ما خالق شرایط خودمان هستیم - صفحه 97
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2016/11/AX-SITE.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2016-11-01 09:19:012024-06-08 22:12:49ما خالق شرایط خودمان هستیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خالق زیبایی ها
“روز چهاردهم سفرنامه”
درود بر یکی از بهترین خلیفه های خداوند روی زمین که از این ابزار خلقی که خداوند در اختیارتون
گذاشته به بهترین شکل استفاده کردین واقعا تحسینتون میکنم شما بینظرین
چیزی نیست که عباسمنش بخواد و نتونه بهش برسه نتونه خلقش کنه مگر اینکه علاقه ای نداشته باشه و گرنه فقط کافیه بخواد تمام ،شما بهشتی رو ساختین برای خودتون طبق وعده خداوند
وقتی سریال زندگی در بهشت رو نگا میکنم این پارادایس رو میبینم لذت میبرم و تحسینتون میکنم همچین مکانی هر تفریحی بخواین تو همین زمین میتونین داشته باشی قایق سواری پدل برد جت اسکی ماهیگیری سوارکاری موتورسواری ….
خدایاشکرت همیشه میگم خدایا اراده استاد رو میخوام که بتونم اینطور متعهدانه توی مسیر بمونم و به قوانین عمل کنم منم اگه مثل شما عمل کنم قطعا نتیجه خواهم گرفت مشکل اینجاست خیلی کم مثل شما میتونن عمل کنن و اراده فولادین داشته باشن خدا روشکر نسبت به گذشته م با عمل به قوانین زندگی خیلی لذت بخش تر شده
سپاسگزارم که مسیر رسیدن به قله رو بهمون یاد دادین امیدوارم که بتونم درست عمل کنم و متعهد باشم و خلق کنم زندگی که میخوام
به نام خداوند بخشنده مهربانم
خدایی که بی نهایت تواناست و من باید هربار درکم از قدرت این خدا رو بهبود بدم…و بدونم که من هرگز نمیتونم گستره و ابعاد قدرت و مالکیت این خدا رو بشناسم
خداوند در قرآن با اشاره به قدرتش بهمون این اطمینان رو میده که هرچه از او بخواهیم براش کاری نداره…منطق اش چیه؟؟؟؟ منطق اش هزاران شگفتی آفرینش اوست که ما با دیدنش سرگیجه میگیریم…و یادم باشه به میزانی که قدرت این خدا رو باور کنم و قدرت رو از عوامل محیطی بگیرم و بدم به خودم و توانایی خلق کنندگی که از سمت خالقم به ذهن من به باورهای من داده شده به همون میزان میتونم شرایط محیطی رو مسخر خودم کنم…
وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِیعًا قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿6٧ زمر﴾
و خدا را آن گونه که سزاوار اوست نشناختند، در حالی که زمین در روز قیامت یکسره در قبضه قدرت اوست، و آسمان ها هم درهم پیچیده به دست اوست؛ منزّه و برتر است از آنچه با او شریک می گیرند. (67)
واقعا وقتی میام توی خیلی از مسائل میبینم شرمنده ام از خدای توانا و فرامانروا که بگم توی اون حوزه ها هنوز قدرتش رو نتونستم باور کنم و توی دلم قدرت میدم به عوامل محیطی
اما خبر خوب اینه که خداوند هدایتم کرده به این فایلها…به کار کردن متمرکز تر روی باور “من خالق شرایطم هستم” با آموزش های استاد
و دارم این چند روزه به بهترین شکل و با بیشترین تمرکز ادامه میدم
به خودم میگم سعیده اگه با این جدیتی که خداوند از تو انتظار داره در حالیکه اومده اصل رو باهات اشتراک گذاشته عملکرد تو رو ببینه ادامه بدی میدونی چی میشه؟؟؟ میدونی مدتی بعد از این چه نعمتهایی توی زندگی ات وارد میشه؟؟؟ میتونی تصور کنی که اگه هدایت خداوند رو ادامه بدی و شیوه کار کردن روی باورهات به شکلی که بهتر باور کنی که جهان مثل آینه فقط واکنش گر به باورهای تو هست رو ادامه بدی به این شکل جدید با تفکر بیشتر با منطقی کردن بیشتر چی میشه؟؟؟
مشمول وعده خداوند میشی…و چه کسی وفاداتر از خداوند به وعده خودش هست؟! این جمله پرسش نیست ها!!! این از هر جمله خبری خبری تره…این قانونه…میگی نه…بیا بخون وتکرارش کن و به یاد بسپار
سوره زمر
وَسِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّهِ زُمَرًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ ﴿٧٣﴾
و کسانی که از پروردگارشان پروا کردند گروه گروه به بهشت رانده می شوند، چون به آن رسند در حالی که درهایش از پیش گشوده شده است، نگهبانانش به آنان گویند: سلام بر شما، پاکیزه و نیکو شدید، پس وارد آن شوید که [در آن] جاودانه اید. (73)
وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّهِ حَیْثُ نَشَاءُ ۖ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ ﴿٧4﴾
می گویند: همه ستایش ها ویژه خداست که درباره ما به وعده اش وفا کرد، و زمین [بهشت] را به ما میراث داد که هر جای از بهشت را بخواهیم، جای خود قرار می دهیم. چه نیکوست پاداش عمل کنندگان. (74)
وَتَرَى الْمَلَائِکَهَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ ۖ وَقُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَقِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿٧5﴾
و فرشتگان را می بینی که پیرامون عرش حلقه زده اند، پروردگارشان را همراه ستایش تسبیح می گویند، و در میان اهل محشر به حق داوری شود، و گویند: همه ستایش ها ویژه خداست که فرمانروای جهانیان است. (75)
…………………..
میخوای این سرنوشت نصیب ات بشه پس بیشتر تلاش کن…پس بیشتر به شیوه جدیدی که بهش هدایت شدی و میبینی که داره برات بهتر جواب میده عمل کن…پس تمرکزت رو بیشتر کن…
…………….
از این فایل زیبا چه باورها و نکات خوبی یاد گرفتم؟
استاد میگه هیچ وقت فکر نمیکنه که باید بره جایی ببینه شرایط اونجا چجوریه بعد خودش رو با اونجا وفق بده…یعنی استاد میگه ما اینجوری دنیا نیومدیم که بخوایم خودمون رو باشرایط وفق بدیم…ما انسان ها خالق جهان خودمون هستیم
که تو باید بگی من میخوام چه شرایطی رو تجربه کنم و باید بگی من میام اون شرایط رو میسازم برای خودم
ما زندگی رو ایجاد میکنیم…تو باید بگی من چی رو میخوام
ما اگه قانون رو بلد باشیم و به خداوند ایمان داشته باشیم میتونیم هرجوری که بخوایم زندگی کنیم…
ما تابع شرایط نیستیم
من میدونم که میتونم شرایط دلخواه خودم رو خلق کنم
میدونم که میتونم اونچیزی که میخوام رو بسازم
میدونم که خالق زندگی خودم هستم
توام باید این رو بدونی و با این باور میتونی یک زندگی خوب رو بسازی
و من فکر میکنم که همه لایق این زندگی هستیم اگه خودمون باور کنیم اگه با تغییر باورهامون سطل مون رو بزرگتر کنیم اگه نگاه مون رو به دنیا عوض کنیم …هر چی رو که بخوایم میتونیم خلق کنیم
اگه سطل مون بزرگتر بشه باران رحمت الهی رو بیشتر دریافت میکنیم
من هر چیزی که میخواستم رو اونجوری که دلم میخواست خلق کردم…چون باور داشتم من میتونم خلق کنم…باور با ایمان قوی ها نه اینکه یه روز باور داشته باشم و یکماه بگم نمیشه (((((((((اینجا روی صحبت استاد به همه ماهاست که توی حوزه هایی نتونستیم اون پیشرفتی که میخواستیم رو داشته باشیم…مهم نیست اون چیه مهم اینه که ما نتونستیم با استمرار باور من خالق شرایطم هستم رو برای خودمون حفظ کنیم…یعنی به جای تقوا و کنترل نجواهای ذهنمون اجازه دادیم که اون نجواها قدرتمند بشن…….
نکته ای که من اخیرا بهش پی بردم یعنی شاید از زمانی که دارم از آگاهی های دوره احساس لیاقت استفاده میکنم اون کنترل ورودی های ذهن که استاد انقدر بهش تاکید میکنه من فکر میکردم این حد از تاکید برای کنترل ورودی هایی هست که از بیرون میاد وارد ذهنم میشه مثل رسانه مثل مردم همکاران همسایه…برای همین طوری شده بود که من از حرف زدن با مردم اجتناب میکردم…از اینکه حرفهاشون رو بشنوم میترسیدم…و خلاصه بیشترین تلاش رو برای ایزوله بودن میکردم…که واقعا موثره اما شده بود که دو روز سرکار نبودم و ارتباطم با مردم فقط در حد اینکه توی یک پارک یه لحظه کسی رو ببینم فقط در حد یه سلام و احوالپرسی اما باز میدیدم که حالم اونجوری اساسی خوب نبود…دوستان این موضوع خیلی مهمه…خیییییییییییییلی خییییییییییییلی مهمه….این ها اصولی هستن که استاد توی دوره احساس لیاقت بهمون اموزش میدن…که من خدا شاهده اصلا تابحال اینجوری نمدونستم و وقتی حتی داشتم این فایل ها رو گوش میدادم کمتر با مردم در ارتباط بودم…اما حالم اونجوری خوب نبود…اما نمیفهمیدم علتش چیه….حالا واقعا فکر مکینید علتش چی بود؟ استاد توضیحاتی میدن که بچه جان شما مهمترین فردی که باهاش در ارتباطی خودتی…یه ذهن نجواگر داری که همه حرفهای منفی که شنیده رو ضبط میکنه بعد مثل نوار پخش بارها و بارها توی ذهنت وقتی با خودت تنهایی برات اجرا میکنه و حتی اگه شما حواست نیست اون داره اجرا میشه…اصلا ذهن ما خاصیتش اینه یعنی اصلا بلد نیست که بیاد ازت تعریف کنه…مثلا بگه اااااچقدر خوب بود امروز همکارت از لباس ات تعریف کرد…ولی صد بار بهت میگه که شما توی بچگی فلان سال فلان روز فلان ساعت یکی بهت گفته این لباس اصلا بهت نمیاد…یا تو بی استعدادی…. اصلا اون کسی که ما هیچ وقت فرار نمیتونیم بکنیم ازش و حتی اگه توی سیاهچال بتنی 30 متر زیر سطح زمین سالها باشیم ولی بازم ازش رهایی نداریم همین نجواهاست….
حالا تمرکز این دوره بی نهایت ارزشمند که الان که دارم مینویسم میبینم واقعا شاید بهترین و اساسی ترین دوره استاد هست تمرکزش روی شناخت این ذهن هست و تمامی مسیرهایی که این ذهن از اون راه ها وارد میشه و بهمون احساس بد میده و نشتی انرژی ایجاد میکنه و آهسته آهسته احساس ما رو میتونه از بهشت به جهنم تبدیل کنه…و چجوری باهاش برخورد کنیم…یاد بگیریم تا بشناسیمش بدونیم که این دشمن ما نیست ولی شیوه کارش تنظیمات کارخونه اش اینجوریه…اما خوبی اش اینه که حالت تنظیمات شخصی روش نصبه یعنی شما میتونی setting خودت رو بهش بدی…چجوری؟ با روش هایی که استاد آموزش میده…یعنی من حتی فکر میکنم اگه تا پایان عمرم فقط روی جلسات 1 و 2 و 11 این دوره تمرکز کنم میتونم جوری این ذهن رو کنترل کنم که بیش از اون چیزی که میخوام برسم و بتونم در ارامش پایدار باشم…
هرکسی فکر میکنه که نمیتونه در احساس خوب پایدار باشه و نیاز داره تا شیوه هایی رو یاد بگیره که بهش احساس خوب پایدار بده واقعا به این دوره نیاز داره…هر کسی توی جلساتی بیشتر ضعف داره پس فکر کنم با اینکه همه توی همه اش ضعف داریم اما باید تمرکز بذاریم روی اون نقاط ضعف اساسی
واقعا از خداوند ممنونم بابت اینکه شرایط حضور من در این دوره رو فراهم کرد…اگاهی های این دروه رو به استاد الهام کرد…و داره به همه ما کمک میکنه که اهسته اهسته بتونیم اون بندهای محدودکننده شرک رو از روی ذهنمون برداریم و ایمان پیدا کنیم که ما خالق زندگی مون هستیم))))
…………
ادامه فایل
تمام خواسته های من برای خدا بسیار بسیار ناچیزه…کاری نداره براورده کردن خواسته های من برای خداوند
جهان هستی اماده است و خوشحاله برای اینکه منو به خواسته هام برسونه… و کمکم میکنه و هدایتم میکنه و حمایتم میکنه خداوند
من میخوام هم به اون دوستم و هم به شما بگم که شما وقتی که باور کنید خالق شرایط خودتون هستید باور کنید شما هدایت میشید ایده های درست ادمهای درست وارد زندگی تون میشن
روند طبیعی جهان این هست که ما با رسیدن به خواسته ها…ابعاد خواسته هامون بزرگتر میشن
و دوست دارم بدونی که واقعا چی رو میخوای
و دوست دارم برای اونچیزی که واقعا میخوای پاش وایستی و خلق اش کنی و بدونی که ایجاد میشه…واقعا همه چیز رو میتونی ایجاد کنی
نگاه کن به کره زمین…که شکل الانش با 100 سال قبلش چقدر فرق میکنه…چقدر تحول داشته
ما زمین رو به همون شکلی که میخواستیم ایجاد کردیم هرکدوم از ما انسان ها به اون شکلی که میخواستیم
((((من با داشتن این توانایی و دانایی به این توانایی که من قادر به خلق خواسته هایم هستم به این جهان اومدم….همه اون ناباوری ها حاصل ذهن ادمهایی هست که مسیر خلق خواسته ها رو عوضی رفتن و به بقیه هم گفتن ما رفتیم نشد شما نرید نمیشه…این باعث ایجاد عدم اطمینان از شروع مسیر در خیلی هامون شد…و این عدم اطمینان و ایمان خودمون بود که باعث شد یسری چیزها رو نتونم خلق نکنم…نه تاثیرعوامل بیرونی…خوب حالا چی شد که من بعنوان مثال هدایت شدم به درک دوباره و مرور این قوانین کیهانی؟ چون یسری خواسته ها رو خیلی خیلی قوی میخواستم و نیروی اجابت کننده خواسته هام (رب العالمین) هدایتم کرده تا بهم یاد بده که خودم رو در چه جایگاهی چه وضعیتی قرار بدم که بتونه خواست هام رو به دستم برسونه…که اون هم یک فضای فیزیکی نیست بلکه یه سطح ارتعاشی هست…ارتعاش ایمان…و صبر…یعنی صبر خود عدم ایمان هست…صبر داشتن یعنی ادامه دادن ایمان…یعنی تا یکم بسته دیر میرسه بی حوصله نشم ونگم کو چرا نرسید ((اشتباهی که من در یسری از خواسته ها داشتم که باعث شده شاید در یک قدمی رسیدن بودم اما دور زدم برگشتم…از کجا میگم نزدیک بودم؟ از اینجا که نشانه های زیادی از نزدیکی به خواسته داشتم بهبود هایی که داشتن رخ میدادن))) اما خوبی این قوانین این هست که نیروی ایمان اونقدر قوی هست که اگه ادامه دار بشه میتونه نتایج ده ها برابر بشه…اشاره به ایه 65 سوره انفال که تایید کننده قرآنی این منطق هست
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ ۚ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ ۚ وَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَهٌ یَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَفْقَهُونَ ﴿65﴾
ای پیامبر! مؤمنان را به جنگ برانگیز (تشویق کن…انگیزه بده) که اگر از شما بیست نفر صابر باشند بر دویست نفر چیره می شوند، و اگر از شما صد نفر [صابر] باشند بر هزار نفر از کافران چیره می شوند؛ زیرا آنان گروهی هستند [که حقایق توحید و قدرت خدا را…قانون خلق خواسته ها رو] نمی فهمند. (65)
یعنی چجوری دیگه خدا برای ما توضیح بده و منطق بسازه؟؟؟ یعنی وقتی مومنان پیروز یک جنگ نابرابر میشن با قدرت ایمان نباید در ذهن من این منطق رو بسازه که به جای حساب کردن روی قدرت ذهن خودم روی قدرت خدایی حساب کنم که داره همش ما رو دعوت میکنه به تفکر در ایات خداوند که بتونیم قدرتش رو درک کنیم…من چجور بنده ای باشم که این ایات رو ببینم و بخونم و ازش سطحی رد بشم؟ برای خودم منطق نسازم برای خلق خواسته هام؟ دیگه پس اصلا امیدی به هدایتم نیست اگه من با این ایاتی که از خورشید تابنده تر هستن هدایت نشم…
اما داستان اینجاست که من اینا رو میخونم ولی یادم میره…یادمه استاد توی قدم دوم میگفتن که هر روز قانون کلی جهان رو به خودشون یاداوری میکنن و ساعتها با خودشون یا خانم شایسته راجع بهش حرف میزنن اما روزی نیست که به خودشون بگن من دیگه در درک این قانون خوب شدم و این چیز تکراری هست…ولی ما که تازه نسبت به استاد انقدر تازه کاریم یه روز خوب کار میکنیم بعد میگیم بابا این قدر این فایل رو دیدم دیگه برام کهنه شده…برای اینکه اون تکراره فقط به صورت روزنامه وار هست…به صورت تکرار یک عبارت تکرار یک ورد هست…بلکه تکرار کردن یه آگاهی به شکلی که ارتعاشی در من ایجاد کنه و احساسم رو بهتر کنه هرگز تکراری و ملال آور نیست….به همین علت شاید برای صلاه هیچ شکلی در قرآن گفته نشده فقط هدف از صلاه گفته شده
إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاهَ لِذِکْرِی ﴿١4 طه﴾
همانا! من خدایم که جز من معبودی نیست، پس مرا بپرست و نماز را برای یاد من برپا دار. (14)
………………..
الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿٢٨ رعد﴾
کسانی که ایمان آوردند و دلهایشان به یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باشید! دل ها فقط به یاد خدا آرام می گیرد. (28)
……………
پس هدف از صلاه یاد کردن (ذکر) خداوند هست…نوعی از یاد کردنی که آرامش ایجاد کنه….
من اگه صبح تا شب بیام به خودم بگم من خالق شرایطم هستم اما هیچ احساس خوبی هیچ ارتعاش مثبتی هیچ توکلی هیچ جسارتی در من ایجاد نکنه جز تکرار یک ورد هیچ چیزی نیست…هیچ کارکردی هم نداره…هیچ تاثیری هم نداره…و باعث میشه که من وقتی میرم خواسته هام رو توی ستاره قطبی مینویسم ازش نتیجه ای نمیگیرم و شب ناامید هستم و اصلا از نوشتن سپاسگزاری هام بخش شبانگاه ستاره قطبی ناامید هستم…چون این نجوای ذهنم داره مسخره ام میکنه…ولی وقتی میام روی این باور کار میکنم به شکلی تکرارش میکنم در طی روز…گفتگوهای درونی ام رو به سمتی میبرم که با یاد کردن قدرت خداوند و توانایی هایی که بهم داده احساسم خوب میشه میتونم به اندازه ای که تغییر ایجاد کردم در ارتعاشم از درخواستهام نتیجه بگیرم…درهای جدید و اتفاقات خوب خلق کنم
مثل همین دیروز که نوشتم از مجله جواب دریافت کنم با اینکه 9 روز بود بهم جواب نداده بودن ناگهان دیروز همه به کار افتادن و ایمیل منو به انتشارات اصلی فرستادن و مشکل حل شد…چون من در ارتعاش دریافت قرار دادم خودم رو
………..
واقعا چقدر طولانی شد!!!!
نمیدونم چی شد که زیر این فایل این نوشته ها رو نوشتم…اما از استاد یاد گرفتم که از مطالب سرسری رد نشم و هر جا هر گفته نکته ای رو در من بیدار میکنه بهش فکر کنم الگو سازی و باور سازی کنم…البته نوشته فایل خودم از این هم بیشتره چون اونجا مثال های شخصی تری نوشتم…وقتی یه حسی میگه بنویسم میگم حتما قراره اون اگاهی ثبت و منتشر بشه…شاید روزی دیگه به درد خودم یا بنده ای دیگه بخوره
………..
خدایا شکرگزارم از اینکه امروز این حد از درهای جدید آگاهی رو به روی من باز کردی…مگه این آگاهی ها قیمت دارن؟؟؟ امیدوارم ارزش اونها رو بدونم و بهشون عمل کنم
از آفرینندگان این اثر بی نهایت سپاسگزارم بخصوص استاد عزیزم :))
روز شمار چهاردهم
سلام استاد عزیزم و مریم جان چقدر دوستون دارم
نکات مهم گفته های استاد
1)شرایط برای ما تصمیم نمیگیره ما شرایط طوری بخوایم تغییرش میدیم
2) ما انسانها خالق جهان هستیم
3) خیلی جاها اب نبوده سد زدیم اب اوردیم به انجایی که میخواستیم
4) ما گرمترین جای کره زمین تبدیل کردیم به خنکترین جا با سیستم خنک کننده
5) زندگی به شکلی ایجادش بکنیم که ما باید بگیم چی میخوایم وخلقش کنیم
6) ما اگر قانون بلد باشیم هر جور دلمون بخواد زندگی کنیم ما تابع شرایط نیستیم
7) کاری که استاد کرد وقتی رفت بندر عباس چیزیو که میخواست تو برگه ای نوشت ومیخواد بره بندر عباس به کجا برسه از اینده اش نوشت
و استاد هرچه خواست تو بندرعباس رسید و بعد به شهر بررگتر مهاجرت کرد
8)همه میتونن زندگی عالی داشته باشن نگاهشون عوض کنن و تو یک سطح دیگه ای قرار میگیرن تو یک مدار دیگه ای قرار میگیرن اگر باورهاشون عوض کنن سطلشون بزرگتر میشه باران رحمت الهی رو بیشتر تجربه میکنن و هر چیو بخوان خلق میکنن
8)خواسته های من برای خداوند بسیار بسیار ناچیزه جهان هستی اماده اس و خوشحاله برای اینکه من به خواسته های بزرگم برسم و کمک وهدایتم میکنه
مثلا خودم کسب کاری داشتم یه سریع موضوعها اذیتم میکرد
و رو باورهام کار کردم و دقیقا همون چیزی خودم دوست داشتم خلق کردم
و از خدا هدایت خواستم به شرایط کاری هدایت شدم ازادی زمانی مکانی دارم مشتری های پولدار اسون پسندی دارم که قبلا نبوده همش میگم کار خوب خدا درست میکنه
تو مسائل روابط اذیت میشدم با شیوه ای که استاد یاد گرفتم تونستم روابط عالی داشته باشم ادمهایی که همیشه دعوا جنگ داشتن الان اصلا از این خبرها نیست به قول استاد معجزه میکنه خوبی گفتن پشت سر دیگران و من به چشم دیدم واقعا معجزه کرد
مثل استاد نوشتم میخوام به کجا برسم و چی میخوام میدونم به تمام خواسته های زندگیم میرسم و همه چی به نفع من میشه
چون من خالق شرایط زندگیم هستم
و خدارو شکر میکنم منو هدایت کرد به سمت استاد فوق العاده الهی شکر
سلام استاد عزیزم وومریم جونم امیدوارم همیشه شاد و خوشحال باشید
عاشقتونم
و امروزم با این شاه کلید ک میترکونه کل باورهام رو و مث یه پتک ب دنیام تکون اساسی داد
این منم خالق دنیای خودمم
همیشه از بچگی فکر میکردم ک چرا میگن انسان اشرف مخلوقات انسان خلیفه خدا در زمینه
اصلا درک نمیکردم
و بیشتر فکر کردم این دلیل رو آوردم ک اها حتما منظور خدا پیامبراش بوده
اونا خاص هستند اونا خیلی خفن هستن
و خیلییی زیاد خودم رو کم میدیدم و اینک بابا من اصلا لیاقت ندارم و خود کم بینی و احساس گناه هایی ک از معلم خانواده و مسجد همه جا یاد گرفته بودم
منو از نظر روحی ب شدت ضعیف کرده بود
و احساس خفگی داشتم و تنفر نسبت ب این خدا و دین و آدم های مذهبی ک چپ راست خودشون رو قدیس میدونستن
خدایا شکرت ک ب راحتی آب خوردن نمیدونم چی شد ک اصلا دیگ نمیبینمشون
همش آدم های شاد و خوشحال میبینم
آدم هایی ک بسیار هدفمند هستند خدایا شکرت
خدا جونم ازت سپاس گزارم
ک من رو خالق شرایط زندگی خودم آفریدی
الان میفهمم چرا گفتی اشرف مخلوقات
چرا گفتی خلیفه و جانشین
چرا از روح خودت در من دمیدی
ازت معذرت میخوام ک همیشه سرت داد زدم ک چرا منو آفریدی
ببخشید خدای مهربونم
من الان عاشق خودمم
عاشق زندگیمم
عاشق خدای مهربونی مث توام
من عاشق تک تک لحظه هامم
ب قول شعر سهراب
لحظه ها عریانند
ب تن لحظه خود جامعه اندوه مپوشان هرگز
چقدر این بیت رو دوست دارم
چقدر هربار تکرارش میکنم این خالق بودن من توی زندگی خودم رو ب یادم میاره
خداجونم شکرت
اینقدر حالم خوبه
اینقدر دارم لذت میبرم از تک تک لحظات زندگیم
خدای مهربونم من ب تو ب استاد ب خودم قول دادم
از زندگی ام لذت ببرم و اون حرفتون رو آویزه گوشم قرار دادم ک گفتین
بچه ها ما باید خیلی ب لحظه مرگ فک کنیم
وقتی عزرائیل گفت بزن بریم ،التماسش نکنم و بهش با روی خوش و لبخند بگم بریم
جوری ک عزرائیل شوکه بشه از حال خوبم
استاد من در وهله اول میخوام خودم خوب زندگی کنم
خیلی حس شیرینیه ک الان یکم بیشتر درک کردم ک خودم خالق ام
این مدارم توجه خودمه ک میگه دایره آدم های اطرافم کی باشه درآمدم زندگیم و لحظه لحظه زندگیم چطور باشه
توجه های خودمه نه توجه های دوستام خانواده ام
خیلیی فک کردن بهش لذت بخشه
هر روز ک دارم جدی تر روی خودم کار میکنم زندگی توی دل خودم مث آب شدن آبنبات توی زمان بچگی ام شیرین و دلچسبه
خدایا شکرت ک حالم خیلییی خوبه
الان محل کارم و توی دنیای خودمم و احساس میکنم دوتا بال از شدت حال خوب پشت سرم دارم
عاشقتم استاد
این همه آدم توی سایت هست
هر کسی یه برداشتی داره از این فایل ولی همون آدم
اگ مستمر روی خودش کار کنه و هربار این فایل رو گوش کنم دیدگاهش بهتر و بهتر میشه
من خودمو میگم ک بار ها و بار ها این فایل رو گوش کردم ولی حس و آگاهی ک الان ازش دریافت کردم یه سال پیش نداشتم
این یعنی من رشد کردم و فرکانسم بالاتر رفته
خدایا شکرت
استاد دلم میخواد محکم بغلتون کنم و بگم ممنونم ک اینقدر بخشنده هستین ک مسیری ک رفتین و ب بهشت رسیدین رو بدون کم و کاست بهم گفتین
این خیلییی بخشش بزرگیه خیلییییی
عاشق شما و مریم عزیزمم
سلام به استاد عزیزم و همه دوستانم
من 2.3 ساله که ب سایتتون سر میزنمو دو سال پیش دوره اول و دوم دوازده قدم رو خریدم
در شرایط بد روحی که از هر جهت زندگیم داغون بود
من نتایج زیادی نداشتم چون واقعا عمل نکردم به گفته های شما
همیشع با خودم میگممن چرا نتیجه نمیگیرم
ولی اگه بخوام صادق باشم من واقعا عمل نکردم
فقط گوش کردم
الان که دارم این سری فایل هارو گوش میکنم خودمو متعهد کردم که عمل کنم و دوره نخرم و باز با دوره دوازده قدم قدم های اول و دوم شروع کنم و به نتیجه برسم
واقعا استاد عزیز باورهای ما مثل موهای زائد بدن هست و ما مدام باید از شرشون خلاص شیم
چون هر چقد تیغ بکشی بهشون بازم بعد چند روز رشد میکنن و خودشونو نشون میدن پس همیشه باید روشون کار کرد
الان که این متنو مینویسم دارم تصمیم به ازدواج میگیرم و بسیار برام سخت هست
از خدا هدایت میخام که بهترین تصمیمو بگیرم
دوستان من یه سولل دارم که اگه کسی لطف کنه کمکم کنه ممنون میشم
شما فکر کنید که باورهای مناسبی در مورد ازدواج ندارید ازدواج رو مانع رشد و پیشرفت میدونی
و حالا چند وقته داری روی باورهات کار میکنی و خاستگاری به نسبت خاستگار های قبلی خوب تر اومده ایا ازدواج میکنید؟یا فکر میکنید بیشتر باید روی باورها کار کرد و اجازه داد فرصت های بهتر پیش بیاد؟
بنام خالق یکتا
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو و دوستان همفرکانسی
من خالق زندگی خودم هستم
خیلی این جمله و تکرارش و تبدیل شدنش به باور به ما کمک میکنه که شرایط مدام بهبود ببخشیم
و زمانی که شرایط نادلخواه به ما انگیزه میده که دست به تغییر بزنیم
و این حمله استاد چقدر زیباست و به من دلگرمی میده
که خداوند توانایی تغییر شرایط را در من آفریده و برای بهبود شرایطم، حتی از من هم مشتاق تر است وهمواره در این مسیر، هدایتگر من است.
یادم میاد که دوره دبیرستان جایی زندگی میکردم که خیلی گرم بود و من میگفتم باید با یه شمالی ازدواج کنم سالهاگذشت وحتی فراموش کردم چه درخواستی دادم تا وقتی که دیدم که همسرم شمالی
یا وقتی میخواستم خونه حدید بخریم میگفتم باید آشپزخونه ام پنجره داشته باشه و که موقع ظرف شستن فقط دیوار نبینم بلکه منظره کوچه ببینم تا اینکه خونه خریدم آشپزخونه پنجره داشت اما لباسشویی کنار پنجره بود و ظرفشویی جایی بود که اگر ظرف میشستم باز دیوار باید نگاه میکردم تا اینکه یک دفعه هدایت شدیم به این ایده که جای لباسشویی و ظرفشویی جابجا کنیم و همین کار کردیم و الان لذت میبرم
این شرایط خودم خلق کردم با باورهام
حتی در مورد شرایط کاری ام که بدنبال آزادی مالی مکانی و زمانی هستم
ممنون از استاد عزیزم بخاطر فایلهای بسیار بسیار عالی
بنام خالق یکتا
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو و دوستان همفرکانسی
من خالق زندگی خودم هستم
خیلی این جمله و تکرارش و تبدیل شدنش به باور به ما کمک میکنه که شرایط مدام بهبود ببخشیم
و زمانی که شرایط نادلخواه به ما انگیزه میده که دست به تغییر بزنیم
و این حمله استاد چقدر زیباست و به من دلگرمی میده
که خداوند توانایی تغییر شرایط را در من آفریده و برای بهبود شرایطم، حتی از من هم مشتاق تر است وهمواره در این مسیر، هدایتگر من است.
یادم میاد که دوره دبیرستان جایی زندگی میکردم که خیلی گرم بود و من میگفتم باید با یه شمالی ازدواج کنم سالهاگذشت وحتی فراموش کردم چه درخواستی دادم تا وقتی که دیدم که همسرم شمالی
یا وقتی میخواستم خونه حدید بخریم میگفتم باید آشپزخونه ام پنجره داشته باشه و که موقع ظرف شستن فقط دیوار نبینم بلکه منظره کوچه ببینم تا اینکه خونه خریدم آشپزخونه پنجره داشت اما لباسشویی کنار پنجره بود و ظرفشویی جایی بود که اگر ظرف میشستم باز دیوار باید نگاه میکردم تا اینکه یک دفعه هدایت شدیم به این ایده که جای لباسشویی و ظرفشویی جابجا کنیم و همین کار کردیم و الان لذت میبرم
این شرایط خودم خلق کردم با باورهام
ممنون از استاد عزیزم بخاطر فایلهای بسیار بسیار عالی
فصل اول روز چهاردهم
کسی که قانونو میدونه دیگه شک نداره به چیزی..
باز هم از تکامل صحبت شد . . .
یواش یواش
این سایت برای کسانی هست که دل و جرعت کار های بزرگ رو دارن.
نه فقط برای حرف های قشنگ..
دوست من با حرفای قشنگ زندگی تغییر نمیکنه.
تو همین فایل استاد توضیح داد چقدر دلو جرعت کارای بزرگ رو داشته چقدر مهاجرت کرده و از صفر شروع کرده…
عاشق ماجراجویی بوده. . .
تمرین من برای این فایل
از این به بعد عاشق تجربه های جدید باشم. .
و به حرفای مردم گوش ندم چون اونا هیچی نمیفهمن.(بی تعارف) آخه اگه میفهمیدند زندگیشون این نبود.
حتی به حرف پدر مادرم گوش نمیدم. . .
به هیچ عنوان به هیچ عنوان در مورد این صحبتا با کسی صحبت نمیکنم. . .
به نام خالق زیبا و هدایت گر و یکتای من
سلام استاد عزیزم و مریم جاان مهربان و تماامی همسفرانم
تحول زندگی من روز چهاردهم
خدایا هزار بار سپاسگذارتم بابت این جهان زیبا این جهانی که قوانینی ثابت داره این جهانی که خوشحال میشه که من به تک تک خواسته هام برسم و دقیقا کمکم میکنه چقدر ماها خوشبختیم که این کلمات رو میشنویم که ما خالق شرایط زندگیمون هستیم اینکه قسمت نبود خدا نخواستو نمیشنویم خیلی وقته نه میشنویم نه میگم در عوض داریم میگیم چی میخوایم داریم میگیم اینو میخوام استاد دقیقا پلن برای خودم ریختم الان فقط از این جایگاهم دارم کمک میگیرم برای رفتن به پلن جدید. زندگیم خدارو شکر که تهران هم خیلی بزرگه و من میخوام برم اون نقطه دیگه تهران یا یه جای دیگه که دریا داشته باشه و جنگل وگرنه به تهران خیلی ارق دارم چون تهران به دنیا اومدم بزرگ شدم ولی استاد میخوام از خیلی ادمای دور. ورم جدا شم میخوام ورودیهام خالص تر بشه میخوام خیلی بهتر با تمرکز بالاتر روی باورهام کار کنم میخوام یه زندگی جدید رو برای خودم بسازم میخوام یه عشق جدید رو تو زندگیم تجربه کنم استاد الان که گفتین من نوشتم قبل رفتن به بندر. عباس منم دقیقا این کارو میکنم خدارو شکر میکنم بابت این مسیرم استاد اولین پلن من اینه قبل عید دوره ی روانشناسی ثروث یک و دوره ی راهنمایی عملی رو بخرم تو عید تمرکزی روی این دو دوره و دوره های کشف قوانین و احساس لیاقتی که دارم دوباره کار کنم و برج دو سه هر جوری خداوند هدایتم کنه برم برای ساختن زندگی جدیدم خدایا عاشقنه میپرستمت
خدایا هزار مرتبه سپاسگذارتم
استاد عزیزم واقعاااا سپاسگذارم
مریم جاان مهربان سپاسگذارم
سلام
چقدر این فایل زیبا بود.
ما خودمانخالق زندگیمان هستیم.
خیلی وقت ها میشه که وقتی به خودم میام میبینم توی ذهنم رسیدن ب یک سری خواسته هام رو باور ندارم.
یعنی اون ایمان و اطمینان که واقعا خودم میتونم به خواسته هام برسم رو حس نمیکنم و در پی اون عمل کردنم هم کم میشه.
ولی استاد توی این فایل بهم یادآوری میکنه که وقتی من تونستم به تک تک خواسته هام برسم پس شما هم میتونید.
خدا به وعدش عمل میکنه.
من هم میتونم اون زندگی رویایی که میخوام رو داشته باشم.
فقط باید ایمان و باور هام رو بهبود بدم.
پس باید اهدافی رو فراموش نکنم.
هر روز به خواسته هام فکر کنم و از خدا بخوام که منو ب سمت خواسته هام هدایت کنه.
و به هدایت ها عمل کنم.
ذهنمو کنترل کنم.
باور هام رو بهبود بدم
و اتفاقات خوب خود بخود رخ میدن.
خداجان هدایتم کن
ممنونم استاد بابت این فایل زیبا