سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 169 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

136 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا رستاخیز گفته:
    مدت عضویت: 1801 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی و خوش ذوق

    ممنونم ازتون که حتی تو سفر و پشت فرمون که دارین رانندگی میکنید و میتونید با هم حرف بزنید و به زیبایی های اطراف توجه کنید به فکر ما هستین و برامون ویدیو میگیرین ، از کامنت های زیبای دوستان برامون حرف بیزنید .

    این صحنه جذاب از تماشای این دو عزیزه دلم برام لذت بخش و دوست داشتنی هست .

    بین صحبت هاتون به آزادی اشاره کردین که چند روزی هست ذهنمو درگیر کرده .

    همش فکر میکنم این مردم دنبال آزادی هستن اما واقعا خودشون آزاد نیستن ، فکر میکنن کسه دیگه ای آزادیشون رو محدود کرده اما در درون چیزی وجودشونو به زنجیر کشیده .

    نگاه میکنم که آدم هایی برخلاف حجاب صحبت میکنن و میگن زن ، زندگی یا آزادی اما تو‌ محول خانوادگی روسری از سرشون بر نمیدارن ، یا راحت نیستن با مرد های فامیل .

    افرادی رو میبینم که میگن به دلیل محدودیت های جامعه نمیتونیم راحت با دختری دوست بشیم و ارتباط برقرار کنیم اما خیلی راحت وقتی که موقعیت جور میشه اون دختر رو پس میزنن .

    چه اتفاقی داره میوفته ، ما که دنبال آزادی بودیم پس چرا این رفتار هارو میکنیم .

    فردی مهاجرت میکنه به این دلیل که تو کشور خودش آزاد نیست راحت پول در بیاره و میره یه کشوره دیگه پناهنگی و میبینه تازه اونجا شرایط سخت تر از اینجاست .

    مردم در بیرون از خودشون به دنبال آزادی هستن غافل از اینکه در قید و بند حصاره باور های محدود کننده ذهنشون به سر میبرن .

    اونا از محدودیت رنج میبرن و فکر میکنن چیزی در بیرون باید اتفاق بیوفته تا از این محدودیت ها خلاص بشن اما متاسفانه هر اتفاقی اون بیرون بیوفته تا وقتی به این درک نرسن که خودشون باعث محدودیت خودشون شدن هیچوقت طعم آزاذی رو نمیچشند .

    چقدر قشنگ گفت استاد همون هایی که به دنبال آزادی هستن وقتی نظر یا عقیده ای بر خلاف عقیده ی خودشون باشه میخوان که طرفو نابود کنن .

    وقتی که فرماندمون خیلی بهم سخت میگیره یا خیلی اذیتم میکنه بهش میگم اصلا نمیخوام اینکار رو انجام بدم ، چرا اجبار میکنی و بهم میگه مگه من ازت خواستم بیای خدمت ، مگه داری برای من خدمت میکنی ، دوست نداری برو و نگاه میکنم که فرمانده ی همون آدم هم همینجور یداره باهاش رفتار میکنه .

    دیدم راست میگه من به خاطر اون باور هایی داشتم ، تصمیم گرفتم بیام خدمت و باید در این جایگاه بپذیرم این محدودیت و قوانینی که هست و اگر میخوام این محدودیت از بین بره باید باور هامو عوض کنم و به طبع تصمیمات دیگه ای بگیرم و در جایگاه جدید آزادی رو تجربه کنم .

    هیچ اجباری وجود نداره ، ما آزادیم هر جوری که دوست داریم زندگی کنیم ، هیچ محدودیتی وجود نداره ، محدودیت فقط در ذهن ماست .

    وقتی که من در گوشه ای از اتاقم نشستم و نمیتونم خواسته هام رو تجسم کنم و حتی بهش فکر کنم چطور میتونم بدستش بیارم .

    وقتی میگم مثلا ماشین بی ام ووو و میگم وااااااااااای خیلی گرونه و اونو هیولایی کنم تو ذهنم ، چطور میتونم تجسمش کنم .

    حتی اگر تجسم کنم راه هایی بهم الهام میشه که به زجر و بد بختی بهش میرسم.

    برای خدا فرقی نمیکه ماشین پراید یا بنز ، برای خدا فرقی نمیکنه دختر ثروتمند یا فقیر ، برای خدا فرقی نمیکنه خونه ی 80 متری یا 800 متری ، برای خدا فرقی نمیکنه سفر های خارجی یا سفر های داخلی ، برای خدا فرقی نمیکنه غذا خوردن تو رستوران متوسط یا رستوران لاکچری

    تمام اینا برای ذهن منه که فرق میکنه ، افرادی هست تو همین مرز و بوم به هرچی که خواستن رسیدن با وجود همین محدودیت ها .

    وقتشه که بهمون بر بخوره و به‌خودمون بیایم ، قبل از اینکه بخوایم برای بهونه زبون باز کنیم کمی به درونمون توجه کنیم .

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سارا مرادی همت گفته:
      مدت عضویت: 1068 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      بنام خدای مهربانی که هر لحظه اجابت میکنه درخواست ما رو

      سلام علیرضا جان

      ممنونم از کامنت فوق العاده یی که نوشتی

      وقتی کامنتت میخوندم یاد خودم افتادم که بخاطر باورهای اشتباه تصمیماتی و گرفتم و خداوند هم اجابتشون کرد

      هر چه پیش میرم و عمیق تر روی خودم کار میکنم بیشتر قلبم گواه درست بودن مسیر و میده هر کامنت هر فایل مثل مُهر محکمی برای تایید درستی میسرِ و اینکه باید با توان بیشتری فقط روی باورهام کار کنم

      چقدر این همه سال تو توهم بودم چقدر در حق خودم ظلم کردم با افکار دربه داغون

      همین هدایت شدنم به این سایت بزرگ‌ترین دلیل سپاسگزاری برای من

      خدایا شکرت

      علیرضای عزیز بینهایت ازت سپاسگزارم که نوشتی و یکبار دیگه قانون و بهم یادآوری کردی

      چقدر خوشحالم که با انسان های بینظیری در این فضای روحانی و خاص آشنا شدم

      خدایا بینهایت سپاسگزرام

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    حسین اعتبار گفته:
    مدت عضویت: 2334 روز

    به نام خالقه اسمان ها و زمین و سلام خدمت استاد و مریم جانه عزیز

    باز هم از میان دریایی از نکات مثبت و زیبا به چند بخشش اشاره میکنم دوست عزیزه شما در مورد ساخت هواپیما و سیستم ناوبری و…. مطالبی که برای ما بسیار سخت و پیچیدس به راحتی و با ذوق صحب میکرد و ادعا داشت که خیلی ساده هست . اما برای مابسیار سخت و غیر قابله باوره که یک شخص توی خونش هوا پیما بسازه و این ها همه به دانش و تجربه ی یک فرد بر میگرده.

    همین موضوع اطلاعات تجربه در کار های مختلف و بحث های موفقیت هم صدق میکنه وقتی فردی اطلاعاتی در مورد نحوه ی کارکرد یک موضوع نداره براش غیره باور و غیر ممکنه .

    ما فقط با کار کردن و سرمایه گذاری روی خودمون و البته افزایش اگاهی هامون میتونیم به جایی برسیم که تمام کار ها در تمام ابعاد زندگی برامون ساده باشن چون اگاهی های مناسبی دریافت کردیم و جسارت خواستن و ارزو کردن رو داشته باشیم خداوند مارو هدایت میکنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 1258 روز

    سلام

    اول ازهمه این و بگم که بقدری شوق و ذوق دارم که حرفای دلم رو بنویسم که واقعا نمیدونم ازکجاشروع کنم و کدومشون و بگم☺😊☺😊☺😊 فقط مطمئنم‌نظر من بعنوان برترین نظرات دوستان گلم انتخاب میشه😉😉

    اول ازهمه اینکه استاد فرمودن بااسم واقعی خودتون بیاید توی سایت. البته من قبلا اسم خودم رو همراه با یه لقب توی سایت گذاشته بودم ولی الان قول میدم بعد از نوشتن این کامنت برم و اسم واقعیم رو( که البته قصددارم باتغییر دیدگاههام اسمم رو هم به ” بهار ” تغییر بدم توی شناسنامه ) توی این سایت عالی ثبت کنم تا مقدمه ای بشه برای برداشتن قدم بعدی و ثبت در سامانه ثبت احوال

    راستش من چند وقتیه که شدیداً درگیر تغییر مسیر زندگیم بسوی چشیدن لذت های دنیا و طعم خوشبختی و حال خوب و درکنار افراد مثبت اندیش و شاد زندگی کردن هستم درسته تو این مسیر فراز و نشیبهای زیادی دیدم ولی سعی کردم احساسم رو خوب نگه دارم، اول از همه اومدم از شغلی که اگه اسمش رو بیارم ممکنه همه بهم بگن چه اشتباه بزرگی کردی تقاضای بازنشستگی پیش از موعد دادی😯 رها کردم، چون اون شغل ، خودمن و زمانهای باارزش جوانی من رو اسیر زندگی کارمندی ای کرده بود که از زندگی چیزی نمیفهمیدم و اصلا فرصت فکر کردن به خودم و رویاهام رو نداشتم.

    تمام هم و غمم این شده بود که فلان سفر فلان خوشگذرونی فلان شادی و آزادی رو بعد از بازنشستگی تجربه میکنم ،

    اما بعد از ورود به این سایت باارزش و رویایی که خدا رو بخاطرش هزاران بار شکر میکنم باخودم گفتم:

    چه تحربه ای؟

    آخه آدم تو سن 50 سالگی دل و دماغ 40 سالگی رو داره؟؟؟

    اگه تو بدنیا اومدی که لذتهای جدید رو تجربه کنی خب زمان لذت بردن از 50 سالگی به بعد نیست همین الانه . حتی قبل تر از اینها.

    البته ناامید نیستم که چرا سالهای جوانیم رو از دست دادم و تو 42سالگی راه زندگی در بهشت خدا رو پیدا کردم ،

    خدا رو شکر میکنم که الان 50یا 60 ساله نیستم و هنوز فرصت زیادی برای لذت بردن از لحظه لحظه زندگیم رو دارم.

    استاد عزیزم من تازه چندماه بیشتر نیست که باشما آشنا شدم ولی تمام رویاهام رو در فایلهای شما اونهم نه بصورت فیلمهای دروغین و تخیلی سینمایی؛ بلکه بصورت واقعی و مستند دیدم.

    من تمام عمرم عاشق فیلمهایی بودم که برگرفته از زندگی واقعی افراد بودن نه تخیل یک نویسنده. چون برام آموزنده تر و باورپذیرتر بود.

    استاد عزیزم ، مریم جون ، نمیدونید چقدرررر اشک ریختم و این فایل 169 سفر به دور آمریکا رو دیدم .منظورم اشک شوقه، نه مثل گذشته ها اشک غم و حسرت و افسوس نداشته ها

    اصلا اشکهام نمیزاشتن درست تصویر زیبای شما رو ببینم

    استاد عزیزم این فایل سفر به دور آمریکا ، مثل بقیه فایلها مناظر و جاهای دیدنی و افراد مختلف و بینظیر رو نشون نمیداد، شما ظاهرا خیلی عادی و معمولی توی ماشین نشسته بودید و صحبت میکردید ولی باورتون میشه ؟؟؟

    باورتون میشه

    که من از دقایق اولیه یهو منظره جاده زیبای سمت راننده چنان توجهم و جلب کرد که زوم کردم رو شیشه سمت استاد و تمام مدت منظره های زیبای جاده رو میدیدم و اشک میریختم ؟؟؟

    اشک که نه، باااااارون اشک بود که از چشمام سرازیر بود،

    اونهمه درختان زیبا و رنگارنگ و منظم و اون جاده های تمیز ، اون رانندگی عالی و پر از آرامش تک تک رانندگان لاین مقابل که دیده میشد،

    برخلاف اکثر جاده های خراب ایران که پر از دست انداز و گاهاً پر از زباله هستن و از همه مهمتر هرچند کیلومتر پلیس راه که رانندگان فقط در مقابل چشم اونها یا دوربینها درست رانندگی میکنن و

    بدتر از همه هر از گاهی ماکت یک خودروی تصادفی کنار جاده جهت آینه عبرت سایرین گذاشتن که اولا خوشی سفر رو به کام انسان تلخ میکنه و

    دوماً ما پدر و مادرها اکثرا بچه هارو حتی اگر حواسشون نباشه عمداً متوجه اون خودروهای تصادفی میکنیم که

    ببین، اگه موقع رانندگی حواس راننده رو پرت کنی به این روز میفتی

    و دنیای شیرین و کودکانه بچه های معصوممون رو چنان با این ترسها تیره و تار میکنیم که نمیفهمیم چه خاطره بدی از سفر تو ذهن اون بچه باقی میمونه و چطور ذهن پاک کودکی رو که حالا بعد از چندماه خونه نشینی داره غرق در رویاهاش لذت میبره از مسافرت رفتن آشفته میکنیم و ترس رو در وجودش طوری نهادینه میکنیم که نه تنها در مواجهه با شرایط ناگوار ، بلکه حتی در خوشیها هم همیشه بترسه که هر آن ممکنه اتفاق ناگواری شیرینی لذتی رو که داره میچشه رو نابود کنه.

    اما تمام اون مسیر نسبتا طولانی که شما طی کردید که هم من دلم نمیومد تاآخر فیلم رو نبینم ، هم از طرفی دل توی دلم نبود که زودتر بیام و احساسم رو با دوستان عزیزم به اشتراک بزارم ، تماماً پاکیزگی، نظم ، زیبایی ، آرامش و لذت بود،

    خدای من😍

    تک تک اون خودروها بدون حضور حتی یک ایست بازرسی یا پلیس راه یا پلیس نامحسوس و… با یک سرعت مناسب و بدون سبقت گرفتن و در لاین خودشون و با حفظ فاصله مناسب و در کمال آرامش رانندگی میکردن، نه تصادفی، نه درگیری لفظی و فیزیکی ای ، نه سزعت غیرمجازی ، نه پرتاب زباله ای، نه راننده ای درحال سیگار کشیدن …… در کمال امنیت و آرامش و نظم

    و اون درختان و بوته های رنگارنگ و زیبا🥰🥰

    خدای من🌹🍁🍂🌼🌺🥀🏵🌹🍁🍃🍂😍😍😍😍😍😍😍

    چه مناظری…😍😍😍

    مدام با خودم میگفتم

    هر صدم ثانیه از این فیلم خودش یک تابلوی نقاشی بسیار زیبا برای نقاشان خوش ذوقی مثل بابراس و دیگران میشه که خداوند با دستان پرمهرش برای تک تک ما نقاشی کرده🥰🥰

    لحظه به لحظه این سفر زوم کردم روی جاده و اشک ریختم چون صدای مهربان الله یکتا رو بوضوح میشنیدم که با من حرف میزد

    میگفت:

    بهارم ، بهارکم ، عزیز دلم، می بینی؟؟؟؟؟

    من تماااام این زیباییها رو به عشق تو نقاشی کردم

    تمام این تابلوها رو بیهوده خلق نکردم

    با عشق تمام تک تک این برگها و گلبرگها رو به فرشتگانم دستور دادم برای لذت بردن تو نقاشی کنن ،

    برگ برگ اون درختان رو برای تو رنگ آمیزی کردم

    چون میدونستم تو‌ چقدرررر به زیبایی های رنگارنگ و دلفریب علاقه داری،

    میدونستم چقدر لذت میبری از دیدن تمام رنگهای شاد در کنار هم

    این همه تنوع و زیبایی رو نیافریدم که تو بشینی توی خونه و صبحت رو با یک سری کارهای روتین و تکراری به شب برسونی و غم فردا رو بخوری.

    من تو رو نیافریدم که گوسفندوار زندگی کنی.

    من تو همین دنیا صدها و هزاران بهشت زیبا آفریدم اما دم دست شماها نزاشتم تا حرکت کنید

    و خودتون برید و بهشت دنیا رو بببنید

    بهارم، بهار نازنینم ‌پاشو از جات و تغییر رو شروع کن یک قدم برای شروع لذت بردن از نعمت زندگی که در اختیارت گذاشتم بردار و ببین من چندهزار قدم برای تو برمیدارم

    استادت رو ببین همسفر نازنینش رو ببین

    اینها تو فرکانس هم بودن و به من اعتماد کردن و الان در کنار هم غرق لذت بردن ار لحظه لحظه زندگیشون هستن

    اونا با برگردوندن باورهای تخریب شده گذشته شون به همون باورهای کودکی که من در وجودشون گذاشته بودم به سادگی، به زیباییو عزتمندانه به تک تک رویاهاشون دست پیدا میکنن و ببین چه زیبا انسانهایی هم فرکانس با خودشون سرراهشون قرار میدم تا باور فراوانی رو هم به اونها هم به شماها یادآوری کنم که حتی انسانهای نیک اندیش هم تودنیا فراوونن. من میتونستم دنیا رو و زمین رو خیییلی کوچیکتر از اینی که هست بسازم اما انقدر گسترشش دادم و هرلحظه هم گسترده ترش میکنم که شما بچه های من هرچقدرررر خواستید لذت ببرید و ببینید دنیا چقدرر بزرگهو نعمتهای من چقدر بیشمارن، من کوهها و دریاها و اقیانوسها و جنگلها و آسمانها و ستارگان و کهکشانها و… همه و همه رو برای خودم نیافریدم، برای بندگان شکورم آفریدم برای بچه های خوش ذوق خودم آفریدم، بچه هایی مثل تو که داری از دیدن یک گوشه بسیار کوچیک از زیباییهایی که من آعریدم اشک شوق میریزی من منتظر دیدن همین شور و شعف در شما هستم، ذوقتون رو به نمایش بزارید چرا فکر میکنید دیگران درمورد شما فکر میکنن مثل بچه ها رفتار میکنید؟ مگه بچه ها فرشته های من در زمین نیستن؟ چه ایرادی داره شما هم مثل فرشته ها رفتار کنید و احساستون رو در دلتون خفه نکنید ؟‌ بروز بدید ، اگه از دیدن کودکی، صحنه ای، منظره ای، انسان بامحبتی ، اتفاق خوشایندی سر ذوق میاید چرا بخاطر ترسهاتون اون احساس زیبا رو در وجودتون خفه میکنید ؟؟؟ که کم‌کم و به مرور زمان تبدیل به انسانهای ماشینی و شبیه رباطهایی بشید که هیچ احساسی ندارن؟ مگه من حس شادی و شادمانی رو به شما هدیه نکردم؟ چرا از هدیه من استفاده نمیکنید؟ چرا خودتون و اطرافیانتون رو شاد نمیکنید؟ مگه من‌ نسیان رو به انسان هدیه نکردم که سخت ترین مصیبتها رو هم به مرور زمان‌ فراموش کنه تا بتونه دوباره از زندگیش لذت ببره و شادمانی کنه؟

    بدی ها نشان از نقصانه و من خدایی هستم که نقصی در من ‌نیست ، پس باور کن که بهترینها و زیباترین ها رو برای تو میخوام

    پاشو بهارم

    پاشو تو هم‌ مثل اینها از زندگیت لذت ببر .

    من حامی تو و تمام بنده هایی هستم که شاکر نعمتهای من هستن و تلاش میکنن که دنیا رو جای بهتری برای خودشون و دیگران کنن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    ابراهیم خانلرپور گفته:
    مدت عضویت: 2150 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیز ، خانم شایسته و دوستان گل

    در تائید حرف شما که از وضعیت کنونی ایران گفتید .

    از وقتی با دوره های شما آشنا شدم و به مفهوم توجه پی بردم همیشه سعی کردم روی نکات مثبت تمرکز بیشتری داشته باشم ولی هر وقت که به مناسبتی به جشن ، مراسم یا محفلی دعوت میشدم به خاطر همه گیر شدن این تفکر که شما اشاره کردین عموما بحث ها با موضوعات اجتماعی ، سیاسی ، گله و شکایت از این و اون و دوره زمونه و مسئولین و قیمت دلار تموم میشد .

    استاد عزیز انقدر این سبک محاوره ای که همراه هست با انتقاد ، گله ، شکایت و ناله و نا امیدی از اوضاع اقتصادی سیاسی ، خود کم بینی ، مقایسه با ملل دیگه و حس قربانی بودن در ادبیات جدید ایران زیاد شده که تقریبا همه جا حتی برای برقراری ارتباط تو صف نونوایی هم همگیر شده .

    به همین دلیل وقتی میدونم نمی تونم کل مردم کشورم رو تغییر بدم پس تصمیم گرفتم کشورمو تغییر بدم تا در اتمسفر دیگری که همراه هست با حس آرامش ، صلح ، دوستی و زیبایی بینی ادامه بدم . این حس به نظرم دقیقا شبیه همون حسیه که وقتی شما از پارادایس برگشتید به تمپا و احساس کردین که متعلق به اون اتمسفر نیستین و دوست دارین برگردین به پارادایس باشه .

    کم کم با دیدن فایل ها و نتایج دوستان با اینکه خیلی از محیط زندگیم و ایران خوشم میاد اما وسوسه های مهاجرت و جرقه های ابتدایی در ذهنم خورد ولی هر بار سعی میکردم نادیده اش بگیرم تا اینکه طی این مدت و اتفاقاتی که تو کشور افتاده و مشاهده ی این حجم از جوگیری و موج سواری مردم از اینکه بدون دانش و تعقل و با تصورات حق به جانب پندارانه ی افراطی دست به اقدامات و واکنش های بسیار عجولانه زدن منو به فکر فرو برد که این حجم از دخیل دونستن عوامل بیرونی و همه گیری در سطوح پیر، جوان و نوجوان آینده ای جز نا امیدی براشون به همراه نداره حتی اگر در خواسته هاشون موفق باشن که حتی شما هم تو این فایل بهش اشاره کردین و مهر تائیدی شد بر اینکه قاطعیت بیشتری در تصمیمی که گرفتم داشته باشم .

    به همین دلیل بعد از دیدن اون قسمت از سفر به دور آمریکا که مربوط به طبیعت یلو استون ، کوه های ماشمور و چشمه های آب گرم خصوصا گراند پریسماتیک اسپرینگ زیبا بود تصمیم گرفتم که خودم را از محاصره ی محیط و اتمسفر آلوده به همچین باورهایی خارج کنم و تصمیم قطعی برای مهاجرت به آمریکا یا هر جایی که رب العالمین برام مقدر کنه بگیرم .

    جایی که اتمسفرش پر باشه از سپاسگزاری ، توجه به نکات مثبت ،زیبایی بینی ، امیدواری و عشق

    از خداوند متعال و شما استاد عزیز برای این آگاهی ها بسیار بسیار سپاسگزارم ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    محدثه آزاد گفته:
    مدت عضویت: 1320 روز

    سلام ب استاد عزیزم و مریم جونم

    برای درست کردن این سری فایل ها ک کامنت دوستان رو میخونند و در موردشون صحبت می‌کنند

    برای من ک این سری فایل ها عالیه پر از آگاهی هست و باعث میشه بیشتر و بیشتر بخوام کامنت های دوستان رو بخونم و اینک چیزی ک برام خیلییی جالب بود این بود ک دیشب من اسم و فامیل اصلی خودم رو نوشتم و برای نوشتنش مقاومت داشتم و ذهنم میگفت ننویس بابا اسمتو چرا مینویسی اگ یه اسم مستعار بنویسی بهتر میتونی کامنت بنویسی و خودافشایی کنی ولی دیگ گفتم این باید مهار شه اسم و فامیل اصلی خودمو نوشتم و امروز باید این فایل سفرنامه رو میدیدم و داشتم صبحانه میخوردم ک استاد وقتی راجع به این موضوع حرف زد کلا خشکم زد و خیره شدم ب دیوار و گفتم واو بفرما محدثه خانم اینم از این اصلا یه احساس فوق العاده ای گرفتم ک نگو و ب خودم افتخار کردم برای این شجاعتم از خودم تشکر میکنم ️

    و کامنت مهرک عزیز عالی بود لذت بردم چقدر شبیه ذهنیت من نوشته بود با کلی ذوق و شوق از ایشون هم سپاس گزارم واقعا

    و تعریف استاد عزیزم از سیستم فرود هواپیما و هلی کوپتر وقتی موتور خاموش میشه واقعا خیلی شگفت زده شدم از این اطلاعات عالی ک هرچی توی فیلم ها دیده بودم ک هواپیما وقتی ب یه مشکل بر میخوره دیگ خدا سرنشین هارو بیامرزه و برای همین از هواپیما میترسیدم

    ولی خب الان خیلییی خیالم راحت شد و تازه همیشه قبل از این ها فکر میکردم ک هرکی سوار هواپیما میشه دیگ با جون خودش بازی میکنه از بس ورودی های ناجور از فیلم ها داشتم ولی خوب الان ترک خورد و ب شکل قبلی محکم نیست سپاس گزارم استاد جان

    و چقدر تحسین کردن مریم جون توسط استاد رو تحسین کردم خیلی لذت بردم ک چقدر استاد این ویژگی مریم جون رو موشکافانه باز کرد و منم تصمیم گرفته بودم دیگ این حس ذوق و شوق رو همیشه داشته باشم و دیشب با دوستم صحبت کردم ک یه ربات ک نقاشی میکشه رو ساخته بود من کلی ذوق کردم و با ذوق و شوق بهش تبریک میگفتم و اونم وقتی ذوق و شوق منو دید از صفر تا صد کارو برام توضیح داد و جالب اینه از این ذوق من هم اون خیلی حس خوبی بهش دست داد چون اصلا برای کاری ک کرده بود ذوقی نداشت و من بهش گفتم بابا دختر این خیلی خفنه ک این کارو انجام دادی و کلی بهش گفتم ازش بهم عکس بده حتما ک ببینم و عکس نقاشی ک کشیده و در همین حین ک ب من توضیح می‌داد کلی ایده دیگ هم یهویی یادش اومد ک میتونم این کار و اونکاررو انجام بدم ک رباتم متفاوت باشه و خلاصه ک همه اینا مال دیشب بود و امروز من صحبت های استاد رو در این مورد شنیدم خیلی جالبه هر کاری میکنم بعدش یه فایلی از استاد میاد مهر تایید میشه براش و این خیلییی خیلیییی تکرار میشه برام از این الگوی تکرار شونده ام لذت میبرم بخدا

    سپاس گزارم از استاد عزیزم و مریم جونم برای این فایل های زیبا و آگاهی دهنده کلیییی لذت بردم و لذت بردم و لذت بردم خصوصا صحبت استاد درمورد اسم وفامیل و عکس اصلی خودمون رووبزاریم

    خوشحالم گ اینکارو کردم و غلبه کردم ب ذهنم

    عاشقتونم استاد جان مریم جان و دوستای خیلیییی خوبم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    رابعه گفته:
    مدت عضویت: 1230 روز

    سلااااااام به روی ماه همتون

    وای مریم جون نازنینم چقدررررر زیبا گفتید که با جهان هم صحبت میکنید و وقتی ذوق و شوق دارید جهان میگه اینم دارم اینم دارم 😍😍😍😍❤️❤️❤️

    قلبمممم

    من فکر میکنم جهان نه تنها برای چیزهای مثبت بلکه برای چیزهای منفی هم میگه اینم دارم اینم دارم 😅😅

    این همون قانون توجه هستش به هرچیزی که با دقت و نهایت توجه بپردازی جهان از همون بیشتر بهت میده …

    و میگه اینم دارم اینم دارم …..

    ای جانم ….

    من از دقیقه 35 که درباره ذوق و شوق صحبت کردید رو ضبط کردم تا بارها و بارها تماشاش کنم …

    راستش من خودم آدم ذوقی هستم . بسیار سختی کشیدم برای ورود به خودشناسی و آگاهی

    وقتی اولین قدم های خودشناسی رو طی کردم اونقدررررر ذوق داشتم و شیفته شده بودم که جهان میگفت دوست داری؟؟؟

    اینم دارم

    اینم دارم 😍❤️😍😅

    و باز مباحث بیشتری رو در اختیارم قرار میداد .

    الحق که ویدئوهای شما بی نهایت حال منو خوب میکنه

    خییییلی دوستتون دارم .

    شما الگو هستید و من بسیار خدارو شاکرم که دارم وقتم رو با شما سپری میکنم.

    دوستتون دارم …❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    شيرين مداح گفته:
    مدت عضویت: 757 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جانم

    بسیار بسیار از خداوند سپاسگذارم که امروز صبح من هدایت شدم به دیدن این فایل پر از خیر و برکت و آگاهی .

    ممنونم که هستین ، ممنونم که این فیلم های زیبا از سفرتون و زندگی قشنگ و رویایی تون رو برای ما فیلم میگیرید . بسیار لذت میبرم از دیدن رابطه پر از عشق و صمیمیتتون و پر از لذت و شادی تون . بسیار لذت میبرم از زندگی پر از آزادی مالی و آزادی زمانی و آزادی مکانی تون .

    بسیار شما رو تحسین میکنم که انقدر خوشگل زندگی میکنید.

    بسیار تحسین میکنم شما رو که انقدر راحت مسافرت میروید. بسیار تحسین میکنم شوق و ذوق زندگی کردن دارین . بسیار تحسین میکنم با سخاوت زندگی پر از زیبایی تون رو به ما نشان میدهید . خدایا هزاران بار شکر که بادیدن شماها من خیلی نگاهم به زندگی تغییر کرده . و کلی انرژی ام بالا میرود هر وقت شما رو میبینم .

    منم خیلی دوست دارم مثل شماها زندگی کنم .

    خدایا شکرت که چشمانم امروز با دیدن انسانهای فوق العاده ای مثل شما باز کردم.

    چند روزه دیگه تلویزیون نگاه نمیکنم

    خدایا شکرت هزاران بار شکرت.

    من با وجودی که خاندارم و یک دختر یک ساله و نیمه نوپا دارم و همش مشغول رسیدگی به او و خانداری و آشپزی و…هستم ،اما در اولین فرصت و زمانهایی که دخترم خوابه میشینم بادیدن فیلم های شما کلی لذت میبرم و کلی آگاهی های عالی یاد میگیرم.

    خیلی خیلی دوستتون دارم و از خداوند براتون همیشه سلامتی و بهترین هارو آرزو دارم .

    با شجاعت تمام اسم کاملم رو مینویسم براتون

    شیرین مداح صفایی هستم عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    ناجی گفته:
    مدت عضویت: 1231 روز

    به نام خدای وهاب

    سلام بر استاد عباسمنش عزیز و مریم جان زیبا و مهربونم

    چقدر مثل همیشه صحبتهای شما دلنشین بوده

    از اینکه همیشه در مورد همه افراد اصلا نژاد و کشور هیچ چیزی مهم نیست براتون

    و همیشه براتون قابل تحسین هست

    و من هر روز با دیدن کلیپ ها و آموزشها از نظر رفتار و تفکر هم نسبت به دیگران هم تغییر میکنم

    که خیلی برام با ارزشه

    و همیشه با شنیدن صدای دلنشین شما لذت میبرم

    و آرامش صداتون برام با ارزشه و حس خوب میگیرم

    خداروشکر بابت وجود تون عاشقانه دوستون دارم امیدوارم حال دلتون همیشه پر از نور و آرامش الهی باشه

    امیدوارم همه افراد به فکر آزادی خودشون باشند

    و خودشون نجات بدن

    و از غل و زنجیر خشم و کینه و سیاهی خارج بشن

    براشون از درگاه خداوند آرامش سرشار از عشق الهی خواستارم 🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    سیمین منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1003 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به استاد عزیزم ، مریم جانم ،وهمه ی اعضای عزیز خانواده ام

    اول که بینهایت شاکر خدای غفور و رحیم هستم و بعد استاد عزیز و مریم جان برای این سایت عالی و جمع درجه یک و پر از آگاهی های ناب و بینظیر

    فقططط من خیلی دارم تلاش میکنم که همش حالم خوب باشه و شکر گزار باشم و نسبت به نتایجم رها باشم و باورهای درست برای خودم ایجاد کنم و یاد بگیرم و همه ی نکات قانون رو با دقت و حال خوب رعایت کنم ولیییییی هم در روابطم و هم در زمینه مالی مدام با چالش و ناخواسته روبرو میشم و احساس میکنم هرچی بیشتر تمرکز میکنم بیشتر دچار چالش و مشکل میشم

    یه جاهایی کم میارم و نمیدووونمممم واقعاااا نمیدونممم دیگه چه کار کنم ،ولی بازم یه نشانه منو هدایت می‌کنه به ادامه مسیر ، با اینکه هنوز نتونستم به نتیجه ی خاصی برسم و حتی اوضاع بدتر هم شده

    لطفاً و خواهشاً منو راهنمایی کنید تا بتونم ایراد کارم رو بفهمم و اینکه چطور باورهای درست در هر زمینه ای رو در خودم تثبیت کنم.

    اگر استاد عزیزم پاسخ این سوال رو بفرمایند من خیلی سپاسگزار میشم.

    درود فراوان و بی پایان به همه ی عزیزان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    فائزه خدابخش گفته:
    مدت عضویت: 2407 روز

    سلام سلام استاد شیرین کلام ، خانم شایسته بر دل نشسته و همگی دوستان خوش انرژی 🌹🌹🌹

    به خودم تبریک بگم واسه شجاعتم 😃 که از همون روز اول بانام وفامیل خودم به فارسی عضو سایت شدم 😃 البته در این زمینه قبلا تکاملم طی شده بوده چون یادم هست من هم در سنین پایین در فضای مجازی با اسم مستعار بودم 🙃

    ولی واسه گذاشتن عکسم درسایت مقاومتایی داشتم که خداروشکر رفع شد…

    چقدر این جمله رو دوست دارم که اگه زمانی هم دیدگاهت تغییر میکنه اشکالی نداره و نیازی به توضیح به دیگران نیست 🤩

    سپاسگزارم برای اطلاعات مفید وجالبی که در اختیارمون قرار دادید 🌹🌹🌹

    وقتی ادم در ذهنش کاری اسون باشه نمیترسه و میره انجامش میده ولی وقتی پیچیده وسخت میکنه عملا از تجربه خودش رو محروم میکنه .‌‌..وقتی ساده بگیرم ساده پیش میره..‌ زمانی که اشتیاق داشته باشم و دنبال علمش باشم بدونم سیستم چطور عمل میکنه واون دانش اعتماد به نفسم رو بیشتر میکنه کارواسه م ساده تر میشود

    تحسین میکنم اقای راس که اعتماد به نفسش بالاس خلاقیتش یه دنیاس ،قدرت یادگیریش که غوغاس، نبوغش هم که والاس…

    خدای عزیز نبوغ پیلیز، نبوغ هست یه ویژگی خیلی هیجان انگیز 😍😍😍🤩🤩🤩

    چه بامزه که تیفانی گفته راس اینقدر در همه چی عالیه که ادم افسرده میشه 😂 بااینکه خانومش خیلی ادم توانمندی هست …دقیقا توانمند بوده نبوغ های نهان وآشکار داشته که نابغه جذب کرده، اصلا روایت داریم نابغه چو نابغه بیند خوشش آید😆 خود تیفانی هم نابغه س خبرنداره😃

    دیدن کلکسیونی از هواپیماهای شخصی در اشیانه شخصی نشونه باور فراوانی هست ورسیدن به هرچیزی که در زندگیت میخوای .‌‌..این فایل کامنتا وتوضیحات مفیدی داشت به فایل قبلی که گفتگو با ارشیای عزیز بود هم خیلی مرتبط بود قسمتایی که دررابطه اشتیاق ودانش راس صحبت شد اگاهی های اون فایل در این فایل هم تکرار شدبه اضافه کلی باورای عالی درمورد روابط …خوب میشد صوتیش هم قرار میگرفت…

    امریکا بزرگترین قاره س‌‌‌‌..‌.همین چندهفته پیشا بود سرچ کردم درموردش اطلاعات کسب کردم و نقشه ش رو دانلود کردم ‌‌.‌‌‌‌.. کامنت یکی از بچه ها در قسمت یلواستون نوشته بود من قبلش یلو استون رو سرچ کرده بودم و یوتیوب کلیپ دیده بودم از زمستون یلو استون کریستالهای یخیش و اینکه نوشته بود من دیگه خودم زودتر میرم سرچ میکنم،فایلای شما هم اون زیباییها رو واسه م کاملتر میکنه … کامنتش من رو هم برانگیخته کرد… کلا کنجکاویهای من نسبت به امریکا از همون فایل یلواستون رقم خورد…تا قبلش من در مورد خواسته ها و علایق شخصی خودم سرچ میکردم، زیباییهای سوییس و دهکده هاش، و خیلی کلیپ از زیبایی های سوییس مخصوصا دهکده لاتربرونن دانلود کرده بودم ،یا دریاچه como ایتالیا…

    میشه اطرافیانت فوق العاده باشن چون تو فوق العاده ای میشه راحتتر زندگی کرد میشه بهتر از این هم میشه 👌 اگرما تغییرکنیم انچه که میخواهیم رو میسازیم … هرچقدر الگوهای بیشتری پیدا کنیم امکان پذیربودن خواسته ها در ذهنمون منطقی تر میشه…

    قانون رو همینجا اجرا میکنم نتیجه میگیرم وبامهاجرت اتفاقات خوب ادامه دار میشود👌

    آزادی اره واقعا جالبه من هم به چشم انواع این رفتارها رودیدم … یکزمانی یه بنده خدایی واسه نماز بهم گیر میداد درحالیکه که خودش نمازش اول وقت نبود.. بهش میگفتم دنیای جالبیه من بدهستم چون مطابق انتظار تو عمل نمیکنم ، احتمالا یک فردی با دیدگاه مشابه تو… که نمازش اول وقته تو رو ببینه بنظرش بدی چون نمازت اول وقت نیست ، ودیگری که نماز شب میخونه باهمین دیدگاه اونیکه نماز شب نمیخونه رو قضاوت میکنه …یعنی درخیلی ازموضوعات این مواردرو زیاد دیدم… طرف خودش از اینکه دیگری به حجابش گیر داده بود شاکی بودبعد جالبه خودش به حجاب دیگران گیرمیداد …‌ کلا انگار یه احساس برتری وکامل بودن تو وجود ما ادماس که همیشه میخوایم بگیم من اون ادم درسته هستم تو اون ادم اشتباهیه هستی.‌‌.. دوست داریم نظرات وعقایدمون رو به دیگران تحمیل کنیم… دوست داریم دیگران رو تغییر بدیم ،فکرمیکنیم باتغییردیگرانه که دنیا واخرتمون بهشت میشه … حتی خودمم از این قاعده مستثنی نیستم ، اخرین موردش رو یادم میاد اوایل اشنایی با قوانین چقدر تلاش میکردم اطرافیانم رو تغییر بدم یا یسری موارد رو بهشون توضیح میدادم نمیفهمیدن حرص میخوردم ، میگفتم چطوری موضوع به این واضحی وروشنی رو نمیفهمه اخه چطوری نمیفهمه چقدر این بشر مدارش پایینه.‌‌.. بعد به خودم گفتم همونطوری که تو نمیفهمی همونطوری که تو یسری چیزا رو نفهمیدی یا فهمیدی و نتونستی عمل کنی …یکی با مدار بالاتر از توفائزه، با همین دیدگاه تو …به تو نگاه کنه حرص میخوره که تو چرا نمیفهمی یا چرا فلان عملکردت فلان طور نیست .‌‌.. از این دست عجایب وجالبیات زیاد دیدم

    باذوق وشوق گوش دادن و پرسیدن ،کنجکاوی واشتیاق نقش مهمی داره در برانگیخته کردن بهترین وجه آدمها …زمانیکه توانایی فردی رو بدونی و ارزش واحترام قائل باشی و با اشتیاق ازش بپرسی اون هم باعشق واست توضیح میده واین کمک کننده س که چیزهای بیشتری یادبگیریم…

    اشتیاق درهای جهان رو هم بازمیکنه 😍🤩

    اره واقعا خانم شایسته اخرته زیبابینی و ذوق هستید اون چشمه کوچیکا رو من اگه بودم گذری نظری نگاشون میکردم یا اون گیاهان کنار اون حوضچه رو … واسه م جالب بود که میگفتید خوووودااا اینو ببین چه کوچولوئه

    استاد فکرنکنما ادم بتونه واسه همه چی ذوق کنه ها🙃 فکر کنم یکسر ذوق و شوق وهمراهی خانم شایسته برمیگرده به عشقی که به شما داره ‌… اون قسمتی بود که اون لاین الیگیتورها رو که نباید میرفتید رفتید، شما گفتی بریم خانم شایسته گفت اونجا که اگه بریم استخونامون رو تحویل میدن 😂 با خودم گفتم افرین اره اون لاین رو نرید…بعد دیدم خانم شایسته هم همراهیتون کرد باخودم گفتم البته دور از جون هردوتون صرفا بعنوان اصطلاح گفتم یعنی استاد تا ته جهنم هم بره خانوم شایسته دنبالش میره اینقدر که عاشقتونه و قبولتون داره .‌‌..

    یه قسمتی هم بود خانم شایسته میگفت من اگه به خودم باشه انجامش نمیدم نمیدونم واسه رفتن به جنگل تو تاریکی بود 🤔 دقیق یادم نیست ولی محتوا این بود که گفتن ولی همینکه میدونم شما هستی بهم قدرت میده که انجامش بدم …

    خانم شایسته خیلی جاها شگفت زده م کردی، اون قسمت خیلی واسه م جالب بود که مثلا اون پل چوبیه رو اولش تعلل کردید برید ولی وقتی رفتید وسط پل عکس هم میخواستیدبگیرید😃 ..‌. اینکه اینقدر سریع به دل یه ترسی میزنید و بعد هم که زدید رگباری مسلسی هست باحاله…. استاد اون قسمت از همزمانی ها گفتی که تراک کمپر عمود شده بود دست وپات میلرزید گفتی اولش خانم شایسته گفته نه اینجا که شیبش خیلی بده … بعید نبود اگه خانم شایسته رو میذاشتید پشت فرمون میگفتید کاری نداره اولش یه ذره مقاومت میکرد بعدش با تراک تا خود هیمالیا رو واستون فتح میکرد 😁

    اره واقعا ذوق وشوق مسری هست ولی علاقه مندی به اون موضوع بستگی داره چوبت تر باشه یا خشک 😂 مثال ارشیا باحال بود میگفت چوب من خشک بود واسه همین براحتی اتیش میگرفت

    مثلا همین عروسکبافی من به شخصه به زاویه دید و ذوق وشوقه اون ادمه علاقه مند میشم البته در مورد هنر چون چوب من تر هست احتمال علاقه مندی و تجربه کردنش هست

    ولی مثلا اون دوستتون که حیوون خونگیش الیگیتور بود قورباغه شکار میکرد واسش …مثلا اینجا چوب من خشکه😂 ، طرف هرچقدر بالا پایین بپره و ذوق کنه من به انتخاب این حیوون خونگیه علاقه مند نمیشم …ولی دونستن زاویه دیدش و دیدن ذوقش واسه م جالبه

    یادم هست یه استاد فیزیکی داشتم موقع تدریس خیلی بالا پایین میپرید وحرکات بدنی خاصی داشت ذوق وشوقش خیلی زیاد بود حتی مردمک چشماش هم دوبرابر میشد… من به کلاسش خیلی علاقه مند بودم تماشای ذوق وشوق وحرکاتش واسه م جالب بود ولی به فیزیک علاقه مند نشدم 🙃

    ادمای بی تفاوت… اره تجربه ش رو داشتم😂 یه زمانی جزءشون بودم و باورا ودلایل پشت این حالت رومیدونم

    قدرت ذهن اگر تمام تمرکزم رو در یک زمینه بکار بگیرم در زمان کوتاهی میتونم متخصص بشم 👌

    سپاسگزارم …اساتید عزیزم هم در پناه الله یکتا هزاران هزاران برابر شادسالم خوشبخت ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشند❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: