https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2024/01/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-01-12 02:47:232024-01-18 10:54:11سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 233
243نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیز و گرانقدر و بانو شایسته ی مهربان
در این فایل بینهایت زیبایی موج میزد نشون میده هرکسی وارد این محیط میشه خودبه خود ترکیب اون همه رنگ دل آدم و شاد میکنه
واون آدمک ها که هر کدوم بیانگر یه موضوع هست و وقتی بهش نگاه کنی و خوب تو بهرش بری میفهمی که چقدر حرف برای گفتن داره که میتونه بعضی از اونها جزو باورهای غلطی باشه که درون آدم هست وازشون بیخبریم.مخصوصا اونی که شما استاد عزیز توضیح دادین ظاهر هیچکس رو نباید با باطن خودتو زندگیت مقایسه کنی و نشون میده که باورهای هیچ کسی شبیه همدیگه نیست و نتایج متفاوته و باعث شد من بیشتر به بعضی مسائل خودم فک کنم
این شهر خلاقیت مردمش و زیباییهای خودشو نشون میده که قابل تحسین هست بینهایت رنگ در این جهان هست که با ترکیبشون کنار هم میشه زیبایی های زیادی خلق کرد و روح رو تازه کرد و پی برد به وجود خداوند متعال که این جهان هستی پراز زیباییه فقط کافیه کمی بهتر دقیق تر نگاه کنیم
ممنونم از شما استاد گرامی که هربار زیباییهای بیشتری رو بهمون نشون میدین و خدای مهربان رو سپاسگزارم به خاطر اینهمه نعمت و زیبایی و وجود شما استاد عزیز که صمیمانه و دلسوزانه مارو یاری میکنین که زندگی رو برای خودمون زیباتر کنیم
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و همینطور دوستان خانواده عباسمنش.
خیلی خوشحالم که این فایل پرانرژی رو دیدم و زیبایهای این مسافرت رو با استاد مشاهده میکنیم.نکته ای که به ذهنم رسید در این فایل این بود که با توجه به آموزههایی که از استاد یادگرفتم این بود که وقتی که عکسها و نقاشیهای زیبا و باکیفیت رو روی در و دیوار شهر دیدم بیشتر به فکر ردپای نشانههای از این قانون بودم.و آن این بود که آدمهایی که یک روز آرزویی در سر داشتند. مثلا هنرمندهای نقاش رو که زحمت این همه خلق زیبایی بودند رو فکر میکردم که یک روز شاید با خودشان فکر کردند که چی میشه که کارشون اینقدر زیبا و عالی بشه که هنرشان رو بتونند به همه آدمها نشون بدند و باین کار چقدر به خودشان و جهان اطرافشان کمک کردند.فکر کنید که همه ما که تو این سایت هستیم هر کداممون در هر نقطهای از این جهان ساکن هستیم و از طریق این فایل این تصویرهای زیبا وتابلوهای بینظیر و پرمعنی رو مشاهده میکنیم و لذت میبریم و بیشتر به این نتیجه میرسیم که اگه دیگران به یه خواستهای رسیدند ما هم میتونیم از این مثالها برای خودمان بزنیم و بگیم پس میشود. ینی فکر کنید اون شخصی که آرزوی کشیدن این نقاشی رو داشته از کجا شروع کرده چه مسیری رو رفته چقدر تلاش با علاقه و ذوق داشته و چقدر در این مسیر مثلا از مغازه ها خرید وسایل کارش رو داشته چقدر پرسو جو کرده چقدر مسافرت داشته چقدر هزینه کرده که این سرمایه جهانی به گردش در اومده و چقدر انسانها دست به دست هم گذاشتند که این آثار در معرض عموم قرار بگیره که در نتیجه به احساس خوب برابر اتفاق خوب برای می انسانها بشه .
این فایل ووخیلی فایلهای دیگه رو هم میشه با این دیدگاه برای خودم مثال بزنم و سعی کنم که بیشتر ردپای قانون این جهان هستی رو یادآوری کنم.
و همینطور از زحمات استاد عزیزم و خانم شایسته که باز خودش یک ردپای بزرگ دیگه از این قانون هست که چطور در یک شب تصمیم میگیرند مسافرتی رو تدارک ببیند و کلی جاها هدایت بشند و کلی ذهن ما رو بازتر کنند و یک دنیا حرف میشود زد در موردش ….
خداروشکر که این امکان اینترنت و گوشیهای جدید هست که ما به آسانی بتونیم این آگاهیها رو ببینیم و بشنویم و رشد کنیم.
خداروشکر به خاطر همه انسانهایی که باعت و بانی این همه اختراعات و خلق ساختمانها و آثار هنری و تمام وسایل نقلیه و ارتباطات شدن تا ما آدمها بتونیم زیبایهای این جهان هستی و تواناییهای همدیگر رو به گوش و صمع همدیگر برسانم .خداروشکر که بینهایت فراوانی و ثروت هست که ما هم میتونم داشته باشیم و ما هم به خودمان وجهان اطرافمون کمک کنیم هر کس به هر طریقی که میتواند و به این دنیا آمده که در جای درست خودش به این جهان کمک کنه برای رشد بیشتر .
خیلی سپاسگزارم از شما استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان با اون کلاه سفید که خیلی هم بهتون میاد و چهرتون رو زیباتر کرده .
خداروشکر که در این سایت حضور دارم تا این زیبایها رو مشاهده کنم و بتونم در موردشان صحبت کنم.
سلام به استاد عزیزم که واقعا عزیزید، سلام به مریم شایسته مهربان و سخاوتمندم
سلام به دوستان و همسفران نازنینم که معرکه ترین دوستان من هستید.
اومدم اخرشبی ردپامو در قسمت 233سفر بزارم، اومدم بگم که من هستم اصلا فکر نکنین که فهیمه پژوهنده جا میزنه و چیز مانعی باعث میشه نیام توی سایت، نباشم اینجا و نیام و تشکر نکنم و نیام نبینم زیبایی ها رو…
من این فایل رو صبح دیدم و امروز جمعه بود و اخر هفته و تعطیلی، این قسمت رو با همسرم با هم نگاه کردیم، اول ایشون گفت قسمت 231 رو بزار و منم اومدم بزنم بعد یکهو گفتم من دوست دارم همین قسمت جدید رو ببینم ایشون گفت که من ندیدم، گفتم مشکل خودته این همه روز گذشته(خیلی خودمو کنترل کردم و میکنم که به کارهاش و جوری که وقت میگذرونه کار نداشته باشم)
خلاصه اینا رو گفتم تا بگم من امروز احساس کردم به خودم احترام گذاشتم و سعی کردم فقط حواسم به خودم باشه. واقعا گاهی برام سخت میشه، منی که با همسرم همیشه از قسمت اول با هم دیدیم و ایشون هم گاهی کامنت مینوشت الان قسمت های اخیر در این چندین ماهه اصلا داستان مثل اون اوایل نیست.
تازه امروز بنظرم یک غر ریزی هم ایشون زد که به کارای خونه نمیرسی بدو بدو برو توی سایت وقت بگذرون(متوجه شدم اصلا یک حس جالبی نداره، درصورتی که اگر چند روزی هست کمتر به خونه میرسم چون دارم درس میخونم و میدونم دست به یکجا بزنم قشنگ یک روز کامل وقت میذارم تا همه جا رو برق بندازم و درس بی درس میشه)
خلاصه که گاهی فکر میکنم کاش هیچ وقت ایشون رو من با سایت آشنا نمیکردم و نمیدونست من ببشترین وقتم رو کجا میگذرونم(انصافا بیشتر از فضای مجازی یا هرکاری من سرم اینجا گرمه و با خودم توی سایت مشغولم)
تازه یک مدت ناراحتم و دچار چالش شدم چون زیاد نمیتونم اونجوری که دوست دارم توی سایت بیام چون به خودم قول دادم بیشترین زمانم رو صرف هدفم کنم تا 4اسفند.
اومدم تشکر کنم ولی نمیدونم چی شد اینا یادم اومد و نوشتم.
خیلی این قسمت زیبایی داشت، خیلی رنگ داشت، خیلی خلاقیت و فراوانی دیدم، خیلی ایده دیدم، خیلی آزادی دیدم، خیلی شادی و تفریح دیدم،…
اما یک چیز بیشتر از همه الان یادمه اونم تابلویی که استاد جان هم درباره اش صحبت کردین.
او دوتا فردی که هر کدوم کتارشون گیاهی بود یکی گیاهش بزرگ بود، یکی کوچیک
یکی خوشحال بود و یکی ناراحت
و جالبش این بود ریشه اون گیاه بزرگ و بلند آدمک خوشحال ریشه ی کوچیکی داشت، اون آدمک ناراحت گیاه کوچیک اما ریشه بزرگ و قطورتری داشت. چقدر برام درس داشت، چقدر باید بهش فکر کنم و خودمو اون آدمک ناراحتی دیدم که از کوتاهی گیاهش ناراحته اما نمیدونه، نمیبینه چه ریشه ارزشمندی داره گیاهش.
واقعا امروز ته قلبم به خودم افتخار کردم که من چه ربشه ایی دارم، گرچه گیاه کوچیکی هست و باری تداده، اما ریشه خیلی محکمه خیلی ارزشمنده…
واقعا چه ایده خلاقانه ای با نقاشی کردن دیوارهای شهرشون اونجا رو به یه جای توریستی تبدیل کردن. جایی که هم هنرمنداشون میتونن شکوفا بشن،تمریناتی باشه براشون،لذت ببرن و سبک خودشونو پیدا کنن و هم درآمدی باشه برای شهرشون
این داره میگه که حتما لازم نیست که در یه شهری دریاچه ای، جنگلی یا یه جای باستانی باشه که مردم رو به خودش جذب کنه. میتونی خلاقیت به خرج بدی و با هنر با درست کردن چیزهای جدید هم اینکارو انجام بدی
استاد این قسمت یه یادآوری بود برای احساس لیاقت برای ارزش و جایگاه هرکس برای دیدن توانایی هایی که داریم و هرکدوم کار خودمونو انجام بدیم. وقتی یه گروهی هر کدام بخش خودشو انجام بده،وقتی در جای درست خودمون قرار بگیریم میتونیم زیبایی خلق کنیم،ارزش ایجاد کنیم و هم خودمون ازش لذت ببریم و هم دیگران.
یکی نقاشی بکشه،یکی مجسمه درست کنه،یکی تمیزکاری کنه،یکی سبزی بکاره،یکی بنویسه،یکی بلیت بفروشه و …
کار اونجا خراب میشه که ما سعی میکنیم شبیه بقیه باشیم و خودمونو مقایسه میکنیم.
امیدوارم همه بتونیم جای خودمونو پیدا کنیم و جهان رو جای بهتری بکنیم
سلام دوستان، امروز 1000 امین روز عضویت من در این سایت الهی هست و تصمیم گرفته بودم یه اپدیت توی داستان هدایتم به این سایت بذارم
وقتی نوشتمش یه حسی گفت اینجا هم بنویسم شاید چراغ راه کسی بشه، مثل همه دوستان و استاد بزرگوار و خانم شایسته که چراغ راه من شدن :)
«اپدیت 22 دی 1402»
به نام الله صمد
تا چند دقیقه ی دیگه، 1000 روز از عضویت من در این سایت الهی میگذره… خیلی زودتر میخواستم بیام و اینجا بنویسم برای سارای داستان ما چی گذشت اما نتیجه ی بزرگی دستم نبود
تا چند ماه پیش که یه هدف تعیین کردم که تو خوابم نمیدیدم ( مهاجرت بدون پول ) ولی گفتم خدایا کاری کن تا 1000 روزگیِ عضویتم در سایت بهش برسم و با عشق از قدرتت بنویسم…. شد و الان اینجام که قولم عمل کنم!
9 ماه پیش، سوالی درمورد روابط پرسیدم و با راهنمایی دوستان همفرکانسی، تصمیم گرفتم رابطه ی سمی ای که توش گیر کرده بودم و مثل باتلاق داشت منو توی خودش میکشید رو تموم کنم! هیچکس باورش نمیشد چون ما سال ها با هم بودیم و تقریبا زیر یه سقف زندگی میکردیم اکثر تایممون رو، ولی متوجه شدم که این رابطه داره منو نابود میکنه
وقتی جسارتم رو جمع کردم و دقیقا در سالگرد دو سالگی عضویتم این رابطه رو تموم کردم، خیلی خوشحال بودم… یه نشتی انرژی بزرگ از زندگیم حذف شد و من با تمام قدرت رو خودم کار میکردم و منتظر یه جامپ بزرگ و اتفاقات بی نظیر بودم اما …. تضادی توی زندگیم اومد که میتونم بدون اغراق بگم سرنوشت منو عوض کرد!
در حالی که دقبقا داشتم اگاهی های دوستان تو سوالم در عقل کل رو میخوندم و سعی میکردم با غلیان روحی بعد از جدایی کنار بیام، پیام اومد که سازمان نظام پزشکی ازتون شکایت کرده و باید تشریف بیارید دادگاه، چند بار پیام رو خوندم و باورم نمیشد ، دستام یخ کرده بود چون بزرگترین ترس زندگیم به واقعیت پیوسته بود
منی که همه ی مریضام رو سرم قسم میخوردن و ازم راضی بودن ، درگیر دادگاه شده بودم همون چیزی که همیشه ازش میترسیدم و فرکانسش رو میفرستادم
باورم نشد ، گفتم من واقعا با وجدان کار کردم چطور این اتفاق افتاده؟ اما چون با اموزش ها اشنا بودم، فرصت رو غنیمت شمردم و یه برنامه ی سفر چیدم که دقیقا تا روز دادگاه مسافرت باشم
اون سفر واقعا زیبا ترین و به یادموندنی ترین سفر زندگیم بود، با حس خوب برگشتم تهران و رفتم دادگاه و… ممنوع الکار شدم! پرونده واسم درست کرده بودن به چه کلفتی :) چه تهمت هایی که بهم نزدن و چه برخورد هایی که نشد، و من، سارای مغرور، نشستم تو سازمان نظام پزشکی جلوی همه گریه کردم
انقدر که واسم سنگین بود، انقدر که به کارم وابسته بودم و نتونستم تحمل کنم درد اینکه اجازه نداشته باشم کار مورد علاقم رو انجام بدم
خواهرم عباسمنیشه، ایشون منو با استاد اشنا کرد و من تا اخر عمر مدیونشم، داشت میرفت مدرسه و فقط بهم یه جمله گفت: سارا نمیدونم داستانت از اینجا به بعد چطور نوشته میشه ، فقط میدونم روزی میاد که از تک تک کسایی که این کار رو باهات کردن تشکر میکنی!
این جمله رو انگار خود پروردگارم از زبون این بچه بهم گفت ، و زندگی جدید من از اونجا شروع شد!
همون روز ، اقایی که باهاش رابطه داشتم اومد دادگاه و اونجا اشنا داشت، خیلی سعی کرد از حال و شرایط من استفاده کنه و منم نزدیک بود دوباره اشتباه کنم، اما با وجود حال بدم وقتی نشانه هایی دیدم اولین تصمیم قطعی خودمو گرفتم که به هیچ وجه خلا روحی فعلیم رو با رابطه درمان نکنم…
دیگه خودمو بستم به فایل ها ، و بعد تصمیم گرفتم هرطور شده کاری کنم که کسایی که خواستن منو زمین بزنن باعث بشن 100 برابر رشد کنم، جالبه فقط هم تواین مدت قران آرومم میکرد و هی آیه میومد که من آبروی بنده ام رو حفظ میکنم، منم که به ادم ها عزت میدم، بهشون بگو با تمام توانشون بیان من از تو محافظت میکنم
و من سعی کردم صبور باشم، خیلی روزای سختی بود ، مریض هام پیام میدادن و کمک لازم داشتن ولی من از نظر قانونی حق نداشتم کار کنم، وضعیت مالی فشار میاورد و هزار چیز دیگه، ولی من باید صبر میکردم چون مدام نشونه هاش میومد که صبور باش
اما واقعا حالم اینطوری بود که نیم ساعت خوب بودم بعد ترس ها دیوونم میکرد، و من باز فایل گوش میدادم تا نجواها اصلا فرصت حرف زدن نداشته باشن
هنوز ضعیف تر از اونی بودم که بتونم خودم خاموششون کنم
یک ماه گذشت تا اینکه اتفاقی نشونه اومد که باید زبان بخونی! هی گفتم خدایا چه ربطی داره کار من به زبان؟ هی گفت بخون… در حدی نشانه ها واضح بود که باورتون نمیشه، یک هفته ی تمام، هر روز توی سایت نشانه ی روز من، فایل های استاد بود که به زبان انگلیسی هستن!!! هر روز!
منم گفتم چشم و شروع کردم، و دقیقا ده روز بعدش یه جاب آفر بی نظیر واسم پیدا شد تو کشور انگلستان که آرزوی خیلی هاست، علاقه ی واقعیم نبود اما بلافاصله بعدش باز مدام توی قران و سایت و حرفای اطرافیانم خدا نشونه میفرستاد که سارا، باید بروی و دیگه حق نداری اینجا بمونی
خب ، من نشستم با جدیت هرچی از قانون بلد بودم رو به کار بستم تا بتونم ایلتس بگیرم و زود برم، من تو 4 ماه از نمره ی 4.5 ایلتس به نمره 7 رسیدم کاری که تمام معلم ها و استاد های زبان بهم گفتن غیر ممکنه، اما واسه من غیر ممکن وجود نداشت و چنان عجیب به دوره ای هدایت شدم و سایت هایی که با کمترین هزینه ی ممکن تونستم در مدت 4 ماه به این موفقیت برسم
این موفقیت خیلی من رو شیر کرد که قطعا از پس بقیه ی مشکلات هم برمیام و ترس هایی که راحب مهاجرت داشتم رو کمرنگ کرد، تا اینکه من افتادم دنبال جمع کردن مدارک و فرستادنش برای کشور مورد نظرم، و تضاد دوم اومد!
یکی از مدارک مورد نیاز من ، گواهی عدم سوپیشینه پزشکی بود و باید از سازمان نظام پزسکی میگرفتم :) وقتی رفتم اونحا چنان رفتاری باهام شد که گفتم عمرا این مدرک رو نمیگیرم و کنسله پروسه، خیلی حالم بد شد ولی سریع خودمو جمع و جور کردم و گفتم حتما خدا برنامه ی بهتری واسم داره! تمام این مدت هم در طول روز من فقط دو کار داشتم : خوندن زبان و پیاده سازی حرف های استاد در زندگیم تا جایی که میتونم و در حد فهم خودم ( بماند که همون مدرک هم برام صادر شد با وجود همه ی تهدید ها و خط و نشون هایی که دیگران میکشیدن)
دقیقا همین موقع، یکی از دوستان ما مهاجرت کرد به کشوری که من همیشه عاشقش بودم اما تحقیق کرده بودم و دیدم نمیتونم به شکل کاری برم چون برای کادر درمان خارجی قبول نمیکنن و بهش حتی فکر هم نکرده بودم! ایشون رفت و کلی تحقیق کرد واسه ی من بدون اینکه من حتی ازشون خواسته باشم ( کار خدا رو میبینین؟) ، و بهم گفت مبتونی بیای تحصیلی با یه هزینه ی خیلی کم درس بخونی، یه مدرک خوب بگیری و چون از کشور خودشون مدرک داری میتونی کار هم بکنی با وجود اینکه خارجی هستی
ولی خب من همون پول کم رو هم نداشتم… ولی سپردم به خدا وگفتم خودت جورش کن
اما از حق نگذریم ایمانم خیلی ضعیف بود و ترمز های وحشتناکی داشتم توی مهاجرت واسه همین مدام توکارم گره میافتاد، تا یه قدم میرفتم جلو یه اتفاقی میافتاد که دو قدم برم عقب!
خب تو همین مدت نشانه های دوره کشف قوانین میومد و من پولم خیلی کم بود و کار هم نداشتم، و البته 80٪ دوره های استاد رو هم زمانی که کار داشتم و خوب پول درمیاوردم خریده بودم ( با دوره های استاد درامدم از 4 میلیون به 20 میلیون رسیده بود)
ولی دیگه انقدر هی مشکل سر راه مهاجرتم سبز شد، که من بریده بودم و دوباره داشت افسردگی و افکار خودکشی برمیگشت و هی یه صدایی بهم میگفت تا تو این دوره رو بخری کارای مهاجرتت اوکی میشه! تا اینکه گفتم خدایا من این دوره رو میخرم و 6 ماه روش با جدیت تمام کار مبکنم ، واو به واو حرف های استاد رو گوش میدم و بعدش تصمیم میگیرم که خودمو بکشم و راحت بشم یا زنده بمونم
دوره رو گرفتم و از شب اول تا الان که 23 روز میگذره ، نتایجی به دست آوردم که واقعا خوابشم نمیدیدم:
1 از شب اول، یکی از دوستام حاضر شد با خرج خودش حیوون خونگیم رو با عشق نگه داره
2 من علاقه و رسالت واقعیم در زندگی رو پیدا کردم و با وجود ترس ها و حرف های دیگران تصمیم گرفتم تغییر رشته بدم
3 پذیرش من در دانشگاه کشور مورد علاقه ام انجام شد با بورسیه ی 75٪ که خیلی ها بهم میگفتن حتی فکرشم نکن اون واسه اقازاده هاست
4 بعضی املاکمون در شهر های مختلف که 4 ماه پدر و مادرم زور میزدن بفروشنش و نمیتونستن، با یک هفته تمرین کد نویسی فروش رفت و 3 میلیارد پول وارد حسابمون شد
5 خونه ی فول فرنیش در بهترین شهر واسم اجاره شده به شکل یکساله و پرداخت شد بدون اینکه من یک قرون هزینه کنم ( به مبلغ 400 میلیون)
6 هزینه بلیط های هواپیما پرداخت شد
7 گودبای پارتی من به بهترین شکل و همون طور که میخواستم برگزار شد
8 هزینه دانشگاه به من هدیه داده شد و با وجود اینکه پولشو داشتم نذاشتن خودم پرداخت کنم ( 100 میلیون)
9 کارهای اداریم در کمال عزت و احترام انجام شد ، هر اداره ای رفتم کارمنداش طوری باهام رفتار میکردن که بقیه فکر میکردن من پارتی دارم اونجا که اینجوری باهام رفتار میشه ( ولی هم من هم شما میدونیم کار پروردگار بوده نه پارتی )
10 منی که هیچ دوستی نداشتم و همه از من به خاطر اخلاق بدم گریزان بودن، دوستایی دارم که از رفتن من ساعت ها گریه میکنن در صورتی که همون افراد اصلا دیگران رو محل نمیدن! یعنی وقتی بهم ابراز محبت مبکردن و واسم اشک میریختن دیگران دهنشون باز بود و میگفتن معجزه شده
و بزرگترین معجزه، دقیقا دو روز پیش بعد از 9 ماه که هر روز یه پای من دادگاه بود یه پام نظام پزشکی ، نامه ی تبرئه ی من اومد! با وجود دسیسه ها، تهدید ها، پرونده سازی ها، دادگاه تمام مدارکشون رو رد کرد و گفت نامعتبرن و من رو تبرئه کرد و من با عزت و احترامی که پروردگارم قولش رو داده بود میرم نه با ترس و به خاطر فرار کردن!
خیلی گفتن که ممنوع الکارت میکنیم، بدبختت میکنیم، 100 میلیون جریمه واست میبریم اشکتو درمیاریم، فقط یه جمله بهم ارامش میداد که استاد از ته دل با چشمای براق و صدای رسا میگفت : با همه ی قدرتتون بیاین و هرچی دارین ازش استفاده کنین، شما منتظر باشید و ما هم منتظریم
ابن معجزه ، خیلی از آیات قران رو که به شکل نشانه برام میومد بهم ثابت کرد و واقعا فهمیدم که أن الله علی کل شیء قدیر…
هووووف ، یه کتاب نوشتم! همه ی اینارو گفتم که بگم ، دوست عباسمنشی و هم فرکانسی، الان که اینجایی خدا بزرگترین لطف زندگیت رو بهت کرده و خبر نداری!
این سایت شخصی داره به نام استاد عباسمنش که زندگی هزاران انسان رو متحول کرده و نجات داده و راز خوشبختی رو رایگان تو هزاران فایل برات گفته
این سایت شیر زنی داره به نام مریم شایسته که تو با دیدنش کلی درس زندگی یاد میگیری و مدام روی بهتر شدن و الهی تر شدن این سایت کار میکنه به شکل شبانه روز
این سایت کلی ادم داره که تورو ندیدن و نمیشناسن اما واسه ی سوال تو ، ساعت ها تایپ میکنن و وقت میذارن بی منت، تا کمکت کنن تا بتونی زندگیت رو عوض کنی بدون اینکه یک قرون منفعت مالی واسشون داشته باشه
دوست من خدا هست، خدا تو تک تک کد ها و گوشه کنارهای این سایته، اگه پیداش کنی همه چیز میشه واست
پدر میشه مادر میشه پول میشه شغل میشه پارتی میشه قاضی میشه وکیل میشه
چند بار تو قران واسم اومده باشه خدا وکیل شماست خوبه؟ خب دیگه چی میخوای؟ کسی که کهکشان هارو افریده وکیل توئه… پس بهونه نیار
منم سال 1400 که داستانش تو بخش هدایت من هست ، منکر استاد و قوانین شدم و به خودکشی و افسردگی رسیدم تا بفهمم قانون ایراد نداره، اگه زندگیم اونجورب که میخوام نیست من ایراد دارم!
روی فایل های توحیدی خیلی کار کنین، تو فشارهای این 9 ماه واقعا اون فایل ها زندگی منو نجات دادن ، انگار خدا از طریق استاد بزرگوار با من حرف میزد
اگر شرایط مالیش دارین حتما دوره هایی که بهش هدایت میشین رو بخرین، من 30 برابر پول دوره کشف قوانین فقط طی 21 روز وارد زندگیم شد
یه قول جدی بدین به خودتون که یا میمیرین یا این قانون رو هرطور هست تو زندگی تون مثل استاد اجرا میکنین، و بعد ببینین که چطور معجزه ها رخ میدن خیلی بهتر از چیزی که حتی تو آرزوهاتون و رویاهاتون میبینین
هفته دیگه بلیط دارم، امیدوارم به زودی از کشور موردعلاقه ام واستون بنوبسم، میدونم کلی اتفاقات هیجان انگیز منتظرمه که من و پروردگارم ازشون میگذریم و من هی به ذات حق نزدیک تر میشم
سارا خانوم اشک منو درآوردی و قلبمو نورانی کردی با گفتن نتایجت و اینکه بزودی مسافری و قراره مهاجرت کنی
دمت گرم خانوم چه جسارتی داشتی و چه روزهایی رو سپری کردی .فولاد بود آب میشد اما تو مثل شاگرد اولای این سایت الهی با تعهدی که به خودت دادی همه چیز عوض کردی
من قبلا کامنتای تو رو خوندم وقتی که از تضادهات صحبت میکردی پیش خودم میگفتم سارا هم مثل من درگیر چالشهاشه و چون خود منم توی همچین شرایطی سر میبرم فشارهای که میتونست هر آدمی له کنه و تو با جسارت و البته با کنترل ذهن که در این مواقع شیطان هر کاری میکنه ذهن به بیراه بکشونه بر آومدی و الان با نتایجت اینجا حاضر شدی
میخوام بهت بگم خیلی خوشحالم از اینکه در این سایت با شما هم فرکانس شدم و الان دارم به چشم یک الگو که شرایط مشابه منو داشت و الان با سربلندی میاد از نتایجش میگه واقعا خوشحالم از تک تک نتایجی که بدست آوردی و مخصوصا از مهاجرتت که آغاز مرحله جدیدی از زندگیته
در پناه الله یکتا شاد و خرم باشی عزیزم و بازم از نتایجت برام بنویس دختر زیبا
سپاسگذارم سارا جون دختر زیبای ایرانی سپاسگذارم هستی ودر یک مدار بسوی نور در حال گسترش نو هستیم سپاسگذارم …..
مبارک باشد تولایق هستی
بی باک ونترس زیبا زندگی بگامت باشد بانوی زیبا …
بودنت مایه تسلی وآرامش است….
یه قول جدی بدین به خودتون که یا میمیرین یا این قانون رو هرطور هست تو زندگی تون مثل استاد اجرا میکنین، و بعد ببینین که چطور معجزه ها رخ میدن خیلی بهتر از چیزی که حتی تو آرزوهاتون و رویاهاتون میبینین
هفته دیگه بلیط دارم، امیدوارم به زودی از کشور موردعلاقه ام واستون بنوبسم، میدونم کلی اتفاقات هیجان انگیز منتظرمه که من و پروردگارم ازشون میگذریم و من هی به ذات حق نزدیک تر میشم
استاد واقعا جایی زیبایی رفتید خیلی لذت بردم از این همه خلاقیت ..اینه همه زیبایی و تابلوهای رنگارنگ.که هر کدوم مفهموم و معنی برای خودشون داشتن..احسنت و تحسین میکنم اون کسانی که اینقدر خلاقیت به خرج دادن..
اونجایی یکی از تابلوها چتر رو سمت اون یکی گرفته بود و خودش خیس شده بود.چه مجسمه و تصویر زیبایی.. یه تصویر دیگه که شما توضیح دادید که ادمها چقدر راحت میرن سمت شیطان و فرشته با زحمت فراوان میخاد ادمها روسمت خودش بکشونه..واقعا درسته. ما خیلی راحت گول شیطان رو میخوریم..شرک داریم..ترس داریم…
وچیزی دیگه ای که من دیدم اون تابلوهه که من از صبح تا حالا دارم روش فکر میکنم .اون نوشته روی
تابلو.
nobodey said it was easy
هیچکس نگفت که خیلی آسونه
همه میگفتن سخته..زحمت داره..ترس داره..باید زیاد تلاش کنی..هیچکی باور درست به ما نداد..اما شما استاد عزیزم برعکس گفتید آسونه..فقط باید باورش کنی..همه چی برات آسون میشه..این پاشنله آشیل منه..
خدارو شکر میکنم کنار شما ودوستان خوبم هستم..و چیزهای ودرسهای جدید یاد میگیرم.
خدایا شکرت برای دیدن فراوانی..برای دیدن ثروت .. دوستان کامنتهای شما من رو دگرگون میکنه هر روز میخونم و انرژی میگیرم.عاشقونم..
سلام ب دو تا استاد قشنگم و دوستای عزیزم تو این بهشت زمینی ..
رنگ ها ..
داستان رنگ ها محدودیتی نداره و تا بی نهایت هست
و چ خدای مهربونیه ک ب ما قدرت دیدن و تشخیص رنگهارو داده تا لذت ببریم
ی لحظه فکر کنیم ماهم مثل بعضی از حیوونا فقط میتونستیم همه چیو خاکستری ببینیم و توانایی تشخیص رنگ رو نداشتیم ، حتی تصورشم بی روح و کسل کنندست … خدایا شکرت..
چ خلاقیتی وجود داشت تو کشیدن طرح ها .. واقعا زیبا بودن و البته حتما پراز مفهوم ،
این بی نهایت تنوع در طرح و رنگ ، نشون از فراوانی داره و باور فراوانی رو تقویت میکنه .
اینکه میشه از بازی رنگها روی دیوار و کشیدن طرح های اینچنینی پول ساخت و ثروت رو ب وجود بیاریم ، باور احساس لیاقت رو تقویت میکنه ،
اینکه اتفاقا هنر با ارزشه
اتفاقا هنرمند با ارزشه ..
اتفاقا مردم خیلییییی هم هنر رو دوست دارند و برای حتی چن لحظه دیدنش هزینه میکنند ،چ برسه ب خریدن اثر هنری..
امشب بعد دیدن این فایل هدایت شدم ب دیدن ی مستند ک راجع ب رنگهای حیوانات در طبیعت بود .. الله اکبر .. چی بگم از قدرت الله … سراسر شگفتی بود .. نمیتونستم درک کنم اینهمه زیبایی و تنوع رنگ در حیوانات رو ..
الله اکبر از قدرتی ک داره و من حتی توان درکش رو هم ندارم ، خدایا فقط ازت مییخام ظرف وجودم رو بزرگتر کنی تا قدرتتو درک کنم ..
حلزون هایی رو نشون میداد ک خونه ای ک پشتشون بود ، رنگی بود و میگفت هیچ دوتا حلزونی پیدا نمیشه ک طرح و رنگ خونه هاشون شبیه هم باشند ..
مرغ مگس خواری رو نشون میداد ک درون دهنش و ی قسمت از بدنش سبز فسفری بود و چقدددددر خوشرنگ و گیرا بود و برای پرنده ماده دلبری میکرد ..
یا ی پرنده دیگه ک با صدا زدن، همنوعانشو جمع میکرد و با پرها و بدن رنگی رنگیش شروع میکرد ب اجرای نمایش جلوشون..
بوزینه هایی ک پشتشون ی بنفش خوشششرنگ بود
و کلی نمونه های دیگه … ک نشونه قدرت پروردگاره ،
بعد من غصه چیو میخورم؟
یعنی این خدا با این عظمت ، قدرت اجابت خواسته های منو نداره؟؟
خواسته های من ک مورچه ان در برابر این عظمت و قدرت ..
از اینکه خدارو تو ذهنم ، کوچیک میبینم، از اینکه خواستههام رو از بنده های ضعیف تر از خودم میخام ،
احساس شرمندگی میکنم
خدایا اگه تو نمیگفتی ک مهربون و بخشنده ای، ما باید از این شرمندگی چیکار میکردیم !
ممنون ک خدای قدرت مند و با عظمت و زیبا و مهربوووون مایی..
مگه میشه برای این فایل کامنت نزاشت داشتم باخودم فکرمیکردم که چی بنویسم که خوب باشه بعدش گفتم ازخداهدایت میخوام خودش میگه بهم
بریم سراغ زیبایی های این فایل
اولش این فراوانی وکسب وکارهای متنوع رونشون میده که چقدرهرروزداره بیشتروبیشترمیشه
مثل همین هنرکه استاددردوره12قدم گفتندکه اقاازهنرهم میشه ثروتمندشد
چقدرزیبایی روی دیوارهای این شهرکشیده شده وهرکدوم ازاین هایک موضوع ویک مفهومی روداده به مامبگه که اگه زیاددقت کنبم متوجه میشیم وچقدربرای همین نقاشی چندین نفرهمفکری کردندوکارکردندولذت بردندوعشق اون هااین کارهنری بوده که تمام شهرروتبدیل به زیبایی کردند
این خودش یک عشق وعلاقه درکسب وکاره که استادهمیشه میگن بریددنبال عشقتون ودنبال کاری که خسته نمیشین ازانجام دادنش وپول وثروت خودش میاد
این مجسمه هاچقدرزیباست وخلاقیت به قول خانم شایسته عزیزانتهایی نداره وباپلاستیک های غیرقابل استفاده این مجسمه های زیباروساختندوبسیارقابل تحسینه کارهنری این افراد
این تابلوریشه هاکه داره به مانشون میده که مادرون خودمون رونمیبینیم که چقدرتوانایی داریم وهمه چیزازدرون مااغازمیشه وبعدبه ظاهرمون نگاه میکنیم ونگرانیم وخودمون روبادیگران مقایسه میکنیم وریشه رونمیبینیم
درکتاب رویاهایی که رویانیستنداستادمیگن صبورباشیدوقتی دارین روی خودتون کارمیکنیدیک شبه دنبال موفقیت های زیادنباشیدشمااون ریشه رونمیبینیدکه چقدرهرروزداره بزرگتروبزرگترمیشه ویک دفه نمایان میشه صبورباشیدوارام باشیدنتایج خودش میاد
واین مجمسه که این ادم دوستش روبرده زیرچتروخودش زیربارونه وداره خیس میشه این نشان ازعدم احساس لیاقته وارزش قائل نشدن برای خودمون هست که همه چی روبرای دیگران میخوایم نه خودمون وخودمون رولایق نمیدونیم ودلسوزی میکنیم برای دیگران واین یک باوره اشتباهه
واون تابلوی شیطان وفرشته که شیطان به راحتی ماروگمراه میکنه ولی برعکس مابایدتوحیدی عمل کنیم وروی خودمون کارکنیم تابه خداوندنزدیک بشیم وهدایت بشیم به سمت الله مهربان واین یک تعهدوجهاداکبرمیخواد
ودراخراین باربیکویو وابن کباب های متنوع که دل منم اب افتادبادیدن اونها واین همه فراوانی وثروت که تواین شهرموج میزنه وخداوندبه ماوعده ثروت وفزونی داده واین ثروت فراوان ازان ماست وهمه میتونن داشته باشن به شرط این که تسلیم امرخداوندباشندوخداروباورکنند
امیدوارم که به زودی درمدارخریددوره احساس لیاقت قراربگیرم وباتعهدتمریناتش روانجام بدم وتحولی درزندگی من ایجادبشه به لطف الله مهربان
ما در جهانی زندگی میکنیم که زیباییهای آن آنقدر زیاد است که میشود با تمرکز به نکات مثبت هر اتفاق، بهشت را همینجا در همین دنیا تجربه کرد.
به هر اتفاقی که در زندگیمان رخ میدهد میتوانیم به چندین شکل نگاه کنیم که حالمان راخوب یا بد کند.این ما هستیم که با طرز نگاهمان به اتفاقات شرایط را برای خودمان سختتر یا راحتترمیکنیم و عامل دیگری در حال خوب یا بد ما دخیل نیست.
اول فایل چه باحال بود چند نفری که داشتن لذت میبردن مخصوصأ اون آقا سن بالا رو اون موتور چهار چرخه چقدر داشت لذت میبرد ، میخندید و شاد بود ، واقعا دمش گرم
چه نقاشی های بینظیری رو دیوار کشیدن خدایا چقدر مفهومی ، زیبا ، رنگارنگ و شادن ، چه احساس خوبی داره آدم وقتی اینارو میبینه با اونجا قدم میزنه و چقدر ایده خوبیه که از هر هنری پول میسازن و کلی آدم هم از اونجا دیدن میکنند و لذت میبرن
اون مجسمه سبز رنگ بچه یا نوزاد هالک هم خیلی با حال بود و نشونه قدرت انسان از دوران کودکی رو نشون میده و چقدر اون محوطه تمیز و زیباست. چمن مصنوعی هم یدونه آشغال پیدا نمیشه آفرین به این فرهنگ و آفرین به این مردمی که عاشق تمیزی اند
و به تابلویی دیدم که عکس یه مادر رو کشیده بودن که داشت به نوزادش شیر میداد و همزمان 2 تا خانم زیبا با پوشش بسیار راحت دارن گوشی شون رو نگاه میکنند و در کنارشون 2 تا خانم هندی تور که پوشش مناسب تری دارن هم ، به گوشی شون توجه میکنند و بین شون یک خانم مسلمان هم کنار اونها داره به گوشیش نگاه میکنه و این نشانه آزادی دین ، آزادی پوشش و همبستگی رو در این کشور زیبا نشون میده
داخل اون نمایشگاه هم جالبه که تابلوها ومجسمه های کوچکی رو نشون میده که یکی ناراحته به خاطر ظاهرش در حالی که ریشهاش خیلی قویه ، و دیگری خوشحاله به خاطر ظاهرش اما ریشه ضعیفی داره و این نشون دهنده همون اعتماد به نفس یا احساس لیاقت بقول استاد
اون تابلو خیلی باحال بودش که � نفر وسط قرار گرفته فرشته داره سمت خودش میکشه که به سمت خدا ببره یعنی به راه راست هدایتش کنه کلی داره زحمت میکشه زور میزنه در حالی که اون شیطان به راحتی با دو تا انگشتش طناب را گرفته و با یه اشاره اون فرد به سمت شیطان میره و این نشون میده که �شتر مردم دنیا همین شکلیاند یعنی به سمت شر سریعتر حرکت میکنند تا به سمت خیر چون ذهنشون رو نمیتونن کنترل کنند در واقع زود ناراحت میشن از کوره در میرن عصبانی میشن و به ناخواستهها و نازیباییها توجه میکنند و هدایت میشن به اون سمت در حالی که عده خیلی کمی هستند که ذهنشون رو کنترل میکنند یعنی تقوا دارند ، به زیباییها و خواستههاشون توجه میکنند و به طبع به سمت زیباییها و خواستههاشون هدایت میشن یعنی یه جورایی داره قانون رو میگه قانون جهان رو داره میگه به هرچی که توجه کنی به همون سمت هدایت میشه
در مورد اون مجسمهای که چتر رو نگه داشته بود روی سر پارتنرش که البته پارتنرش تعجب کرده بود که چرا انقدر به من داره مثلاً لطف میکنهیعنی طرف داره از خودش میگذره بخاطر عشقش و این به نظرم یجورایی میخواد مرام عاشقارو نشان بده ، داره میگه که هرکی به خاطر عشقش میتونه کلی کار خوب انجام بده
و اون دیوار بیرون سالن که شبیه ایموجی هایی رباتیک بود که فقط لبخند میزنند و خوشحالن و هر کدومشون یه کاری دارن انجام میدن
و اون خیابون بارانی زیبا در ژاپن که تو دل شب با چراغای مغازه ها روشن شده و یک خانم زیبا با دامنی قشنگ و چتری شفاف که داره نگاه میکنه
و اون تابلوهایی که نوشته هایی مثبت و پر انرژی داشت چقدر عااالی بود مثلا: ما در دنیایی زندگی میکنیم که زیباست
زندگی خوب
اون تصویر ریسِت سه بعدی که تو محوطه بیرون کشیده بودن چقدر باحال و واقعی بود
چقدر هنرمندن و خلاق واقعا دمشون گرم با کمترین چیزها یه اثر هنری خلق کردن
چقدر این کشور و مردمش دنبال زیبایی ، لذت بردن و حال خوبن ، همه جا بساط شادی ، موسیقی ، خوردنی براهه
و در پایان فایل هم چقدر باربیکیو باحالی بود و کلی خوراکی خوشمزه داشت روش کباب میشد و میچرخید ، من که خیلی لذت بردم نوش جونتون استاد عزیز ، تحسینتون میکنم آفرین به شما حسابی بهتون خوش بگذره و همیشه در حال مسافرت کردن ، لذت بردن و ضبط کردن این همه زیبایی و نشون دادن این فایلها به ما از طریق سایت باشید که ما هم با دیدن این همه زیبایی و تحسین کردنشون ، لذت بردن و سپاسگزاری کردن از خداوند بابت این نعمتها هدایت بشیم به این مسیر زیبا که پر از قشنگی و حالا خوبه
امیدوارم همیشه سالم ، شاد ، خوشحال ، پر انرژی ، ثروتمند و سعادتمند باشید
سلام به استاد عزیز و گرانقدر و بانو شایسته ی مهربان
در این فایل بینهایت زیبایی موج میزد نشون میده هرکسی وارد این محیط میشه خودبه خود ترکیب اون همه رنگ دل آدم و شاد میکنه
واون آدمک ها که هر کدوم بیانگر یه موضوع هست و وقتی بهش نگاه کنی و خوب تو بهرش بری میفهمی که چقدر حرف برای گفتن داره که میتونه بعضی از اونها جزو باورهای غلطی باشه که درون آدم هست وازشون بیخبریم.مخصوصا اونی که شما استاد عزیز توضیح دادین ظاهر هیچکس رو نباید با باطن خودتو زندگیت مقایسه کنی و نشون میده که باورهای هیچ کسی شبیه همدیگه نیست و نتایج متفاوته و باعث شد من بیشتر به بعضی مسائل خودم فک کنم
این شهر خلاقیت مردمش و زیباییهای خودشو نشون میده که قابل تحسین هست بینهایت رنگ در این جهان هست که با ترکیبشون کنار هم میشه زیبایی های زیادی خلق کرد و روح رو تازه کرد و پی برد به وجود خداوند متعال که این جهان هستی پراز زیباییه فقط کافیه کمی بهتر دقیق تر نگاه کنیم
ممنونم از شما استاد گرامی که هربار زیباییهای بیشتری رو بهمون نشون میدین و خدای مهربان رو سپاسگزارم به خاطر اینهمه نعمت و زیبایی و وجود شما استاد عزیز که صمیمانه و دلسوزانه مارو یاری میکنین که زندگی رو برای خودمون زیباتر کنیم
امیدوارم که همیشه دلتون شاد و تنتون سالم باشه
با نام و یاد خداوند بخشنده و مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و همینطور دوستان خانواده عباسمنش.
خیلی خوشحالم که این فایل پرانرژی رو دیدم و زیبایهای این مسافرت رو با استاد مشاهده میکنیم.نکته ای که به ذهنم رسید در این فایل این بود که با توجه به آموزههایی که از استاد یادگرفتم این بود که وقتی که عکسها و نقاشیهای زیبا و باکیفیت رو روی در و دیوار شهر دیدم بیشتر به فکر ردپای نشانههای از این قانون بودم.و آن این بود که آدمهایی که یک روز آرزویی در سر داشتند. مثلا هنرمندهای نقاش رو که زحمت این همه خلق زیبایی بودند رو فکر میکردم که یک روز شاید با خودشان فکر کردند که چی میشه که کارشون اینقدر زیبا و عالی بشه که هنرشان رو بتونند به همه آدمها نشون بدند و باین کار چقدر به خودشان و جهان اطرافشان کمک کردند.فکر کنید که همه ما که تو این سایت هستیم هر کداممون در هر نقطهای از این جهان ساکن هستیم و از طریق این فایل این تصویرهای زیبا وتابلوهای بینظیر و پرمعنی رو مشاهده میکنیم و لذت میبریم و بیشتر به این نتیجه میرسیم که اگه دیگران به یه خواستهای رسیدند ما هم میتونیم از این مثالها برای خودمان بزنیم و بگیم پس میشود. ینی فکر کنید اون شخصی که آرزوی کشیدن این نقاشی رو داشته از کجا شروع کرده چه مسیری رو رفته چقدر تلاش با علاقه و ذوق داشته و چقدر در این مسیر مثلا از مغازه ها خرید وسایل کارش رو داشته چقدر پرسو جو کرده چقدر مسافرت داشته چقدر هزینه کرده که این سرمایه جهانی به گردش در اومده و چقدر انسانها دست به دست هم گذاشتند که این آثار در معرض عموم قرار بگیره که در نتیجه به احساس خوب برابر اتفاق خوب برای می انسانها بشه .
این فایل ووخیلی فایلهای دیگه رو هم میشه با این دیدگاه برای خودم مثال بزنم و سعی کنم که بیشتر ردپای قانون این جهان هستی رو یادآوری کنم.
و همینطور از زحمات استاد عزیزم و خانم شایسته که باز خودش یک ردپای بزرگ دیگه از این قانون هست که چطور در یک شب تصمیم میگیرند مسافرتی رو تدارک ببیند و کلی جاها هدایت بشند و کلی ذهن ما رو بازتر کنند و یک دنیا حرف میشود زد در موردش ….
خداروشکر که این امکان اینترنت و گوشیهای جدید هست که ما به آسانی بتونیم این آگاهیها رو ببینیم و بشنویم و رشد کنیم.
خداروشکر به خاطر همه انسانهایی که باعت و بانی این همه اختراعات و خلق ساختمانها و آثار هنری و تمام وسایل نقلیه و ارتباطات شدن تا ما آدمها بتونیم زیبایهای این جهان هستی و تواناییهای همدیگر رو به گوش و صمع همدیگر برسانم .خداروشکر که بینهایت فراوانی و ثروت هست که ما هم میتونم داشته باشیم و ما هم به خودمان وجهان اطرافمون کمک کنیم هر کس به هر طریقی که میتواند و به این دنیا آمده که در جای درست خودش به این جهان کمک کنه برای رشد بیشتر .
خیلی سپاسگزارم از شما استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان با اون کلاه سفید که خیلی هم بهتون میاد و چهرتون رو زیباتر کرده .
خداروشکر که در این سایت حضور دارم تا این زیبایها رو مشاهده کنم و بتونم در موردشان صحبت کنم.
روز و روزگار به کامتان
خدا یار و یاورتان
بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین
سلام به استاد عزیزم که واقعا عزیزید، سلام به مریم شایسته مهربان و سخاوتمندم
سلام به دوستان و همسفران نازنینم که معرکه ترین دوستان من هستید.
اومدم اخرشبی ردپامو در قسمت 233سفر بزارم، اومدم بگم که من هستم اصلا فکر نکنین که فهیمه پژوهنده جا میزنه و چیز مانعی باعث میشه نیام توی سایت، نباشم اینجا و نیام و تشکر نکنم و نیام نبینم زیبایی ها رو…
من این فایل رو صبح دیدم و امروز جمعه بود و اخر هفته و تعطیلی، این قسمت رو با همسرم با هم نگاه کردیم، اول ایشون گفت قسمت 231 رو بزار و منم اومدم بزنم بعد یکهو گفتم من دوست دارم همین قسمت جدید رو ببینم ایشون گفت که من ندیدم، گفتم مشکل خودته این همه روز گذشته(خیلی خودمو کنترل کردم و میکنم که به کارهاش و جوری که وقت میگذرونه کار نداشته باشم)
خلاصه اینا رو گفتم تا بگم من امروز احساس کردم به خودم احترام گذاشتم و سعی کردم فقط حواسم به خودم باشه. واقعا گاهی برام سخت میشه، منی که با همسرم همیشه از قسمت اول با هم دیدیم و ایشون هم گاهی کامنت مینوشت الان قسمت های اخیر در این چندین ماهه اصلا داستان مثل اون اوایل نیست.
تازه امروز بنظرم یک غر ریزی هم ایشون زد که به کارای خونه نمیرسی بدو بدو برو توی سایت وقت بگذرون(متوجه شدم اصلا یک حس جالبی نداره، درصورتی که اگر چند روزی هست کمتر به خونه میرسم چون دارم درس میخونم و میدونم دست به یکجا بزنم قشنگ یک روز کامل وقت میذارم تا همه جا رو برق بندازم و درس بی درس میشه)
خلاصه که گاهی فکر میکنم کاش هیچ وقت ایشون رو من با سایت آشنا نمیکردم و نمیدونست من ببشترین وقتم رو کجا میگذرونم(انصافا بیشتر از فضای مجازی یا هرکاری من سرم اینجا گرمه و با خودم توی سایت مشغولم)
تازه یک مدت ناراحتم و دچار چالش شدم چون زیاد نمیتونم اونجوری که دوست دارم توی سایت بیام چون به خودم قول دادم بیشترین زمانم رو صرف هدفم کنم تا 4اسفند.
اومدم تشکر کنم ولی نمیدونم چی شد اینا یادم اومد و نوشتم.
خیلی این قسمت زیبایی داشت، خیلی رنگ داشت، خیلی خلاقیت و فراوانی دیدم، خیلی ایده دیدم، خیلی آزادی دیدم، خیلی شادی و تفریح دیدم،…
اما یک چیز بیشتر از همه الان یادمه اونم تابلویی که استاد جان هم درباره اش صحبت کردین.
او دوتا فردی که هر کدوم کتارشون گیاهی بود یکی گیاهش بزرگ بود، یکی کوچیک
یکی خوشحال بود و یکی ناراحت
و جالبش این بود ریشه اون گیاه بزرگ و بلند آدمک خوشحال ریشه ی کوچیکی داشت، اون آدمک ناراحت گیاه کوچیک اما ریشه بزرگ و قطورتری داشت. چقدر برام درس داشت، چقدر باید بهش فکر کنم و خودمو اون آدمک ناراحتی دیدم که از کوتاهی گیاهش ناراحته اما نمیدونه، نمیبینه چه ریشه ارزشمندی داره گیاهش.
واقعا امروز ته قلبم به خودم افتخار کردم که من چه ربشه ایی دارم، گرچه گیاه کوچیکی هست و باری تداده، اما ریشه خیلی محکمه خیلی ارزشمنده…
خدایا شکرت بابت این اگاهی ها
سلام به همگی در سفر به دور آمریکا
واقعا چه ایده خلاقانه ای با نقاشی کردن دیوارهای شهرشون اونجا رو به یه جای توریستی تبدیل کردن. جایی که هم هنرمنداشون میتونن شکوفا بشن،تمریناتی باشه براشون،لذت ببرن و سبک خودشونو پیدا کنن و هم درآمدی باشه برای شهرشون
این داره میگه که حتما لازم نیست که در یه شهری دریاچه ای، جنگلی یا یه جای باستانی باشه که مردم رو به خودش جذب کنه. میتونی خلاقیت به خرج بدی و با هنر با درست کردن چیزهای جدید هم اینکارو انجام بدی
استاد این قسمت یه یادآوری بود برای احساس لیاقت برای ارزش و جایگاه هرکس برای دیدن توانایی هایی که داریم و هرکدوم کار خودمونو انجام بدیم. وقتی یه گروهی هر کدام بخش خودشو انجام بده،وقتی در جای درست خودمون قرار بگیریم میتونیم زیبایی خلق کنیم،ارزش ایجاد کنیم و هم خودمون ازش لذت ببریم و هم دیگران.
یکی نقاشی بکشه،یکی مجسمه درست کنه،یکی تمیزکاری کنه،یکی سبزی بکاره،یکی بنویسه،یکی بلیت بفروشه و …
کار اونجا خراب میشه که ما سعی میکنیم شبیه بقیه باشیم و خودمونو مقایسه میکنیم.
امیدوارم همه بتونیم جای خودمونو پیدا کنیم و جهان رو جای بهتری بکنیم
به نام الله صمد
سلام دوستان، امروز 1000 امین روز عضویت من در این سایت الهی هست و تصمیم گرفته بودم یه اپدیت توی داستان هدایتم به این سایت بذارم
وقتی نوشتمش یه حسی گفت اینجا هم بنویسم شاید چراغ راه کسی بشه، مثل همه دوستان و استاد بزرگوار و خانم شایسته که چراغ راه من شدن :)
«اپدیت 22 دی 1402»
به نام الله صمد
تا چند دقیقه ی دیگه، 1000 روز از عضویت من در این سایت الهی میگذره… خیلی زودتر میخواستم بیام و اینجا بنویسم برای سارای داستان ما چی گذشت اما نتیجه ی بزرگی دستم نبود
تا چند ماه پیش که یه هدف تعیین کردم که تو خوابم نمیدیدم ( مهاجرت بدون پول ) ولی گفتم خدایا کاری کن تا 1000 روزگیِ عضویتم در سایت بهش برسم و با عشق از قدرتت بنویسم…. شد و الان اینجام که قولم عمل کنم!
9 ماه پیش، سوالی درمورد روابط پرسیدم و با راهنمایی دوستان همفرکانسی، تصمیم گرفتم رابطه ی سمی ای که توش گیر کرده بودم و مثل باتلاق داشت منو توی خودش میکشید رو تموم کنم! هیچکس باورش نمیشد چون ما سال ها با هم بودیم و تقریبا زیر یه سقف زندگی میکردیم اکثر تایممون رو، ولی متوجه شدم که این رابطه داره منو نابود میکنه
وقتی جسارتم رو جمع کردم و دقیقا در سالگرد دو سالگی عضویتم این رابطه رو تموم کردم، خیلی خوشحال بودم… یه نشتی انرژی بزرگ از زندگیم حذف شد و من با تمام قدرت رو خودم کار میکردم و منتظر یه جامپ بزرگ و اتفاقات بی نظیر بودم اما …. تضادی توی زندگیم اومد که میتونم بدون اغراق بگم سرنوشت منو عوض کرد!
در حالی که دقبقا داشتم اگاهی های دوستان تو سوالم در عقل کل رو میخوندم و سعی میکردم با غلیان روحی بعد از جدایی کنار بیام، پیام اومد که سازمان نظام پزشکی ازتون شکایت کرده و باید تشریف بیارید دادگاه، چند بار پیام رو خوندم و باورم نمیشد ، دستام یخ کرده بود چون بزرگترین ترس زندگیم به واقعیت پیوسته بود
منی که همه ی مریضام رو سرم قسم میخوردن و ازم راضی بودن ، درگیر دادگاه شده بودم همون چیزی که همیشه ازش میترسیدم و فرکانسش رو میفرستادم
باورم نشد ، گفتم من واقعا با وجدان کار کردم چطور این اتفاق افتاده؟ اما چون با اموزش ها اشنا بودم، فرصت رو غنیمت شمردم و یه برنامه ی سفر چیدم که دقیقا تا روز دادگاه مسافرت باشم
اون سفر واقعا زیبا ترین و به یادموندنی ترین سفر زندگیم بود، با حس خوب برگشتم تهران و رفتم دادگاه و… ممنوع الکار شدم! پرونده واسم درست کرده بودن به چه کلفتی :) چه تهمت هایی که بهم نزدن و چه برخورد هایی که نشد، و من، سارای مغرور، نشستم تو سازمان نظام پزشکی جلوی همه گریه کردم
انقدر که واسم سنگین بود، انقدر که به کارم وابسته بودم و نتونستم تحمل کنم درد اینکه اجازه نداشته باشم کار مورد علاقم رو انجام بدم
خواهرم عباسمنیشه، ایشون منو با استاد اشنا کرد و من تا اخر عمر مدیونشم، داشت میرفت مدرسه و فقط بهم یه جمله گفت: سارا نمیدونم داستانت از اینجا به بعد چطور نوشته میشه ، فقط میدونم روزی میاد که از تک تک کسایی که این کار رو باهات کردن تشکر میکنی!
این جمله رو انگار خود پروردگارم از زبون این بچه بهم گفت ، و زندگی جدید من از اونجا شروع شد!
همون روز ، اقایی که باهاش رابطه داشتم اومد دادگاه و اونجا اشنا داشت، خیلی سعی کرد از حال و شرایط من استفاده کنه و منم نزدیک بود دوباره اشتباه کنم، اما با وجود حال بدم وقتی نشانه هایی دیدم اولین تصمیم قطعی خودمو گرفتم که به هیچ وجه خلا روحی فعلیم رو با رابطه درمان نکنم…
دیگه خودمو بستم به فایل ها ، و بعد تصمیم گرفتم هرطور شده کاری کنم که کسایی که خواستن منو زمین بزنن باعث بشن 100 برابر رشد کنم، جالبه فقط هم تواین مدت قران آرومم میکرد و هی آیه میومد که من آبروی بنده ام رو حفظ میکنم، منم که به ادم ها عزت میدم، بهشون بگو با تمام توانشون بیان من از تو محافظت میکنم
و من سعی کردم صبور باشم، خیلی روزای سختی بود ، مریض هام پیام میدادن و کمک لازم داشتن ولی من از نظر قانونی حق نداشتم کار کنم، وضعیت مالی فشار میاورد و هزار چیز دیگه، ولی من باید صبر میکردم چون مدام نشونه هاش میومد که صبور باش
اما واقعا حالم اینطوری بود که نیم ساعت خوب بودم بعد ترس ها دیوونم میکرد، و من باز فایل گوش میدادم تا نجواها اصلا فرصت حرف زدن نداشته باشن
هنوز ضعیف تر از اونی بودم که بتونم خودم خاموششون کنم
یک ماه گذشت تا اینکه اتفاقی نشونه اومد که باید زبان بخونی! هی گفتم خدایا چه ربطی داره کار من به زبان؟ هی گفت بخون… در حدی نشانه ها واضح بود که باورتون نمیشه، یک هفته ی تمام، هر روز توی سایت نشانه ی روز من، فایل های استاد بود که به زبان انگلیسی هستن!!! هر روز!
منم گفتم چشم و شروع کردم، و دقیقا ده روز بعدش یه جاب آفر بی نظیر واسم پیدا شد تو کشور انگلستان که آرزوی خیلی هاست، علاقه ی واقعیم نبود اما بلافاصله بعدش باز مدام توی قران و سایت و حرفای اطرافیانم خدا نشونه میفرستاد که سارا، باید بروی و دیگه حق نداری اینجا بمونی
خب ، من نشستم با جدیت هرچی از قانون بلد بودم رو به کار بستم تا بتونم ایلتس بگیرم و زود برم، من تو 4 ماه از نمره ی 4.5 ایلتس به نمره 7 رسیدم کاری که تمام معلم ها و استاد های زبان بهم گفتن غیر ممکنه، اما واسه من غیر ممکن وجود نداشت و چنان عجیب به دوره ای هدایت شدم و سایت هایی که با کمترین هزینه ی ممکن تونستم در مدت 4 ماه به این موفقیت برسم
این موفقیت خیلی من رو شیر کرد که قطعا از پس بقیه ی مشکلات هم برمیام و ترس هایی که راحب مهاجرت داشتم رو کمرنگ کرد، تا اینکه من افتادم دنبال جمع کردن مدارک و فرستادنش برای کشور مورد نظرم، و تضاد دوم اومد!
یکی از مدارک مورد نیاز من ، گواهی عدم سوپیشینه پزشکی بود و باید از سازمان نظام پزسکی میگرفتم :) وقتی رفتم اونحا چنان رفتاری باهام شد که گفتم عمرا این مدرک رو نمیگیرم و کنسله پروسه، خیلی حالم بد شد ولی سریع خودمو جمع و جور کردم و گفتم حتما خدا برنامه ی بهتری واسم داره! تمام این مدت هم در طول روز من فقط دو کار داشتم : خوندن زبان و پیاده سازی حرف های استاد در زندگیم تا جایی که میتونم و در حد فهم خودم ( بماند که همون مدرک هم برام صادر شد با وجود همه ی تهدید ها و خط و نشون هایی که دیگران میکشیدن)
دقیقا همین موقع، یکی از دوستان ما مهاجرت کرد به کشوری که من همیشه عاشقش بودم اما تحقیق کرده بودم و دیدم نمیتونم به شکل کاری برم چون برای کادر درمان خارجی قبول نمیکنن و بهش حتی فکر هم نکرده بودم! ایشون رفت و کلی تحقیق کرد واسه ی من بدون اینکه من حتی ازشون خواسته باشم ( کار خدا رو میبینین؟) ، و بهم گفت مبتونی بیای تحصیلی با یه هزینه ی خیلی کم درس بخونی، یه مدرک خوب بگیری و چون از کشور خودشون مدرک داری میتونی کار هم بکنی با وجود اینکه خارجی هستی
ولی خب من همون پول کم رو هم نداشتم… ولی سپردم به خدا وگفتم خودت جورش کن
اما از حق نگذریم ایمانم خیلی ضعیف بود و ترمز های وحشتناکی داشتم توی مهاجرت واسه همین مدام توکارم گره میافتاد، تا یه قدم میرفتم جلو یه اتفاقی میافتاد که دو قدم برم عقب!
خب تو همین مدت نشانه های دوره کشف قوانین میومد و من پولم خیلی کم بود و کار هم نداشتم، و البته 80٪ دوره های استاد رو هم زمانی که کار داشتم و خوب پول درمیاوردم خریده بودم ( با دوره های استاد درامدم از 4 میلیون به 20 میلیون رسیده بود)
ولی دیگه انقدر هی مشکل سر راه مهاجرتم سبز شد، که من بریده بودم و دوباره داشت افسردگی و افکار خودکشی برمیگشت و هی یه صدایی بهم میگفت تا تو این دوره رو بخری کارای مهاجرتت اوکی میشه! تا اینکه گفتم خدایا من این دوره رو میخرم و 6 ماه روش با جدیت تمام کار مبکنم ، واو به واو حرف های استاد رو گوش میدم و بعدش تصمیم میگیرم که خودمو بکشم و راحت بشم یا زنده بمونم
دوره رو گرفتم و از شب اول تا الان که 23 روز میگذره ، نتایجی به دست آوردم که واقعا خوابشم نمیدیدم:
1 از شب اول، یکی از دوستام حاضر شد با خرج خودش حیوون خونگیم رو با عشق نگه داره
2 من علاقه و رسالت واقعیم در زندگی رو پیدا کردم و با وجود ترس ها و حرف های دیگران تصمیم گرفتم تغییر رشته بدم
3 پذیرش من در دانشگاه کشور مورد علاقه ام انجام شد با بورسیه ی 75٪ که خیلی ها بهم میگفتن حتی فکرشم نکن اون واسه اقازاده هاست
4 بعضی املاکمون در شهر های مختلف که 4 ماه پدر و مادرم زور میزدن بفروشنش و نمیتونستن، با یک هفته تمرین کد نویسی فروش رفت و 3 میلیارد پول وارد حسابمون شد
5 خونه ی فول فرنیش در بهترین شهر واسم اجاره شده به شکل یکساله و پرداخت شد بدون اینکه من یک قرون هزینه کنم ( به مبلغ 400 میلیون)
6 هزینه بلیط های هواپیما پرداخت شد
7 گودبای پارتی من به بهترین شکل و همون طور که میخواستم برگزار شد
8 هزینه دانشگاه به من هدیه داده شد و با وجود اینکه پولشو داشتم نذاشتن خودم پرداخت کنم ( 100 میلیون)
9 کارهای اداریم در کمال عزت و احترام انجام شد ، هر اداره ای رفتم کارمنداش طوری باهام رفتار میکردن که بقیه فکر میکردن من پارتی دارم اونجا که اینجوری باهام رفتار میشه ( ولی هم من هم شما میدونیم کار پروردگار بوده نه پارتی )
10 منی که هیچ دوستی نداشتم و همه از من به خاطر اخلاق بدم گریزان بودن، دوستایی دارم که از رفتن من ساعت ها گریه میکنن در صورتی که همون افراد اصلا دیگران رو محل نمیدن! یعنی وقتی بهم ابراز محبت مبکردن و واسم اشک میریختن دیگران دهنشون باز بود و میگفتن معجزه شده
و بزرگترین معجزه، دقیقا دو روز پیش بعد از 9 ماه که هر روز یه پای من دادگاه بود یه پام نظام پزشکی ، نامه ی تبرئه ی من اومد! با وجود دسیسه ها، تهدید ها، پرونده سازی ها، دادگاه تمام مدارکشون رو رد کرد و گفت نامعتبرن و من رو تبرئه کرد و من با عزت و احترامی که پروردگارم قولش رو داده بود میرم نه با ترس و به خاطر فرار کردن!
خیلی گفتن که ممنوع الکارت میکنیم، بدبختت میکنیم، 100 میلیون جریمه واست میبریم اشکتو درمیاریم، فقط یه جمله بهم ارامش میداد که استاد از ته دل با چشمای براق و صدای رسا میگفت : با همه ی قدرتتون بیاین و هرچی دارین ازش استفاده کنین، شما منتظر باشید و ما هم منتظریم
ابن معجزه ، خیلی از آیات قران رو که به شکل نشانه برام میومد بهم ثابت کرد و واقعا فهمیدم که أن الله علی کل شیء قدیر…
هووووف ، یه کتاب نوشتم! همه ی اینارو گفتم که بگم ، دوست عباسمنشی و هم فرکانسی، الان که اینجایی خدا بزرگترین لطف زندگیت رو بهت کرده و خبر نداری!
این سایت شخصی داره به نام استاد عباسمنش که زندگی هزاران انسان رو متحول کرده و نجات داده و راز خوشبختی رو رایگان تو هزاران فایل برات گفته
این سایت شیر زنی داره به نام مریم شایسته که تو با دیدنش کلی درس زندگی یاد میگیری و مدام روی بهتر شدن و الهی تر شدن این سایت کار میکنه به شکل شبانه روز
این سایت کلی ادم داره که تورو ندیدن و نمیشناسن اما واسه ی سوال تو ، ساعت ها تایپ میکنن و وقت میذارن بی منت، تا کمکت کنن تا بتونی زندگیت رو عوض کنی بدون اینکه یک قرون منفعت مالی واسشون داشته باشه
دوست من خدا هست، خدا تو تک تک کد ها و گوشه کنارهای این سایته، اگه پیداش کنی همه چیز میشه واست
پدر میشه مادر میشه پول میشه شغل میشه پارتی میشه قاضی میشه وکیل میشه
چند بار تو قران واسم اومده باشه خدا وکیل شماست خوبه؟ خب دیگه چی میخوای؟ کسی که کهکشان هارو افریده وکیل توئه… پس بهونه نیار
منم سال 1400 که داستانش تو بخش هدایت من هست ، منکر استاد و قوانین شدم و به خودکشی و افسردگی رسیدم تا بفهمم قانون ایراد نداره، اگه زندگیم اونجورب که میخوام نیست من ایراد دارم!
روی فایل های توحیدی خیلی کار کنین، تو فشارهای این 9 ماه واقعا اون فایل ها زندگی منو نجات دادن ، انگار خدا از طریق استاد بزرگوار با من حرف میزد
اگر شرایط مالیش دارین حتما دوره هایی که بهش هدایت میشین رو بخرین، من 30 برابر پول دوره کشف قوانین فقط طی 21 روز وارد زندگیم شد
یه قول جدی بدین به خودتون که یا میمیرین یا این قانون رو هرطور هست تو زندگی تون مثل استاد اجرا میکنین، و بعد ببینین که چطور معجزه ها رخ میدن خیلی بهتر از چیزی که حتی تو آرزوهاتون و رویاهاتون میبینین
هفته دیگه بلیط دارم، امیدوارم به زودی از کشور موردعلاقه ام واستون بنوبسم، میدونم کلی اتفاقات هیجان انگیز منتظرمه که من و پروردگارم ازشون میگذریم و من هی به ذات حق نزدیک تر میشم
پس بریم واسه فردای بهتر، جمع کن چمدونو….
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
سلام خانم دکتر، سلام سارا خانم عزیز دوست توحیدی ام در این سایت الهی
سارا جان سپاس گذارم که این داستان توحیدی ات رو نوشتی و کلی درس در پس این ماجرای شما هست. داستان صبر و توکل رو زیبا به تصویر کشیدید.
این مهاجرت مبارررررررررک و میمون باشه براتون ان شاءالله و روز به روز توحیدی تر و شادتر و موفق تر و ثروتمند تر و سعادتمند تر بشید الهی آمین.
سلام به آبجی خوشگل خودم
سارا خانوم اشک منو درآوردی و قلبمو نورانی کردی با گفتن نتایجت و اینکه بزودی مسافری و قراره مهاجرت کنی
دمت گرم خانوم چه جسارتی داشتی و چه روزهایی رو سپری کردی .فولاد بود آب میشد اما تو مثل شاگرد اولای این سایت الهی با تعهدی که به خودت دادی همه چیز عوض کردی
من قبلا کامنتای تو رو خوندم وقتی که از تضادهات صحبت میکردی پیش خودم میگفتم سارا هم مثل من درگیر چالشهاشه و چون خود منم توی همچین شرایطی سر میبرم فشارهای که میتونست هر آدمی له کنه و تو با جسارت و البته با کنترل ذهن که در این مواقع شیطان هر کاری میکنه ذهن به بیراه بکشونه بر آومدی و الان با نتایجت اینجا حاضر شدی
میخوام بهت بگم خیلی خوشحالم از اینکه در این سایت با شما هم فرکانس شدم و الان دارم به چشم یک الگو که شرایط مشابه منو داشت و الان با سربلندی میاد از نتایجش میگه واقعا خوشحالم از تک تک نتایجی که بدست آوردی و مخصوصا از مهاجرتت که آغاز مرحله جدیدی از زندگیته
در پناه الله یکتا شاد و خرم باشی عزیزم و بازم از نتایجت برام بنویس دختر زیبا
سلام وصد سلام
سپاسگذارم سارا جون دختر زیبای ایرانی سپاسگذارم هستی ودر یک مدار بسوی نور در حال گسترش نو هستیم سپاسگذارم …..
مبارک باشد تولایق هستی
بی باک ونترس زیبا زندگی بگامت باشد بانوی زیبا …
بودنت مایه تسلی وآرامش است….
یه قول جدی بدین به خودتون که یا میمیرین یا این قانون رو هرطور هست تو زندگی تون مثل استاد اجرا میکنین، و بعد ببینین که چطور معجزه ها رخ میدن خیلی بهتر از چیزی که حتی تو آرزوهاتون و رویاهاتون میبینین
هفته دیگه بلیط دارم، امیدوارم به زودی از کشور موردعلاقه ام واستون بنوبسم، میدونم کلی اتفاقات هیجان انگیز منتظرمه که من و پروردگارم ازشون میگذریم و من هی به ذات حق نزدیک تر میشم
به نام الله بخشنده و مهربان
سلام بر استاد عزیزم و مریم جان ودوستان خوبم
استاد واقعا جایی زیبایی رفتید خیلی لذت بردم از این همه خلاقیت ..اینه همه زیبایی و تابلوهای رنگارنگ.که هر کدوم مفهموم و معنی برای خودشون داشتن..احسنت و تحسین میکنم اون کسانی که اینقدر خلاقیت به خرج دادن..
اونجایی یکی از تابلوها چتر رو سمت اون یکی گرفته بود و خودش خیس شده بود.چه مجسمه و تصویر زیبایی.. یه تصویر دیگه که شما توضیح دادید که ادمها چقدر راحت میرن سمت شیطان و فرشته با زحمت فراوان میخاد ادمها روسمت خودش بکشونه..واقعا درسته. ما خیلی راحت گول شیطان رو میخوریم..شرک داریم..ترس داریم…
وچیزی دیگه ای که من دیدم اون تابلوهه که من از صبح تا حالا دارم روش فکر میکنم .اون نوشته روی
تابلو.
nobodey said it was easy
هیچکس نگفت که خیلی آسونه
همه میگفتن سخته..زحمت داره..ترس داره..باید زیاد تلاش کنی..هیچکی باور درست به ما نداد..اما شما استاد عزیزم برعکس گفتید آسونه..فقط باید باورش کنی..همه چی برات آسون میشه..این پاشنله آشیل منه..
خدارو شکر میکنم کنار شما ودوستان خوبم هستم..و چیزهای ودرسهای جدید یاد میگیرم.
خدایا شکرت برای دیدن فراوانی..برای دیدن ثروت .. دوستان کامنتهای شما من رو دگرگون میکنه هر روز میخونم و انرژی میگیرم.عاشقونم..
درپناه حق باشید
ب نام خداوند مهربونِ مهربون
سلام ب دو تا استاد قشنگم و دوستای عزیزم تو این بهشت زمینی ..
رنگ ها ..
داستان رنگ ها محدودیتی نداره و تا بی نهایت هست
و چ خدای مهربونیه ک ب ما قدرت دیدن و تشخیص رنگهارو داده تا لذت ببریم
ی لحظه فکر کنیم ماهم مثل بعضی از حیوونا فقط میتونستیم همه چیو خاکستری ببینیم و توانایی تشخیص رنگ رو نداشتیم ، حتی تصورشم بی روح و کسل کنندست … خدایا شکرت..
چ خلاقیتی وجود داشت تو کشیدن طرح ها .. واقعا زیبا بودن و البته حتما پراز مفهوم ،
این بی نهایت تنوع در طرح و رنگ ، نشون از فراوانی داره و باور فراوانی رو تقویت میکنه .
اینکه میشه از بازی رنگها روی دیوار و کشیدن طرح های اینچنینی پول ساخت و ثروت رو ب وجود بیاریم ، باور احساس لیاقت رو تقویت میکنه ،
اینکه اتفاقا هنر با ارزشه
اتفاقا هنرمند با ارزشه ..
اتفاقا مردم خیلییییی هم هنر رو دوست دارند و برای حتی چن لحظه دیدنش هزینه میکنند ،چ برسه ب خریدن اثر هنری..
اتفاقا تو هنر پول هست و اتفاقا زیاد هم هست …
استاد عزیز ممنون بابت این فایل خوشرنگی ک تهیه کردین ..
=====================
امشب بعد دیدن این فایل هدایت شدم ب دیدن ی مستند ک راجع ب رنگهای حیوانات در طبیعت بود .. الله اکبر .. چی بگم از قدرت الله … سراسر شگفتی بود .. نمیتونستم درک کنم اینهمه زیبایی و تنوع رنگ در حیوانات رو ..
الله اکبر از قدرتی ک داره و من حتی توان درکش رو هم ندارم ، خدایا فقط ازت مییخام ظرف وجودم رو بزرگتر کنی تا قدرتتو درک کنم ..
حلزون هایی رو نشون میداد ک خونه ای ک پشتشون بود ، رنگی بود و میگفت هیچ دوتا حلزونی پیدا نمیشه ک طرح و رنگ خونه هاشون شبیه هم باشند ..
مرغ مگس خواری رو نشون میداد ک درون دهنش و ی قسمت از بدنش سبز فسفری بود و چقدددددر خوشرنگ و گیرا بود و برای پرنده ماده دلبری میکرد ..
یا ی پرنده دیگه ک با صدا زدن، همنوعانشو جمع میکرد و با پرها و بدن رنگی رنگیش شروع میکرد ب اجرای نمایش جلوشون..
بوزینه هایی ک پشتشون ی بنفش خوشششرنگ بود
و کلی نمونه های دیگه … ک نشونه قدرت پروردگاره ،
بعد من غصه چیو میخورم؟
یعنی این خدا با این عظمت ، قدرت اجابت خواسته های منو نداره؟؟
خواسته های من ک مورچه ان در برابر این عظمت و قدرت ..
از اینکه خدارو تو ذهنم ، کوچیک میبینم، از اینکه خواستههام رو از بنده های ضعیف تر از خودم میخام ،
احساس شرمندگی میکنم
خدایا اگه تو نمیگفتی ک مهربون و بخشنده ای، ما باید از این شرمندگی چیکار میکردیم !
ممنون ک خدای قدرت مند و با عظمت و زیبا و مهربوووون مایی..
در پناه خدای مهربون .
سلام وآرزوی سلامتی برای همه ی پارسایان
استاد عزیزم ماشاالله روز به روز جوانتر وزیباتر میشید
ومریم جان هم روز به روز دوست داشتنی تر و معصوم تر میشود
خدایا شکر بابت این همه زیبایی و فراوانی
خدارا شکر میکنم استادم این همه ثروت وفراوانی داره که با خیال راحت هروقت دلش خواست سفر میکنه خدایا شکرت
تحسین میکنم این آزادی زمانی و مکانی و ،،،،
خداوندا چه قدر زیبایی وفراوانی میبینم
چه قدر ایده های ثروتمند شدن داره بیشتر میشه
حکم حق گسترد بهر ما بساط
که بگویید از طریق انبساط
مولانا
واقعا که حکم حق در هر چیزی بر اساس گسترش و فراخی و فراوانی است چه اخلاق چه ثروت چه علم
و هرچیز دیگه
چه قدر اون نقاشی شیطان وفرشته درس داشت
چه قدر کار شیطان آسان است و کنترل ذهن ما را به دست گرفته
وچه قدر قدرت لایزال زندگی داره سعی میکنه ما را به راه بیاره و ماداریم بیراهه میریم
وخلاف جهت مسیر آب رودخانه حرکت میکنیم
خدایا فقط این را میدونم باید هر لحظه حواسمون به ذهنمون باشه که توجهمون به کجا میره همین وبس
وتا آخرین لحظه ی عمر درحال تکرار و تمرین قوانین هستی باشیم
باتشکر وسپاس
به نام الله زیبایی ها
سلام براستادعزیزم وخانم شایسته عزیزودوستان خوبم
این قسمت=فایل تمرکزبرزیبایی ها
مگه میشه برای این فایل کامنت نزاشت داشتم باخودم فکرمیکردم که چی بنویسم که خوب باشه بعدش گفتم ازخداهدایت میخوام خودش میگه بهم
بریم سراغ زیبایی های این فایل
اولش این فراوانی وکسب وکارهای متنوع رونشون میده که چقدرهرروزداره بیشتروبیشترمیشه
مثل همین هنرکه استاددردوره12قدم گفتندکه اقاازهنرهم میشه ثروتمندشد
چقدرزیبایی روی دیوارهای این شهرکشیده شده وهرکدوم ازاین هایک موضوع ویک مفهومی روداده به مامبگه که اگه زیاددقت کنبم متوجه میشیم وچقدربرای همین نقاشی چندین نفرهمفکری کردندوکارکردندولذت بردندوعشق اون هااین کارهنری بوده که تمام شهرروتبدیل به زیبایی کردند
این خودش یک عشق وعلاقه درکسب وکاره که استادهمیشه میگن بریددنبال عشقتون ودنبال کاری که خسته نمیشین ازانجام دادنش وپول وثروت خودش میاد
این مجسمه هاچقدرزیباست وخلاقیت به قول خانم شایسته عزیزانتهایی نداره وباپلاستیک های غیرقابل استفاده این مجسمه های زیباروساختندوبسیارقابل تحسینه کارهنری این افراد
این تابلوریشه هاکه داره به مانشون میده که مادرون خودمون رونمیبینیم که چقدرتوانایی داریم وهمه چیزازدرون مااغازمیشه وبعدبه ظاهرمون نگاه میکنیم ونگرانیم وخودمون روبادیگران مقایسه میکنیم وریشه رونمیبینیم
درکتاب رویاهایی که رویانیستنداستادمیگن صبورباشیدوقتی دارین روی خودتون کارمیکنیدیک شبه دنبال موفقیت های زیادنباشیدشمااون ریشه رونمیبینیدکه چقدرهرروزداره بزرگتروبزرگترمیشه ویک دفه نمایان میشه صبورباشیدوارام باشیدنتایج خودش میاد
واین مجمسه که این ادم دوستش روبرده زیرچتروخودش زیربارونه وداره خیس میشه این نشان ازعدم احساس لیاقته وارزش قائل نشدن برای خودمون هست که همه چی روبرای دیگران میخوایم نه خودمون وخودمون رولایق نمیدونیم ودلسوزی میکنیم برای دیگران واین یک باوره اشتباهه
واون تابلوی شیطان وفرشته که شیطان به راحتی ماروگمراه میکنه ولی برعکس مابایدتوحیدی عمل کنیم وروی خودمون کارکنیم تابه خداوندنزدیک بشیم وهدایت بشیم به سمت الله مهربان واین یک تعهدوجهاداکبرمیخواد
ودراخراین باربیکویو وابن کباب های متنوع که دل منم اب افتادبادیدن اونها واین همه فراوانی وثروت که تواین شهرموج میزنه وخداوندبه ماوعده ثروت وفزونی داده واین ثروت فراوان ازان ماست وهمه میتونن داشته باشن به شرط این که تسلیم امرخداوندباشندوخداروباورکنند
امیدوارم که به زودی درمدارخریددوره احساس لیاقت قراربگیرم وباتعهدتمریناتش روانجام بدم وتحولی درزندگی من ایجادبشه به لطف الله مهربان
ما در جهانی زندگی میکنیم که زیباییهای آن آنقدر زیاد است که میشود با تمرکز به نکات مثبت هر اتفاق، بهشت را همینجا در همین دنیا تجربه کرد.
به هر اتفاقی که در زندگیمان رخ میدهد میتوانیم به چندین شکل نگاه کنیم که حالمان راخوب یا بد کند.این ما هستیم که با طرز نگاهمان به اتفاقات شرایط را برای خودمان سختتر یا راحتترمیکنیم و عامل دیگری در حال خوب یا بد ما دخیل نیست.
شادوموفق باشید
احمدفردوسی
بنام خدای مهربان
سلام به اساتید عزیزم و بچه های سفر به دور آمریکا
اول فایل چه باحال بود چند نفری که داشتن لذت میبردن مخصوصأ اون آقا سن بالا رو اون موتور چهار چرخه چقدر داشت لذت میبرد ، میخندید و شاد بود ، واقعا دمش گرم
چه نقاشی های بینظیری رو دیوار کشیدن خدایا چقدر مفهومی ، زیبا ، رنگارنگ و شادن ، چه احساس خوبی داره آدم وقتی اینارو میبینه با اونجا قدم میزنه و چقدر ایده خوبیه که از هر هنری پول میسازن و کلی آدم هم از اونجا دیدن میکنند و لذت میبرن
اون مجسمه سبز رنگ بچه یا نوزاد هالک هم خیلی با حال بود و نشونه قدرت انسان از دوران کودکی رو نشون میده و چقدر اون محوطه تمیز و زیباست. چمن مصنوعی هم یدونه آشغال پیدا نمیشه آفرین به این فرهنگ و آفرین به این مردمی که عاشق تمیزی اند
و به تابلویی دیدم که عکس یه مادر رو کشیده بودن که داشت به نوزادش شیر میداد و همزمان 2 تا خانم زیبا با پوشش بسیار راحت دارن گوشی شون رو نگاه میکنند و در کنارشون 2 تا خانم هندی تور که پوشش مناسب تری دارن هم ، به گوشی شون توجه میکنند و بین شون یک خانم مسلمان هم کنار اونها داره به گوشیش نگاه میکنه و این نشانه آزادی دین ، آزادی پوشش و همبستگی رو در این کشور زیبا نشون میده
داخل اون نمایشگاه هم جالبه که تابلوها ومجسمه های کوچکی رو نشون میده که یکی ناراحته به خاطر ظاهرش در حالی که ریشهاش خیلی قویه ، و دیگری خوشحاله به خاطر ظاهرش اما ریشه ضعیفی داره و این نشون دهنده همون اعتماد به نفس یا احساس لیاقت بقول استاد
اون تابلو خیلی باحال بودش که � نفر وسط قرار گرفته فرشته داره سمت خودش میکشه که به سمت خدا ببره یعنی به راه راست هدایتش کنه کلی داره زحمت میکشه زور میزنه در حالی که اون شیطان به راحتی با دو تا انگشتش طناب را گرفته و با یه اشاره اون فرد به سمت شیطان میره و این نشون میده که �شتر مردم دنیا همین شکلیاند یعنی به سمت شر سریعتر حرکت میکنند تا به سمت خیر چون ذهنشون رو نمیتونن کنترل کنند در واقع زود ناراحت میشن از کوره در میرن عصبانی میشن و به ناخواستهها و نازیباییها توجه میکنند و هدایت میشن به اون سمت در حالی که عده خیلی کمی هستند که ذهنشون رو کنترل میکنند یعنی تقوا دارند ، به زیباییها و خواستههاشون توجه میکنند و به طبع به سمت زیباییها و خواستههاشون هدایت میشن یعنی یه جورایی داره قانون رو میگه قانون جهان رو داره میگه به هرچی که توجه کنی به همون سمت هدایت میشه
در مورد اون مجسمهای که چتر رو نگه داشته بود روی سر پارتنرش که البته پارتنرش تعجب کرده بود که چرا انقدر به من داره مثلاً لطف میکنهیعنی طرف داره از خودش میگذره بخاطر عشقش و این به نظرم یجورایی میخواد مرام عاشقارو نشان بده ، داره میگه که هرکی به خاطر عشقش میتونه کلی کار خوب انجام بده
و اون دیوار بیرون سالن که شبیه ایموجی هایی رباتیک بود که فقط لبخند میزنند و خوشحالن و هر کدومشون یه کاری دارن انجام میدن
و اون خیابون بارانی زیبا در ژاپن که تو دل شب با چراغای مغازه ها روشن شده و یک خانم زیبا با دامنی قشنگ و چتری شفاف که داره نگاه میکنه
و اون تابلوهایی که نوشته هایی مثبت و پر انرژی داشت چقدر عااالی بود مثلا: ما در دنیایی زندگی میکنیم که زیباست
زندگی خوب
اون تصویر ریسِت سه بعدی که تو محوطه بیرون کشیده بودن چقدر باحال و واقعی بود
چقدر هنرمندن و خلاق واقعا دمشون گرم با کمترین چیزها یه اثر هنری خلق کردن
چقدر این کشور و مردمش دنبال زیبایی ، لذت بردن و حال خوبن ، همه جا بساط شادی ، موسیقی ، خوردنی براهه
و در پایان فایل هم چقدر باربیکیو باحالی بود و کلی خوراکی خوشمزه داشت روش کباب میشد و میچرخید ، من که خیلی لذت بردم نوش جونتون استاد عزیز ، تحسینتون میکنم آفرین به شما حسابی بهتون خوش بگذره و همیشه در حال مسافرت کردن ، لذت بردن و ضبط کردن این همه زیبایی و نشون دادن این فایلها به ما از طریق سایت باشید که ما هم با دیدن این همه زیبایی و تحسین کردنشون ، لذت بردن و سپاسگزاری کردن از خداوند بابت این نعمتها هدایت بشیم به این مسیر زیبا که پر از قشنگی و حالا خوبه
امیدوارم همیشه سالم ، شاد ، خوشحال ، پر انرژی ، ثروتمند و سعادتمند باشید