خالق شرایط یا قربانی شرایط؟ - صفحه 19

417 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رضیه واحداصل گفته:
    مدت عضویت: 863 روز

    ب نام خدایی ک هرآنچه دارم از اوست

    سلام ب استاد عزیزم و مریم بانوی نازنین

    استاد من همیشه خودمو قربانی شرایط میدونستم

    و این حسو داشتم ک خیلی بهم ظلم شده و کاری نمیتونم انجام بدم و همه ی تقصیرهارو عامل بیرونی میدیدم

    ولی ب لطف الله مهربان و هدایتم ب سایت شما و آشنا شدن با مطالبی ک قانون جهان رو میگه و مهم ترازهمه توحید رو

    من 7 سال پیش بخدا تکیه کردم و زندگیمو شروع کردم و گفتم بسه تا کی میخوای بشینی ور دل همسرت و بگی ها مقصر اینه ک کاری نمیکنه و توهم دست رو دست بزاری و رفتیم ب شهر دیگه و از صفر شروع کردم و خدا خیلی بهم کمک کرد

    چون اراده ی قوی داشتم و مصمم بودم ک زندگیمو تغییر بدم و همین کار هم انجام شد با موفقیت

    اما بعدها دوباره این حالت قربانی شدن اومد سمتم

    و همش میگفتم بله تقصیر اینه ک اینجوری شد فلانی مقصر بود و خیلی چیزایی ک بهش رسیده بودم رو ازدست دادم

    اما الان چندماهی هست ک روی خودم دارم کار میکنم و تغییراتو ک میبینم خوشحال میشم

    توی روابطم بادخترم و همسرم خیلی بهتراز قبل دارم عمل میکنم

    فقط باید همیشه ب خودم یادآوری کنم ک از چ مسیری اومدم و اینکه یادم نره ک خودم خالق زندگی خودمم وگرنه بازم ب دست اوردهایی ک رسیدم هرچندکه کم و کوچیک باشن ولی برای من خیلی ارزشمندن و باید استمرار داشته باشم ک ب چیزای بزرگتر هم برسم

    و تسلیم نشم قربانی شرایط نباشم

    استاد من دوره احساس لیاقت رو خریداری نکردم ولی رو باورای خودم دارم کار میکنم ک خیلی ازخود گذشتگی داشتم الانم یکمی بهتر شدم خداروشکر

    ازخدا میخوام هرلحظه منو ب بهترین راه هدایتم کنه

    ازتون سپاسگذارم استادجان و مریم بانو

    ک عاشقانه برای ما فایل تهیه میکنید چ دانلودی و چ دوره های متعدد

    عاشقتونم درپناه الله مهربان شادوتندرست و خوشبخت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    میلاد گفته:
    مدت عضویت: 3810 روز

    سلام لب تاب رو روشن کردم که برم کارای سایتم رو انجام بدم که یه دفعه ایده اومد تجربه صبحم رو کامنت کنم و منم فورا دست به عمل شدم . این اولین کامنت من با لب تاپ هست امیدوارم نهایت استفاده رو همگی ازش ببریم .

    دیشب یک مسئله ای برام ایجاد شد و با خودم می گفتم خیلی مسخرس که من مجبور باشم بخاطر این مسئله جابجا بشم و برم جای دیگه ای و خلاصه یمقداری درگیر بودم و با حس خوبی خابیدم . یه خواب هایی هم دیدم که تنبلی کردم ننوشتم و یادم رفت کلا .

    صبح که بیدار شدم توی همون حالت خواب وبیداری یه شخص بدقیافه و سیاه و زشت رو داخل اتاقم دیدم … یکمی ترسیدم و چشامو بستم . یهو دیدم یه عالمه فکر منفی داره توی ذهنم تزریق میشه و چشمامو باز کردم دیدم اون موجود بدقیافه همچنان هستنش و یادمه چشمای خیلی عجیبی هم داشت . خلاصه دوباره چشمامو بستم و یکمی صبرکردم همچنان فکرای منفی داشت توی سرم میچرخید که برای بار اخر چشمامو باز کردم و دیدم اون موجود زشت نیستش و (کل کامنت رو برای این قسمت نوشتیم ) : فکرای منفی دیگه خبری ازشون نبود .

    من بااین تجربه که در بیداری داشتم به این نتیجه رسیدم که وقتی یهو مورد حمله افکار منفی قرار میگیرم این کار شیطانه و باید صبرکنم یا منطق مناسب بیارم یا توجهی نکنم تا این افکار منفی تموم بشن و اون ابلیس حاضر در کنارم بره پی کارش .

    در اینجا به آیات 16 و 17 سوره اعراف پرداخته و کامنت را به پایان میرسانیم :

    قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ ﴿١6﴾

    گفت: به سبب اینکه مرا به بیراهه و گمراهی انداختی، یقیناً بر سر راه راست تو در کمین آنان خواهم نشست. (16)

    ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ ۖ وَلَا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ ﴿١٧﴾

    سپس از پیش رو و پشت سر و از طرف راست و از جانب چپشان بر آنان می تازم و بیشترشان را سپاس گزار نخواهی یافت. (17)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    سحر احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2572 روز

    سلام به استاد گرامی و همه دوستان سایت

    امروز که سایت باز کردم دیدم این فایل در تحول شخصی است. امدم و دوباره گوش کردم. بعد رفتم نوشته خودم خوندم.. خیلی خوشحالم واسه خودم ردپا گذاشتم. چون این موضوع که من خالق زندگی خودم هستم باید هر روز تکرار کنم/باید خیلی بیشتر روزی این موضوع کار کنم چون من یک کمال گرا در حال بهبود هستم پس روی این نقطه کار کنم چون این پاشنه آشیل هست من فکر میکردم… بهتر شدم ..

    اما امروز دیدم از قبل بهتر شدم اما خیلی جای کار دارم. این کمالگرای انقد در من هست هر چقدم بهتر بشم میگه ای بابا درسته از قبل بهتر شدی اما تا صد شدن خیلی فاصله داری تو صد نیستی و اگر بهش اجازه بدم انقد میگه تا بازم بگه ولش کن تو صد نیستی. پس هرچقدم بهتر شدی صد نشدی پس خوب نیست.

    من از دیروز بهتر شدم پس همین کافی است. هیچ کس کامل نیست واین دنیای مادی نقص دارد. بروی پی کارت کمالگرایی. من میخام بهبودگرا بشم و همین.

    بازم از استاد گرامی بابت این فایل تشکر میکنم. از مریم خانم عزیزم هم هزاران بار ممنون که دوباره کاری کرد من این فایل ببینم و باز تلاش کنم بهتر بشم.

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    نسیم گفته:
    مدت عضویت: 1340 روز

    سلام به استاد عزیزم و عزیزان همراه .

    جدیدا یه مدته که به لطف آموزشهای استاد آرامش فراوونی دارم با اینکه کلی مسأله دور و برم هست خیالم راحته که با آرامش ،ایمان و توکل همه مسائل حل میشه . کافیه برای هر کدومش قدمی بردارم و منتظر هدایت الله باشم خدا خودش بقیه راه رو میگه و درهای رحمت الهی به روم باز میشه ‌

    کلی مسأله اداری جلوی روم هست هر کدوم از اقوام بهم میگن چطوری حلش میکنی و همه نگران متن اما من هیچ نگرانی ندارم اول اینکه هر مسأله ای که واسم پیش میاد در راستای پیشرفت منه و توی هر کاری خیری هست و دوم اینکه با ایمان و توکل همه مسائل به راحتی حل میشه .من قبلنا کلا از کارای دادگاه و اداری می‌ترسیدم مرگم بود یه جا برم و یه اداره ای کاری انجام بدم اما حالا با آرامش کامل همه کارها رو انجام میدم و به خودم میگم هر کاری پروسه ای داره و مدت زمانی طول می‌کشه پس نگران نباش و حرکت کن خدا خودش بهترینها رو سر راهت قرار میده . صبحا توی تمرین ستاره قطبی می‌نویسم که مثلا امروز می‌خوام توی فلان اداره کارم به سرعت و راحتی انجام بشه .

    و بعد به زیبایی بی حد همه چی دست به دست هم میده و کارها مثل آب خوردن انجام میشه به لطف الله مهربونم .

    یه روز با خواهرم رفتم دادگاه در ساعات پایانی کار دادگاه مسئول دفتر گفت با اینکه الان نباید من دیگه کار کنم اما اشکال نداره کارتون راه بیافته که فردا الاف نشید کلی برگه واسم کپی گرفت که خواهرم تعجب کرد گفت چطوره تو هر کجا میری همه مسائل به راحتی حل میشه واست گفتم اینا دستانی هستن از. طرف خداوند که فرستاده شدن تا مسائل منو حل کنن و کلی خدا رو بابت این معجزه ها شکر میکنم حتی دوست دارم همونجا سجده شکر کنم اینقدر که حس و حال خوب بهم میده و هر روز اعتماد به نفسم بیشتر میشه میگم دیدی فلان روز شد ,، پس بازم میشه به لطف الله مهربونم .

    توی این یک سالی که دوره 12 قدم رو خریداری کردم معجزات فراوانی دیدم که هر بار قلبم باز شده به قول استاد و رو به آسمون میکنم و میگم خدایا تو چقدر بزرگی و چقدر هوای منو داری خدایا شکرت .من عاااااشقتتتتم .

    استاد عزیزم شما بی نظیرید همیشه در لطف و رحمت الهی باشید که اینطور زندگی ما رو نجات دادید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1170 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    دوره شیوه حل مسائل زندگی واقعا برای من خیلی مفید بوده است

    در این دوره من یاد گرفتم که ریشه حل همه مسائل در دل خود آن مسائل است و آنوقت من با این باور در قدم اول به ارامش می رسیم و بعد با کمی فکر و با کمی دقت به راحتی و آسانی می توانم مشکلات و چالش های خودم را حل کنم

    از همه مهمتر این موضوع که من باید به این نکه ایمان داشته باشم که من خودم خالق شرایط زندگی خودم هستم

    این من هستم که به راحتی و آسانی می توانم از دل تضاد ها به حال خوب برسم

    هر چه است از خود من است و این من هستم که با باورها و افکار بد و یا خوب خودم روزگار خودم را می سازم

    در این دوره من یاد گرفتم که هیچ وقت هیچ چیز را گردن دیگری نیندازم و همه تسلیم اتفاقات زندگی خودم باشم چرا که من خودم خالق شرایط زندگی خودم هستم

    وقتی به این موضوع ایمان داشته باشم آنوقت من می توانم همان گونه که دوست دارم زندگی خودم را بسازم

    بدون هیچگونه ترسی

    بدون هیچگونه مشکل خاصی

    اینها درس های بزرگی است که من از این دوره ارزشمند یاد گرفتم و بی شک هر چه بهتر و بیشتر روی خودم کار کنم من موفق تر و پیروز تر خواهم بود

    همه چیز در دستهای من است و این من هستم که با افکار و باورهای خودم می توانم زندگی خودم را رقم بزنم

    چالش هایی که در زندگی برای من رخ می دهد همه و همه آنها برای این است تا من بزرگ تر بشوم و قدرت من بیشتر

    می شود

    ممنونم استاد عزیز بخاطر این فایل ارزشمند و سراسر پر از نکته

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای مهربانی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 658 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    به نام رب العالمین

    سلام به روی ماهت استاد نازنینم

    سلام مریم عزیز و دوستداشتنی

    سلام به دوستان توحیدی و همفرکانسیم,,

    از خدا میخوام هر چی حال خوبه نصیب قلب های مهربونتون باشه

    ——————————————————————————-

    فکر کن به مسائلی که حل کردی و بعدش چقدر به خودت افتخار کردی؟

    یک دوستی از زندگیم رفت, اعتراف میکنم اولش از دستش ناراحت شدم، داشتم دست و پا می‌زدم و هی پایین‌تر میرفتم….تا اینکه تسلیم شدم, شروع کردم با خدای درونم صحبت کردن, همه چیو بهش گفتم, نه اینکه ندونه ها!!! ولی مثل دو تا رفیق صمیمی من میگفتم اون با دقت تمام گوش می‌داد…

    دیدم دارم آروم میشم، عصبانیتم کم و کمتر شد، رنجش‌ام رو پاک کرد…

    پذیرفتم اون دوستم و هر کسی که من باهاش رابطه دارم هر رفتاری که با من داشته باشه من اون رفتارشو خلق کردم اینجا بود که تونستم ببخشم, رها کنم و حتی براش دعا کنم و از خدا بخوام که هدایتش کنه، عشق رو در زندگیش بیشتر کنه…..

    وقتی دیدم با تکیه بر الله تونستم از پس این مسئله بر بیام کلی به خودم افتخار کردم،، قدرت رو در درونم احساس کردم

    دورِ گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت

    دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور

    هان مَشو نومید چون واقِف نِه‌ای از سِرِّ غیب

    باشد اندر پرده بازی‌هایِ پنهان غم مخور

    ای دل اَر سیلِ فنا بنیادِ هستی بَرکَنَد

    چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    حسین و نرگس گفته:
    مدت عضویت: 1804 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی

    یادمه چند سال پیش توی اداره یه بخشی مربوط به هوش مصنوعی قرار بود راه اندازی بشه و قرار بود از فعالیت های عمرانی

    و ساخت اون بخش تایم لپس تهیه بشه که روند ساخت اون بخش رو که تقریبا 20 روز طول میکشید به تصویر بکشه…

    و من از ساخت تایم لپس و تجهیزات مورد نیازش اطلاعی نداشتم و یادمه اون موقع (سال 98 بود فک کنم) قرار بود مرکز

    حدود 30 میلیون هزینه کنه یه تیم بیارن که این کار رو انجام بدن… و من برای اینکه خودمو به چالش بکشم همون روز

    که شنیدم همچینی چیزی هست با اینکه وظیفه من نبود این کار سریع رفتم تو یوتیوب و تحقیق کردم و تجهیزات مورد

    نیازشو بررسی کردم مثل دوربین گوپرو و … و تو جلسه ای که برای این موضوع بود خودمو رسوندم و گفتم من میتونم

    این کار رو انجام بدم و بخش کمی از پولی که قراره هزینه بشه صرف خرید دوربین بشه و نیاز نیست این کار رو بدن بیرون.

    و یادمه در فرصت کمی که داشتیم بچه های تاسیسات رو آوردم و در ستونهای مختلف در بخشهایی که قرار بود با پارتیشن

    و تجهزات آماده اتاق ها و میزها رو نصب کنن دوربین ها رو نصب کردیم و چالشهایی هم داشتم مثل آشنا نبودن به این مدل

    کارها و کار با دوربین ها و قطع شدن های مکرر برق مخصوصا شب ها که ما اداره نبودیم و اینها رو هم به لطف خدا حل

    کردیم و در نهایت کلیپ حرفه ای ساخته شد که خیلی به اعتماد به نفس و عزت نفسم کمک کرد تا جایی که حتی کارهایی

    که به تخصص من ربط نداشت رو از من مشورت میگرفتن… باز همین داستان در مورد ساخت نمایشگاه مجازی تکرار شد

    و من گفتم انجام میدم درصورتی که خدا شاهده هیچ چیزی از نمایشگاه مجازی نمیدونستم… شروع به تحقیق کردم…

    لنز فیش آی رو تهیه کردم و بعد متوجه شدم لنز مورد استفاده باید حول یه نقطه کانونی بچرخه و بنابراین پایه مخصوص

    360 درجه رو با وسایل بلااستفاده درست کردم که موقع چرخش نقطه کانونی لنز دقیقا منطبق باشه با مرکز چرخش…

    و بعد خود نرم افزار چالش بعدی بود.. این قسمت واس خودم هم خنده داره… نرم افزاری که نیاز داشتیم اصلا تو کشور

    نسخه به روزش نبود و تحریم هم بود… هدایتی که از طرف خدا اومد این بود که اولا گشتم کشور هایی که قانون کپی رایت

    توشون نبود پیدا کردم مثل آرژانتین و چند تا کشور دیگه از جمله چین… و بعد در گوگل ترانسلیت عبارت مربوطه رو برای

    دانلود اون نرم افزار به چینی برگردوندم!!! و اونو سرچ کردم و از یه سرور چینی نرم افزار رو دانلود کردم!!! آقا دیگه من اون

    حسین سابق نبودم!!! و چالشهایی رو داشتم حل میکردم که به قول معروف توی قوطی هیچ عطاری نبود… بماند که فقط

    توی دو روز این نرم افزار رو به لطف خدا و مغز توانمندی که بهم داده یاد گرفتم و با یه نرم افزار دیگه به نام 3dvista تلفیق

    کردم که اونم تو یکی دو روز یاد گرفتم و درنهایت نمایشگاه مجازی پانوراما آماده شد و فقط باید توی سایت بارگذاری میشد!

    کاری که خیلیا ازش درآمد دارن و واسش دوره دیدن!! الله اکبر از این همه توانمندی که خداوند در وجود انسان قرار داده…

    اگه قرار بود با این چالشها به صورت ذهنی برخورد کنم هیچ وقت انجامشون نمیدادم و میترسیدم زیر بار مسئولیتش برم.

    اینا فقط چند تا نمونه بود که بگم دوستان هیچ چالشی نیست که قابل حل نباشه… و الان با بزرگترین چالشی که روبرو

    هستم و امیدوارم به لطف خدا حلش کنم پیدا کردن علاقه مندیم هست که از طریق اون به دنبال کسب و کارم برم و از

    کار اداری بیام بیرون و این در حال حاضر بزرگترین خواسته مادی منه… برای همتون آرزوی موفقیت میکنم… فقط نترسید

    و بزنید به دل کار… خدا هدایت میکنه… ان علینا للهدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1030 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزان

    سپاس گزار خداوندم بابت بودن در مسیر درست و بودن در مدار این آگاهی ها

    خدایا شکرت بابت اتفاقات خوب امروزم

    سپاس گزارم استاد عزیزم بابت این فایل و خانوم شایسته عزیز که با دستان نازنینش باعث ضبط این گوهرها میشن .

    خالق شرایط یا قربانی شرایط؟؟؟

    می‌خوام ربطش بدم به کنترل ذهن

    ذهن انسان برای حفظ بقا طراحی شده نه برای کسب موفقیت و این منم که تصمیم میگیرم که روش کار کنم و هدایتش کنم به سمت موفقیت یا که نه افسارمو بدم اون تا اون بگه بشین و کاری نکن کس حوصلشو داره ؟؟؟یعنی عمیقأ باور دارم که اگر ذهن تربیت بشه می‌تونه هر خواسته ای رو برآورده کنه و این قدرت ذهن ماست که خداوند خلق کرده تا مثل ابزار ازش به نفع خودمون استفاده کنیم و سوارش باشیم

    مثال صب رو میزنم که سوار یه یکی از دوستان شدم که عید رو مسافرت بود و صب یه مسیری باهم رفتیم و داشت تعریف میکرد که خوش گذشت و اینا و می‌گفت واقعا پول خیلی خوبه و تاثیر داره و اینا و رسید به یه یه داستانی که دوس دارم بنویسم براتون ،

    گفت حین ورود به یکی از تونل های یکی از جاده های شمال بودیم که اسم تونل رو گفت و من یادم نیست ، خلاصه میگف جاده یه بانده بود و از روبرو هم ماشین میومدن و گفت از کنار من یه تریلی رد شد تو لاین سبقت بود اونم تو ورودی تونل و می‌گفت به خانومم گفتم که این بنده خدا ترمز بریده وگرنه دیوانگیه ورودی تونل بخوای با این سرعت تو لاین سبقت باشی و خلاصه میگف چند تن هم بار داشت و سنگین بود ، می‌گفت مارو رد کرد و چنتا ماشین از روبرو می اومدن که اونارم به زحمت رد کرد و دید که دیگه نمیشه تریلی رو کوبید به دیواره ی تونل و خلاصه اینور و اونور و اون آهن بالای تونل محکم خورد به شیشه و شکوند و می‌گفت خلاصه میگف از پشت نظاره گر این صحنه بودم و سریع پیاده شدیم و رفتیم راننده رو درآوردیم ، خب تا اینجا داشته باشید و می‌خوام دو دیدگاه متفاوت رو بگم بهتون ،

    خودش که بعدش گف ای بابا ناراحت شدم و اصن طرف بدبخته اگه پول داشت که بار نمی‌برد به این سنگینی اونم ایام عید میرف پیش زن و بچش و تریلی داغون شد و آخه چرا باید اینجوری باشه و رانندگی اصن به درد نمیخوره و ……. و این چیزی بود که داشت تعریف میکرد ،

    اما ذهن من چه برخوردی داشت ؟؟؟

    ذهن من داشت می‌گفت که خدایا شکرت که راننده تونسته تو اون حالت خطرناک اون ماشین های جلویی رو رد کنه به سلامت وگرنه معلوم نبود چند خانواده که تو‌ماشینای جلویی بودن قرار بود عیدشون بشه عزا ، میگفتم خدایا شکرت که تو تونل این اتفاق افتاد و وقتی داشت کنترلش میکرد که تریلی رو نگه داره که می‌گفت تریلی کلا برگشت و دوطرف رو گرفت و میگفتم شکر که تو اون حالت ماشینی از روبرو نمی اومده ، میگفتم خدایا شکرت که بار به اون سنگینی چپ نکرده وگرنه اگه قیچی میکرد معلوم نبود چی بشه ، میگفتم خدایا شکرت که اهن وقتی اتاق تریلی رو داغون کرده راننده سرش رو سریع دزدیه وگرنه همونجا تموم میکرد و……

    خیلی خدارو شکر کردم بابت اینکه میتونم روی خودم کار کنم و بتونم تو دل این مسأله ها ذهنم به دنبال نکات مثبت بگرده نه که دهن به دهن بشه و راجب بدبختی ها و منفی ها صحبت کنه و چند بارم تکرار کردم و به دوستم گفتم که شکر به خیر گذشته شکر به خیر گذشته

    .

    خلاصه اینکه اگر ما بتونیم ذهن رو ماننده ابزاری در اختیار خودمون داشته باشیم که به قول استاد بهش بگیم تو فقط باید ساکت باشی و از الهامات پیروی کنی همین ،ما میتونیم خالق شرایط خودمون باشیم نه قربانی شرایط و میتونیم در تمام جنبه ها روی ذهن خودمون کار کنیم و بیشتر و بیشتر دیدگاه ذهن رو با دیدگاه روح خودمون هم جهت کنیم و کل داستان همینه ،

    دکتر آزمندیان تعریف میکرد یه کلیپ کوتاهی ازش دیدم ، دقیق یادم نیست ولی مفهوم رو به لطف الله می‌رسونم ، می‌گفت ما یه آشنایی داشتیم خارج از کشور که همیشه خدا مست بود و تو در و دیوار و بارهای مشروب و…. می‌گفت دوتا پسر داشت و من بعده سالها بهشون سر زدم و پسر اولی دیدم مثل پدر سرگردان و بطری به دست تو خیابون ها و دایم الخمر و می‌گفت بهش گفتم چرا این چه وضعیتیه ؟؟؟میگفت تو جوابم گفت :پدرم ، از من چه انتظاری داری من پسر همون پدرم ،میگفت گذشت و گذشت ما دعوت شدیم توسط برادر ایشون که یک جراح به نام تو آمریکا بود و رفتیم و خلاصه می‌گفت وارد یک کاخ شدیم با کلی تشریفات که ترتیب داده بود و زندگی سراسر شاد و روابط زیبا با همسر و اطرافیان ،موفق و ثروتمند و … می‌گفت بعد ناهار نشستیم و گفتم فلانی چرا ؟؟؟ می‌گفت در جوابم گفت :پدرم ، من نمی‌خواستم مثل پدرم باشم .

    می‌بینید ؟؟؟ دو دیدگاه متفاوت یکی قربانی شرایط و دیگری خالق شرایط

    یکی بهانه جو و دیگری حلال مساله ها دو نفر با یک دلیل یکسان اما این کجا و آن کجا؟؟؟

    خوده من بسیاری از مسأله ها رو حل کردم که اونطور که باید و شاید به خودم یادآوری نکردم تواناییمو در حل مسأله ، یادمه زمانی که تو کار فست فود بودم ،یک سس مخصوص درست کرده بودم که مشتری از اونور شهر میومد و می‌گفت خانومم فقط به خاطر اون سس شما هزارتا فست فود رو از در خونه ما تا اینجا رد کرده و اصن خیلی ها به خاطر اون سس مشتری من شدن ،یا تو همون آسام مغازه داری چقدر مسأله حل میکردم و هم زمان سه چهارتا کار انجام میدادم و همه هم درست و دقیق تو اون شلوغی مغازه ، بعدها آشنایی با قوانین و کار کردن روی خودم ،بارها شده دوستان هم فرکانسی که ازشون دورم و زنگ زدن و با چنتا جمله گره ذهنیشونو باز کردم و اصلا پست گوشی متحول شدن و میگن آخه چرا باید تو جواب و انقد دقیق و درست بدی ؟؟؟و من همیشه گفتم که به خاطر بودن در مسیر درست و لطف خداوند ، شده بارها یک کاری رو برای بار اول انجام دادم و همون بار اون عالی در اومده ،اونروز زرشک پلو پختم برا اولین بار و عجب مرغی شده بود و مادرم میگف تو بلد بودی و رو نمی‌کردی ،دمت گرم کارمو راحت کردی ، گفتم خدا خیرت بده نه تو گوگل نگا کردم و اینم بگم که دیگه انقد از اون مرغه تعریف کردم که مادربزرگم می‌گفت تمومش کن رضااا هههههه و واقعا عالی شد

    یا ماکارونی باز نگا کردم تو اینترنت و از خودم یک سری چیزا الهامی اضافه کردم بهش و برا اولین بار پختم و عجب ماکارونی شده بود با ته دیگ سیب زمینی که اونم یه هفته فقط داشتم تعریف میکردم و لذت میبرم واقعا از اینکه برم و چیزه جدیدی انجام بدم و به قول استاد اون شخصیتی که بعدش ساخته میشه واقعا فوق العادس ، حالا مسأله هایی که حل شده زیاده و لی اینا تو ذهنم اومد و نوشتم .

    خدایا شکرت و سپاس گزارم که درتمام ابعاد من خالق شرایط خودم هستم با افکارم و کانون توجهم .

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم .

    در پناه رب یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
    • -
      مینا منصوری گفته:
      مدت عضویت: 1074 روز

      سلام دوست عزیز

      چقدر خوشحالم اینقدر در مسیر هستید و حالتون خوبه

      واقعا کنترل ذهن و یه دنیا حال خوب

      شما چون حالتون خوبه الهامات خوبی هم به شما میشه و باز بیشتر و بیشتر در مسیر پیش میرید و با حرف زدن باهاتون همگی خرسند میشن منم از کامنت تون انرژی گرفتم میخوام فالو کنم تا باز کامنت های قشنگی ازتون دریافت کنم

      چقدر باید خدا را شکر کنیم که استاد به ما دیدگاه جدید و زیبایی یاد داده ما عباس منشی ها انگار بندگان خاص شدیم و دید مان نسبت به دنیا فرق داره

      خدایا بازم شکر

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    محمدرضا قناد باشی گفته:
    مدت عضویت: 774 روز

    سلام بر همه دوستان

    بعصی اوقات فکر میکنم

    قبلا بهتر روی خودم کار می‌کردم

    ولی وقتی میشینم درست فکر میکنم میفهمم که الان چون برام درست انجام دادن کار عادی شده شاید به چشم من نمیاد ..این فایل میگه برو روی نمودار چارت روند گدشته ات رو چک کن الان هم چک کن و شکر گذار باش ببین تغییرات رو

    منی که قبلا نتیجه ایی نداشتم الان دارم نتایج کوچک میبینم این خرید هایی که از دی جی کالا انجام میدم الان خودم به فکر نصب اون هستم به فکر درست کردن وسایلم هستم

    پاکسازی میکنم چیزهای بی خودی یا با خودی رو یا میدمش یا میفروشمش باید هم درونی تغییر کنم هم بیرونی کلی لباس داشتم دادم بخشیدم خوب این ها بیرونی دیگه ..ریش تراش عالی پاکسازی کردم بازش کردم بستم قبلا بلد نبودم الان به لطف آموزه ها استاد خودم ترمیم میکنم کمک خانه به مادر میکنم بدون غر زدن قبلا غر میزدم نباید قربانی باشم باید خالق شرایطم باشم..

    شکر شکر شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  10. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم،سلام به استاد شایسته و رفیق های نازنین غارحرا

    این فایل دیروز روی بنر سایت و جزو فایل های پیشنهادی سایت بود!من هم که اعتقاد دارم حتی فایل های پیشنهادی سایت هم اتفاقی نیست و برای من هدایت داره،توی برنامه بود که حتما بهش گوش بدم!اما توی فرکانس خوبی نبودم ونتونستم …

    وخدایی که هیچ وقت بیخیال هدایت کردنت نمیشه!

    فایلی که دیروز من نتونستم بهش گوش بدم،امروز شد نشانه ی روزانه م!

    خالق شرایط یا قربانی شرایط؟

    بعد از اینکه به فایل گوش دادم،طبق عادت دنبال ردپای خودم گشتم و دیدم بعععله!عجب ردپایی از خودم گذاشتم!

    چه خوشحال و خرسند و راضی بودم…از خودم…از خدا…از مسیر…

    چقدر به نتیجه های کوچیک زندگیم اهمیت میدادم و برای همشون سپاسگزار بودم،چقدر حالم خوب بود….

    یک نگاه به امروز خودم کردم گفتم دختر چته؟چرا انقدر با خودت درگیری؟چطور معجزه های زندگیت صد برابر شده،سپاسگزاری و حال خوبت یک صدم؟چرا انقدر نگرانی؟چرا انقدر رفتی تو در ودیوار؟چرا انقدر داری روی خودت و توانایی هات حساب میکنی؟چرا ندای نمیشه نمیشه سر دادی؟

    اردیبهشت پارسال،نتایج الانت رو توی خوابم نمیدیدی!خبر نداشتی چه معجزه هایی در راهه!

    اگر بهت میگفتن ماه رمضون سال بعد نتنها تو گرگانی که در آزادی زمانی کاملی و که داری تو بنگاه ها دنبال رهن خونه ی شخصی میگردی تو میگفتی برو چرت و پرت نگو اصلا امکان نداره!

    چی باعث شده ناامید بشی و فکر کنی دیگه زورت نمیرسه؟

    چی باعث شده فکرکنی تو نمیتونی توی شغل دلخواهت قرار بگیری؟

    چی باعث شد فکر کنی همه ی این مسیر رو خودت باتوانایی های خودت اومدی؟

    چی شد فکر کردی خدا بیخیالت شده؟

    چی شد فکر کردی قدرت خدا در همین حد بود؟؟؟؟

    یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ

    ای انسان! چه چیزی تو را به پروردگار بزرگوارت مغرور کرده است؟

    نت گوشی رو باز کردم و نوشتم:

    توحید یعنی اینکه هیچ کس توی زندگی من تاثیری نداره

    توحید یعنی منم که خالق زندگیمم

    توحید یعنی من قربانی هیچ شرایطی نیستم

    توحید یعنی نباید نگران باشم

    توحید یعنی توکل کنم به خدایی که کارش رو خوب بلده

    توحید یعنی برم توی دل مسئله و با قدرت خدا حلش کنم

    توحید یعنی اینکه بشینم روی دوش خدا

    توحید یعنی ثروتمند بودن

    توحید یعنی شغل آسون،درآمد بالا

    توحید یعنی لیاقت همه ی چیزهای خوب دنیا رو داشتن،بهترین خونه،بهترین ماشین،بهترین سفر،بهترین هدیه ها،بهترین عشق هم مدار

    توحیدیعنی منم که خالق زندگیمم

    توحید یعنی من گیوآپ نمیکنم

    توحید یعنی حتی اگر به مو برسه،پاره نمیشه

    توحید یعنی خدا از من حمایت میکنه

    توحید خدا از من بیشتر میخواد که به خواسته هام برسم

    توحید یعنی طبیعیش اینکه من ثروتمند و خوشبخت زندگی کنم

    توحید یعنی من خودمو با خدا هماهنگ کنم،خدا تموم جهانم رو هماهنگ کنه

    توحید یعنی خدا هزاران دست داره که به من کمک کنه

    توحید یعنی خدا هیچ وقت تنهام نمیزاره

    توحید یعنی ثروت مثل اکسیژن و باید مثل نفس کشیدن راحت به دست بیاد

    توحید یعنی خدا،خدای فراوانیه…

    توحید یعنی همین امروز هزاران هزار نیکی از هزاران هزار راه در حال رسیدن به منه

    خدایا دستمو بگیر،این پیک رو خودت ردش کن….

    نوشتم و نوشتم و نوشتم …

    تا به یادم بیاد توحید یعنی چی…تا به یادم بیاد هروقت روی عقل خودم حساب کردم چک و لگدشو خوردم …تا بدونم فقط و فقط و فقط روی خدا و هدایت خدا حساب کنم…..

    وای ازون روزی که آدم فکر کنه چیزی بلده،فکر کنه دیگه قانون رو یاد گرفته،فکر کنه با توانایی های خودش نتیجه کسب کرده!

    قششششنگ با مخ میخوره زمین!یعنی فرکانست از عرش میاد فرش!

    یعنی میشینی حساب کتاب میکنی من فلان چیزو و فلان چیزو میخوام و بعد توانایی هاتو ،داشته هاتو میزاری وسط!

    بعد میفتی به چه کنم ،چه کنم! به چه جوری؟از کجا؟از چه طریق؟چطور ممکنه؟

    انگار تموم اتفاقات زندگیت رو خودت رقم زدی!

    یاد اون کامنت قشنگی افتادم که نوشته بود فرض کنیم که همه ی کارهارو داریم خودمون با عقل خودمون انجام میدیم!

    اون موقع که یک تک سلول تو دل مادرمون بودیم چی؟

    عقل داشتیم مگه؟

    فهم داشتیم مگه؟

    شعور داشتیم مگه؟

    چطور اون تک سلول شد میلیارد میلیارد سلول؟

    نکنه میخوام ادعا کنم خودمو دستمو درست کنم؟خودم تنظیم کردم سلول های چشمم کجا ساخته باشه؟

    بابا دست بردار سعیده!

    اعتراف کن نتنها هیییچی نمیدونی!که هییییچی بلد نیستی!

    فقط و فقط و فقط خدا میدونه!

    همه ی این اتفاقات زندگیتم خدا رقم زده

    تو نیاز داری رفرش بشی

    نیاز داری از صفر شروع کنی

    نیاز داری از اول بچینی همه چیزو ….

    وراه رفتم و راه رفتم و راه رفتم…

    تا بالاخره ندای الله رسید!

    دوره کشف قوانین زندگی!

    گفت بخرش!

    گفتم شوخی نکن،الان؟

    گفت همین الان!

    گفتم من به این پولم احتیاج دارم،فعلا شغل مشخصی ندارم،ممکنه به پولم نیاز پیدا کنما!

    گفت بهت میگم همین الان!

    از صفر کلوین همه چیز رو دوباره بچین!

    و اینطوری شد که دوره پر برکت کشف قوانین امروز به گنجینه ی محصولات من اضافه شد!

    ومن همینجا تعهد میدم،تموم پیش فرض های ذهنیم رو پاک کنم!

    و مثل کسی که هیچی نمیدونه و هیچی بلد نیست،خودم رو با آموزش های بینظیر استاد عباسمنش و استاد شایسته غرقاب کنم و یکبار دیگه با قوانین بدون تغییر خداوند،خالق زندگی خودم باشم.

