمک میکنه.= پس قدرت آدم ها و چیزها رو در ذهنم کوچک وقدرت خداوند رو خیلی بزرگ میکنم.
و اگر این فرد وچیزها بروند خداوند از دست های دیگه اش برای کمک من استفاده میکنه، هیچ اتفاق بدی برای من نمیفته.
من باور میکنم اگر با خداوند یکی بشوم اگر تمام مردم جهان با هم جمع شوندبخواهند بهم ضرر بزنند به اندازه ی پشه ای هم نمیتوانند این کاررو انجام بدهند.
تما افراد تاثیر گذار دنیا به ربوبیت الله اعتقاد دارندف قارغ ز هر دین ومذهبی.
شرک با خودش بدبختی وفقر میاره.
رفتارهای من نشون میده چه باورهایی دارم
نشونه های رفتاری شرک و ایمان نداشتن به خدا:
اگر از تهدید کسی میترسم.
قدرت رو به چه کسی میدم؟
پیش چه کسی دست ودلت میلرزه؟
از چه کسی میترسم؟
جلوی چه کسی صدا وپاهام میلرزه؟
چه جوری جلوی دیگران تعظیم میکنم؟
وقتی فرد ثروتمند وبانفوذی بهم قول میده حرف اون رو بیشتر باور دارم یا خرف خداوند رو؟
وقتی کسی بهم نه میگه چقدر ناراحت میشم؟
وقتی کسی پولم رو نمیده چقدر نگران وناراحت میشم؟
وقتی به موعد سررسید قسطم میرسه چقدر نگران میشم؟
وقتی مشتری ازم خرید نمیکنه چقدر ناراحت میشم؟
وقتی شاگردام تمرینات رو خوب انجام نمیدن چقدر ناراحت میشم؟
چجوری روی بقیه حساب میکنی؟
من باور میکنم که بی نهایت منبع رزق وروزی هست- بی نهایت دست خدا هست- بی نهایت ثروت هست-برگی بدون اذن خداوند بر روی زمین نمیفته- وقتی خدا راده کنه خیری به من برسه چه کسی میتونه جلوی اراده خدا رو بگیره.
خدا به ما وعده فزونی وثروت داده اما ما خدا رو باور نمیکنیم؟ چون ایمان نداریم ، چون قدرت(فورس=رب=توحید)رو در دستان کس دیگه ای می بنیم.
قدرت= آنچه انتظار داری بقیه برات انجام بدن- ازهیچ کس انتظار نداشته باش.
من تمرین میکنم از هیچ کس انتظار نداشته باشم وفقط فقط از خداوند انتظار داشته باشم.
من باور میکنم که هیچ کسی نمیتونه به من کمک کنه به جز الله.
من باور میکنم خداوندتوانایی این رو داره از جایی که به عقلم نمیرسه منو به خواسته هام برسونه پس من فقط هر چی رو که بخوام به خودش میگم و میدونم خودش از یه جایی جور میکنه از کجا نمیدونم اون میدونه. اون قدرتمنده اون عالمو حکیمه-اون ثروتمنده.
چه زمانی چیزهایی رو که میخوام بهم میده = زمانی که قدرت خدارو باور کنم.
همه چیز برمیگرده به باور ، برمیگرده به ایمان، به یقین من
من یگانگی ، رب وفدرت خداوندرو باور میکنم.
هیچ کس در مقابل خداوند قدرتی نداره
من باور میکنم اگر من با خداوند خودم باشم اگر بلا خداوند هماهنگ ویکی بشام ، هیچ کسی در مقابل من قدرتی ندارهف هیچ کسی نمیتونه به اندازه ی پشه ای به من آسیب برسونه
مهم ترین عامل موفقیت وپیشرفت استاد =باور کردن اینکه تنها قدرت جهان الله است.
من تمرین میکنم اگر کسی خواست کمک کنه ازش تشکر میکنم ولی تو ذهنم به خدا بگم خداجون میدونم توهستی قدرتمند، این کاره ای نیست شاید از دست این به من بدهی ، شاید از دست کسی دیگه ای به من بدهی من اینو میدونم. تا کم کم باور قوی تر بشه واگر کاری برام انجام نداد نگران نشم و میدونم خدا از دست های دیگه اش میخواد به من بده-= اما نکته مهم = وقتی به این شرایط ذهنی وباوری برسم اونوقت همه برام همه کار انجاممیدن. وقتی به توحید برسم همه آدم ها جمع میشن که به من کمک کنند- اما باید حواسم باشه و مواظب باشم که باز روی این ها حساب نکنم و اگر حساب کنم باز این نعمت ها قطع میشن باید مواظب باشم.
اگر بندگی غیرخدارو کنم =همه چیز تموم میشه
من باور میکنم که خدا قدرتمندترین فرمانروای جهان است.
من باور میکنم فقط خداوند نیاز هست که به همه چی برسم.
سپاس از ان شایسته عزیز واستاد عزیز و دوست داشتنیم
سپاس از خداوند مهربونم که بهم فرصت داد باز آگاه تر بشم و بهش نزدیک تر بشم
سپاس از همه دوستان عزیزم
سپاس از فرزانه عزیزم که 3 روز در این پله بود وهرروز آگاهیم بیشتر شد
خدایاهزاران بار شکرت
خدایا کمک کنه در این راه پایدار وعملگرا باشم وحرفم با عملم یکی باشه
خدایا تنها تورا میپرستم وتنه از تو یاری میجویم
خدایا به راه راست را طبیعی وسرشار از نعمت و لیاقت زندگی کردن هدایتم کن
در پناه تنها قدرت جهان شاد وثروتمند وسلامت باشید
روز هفدهم سفرنامه.من وقتی تجسم میکنم که دارم با خدا صحبت میکنم و اون تمام جواب من رو میده در هر زمینه ای که ازش سوال میکنم.بعد از تجسم من ناخود آگاه اشک میریزم الانم دارم مینویسم به یاد اون حس میوفتم میخوام گریه کنم ولی وقتی خدا رو توی زندگیت قرار میدی و درکش میکنی دیگه اصلا ثروت مفهمی نداره که خیلی ها دارن براش بال بال میزنن یا هرچیز دیگه چون ارامشی داره که واقعا نمیشه توصیفش کرد ارام هستی و میزاری تکاملت طی بشه و همه چیز رو میسپاری دست اون .اگه قبول داری اون خداته قبول داری تمام زیباییییی هارو اون ساخته اون برای تو بهترین هارو میسازه فقط کافیه باورش داشته باشی هر روز صبح از خونه میزنی بیرون تا شب که میخوای بخوابی اون صاحب قدرت بدون ولذت ببر و اتفاقات خوب مثل رود وارد زندگیت میشه.
به نام خداوند موفق وثروتمند ، سرشار از عشق وسلامتی
به نام خدایی که تنها فرمانروای جهان است و قدرت خلق زندگیم رو در دست بورهایم قرار داده.
به نام خدایی که امرژی است و به هرچیزی که در ذهنم بسازم به همان شکل در میاد.
سلام برهمه دوستان عزیزم
پله 17ام سفر تحول زندگیم: فقط روی خدا حساب کن.
خدایا شکر که فرصت دارم کامنت سفرم رو بزارم با عشق
خدایاشکرت که توانمندم ودست های وحواس عالی دارم خدایاشکرت نت ولب تاب فوق العاده ای دارم که به راحتی بهم خدمت میکنند .
خدایاشکرت که کتابام هم بهم خدمت میکنند.
خدایا شکرت که تصمیم گرفتم برای این ماه تمرکزم رو بزارم روی یکی از این هدفام و هرچی غیر از این رو فعلا کنسل کنم . وقتی خواسته ام رو خلق کردم مطمعننباقدرت وایمان بیشتری روی هدف بعدیم متمرکز میشم وسریعتر بقیه رو جواب میگیرم.
واقعا خدایاشکرت خیلی حسم خوبه.
من پریروز وارد این پله شدم ولی وقتی متن خانم شایسته رو خوندم گفتم یعنی فقط ما داریم یادآوری میکنیم خیلی درک نکردم حرف های خانم شایسته رو بعد اومدم متن فایل رو خوندم دوستش داشتم و نکاتش رو یادآوری کنم برای خودم:
عاشق این نگته ام: توحید عملی = هماهنگی گفتار با عملت ( از کودکی آرزو داشتم همچین شخصیتی باشم).
وعد خدا= من نزدیکم واجابت میکنم دعای هر فردی که من را اجابت کند.
پس خدا باید برایم کافی باشه اگر نیست باید آن رو باید از نو بشناسم و توحید وشرک رو دوباره معنا کنم.
شرک=چیزی نیست جز قدرت دادن به هر عامل بیرون از خودم
توحید=تنها منبع قدرت را نیروی بدانم که کنترل زندگی ام را در دست باورهایم قرر داده.
وقتی توحید را در فنتارم جاری سازم خدا برایم کافی میشود .((دیوانه این جمله ام))
تمام جهان براساس قوانین بدون تغییر خداوندی اداره میشود که، کنترل زندگیم رو در دست باورهایم قرار داده.
این نیرو رو به هر شکلی در ذهنم بسازم ، به همان شکل وارد زندگیم میشود.(تازه دارم درکش میکنم)
به همان اندازه ک رو یاین نیرو حساب میکنم، به همان اندازه نیز برایم شادی ، آرامش ، سلامتی و ثروت وعشق میشود.
اگر این نیرو رو به شکل عشق در ذهنم بسازم، برایم رابطه عاشقانه میشود.
اگر او را به شکل ثروت در ذهنم بسازم، آنوقت به شکل استقلال مالی در زندگیم وارد می شود.
اگر او را به شکل سلامتی در ذهنم بسازم، اونوقت به شکل زندگی ای در کمال آرامش با تنی سالم در زندگیم متجلی میشود.
باید این انرژی و قدرت رو رئیسم بدونم. این نیرو مهم ترین فرد رابطه زندگیم بدونم و به این خدا وابسته شوم تا قلبم آرام بگیره و تا مصداق لاخوف علیهم ولاهم یحزنون بشم .
خدایاشکرت بابت درک این آگاهی ها
من خدا رو تو ذهنم بهترین معلم ها میدونستم وهمیشه هم بهترین معلم ها رو داشتم ودارم واز الان خدا رو تو ذهنم هر چیزی رو که میخوام و میبینم میسازم خدایاکمکم کن که در این مسیر عملگرا باشم وگفتار وعملم یکی باشد الهی آمین.
اما بعد از 2روز که اومدم خواستم کامنتم رو بزارم حسم گفت برو از نوشته های خانم شایسته شروع کن به خوندن بعد کامنت بزار و شروع کردم امروز با خوندنشون دری از آگاهی برروی م باز شد یعنی اینقدر میتونه درک آدم متفاوت یاشه واقعا خدایا شکرت که بیشتر خودم رو میشناسم ودرک میکنم.
ممنون خانم شایسته عزیز. دوستتون دارم.
هدف سفر تحول زندگیم: مرور اصولیه که زندگیمون رو به معنای واقعی متحول میکنه.
سکان زندگیم رو به دست قلبم بسپرم که راهنمایم باشه ف این راهنمایی که مرا هدایت میکنه و خواسته هایم رو به محض واضح شدن ، محقق میکنه.
برای خلق هدف بزرگم: برداشتن قدم های کوچک ولی مستدام.
باورهای قدرتمند کننده= باورهای قدرتمندکننده حاصل یادآوری وتکرار نکات کوچکی است که هر روز درباره قوانین زندگی میاموزیم. فقط راهش ادامه دادن هست . راهش تکرار آنچه است که آموختیم. ((کلا ذهنم نسبت به تکرار خیلی گارد داره همیشه فکر میکردم با یک بار خوندن یاد میگیرم خخخ)
در این سفر ما چیزی مکی آموزیم، ما فقط هر روز یک نکته کوچک دیگه به خودمون یادآوری میکنیم، زیرا ((یادآوری)) کل قانون است. ((من میخواستم قانون رو دور بزنم خخخخخ)).
تعهد میدم که از امروز هر روز یک نکته بحتی اگر کوچک باشه بنویسم. زیرا همین نکته های کوچکه که باورهای من رو میسازه.
خدایاشکرت خدایاشکرت
این ها فقط از نوشته های این صفحه بود هنوز در مورد فایل ننوشتم .
روزی که اینگونه شروع بشه خدا میدونه تا شب چه اتفاقی میفته .
به امید خدا شب میام و کامنت فایل رو میزارم
ممنون از همه شما دوستان
ممنون از استاد وخانم شایسته
ممنون از خدای عزیزم که هر لحظه هدایتم میکنه وبا منه.
خدایاتنها تورا میپرستم وتنها از تو یاری میجویم
خدایا به راه راست هداستم کنه ودر این راه پایدار باشم.
سلام خدمت استاد و دوستان عزیزم
استاد عزیزم چقدر این فایل پر بود از اعتماد به نفس،عزت نفس،آرامش،توحید،قدرت،ثروت،یقین و آسودگی خاطر
خیلی لذت بردم امروز باید برای اولین بار جایی میرفتم قبلا ها وقتی اینجورجایی برای اولین بار میخواستم برم خیلی خیلی استرس داشتم اما امروز قبل از رفتن این فایل رو گوش دادم و نمیدونین با چه اعتماد به نفسی رفتم و خداروشکر نتیجه عالی شد
سلام
سفرنامه روز هفدهم
آدم وقتی فقط برای یک لحظه ایمان و توحید را تجربه می کند آنقدر شیرینی و لذت تجربه می کند که مطمئن می شود هیچ چیزی را بیشتر از ایمان و توحید نمی خواهد.
حتا به گونه ای می شود که با خودش می گوید خدایا من روزی فراوان و بی حساب می خواهم چون به دست آوردنش تاییدی بر ایمان من است تاییدی است بر اینکه مشرک نبوده ام و هر چه خواسته ام از تو خواسته ام و به دست آورده ام.
آدم با خودش می گوید درست که به این دنیا آمدم تا تجربه زندگی مادی و لذت بردن از آن را داشته باشم اما هر چه بیشتر از نعمتهایت بتوانم به دست بیاورم تاییدی بر این است که بیشتر در راهت بوده ام بیشتر موحد بوده ام بیشتر مومن بوده ام.
خدای مهربانم خدایی که به تازگی دارم می شناسمت و خودت می دانی که چه حس خوبی از این آشنایی دارم خدای تمام لحظات تنهایی و ضعفم که بودی و مرا نگاه می کردی و مراقبت می کردی تا سرانجام سربردارم و تو را ببینم و صدایت را بشنوم، خدای همه خوبیهای تمام نشدنی
من واقعا شکرگزار هستم که من را در جمع بندگان موحد و شاکرت قرار دادی تا یاد بگیرم چگونه باید با تو صحبت کنم.اینقدر عاشقانه و دلپذیر و دوست داشتنی و وصل کننده!
شاید اکنون بلد نباشم و شاید اکنون نتوانم مثل این بندگان درجه یکت حسم را از عمق وجودم بیرون بکشم ولی مطمئن هستم که روزی اینگونه خواهم شد، همین قدر عاشق همین قدر لطیف شاید هم بهتر!
هیچ حد و مرزی برای دوست داشتن و ستایشت وجود ندارد
چقدر خوشحالم که نباید روی هیچ کسی جز تو حساب کنم!
چقدر احساس عزت نفس می کنم که دیگر نباید از کسی واهمه داشته باشم که دیگر نباید منتظر کسی باشم.
چقدر تو ما را دوست داری که همه کاری می کنی تا جز تو از کسی چیزی نخواهیم که سرانجام یادمان بیاید ما نه تکه ای از ماه که تکه ای از تو هستیم پس درونمان قدرتهایی شگفت انگیز قرار داده ای و کافی است که به تو ایمان بیاوریم تو را اجابت کنیم و سپس موتور قدرتمند وجودمان که نیرویش را تنها از تو می تواند بگیرد روشن شود و در زمینت بتازد.
خدای عزیزم
مهربانم
پروردگارم
ربم
الهم
تو را شکرگزارم
به اندازه تمام روزها و شبهایی که آمده و نیامده
به اندازه تمام برگهای درختانی که از ابتدای خلقت تاکنون آفریده ای
خدایا شکرت که من را با خودم و با خودت آشنا کردی.
سلام و درود
بارها و بارها این فایل رو گوش کردم و هر دفعه نکته ی جدید فهمیدم
این شرک خفی در وجود همه ی ما هست و مشکل اساسی نسل انسان عدم اعتقاد به قدرت رب هست .
خیلی سعی کردم وابستگی و انتظارم رو از بقیه کمتر و کمتر کنم و خدا رو شکر تا حد زیادی موفق بوده ام .
وقتی به گذشته فکر میکنم خجالت میکشم از انتظار کمک از طرف پدر و بعدها کمک همسرم .
خدایا همهی ما رو ثابت قدم کن در راه درک و فهم توحید
و ما رو به راه راست هدایت کن
سلام دوست عزیز بسیار لذت بردم از کامنت شما.فقط نکته گذشته شما هیچ تاثیری توی زندگی الان شما نداره وگذشته شما هرچی بوده اوکیه از الان به بعد مهم که روند زندگیت توحیدی هست یانه.