https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-11.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-26 01:09:152023-08-28 08:14:58سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 201
517نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدایا هزاران هزار مرتبه بخاطر وجود استاد عزیز مریم جان
من عاشق شماهستم که اینقدر توحیدی هستیند
اخه من چطوری میتونم سپاس گزاری کنم ازتون
خدایا هزاران هزار مرتبه شکر
خدایا هزاران هزار مرتبه شکر
من هر قسمت از سریال سفر به دور امریکا میاد و چندین وچندین بار میبینم و سیر نمیشم از دیدنش
از این همه زیبایی شگفت زده میشم و فقط شکر گزاری میکنم از این همه عظمت
صحبتهای شما هم که اصلا ازش سیر نمیشم اینقدر پر از آگاهی هست فقط باید پازکنی و بهش فکر کنی
خدایا کمکم کن از این نعمت و فراوانی که استاد در اختیارم میزارند به بهترین نحوه عمل کنم
خدایا دوست دارم عملگرا باشم هدایتم کن
خدایا هدایتم کن درکم بره بالا
خدایا هدایتم کن مدارم بره بالا
خدایا هزاران هزار مرتبه شکر بخاطر این که هدایتم کردی به این سایت توحیدی
خدایا هزاران مرتبه شکر که کنار ااستاد عزیز مریم جان و بچه های توحیدی هستم
زندگی ما یه سفره
در لحظه نیازهای ما داره پاسخ داده میشه
نیازی نیست ما نگران اون آینده ای باشیم که هنوز نیمده
که نیاز نیست که نگران نیازهای اینده باشیم که چطور پاسخ داده بشه
وقتی که از دور به مسایل زندگی به مواردی که ممکنه پیش بیاد
به سر بالایهای زندگی نگاه میکنی خیلی سخت و غیر ممکن به نظر میرسد
ولی وقتی که واردش میشی میبینی که اونقدر هم سخت نیست اونقدر هم غیر قابل انجام نیست،
مثل سر بالایهای که تو جاده با ماشین میبینیم میگیم عجب سربالایی ولی وقتی میفتیم توش میبینیم که خیلی راحته و قابل انجام
یا موقع پیاده روی یه سر بالایی را میبینی مثل رفتن بالای کوه میگی وای عجب سر بالایی ولی وقتی میفتی توش به راحتی میری
این شبیه مسایل زندگیه
وقتی وارد ش میشی و هدایت خداوند و طلب میکنی میبینی که مسایل اونقدر هم پیچیده نیست
همین کمک میکنه که بگی هر مسله ای که پیش بیاد راه حلشم هست
همیشه راه حلهای مسایل هست
ذهن همیشه میخواد همه چیز را ترسناک نشون بده
ممکنه این اتفاق بیفته
ممکنه یه چیزی بشه،فلان بشه تو از العان باید به فکر راه حل باشی
ما در مسیر زیبا حرکت میکنیم،وقتی که تو مسیر درست باشی همه چیز خیلی روانه ،خیلی لذت بخشه
اگر هم یه تضادی اتفاق بیفته،یه فرصتی برای پیشرفت،یه فرصتی برای شناخت خواسته هامون،یک فرصتی برای رشد کردن ،برای وسیع شدن، برای بزرگ شدن
اگر مساله ای هم.پیش بیاد جوابش هست،جواب تمام مسایل تو دل مسایل هست
از العان نمیخواد نگران مسایل آینده باشی
هر روز مثل ذکر با خودم میگم مسیر بسیار زیباست،مسیر بسیار لذت بخشه،خداوند همیشه داره هدایت میکنه هر اتفاقیم پیش بیاد جوابش هست،هر مسله ای هم پیش بیاد جوابش هست
وقتی که آدم اینجوری حرکت میکنه میتونه خیلی نجواهای ذهن و خاموش کنه و به یاد بیار ه
اولا ؛ مسایلی راکه قبل حل کرده.
دوما ؛مسیر لذت بخش میشه
سوما؛ نگرانی که ممکنه تو ذهنش باشه وای اگر این اتفاق بیفته. دیدی که ذهن چکار میکنه میاد بدترین سناریو رو میسازه
میخوای بری مسافرت میاد میگه وای اگر…
یه چیزای که احتمال اتفاقش یک درتیاردم نیست
کلا ذهن اینجوریه اونا را بلد میکنه اونا را میاره جلو
ومیخواد بترسونتت،این کار شیطانه
ولی وقتی که بگی ما میریم هر مسله ای هم پیش بیاد راحلش هم هست
اصلا باعث میشه رشد کنیم
باعث میشه یه چیزی یاد بگیریم
هیچ اتفاقی نمیفته
همه چیز خیلی عالیه
مثل گذشته
چون گذشته هم ذهن ما ،ما را ترسونده وما رفتیم و هیچ اتفاقی هم نیفته
شیطان اینکار را کرده که بترسوندت
ولی وقتی که بگی همه ی مسیر همواره و هر اتفاقی هم بیفته جوابش هست
جواب همه ی مسایل گفته میشه
همه ی مسایل،همه ی مسایل راه حل داره
و باعث میشه رشد کنیم
بنابر این لذت میبریم و شایدم وقتی هم انجام میدی مسله ی خاصی هم رخ نمیده
همه چیز خیلی نرم و اسان پیش میره
اگر هم مسله ای.پیش بیاد خداوند هدایت میکنه و نیازی نیست الان براش نگران باشی
مثل جاده های کوهستانی که میری از دور سر بالایها وحشت ناکه و وقتی میری میبینی اصلا وحشت ناک نیست
مسیر شاید از دور ترسناک باشه
حالا مسیر مهاجرت،کسب و کار جدید،ازدواج
هر مسیر جدید
ذهن میگه،وای اگه این نشه،وای اگه این اتفاق بیفته
ولی وقتی میری تو دلش میبینی ،میبینی همه چیز راه حل داره،همه چیز در زمان مناسب گفته میشه
هر چند که اگه نگاه مثبت داشته باشیم،اگه حالمون خوب باشه
همیشه مسیر خیلی نرم و روانه
جاده جنگلی که سوت زنان میری و لذت میبری
زندگی خیلی ساده است وقتی که ما خیلی همه چیز را ساده بگیریم و بخاطر چیزهای که در لحظه داریم سپاس گزار باشیم واقعا از زندگیمون راضی خواهیم برد و این رضایت درونی هدایتگرمون میشه به سمت نعمتهای که دوباره راضی ترمون نگه داه
سپاس گزارم از شما دو عزیز بخاطر این همه آگاهی
هر روزتون زیباتر ،لذت بخش تر،شادتر از روز قبلتون باشه
از ذوق اشک تو چشام جمع شده از کامنت یکی از دوستان توحیدی
اصلا استاد زندگی چقدرررر زیباست اصلا هر چقدر من بگم کم گفتم چقدر جهان جادوییه چقدر خداوند سخاوتمنده
استاد الان بالای پشت بومم چند تا کامنت خوندم و الانم دارم کامنت خودم رو مینویسم
واقعا ازتون سپاسگزارم بابت آگاهی های نابی که به ما میدین بابت این مسیری که توشین بابت این عشقی که به جهان میدین و….
آنقدر من تغییر کردم شخصیتم رفتارهام باورهام که گاهی خودمم باورم نمیشه این تغییرات رو
خیلی انسان سپاسگزاری شدم
استاد چقدر حرفی که زدین رو من با تمام وجودم حس کردم از دور همه چی سخته ولی وقتی شروعش میکنی میبینی نه بابا اونقدرام سخت نیست هیچ بلکه خیلیم آسونه اگر توحید داشته باشیم
جواب تمام سوالات ما در لحظه پاسخ داده میشه اصلا نیازی به نگرانی نیست اصلا نیازی به دلشوره و اضطراب نیست ما قدم ورمیداریم خودش میگه چیکار باید بکنیم
من 5سال تمام در مسیر علاقم نبودم بخاطر حرف مردم چون درسخون بود همه میگفتن پزشکی رو شاخشه و….
من اصلا و ابدا علاقه آیی به محیط بیمارستان ندارم چه برسد رسیدگی به افراد مریض
آقا من 5سال کنکور شرکت کردم هر سال رتبم از سال قبل بیشتر نیومد حرفهای مردم بماند که چقدر طعنه و…. من زیر فشار له شدم همه چیزم نابود شد مریضیم تشدید پیدا کرد ب خاطر استرس همه یک طرف فشار مادرم یک طرف
یه جا به تنگ اومدم از خدا خواستم گفتم خدایا تو میبینی من چقدر زجر کشیدم تو کمکم کن مسیرم رو پیدا کنم هدایت شدم به دوره راهنمای عملی(عشقم زحمت خریدش رو کشید قربونش برم بس که تکه )
اونجا استاد گفتن آقا چرا رشته آیی که دوس نداری رو میخونی؟حتی اگه ترم آخرم هستی ولی دوس نداری اگر من باشم انصراف میدم منم گفتم خدایا چیکار کنم من کل دوران مدرسه رو شاگرد زرنگ بود پشت کنکورم موندم برای پزشکی الان بیام بگم نمیخوام کلا کنکور شرکت کنم! خودتون فضای ذهنی فامیل و آشنا و خانواده رو میدونید….
خلاصه انقددرررر تو ذهنم این تفکرات گفتنش غول بود برام که نگو
گفتم فاطمه استاد گفت ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است برو بگو اتفاقا به بزرگترین مشکل که مادرته اول بگو دلو زدم به دریا رفتم به مامانم گفتم
مامان من دیگه نمیتونم به خاطر حرف مردم و خواسته ی شما درسی که دوس ندارم رو بخونم من کنکور شرکت نمیکنم دیگه مامانم غش کرد خودشو میزد داد میزد فحش و… خلاصه وضع افتضاح بود بماند که بابام و داداشمم شروع کردن به نصیحت کردن(کاری که من ازش متنفرم)
فامیل هم که دیگه جای خود دارد….
خلاصه یکی دوهفته گذشت وضعیت خونه یکم آروم شد منم این بین از خدا هی هدایت میخواستم خب خدایا گفتی بگو نمیخونم گفتم چشم حالا چی بخونم چیکار کنم خودت بگو علاقه من چیه بهم کمک کن
من هدایت شدم به طب سنتی آموزش هاش رو دوره های آفلاین رو خریدم و گوش کردم و…. خیلیم ایده میومد که بعدا چیکارا بکنم (چون من نمیخوام درآمدم عادی باشه میخوام یه شرکت داشته باشم و…درآمد میلیاردی)
نسخه های جالبی میگفتن با دارو های گیاهی و… بعد فایل معرفی دوره استاد درباره ی قانون سلامتی رو دیدم که بچه ها پرسیده بودن استاد مسائل گرمی سردیه و… که اسناد گفت نه اینا چرته…
کارکرد بدن یه چیز دیگس
گفتم عع اینجوریه؟! نمیخوام مردم رو گول بزنم(چون من تا قبلش فکر میکردم کل بازی بدن تو همین طب سنتیه) چون استادم همیشه صداقت سرلوحه زندگیش بوده و الگوی منه پس منم میخوام مسیر راستی و صداقت رو پیش بگیرم
باز هدایت خواستم گفتم خدایا من میخوام مسیر راستی و صداقت رو پیش بگیرم صددرصد تو میدونی من به چی علاقه مندم خودم نمیدونم به خودت قسم که نمیدونم کمکم کن
حالا من تو این فضام مامانمم هی فشار میاره میخوای چیکار کنی درس نخوندی همش تو خونه و….
من سعی میکردم همیشه خودم رو آروم نگه دارم چون الهامات در حین آرامش میان خلاصه یکی دو روزی گذشت و من آرامشم رو حفظ میکردم فهمیدم توی احساس لیاقت مشکل دارم دوره رو تهیه کردیم و شروع کردم آموزش ها رو گوش کردن و نوشتن و عمل کردن و….
چند روزی گذشت دختر عموم برام یه متن انگلیسی فرستاد گفت اینو ترجمه کن یهو تو ذهنم جرقه خورد فاطمه تو عاشق زبان انگلیسی هستی تو دوران دبیرستان همیشه تو همیار معلم زبان بودی در نبودش تو تدریس میکردی و…..حالا بارها و بارها براش جمله و…ترجمه کردم ولی هیچ وقت نمیدونستم چقدر علاقه دارم و….
الهام خدارو گرفتم
باز از خدا هدایت خواستم خب حالا چجوری شروع کنم به یه استاد فوق العاده ماهر که 25ساله تدریس میکنه در دانشگاه لیدز انگلستان هدایت شدم (من رزومش رو نمیدونستم من فقط به هدایت گوش کردم بعد چند هفته که وارد دوره شدم فهمیدم چقدر رزومه داره البته از همون جلسه اول قدرت تدریسش آنقدر برام قوی و فوق العاده بود گفتم خدایا فقط از تو برمیاد این هدایتاو…)
و الان تو مسیرشم و هرروز هرروز دارم باعشقققق زبان میخونم و لذت میبرم برنامه های آینده نمیدونم قدم ب قدم بهم خواهد گفت مثل بینهایت هدایتش تا الان
بماند برای سلامتی هم هدایت خواستم و به دوره قانون سلامتی هدایت شدم و….
اصلا زندگیمن یه جور خاصی با تمام افراد دورو برم متفاوت و جادوییه
خدایا شکرت بخاطر تمام هدایتهاااااات
این فقط گوشه ایی از نتایج من بود قطعا باز هم میام و ازشون میگم
میخواستم بگم ما اگر گوش کنیم و انجام بدیم آنچه را میگوید بدون چون و چرا تو مسیر سرپایینی میوفتیم
سلام به استادان عزیزم خدایا شکرت از وجود این دو عزیز بابت درس ها و آموزش هایی که ازشون یاد میگیرم سپاسگزارم ربم که من رو هدایت دادی یک روزی به این انسان ها و سپاسگزارم از خودم که باور کردم و عمل کردم به حرف های استادم و ربم.
استاد جان این حرف هایی که گفتین رو دقیقا این اواخر اتفاقاتش توی زندگی منم افتاد و من با یاری و هدایت رب العالمین با ترس هام روبرو شدم و خداوند پاداش های زیادی بهم داد.
از وقتی که سفر دور آمریکا شروع شد من همینطور توی فکر سفر بودم که یادم اومد یک برنامه ای که سال ها قبل یک بار نصبش کرده بودم و دیگه نرفته بودم دنبالش بعد از چندین سال یادم اومد بنام Couchsurfing که برنامه اش طوری هست میتونی هر کشور و یا شهری که میری اشخاصی که توی این برنامه حساب دارن داخل همون شهر بری و مهمان شان بشی و بصورت رایگان بری خونه شون به مدت چند شبی که خودت میگی بمونی، خلاصه من این برنامه رو نصب کردم به هوای اینکه یک روزی خودم برم و استفاده کنم و من توی شهر هرات افغانستان زندگی میکنم با خودم اصلا فکر شو نمیکردم که یک روزی خارجی و یا توریزمی بیاد افغانستان با این ترسی که خارجی ها از طالبان دارن و بخاطر ناامنیتی که از این کشور نشان داده میشه ، ولی خداوند از جایی که فکر شو نمیکنی اتفاقات رو رقم میزنه
بصورت کاملا هدایتی و خیلی باحال بعد از چند روز دیدم که یک شخصی بنام Peter برام پیام گذاشته از استرالیا و همسفرش که خانم هست بنام هانا از لهستان میخان از مشهد بیان طرف هرات و ما میخایم که خونه شما دو شبی مهمان بشیم و هر دو شون جهان گرد بودن و بسیار کشور های زیادی رو رفته بودن
و این اتفاق برای خودم و خانوادم بسیار جدید بود اصلا برای شهر کوچیکی که بنام جبرییل هست جدید بود اینکه خارجی ها بیاد خونه مون خلاصه رفتم به فامیل گفتم و اونا هم هیجان داشتن و هم یک سری نجوا ها شون رو میگفتن که میگفتن تو اون خارجیا رو کجا میاری خانه که نمیدونم اگه طالبا خبر شه میبرن و نمیدونم اونا نماز نمیخونن و اگه بابی خبر شه (بابام اون زمان مسافرت رفته بود و خونه نبود ) ولی من گفتم اشکال نداره بزار بیاریم چیکار میشه ببینیم چه اتفاقاتی میافته و هر دفه به خودم میگفتم خداوند هدایت میکنه من رو، خداوند حواسش هست و حتی من اون ایمان و اعتماد اونارو تحسین کردم که چطور به من اعتماد کردن در حالیکه اصلا اونا تو خطر باشه بیشتره بعد من بیام بترسم؟ وقتی اونا نمیترسن و ایمان دارن من چرا باید بترسم و خلاصه اون روز فرا رسید که اومدن و من واسه اولین بار داشتم تجربه ترجمان بودن رو میکردم چقدر توانایی هام معلوم شد برام چقدر شجاعت ها در وجودم بیدار شد واقعا خیلی عالی باهاشون انگلیسی صحبت میکردم چقدر مسائل شون رو حل کردم و کمک شون کردم چقدر با ایمان و با توکل تونستم با طالبان صحبت کنم با نگهبانان جاهایی دیدنی که میرفتیم ببینیم و چقدر با اعتماد بنفس با رئیس اطلاعات فرهنگ طالبان صحبت کردم و بعدش کلا بصورت رسمی من رو به عنوان مترجم شون انتخاب کردن و چقدر طالبان باهامون رفتار زیبایی نشان دادن چقدر خوش آمد گویی کردن و چقدر برای اون نگهبانانی که بودن جدید بود و اصلا وقتی میفهمیدن اینا خارجی ان چنان ذوق مرگ میشدن و از ته دل میخندیدن و میخاستن عکس بگیرن که اون ظاهر خشن و اون ریش های بسیار بلند و طولانی شان باهاشون به خنده در میامد و واقعا استاد من یاد اون حرف های شما افتادم که استاد ما انسان ها رو وجه خوب و بد شون رو تحریک میکنیم
من میخام این واقعیت رو به عنوان کسی که توی افغانستان و دولت طالبان داره زندگی میکنه بگم برخلاف تصاویر و صحبت هایی که از طالبان در رسانه ها به نمایش میزارن و گذاشتن هیچ رفتار نامناسب و توهین آمیز ندیدم همش احترام بوده و رفتار خوب با من شده از وقتی که آمدن و تا الان تجربه باهاشون تو شهرم داشتم و اینا همه از ایمان و قدرتی هست که من به رب دادم من هرگز فکر نکردم که طالبان میتونه حق من رو به عنوان زن بخوره و محرومم کنه، وقتی که توی اطلاعات فرهنگ رفتیم با توریستا اولش من گفتم مترجم من هستم باهاشون ولی گفتن که نه خانم نمیتانه مترجم بشه ما مترجم خودمون که آقا هست میاریم باهاشون بگرده و جاهای دیدنی شهر رو نشان بده ولی من هیچ توجهی نکردم و بااعتماد بنفس گفتم منم میخام بیام اینا مهمانم هستن و این دو شب خانه ما هستن منم اصلا میخام جاهای دیدنی شهرم رو ببینم بعدش قبول کردن و بعد اون مترجم آقا اومد و بعد از چند ساعتی گفت من برام مسئله پیش اومده میخام برم و من رو گفت شما خودت با اینا باش و بعد مکتوب رو برد پیش همون آقایی که میگفت نمیشه خانم مترجم باشه اسم من رو به عنوان مترجم نوشت و من بصورت رسمی به عنوان مترجم شدم واقعا رب اینطور همه چیز رو هماهنگ میکنه
و چقدر چیز های جدید از خود پیتر و هانا یاد گرفتم و یک ویژگی زیبایی که من در وجود شون پیدا کردم اون آسان گیری و ساده گیری شان بود اصلا نگران نمیشدن که ما جای نداشته باشیم و یا کدام اتفاقی بیافته و بسیار صادق و مهربان بودن و با چنین ویژگی هایی که من در وجود شان دیدم فهمیدم که خداوند به بهترین شکل داره هدایت شون میکنه اینکه من اصلا بعد سال ها به فکر couchsurfing بیافتم و اینا من رو پیدا کنن و… و چقدر طالبان هم باهاشون رفتار زیبایی داشت و خوش آمد گویی میکردن واقعا و مهم تر از همه ترسی نداشتن و اگرم داشتن توی ترس ها شون میرفتن بعد از هرات رفتن قندهار که اصلا مردم ما از اسم خود قندهار لرزه بر تن شون میاد که نا امنی هست و فلان و …
ولی اونا دقیقا به راحتی رفتن قندهار و چند روزی موندن و بعدش رفتن کابل حتی با وجودیکه اصلا زبام فارسی ، دری هیچی نمیفهمیدن به جز سلام علیکم ولی اصلا نگران این نبودن که ما راه مونو نتونیم پیدا کنیم و خیلی به راحتی و سادگی هم مسائل شون حل میشد
این اتفاقات واقعا ایمان من رو هم قوی تر کرد با دیدن شون و به خودم گفتم ببین سمیه اگه اینا تونستن با این شجاعت و با ایمان حرکت کنن و رقم بزنن و مسافرت کنن تو هم میتونی.
و بعد یک هفته بعدش یک آقا پسر که یوتیوبر ولاگ سفر بود از هند بود بهم پیام گذاشت که میخاد بیاد هرات و به کمکم نیاز داره ولی این دفه خانه دیگه قبول نکرد ولی من رفتم براش یک هوتل خیلی تمیز و ارزان تو منطقه خودم براش پیدا کردم و قبل اینکه بیاد براش هوتل شو رزرو کردم و چقدر چیز های خوب از این انسان هم یاد گرفتم و یک مورد جالب دیگه این بود که پسره از هند بود ولی هندی بلد نبود یک زبان دیگه زبانش بود انگار هند چندین زبان داره ولی من قبلش فکر میکردم زبان همه مردم هند هندی هست و خود شم این موضوع رو گفت مثلا من که داخل افغانستان هستم زبان پشتو بلد نیستم زبان مادریم دری هست، و این پسر از کابل اومده بود و قبلش کندوز بوده میگفت اونجا توی شهر خانم ها فقط دوتا چشم شون دیده میشه و تو اولین خانم هستی که من توی افغانستان باهاش صحبت میکنم و باهاش جایی میرم باهمه این وجود میگفت دوستش که اونم یوتیوبر هست و یک دختره از هند اومده افغانستان و شهر کندوز ، کابل، مزار و هرات بوده بعدش رفته سمت ایران میگفت که طالبان بهش ویزه نمیداده که بخاطر تنها بودن و اونم خانم افغانستان بری ولی بعد یک شب خوابیدن کنار مرز تونسته ویزه 6 روزه از طالبان بگیره و من واقعا چقدر تو دلم تحسین اش کردم اون پسره میگفت من خودم تنهایی میترسیدم بیام ولی اون دختر خودش به تنهایی اومده و رفته.
خدایا شکرت بابت چنین تجربیات ارزشمند منم اگه توی ترس هام نمیرفتم هرگز این تجربیات رو نمیداشتم و هرگز این آدما رو نمیشناختم.
خدایا شکرت که هدایتم دادی به نوشتن این کامنت.
و در آخر هم باید بگم که اون جلسه قدم چهارم که میگفت برین تجربیات جدید و آدمای جدید رو بشناسین و تجربه کنین سوخت حرکتی من بود وگرنه نجواها میامد ولی من با یادآوری حرف های استاد ایمانم قوی میشد خدایا شکرت که سعی میکنم عملگرا باشم.
خییییلی از خوندن کامنتت لذت بردم و شجاعت شما رو تحسین میکنم.
به اموزش های استاد عزیزمان چه خوب عمل کردی فوقالعاده یی دختر
انگیزه بمن دادی تا با غلبه بر ترسهام و ایمان بخدای بزرگ قدم بردارم . من الان که دارم این کامنت را برای شما مینویسم از شهر کوچکمان بسمت تهران در سفر هستم تا به ایده هایی که هدایت شدم عمل کنم و کامنت شما باعث شد محکمتر قدم بردارم . سپاس از شما
بی نهایت سپاسگزارم از شما استاد عزیز و خانوم شایسته زیبا رو که آرامش از تمام سلولهای بدنش میباره ،خانوم شایسته عزیز در مورد سپاسگزاری صحبت کردین و دثت به داشتهامون در لحظه
داشتها میتونه یک چهچه پرنده باشه وقتی دل طبیعتی ،میتونه یک تراکمپر زیبا باشه ،میتونه خانوم شایسته عزیز و استاد عبامنش توحیدی باشه و من هر روز بابت شما دو فرشته سپاسگزاری میکنم و از خداوند برای وجود شما بی نهایت سپاسگزارم
در لحظه بودن بزرگترین هدیه ای بود که شما به بچهای این سایت هدیه دادین استاد عزیز و من هر چقدر تونستم انجامش بدم از درو دیوار برام نعمت سرازیز شد ،دیدن فرزندم که اینقدر بزرگ شده ،دیدن مادرم که اینقدر بی ریا در حال انجام کارهای خونست ،دیدن ابجی عزیزم که فرشته کوچلو میخواد به این دنیا فیزیکی هدیه بده ،دیدن لب تاپم و عکس زیبای خانوم شایسته ،
استاد عزیزم نمیدونم با چه زبونی ازتون تشکر کنم و فقط از خدا میخوام جسارتی بهم عطا کنه تا یه روز با نتایجم با شما روبرو شم و حق شاگردی بجا بیارم برای شما
کل زندگیم فکر میکردم دنیا فقط عذاب و بدبختی چیزی نداره و فقط باید بسازم باهاش ولی الان اینطور نیست زندکی هر لحظش زیبایی ،حتی تضادهاش ،اگه این تضادها نبود شما نبودین استاد که الان من بشینم ساعتها پای صحبتهای لذت ببرم .اگه تضادها نبود من الان قدر این لحظات نمیدونستم که یه محمد با ورژن جدید اصلا حرف مردم عین خیالش نیست ،با عزت نفس ،پر از امید ،خوش شانس و علی بی غمه
و من اینو مدیون تضادهای زندگیم میدونم و آموزشهای شما استاد عزیز ..
اره استاد مسائل و مشکلات از دور بزرگن وقتی میری به سمتش انگار خودش میدونه باید پا پس بکشه کوتاه بیاد
من محمد ترسو گذشته به خودم و به شما و به خدای خودم قول میدم هر روز با شهامت به سمت اهدافم پیش برم و مستقیم به سمت زیبایها و نعمات که منتظر من هست بتازم ..سپاسگزارم از شما استاد بی نظیر من
سلام خدمت استادعزیزممم ومریم جان ودوستان هم فرکانسی
دیروز با پسرم داشتیم درمورد قانون جهان هستی صحبت میکردیم العان که این کامنت رو مینویسم محرمه ومردم در حال سفر کردن به کشور عراق هستن
داشتیم برسی میکردیم عزاداری رو و واکنشهای مردم تو این ماه و
پسرم ی حرف خیلی پرمحتوا گفت لذت بردم و کلام خداوند قبولش’کردم
گفت مردم هنوز با این همه اگاهی و اطلاعات چقدر جاهلانه فک میکنن وعمل میکنن
امامان وپیامبران چند هزار قبل برا هدایت همون دوران ادمها اومده بودن وبه هردلیلی عمرشون تموم شد ورفتن مثل همه ادمهای معمولی
وچندین هزار ساله که انسانهای مسلمان از رفتن اون اشخاص ناراحتن وبه سر سینه میزنن
چرا نمیبین پیامبران وامامان العانشونو مثل استاد عباسمنش و استادان فراوان هم خارجی وهم ایرانی این همه کتاب صوتی و کتاب ورقه ای با این همه امکانات وتکنولژی با ی سرچ ساده تو گوشیهای هوشمندشون راهشونو پیدا میکنن میفهمنن با ی کوچولو فک کردن.
این اساتید هدایت شده از سمت خداوندن
که رسالتشون هدایت هست از جهل و تاریکی به آگاهی وروشنی
واقعا این جمله رو با تار پود وجودم درک کردم
با سن کمش چقدر درک عمیق داشت که صد درصد کلام خداوند بود از دهن اون که با من صحبت میکرد
از خداوند سپاسگدارم که هدایتم کرد به این فایل سفر به دور امریکا
منم چند روزی هست که ی جورایی از دایره امنم سفر کردم به دل ناشناخته ها
امروز با دیدن این فایل توحیدی انگار ی پرده از جلو چشممم رفت عقب ودیدم شرایط این چند روزمو
دیدم با تضادی که میخورم بعد چند ساعت یا چند دقیقه بهترین سرایط و خدا از طریق دستانش برام فراهم میکنه
تضاد:گرمم بود پنکه بهم داد
آب گرم بودبرا آشامیدن: ی کلمن با کلی یخ توش بهمون داد تا اب سرد بخوریم
مشکل سرویس بهداشتی داشتیم:هدایت سدیم به نزدیکترین موقعبت برا رفع حاجت
گاز برا غدا درس کردن میخواستیم:بازم هدایت شدیم به این نعمت
اگه تو جزییات برم بنویسم که چجوری با تغییر فرکانسهام زندگیم رونتر شده خودمم باورم نمبشه این همه هماهنگی این همه حل مسئله این همه حضور خداوند رو حس کردن
امروز منم سر به سجده شکر گذاستم وقتی دیدم این همه معجزه تو چند روز برام اتفاق افتاده
درحال حل کردن ی مسئله بزرگم هستم واز آگاهیهای دوره کشف قوانین زندگی استفاده میکنم ونتایج هیو لایی داره وارد زندگیم میشه انشالله حل شد میام کامنت مینویسم
هیچ اید های برا نوستن این کامنت نداشتم از خداوند هدایت خواستم وشروع کردم به نوشتن
بابت نوشتن این کامنت هم از خداوند بی نهایت سپاسگذارم واز خواندن دیدگاه دوستان هم فرکانسیم هممم بسیار سپاسگذارم که امروز اول صب روزیم شدوچقد حالم معنویی شد چقد گریه کردم با خوندن کامنتها با دیدن کلیپ زیبا استاد جان ومریم بانویی بهشتی
سجده شکر کردم ونعمتهامو تو چند روز اخیرم دیدم وشکرگزاری واقعی با اون حس خدایی وحال خوب کردمم این شکرگزاری وحس حال العانم جنسش با شکرگزاریهای روزهای قبلم خیلی متفاوت بود خیلی خدایی تر وخالصانه تر بود
مریم جان منم صبحا تو دفترم شکرگزاری رو مینویسم ولی العان ازت یاد گرفتم چجوری بهتر وباتمرکز بالاتر این تمرین جادویی رو انجام بدم
من مثل شما که گفتین حتابرا چه چه پرنده سپاسگذاری میکنین رو یاد نداشتم اینقد ریز و موشکافانه وقایع رو شکار کنم و برا وجود اون لحظه وحضورشون سپاسگذاری کنم از این به بعد منم یاد گرفتم که چجوری کوچکترین نعمتمو ببینم و براش در بارگاه خداوند شکرگزار باشم
واقعا این قانون الهی زیباست اگه به نفع خودمون ازش استفاده کنیم بهشت و تو همین دنیا تجربه میکنیم
واگر تو جهل بمونیم جهنم رو تو همین دنیا تجربه میکنیم
هم بهشت
هم جهمم
هم برزخ
که خداوند نو قرآن فرمودن رو اول تو همین دنیا تجربه میکنیم بعد درجهان پس ازمرگ
بهشت :وقتی تو فرکانس الهی باشیم از در دیوار واسمون خیر وبرکت میباره زندگی العان استاد عزیزم
برزخ: وقتی بلاتکلیفیم و نمیدونیم چکارکنیم و فقط متوسل میشیم به گریه وغصه خوردن
جهنم: وقتی تمام بدبختیارو جذب خودمون میکنبم
انشالله هممون تو بهشت دنیا زندگی کنیم مثل استاد عزیزممم ومریم بانو وانسانهای شایسته بسیار که کم نیستن تو همین دنبا دارن تو بهشت زندگی میکنن
انشالله قسمت ما هم میشه از همی العان نشونهای بهشت بوی بهشت و دارم استشمام میکنم به کمک ویاری خداوند ودستان قدرتمتدوخداوند که از طریق اونها مسیر الهی هموارتر و روشن تر میشه (استاد عزیزم ومریم جان ودوستان هم فرکانسیم)دستان خداوند در زندگی من وعزیزان این سایت الهی
گورایی وجودتون استاد جان ومریم جان
نوش جونتون این همه نعمت وزیبایی لایقش کردین خودتونو که هم فرکانس شدین با این بهشت دنیا
(پیامبرهای زمانمون )
درپناه خداوند مهربان عشقتون پایدار بهشتتون وسیع تر نعمتهاتون فراوان تر و تمام خیر وبرکت از وجودتون سرازیر بشه
درود و خدا قوت به شما استاد عزیز و خانم شایسته عزیز که شایسته این زندگی زیبا هستید و سلام به همه همسفرای عزیزم.
خدارو شکر می کنم که در فرکانسی هستم که هرروز زیبایی ها رو یا خودم بصورت واقعی میبینم و یا اینکه از قاب گوشی می تونم از سایت بینظیر خودمون نظاره گر باشم….
خداروشکر بخاطر این جهان و این حجم از پیشرفت امکانات و راحت شدن زندگی، قشنگ یادمه تو سریال سفر به دور آمریکا که برای داشتن اینترنت اینور اونور می رفتید و تلاش می کردید تا بتونید فایل ها رو برای ما آپلود کنید.
اگر الان این راحتی رو دارید و هر جایی که آسمونو ببینید اینترنت رو هم خواهید داشت، نتیجه خواسته های خودتون بوده بواسطه اون کمبودهایی که قبلا برای نداشتن اینترنت تجربه کردین، حقا که شایسته بهترین ها هستید..
یه تشکری هم از سیروس جان :) ( اسم کمپر cirrus )
می کنم که انقد سفر رو راحت کرده، واقعا این همه امکانات در خدمت بشر هست و نمی بینیم..
سوال چطور از این راحتتر و بهتر ؟؟ واقعا سوالی بی نظیر و عالی هست از دو جنبه: اینکه آقا من به شرایطی که هست راضی و سپاسگزارم ولی قانع نیستم می خواهم بهتر و راحتتر بشه .
دوم اینکه باور بهتر شدن و بهبود رو تقویت می کنه که «حتما بهتر میتونه بشه»
چقدر لذت بردم از صحبت های شما و خانوم شایسته عزیز، باورتون نمیشه استاد قبل از باز کردن سایت
دفتر سپاسگزاریم رو برداشتم و سپاسگزاری های روز قبلو نوشتم و در ادامه خواسته هایی که داشتم و می خواستم امروز تجربه شون کنم رو نوشتم.
(البته این سبک شکر گزاری رو یک ماهی هست که پیش گرفتم قبلا شبها می نوشتم )
یکی از خواسته هام هدایت به سمت نشانه ای واضح برای خواسته جدیدم بود که در اول مسیر به تضادهایی برخوردم البته تضاد نیست بیشتر همون نجوا هاست که میخواد مسیر رو پیچیده نشونم بده، و منو منصرف کنه از ادامه راه ( کور خونده البته) و شما با صحبت در مورد این مورد خنده رو رو لبم آوردین واقعا ایمانم قوی تر شد. اصلا فکرشم نمی کردم این نشانه کمتر از 10 دقیقه برام به این واضحی اتفاق بیفته. و دیدم محاله تشنه هدایت باشی و خدا نشونت نده، خدایا شکرت.
واقعا باور این که «همه مسائل جواب دارن و جوابشون درون خود مسئله هست» خیلی از نجواهای: نمیشه و سخته و بدبخت میشی و دیگه راه برگشت نداری و … از بین می بره.
ولی بقول خودتون ذهن خوراکش بزرگ جلوه دادن مشکلات و نکات منفی هست.
به لطف خداوند و دوره شیوه حل مسائل تا حدود زیادی این نجواها برام مشخص شده ولی چیزی نیست که رها بشه و مستلزم کار کردن هر روزه روی این موضوعه…
مسائل و تضادهای آینده برای آینده است (البته تازه اگر تضادی باشه) فعلا فقط در لحظه حال پیش می ریم و با توکل بر خدا هر روز بهتر و بهتر میشیم.
چقدر این جملتون عالی بود که آدم واقعا تو لحظه سفر انگار داره واقعی زندگی می کنه و فقط لحظه حال رو تجربه می کنه و کاری به گذشته و آینده رو نداره . واقعا این رو تجربشو داشتم و هر بار که سفر رفتم فقط درگیر همون لحظه بودم و دنبال هدایت هایی برای سفر بهتر بودم. و جمله «زندگی یک سفر هست» بیش از پیش برام مشخص تر شد.
ممنون بابت این قسمت بی نظیر از سریال سفر به دور امریکا، روزموو ساختید.
آیا ندیدهاید که خدا هر آن چه در آسمانها و هر آن چه در زمین است را قابل بهرهبرداری شما کرده [=به انسان استعداد تسلط بر طبیعت بخشیده] و نعمتهای عیان و نهان خویش را بر شما به فراوانی ارزانی داشته.[با این حال] بعضی از مردم بی هیچ علم و هدایت و کتاب روشنی در [انکار وحدانیت] خدا به مجادله میپردازند.
استاد، ابتدای این قسمت از سفرنامه بلحاظ محتوا و نکاتی که مطرح شد شبیه جلسه پنجم قدم سوم بود. جلسه قرآنی که ریشه سخر رو برامون توضیح دادید.
واقعا همینه ، اراده خداوند بر این قرار گرفته تا جهان رو کاملا تحت سلطه انسان قرار بده، تو دل طبیعت ، بدون هیچگونه اتصالی به تیر چراغ برق میشه برق داشت، بخاری، روشنایی و دوش آب گرم و موبایل روشن داشت و اینترنت ماهواره ای که ارتباطت رو با جهان برقرار می کنه و خیلی چیزهای دیگه…
خدایا شکرت برای وجود و حضور انسانهای بزرگی مثل ایلان ماسک برای خلق اینترنت ماهواره ای
خدایا شکرت برای مهندسین و سازندگان این تراک کمپر که امکاناتش بیشتر از سوئیت های هتل های چند ستاره ست.
خدایا شکرت برای امکاناتی که در اختیار استاد و بانو شایسته قرار دادی تا برای ما زیبایی ها رو ثبت کنند و ما هر روز بهتر از دیروز در مسیر رشد قرار بگیریم.
استاد، این اطلاعاتی که شما از دل کشور پهناور آمریکا می کشید بیرون مثل عتیقه ارزشمنده، چون من نتونستم از اینترنت اطلاعات دقیقی از BLM پیدا کنم فقط متوجه شدم مخفف اصطلاح beurea of land management یعنی اداره مدیریت زمین آمریکا ست.
خدارو شکر برای کنجکاوی شما که باعث شده به این اطلاعات بی نظیر و کمیاب دسترسی داشته باشیم. اطلاعاتی که خود آمریکایی ها هم ندارند.
استاد، کاش از نحوه زندگی اونایی که سالهاست در دل چنین طبیعت بکری کمپ می زنند یه فایل تهیه کنید. خب همه که امکانات شما رو ندارند، این که اونها چجوری غذا تهیه می کنند، بهداشت شون، پخت و پز و خیلی موارد دیگه برام سوال شد.
تحسین می کنم شما رو که علاوه بر بهبود دائمی خودتون، جهان اطراف رو هم ارتقا می دید. مثل مجهزتر شدن تراک کمپر یا هرس درختان هرز پارادایس و بهبود وبسایت
این مرامتو خیلی دوست دارم استاد ، اینجوری باعث شده شما همیشه هدف داشته باشید، هدفهای کوچک و کوتاه مدت که منجر به تحقق خواسته های بزرگ شده…دم شما گرم استاد
استاد ، نکته ای در خصوص دورنمای تضادها بیان کردید، که همین موضوع در برههای از زندگیم باعث شد بهای بزرگی رو براش بپردازم. یعنی من در یکی از سربالایی های زندگیم اینقدر عبور از اون شیب رو غیر ممکن می دونستم و اینقدر برای خودم سختش کردم که باعث مشکلات خیلی بزرگی شد و بعدها متوجه شدم که براحتی می تونستم از اون سربالایی عبور کنم. ولی دیگه دیر شده بود.
این روزها که از شخصیت قبلیم کلی فاصله گرفتم به نیکی از اون شرایط یاد می کنم.
بقول استاد ، اینها تضاد نیست اینها EXPAND شدنه، بزرگ شدن، برای وسیع شدن و رشد کردنه…
واقعا ارزش داره که برای یک عمر موفقیت و خوشبختی با چنین چالش هایی روبرو بشیم.
استاد، من مدتیه که با توکل و درک مفهوم آیه ذیل هیچ ترسی از هیچ تضادی ندارم.
پروردگارا، آنچه طاقت تحمّلش را نداریم بر ما تحمیل مکن.
استاد، با این آیه باور کردم که تا وقتی در مسیر درست قرار دارم، اگر مسئله ای هم در زندگیم بوجود بیاد قطعا حل اون مسئله در توانم هست، اتفاقا بارها طی همین یکسال گذشته تضادهای مالی رو تونستم با یاری خدا حل کنم که هیچ برنامه ای برای تامین اونها نداشتم اما خیالم راحت بود که خداوند محل تامین بودجه اش رو بهم نشون میده. و هر بار که مسئله ای رو حل می کنم ظرفیت و توان من بیشتر میشه…
این روزها خیلی آسان شدم برای آسانی ها و مدت زمان بیشتری از شبانه روز رو در لحظه زندگی می کنم، و نگران قیل و قال هایی که هر از چندگاهی میخواد وارد زندگیم بشه، نیستم…
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد
تحسین می کنم، خیام نیشابوری رو که با این شعرش زندگی کردن در لحظه رو به این زیبایی بیان کرده…
استاد دلم می خواد در پایان کامنتم این اطلاعات مختصر رو هم در مورد ایالت کلرادو برای دوستان نازنینم بنویسم:
ایالت کلرادو علاوه بر طبیعتش که بی نظیره، یک شعار بشدت توحیدی هم دارند.
Nil sine numine
به غیر از خدای هیچ
این شعار که ریشه در باورهای توحیدی شون دارن و در این چند قسمت دیدیم به طبیعت چجوری احترام می گذارند، باعث شده قدرت اقتصادی شون در کل ایالات متحده رتبه اول رو داشته باشه و تولید ناخالص داخلی کلرادو برابر با کشور مالزیه…
استاد، این آمریکایی ها براحتی می تونن هزینه بیش از نصف مردم کره زمین رو تامین کنند.
همین ایالت فلوریدایی که شما زندگی می کنید، تولید ناخالص داخلیش از کشورهای عربستان، ترکیه و سوئیس بیشتره…
چرا ؟؟؟… چون شعار اونها هم
in god we trust
تحسین می کنم اینهمه ثروت و نعمتی که در زندگی این ملت جاری شده که من از وقتی خودمو شناختم آمریکا قویترین اقتصاد رو داشته
خدایا شکرت که باورهای فراوانی ما با سفر به دور آمریکا قویتر شده و اینها همه به لطف و کرم توست…
خدایا شکرت برای حضورم در این خانواده الهی
خدایا شکرت برای حضور استاد و بانو شایسته در مسیر زندگیم
استاد عزیزم و شایسته بانو، انشالله در پناه یگانه خالق هستی، پاینده و سربلند باشید.
دوستان نازنینم دوستتون دارم و آرزو دارم جریانی از نعمت و ثروت در زندگی تک تک تون از هر طرف و به بی نهایت روش جاری بشه…
به نام رب یگانه فرمانروای هستی کسی که قدرت آسمان ها و زمین در دستان اوست.
دروود و سلام بر استادان عشق و تمام اعضای سایت این خانواده ی الهیه من.
چقدر لذت بخشه فرصت دیدن این شگفتی ها و این هم زمانی ها و دیدنتون استادان جان.چقدر خوشحال و سپاسگزارم از بودن درین فضای الهی و فرصت تجربه کردن و الهام گرفتن.
سپاسگزار خداوند عالمینم.خدایا شکرت برای این همه زیبایی و عظمتی که با چشم دلم میبینم و درک میکنم.برای شنیدن صدای این عزیزانم.کسانی که به قول آقای زرگوشی که شدن خانواده ی ما و یا شاید حتی نزدیکتر به علت هم فرکانسی بودن.چقدر لذت بخشه و شیرینه این قوانین زیبا و دقیق الله مهربان.
میدونید وقتی فکر میکنم که حتی خانوادم مادر و پدرم و دو برادر عزیزم و همسران زیباشون و فرزنداشون و دوستانم رو با اینکه قلبا دوست دارم اما وقتی پذیرفتم که هر کس نتیجه ی رفتار و فرکانس و باورهای خودش رو میگیره به لطف خدا زمانی که روی خودم کار کردم خداوند منو به مکان زیباتر و رویایی تری هدایت کرد و هزاران کیلومتر ازشون دور شدم اما خداوند انسان های زیبای الهیه دیگری رو در مسیرم قرار داده تا من بیشتر رشد کنم و بفهمم و یاد بگیرم و اینجا خانواده ی بزرگتری داشته باشم که از طریقشون خداوند بهم عشقش رو نشون میده قدرت هاشو نشون میده تا بیشتر خودمو یاد بگیرم دنیاشو یاد بگیرم و ادامه بدم و بیشتر روی خودم کار کنم غرق سپاسگزاری و حس خوب میشم.امروز جانه دلم حرف قشنگی زد که خالی از لطف نیست گفتنش.میشه با آدم هایی هم زبون باشی اما حرفی برای گفتن نداشته باشی و میشه با افرادی هم زبون نباشی اما کلی حرف برای گفتن داشته باشی.این رو فقط هم مسیر و هم فرکانس بودن و هم انرژی بودنه که میتونه معنا ببخشه.
میدونید خیلی پذیراتر شدم خیلی آرام تر شدم خیلیی بیشتر لذت میبرم و خیلییی نمیدونم چطور بگم شاید بگم روان تر خوب باشه.اجازه میدم که وجودم کاملا درک کنه تجربه کنه و لذت ببره و لحظه رو بفهمه.اینکه ببینم اثر خداوند رو تو کوچکترین چیزها خیلییی قلبمو جلا میده آروم میکنه.خدایااا سپاااسگزاارتم.اصن نمیدونم چی بگم در وصف این حس زندگیه لذت بخش این نسیم این نور خورشید که بدون لحظه ای معطلی میتابه و زندگی میبخشه.یاد گرفتم عجله نکنم یاد گرفتم تجربه کنم.دارم یاد میگیرم زندگی کنم.
مریم جانه شایسته ی مهربان چقدر لذت بردم از دیدن این دفتر سپاسگزاریه زیباتون.منم بیش از دوماهی میشه که دوست داشتم جدای از سپاسگزاری های لفظی روزانه زمانی که بیدار میشم به صورت نوشتاری هم با خداوند مراوده ای داشته باشم و واقعا این تمرکز و نوشتن بیشتر تمرکزم رو جلب میکنه به سمت این زیبایی هایی که هر روز دارم تجربشون میکنم.دفترم قبلیم تازه یک هفته هس که تموم شده و الان در دفتر زیبای جدیدم هر روزم رو با سپاسگزاری کردن درش شروع میکنم.
این نوشتن بی نظیره.منم از نوشتن لذت میبرم.اتفاقا امروز صبح زودتر از همیشه بیدار شدم و 10 دقیقه ای تلاش کردم که بیشتر بخوابم اما انگار خدا میگف پاشو امروز میخوام چیزای خفنی رو نشونت بدم.
من هر روزم رو تقریبا 10 روزی هست میام توی بالکن رو به یک ویوی بی نظیر شروع میکنم و سپاسگزاریامو اینجا مینویسم.الانم تو بالکنم :):):) ازین بالکن و ویویی که هر روز میبینم چی بگمممم.پر از شگفتی و زیبایی.خدارو همیشه سپاسگزارم که لیاقت دیدن این زیبایی هارو دارم.یک بالکن قشنگ روبروی اسخر پر از آب همسایه های زیبامون بین خونه های زیبا که قشنگ ثروت و رفاه و فراوانی رو نشون میدن خونه های قشنگ با سقف های شیروونی .خونه هایی که با درخت حسار درست کردن براشون.یا خونه روبروییمون گل های پیچ که مثل موهای پر پشت زیبا آویزونن و یک دیوار رویایی رو ایجاد کردن.گلای رنگی رنگییی.یکم جلوتر منظره ی دریاچه ی زیبایی که هر شب و روز سپاسگزار دیدنشم و هر لحظه یه زیبایی خاصی داره.چه صبح ها چه شب ها که خونه های دوور دریاچه چراغاشون روشن میشه و انگار که یه آسمون پر ستارست از سمتی که ما میبینمشون.این نسیم و هوای پاک این صدای پرنده های متنوع.مرغای دریایی کبوترا کلاغااا که باهم پرواز میکنن و لذت میبرن و باعث لذت بردن منم میشن.
حالا امروز که بیدار شدم سریع دست و رومو شستم و قهومو آماده کردم صندلیه قشنگم رو که مثل صندلیه شماست استاد جان فقط رنگش قرمزه گذاشتم تو بالکن و قلم و دفترم رو آوردم و تا اومدم بشینم یهو رو برگردوندم و خواستم که این منظره ی زیبا رو هدیه کنم به چشمان زیبام که دیدم خدااااای من همهههه جا مه گرفته.همههه جاااا پر از ابر و حتی روی استخر همسایه هامون.اصن اشک تو چشام جمع شد.میخکوب شده بودم.نشستم رو صندلی و دقیقه ها بو کشیدم و لذت بردمو با خدای زیبام عشق بازی کردم.تازه فهمیده بودم چرا زودتر بیدارم کرده بود.هرچی خواستم برم گوشیمو بیارم که این لحظه رو عکس بگیرمو ثبت کنم نتونستم پا شم.حدودا 3 ساعتی هست که هنوز تو بالکنم و این هوای مطبوع رو که خنک شده و نسیم به بدنم میخوره لای موهام میپیچه رو زندگی میکنم و تجربه میکنم.الانم یک کبووتر زیبااا کنارم نشسته.خدااای من جاشو عوض کرد نزدیکترم شده.چه ظرافتی خدایااا در خلقش به خرج داددییی.خدااای من شکرت برای این عظمتت و این زیبا خلق کردنت.از پروانه ها نگم براتون.
خلاصه سپاسگزاریمو کلی حرفا و آگاهی ها که خدا درین نوشتن ها بهم تزریق میکنه رو به قلم آوردم و با حس بی نظیر و الهی کدهای امروزم رو نوشتم و با قدرت و با فهمیدن بیشتر اینکه چقدر ارزشمندم درخواست هامو از رب العالمین قدرت لایزال خواستم.الانم که با عشق لپ تاپمو آوردم و درین بهشت زیبا دارم کامنت مینویسم.
استاد عشقم چقدر سپاسگزار خداوندم برای حضورتون تو زندگیم.میدونم که وقتی از خداوند هدایت بخواهیم خدا به طرق متعدد مارو هدایت میکنه اما من خیلی خوشبختم که از طریق شما این پیغام های الهی رو میشنوم.احساس بی نظیری دارم که با کلمات نمیتونم بگم.فقط ازتون سپاسگزارم.ازینکه هر لحظه اینجور متعهدانه این مسیر الهی رو ادامه میدین و فیلم میگیرین و سخنان الهیتون رو که به لطف رب بر زبانتون جاری میشه ضبط میکنین و به اشتراک میگذارید.خداروشاکرم که انقدر لایقم که بشنومشون .
من خیلی کارهای شگفت انگیزی تو زندگیم کردم و تغییرات شگرفی رو تو زندگیم به وجود آوردم به لطف خدا و هدایت هاش.دقیقا میفهمم وقتی میگین اتفاقات از دور پیچیده و سختن و ممنونم ازین شجاعتی که به ما میدین تا یاد بگیریم توکل کنیم و قدم برداریم و بریم که مسایلمون رو حل کنیم تا بزرگتر شیم ازون مسایل.به ندای قلبمون گوش کنیم که همیشه هدایتگر ماست.لحظه لحظه هدایتهاش رو اسبابش رو در بهترین و زمان ممکن میچینه برامون و همه چیز خارق العاده جلو میره.کافیه نترسیم خودمون رو باور کنیم قدرت درونمون رو بشناسیم و اعتماد کنیم و قدم برداریم.کافیه عظمت خدارو بفهمیم همون خدایی که مارو هم خالق زندگیمون خلق کرده و ازمون میخواد که قدم برداریم و بهش اعتماد کنیم تا بیشتر رشد کنیم بیشتر لذت ببریم و بیشتر تجربه کنیم این دنیای بی نظیرش رو.
استاد جان قشنگ اون خنکی رو که میگین امروز تجربه کردم.شگفت انگیزه این نظم و هماهنگی های خداوند.
استادان جان لذت سفرتون رو ببرید.نوش جون و روحتون.
واقعا دمتون گرم برای همتتون برای تراک کمپرتون که اینقدر زیبا مادیفایش کردین و این عزم و ارادتون و آزادی زمانی و مکانی که دارید و کار و تفریح رو انقدر زیبا ترکیب کردید.نوش جونتون این نتیجه و ماحصلی که از عمل کردن به الهاماتتون و هدایت های رب در پاسخ به سوالات و درخواست های درست تجربه میکنید.
خدارو هزاراان سپاس که با حس و حالی که داشتم و کلامی که خودش بر قلبم جاری کرد و به اذن و اراده ی خودش ب نگارششون درآوردم تونستم دستی باشم که این حس زیبا و عشق و امید رو به قلب زیبات برسونم.
قطعا تو در مسیر دریافتش بودی قطعا برات نشونه هس که بله میشود و خداوند میگوید تنها از من رب العالمین قادر مطلق بخواه زیبای من تا بگویم بااش و بشود.مابقیش موندن تو حسه خوب و ایمان ب قدرت الله قدرت مطلق هست و بس.
زیبا جون واقعا سپاسگزار خداوندم برای این فرصت زندگی برای این فرصت تجربه و این حس رضایت و آرامشی که دارم.
خداروشکر برای داشتن دوستانی از جنس نور که انقدر خالصانه عشق میدن و انقدر با عزت نفس و جسورانه درخواست میکنن از رب العالمین.
دنیاییه اینجا برای خودش با آدمهای گلچین شده که از خداوند میخوام کمکم کنه بتونم بیشتر بیام و بنویسم و بخونم تا خودم بیشتر رشد کنمو لذت ببرم و یاد بگیرم.
سلام نگین جان ، بهت تبریک میگم قلم شیوا و روح لطیفی داری ، وقتی داشتم کامنت میخوندم یاد ساااالهایی که تو هزار ویک شب کرمان روی بالکن و تو بلوار خیابان قدم میزدم با خودم حرف میزدن تا جواب سوالاتم پیدا کنم ، وقتی با این سایت الهی آشنا شدم انگار خدا من برد سرچشمه ای که گنجینه جواب تمام سوالتم بود و بدون ذره ای شک همینطور هم هست ، من خیلی نیست که عضو این سایت الهی شدم و این اولین کامنت طولانی من هستش ، از وقتی عضو شدم تمام کار وزندگیم شده شخم زدن این سایت و گوش حان سپردن به فایلهای استاد و خوندن کامنت فرشته های این سایت ،
الله اکبر از این همه انرژی ،
از این همه هدایت ، احساس خوب ،
روح های لطیف ، کلام خدا که از خلق و خداوندگار این سایت اسناد عباس منش و خانم شایسته بر قلبها جاری وساری شده ،
خدای من از کجا اومده این همه موهبت ،
خدایا سپاسگزارم زت که از هدایت شدگانم قراردادی ، نگین جان خیلی خدا را شاکرم که تو این سایت الهی و تو این شهر کریمان کسی پیدا کردم که فرکانسش عباس منشی
الهی صد هزار مرتبه شکر ، امیدوارم هرجا هستی شاد وشادزی باشی و به تک تک خواسته هات برسی ،
و باز برای کامنت زیبات که اشکم در آوردی ازت سپاسگزارم ، بدرود
ای جااانم خیابان هزارویکشب و بلوار جمهوری.دوس دارم هر زمان که اومدم کرمان درشون قدم بزنم و هوای کرمان زیبام رو عمیقا نفس بکشم.
خوش اومدی دوسته عزیزم به این خانواده ی الهی.منم خوشحالم که کلام زیبات رو برای من به نگارش درآوردی.
خداروهزاران بار شکر که دلنوشته هام برات الهام بخش و حالتو الهی کردن.
درین مسیر درین دنیای الهی درین فضایی که یاد میگیریم بدون تعصب چطور زندگی کنیم چطور ربمون رو بشناسیم چطور خودمون رو بشناسیم چطور رشد کنیم چطور بفهمیم که چقدر ارزشمندیم و خدا بی هیچ دلیلی مارو عاشقانه دوست داره و هر لحظه هدایت میکنه باااایدم لذت ببریم و بمونیم و ادامه بدیم و ازین آگاهی ها که روحمون تشنه ی شنیدنشونه به اندازه ی درک و ظرفمون برداریمو بنوشیم.
نوووش جان و روحت این آگاهی ها دوسته الهیه ارزشمندم.
سپاااس از دعاهای خیرت.بهترین هارو از رب العالمین برات خواستارم.
آرزو میکنم انقدر خووب خداوند عالمین رو بشناسی که هییچ چیز جز خودش قلبت رو تسلی نده و غرق عشق بازی با خودش بشی هر لحظه و هر ثانیه ی زندگیت رو.
سلام به برو بچه همسفرم سلام به روی ماه همتون که اینقدر سفره لذت بخش تر کردید با این صحبتهای قشنگتون چقدر سفر با شماها قشنگه الهی شکر برای این سفرررر دلچسب و توحیدی و عالی
دم همه شماها گرم…
چطور از این بهتر چطور از این لذت بخش تر چطورررر از این عالی تررر؟؟؟
دقیقه 1:16 رو استپ کنید ببینید تصویر مریم بانو رو چقدررررر
دقیقا سپاس گزاری از ته دل رو. میشه از چشاش از لبخندش آن نگاهش فهمید
خدایا شکرت
وقتی به فراوانی ایمان داشت باشی نه مرز برات مهم نه دریا نه جنگل نه کوه نه بیابون فراوانی فراوانی و فراوانی
خدایا شکرت که تو دل جنگل و دل کوه ک ودل دشت و کویر و دریا میتونیم یه خونه کامل کامل داشت باشیممم خدایا شکرت
در آفرینش آسمانها و زمین، و در آمد و شد شب و روز، و در کشتیهایى که در دریا مىروند و مایه سود مردمند، و در بارانى که خدا از آسمان فرو مىفرستد تا زمین مرده را بدان زنده سازد و جنبندگان را در آن پراکنده کند، و در حرکت بادها، و ابرهاى مسخّر میان زمین و آسمان؛ براى خردمندانى که در مىیابند نشانه هاست.
این آیه برای من اومد که بگم خدایا شکرت که چشمانم و به این زیبایی هایی که برای ما درست شده که لذت ببریم از تمام نعمتاللهی شکرت رب من شکرت….
چقدر استراحت بعد از پیاده روی لذت بخش چقدرررر کیف میده .
چقدر قشنگه که طبیعت برات تازگی. داشت باشه در صورتی که خودت یه جنگل 20 هکتاری داشت باشی.
إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ
ما هر چیز را به اندازه آفریدهایم
من همین امروز همین نیم ساعت قبل یه پمپ تصفیه آبی داریم شکرت که یک ماه درگیرش هستن بچه ها حتی تویه جلسه هم در موردش حرف زده شده یود
و ماهم گفتیم بلد نیستیم که بخوایم انجامش بدیم یک ماه گذشت و کسی کاری براش نکرد.
امروز رفتم تو اتاق بچه ها مصطفی گفت عمو حسین کاری برا پمپ نکردی گفتم نه والا مصطفی ولی بزار برم بالا بیام باهم میریم ببینم چکار میتونم براش انجام بدم…
رفتم و اومدم گفت درست میشه عمو حسین گفتم توکل به خدااااا
از خدا هدایت خواستم که بتونم درستش کنم رفتم پا پمپ خدایااااااااااااا شکررررررررررررت شکرت بینهایت
رفتم و سیم رو باز کردم کابل عوض کردم چندتا چیز دیگری عوض کردم و همینجور هدایتی به چیزایی بر میخوردم و چک میکردم
گفتم مصطفی بزن به برق آقا زدیم به برق به لطف رب روشننننننن نشه
الله اکبر
وقتی از خدا میپرسی بهت جواب میده وقتی از خدا بخوای میگه چشمممممممممم الهی شکرت رب من
ولی برعکسش هم هست این در یه صورت انجام میشه فقد و فقد
احساس خوب = اتفاقات خوب
من این حال رو داشتم که احساسم بد بود هیچی از هیچی پیش نرفته پس شرط اول اینه الهی شکرت رب من شکرتتتت
خدایا شکرت برای قانون بدون تغییر…..
سپاس گذاری که وقتی با تمرکز بالا باشه اصلن واویلا میکنه
وقتی میرم سفر دفترامو که میبرم همه بهم میگن حساب کتاب میکنی میگم آره الان که دارم فکر میکردم مبینم آره دارم با خدا حساب کتاب میکنم برای تمام نعمتهاش برای تمام قشنگیهاش که من چقدررررررر چقدرررررر سپاسگزار این همه نعمتهاش هستم چقدر سپاس گزار تمام قشنگی ها و مهرانی هاش هستم
آره با خودم حساب کتاب میکنمدمت گرم که اینو یادم دادی رفیق که حساب کتابم رو باید هر روز انجام بدم که یه وقت بدهکارش نباشم که بخوام بخاطر بدهیم ازش فرار کنم و هیچ وقت نداشت باشمش خدایااااا شکررررررت شکررررررررررت
حسین اینو بدون که( کامنت یکی از دوستان بود اسمش یادم نیست)اگر اینو دید بهم بگه که اون نوشته چون خیلی وقت اینو من. سیو کردم
گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟
گفت: «انَّ مع العسر یسرا»
“قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6)
*
گفتم: واقعا؟!
گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا»
حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7)
*
گفتم: خب خسته شدم دیگه…
گفت: «لاتـقـنطوا من رحمه الله»
از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)
*
گفتم: انگار منو فراموش کردی!
گفت:«اذکرونی اذکرکم»
منو یاد کن تا یادت باشم.
*
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟!
گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعه تکون قریبا»
تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)
«انّی اعلم ما لاتعلمون»
من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30)
*
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟
گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله»
حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم.
(یونس/ 109)
*
ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)
گفت: «الیس الله بکاف عبده»
من هم برای تو کافی ام.(زمر/36
واقعا دقیقا همینه .استاد قشنگ گفت
وقتی آینده نیومده چراااااا اینقدر نگرانی
وقتی زمانش نرسیده از چی میترسی
یادم رفتم شهر بازی میخواستم برم سقوط آزاد همه میگفتن این خیلی وحشتناک من گفتم میخوام برممممممم هیچ نیست لذت بخش و رفتمممممممممم
رفتم و دیدم یه مدیتیشن فوق العاده ای بود خدایا شکرت
آره واقعااا من تویه اینچند ماه اخیرررر همیناتفاقات برام رخ داد که حسین نمیشه نمیتونی ووو…
تا اینکه زمانش رسد و به سادگی و لطف رب راحتتر و بدون هیچ مشکلی انجام شد و رفتتتت
مسیر بسیار زیباست خداوند همیشه من رو داره هدایت میکنه مسیر بسیار لذت بخش هر اتفاقی هم پیش بیاد جوابش هست
هر مسائلی هم باشه جوابش هست….
خدایا ازت میخوام به هر تضادی که بر میخورم یادم بیار که چطور تضادهای قبل رو به لطف تو و ایمان به تو حل کردم و رفتم جلو
خدایا شکرررررررت
همچیز عالی در پناه رب الهی شکررررررر
همه مسائل راه حل داره و لذت میبریم و لذت میبریم و هیچ مسئله خاصی به وجود نمیاد و اگر مسئله ای پیش بیاد خداااوند هدایت میکنه جوابش توش هست و نیاز نیست براش نگران باشیم
الهی شکررررررت رب من
حسین مسیرت شاید از دور ترسناک باشه ولی وقتی میری تو دلش راه حل داره و بهت گفت میشه
حال خوب و احساس خوب= اتفاقات خوب و عالی
ممنونم از مهربون استاد و مریم بانووو الهی شکر برای وجود شماها و بچه های خانواده الهی صد هزار بار شکر
در پناه جان جانان رب العالمین شاد سلامت و ثروتمند باشید
اینجا میخوام به خودم قول بدم که ندا خودتو کنترل کن خیلی خیلی تو این ٣ سال و ٢ ماه عالی عمل کردم و خوب بودم اما تو این یک ماه یکم باید بیشتر تلاش کنم من ٣ سال و ٢ ماه زحمت کشیدم برای این ١ ماه که به نتیجه برسه اما واقعا یه جاهایی میبینم خیلی باید روی خودم باز کار کنم البته بگم واقعا نسبت به قبلم شاهکار خلق کردم اما من میخوام عالی باشم خیلی اون طوری که میخواستم تو این یک ماه نبودم و شرمنده خدام شدم خیلی شرمنده امیدوارم سرافراز باسم جلوی خدام و خدا بهم افتخار کنه یه جاهایی رسما کنترل از دستم رفت یه جاهایی هنوز خیلی ترس داشتم یه جاهایی بعد از سه سال به زانو درامدم و اشک ریختم منی که تو این سه سال فقط اشک برای عشق بازی با ربم اشک میریختم خدا جونم میدونم غلط اضافه کردم میدونم تقوا یه جاهایی نداشتم و کنترلم از دستم در رفت غلط کردم منو ببخش بهم کمک کن ادم بشم تو نعمت فراوان بهم دادی تو ناجی من در همه شرایط هستی تو هدایتگر من هستی اما من میگم غلط کردم و دو ساعت بعد همون اش و همون کاسه شرمندتم خدایا اعمال من فکر منو دستور منو نشان میده من باید بیشتر کنترل داسته باشم خدایا من بهترین جایگاه در بهشت میخوام منو آدم کن منو سپاسگزار کن منو اسراف کار نکن من همون اسراف کارم من غلط کردم اربابم من به خودت نزدیک کن اما خدا وکیلی خیلی خیلی خیلی نسبت به قبلم ارامتر شدم اما کافی نیست من لایق بهترین ها هیتم پس باید بهتر خودم کنترل کنم باید مواظب ورودی هام باشم باید سپاسگزارت باشم خدایا سپاسگزار بودن تو خودش بزرگترین نعمت به من بده نه اینکه بگم اول غذا بخورم برقصم برم فلان کار رو بکنم و اخرسر بیام شکرگزاری کل زندگی من تو هستی هیچ کاری مهم تر از شکر گزاری از تو ندارم تو همه چی هستی میدونم خیلی خوب عمل نکردم برای احساس بدم حرف زدم و عمل کردم و واقعا به خودم ستم کردم اما قول میدم بشم همان ندای تسللیم و ادم همون بنده تو خالق من ارباب من نوکرتم من در برابرت تعظیم میکنم و میگم توبه منو بپزیر قول میدم بهتر باسم هر روز بهتر از قبل
خدایا هزاران هزار مرتبه بخاطر وجود استاد عزیز مریم جان
من عاشق شماهستم که اینقدر توحیدی هستیند
اخه من چطوری میتونم سپاس گزاری کنم ازتون
خدایا هزاران هزار مرتبه شکر
خدایا هزاران هزار مرتبه شکر
من هر قسمت از سریال سفر به دور امریکا میاد و چندین وچندین بار میبینم و سیر نمیشم از دیدنش
از این همه زیبایی شگفت زده میشم و فقط شکر گزاری میکنم از این همه عظمت
صحبتهای شما هم که اصلا ازش سیر نمیشم اینقدر پر از آگاهی هست فقط باید پازکنی و بهش فکر کنی
خدایا کمکم کن از این نعمت و فراوانی که استاد در اختیارم میزارند به بهترین نحوه عمل کنم
خدایا دوست دارم عملگرا باشم هدایتم کن
خدایا هدایتم کن درکم بره بالا
خدایا هدایتم کن مدارم بره بالا
خدایا هزاران هزار مرتبه شکر بخاطر این که هدایتم کردی به این سایت توحیدی
خدایا هزاران مرتبه شکر که کنار ااستاد عزیز مریم جان و بچه های توحیدی هستم
زندگی ما یه سفره
در لحظه نیازهای ما داره پاسخ داده میشه
نیازی نیست ما نگران اون آینده ای باشیم که هنوز نیمده
که نیاز نیست که نگران نیازهای اینده باشیم که چطور پاسخ داده بشه
وقتی که از دور به مسایل زندگی به مواردی که ممکنه پیش بیاد
به سر بالایهای زندگی نگاه میکنی خیلی سخت و غیر ممکن به نظر میرسد
ولی وقتی که واردش میشی میبینی که اونقدر هم سخت نیست اونقدر هم غیر قابل انجام نیست،
مثل سر بالایهای که تو جاده با ماشین میبینیم میگیم عجب سربالایی ولی وقتی میفتیم توش میبینیم که خیلی راحته و قابل انجام
یا موقع پیاده روی یه سر بالایی را میبینی مثل رفتن بالای کوه میگی وای عجب سر بالایی ولی وقتی میفتی توش به راحتی میری
این شبیه مسایل زندگیه
وقتی وارد ش میشی و هدایت خداوند و طلب میکنی میبینی که مسایل اونقدر هم پیچیده نیست
همین کمک میکنه که بگی هر مسله ای که پیش بیاد راه حلشم هست
همیشه راه حلهای مسایل هست
ذهن همیشه میخواد همه چیز را ترسناک نشون بده
ممکنه این اتفاق بیفته
ممکنه یه چیزی بشه،فلان بشه تو از العان باید به فکر راه حل باشی
ما در مسیر زیبا حرکت میکنیم،وقتی که تو مسیر درست باشی همه چیز خیلی روانه ،خیلی لذت بخشه
اگر هم یه تضادی اتفاق بیفته،یه فرصتی برای پیشرفت،یه فرصتی برای شناخت خواسته هامون،یک فرصتی برای رشد کردن ،برای وسیع شدن، برای بزرگ شدن
اگر مساله ای هم.پیش بیاد جوابش هست،جواب تمام مسایل تو دل مسایل هست
از العان نمیخواد نگران مسایل آینده باشی
هر روز مثل ذکر با خودم میگم مسیر بسیار زیباست،مسیر بسیار لذت بخشه،خداوند همیشه داره هدایت میکنه هر اتفاقیم پیش بیاد جوابش هست،هر مسله ای هم پیش بیاد جوابش هست
وقتی که آدم اینجوری حرکت میکنه میتونه خیلی نجواهای ذهن و خاموش کنه و به یاد بیار ه
اولا ؛ مسایلی راکه قبل حل کرده.
دوما ؛مسیر لذت بخش میشه
سوما؛ نگرانی که ممکنه تو ذهنش باشه وای اگر این اتفاق بیفته. دیدی که ذهن چکار میکنه میاد بدترین سناریو رو میسازه
میخوای بری مسافرت میاد میگه وای اگر…
یه چیزای که احتمال اتفاقش یک درتیاردم نیست
کلا ذهن اینجوریه اونا را بلد میکنه اونا را میاره جلو
ومیخواد بترسونتت،این کار شیطانه
ولی وقتی که بگی ما میریم هر مسله ای هم پیش بیاد راحلش هم هست
اصلا باعث میشه رشد کنیم
باعث میشه یه چیزی یاد بگیریم
هیچ اتفاقی نمیفته
همه چیز خیلی عالیه
مثل گذشته
چون گذشته هم ذهن ما ،ما را ترسونده وما رفتیم و هیچ اتفاقی هم نیفته
شیطان اینکار را کرده که بترسوندت
ولی وقتی که بگی همه ی مسیر همواره و هر اتفاقی هم بیفته جوابش هست
جواب همه ی مسایل گفته میشه
همه ی مسایل،همه ی مسایل راه حل داره
و باعث میشه رشد کنیم
بنابر این لذت میبریم و شایدم وقتی هم انجام میدی مسله ی خاصی هم رخ نمیده
همه چیز خیلی نرم و اسان پیش میره
اگر هم مسله ای.پیش بیاد خداوند هدایت میکنه و نیازی نیست الان براش نگران باشی
مثل جاده های کوهستانی که میری از دور سر بالایها وحشت ناکه و وقتی میری میبینی اصلا وحشت ناک نیست
مسیر شاید از دور ترسناک باشه
حالا مسیر مهاجرت،کسب و کار جدید،ازدواج
هر مسیر جدید
ذهن میگه،وای اگه این نشه،وای اگه این اتفاق بیفته
ولی وقتی میری تو دلش میبینی ،میبینی همه چیز راه حل داره،همه چیز در زمان مناسب گفته میشه
هر چند که اگه نگاه مثبت داشته باشیم،اگه حالمون خوب باشه
همیشه مسیر خیلی نرم و روانه
جاده جنگلی که سوت زنان میری و لذت میبری
زندگی خیلی ساده است وقتی که ما خیلی همه چیز را ساده بگیریم و بخاطر چیزهای که در لحظه داریم سپاس گزار باشیم واقعا از زندگیمون راضی خواهیم برد و این رضایت درونی هدایتگرمون میشه به سمت نعمتهای که دوباره راضی ترمون نگه داه
سپاس گزارم از شما دو عزیز بخاطر این همه آگاهی
هر روزتون زیباتر ،لذت بخش تر،شادتر از روز قبلتون باشه
این هوای عالی این تراکمپر عالی نوووش جانتون باشه
این عشق ابدی نوش جانتون باشید
لایق بهترینها هستیند
دوستون دارم
سلام به همگی
از ذوق اشک تو چشام جمع شده از کامنت یکی از دوستان توحیدی
اصلا استاد زندگی چقدرررر زیباست اصلا هر چقدر من بگم کم گفتم چقدر جهان جادوییه چقدر خداوند سخاوتمنده
استاد الان بالای پشت بومم چند تا کامنت خوندم و الانم دارم کامنت خودم رو مینویسم
واقعا ازتون سپاسگزارم بابت آگاهی های نابی که به ما میدین بابت این مسیری که توشین بابت این عشقی که به جهان میدین و….
آنقدر من تغییر کردم شخصیتم رفتارهام باورهام که گاهی خودمم باورم نمیشه این تغییرات رو
خیلی انسان سپاسگزاری شدم
استاد چقدر حرفی که زدین رو من با تمام وجودم حس کردم از دور همه چی سخته ولی وقتی شروعش میکنی میبینی نه بابا اونقدرام سخت نیست هیچ بلکه خیلیم آسونه اگر توحید داشته باشیم
جواب تمام سوالات ما در لحظه پاسخ داده میشه اصلا نیازی به نگرانی نیست اصلا نیازی به دلشوره و اضطراب نیست ما قدم ورمیداریم خودش میگه چیکار باید بکنیم
من 5سال تمام در مسیر علاقم نبودم بخاطر حرف مردم چون درسخون بود همه میگفتن پزشکی رو شاخشه و….
من اصلا و ابدا علاقه آیی به محیط بیمارستان ندارم چه برسد رسیدگی به افراد مریض
آقا من 5سال کنکور شرکت کردم هر سال رتبم از سال قبل بیشتر نیومد حرفهای مردم بماند که چقدر طعنه و…. من زیر فشار له شدم همه چیزم نابود شد مریضیم تشدید پیدا کرد ب خاطر استرس همه یک طرف فشار مادرم یک طرف
یه جا به تنگ اومدم از خدا خواستم گفتم خدایا تو میبینی من چقدر زجر کشیدم تو کمکم کن مسیرم رو پیدا کنم هدایت شدم به دوره راهنمای عملی(عشقم زحمت خریدش رو کشید قربونش برم بس که تکه )
اونجا استاد گفتن آقا چرا رشته آیی که دوس نداری رو میخونی؟حتی اگه ترم آخرم هستی ولی دوس نداری اگر من باشم انصراف میدم منم گفتم خدایا چیکار کنم من کل دوران مدرسه رو شاگرد زرنگ بود پشت کنکورم موندم برای پزشکی الان بیام بگم نمیخوام کلا کنکور شرکت کنم! خودتون فضای ذهنی فامیل و آشنا و خانواده رو میدونید….
خلاصه انقددرررر تو ذهنم این تفکرات گفتنش غول بود برام که نگو
گفتم فاطمه استاد گفت ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است برو بگو اتفاقا به بزرگترین مشکل که مادرته اول بگو دلو زدم به دریا رفتم به مامانم گفتم
مامان من دیگه نمیتونم به خاطر حرف مردم و خواسته ی شما درسی که دوس ندارم رو بخونم من کنکور شرکت نمیکنم دیگه مامانم غش کرد خودشو میزد داد میزد فحش و… خلاصه وضع افتضاح بود بماند که بابام و داداشمم شروع کردن به نصیحت کردن(کاری که من ازش متنفرم)
فامیل هم که دیگه جای خود دارد….
خلاصه یکی دوهفته گذشت وضعیت خونه یکم آروم شد منم این بین از خدا هی هدایت میخواستم خب خدایا گفتی بگو نمیخونم گفتم چشم حالا چی بخونم چیکار کنم خودت بگو علاقه من چیه بهم کمک کن
من هدایت شدم به طب سنتی آموزش هاش رو دوره های آفلاین رو خریدم و گوش کردم و…. خیلیم ایده میومد که بعدا چیکارا بکنم (چون من نمیخوام درآمدم عادی باشه میخوام یه شرکت داشته باشم و…درآمد میلیاردی)
نسخه های جالبی میگفتن با دارو های گیاهی و… بعد فایل معرفی دوره استاد درباره ی قانون سلامتی رو دیدم که بچه ها پرسیده بودن استاد مسائل گرمی سردیه و… که اسناد گفت نه اینا چرته…
کارکرد بدن یه چیز دیگس
گفتم عع اینجوریه؟! نمیخوام مردم رو گول بزنم(چون من تا قبلش فکر میکردم کل بازی بدن تو همین طب سنتیه) چون استادم همیشه صداقت سرلوحه زندگیش بوده و الگوی منه پس منم میخوام مسیر راستی و صداقت رو پیش بگیرم
باز هدایت خواستم گفتم خدایا من میخوام مسیر راستی و صداقت رو پیش بگیرم صددرصد تو میدونی من به چی علاقه مندم خودم نمیدونم به خودت قسم که نمیدونم کمکم کن
حالا من تو این فضام مامانمم هی فشار میاره میخوای چیکار کنی درس نخوندی همش تو خونه و….
من سعی میکردم همیشه خودم رو آروم نگه دارم چون الهامات در حین آرامش میان خلاصه یکی دو روزی گذشت و من آرامشم رو حفظ میکردم فهمیدم توی احساس لیاقت مشکل دارم دوره رو تهیه کردیم و شروع کردم آموزش ها رو گوش کردن و نوشتن و عمل کردن و….
چند روزی گذشت دختر عموم برام یه متن انگلیسی فرستاد گفت اینو ترجمه کن یهو تو ذهنم جرقه خورد فاطمه تو عاشق زبان انگلیسی هستی تو دوران دبیرستان همیشه تو همیار معلم زبان بودی در نبودش تو تدریس میکردی و…..حالا بارها و بارها براش جمله و…ترجمه کردم ولی هیچ وقت نمیدونستم چقدر علاقه دارم و….
الهام خدارو گرفتم
باز از خدا هدایت خواستم خب حالا چجوری شروع کنم به یه استاد فوق العاده ماهر که 25ساله تدریس میکنه در دانشگاه لیدز انگلستان هدایت شدم (من رزومش رو نمیدونستم من فقط به هدایت گوش کردم بعد چند هفته که وارد دوره شدم فهمیدم چقدر رزومه داره البته از همون جلسه اول قدرت تدریسش آنقدر برام قوی و فوق العاده بود گفتم خدایا فقط از تو برمیاد این هدایتاو…)
و الان تو مسیرشم و هرروز هرروز دارم باعشقققق زبان میخونم و لذت میبرم برنامه های آینده نمیدونم قدم ب قدم بهم خواهد گفت مثل بینهایت هدایتش تا الان
بماند برای سلامتی هم هدایت خواستم و به دوره قانون سلامتی هدایت شدم و….
اصلا زندگیمن یه جور خاصی با تمام افراد دورو برم متفاوت و جادوییه
خدایا شکرت بخاطر تمام هدایتهاااااات
این فقط گوشه ایی از نتایج من بود قطعا باز هم میام و ازشون میگم
میخواستم بگم ما اگر گوش کنیم و انجام بدیم آنچه را میگوید بدون چون و چرا تو مسیر سرپایینی میوفتیم
خدایا میلیارد میلیارد بار شکرتتتت.
سلام به استادان عزیزم خدایا شکرت از وجود این دو عزیز بابت درس ها و آموزش هایی که ازشون یاد میگیرم سپاسگزارم ربم که من رو هدایت دادی یک روزی به این انسان ها و سپاسگزارم از خودم که باور کردم و عمل کردم به حرف های استادم و ربم.
استاد جان این حرف هایی که گفتین رو دقیقا این اواخر اتفاقاتش توی زندگی منم افتاد و من با یاری و هدایت رب العالمین با ترس هام روبرو شدم و خداوند پاداش های زیادی بهم داد.
از وقتی که سفر دور آمریکا شروع شد من همینطور توی فکر سفر بودم که یادم اومد یک برنامه ای که سال ها قبل یک بار نصبش کرده بودم و دیگه نرفته بودم دنبالش بعد از چندین سال یادم اومد بنام Couchsurfing که برنامه اش طوری هست میتونی هر کشور و یا شهری که میری اشخاصی که توی این برنامه حساب دارن داخل همون شهر بری و مهمان شان بشی و بصورت رایگان بری خونه شون به مدت چند شبی که خودت میگی بمونی، خلاصه من این برنامه رو نصب کردم به هوای اینکه یک روزی خودم برم و استفاده کنم و من توی شهر هرات افغانستان زندگی میکنم با خودم اصلا فکر شو نمیکردم که یک روزی خارجی و یا توریزمی بیاد افغانستان با این ترسی که خارجی ها از طالبان دارن و بخاطر ناامنیتی که از این کشور نشان داده میشه ، ولی خداوند از جایی که فکر شو نمیکنی اتفاقات رو رقم میزنه
بصورت کاملا هدایتی و خیلی باحال بعد از چند روز دیدم که یک شخصی بنام Peter برام پیام گذاشته از استرالیا و همسفرش که خانم هست بنام هانا از لهستان میخان از مشهد بیان طرف هرات و ما میخایم که خونه شما دو شبی مهمان بشیم و هر دو شون جهان گرد بودن و بسیار کشور های زیادی رو رفته بودن
و این اتفاق برای خودم و خانوادم بسیار جدید بود اصلا برای شهر کوچیکی که بنام جبرییل هست جدید بود اینکه خارجی ها بیاد خونه مون خلاصه رفتم به فامیل گفتم و اونا هم هیجان داشتن و هم یک سری نجوا ها شون رو میگفتن که میگفتن تو اون خارجیا رو کجا میاری خانه که نمیدونم اگه طالبا خبر شه میبرن و نمیدونم اونا نماز نمیخونن و اگه بابی خبر شه (بابام اون زمان مسافرت رفته بود و خونه نبود ) ولی من گفتم اشکال نداره بزار بیاریم چیکار میشه ببینیم چه اتفاقاتی میافته و هر دفه به خودم میگفتم خداوند هدایت میکنه من رو، خداوند حواسش هست و حتی من اون ایمان و اعتماد اونارو تحسین کردم که چطور به من اعتماد کردن در حالیکه اصلا اونا تو خطر باشه بیشتره بعد من بیام بترسم؟ وقتی اونا نمیترسن و ایمان دارن من چرا باید بترسم و خلاصه اون روز فرا رسید که اومدن و من واسه اولین بار داشتم تجربه ترجمان بودن رو میکردم چقدر توانایی هام معلوم شد برام چقدر شجاعت ها در وجودم بیدار شد واقعا خیلی عالی باهاشون انگلیسی صحبت میکردم چقدر مسائل شون رو حل کردم و کمک شون کردم چقدر با ایمان و با توکل تونستم با طالبان صحبت کنم با نگهبانان جاهایی دیدنی که میرفتیم ببینیم و چقدر با اعتماد بنفس با رئیس اطلاعات فرهنگ طالبان صحبت کردم و بعدش کلا بصورت رسمی من رو به عنوان مترجم شون انتخاب کردن و چقدر طالبان باهامون رفتار زیبایی نشان دادن چقدر خوش آمد گویی کردن و چقدر برای اون نگهبانانی که بودن جدید بود و اصلا وقتی میفهمیدن اینا خارجی ان چنان ذوق مرگ میشدن و از ته دل میخندیدن و میخاستن عکس بگیرن که اون ظاهر خشن و اون ریش های بسیار بلند و طولانی شان باهاشون به خنده در میامد و واقعا استاد من یاد اون حرف های شما افتادم که استاد ما انسان ها رو وجه خوب و بد شون رو تحریک میکنیم
من میخام این واقعیت رو به عنوان کسی که توی افغانستان و دولت طالبان داره زندگی میکنه بگم برخلاف تصاویر و صحبت هایی که از طالبان در رسانه ها به نمایش میزارن و گذاشتن هیچ رفتار نامناسب و توهین آمیز ندیدم همش احترام بوده و رفتار خوب با من شده از وقتی که آمدن و تا الان تجربه باهاشون تو شهرم داشتم و اینا همه از ایمان و قدرتی هست که من به رب دادم من هرگز فکر نکردم که طالبان میتونه حق من رو به عنوان زن بخوره و محرومم کنه، وقتی که توی اطلاعات فرهنگ رفتیم با توریستا اولش من گفتم مترجم من هستم باهاشون ولی گفتن که نه خانم نمیتانه مترجم بشه ما مترجم خودمون که آقا هست میاریم باهاشون بگرده و جاهای دیدنی شهر رو نشان بده ولی من هیچ توجهی نکردم و بااعتماد بنفس گفتم منم میخام بیام اینا مهمانم هستن و این دو شب خانه ما هستن منم اصلا میخام جاهای دیدنی شهرم رو ببینم بعدش قبول کردن و بعد اون مترجم آقا اومد و بعد از چند ساعتی گفت من برام مسئله پیش اومده میخام برم و من رو گفت شما خودت با اینا باش و بعد مکتوب رو برد پیش همون آقایی که میگفت نمیشه خانم مترجم باشه اسم من رو به عنوان مترجم نوشت و من بصورت رسمی به عنوان مترجم شدم واقعا رب اینطور همه چیز رو هماهنگ میکنه
و چقدر چیز های جدید از خود پیتر و هانا یاد گرفتم و یک ویژگی زیبایی که من در وجود شون پیدا کردم اون آسان گیری و ساده گیری شان بود اصلا نگران نمیشدن که ما جای نداشته باشیم و یا کدام اتفاقی بیافته و بسیار صادق و مهربان بودن و با چنین ویژگی هایی که من در وجود شان دیدم فهمیدم که خداوند به بهترین شکل داره هدایت شون میکنه اینکه من اصلا بعد سال ها به فکر couchsurfing بیافتم و اینا من رو پیدا کنن و… و چقدر طالبان هم باهاشون رفتار زیبایی داشت و خوش آمد گویی میکردن واقعا و مهم تر از همه ترسی نداشتن و اگرم داشتن توی ترس ها شون میرفتن بعد از هرات رفتن قندهار که اصلا مردم ما از اسم خود قندهار لرزه بر تن شون میاد که نا امنی هست و فلان و …
ولی اونا دقیقا به راحتی رفتن قندهار و چند روزی موندن و بعدش رفتن کابل حتی با وجودیکه اصلا زبام فارسی ، دری هیچی نمیفهمیدن به جز سلام علیکم ولی اصلا نگران این نبودن که ما راه مونو نتونیم پیدا کنیم و خیلی به راحتی و سادگی هم مسائل شون حل میشد
این اتفاقات واقعا ایمان من رو هم قوی تر کرد با دیدن شون و به خودم گفتم ببین سمیه اگه اینا تونستن با این شجاعت و با ایمان حرکت کنن و رقم بزنن و مسافرت کنن تو هم میتونی.
و بعد یک هفته بعدش یک آقا پسر که یوتیوبر ولاگ سفر بود از هند بود بهم پیام گذاشت که میخاد بیاد هرات و به کمکم نیاز داره ولی این دفه خانه دیگه قبول نکرد ولی من رفتم براش یک هوتل خیلی تمیز و ارزان تو منطقه خودم براش پیدا کردم و قبل اینکه بیاد براش هوتل شو رزرو کردم و چقدر چیز های خوب از این انسان هم یاد گرفتم و یک مورد جالب دیگه این بود که پسره از هند بود ولی هندی بلد نبود یک زبان دیگه زبانش بود انگار هند چندین زبان داره ولی من قبلش فکر میکردم زبان همه مردم هند هندی هست و خود شم این موضوع رو گفت مثلا من که داخل افغانستان هستم زبان پشتو بلد نیستم زبان مادریم دری هست، و این پسر از کابل اومده بود و قبلش کندوز بوده میگفت اونجا توی شهر خانم ها فقط دوتا چشم شون دیده میشه و تو اولین خانم هستی که من توی افغانستان باهاش صحبت میکنم و باهاش جایی میرم باهمه این وجود میگفت دوستش که اونم یوتیوبر هست و یک دختره از هند اومده افغانستان و شهر کندوز ، کابل، مزار و هرات بوده بعدش رفته سمت ایران میگفت که طالبان بهش ویزه نمیداده که بخاطر تنها بودن و اونم خانم افغانستان بری ولی بعد یک شب خوابیدن کنار مرز تونسته ویزه 6 روزه از طالبان بگیره و من واقعا چقدر تو دلم تحسین اش کردم اون پسره میگفت من خودم تنهایی میترسیدم بیام ولی اون دختر خودش به تنهایی اومده و رفته.
خدایا شکرت بابت چنین تجربیات ارزشمند منم اگه توی ترس هام نمیرفتم هرگز این تجربیات رو نمیداشتم و هرگز این آدما رو نمیشناختم.
خدایا شکرت که هدایتم دادی به نوشتن این کامنت.
و در آخر هم باید بگم که اون جلسه قدم چهارم که میگفت برین تجربیات جدید و آدمای جدید رو بشناسین و تجربه کنین سوخت حرکتی من بود وگرنه نجواها میامد ولی من با یادآوری حرف های استاد ایمانم قوی میشد خدایا شکرت که سعی میکنم عملگرا باشم.
سلام دوست شجاعم در افغانستان
خییییلی از خوندن کامنتت لذت بردم و شجاعت شما رو تحسین میکنم.
به اموزش های استاد عزیزمان چه خوب عمل کردی فوقالعاده یی دختر
انگیزه بمن دادی تا با غلبه بر ترسهام و ایمان بخدای بزرگ قدم بردارم . من الان که دارم این کامنت را برای شما مینویسم از شهر کوچکمان بسمت تهران در سفر هستم تا به ایده هایی که هدایت شدم عمل کنم و کامنت شما باعث شد محکمتر قدم بردارم . سپاس از شما
سلام خدمت دو فرشته الهی
بی نهایت سپاسگزارم از شما استاد عزیز و خانوم شایسته زیبا رو که آرامش از تمام سلولهای بدنش میباره ،خانوم شایسته عزیز در مورد سپاسگزاری صحبت کردین و دثت به داشتهامون در لحظه
داشتها میتونه یک چهچه پرنده باشه وقتی دل طبیعتی ،میتونه یک تراکمپر زیبا باشه ،میتونه خانوم شایسته عزیز و استاد عبامنش توحیدی باشه و من هر روز بابت شما دو فرشته سپاسگزاری میکنم و از خداوند برای وجود شما بی نهایت سپاسگزارم
در لحظه بودن بزرگترین هدیه ای بود که شما به بچهای این سایت هدیه دادین استاد عزیز و من هر چقدر تونستم انجامش بدم از درو دیوار برام نعمت سرازیز شد ،دیدن فرزندم که اینقدر بزرگ شده ،دیدن مادرم که اینقدر بی ریا در حال انجام کارهای خونست ،دیدن ابجی عزیزم که فرشته کوچلو میخواد به این دنیا فیزیکی هدیه بده ،دیدن لب تاپم و عکس زیبای خانوم شایسته ،
استاد عزیزم نمیدونم با چه زبونی ازتون تشکر کنم و فقط از خدا میخوام جسارتی بهم عطا کنه تا یه روز با نتایجم با شما روبرو شم و حق شاگردی بجا بیارم برای شما
کل زندگیم فکر میکردم دنیا فقط عذاب و بدبختی چیزی نداره و فقط باید بسازم باهاش ولی الان اینطور نیست زندکی هر لحظش زیبایی ،حتی تضادهاش ،اگه این تضادها نبود شما نبودین استاد که الان من بشینم ساعتها پای صحبتهای لذت ببرم .اگه تضادها نبود من الان قدر این لحظات نمیدونستم که یه محمد با ورژن جدید اصلا حرف مردم عین خیالش نیست ،با عزت نفس ،پر از امید ،خوش شانس و علی بی غمه
و من اینو مدیون تضادهای زندگیم میدونم و آموزشهای شما استاد عزیز ..
اره استاد مسائل و مشکلات از دور بزرگن وقتی میری به سمتش انگار خودش میدونه باید پا پس بکشه کوتاه بیاد
من محمد ترسو گذشته به خودم و به شما و به خدای خودم قول میدم هر روز با شهامت به سمت اهدافم پیش برم و مستقیم به سمت زیبایها و نعمات که منتظر من هست بتازم ..سپاسگزارم از شما استاد بی نظیر من
گفت آسان گیر بر خود کارها
کز طب سختگیرد بر مردمان سختگیر
سلام خدمت استادعزیزممم ومریم جان ودوستان هم فرکانسی
دیروز با پسرم داشتیم درمورد قانون جهان هستی صحبت میکردیم العان که این کامنت رو مینویسم محرمه ومردم در حال سفر کردن به کشور عراق هستن
داشتیم برسی میکردیم عزاداری رو و واکنشهای مردم تو این ماه و
پسرم ی حرف خیلی پرمحتوا گفت لذت بردم و کلام خداوند قبولش’کردم
گفت مردم هنوز با این همه اگاهی و اطلاعات چقدر جاهلانه فک میکنن وعمل میکنن
امامان وپیامبران چند هزار قبل برا هدایت همون دوران ادمها اومده بودن وبه هردلیلی عمرشون تموم شد ورفتن مثل همه ادمهای معمولی
وچندین هزار ساله که انسانهای مسلمان از رفتن اون اشخاص ناراحتن وبه سر سینه میزنن
چرا نمیبین پیامبران وامامان العانشونو مثل استاد عباسمنش و استادان فراوان هم خارجی وهم ایرانی این همه کتاب صوتی و کتاب ورقه ای با این همه امکانات وتکنولژی با ی سرچ ساده تو گوشیهای هوشمندشون راهشونو پیدا میکنن میفهمنن با ی کوچولو فک کردن.
این اساتید هدایت شده از سمت خداوندن
که رسالتشون هدایت هست از جهل و تاریکی به آگاهی وروشنی
واقعا این جمله رو با تار پود وجودم درک کردم
با سن کمش چقدر درک عمیق داشت که صد درصد کلام خداوند بود از دهن اون که با من صحبت میکرد
از خداوند سپاسگدارم که هدایتم کرد به این فایل سفر به دور امریکا
منم چند روزی هست که ی جورایی از دایره امنم سفر کردم به دل ناشناخته ها
امروز با دیدن این فایل توحیدی انگار ی پرده از جلو چشممم رفت عقب ودیدم شرایط این چند روزمو
دیدم با تضادی که میخورم بعد چند ساعت یا چند دقیقه بهترین سرایط و خدا از طریق دستانش برام فراهم میکنه
تضاد:گرمم بود پنکه بهم داد
آب گرم بودبرا آشامیدن: ی کلمن با کلی یخ توش بهمون داد تا اب سرد بخوریم
مشکل سرویس بهداشتی داشتیم:هدایت سدیم به نزدیکترین موقعبت برا رفع حاجت
گاز برا غدا درس کردن میخواستیم:بازم هدایت شدیم به این نعمت
اگه تو جزییات برم بنویسم که چجوری با تغییر فرکانسهام زندگیم رونتر شده خودمم باورم نمبشه این همه هماهنگی این همه حل مسئله این همه حضور خداوند رو حس کردن
امروز منم سر به سجده شکر گذاستم وقتی دیدم این همه معجزه تو چند روز برام اتفاق افتاده
درحال حل کردن ی مسئله بزرگم هستم واز آگاهیهای دوره کشف قوانین زندگی استفاده میکنم ونتایج هیو لایی داره وارد زندگیم میشه انشالله حل شد میام کامنت مینویسم
هیچ اید های برا نوستن این کامنت نداشتم از خداوند هدایت خواستم وشروع کردم به نوشتن
بابت نوشتن این کامنت هم از خداوند بی نهایت سپاسگذارم واز خواندن دیدگاه دوستان هم فرکانسیم هممم بسیار سپاسگذارم که امروز اول صب روزیم شدوچقد حالم معنویی شد چقد گریه کردم با خوندن کامنتها با دیدن کلیپ زیبا استاد جان ومریم بانویی بهشتی
سجده شکر کردم ونعمتهامو تو چند روز اخیرم دیدم وشکرگزاری واقعی با اون حس خدایی وحال خوب کردمم این شکرگزاری وحس حال العانم جنسش با شکرگزاریهای روزهای قبلم خیلی متفاوت بود خیلی خدایی تر وخالصانه تر بود
مریم جان منم صبحا تو دفترم شکرگزاری رو مینویسم ولی العان ازت یاد گرفتم چجوری بهتر وباتمرکز بالاتر این تمرین جادویی رو انجام بدم
من مثل شما که گفتین حتابرا چه چه پرنده سپاسگذاری میکنین رو یاد نداشتم اینقد ریز و موشکافانه وقایع رو شکار کنم و برا وجود اون لحظه وحضورشون سپاسگذاری کنم از این به بعد منم یاد گرفتم که چجوری کوچکترین نعمتمو ببینم و براش در بارگاه خداوند شکرگزار باشم
واقعا این قانون الهی زیباست اگه به نفع خودمون ازش استفاده کنیم بهشت و تو همین دنیا تجربه میکنیم
واگر تو جهل بمونیم جهنم رو تو همین دنیا تجربه میکنیم
هم بهشت
هم جهمم
هم برزخ
که خداوند نو قرآن فرمودن رو اول تو همین دنیا تجربه میکنیم بعد درجهان پس ازمرگ
بهشت :وقتی تو فرکانس الهی باشیم از در دیوار واسمون خیر وبرکت میباره زندگی العان استاد عزیزم
برزخ: وقتی بلاتکلیفیم و نمیدونیم چکارکنیم و فقط متوسل میشیم به گریه وغصه خوردن
جهنم: وقتی تمام بدبختیارو جذب خودمون میکنبم
انشالله هممون تو بهشت دنیا زندگی کنیم مثل استاد عزیزممم ومریم بانو وانسانهای شایسته بسیار که کم نیستن تو همین دنبا دارن تو بهشت زندگی میکنن
انشالله قسمت ما هم میشه از همی العان نشونهای بهشت بوی بهشت و دارم استشمام میکنم به کمک ویاری خداوند ودستان قدرتمتدوخداوند که از طریق اونها مسیر الهی هموارتر و روشن تر میشه (استاد عزیزم ومریم جان ودوستان هم فرکانسیم)دستان خداوند در زندگی من وعزیزان این سایت الهی
گورایی وجودتون استاد جان ومریم جان
نوش جونتون این همه نعمت وزیبایی لایقش کردین خودتونو که هم فرکانس شدین با این بهشت دنیا
(پیامبرهای زمانمون )
درپناه خداوند مهربان عشقتون پایدار بهشتتون وسیع تر نعمتهاتون فراوان تر و تمام خیر وبرکت از وجودتون سرازیر بشه
وهمچنین به دوستان عزیزمممممم تو این سایت الهی
در پناه خداوند شاد وسلامت و پولدار باشین
بنام خداوند رحمن و رحیم.
درود و خدا قوت به شما استاد عزیز و خانم شایسته عزیز که شایسته این زندگی زیبا هستید و سلام به همه همسفرای عزیزم.
خدارو شکر می کنم که در فرکانسی هستم که هرروز زیبایی ها رو یا خودم بصورت واقعی میبینم و یا اینکه از قاب گوشی می تونم از سایت بینظیر خودمون نظاره گر باشم….
خداروشکر بخاطر این جهان و این حجم از پیشرفت امکانات و راحت شدن زندگی، قشنگ یادمه تو سریال سفر به دور آمریکا که برای داشتن اینترنت اینور اونور می رفتید و تلاش می کردید تا بتونید فایل ها رو برای ما آپلود کنید.
اگر الان این راحتی رو دارید و هر جایی که آسمونو ببینید اینترنت رو هم خواهید داشت، نتیجه خواسته های خودتون بوده بواسطه اون کمبودهایی که قبلا برای نداشتن اینترنت تجربه کردین، حقا که شایسته بهترین ها هستید..
یه تشکری هم از سیروس جان :) ( اسم کمپر cirrus )
می کنم که انقد سفر رو راحت کرده، واقعا این همه امکانات در خدمت بشر هست و نمی بینیم..
سوال چطور از این راحتتر و بهتر ؟؟ واقعا سوالی بی نظیر و عالی هست از دو جنبه: اینکه آقا من به شرایطی که هست راضی و سپاسگزارم ولی قانع نیستم می خواهم بهتر و راحتتر بشه .
دوم اینکه باور بهتر شدن و بهبود رو تقویت می کنه که «حتما بهتر میتونه بشه»
چقدر لذت بردم از صحبت های شما و خانوم شایسته عزیز، باورتون نمیشه استاد قبل از باز کردن سایت
دفتر سپاسگزاریم رو برداشتم و سپاسگزاری های روز قبلو نوشتم و در ادامه خواسته هایی که داشتم و می خواستم امروز تجربه شون کنم رو نوشتم.
(البته این سبک شکر گزاری رو یک ماهی هست که پیش گرفتم قبلا شبها می نوشتم )
یکی از خواسته هام هدایت به سمت نشانه ای واضح برای خواسته جدیدم بود که در اول مسیر به تضادهایی برخوردم البته تضاد نیست بیشتر همون نجوا هاست که میخواد مسیر رو پیچیده نشونم بده، و منو منصرف کنه از ادامه راه ( کور خونده البته) و شما با صحبت در مورد این مورد خنده رو رو لبم آوردین واقعا ایمانم قوی تر شد. اصلا فکرشم نمی کردم این نشانه کمتر از 10 دقیقه برام به این واضحی اتفاق بیفته. و دیدم محاله تشنه هدایت باشی و خدا نشونت نده، خدایا شکرت.
واقعا باور این که «همه مسائل جواب دارن و جوابشون درون خود مسئله هست» خیلی از نجواهای: نمیشه و سخته و بدبخت میشی و دیگه راه برگشت نداری و … از بین می بره.
ولی بقول خودتون ذهن خوراکش بزرگ جلوه دادن مشکلات و نکات منفی هست.
به لطف خداوند و دوره شیوه حل مسائل تا حدود زیادی این نجواها برام مشخص شده ولی چیزی نیست که رها بشه و مستلزم کار کردن هر روزه روی این موضوعه…
مسائل و تضادهای آینده برای آینده است (البته تازه اگر تضادی باشه) فعلا فقط در لحظه حال پیش می ریم و با توکل بر خدا هر روز بهتر و بهتر میشیم.
چقدر این جملتون عالی بود که آدم واقعا تو لحظه سفر انگار داره واقعی زندگی می کنه و فقط لحظه حال رو تجربه می کنه و کاری به گذشته و آینده رو نداره . واقعا این رو تجربشو داشتم و هر بار که سفر رفتم فقط درگیر همون لحظه بودم و دنبال هدایت هایی برای سفر بهتر بودم. و جمله «زندگی یک سفر هست» بیش از پیش برام مشخص تر شد.
ممنون بابت این قسمت بی نظیر از سریال سفر به دور امریکا، روزموو ساختید.
در پناه خداوند رحمان و رحیم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته
سلام به دوستان صمیمی و همقدمی
لقمان:20
أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَهً وَبَاطِنَهً وَمِنَ النَّاسِ مَن یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا کِتَابٍ مُّنِیرٍ
آیا ندیدهاید که خدا هر آن چه در آسمانها و هر آن چه در زمین است را قابل بهرهبرداری شما کرده [=به انسان استعداد تسلط بر طبیعت بخشیده] و نعمتهای عیان و نهان خویش را بر شما به فراوانی ارزانی داشته.[با این حال] بعضی از مردم بی هیچ علم و هدایت و کتاب روشنی در [انکار وحدانیت] خدا به مجادله میپردازند.
استاد، ابتدای این قسمت از سفرنامه بلحاظ محتوا و نکاتی که مطرح شد شبیه جلسه پنجم قدم سوم بود. جلسه قرآنی که ریشه سخر رو برامون توضیح دادید.
واقعا همینه ، اراده خداوند بر این قرار گرفته تا جهان رو کاملا تحت سلطه انسان قرار بده، تو دل طبیعت ، بدون هیچگونه اتصالی به تیر چراغ برق میشه برق داشت، بخاری، روشنایی و دوش آب گرم و موبایل روشن داشت و اینترنت ماهواره ای که ارتباطت رو با جهان برقرار می کنه و خیلی چیزهای دیگه…
خدایا شکرت برای وجود و حضور انسانهای بزرگی مثل ایلان ماسک برای خلق اینترنت ماهواره ای
خدایا شکرت برای مهندسین و سازندگان این تراک کمپر که امکاناتش بیشتر از سوئیت های هتل های چند ستاره ست.
خدایا شکرت برای امکاناتی که در اختیار استاد و بانو شایسته قرار دادی تا برای ما زیبایی ها رو ثبت کنند و ما هر روز بهتر از دیروز در مسیر رشد قرار بگیریم.
استاد، این اطلاعاتی که شما از دل کشور پهناور آمریکا می کشید بیرون مثل عتیقه ارزشمنده، چون من نتونستم از اینترنت اطلاعات دقیقی از BLM پیدا کنم فقط متوجه شدم مخفف اصطلاح beurea of land management یعنی اداره مدیریت زمین آمریکا ست.
خدارو شکر برای کنجکاوی شما که باعث شده به این اطلاعات بی نظیر و کمیاب دسترسی داشته باشیم. اطلاعاتی که خود آمریکایی ها هم ندارند.
استاد، کاش از نحوه زندگی اونایی که سالهاست در دل چنین طبیعت بکری کمپ می زنند یه فایل تهیه کنید. خب همه که امکانات شما رو ندارند، این که اونها چجوری غذا تهیه می کنند، بهداشت شون، پخت و پز و خیلی موارد دیگه برام سوال شد.
تحسین می کنم شما رو که علاوه بر بهبود دائمی خودتون، جهان اطراف رو هم ارتقا می دید. مثل مجهزتر شدن تراک کمپر یا هرس درختان هرز پارادایس و بهبود وبسایت
این مرامتو خیلی دوست دارم استاد ، اینجوری باعث شده شما همیشه هدف داشته باشید، هدفهای کوچک و کوتاه مدت که منجر به تحقق خواسته های بزرگ شده…دم شما گرم استاد
استاد ، نکته ای در خصوص دورنمای تضادها بیان کردید، که همین موضوع در برههای از زندگیم باعث شد بهای بزرگی رو براش بپردازم. یعنی من در یکی از سربالایی های زندگیم اینقدر عبور از اون شیب رو غیر ممکن می دونستم و اینقدر برای خودم سختش کردم که باعث مشکلات خیلی بزرگی شد و بعدها متوجه شدم که براحتی می تونستم از اون سربالایی عبور کنم. ولی دیگه دیر شده بود.
این روزها که از شخصیت قبلیم کلی فاصله گرفتم به نیکی از اون شرایط یاد می کنم.
بقول استاد ، اینها تضاد نیست اینها EXPAND شدنه، بزرگ شدن، برای وسیع شدن و رشد کردنه…
واقعا ارزش داره که برای یک عمر موفقیت و خوشبختی با چنین چالش هایی روبرو بشیم.
استاد، من مدتیه که با توکل و درک مفهوم آیه ذیل هیچ ترسی از هیچ تضادی ندارم.
سوره بقره قسمتی از آیه 286
لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا
خدا هیچکس را، جز به اندازه توانش تکلیف نمیکند.
رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ
پروردگارا، آنچه طاقت تحمّلش را نداریم بر ما تحمیل مکن.
استاد، با این آیه باور کردم که تا وقتی در مسیر درست قرار دارم، اگر مسئله ای هم در زندگیم بوجود بیاد قطعا حل اون مسئله در توانم هست، اتفاقا بارها طی همین یکسال گذشته تضادهای مالی رو تونستم با یاری خدا حل کنم که هیچ برنامه ای برای تامین اونها نداشتم اما خیالم راحت بود که خداوند محل تامین بودجه اش رو بهم نشون میده. و هر بار که مسئله ای رو حل می کنم ظرفیت و توان من بیشتر میشه…
این روزها خیلی آسان شدم برای آسانی ها و مدت زمان بیشتری از شبانه روز رو در لحظه زندگی می کنم، و نگران قیل و قال هایی که هر از چندگاهی میخواد وارد زندگیم بشه، نیستم…
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد
تحسین می کنم، خیام نیشابوری رو که با این شعرش زندگی کردن در لحظه رو به این زیبایی بیان کرده…
استاد دلم می خواد در پایان کامنتم این اطلاعات مختصر رو هم در مورد ایالت کلرادو برای دوستان نازنینم بنویسم:
ایالت کلرادو علاوه بر طبیعتش که بی نظیره، یک شعار بشدت توحیدی هم دارند.
Nil sine numine
به غیر از خدای هیچ
این شعار که ریشه در باورهای توحیدی شون دارن و در این چند قسمت دیدیم به طبیعت چجوری احترام می گذارند، باعث شده قدرت اقتصادی شون در کل ایالات متحده رتبه اول رو داشته باشه و تولید ناخالص داخلی کلرادو برابر با کشور مالزیه…
استاد، این آمریکایی ها براحتی می تونن هزینه بیش از نصف مردم کره زمین رو تامین کنند.
همین ایالت فلوریدایی که شما زندگی می کنید، تولید ناخالص داخلیش از کشورهای عربستان، ترکیه و سوئیس بیشتره…
چرا ؟؟؟… چون شعار اونها هم
in god we trust
تحسین می کنم اینهمه ثروت و نعمتی که در زندگی این ملت جاری شده که من از وقتی خودمو شناختم آمریکا قویترین اقتصاد رو داشته
خدایا شکرت که باورهای فراوانی ما با سفر به دور آمریکا قویتر شده و اینها همه به لطف و کرم توست…
خدایا شکرت برای حضورم در این خانواده الهی
خدایا شکرت برای حضور استاد و بانو شایسته در مسیر زندگیم
استاد عزیزم و شایسته بانو، انشالله در پناه یگانه خالق هستی، پاینده و سربلند باشید.
دوستان نازنینم دوستتون دارم و آرزو دارم جریانی از نعمت و ثروت در زندگی تک تک تون از هر طرف و به بی نهایت روش جاری بشه…
مانا باشید…
به نام رب یگانه فرمانروای هستی کسی که قدرت آسمان ها و زمین در دستان اوست.
دروود و سلام بر استادان عشق و تمام اعضای سایت این خانواده ی الهیه من.
چقدر لذت بخشه فرصت دیدن این شگفتی ها و این هم زمانی ها و دیدنتون استادان جان.چقدر خوشحال و سپاسگزارم از بودن درین فضای الهی و فرصت تجربه کردن و الهام گرفتن.
سپاسگزار خداوند عالمینم.خدایا شکرت برای این همه زیبایی و عظمتی که با چشم دلم میبینم و درک میکنم.برای شنیدن صدای این عزیزانم.کسانی که به قول آقای زرگوشی که شدن خانواده ی ما و یا شاید حتی نزدیکتر به علت هم فرکانسی بودن.چقدر لذت بخشه و شیرینه این قوانین زیبا و دقیق الله مهربان.
میدونید وقتی فکر میکنم که حتی خانوادم مادر و پدرم و دو برادر عزیزم و همسران زیباشون و فرزنداشون و دوستانم رو با اینکه قلبا دوست دارم اما وقتی پذیرفتم که هر کس نتیجه ی رفتار و فرکانس و باورهای خودش رو میگیره به لطف خدا زمانی که روی خودم کار کردم خداوند منو به مکان زیباتر و رویایی تری هدایت کرد و هزاران کیلومتر ازشون دور شدم اما خداوند انسان های زیبای الهیه دیگری رو در مسیرم قرار داده تا من بیشتر رشد کنم و بفهمم و یاد بگیرم و اینجا خانواده ی بزرگتری داشته باشم که از طریقشون خداوند بهم عشقش رو نشون میده قدرت هاشو نشون میده تا بیشتر خودمو یاد بگیرم دنیاشو یاد بگیرم و ادامه بدم و بیشتر روی خودم کار کنم غرق سپاسگزاری و حس خوب میشم.امروز جانه دلم حرف قشنگی زد که خالی از لطف نیست گفتنش.میشه با آدم هایی هم زبون باشی اما حرفی برای گفتن نداشته باشی و میشه با افرادی هم زبون نباشی اما کلی حرف برای گفتن داشته باشی.این رو فقط هم مسیر و هم فرکانس بودن و هم انرژی بودنه که میتونه معنا ببخشه.
میدونید خیلی پذیراتر شدم خیلی آرام تر شدم خیلیی بیشتر لذت میبرم و خیلییی نمیدونم چطور بگم شاید بگم روان تر خوب باشه.اجازه میدم که وجودم کاملا درک کنه تجربه کنه و لذت ببره و لحظه رو بفهمه.اینکه ببینم اثر خداوند رو تو کوچکترین چیزها خیلییی قلبمو جلا میده آروم میکنه.خدایااا سپاااسگزاارتم.اصن نمیدونم چی بگم در وصف این حس زندگیه لذت بخش این نسیم این نور خورشید که بدون لحظه ای معطلی میتابه و زندگی میبخشه.یاد گرفتم عجله نکنم یاد گرفتم تجربه کنم.دارم یاد میگیرم زندگی کنم.
مریم جانه شایسته ی مهربان چقدر لذت بردم از دیدن این دفتر سپاسگزاریه زیباتون.منم بیش از دوماهی میشه که دوست داشتم جدای از سپاسگزاری های لفظی روزانه زمانی که بیدار میشم به صورت نوشتاری هم با خداوند مراوده ای داشته باشم و واقعا این تمرکز و نوشتن بیشتر تمرکزم رو جلب میکنه به سمت این زیبایی هایی که هر روز دارم تجربشون میکنم.دفترم قبلیم تازه یک هفته هس که تموم شده و الان در دفتر زیبای جدیدم هر روزم رو با سپاسگزاری کردن درش شروع میکنم.
این نوشتن بی نظیره.منم از نوشتن لذت میبرم.اتفاقا امروز صبح زودتر از همیشه بیدار شدم و 10 دقیقه ای تلاش کردم که بیشتر بخوابم اما انگار خدا میگف پاشو امروز میخوام چیزای خفنی رو نشونت بدم.
من هر روزم رو تقریبا 10 روزی هست میام توی بالکن رو به یک ویوی بی نظیر شروع میکنم و سپاسگزاریامو اینجا مینویسم.الانم تو بالکنم :):):) ازین بالکن و ویویی که هر روز میبینم چی بگمممم.پر از شگفتی و زیبایی.خدارو همیشه سپاسگزارم که لیاقت دیدن این زیبایی هارو دارم.یک بالکن قشنگ روبروی اسخر پر از آب همسایه های زیبامون بین خونه های زیبا که قشنگ ثروت و رفاه و فراوانی رو نشون میدن خونه های قشنگ با سقف های شیروونی .خونه هایی که با درخت حسار درست کردن براشون.یا خونه روبروییمون گل های پیچ که مثل موهای پر پشت زیبا آویزونن و یک دیوار رویایی رو ایجاد کردن.گلای رنگی رنگییی.یکم جلوتر منظره ی دریاچه ی زیبایی که هر شب و روز سپاسگزار دیدنشم و هر لحظه یه زیبایی خاصی داره.چه صبح ها چه شب ها که خونه های دوور دریاچه چراغاشون روشن میشه و انگار که یه آسمون پر ستارست از سمتی که ما میبینمشون.این نسیم و هوای پاک این صدای پرنده های متنوع.مرغای دریایی کبوترا کلاغااا که باهم پرواز میکنن و لذت میبرن و باعث لذت بردن منم میشن.
حالا امروز که بیدار شدم سریع دست و رومو شستم و قهومو آماده کردم صندلیه قشنگم رو که مثل صندلیه شماست استاد جان فقط رنگش قرمزه گذاشتم تو بالکن و قلم و دفترم رو آوردم و تا اومدم بشینم یهو رو برگردوندم و خواستم که این منظره ی زیبا رو هدیه کنم به چشمان زیبام که دیدم خدااااای من همهههه جا مه گرفته.همههه جاااا پر از ابر و حتی روی استخر همسایه هامون.اصن اشک تو چشام جمع شد.میخکوب شده بودم.نشستم رو صندلی و دقیقه ها بو کشیدم و لذت بردمو با خدای زیبام عشق بازی کردم.تازه فهمیده بودم چرا زودتر بیدارم کرده بود.هرچی خواستم برم گوشیمو بیارم که این لحظه رو عکس بگیرمو ثبت کنم نتونستم پا شم.حدودا 3 ساعتی هست که هنوز تو بالکنم و این هوای مطبوع رو که خنک شده و نسیم به بدنم میخوره لای موهام میپیچه رو زندگی میکنم و تجربه میکنم.الانم یک کبووتر زیبااا کنارم نشسته.خدااای من جاشو عوض کرد نزدیکترم شده.چه ظرافتی خدایااا در خلقش به خرج داددییی.خدااای من شکرت برای این عظمتت و این زیبا خلق کردنت.از پروانه ها نگم براتون.
خلاصه سپاسگزاریمو کلی حرفا و آگاهی ها که خدا درین نوشتن ها بهم تزریق میکنه رو به قلم آوردم و با حس بی نظیر و الهی کدهای امروزم رو نوشتم و با قدرت و با فهمیدن بیشتر اینکه چقدر ارزشمندم درخواست هامو از رب العالمین قدرت لایزال خواستم.الانم که با عشق لپ تاپمو آوردم و درین بهشت زیبا دارم کامنت مینویسم.
استاد عشقم چقدر سپاسگزار خداوندم برای حضورتون تو زندگیم.میدونم که وقتی از خداوند هدایت بخواهیم خدا به طرق متعدد مارو هدایت میکنه اما من خیلی خوشبختم که از طریق شما این پیغام های الهی رو میشنوم.احساس بی نظیری دارم که با کلمات نمیتونم بگم.فقط ازتون سپاسگزارم.ازینکه هر لحظه اینجور متعهدانه این مسیر الهی رو ادامه میدین و فیلم میگیرین و سخنان الهیتون رو که به لطف رب بر زبانتون جاری میشه ضبط میکنین و به اشتراک میگذارید.خداروشاکرم که انقدر لایقم که بشنومشون .
من خیلی کارهای شگفت انگیزی تو زندگیم کردم و تغییرات شگرفی رو تو زندگیم به وجود آوردم به لطف خدا و هدایت هاش.دقیقا میفهمم وقتی میگین اتفاقات از دور پیچیده و سختن و ممنونم ازین شجاعتی که به ما میدین تا یاد بگیریم توکل کنیم و قدم برداریم و بریم که مسایلمون رو حل کنیم تا بزرگتر شیم ازون مسایل.به ندای قلبمون گوش کنیم که همیشه هدایتگر ماست.لحظه لحظه هدایتهاش رو اسبابش رو در بهترین و زمان ممکن میچینه برامون و همه چیز خارق العاده جلو میره.کافیه نترسیم خودمون رو باور کنیم قدرت درونمون رو بشناسیم و اعتماد کنیم و قدم برداریم.کافیه عظمت خدارو بفهمیم همون خدایی که مارو هم خالق زندگیمون خلق کرده و ازمون میخواد که قدم برداریم و بهش اعتماد کنیم تا بیشتر رشد کنیم بیشتر لذت ببریم و بیشتر تجربه کنیم این دنیای بی نظیرش رو.
استاد جان قشنگ اون خنکی رو که میگین امروز تجربه کردم.شگفت انگیزه این نظم و هماهنگی های خداوند.
استادان جان لذت سفرتون رو ببرید.نوش جون و روحتون.
واقعا دمتون گرم برای همتتون برای تراک کمپرتون که اینقدر زیبا مادیفایش کردین و این عزم و ارادتون و آزادی زمانی و مکانی که دارید و کار و تفریح رو انقدر زیبا ترکیب کردید.نوش جونتون این نتیجه و ماحصلی که از عمل کردن به الهاماتتون و هدایت های رب در پاسخ به سوالات و درخواست های درست تجربه میکنید.
حسابی بهتون خوش بگذره عزیزانه دل.
در پناه حق.
سلام دوست عزیز
وای وقتی نوشتی میای تو بالکن و نعمتهایت را و سپاسگزاری را می نویسی تحسین کردم
وقتی توصیف بالکن را کردی
اون خانه و بالکن رویایی من است
و ایمان م بیشتر شد که من هم میتونم خونه ای داشته باشم با این ویو زیبا
که هر روز دران از زیباییها حرف بزنم
خدایا شکرت
بهترینها را برایت آرزو میکنم
شاد موفق و ثروتمند باشید
درووود دوسته الهیه زیبای من.
دروود و سلام زیبا جان.
خدارو هزاراان سپاس که با حس و حالی که داشتم و کلامی که خودش بر قلبم جاری کرد و به اذن و اراده ی خودش ب نگارششون درآوردم تونستم دستی باشم که این حس زیبا و عشق و امید رو به قلب زیبات برسونم.
قطعا تو در مسیر دریافتش بودی قطعا برات نشونه هس که بله میشود و خداوند میگوید تنها از من رب العالمین قادر مطلق بخواه زیبای من تا بگویم بااش و بشود.مابقیش موندن تو حسه خوب و ایمان ب قدرت الله قدرت مطلق هست و بس.
زیبا جون واقعا سپاسگزار خداوندم برای این فرصت زندگی برای این فرصت تجربه و این حس رضایت و آرامشی که دارم.
خداروشکر برای داشتن دوستانی از جنس نور که انقدر خالصانه عشق میدن و انقدر با عزت نفس و جسورانه درخواست میکنن از رب العالمین.
دنیاییه اینجا برای خودش با آدمهای گلچین شده که از خداوند میخوام کمکم کنه بتونم بیشتر بیام و بنویسم و بخونم تا خودم بیشتر رشد کنمو لذت ببرم و یاد بگیرم.
در پناه حق باشی زیبایه مهربانم.
بنام خدای مهربان
سلام نگین جان ، بهت تبریک میگم قلم شیوا و روح لطیفی داری ، وقتی داشتم کامنت میخوندم یاد ساااالهایی که تو هزار ویک شب کرمان روی بالکن و تو بلوار خیابان قدم میزدم با خودم حرف میزدن تا جواب سوالاتم پیدا کنم ، وقتی با این سایت الهی آشنا شدم انگار خدا من برد سرچشمه ای که گنجینه جواب تمام سوالتم بود و بدون ذره ای شک همینطور هم هست ، من خیلی نیست که عضو این سایت الهی شدم و این اولین کامنت طولانی من هستش ، از وقتی عضو شدم تمام کار وزندگیم شده شخم زدن این سایت و گوش حان سپردن به فایلهای استاد و خوندن کامنت فرشته های این سایت ،
الله اکبر از این همه انرژی ،
از این همه هدایت ، احساس خوب ،
روح های لطیف ، کلام خدا که از خلق و خداوندگار این سایت اسناد عباس منش و خانم شایسته بر قلبها جاری وساری شده ،
خدای من از کجا اومده این همه موهبت ،
خدایا سپاسگزارم زت که از هدایت شدگانم قراردادی ، نگین جان خیلی خدا را شاکرم که تو این سایت الهی و تو این شهر کریمان کسی پیدا کردم که فرکانسش عباس منشی
الهی صد هزار مرتبه شکر ، امیدوارم هرجا هستی شاد وشادزی باشی و به تک تک خواسته هات برسی ،
و باز برای کامنت زیبات که اشکم در آوردی ازت سپاسگزارم ، بدرود
درود دوسته الهیه ارزشمندم.
درود آقا مسعود هم شهری عزیزم.
ای جااانم خیابان هزارویکشب و بلوار جمهوری.دوس دارم هر زمان که اومدم کرمان درشون قدم بزنم و هوای کرمان زیبام رو عمیقا نفس بکشم.
خوش اومدی دوسته عزیزم به این خانواده ی الهی.منم خوشحالم که کلام زیبات رو برای من به نگارش درآوردی.
خداروهزاران بار شکر که دلنوشته هام برات الهام بخش و حالتو الهی کردن.
درین مسیر درین دنیای الهی درین فضایی که یاد میگیریم بدون تعصب چطور زندگی کنیم چطور ربمون رو بشناسیم چطور خودمون رو بشناسیم چطور رشد کنیم چطور بفهمیم که چقدر ارزشمندیم و خدا بی هیچ دلیلی مارو عاشقانه دوست داره و هر لحظه هدایت میکنه باااایدم لذت ببریم و بمونیم و ادامه بدیم و ازین آگاهی ها که روحمون تشنه ی شنیدنشونه به اندازه ی درک و ظرفمون برداریمو بنوشیم.
نوووش جان و روحت این آگاهی ها دوسته الهیه ارزشمندم.
سپاااس از دعاهای خیرت.بهترین هارو از رب العالمین برات خواستارم.
آرزو میکنم انقدر خووب خداوند عالمین رو بشناسی که هییچ چیز جز خودش قلبت رو تسلی نده و غرق عشق بازی با خودش بشی هر لحظه و هر ثانیه ی زندگیت رو.
در پناه حق باشی مسعود بزرگوار.
بنام خداونده بخشنده و مهربانم…
سلام به استاد و مریم بانو عزیز …
سلام به برو بچه همسفرم سلام به روی ماه همتون که اینقدر سفره لذت بخش تر کردید با این صحبتهای قشنگتون چقدر سفر با شماها قشنگه الهی شکر برای این سفرررر دلچسب و توحیدی و عالی
دم همه شماها گرم…
چطور از این بهتر چطور از این لذت بخش تر چطورررر از این عالی تررر؟؟؟
دقیقه 1:16 رو استپ کنید ببینید تصویر مریم بانو رو چقدررررر
دقیقا سپاس گزاری از ته دل رو. میشه از چشاش از لبخندش آن نگاهش فهمید
خدایا شکرت
وقتی به فراوانی ایمان داشت باشی نه مرز برات مهم نه دریا نه جنگل نه کوه نه بیابون فراوانی فراوانی و فراوانی
خدایا شکرت که تو دل جنگل و دل کوه ک ودل دشت و کویر و دریا میتونیم یه خونه کامل کامل داشت باشیممم خدایا شکرت
إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِنْ کُلِّ دَابَّهٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ
در آفرینش آسمانها و زمین، و در آمد و شد شب و روز، و در کشتیهایى که در دریا مىروند و مایه سود مردمند، و در بارانى که خدا از آسمان فرو مىفرستد تا زمین مرده را بدان زنده سازد و جنبندگان را در آن پراکنده کند، و در حرکت بادها، و ابرهاى مسخّر میان زمین و آسمان؛ براى خردمندانى که در مىیابند نشانه هاست.
این آیه برای من اومد که بگم خدایا شکرت که چشمانم و به این زیبایی هایی که برای ما درست شده که لذت ببریم از تمام نعمتاللهی شکرت رب من شکرت….
چقدر استراحت بعد از پیاده روی لذت بخش چقدرررر کیف میده .
چقدر قشنگه که طبیعت برات تازگی. داشت باشه در صورتی که خودت یه جنگل 20 هکتاری داشت باشی.
إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ
ما هر چیز را به اندازه آفریدهایم
من همین امروز همین نیم ساعت قبل یه پمپ تصفیه آبی داریم شکرت که یک ماه درگیرش هستن بچه ها حتی تویه جلسه هم در موردش حرف زده شده یود
و ماهم گفتیم بلد نیستیم که بخوایم انجامش بدیم یک ماه گذشت و کسی کاری براش نکرد.
امروز رفتم تو اتاق بچه ها مصطفی گفت عمو حسین کاری برا پمپ نکردی گفتم نه والا مصطفی ولی بزار برم بالا بیام باهم میریم ببینم چکار میتونم براش انجام بدم…
رفتم و اومدم گفت درست میشه عمو حسین گفتم توکل به خدااااا
از خدا هدایت خواستم که بتونم درستش کنم رفتم پا پمپ خدایااااااااااااا شکررررررررررررت شکرت بینهایت
رفتم و سیم رو باز کردم کابل عوض کردم چندتا چیز دیگری عوض کردم و همینجور هدایتی به چیزایی بر میخوردم و چک میکردم
گفتم مصطفی بزن به برق آقا زدیم به برق به لطف رب روشننننننن نشه
الله اکبر
وقتی از خدا میپرسی بهت جواب میده وقتی از خدا بخوای میگه چشمممممممممم الهی شکرت رب من
ولی برعکسش هم هست این در یه صورت انجام میشه فقد و فقد
احساس خوب = اتفاقات خوب
من این حال رو داشتم که احساسم بد بود هیچی از هیچی پیش نرفته پس شرط اول اینه الهی شکرت رب من شکرتتتت
خدایا شکرت برای قانون بدون تغییر…..
سپاس گذاری که وقتی با تمرکز بالا باشه اصلن واویلا میکنه
وقتی میرم سفر دفترامو که میبرم همه بهم میگن حساب کتاب میکنی میگم آره الان که دارم فکر میکردم مبینم آره دارم با خدا حساب کتاب میکنم برای تمام نعمتهاش برای تمام قشنگیهاش که من چقدررررررر چقدرررررر سپاسگزار این همه نعمتهاش هستم چقدر سپاس گزار تمام قشنگی ها و مهرانی هاش هستم
آره با خودم حساب کتاب میکنمدمت گرم که اینو یادم دادی رفیق که حساب کتابم رو باید هر روز انجام بدم که یه وقت بدهکارش نباشم که بخوام بخاطر بدهیم ازش فرار کنم و هیچ وقت نداشت باشمش خدایااااا شکررررررت شکررررررررررت
حسین اینو بدون که( کامنت یکی از دوستان بود اسمش یادم نیست)اگر اینو دید بهم بگه که اون نوشته چون خیلی وقت اینو من. سیو کردم
گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟
گفت: «انَّ مع العسر یسرا»
“قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6)
*
گفتم: واقعا؟!
گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا»
حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7)
*
گفتم: خب خسته شدم دیگه…
گفت: «لاتـقـنطوا من رحمه الله»
از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)
*
گفتم: انگار منو فراموش کردی!
گفت:«اذکرونی اذکرکم»
منو یاد کن تا یادت باشم.
*
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟!
گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعه تکون قریبا»
تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)
«انّی اعلم ما لاتعلمون»
من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30)
*
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟
گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله»
حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم.
(یونس/ 109)
*
ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)
گفت: «الیس الله بکاف عبده»
من هم برای تو کافی ام.(زمر/36
واقعا دقیقا همینه .استاد قشنگ گفت
وقتی آینده نیومده چراااااا اینقدر نگرانی
وقتی زمانش نرسیده از چی میترسی
یادم رفتم شهر بازی میخواستم برم سقوط آزاد همه میگفتن این خیلی وحشتناک من گفتم میخوام برممممممم هیچ نیست لذت بخش و رفتمممممممممم
رفتم و دیدم یه مدیتیشن فوق العاده ای بود خدایا شکرت
آره واقعااا من تویه اینچند ماه اخیرررر همیناتفاقات برام رخ داد که حسین نمیشه نمیتونی ووو…
تا اینکه زمانش رسد و به سادگی و لطف رب راحتتر و بدون هیچ مشکلی انجام شد و رفتتتت
مسیر بسیار زیباست خداوند همیشه من رو داره هدایت میکنه مسیر بسیار لذت بخش هر اتفاقی هم پیش بیاد جوابش هست
هر مسائلی هم باشه جوابش هست….
خدایا ازت میخوام به هر تضادی که بر میخورم یادم بیار که چطور تضادهای قبل رو به لطف تو و ایمان به تو حل کردم و رفتم جلو
خدایا شکرررررررت
همچیز عالی در پناه رب الهی شکررررررر
همه مسائل راه حل داره و لذت میبریم و لذت میبریم و هیچ مسئله خاصی به وجود نمیاد و اگر مسئله ای پیش بیاد خداااوند هدایت میکنه جوابش توش هست و نیاز نیست براش نگران باشیم
الهی شکررررررت رب من
حسین مسیرت شاید از دور ترسناک باشه ولی وقتی میری تو دلش راه حل داره و بهت گفت میشه
حال خوب و احساس خوب= اتفاقات خوب و عالی
ممنونم از مهربون استاد و مریم بانووو الهی شکر برای وجود شماها و بچه های خانواده الهی صد هزار بار شکر
در پناه جان جانان رب العالمین شاد سلامت و ثروتمند باشید
با عشق(تو باورت هستی حسین)
سلام استاد عزیزم
اینجا میخوام به خودم قول بدم که ندا خودتو کنترل کن خیلی خیلی تو این ٣ سال و ٢ ماه عالی عمل کردم و خوب بودم اما تو این یک ماه یکم باید بیشتر تلاش کنم من ٣ سال و ٢ ماه زحمت کشیدم برای این ١ ماه که به نتیجه برسه اما واقعا یه جاهایی میبینم خیلی باید روی خودم باز کار کنم البته بگم واقعا نسبت به قبلم شاهکار خلق کردم اما من میخوام عالی باشم خیلی اون طوری که میخواستم تو این یک ماه نبودم و شرمنده خدام شدم خیلی شرمنده امیدوارم سرافراز باسم جلوی خدام و خدا بهم افتخار کنه یه جاهایی رسما کنترل از دستم رفت یه جاهایی هنوز خیلی ترس داشتم یه جاهایی بعد از سه سال به زانو درامدم و اشک ریختم منی که تو این سه سال فقط اشک برای عشق بازی با ربم اشک میریختم خدا جونم میدونم غلط اضافه کردم میدونم تقوا یه جاهایی نداشتم و کنترلم از دستم در رفت غلط کردم منو ببخش بهم کمک کن ادم بشم تو نعمت فراوان بهم دادی تو ناجی من در همه شرایط هستی تو هدایتگر من هستی اما من میگم غلط کردم و دو ساعت بعد همون اش و همون کاسه شرمندتم خدایا اعمال من فکر منو دستور منو نشان میده من باید بیشتر کنترل داسته باشم خدایا من بهترین جایگاه در بهشت میخوام منو آدم کن منو سپاسگزار کن منو اسراف کار نکن من همون اسراف کارم من غلط کردم اربابم من به خودت نزدیک کن اما خدا وکیلی خیلی خیلی خیلی نسبت به قبلم ارامتر شدم اما کافی نیست من لایق بهترین ها هیتم پس باید بهتر خودم کنترل کنم باید مواظب ورودی هام باشم باید سپاسگزارت باشم خدایا سپاسگزار بودن تو خودش بزرگترین نعمت به من بده نه اینکه بگم اول غذا بخورم برقصم برم فلان کار رو بکنم و اخرسر بیام شکرگزاری کل زندگی من تو هستی هیچ کاری مهم تر از شکر گزاری از تو ندارم تو همه چی هستی میدونم خیلی خوب عمل نکردم برای احساس بدم حرف زدم و عمل کردم و واقعا به خودم ستم کردم اما قول میدم بشم همان ندای تسللیم و ادم همون بنده تو خالق من ارباب من نوکرتم من در برابرت تعظیم میکنم و میگم توبه منو بپزیر قول میدم بهتر باسم هر روز بهتر از قبل