    بریم برای گذروندن این پیک و خلق نتیجه های جدید….

    الهی به امید تو…

    ذَٰلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ

    این است خدا پروردگار شما، جز او معبودی نیست، آفریننده همه چیز است؛ پس تنها او را بپرستید، و او کارساز هر چیز است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 143 رای:
    • -
      حمید گفته:
      مدت عضویت: 2313 روز

      سعیده جان سلام..

      امیدوارم همیشه حال دلت خوب باشه ..باید اعتراف کنم که هر موقع یکم از مسیر الهی میخام دور بشم با خواندن کامنتهات اصلا حال دلم کلا خوب خوب میشه ..یعنی به محض یکم تردید از احساسم سریع میام ببینم چی برامون از ارتباطت با خدای مهربون نوشتی..باورت نمیشه من چندین بارم شده وسط خوندن متنهات اتفاقات و معجزه های برام رخ داده که اشک ذوق تو چشمام حلقه زده واقعا ازت سپاسگزارم برای این احساس زیبای که داری که انتقالش میدید ب همه این بچها..وقتی فهمیدم دوره کشف قوانین رو گرفتید بی نهایت خوشحال شدم که گنجی ب گنجینهاتون اضافه شده چون واقعاً دوره کشف قوانین برای من معجزها کرد و خیلی خوشحالترم که میتونم نتایج و عمل کردهاتو تو این بخش بخونم و الگو بگیرم..

      بی صبرانه منتظر خواندن کامنتهات تو این دوره عالی هستم ..

      ب امید رسیدن همه عزیزان عباسمنشی ب تک تک ارزوهاشون..

      خدا همیشه نگهدارت..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1858 روز

      سلام سعیده نازنین، که دیگه فلورانس نایتینگل نیستی!

      سرم خیلی شلوغ شده. کمتر میرسم بیام تو سایت ، چیز بنویسم.ولی دورادور، کامنتهات رو میخونم.

      تا حال خوب لازم دارم، میام تو کامنتهای بچه ها. حالم خوب میشه و برمیگردم.

      1_ خوب کردی شغلتو عوض کردی. دنیا دو روزه!!

      2_ منم رفتم خونه استیجاری جدید…. اینقدر ددر با حال و شیکه! در و دیوار خوشکل و بسیار خوشرنگ و لعاب و … تقریبا بهترین جای شیراز. داستان‌های عجیبش بماند. طبق معمول، خدا در سه سوت، همه چی را ردیف کرد! دمش گرررم.

      3_ الان بهترین فصل پیدا کردن خونه اجاره ای هست. خونه ها، صف فروشن!(یه اصطلاح بورسی)

      4_ یعنی شک داری که بهترین کار رو با پولت کردی که دوره خریدی؟ شک نکن!

      سلام منو به جنگل ناهارخوران برسان‌. چاکرم کاکو.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1283 روز

        سلام به برادر عزیز توحیدی من علی آقا

        سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت و ثروت الله به جسم و جان وروح توحیدی عزیزتون و خانواده ی قشنگتون

        سال نو و منزل نوو مبااااارک…

        بینهایت ازتون ممنونم که لطف کردید و برام نوشتید،سلامتون رو به ناهارخوران میرسونم…سلام منو به حافظیه برسونید…به عطر بهشتی شیراز….

        امیدوارم هرچه زودتر بتونم دوباره سفر به شیراز رو تجربه کنم.

        داداش علی،دلیل اصلی که این کامنت رو برات نوشتم،صدایی که هرروز داره توی سرم میپیچه….از همون روزی که کامنتت رو خوندم…

        هرروزخدا بهم میگه…یادت نره…پیغام منو برسون ….

        ی جایی تو کامنتتون نوشتید:(سرم خیلی شلوغ شده. کمتر میرسم بیام تو سایت ، چیز بنویسم.ولی دورادور، کامنتهات رو میخونم.)

        ازون موقع که این جمله رو خوندم،اون انرژی هر روز میگه بیام و براتون بنویسم…

        بیشتر روی سایت و آموزش ها وقت بزارید و اجازه بدید یک سری کارهارو خود خدا براتون انجام بده …

        بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

        طس ۚ تِلْکَ آیَاتُ الْقُرْآنِ وَکِتَابٍ مُبِینٍ﴿١﴾

        طاء، سین. این آیاتِ [با عظمتِ] قرآن و کتابی روشنگر است

        هُدًى وَبُشْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿٢﴾

        [که سراسر] هدایت کننده [انسان ها] و برای مؤمنان مژده دهنده است.

        الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿٣﴾

        همانان که نماز برپا می دارند و زکات می پردازند، و قاطعانه به آخرت یقین دارند؛

        داداش علی،من کاره ای نبودم و فقط پیغام خدا و آیه هایی که گفت رو براتون فرستادم.دعا میکنم این تلگراف در بهترین زمان ومکان به دستتون برسه…

        به امید دیدارتون در بهترین زمان ومکان

        قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
        • -
          علی بردبار گفته:
          مدت عضویت: 1858 روز

          سلام به سعیده ی عزیز

          ممنونم که بهترین جواب رو بهم دادی.

          آره، همینطوره. صد بار و هزار بار بهم ثابت شده که اگه چیزی در زندگیم تغییر میکنه و به بهبودی میرسه، ریشه اش در رفتارهای روتین روزانه نیست.

          دیروز روز اول عید بود.

          بعد از سال تحویل، به جای رفتن به خونه ی این و اون، چهار تامون پاشدیم رفتیم توی شهر گردش.

          با همون الگوی فرار از صف خرید و حمله به صف فروش که از بورس یاد گرفتم! چیزی که همه ی مردم معطلش هستند و به خاطرش صف میبندند، خطرناکه!:))

          شیراز خلوت بود. از خیابونهای خلوت لذت بردیم

          به گلفروشیهای قصردشت سر زدیم و حالمان توپ شد.

          بعد رفتیم بازار وکیل، قاطی مهمونهای نوروزی.

          راست میگی. من هیچ وقت حق نداشته م که بخاطر زندگی روتین سرم شلوغ باشه.

          هیچ وقت حق نداشته م مثل بقیه زندگی کنم!

          وبه همین خاطر هست که بچه هام به بچه های هیچ کس شبیه نیستند…

          عشقم هم مثل خودم رد داده! و به همین خاطر عاشقشم: دیوانه چو دیوانه ببیند، خوشش آید!

          و خودم، توی آسمانها صبح را شب میکنم.

          دوباره اینجا، روزی یک کامنت مینویسم.

          دوباره اینجا… دوباره توی غار حرا.

          دوباره شما رفقای عزیزم.

          دوستتان دارم

          حافظیه دوستت داره. داستان شرق بنفشه از شهریار مندنی پور رو خوندی؟ اگه نزدیکم بودی، از جانب حافظ، بهت عیدی میدادمش:))) یک مفهوم قشنگ از عشق درش هست که بهم تو زندگی کمک کرد تا کمتر تو در و دیوار باشم.

          نیکا و نیلا رو ببوس.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
          • -
            سعیده شهریاری گفته:
            مدت عضویت: 1283 روز

            هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

            داداش علی عزیزم سلام،ازت ممنونم که لطف کردی و به کامنتم پاسخ دادی،امروز تو تمرین ستاره ی قطبیم درخواستی از خداوند کردم که کامنت شما برای من سراسر نشانه و پاسخ خداوند بود…و دربهترین زمان و مکان به دستم رسید.

            اینجوری که اول و آخر و ظاهر و باطن خودشه…

            ما چه کاره ایم؟اون دستور میده و ما مینویسیم…

            ایمان دارم داره اتفاقات فوق العاده ای میفته…اگر من در مسیر با همین استقامت پیش برم…بزودی با خبرهای خوب برمیگردم…

            والبته منتظر خوندن کامنت های قشنگتون هستم…یادتون نره .. :) حداقل روزی یک کامنت …

            سلام منو به عشق هم مدارتون برسونید و از روشنی قلبم برای خانواده ی قشنگتون، نور و عشق و رحمت و ثروت الله رو میخوام در تموم لحظه ها…

            درپناه نور آسمون ها وزمین باشید.

            به امید دیدارتون در بهترین زمان و مکان

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      حسن موسوی گفته:
      مدت عضویت: 675 روز

      سلام

      سلام به خدای مهربان

      سلام به استاد عزیز و همراهشون

      سلام به سعیده خانم گرامی

      از شما که در این کامنت زبان گویای خداوند هستی سپاسگزارم

      چقدر خوب توحید رو وصل کردی

      چقدر خوب از شرایط خودت به زبان خدا صحبت می‌کنی .

      چقدر خوب کلامت چراغی بر راه نمیشه تاریکم شد

      خدایا سپاسگزارم به خاطر وجود سعیده جان شهریاری

      خدایا سپاسگزارم به خاطر این سایت ، این پست ، این کامنت

      خدایا سپاسگزارم به خاطر وجود استاد عباسمنش و هزاران دست دیگر خودت در این سایت . در این بهترین نقطه از دنیا.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      نسرین میری گفته:
      مدت عضویت: 1347 روز

      چقدر توحید رو قشنگ تعریف کردی سعیده جان.امروز بعداز مدتی دوری از سایت،خوندن کامنت بهم خیلی چیزا رو یادآوری کرد

      و اینکه برای رسیدن به خواسته هامون رو داشته هامون حساب نکنیم،واقعا بارها تجربه شو داشتم که از راهی که فکرشو نمی‌کردم به خواسته هام رسیدم،ولی آدم باز یادش میره،بازمیشینه حساب کتاب می‌کنه که چطوری و ازکجا؟واقعا هرروز و هر لحظه نیاز به یادآوری قانون داریم،نیاز داریم موحد بودن رو تمرین کنیم

      حالم بهترازقبله

      خدایاشکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهرداد غنچه گفته:
      مدت عضویت: 3058 روز

      سلام دوست عزیزم

      اسما ابوتراب هستم

      تشکر میکنم برای این کامنت زیباتون چقدر خالصانه و عرفانی بود چقدر حال منو خوب کرد و یه اون جایی که گفتید توحید یعنی شغل اسون درامد بالا

      اینجا انگار ذهنم قفل کرد گفت یعنی چی

      اخه سخت کار کردن پاشنه اشیل منه

      ولی با دیدن این جملتون ذهنم میخواست بگه این دیگ توحید نمیتونه باشه شغل اسون چه ربطی به توحیدی بودن داره

      ولی یادم به اون ایه افتاد ک میگ ما شما را اسون کردیم برای اسونی ها

      وقتی با خدا باشی اسون میشی

      همه چیت رووان جلو میره و میوفتی تو مسیر سرسبز و جنگلی و اسفالت و سوت زنان شروع به حرکت کردن میکنی

      من تویه رشته ای فعالیت میکنم که چندین تا شاخه دارم و من واقعا دوست دارم انجامشون بدم ولی همش میگم تو چطوری میخوای اینکارو بکنی نه فقط باید فلان کارو بکنی و …

      اون قسمت از نوشتتون ک گفتید ما یه تک سلولی بودیم ک خدا بهمون شکل داده چقدرررر توحیدی بود چقدر احساس نیازمند خدا بودن بهم دست داد چقدر بهم گفت

      تو خود پای در ره بنه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید کرد

      این دیدگاه توحیدیه که به ما هنه چی میده ثروت و ارامش و حال خوب

      من الان نیاز داشتم این کامنت شما رو بخونم که به خدای درونم نزدیک و نزدیک تر بشم و سپاسگزار تر باشم

      اخه چند وقت پیش بهم الهام شد ک سپاسگزارتر باش

      .. دوست عزیزم کامنت های شما بینظیره و من واقعا ازشون لذت میبرم نمیدونم الان در چه شرایطی هستید ولی امیدوارم ک بهترین خونه نسیبتون شده باشه و جیبتون پر از پول باشه

      دوستتون دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: