https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-13.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-25 01:03:072023-09-27 05:42:59سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 216
501نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و نور خداوند بر قلب نازنین استادهای عزیزم و تمام دوستای توحیدی ام، الهی که حال دلتون بر مدار شادی و عشق
الهی به امید تو
دوسال پیش بود که در راهرو اداره نشسته بودم از تصمیمی که برای تغییر مقطع گرفتم در دلم هزار جور شک بود و صحبتهای همکارانم که مقطع ابتدایی تدریسش سخته و حوصله میخاد و چرا ششم رفتی امتحاناتش نهایی و هزار جور نجوا که فقط ترسی در دلم بیشتر میکرد ولی من انتخاب کرده بودم که باید این راه برم اگر ترسی و اشتباهی هست ببینم اونجا بود که یکی از همکارام تیر آخر زد و گفت چرا در حق بچه های ظلم میکنید میرید ابتدایی در صورتی که هیچ تجربه ای نداری … من در جوابش هیچی نگفتم ولی عمیقا ناراحت شدم گفتم مگه توانایی من از بقیه کمتره که این حرفا رو میزنه ، توکل کردم به خدا و رفتم مقطع ابتدایی با همکاران و مدیر جدید، مدیری که به کوچکترین چیز گیر میداد گاهی جواب سلامم نمیداد و فقط با نیروهای رسمی خوب بود و من چون سال اولم بود زیر ذره بین بودم ، و خداروشکر تمام تلاشم میکردم که کلاسم سطحش بالا بره و خلاقیتهای جدید و…
اکثر زنگهای تفریح کلاس می موندم و کارهام انجام میدادم یا با بچه های ضعیف تر کار میکردم و در دفتر مدرسه اکثر اوقات سکوت میکردم و به صحبتهای بقیه گوش میکردم چون مدیر با نیروهای جدید رابطه خوبی نداشت../:
سال اول گذشت و سال دوم تدریسم در پایه چهارم پایه ای که در بین همه پایه ها سخت تر بود و مطالب جدید زیادی داشت. همه میگفتن سخته نرو ولی در همون مدرسه با همون مدیر قبلی برداشتم یه چیزی ته دلم میگفت ایراد از خودته نه اون و اینبار اومدم از تابستان شروع کردم به کار روی تدریس خودم و در کنار اون فایلهای استاد گوش میکردم ولی جدیت الان نداشتم و درکم خیلی پایین بود در شهریور ماه گفتن احتمالا به شما کلاس ندن منم از قرآن هدایت خواستم و بهم گفت
ویتوکل علی الله وکفی بالله وکیلا
تمام وجودم گفتم خدایا همه چیو میسپارم به خودت و شروع کردم به خونه تکونی تا 10 مهر که کارام تموم شد تماس گرفتن که برم سر کلاس ،، خداروشکر کلاسی که تازه ساخت بود تعداد دانش آموزان کم بود برام نگهداشته بود در همون مدرسه قبلی که تدریس داشتم با عشق کارم شروع کردم و با اطلاعاتی که کسب کرده بودم و هدایت هایی که خدا بهم میکرد باعث شد که من به عنوان معلم نمونه معرفی بشم و سالی آروم و آسون برام گذشت، ، از تابستان امسال با جدیت شروع کردم به کار کردن روی خودم وقانون جهان هستی خداروشکر کم کم تغییرات درونی در من شروع شد ، مهمتر از همه عشق خواندن و درک قرآن دریافت کردم که هنوز بسیار جای کار دارم ،صبورتر شدم ، آرامتر شدم و همه مسائلی که یه روزی برام مهم بود و فک بهشون باعث استرس و اضطراب میشد کلا از یادم رفت و مهمتر از همه آدمی که بزرگترین ضربه رو ازش خوردم و فکر بهش باعث میشد که کلا از زندگی ناامید بشم و تمام مسائلی که برام پیش آورده بود در ذهنم بزرگ بشه الان دیگه برام مهم نیست گاهی چند روز اون آدم از یادم میره و خیلی کمتر بهش فک میکنم و آگاهانه تمرکزم از روش برمیدارم… و سپاسگزار خداوند هستم خیلی از کارهام سریع انجام میشه با آسونی و ابراز محبت هایی که از دوستان تا شاگردانم داشتمو دارم طوری شد که از مرداد ماه سه مدیر متوسطه برای تدریس باهام تماس گرفتن با اینکه من مقطع ابتدایی بودم ، و از اداره سه بار برای تغییر مقطع از ابتدای به متوسطه تماس گرفتن وقتی به همکارانم میگفتم که باهام تماس گرفتن تعجب میکردن و میگفتن پس چرا با ما تماس نمیگیرن با اینکه اونها کتبا درخواست تغییر مقطع داده بودند ، ، ، امسال واقعا از پیشنهاد های خوبی که دارم نمی دونم کدوم انتخاب کنم و مدیر مدرسه قبلی با توجه به اینکه سختگیر هستند روز اول مدرسه کلی پیش همکاران و و یکی از مدیران مدارس از توانایی ها و کار خوبم تعریف و تمجید کرد و همین الان که دارم این کامنت می نویسم پیام داد چی شد مدرسه ما میاین ؟خدایا همه از لطف و محبت تو هست خدایا هرچی توانمندی و خلاقیت و پشتکار و عزت و احترام هست و اخلاق خوب ،تو به من دادی فقط تووو ،ازت سپاسگزارم خدای قشنگم ،
همین خانم امروز تماس گرفته که حتما باید بیای مدرسه خودمون میخای برم اداره باهاشون صحبت کنم و….اخلاقش با من کلی تغییر کرده روز آخر شهریور تصمیمم به این بود که دیگه به این مدرسه با این مدیر سخت گیر نمیرم ولی قلبم گفت تو اگر از این شرایط فرار کنی در جای جدید هم همین مسئله رو خواهی داشت ایراد کار از درون تو هست و نه بیرون و با اراده به خودم گفتم چشم میرم تا خودم تو همین مدرسه با همین مدیر تغییر بدم، بخدا فقط من تصمیم گرفتم و چقدر آسون و راحت همه چی به نفع من تغییر کرد مدیر، معاون، همکارام و حتی دانش آموزان سال قبلم اصرار دارند که برگردم همونجا … و اداره که اصرار داره برم مقطع متوسطه ،چیزی که من از یک تصمیم دیدم و نتیجه گرفتم و انشاءالله می تونم در این راه به موفقیت های عالی و بی نظیری برسم ،
با خودم میگم مریم تو می تونی در تمام موارد همه چی به نفع خودت تغییر بدی فقط باید بخوای فقط خالصانه و آگاهانه بخواه و بعد نتایج ببین که چطور خداوند همه چی به نفع تو میچینه ،،طوری که با شوق فقط میگی خدایااااا شکرت
استاد عزیزم من از شما و خانم شایسته زیبایم بی نهایت سپاسگزارم منی که پر از استرس و ناآرامی و خشم بودم دعوت کردی به آرامش و یکی یکی داری خصلت های بدم ازم محو میکنی و داری ازم یک انسان میسازی، متشکرم ،واقعا نمی دونم چطور ازتون تشکر کنم، استاد شما بی نظیر در این عالم هستند و فرستاده خداوند برای تمام انسانها…
قلبتون تجلیگاه عشق و نور حق و سایه تون بر سر ما مستدام خوشبختی و شادکامی همیشه همیشه مهمون زندگیتون
خدا رو هزاران هزار بار شکر گزارم که به کمک خودش تونستید روی خودتون کار کنید و نتایج عالی رو کسب کنید و درک و آگاهیتون از قانون بیشتر شده!وقتی که از تضادی فرار کنی بزرگترین ترس رو برای همیشه برات بهمراه داره ولی اگه مثل شما از تضاد عبور کنی هم باعث بزرگتر شدن و پیشرفتتون میشه و هم اعتماد بنفس و عزت نفستون رو زیاد میکنه!ممنون بابت نتایج عالی که کسب کردید!
سلام به شما اعظم نازنینم الهی قلب مهربانت تجلی عشق و توحید به خدای یکتا باشه
متشکرم از کامنت زیبا و پر مهرت
اعظم عزیزم در این مدت بخدا که فهمیدم فقط باید در برخورد با هر مسئله چه کوچک و چه بزرگ باید رها باشم و اونو فقط بسپارم به خدای احد و واحد و کنار بایستم و مهم تر از همه اعتماد داشته باشم که خدا کارشو بلده و خیلی عالی و قشنگ همه چیو میچینه کنار هم
با نظر و دیدگاه اداره من باید میرفتم به متوسطه دوم برای تدریس و از لحاظ مسافت و هزینه برام به صرفه نبود رفتم اداره و قسمت سازماندهی نیروها مسئول اون بخش بهم گفت الا و بالله باید بری برای تدریس گفتم درسهایی که بهم دادین اصلا مربوط به رشته من نمیشه گفت باشه شما می تونی و باید بری گفتم من میخوام همون مقطع ابتدایی باشم چون تمام برنامه ریزهام کردم ولی گفت نه خانم فقط متوسطه و تمام … من گفتم دیگه بحث فایده ای نداره اومدم راهرو نشستم روبروی همون اتاق پر از همکارانی بود که از سر صبح برای تعیین جا اومده بودن و یه نگرانی در صورتشون بود گفتم مریم تو شاگرد استادی باید کارت حل بشه، اگر استاد الان اینجا بود چیکار میکرد و تو از همه آگاهی های دوره های استاد باید الان چکار کنی
شروع کردم به خوندن
ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا من لندک رحمه انک انت الوهاب
و آیه الکرسی خواندم
و شروع کردم با خدا صحبت کردن گفتم خدایا من تسلیم امر تو هستم من نمی دونم در این مسیر شاید خیرهایی برای من هست که ازش خبر ندارم تو عالم به همه چیز هستی و گفتم اگه تو میگی برم متوسطه چشم میرم
و همون موقع یکی از همکار اومد کنار من نشست و شروع کردیم به صحبت و شوخی و خنده بعد یهو بهش گفتم بزار یه بار دیگه برم مکانهای ابلاغم بپرسم رفتم داخل اتاق بعد اونهمه وقت همه هنوز بودند کسی کارش حل نشده بود همون مسئول که بهم گفت باید بیای متوسطه و این حرفا ،،برگشت گفت کدتو بده بهش گفتم لیست نگاه کرد دید بهم ادبیات و دینی و آمادگی دادند و دوتا خانمی که نشسته بودند بهشون گفت رشته شما چیه یکی گفت کارشناسی ادبیات دارم و ارشد الهیات و خیلی آسون و راحت همه ابلاغ های منو برداشت داد به این خانم و به من گفت خانم شما می تونید برید همون جایی که دوست دارید و همه تعجب کرده بودند نه به اون بحث صبح و نه به این راحتی که کارم حل شد و با ذوق از اتاق اومدم بیرون فقط میگفتم خدایا ممنونتم ممنونتم عاشقتم تویی همه قدرتها تویی همه آسونی ها خدایا شکرت
اعظم عزیزم فقط و فقط توحید و ایمان و اعتماد به خدای یکتا حلال تمام مسائل و حال خوبمونه و تماام
بازم ازت سپاسگزارم دوست خوشگلم در پناه خدا قلبت پر از ایمان و عشق حق
یا آن کسى که خود براى شما [چون] سپاهى است که یاریتان مى کند جز خداى رحمان کیست کافران جز گرفتار فریب نیستند (20)
هرچقدر خواستم در مورد این آیه توضیح بنویسم اصلا نتونستم و هی پاک کردم اصلا نمیدونم چطور میشه گفت چطور میشه بیان کرد چطور باید توضیح بدم احساسی که بعد از خوندن این آیه بهم دست داد چطور توصیف کنم ذره ذره اشکهامو که هر کدومشون از عشق به خدا جاری میشن
خدا جای جایه قرآن گفته من تنها یار و یاورتم سر پرستتم میگه من به حال بندگانم بینام حالا هم داره میگه جوری پشتتم جوری یاریت میکنم که انگار یه سپاه با توعه
جز خدای رحمان کیست؟
هیچکس
هیچکس نیست
حتی منم نیستم من از خودم چیزی ندارم هرچی که هست از آن توعه تو اراده کنی من حتی نفس نمیتونم بکشم
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
و بعدش رسیدم به این آیه که شاید بارها و بارها خوندمش ولی تازه میفهمم چی میگه
کارم را به خدا میسپارم که خدا به بندگان بیناست
وای خدای من تو از کلام من میگی
که من کارمو به تو بسپارم
اصلا کار حل کن تر از تو کیه
من حتی خودمم میزنم همه چیزو خراب میکنم ولی وقتی تو وارد میشی همه چیز حل میشه وقتی تو هستی نور وارد میشه و هدایتت جاری میشه
وای گفتم هدایت
خدای من
چرا من باید الان این آیاتو بخونم
الان که تو تضادم
خدایا ممنونم که همه جوره پشتمو گرم میکنی و همه جوره هدایتم میکنی
این چند روز تو یه مسئله ای بودم که صد البته خودم به وجودش آوردم چون یه مقداری تعهدم کم شد و از پس ذهنم بر نیومدم
و دقیقا از همونجا شیطان وارد شد و کلی اتفاق پشت سر هم و در ماجرای حل کردنش هدایت شدم به خوندن کامنت خودم
دومین کامنتی که خودم نوشته بودم تو سایت و اصلا متحیر شدم که خدای من چه هدایتی انگار که دست منو گرفته و برده گزاشته سر صندوقچه ای که پر از گنجه دقیقا همون چیزی تو کامنت بود که پاسخ من بود و چطور بگم از هدایت رب العالمین که اون کامنتو بارها خوندم و سعی کردم بهش عمل کنم و اصلا به نصف روز نکشید که اون موضوع حل شد حالا نه کاملا ولی مسیر زیادی طی شده و قطعا ناپدید میشه چون من کارمو به خدا میسپارم
وقتی خودم دست به کار میشم همه چیزو خراب میکنم ولی خداوند عین ستاره قطبی هدایتم میکنه به مسیر درست و بدون اینکه ذره ای انرژی صرف کنم موضوع حل میشه و در کنارش کلی خیر و برکت حاصل میشه
یدالله فوق ایدیهم
امروز وقتی که داشتم این آیاتو میخوندم کسی که اصلا من سالها بود ندیده بودمش اومد خونمون و تعریف کرد که امسال مکه بوده برای حج واجب و اونجا گم شده و هم سفری هاشو گم کرده میگفت من اصلا عین خیالم نبود روبروی کعبه ایستادم با خدا حرف زدمو گفتم خدایا من نمیدونم ولی تو میدونی و تو میتونی و کلی باهاش حرف زده و بعدش یه نفر خیلی یهویی میاد سراغش میگه چرا اینجا ایستادی وقتی میفهمه گم شده میگه من میبرمت اصلا نگران نباش و میگه منو برد و رسوند دم هتلم که من اصلا هاج و واج مونده بودم من فقط اسم کاروانمو بلد بودم و هیچی دیگه نمیدونستم و این آدم قطعا خدا بود که خودشو برای من رسوند
اصلا من دیگه بعد شنیدن این موضوع دیگه دیواااانه شدم گفتم خدایا چیکار میخوای بکنی بامن
چی میخوای بهم بگی
داری واسم مثال میزنی از یه آدم بی سواد تو یه کشور غریب گم میشه و خودشو میسپاره دست تو و تو خودت اونو میرسونی به مقصد
خدای من چطور شکرت کنم فقط بهم بگو چطور
دلم میخواد زمینو بکنم برم تو هسته زمین و اونجا بهت سجده کنم و بگم منو ببخش که اینقدر ایمانم ضعیفه یکی فوت میکنه بهم اشکم درمیاد یادم میره تو هستی ولی بازهم تو منو رها نمیکنی تو حمایتم میکنی بازم توبه هامو میپذیری و اجازه میدی که برگردم به مسیر درست
در حقیقت من بر خدا پروردگار خودم و پروردگار شما توکل کردم هیچ جنبنده اى نیست مگر اینکه او مهار هستى اش را در دست دارد به راستى پروردگار من بر راه راست است (56)
به قول سوره ابراهیم《مومنان بایددر هر حال به خدا توکل کنند و چرااااا بر خدا توکل نکنیم؟در صورتی که خدا مارا به راه راست هدایت فرموده و به آزار و ستمهای شما صبر خواهیم کرد که یک متوکل باید همیشه و در همه حال بر خدا توکل کند12》
چرا برخدا توکل نکنیم چرا چرا چرا
مگه اینهمه خدا مارو یاری نکرده
مگه هرجا گیر افتادی راهو برات باز نکرده
مگه یه تن سالم و پدر و مادر و زندگی و امکانات بهت نداده مگه بار گرانو از دوشت بر نداشته مگه هدایتت نمیکنهههه پس چرا بهش توکل نکنییییم
به نام خداوند آفریننده زیبایی ها ونقاش بی همتای طبیعت
سلام ودرود فراوان براستادعزیز ومریم جان نازنین سلام برهمسفران گلم
خداراهزاران بار سپاسگزارم که چشمم این همه طبیعت زیبا ورویایی رادید
خداراهزاران بار سپاسگزارم که استاد ومریم جان رادرکنار خودم دارم ومن را باخودشان به این سفر بی نظیر آوردند
خداراشکر این همه نعمت وفراوانی وآب زیاد ودرختان بسیارزیاد وکوه ودریاچه ورود وابشارهای کوچک وبزرگ رانشانمان میدهی تا ذهنمان باور کند همه چیز به فراوانی دردنیا هست ای انسان ببین وباور کن که خدا زمین وآسمان وهرانچه درآن هست رابه تسخیر تودراورده
عجب دریاچه دوقلوی باحال وزیبایی درارتفاع بالا بود وپوشش گیاهی متفاوت دردوطرف دریاچه که یکطرف پردرخت ویک طرف بدون درخت وبیابانی بسیار عجیب است ومنظره زیبا و چشم نوازی درست شده احتمالا زاویه تابش نور خورشید ومیزان رطوبت دو طرف دریاچه متفاوت است
مسیر پیاده روی در دل جنگل عالی بود من هم باشما درحال قدم زدن بودم وهمراهتان بودم خداقوت دوساعت پیاده روی وبعد غذا خوردن درآن فضای رویایی وکنار درختان سرسبز وزیبا نوش جانتان گوارای وجودتان
موقع حرکت درجاده چندماشین شبیه جیپ بارنگهای زیبا رد شدند که خیلی جلب توجه کرد خوشگل بودند
ورود به شهر جدید ودیدن باغ زیبا که ورودی زیبایی داشت وگلهای رنگارنگ وزیبا وآب وابشار کوچولو لابلای سنگها که لایه لایه بودند خیلی مناظر زیبا و جذاب آفریده بودند
یک مورد که یادم اومد آنجا که استاد ابرها وآسمان رانشان دادند انگار خیلی استاد به آسمان نزدیک بود ودستش رایک کم بالا میبرد میرفت لای ابرها وانگار استاد رفتید بالا وبه آسمان وابرها خیلی نزدیک شدید وابرها بارانی به نظر اومدند
مریم جان خداقوت انشالا سلامت باشی گلم که همه جا باعشق وشوق فیلم میگیری تا چیزی ازدید زیبابین شما دورنماند
رابطه پرازعشق واحترام شما عزیزان دل نیز از نکات قابل توجه هرفایل سفر است درپناه خدا عشقتان پاینده باد
دیدن بچه های کوچولو که درسفروپیاده روی باوالدین شان همراه هستند جالبه که باوسایل مجهز روی دوش پدریامادر حمل میشوند این یکی که سایه بان خوبی هم داشت وخیلی عالیه که محدودیت باحضور بچه ها ندارند وبراحتی بچه رابرمیدارند ومیروند سفر وپیاده روی میکنند وخوش میگذرانند
ممنون ازفروشگاه هم فیلم گرفتید چقدر انواع واقسام وسایل باغبانی بود وتنوع بیل هم زیادبود
مریم جان گفتند این سفربهترین سفرشان بوده واقعأ برای من هم سفر فوق العاده ای است طبیعت بکر وزیبا که هرقسمت ازقسمت قبل زیباتر ودیدنی تر است
سکوت وصدای آب وطبیعت زیبا که مناسب مراقبه است جای ما خالی
جالبه که جاده ها خیلی خلوت است وراحت استاد رانندگی میکنه وهدایت شدید به مناطق خلوت و بکر برای دیدن نعمات بیشمار خداوند
استاد عزیز ومریم جان شایسته الحق که لایق وشایسته دیدن این همه زیبایی هستید وبندگان عزیز خداوند هستید ولایق این همه نعمت هستید گوارای وجود نازنینتان باشد
همیشه به زیبایی وشادی توجه کردید وخداوند شما را به زیبایی وشادی بیشتر هدایت کرده
سلام بر استاد عباس منش عزیز و بانوی همراه و همدم و یار و عزیز دلشون مریم بانوی شایسته
طبق عادت هرروزه ام ، که از استاد یاد گرفتم ؛از خواب که بیدار شدم اومدم تو سایت، امروز روز فایل جدیده، میخوام روزم و با تمرکز وتوجه به زیبایی های سایت شروع کنم .
عکس پروفایل این قسمت لباس فسفری زیبای استاد با اون عینک دودی وکلاه خوشگلشون ،تحسین برانگیز بود . شروع فایل با این طبیعت متفاوت از قسمت های قبلی …
چقدر این زیبایی های سفرتون تموم نشدنی هست ، منم دوست دارم و دلم تجربه های متفاوت و لذت بخش میخواد مثل شما دو عزیزدل که اینقدر با رهایی و آرامش در کنار اون سنگ های رودخونه با رنگ آبی فوق العاده جذاب نشستید در دل این نقاشی زیبای خداوند و چه زیبا خداوند یکتا و توانمند شما را به آسونی و سادگی و راحتی هدایت میکنه به مکان های رویایی ، به قول مریم بانو فقط گوش به زنگ هدایت الله هستید .
چه قشنگ در زمان نیاز ، خداوند دستان معجزه گرش را برای برآوردن درخواست هاتون میفرستد.مثل همین پر کردن مخزن آب تراک کمپر …
من به دستان خدا خیره شدم ، معجزه کرد
خداوند جان ، پروردگار برنامه ریزی هاست .
خداوندی که بهترین دوست وهمراه و مشاور همیشگی ماست .
پیاده روی در دل این طبیعت بکر و جذاب چقدر میچسبه …
نوش جانتان باشد این همه نعمت و فراوانی و ثروت و سفر و زیبایی هایش ، چون صلوه و توجه به زیبایی ها و نکات مثبت دارید و چون شکرگزارید هر ثانیه و هر لحظه ، خداوند و انرژی اش و جهان هستی هم لاجرم براتون زیبایی های بیشتر می آفریند .
خداوند غنی و توانگر ووهاب را هزاران مرتبه شاکرم ، که امروز هم به من فرصتی داد تا در این سایت توحیدی ، باشم .
چقدر آسمان و ابرهای ابتدای فایل جذاب هستن، یه طوریه انگار کیفیت ابرها از فاصله ی خیلی نزدیک بهم هست و میتونم بگیرمشون تو دستم…
یه قاب شگفت انگیز دیدم.
هر کجایی که آب حضور داشته باشه من ذوق میکنم.
دریاچه ی اول فایل شگفت انگیز بود، همینطور آخر فایل تو باغ شگفت زده شدم آب از لابه لای سنگ ها به اون زیبایی جاری بود.
باغ رو با اون همه گل دیدم به وجد اومدم، مخصوصا اینکه دوست دارم مریم جون زوم میکنه روی گلها و حشراتی که روشون نشستن.
آخه خودمم وقتی یه زنبور یا هر حشره ای میبینم روی گل عکس میگیرم ازش.
امروز یه طور دیگه لذت بردم از پیاده رویم…
هوا یه طورِ ملیحی بود، من لذت بردم از مسیر سایه و آفتاب که اصلا اذیتم نکرد.
یه عالمه بچه با لباسِ فرمِ مدرسه دیدم و لبخند نشست روی صورتم.
تو مسیر با خودم کلی صحبت کردم و قشنگ حسِ خوب رو لمس کردم از نزدیک.
خیلی سپاس گزار خدا هستم برای تمام لحظاتی که حسم خوبه و در ادامه اش یه عالمه زیبایی رو بهتر میتونم درک و حس کنم.
فکر میکنم حس خوب و درکِ زیبایی ها چسبیده به هم هستن، حسم که خوبه بهتر میفهمم و درک میکنم زیبایی هارو، و برعکس وقتی زیبایی هارو هم که میبینم منجر به خلقِ حسِ خوب میشن واسم.
وقتی متوجهِ زیبایی ها نمیشم و حسشون نمیکنم، متوجه میشم فرکانسم افت کرده و احتمالا حالم میزون نیست، وگرنه به صورت طبیعی و فطری باید از دیدنِ زیبایی ها به وجد بیام، یعنی این اصلش هست، مگه اینکه من از مسیر خارج شده باشم.
مثل الان که دارم مینویسم و صدای آواز پرنده ها رو دارم میشنوم، خبر از این میده که حالم خوبه، فرکانسم میزونه که میتونم این زیبایی رو حس کنم.
چقدر انسان میتونه قوانین رو به سادگی فراموش کنه…
داشتم فایل هدف گزاری و تاثیر آن در زندگی رو گوش میدادم که متوجه یه نکته ی مهم شدم.
استاد گفتن مسیرِ رسیدن به خواسته رو نبندین روی مواردی که خودتون بلدین و فکر میکنین جواب میده، به خدا بسپرین اجازه بدین بگه بهتون از چه مسیری…
یهو این یادآوری عینِ یه چراغ تو قلبم نور رو منتشر کرد.
در عجبم از ذهنِ انسان که چقدر فرّاره.
باید دائم یادآوری شه بهم تا نهادینه شه درونم.
بسیار خوشحالم که سر بزنگاه خدا یادآوری ام میکنه همیشه و دستمو میگیره و بلندم میکنه.
از دیشب یه رهایی از بندهایِ ذهنی مو تجربه کردم روی یه موضوعِ مهم برام که خیلی مهمه و بابتش خوشحالم و سپاس گزار…
مامانم هم امروز یادآوری کرد بهم:
حست باید خوب باشه از کاری که انجام میدی…
و من قشنگ متوجه شدم قطع کردن یه مسیرِ اشتباه، خودش شجاعت میخواد…
وقتی سخته یه چیزی غلط داره جلو میره.
یا من آماده اش نشدم و الکی دارم زور میزنم فقط برسم.
مثل اینکه من خودم نقطه ی 1 هستم ولی ایده آل و ذهنم نقطه ی 10 رو میخواد، منم چون فکر میکنم الان باید برسم، به زور 1 رو به 10 وصل میکنم نتیجه اش میشه حسِ بد، حالِ بد، لذت نبردن از زندگی و …
در حالیکه باید یاد بگیرم سمانه جون خوبه رسیدن به نقطه 10، اما اول ببین کجایی الان؟
نقطه ی1
مرحله بعدی رسیدن به نقطه 2 هست نه بیشتر…
کی با عجله و شتاب رسیده که تو برسی.
یه درصد هم برسه با خوشحالی و لذت نیست.
خیلی نیاز دارم صبر، روند تکاملی رو یاد بگیرم.
خیلی نیاز دارم بفهمم بین 0 تا 100 یه عالمه عدد وجود داره، کلی عدد ممیز دار هم هست، کلی راه هست، یه شبه نیست که…
همونقدر که 100 زیباست، صفر هم زیباست، نیم هم زیباست…
من باید اینارو اینجا بنویسم برای خودم تا کم کم متوجهِ بازیِ زندگی بشم.
استقبال میکنم از تجربیاتم.
تجربیاتی که میخوام در زمان کم برسم و نمیرسم ولی درسش رو میگیرم.
تجربیاتی که بهم نشون میده تو وظیفه ته که تو مسیر رسیدن به خواسته هات خیلی لذت ببری از زندگیت، اگه لذت نمیبری و عینِ یه ربات جلو میری بدون و آگاه باش یه جای کار غلطه، برگرد درست فکر کن …
این سری فایلهای استاد منو تو مدار نگه میداره، میام بنویسم، سَرِ حرف با خودم باز میشه…
یهو به خودم میام میبینم شیرجه زدم تو زندگی و احوالات و احساساتِ خودم.
خوشحالم این فضای امن رو دارم و میتونم بنویسم.
ممنونم از خدا برای آشنایی با استاد جان و مریم جون و سایت و بچه ها.
الهی شکرت که یادم انداختی وظیفه ام هست از لحظاتم لذت ببرم.
سلام و درود به شما خانم صوفی بزرگوار ، الهی که حال دلتون عالی و توحیدی باشه و انرژی مثبت داشته باشید. خدا رو صد هزار مرتبه شکر. یه عذرخواهی بهتون بدهکارم چون قبلاً به کامنت از شما داشتم فکر کنم هنوز بی پاسخ مونده باشه.
بسیار بسیار تحسینتون میکنم بخاطر این کامنت انرژی مثبت تون و قانون تکامل که به زیبایی توضیحش دادین. از عجول بودن که احساس آدم رو منفی میکنه. عجول بودن از باور کمبود میاد.
یه مثال بزنم از عجول بودن،بسیار بسیار تجربه شد برام که هر جایی عجله کردم نه تنها زودتر به نتیجه نرسیدم بلکه بخاطر خطا و اشتباه کلی هم عقب افتادم. یه زمانی وقتی زنگ عملیات میخورد همه بدو بدو میرفتن سراغ لباسها و اینکه برسن به ماشین. ولی از یه جایی به بعد من به این نتیجه رسیدم که عجله کردن باعث میشه وسایلم رو جا بذارم. یبار بیسیم برنمیداشتم ،یه بار دستکشم جا میموند، یبار باتری اضافی بیسیم ، یبار گازسنج و … از یه جایی به بعد خودم رو عادت دادم بجای دویدن با قدم های بلند راه برم. اول بیسیم و گازسنج و باتری اضافی رو برمیداشتم تا بقیه دارن لباس میپوشند ، من بعدش میرفتم سراغ لباس، بقیه میرفتن برای بیسیم ، حالا من سریع لباس میپوشیدم بدون مزاحمت بقیه. از وقتی این روش راه رفتن و بی استرس رو در پیش گرفتم در اکثر مواقع اولین نفر سوار ماشین میشم. یه اعترافی میکنم بین خودمون بمونه، حقیقتش بیخیالی در اتخاذ این روش خیلی بهم کمک کرد.
خلاصه اینکه کاملاً حق با شماست ، عجول بودن نه تنها کار رو به جلو نمیندازه بلکه به تعویق هم میندازه.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید
سلام خدای من، از تو درخواست هدایت و راهنمایی میکنم برای نوشتن، جز تو پناه و هدایتگری ندارم، خدایا بر قلبم آرامش ببخش، و از علم نزد خود بر ظرف من ببار. باشد شاکر و سپاسگزار درگاهت باشم. همانا تو پیروزمندِ حکم کننده و غنیِ ستایش شده ای.
سلام و درود فراوان به خانواده بزرگ عباسمنش در سراسر جهان. سلام استاد عباس منش عزیز و سلام استاد شایسته گرانقدر و سلام دوستان نازنینم. وقتی نوشتم «خانواده بزرگ عباس منش در سراسر جهان» یه لحظه مکث کردم گفتم نکنه اغراق باشه بعد دیدم واقعاً حقیقته. چقدر کامنت دوستان عزیزی رو دیدم که کشورهای مختلف اروپایی و همچنین آمریکا و کانادا و ایران و افغانستان و نقاط دیگه که همه شون توی سایت فعال هستن. و تازه هنوز عمر فعالیت گروه تحقیقاتی عباسمنش به 20 سال نرسیده. و خدا میدونه این تکامل آهسته و پیوسته چقدر دیگه ادامه داره. از اون روزی که استاد توی کاغذ نوشت من میخوام رسالتم گسترش توحید و یکتاپرستی در جهان باشه و اون رو توی کیف گردنی کوچیکش قرار داد و هر جایی می رفت همراهشون بود تا به امروز که از کشورهای مختلف دانشجو دارن کمتر از بیست سال میگذره. و خدا میدونه چقدر دیگه سورپرایز در ادامه دریافت خواهیم کرد. مثلاً یه روزی برسه یه ربات هوش مصنوعی به سایت اضافه بشه که نه تنها فارسی زبانان، بلکه مردم از هر کشوری اراده کنن با زبان خودشون صحبتهای استاد رو ببینن، با همون شور و اشتیاق و حرارت، اونوقت میبینی وعده الهی رو که مردم همه مشتاق توحید هستن و یکی یکی وارد سایت میشن. (حالا اونوقت خداوکیلی یکی بیاد کامنت کیم چانگ چونگ هونگ از شانگهای رو برامون ترجمه کنه که چی نوشته تاپ امتیازات شده؛ ولی من با همه اش موافق بودم به جز اون باور محدود کننده که نوشته بود 缺钱 ؛ صرفاً جهت خنده)
صبح با کلی ذوق و شوق فایل رو دیدم تا اینکه رسیدیم به اون ساختمان بتنی نیروگاه. و استاد در موردش صحبت کرد. فکرشو بکنید شما تجهیزات و تاسیسات صنعتی و نیروگاهی رو نشون بدین و شاخکهای نامبرده فعال نشه، (الان دیگه به ذوق و شوق مقدار زیادی کنجکاوی هم اضافه شده) و گوگل علیه السلام، و بععععله اسم این تأسیسات هست Mount Elbert Power plant. نیروگاه برق مونت البرت. و نکته اش اینکه بسیار بسیار قدیمیه، یعنی زمان پرزیدنت کندی JFK پروژه استارت خورده. از چندتا حوضچه بالادست آبها جمع آوری میشه و از طریق یه سری لوله و کانال بزرگ زیر زمینی میرسه به این ساختمان بتنی، و جوری طراحی شده تا دِبی 120 متر مکعب در ثانیه رو جابجا کنه. تصور کنید ، 120 تا منبع آب خونگی، در یک ثانیه. آب از یه حوضچه بنام Pueblo Dam & Reservoir میاد به این نیروگاه و از سمت شمال میریزه به دریاچه دو قلو و از انتهای جنوبی دریاچه ها میریزه به رودخانه ارکانزاس برای مصارف کشاورزی. استاد از این به بعد هر جا تاسیسات صنعتی رو دیدین لوکیشن بدین من برم دل و روده اش رو در بیارم.(یادمه توی یکی از قسمت های زندگی در بهشت استاد از کنار یه نیروگاه برق رد شد و کنجکاوی منو سوق داد تا اونجا که فهمیدم فلوریدا چهارتا نیروگاه هسته ای بزرگ داره و چند نیروگاه سیکل ترکیبی و چندین و چند نیروگاه بزرگ و کوچیک خورشیدی).
این کنجکاوی ها و درآوردن دل و روده هم تاریخچهای داره، روزگاری دل و روده موتورخانه ناوچه های نیروی دریایی رو درآورده بودم، یعنی تک تک راهرو ها و پله ها رو چشم بسته طی میکردم. و توی دفترچه یادداشت میکردم، دونه دونه لوله ها و شیرها و پمپ ها رو لاین آپ میکردم. هنوز یادمه راه پله اصلی به موتور خونه 9 تا پله داشت، و بعد از یه گردش 180 درجه ای 11 قدم میرفتم جلو تا برسم به در هچ موتورخانه به عرشه اصلی. این یه تمرین شبیهسازی زمان قطع برق و دود گرفتگی بود، باید توی تاریکی میتونستی پمپ های حریق یا پمپ های آب شیرین و تمام شیرها رو پیدا کنی. کنجکاوی کودک درون ادامه پیدا کرد تا حد یادگرفتن پروسس گاز و یوتیلیتی توی پالایشگاه با اینکه اصلاً تخصص من نبود. هفته اول ورودم به پالایشگاه گاز با یکی از نیروهای قدیمی و باسواد رفتیم واحد شناسی، تا رسیدیم به یکی از واحدها که کارش تامین برق پالایشگاه ست، بهم گفت به این واحد میگن واحد 120 و هر کدوم از این پکیج ها رو که میبینی بهشون میگن GTG، گفتم آره مخفف Gas Turbine Generator، یه موتور توربوشفته که از توربین قدرتش برق تأمین میشه. اون بنده خدا یه نگاهی بهم انداخت و با خنده گفت، خب بریم ایستگاه الکی تو گرما واینستیم.
چند روز پیش توی کامنت نوشته بودم درگیر نقشه شبکه آب آتش نشانی پالایشگاه هستم، و برای راهنمایی کار با اتوکد مجبور شدم یبار زنگ بزنم به برادرم و ازش راهنمایی بگیرم. ولی وقتی یه عکس بهش نشون دادم گفتم نقشه ای که دارم روش کار میکنم اینه ، با تعجب گفت أَأَأَعععععع این که نقشه صنعتیه، نه بابا … من نهایتاً یه پلان ساختمان کار کردم. بسی ذوق زده شدم و به خودم امیدوارم شدم که توی اولین تجربه کار با اتوکد با نقشه ای سر و کار دارم که ترسیمش نیازمند سالها تجربه است. باور کنید تا وقتی برادرم نظرشو نگفته بود من فکر میکردم یه کار بسیار عادی و معمولیه که هر کسی میتونه انجامش بده. این بخش از کامنتم یه تمرین آگاهانه بود برای عزت نفس. با اینکه این روزها دارم روی فایلهای دوره عزت نفس کار میکنم ولی هنوز توانایی های خودمو دست کم میگیرم، و میگم اینها خیلی عادی و معمولیه.
برگردیم به آیات ابتدای کامنت، خداوند با ضمیر جمع داره به نوح خطاب میکنه، ضمیر جمع نشون دهنده سیستمی بودن قوانین جهان هست، «ما نعمت خواهیم داد و ما عذاب خواهیم کرد» یعنی ای نوح درسته تو و اهل ایمان از طوفان جون سالم بدر بردین، ولی بعد از این، باز هم از نسل شما هر کسی از مدار توحید خارج بشه و به مدار کفر و شرک وارد بشه ، باز هم عذاب دریافت خواهد کرد. نعمت و عذاب دو برآیند هستند، از دو رفتار متفاوت، یا دو مقصد از دو مسیر متفاوت. شما نمیتونی توی کویر حرکت کنی و از منظره رودخانه و جنگل لذت ببری و هر جا هوس کنی، از درختای حاشیه جاده هلو و زردآلو و انگور بچینی یا پاتو بذاری توی جریان آب رودخانه. (از یه نفر پرسیدن اگه توی دریا کوسه بهت حمله کنه چیکار میکنی ،گفت از درخت میرم بالا، بهش میگن آقا وسط دریا و درخت ؟؟ گفت مجبورم، میفهمی مجبورم) درسته جوکش بی مزه بود ولی قانون مدارها رو به درستی توضیح میده. به همون دلیلی که ما تعجب میکنیم و خنده مون میگیره از بالا رفتن از درخت توی دریا، به همون دلیل هر نتیجه ای و هر چیزی در مدار مخصوص به خودش قرار داره. دریا در مدار خودش، درخت در مدار خودش و کویر در مدار خودش. هر مداری نیازمند صبر و شکیباییه. مدار نعمتها رو باید ادامه بدی تا حصول نتیجه. در مورد مدار عذاب هم همینه، با یکبار، دوبار مسیر اشتباهی رفتن عذاب نازل نمیشه. «بما کانوا یعملون» همینو داره میگه، یه موضوعی که افراد درگذر زمان همواره در حال انجامش بودن، به شکل نتایجی دریافت کردن. حالا در مسیر هدایت و نعمت یا در مسیر عذاب و بدبختی. و نکته اش اینکه همیشه و همیشه و همیشه بهترین عاقبت در انتظار کسانیه که به درستی کنترل ذهن کردن و اهل تقوا بودن.
این همه زیبایی این سرزمین و متنعم بودن مردم این سرزمین و البته استاد عباس منش و استاد شایسته از این مناظر، نتیجه ماه ها و سالها عملکرد درست و آگاهانه است به قوانین.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر عدالت الهی که همیشه در جهان پابرجاست.
در آیه 18 آل عمران، خود خداوند دو بار شهادت میده، به وحدانیت خودش و البته پابرجا بودن عدالت و قوانین در جهان.
استادان عزیزم ، نوش جونتون هر آنچه نعمت و ثروت و فراوانی و زیبایی و لذتِ روابط و احساس خوب و معنویتی که دارید تجربه میکنید، این نتیجه عادلانه قوانین ثابت الهیه، که شما آگاهانه بهش عمل کردین و الان دارید از نتایجش بهره میبرید. نتیجه سالها کنترل ذهن و کنترل عملکرده.
و البته به دوستان عزیزم که هر کدوم به نوعی از نتایج بهره میبرن، از روابط عالی و معنویت گرفته تا مهاجرت و موفقیت های مالی و علمی ، نوش جونتون، الهی صد هزار مرتبه شکر ، این نتیجه عمل کردن آگاهانه ست به قوانین الهی و روزها و ماه ها کنترل ذهن.
الهی صد هزار مرتبه شکر.
«رَواقِ منظرِ چشمِ من آشیانهٔ توست ؛ کَرَم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست»
«به لطفِ خال و خط از عارفان ربودی دل ؛ لطیفه های عجب زیرِ دام و دانهٔ توست»
«دلت به وصلِ گل ای بلبل صبا خوش باد ؛ که در چمن همه گلبانگ عاشقانهٔ توست»
«من آن نِیَم که دهم نقدِ دل به هر شوخی ؛ دَرِ خزانه، به مهر تو و نشانهٔ توست»
«سرودِ مجلست اکنون فلک به رقص آرد ؛ که شعرِ حافظِ شیرین سخن ترانهٔ توست»
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
سلام و درود به محمدحسین عزیزم، برادر نازنینم. از این همه مهر و محبتت بینهایت سپاسگزارم. خداوند از دار دنیا سه تا برادر شناسنامه ای بهم عطا کرد که خداوند بهشون خیر دنیا و آخرت بده. اونقدر از همون کودکی مدارشون از من به دور بود که یه وقتایی فکر میکردم شاید اشتباه کردم متولد شدم. ولی به لطف و هدایت رب العالمین که باشه خداوند جوری ابر و باد و مه و خورشید و فلک رو برات چیدمان میکنه که از پس همه اون سالها تنهایی خداوند شما رو به جایی هدایت میکنه که ده ها دوست و برادر عزیز تر از جان و هم مدار بهت عطا میکنه، که با حرفهاشون بهت احساس ارزشمندی میدن و در آتش اشتیاق تو میدمن. الهی صد هزار مرتبه شکر ، الهی صد هزار مرتبه شکر.
خدا رو شاکرم که اون شخصیت گذشته حمید امیری رو ازش گرفت و هدایتش کرد و بهش عزت و آبرو داد تا انسان مفیدتری بشه و کلامی رو بنویسه تا برای دوستانش باعث یاد خدا باشه.
وقتی یعقوب پیامبر یوسف رو سپرد دست برادرانش و بهشون اعتماد کرد، ناامیدش کردن، و برگشتن و پیراهن خونین یوسف رو آوردن که پدر گرگ یوسف رو خورده و قصه یوسف رو که خودت میدونی. ولی وقتی خواست بنیامین برادر یوسف رو بده دست همون برادرها گفت من به شما امیدی ندارم. من به خداوند چشم امید دارم چرا که او بهترین محافظت کننده و مهربانترین مهربانان هست. فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ . در روزهای جوونی وقتی میرفتم سر کار پدرم این آیه رو پشت سرم میخوند. و من هم معجزات زیادی رو از این آیه دیدم. از خوندن توی حین تصادف کردن ماشین گرفته تا دفع نگرانی ها، تا دفع خطر آدمهای ظاهراً قدرتمند (ناتوان در برابر مگس)، حتی وقتی یه فکر منفی میاد و فرکانس ذهنم منفی میشه این آیه رو میخونم با این ذهنیت که این آیه از بروز نتایج منفی جلوگیری میکنه. خلاصه اینکه این آیه تبدیل شده به آچار فرانسه باورهای ذهن من، هر جا نگرانی هست فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ هر جا احساس خوب هست بازم فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ تا احساس خوب پایدار بمونه.
و به نیت استاد عباس منش و استاد شایسته که توی سفر هستن و همینطور دوستان نازنینم اینجا توی سایت که خدا فقط میدونه من چقدر از صمیم قلبم دوستشون دارم این آیه رو میخونم تا همیشه دل آرامش و امنیت باشن و از شر نجوای منفی شیطان در امان باشند و همیشه احساس مثبتشون حفظ بشه.
از صمیم قلبم دوستت دارم محمدحسین عزیز و برات از خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم. همیشه در اوج موفقیت و شادی باشی.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشی.
راستی در مورد عکس گفته بودی. امیدوارم روزی برسه که بتونم مستقیماً عکسها رو برات ارسال کنم. درخواستش لو به جهان هستی میدم. دوست دارم شماره ات رو توی مخاطبین گوشی داشته باشم.
سلام آقای امیری مدتیه ک کامنت های شمارو بعد از تماشای سفر به دور امریکا میخونم و تازگیا استاد به نکته ای توجه میکنن یا مثل این قسمت ک به نیروگاه توجه کردن همون لحظه لبخندی گوشه لبم جا خوش کرد و با خودم گفتم عالیه
قراره باز چیز تازه ای یاد بگیرم و مطمئنا اقای امیری درموردش توضیح میدن عادتم شده اقای امیری ک بعد فایل بیام توضیحات شمارو درمورد نکته های جالب فایل بخونم البته یکمم تنبل تشریف داریم دنبال لقمه ی آماده ام خخخ
انقدر خوب مینویسید ک من تصور میکنم روب روی شما نشستم و دارم به حرفاتون گوش میدم خیلی برام جالبه و لذت بخش
ممنونم از شما بخاطر اگاهی هایی ک از کامنت هاتون میگیرم
سلام و درود فراوان به شما زهرا خانم خواهر بزرگوارم ، الهی که در پناه رب العالمین همواره شادکام و سلامت باشید. از شما سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون.
بحث تنبلی نیست. باید موضوع مورد علاقه تون باشه تا کنجکاوش باشید. فکر نمیکنم نیروگاه برق یا تاسیسات صنعتی چندان مورد علاقه دوستان باشه که بخوان کنجکاوی بخرج بدن. منم در مورد صنعت و هوافضا و دریا زیادی کنجکاوم.
هر انسانی یه سری موضوعات رو علاقه داره. برای این کار شاید لازم باشه آدم برگرده به دوران کودکیش. ببینه چه موهبتی رو خداوند در وجود انسان قرار داده. چیزی که هم بهش علاقه داره و هم توش استعداد داره. این رشته بیشترین پیشرفت رو برای اون شخص بوجود خواهد آورد. از شما ممنون و سپاسگزارم.
امیدوارم در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
چطوری این طوری میشه که یه نفر مثل شما این قدر با اطلاعات باشه ودوست داشته باشه این همه یاد گرفتن وفهمیدن همه چی رو
هزار ماشاالله هم اطلاعات قرآنی تون بی نظیره،هم ادبیادتون،هم طناز بودنتون ،هم اطلاعات هوا فضاتون
وهم اینکه هرچیزی که ماساده رد میشیم ازکنارش شما باعشق میریدوتحقیق میکنید ومینویسید این جا
وهم کامنت های بی نظیری مینویسین که همه لذت میبرن منی که کامنت های طولانی رونمیتونم بخونم ولی همه کامنت های شمارومیخونم ولذت میبرم از این همه درک واگاهی
هذا من فضل ربی
این از عنایت و توجه خداوند به شما ست
خداوند حافظ ونگهبان شما باشه که بنده خاص خداوند هستید
سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوارم. از این همه لطف و محبت شما بسیار ممنون و سپاسگزارم.
الهی که همیشه شاد و سلامت و موفق باشید ، لطف کردین زمان گذاشتین برای نوشتن کامنت برای من. حقیقتش من قبلاً نگران طولانی شدن کامنتها بودم ولی بعداً دیدم دوستان لطف دارن و میگن هر چی هست رو بگو و بنویس ، دیگه منم محدودیت ها رو برداشتم و پر حرفی ها رو همه مکتوب میکنم. از شما بسیار ممنون و سپاسگزارم.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود خدا بر حمید حنیف زیبا روی پسر بازم گل کاشتی آقا دمت گرم این همه هنر تو وجودت هست بعد خودتو هنوز باور نداری به قول خودت چند تا استیکر تعجب
وقتی آیه های قرآنی رو میبینم یاد حمید حنیف میفتم
وقتی در مورد برق و تاسیسات میشنوم یاد حمید حنیف میفتم
وقتی شعر حافظ میشنوم یاد حمید حنیف میفتم،
وقتی فایل جدید میاد میگم ایول الان حمید کامنت میزاره
خدا رو شکر جدیدا هم رفتی تو کار اتوکد حرفه ای و دستی بر آتش داری تو این حوزه جدید حالا سوال من اینه میشه بفرمایید دیگه چرا خودتون رو باور ندارید باید بگم جل الخالق آقا شما پرفکتی حرف نداری خودت خودتو باور نداری من که باورت دارم
ولی آقا حمید ناگفته نماند من تو این موضوع خیلی ویرانم اصلا هیچی خودمو باور ندارم هر چی هم دیگران تحسین میکنن بازهم ذهنم ی بامبولی در میاره که نه بابا این الان به خاطر رو در بایستی گفت قبل از دوره عزت نفس هر کی تحسینم میکرد هر کاری میکردم که به طرف ثابت کنم که نه آقا من این نیستم برو خودتو مسخره کن باز هم چند تا استیکر خنده اشک دار الان خیلی بهتر شدم خدا رو شکر
بگذریم بریم سر کامنتی که نوشتی پسر کلی خندیدم بابت اون باور مخربی که با حروف چینی نوشتی قشنگ بود
و چقدر قشنگ گفتی که سایت جهانی عباس منش آره داریم میبینیم که از همه جای دنیا خیلی ها بصورت اکتیو دارن تو سایت فعالیت میکنن و این از سعادت همه ماست که داریم با تمام فرهنگ ها آشنایی پیدا میکنیم و چیز یاد میگیریم تحسینت میکنم حمید جان که اینقدر عالی دل و روده همه چی رو میریزی بیرون و دوست داری از چیزی که دوست داری سر در بیاری و چقدر این باعث میشه که آدم ظرف وجودش بزرگتر بشه
آقا حمید خیلی دوست دارم که بتونم شعر های حافظ رو بفهمم ولی هر چی میخونم هیچی نوفهمم خخخخ
خلاصه عاشقتم آقا بیشتر خودتو قبول داشته باش خیلی ها هستن که باورت دارن موفق باشی عاشقتم پسر
سلام آقا سعید گل و جذاب، از لطف شما بسیار بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم.
ابتدای کامنتت منو یاد مدرسان شریف انداخت. ولی باور کن من هنوز راه درازی رو در پیش دارم برای درک و فهم آیات قرآن و اشعار حافظ و درک قانون و به عمل درآوردن و کسب نتایج. یکیش همون موضوع عزت نفس که گفتی. موضوع باور نداشتن خودمون هم برمیگرده به جامعه و خانواده و فرهنگ و مدرسه و جملات مخربی که بارها و بارها بهمون گفتن، بقول استاد این باورها یک شبه بوجود نیومده که یک شبه از بین بره. چند صد نفر آدم توی زندگی ما اومدن و رفتن؟ از خانواده و فامیل و دوست و هم محله ای و همکلاسی و همکار و … هر کدوم چند بار ازمون تعریف کردن، یا چند بار تخریب مون کردن؟ حالا من و شما یک نفر باید همه اون تخریب ها رو پاک کنیم.
یه مثال بزنم از خودم. قبلاً یه دوستی داشتم که خدا رو شکر جهان برام حذفش کرد. بسیار بسیار انسان تحسین برانگیز و با هوشی بود، هر چیزی رو زود یاد میگرفت ولی خیلی بددهن بود. هر چیزی رو به بدترین شکل ممکن بیان میکرد. وقتی من با ماشین خودم رانندگی میکنم میبینم که چقدر به ماشین تسلط دارم و توی شهر و جاده دست فرمونم بدک نیست. ولی هر بار با اون دوستم بودم و توی مسیر طولانی میخواست رانندگی کنه و ماشین رو میداد دست من. به محض اینکه من مینشستم پشت فرمون مسخره کردنها و چرت و پرتهاش شروع میشد. از طرفی منم میخواستم بیشتر مراقب باشم بخاطر همین رانندگیم بدتر میشد. و دیگه خودم داشت باورم میشد که رانندگی بلد نیستم. ولی وقتی تنها بودم یا با هر کسی غیر از اون، بارها میشد ماشین رو از یه جاهایی رد میکردم که همه میگفتن میزنی به در و دیوار، میگفتم نه بابا دیوار کجا بود، تو اینقدر فضا پژو که سهله ، من با هلیکوپتر برات فرود میام. این فقط یه مثال بود که تخریب ها و توهین های دیگران چقدر میتونه به عزت نفس مون آسیب بزنه حتی توی کارهایی که بهش تسلط داریم. وقتی خودمون رو توی زمینه هایی که بهش علاقه داریم مشغول به کار و فعالیت کنیم.این باعث میشه که عزت نفس مون رو بازسازی کنیم. از طرفی خودمون رو بپذیریم که قرار نیست تو هر زمینه ای عالی باشیم.
از شما بسیار ممنون و سپاسگزارم سعید جان ،برادر عزیزم. الهی که بینهایت متنعم و شاد باشی. در پناه رب العالمین همواره شادکام و سلامت و موفق و ثروتمند باشی.
سلام به حمیدِ حنیف،از دل شیفت شب،وسط استیشن پرستاری،کامپیوتر بخش :)))
نامبرده از اول شیفت،انقدر با گوشی کامنت خوند و نوشت،و قرآن گوش کرد و خوند وفایل گوش کرد و متن خوند :) شارژ گوشیش تموم شد زدش به شارژ،و پناه آورد به کامپیوتر بخش!
خلاصه اگر صدام بد میاد،تقصیر من نیس:) کامپیوتر قدیمیه یکم،ممکنه نویز و خش بندازه روی تلگراف:)
درضمن همزمان که دارم مینویسم یک ریمیکس شاد از معین هم دانلود کردم دارم باهاش بشکن میزنم!
اینجا الان معین داره میخونه: تو خوبی،تو ماهی،فدات بشم الهی الهی :)واسه من تو دنیا، تو تنها تکیه گاهی،امیدی پناااهی…
شرمنده ی محبت معین شدم اصن:)
لازمه بگم اینجا در امن و امان است؟و تعداد مریض ها کم و استیبل میباشند یا دیگه خودت میدونی؟:)
سخت ترین کاری که من امشب تو این بخش ویژه انجام دادم،نوشتن یک دونه گزارش،اجرای دوسه تا دارو،یک دریپ فنتانیل میدازولام درست کردن و یکبار هم ساکشن مریضم بود!ایزی ایزی تامام تامام!
5 تا مریض داریم،3 تا پرستار!
همینجوری پیش برم فکر کنم توی شیفت هام تعداد پرستارا از تعداد مریض ها بیشتر بشه :)
کلا تو تقسیم بیمارها،یک دونه مریض دادند به من!
چون اول شیفت یک کد داشتیم که اونم من عوض تیم احیا نبودم،مسئول شیفت رفت و برگشت گفت مریض رفت سیتی اسکن،اگر برگشت اینجا و اومد تو بخش،مییشه مریض تو.
گفتم چشم،برای من فرقی نمیکنه.
نشون به اون نشون کلا مریض از همونجا رضایت شخصی داد بردنش بیمارستان شهید بهشتی بابل :)))
بِبین این روزها احساس میکنم اینجوری که من میام کشیک،ملت مهمونی و عروسی هم نمیرن!
بخدا!من امشب انقدر خندیدم که هنوز پهلوهام درد میکنه!
البته اگر از تمرینای امروز علی آقا تو ورزشِ قانون سلامتی نباشه :)) نامبرده کلا فلج شده از شدت تخریب عضلات ولی باز دست از شلنگ تخته انداختن برنمیداره!
همین روزاست که آقای حراست بیاد بگه این شهریاری که اهمیتی به این دوربین نمیده،من حداقل دوربین رو بردارم ببرم بهش بی احترامی نشه :)))))))))
بِببین من میخوام پرحرفی نکنم،میترسم متهم بشم به ORS لازم بودن!
البته امیدوارم کاربرد ORS در بلاد توحیدی عسلویه،مثل کاربرد بیمارستان نباشه!!!!
وگرنه خونِت پای خووودته :)))))))))))))
اصلا من این همه پرت و پلا گفتم یادم رفت اصل مطلبو!
ببین مررررسی که با یک کامنت دیگه دل مارو شاد کردی،کلی باهاش خندیدم و البته کاملا با شما درمورد اون باور محدود کننده موافقم :))))))استاد نباید اون کامنت رو منتشر میکرد اصلا :/
ببین این ریمیکس الان رسید به اینجایی که الان برات مینویسم، فکر کنم معین از قوانین کیهانی باخبر بوده کلک!
پس چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
بیاما شکستو باور نکنیم
گلای امیدو پرپر نکنیم
بیا سرنوشت بسازیم واسه هم
نخوریم غصه برای بیش و کم
بیا از هر چی غم فرار کنیم
بیا پاییز دلو بهار کنیم
لحظه های عمر ما زود گذره
با یه چشم به هم زدن میگذره
خبببب،این کامنتِ کمیت دارِ بی کیفیت رو همراه با نظمِ ضربان های قلب روی مانیتور کناریم برات میفرستم،هروقت به دستت رسید نگی سعیییده،چقدر چرررت و پررررت گفتی خداوکیلی :))))))))) ساعت 2صب غورباقه هم ابوعطا میخونه،چه برسه من :)))))))
سلام و درود به سعیده نورانی پروردگارم. انسان موحد و دوست داشتنی، عزیز دردونه خداوند متعال. اینقدر کارت عالیه و رب العالمین هواتو داره که یه وقتایی بهت حسودیم میشه. ولی خب قانون همیشه به درستی کار میکنه و شما نون باورهای خودتو میخوری و ایمانی که به درگاه خداوند متعال به اثبات رسوندین.
بسیار بسیار بسیار تحسینت میکنم.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمندت.
امیدوارم که گند نزده باشم و سوتی نداده باشم. ایموجی با دست زدن بر پیشونی ،به جان خودم من اطلاعات داروییم خیلی کمه، فقط چندتا مکمل غذایی رو میشناسم ولی توی بلاد عسلویه ORS برای گرمازدگی خفیف به کار میره. حتی به صورت قرص جوشان هم موجوده. هر چی توضیح بدم بی فایده اس ، چون الان صورتم شطرنجیه.
دیگه وقتی از آرامش و استیبل بودن شیفتهات میگی اصلا شگفت زده نمیشم چون طبیعیش اینه که ما روی شونه خدا باشیم.
ببین من وقتی توی شیفت مسئله ای بوجود میاد تعجب میکنم، میگم آقا مگه نباید همه چی گل و بلبل باشه؟
خداییش جز چندتا استندبای تو دوره تعمیرات اساسی پالایشگاه من توی این مدت به هیچ شرایط سختی نخوردم. اون شرایط سخت، بازم بخاطر خودمه، بخاطر ایمان ضعیفم.
ببین تعمیرات اساسی رو بخوام با رسم شکل توضیح بدم، اول برو توی گوگل سرچ کن پالایشگاه گاز، تا یه تصویر برات باز کنه. بعداً زومش کن، تک تک اون مخازن و درام ها و تجهیزات باز میشه و تمیز میشه و خرابی ها و نشتی تا برطرف میشه، چیزی حدود 300-400 نفر نیروی تعمیراتی توی هر شیفت مشغول به کار میشن، این نیروها از بیرون میان و به خود نیروهای حاضر در پالایشگاه اضافه میشه. چند هزار تا مجوز کار صادر میشه. با چنین حجم عظیمی از کار شبانه روزی، من میگم استندبای رفتن برام تضاد محسوب میشده. چون من انتظار دارم وقتی روی خودم کار میکنم عین استاد عباس منش باشم زمانی که توی بندرعباس روی خودشون کار میکردن و شرایط همه جوره ایده آل بوده براش.
بسیار بسیار تحسینت میکنم سعیده عزیزم، با تشکر از معین عزیز که با آهنگهاش به گذران شیفت شما کمک میکنه.
سلام به سعیده نورانی خوش به حالت که تو چه عالمی برا خودت ساختی و توی اون به دور از هرکس و هر چیزی حال میکنی عاشق این شوخ طبعی و رها بودنت هستم رب همیشه مهربان هر لحظه دلت روشاد کنه خیلی توی شوخی کردن خوش سلیقه و نکته سنجی مرهبا امیدوارم همیشه شاد و سلامت ودر آرامش باشی
سلام ازشما و خداوند بی نهایت سپاسگزارم که در زمان مناسب کامنت شما به دست من رسید آخه زمانی که استاد دوره احساس لیاقت رو روی سایت گذاشتن با اینکه از قبل منتظر بودم که بیاد و بخرم ولی ذهنم هی وسوسه میکرد که این همه دوره خریدی چی شد که الان دوباره می خای این دوره رو بخری اگه قرار بود اتفاقی بیوفته با همون دوره ها می افتاد تا زمانی که کارگر باشی هرچیم که رو خودت کار کنی 100تا دورم بخری همینی منم مردد میشدم آخه من قبل از آشنایی با استاد چنتا اشتباه کردم که تقریبا از نظر مالی صفر شدم وخونه و…رفت اون اشبهات رو هم همیشه پتک میکنه میزنه تو سرم نمیدونم خدا چی توی من دید که لطفش رو در حق من تمام کرد و دقیقا بعد از چند روز که همه چی رفت منو با استاد آشنا کرد وکمکم کرد که دیگه زندگیم از هم نپاشه و به لطف خودش هر روز داره چرخ زندگیم روانتر میشه همیشه به خداوند میگم اگه توی اون اوضاع دست منو نگرفته بودی الان معلوم نبود من چه گندی به همه چی زده بودم بگزریم همون موقع به خدا گفتم اگر قراره من این دوره رو داشته باشم تا شب یه نشونه بهم بده که خیلی خوشحال بشم عصر که سر کار بودم اومدم تو سایت که دیدم شما برام پیام دادی و واقعا خوشحال شدم و گفتم اینم نشونه خودمم میدونم که هنوز نتونستم 100در100خودم رو ببخشم و دوست داشته باشم و این دوره برام حیاتیه و اگه این دوره از قبل بود باید اول این دوره رو تهیه میکردم و بعد بقیه دوره هارو چون تا احسال خود ارزشیم درست نشه همیشه یه چیزی تو ذهنم عذیتم میکنه که نه برای تو نمیشه مخصوصا در زمینه مالی ببخشید فقط می خاستم ازتون تشکر کنم نمیدونم چی شد که اینارو نوشتم امیدوارم رب همیشه مهربان حافط و نگه دارت باشه
دوست چقد خندیدم با کامنتت چقد انرژی گرفتم مرسی ازت
راستی سعیده جون وقتی از تعهدات برای روابط می. نویسی منم میگم آزاده ببین سعیده. چقد قوی کار می کنه لطفا مثل سعیده متعهد باش و کار کن مطمئنم تو هم مثل سعیده جون نتیجه میگیری گ میای میگی هم خودت انرژی میگیری هم میشی الگو برای بچه های دیگه. وظیفه ما اینه ک بهم انرزی و انگیزه بدیم
عزیزم متعهدم البته ی وقتایی خیلی خوشحال نیستم ولی دلیلشو میدم ب چیزای دیگه متل خستگی اصلا ب روی خودم نمی یارم
عزیزم دوست دارم منثطر نتایج خوبت هستم و منتظر نتایج خوب من هم باش
الان اخر شبه که به کامنت شما هدایت شدم. کمی کسالت داشتم که با خوندن کامنت شما خیلی خندیدم و اصلا حال و احوالم عوض شد. اون جوک و اون کلمه چینی. چقدر شوخ طبعی تون قابل تحسینه و خانوادتون حتما در کنارشما همیشه لبشون خندونه. دمتون گرم ممنونم واقعا. من مدتی هست که کامنت های شما رو دنبال میکنم و به وضوح مشخصه که چقدر حالتون عالیه و حس خوبی دارید این روزا. نوش جونتون. و میدونم همه ما گاهی سطح انرژی و فرکانس مون میاد پایین و این طبیعیه و بخشی از مسیره و نباید ناامید شد که روزهای خوب در راهه.
راستی اون اقایی که با گیتار اهنگ خود توی فایل های قبلی، همسرم دنبال اهنگ اصلی و اسمش بود بعد گفت حمید امیری برامون پیداش میکنه و توی این فایل تا من نیروگاه رو دیدم گفتم حمید اقا دل و روده شو در میاره. که دیدیم همین طور شد. واقعا شما عالی هستید.
خداروصد هزار بار شکر. انشاا.. همیشه شاد و سلامت و ثروتمند باشید.
از لطف و محبت شما بسیار ممنون و سپاسگزارم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر که خداوند این کامنت رو به قلبم الهام کرد با چاشنی شیطنتهای کودک درونم ، تا باعث حال خوب دوستانم باشه. راستشو بخواین… خانواده چندان در مدار من نیستن و البته منم قصد تغییر شون رو ندارم. دیشب بود که خیلی هدایتی جلسه اول قدم پنج رو برای چندمین بار گوش دادم. و استاد میگه فقط تمرکز تون روی خودتون باشه. کاری که دارم تلاش میکنم انجامش بدم.
از شما بینهایت ممنون و سپاسگزارم که زمان گذاشتین و برام پاسخ نوشتین. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
بازم سپاسگزارم که کامتتی به این زیبایی نوشتی کلی خندیدم و لذت بردم
تحسبنت میکنم خداوکیل خیلی توانمندی قدر این نعمت رو بدان و سپاسگزار خداوندباش
کلی نعمت داری دمت گرم رفیق
اینجایی که درباره ربات هوش مصنوعی نوشتی که استاد تو سایت قرار بدن چقدر خندیدم به اون تیکه
(حالا اونوقت خداوکیلی یکی بیاد کامنت کیم چانگ چونگ هونگ از شانگهای رو برامون ترجمه کنه که چی نوشته تاپ امتیازات شده؛ ولی من با همه اش موافق بودم به جز اون باور محدود کننده که نوشته بود 缺钱 )
مخصوصا باور محدود کننده رو چطور تو ذهنت اومد و نوشتی 3 تا ایموجی خنده
خیلی باحال بود خیلی از هوشت ک خلافیتت لذت بردم
مورد بعدی بازم سپاسگزارم به خاطر اطلاعاتی که در اختیار ما قرار میدهی و باعث میشه مام یاد بگیریم و این از سخاوت شماست
بابت تمام این نعمتهایی که خدا بهت داده سپاسگزار باش و خودتو با ارزش تر بدون قطعا که بهترینها در انتظارته
سلام،وقتت بخیر برادر،امیدوارم حالت عالی باشه،خدا رو شکر!!!!
چقدر لذت بردم از کامنتت.
عالی نوشته بودی.
پسر،چقدر تو عالی هستی،رفتی دلورودهی نیروگاه رو در آوردی.
براووو،خیلی خوشم اومد.
اطلاعات بینظیره!!!
کلی ازت مطلب یاد گرفتم،احسنت.خداروشکر!!!
با اجازهت اومدم پروفایلت رو هم خوندم.
منم توسط ی دوست چندتا فایل انگیزشی بدستم رسید،ولی همون اول استاد سیدحسین عباسمنش رو پسندیدم.
حتی به ذهنم رسید بقیه دنباله رو وشاگرد ایشونن.
به دوستهام هم گفتم؛ولی اونها با من همعقیده نبودند.
من قانون سلامتی استاد رو تهیه کردم،فوقالعادهست!!!!
باورت میشه؛تمام داروهایی که مصرف میکردم قطع شد؟؟؟
تمام مشکلاتم برطرف شد!!!!
چکاپ پزشکیم هم عالیه!!!!
بهت پیشنهاد میکنم در اولین فرصت تهیهش کنی.
الان هم روانشناسی ثروت1رو دارم خیلی جدی و تمرکزی کار میکنم.
درآمدم نسبت به پارسال15برابرشده!!!
البته چون تا هفتهی پیش که عروسی فرزندم بود؛نمیشد بصورت لیزری و تمرکزی رو دوره کار کنم؛شاید پیشرفتم کند باشه؛اما به لطف و یاری خدا دیگه میچسبم به دوره و آگاهیهایش رو خواهم خورد!!!!
پیگیری کامنتهات هستم.بیشتر با هم معاشرت کنیم.
انشاءالله امسال میام بوشهرو از نزدیک میبینمت.
شما رو و همهی بچههای سایت مقدس عباسمنش رو به خدای مهربان میسپارم؛وبرایتان شادی؛سلامتی؛ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم.
وهرگز هوای نفس را پیروی نکنی که تورا از راه خدا گمراه سازد وآنان که از راه خدا گمراه شوند چون روز حساب را فراموش کرده آمد به عذاب سخت معذب خواهند شد.
خدایا این بنده ات هدایت دیشبت را شنید بعد از چندین بار خواندن وبالاخره پاروی نفسم گذاشتم وگذشتم از سود سرمایه ام
من بهشت را بدون تو نمیخوام میخواهم در اینجه وانجام هم کنارت باشم هرجا که هستی بهشت با شراب های طهور با تو خوش است .
سلام ودرود به توحیدی ترین استادان عزیزم
من این روزها خیلی قلبم با دیدن سفرنامه جدید بازمیشه وخدارابیشنر میبینم
اشک های از بزرگی خدا ودیدن صحنه های بهشتی که شما میگیرید من را به عشق وحال وهولی روحانی میبره
آخه نمیدونم چرا این سفر،سفر درونی شده برام انگار خدا داره مرا باشما هم به سفر میبره جایزه خداست
استاد. من دیشب هدایت شدم به سایتی که سوره های قرآن را با تصویر وترجمه عالی قرائت میکنند سپره بقره 2ساعت بود وبادخترم دیدیم فقط اشک میریختم ومبدونید چی به خودم میگفتم
خداوکیلی هرچی استاد عباسمنش گفته درسته همش از قرانه یه کلمه ویا جمله ای که با قرآن متفاوت باشه نبود
خدا خیرتون بده که مرا از گمراهی به نور هدایت کردید
بریم سراغ این سفر که خیلی این قسمت چسبید به من
خدایا ابرها را ببین کجا این نقاشی را میشه دید چه رنگ های سیاه زرد سفید
مریم جون من شما خیلی تحسین میکنم خیلی توحیدی تر شدی وقتی کنار آب نشسته بودی من یه آرامش یه توحید دیدم در وجودتون که تا این زمان که شما را در فیلم ها دیده بودم ندیدم
داشتی با خدا حال میکردی نمیدونم فقط انرژیت را من احساس کردم گفتگوی شما باخدا
خدایا درختان روبه رو که فقط تنه بود وسرشون پوشیده از برگ انگار درخت بهشتی بود
وقتی گفتید اون طرف دریاچه واین طرف کاکتوس بدون درخت وخشک
استاد همیشه از ذهن کنجکاو شما لذت میبرم چقدر خوبه همیشه سوال بپرسیم وجواب هم میاد
با این حرفتون یه نکته ای تو ذهنم زنگ خورد اینکه دونفر از یه خانواده میتونند در دوتا فرکانس باشند یکی مثل اون طرف دریاچه مثل استاد تو شادی ولذت وسفر وثروتمند بودن ویکی مثل اکثریت ما وجامعه به اون چیزهایی که میخوایم هنوز نرسیدیم وارزوی دیدن کلرودا را داریم
خداوند که ثروت وفراوانی را برای همه گذاشته وقتی ما روی باورهامون کار میکنیم فرکانسمون عوض میشه میریم تو فرکانس زیبایی وبهشت
ولی وقتی باورهامون مثل پدرانمون هست خب چه نتیجه ای میخوایم بگیرم
این حرف تو گوشم زنگ خورد که ببین سمیه جهان با مسی شوخی ندارم دلسوزی نداره میخوای تجربه کنی مثل استاد باید مثل استاد روی باورهای کار کنی نه اینکه بگی حالا این حرف را زدم اشکال ندارد چیزی نمیشه باید تغییر کتی باید تمرکزت را بالا ببری
هم فایل گوش بدی هم ذهنت چند جا باشه اینجوری فقط وقتت را تلف میکنی
استاد سپاس از این نکته که فرمودید
خدای من چقدر آب چقدر فراوانی واقعا چطوری میشه سپاسگزاری کرد
اینقدر این کلورادو زیباست که دیگه زیبایی هایی که میبینم میگم اونجا خیلی قشنگ تره
استاد عجب نیروگاه برق خفنی من همچین نیروگاهی ندیدم ولی چقدر جالبه همه چیز پیشرفته وبه روز
چقدر من عاشق این درون بچه هستم که از همه جا میشه فیلم گرفت با هاش از بالا وپایین وفقط تو لذت ببری واون کار را برات راحت تر میکنه
چه صحنه های چه جاده ای اون جایی که ایستادید چقدر قشنگ بود مخصوص خودتون بود خالی خالی جای دنج وکنار دریاچه پهناور پرازآب های آبی تمیز
خدایا از کدوم زیبایی بگم چطوری میشه تحسین کرد که لایق این زیبایی باشه
واستادی که لایق دیدن این زیبایی هست وماراهم با خودش میبره به سمت زیبایی های بیشتر
خدای من چه شهر زیبایی چه نمیره چه خونه های رنگارنگی انگار تو فیلم های که میدیدم وطرف یه کابوی بود سوار بر اسب چیه گندم گوشه لبش اسب سواری میکرد دقیقا برام تداعی شد
خدایی خیلی رنگ خونه ها زیباست سکوت وانرژی عالی داره
چه اتوبوس زیبایی زرد رنگ یاد فیلم بچه هایی که با معلمشون به سفر میرفتند در کارتون ها میفتم مثل همین اتوبوس بود کوچولو میشدند میرفتند تحقیق میکردند ازهمه چیز
5تا جیپ پشت سرهم برای بالا رفتن از کوه چه حال میده با این جیپ ها ادرنالین خون بره بالا
چقدر آزادی در همه چیز خوبه یعنی برای لذت بردن هیچ چیز مانعشون نمیشه
چقدر تو این سفر پیاده روی داشتید استاد چقدر خوبه در سفارت هم ورزش را اصل قرار بدی وبه فکر سلامتی خودمون باشیم
همیشه میگفتند عقل سالم در بدن سالم
استاد خدا وکیلی به چه جاهایی هدایت میشید
چه صخره های قشنگی داره چه سرسبزه درختانش سربالایی خفن وهوای خنک
آخ بعد پیاده روی چه حالی میده غذای به سبک قانون سلامتی هر چی بخوای بخوری از اون گوشت های تازه وابدار وسبک باشی
خدایا چشم هام عادت کرده به دیدن زیبایی ها با دیدن این صحنه ها هرچقدر این قسمت ها را میبینم تکراری نمیشه برام
هر قسمتی متفاوت از بقیه قسمت ها بدون تکرار
خدایا چقدر قشنگه ابرها چه جنگلی
عکس پر انرژی خانم واقا
میرسیم به شهر زیبای ویل
آخه همه جایش زیباست دیگه باغ گل سرسبد این زیبایی
چه گل هایی وسط باغ بود قرمز آبی بنفش سفید
چه آبشار ی بود تو این باغ به به
از پله ها بالا رفتید خیلی زیباتر شدباغ انگار بهشتی که هر طبقه اش زیباتره
دلم میخواد دراز بکشم روی چمن های این باغ وخنکی چمن ها را لمس کنم وخداراشکر کنم
کلبه وسط باغ که با Goodmorning از شما استقبال میکنه ویه عالمه وسایل باغبانی وتحهیزات وارزش ابزار برای زیباتر وراحت ترشدن کارها
وپرچم کشور آمریکا که برای این مردم ارزشمنده وقابل احترام
خلاصه هرکس وهرموجودی در حال لذت برده وکارخودش
چقدر با سنگ طرح زیبایی درست کرده بودن ویه چشمه پرآب و سکه های که برق میزد ونشان از فراوانی داره
چه گل های زیبایی چه ظرف های قشنگی
من عاشق اون پروانه هاشدم نمیدونم طبیعی بود با مصنوعی
باغ گل بود اون هم چه گل هایی وچشمه آب وی جای خنک برای استراحت که با چوب درست شده بود بی نظیر بود .
پیش به سوی زیبایی های بیشتر از این کشور بهشتی
وهم زمانی به موقع استاد که هر زمان به هر چیز نیاز دارید به موقع آماده است
به ماشین یه حالی دادی واب هم پرکردید وخدایی که با انسانهای با ایمانه
واقعأ با هر بار دنبال کردن و دیدن سفر به دور امریکا خیلی لذت میبرم
خدارو سپاسگزارم بخاطر این کشور پراز انرژی مثبت و انسانهای خوبی که داره و خدا قوت میگم به شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان که ما رو هم با این سفری که میکنید شریک لذت های سفر خودتون میکنید
من هم عاشق طبیعت و سفر هستم مخصوصأ جنگل و کوه و دریا
هر بار که نگاه میکنم محو طبیعت بکر و لذت بخش میشم
خدارو سپاسگزارم که من رو هدایت کرد به این همه زیبایی
سلام به استاد عشق و دوستی، صلح و صداقت، آرامش و شادی، پربار و دارا و زیبایِ زیـبا…
سلام به استادیار و دست پر مهر خداوندم که عاشقانه دوستت دارم
سلامی با بوی پاییز به دوستان جانِ جانانم، دوستان همسفر و هم مسیرم
خدایا شکرت که به من فرصتی برای دیدن اینن زیبایی ها میدی، خدایا شکرت که منو بیناتر میکنی تا هربار خودتو و قوانین حاکم بر جهانت رو بیشتر و بیشتر بشناسم و درک کنم.خدایا ازت ممنون و سپاسگزارم که منو همواره هدایت میکنی و بهم یاد میدی چطور هدایت ها و زبانت رو بفهمم و درک کنم و خودمو آسان کنم برای آسانی هـا…
سریال سفر به دور امریکا_قسمت 216
خدایا چه ترکیب رنگ جالبی شده این ثانیه های اول این فایل. چندبار به دلایلی مجبور شدم فایل رو استپ کنم و استاد جان رو در حالت های مختلف در اون این طبیعت دیدم. واقعا چشم نواز بود. لباس زیبا و خوشرنگ فسفری استاد جان با بک گراند این منظره و طبیعت و اون آسمانی که داره آماده میشه تا اون ابرای سفید و سیاهش یکجایی بباره، یکجایی ریزش نعمت داشته باشه.
(جالبه امروز منم تیشرت تنم خیلی خودنمایی کرد واسم،تیشرتی که در همین سفر به عنوان هدیه دریافت کردم و رنگش تو همین مایه های رنگ تیشرت استادجان هست،این یعنی “قانون توجه”(به هرچیزی بیشتر توجه کنی از جنس همون وارد زندگیت میشه.) چطور کار میکنه. و منم این رنگی لباس دار شدم اونم از طریق رزق بی حسابی که خدا از طریق یکی از هزاران دستـش بهم داده.)
^ دیدن دریاچه دوقلو،چقدر زیبا،چقدر بزرگ، قدر مثل آینه صاف و زلال. چه رنگ آبی جالبی داشت این دریاچه. واقعا فوق العاده بود. تا چشم کار میکنه دریاچه است.زیبایی های کلرادو تمومی نداره واقعا موافقم…
^ به به حس مریم جان رو میشنویم، بچه اهل کرمان که تپه های اون منطقه ایشون رو یاد کرمان خودمون انداحته.(انشالله کرمان هم برم و ببینم…)
مریم جان واقعا این توجه ات به همه چیزهای زیبا حتی در حد یک خارگل مانند قابل تحسینِ. واقعا این حد از توجه و نگاه زیبابینت رو تحسین میکنم و اینکه اینقدر شکارچی خوب و حرفه ایی شدی برای شکار نکات مثبت و زیبایی ها. منم امیدوارم مثل شما عزیزانم شکارچی حرفه ایی نکات مثبت و زیبایی ها بشم.
^ فقط واکنش و چهره ی زیبای استاد که به مریم جان گفتن: عاشقتم که به همه چیز توجه میکنی. و پاسخ زیبا و پر تامل مریم جان که گفتن: عشقمی…واقعا رابطه تون تحسین برانگیزه، پایه بودن هاتون تحسین برانگیزه، ابراز عشق و دوستی هاتون در عین حال آزاد بودن هاتون تحسین برانگیزه، واقعا صبوری هاتون برای کنار هم بودن و همراه بودن تحسین برانگیزه و اینکه علاقمندی های همو همراهی کردن هاتون تحسین برانگیزه. واقعا چقدر باید از شما عزیزانم درس اخلاق و ارتباط و رابطه سالم و پرعشق بیاموزم. واقعا الگوهای تمام عیار برای من هستین.
اینکه علاقه مریم جان به فیلمبردای باعث شده از اولین قسمت سفر به دور آمریکا تا الان که بعد از چندسال 214 قسمت گذشته، چنان استاد جان هم برامون فیلمبرداری کنن و بیشتر دست به دوربین بشن یعنی اینکه این دوعزیز دارند در موضوعاتی که خوبه بیشتر شبیه به هم میشن. بیشتر داره روح شون به هم نزدیک میشه، بیشتر و بیشتر دنیای همو درک میکنم و با هم تجربه های ناب رو تجربه میکنن و به هردو چنان خوش میکذره که اکر توی یک خونه ساعت هاو روزها و هفته ها تنها باشن بازهم از وجود هم لذت ببرن و دنبال چیزی بیرون از خودشون نباشن یا نخوان فقط تو جمع باشن و کنار هم با بقیه لذت ببرن. آخه من اینو خیلی دیدم زوج هایی که همش میخوان برن بیرون و مهمونی یا مهمونی بگیرن تا لحظات با دیگران بودن باهم خوب و خوش باشن و با هم لذت ببرن و من اصلا این شکل ارتباط رو نمیپسندیم هیچ وقت و خیلی دوست دارم همینطور که من آدمی هستم که از تنهایی لذت میبرم و با خودم شاد و خوشحالم همسرمم مثل من باشه و اصلا دنبال هی با بقیه بودن نباشه(الان کمتر گیر میده بخاطر تضادهایی که دیده اما من از زاویه ی دیگه ایی اینجور رفتار رو دوست دارم.) برای همین از خدا میخوام منو به جنسی از رابطه هدایت کنه که هماهنگی بیشتر و حس نزدیکی بیشتر هربار بهتر و بهتر بشه.
^ بعد از یک پیاده روی خفن از مسیر کویری به یک دریا رسیدیم.
یک ذره جابجایی و اینقدر تفاوت
و به قول استاد سوال اینه که چطور میشه یک سمت این دریاچه اینقدر سرسبز و پرپشت و اینطرف دریاچه اینقدر خشک؟!..چه اتفاقی اینجا افتاده؟!… واقعا خیلی چیزا هست که آدم نمیدونه… برای این سوال من یک جواب الان به ذهنم رسید (حالا به غیر از بحث اقلیم و ارتفاع و جنس خاک و پوشش گیاهی و تغییرات اب و هوایی این دو منطقه و …) اینه که تفاوت جنس انرژی و فرکانسه. اونجا با فرکانس و شرایطی که داشته حاصلش شده سرسبزی و این سمت دریاچه با نوع انرژی و فرکانسی که داره شده خشکی. حالا انرژی میتونه به هر شکلی در بیاد از آب و از هوا بگیر تا سنگ و خاک و باد و خورشید و … حالا اون اتفاقی چطور افتاده و چی بوده دیگه الله اعلم. خدا میداند و بس که اوست عالم و قادر بر همه چیز و همه کس.
^ دیدن یک ساختمان بتنی خفن که نیروگاه برق هست. که کاملا بتن آرمه بود.اونم بغل این دریاچه زیبا و بزرگ
^ وااای میریم از بالا با نگاه ” دِرون بـچه که ماشین خانه به دوش مون رو دنبال کنیم و زیبایی های اطراف رو ببینیم.فقط عاشق این آهنگ بی کلام و این بالا رفتن ها و دنبال کردن دِرون هستم. با اون هوشمندی و کیفیت چه فیلم هایی برامون گرفته خدایا شکرت. از جایی که بودیم میریم با جریان هدایت به جایی که باید باشیم و باید تجربه کنیم. چقدر دِرون قشنگ فیلمبرداری میکنه، چقدر خوب میچرخه(نمیدونم اینجاها توی حالت اتوماتیک بود یا دستی داشتین هدایتش میکردین اما فقط میخوام بگم لذت بردم از وجودش و فیلمی که به زیبایی و راحتی برامون گرفت.واقعا ارزشمنده.)
این ایده فیلم گرفتن و دنبال کردن ماشین توسط دِرون خیلی ایده خوبی بود،واقعا دستمریزاد. باز هم از این زیباتر و ساده تر و راحت تر انجام شدن کارها رو میشه در عمل به ایده هاتون دید.
چـه جاده های باحالی زدن،شکل پیچ و تاب جاده ها واقعا زیبا بود و اینکه براحتی این ماشین با همه تجهیزات و امکانات داشت از اون جاده های شیب دار و پرپیچ براحتی عبور میکرد. به راحـتـی… چه جاده پیچ پیچی باحال و زیبایی و بعد اضافه شدن آبی دریاچه و کوه های پوشیده از درخت و سبز در زمینه قهوه ایی کرمی خاکی جاده چه رنگی به چشم های ما رسوند،چه منظره ایی خلق کرد و چه چیزی ثبت کردین. واقعا زیبا بود.
تو پیچ تند این جاده که ما رو داشت به این دریاچه میرسوند اشعه های خورشید تابید و فقط همین صحنه خودش سراسر زیبایی بود.
واقعا توصیف و نوشتن چیزهایی که دِرون میگیره سخته و آدم رو سرشار میکنه از حس خوب، زیبایی و سپاسگزاری برای این همه نعمت و زیبایی خداوندی که وصف خودش هم در مغزمون نمیگنجه.
^ به به میریم تو شهر یک گشتی بزنیم، خیابون های تمیز با ماشین های شاسی بلند و با کیفیت. فقط داشتین تو این شهر یک اتوبوسی بود منو یاد اتوبوسِ برنامه کودک “سفرهای علمی” انداخت. خب میپیچیم به سمت یک بزرگراه که روی تابلو نارنجی لوزی شکل نوشته: highway painting ahead که یعنی میخوان بزرگراه رو نقاشی کنن.
^ چقدر این بزرگراهی که هستیم چیزای جالب دیدیم از ماشین های ترانزیت و باربری و 5،6 تا ماشین جیپ خوشگل تا جاده و کوه و کوهستان و جنگل.واقعا زیبایی ها انتهایی نداره.
^ میریم SHRINE RIDGE TR. شرین رو برام حرم و زیاتگاه ترجمه کرد خخخ
^ گروه پیاده روی خانم که از ایالت دیگه اومدن اینجا،واقعا دمشون گرم اومدن کولوریدا بر وزن فلوریدا. استاد فکر کنم حال و هوای فلوریدا اومده تو ذهنتون که اشتباه گفتین. اصلا سوتی دادن و اشتباه کلمه گفتن تون هم قشنگه. منم یک لبخندی زدم کلمه کلرادو باحال گفتین. اصلا همینجا یک چیزی بگم تو بعضی از فایل های دانلودی که خیلی خیلی کم تپق زدین یا کلمه رو درست ادا نکردین باعث شده اون نکته قبل یا بعد یادمون باشه و تبدیل به یک فان و خنده باحالی بشه تا اون مطلب تو ذهن مون بیشتر تثبیت بشه،برای من اونا اینجوری بوده نظر بقیه دوستان رو نمیدونم. اونم چون فایل ها رو با دقت گوش میدم یا بارها و بارها میشنوم اصلا گاهی دقیق میدونم کجا چی رو اشتباه میگین. اینو گفتم تا بگم الخیر فی ماوقع. وقتی در مسیر درست هستی هر چیز به ظاهر اشتباه و غلطی باعث خیریت میشه.
^ یعنی عجب پیاده روی کردین، عجب ریشه هایی تو زمین بود.وووااووو اونا رو ببین با بچه شون. چقدر باحال. اصلا محدود نمیکنن خودشون رو حالا بچه کوچیک داریم نریم طبیعت، نریم پیاده روی بچه نمیتونه. اصلا هیچ محدودیتی برای خودشون قائل نیستن. اصلا بهونه برای لذت بردن و کار درست تعطیل. چقدر این نگرش و رفتار این آدم ها قابل تحسینه،چقدر عالی واقعا.دمشون گرم. چقدر هم اون فرزندشون آروم بود چقدر گوگولی بود.
وای یاد نی نی خودمون افتادم،پارسا. چقدر این بچه ناز و ساکته و خوش خنده است. خوش اخلاقه. منم قسمت شد بردمش حمام با مامانش اصلا جیکش در نیومد آروم فقط اجازه داد تا بشوریمش و فقط نظاره گر بود مثل یک گل که فقط هست. وای چه تجربه خوبی بود دیدن این بچه منو یاده پارسا انداخت. دیشب هم دیدمش احساس کردم در عرض همین یک هفته که ندیدمش قیافه اش تغییر کرده و بزرگتر شده. داره تکاملش رو بخوبی و قشنگی طی میکنه تا اینقدر بزرگ و مستقل بشه تا خودش بیاد و اثری تو این دنیا خلق کنه و این دنیا رو تجربه کنه. یک بچه کنجکاو و بامزه است.خدایا شکرت برای دیدن این بچه ها و نی نی ها… خدایا شکرت که در لحظه بودن و لذت بردن رو میشه از اون یاد گرفت.
خداروشکر که هربار توانایی هاتون برای رفتن و پیاده روی در سربالایی ها بیشتر میشه.
خداروشکر برای این آزادی و جسم سالم و توانمندی که بهمون دادی.
^ توقف یک جای بینظیر و کمپ کردن و خوردن غذا اونم در یک هوای خوب و منظره زیبا. فایر پیت حرفه ایی هم اونجا بود…
^ بازهم حرکت در جاده زیبایی و رسیدن به یک مکان زیبای دیگه
They Brought the world to vail
این تابلو داشت چی میگفت نمیدونم اما به هرحال دمشون گرم همه چی همه جا نصب میکنن برای اطلاعات دادن.
Welcome to Betty Ford Alpine Gardens
چه باغ زیبایی
چه گل های خوش رنگی
چه رنگ و لعابی
چه فضا سازی قشنگی
چه سنگفرشی
چه آب نمای آبشاری باحالی
چه مسیر و تریل پیاده روی خوبی بود. خدای اسمان ابی زیبا و این همه نعمت و زیبایی و فراوانی ایده.
چقدر درخت های زیبایی با تنه های سفید و قشنگ شون کنار اوت تخته سنگ ها یک منظره زیبایی رو خلق کرده.
چه کلبه باحال و چوبی وسط این باغ درست کردند.یک کلبه از ابزارای باغبانی. و ارزش این ابزارهای ارزشمند رو به زیبایی به افرادی که برای بازدید میان نشون دادن. که اینجا اینقدر قشنگ طراحی شده بخشی اش به خاطر استفاده از این ابزارهاست. چقدر حتی به اشیا هم خوب احترام میزارن و معرفی میکنن واقعا آفرین بهشون.چقدر تنوع بیل و بیلچه و … یعنی چقدر مرتب چیده بودن. چه نظم خوبی داشت با یک نگاه میشد فهمید چی کجاست…
^ وای آب خوردن اون پرنده زیباکه سفید مشکی و با تیکه هایی از پرهاش آبی بود.چقدر زیبابود و چقدر زیبا اب میخورد.مریم شکارچی شکارش کرد این همه زیبایی رو برامون واقعا سپاسگزارم.
واقعا چه باغ جالبی بود چه نیمکت هایی. چه گل هایی،…
وواوو یک زنبور روی گل شکار کردیم.یک گل زرد زیبا که اجازه داده بدون قضاوت به اون زنبور تا از شهدش بنوشه.
واقعا چه گل های زیبا و متنوعی دیدیم آبی و بنفش و زرد وصورتی و قرمز و گلبهی و …کشیده و گرد و ریز و درشت و…
چه فروشکاه صنایع دستی زیبا و قشنگی دیدیم چه کلاه هایی.خدای من باغ برای بچه ها هم درست کردن.واقعا خلاقانه و زیبا آفرین…
خداروشکر اومدیم پمپ بنزین و به عنوان تشکر ماشین خوشگل مون رو هم تمیز میشوریم و مخزن های آب ماشین رو هم پر میکنیم. واقعا خداروشکر…
واقعا همه نیازها در لحظه پاسخ داده میشه.
دقیقا همینطوره چند روزه دلم گردو میخواست و دیروز یکی از فامیل هامون که به تازگی از باغ شون گردو چیدن برامون یک پلاستیک پر گردو دادن با شیره توت و توت خشکی که خودشون تو آفتاب خشک کردن.این یعنی خداوند همیشه در حال پاسخ دادن درخواست های ماست و اینکه چه زمانی درخواست هامون به ما میرسه بستگی داره که چطور این فاصله زمانی بین درخواست کردن و دریافت کردن مون رو طی میکنیم و در چه جهتی در حرکت هستیم.الانم جاتون هالی دارم از این رزق بی حساب خوشمزه میخورم واقعا الان به قانون و هدایت پشتش فکر کردم حسابی بهم چسبید.
بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است
سلام به استاد عزیزم مریم عزیز وتمام بچه های با صفا ودوست داشتنی سایت
استاد از لحظه شروع فایل تنها چیزی که میتونستم بگم ذکر الله اکبر وسبحان الله بود از قدرت و عظمت خداوند که خالق این همه زیبایی بوود الله اکبر از اینهمه زیبایی
خدایا شکرت بابت این همه زیبایی چقدر لذت بردم از این ارامش وتمیزی و اسمان زیبا ابرها مثل تار پود پارچه شکل خاصی تشکیل داده بودن الهی شکر
عجب دریاچه ای استاد اینجا دریاچه های دو قلوهستن دقیقا شما از اونجایی که کنار تابلو ایستادی عکس گرفتید گذرگاه استقلال اومدید به سمت دریاچه های دوقلو مسافتی حدود 40 کیلومتر اینجایی که شما هستید دقیقا یکمرز فلات قاره ای هست بین ای هوای خشک که امتدادش میرسه به نیو مکزیکو وخود مکزیک و جنوب امریکا و شمالش میشه تا کانادا
این جا خود مرز طبیعی است برای همین هست که اون طرف دریاچه طبیعت سبز داره و این طرف دریاچه پوشش بیابانی و گرم داره در سمت شمال غرب شما از جایی که کنار دریاچه ایستادید کوه البرت واقع شده کوه اِلبرت Mount Elbert قلهای به ارتفاع 4٬399 متر است که در شهرستان لیک در مرکز ایالت کلرادوی ایالات متحده آمریکا قرار دارد. این قله که بخشی از رشتهکوه ساواچ از کوههای راکی را تشکیل میدهد بلندترین نقطه در کلرادو و مرتفعترین قله در بخش آمریکایی کوههای راکی است . این کوه همچنین از نظر ارتفاع سومین مکان بلند در بین مرتفعترین نقاط 50 ایالت آمریکاست
کوه البرت به عنوان ساموئل هیت البرت، فرماندار ارشد کلرادو در سال 1873 نامگذاری شده است.
کوه البرت دقیقا در سمت شمال غرب دریاچه دوقلوقرار دارد و شما در سمت دریاچه بزرگتر بودید
دلیل اینکه اسم این دریاچه دو قلواست هم این هست که تشکیل شده ازدودریاچه کوچک در غرب و بزرگ در شرق و ایندودریاچه بوسیله یک آبراهه کوچک بهم وصل می شوند اون ساختمان عجیب هم که توجه شما راجلب کرد
نیروگاه Mt. Elbert است که در سال 1981 به عنوان بخشی از پروژه Fryingpan-Arkansas ساخته شد، قادر به تولید 200 مگاوات برق است. این نیروگاه آبی تلمبهای ذخیرهسازی با پمپاژ آب در سربالایی از مخزن دریاچههای دوقلو در مواقعی که تقاضا کم است، و سپس رها کردن آن برای رها کردن آن از طریق توربینهای نیروگاه در زمانی که تقاضا زیاد است، به برآوردن نیازهای اوج انرژی کمک میکند. در ایالت کلارادو از ایننوع نیروگاه های کوچک زیاد هست چون رودخانه ها را نمیخواهند سد براشونبزنن واز نیروگاه های تلمبه ای استفاده میکنند
خدایا شکرت بایت این همه نعمت که بینهایت وسعت گونه های مختلف هست
مریم جان این گیاه زیبا که شما روش زومکردی اسمش هست
کاکتوس مامیلاریا یا Powder-puff از خانواده کاکتوس ها موجود در جهان می باشند . این کاکتوس ها با بیش از 200 گونه یکی از محبوب ترین ، کاکتوس ها در جهان هستند. کاکتوس های مامیلاریا بومی کشور مکزیک هستند ، اگرچه برخی از گونه ها از جاهای دیگر از جمله ایالات متحده و برخی از کشورهای آمریکای لاتین می آیند.
این کاکتوس ها بیش از 200 گونه مختلف در جهان دارند . این کاکتوس ها، “توپی شکل” هستند. برخی از آنها یک توپ منفرد می باشند ، در حالی که برخی دیگر به صورت توده ای رشد و گسترش می یابند.
در مورد خارهای این گیاه ، می توان گفت که در اشکال و اندازه های مختلفی وجود دارند. بعضی از خارها بسیار سفت هستند در حالیکه بعضی دیگر بسیار نرم تر هستند و بعضی از گونه ها ممکن است گل نیز داشته باشند . گلها ممکن است در اشکال و اندازه های مختلف باشند و بعضی از گل ها ممکن است کوچک و صورتی و برخی دیگر زرد یا سفید باشند. بعضی از این کاکتوس ها حتی میوه نیز می دهند. جالب اینجاست که بیشتر کاکتوس های مامیلاریا بومی مکزیک هستند و این کاکتوس ها به طور کلی کوچک بوده و نگهداری از آنها بسیار آسان می باشد ، این خصوصیات باعث محبوبیت فوق العاده آنها در جهان شده است.
الله اکبر از قدرت خداوند بابت خلقت این گیاهان مختلف خدایا شکرت واقعا میشه تعداد نعمت های خداوند و فراوانی این همه نعمت را شمرد ؟؟ الله اکبر از قدرت خداوند نعمتهای خداوند بی انتها است این فقط در این جهان کوچک ما است که نقطه ای از کل هستی همنیست
خوب استاد عزیز ومریم عزیز اگر فکر کردید میتونید از زیر دست وحید جستجو گر جایی برید سخت در اشتباهید
پس از عبور از دریاچه دوباره به سمت شمال با اون طبیعت زیبای کوهستانی و ارتفاعات سر سبز حرکت کردید و به شهر leadvill رسیدید که اون ساختمان زیبا بنفش رنگ سر نبش داشت جهت اطلاع دوستان لیدویل یک شهر معدنی سابق نقره است که در میان سرچشمههای رودخانه آرکانزاس در کوههای راکی قرار دارد. منطقه تاریخی لیدویل که در سال 1961 به عنوان یک مکان تاریخی ملی تعیین شد، شامل بسیاری از سازهها و مکانهای تاریخی دوران معدن لیدویل است. در اواخر قرن نوزدهم، لیدویل پس از دنور (مرکز ایالت کلارادو ) دومین شهر پرجمعیت کلرادو بود. این شهر الان حدود 2600 نفر جمعیت داره
به به بازم رسیدیم به کوهای پوشیده از درخت و سر سبزی خدایا شکرت و بازم هایک در یکمسیر فوق العاده اسم این تریل هست shrine ridge که یک مسیر فوق العاده است و منتهی میشه به کوه shrine ridge لبه مقدس
SHRINE RIDGE یک قله شناخته شده اما بدون رتبه در بخش جنوبی رشته کوه گور در کلرادو است. این کوه به دلیل منظره عالی آن از کوه لبه مقدس نامگذاری شده است.
این کوه دسترسی آسانی در تمام طول سال دارد که آن را به یک مقصد محبوب تبدیل می کند. در تابستان، این کوه برای گل های وحشی و در زمستان این کوه برای اسکی معروف است.
در نزدیکی کوه، مسافرخانه کوه شاین نیز قرار دارد که در واقع از سه کابین مختلف به نامهای والترز، چاکس و جی تشکیل شده است که در تمام طول سال باز هستند و در تابستان بین دوچرخهسواران و کوهنوردان کوهستان و در زمستان برای اسکیبازان و برفپوشان محبوب هستند.
کوه زیارتگاه زمین شناسی متفاوتی نسبت به بقیه رشته کوه گور دارد. چندین رخنمون از ماسه سنگ و کنگلومرا وجود دارد که به رنگ قرمز تیره است و کوه به دلیل تشکیلات سنگی آن شناخته شده است که به زیبایی منظره منطقه می افزاید.
وای خدای من این نی نی زیبا را ببین استاد از شما خیلی خوشش اومده
و چقدر جالب که ریشه های درختان کاج تومسیر به سطح جاده رسیدن
به به بازم حرکت به سمت شمال و این بار شهر زیبای vail
ببینیم این شهر چی داره برای گفتن
ویل Vail یک منطقهٔ مسکونی در ایالات متحده آمریکا است که در شهرستان ایگل، کلرادو واقع شده است. جمعیت این شهر در سال 2020، 4835 نفر بوده است.این شهر محل اقامتگاه اسکی ویل، بزرگترین کوه اسکی کلرادو است، این شهر به خاطر هتلها، غذاخوریهایش، و رویدادهای متعددی که سالانه این شهر میزبانی میکند، مانند جشنواره فیلم ویل، روزهای برفی در استراحتگاههای ویل، و براوو شهرت دارد! به به چه جایی
و میرسیم به این باغ زیبا این باغ پاداش کسانی هست که ذهنشون را کنترل میکنند وتا پایان مسیر امروز با ایمان ادامه میدهند خوب ببینیم تاریخچه این باغ زیبا چی هست
این باغ در سال 1985 توسط بنیاد باغ آلپاین ویل تأسیس شد و در سال 1988 به افتخار بانوی اول سابق بتی فورد، مجموعه ای بین المللی از گیاهان آلپ در کوه های راکی نامگذاری شد. واگر نمیدانید بنی فورد کی هست ، همسر جرالد فورد، سی و هشتمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا و بانوی اول ایالات متحده بین سالهای 1974 تا 1977 بوده
هدف این باغ حفاظت از محیط آلپ از طریق آموزش، حفاظت و جمع آوری گیاهان زنده.
و اما توضیحاتی در مورد اینکه این باغها هدفشون چیه
باغهای آلپاین بتی فورد حامی پیشرو جهانی برای محیطهای آلپاین است ، باغهای آلپاین بتی فورد یک باغ گیاهشناسی تحسینشده بینالمللی است که بهخاطر باغبانی، آموزش و حفاظت از کوههای آلپی شهرت دارد. باغهای آلپاین بتی فورد که در شهر تفریحی کوچک ویل، کلرادو، مخاطبان جهانی را به خاطر اسکی و تفریحات خود در فضای باز جذب میکند، بلندترین باغ گیاهشناسی در آمریکای شمالی است که در ارتفاع 2700 متری در کوههای راکی مرکزی واقع شده است. باغ ها سالانه بیش از 120000 بازدید کننده را برای دیدن مجموعه منحصر به فرد خود از گیاهان کوهستانی و کوهستانی که از سرتاسر جهان جمع آوری شده اند، جذب می کند.
این باغ ها مکان هایی هستند که از طبیعت الهام گرفته شده اند، ذاتاً به روی همه باز هستند و هیچ مانعی ایجاد نمی کنند. ما این فراگیری را جشن می گیریم و از همه مردم بدون استثنا استقبال می کنیم. علاوه بر این، ما نیازهای جامعه محلی خود را می شناسیم و با سایر سازمان ها شریک می شویم تا مردم محروم خود را با لذت طبیعت آشنا کنیم.
به به چه گل های زیبایی خدای من اون گل یاسی رنگ خیلی خیلی زیبا بود
ممنونم استاد عزیزم من امروز صبح به یکتضاد بزرگ برخورد کردم که انشا الله بعدا در موردش میگم ولی از صبح گفتم میخواهم همسفر شما بشم در این سفر رویایی وقدم به قدم با شما اومدم ولذت بردم و الان که بعد از ظهر هست تضاد من بصورت عالی حل شد البته که هیچ چیز جز هدایت خدا نبوده وبقول مریم عزیز
در لحظه به درخواست ها جواب داده میشود و من اضافه میکنم به شرط ایمان به شرط تقوا به شرط شجاعت به شرط کنترل ذهن به شرط تمرکز بر نکات مثبت
ممنونم بابت این تصاویر زیبا از شما که عاشقانه در سفر هستید
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سلام و نور خداوند بر قلب نازنین استادهای عزیزم و تمام دوستای توحیدی ام، الهی که حال دلتون بر مدار شادی و عشق
الهی به امید تو
دوسال پیش بود که در راهرو اداره نشسته بودم از تصمیمی که برای تغییر مقطع گرفتم در دلم هزار جور شک بود و صحبتهای همکارانم که مقطع ابتدایی تدریسش سخته و حوصله میخاد و چرا ششم رفتی امتحاناتش نهایی و هزار جور نجوا که فقط ترسی در دلم بیشتر میکرد ولی من انتخاب کرده بودم که باید این راه برم اگر ترسی و اشتباهی هست ببینم اونجا بود که یکی از همکارام تیر آخر زد و گفت چرا در حق بچه های ظلم میکنید میرید ابتدایی در صورتی که هیچ تجربه ای نداری … من در جوابش هیچی نگفتم ولی عمیقا ناراحت شدم گفتم مگه توانایی من از بقیه کمتره که این حرفا رو میزنه ، توکل کردم به خدا و رفتم مقطع ابتدایی با همکاران و مدیر جدید، مدیری که به کوچکترین چیز گیر میداد گاهی جواب سلامم نمیداد و فقط با نیروهای رسمی خوب بود و من چون سال اولم بود زیر ذره بین بودم ، و خداروشکر تمام تلاشم میکردم که کلاسم سطحش بالا بره و خلاقیتهای جدید و…
اکثر زنگهای تفریح کلاس می موندم و کارهام انجام میدادم یا با بچه های ضعیف تر کار میکردم و در دفتر مدرسه اکثر اوقات سکوت میکردم و به صحبتهای بقیه گوش میکردم چون مدیر با نیروهای جدید رابطه خوبی نداشت../:
سال اول گذشت و سال دوم تدریسم در پایه چهارم پایه ای که در بین همه پایه ها سخت تر بود و مطالب جدید زیادی داشت. همه میگفتن سخته نرو ولی در همون مدرسه با همون مدیر قبلی برداشتم یه چیزی ته دلم میگفت ایراد از خودته نه اون و اینبار اومدم از تابستان شروع کردم به کار روی تدریس خودم و در کنار اون فایلهای استاد گوش میکردم ولی جدیت الان نداشتم و درکم خیلی پایین بود در شهریور ماه گفتن احتمالا به شما کلاس ندن منم از قرآن هدایت خواستم و بهم گفت
ویتوکل علی الله وکفی بالله وکیلا
تمام وجودم گفتم خدایا همه چیو میسپارم به خودت و شروع کردم به خونه تکونی تا 10 مهر که کارام تموم شد تماس گرفتن که برم سر کلاس ،، خداروشکر کلاسی که تازه ساخت بود تعداد دانش آموزان کم بود برام نگهداشته بود در همون مدرسه قبلی که تدریس داشتم با عشق کارم شروع کردم و با اطلاعاتی که کسب کرده بودم و هدایت هایی که خدا بهم میکرد باعث شد که من به عنوان معلم نمونه معرفی بشم و سالی آروم و آسون برام گذشت، ، از تابستان امسال با جدیت شروع کردم به کار کردن روی خودم وقانون جهان هستی خداروشکر کم کم تغییرات درونی در من شروع شد ، مهمتر از همه عشق خواندن و درک قرآن دریافت کردم که هنوز بسیار جای کار دارم ،صبورتر شدم ، آرامتر شدم و همه مسائلی که یه روزی برام مهم بود و فک بهشون باعث استرس و اضطراب میشد کلا از یادم رفت و مهمتر از همه آدمی که بزرگترین ضربه رو ازش خوردم و فکر بهش باعث میشد که کلا از زندگی ناامید بشم و تمام مسائلی که برام پیش آورده بود در ذهنم بزرگ بشه الان دیگه برام مهم نیست گاهی چند روز اون آدم از یادم میره و خیلی کمتر بهش فک میکنم و آگاهانه تمرکزم از روش برمیدارم… و سپاسگزار خداوند هستم خیلی از کارهام سریع انجام میشه با آسونی و ابراز محبت هایی که از دوستان تا شاگردانم داشتمو دارم طوری شد که از مرداد ماه سه مدیر متوسطه برای تدریس باهام تماس گرفتن با اینکه من مقطع ابتدایی بودم ، و از اداره سه بار برای تغییر مقطع از ابتدای به متوسطه تماس گرفتن وقتی به همکارانم میگفتم که باهام تماس گرفتن تعجب میکردن و میگفتن پس چرا با ما تماس نمیگیرن با اینکه اونها کتبا درخواست تغییر مقطع داده بودند ، ، ، امسال واقعا از پیشنهاد های خوبی که دارم نمی دونم کدوم انتخاب کنم و مدیر مدرسه قبلی با توجه به اینکه سختگیر هستند روز اول مدرسه کلی پیش همکاران و و یکی از مدیران مدارس از توانایی ها و کار خوبم تعریف و تمجید کرد و همین الان که دارم این کامنت می نویسم پیام داد چی شد مدرسه ما میاین ؟خدایا همه از لطف و محبت تو هست خدایا هرچی توانمندی و خلاقیت و پشتکار و عزت و احترام هست و اخلاق خوب ،تو به من دادی فقط تووو ،ازت سپاسگزارم خدای قشنگم ،
همین خانم امروز تماس گرفته که حتما باید بیای مدرسه خودمون میخای برم اداره باهاشون صحبت کنم و….اخلاقش با من کلی تغییر کرده روز آخر شهریور تصمیمم به این بود که دیگه به این مدرسه با این مدیر سخت گیر نمیرم ولی قلبم گفت تو اگر از این شرایط فرار کنی در جای جدید هم همین مسئله رو خواهی داشت ایراد کار از درون تو هست و نه بیرون و با اراده به خودم گفتم چشم میرم تا خودم تو همین مدرسه با همین مدیر تغییر بدم، بخدا فقط من تصمیم گرفتم و چقدر آسون و راحت همه چی به نفع من تغییر کرد مدیر، معاون، همکارام و حتی دانش آموزان سال قبلم اصرار دارند که برگردم همونجا … و اداره که اصرار داره برم مقطع متوسطه ،چیزی که من از یک تصمیم دیدم و نتیجه گرفتم و انشاءالله می تونم در این راه به موفقیت های عالی و بی نظیری برسم ،
با خودم میگم مریم تو می تونی در تمام موارد همه چی به نفع خودت تغییر بدی فقط باید بخوای فقط خالصانه و آگاهانه بخواه و بعد نتایج ببین که چطور خداوند همه چی به نفع تو میچینه ،،طوری که با شوق فقط میگی خدایااااا شکرت
استاد عزیزم من از شما و خانم شایسته زیبایم بی نهایت سپاسگزارم منی که پر از استرس و ناآرامی و خشم بودم دعوت کردی به آرامش و یکی یکی داری خصلت های بدم ازم محو میکنی و داری ازم یک انسان میسازی، متشکرم ،واقعا نمی دونم چطور ازتون تشکر کنم، استاد شما بی نظیر در این عالم هستند و فرستاده خداوند برای تمام انسانها…
قلبتون تجلیگاه عشق و نور حق و سایه تون بر سر ما مستدام خوشبختی و شادکامی همیشه همیشه مهمون زندگیتون
سلام مریم عزیز و باشکوه
خدا رو هزاران هزار بار شکر گزارم که به کمک خودش تونستید روی خودتون کار کنید و نتایج عالی رو کسب کنید و درک و آگاهیتون از قانون بیشتر شده!وقتی که از تضادی فرار کنی بزرگترین ترس رو برای همیشه برات بهمراه داره ولی اگه مثل شما از تضاد عبور کنی هم باعث بزرگتر شدن و پیشرفتتون میشه و هم اعتماد بنفس و عزت نفستون رو زیاد میکنه!ممنون بابت نتایج عالی که کسب کردید!
سلام به شما اعظم نازنینم الهی قلب مهربانت تجلی عشق و توحید به خدای یکتا باشه
متشکرم از کامنت زیبا و پر مهرت
اعظم عزیزم در این مدت بخدا که فهمیدم فقط باید در برخورد با هر مسئله چه کوچک و چه بزرگ باید رها باشم و اونو فقط بسپارم به خدای احد و واحد و کنار بایستم و مهم تر از همه اعتماد داشته باشم که خدا کارشو بلده و خیلی عالی و قشنگ همه چیو میچینه کنار هم
با نظر و دیدگاه اداره من باید میرفتم به متوسطه دوم برای تدریس و از لحاظ مسافت و هزینه برام به صرفه نبود رفتم اداره و قسمت سازماندهی نیروها مسئول اون بخش بهم گفت الا و بالله باید بری برای تدریس گفتم درسهایی که بهم دادین اصلا مربوط به رشته من نمیشه گفت باشه شما می تونی و باید بری گفتم من میخوام همون مقطع ابتدایی باشم چون تمام برنامه ریزهام کردم ولی گفت نه خانم فقط متوسطه و تمام … من گفتم دیگه بحث فایده ای نداره اومدم راهرو نشستم روبروی همون اتاق پر از همکارانی بود که از سر صبح برای تعیین جا اومده بودن و یه نگرانی در صورتشون بود گفتم مریم تو شاگرد استادی باید کارت حل بشه، اگر استاد الان اینجا بود چیکار میکرد و تو از همه آگاهی های دوره های استاد باید الان چکار کنی
شروع کردم به خوندن
ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا من لندک رحمه انک انت الوهاب
و آیه الکرسی خواندم
و شروع کردم با خدا صحبت کردن گفتم خدایا من تسلیم امر تو هستم من نمی دونم در این مسیر شاید خیرهایی برای من هست که ازش خبر ندارم تو عالم به همه چیز هستی و گفتم اگه تو میگی برم متوسطه چشم میرم
و همون موقع یکی از همکار اومد کنار من نشست و شروع کردیم به صحبت و شوخی و خنده بعد یهو بهش گفتم بزار یه بار دیگه برم مکانهای ابلاغم بپرسم رفتم داخل اتاق بعد اونهمه وقت همه هنوز بودند کسی کارش حل نشده بود همون مسئول که بهم گفت باید بیای متوسطه و این حرفا ،،برگشت گفت کدتو بده بهش گفتم لیست نگاه کرد دید بهم ادبیات و دینی و آمادگی دادند و دوتا خانمی که نشسته بودند بهشون گفت رشته شما چیه یکی گفت کارشناسی ادبیات دارم و ارشد الهیات و خیلی آسون و راحت همه ابلاغ های منو برداشت داد به این خانم و به من گفت خانم شما می تونید برید همون جایی که دوست دارید و همه تعجب کرده بودند نه به اون بحث صبح و نه به این راحتی که کارم حل شد و با ذوق از اتاق اومدم بیرون فقط میگفتم خدایا ممنونتم ممنونتم عاشقتم تویی همه قدرتها تویی همه آسونی ها خدایا شکرت
اعظم عزیزم فقط و فقط توحید و ایمان و اعتماد به خدای یکتا حلال تمام مسائل و حال خوبمونه و تماام
بازم ازت سپاسگزارم دوست خوشگلم در پناه خدا قلبت پر از ایمان و عشق حق
سلام به بهترین استاد دنیا و فرشته مهربونش
سلاااام به بهترین دوستان دنیا که فقط و فقط گوهر از کلامشون جاری میشه
درحال مطالعه قرآن بودم که به این آیه برخوردم
أَمَّنْ هَذَا الَّذِی هُوَ جُنْدٌ لَکُمْ یَنْصُرُکُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمَنِ إِنِ الْکَافِرُونَ إِلَّا فِی غُرُورٍ ﴿20﴾
یا آن کسى که خود براى شما [چون] سپاهى است که یاریتان مى کند جز خداى رحمان کیست کافران جز گرفتار فریب نیستند (20)
هرچقدر خواستم در مورد این آیه توضیح بنویسم اصلا نتونستم و هی پاک کردم اصلا نمیدونم چطور میشه گفت چطور میشه بیان کرد چطور باید توضیح بدم احساسی که بعد از خوندن این آیه بهم دست داد چطور توصیف کنم ذره ذره اشکهامو که هر کدومشون از عشق به خدا جاری میشن
خدا جای جایه قرآن گفته من تنها یار و یاورتم سر پرستتم میگه من به حال بندگانم بینام حالا هم داره میگه جوری پشتتم جوری یاریت میکنم که انگار یه سپاه با توعه
جز خدای رحمان کیست؟
هیچکس
هیچکس نیست
حتی منم نیستم من از خودم چیزی ندارم هرچی که هست از آن توعه تو اراده کنی من حتی نفس نمیتونم بکشم
افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد
و بعدش رسیدم به این آیه که شاید بارها و بارها خوندمش ولی تازه میفهمم چی میگه
کارم را به خدا میسپارم که خدا به بندگان بیناست
وای خدای من تو از کلام من میگی
که من کارمو به تو بسپارم
اصلا کار حل کن تر از تو کیه
من حتی خودمم میزنم همه چیزو خراب میکنم ولی وقتی تو وارد میشی همه چیز حل میشه وقتی تو هستی نور وارد میشه و هدایتت جاری میشه
وای گفتم هدایت
خدای من
چرا من باید الان این آیاتو بخونم
الان که تو تضادم
خدایا ممنونم که همه جوره پشتمو گرم میکنی و همه جوره هدایتم میکنی
این چند روز تو یه مسئله ای بودم که صد البته خودم به وجودش آوردم چون یه مقداری تعهدم کم شد و از پس ذهنم بر نیومدم
و دقیقا از همونجا شیطان وارد شد و کلی اتفاق پشت سر هم و در ماجرای حل کردنش هدایت شدم به خوندن کامنت خودم
دومین کامنتی که خودم نوشته بودم تو سایت و اصلا متحیر شدم که خدای من چه هدایتی انگار که دست منو گرفته و برده گزاشته سر صندوقچه ای که پر از گنجه دقیقا همون چیزی تو کامنت بود که پاسخ من بود و چطور بگم از هدایت رب العالمین که اون کامنتو بارها خوندم و سعی کردم بهش عمل کنم و اصلا به نصف روز نکشید که اون موضوع حل شد حالا نه کاملا ولی مسیر زیادی طی شده و قطعا ناپدید میشه چون من کارمو به خدا میسپارم
وقتی خودم دست به کار میشم همه چیزو خراب میکنم ولی خداوند عین ستاره قطبی هدایتم میکنه به مسیر درست و بدون اینکه ذره ای انرژی صرف کنم موضوع حل میشه و در کنارش کلی خیر و برکت حاصل میشه
یدالله فوق ایدیهم
امروز وقتی که داشتم این آیاتو میخوندم کسی که اصلا من سالها بود ندیده بودمش اومد خونمون و تعریف کرد که امسال مکه بوده برای حج واجب و اونجا گم شده و هم سفری هاشو گم کرده میگفت من اصلا عین خیالم نبود روبروی کعبه ایستادم با خدا حرف زدمو گفتم خدایا من نمیدونم ولی تو میدونی و تو میتونی و کلی باهاش حرف زده و بعدش یه نفر خیلی یهویی میاد سراغش میگه چرا اینجا ایستادی وقتی میفهمه گم شده میگه من میبرمت اصلا نگران نباش و میگه منو برد و رسوند دم هتلم که من اصلا هاج و واج مونده بودم من فقط اسم کاروانمو بلد بودم و هیچی دیگه نمیدونستم و این آدم قطعا خدا بود که خودشو برای من رسوند
اصلا من دیگه بعد شنیدن این موضوع دیگه دیواااانه شدم گفتم خدایا چیکار میخوای بکنی بامن
چی میخوای بهم بگی
داری واسم مثال میزنی از یه آدم بی سواد تو یه کشور غریب گم میشه و خودشو میسپاره دست تو و تو خودت اونو میرسونی به مقصد
خدای من چطور شکرت کنم فقط بهم بگو چطور
دلم میخواد زمینو بکنم برم تو هسته زمین و اونجا بهت سجده کنم و بگم منو ببخش که اینقدر ایمانم ضعیفه یکی فوت میکنه بهم اشکم درمیاد یادم میره تو هستی ولی بازهم تو منو رها نمیکنی تو حمایتم میکنی بازم توبه هامو میپذیری و اجازه میدی که برگردم به مسیر درست
إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُمْ مَا مِنْ دَابَّهٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿56﴾
در حقیقت من بر خدا پروردگار خودم و پروردگار شما توکل کردم هیچ جنبنده اى نیست مگر اینکه او مهار هستى اش را در دست دارد به راستى پروردگار من بر راه راست است (56)
به قول سوره ابراهیم《مومنان بایددر هر حال به خدا توکل کنند و چرااااا بر خدا توکل نکنیم؟در صورتی که خدا مارا به راه راست هدایت فرموده و به آزار و ستمهای شما صبر خواهیم کرد که یک متوکل باید همیشه و در همه حال بر خدا توکل کند12》
چرا برخدا توکل نکنیم چرا چرا چرا
مگه اینهمه خدا مارو یاری نکرده
مگه هرجا گیر افتادی راهو برات باز نکرده
مگه یه تن سالم و پدر و مادر و زندگی و امکانات بهت نداده مگه بار گرانو از دوشت بر نداشته مگه هدایتت نمیکنهههه پس چرا بهش توکل نکنییییم
أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ ﴿107﴾
مگر ندانستى که فرمانروایى آسمانها و زمین از آن خداست و شما جز خدا سرور و یاورى ندارید (107)
به نام خداوند آفریننده زیبایی ها ونقاش بی همتای طبیعت
سلام ودرود فراوان براستادعزیز ومریم جان نازنین سلام برهمسفران گلم
خداراهزاران بار سپاسگزارم که چشمم این همه طبیعت زیبا ورویایی رادید
خداراهزاران بار سپاسگزارم که استاد ومریم جان رادرکنار خودم دارم ومن را باخودشان به این سفر بی نظیر آوردند
خداراشکر این همه نعمت وفراوانی وآب زیاد ودرختان بسیارزیاد وکوه ودریاچه ورود وابشارهای کوچک وبزرگ رانشانمان میدهی تا ذهنمان باور کند همه چیز به فراوانی دردنیا هست ای انسان ببین وباور کن که خدا زمین وآسمان وهرانچه درآن هست رابه تسخیر تودراورده
عجب دریاچه دوقلوی باحال وزیبایی درارتفاع بالا بود وپوشش گیاهی متفاوت دردوطرف دریاچه که یکطرف پردرخت ویک طرف بدون درخت وبیابانی بسیار عجیب است ومنظره زیبا و چشم نوازی درست شده احتمالا زاویه تابش نور خورشید ومیزان رطوبت دو طرف دریاچه متفاوت است
مسیر پیاده روی در دل جنگل عالی بود من هم باشما درحال قدم زدن بودم وهمراهتان بودم خداقوت دوساعت پیاده روی وبعد غذا خوردن درآن فضای رویایی وکنار درختان سرسبز وزیبا نوش جانتان گوارای وجودتان
موقع حرکت درجاده چندماشین شبیه جیپ بارنگهای زیبا رد شدند که خیلی جلب توجه کرد خوشگل بودند
ورود به شهر جدید ودیدن باغ زیبا که ورودی زیبایی داشت وگلهای رنگارنگ وزیبا وآب وابشار کوچولو لابلای سنگها که لایه لایه بودند خیلی مناظر زیبا و جذاب آفریده بودند
یک مورد که یادم اومد آنجا که استاد ابرها وآسمان رانشان دادند انگار خیلی استاد به آسمان نزدیک بود ودستش رایک کم بالا میبرد میرفت لای ابرها وانگار استاد رفتید بالا وبه آسمان وابرها خیلی نزدیک شدید وابرها بارانی به نظر اومدند
مریم جان خداقوت انشالا سلامت باشی گلم که همه جا باعشق وشوق فیلم میگیری تا چیزی ازدید زیبابین شما دورنماند
رابطه پرازعشق واحترام شما عزیزان دل نیز از نکات قابل توجه هرفایل سفر است درپناه خدا عشقتان پاینده باد
دیدن بچه های کوچولو که درسفروپیاده روی باوالدین شان همراه هستند جالبه که باوسایل مجهز روی دوش پدریامادر حمل میشوند این یکی که سایه بان خوبی هم داشت وخیلی عالیه که محدودیت باحضور بچه ها ندارند وبراحتی بچه رابرمیدارند ومیروند سفر وپیاده روی میکنند وخوش میگذرانند
ممنون ازفروشگاه هم فیلم گرفتید چقدر انواع واقسام وسایل باغبانی بود وتنوع بیل هم زیادبود
مریم جان گفتند این سفربهترین سفرشان بوده واقعأ برای من هم سفر فوق العاده ای است طبیعت بکر وزیبا که هرقسمت ازقسمت قبل زیباتر ودیدنی تر است
سکوت وصدای آب وطبیعت زیبا که مناسب مراقبه است جای ما خالی
جالبه که جاده ها خیلی خلوت است وراحت استاد رانندگی میکنه وهدایت شدید به مناطق خلوت و بکر برای دیدن نعمات بیشمار خداوند
استاد عزیز ومریم جان شایسته الحق که لایق وشایسته دیدن این همه زیبایی هستید وبندگان عزیز خداوند هستید ولایق این همه نعمت هستید گوارای وجود نازنینتان باشد
همیشه به زیبایی وشادی توجه کردید وخداوند شما را به زیبایی وشادی بیشتر هدایت کرده
سفربسلامت استادان عزیزم درپناه خداوند مهربان پاینده وسلامت باشید
بنام مهربان پروردگار هدایتگر جهان هستی
بنام خدایی که در جسم وجانو روحوقلبم جای دارد.
سلام بر استاد عباس منش عزیز و بانوی همراه و همدم و یار و عزیز دلشون مریم بانوی شایسته
طبق عادت هرروزه ام ، که از استاد یاد گرفتم ؛از خواب که بیدار شدم اومدم تو سایت، امروز روز فایل جدیده، میخوام روزم و با تمرکز وتوجه به زیبایی های سایت شروع کنم .
عکس پروفایل این قسمت لباس فسفری زیبای استاد با اون عینک دودی وکلاه خوشگلشون ،تحسین برانگیز بود . شروع فایل با این طبیعت متفاوت از قسمت های قبلی …
چقدر این زیبایی های سفرتون تموم نشدنی هست ، منم دوست دارم و دلم تجربه های متفاوت و لذت بخش میخواد مثل شما دو عزیزدل که اینقدر با رهایی و آرامش در کنار اون سنگ های رودخونه با رنگ آبی فوق العاده جذاب نشستید در دل این نقاشی زیبای خداوند و چه زیبا خداوند یکتا و توانمند شما را به آسونی و سادگی و راحتی هدایت میکنه به مکان های رویایی ، به قول مریم بانو فقط گوش به زنگ هدایت الله هستید .
چه قشنگ در زمان نیاز ، خداوند دستان معجزه گرش را برای برآوردن درخواست هاتون میفرستد.مثل همین پر کردن مخزن آب تراک کمپر …
من به دستان خدا خیره شدم ، معجزه کرد
خداوند جان ، پروردگار برنامه ریزی هاست .
خداوندی که بهترین دوست وهمراه و مشاور همیشگی ماست .
پیاده روی در دل این طبیعت بکر و جذاب چقدر میچسبه …
نوش جانتان باشد این همه نعمت و فراوانی و ثروت و سفر و زیبایی هایش ، چون صلوه و توجه به زیبایی ها و نکات مثبت دارید و چون شکرگزارید هر ثانیه و هر لحظه ، خداوند و انرژی اش و جهان هستی هم لاجرم براتون زیبایی های بیشتر می آفریند .
خداوند غنی و توانگر ووهاب را هزاران مرتبه شاکرم ، که امروز هم به من فرصتی داد تا در این سایت توحیدی ، باشم .
سلام از سومین روزِ پاییزِ زیبایِ خدا.
چقدر آسمان و ابرهای ابتدای فایل جذاب هستن، یه طوریه انگار کیفیت ابرها از فاصله ی خیلی نزدیک بهم هست و میتونم بگیرمشون تو دستم…
یه قاب شگفت انگیز دیدم.
هر کجایی که آب حضور داشته باشه من ذوق میکنم.
دریاچه ی اول فایل شگفت انگیز بود، همینطور آخر فایل تو باغ شگفت زده شدم آب از لابه لای سنگ ها به اون زیبایی جاری بود.
باغ رو با اون همه گل دیدم به وجد اومدم، مخصوصا اینکه دوست دارم مریم جون زوم میکنه روی گلها و حشراتی که روشون نشستن.
آخه خودمم وقتی یه زنبور یا هر حشره ای میبینم روی گل عکس میگیرم ازش.
امروز یه طور دیگه لذت بردم از پیاده رویم…
هوا یه طورِ ملیحی بود، من لذت بردم از مسیر سایه و آفتاب که اصلا اذیتم نکرد.
یه عالمه بچه با لباسِ فرمِ مدرسه دیدم و لبخند نشست روی صورتم.
تو مسیر با خودم کلی صحبت کردم و قشنگ حسِ خوب رو لمس کردم از نزدیک.
خیلی سپاس گزار خدا هستم برای تمام لحظاتی که حسم خوبه و در ادامه اش یه عالمه زیبایی رو بهتر میتونم درک و حس کنم.
فکر میکنم حس خوب و درکِ زیبایی ها چسبیده به هم هستن، حسم که خوبه بهتر میفهمم و درک میکنم زیبایی هارو، و برعکس وقتی زیبایی هارو هم که میبینم منجر به خلقِ حسِ خوب میشن واسم.
وقتی متوجهِ زیبایی ها نمیشم و حسشون نمیکنم، متوجه میشم فرکانسم افت کرده و احتمالا حالم میزون نیست، وگرنه به صورت طبیعی و فطری باید از دیدنِ زیبایی ها به وجد بیام، یعنی این اصلش هست، مگه اینکه من از مسیر خارج شده باشم.
مثل الان که دارم مینویسم و صدای آواز پرنده ها رو دارم میشنوم، خبر از این میده که حالم خوبه، فرکانسم میزونه که میتونم این زیبایی رو حس کنم.
چقدر انسان میتونه قوانین رو به سادگی فراموش کنه…
داشتم فایل هدف گزاری و تاثیر آن در زندگی رو گوش میدادم که متوجه یه نکته ی مهم شدم.
استاد گفتن مسیرِ رسیدن به خواسته رو نبندین روی مواردی که خودتون بلدین و فکر میکنین جواب میده، به خدا بسپرین اجازه بدین بگه بهتون از چه مسیری…
یهو این یادآوری عینِ یه چراغ تو قلبم نور رو منتشر کرد.
در عجبم از ذهنِ انسان که چقدر فرّاره.
باید دائم یادآوری شه بهم تا نهادینه شه درونم.
بسیار خوشحالم که سر بزنگاه خدا یادآوری ام میکنه همیشه و دستمو میگیره و بلندم میکنه.
از دیشب یه رهایی از بندهایِ ذهنی مو تجربه کردم روی یه موضوعِ مهم برام که خیلی مهمه و بابتش خوشحالم و سپاس گزار…
مامانم هم امروز یادآوری کرد بهم:
حست باید خوب باشه از کاری که انجام میدی…
و من قشنگ متوجه شدم قطع کردن یه مسیرِ اشتباه، خودش شجاعت میخواد…
وقتی سخته یه چیزی غلط داره جلو میره.
یا من آماده اش نشدم و الکی دارم زور میزنم فقط برسم.
مثل اینکه من خودم نقطه ی 1 هستم ولی ایده آل و ذهنم نقطه ی 10 رو میخواد، منم چون فکر میکنم الان باید برسم، به زور 1 رو به 10 وصل میکنم نتیجه اش میشه حسِ بد، حالِ بد، لذت نبردن از زندگی و …
در حالیکه باید یاد بگیرم سمانه جون خوبه رسیدن به نقطه 10، اما اول ببین کجایی الان؟
نقطه ی1
مرحله بعدی رسیدن به نقطه 2 هست نه بیشتر…
کی با عجله و شتاب رسیده که تو برسی.
یه درصد هم برسه با خوشحالی و لذت نیست.
خیلی نیاز دارم صبر، روند تکاملی رو یاد بگیرم.
خیلی نیاز دارم بفهمم بین 0 تا 100 یه عالمه عدد وجود داره، کلی عدد ممیز دار هم هست، کلی راه هست، یه شبه نیست که…
همونقدر که 100 زیباست، صفر هم زیباست، نیم هم زیباست…
من باید اینارو اینجا بنویسم برای خودم تا کم کم متوجهِ بازیِ زندگی بشم.
استقبال میکنم از تجربیاتم.
تجربیاتی که میخوام در زمان کم برسم و نمیرسم ولی درسش رو میگیرم.
تجربیاتی که بهم نشون میده تو وظیفه ته که تو مسیر رسیدن به خواسته هات خیلی لذت ببری از زندگیت، اگه لذت نمیبری و عینِ یه ربات جلو میری بدون و آگاه باش یه جای کار غلطه، برگرد درست فکر کن …
این سری فایلهای استاد منو تو مدار نگه میداره، میام بنویسم، سَرِ حرف با خودم باز میشه…
یهو به خودم میام میبینم شیرجه زدم تو زندگی و احوالات و احساساتِ خودم.
خوشحالم این فضای امن رو دارم و میتونم بنویسم.
ممنونم از خدا برای آشنایی با استاد جان و مریم جون و سایت و بچه ها.
الهی شکرت که یادم انداختی وظیفه ام هست از لحظاتم لذت ببرم.
سلام و درود به شما خانم صوفی بزرگوار ، الهی که حال دلتون عالی و توحیدی باشه و انرژی مثبت داشته باشید. خدا رو صد هزار مرتبه شکر. یه عذرخواهی بهتون بدهکارم چون قبلاً به کامنت از شما داشتم فکر کنم هنوز بی پاسخ مونده باشه.
بسیار بسیار تحسینتون میکنم بخاطر این کامنت انرژی مثبت تون و قانون تکامل که به زیبایی توضیحش دادین. از عجول بودن که احساس آدم رو منفی میکنه. عجول بودن از باور کمبود میاد.
یه مثال بزنم از عجول بودن،بسیار بسیار تجربه شد برام که هر جایی عجله کردم نه تنها زودتر به نتیجه نرسیدم بلکه بخاطر خطا و اشتباه کلی هم عقب افتادم. یه زمانی وقتی زنگ عملیات میخورد همه بدو بدو میرفتن سراغ لباسها و اینکه برسن به ماشین. ولی از یه جایی به بعد من به این نتیجه رسیدم که عجله کردن باعث میشه وسایلم رو جا بذارم. یبار بیسیم برنمیداشتم ،یه بار دستکشم جا میموند، یبار باتری اضافی بیسیم ، یبار گازسنج و … از یه جایی به بعد خودم رو عادت دادم بجای دویدن با قدم های بلند راه برم. اول بیسیم و گازسنج و باتری اضافی رو برمیداشتم تا بقیه دارن لباس میپوشند ، من بعدش میرفتم سراغ لباس، بقیه میرفتن برای بیسیم ، حالا من سریع لباس میپوشیدم بدون مزاحمت بقیه. از وقتی این روش راه رفتن و بی استرس رو در پیش گرفتم در اکثر مواقع اولین نفر سوار ماشین میشم. یه اعترافی میکنم بین خودمون بمونه، حقیقتش بیخیالی در اتخاذ این روش خیلی بهم کمک کرد.
خلاصه اینکه کاملاً حق با شماست ، عجول بودن نه تنها کار رو به جلو نمیندازه بلکه به تعویق هم میندازه.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید
سلام آقای امیریِ عزیز.
منم مثل اکثر بچه های سایت از خوندن کامنتهای عالی شما لذت میبرم و اینکه دیروز دیدم پاسخی از طرف شما دارم راستشو بگم سورپرایز شدم.
پاسخ نوشتن برای محبت دوستانی که برام کامنت مینویسن رو من از شما و سعیده جانم (شهریاری جان) یاد گرفتم و الگوبرداری کردم.
نمیگم همیشه ولی سعی ام رو میکنم محبت دوستانم رو بی پاسخ نذارم.
اینکه شما انقدر به پاسخ نوشتن برای بچه ها ارزش قائلین برام خیلی جالب بود و ارزشمند و انگار مجدد بهم یادآوری کردین پاسخ بنویسم برای دوستانم .
ممنونم که با ادب و نزاکت تون در رفتار، چیزهای زیادی رو به من یادآوری میکنین.
ممنونم از کامنت تون و مثالِ پوشیدنِ لباس و برداشتنِ وسایلِ مورد نظر.
به شخصه چون با مثال درکم بهتر میشه، میخوام ازتون تشکر ویژه کنم برای مثال های واقعی از زندگی شخصی، که مینویسین تو کامنت هاتون.
در پناهِ رب العالمین نازنینم باشین همیشه، همه مون باشیم.
خدایا شکرت برای تمامِ آگاهی های این سایتِ ارزشمند.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«قِیلَ یَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِّنَّا وَبَرَکَاتٍ عَلَیْکَ وَعَلَىٰ أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَکَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ»
(ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ: ﺍﻱ ﻧﻮﺡ، ﺑﺎ ﺳﻠﺎم ﻭ ﺑﺮﻛﺎﺗﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﻣﺎ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻭ ﺍﻣﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺍﻧﺪ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻱ ﻭ ﺍﻣﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﻣﻰﻛﻨﻴﻢ، ﺳﭙﺲ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﻣﺎ ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﻴﺪ)
«تِلْکَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ مَا کُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلَا قَوْمُکَ مِن قَبْلِ هَٰذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَهَ لِلْمُتَّقِینَ»
(ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﺧﺒﺮﻫﺎﻱ ﻏﻴﺒﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭﺣﻲ ﻣﻰﻛﻨﻴﻢ، ﻧﻪ ﺗﻮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻰﺩﺍﻧﺴﺘﻲ ﻭ ﻧﻪ ﻗﻮم ﺗﻮ؛ ﭘﺲ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ ﻭﺭﺯ؛ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻓﺮﺟﺎم ﺑﺮﺍﻱ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ؛ 48-49 هود)
سلام خدای من، از تو درخواست هدایت و راهنمایی میکنم برای نوشتن، جز تو پناه و هدایتگری ندارم، خدایا بر قلبم آرامش ببخش، و از علم نزد خود بر ظرف من ببار. باشد شاکر و سپاسگزار درگاهت باشم. همانا تو پیروزمندِ حکم کننده و غنیِ ستایش شده ای.
سلام و درود فراوان به خانواده بزرگ عباسمنش در سراسر جهان. سلام استاد عباس منش عزیز و سلام استاد شایسته گرانقدر و سلام دوستان نازنینم. وقتی نوشتم «خانواده بزرگ عباس منش در سراسر جهان» یه لحظه مکث کردم گفتم نکنه اغراق باشه بعد دیدم واقعاً حقیقته. چقدر کامنت دوستان عزیزی رو دیدم که کشورهای مختلف اروپایی و همچنین آمریکا و کانادا و ایران و افغانستان و نقاط دیگه که همه شون توی سایت فعال هستن. و تازه هنوز عمر فعالیت گروه تحقیقاتی عباسمنش به 20 سال نرسیده. و خدا میدونه این تکامل آهسته و پیوسته چقدر دیگه ادامه داره. از اون روزی که استاد توی کاغذ نوشت من میخوام رسالتم گسترش توحید و یکتاپرستی در جهان باشه و اون رو توی کیف گردنی کوچیکش قرار داد و هر جایی می رفت همراهشون بود تا به امروز که از کشورهای مختلف دانشجو دارن کمتر از بیست سال میگذره. و خدا میدونه چقدر دیگه سورپرایز در ادامه دریافت خواهیم کرد. مثلاً یه روزی برسه یه ربات هوش مصنوعی به سایت اضافه بشه که نه تنها فارسی زبانان، بلکه مردم از هر کشوری اراده کنن با زبان خودشون صحبتهای استاد رو ببینن، با همون شور و اشتیاق و حرارت، اونوقت میبینی وعده الهی رو که مردم همه مشتاق توحید هستن و یکی یکی وارد سایت میشن. (حالا اونوقت خداوکیلی یکی بیاد کامنت کیم چانگ چونگ هونگ از شانگهای رو برامون ترجمه کنه که چی نوشته تاپ امتیازات شده؛ ولی من با همه اش موافق بودم به جز اون باور محدود کننده که نوشته بود 缺钱 ؛ صرفاً جهت خنده)
صبح با کلی ذوق و شوق فایل رو دیدم تا اینکه رسیدیم به اون ساختمان بتنی نیروگاه. و استاد در موردش صحبت کرد. فکرشو بکنید شما تجهیزات و تاسیسات صنعتی و نیروگاهی رو نشون بدین و شاخکهای نامبرده فعال نشه، (الان دیگه به ذوق و شوق مقدار زیادی کنجکاوی هم اضافه شده) و گوگل علیه السلام، و بععععله اسم این تأسیسات هست Mount Elbert Power plant. نیروگاه برق مونت البرت. و نکته اش اینکه بسیار بسیار قدیمیه، یعنی زمان پرزیدنت کندی JFK پروژه استارت خورده. از چندتا حوضچه بالادست آبها جمع آوری میشه و از طریق یه سری لوله و کانال بزرگ زیر زمینی میرسه به این ساختمان بتنی، و جوری طراحی شده تا دِبی 120 متر مکعب در ثانیه رو جابجا کنه. تصور کنید ، 120 تا منبع آب خونگی، در یک ثانیه. آب از یه حوضچه بنام Pueblo Dam & Reservoir میاد به این نیروگاه و از سمت شمال میریزه به دریاچه دو قلو و از انتهای جنوبی دریاچه ها میریزه به رودخانه ارکانزاس برای مصارف کشاورزی. استاد از این به بعد هر جا تاسیسات صنعتی رو دیدین لوکیشن بدین من برم دل و روده اش رو در بیارم.(یادمه توی یکی از قسمت های زندگی در بهشت استاد از کنار یه نیروگاه برق رد شد و کنجکاوی منو سوق داد تا اونجا که فهمیدم فلوریدا چهارتا نیروگاه هسته ای بزرگ داره و چند نیروگاه سیکل ترکیبی و چندین و چند نیروگاه بزرگ و کوچیک خورشیدی).
این کنجکاوی ها و درآوردن دل و روده هم تاریخچهای داره، روزگاری دل و روده موتورخانه ناوچه های نیروی دریایی رو درآورده بودم، یعنی تک تک راهرو ها و پله ها رو چشم بسته طی میکردم. و توی دفترچه یادداشت میکردم، دونه دونه لوله ها و شیرها و پمپ ها رو لاین آپ میکردم. هنوز یادمه راه پله اصلی به موتور خونه 9 تا پله داشت، و بعد از یه گردش 180 درجه ای 11 قدم میرفتم جلو تا برسم به در هچ موتورخانه به عرشه اصلی. این یه تمرین شبیهسازی زمان قطع برق و دود گرفتگی بود، باید توی تاریکی میتونستی پمپ های حریق یا پمپ های آب شیرین و تمام شیرها رو پیدا کنی. کنجکاوی کودک درون ادامه پیدا کرد تا حد یادگرفتن پروسس گاز و یوتیلیتی توی پالایشگاه با اینکه اصلاً تخصص من نبود. هفته اول ورودم به پالایشگاه گاز با یکی از نیروهای قدیمی و باسواد رفتیم واحد شناسی، تا رسیدیم به یکی از واحدها که کارش تامین برق پالایشگاه ست، بهم گفت به این واحد میگن واحد 120 و هر کدوم از این پکیج ها رو که میبینی بهشون میگن GTG، گفتم آره مخفف Gas Turbine Generator، یه موتور توربوشفته که از توربین قدرتش برق تأمین میشه. اون بنده خدا یه نگاهی بهم انداخت و با خنده گفت، خب بریم ایستگاه الکی تو گرما واینستیم.
چند روز پیش توی کامنت نوشته بودم درگیر نقشه شبکه آب آتش نشانی پالایشگاه هستم، و برای راهنمایی کار با اتوکد مجبور شدم یبار زنگ بزنم به برادرم و ازش راهنمایی بگیرم. ولی وقتی یه عکس بهش نشون دادم گفتم نقشه ای که دارم روش کار میکنم اینه ، با تعجب گفت أَأَأَعععععع این که نقشه صنعتیه، نه بابا … من نهایتاً یه پلان ساختمان کار کردم. بسی ذوق زده شدم و به خودم امیدوارم شدم که توی اولین تجربه کار با اتوکد با نقشه ای سر و کار دارم که ترسیمش نیازمند سالها تجربه است. باور کنید تا وقتی برادرم نظرشو نگفته بود من فکر میکردم یه کار بسیار عادی و معمولیه که هر کسی میتونه انجامش بده. این بخش از کامنتم یه تمرین آگاهانه بود برای عزت نفس. با اینکه این روزها دارم روی فایلهای دوره عزت نفس کار میکنم ولی هنوز توانایی های خودمو دست کم میگیرم، و میگم اینها خیلی عادی و معمولیه.
برگردیم به آیات ابتدای کامنت، خداوند با ضمیر جمع داره به نوح خطاب میکنه، ضمیر جمع نشون دهنده سیستمی بودن قوانین جهان هست، «ما نعمت خواهیم داد و ما عذاب خواهیم کرد» یعنی ای نوح درسته تو و اهل ایمان از طوفان جون سالم بدر بردین، ولی بعد از این، باز هم از نسل شما هر کسی از مدار توحید خارج بشه و به مدار کفر و شرک وارد بشه ، باز هم عذاب دریافت خواهد کرد. نعمت و عذاب دو برآیند هستند، از دو رفتار متفاوت، یا دو مقصد از دو مسیر متفاوت. شما نمیتونی توی کویر حرکت کنی و از منظره رودخانه و جنگل لذت ببری و هر جا هوس کنی، از درختای حاشیه جاده هلو و زردآلو و انگور بچینی یا پاتو بذاری توی جریان آب رودخانه. (از یه نفر پرسیدن اگه توی دریا کوسه بهت حمله کنه چیکار میکنی ،گفت از درخت میرم بالا، بهش میگن آقا وسط دریا و درخت ؟؟ گفت مجبورم، میفهمی مجبورم) درسته جوکش بی مزه بود ولی قانون مدارها رو به درستی توضیح میده. به همون دلیلی که ما تعجب میکنیم و خنده مون میگیره از بالا رفتن از درخت توی دریا، به همون دلیل هر نتیجه ای و هر چیزی در مدار مخصوص به خودش قرار داره. دریا در مدار خودش، درخت در مدار خودش و کویر در مدار خودش. هر مداری نیازمند صبر و شکیباییه. مدار نعمتها رو باید ادامه بدی تا حصول نتیجه. در مورد مدار عذاب هم همینه، با یکبار، دوبار مسیر اشتباهی رفتن عذاب نازل نمیشه. «بما کانوا یعملون» همینو داره میگه، یه موضوعی که افراد درگذر زمان همواره در حال انجامش بودن، به شکل نتایجی دریافت کردن. حالا در مسیر هدایت و نعمت یا در مسیر عذاب و بدبختی. و نکته اش اینکه همیشه و همیشه و همیشه بهترین عاقبت در انتظار کسانیه که به درستی کنترل ذهن کردن و اهل تقوا بودن.
این همه زیبایی این سرزمین و متنعم بودن مردم این سرزمین و البته استاد عباس منش و استاد شایسته از این مناظر، نتیجه ماه ها و سالها عملکرد درست و آگاهانه است به قوانین.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر عدالت الهی که همیشه در جهان پابرجاست.
«شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِکَهُ وَأُولُوا الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»
در آیه 18 آل عمران، خود خداوند دو بار شهادت میده، به وحدانیت خودش و البته پابرجا بودن عدالت و قوانین در جهان.
استادان عزیزم ، نوش جونتون هر آنچه نعمت و ثروت و فراوانی و زیبایی و لذتِ روابط و احساس خوب و معنویتی که دارید تجربه میکنید، این نتیجه عادلانه قوانین ثابت الهیه، که شما آگاهانه بهش عمل کردین و الان دارید از نتایجش بهره میبرید. نتیجه سالها کنترل ذهن و کنترل عملکرده.
و البته به دوستان عزیزم که هر کدوم به نوعی از نتایج بهره میبرن، از روابط عالی و معنویت گرفته تا مهاجرت و موفقیت های مالی و علمی ، نوش جونتون، الهی صد هزار مرتبه شکر ، این نتیجه عمل کردن آگاهانه ست به قوانین الهی و روزها و ماه ها کنترل ذهن.
الهی صد هزار مرتبه شکر.
«رَواقِ منظرِ چشمِ من آشیانهٔ توست ؛ کَرَم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست»
«به لطفِ خال و خط از عارفان ربودی دل ؛ لطیفه های عجب زیرِ دام و دانهٔ توست»
«دلت به وصلِ گل ای بلبل صبا خوش باد ؛ که در چمن همه گلبانگ عاشقانهٔ توست»
«من آن نِیَم که دهم نقدِ دل به هر شوخی ؛ دَرِ خزانه، به مهر تو و نشانهٔ توست»
«سرودِ مجلست اکنون فلک به رقص آرد ؛ که شعرِ حافظِ شیرین سخن ترانهٔ توست»
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
به به ببین کی پیام گذاشته :)))
آقا حمید امیری
حالت چطوره رفیق خوبی؟ خوشی؟ سلامتی؟
نمیدونی چقدرررر دلم برای گپ زدن باهات یه ذره شده بود
من هنوز این قسمت از سریال رو ندیدم
ولی عجیب یه حسی بهم گفت بیام تو کامنت ها
همینجوری داشتم کامنت ها رو بالا پایین می کردم
تا رسیدم به کامنت شما
حسم گفت باید بخوانمش
خلاصه نت رو روشن گذاشتم رفتم چند دقیقه خلوت گزینی با خدای خودم
نمازمو خواندم
اومدم با ذوق و شوق نشستم به خواندن دیدگاهت
توضیحش مفصله اگه بخواهم شرح بدهم که چقدرررر دیدگاهت با باورهایی که دارم روش کار می کنم این چند وقته و حتی یه فایلی که امروز گوش دادم هماهنگ بود
اصلاً دیدگاه از جنس ناب هدایت الهی بود
به خدا هدایت بود
به ولله هدایت بود
اصلا خدا رو یه جاهایی از دیدگاهت دیدم که داره باهام حرف میزنه
وگرنه چرا منی که اصلا قصد اومدن توی سایت نداشتم…
اصلاً هنوز این قسمت هم ندیدم…
باید بیام تو این صفحه و میون این همه دیدگاه بهم گفته بشه که اینو بخوان
اون هم بعد از نماز؟!
یه جاهایی از دیدگاهت برای من حکم نیایش شبانه رو داشت
واقعاً سپاسگزار خداوندی هستم که هدایتم کرد به اینجا
و از شما هم سپاسگزارم به خاطر این حجم از آگاهی
و
این حد از توانمندی در نگارش
و این حد متخصص بودن در کار خودت
که من واقعاً تمام قد برای شما می ایستم و تشویقت می کنم
اصلاً خیلی کیف می کنم وقتی می بینم اینجوری با عشق از توانمندی هایت می نویسی
خیلی انگیزه می گیرم
خیلی چیزها ازت یاد می گیرم حمید جان خیلی….
در پاسخی که به سعیده خانم هم داده بودم اسم شما رو آورده بودم که ازت درس توحید یاد گرفتم البته متوجه شدم که اون دیدگاه هم خواندی
راستی فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ یعنی چی؟؟
خیلی دوستت دارم
عکس پروفایلتم خیلی زیباست
اسکیرین شات گرفتم :))
پایدار باشی
سلام و درود به محمدحسین عزیزم، برادر نازنینم. از این همه مهر و محبتت بینهایت سپاسگزارم. خداوند از دار دنیا سه تا برادر شناسنامه ای بهم عطا کرد که خداوند بهشون خیر دنیا و آخرت بده. اونقدر از همون کودکی مدارشون از من به دور بود که یه وقتایی فکر میکردم شاید اشتباه کردم متولد شدم. ولی به لطف و هدایت رب العالمین که باشه خداوند جوری ابر و باد و مه و خورشید و فلک رو برات چیدمان میکنه که از پس همه اون سالها تنهایی خداوند شما رو به جایی هدایت میکنه که ده ها دوست و برادر عزیز تر از جان و هم مدار بهت عطا میکنه، که با حرفهاشون بهت احساس ارزشمندی میدن و در آتش اشتیاق تو میدمن. الهی صد هزار مرتبه شکر ، الهی صد هزار مرتبه شکر.
خدا رو شاکرم که اون شخصیت گذشته حمید امیری رو ازش گرفت و هدایتش کرد و بهش عزت و آبرو داد تا انسان مفیدتری بشه و کلامی رو بنویسه تا برای دوستانش باعث یاد خدا باشه.
وقتی یعقوب پیامبر یوسف رو سپرد دست برادرانش و بهشون اعتماد کرد، ناامیدش کردن، و برگشتن و پیراهن خونین یوسف رو آوردن که پدر گرگ یوسف رو خورده و قصه یوسف رو که خودت میدونی. ولی وقتی خواست بنیامین برادر یوسف رو بده دست همون برادرها گفت من به شما امیدی ندارم. من به خداوند چشم امید دارم چرا که او بهترین محافظت کننده و مهربانترین مهربانان هست. فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ . در روزهای جوونی وقتی میرفتم سر کار پدرم این آیه رو پشت سرم میخوند. و من هم معجزات زیادی رو از این آیه دیدم. از خوندن توی حین تصادف کردن ماشین گرفته تا دفع نگرانی ها، تا دفع خطر آدمهای ظاهراً قدرتمند (ناتوان در برابر مگس)، حتی وقتی یه فکر منفی میاد و فرکانس ذهنم منفی میشه این آیه رو میخونم با این ذهنیت که این آیه از بروز نتایج منفی جلوگیری میکنه. خلاصه اینکه این آیه تبدیل شده به آچار فرانسه باورهای ذهن من، هر جا نگرانی هست فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ هر جا احساس خوب هست بازم فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ تا احساس خوب پایدار بمونه.
و به نیت استاد عباس منش و استاد شایسته که توی سفر هستن و همینطور دوستان نازنینم اینجا توی سایت که خدا فقط میدونه من چقدر از صمیم قلبم دوستشون دارم این آیه رو میخونم تا همیشه دل آرامش و امنیت باشن و از شر نجوای منفی شیطان در امان باشند و همیشه احساس مثبتشون حفظ بشه.
از صمیم قلبم دوستت دارم محمدحسین عزیز و برات از خداوند بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو درخواست میکنم. همیشه در اوج موفقیت و شادی باشی.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشی.
راستی در مورد عکس گفته بودی. امیدوارم روزی برسه که بتونم مستقیماً عکسها رو برات ارسال کنم. درخواستش لو به جهان هستی میدم. دوست دارم شماره ات رو توی مخاطبین گوشی داشته باشم.
چطوریش با خداوند. (ایموجی لبخند و چشمک)
سلام آقای امیری مدتیه ک کامنت های شمارو بعد از تماشای سفر به دور امریکا میخونم و تازگیا استاد به نکته ای توجه میکنن یا مثل این قسمت ک به نیروگاه توجه کردن همون لحظه لبخندی گوشه لبم جا خوش کرد و با خودم گفتم عالیه
قراره باز چیز تازه ای یاد بگیرم و مطمئنا اقای امیری درموردش توضیح میدن عادتم شده اقای امیری ک بعد فایل بیام توضیحات شمارو درمورد نکته های جالب فایل بخونم البته یکمم تنبل تشریف داریم دنبال لقمه ی آماده ام خخخ
انقدر خوب مینویسید ک من تصور میکنم روب روی شما نشستم و دارم به حرفاتون گوش میدم خیلی برام جالبه و لذت بخش
ممنونم از شما بخاطر اگاهی هایی ک از کامنت هاتون میگیرم
سلام و درود فراوان به شما زهرا خانم خواهر بزرگوارم ، الهی که در پناه رب العالمین همواره شادکام و سلامت باشید. از شما سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون.
بحث تنبلی نیست. باید موضوع مورد علاقه تون باشه تا کنجکاوش باشید. فکر نمیکنم نیروگاه برق یا تاسیسات صنعتی چندان مورد علاقه دوستان باشه که بخوان کنجکاوی بخرج بدن. منم در مورد صنعت و هوافضا و دریا زیادی کنجکاوم.
هر انسانی یه سری موضوعات رو علاقه داره. برای این کار شاید لازم باشه آدم برگرده به دوران کودکیش. ببینه چه موهبتی رو خداوند در وجود انسان قرار داده. چیزی که هم بهش علاقه داره و هم توش استعداد داره. این رشته بیشترین پیشرفت رو برای اون شخص بوجود خواهد آورد. از شما ممنون و سپاسگزارم.
امیدوارم در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام برادرتوحیدیم
ماشاالله هزارماشاللله به این کنجکاوی مقدستون
چندین مرتبه تحسینتون کردم وسپاسگزارخداوندشدم برای دادن این همه هوش،استعداد،ذوق وشوق وعلاقه ای که به تحقیق کردن دارید
منم که نمی تونم اصلن تحقیق بخونم
حالا وبقیه مطالب ارزشمندتون رومیخوندم لذت میبرم ازاین حدازاگاهی
چطوری این طوری میشه که یه نفر مثل شما این قدر با اطلاعات باشه ودوست داشته باشه این همه یاد گرفتن وفهمیدن همه چی رو
هزار ماشاالله هم اطلاعات قرآنی تون بی نظیره،هم ادبیادتون،هم طناز بودنتون ،هم اطلاعات هوا فضاتون
وهم اینکه هرچیزی که ماساده رد میشیم ازکنارش شما باعشق میریدوتحقیق میکنید ومینویسید این جا
وهم کامنت های بی نظیری مینویسین که همه لذت میبرن منی که کامنت های طولانی رونمیتونم بخونم ولی همه کامنت های شمارومیخونم ولذت میبرم از این همه درک واگاهی
هذا من فضل ربی
این از عنایت و توجه خداوند به شما ست
خداوند حافظ ونگهبان شما باشه که بنده خاص خداوند هستید
سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوارم. از این همه لطف و محبت شما بسیار ممنون و سپاسگزارم.
الهی که همیشه شاد و سلامت و موفق باشید ، لطف کردین زمان گذاشتین برای نوشتن کامنت برای من. حقیقتش من قبلاً نگران طولانی شدن کامنتها بودم ولی بعداً دیدم دوستان لطف دارن و میگن هر چی هست رو بگو و بنویس ، دیگه منم محدودیت ها رو برداشتم و پر حرفی ها رو همه مکتوب میکنم. از شما بسیار ممنون و سپاسگزارم.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام و درود خدا بر حمید حنیف زیبا روی پسر بازم گل کاشتی آقا دمت گرم این همه هنر تو وجودت هست بعد خودتو هنوز باور نداری به قول خودت چند تا استیکر تعجب
وقتی آیه های قرآنی رو میبینم یاد حمید حنیف میفتم
وقتی در مورد برق و تاسیسات میشنوم یاد حمید حنیف میفتم
وقتی شعر حافظ میشنوم یاد حمید حنیف میفتم،
وقتی فایل جدید میاد میگم ایول الان حمید کامنت میزاره
خدا رو شکر جدیدا هم رفتی تو کار اتوکد حرفه ای و دستی بر آتش داری تو این حوزه جدید حالا سوال من اینه میشه بفرمایید دیگه چرا خودتون رو باور ندارید باید بگم جل الخالق آقا شما پرفکتی حرف نداری خودت خودتو باور نداری من که باورت دارم
ولی آقا حمید ناگفته نماند من تو این موضوع خیلی ویرانم اصلا هیچی خودمو باور ندارم هر چی هم دیگران تحسین میکنن بازهم ذهنم ی بامبولی در میاره که نه بابا این الان به خاطر رو در بایستی گفت قبل از دوره عزت نفس هر کی تحسینم میکرد هر کاری میکردم که به طرف ثابت کنم که نه آقا من این نیستم برو خودتو مسخره کن باز هم چند تا استیکر خنده اشک دار الان خیلی بهتر شدم خدا رو شکر
بگذریم بریم سر کامنتی که نوشتی پسر کلی خندیدم بابت اون باور مخربی که با حروف چینی نوشتی قشنگ بود
و چقدر قشنگ گفتی که سایت جهانی عباس منش آره داریم میبینیم که از همه جای دنیا خیلی ها بصورت اکتیو دارن تو سایت فعالیت میکنن و این از سعادت همه ماست که داریم با تمام فرهنگ ها آشنایی پیدا میکنیم و چیز یاد میگیریم تحسینت میکنم حمید جان که اینقدر عالی دل و روده همه چی رو میریزی بیرون و دوست داری از چیزی که دوست داری سر در بیاری و چقدر این باعث میشه که آدم ظرف وجودش بزرگتر بشه
آقا حمید خیلی دوست دارم که بتونم شعر های حافظ رو بفهمم ولی هر چی میخونم هیچی نوفهمم خخخخ
خلاصه عاشقتم آقا بیشتر خودتو قبول داشته باش خیلی ها هستن که باورت دارن موفق باشی عاشقتم پسر
سلام آقا سعید گل و جذاب، از لطف شما بسیار بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم.
ابتدای کامنتت منو یاد مدرسان شریف انداخت. ولی باور کن من هنوز راه درازی رو در پیش دارم برای درک و فهم آیات قرآن و اشعار حافظ و درک قانون و به عمل درآوردن و کسب نتایج. یکیش همون موضوع عزت نفس که گفتی. موضوع باور نداشتن خودمون هم برمیگرده به جامعه و خانواده و فرهنگ و مدرسه و جملات مخربی که بارها و بارها بهمون گفتن، بقول استاد این باورها یک شبه بوجود نیومده که یک شبه از بین بره. چند صد نفر آدم توی زندگی ما اومدن و رفتن؟ از خانواده و فامیل و دوست و هم محله ای و همکلاسی و همکار و … هر کدوم چند بار ازمون تعریف کردن، یا چند بار تخریب مون کردن؟ حالا من و شما یک نفر باید همه اون تخریب ها رو پاک کنیم.
یه مثال بزنم از خودم. قبلاً یه دوستی داشتم که خدا رو شکر جهان برام حذفش کرد. بسیار بسیار انسان تحسین برانگیز و با هوشی بود، هر چیزی رو زود یاد میگرفت ولی خیلی بددهن بود. هر چیزی رو به بدترین شکل ممکن بیان میکرد. وقتی من با ماشین خودم رانندگی میکنم میبینم که چقدر به ماشین تسلط دارم و توی شهر و جاده دست فرمونم بدک نیست. ولی هر بار با اون دوستم بودم و توی مسیر طولانی میخواست رانندگی کنه و ماشین رو میداد دست من. به محض اینکه من مینشستم پشت فرمون مسخره کردنها و چرت و پرتهاش شروع میشد. از طرفی منم میخواستم بیشتر مراقب باشم بخاطر همین رانندگیم بدتر میشد. و دیگه خودم داشت باورم میشد که رانندگی بلد نیستم. ولی وقتی تنها بودم یا با هر کسی غیر از اون، بارها میشد ماشین رو از یه جاهایی رد میکردم که همه میگفتن میزنی به در و دیوار، میگفتم نه بابا دیوار کجا بود، تو اینقدر فضا پژو که سهله ، من با هلیکوپتر برات فرود میام. این فقط یه مثال بود که تخریب ها و توهین های دیگران چقدر میتونه به عزت نفس مون آسیب بزنه حتی توی کارهایی که بهش تسلط داریم. وقتی خودمون رو توی زمینه هایی که بهش علاقه داریم مشغول به کار و فعالیت کنیم.این باعث میشه که عزت نفس مون رو بازسازی کنیم. از طرفی خودمون رو بپذیریم که قرار نیست تو هر زمینه ای عالی باشیم.
از شما بسیار ممنون و سپاسگزارم سعید جان ،برادر عزیزم. الهی که بینهایت متنعم و شاد باشی. در پناه رب العالمین همواره شادکام و سلامت و موفق و ثروتمند باشی.
سلام به حمیدِ حنیف،از دل شیفت شب،وسط استیشن پرستاری،کامپیوتر بخش :)))
نامبرده از اول شیفت،انقدر با گوشی کامنت خوند و نوشت،و قرآن گوش کرد و خوند وفایل گوش کرد و متن خوند :) شارژ گوشیش تموم شد زدش به شارژ،و پناه آورد به کامپیوتر بخش!
خلاصه اگر صدام بد میاد،تقصیر من نیس:) کامپیوتر قدیمیه یکم،ممکنه نویز و خش بندازه روی تلگراف:)
درضمن همزمان که دارم مینویسم یک ریمیکس شاد از معین هم دانلود کردم دارم باهاش بشکن میزنم!
اینجا الان معین داره میخونه: تو خوبی،تو ماهی،فدات بشم الهی الهی :)واسه من تو دنیا، تو تنها تکیه گاهی،امیدی پناااهی…
شرمنده ی محبت معین شدم اصن:)
لازمه بگم اینجا در امن و امان است؟و تعداد مریض ها کم و استیبل میباشند یا دیگه خودت میدونی؟:)
سخت ترین کاری که من امشب تو این بخش ویژه انجام دادم،نوشتن یک دونه گزارش،اجرای دوسه تا دارو،یک دریپ فنتانیل میدازولام درست کردن و یکبار هم ساکشن مریضم بود!ایزی ایزی تامام تامام!
5 تا مریض داریم،3 تا پرستار!
همینجوری پیش برم فکر کنم توی شیفت هام تعداد پرستارا از تعداد مریض ها بیشتر بشه :)
کلا تو تقسیم بیمارها،یک دونه مریض دادند به من!
چون اول شیفت یک کد داشتیم که اونم من عوض تیم احیا نبودم،مسئول شیفت رفت و برگشت گفت مریض رفت سیتی اسکن،اگر برگشت اینجا و اومد تو بخش،مییشه مریض تو.
گفتم چشم،برای من فرقی نمیکنه.
نشون به اون نشون کلا مریض از همونجا رضایت شخصی داد بردنش بیمارستان شهید بهشتی بابل :)))
بِبین این روزها احساس میکنم اینجوری که من میام کشیک،ملت مهمونی و عروسی هم نمیرن!
بخدا!من امشب انقدر خندیدم که هنوز پهلوهام درد میکنه!
البته اگر از تمرینای امروز علی آقا تو ورزشِ قانون سلامتی نباشه :)) نامبرده کلا فلج شده از شدت تخریب عضلات ولی باز دست از شلنگ تخته انداختن برنمیداره!
همین روزاست که آقای حراست بیاد بگه این شهریاری که اهمیتی به این دوربین نمیده،من حداقل دوربین رو بردارم ببرم بهش بی احترامی نشه :)))))))))
بِببین من میخوام پرحرفی نکنم،میترسم متهم بشم به ORS لازم بودن!
البته امیدوارم کاربرد ORS در بلاد توحیدی عسلویه،مثل کاربرد بیمارستان نباشه!!!!
وگرنه خونِت پای خووودته :)))))))))))))
اصلا من این همه پرت و پلا گفتم یادم رفت اصل مطلبو!
ببین مررررسی که با یک کامنت دیگه دل مارو شاد کردی،کلی باهاش خندیدم و البته کاملا با شما درمورد اون باور محدود کننده موافقم :))))))استاد نباید اون کامنت رو منتشر میکرد اصلا :/
ببین این ریمیکس الان رسید به اینجایی که الان برات مینویسم، فکر کنم معین از قوانین کیهانی باخبر بوده کلک!
پس چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
چه خندون ، چه گریون داره میگذره عمرا
خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
بیاما شکستو باور نکنیم
گلای امیدو پرپر نکنیم
بیا سرنوشت بسازیم واسه هم
نخوریم غصه برای بیش و کم
بیا از هر چی غم فرار کنیم
بیا پاییز دلو بهار کنیم
لحظه های عمر ما زود گذره
با یه چشم به هم زدن میگذره
خبببب،این کامنتِ کمیت دارِ بی کیفیت رو همراه با نظمِ ضربان های قلب روی مانیتور کناریم برات میفرستم،هروقت به دستت رسید نگی سعیییده،چقدر چرررت و پررررت گفتی خداوکیلی :))))))))) ساعت 2صب غورباقه هم ابوعطا میخونه،چه برسه من :)))))))
تموم ش کنم یعنی؟
یاباز چرت و پرت بنویسم؟
تا شما باشی برای من ORS تجوییییز نکنی!والا!
شب بخییییییییییییییییییر و قلبِ فراااوان
سلام و درود به سعیده نورانی پروردگارم. انسان موحد و دوست داشتنی، عزیز دردونه خداوند متعال. اینقدر کارت عالیه و رب العالمین هواتو داره که یه وقتایی بهت حسودیم میشه. ولی خب قانون همیشه به درستی کار میکنه و شما نون باورهای خودتو میخوری و ایمانی که به درگاه خداوند متعال به اثبات رسوندین.
بسیار بسیار بسیار تحسینت میکنم.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود ارزشمندت.
امیدوارم که گند نزده باشم و سوتی نداده باشم. ایموجی با دست زدن بر پیشونی ،به جان خودم من اطلاعات داروییم خیلی کمه، فقط چندتا مکمل غذایی رو میشناسم ولی توی بلاد عسلویه ORS برای گرمازدگی خفیف به کار میره. حتی به صورت قرص جوشان هم موجوده. هر چی توضیح بدم بی فایده اس ، چون الان صورتم شطرنجیه.
دیگه وقتی از آرامش و استیبل بودن شیفتهات میگی اصلا شگفت زده نمیشم چون طبیعیش اینه که ما روی شونه خدا باشیم.
ببین من وقتی توی شیفت مسئله ای بوجود میاد تعجب میکنم، میگم آقا مگه نباید همه چی گل و بلبل باشه؟
خداییش جز چندتا استندبای تو دوره تعمیرات اساسی پالایشگاه من توی این مدت به هیچ شرایط سختی نخوردم. اون شرایط سخت، بازم بخاطر خودمه، بخاطر ایمان ضعیفم.
ببین تعمیرات اساسی رو بخوام با رسم شکل توضیح بدم، اول برو توی گوگل سرچ کن پالایشگاه گاز، تا یه تصویر برات باز کنه. بعداً زومش کن، تک تک اون مخازن و درام ها و تجهیزات باز میشه و تمیز میشه و خرابی ها و نشتی تا برطرف میشه، چیزی حدود 300-400 نفر نیروی تعمیراتی توی هر شیفت مشغول به کار میشن، این نیروها از بیرون میان و به خود نیروهای حاضر در پالایشگاه اضافه میشه. چند هزار تا مجوز کار صادر میشه. با چنین حجم عظیمی از کار شبانه روزی، من میگم استندبای رفتن برام تضاد محسوب میشده. چون من انتظار دارم وقتی روی خودم کار میکنم عین استاد عباس منش باشم زمانی که توی بندرعباس روی خودشون کار میکردن و شرایط همه جوره ایده آل بوده براش.
بسیار بسیار تحسینت میکنم سعیده عزیزم، با تشکر از معین عزیز که با آهنگهاش به گذران شیفت شما کمک میکنه.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشی و قلب نازنینت منور باشه به نور قرآن.
سلام به سعیده نورانی خوش به حالت که تو چه عالمی برا خودت ساختی و توی اون به دور از هرکس و هر چیزی حال میکنی عاشق این شوخ طبعی و رها بودنت هستم رب همیشه مهربان هر لحظه دلت روشاد کنه خیلی توی شوخی کردن خوش سلیقه و نکته سنجی مرهبا امیدوارم همیشه شاد و سلامت ودر آرامش باشی
داداش حسین عزیزم ،سلام به روی ماهت
بی نهایت ازت سپاسگزارم که برام نوشتی،تحسین شما،تجلی قشنگی های درون خودته
از خداوند سپاسگزارم که من رو با شما بندگان صالحش هم مدار کرده که همیشه از روشنی قلبتون من رو عرق عشق الله میکنید.
مرررسی که هسسستی و بی نهایت ازت ممنونم.
قلبِ فراوانِ فراوان
سلام ازشما و خداوند بی نهایت سپاسگزارم که در زمان مناسب کامنت شما به دست من رسید آخه زمانی که استاد دوره احساس لیاقت رو روی سایت گذاشتن با اینکه از قبل منتظر بودم که بیاد و بخرم ولی ذهنم هی وسوسه میکرد که این همه دوره خریدی چی شد که الان دوباره می خای این دوره رو بخری اگه قرار بود اتفاقی بیوفته با همون دوره ها می افتاد تا زمانی که کارگر باشی هرچیم که رو خودت کار کنی 100تا دورم بخری همینی منم مردد میشدم آخه من قبل از آشنایی با استاد چنتا اشتباه کردم که تقریبا از نظر مالی صفر شدم وخونه و…رفت اون اشبهات رو هم همیشه پتک میکنه میزنه تو سرم نمیدونم خدا چی توی من دید که لطفش رو در حق من تمام کرد و دقیقا بعد از چند روز که همه چی رفت منو با استاد آشنا کرد وکمکم کرد که دیگه زندگیم از هم نپاشه و به لطف خودش هر روز داره چرخ زندگیم روانتر میشه همیشه به خداوند میگم اگه توی اون اوضاع دست منو نگرفته بودی الان معلوم نبود من چه گندی به همه چی زده بودم بگزریم همون موقع به خدا گفتم اگر قراره من این دوره رو داشته باشم تا شب یه نشونه بهم بده که خیلی خوشحال بشم عصر که سر کار بودم اومدم تو سایت که دیدم شما برام پیام دادی و واقعا خوشحال شدم و گفتم اینم نشونه خودمم میدونم که هنوز نتونستم 100در100خودم رو ببخشم و دوست داشته باشم و این دوره برام حیاتیه و اگه این دوره از قبل بود باید اول این دوره رو تهیه میکردم و بعد بقیه دوره هارو چون تا احسال خود ارزشیم درست نشه همیشه یه چیزی تو ذهنم عذیتم میکنه که نه برای تو نمیشه مخصوصا در زمینه مالی ببخشید فقط می خاستم ازتون تشکر کنم نمیدونم چی شد که اینارو نوشتم امیدوارم رب همیشه مهربان حافط و نگه دارت باشه
سلام به رفیق عزیزم سعیده نورانی خداوند
دوست چقد خندیدم با کامنتت چقد انرژی گرفتم مرسی ازت
راستی سعیده جون وقتی از تعهدات برای روابط می. نویسی منم میگم آزاده ببین سعیده. چقد قوی کار می کنه لطفا مثل سعیده متعهد باش و کار کن مطمئنم تو هم مثل سعیده جون نتیجه میگیری گ میای میگی هم خودت انرژی میگیری هم میشی الگو برای بچه های دیگه. وظیفه ما اینه ک بهم انرزی و انگیزه بدیم
عزیزم متعهدم البته ی وقتایی خیلی خوشحال نیستم ولی دلیلشو میدم ب چیزای دیگه متل خستگی اصلا ب روی خودم نمی یارم
عزیزم دوست دارم منثطر نتایج خوبت هستم و منتظر نتایج خوب من هم باش
عاشق شوخ طبعیت هستم
مردم از خنده از او ار اس
بوس
سلام سعیده خانم شهریاری؛شببخیر؛امیدوارم حالتون عالی باشه،خداوکیلی خیلی دلی و قشنگ مینویسید؛احسنت؛دستمریزاد.
خوشبحال همه که شما هستید!!!!
اول خانوادهتون،بعدا هم ما بچههای این خانوادهی صمیمی عباسمنش!!!!
خدارو شکر!!!!نوشتههاتون رو خیلی میپسندم و دوست دارم.
الهی که شما و همهی بچههای این سرزمین مقدس شاد،سالم،ثروتمندوسعادتمندباشید️
سلام به اقای امیری عزیز
الان اخر شبه که به کامنت شما هدایت شدم. کمی کسالت داشتم که با خوندن کامنت شما خیلی خندیدم و اصلا حال و احوالم عوض شد. اون جوک و اون کلمه چینی. چقدر شوخ طبعی تون قابل تحسینه و خانوادتون حتما در کنارشما همیشه لبشون خندونه. دمتون گرم ممنونم واقعا. من مدتی هست که کامنت های شما رو دنبال میکنم و به وضوح مشخصه که چقدر حالتون عالیه و حس خوبی دارید این روزا. نوش جونتون. و میدونم همه ما گاهی سطح انرژی و فرکانس مون میاد پایین و این طبیعیه و بخشی از مسیره و نباید ناامید شد که روزهای خوب در راهه.
راستی اون اقایی که با گیتار اهنگ خود توی فایل های قبلی، همسرم دنبال اهنگ اصلی و اسمش بود بعد گفت حمید امیری برامون پیداش میکنه و توی این فایل تا من نیروگاه رو دیدم گفتم حمید اقا دل و روده شو در میاره. که دیدیم همین طور شد. واقعا شما عالی هستید.
خداروصد هزار بار شکر. انشاا.. همیشه شاد و سلامت و ثروتمند باشید.
سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم
از لطف و محبت شما بسیار ممنون و سپاسگزارم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر که خداوند این کامنت رو به قلبم الهام کرد با چاشنی شیطنتهای کودک درونم ، تا باعث حال خوب دوستانم باشه. راستشو بخواین… خانواده چندان در مدار من نیستن و البته منم قصد تغییر شون رو ندارم. دیشب بود که خیلی هدایتی جلسه اول قدم پنج رو برای چندمین بار گوش دادم. و استاد میگه فقط تمرکز تون روی خودتون باشه. کاری که دارم تلاش میکنم انجامش بدم.
از شما بینهایت ممنون و سپاسگزارم که زمان گذاشتین و برام پاسخ نوشتین. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام به اقا حمید عزیز برادر توحیدی ام
بازم سپاسگزارم که کامتتی به این زیبایی نوشتی کلی خندیدم و لذت بردم
تحسبنت میکنم خداوکیل خیلی توانمندی قدر این نعمت رو بدان و سپاسگزار خداوندباش
کلی نعمت داری دمت گرم رفیق
اینجایی که درباره ربات هوش مصنوعی نوشتی که استاد تو سایت قرار بدن چقدر خندیدم به اون تیکه
(حالا اونوقت خداوکیلی یکی بیاد کامنت کیم چانگ چونگ هونگ از شانگهای رو برامون ترجمه کنه که چی نوشته تاپ امتیازات شده؛ ولی من با همه اش موافق بودم به جز اون باور محدود کننده که نوشته بود 缺钱 )
مخصوصا باور محدود کننده رو چطور تو ذهنت اومد و نوشتی 3 تا ایموجی خنده
خیلی باحال بود خیلی از هوشت ک خلافیتت لذت بردم
مورد بعدی بازم سپاسگزارم به خاطر اطلاعاتی که در اختیار ما قرار میدهی و باعث میشه مام یاد بگیریم و این از سخاوت شماست
بابت تمام این نعمتهایی که خدا بهت داده سپاسگزار باش و خودتو با ارزش تر بدون قطعا که بهترینها در انتظارته
در پناه الله یکتا باشی
سلام و درود به شما خواهر بزرگوارم از لطف و محبت شما بسیار ممنون و سپاسگزارم.
الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر این مسیر توحیدی و نعمت حضور در کنار خانواده ای این چنین عزیز.
از صمیم قلبم خدا رو شاکرم
ممنونم که نکات مثبت رو بهم یادآوری کردین و مخصوصاً شکرگزاری کردن بابت اونها. صمیمانه قدردانتون هستم.
خداوند بینهایت نعمت و فراوانی به شما عنایت کنه. در پناه هدایتهای رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
جناب حمید خان امیری
سلام،وقتت بخیر برادر،امیدوارم حالت عالی باشه،خدا رو شکر!!!!
چقدر لذت بردم از کامنتت.
عالی نوشته بودی.
پسر،چقدر تو عالی هستی،رفتی دلورودهی نیروگاه رو در آوردی.
براووو،خیلی خوشم اومد.
اطلاعات بینظیره!!!
کلی ازت مطلب یاد گرفتم،احسنت.خداروشکر!!!
با اجازهت اومدم پروفایلت رو هم خوندم.
منم توسط ی دوست چندتا فایل انگیزشی بدستم رسید،ولی همون اول استاد سیدحسین عباسمنش رو پسندیدم.
حتی به ذهنم رسید بقیه دنباله رو وشاگرد ایشونن.
به دوستهام هم گفتم؛ولی اونها با من همعقیده نبودند.
من قانون سلامتی استاد رو تهیه کردم،فوقالعادهست!!!!
باورت میشه؛تمام داروهایی که مصرف میکردم قطع شد؟؟؟
تمام مشکلاتم برطرف شد!!!!
چکاپ پزشکیم هم عالیه!!!!
بهت پیشنهاد میکنم در اولین فرصت تهیهش کنی.
الان هم روانشناسی ثروت1رو دارم خیلی جدی و تمرکزی کار میکنم.
درآمدم نسبت به پارسال15برابرشده!!!
البته چون تا هفتهی پیش که عروسی فرزندم بود؛نمیشد بصورت لیزری و تمرکزی رو دوره کار کنم؛شاید پیشرفتم کند باشه؛اما به لطف و یاری خدا دیگه میچسبم به دوره و آگاهیهایش رو خواهم خورد!!!!
پیگیری کامنتهات هستم.بیشتر با هم معاشرت کنیم.
انشاءالله امسال میام بوشهرو از نزدیک میبینمت.
شما رو و همهی بچههای سایت مقدس عباسمنش رو به خدای مهربان میسپارم؛وبرایتان شادی؛سلامتی؛ثروت و سعادت در دنیا و آخرت خواستارم.
️
به نام خداوند بخشاینده مهربان
(ای رسول)تو بر سخنان آنها صبر کن واز بنده ما داوود یاد کن بسیار نیرومند بود ودائم به درگاه ما توبه و انابه میکرد .
وما کوهها را با او مسخر کردیم تا شب و روز خدارا تسبیح کنند .
ومرغان را مسخر کردیم که نزد او مجتمع گردند وهم به دربارش از هر جانب بازآیند.
ودرملک وشاهی اورا نیرومند ساختیم وبه او قوه درک حقایق عطا کردیم .سوره ص آیه 17-20
وهرگز هوای نفس را پیروی نکنی که تورا از راه خدا گمراه سازد وآنان که از راه خدا گمراه شوند چون روز حساب را فراموش کرده آمد به عذاب سخت معذب خواهند شد.
خدایا این بنده ات هدایت دیشبت را شنید بعد از چندین بار خواندن وبالاخره پاروی نفسم گذاشتم وگذشتم از سود سرمایه ام
من بهشت را بدون تو نمیخوام میخواهم در اینجه وانجام هم کنارت باشم هرجا که هستی بهشت با شراب های طهور با تو خوش است .
سلام ودرود به توحیدی ترین استادان عزیزم
من این روزها خیلی قلبم با دیدن سفرنامه جدید بازمیشه وخدارابیشنر میبینم
اشک های از بزرگی خدا ودیدن صحنه های بهشتی که شما میگیرید من را به عشق وحال وهولی روحانی میبره
آخه نمیدونم چرا این سفر،سفر درونی شده برام انگار خدا داره مرا باشما هم به سفر میبره جایزه خداست
استاد. من دیشب هدایت شدم به سایتی که سوره های قرآن را با تصویر وترجمه عالی قرائت میکنند سپره بقره 2ساعت بود وبادخترم دیدیم فقط اشک میریختم ومبدونید چی به خودم میگفتم
خداوکیلی هرچی استاد عباسمنش گفته درسته همش از قرانه یه کلمه ویا جمله ای که با قرآن متفاوت باشه نبود
خدا خیرتون بده که مرا از گمراهی به نور هدایت کردید
بریم سراغ این سفر که خیلی این قسمت چسبید به من
خدایا ابرها را ببین کجا این نقاشی را میشه دید چه رنگ های سیاه زرد سفید
مریم جون من شما خیلی تحسین میکنم خیلی توحیدی تر شدی وقتی کنار آب نشسته بودی من یه آرامش یه توحید دیدم در وجودتون که تا این زمان که شما را در فیلم ها دیده بودم ندیدم
داشتی با خدا حال میکردی نمیدونم فقط انرژیت را من احساس کردم گفتگوی شما باخدا
خدایا درختان روبه رو که فقط تنه بود وسرشون پوشیده از برگ انگار درخت بهشتی بود
وقتی گفتید اون طرف دریاچه واین طرف کاکتوس بدون درخت وخشک
استاد همیشه از ذهن کنجکاو شما لذت میبرم چقدر خوبه همیشه سوال بپرسیم وجواب هم میاد
با این حرفتون یه نکته ای تو ذهنم زنگ خورد اینکه دونفر از یه خانواده میتونند در دوتا فرکانس باشند یکی مثل اون طرف دریاچه مثل استاد تو شادی ولذت وسفر وثروتمند بودن ویکی مثل اکثریت ما وجامعه به اون چیزهایی که میخوایم هنوز نرسیدیم وارزوی دیدن کلرودا را داریم
خداوند که ثروت وفراوانی را برای همه گذاشته وقتی ما روی باورهامون کار میکنیم فرکانسمون عوض میشه میریم تو فرکانس زیبایی وبهشت
ولی وقتی باورهامون مثل پدرانمون هست خب چه نتیجه ای میخوایم بگیرم
این حرف تو گوشم زنگ خورد که ببین سمیه جهان با مسی شوخی ندارم دلسوزی نداره میخوای تجربه کنی مثل استاد باید مثل استاد روی باورهای کار کنی نه اینکه بگی حالا این حرف را زدم اشکال ندارد چیزی نمیشه باید تغییر کتی باید تمرکزت را بالا ببری
هم فایل گوش بدی هم ذهنت چند جا باشه اینجوری فقط وقتت را تلف میکنی
استاد سپاس از این نکته که فرمودید
خدای من چقدر آب چقدر فراوانی واقعا چطوری میشه سپاسگزاری کرد
اینقدر این کلورادو زیباست که دیگه زیبایی هایی که میبینم میگم اونجا خیلی قشنگ تره
استاد عجب نیروگاه برق خفنی من همچین نیروگاهی ندیدم ولی چقدر جالبه همه چیز پیشرفته وبه روز
چقدر من عاشق این درون بچه هستم که از همه جا میشه فیلم گرفت با هاش از بالا وپایین وفقط تو لذت ببری واون کار را برات راحت تر میکنه
چه صحنه های چه جاده ای اون جایی که ایستادید چقدر قشنگ بود مخصوص خودتون بود خالی خالی جای دنج وکنار دریاچه پهناور پرازآب های آبی تمیز
خدایا از کدوم زیبایی بگم چطوری میشه تحسین کرد که لایق این زیبایی باشه
واستادی که لایق دیدن این زیبایی هست وماراهم با خودش میبره به سمت زیبایی های بیشتر
خدای من چه شهر زیبایی چه نمیره چه خونه های رنگارنگی انگار تو فیلم های که میدیدم وطرف یه کابوی بود سوار بر اسب چیه گندم گوشه لبش اسب سواری میکرد دقیقا برام تداعی شد
خدایی خیلی رنگ خونه ها زیباست سکوت وانرژی عالی داره
چه اتوبوس زیبایی زرد رنگ یاد فیلم بچه هایی که با معلمشون به سفر میرفتند در کارتون ها میفتم مثل همین اتوبوس بود کوچولو میشدند میرفتند تحقیق میکردند ازهمه چیز
5تا جیپ پشت سرهم برای بالا رفتن از کوه چه حال میده با این جیپ ها ادرنالین خون بره بالا
چقدر آزادی در همه چیز خوبه یعنی برای لذت بردن هیچ چیز مانعشون نمیشه
چقدر تو این سفر پیاده روی داشتید استاد چقدر خوبه در سفارت هم ورزش را اصل قرار بدی وبه فکر سلامتی خودمون باشیم
همیشه میگفتند عقل سالم در بدن سالم
استاد خدا وکیلی به چه جاهایی هدایت میشید
چه صخره های قشنگی داره چه سرسبزه درختانش سربالایی خفن وهوای خنک
آخ بعد پیاده روی چه حالی میده غذای به سبک قانون سلامتی هر چی بخوای بخوری از اون گوشت های تازه وابدار وسبک باشی
خدایا چشم هام عادت کرده به دیدن زیبایی ها با دیدن این صحنه ها هرچقدر این قسمت ها را میبینم تکراری نمیشه برام
هر قسمتی متفاوت از بقیه قسمت ها بدون تکرار
خدایا چقدر قشنگه ابرها چه جنگلی
عکس پر انرژی خانم واقا
میرسیم به شهر زیبای ویل
آخه همه جایش زیباست دیگه باغ گل سرسبد این زیبایی
چه گل هایی وسط باغ بود قرمز آبی بنفش سفید
چه آبشار ی بود تو این باغ به به
از پله ها بالا رفتید خیلی زیباتر شدباغ انگار بهشتی که هر طبقه اش زیباتره
دلم میخواد دراز بکشم روی چمن های این باغ وخنکی چمن ها را لمس کنم وخداراشکر کنم
کلبه وسط باغ که با Goodmorning از شما استقبال میکنه ویه عالمه وسایل باغبانی وتحهیزات وارزش ابزار برای زیباتر وراحت ترشدن کارها
وپرچم کشور آمریکا که برای این مردم ارزشمنده وقابل احترام
خلاصه هرکس وهرموجودی در حال لذت برده وکارخودش
چقدر با سنگ طرح زیبایی درست کرده بودن ویه چشمه پرآب و سکه های که برق میزد ونشان از فراوانی داره
چه گل های زیبایی چه ظرف های قشنگی
من عاشق اون پروانه هاشدم نمیدونم طبیعی بود با مصنوعی
باغ گل بود اون هم چه گل هایی وچشمه آب وی جای خنک برای استراحت که با چوب درست شده بود بی نظیر بود .
پیش به سوی زیبایی های بیشتر از این کشور بهشتی
وهم زمانی به موقع استاد که هر زمان به هر چیز نیاز دارید به موقع آماده است
به ماشین یه حالی دادی واب هم پرکردید وخدایی که با انسانهای با ایمانه
به نام خدای مهربان
سلام خدمت شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان
واقعأ با هر بار دنبال کردن و دیدن سفر به دور امریکا خیلی لذت میبرم
خدارو سپاسگزارم بخاطر این کشور پراز انرژی مثبت و انسانهای خوبی که داره و خدا قوت میگم به شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان که ما رو هم با این سفری که میکنید شریک لذت های سفر خودتون میکنید
من هم عاشق طبیعت و سفر هستم مخصوصأ جنگل و کوه و دریا
هر بار که نگاه میکنم محو طبیعت بکر و لذت بخش میشم
خدارو سپاسگزارم که من رو هدایت کرد به این همه زیبایی
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد عشق و دوستی، صلح و صداقت، آرامش و شادی، پربار و دارا و زیبایِ زیـبا…
سلام به استادیار و دست پر مهر خداوندم که عاشقانه دوستت دارم
سلامی با بوی پاییز به دوستان جانِ جانانم، دوستان همسفر و هم مسیرم
خدایا شکرت که به من فرصتی برای دیدن اینن زیبایی ها میدی، خدایا شکرت که منو بیناتر میکنی تا هربار خودتو و قوانین حاکم بر جهانت رو بیشتر و بیشتر بشناسم و درک کنم.خدایا ازت ممنون و سپاسگزارم که منو همواره هدایت میکنی و بهم یاد میدی چطور هدایت ها و زبانت رو بفهمم و درک کنم و خودمو آسان کنم برای آسانی هـا…
سریال سفر به دور امریکا_قسمت 216
خدایا چه ترکیب رنگ جالبی شده این ثانیه های اول این فایل. چندبار به دلایلی مجبور شدم فایل رو استپ کنم و استاد جان رو در حالت های مختلف در اون این طبیعت دیدم. واقعا چشم نواز بود. لباس زیبا و خوشرنگ فسفری استاد جان با بک گراند این منظره و طبیعت و اون آسمانی که داره آماده میشه تا اون ابرای سفید و سیاهش یکجایی بباره، یکجایی ریزش نعمت داشته باشه.
(جالبه امروز منم تیشرت تنم خیلی خودنمایی کرد واسم،تیشرتی که در همین سفر به عنوان هدیه دریافت کردم و رنگش تو همین مایه های رنگ تیشرت استادجان هست،این یعنی “قانون توجه”(به هرچیزی بیشتر توجه کنی از جنس همون وارد زندگیت میشه.) چطور کار میکنه. و منم این رنگی لباس دار شدم اونم از طریق رزق بی حسابی که خدا از طریق یکی از هزاران دستـش بهم داده.)
^ دیدن دریاچه دوقلو،چقدر زیبا،چقدر بزرگ، قدر مثل آینه صاف و زلال. چه رنگ آبی جالبی داشت این دریاچه. واقعا فوق العاده بود. تا چشم کار میکنه دریاچه است.زیبایی های کلرادو تمومی نداره واقعا موافقم…
^ به به حس مریم جان رو میشنویم، بچه اهل کرمان که تپه های اون منطقه ایشون رو یاد کرمان خودمون انداحته.(انشالله کرمان هم برم و ببینم…)
مریم جان واقعا این توجه ات به همه چیزهای زیبا حتی در حد یک خارگل مانند قابل تحسینِ. واقعا این حد از توجه و نگاه زیبابینت رو تحسین میکنم و اینکه اینقدر شکارچی خوب و حرفه ایی شدی برای شکار نکات مثبت و زیبایی ها. منم امیدوارم مثل شما عزیزانم شکارچی حرفه ایی نکات مثبت و زیبایی ها بشم.
^ فقط واکنش و چهره ی زیبای استاد که به مریم جان گفتن: عاشقتم که به همه چیز توجه میکنی. و پاسخ زیبا و پر تامل مریم جان که گفتن: عشقمی…واقعا رابطه تون تحسین برانگیزه، پایه بودن هاتون تحسین برانگیزه، ابراز عشق و دوستی هاتون در عین حال آزاد بودن هاتون تحسین برانگیزه، واقعا صبوری هاتون برای کنار هم بودن و همراه بودن تحسین برانگیزه و اینکه علاقمندی های همو همراهی کردن هاتون تحسین برانگیزه. واقعا چقدر باید از شما عزیزانم درس اخلاق و ارتباط و رابطه سالم و پرعشق بیاموزم. واقعا الگوهای تمام عیار برای من هستین.
اینکه علاقه مریم جان به فیلمبردای باعث شده از اولین قسمت سفر به دور آمریکا تا الان که بعد از چندسال 214 قسمت گذشته، چنان استاد جان هم برامون فیلمبرداری کنن و بیشتر دست به دوربین بشن یعنی اینکه این دوعزیز دارند در موضوعاتی که خوبه بیشتر شبیه به هم میشن. بیشتر داره روح شون به هم نزدیک میشه، بیشتر و بیشتر دنیای همو درک میکنم و با هم تجربه های ناب رو تجربه میکنن و به هردو چنان خوش میکذره که اکر توی یک خونه ساعت هاو روزها و هفته ها تنها باشن بازهم از وجود هم لذت ببرن و دنبال چیزی بیرون از خودشون نباشن یا نخوان فقط تو جمع باشن و کنار هم با بقیه لذت ببرن. آخه من اینو خیلی دیدم زوج هایی که همش میخوان برن بیرون و مهمونی یا مهمونی بگیرن تا لحظات با دیگران بودن باهم خوب و خوش باشن و با هم لذت ببرن و من اصلا این شکل ارتباط رو نمیپسندیم هیچ وقت و خیلی دوست دارم همینطور که من آدمی هستم که از تنهایی لذت میبرم و با خودم شاد و خوشحالم همسرمم مثل من باشه و اصلا دنبال هی با بقیه بودن نباشه(الان کمتر گیر میده بخاطر تضادهایی که دیده اما من از زاویه ی دیگه ایی اینجور رفتار رو دوست دارم.) برای همین از خدا میخوام منو به جنسی از رابطه هدایت کنه که هماهنگی بیشتر و حس نزدیکی بیشتر هربار بهتر و بهتر بشه.
^ بعد از یک پیاده روی خفن از مسیر کویری به یک دریا رسیدیم.
یک ذره جابجایی و اینقدر تفاوت
و به قول استاد سوال اینه که چطور میشه یک سمت این دریاچه اینقدر سرسبز و پرپشت و اینطرف دریاچه اینقدر خشک؟!..چه اتفاقی اینجا افتاده؟!… واقعا خیلی چیزا هست که آدم نمیدونه… برای این سوال من یک جواب الان به ذهنم رسید (حالا به غیر از بحث اقلیم و ارتفاع و جنس خاک و پوشش گیاهی و تغییرات اب و هوایی این دو منطقه و …) اینه که تفاوت جنس انرژی و فرکانسه. اونجا با فرکانس و شرایطی که داشته حاصلش شده سرسبزی و این سمت دریاچه با نوع انرژی و فرکانسی که داره شده خشکی. حالا انرژی میتونه به هر شکلی در بیاد از آب و از هوا بگیر تا سنگ و خاک و باد و خورشید و … حالا اون اتفاقی چطور افتاده و چی بوده دیگه الله اعلم. خدا میداند و بس که اوست عالم و قادر بر همه چیز و همه کس.
^ دیدن یک ساختمان بتنی خفن که نیروگاه برق هست. که کاملا بتن آرمه بود.اونم بغل این دریاچه زیبا و بزرگ
^ وااای میریم از بالا با نگاه ” دِرون بـچه که ماشین خانه به دوش مون رو دنبال کنیم و زیبایی های اطراف رو ببینیم.فقط عاشق این آهنگ بی کلام و این بالا رفتن ها و دنبال کردن دِرون هستم. با اون هوشمندی و کیفیت چه فیلم هایی برامون گرفته خدایا شکرت. از جایی که بودیم میریم با جریان هدایت به جایی که باید باشیم و باید تجربه کنیم. چقدر دِرون قشنگ فیلمبرداری میکنه، چقدر خوب میچرخه(نمیدونم اینجاها توی حالت اتوماتیک بود یا دستی داشتین هدایتش میکردین اما فقط میخوام بگم لذت بردم از وجودش و فیلمی که به زیبایی و راحتی برامون گرفت.واقعا ارزشمنده.)
این ایده فیلم گرفتن و دنبال کردن ماشین توسط دِرون خیلی ایده خوبی بود،واقعا دستمریزاد. باز هم از این زیباتر و ساده تر و راحت تر انجام شدن کارها رو میشه در عمل به ایده هاتون دید.
چـه جاده های باحالی زدن،شکل پیچ و تاب جاده ها واقعا زیبا بود و اینکه براحتی این ماشین با همه تجهیزات و امکانات داشت از اون جاده های شیب دار و پرپیچ براحتی عبور میکرد. به راحـتـی… چه جاده پیچ پیچی باحال و زیبایی و بعد اضافه شدن آبی دریاچه و کوه های پوشیده از درخت و سبز در زمینه قهوه ایی کرمی خاکی جاده چه رنگی به چشم های ما رسوند،چه منظره ایی خلق کرد و چه چیزی ثبت کردین. واقعا زیبا بود.
تو پیچ تند این جاده که ما رو داشت به این دریاچه میرسوند اشعه های خورشید تابید و فقط همین صحنه خودش سراسر زیبایی بود.
واقعا توصیف و نوشتن چیزهایی که دِرون میگیره سخته و آدم رو سرشار میکنه از حس خوب، زیبایی و سپاسگزاری برای این همه نعمت و زیبایی خداوندی که وصف خودش هم در مغزمون نمیگنجه.
^ به به میریم تو شهر یک گشتی بزنیم، خیابون های تمیز با ماشین های شاسی بلند و با کیفیت. فقط داشتین تو این شهر یک اتوبوسی بود منو یاد اتوبوسِ برنامه کودک “سفرهای علمی” انداخت. خب میپیچیم به سمت یک بزرگراه که روی تابلو نارنجی لوزی شکل نوشته: highway painting ahead که یعنی میخوان بزرگراه رو نقاشی کنن.
^ چقدر این بزرگراهی که هستیم چیزای جالب دیدیم از ماشین های ترانزیت و باربری و 5،6 تا ماشین جیپ خوشگل تا جاده و کوه و کوهستان و جنگل.واقعا زیبایی ها انتهایی نداره.
^ میریم SHRINE RIDGE TR. شرین رو برام حرم و زیاتگاه ترجمه کرد خخخ
^ گروه پیاده روی خانم که از ایالت دیگه اومدن اینجا،واقعا دمشون گرم اومدن کولوریدا بر وزن فلوریدا. استاد فکر کنم حال و هوای فلوریدا اومده تو ذهنتون که اشتباه گفتین. اصلا سوتی دادن و اشتباه کلمه گفتن تون هم قشنگه. منم یک لبخندی زدم کلمه کلرادو باحال گفتین. اصلا همینجا یک چیزی بگم تو بعضی از فایل های دانلودی که خیلی خیلی کم تپق زدین یا کلمه رو درست ادا نکردین باعث شده اون نکته قبل یا بعد یادمون باشه و تبدیل به یک فان و خنده باحالی بشه تا اون مطلب تو ذهن مون بیشتر تثبیت بشه،برای من اونا اینجوری بوده نظر بقیه دوستان رو نمیدونم. اونم چون فایل ها رو با دقت گوش میدم یا بارها و بارها میشنوم اصلا گاهی دقیق میدونم کجا چی رو اشتباه میگین. اینو گفتم تا بگم الخیر فی ماوقع. وقتی در مسیر درست هستی هر چیز به ظاهر اشتباه و غلطی باعث خیریت میشه.
^ یعنی عجب پیاده روی کردین، عجب ریشه هایی تو زمین بود.وووااووو اونا رو ببین با بچه شون. چقدر باحال. اصلا محدود نمیکنن خودشون رو حالا بچه کوچیک داریم نریم طبیعت، نریم پیاده روی بچه نمیتونه. اصلا هیچ محدودیتی برای خودشون قائل نیستن. اصلا بهونه برای لذت بردن و کار درست تعطیل. چقدر این نگرش و رفتار این آدم ها قابل تحسینه،چقدر عالی واقعا.دمشون گرم. چقدر هم اون فرزندشون آروم بود چقدر گوگولی بود.
وای یاد نی نی خودمون افتادم،پارسا. چقدر این بچه ناز و ساکته و خوش خنده است. خوش اخلاقه. منم قسمت شد بردمش حمام با مامانش اصلا جیکش در نیومد آروم فقط اجازه داد تا بشوریمش و فقط نظاره گر بود مثل یک گل که فقط هست. وای چه تجربه خوبی بود دیدن این بچه منو یاده پارسا انداخت. دیشب هم دیدمش احساس کردم در عرض همین یک هفته که ندیدمش قیافه اش تغییر کرده و بزرگتر شده. داره تکاملش رو بخوبی و قشنگی طی میکنه تا اینقدر بزرگ و مستقل بشه تا خودش بیاد و اثری تو این دنیا خلق کنه و این دنیا رو تجربه کنه. یک بچه کنجکاو و بامزه است.خدایا شکرت برای دیدن این بچه ها و نی نی ها… خدایا شکرت که در لحظه بودن و لذت بردن رو میشه از اون یاد گرفت.
خداروشکر که هربار توانایی هاتون برای رفتن و پیاده روی در سربالایی ها بیشتر میشه.
خداروشکر برای این آزادی و جسم سالم و توانمندی که بهمون دادی.
^ توقف یک جای بینظیر و کمپ کردن و خوردن غذا اونم در یک هوای خوب و منظره زیبا. فایر پیت حرفه ایی هم اونجا بود…
^ بازهم حرکت در جاده زیبایی و رسیدن به یک مکان زیبای دیگه
They Brought the world to vail
این تابلو داشت چی میگفت نمیدونم اما به هرحال دمشون گرم همه چی همه جا نصب میکنن برای اطلاعات دادن.
Welcome to Betty Ford Alpine Gardens
چه باغ زیبایی
چه گل های خوش رنگی
چه رنگ و لعابی
چه فضا سازی قشنگی
چه سنگفرشی
چه آب نمای آبشاری باحالی
چه مسیر و تریل پیاده روی خوبی بود. خدای اسمان ابی زیبا و این همه نعمت و زیبایی و فراوانی ایده.
چقدر درخت های زیبایی با تنه های سفید و قشنگ شون کنار اوت تخته سنگ ها یک منظره زیبایی رو خلق کرده.
چه کلبه باحال و چوبی وسط این باغ درست کردند.یک کلبه از ابزارای باغبانی. و ارزش این ابزارهای ارزشمند رو به زیبایی به افرادی که برای بازدید میان نشون دادن. که اینجا اینقدر قشنگ طراحی شده بخشی اش به خاطر استفاده از این ابزارهاست. چقدر حتی به اشیا هم خوب احترام میزارن و معرفی میکنن واقعا آفرین بهشون.چقدر تنوع بیل و بیلچه و … یعنی چقدر مرتب چیده بودن. چه نظم خوبی داشت با یک نگاه میشد فهمید چی کجاست…
^ وای آب خوردن اون پرنده زیباکه سفید مشکی و با تیکه هایی از پرهاش آبی بود.چقدر زیبابود و چقدر زیبا اب میخورد.مریم شکارچی شکارش کرد این همه زیبایی رو برامون واقعا سپاسگزارم.
واقعا چه باغ جالبی بود چه نیمکت هایی. چه گل هایی،…
وواوو یک زنبور روی گل شکار کردیم.یک گل زرد زیبا که اجازه داده بدون قضاوت به اون زنبور تا از شهدش بنوشه.
واقعا چه گل های زیبا و متنوعی دیدیم آبی و بنفش و زرد وصورتی و قرمز و گلبهی و …کشیده و گرد و ریز و درشت و…
چه فروشکاه صنایع دستی زیبا و قشنگی دیدیم چه کلاه هایی.خدای من باغ برای بچه ها هم درست کردن.واقعا خلاقانه و زیبا آفرین…
خداروشکر اومدیم پمپ بنزین و به عنوان تشکر ماشین خوشگل مون رو هم تمیز میشوریم و مخزن های آب ماشین رو هم پر میکنیم. واقعا خداروشکر…
واقعا همه نیازها در لحظه پاسخ داده میشه.
دقیقا همینطوره چند روزه دلم گردو میخواست و دیروز یکی از فامیل هامون که به تازگی از باغ شون گردو چیدن برامون یک پلاستیک پر گردو دادن با شیره توت و توت خشکی که خودشون تو آفتاب خشک کردن.این یعنی خداوند همیشه در حال پاسخ دادن درخواست های ماست و اینکه چه زمانی درخواست هامون به ما میرسه بستگی داره که چطور این فاصله زمانی بین درخواست کردن و دریافت کردن مون رو طی میکنیم و در چه جهتی در حرکت هستیم.الانم جاتون هالی دارم از این رزق بی حساب خوشمزه میخورم واقعا الان به قانون و هدایت پشتش فکر کردم حسابی بهم چسبید.
خداروشکر برای همه دارایی هایم…
خداروشکر برای درک لحظه اکنون…
﷽
بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است
سلام به استاد عزیزم مریم عزیز وتمام بچه های با صفا ودوست داشتنی سایت
استاد از لحظه شروع فایل تنها چیزی که میتونستم بگم ذکر الله اکبر وسبحان الله بود از قدرت و عظمت خداوند که خالق این همه زیبایی بوود الله اکبر از اینهمه زیبایی
خدایا شکرت بابت این همه زیبایی چقدر لذت بردم از این ارامش وتمیزی و اسمان زیبا ابرها مثل تار پود پارچه شکل خاصی تشکیل داده بودن الهی شکر
عجب دریاچه ای استاد اینجا دریاچه های دو قلوهستن دقیقا شما از اونجایی که کنار تابلو ایستادی عکس گرفتید گذرگاه استقلال اومدید به سمت دریاچه های دوقلو مسافتی حدود 40 کیلومتر اینجایی که شما هستید دقیقا یکمرز فلات قاره ای هست بین ای هوای خشک که امتدادش میرسه به نیو مکزیکو وخود مکزیک و جنوب امریکا و شمالش میشه تا کانادا
این جا خود مرز طبیعی است برای همین هست که اون طرف دریاچه طبیعت سبز داره و این طرف دریاچه پوشش بیابانی و گرم داره در سمت شمال غرب شما از جایی که کنار دریاچه ایستادید کوه البرت واقع شده کوه اِلبرت Mount Elbert قلهای به ارتفاع 4٬399 متر است که در شهرستان لیک در مرکز ایالت کلرادوی ایالات متحده آمریکا قرار دارد. این قله که بخشی از رشتهکوه ساواچ از کوههای راکی را تشکیل میدهد بلندترین نقطه در کلرادو و مرتفعترین قله در بخش آمریکایی کوههای راکی است . این کوه همچنین از نظر ارتفاع سومین مکان بلند در بین مرتفعترین نقاط 50 ایالت آمریکاست
کوه البرت به عنوان ساموئل هیت البرت، فرماندار ارشد کلرادو در سال 1873 نامگذاری شده است.
کوه البرت دقیقا در سمت شمال غرب دریاچه دوقلوقرار دارد و شما در سمت دریاچه بزرگتر بودید
دلیل اینکه اسم این دریاچه دو قلواست هم این هست که تشکیل شده ازدودریاچه کوچک در غرب و بزرگ در شرق و ایندودریاچه بوسیله یک آبراهه کوچک بهم وصل می شوند اون ساختمان عجیب هم که توجه شما راجلب کرد
نیروگاه Mt. Elbert است که در سال 1981 به عنوان بخشی از پروژه Fryingpan-Arkansas ساخته شد، قادر به تولید 200 مگاوات برق است. این نیروگاه آبی تلمبهای ذخیرهسازی با پمپاژ آب در سربالایی از مخزن دریاچههای دوقلو در مواقعی که تقاضا کم است، و سپس رها کردن آن برای رها کردن آن از طریق توربینهای نیروگاه در زمانی که تقاضا زیاد است، به برآوردن نیازهای اوج انرژی کمک میکند. در ایالت کلارادو از ایننوع نیروگاه های کوچک زیاد هست چون رودخانه ها را نمیخواهند سد براشونبزنن واز نیروگاه های تلمبه ای استفاده میکنند
خدایا شکرت بایت این همه نعمت که بینهایت وسعت گونه های مختلف هست
مریم جان این گیاه زیبا که شما روش زومکردی اسمش هست
کاکتوس مامیلاریا یا Powder-puff از خانواده کاکتوس ها موجود در جهان می باشند . این کاکتوس ها با بیش از 200 گونه یکی از محبوب ترین ، کاکتوس ها در جهان هستند. کاکتوس های مامیلاریا بومی کشور مکزیک هستند ، اگرچه برخی از گونه ها از جاهای دیگر از جمله ایالات متحده و برخی از کشورهای آمریکای لاتین می آیند.
این کاکتوس ها بیش از 200 گونه مختلف در جهان دارند . این کاکتوس ها، “توپی شکل” هستند. برخی از آنها یک توپ منفرد می باشند ، در حالی که برخی دیگر به صورت توده ای رشد و گسترش می یابند.
در مورد خارهای این گیاه ، می توان گفت که در اشکال و اندازه های مختلفی وجود دارند. بعضی از خارها بسیار سفت هستند در حالیکه بعضی دیگر بسیار نرم تر هستند و بعضی از گونه ها ممکن است گل نیز داشته باشند . گلها ممکن است در اشکال و اندازه های مختلف باشند و بعضی از گل ها ممکن است کوچک و صورتی و برخی دیگر زرد یا سفید باشند. بعضی از این کاکتوس ها حتی میوه نیز می دهند. جالب اینجاست که بیشتر کاکتوس های مامیلاریا بومی مکزیک هستند و این کاکتوس ها به طور کلی کوچک بوده و نگهداری از آنها بسیار آسان می باشد ، این خصوصیات باعث محبوبیت فوق العاده آنها در جهان شده است.
الله اکبر از قدرت خداوند بابت خلقت این گیاهان مختلف خدایا شکرت واقعا میشه تعداد نعمت های خداوند و فراوانی این همه نعمت را شمرد ؟؟ الله اکبر از قدرت خداوند نعمتهای خداوند بی انتها است این فقط در این جهان کوچک ما است که نقطه ای از کل هستی همنیست
خوب استاد عزیز ومریم عزیز اگر فکر کردید میتونید از زیر دست وحید جستجو گر جایی برید سخت در اشتباهید
پس از عبور از دریاچه دوباره به سمت شمال با اون طبیعت زیبای کوهستانی و ارتفاعات سر سبز حرکت کردید و به شهر leadvill رسیدید که اون ساختمان زیبا بنفش رنگ سر نبش داشت جهت اطلاع دوستان لیدویل یک شهر معدنی سابق نقره است که در میان سرچشمههای رودخانه آرکانزاس در کوههای راکی قرار دارد. منطقه تاریخی لیدویل که در سال 1961 به عنوان یک مکان تاریخی ملی تعیین شد، شامل بسیاری از سازهها و مکانهای تاریخی دوران معدن لیدویل است. در اواخر قرن نوزدهم، لیدویل پس از دنور (مرکز ایالت کلارادو ) دومین شهر پرجمعیت کلرادو بود. این شهر الان حدود 2600 نفر جمعیت داره
به به بازم رسیدیم به کوهای پوشیده از درخت و سر سبزی خدایا شکرت و بازم هایک در یکمسیر فوق العاده اسم این تریل هست shrine ridge که یک مسیر فوق العاده است و منتهی میشه به کوه shrine ridge لبه مقدس
SHRINE RIDGE یک قله شناخته شده اما بدون رتبه در بخش جنوبی رشته کوه گور در کلرادو است. این کوه به دلیل منظره عالی آن از کوه لبه مقدس نامگذاری شده است.
این کوه دسترسی آسانی در تمام طول سال دارد که آن را به یک مقصد محبوب تبدیل می کند. در تابستان، این کوه برای گل های وحشی و در زمستان این کوه برای اسکی معروف است.
در نزدیکی کوه، مسافرخانه کوه شاین نیز قرار دارد که در واقع از سه کابین مختلف به نامهای والترز، چاکس و جی تشکیل شده است که در تمام طول سال باز هستند و در تابستان بین دوچرخهسواران و کوهنوردان کوهستان و در زمستان برای اسکیبازان و برفپوشان محبوب هستند.
کوه زیارتگاه زمین شناسی متفاوتی نسبت به بقیه رشته کوه گور دارد. چندین رخنمون از ماسه سنگ و کنگلومرا وجود دارد که به رنگ قرمز تیره است و کوه به دلیل تشکیلات سنگی آن شناخته شده است که به زیبایی منظره منطقه می افزاید.
وای خدای من این نی نی زیبا را ببین استاد از شما خیلی خوشش اومده
و چقدر جالب که ریشه های درختان کاج تومسیر به سطح جاده رسیدن
به به بازم حرکت به سمت شمال و این بار شهر زیبای vail
ببینیم این شهر چی داره برای گفتن
ویل Vail یک منطقهٔ مسکونی در ایالات متحده آمریکا است که در شهرستان ایگل، کلرادو واقع شده است. جمعیت این شهر در سال 2020، 4835 نفر بوده است.این شهر محل اقامتگاه اسکی ویل، بزرگترین کوه اسکی کلرادو است، این شهر به خاطر هتلها، غذاخوریهایش، و رویدادهای متعددی که سالانه این شهر میزبانی میکند، مانند جشنواره فیلم ویل، روزهای برفی در استراحتگاههای ویل، و براوو شهرت دارد! به به چه جایی
و میرسیم به این باغ زیبا این باغ پاداش کسانی هست که ذهنشون را کنترل میکنند وتا پایان مسیر امروز با ایمان ادامه میدهند خوب ببینیم تاریخچه این باغ زیبا چی هست
این باغ در سال 1985 توسط بنیاد باغ آلپاین ویل تأسیس شد و در سال 1988 به افتخار بانوی اول سابق بتی فورد، مجموعه ای بین المللی از گیاهان آلپ در کوه های راکی نامگذاری شد. واگر نمیدانید بنی فورد کی هست ، همسر جرالد فورد، سی و هشتمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا و بانوی اول ایالات متحده بین سالهای 1974 تا 1977 بوده
هدف این باغ حفاظت از محیط آلپ از طریق آموزش، حفاظت و جمع آوری گیاهان زنده.
و اما توضیحاتی در مورد اینکه این باغها هدفشون چیه
باغهای آلپاین بتی فورد حامی پیشرو جهانی برای محیطهای آلپاین است ، باغهای آلپاین بتی فورد یک باغ گیاهشناسی تحسینشده بینالمللی است که بهخاطر باغبانی، آموزش و حفاظت از کوههای آلپی شهرت دارد. باغهای آلپاین بتی فورد که در شهر تفریحی کوچک ویل، کلرادو، مخاطبان جهانی را به خاطر اسکی و تفریحات خود در فضای باز جذب میکند، بلندترین باغ گیاهشناسی در آمریکای شمالی است که در ارتفاع 2700 متری در کوههای راکی مرکزی واقع شده است. باغ ها سالانه بیش از 120000 بازدید کننده را برای دیدن مجموعه منحصر به فرد خود از گیاهان کوهستانی و کوهستانی که از سرتاسر جهان جمع آوری شده اند، جذب می کند.
این باغ ها مکان هایی هستند که از طبیعت الهام گرفته شده اند، ذاتاً به روی همه باز هستند و هیچ مانعی ایجاد نمی کنند. ما این فراگیری را جشن می گیریم و از همه مردم بدون استثنا استقبال می کنیم. علاوه بر این، ما نیازهای جامعه محلی خود را می شناسیم و با سایر سازمان ها شریک می شویم تا مردم محروم خود را با لذت طبیعت آشنا کنیم.
به به چه گل های زیبایی خدای من اون گل یاسی رنگ خیلی خیلی زیبا بود
ممنونم استاد عزیزم من امروز صبح به یکتضاد بزرگ برخورد کردم که انشا الله بعدا در موردش میگم ولی از صبح گفتم میخواهم همسفر شما بشم در این سفر رویایی وقدم به قدم با شما اومدم ولذت بردم و الان که بعد از ظهر هست تضاد من بصورت عالی حل شد البته که هیچ چیز جز هدایت خدا نبوده وبقول مریم عزیز
در لحظه به درخواست ها جواب داده میشود و من اضافه میکنم به شرط ایمان به شرط تقوا به شرط شجاعت به شرط کنترل ذهن به شرط تمرکز بر نکات مثبت
ممنونم بابت این تصاویر زیبا از شما که عاشقانه در سفر هستید
در پناه رب العالمین باشید
وحید ربانی