دیدگاه زیبا و تأثیرگذار محمد صادق عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
یک سفر زیبا که قرار هست داشته باشیم که قراره در گرم ترین نقطه آمریکا اتفاق بیفته و چقدر جالبه که آمریکا کشوری هست که همه فصل ها رو در یک زمان در خودش داره در تابستان خنکی کلورادو رو داره در پاییز و زمستان گرمای میامی رو داره و تحسین میکنم این تنوع آب و هوایی رو و ما همین تنوع رو در ایران هم داریم و خداروشکر بابت این نعمت
نکته مثبتی که دیدم این هست که استاد همیشه موقعی که سفر میخواد شروع بشه انتظار دیدن زیباییهای بی شمار رو داره و میگه خدا میدونه که چه زیباییهای بینظیری منتظر ما هست و این انتظار زیباییها رو داشتن باعث میشه که به سمت زیباییهای بیشتر و بیشتر هدایت بشویم
نکته مثبت بعدی که دیدم ایدههای خفنی هست که برای لذت بردن از زیباییها به صورت خلاقانه. استاد و مریم میزنن این دفعه این ایده خفن که دوچرخه ها رو بردارن و ببرن که دوچرخه سواری کنن در نوار ساحلی و کلی زیبایی رو تجربه کنن
نکته مثبت بعدی خونه ی بسیار زیبا و خوش ترکیب که استایل آبی رنگ داره هست چقدر طراحی قشنگی داره و چقدر با سلیقه رنگ بندی رو انجام دادن و حتی تابلوها هم رنگش آبی هست حتی ماکروفر هم آبی هست حتی رو تختی و همه چیز آبیه دمشون گرم و یک سری اتاق ها هم اومدن رنگ متضاد قرمز رو استفاده کردن که دقیقا به چشم میاد و متفاوت میکنه اون قسمت از خونه رو و خلاقیت به خرج دادن
نکته مثبت بعدی حیاط خونه بسیار قشنگ هست چقدر فضای خوبی داره و چقدر خوبه که آب و هوا الان انقدر گرم و خوب هست الان در میامی و چه میز و صندلی های خوبی تو حیاط خونه گذاشتن و میشه ساعتها نشست و لذت برد از این سرسبزی و خداروشکر که گریل هم که آماده هست برای غذا درست کردن خداروشکر بابت این همه نعمتی که به ما داده
نکته مثبت بعدی گل و گیاه های بسیار زیبایی که با سادهترین وسایل مثل بلوک و تایر که رنگآمیزیش کردن ایجاد شده واقعاً دمشون گرم که انقدر خلاق هستن
نکته مثبت بعدی ماشین شورلت هست الله اکبر چقدر طراحی زیبایی داره و چقدر خوشرنگ هست.. خداروشکر به خاطر این همه فراوانی ثروت و نوش جون افرادی باشه که در مدار تجربه چنین نعمت و ثروتهایی هستن و انشاءالله ما و بچههای سایت هم تکاملمون رو طی میکنیم و به این مدار میرسیم
نکته مثبت بعدی آزادی هست که توی آمریکا وجود داره، این کشور واقعاً در تمام جنبهها آزاده و این آزادی بی نهایت تحسین برانگیزه. اینکه شما میتونی اسلحه داشته باشی و نمایشگاه اسلحه برگزار میشه و این در حالی هست که در این کشور اتفاقات مثبت همواره می افته و صلح و امنیت عالی برقرار هست و اتفاقات بد خیلی کم هست با اینکه اسلحه آزاد هست نکته مثبت بعدی این کشور هست که میشه هم آزادی باشه و هم صلح و آرامش باشه و تحسین میکنم آزادی ای که توی این کشور هست رو واقعا. آزادی در همه جنبهها از پوشش گرفته که همه به هم دیگه احترام میگذارن و به صورت قانونی هر کسی میتونه پوشش دلخواهش رو داشته باشه و بهش احترام گذاشته میشه تا اینکه میتونی ماشین دلخواهت رو داشته باشی با هر حجم موتور و سی سی تا اسلحه و .. واقعاً تحسین میکنم کشور بینظیر آمریکا رو
نکته مثبت بعدی تحسین میکنم تنوع اسلحه ها رو، رنگهای مختلف، میشه ازش درس بیزینسی گرفت که چقدر ذهن خلاق دارن سازنده های این اسلحه ها که فکر کردن به اینکه مردم از چه چیزی خوششون میاد و اومدن اسلحه های رنگی هم درست کردن مثل اسلحه صورتی و بنفش و قرمز!
نکته مثبت بعدی اینه که کسایی که مثل من اهل گیم هستن و بازیهایی مثل کانتر سورس کانتر استرایک 2 کانتر گلوبال آفنسیو و کلاً سری های کانتر یا کال آف دیوتی و .. رو بازی کردن احتمالاً از دیدن اسلحه ها لذت میبرن چون دقیقاً همون اسلحه هایی که تو اون بازیها بود اینجا هم هست حتی بازی ای مثل جی تی آ هم اسلحه هاش تو این نمایشگاه هست و واقعاً خیلی هیجان انگیزه برام دیدن این اسلحه ها.. چون یاد بازی ها می افتم
نکته مثبتی که یادگرفتم این دیدگاه استاد هست که نمیتونی طرفدار صلح باشی اما خودت رو برای جنگ آماده کنی، یعنی روی خودت کار کن که به سمت صلح هدایت بشی و نخواه که اسلحه داشته باشی که یک جورایی انتظار ایجاد کنی برای اینکه یک مشکلی میخواد ایجاد بشه و تو اسلحه رو برای اون مشکل احتمالی گرفتی.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 2311190MB70 دقیقه
سلام عرض میکنم خدمت استاد عباس منش و استاد شایسته و تمام دوستانم در این سایت الهی . وقتی خانم شایسته گفت که من به جای اینکه سلاح داشته باشم ترجیح میدهم که روی باورهایم کار کنم و به مسیر های خوب و صلح و دوستی هدایت شوم یاد جملهای از فرمانده ارتش چین افتادم که گفت بزرگترین سلاح جنگی روحیه است. یعنی سربازی که روحیه داشته باشد مهمترین سلاح را برای موفقیت و پیروزی در جنگ به همراه دارد. در جنگهایی که پیامبر انجام داد هم داشتن روحیه جنگی ایمان به کمک و حمایت خداوند باعث شد که در تمام جنگهایش پیروز شود در جنگ احد هم تا لحظات آخر پیروز شده بودند اما خارج شدن سپاهیان از مسیر درست باعث شد که در آن جنگ شکست بخورند. در جنگ ایران و عراق هم چیزی که باعث شد که ایران در این جنگ پیروز شود و دشمن را تا خاک خودش به عقب براند و قسمتهایی از عراق را هم تصرف کند ایمان به حمایت خداوند و ایمانی بود که امام خمینی داشت و آن را به ارتش ایران هم میداد که بتواند در این جنگ پیروز شود. امام خمینی با ایمان تزلزل ناپذیر خود و روحیه بالایی که داشت توانست در این جنگ کمک کند که ایران به موفقیت برسد. در حالی که کل دنیا به عراق سلاح میفرستاد و از آن حمایت میکرد تا در این جنگ پیروز شود. در واقع در این جنگ ارتش ایران به کل دنیا فایق آمد و پیروز شد و این نتیجه ایمانی بود که امام خمینی و ارتش ایران داشت.
استاد در دوره کشف قوانین مثالی از قرآن زد که گفت به دلیل ایمانی که سپاهیان پیامبر داشتند دشمن آنها را دو برابر میدید. یعنی ایمان باعث میشد که دشمن تعداد و قدرت سپاهیان پیامبر را بیشتر از آن چیزی که بود ببیند و در نتیجه ترس در دلشان میافتاد و شکست میخوردند. منظور خانم شایسته این بود که ذهنش را کنترل کند و به سمت زیباییها و نکات مثبت ببرد تا به سمت مکانها و موقعیتهایی هدایت شود که در آنها صلح و آرامش و دوستی وجود دارد و نیازی به جنگیدن نیست. یادم هست که استاد از نمایشگاه اسلحهای که قبلاً بازدید کرده بود قسمتی را در اینستاگرام گذاشت و من آنجا نوشتم که بهترین سلاح توکل به خدا در مقابل نجواهای شیطان است. خانم شایسته هم بارها در توضیحات فایلها و در قسمت سوال دارم به جهاد اکبر اشاره کرده و برداشت من این است که اشاره به حدیثی از پیامبر است که بعد از جنگ خندق به سپاهیانش گفت که در این جنگ پیروز شدید اما مهمتر از آن پیروزی در جهاد اکبر است و وقتی سپاهیان پرسیدند جهاد اکبر چیست گفت جهاد با نفس. یعنی اینکه آدم همانطور که قرآن از این جهاد با عنوان تقوا نام میبرد این است که آدم ذهنش را کنترل کند و یک سری کارهایی که نباید انجام دهد و یک سری افکاری که نباید داشته باشد را کنار بگذارد و از آن طرف بتواند ذهنش را به سمت خواستههایش ببرد. دشمن مورد نظر در این حالت دستگاههای ذهن است. یک نیروی جنگی زمانی از دشمن خودش میترسد که نتواند به نجواهای ذهنش که به او احساس ناتوانی و ضعف در مقابل دشمن میدهند غلبه کند. در سریال مختارنامه هم نشان داده شد که بارها سپاه دشمن چند برابر سپاه مختار ثقفی بود اما او و ابراهیم بن مالک اشتر توانستند با ایمان و توکل خود پیروز شوند . اما برای ما چیزی که اسلحه محسوب میشود کنترل ذهنمان است اگر که من میخواهم به خواستههایم در زندگیم برسم و با ناخواستههای کمتری مواجه شوم باید این سلاح را در ذهنم تقویت کنم و در استفاده از این سلاح که ذهنم است مهارت کسب کنم. این سلاح می تواند به خودم هم آسیب برساند. اما میتواند من را در مقابل نجواهای شیطان و مسیرهای اشتباهی که نبابد بروم به پیروزی برساند. خدا در قرآن هم از شیطان به عنوان دشمن آشکار ما یاد میکند که تلاش میکند ما را غمگین کند
سوره المجادله، آیه 10: ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﻧﺠﻮﺍﻛﺮﺩﻥ ﻛﺎﺭ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﻫﻴﭻ ﺯﻳﺎﻧﻰ، ﺟﺰ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻤﻰ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻨﻨﺪ.
استاد هم به این موضوع اشاره کرد که بعضیها استفاده کردن از این سلاحها را بلد نیستند و ممکن است موقع گذاشتن آنها در کمرشان به خودشان آسیب بزنند یا آن را در جای نامناسبی بگذارند که باعث آسیب دیدن افراد شود. همان سلاحی که برای کمک کردن به ماست میتواند به خودمان هم صدمه بزند. ذهن هم سلاحی هست که میتواند به من کمک کند که در بازی زندگی پیروز شوم و میتواند به من آسیب هم بزند. بستگی به این دارد که چطور من از این سلاح استفاده بکنم و آن را در مسیر درست یا نادرست حرکت دهم.
وقتی به شیطان ذهنم اجازه پیشروی دهم که پیش روی کند و ذهنم را تصرف کند و به استعمار خودش در بیاورد آن وقت کنترل ذهنم را در دست میگیرد و به افکارم و اعمالم شکل میدهد. آن وقت ذهنم سلاحی میشود که به سمت خودم نشان گرفته شده و در حال آسیب زدن به خودم است. اما وقتی افسار ذهنم را در دستم بگیرم و شیطان را به عقب برانم و آن را از ذهنم خارج کنم آن وقت نجواهای شیطان آن قدر دور میشوند که خیلی کمرنگ میشوند. آن وقت ذهنم سلاحی میشود که به سمت نجواهای شیطان گرفته شده و آنها را شکست میدهد و از من دور میکند.
در سریال شبهای برره یک بار سربازان وقتی رفته بودند با دشمن فرضی شان بجنگند از آن شکست خوردند. آن موقع به این اتفاق میخندیدم اما الان میفهمم که مهران مدیری میخواست مفهوم بزرگتری را به ما برساند و آن دشمنی است که در ذهن خودمان است و اگر از آن مراقبت نکنیم از آن شکست میخوریم.
چند سال پیش من در یک موقعیت بسیار بدی گیر افتادم. آن موقع فهمیدم که به خاطر افکار اشتباهی که داشتم در آن موقعیت قرار گرفتهام. من شروع به سپاسگزاری از خداوند به خاطر زیباییها و نکات مثبتی که در محیطم میدیدم کردم و قدرت و حاکمیت خدا را به یاد آوردم و توحید و یگانگی خدا را برای خودم یادآور شدم و به تدریج احساسم بهتر شد. بعد دیدم که رفتار آدمها با من شروع به تغییر کرد و یک جایی احساس کردم مشکل کاملاً حل شده است به یک اطمینان درونی از خارج شدن از آن موقعیت رسیدم و و از اینکه هنوز در آن موقعیت بودم تعجب میکردم. خدا من را از آن مکان و از آن آدمها جدا کرد و من از آن موقعیت رها شدم و بارها از خدای خودم به خاطر این اتفاق سپاسگزاری کردم و آن را به عنوان یک نقطه مثبت در زندگیم دیدم. برای من که در آن موقعیت قرار نگرفته بودم تضاد بسیار بزرگ و غیر قابل درکی بود. اما بعد از اینکه با کنترل ذهنم توانستم از آنجا رها شوم فهمیدم که مهمترین سلاحی که من در زندگیم دارم کنترل ذهنم است. چقدر آن روز به خاطر توکل به خدا و سپاسگزاری و عبور کردن از ترسهایم و قدرت ندادن به غیر خدا حالم خوب شده بود و تاثیر آن را در اتفاقاتی که آن روز افتاد و رفتار آدمها با خودم و احساس اطمینانی که در من به وجود آمده بود دیدم.