فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 65

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ورزشکار تیم ملی گفته:
    مدت عضویت: 1678 روز

    سلام به همگی

    .

    .

    در سفر هستم با دوستان جدیدی که تازه وارد بخش روز شمار تحول زندگی من شدن

    دوست ندارم اول دیدگاه بنویسم سفرنامه چون از روی ذوق خاطراتم رو مینویسم اتفاقات خوبی که برام افتاده و درک هایی که کردم…

    .

    برای این فایل نمیدونستم چه خاطره ای بنویسم چه نکته ای

    بعد انگار هی بمباران مطالب اومد که بیام بنویسم

    اول میخوام درباره یه ایده بگم که چجوری به ذهنم رسید….در سفرهای قبلی داشتم فایل رویاهایت را باور داشته باش۲ رو گوش میدادم که در حین گوش دادن استاد یه چیزی گفتن و یه ایده ثروت ساز برای آیندم به ذهنم اومد.اصلا به این موضوع فکر نمیکردم.از یه جنبه دیگه بهش فکر میکردم و از ایده هام بود ولی از وجه دیگه بهش نگاه نکرده بودم و دیدم اَاَاَاَاَ اینجوریم میشه این که خیلی راحت تره چرا میخواستم این کار رو بکنم واقعا.بعد که داشتم روی نکاتی که تا الان یاد گرفتم کار میکردم با خودم گفتم ببین خدا اینجوری بهت ایده میده.من خودم وقتی به کسب ثروت از راه علاقم فکر میکردم(با اینکه پول توش میتونه خیلی خوب باشه)میگفتم خب فقط این راه ثروت نخوام خدا از خیلی راه های دیگه ثروت میده…..ک بهم یه ایده عالی داد

    .

    دوتا خاطره هم میخوام براتون بگم یکی اینکه من دیشب پشت داشتم کاری انجام میدادم و ب مادرم گفتم از کوکوها برام یه دونه میاری خالی بخورم(دلم اون موقع خواست)بعد مامانم گفت نه این چه وضعشه بیا سر میز درست با نون بخور من نمیارم من هم که رو ذهنم کار میکنم واکنش نشون ندادم و حس کردم خداوند بهم گفت من اینجام نگران نباش با خودم گفتم خداوند قطعا بهم یه چیزی میرسونه دستان خداوند زیاده(اون لحظه رو درست نمیتونم توصیف کنم هی با خودم صحبت میکردم و حال عجیبی داشتم)بعد من حس کردم مامانم داره برام یه چیزی میاره بعد یهو از مشت سرم گفت بیا برگشتم دیدم برام پسته آورده برگشتم یه لبخند با تعجب زدم و گرفتم و خوردم و واقعا این رو از طرف خداوند دونستم…..

    خاطره ی بعدیم اینه که من درباره ی این موضوع که چرا ما نیاز به توجه داریم و چرا انقدر بقیه برامون مهم هستن فکر میکردم و سوال برام پیش اومده بود بعد سفر امروزم حول همین محور بود.مخصوصا اونجایی که مثال انیشتین رو زدن😅چقد این انیشتین خوبه اصن من عکس اینو روی کتاب کارای فیزیک میبینم خندم میگیره.و کمکم کرد تا بتونم خودم با کمی فکر کردن به نتیجه ای برای سوالم برسم….

    خیلی دوست دارم درک هایی که میکنم رو هم بنویسم اما دیدگاه طولانی میشه.اگر همسفرم هستی در سفر بعدی درکی که از تفکرم درباره سوالم کردم رو اونجا مینویسم.مطمئنم همه ی نکات بهم مربوط هستن..

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    ورزشکار تیم ملی گفته:
    مدت عضویت: 1678 روز

    سلام به همگی

    .

    .

    در سفر هستم با دوستان جدیدی که تازه وارد بخش روز شمار تحول زندگی من شدن

    دوست ندارم اول دیدگاه بنویسم سفرنامه چون انگار دارم از روی ذوق خاطراتم رو مینویسم اتفاقات خوبی که برام افتاده و درک هایی که کردم…

    .

    برای این فایل نمیدونستم چه خاطره ای بنویسم چه نکته ای

    بعد انگار هی بمباران مطالب اومد که بیام بنویسم

    اول میخوام درباره یه ایده بگم که چجوری به ذهنم رسید….در سفرهای قبلی داشتم فایل رویاهایت را باور داشته باش۲ رو گوش میدادم که در حین گوش دادن استاد یه چیزی گفتن و یه ایده ثروت ساز برای آیندم به ذهنم اومد.اصلا به این موضوع فکر نمیکردم.از یه جنبه دیگه بهش فکر میکردم و از ایده هام بود ولی از وجه دیگه بهش نگاه نکرده بودم و دیدم اَاَاَاَاَ اینجوریم میشه این که خیلی راحت تره چرا میخواستم این کار رو بکنم واقعا.بعد که داشتم روی نکاتی که تا الان یاد گرفتم کار میکردم با خودم گفتم ببین خدا اینجوری بهت ایده میده.من خودم وقتی به کسب ثروت از راه علاقم فکر میکردم(با اینکه پول توش میتونه خیلی خوب باشه)میگفتم خب فقط این راه ثروت نخوام خدا از خیلی راه های دیگه ثروت میده…..ک بهم یه ایده عالی داد

    .

    دوتا خاطره هم میخوام براتون بگم یکی اینکه من دیشب پشت داشتم کاری انجام میدادم و ب مادرم گفتم از کوکوها برام یه دونه میاری خالی بخورم(دلم اون موقع خواست)بعد مامانم گفت نه این چه وضعشه بیا سر میز درست با نون بخور من نمیارم من هم که رو ذهنم کار میکنم واکنش نشون ندادم و حس کردم خداوند بهم گفت من اینجام نگران نباش با خودم گفتم خداوند قطعا بهم یه چیزی میرسونه دستان خداوند زیاده(اون لحظه رو درست نمیتونم توصیف کنم هی با خودم صحبت میکردم و حال عجیبی داشتم)بعد من حس کردم مامانم داره برام یه چیزی میاره بعد یهو از مشت سرم گفت بیا برگشتم دیدم برام پسته آورده برگشتم یه لبخند با تعجب زدم و گرفتم و خوردم و واقعا این رو از طرف خداوند دونستم…..

    خاطره ی بعدیم اینه که من درباره ی این موضوع که چرا ما نیاز به توجه داریم و چرا انقدر بقیه برامون مهم هستن فکر میکردم و سوال برام پیش اومده بود بعد سفر امروزم حول همین محور بود.مخصوصا اونجایی که مثال انیشتین رو زدن😅چقد این انیشتین خوبه اصن من عکس اینو روی کتاب کارای فیزیک میبینم خندم میگیره.و کمکم کرد تا بتونم خودم با کمی فکر کردن به نتیجه ای برای سوالم برسم….

    خیلی دوست دارم درک هایی که میکنم رو هم بنویسم اما دیدگاه طولانی میشه.اگر همسفرم هستی در سفر بعدی درکی که از تفکرم درباره سوالم کردم رو اونجا مینویسم.مطمئنم همه ی نکات بهم مربوط هستن..

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    علیرضا جلالی گفته:
    مدت عضویت: 2022 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی بزرگوار

    نوشتن حتی نوشتن کوچک یعنی در مدار بودن یعنی تمرین تکرار و هزاران برکت دیگر همین نوشتن هم یکی از قدمهای کوچکمان است برای رسیدن به اهدافم ‌

    امروز بازهم معجزه خداوند را در باور کردن او وارتباط با الله تجربه کردم این معجزه ها ی کوچک من را برای رشد بیشتر وپیشرفت بیشتر آماده میکند .

    استاد امروز دخترکوچکم شماره تلفن شما رو از من میخواست گفتم میخوای چیکار کنی گفت میخوام ازشون بپرسم چرا رفتن آمریکا چرا ثروتمند شدند من گفتم خوب چون باورهایشان رو تغییر دادن و شکرگزار بودن‌درواقع یکجورایی با این جوابم به خودم یادآوری کردم و اینکه حتی بچه ها هم متوجه تغییرات هستند هر چند در دنیای کودکی خودشان‌.این یادداشت رو برای اینکه ردپایی در دوره چله روزشمار بگذارم نوشتم

    شاد باشید و تندرست ثروتمند در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مستانه اقبالهء گفته:
    مدت عضویت: 2093 روز

    به نام رب العالمین فرمانروایی کل هستی

    سلام به استاد عزیزم و مریم عزیز که این فایل ها رو برای ما به روز رسانی کردن و سلام به بچه های توحیدی سایت

    روز هفدهم سفر نامه رو با این آگاهی ناب از استاد آغاز میکنیم

    اگر توی زندگی با این نیت با افراد ارتباط بر قرار کنین

    که یک روز به ما کمک میکنن این یه شرک خفی است که ما قدرت از خدا گرفتیم دادیم به غیر خدا و این باعث دور شدن ما از سعادت و خوشبختی میشه

    اگر می خواهیم به جایگاهی برسیم که تمام جهان برا ی ما کار کنن فقط باید خدا رو ببینیم

    تمام قدرت در اختیار خداونه

    اگرما بواسطه ثروت اشخاص به آنها احترام بگذاریم

    این کار ما رو از ثروت دور میکنه

    کسی که کاری میتونه برای ما انجام بده فقط خداست

    و این عملاما رو به عذاب سخت می رسانه

    اگر ما باورهای توحیدیمون رو تقویت کنیم هیچکس نمیتونهما رو نابود کنه

    کل قرآن دریک کلمه توحید است

    توحید یعنی قدرت رب

    یک مومن واقعی از هیچکس انتظار نداره فقط از خدا انتظار داره هر چه از خدا بخواهی بیشتر ثروت وارد زندگیمان میشه خداوند از هزار راه به ما می‌رساند ما باید باور داشته باشیم خدا رو.

    هر روز بگیم تنها قدرت جهان رب است هیچکس دربرابرالله قدرتی نداره. وقتی به توحید می رسیم همه آدم ها جمع میشن تا فقط به ما خدمت کنن.

    پس به خداوندوجود.. خودمون اعتماد کنیم

    خداوندی که این جهان رو آفرید

    پس ما باید فقط روی قدرتمندترین فرمانروای این جهان حساب باز کنیم

    خدایا ما را به راه راست هدایت کن آمینی رب العالمین🙏🙏🙏🙏🙏💓💗💓💗💓💗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1708 روز

    به نام خداوندی که وجودش برای ما کافیست

    سلام میکنم به استاد عزیزم و دوستان خوبم

    شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب پنهان است

    باتوجه به این حدیث از پیامبر ما باید ببینیم چقدر از وجود ما به شرک آلوده هست؟

    و دلیل اتفاقات ناخوشایندی که تجربه میکنیم چی هست؟

    شاید بیشتر ما در کلام مون فقط خدا را باور داریم و فقط قدرت را به اون نسبت میدیم

    ولی رفتارهای ما عکس این و نشون میده

    مثلا ما حرف رئیس بانک یا کسی که یه نفوذی در دولت داره و بیشتر باور میکنیم بیشتر روی کارایی که باید انجام بشه روشون حساب باز میکنیم

    این چی رو میخواد نشون بده؟

    این عین شرکه ولی ما برای گول زدن خودمون جور دیگه ای تفسیرش میکنیم و همون طور هم به راه خود ادامه میدیم

    واقعا خداروشکر میکنم که خدا منو به این سایت و استاد عزیزم هدایت کرد تا بتونم خودمو و خدای خودمو از نو بشناسم و باورهای شرک آلودمو شناسایی کنم و بجای آنها باورهای توحیدی بسازم

    خداوند تنها منبع رزقه تنها منبع قدرت و خوشبختی و سلامتی وثروته

    این را اگر باور کنیم همه چی به صورت کاملا طبیعی برای ما اتفاق میفته

    اگه باور کنیم که فقط خدا میتونه دست ما را بگیره

    اگه باور کنیم که فقط خدا منشا نعمت و ثروت در جهانه

    اگه فقط بر خدا تکیه کنیم و باور داشته باشیم که خداوند از بی نهایت دستانی که داره کمک مون میکنه دیگه کسی رو تو ذهن مون گنده نمیکنیم روی کسی حساب نمیکنیم آرامش خاطر داریم دلمون قرصه از تهدید کسی نمی ترسیم چون پشت مون به خدا گرمه چون اعتماد کردیم به الله که قدرت جهان در دستانه اونه

    پس همه چیز به باورهای توحیدی ما بستگی داره هر روز باید رفتارهای خودمان را زیر ذره بین قرار بدیم و نگاه کنیم چه باورهایی نسبت به خدا داریم؟رو کی داریم حساب باز میکنیم؟از کی می ترسیم و دولا و راست میشیم؟به کی داریم اعتبار میدیم؟

    قدرت خدا رو باور کردیم یا قدرت دیگران را؟

    وعده ی خداوند و بیشتر باور کردیم یا رئیس بانک یا دولت یا ثروتمندا را؟

    خدایا از تو میخواهم که توحید را در وجودم جاری کنی

    خدایا کمکم کن تا فقط از تو یاری بجویم

    خدایا این توفیق را به من بده که

    ایاک نعبد وایاک نستعین را در جای جای زندگی ام پیاده کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    شيدا نوید گفته:
    مدت عضویت: 2119 روز

    سلام سلام

    امروز که این فایل رو گوش دادم دارم می بینم هزار بار به دیگران قدرت دادم.

    2 سال پیش وقتی که فکر می کردم استادم قدرت داره و به من کار میده و فکر میکردم نقطه عطف منه

    بارها و بارها به افراد فامیل قدرت دادم و از اذیتی که ممکن هست من رو بکنند ترسیدم و آن ها هم قدرت گرفتند.

    اما از وقتی دارم سعی می کنم توحیدی باشم اتفاقات خیلی خوبی داره برام میوفته

    من فقط میخوام کار خودم رو راه بندازم و تو این چند روز خدا از راه هایی که اصلا فکرش نمی کنم مخصوصا آدم هایی که اصلا فکرش رو نمی کردم برام داره کمک می فرسته.

    واقعا خوشحالم و خدا رو شاکرم که استاد رو بری من فرستاد تا دستی باشه که هدایت بشم.

    ممنونم از استاد عزیز و مریم جان که ایده روز شمار تحول زندگی من رو اجرایی کردند و گروه تحقیقتی عباس منش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    حمیدرضا ایزدان گفته:
    مدت عضویت: 2202 روز

    درود بر همه کسانی که فقط روی خدا حساب باز می کنند

    روز هفدهم سفر پر برکت

    بدون شک توحیدعملی مهمترین و اصلی ترین مسیر رسیدن به موفقیت و پیروزی است، یعنی اگر کسی می خواهد به موفقیت و پیروزی برسد تنها و تنها فقط از این مسیر توحید ممکن است و امکان ندارد فارغ از هر دین و مذهبی در هیچ کجای این کره خاکی کسی به هدف و موفقیت ، ثروت و سلامتی و آرامشی و ….برسد و از این طریق نرفته باشد.

    من با دیدن چندین باره این فایل تصمیم گرفتم که مشرک نباشم و تمام سعی خودم را بکنم تا توحید را در عمل اجرا کنم و از خداوند بزرگ می خواهم یاریم کند، چون بدون عنایت حضرت حق کار بسیار غیر ممکنی است.

    به حدیث پیامبر دقت کنید تا به پیچیدگی مسئله پی ببرید.

    شرک در دل امت من مث رد مورچه سیاه در دل شب بر روی سنگ سیاه پنهان است.

    ولی من مطمئن هستم وقتی خدا نیت و تصمیم ما را ببیند خودش یاریمان می کند و براحتی انجام می دهیم.

    امشب به تصمیمات مهم و تعهداتی که در طول این سفر گرفته ام یکی دیگر اضافه شد

    ۱-گرفتن روزه تمرکز بر زیبایها و نکات مثبت

    ۲-اجرای توحید در عمل

    و……

    خدایا ما را به راه راست ،راه سعادت،راه سلامتی و ثروت ، راه آنانی که بهشون نعمت داده ایی هدایت فرما

    در پناه الله مهربان شاد، سالم و ثروتمند باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    شایان تابشدار گفته:
    مدت عضویت: 2306 روز

    به نام خداوند کریم ورحیم

    سلام خدمت استاد عزیزم

    بعد از مدت ها عضویت توی سایت میخوام اولین کامنتم رو روی این فایل بزارم…

    حدودن ۳سال پیش از طریق ی کلاس با شما آشنا شدم ک استاد اون کلاس برنامه های شمارو دنبال میکرد و شمارو بهمون معرفی کرد ولی من اون موقع توی مدار نبودم انگار نه انگار و زندگیمو کردم تا اینکه سال بعدش ب ی تضاد خوردم فقط ب خدا میگفتم کمکم کن فقط باهاش حرف میزدم ک خدایا دستمو بگیر و هدایت شدم ب سمت همون استاد و اوشون با حرفای شما کلی من رو‌راهنمایی کرد😅 و همینجوری شروع کردم کارایی ک گفته بود انجام دادن و هی ک پیش میرفتم ب ی سری سوالات بر میخوردم و دیگه با قانون جذب آشنا شدم و سوالهایی ک تو ذهنم شکل میگرفت اکثرن جوابشون از ی جایی بهم میریسید یا فایل گوش میدادم یا تو کتاب بهش میرسیدم همینجوری پیش رفتم تا یهو یاد سایت شما افتادم و‌اومدم تو گوگل سرچ کردم وارد سایت شما شدم از‌همون اولش ی حس فوق العاده ای ب سایت داشتم ولی خب چون همفرکانس نبودم کم میومدم تو سایت و بیشتر فایل های صوتی شمارو تو تلگرام گوش میدادم و ی سری تغییرات توی خودم ایجاد کردم و خیلی بهتر شدم ولی باز ب ی تضاد خوردم و از مسیر دور شدم و واقعا خیلی اذیت شدم و فهمیدم ک واقعا شرک خفی داشتم ولی خب ب لطف خدا باز با خودم و خدای خودم صحبت کردم و ازش خواستم و شروع کردم ب کار کردن روی خودم اولش توی سایت نمیومدم ولی کتاب میخوندم و فایل هاتون رو گوش میدادم تو تلگرام و همینجوری پیش رفتم و کم کم بعد ۴یا۵روز ب سایت هدایت شدم ولی حس کردم این دفعه خیلی متفاوت تر از قبل هست و شروع کردم ب ادامه دادن و کار کردن روی خودم واقعا حس میکنم همه چیز برام عالی و راحت تر شده چون ک یاد گرفتم فقط روی خدا حساب کنم خیلی حالم خوبه خیلی سپاسگزار تر شدم خیلی عملگرا تر شدم و واقعا خدارو سپاسگزارم ک اینجوری خواسته منو اجابت کرد ک منو ب همچین سایت فوق العاده ای هدایت کرد

    خدایا ازت ممنونم

    واقعا باید فقط روی خدا حساب باز کرد خدا همه کار میکنه همه کار هر چی ک بخوایم بهمون میده خدایا ازت میخوام ک درکمو نسبت ب خودت بیشتر کنی تا بیشتر حست کنم

    و این اتفاقات بهم درس بزرگی داد و اونم این بود ک فقط روی خدا حساب کنم

    خدایاسپاسگزارم ک در زندگیم حست میکنم

    خدایاسپاسگزارم ک من‌ رو هر لحظه هدایت میکنی

    خدایاسپاسگزارم ک دارمت

    خدایاسپاسگزارم بخاطر داشتن همچین استادی در زندگیم

    و‌استاد از شما هم خیلی ممنونم ک انقد قشنگ و زیبا و با کلی حس خوب با خدا بودن رو ب ما یاد میدید

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    وحیده خواجه زاده گفته:
    مدت عضویت: 2329 روز

    به نام خدای رب العالمین

    سلام خدمت همه دوستان در خانواده صمیمی عباس منش

    سلام خدمت خانم شایسته عزیز و استاد عباس منش گرامی

    روز هفدهم این سفر اعجاب انگیز

    واقعا به لطف الله مهربان چه سفری را ما شروع کردیم. من در این مسیر متوجه شدم که هدف های بزرگ را با قدم های کوچک اما مستدام بردارم.

    باورهای قدرتمند کننده حاصل یادآوری و تکرار نکات کوچکی است که هر روز درباره قوانین زندگی می آموزیم.

    فقط راهش ادامه دادن است. راهش تکرار آنچه که آموخته ایم است.

    من تقریبا حدود ۲ سال است که عضو سایت شدم یک دفعه فصل اول سفرنامه را انجام داده بودم ولی فقط شنونده بودم و برای خودم یه یادداشت های کوچکی می نوشتم. از مهرامسال تصمیم گرفتم که سفرنامه را دوباره شروع کنم ولی اینبار با ترسم و با کمبود اعتماد به نفسم مبارزه کردم و تصمیم گرفتم که برای هر روز سفر یک ردپا بگذارم و تا اینکار را انجام نمی دادم به خودم اجازه عبور از آن روز را نمی دادم و با نجواهای ذهنم که می گفتن آخه تو چی می خوای بنویسی تو که متوجه شدی حالا برو روز بعد، یه زمانی که وقت آزاد داشتی میای کامنت میزاری ولی من به این نجواها توجه نمی کردم و می گفتم وقتی این همه خانم شایسته تاکید دارن که ردپا بگزارید و نمی دانید اعجاز همین کار ساده چه تغییری در زندگی شما ایجاد می کند پس حتما تغییر ایجاد می کند. من برای اینکه ذهنم را با منطق ارام کنم در هر فایل تمام دیدگاه هایی که لایک شده بود را می خواندم که ببین همینطور که بقیه یه یادداشتی گذاشتن پس من هم می توانم یه یادداشت حتی در حد چند خط بنویسم. به همین دلیل فاصله روزهای سفرم یه کم طولانی شده ولی به خودم می گفتم من که عجله ندارم تا ردپا نذارم نمیشه برم روز بعد. تا اینکه امروز با این نوشته های خانم شایسته تصمیم گرفتم که هر روز یک نکته کوچک را به خودم یادآوری کنم. و اما حالا برای شما بگویم از معجزه همین کار بسیار ساده که برای من تبدیل شده بود به غول، باعث تغییر مدار من شد و من را در مدار دوستان هم فرکانسم در دوره ۱۲ قدم قرار داد و دیروز من و خانواده ام توانستیم قدم اول این دوره را تهیه کنیم. از خدای رحمن و رحیم بی نهایت سپاسگزارم که من را به این مسیرتوحیدی هدایت کرد، راه کسانی که خدا به آنها آرامش و ثروت و سلامتی هدیه داده است.

    در پناه الله یکتا شاد و موفق و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    اميد گفته:
    مدت عضویت: 1832 روز

    الان دارم این فایل رو گوش می دم و اشک می ریزم

    دوست دارم الان پیش استاد می بودم و می بوسیدمش به خاطر این فایل. به خاطر این صحبت های توحیدی. این فایل مسیر زندگی من رو عوض کرده الان قدم چهارم وارد شدم ولی اگه یک هفته این فایل رو گوش نکنم لغزش ها دوباره شروع می شه . من همین یک فایل برا کل عمرم بستمه. منی که تو این دنیا جز خودش هیچ کسی ندارم منی که ساعت ها و شب ها و روزها با همین یک فایل کلی احساسم خوب شده کلی ارامش گرفتم کلی گریه کردم کلی به خدا نزدیک تر شدم استاد جان همه دنیام فقط خدامه اگه خدا نداشتم چه می کردم روزها بود از ترس و نگرانی دیوونه شده بودم به پوچی و نا امیدی رسیده بودم ولی این فایل منو, زندگی منو, خانواده منو نجات داد من عاشق خدا هستم به خود خدا قسم هیچی جز خودش برام مهم نیست فقط خدا ولی هنوز نمی تونم صد در صد تمرکزم با خدا باشه البته روز به روز دارم بهتر می شم به شرط اینکه هر هفته یکی دو بار بیام این فایل رو گوش کنم

    خدا جون منو ببخش عمری سرکش بودم عمری کوتاهی کردم عمری مغرور بودم خدا جون هدایتم کن من در حق خودم ظلم کردم خدا جونم با من حرف بزن من عاشقت ام خدا

    امروز دقیقا یکی از روزهای بد زندگی ام بود کامل حس کردم که افتادم تو جاده خاکی. امروز قدرت رو داده بودم به غیر آدم ها. خدا جون ببخشید . الان نزدیک چهار ساعته همین فایل رو دارم گوش می دم و اشک می ریزم احساس می کنم دستم رو داشتم از دست خدا ول می کردم خدا یاری ام کن خودت بهم معرفت شناختت بده خودت بهم عزت بده تنها آرزوم اینه که به خودت نزدیک بشم چرا من نمی تونم همه قدرت رو بدم به خودت چرا نمی تونم باور کنم خودت می تونی صفر تا صد خواسته های منو براورده کنی خدا وقت هایی میشه مثل امروز احساس خستگی می کنم. کی من می تونم یک بنده خالص باشم . خدا جونم لحظه هایی که مادرم تو بیمارستان داشت جون می داد من داشتم این فایل رو گوش می دادم و این آگاهی ها بهم ارامش می داد و من رو از جهنمی که برای خودم ساخته بودم نجاتم داد . همین طور که مادرم داشت جون می داد منم تو خونه داشتم مثل شمع آب می شدم خدا جونم آرزوم اینه آرزوی مادرم رو براورده کنم من تنها پسرش بودم که براش ماندگار شدم. مادرم همیشه عزت من رو می خواست ,سربلندی من رو می خواست , دوست داشت من ادم ثروتمندی باشم . خدا جون یاری ام ده ارزوی مادرم رو براورده کنم .من نیت کردم اروزی مادرم رو براورده کنم وارد دوره دوازده قدم شدم الحمدالله خوب دارم پیش می روم خدایا یاری ام ده اخر دوره بیام با خوشحالی اینجا کامنت بزارم که من به آرزوم رسیدم این تنها ترین کاریه که می تونم در حق مادرم بکنم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: