اگر تجربه «خلوت با خود در طبیعت» را داشته ای، در بخش نظرات این فایل، درباره برکت های این خلوت بنویس؛
بعنوان مثال:
چقدر خودت و توانایی هایت را بهتر شناختی؛
به چه درک بهتری از آنچه در زندگی می خواهی، رسیدی؛
وضوحی که از اهداف خود بدست آوردی؛
چقدر الهامات را بهتر دریافت کردی؛
سوالهایی که از خداوند پرسیدی و هدایت هایی که از او طلبیدی و پاسخ هایی که دریافت کردی؛
ایده هایی که برای حل مسائل ات و پیشرفت در زندگی ات دریافت کردی؛
ترس هایی که بر آنها غلبه کردی؛
وابستگی هایی که از آنها جدا شدی؛
و جسارتی که به خاطر این تجربه در وجودت ایجاد شد تا قدم های جدی ای برای تحقق اهدافت برداری؛
تجربیات شما، الهام بخش و راهنمای میلیون ها نفری می شود که در طی زمان نوشته های ثبت شده ی شما در این صفحه را می خوانند.
اگر هم تا کنون این تجربه را نداشته ای، بعنوان تمرین در صلح بودن با خود، برنامه ای برای خلوت با خودت در طبیعت در نظر بگیر و سعی کن چند روز را به تنهایی با وسایلی ساده، در طبیعت با خودت خلوت کنی.
این کار کمک می کند به شناخت بهتر شما از خودت، اهداف و خواسته هایی که داری یا بهبودهایی که باید در زندگی خود ایجاد کنی؛
سپس تجربیات خود از برکت های این خلوت را در بخش نظرات این فایل بنویس.
منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD434MB26 دقیقه
سلام به استادد عزیزم
سلام به مریم دوست داشتنی ام
سلام به همه دوستان هم فرکانسی ام
من چقدر لذت بردم از خوندن کامنت تک تک شما.چه قدر زیبا تجربیات تون رو با کلمات با ما به اشتراک گذاشتین.
من عاشق طبیعتم .من عاشق جنگل و دریا و دریاچه و ابشار و رود رودخانه و …. ام.چند وقت پیش با ماشین خودم تنهای تنها به شمال کشور زیبامون سفر کردم.جالبه اصلا تجربه رانندگی در جاده را نداشتم.قبل از سفر به شمال فقط من به اندازه 2 یا سه ساعت تجربه داشتم.همیشه رانندگی در مسافت های طولانی برایم یک غول وحشتناک بود و می ترسیدم و این ترس باعث شده بود که هیچ قدمی برندارم ولی خداا رو شکر اقدام کردم و فقط و فقط کمک و لطف خدا بود که کمک کرد.یک سبد خوراکی و شیرینی و تنقلات و یک عدد فلاکس چای.هر جا دوست داشتم می رفتم .هر زمان دوست داشتم می رفتم .شب روز و…. و مکان هایی که خاطره داشتم هرچند دور بود ولی برنامه ریزی می کردم و می رفتم. هر جا دوست داشتم نگه می داشتم و خوراکی می خوردم و خستگی می گرفتم.بسیار باعث شد عزت نفسم بالا بره.دیگه هیچ گونه ترسی از جاده و رانندگی و ….. ندارم.خدا رو هزاران بار به خاطر این جسارتم شکر می کنم.
باید قدم برداریم و خودمون رو بسپاریم به خدا .خودش همه چیز را برا ادم ردیف می کنه.