سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 196 - صفحه 17

486 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1366 روز

    به نام خدای مهربون

    سلام استاد عزیزم و سلام خانم شایسته مهربون

    و سلام به هم سفرای سفر به دور امریکا .

    خدا رو بی نهایت سپاس گذارم که در مدار دیدن این قسمت بودنم.

    ی چیزی که استاد برام جالب بود و بهش فکر کردم.اینکه وقتی ما قوانین رو میشناسیم و درک میکنیم و خودمون رو با قوانین جهان هستی هماهنگ میکنیم شاید خیلی موقع ها نا آگاهانه طبق قوانین عمل کنیم و خودمون شاید اون موقع نفهمیم. چون ما از درون تغییر میکنیم. تغییرات در وجود ما نهادینه میشه و جزئی از ما میشه.

    و این قسمت های سفر رو که با ما با عشق به اشتراک میذارید و بصورت عملی استفاده از قوانین رو یاد میگیرم.

    استاد شما با اینکه آگاهانه دارید این فایل ها رو برای ما آماده میکنید. سعی میکنید هیچ موقع از خود واقعی تون بیرون نیاید به خاطر دوربین.

    به خاطر نظر بچه ها..چون برای شما جلوی دوربین و پشت دوربین یکی هست .چون حرف هایی که میزنید و تغییراتی که در خود ایجاد کردید در وجود شماست و چیزی نیست که ی وسیله ای مثل دوربین بخواد شما رو از قالب خودتون در بیاره .و بخوای جلوی دوربین و پشت دوربین دوتا شخصیت متفاوت داشته باشین.

    و چقدر آدم لذت میبره وقتی نظرات بچه ها رو میخونه بچه ها از زاویه ای هماهنگ با قوانین به سفر و عملکرد شما نگاه و توجه میکنند که 100درصد برای خود شما هم جالب و لذت بخش باش.

    چقدر این فایل ها باعث درک بهتر قوانین در ما بچه های سایت میشه.که استاد مثلا میگه ما فارغ از نظر دیگران مثلا میخوایم بدون کفش روی ماسه ها راه بریم.وقتی خودم رو نگاه میکنم همیشه خودم و رفتار هام رو از نگاه دیگران تجزیه و تحلیل میکنم به جای اینکه خودم ببینم چی دوست دارم با چی راحتم.

    هیچ چیز لذت بخش تر از خود واقعیت بودن نیست.

    استاد شما واقعا دارید با زندگی خودتون و با لذت بردن از سفرتون باعث تغییر ات و درک قوانین در ما دانشجو های دوره هاتون میشید.

    خواستم ازتون تشکر کنم که بهترین الگو هستید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    پریسا شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 2691 روز

    به‌ نام خداوند بخشنده مهربان

    سفرتون پر از خیر و‌شادی باشه

    استاد جان‌واقعیتش اینه من هم همراه شما با دوستان عزیزم با شما قدم ب قدم در مسافرت هستیم

    جمعه بود‌غروب لب ساحل محمودآباد بودم‌گفتم‌غروب داره میکنه هوا و العان استاد در حال مسافرت هست

    این‌ خورشید العان داره میره تا برای ایشون طلوع کنه

    دله‌ ما اینجور پیش شماست استاد‌جان

    اینجور قدم به قدم باهاتونیم استاد جان

    درس هایی که از سریال دستگیرم شد

    1)تا میتونم باید‌پخته تر رفتار کنم نسبت ب همه‌چیز

    خیلی پخته تر (همسرم،وسایلم،اطرافیانم)

    باید‌مثل خانم شایسته باشم

    عشق بدم،در صلح باشم با اطرافم

    خودشون گفتن در قسمت اول

    همسرم‌گفت برویم با پای پیاده اگه تونستم دل ب دلش بدم (در صلح باشم)

    اگر پشیمون شد دل ب دلش بدم و مثل یک انسان‌عاقل رفتار کنم نه با داد و بیداد ک تو‌گفتی (در صلح باشم)

    ذوق و شوق داشته باشم برای کشف کردن جاهای حدید و احساسم و‌خوب داشته باشم (فرصتها رو غنیمت بشمارم)

    اصلا مریم جام از شنها سر خورد گفتم ای وای چیجور میخاد بشوره خودشو ،این شنها العان میره در بدن

    احساس خوب خودم‌ رو‌ب همسرم‌گره نزنم که همرام اومد تا اونجا عالیه

    یا کاری و‌انجام بده که‌من دوست داشته باشم‌

    خیر ،خودم و خودم

    خیر ،همسرم و خودشون

    خداوند تو قرآن گفته زن رو باعث آرامش مرد قرار دادیم

    رپر خارجی یک‌ خانم هستن حرف جالبی زدن ،اتفاقی دیدم ،در جواب یک خانم‌گفتن

    همین‌که شما نفس میکشید و 2 تا چشم و ابرو دارید برای آقایون بس هست

    این یک باور هست و 100٪ برای ایشون عمل کرده

    که ایشون با اینکه رانندگی بلد نیستن ‌اما کادوی تولدش توسط همسرش ماشینهای تاپ جهان‌هست

    کاری ب این چیزها نداریم

    اما من میگم اگر میخایم همینقدر جذب عشق و‌عاشقی رو‌ داشته باشیم

    مثل این بانو(شایسته) باید احترام‌گذاشتن ب همسر رو بلد باشیم

    استادان خیلی عالی تونستم احساس کنم زمانی گفتید تو سایه هوا خنکه و بیرونش گرمتر

    ما بچه های کمپیم قشنگ میفهمیم

    دشت لار همینجوریه هواش زیر چادر ستاره خنک ،بیرونش گرم و افتابه تابان

    آخرته لذته

    یک‌جوری من آمریکا امریکا میکنم که همسرم‌میگه دندان تو اونجا افتاده

    خداییش باورتون میشه من جسمم اینجاست اما رو‌ح ام انجاست

    در پردایس ،در خانه 8 خوابه تو اون شهرک زیبا،خانه برج‌تمپا،ابشار نیاگارا ،به به،قلبم باز شد بخدا

    تو سفر ب دور امریکای 1/2/3 ،امریکای زیبای من ،

    به به خداوندا پریسا خیلی خیلی سپاس گذارنه خیلی

    دوست دارم

    استادان عزیز و دوستان سپاسگذارتونم‌ ب قول دخترم اندازه 13 تا

    13 براش خیلی زیاده نمیدونم چرا

    پریسا شعبانی از آمل زیبا

    بدورود تا انفاقات عالی بعدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    میثم مرادی گفته:
    مدت عضویت: 2734 روز

    سلام استاد جان ، فوق العاده زیبا بود و لذت بردم خداروشکر بابت وجود شما و خانم شایسته عزیز، خداروشکر هزاران مرتبه خداروشکر استاد عزیزم ، من از امروز شکر گزاری هام چندمرتبه در روزش کردم وشکر گزاری کلید تمام اتفاقات خوبه

    از خدای بزرگم ممنونم که من با شما آشنا کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    رویا گفته:
    مدت عضویت: 1484 روز

    به نام خداوند رحمان و رحیم

    به نام خدایی که عاشق منه ، همیشه با منه، مرا آسان کرده برای آسانی ها ، منو با عشق با این مسیر الهی با توحید آشنا کرد منو در آغوش بهترین پدر و مادر قرار داد که برای هر لحظه ش خدا رو سپاسگزارم و به من همسری داده که هر دو باهم توی این مسیر الهی باشیم و حامی همدیگه باشیم

    به نام خدایی که گفت فقط روی من حساب کن و ما با تمام وجود حس کردیم و نتایج عالی گرفتیم و خواهیم گرفت انشاالله.

    سلام استاد عزیزم و مریم جونم

    سلام دوستان گلم

    دلم واسه همتون تنگ شده بود خیییییلی زیاد ، از روزی که وارد سایت شدم این دوماه اخیر بود که فقط کم وارد سایت شدم و کم کامنت خوندم و اونم به خاطر تمرکز شدیدی که روی کار جدیدی که شروع کردم گذاشتم و میخاستم با نتیجه این مسیر بیام و امروز دست پر امدم استاد و میخوام با عشق واستون تعریف کنم که خدا چطور درها رو باز کرد واسم ، چطور ایمانم نشان دادم و چه نتیجه هایی گرفتم . البته این یکی از نتایج من هست و بینهایت در زمینه های مختلف نتایج عالی رو تو زندگی مون گرفتیم . خدایا شکرت

    جونم واستون بگه که من تقریبا 8 سال پیش یک کسب و کار عالی با همسرم شروع کردیم و خدا روشکر خیلی هم موفق شدیم و هستیم ، تقریبا دو سال پیش ما تصمیم گرفتیم با توجه به هدف هامون و پیشرفت عالی که تو کارمون داریم ، تصمیم گرفتیم که من تخصص خودم که معماری هست را دوباره ادامه بدم و با کاری که با همسرم شروع کرده بودیم متوجه شده بودم که من عاشق کارای سیستمی هستم ، عاشق نرم افزار های معماری و گرافیکی و کارای کامپیوتری هستم . پک های آموزشی 3d max, vray,revit را خریدم و تو خانه آموزش میدیم و تمرین میکردم و قبلا هم تا حدودی یاد گرفته بودم ولی خواستم تخصصی و کامل یاد بگیرم .

    صبح ها سر کار خودمون بودیم و عصر ها آموزش میدیدم و کارای خانه هم بود که انجام بدم .خلاصه فرایند آموزش کمی طول کشید…

    من میخواستم که تری دی آرتیست بشم و موقع آموزش هدایت شدم به راحت ترین راه کسب درآمد اونم به دلار ‌( ای جااان :)))) )

    من وقتی پک اموزشی را خریدم هنوز کامل نبود جلسات ش و دیدم که استادش میگه که با این آموزش ها میتونید هر چیزی که دیدی را مدلسازی کنید و روی سایت های خارجی بزارید برای فروش و به دلار درآمد داشته باشید ، اینجا بود که زنگی تو سرم به صدا دراومد که رویا خودشههه ، منم با تجربه کاری که داشتم و صحبت های استاد گفتم باید متمرکز شم روی همین مسیر نه اینکه هم بخوام راه های دیگه رو برم و هم این راه ، اگر میخوام نتیجه عالی بگیرم باید این راه ادامه بدم از طرفی چون من تصمیم گرفتم که به امید خدا مادر بشم گفتم این بهترین راه درآمد برای من هست که هم تو خانه با فرزندم باشم و هم به رسالت م عمل کنم . شغلی هست که آزادی زمانی و مکانی داره .

    بچه ها اگر بخوام بگم چی شد که رسالت م برام پررنگ شد خیلی زمانبره ولی فقط اینو بگم که رسالت چیزیه که فقط عشق توش موج میزنه.

    خلاصه که آموزش ها تمام شد و استادی که قول داده بود راه اون درآمد دلاری و کار روی سایت گذاشتن را توضیح بده در قسمت های آخر سایت ها رو معرفی کرد و تمام .

    این سوال ها توذهنم پیش امد که خب چطوری کار را رو سایت بزاریم خب یک نمونه کاش گذاشته بود که بدونم و …

    گفتم اشکالی نداره خدا خودش هدایت میکنه ، شروع کردم به تمرین کردن چون باید مسلط میشم به دوره ها و هدایت شدم به یوتیوب و خلاصه دیدم آموزش چطوری کار روی سایت های معماری آپلود بشه و قانون هاش را آموزش دادن .

    بچه ها این حرفه ای که پیش گرفتم اینطوری هست که در هر زمینه که بخوایم مثلا معماری در کتگوری های مختلف طراحی های انجام میدی و تمام آبجکت ها و متریال هاش را خودت باید بسازی مثله شرکت ایکیا که مثلا دکوراسیون آشپزخانه داشت یا سالن پذیرایی و … بعد روی سایت میزاری و با طی کردن سیر تکامل و استمرار درامد عالی میتونی داشته باشی .

    خلاصه که من شروع کردم ولی کارای بقیه رو که میدیدم اونها خیلی خوب بودن ولی من تازه کار بودم و هیچ کسی نبود در این زمینه ازش بپرسم بچه ها ، هیچ کسی و اون استاد هم پشتیبانی که قول داده بود را به درستی انجام نداد و خلاصه که آخرین باری که سوال کردم و جواب درستی نگرفتم و اصلا باهاش بحث نکردم و گفتم خدایا من تو رو دارم ، خودت نیروهای یاری دهنده ت را برای من بفرست.

    ی جاهایی واقعا اشکم درمیومد ولی بازم ادامه میدادم نمیخاستم کم بیارم ، دلم میخاست موفق بشم .

    تو اینستا که اکثرا معماری و تو این زمینه فالو کردم دیدم یک نفر خیلی کارش خوبه ، بهش پیام دادم و ازش سوال پرسیدم و اونم خیلی خوب جوابمو داد و فهمیدم وقتی اون تونسته منم میتونم به مسیرم ادامه دادم و تمرین میکردم ، چند هفته بعد باز ازش سوال پرسیدم و اون بهم گفت بدون وقفه شروع کن و عالیه . یکدفعه بدون اینکه من ازش بخوام خودش گفت تلگرام بهم پیام بده تا از صفر تا صد با هم پیش بریم و مسیر را یاد بگیری و دیگه دستت میاد چکار کنی ، وای خدای من، خدا را به شدت حس میکردم ، من این شخص را نیروی یاری دهنده ای دیدم که صبح همان روز تو دفترم نوشته بودم خدایا برای من نیروی یاری دهنده بفرست ، خدایا من تو رو دارم . خدایا شکرت .

    من بهش پیام دادم و کار شروع کردم و به یک سری چالش های سیستمی برخوردم و با کمک همسر عزیزم حلش کردیم و یک ماه گذشت، گفتم خدایا دلم میخاد دوستای فراونی داشته باشم که تو این مسیر کار کنن ، یک سوالی از همین شخص پرسیدم و شب دیدم لینک یک گروه واسم فرستاد و گفت خانم مهندس بیا تو این گروه و همگی حرفه ای هستیم و به هم کمک میکنیم، وای داشتم از خوشحالی بال درمیاوردم،من دلسرد نشده بودم ، من روی کمک خدا حساب کرده بودم و خدا هم داشت هدایتم میکرد و درها یکی یکی باز میکرد . من اون اوایل که این مسیر شروع کردم اصلا نمیدونستم بعدش چی میشه و قدم ها رو یکی یکی فقط برمیداشتم و رو به جلو حرکت میکردم با توکل بخدا . خدایا عاشقتم .

    وارد گروه شدم و حدود 30 نفر بودیم از شهر های مختلف و خیلی عالی اون کسی که از همه حرفه ای تر بود راهنمایی م میکرد و من شروع کردم و صفر تا صد من را پشتیبانی کرد و خیلی کمک بزرگی به من کرد و واقعا دستی از دستان خدا روی زمین شد واسم و این فرشته را خدا واسه من فرستاده بود .

    اولین کارمو آپلود کردم روی سایت و مدریتور باید چک میکرد و در صورت تایید میرفت روی سایت برای فروش ، بعد از دو روز کارم تایید شد،دقیقا یک مرداد بود ، یک مرداد سالگرد ازدواج مون هست و اون روز خدا بهم هدیه داد و کارم تایید شد ، چقدر دوستانم تو گروه خوشحالی کردن ، رفتن تو سایت برام کامنت گذاشتن و لایک کردن و تحسین م کردن و تعجب کردن که چه زود تایید شد ، من از خدا خواستم که واسم تاییدش کنه و امیدم به خدا بود و خدا جواب تمام تلاش هام داده و داره میده . خدایا شکرت

    چند روز گذشت و کارم فروش نمی‌رفت و بچه ها میپرسیدن و من میگفتم اشکالی نداره این اولین کارم هست و من تمرکزم روی ست بعدی که طراحی میکردم بود، این ست دوم زودتر از قبلی انجام شد و دیدم اااا کار اولم فروش رفت خیلی خوشحال شدم و تا به الان 5 بار فروش رفته خدا روشکر ، من یاد گرفتم که سیر تکامل م را طی کنم و اون نتیجه اون بیگ پیکچر را ببینم به واسطه اون کاری که با همسرم چند سال قبل شروع کردیم سیر تکامل را به وضوح درک میکنیم و از خداوند میخوام که آگاهی های ما رو بیشتر کنه .

    خلاصه دوستای گلم الان من چندتا ست طراحی کردم و قرار روی سایت آپلود کنم و همچنان این مسیر هر روز زیباتر میشه و من اینقدر پیشرفت کردم و خوشحالم و واقعا خداوند داره هدایتم میکنه و منم امیدم به خداست . امروز صبح گفتم خدایا ممنونم که به من این استعدادها را دادی و مسیر شکوفایی ش هم هدایتم کردی . خدایا شکرت

    قربونت برم خدایا که همیشه با ما بودی و هستی و ما رو به حال خودمون رها نکردی .

    دوستان خلاصه که علاوه بر درآمد تومانی یا ریالی ، درآمد دلاری ما هم استارت خورد :))))) به امید اینکه یکی یکی هدف های بیشتری را تیک بزنیم و بیام واسه شما عزیزای گلم تعریف کنم .

    استاد واقعا الان نیاز به سفر داشتم ولی شرایط ش فعلا نیست و باید مسیر کاری را مستمر انجام بدم تا نتایج پررنگ تر بشه ولی شما با سفری که شروع کردین انگار ما هم با شما آمدیم سفر و این هم‌زمانی ها خدا هست واسه ما .

    استاد چقدر دوست دارم پابرهنه کنار ساحل یا روی شن های کویر راه برم و انشاالله در زمان مناسب در جای مناسب قرار می‌گیریم و لذت ش میبریم این قانون بدون تغییر خداوند هست که بخواه تا به تو داده شود .

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  5. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1252 روز

    سلام به دو فرشته و دو پرنده عاشق

    استاد عزیزم اول کامنتم بگم که عاشق درون بچه اتونم و بدجور دلم میهواد بخرم راه بیافتم از تمام مکانهای زیبای ایران فیلم بگیرم و انتشار بدم ..شده یکی از خواستهای شدید من که بارها تجسمش کردم در حد فول اچ دی

    استاد عزیزم من عاشق سفر رفتم یه جاده باشه که انتهای براش نباشه آسمون ابری که پهناش معلم نیست و یه نم بارون که آدمو دیونه کنه

    چقدر آمریکا قشنگ ،ساختمونهای رنگ و وارنگ ،جادهای تمیز ،الوارهای چوبی بریده شده کنار خونها ،همه جور پوشش لباسی و زوج زیبای که بدون قضاوت توی اون آزادی از رفتارهای جنسی مثل دو پرنده عاشق همو میبوسن عشق میکنن برا خودشون

    ..من که بدجور دلم هوس سفر کرده ..وقتی قانون درخواست مرور میکنم و با خودم صحبت میکنم در موردش و تقریبا تمام مراحلشو به نحو احسن انجام میدم و دیگه باید رها کنم تا بهش برسم

    خیالم یه جورایی راحت میشه و دیگه حسودیم نمیشه به شما استاد عزیزم

    میگم من که درخواست دادم ،تجسم کردم و لذت تجسم هم بردم پس مونده یکم صبوری کنم تا تکاملم طی بشه منم بیام آمریکا و همچین روزهایی رو بچشم

    قبلا عجله داشتم و همون حس عجله منو اذیت مسکرد ولی هر چی میگذره بیشتر میفهمم باسد آروم باشمو بزارم همه چی به وقتش انجام بشه

    منم با عشقم و با پسر گلم و یه درون بچه بیافتیم به جون آمریکا و همه جاشو بگریدم ..

    خدایا سپاسگزارتم بخاطر لحظه به لحظه زندگیم برای هر بار نفس کشیدنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    محجوبه گفته:
    مدت عضویت: 2165 روز

    سلام سلام

    رد پای 27

    خدایا شکرت که دوباره با استاد جان راهی سفریم.الهی صدهزار مرتبه شکرت.

    ممنونم از استاد عزیز از مریم بانو جان که راه و روش زندگی یک زن نمونه رو به ما خانوما یاد میده.ممنونم از عادله عزیزم با کامنت فوق العاده اش در قسمت قبل.

    راستش دو سه روزی بود به یه چالش برخورده بودم دیشب سرگردان و دو دل بودم اومدم تو سایت دو ساعت فیکس گشتم خوندم پرسیدم دور زدم.واای نگم از کامنتا.دو سه روز بود که حالم یکم خوب نبود صبحا که تمرین ستاره قطبی رو مینوشتم هیچ حسی نداشتم گاهی هم نصفه مینوشتم میگفتم ای بابا اینا که همش تکراریه من هر روز همینا رو مینویسم.فقط یک چیز رو به خدا میگفتم اونم اینکه میخام قلبم باز بشه.فقط میخام مث اون روزای اولی باشم که تا نفسم میرفت تو میگفتم شکرت و امون نمیدادم بیاد بیرون و میگفتم شکرت.دلم قلب خدایی میخاست.

    خلاصه دیشب اونقد تو سایت گشتم از نشانه روز بگیر تا فایل سفر نامه و عقل کل.

    ولی دوتا کامنت حال منو از این رو به اون رو کرد و فقط اشک ریختم.گفتم من حال این دو نفر رو میخام.این همون چیزیه که اویل تو برنامه ها یادش گرفته بودم.گفتم من اینو میخام و زااار گریه کردم.یکی کامنت عادله عزیز بود که منو یاد اولین سفر به گیلان و اسالم خلخال انداخت که چه سفر رویایی بود.من اون موقع احوالاتمو تو گوشی تو برنامه نت پد مینوشتم.ولی اون گوشی اب خورد و سوخت و تمام نوشته هامو با خودش برد ولی حال خوبشو تو قلبم جا گذاشت.

    کامنت بعدی که توی عقل کل بود و یکی از دوستان در جواب سوال دوست دیگه که نوشته بود چه کار کنیم در طول روز با خدا ارتباط داشته باشیم.کلماتش دقیق یادم نیست ولی مفهوم همین بود.این کامنت رو اقای علی ابودربایی نوشته بودن.و به شدت پیشنهاد میکنم برید پیدا کنید بخونید نتونستم لینکشو اینجا بزارم.

    خلاصه که همون موقع پاشدم دفترمو برداشتم نوشتم و نوشتم من میپرسیدم اون بهم میگفت میپرسیدم خودش بهم میگفت.

    باورتون نمیشه امروز صب که پاشدم بعد از دو سه ساعتی که گذشت و همسرم سرکار بود بهش زنگ زدم دو سه بار گفت دستم بنده نمیتونم صحبت کنم بعد خدا بهم گفت مگه نگفتم هر چی میگم گوش کن گفتم چرا گفتی گفت پس دیگه ادامه نده تموووم.(چون دو سه روزی بود یکم منو همسرم از هم دلخور بودیم)منم اصرار داشتم باهاش صحبت کنم.وقتی گفت ادامه نده با اینکه خیللیییی سختم بود خیلی چون قبلش همسرم شخصیتمو زیر سوال بوده ناراحت بودم.یه ان گفتم اصلا نمیخام حالم خوب باشه چون اگه خوب باشم کار بدش رو فراموش میکنم و اون دوباره تکرار میکنه.یه ان دوباره گفت مگه نمیگم تمومش کن گفتم چرا گفت تمومش کن تمووووم.

    و عزممو جزم کردم گفتم چشم.

    فایل جلسه 3 عشق و مودت رو گذاشتم هر 15 دقیقه استپ میکردم خودمو با اون صحبتا مقایسه میکردم و حالم خیلی خیلی بهتر شد.به همسرم گفتم بیا شب جمعه بریم بیرون گفت نه.

    گفتم خدایا چیکار کنم.باز گفت اروم باش.تا اینکه یکی از بچه ها زنگ زد گفت فردا گروه میره فلان جا طبیعتگردی میای؟گفتم اره چرا نیام.

    خلاصه امروز رسیدم به اون جاییکه میخاستم برسم.

    اون شکرت شکرت گفتنا.هموناییکه هر موقع ادامه دادم کلی نعمت و ثروت و مسافرت برام به ارمغان اورد.خدایااا شکرت.

    امروز یه الهامی بهم شد و گفتم به خانوما این پیشنهاد رو بدم.وقتی داشتم خونه رو گردگیری میکردم با خودم گفتم چه جوری شکر کنم که حواسم باشه گفت هر وسیله که برمیداری تمیزش کنی یا هر چیزی که دستمال میکشی بگو به خاطر اینکه این کارو برام انجام میدی سپاس یا بگو خدایا شکرت که این وسیله رو دارم.مثلا اباژور رو که تمیز میکردم خدایا شکرت که اینو هدیه گرفتم و شبا با نورش مینویسم خدایا شکرت که پاتختی دارم سفیده کشو داره کنار تختمه راحتم خدایا شکرت رو تختی دارم تشک تخت دارم نرمه خدایا شکرت به خاطر اینه دراورم که با اینکه دو ساله خریدم اونقددر جنس خوبه تکون نخورده خدایا شکرت که تلویزیون دارم و…..

    این حرفا رو موقع تمیز کردن خونه به هر وسیله ای که میرسیدم میگفتم .

    بعد که تمیز کاری تموم شد یه نگاه به دورو برم انداختم گفتم خدایا شکرت من چقددر خوشبختم که این هگه چیزی تو خونه داشتم و واضح نمیدیدمشون.خدایا صد هزار مرتبه شکرت.بعد انگار هگه وسیله ها داشتن باهام حرف میزدن و اونام ازم تشکر میکردن چون دیگه حالا برق افتاده بودن.

    اتفاق خوب دیگه این بود که هر روز 1 یا 2 دسته بندی از سایت کاریمو محتوا میزدم و امروز در عرض 4 ساعت 3 تا دسته بندی رو محتوا زدم.خدایا هزااار بار شکرت.

    اتفاق خوب بعدی خنده های خانواده 4 نفریمون بود که از وقتی همسرم اومد خونه تو خونه جاری شد.

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت.

    دیگه برام مهم نبود حرفامو بهش بزنم یا نه انگار خلا من امروز با خدا پر شد و دیگه احتیاجی به حرف زدن با کسی نداشتم احتیاج نداشتم بگم فلان کارت منو ناراحت کرد چون خدا احتیاجمو با قلب بازم براورده کرده بود.

    دیشب که فایل قبلی رو نگاه میکردم با خودم میگفتم دقت کردی استاد چقد میگه خدایا شکرت.

    و این شکرت گفتناش از اونایی نیست که به قول معروف از صدتا فحش بدتر باشه.

    چون به قول یه یارویی میگفت بعضیا وقتی یک غذای ساده که میخورن میگن خوب خدایا شکرت با یه لهنی میگن شکرت که از 100 تا فحش هم برا خدا بدتره.

    میخام بگم استاد وقتی میگه شکرت واقعا داره میگه خدایا شکرت.

    استاد جان حالتو خریدارم.

    مثل اون ادم مستی که رفیقش حسرت حال خرابشو داره و میگه حالتو خریدارم.

    استادم مستی تو، تو عالم شکرت شکرت به شدت خریدارم.

    خدایا شکرت.

    دوباره مستم کن.

    در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح

    و چنان بی تابم که دلم می‌خواهد

    بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه

    دورها آوایی است که مرا می‌خواند….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    حسین عبادی گفته:
    مدت عضویت: 1870 روز

    بنام خداوند بخشنده ومهربانم

    وَهُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هَٰذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَٰذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَیْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَحْجُورًا

    و او خدایی است که دو دریا را به هم درآمیخت که این آب گوارا و شیرین و آن دیگر شور و تلخ است، و بین این دو آب (در عین به هم آمیختن) واسطه و حایلی قرار داد که همیشه از هم منفصل و جدا باشند.

    سلام استاد عباسمنش سید خدا سلام استاد شایسته سلاممممممم

    سلام برو بچ سلام هم سفرهای زیبایی و توحید سلام

    این کویر رو که دیدم یلد درک افتاد تویه چابهار کویر وصل شده به دریااااا الله اکبر از این همه زیبایی الله اکبر از این همه شگفتی.

    الان اینجااااا کویر وصل به دشت و جنگل چقدرررررر خداااا کارش قشنگه و همچیززززززدو جایی مناسب چیده الله اکبر از این همه زیبایی و خلقت بجاااااا

    الهی شکرت رب من الهی شکرت

    چقدر خوبه که ما همیشه سپاس گزار هر چیزی باشیم که داره واس ما کار انجام میده

    استاد من همیشه به وسایل احترام میزارم و قدر دان هر چیز که دارم هستم نمیگمممم بابا این چیه ولش کن قدیمیه دیگه ماشین من مدل 95 ولی همیشه دوستش دارم و باهاش کیف میکنم میگم این وسیله داره کارمو راه میندازه منم باید قدر دانش باشم و همجوری که داره به من لذت میده منم جبران کنم واسش

    و شماااا برام خیلی جالب بود که این حرکت رو چندمین بار دارم ازتون میبینم تویه سفر به دور امریکاااا دوباره تویه یه مکانی مثل مکان قبلی پمپ بزنین با یکمی تفاوت (کارواش)

    چقدر خوبه که ورودی ویزیتور سنتر رو دقیق سبک کویر طراحی کرده بودن اون صندلی ها دیوار وردی حتی تابلوی تویه جاده که چوبی بود و به یه تنه درخت وصل بود الهی شکررررر

    چقدر قشنگ بود اون حسشون که گفتی پاه برن بریم و طبیعت رو احساس کنیم.و اینکه بانو شایسته گفت بود که….

    و بعدش همون اتفاق افتاد بدون اینکه سانسوری توش باشه به جایی که رسیدید و دیدی لذت بردی الان وقت پوشیدن کفشو یا صندل دریق نکردید

    اگر من بودم برا ثابت کردن به خانومممم که نننننننه مت گفتم پاک برن باید تا تهش پاک برن باشمممممم دمتون گرمممممم

    چقدر زیباست این راهی که هرکسی هر جوری که میخواد لذت میبره من داشتم نگاه میکردم میگفتم الان ماشین‌آلات پر ماسه میشه خوووب این ذهن لعنتی کجاااااا میره بابا ولمون کن لذت ببر تا بعد تو ماشیننننننن که کثیف شد الله اکبر از این ذهن جمشششش

    چقدر لذت بخشنده ادمهاااا که هرچیزی و امتحان میکنن بدون قضاوت دیگرانند و بدون تشویق دیگراننننن

    خدایا شکرت چقدر کیف کردم با بوسه عاشقانه اون خانوم و آقا چقدر لذت بردم از شستن پاها زیر آب یخخخخ که تو دلم میگفتم اوفشششششششششش

    دلم میخواست تو اون شیب غلت بخورم بیام پایین و پر بشممممم از شنهای داغ اون کویررررررر

    خدا جون خدای خوبم قبل از هر سفری ازت درخواست میکنم و تجسم میکنیم خدایا مارو در بهترین زمان در بهترین مکان قرار بده ما میخوایم لذت ببریم خودت مارو هدایت کن خدایا شکرتتتتتتتتت شکرتتتتتتتتتتتت خدا جون ازت سپاس گذارم بینهایت الهی شکرررررر

    در پناه جان جانان رب العالمین شاد سلامت و ثروتمند باشید

    با عششششششق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1282 روز

    به نام خدای زیبایی ها

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    خداروشکر میکنم که یک سفر به دور امریکا جدید رو شروع کردید تا خداوند از طریق سفر شما، از طریق دوربین دستِ خانم شایسته حال مارو خوب کنه و مارو به فرکانس مثبت هدایت کنه

    دقیقا مثل جمله فوق العاده ایی که خانم شایسته اول ویدیو گفتند:خداوند از طریق این ماشین خیلی راحت مارو به اینجا رسوند

    اره همش خودشه همه چیز خودشه اعتبار ِ هیچ چیزی رو به جز خودش به هیچکس نباید بدیم اون داره کامنت مینویسه. جالبه من اصلا قرار نبود کامنت بزارم موقعی که اومدم شروع کنم اول خدا بهم گفت که خب بیا برای اینکه از فایل بتونی بهترین استفاده رو ببری بیا زیبایی هایی که میبینی رو توی دفترت بنویس و تحسین کن بعد که یکی دو جمله نوشتم و یکم فرکانسم رفت بالاتر من این صدای خدارو تازه دریافت کردم که چرا اصلا کامنت نمیزاری همون دوجمله اول که نوشتم منو در مدار کامنت گذاشتن برای سایت قرار داد. واقعا این سایت فوق العاده و بخش کامنت هاش بسیار فرکانس بالایی داره و من از خداوند متشکرم که من رو به این سایت فوق العاده هدایت کرد اره! صد در صد اعتبارش رو باید به خدا داد.

    موضوع بعدی که خیلی برام جذاب بود این بود که خب این ماشین فوق العاده که از طرف خداوند به ما داده شده و اینقدر راحت مارو به اینجا رسونده ما به عنوان سپاسگزاری اونو تمیز میکنیم.

    چقدر همین بخش درس داره که آقا لذت بردن مراقبت کردن، درست استفاده کردن و تمیز کردن از وسایل شکرگزاری درست از اونهاست نه که فقط زبونی بگی خدایا شکرت بخاطر فلان چیز و… باشه اینم خیلی عالیه اما اکر دنبال اصل سپاسگزاری هستی به دنبال اینجور کارها باش از چشمات میخوای درست سپاسگزاری کنی؟ چیزای خوشگل نشونش بده سریال زندگی در بهشت رو نشونش بده سریال سفر به دور امریکا رو نشونش بده از دستات میخوای تشکر کنی؟ زیبایی هارو بنویس تمیز نگه شون دار بهشون اصن لبخند بزن:)

    اگر از شخص خاصی که اومده تو زندگیت میخوای از خدا سپاسگزاری کنی به خود همون شخص بگو اما بازم ته ذهنت باشه که این اعتبارش از خداست این دستی از دستان فوق العاده خداوند هست تو زندگیم

    چقدر جاده و مناظرش زیبا هستن اون تپه های فوق العاده این تمیزی جاده ها و خیابون ها

    چقدررر قوانین قشنگه چقدر دقیق و زیباست

    همین چندروز پیش بود اول سفر که خانم شایسته و استاد درمورد سفرشون که فکر میکنم گفتن اولین سفر مشترکشون بوده صحبت کردن که کویر مرنجاب بوده و الان دقیقا به یک جایی هدایت شدند که همجنس همون کویر مرنجابِ است “شن های روان”

    اون آقای مهربون و زیبا که در رو باز کرد براتون که وارد سالن بشید چقدر قابل تحسینِ چقدر فرهنگ زیبایی دارن چقدر انرژی خوبی داره و خب استاد و خانم شایسته هم مثل همیشه ک سپاسگزارهستند از اون اقا تشکر میکنند و عزتمندانه وارد سالن میشن

    و از خانم شایسته عزیز هم متشکرم که اینقدر با عشق و علاقه از زیبایی های اونجا فیلم گرفتند و با ما به اشتراک گذاشتند.

    یک نکته تحسین بر انگیز دیگه ایی که داشت این بود که هم خانم شایسته و هم استاد آزادانه هرکدوم برای خودشون هرکجای اون سالن که میخواستند میرفتند و گشت میزدند هرکجا حسشون میگفت. و فقط از اونجا لذت میبرند و نه استاد نیازی میدید که بره دنبال خانم شایسته و نه خانم شایسته این اقدام رو انجام میدادند.

    وایی استاد که شما چه میکنی!!

    اینکه شما دلتون میخواست پا برهنه برین توی شن های نرم و روان و اولش خانم شایسته مقاومت میکنن و میگن که:

    همه با کفش رفتن هیچکسی پا برهنه نرفته

    و شما استاد:خب بزار ما اولین نفر باشیم

    اقاا این ذهن که دنباله رو مردم نباش با تمرین های فراوان بدست اومده ها!! که دیگه استاد تو هرموقعیتی ذهنش اجازه نمیده دنبال رو مردم باشه و کاری که دوست داره رو فارغ از اینکه مردم چیکار کردن فارغ از اینکه مردم قضاوت کنند انجام میده.

    ارهه! بزار ما اولین نفری باشیم که طبیعت رو لمس میکنه

    و پاداششم احساس فوق العاده لذتبخش و حال خوب هست.

    بازم میشه برگشت به اون سپاسگزاری کردن از نعمات خدا دیگه اینکه بهترین استفاده رو از اون نعمت بکنیم و بهترین احساس رو ازش داشته باشیم خب اینکه پا برهنه بری تو شن و اون نعمت رو با تمام وجودت حس کنی قدرت خدا رو حس کنی خودش سپاسگزاریه

    حتی شن ها هم خوشحال میشن:))))

    چقدرر مکان زیباییه خدایا شکرت!

    خانم شایسته عزیز که متوجه این موضوع میشه که اقا شن ها کم کم داره داغ میشه و هرچی بگذره به ظهر نزدیک تر میشیم و هوا گرم تر میشه تصمیم میگیره با حوصله و عشق برگرده و هم خودشون کتونی هاشون رو بپوشن و دمپایی های استاد رو هم بیارن

    وای که چقدر رابطه شما دو عزیز تحسین بر انگیزه اینکه خانم شایسته میرن اینکارو میکنن بدون اینکه گله کنن بدون اینکه چیزی بگن عاشقانه اینکار رو انجام دادن واقعا چیزیه که ما کم میبینیم توی دیگر روابط من که ندیدم.

    شور و شوق خانم شایسته چقدر قشنگ بود که استاد داشتن میگفتن که آقا ببین تا نوک نوک قله رفتن بعضیا و خانم شایسته هم سریع میگه خب باید اینجوری باشه ماهم بریم نوک قله رو کشف و فتح کنیم و پرچم سفر به دور امریکا رو بزنیم

    عاشقتونم

    چقدر باحاله آدمایی که تخته چوبی دارن و روش بر روی شن ها سر میخورن و میان پایین خیلی حس خوبی میده به آدم

    اون خدایا شکرت که مریم خانم عزیز نوشتن منو یاد سفری انداخت که شما هدایت شدین به اون شن های روان که مثل برف سفید بودند و خانم شایسته عزیز روی اون شن ها هم نوشتن خدایا شکرت

    (در قسمت 188 سفر به دور امریکا)

    واقعا دمشون گرم بخاطر اون دوش آب خنک و یخ چقدر خوبه که همه جا مسائل رو حل میکنن اینکه بعد کویر داغ و گرم خودتو با یک آب سرد بشوری و رفرش شده برگردی:)

    و در آخر هم استاد عزیزم لطف کردند و یک تصویر از بالا از اون مکان زیبارو فیلم برداری کردند تا هم خودشون و هم ما از تبن زیبایی لذت ببریم

    خداروسپاسگزارم بابت این فایل ارزشمند که کلی درس و کلی حال خوب داشت

    چقدر بیشتر درک کردم زیبایی های جهان رو

    چقدر بیشتر به قدرت خداوند ایمان اوردم

    چقدر قوانین برام مرور شد

    چقدر پهناور بودن زمین خداوند رو به چشم دیدم

    خدایاا سپاسگزارم ازت بابت این همه زیبایی

    و متشکرم که هدایتم کردی تا کامنت بزارم و زیبایی هارو بنویسم

    اره!

    بزار ما اولین نفری باشیم که طبیعت رو لمس میکنه

    عاشقتونم خداوند یار و نگهدار تون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    نسیم گفته:
    مدت عضویت: 1374 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان خوشتیپ که واقعا اندام جفتتون بی نظیر شده بهتون تبریک میگم واقعا .

    فایل بسیار بسیار جذابی بود به معنی واقعی اصلا دلم خواست.

    اول فایل با خودم گفتم واقعا جاهای سرسبز خیلی آدم دوست داره بره و لذت میبره اما کویر گمان نکنم جالب باشه

    اما وقتی دیدم چقدر آدمها واسه دیدن کویر به خودشون رحمت دادن و اون حس خوب پابرهنگی روی خاک اصلا قلقلک داد منو همچین که دلم خواست الان اونجا باشم و این انرژی رو از زمین بگیرم .

    خیلی حس خوبی بود مخصوصا وقتی تصاویر از بالا نشون داده شد و عظمت و زیبایی محیط رو دیدم بیشتر تحسین کردم و دوست داشتم تجربه ش کنم . باز هم ممنونم از به تصویر کشیدن این جاهای زیبا و حس خوبی که به ما انتقال دادید مخصوصا اون خدایا شکرت که مریم جان از طرف ما نوشتن ممنونم عزیز مهربونم .شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    علیرضا فتاحی گفته:
    مدت عضویت: 3159 روز

    بنام خداوند بخشاینده مهربان

    سلام بر استاد عباس منش عزیزم

    سلام بر خانوم شایسته مهربان

    استاد جانم عاشق سفرهای بدور آمریکای شما هستم بنده! و با عشق این برنامتون رو دنبال میکنم از دیدن نکات مثبت و زیبایی هایی که برامون بتصویر میکشید بینهایت بینهایت سپاسگزارم.

    ایلت کلورادو فقط اسمشو تو فیلمها تا بحال شنیده بودم! 2500 کیلومتر فاصله ؟! واو خدایا چه مسیری طی کردید استاد ، البته بلطف اون ماشین فوق العاده شما احتمالا سختی چندانی نداشته چون میتونم حدس بزنم نشستن پشت فرمون اون وانت هیولا چقدر میتونه لذت بخش باشه رانندگی باهاش. یه درس بزرگ سپاسگزاری در همون دقایق اولیه گرفتم که استاد چقدر خوب ماشینی رو که اینقدر براحتی مسیر سفر رو دارن باهاش طی میکنن بهش میرسه و تر و تمیزش میکنه یجورایی بنظرم سپاسگزاری میکنن خدایا شکرت …. مسیری که خانوم شایسته عزیز برامون فیلمهای زیبا دارن میگیرن چقدر زیباست کوه ها ، طبیعت ، درختان ، چیزهایی هستن که انسان هیچ وقت از دیدنشون سیر نمیشه همیشه برامون جذابن در هر نقطه دنیا که به اونها توجه میکنی خدایا شکرت …. میرسیم به اولین نقطه دیدنی این ایالت زیبا صحرا اونم در ارتفاع؟!! مگه داریم؟! یکی از فوق العاده ترین چیزهایی که در اکثر نقاط دیدنی آمریکا میتونیم ببینیم و واقعا پشتش یه دنیا فکر و ایده بوده جذابتر و لذت بخش تر کردن تک تک اون مکانها برای بازدید کننده هاست بطور کاملا منظم و هدفمند از ورودی به این مکانها کاملا میشه اینو حس کرد در واقع بنظرم تمام تلاششون رو میکنن تا بیننده نهایت تجربه و لذت رو از بازدید خودش ببره جوری که تمایل پیدا کنه باز هم برای بازدید برگرده یعنی استاد درسایی که از رفتار و فرهنگ این مردم آدم میتونه بگیره حتا بیزنس و هوش تجاری هوش بینهایته واقعا! چقدر رفتار اون آقا که در ورودی به سالن درب رو باز نگه داشتن تا افراد وارد بشن رو دوست داشتم و کلی تحسینش کردم. چقدر اون ماکت زیبا رو که یه معرفی کلی از پوشش گیاهی و جانوری منطقه ای که قراره ببنیم رو دوست داشتم و چقدر عالی درک ما رو نسبت به منطقه بیشتر میکرد یا اون فیلم مستنی که استاد به تماشای اون مشغول بودن واقعا دیدنی بود. و اما … رسیدیم به کویر چه تشبیه زیبایی کردید استاد اینجا رو با کویر مرنجاب …. چقدر استاد عزیزمون با خودشون در صلحن و چقدر عزت نفس بالایی دارن که میگن آقا بیا با پای برهنه روی سطح شنهای روان راه بریم و بتمام معنا این طبیعت رو لمس کنیم واقعا چی از این بهتر میتونه باشه؟! خیلی از ماها درگیر حرف مردمیم و عزت نفس پایینی داریم چقدر از زندگیمون لذت بردیم؟ چقدر خودمون بودیم؟ چقدر نخواستیم برای مردم زندگی کنیم و برای خودمون زندگی کردیم؟ چقدر به سبک شخصی خودمون زندگی میکنیم؟ و …. اینا سوالاتی بودن که بذهنم رسیدن . با دیدن این فایل بهم ثابت شد که در دل کویر هم کلی لذت میشه برد ، موج سواری روی شن؟؟!! چقدر بینظیره و چه تجربه فوق العاده ای میتونه باشه پیاده روی در بین تپه هاو فتح قله چقدر حس خوبی داره! یادگاری خانوم شایسته عزیزمون رو نگاه کنید بر روی شنها ما هم با شما در دفتر خاطرات سفر بدور آمریکامون نوشتیم خدایا شکرت بخاطر اینهمه نعمتی که داریم ازش استفاده میکنیم بخاطر استاد عزیزمون و اینهمه دوست فوق العاده که در این خانواده دور هم جمع شدن بخاطر حس فوق العاده و آرامشی که با شما توی این سفرها تجربه میکنیم و … خدایا شکرت …. خدایا شکرت

    دیدن دوشهای صحرایی باز هم یک کار فوق العاده برای لذت بخش تر شدن این سفر به دل کویر ، بنظرم یجورایی این پیام رو میخوان بشما بدن که ما تمام دغدغه ها و نگرانیهاتو برات رفع کردیم تو فقط بیا و از اینجا تا میتونی لذت ببر و هیچ نگرانی نداشته باش!

    نهایتا درون زیبامون در آسمان اوج میگیره و به پرواز در میاد تا بهمون از بالا زیباییها رو بهتر نشون بده چقدر این تصاویر شگف انگیز و فوق العادن! کوه در کنار صحرا! واقعا فوق العاده بود باورم نمیشد دور تادور این کویر رو کو ه ها گرفته بودن که پوشش سبزی هم داشتن اما این یه تیکه تبدیل شده بود به صحرا در کوهیپایه بدون کوچکترین پوششی با خاکی برنگ سپید که از چشم درون خیلی خوب میشد دیدش. خدایا بابت خلق تمام این زیباییها و دیدن این تصاویر و بودن در این جمع صمیمی ازتو بینهایت سپاسگزارم.

    استاد خوبم شما و عزیز دلتونو به پروردگار یکتا میسپارم سفرتون بخیر و سلامتی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: