سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 244 - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

305 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه و رسول گفته:
    مدت عضویت: 1100 روز

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته مهربونم

    و همه ی دوستای بهشتیم

    آخ جووووون

    فایل خوشمزه با طعم بلوبری

    این همزمانی وهماهنگی پلن های خدا

    عجیب به دل میشینه

    وقتی توجه شما انقدر روی دیدن زیبایی ها هست معلومه هدایت خدا درقالب صحبتهای دوستاتون از راه میرسه حتی در مسیر برگشت از سفر خدایا شکرت

    چه مسیر خیره کننده ای بود

    فوق العاده زیبا و ساده .

    حال خوب ، تونل درختی

    رو میتونی بفهمی

    یا لبخند جذااااب

    آسمون صاف و آبی با

    ابرهای پنبه ای رو میشه تماشا کنی

    یاصدای خورشید رو که با خوش امدگویی

    میدرخشه میتونی تو این مکان رویایی بشنوی خدایا شکرت هزاران بار شکرت

    چه احساس خوبیه

    در کنار دوستانتون دراین مکان قرارگرفتین

    من چندبار این فیلم دیدم وحال کردم

    سمیه جان باعشق وهیجان وانرژی

    براتون از اون مزرعه وبلوبری ها فیلم فرستاد و خدا حتی تو این مکان هم شما رو هم مدار کرد با سمیه جان که با تمام مهربونیش راهنمایی تون میکرد برای چیدن و چه عالی از این تعریف کرد که خودش هم طبق جریان هدایت به این مزرعه وبلوبری ها اومده .

    نوش جانتون این بلوبری های خوش طعم

    چقدر با دقت وتوجه

    با احساس ارزشمندی وتحسین کردن

    داشتین با آقای مزرعه دار صحبت میکردین

    وچه قدر عالی از داستان هدایتش به خرید این مزرعه و قراذگرفتنش درمسیر درست رشد بلوبری ها تعریف کردین

    واقعا همه چیز باوره

    وقتی باورت درست باشه حتی هدایت میشی تو مزرعه به اینکه بلوبری ها

    چطور بهتر وساده تر رشد کنن!

    چه ظرف های رنگی رنگی هم برای چیدن

    گذاشته بودن و‌چه بلوبری هایی اونم ارگانیک

    خیلی جالبه

    واقعا خداروشکر برای اینهمه نعمت خوشمزه و فراوانی این‌میوه .

    چه بیزینسی داشت این آقای مزرعه دار

    من اصلا تصور نمیکردم تو کار تعمیرماشین باشن اونم به این شکل

    واقعا خیلی باعشق وعلاقه وحرفه ای وکاردرست از شغلش تعریف میکرد

    انصافا منظم بودن وتمیزی این تعمیرگاه هم

    خیلی برام جالب وتحسین برانگیزبود

    سپاسگزارم استاد عزیزم وخانم شایسته مهربونم بابت تهیه این فایل ارزشمند

    خیلی دوستتون دارم وعاشقتونم

    خدا حفظ تون کنه ان شاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 69 رای:
  2. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1975 روز

    به نام خدای هدایتگرم که رحمان و رحیم هست و به من فضل عظیم داشته و داره و من به این خدای قادر و مهربانم توکل کردم

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیز

    جریان جاری هدایت اینبار شما رو برد به مزرعه بلوبری میوه ای که کاملا سازگار با بدن و منطبق با برنامه غذایی قانون سلامتی هست فاصله بیست دقیقه ای تا رسیدن به این مزرعه و اینکه فقط دوماه فصل برداشت این میوه هست و یک ماهش هم گذشته بود فیلم جذابی که سمیه جان براتون فرستادندنشونه هایی بودند که شما در زمان مناسب در مکان مناسب هستید و با هدایت الله پیش رفتید و چه برکاتی حاصل شد

    چقدر مزرعه زیبا و تمیز و پر برکت و پر باری بود چقدر انرژی مثبت فضا رو میشد حس کرد مسیری که از بین جاده درختی و چمن‌های سبز روشن و دریاچه آبی که از کنارش گذشتید و بعد اون کلبه سفید و زیبا اون سطلهای رنگی و تمیز چیده شده فوق العاده بود

    چقدر سخاوتمندانه صاحب این مزرعه میگه هر چقدر دوست دارید بخورید و بچینید و هر سطلی فقط دو دلار قیمتش میشه کاملا ارگانیک بدون هیچ سم پاشی میوه عالی رشد کرده پربار و سالم و درشت وتمیز بودن چقدر صاحب باغ خداگونه رفتار میکرد

    دوستان عزیزم سمیه خانم و آقا رامین و علی آقا در کنار شما دو عزیز دل چه فرکانس خوبی از پاکی و ثروت دارید که به این چنین جایی هدایت شدید

    داستان هدایتی که این مزرعه دار برای خرید این مزرعه گفتند و اینکه چه زیبا هدایت شدند که بدون هیچ آبیاری و زحمت و کار خاصی این مزرعه بهترین بلوبری رو میده با توصیه یه ادم حرفه ای که از آلاباما اومده تونسته این آگاهی رو پیدا کنه که این درختهای بلوبری بدون نیاز به آبیاری ریشه ها میرند زیر زمین و آب رو از اعماق زمین جذب می‌کنند

    چقدر ثروتمند بودن معنویه ،خداپسندانه و خیر خواهانه ترین و درسترین کار دنیاست چقدر انسانهای ثروتمند درستکار و رستگارند خداگونه رفتار می‌کنند بخشنده و مهربان و متواضع هستند

    استادجان من فکر میکنم افرادی با ذهن ثروتمند که بسیار توحیدی و خداگونه رفتار می‌کنند چنان انرژی پاک و مثبتی دارند که هر جایی باشند اون فضا و محیط رو زیباتر می‌کنند باارزش تر می‌کنند بدون هیچ کار خاصی این انرژی ثروت و پاک درونشون اون محیط رو رشد میده زیبا میکنه ارزش خلق میکنه اما افرادی با ذهن فقیر با رفتارهای شرک آلود و نادرست هر محیطی هرچند باارزش باشه هرچند زیبا باشه در بهترین موقعیت و شرایط و امکانات باشه وقتی بیفته دست این افراد کاملا انرژی اونها ذهنیت اونها انرژی منفی اونها اون محیط رو تحت تاثیر قرار میده هیچ ارزش و سودی ایجاد نمیشه روز به روز اون محیط بدتر میشه

    این مزرعه بلوبری و این کارگاهی که این آقا نشون شما دادند قشنگ مصداق این جمله هست آدمی با ذهن ثروتمند دست به خاک میزنه طلا میشه این قدرت باورها و فرکانسی هست که به جهان ارسال میشه و جهان هم طبق این فرکانس فارغ از هر تلاش و شرایط و محیط و هر عامل بیرونی دیگه ای تو رو به باورهات بدون هیچ نقصی دقیق هدایت میکنه بنابراین هر کسی هرجایی هست جای درست خودش هست جای درست باورهای غالب خودش هست

    مریم جانم عاشقتم که انقدر زیبا سریع نکات مثبت محیط و صاحب این مزرعه رو گفتید و توجه ما رو بهش بیشتر جلب کردید و این تجربه زیبا که همراه صاحب مزرعه سوار گاوکارت شدید و از وزش باد لای موهاتون وسط جاده درختی گفتید و تجربه زیبایی که داشتید واقعا بینظیرید مریم جانم عاشقتونمممم

    چقدر کنجکاوی مقدس شما استادجان کمک کرد که اینچنین زیبا این اگاهیها این تصاویر زیبا منتشر بشه کارگاه بزرگ و زیبا که این مرد با کمک بچه هاش انقدر استانداردسازی کرده نور و کولر و عایق کاری کرده و کاملا باتجربه و عالی کارگاه رو درست کردند و شغل خاص این فرد که ماشینهای زنگ زده قدیمی و نابود شده رو کاملا تعمیر و زیبا میکنه و اگر لازم باشه موتور ماشین رو کلا عوض میکنه با یه قیمت خیلی بالا که میشه باهاش بهترین ماشینهای لاکچری رو خرید افرادی هستند که پول میدند این ماشینهای قدیمی و داغون رو می‌خرند و کلی زمان و هزینه هم برای تعمیر کردن ماشین میدند از چیزی که به نظر بی ارزش هست ارزش خلق میشه قابل استفاده میشه این انرژی ثروت هست که وقتی در مسیر درست باشی اینچنین جاری میشه سلیقه هایی رو میتونی پوشش بدی که با این ماشینهای قدیمی بیشتر حال می‌کنند حاضرند انقدر پول و زمان بزارند تا صاحب این ماشین‌ها باشند

    جهان متنوع که به هر سلیقه ای جواب میده و این آقای محترم از بهترین تجهیزات وامکانات با یه کارگاه حرفه ای و بزرگ و لیفتراک و کلی وسایل خیلی حرفه ای کاری رو انجام میده که با عشق و لذت درونی خودش هماهنگه و ثروت هم براش جاری شده از بینهایت طریق حتی از مزرعه بلوبری یه نگرش متفاوت با یه ذهن ثروتمند ایشون رو به این مسیر هدایت کرده و ثروت خوبی رو هم ساخته بود

    چقدر ثروتمند شدن باشکوهه معنویه و تنها راه رسیدن به خداوند به بهشت به رستگاری هست عاشقتونم خدایا شکرت لایق دیدن این زیباییها شدم و با هدایت الهی خداوندم لایق توجه و نوشتن در موردش شدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 70 رای:
  3. -
    سمیرا صنعت کار گفته:
    مدت عضویت: 1560 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    کامنت شماره 4

    سلام به استاد عزیزم و مریم خوشگلم

    چقددددر خوشگلتر شدی مریم جان ، هم عکس روی فایل با بلوز سفید و هم اون ست بلوز سبز و کفشای سبز و موهای خوش رنگت چقدر زیباییت رو بیشتر کرده

    یه چیزی که تو این فایلای جدید سفر به دور آمریکا خیلی بولد شده برام تغییر شکل و فرم بدنتون هست که چقدر قشنگ نشون میده که ادامه دادن قانون سلامتی بعد از اون کاهش وزن الان این حجم از عضله هاتون رو به وجود آورده که واقعا زیباترتون کرده

    خیلی خیلی قابل تحسین هستی عزیزم

    استاد هم که مثل همیشه خوش تیپ و خوش استایلتر شدن

    عجب مزرعه زیبایی پر از بلوبری های خوشمزه

    خدایا شکرت برای این همه فراوانی

    چقدر خوبه که خودتون میتونید دستچین کنید من خیلی خیلی دوست دارم این کارو که خودم انتخاب کنم و همیشه هروقت میرم میوه فروشی محلمون و دستچین میکنم خیلی حس خوبی دارم خدایا شکرت

    چقدر باحاله که میتونید هرچقدر که دوست دارید بخورید اینم یک نشانه زیباست از باور فراوانی ای که صاحب این مزرعه داره با اینکه به قول دوست خوشگلمون قیمتشم خیلی پایینه ولی اجازه میده که هم هرچقدر که دوست دارید با خیال راحت بخورید و هرچقدر که دوست دارید جمع کنید خدایاا شکرت چقدر این انسان مرد شریف و سخاوتمندیه

    و چقدر جهان دقیق عمل میکنه که انسان های شریف و سخاوتمند رو با هم آشنا میکنه الهی شکرت

    تحسین میکنم این آزادی در این کشورو

    تحسین میکنم این فراوانی در این کشورو

    تحسین میکنم این همه انسان فوق العاده که تو این مزرعه دور هم جمع شدن و دارن از نعمتها و فرصت ها و زیبایی ها و فراوانی های اینجا استفاده میکنن

    تحسین میکنم برای بیزینسی که صاحب این مزرعه داره واقعا خیلی عالیه و عجب ایده ای هست برای خلق ثروت و چقدر انسان های ثروتمند زیادن که برای لذتشون و برای علاقشون ارزش قائلن و اینچنین پول خرج میکنن خدایا شکرت

    دوست خوشگلمون رو تحسین میکنم بخاطر استایل و اندام بسیار زیباش و اون لباس سفید کوتاه عروسکی خیلی خوشگل که چقدر بهش میاد ، شمام کلی شیپ بدنتون تغییر کرده از اون موقعی که استاد رفته بودن تمپا برای دوره سلامتی و شما و همسرتون اومده بودید پیش مریم جان واقعا تحسینتون میکنم برای این میزان از تعهد و عملتون به قوانین و فایلا و این هم مداری با استاد و مریم جان و صددرصد که شما در جای درست هستید بسیار تحسینتون میکنم

    خدایا شکرت برای زیبایی های این فایل

    برای تمرکزم روی زیبایی های این فایل

    خدایا شکرت که این فایل خوشگلو دیدم

    سپاسگزارم استاد بابت توضیحات فوق العادتون در مورد بیزینس صاحب مزرعه خیلی خیلی آگاهی های خوبی دادید بهمون

    دوستتون دارم

    در پناه رب یکتا ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 75 رای:
  4. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1360 روز

    به نام خدا

    سلام و درود فراوان به استاد عباسمنش خوش اندام و خوش هیکل و سلام به استاد شایسته عزیز و مهربان

    سلام و سلامتی و نور و رحمت الله یکتا به تک تکِ دوستان ارزشمندم

    چقدر این قسمت از سریال سفر به دور آمریکا زیبا بود

    دیدیم که استاد اینقدر آسون به صورت کاملاً هدایتی به سمت یک مزرعه ی بزرگی از میوه بلوبِری هدایت شدند

    یعنی هدایت خدا برای هر چیزی هست ، هر چیزی

    این هدایت های خداست که باعث آسونی و راحتی بیشتر در زندگی آدم میشه ، اگر که مقاومتی در برابر این جریان هدایت نداشته باشم

    من زندگی ای که بر اساسِ هدایت های خداست رو انتخاب کردم

    زندگی ای که بر پایه و اساسِ الهاماتم و هدایت های خداوند باشه رو انتخاب میکنم

    چون زندگی هدایتی واقعاً زندگی بسیار لذتبخش و هیجان انگیزی از لحظه به لحظه اتفاقات خوبی هستش که در مسیر زندگیم با هدایت های خداوند برام میوفته

    خداوندی که توانایی انجام هر کاری رو داره

    اگر بخوام از دید انسانیم توانایی نامحدودی که خدا داره رو بهتر درک کنم تا بیشتر در مورد همه چیز روی خدا حساب کنم ، میتونم بگم اگر تمام توانایی های 8 میلیارد نفر آدم هایی که بر روی سیاره زمین دارند زندگی میکنند رو جمع کنیم (یعنی هر کسی که توانایی انجام هر کاری رو داره) و ضرب در خودِ 8 میلیارد کنیم تازه به اندازه یک سر سوزنی از توانایی های بی نهایت خدا میشه یا علم و دانش بی نهایتی که خدا داره رو بخوام از دید انسانیم بهتر درک کنم میتونم بگم اگر علم و دانشی که کل 8 میلیارد انسان هایی که دارند یعنی شامل حتی کسانی میشه که سواد آکادمیک ندارند ولی به تجربه زندگیشون یکسری علم و دانش هایی رو کسب کردند رو با هم جمع کنیم و ضرب در خودِ عدد 8 میلیارد کنیم تازه سر سوزنی از علم و دانش بینهایت خدا میشه

    بنابراین وقتی من تکیه میکنم به یک همچین نیرویی و اجازه میدم خودش زندگیمو مدیریت کنه و هر روزم رو با هدایت های خداوند پیش برم ، زندگی ای سرشار از آرامش سرشار از لذت سرشار از سعادتمندی سرشار از خوشبختی سرشار از ثروت و نعمت و برکت سرشار از آسونی و راحتی را در تمام جنبه های زندگیم اعم از سلامتی و روابط و آزادی زمانی و مکانی و بی نهایت چیز دیگه ای رو میتونم در این دنیا تا زمانیکه زنده هستم تجربه کنم و با تموم کردن یک زندگی خوب در این دنیا ، یک زندگی خوب تری را در دنیای ابدی شروع کنم

    این همون اصلی هستش که من فهمیدمش و میخوام تا جاییکه بشه ازش استفاده کنم

    هر چند که همین الانش هم  دارم از این کدی که در ذهنم نوشتمش استفاده میکنم ، این آرامش و آسایش و پولی که در آزادی زمانی و مکانی از کارم دارم میسازم و… همه و همه حاصل هدایت های خداوند در زندگیم بوده

    استاد عباسمنش در جلسه ششم قدم چهارم میگه اون کدی که در لایه های زیرین ذهنت داره اجرا میشه ، اونه که داره کارو انجام میده

    حالا اگر اون کد اشتباه نوشته شده باشه ، چه اتفاقی میوفته ؟؟

    نتیجه برعکس رو در زندگی نشونت میده

    من یادمه قبلاً برای یک خانمی داشتم یک سایت فروشگاهی رو براش درست  می کردم ، برای قسمت سبد خرید امدم کدهاش رو نوشتم بعد رفتم امتحان کنم ببینم چطور کار میکنه ، اولش دیدم که هیچ خطایی نمیده پس به احتمال زیاد درست کار میکنه ، امدم در قسمت کم و زیاد کردن محصول روی دکمه + کلیک کردم ، چه اتفاقی افتاد؟

    بار اول یک عدد اضافه می کرد ولی از بار دوم به بعد که پشت هم کلیک میکردم شروع به کم کردن میکرد!!! با اینحال من داشتم روی دکمه + در سبد خرید کلیک میکردم

    این یعنی چی؟!

    یعنی کدی که من برای کم و زیاد کردن محصول در سبد خرید نوشته بودم داشت اجرا میشد ولی برعکس داشت عمل میکرد

    من متوجه شدم دقیقاً ذهن منم داره به این شکل عمل میکنه یعنی اون کدهایی( باورهایی ) که در ذهن من نوشته شده داره اتفاقاً اجرا میشه خوب هم کار میکنه ولی به اشتباه داره کار میکنه

    وقتی که وارد دوره 12 قدم شدم امدم این باورها رو در ذهنم کم کم تغییر دادم با چی؟؟

    با منطق ، دقیقاً همون چیزیه که در کدنویسی کامپیوتر انجام میدم

    حالا شاید این سوال برامون پیش بیاد که اصلاً منطق چی هست؟ یعنی چی با منطق باید باورهای ذهنیمون تغییر کنه؟

    منطق در اصل به همون واقعیتی که در زندگیمون و دنیا هست گفته میشه

    مثال میزنم

    استاد توی جلسه قرآنی قدم دوم ، به ما میگه که برید در مورد سیستمی عمل کردن خداوند از داخلِ خودِ قرآن تحقیق کنید

    از اونجایی که من خودم عاشق تحقیق کردن هستم البته تحقیقاتی که بتونم در زندگیم ازش استفاده کنم ، بابت همین شروع کردم به جستجو داخل قرآن در مورد سیستمی رفتار کردن خداوند

    خب موضوعات مختلفی بودش که میتونستم رفتارِ سیستمی بودن این انرژی بی نهایت رو ازش بکشم بیرون ، برای همین امدم یک موضوع رو انتخاب کردم و براساسِ اون موضوع شروع به تحقیق و جستجو در قرآن کردم

    حالا اون موضوع چی بود؟

    موضوعی که انتخاب کرده بودم در اصل درخواست کردن بود ، چیزی که آخرای اون جلسه استاد در موردش صحبت میکنه

    من حاصلِ این تحقیق رو بر اساسِ منطق های قرآنی در همون جلسه قرآنی قدم دوم گذاشتم که عالی بود ، دوستانی که اون کامنت من رو در اون جلسه نخوندن پیشنهاد میکنم برن بخونن که واقعاً منطق میسازه برای ذهن آدم ، خودِ خانم شایسته اولین نفری بود که اون کامنت رو خونده بود ، البته تاریخ اون کامنت برای سه چهار ماه پیش هستش

    اون جلسه و اون تحقیقی که کردم باعث شد من بفهمم که سیستم داره به این شکل عمل میکنه

    همون چیزی که استاد در اون جلسه از قدم دوم میگه:

    رابطه ما با خدا

    ما درخواست میکنیم

    خدا اجابت میکنه

    ما دریافت میکنیم

    دقیقاً من اینو از توی قرآن منطق هاشو کشیدم بیرون ، البته اینم بگم هنوزه که هنوزه ذهن من حتی با وجود اون منطق ها توی خیلی چیزها باورهاش درست نشده ولی در حال بهبودشون هستم و این روند دائمیه که باعث ایجاد نتایج پایدار میشه

    حالا توی مرحله ی اجابت کردن از طرف خدا ممکنه یکسری اعمالی رو انجام بدیم ، اون عملی که انجام میدیم کاملاً بر پایه ی الهامات خداوند هستش در جهت اجابت شدن خواسته مون

    منطقش چیه؟

    اینکه یک کسانی مثل قوم بنی اسرائیل از خدا درخواست آب و غذا میکنند ، توی مرحله اول درخواست ارسال میشه ، درخواست قوم بنی اسرائیل میره توی مرحله اجابت ، توی مرحله اجابت خواسته ، قوم بنی اسرائیل باید یک عملی رو در راستای اجابت شدن درخواستشون انجام میداند ولی اونا به دلیل ترس ها و شرک هایی که داشتن انجام ندادند

    چه اتفاقی افتاد؟؟

    درخواست قوم بنی اسرائیل در مرحله اجابت متوقف میشه

    قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَهٌ عَلَیۡهِمۡۛ أَرۡبَعِینَ سَنَهٗۛ یَتِیهُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ فَلَا تَأۡسَ عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡفَٰسِقِینَ (مائده ٢6)

    [خدا] فرمود: این سرزمین مقدس تا چهل سال بر آنان حرام شد، همواره در طول این مدت در زمین سرگردان خواهند بود، پس بر این گروه نافرمان و بدکار غمگین مباش

    اگر یک درخواستی از خدا کنم و خدا در راستای اجابت اون درخواست به من یک عملی رو بگه که باید انجام بدم ، من دو تا تصمیم میتونم بگیرم

    1- به اون چیزی که خدا به من میگه عمل کنم که باعث رستگاری من میشه

    2- به اون چیزی که خدا به من میگه عمل نکنم که باعث سرگردانی من در این دنیا میشه

    اون چیزی هم که خدا به من میگه در اصل یک درصد از اون 99درصدی هستش که خدا انجام میده ، تازه همون یک درصد هم با هدایت های خدا داره انجام میشه

    مثل داستان پیامبر در جنگ که پیامبر تیر میندازه ، خدا بهش چی میگه :

    فَلَمۡ تَقۡتُلُوهُمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ قَتَلَهُمۡۚ وَمَا رَمَیۡتَ إِذۡ رَمَیۡتَ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ وَلِیُبۡلِیَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ مِنۡهُ بَلَآءً حَسَنًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٞ (انفال ١٧)

    شما آنان را نکشتید، بلکه خدا آنان را کشت هنگامى که به سوى دشمنان تیر پرتاب کردى، تو پرتاب نکردى، بلکه خدا پرتاب کرد و مؤمنان را از سوى خود به آزمایشى نیکو بیازماید؛ زیرا خدا شنوا و داناست

    این اون چیزیه که داره اتفاق میوفته در زندگی هممون

    یعنی من درک کردم که باورها باید با منطق درست بشه ، همانطوری که با منطق خراب شده

    از خدا میخوام به این چیزهایی که نوشتم خودم بیشتر عمل کنم

    سپاسگزارم از استاد عباسمنش و خانم شایسته نازنین بابت تهیه این فایل های الهی و بقیه دوستان ارزشمندم

    =================================

    قَالَ فَمَن رَّبُّکُمَا یَٰمُوسَىٰ (طه 4٩)

    (فرعون) گفت: اى موسى! پس پروردگار شما دو نفر کیست‌؟!

    قَالَ رَبُّنَا ٱلَّذِیٓ أَعۡطَىٰ کُلَّ شَیۡءٍ خَلۡقَهُۥ ثُمَّ هَدَىٰ (طه 5٠)

    گفت: پروردگار ما کسى است که آفرینش هر چیزى را به او عطا کرده سپس هدایتش نموده است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 87 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1303 روز

      سلام به داداش حس عزیزم

      بینهایت از کامنتت لذت بردم،ترکیب آیه های قرآن،صحبت های استاد،با مثال از حرفه ی خودت،خیلی خیلی به درک من کمک کرد.

      یک چیزی رو میخوام چندبار برات بنویسم،گفتم الان که کامنتت رو خوندم و لذت بردم، بزار هم تحسین قلبیم رو برات بفرستم و هم بگم اگر میخوای آیه های قرآن رو کپی کنی توی سایت،به تجربه متوجه شدم اگر از سایت(دانشنامه ی اسلامی) آیه رو کپی کنم،فونتش دقیق درست درمیاد،راستشو بخوای هروقت تو کامنت بچه ها میبینم فونت آیه ها اینجوریه،انگار قلبم تیکه تیکه شده:( بخدا :(((

      باسپاس فراوان انشالله کامنت های بعدیت حاوی خبرهای خوش مهاجرت توحیدی و موفقیت های کاریت باشه…

      قلبِ فراوان از خواهرت در شماااال تا تهرانی که شما هستی.

      بعلللله.

      جییییییمبووووو!

      اومدم مرخصی! :)

      در پناه نور باشی همیشه حسن جان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
      • -
        حسن گرامی گفته:
        مدت عضویت: 1360 روز

        سلاااام سعیده عزیز و خوش قلبم

        عه شما شمال کی رفتی!!!!

        بابا این منجنیقی که ازش استفاده میکنی هیدرولیکیه یا اوتوپایلوته :)))

        چی جوریاست

        از کیش تا شماااال :)))

        خواخورجان:))) ایشالله که بهت خوش بگذره ، یک هفته طلایی و پر خیر و برکتی رو بگذرونی

        چقدر خوشحال شدم که برام نوشتی سعیده جان و ازت بی نهایت ممنونم که صلاتت رو هر روز داری در سایت که واقعاً به قول خودت صلات هستش مخصوصاً در مورد توحید مینویسی اصن قلب من باز میشه از این متن های توحیدیت ادامه میدی حتی الان که….

        بیخیال :)))

        چشم ، آیه هارو از سایت دانشنامه برمیدارم

        اتفاقاً همیشه میدیدم فونت آیه هایی که توی متن هام میذارم اینجوری میشه ولی هیچوقت بهشون توجهی نمی کردم :|

        اتفاقاً میخواهیم زنگ بزنیم به یه سمساری بپرسیم کل وسایل های خونمون میخواهیم بفروشیم چند میگیره ، بخاطره اینکه از خدا درخواست کردم که جاییکه میخواهیم بریم باید تمام وسایل خونه داشته باشه ، اینقدر مطمئنیم که اجابت میشه ، میخواهیم از الان که هیچی معلوم نیست پیگیر فروش خونه زندگیمون باشیم :))) دیروز به آقای سمساری جان عکس وسایل هامون رو فرستادیم، فعلاً که جوابی نداده ، فوقش میریم سراغ سمساری های شریف بعدی :))

        خلاصه کلی بهت خوش بگذره و بیایی و از نکات مثبت و زیبایی های زندگیت برامون بنویسی تا هدایت بشی ، هم شما و هم ما به آسانی و زیبایی و لذت های بیشتر

        شاد باشی خواهرجان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  5. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2243 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَى ﴿1﴾

    وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى ﴿2﴾

    وَمَا خَلَقَ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿3﴾

    إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّى ﴿4﴾فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى ﴿5﴾

    وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى ﴿6﴾

    فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى ﴿7﴾

    سلام بر استادِ آسان شدن برای آسانی ها، سلام بر بانوی تصدیق کننده زیبایی ها، سلام بر دوستان حقیقت جویم در این سایت الهی و مقدس

    بعد از گوش دادن و نکته برداری جلسه 7 قدم 4، طبق معمول همیشه که روزی دهها بار به سایت سر میزنم، اومدم و برخلاف انتظارم دیدیم فایل جدید اومده و اون رو هدیه الهی در صبح جمعه دیدیم. و جالبی این داستان این بود که انگار بعد از کلاس تئوری بلافاصله بری سر کلاس عملی و آسان شدن برای آسانی ها رو به عینه ببینی، چه راحت به مزرعه بلوبری هدایت بشی،و بعد از اون هدایت بشی به شغل اصلی این صاحب مزرعه.

    این اولین بار بود همچین شغلی رو میدیدم. و این نمونه عینی برای تزلزل باورهای مخرب در مورد کار و پول ساختن است. وقتی کسی بیاد پول چندتا فراری و غیره رو بده یه ماشین قدیمی رو تعمیر کنه، این نشون میده پول و ثروت فراوان است و به همان اندازه سلیقه ها مختلف. موقعه ای که مغازه لباس فروشی داشتم، یکسری لباس ها بود با رنگ های مختلف، من با توجه به سلیقه خودم میگفتم: این رنگ رو کی میخره؟ یا کی از این مدل خوشش میاد؟ بعد مشتری میمومد، با چنان ذوق و شوقی اون لباس رو میخرید، خودم تعجب می کردم، همین باعث شد در خریدهای بعدی زیاد سخت نگیریم، چرا که به اندازه تمام آدم ها سلیقه های متفاوت وجود داره.

    این کارگاه تعمیر ماشین، این قدر تمیز و مرتب بود که بیشتر شبیه نمایشگاه ماشین بود تا تعمیرگاه.

    این که این پدر با 4 فرزندش در اینجا کار می کنند، جای بسی تحسین داره، این مدیریت و صمیمیت بین اعضای خانواده رو میرسونه و این روحیه تیمی و کار گروهی کار رو آسان و آسان تر می کند.

    در این جا که با توجه به جلسه 7 قدم 4 اگر اون صاحب قبلی مزرعه بلوبری به همسایه اش برق میداد در واقع أَعْطَى رو انجام میداد، حتما هنوز مزرعه اش رو داشت و به راه حل مشکل خراب شدن بلوبری ها پی برده بود و آسان شده بود برای آسانی ها.

    اگر کسی از مکانیسم، رشد بلوبری خبر نداشته باشه و ببینه که صاحب مزرعه به اونها آب نمیده، یا پیش خودش فکر میکنه این آدم چقدر بی فکره و حواسش به درختان نیست و درختان به زودی خشک میشن.

    این مثل غذا ندان به حیوانات غیر اهلی است. که باید اجازه دهیم برحسب غریزه خودشون غذا رو دریافت کنند و نخواهیم جای خدا رو براشون پر کنیم.

    بسیار لذت بردم از این فایل که پر بود از باورهای ثروت و ایمان و عمل. و استاد عزیزم و مریم بانوجان و دوست عزیزی که در مدار آسانی هاست و این مزرعه رو کشف کرده تشکر و سپاس گذاری می کنم و ان شاءالله روز به روز به قرب الهی نزدیک و نزدیک تر شوید الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 101 رای:
  6. -
    رسول خانکی گفته:
    مدت عضویت: 1137 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربانم

    النور

    أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قَدْ یَعْلَمُ مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ وَیَوْمَ یُرْجَعُونَ إِلَیْهِ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

    ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﻴﺪ ! ﻛﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﻣﺎﻟﻜﻴّﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﺧﺪﺍﺳﺖ . ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ [ ﺍﺯ ﺣﺎﻟﺎﺕ ، ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎ ] ﺑﺮ ﺁﻥ ﻫﺴﺘﻴﺪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﺪ ، ﻭ ﺭﻭﺯﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ [ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﺴﺎﺑﺮﺳﻲ ] ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ، ﭘﺲ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺁﮔﺎﻩ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ .(64)

    الهی به امید تو

    پروردگارا تورا سپاس برای یه حیاط دوباره و یه زندگی در بهشت دیگه و تو را شکرگزارم که بینهایت نعمت و برکت را به من ارزانی داشته ای بی آنکه من تلاشی برای این همه سخاوت بزرگواری تو کرده باشم،

    پروردگارا به من چشم دلی بینا عطا کن تا بتوانم با چشم دل و سپاسگزاری و خضوع و خشوع این همه نعمتت را ببینم و سراسر وجودم غرق در نور و شور و شعف حضور تو در لحظه لحظه زندگیم شود.

    سلام با همگی براتون بهترین لحظات و نابترین آگاهی ها و برکات را آرزو میکنم.

    استاد جان خدارا شاکرم که تو این سایت واقعا الهی و روحانی دیگه چشمم اینقدر عادت کرده به اینکه استاد عشقم هر جایی بره با انسان‌هایی که با خودشو ن در صلحند به راحتی همصحبت میشه و اینکه در ناز و نعمت هستند و حرکت کردند و به ثروت رسیدند و با آرامش و سخاوتمندی تجربیاتشون را در اختیار انسانهای دیگه قرار میدن.

    به به چه مزرعه ای ،چه شکوه و جلالی ،تا چشم کار میکنه بهشت و بهشت و بهشت و سرسبزی و سرسبزی و هوای بهشتی با مزارع بینهایت زیبای بلوبری که انسانهای شایسته، هم از محصول میل می‌کنند و هم خودشون با عشق می‌چینند و به پاس قدردانی از این مرد شریف مبلغ کمی در ازای این محصول پرداخت می‌کنند.

    نوش جونتون ،گوارای وجودتون که الحق و والانصاف شما آسان شدید بر آسانی ها و برخورداری از بینهایت نعمت و نشست برخواست با انسانهای توحیدی و به صلح رسیده با خود و جهان.

    چقدر این انسان شریف با حوصله و عشق داشت از تجربیاتش در مزرعه و شغلش به شما اطلاعات می‌داد،

    پس چقدر ثروت و نعمت و آدمهای ثروتمند خوبند و چقدر ثروتمندی باشکوهه واقعا.

    به به می‌بینم که آقا رامتین و همسرشون و علی آقا حضور به هم رسوندند و جمعتون دوباره جمع شد و چقدر خوبه تو این باغات بهشتی بلوبری از بودن در کنار هم فیض میبیرید و حال دلتون دوچندان میشه و چقدر لذت‌بخشه انسان با آدم‌های همفرکانس نشست و بر خواست کنه.

    و ماهم در این سایت خدارا شکر دوستان همفرکانس تا دلتون بخواد داریم.الهی شکر برای حضورشون در زندگیمون.

    استاد جان دوروز پیش که من قدم برداشتم برای بهبود در شغل و تفریحم و کلی برکات و تجربه برام داشت و کلی حل مسئله کردم ،

    امروز بدون اینکه تلاشی کرده باشم دوستان و همکارام به ماموریت رفتند ولی مدیر مربوطه (خداوند وهابم )برای همه دوستان که در واحدی که کار می‌کنیم مبلغ خوبی را به حسابمون واریز کرد

    اولش گفتم من بدون هیچ کار و تلاشی این مبلغ نصیب و روزیم شد و بعد گفتم رسول خداوند و جهان و کائنات بر اساس ظرف وجودی و لیاقت پاسخ میده و این موضوع مصداق این باور بود. خدا را شاکرم که داره باورهام کم کم عوض میشه و از برکات بیشتری برخوردار میشم.الهی صدهزار مرتبه شکرت.

    وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ

    و مژده ده کسانی را که ایمان آوردند و نیکوکاری پیشه کردند

    ……

    أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ

    که جایگاه آنان باغهایی است که نهرها در آن جاری است

    ……

    کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَهٍ رِزْقًا ۙ قَالُوا

    و چون از میوه‌های گوناگون آن بهره‌مند شوند گویند:

    ……

    هَٰذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ ۖ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا ۖ

    این مانند همان میوه‌هایی است که پیش از این در دنیا ما را نصیب بود

    ……

    وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَهٌ ۖ

    و از نعمتهایی مانند یکدیگر بر آنان آورند، و آنها را در آن جایگاههای خوش، جفتهایی پاک و پاکیزه است

    ……

    وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

    و در آن بهشت، جاوید خواهند زیست.

    حق نگهدارتون، دلتون شاد و لبتون خندون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 104 رای:
    • -
      سارا محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1475 روز

      سلام و درود بر داداش رسول

      الهی نور به قلبتون بباره که کلی حال دلم با کامنتت نور باران شد…

      واقعاً به نکات ارزشمندی اشاره کردی بودی…

      چقدر هم فرکانسی بودن، شیرین و جذابه اونم از نوع حضوریش… منم می خوام

      چقدر آسان شدن برای آسانی ها خوبه… منم می خوام…بیشترش رو می خوام… هر چقدر تو این مسیر توحیدی ثابت قدم باشم… هر چقدر بتونم کنترل ذهن کنم… هر چقدر بتونم صدق بالحسنی باشم… و هر چقدر بتونم از نازیبایی ها اعراض کنم… آسان میشم برای آسانی ها

      چقدر ثروت باشکوهه… چقدر ثروتمندان انسانهای ارزشمند و فوق العاده ای هستن…خدایا شکرت… منم می خوام

      چقدر فراوانی هست… اگر من نمی بینم… به خاطر اینکه سیمان های کمبود ذهنم اجازه نمیده… به فضل الله میشکنم این سیمان ها رو و می بینم و تجربه می کنم…

      چقدر کار کردن در شغل مورد علاقه ات، لذت بخش… چقدر توحیدی… چقدر فرکانسش فوق العاده است… چقدر به گسترش جهان کمک می کنه…منم می خوام

      چقدر سلایق با هم فرق داره… و این تفاوت ها باعث گسترش و رشد جهان میشه… و برای هر محصولی کلی مشتری وجود داره…

      چقدر فرکانس احساس لیاقت فوق العاده است… من لایقم… من لایق به دنیا اومدم… من منهای تمام عوامل بیرونی ارزشمندم… منم که به عوامل بیرونی ارزش میدم نه اینکه اونا به من ارزش بدن…

      رب وهاب من… همین الان بی نهایت نعمت در زندگی من جاری… که برای خیلی هاشون تلاشی نکردم و تو از فضل خودت بهم عنایت کردی… ازت می خوام کمکم کنی قلبم به نورت باز بشه و شکور واقعی باشم… لذت ببرم از داشته هام… و با صدق بالحسنی بودن هر روز به زیبایی های بیشتر… به خوبی های بیشتر… هدایت بشم…

      داداش رسول عزیزم.. برات بهترین ها رو آرزو می کنم… چون که لایق بهترین ها هستی

      در پناه خدا همیشه دلتون شاد و پر رزق و روزی باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        رسول خانکی گفته:
        مدت عضویت: 1137 روز

        به نام خداوند بخشنده و مهربانم

        النساء

        وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا

        وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِیلًا

        ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺯﻳﺮِ [ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥِ ] ﺁﻥ ﻧﻬﺮﻫﺎ ﺟﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ، ﺩﺭﺁﻭﺭﻳﻢ ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﺪ . ﻭﻋﺪﻩ ﺧﺪﺍ ﺣﻖ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻛﻴﺴﺖ ؟(١٢٢)

        سلام به آبجی سارای عزیز و بزرگوارم

        امروز خداوند را شاکرم که دری از آگاهی خالص را بر قلب و جانم جاری کرد و من را دوباره در فرکانس شکر گزاری قرار داد.

        این روزها نشانه ها را واضح دریافت میکنم که مهمترین عاملی که ما را به هر آنچه که در این دنیا و آخرت می‌خواهیم میرسونه سپاسگزاری و تسلیم بودن در برابر جریان هدایت هست و خضوع و خشوع بزرگترین درجه رسیدن به آغوش خداونده.

        خداوند را شاکرم که در بیشتر اوقات اشک شوق و ذوق از چشمانم جاری میشه و بیشتر درخواست میکنم که خداوند به من عنایت کنه بیشتر تسلیم باشم و بیشتر شکرگزار باشم چون جنس فرکانس شکرگزاری چیزی هست که نمیشه عنوانِش کرد ،نمیشه اندازه گیری کرد و نمیشه براش حد و مرزی قائل شد.

        یه جمله امروز با دریچه آگاهی خالص تری بر ذهنم جاری شد

        رسیدن به احساسِ خوبه که مارا سپاسگزار میکنه ،نه سپاسگزاری بعدِ رسیدن که ما را به احساس خوب برسونه .

        اون چیزی که درجه و نشان بندگی هر انسانی را در برابر بینهایت بزرگی و بخشندگی خداوند برجسته میکنه رسیدن به احساسِ خوبه و اون هم از تسلیم بودن و چشم گفتن ها به جریان‌های هدایته که نصیب و روزی ما میشه.

        خواهر بزرگوارم کامنت پر از آگاهی شما نوری بر قلب من شد و سپاسگزار خداوند وهابم هستم که با کامنت پر از آگاهی شما باعث شد که بیشتر به ارزشمندی و لیاقت خودم پی ببرم و بیش از پیش به بودن خودم و بندگی خدای وهابم ببالم.

        سپاسگزار وجود ارزشمند و الهی شما هستم و منم بهترینها رابرایتان که اوج آنها شکور بودن و تسلیم جریان هدایت بودن است را آرزومندم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          سارا محمدی گفته:
          مدت عضویت: 1475 روز

          بسم الله الرحمن الرحیم

          سوره حجر – آیه 99

          وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّىٰ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ ﴿٩٩﴾ و پروردگارت را تا زمانى که مرگ به سویت آید بندگى کن

          سلام و درود بر الوهیت شما برادر بزرگوارم

          از خدا کمک می خوام تا از نور خودش بر این پیام بباره و هر انچه باید نوشته بشه، بگه تا بنویسم

          داداش رسول الهی همیشه به نور الهی وصل باشی و جریان هدایت رو واضح دریافت کنی و قلب مهربونت تسلیم جریان هدایت باشه

          اگه بخوام از وضعیت اکنون خودم بگم… این روزها برام خیلی سخته… تضادی رو دارم پشت سر میزارم که می دونم اگه بتونم کنترل ذهنم کنم و حالم رو خوب نگه

          دارم، بی نهایت خیر و برکت برام به همراه داره …. امروز دیگه این ذهن نجواگر داشت تسلیمم می کرد… بهم می گفت: پس کو نتایج…قرار بود ورودی ها تو که کنترل کردی… اینستا رو که حذف کردی..‌ دوستات رو که کنار گذاشتی..‌ محیط شغل قبلیت رو که با جریان هدایت کنار گذاشتی… شادی و حال خوب رو تجربه کنی!!!!… پس این تضاد چی میگه؟؟… دیدی خدای غفورت هنوز فرکانس های قبلت رو بی اثر نکرده… این تضاد به خاطر اون فرکانس هاته… همش می خواد منو ببره تو فرکانس قربانی شدن… که ببین چقدر تو بدبختی… این سه روز که همسرم رو بعد از 19 روز از بیمارستان ترخیص کردیم… سخت ترین روزهای منه… این سه روز همش ذهنم می خواد منو تسلیم این بکنه که تو خالق زندگیت نیستی… تو قربانی شرایط هستی… این سه روز داشتم غرق نازیبایی ها میشدم.. گاهی واقعاً اشکم جاری میشد… و یه جا مثل دوران جاهلیتم گفتم: آخه چرا من؟؟…

          و استغفار کردم…

          به قول استاد جانم:

          شما یه درخواستی از خدا می کنی… خدا درخواست تو رو اجابت می کنه… ولی گاهی ظاهرش و مسیر اجابتش نازیباست… مثل به چاه افتادن یوسف… اما اگر تسلیم این نازیبایی نشی… و بدونی که این همون مسیر تحقق خواسته ی توعه… و تسلیم جریان هدایت بشی… اون وقت می بینی که تو دل همین تضاد کلی خیر و برکت وجود داره… و علاوه بر اون خواسته ات هم محقق شده…

          پس منم اجازه میدم جریان هدایت کارش رو بکنه… و از خدا می خوام خودش کمکم کنه تا این روزها رو با ایمان و حال خوب سپری کنم و تسلیم جریان هدایت بشم…

          همین فایل که پر از زیبایی بود و کامنت شما و دریافت نقطه ی آبی از طرف شما کلی حالم رو خوب کرد و باعث شد دوباره به مسیر برگردم … الهی شکر برای وجود این سایت… الهی شکر برای حضور استاد و عزیز دلش و دوستان ارزشمندشون… الهی شکر برای حضور شما و همه ی دوستان بهشتی این سایت…

          خدایا شکرت که بازم حالم رو خوب کردی…

          چقدر هم فرکانسی خوبه… چقدر قلب آدمو باز می کنه… خدایا منو هدایت کن به مدار دوستان هم فرکانس که حضوری ساعت ها در مورد قانون و قران و زیبایی ها صحبت کنیم… خدایا انسان های ارزشمند و موحد و آگاه و مهربون و صادق و درستکار رو هدایت کن به زندگی من…

          داداش رسول الهی زندگیتو غرق نور الله باشه و آسان بشید برای آسانی ها

          فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ

          پس هیچ کس نمی داند چه چیزهایی که مایه شادمانی و خوشحالی آنان است به پاداش اعمالی که همواره انجام می داده اند، برای آنان پنهان داشته اند…

          در پناه الله یکتا همواره شاد و پیروز باشی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        محمد کرمی گفته:
        مدت عضویت: 1237 روز

        سلام به شما دوست عزیزم خانوم محمدی و همچنین آقای خانکی زیبا صفت

        بسیار لذت بردم از خوندن آگاهی هایی که به اشتراک گذاشتین برای ما ،خدا رو بی نهایت سپاسگزارم برای وجود دوستانی بهشتی مثل شما

        فرکانس لیاقت طعم شیرنی داره با همه فرکانسها فرق داره ،وقتی آدم احساس لیاقت میکنه نسبت به هر چیز مثبتی نتیجش میشه دریافت بی قید شرط اون خواسته

        من وقتی با مباحث استاد عزیز آشنا شدم خیلی از لحاظ فیزیکی تنها شدم ،دوستای که قبلا داشتم و مدارشون درب و داغون بود از کنار من رفتن و با وجود اینکه از تنهای خودم لذت میبرم ولی همیشه برام جای سوال بود که استاد توی مباحثش میگه دوستان خوب و با کیفیتی اطراف من هست و حتی توی چکاپ فرکانسی 12 قدم یکی از چکاپش این بود که چندتا دوست صمیمی داری و وقتی من بهش فکر کردم دیدم هیچی ندارم ،اما الان میفهمم که منی که با دنبال کردن همین فایلهای رایگان چقدر حالم بهتر شده و خوندن کامنتها چقدر توی انرژی روزانه من تاثیر داره ،تازه متوجه شدم چقدر دوست و رفیق صمیمی دارم در این سایت که هیچ جای دنیا نمیشه پیدا کرد و اینا خودش یه نعمت بزرگ که خیلیا ندارن ولی من دارم

        سپاسگزارم از شما بزرگوارن برای تک تک کلمات بی نهایت زیباتون ،از شما و از تمانی دوستان مخصوصا استاد عزیز و خانوم شایسته مهربان بی نهایت سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    حامد حسامی گفته:
    مدت عضویت: 3127 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    تشکر و سپاس فراوان از استاد عباسمنش وخانم شایسته برای این فایل هدیه ای زیبا….

    چقدر خوب است که استاد به آن چیزهایی که خودش می‌گوید مو به مو عمل میکند و برای موارد مورد علاقه اش مثله پینگ پونگ وقت صرف میکند و همیشه به جاهای زیبا هدایت می‌شود و در این جاده ای خاکی پر از چمن ودرخت و سرسبزی به سمت فارم بلوبری میرود…

    استاد حالا که به سلامتی به مقصد می‌رسد از تراک کمپر خود پیاده شده و دوست استاد نیز از دیدن استاد عباسمنش ذوق زده میشود و به آغوش استاد میرود ودر ادامه صاحب مزرعه به استقبال استاد و کاروان سفر به دور آمریکا می آیدو توضیحاتی را به زبان انگلیسی میگویید…

    چقدر خوش سلیقه ظرف های زیبایی برای جمع آوری بلوبری در نظر گرفته شده است…

    یا الله شکرت…

    چقدر خوب است در امروز که همه جا اکثریت مشغول جر و بحث های انتخاباتی هستند،من و بقیه ای بچه های سایت مشغول تماشای این مزرعه ای زیبا هستیم و چقدر عالی دوست استاد تجربه ای خود را در باره ای چیدن بلوبری به استاد عباسمنش انتقال میدهد…

    یا الله شکرت چقدر آسان این بلوبری ها چیده می‌شوند و چه تصویر زیبایی در کف دستان استاد داشتند…

    خانم شایسته با انگیزه ای بالا سه سطل جمع آوری کرده و استادو دوستشان دو سطل دیگر جمع آوری کرده است…

    دوست استاد چقدر خوشمزه آن بلوبری را نوش جان میکند…

    چقدر این صاحب مزرعه انسان فهمیده و با درک بالایی از همه چیز است که به این نتیجه رسیده است که با آب ندادن درختان بلوبری به رشد آنها کمک می‌کند و بازدهی بهتری دارد…

    ماهم یک درخت پسته در حیات خود دارم که چند سالی است که پسته ای خام میدهد و شخصی به من گفته است که اگر آب ندهید درست میشود و ریشه ای پسته به اعماق زمین میرود ولی من به حرف آن شخص نمی‌کردم…

    اما حالا با دیدن این قسمت سفر به دور آمریکا تصمیم گرفتم به درخت پسته ای داخل حیات دیگر آب ندهم خخخخخخخ

    خدایا چه کارگاه خفنی این شخص دارد

    پر از ماشین های نوستالوژی زیبا…

    چقدر عالی این ماشین ها را بازسازی میکند…

    چقدر صاحب این مزرعه انسانی منصف و خوش سلیقه است و هم در فروش بلوبری انصاف دارد وهم ماشین ها را به یک چهارم قیمت جای دیگر بازسازی میکند….

    درست مثله استادکه به صورت هدیه این فایل را در اختیار ما قرار میدهد…ودو مرد بزرگ همدیگر را جذب می‌کنند…

    به قول مولانا

    در جهان هرچیز چیزی جذب کرد….

    گرم گرمی را چشید و سرد سرد….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 113 رای:
  8. -
    سارا مرادی همت گفته:
    مدت عضویت: 1073 روز

    بنام خداوند مهربان و بخشنده

    سلام به روی ماهتون استاد جون

    سلام به روی ماهت مریم عزیزم

    خیلی این فایل و دوست داشتم خیلی برام آگاهی داشت سپاسگزارم

    اول از همه تحسین می‌کنم دوست‌های خوبی و که دارید و همیشه مایه خیر و برکت هستن خداروشکر

    و شما رو تحسین می‌کنم که به هدایت ها توجه میکنید و برنامه ریزی کارهاتون رو به خداوند سپردین که در بهترین زمان در بهترین مکان با بهترین آدم ها قرارتون بده .

    دقیقا در زمان مناسب فصل برداشت بلوبری های ارگانیک و خوشمزه در مرکزش قرار گرفتین

    نوش جون همتون

    سیمه جونم تحسینت می‌کنم که در مسیر رسیدن به خواسته هات حرکت کردی و داری لذت شو میبری .

    خداروشکر برای این همه نعمت و فروارنی محصول که هر چی هم بچینی بازم هست .

    چقدر درس داشت برام نحوه مراقبت و رشد این گیاه ، برعکس چیزی که بارها شنیدیم که باید به محصولات آب بدی این محصول نیازی به آب نداره

    این جهان بصورت خودجوش در حال توسعه اس و این اصل و اساس این جهان ِ

    نکته مهمی که این فایل داشت برای من که در دو شرایط متفاوت تکرار شد این بود که

    – وقتی ریشه های درخت تو شرایطی قرار بگیرن که نیاز به آب داشته باشن خودشون به عمق می‌رن و نیازشون و برآورده میکنن

    وقتی با همون شرایطی که هست عمل می‌کنیم ، به هدف میرسیم نیازی به اضافه کردن چیزی نیست

    در واقع هر آنچه که لازم داریم الان وجود داره

    – وقتی این آقای بینظیر و ثروتمند ( ثروت یعنی اخلاق ، پول ، موفقیت ) نیاز به سیستم خنک کننده داشته با همون شرایط خودش دست به عمل شده و نتیجه کاری شده که حتی دوست عزیزمون آقا رامتین که تخصصش این کار ، میگه این کار بینظیره

    بازم همون نکته که وقتی هدفی داریم با همون چیزی که داریم شروع می‌کنیم خداوند از هزاران راه هدایتمون میکنه ، اگه قرارباشه ایده بهمون میده ، نیاز به همکاری داشته باشیم آدم مناسبش و میاره ،

    خلاصه که هر نیازی که داریم برای رسیدن به هدف ، همین الان وجود داره منتهی زمانی ما میبینیمش که قدم اول و برداریم

    ریشه بلوبری هدفش سیراب شدنه و قدم اولش اینکه رشد کنه و بره تو عمق تا به هدفش برسه

    این آقای بینظیر و ثروتمند هدفش خنک شدن سالن کارش با محدویت برق هست قدم اول اینکه نپذیره که نمیشه و با برق محدود برای این سالن هیولا سیستم خنک کننده طراحی کرد چون نپذیرفت دست به عمل زد و انجام شد

    خدایا بینهایت شکرت

    میخوای خونه جدید بخری اگه نپذیری که باید خونه بفروشم اون موقع اس که خونه جدید خریده میشه بدون فروختن چیزی

    میخوای مهاجرت کنی با همون پولی که داری بری و انجامش بدی نگی باید فلان مبلغ و داشته باشم تا حرکت کنم

    نکته بعدی که خیلی با حال بود

    – برای تمام خدماتی که میتونیم ارائه بدیم آدم های زیادی هستن که براش هزینه میکنن تا خدمات ما رو دریافت کنن

    منم فکرش و نمیکردم برای ماشین ها در به داغون قدیمی این پول ها و بدن ؟!!!

    دم اون همه آدم پولدار گرم که برای عشق و علاقه شون این پول ها رو هزینه میکنن و این یعنی باور فراوانی

    این یعنی باور داری که اومدی در این جهان تا لذت ببری و خودت و تجربه کنی

    ماشالا تعداد ماشین ها هم کم نبود

    این آقای بینظیر چقدر مدارش عالیه که همیچین کارگاه هیولایی وسط یک جنگل رویایی داره تازه برای نیازش رفته مزرعه بغلی هم خریده و از اونجایی که در مدار ثروت و رحمت بوده اون مزرعه خودش شده مایه خیر و برکت و چون این آدم بازم در مدار درست بوده هدایت شده به متخصص پرورش بلوبری و نتیجه شده آسان شدن برای نعمت ها

    خدا خودش محصول پرورش میده و این آقا لذت شو میبره ، دمش گرم

    این آقا یک موحد ِ که به راه کسانی که خدا بهشون نعمت داده هدایت شده

    دیگه از این لذت بخش تر چی میتونه باشه هم کاری که دوست داری انجام بدی هم ثروت خلق کنی هم یک عالمه آدم و به ارزو هاشون برسونی .

    معلومه این آقا سخاوتمندانه در مورد مزرعه داری ، نحوه کارش در مورد ماشین ها و هر سوالی که ازش بپرسی با عشق پاسخ میده چون این آدم در مدار درست هست و نتایج زندگیش این و فریاد میزنه

    بخدا پولدار بودن خداگونه ترین کاری که انسان میتونه انجام بده

    حالا فرض کن این آدم چون شنیده بود صنعت بلوبری پول توش هست یک مزرعه بلوبری با قرض و وام میزد

    اولا اگه اگه اگه هدایت می‌شد به روش درست پرورش این گیاه خدا میدونه میخواست خدا تومن هر سطلی و بفروشه و بعدش همیشه نگران بود نکنه بار روی درخت بمونه و خراب بشه ، نکنه نتونم قسط این ماه و بدم و در چرخه فقر بود تا ابد

    یعنی این فایل برای من خودش یک دوره کامل از همه چی بود

    وقتی به کارت عشق داری ، توش میمونی و لذت میبری

    مشتری خوب هم میاد ، خلاق هم میشی ، چون عشق داری و به فراوانی ایمان داری قیمت بالا هم نمیگی چون میدونی این رودخانه نعمت همیشه در جریان و هست

    الکی حرص نمیزنی ، لذت میبری و لذت میبری و لذت میبری

    این فایل دوره کسب و کار و خلق ثروت از علاقه مندی نام داره

    احتمالا استاد شما هم تمرکزتون رو این موضوع که در حال هدایت به شرایط ها هستین

    چون در مورد صاحب کمپ تمرینی پینگ پنگ هم به همین نتیجه رسیدیم

    خدایا شکرت

    منم دیروز رفته بودم قصابی که مشتریش هستم و ماشالا همیشه شلوغه و کلی سفارش هم داره و

    جالبه که دیروز خودش گفت چون به این کار علاقه دارم هر روز داره کارم وسیع تر میشه

    فکر کنم هفته یی 200 کیلو گوشت میفروشه

    فکر کن این آدم اگه ادامه بده به زودی کشتارگاه خودشه و میزنه

    اینم بگم که یک مغازه خیلی خیلی خیلی کوچیک داره ( با سردخونه اش شاید 6 متر بشه ) توی یک خیابون فرعی ، اصلا تابلو هم نداره و این حد از فروش و مشتری و داره

    یا عزیز دل خواهرم که بعد از 12 سال کارمندی ، اومد بیرون و رفت شاگردی تو لوازم ماشین و بعد از یک سال مغازه خرید و پسر خواهرم ، برادرش ، شوهر خواهر خودش دارن براش کار میکنن ، فکر کنم 4 سال بشه

    میدونید هر کسی با ایمان رفته تو دل ترس هاش 100٪ نتایج رویایی گرفته که بقیه اسمش و میزارن شانس .

    استاد اینقدر قلبم باز که میتونم تا شب بنویسم

    با تمام وجودم سپاسگزارتونم که این آگاهی ها رو با ما سخاوت مندانه شریک میشین

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 111 رای:
    • -
      سیدمحمدجواد روحانی گفته:
      مدت عضویت: 961 روز

      سلام به روی ماه سارای عزیز

      چقدر عالی و چقدر زیبا نکته ها را برامون نوشتی

      چقدر درس های قشنگی بهمون دادی

      چه قلم روان و زیبایی داری

      خیلی تحسینتون می کنم بابت این درک فوق العاده و این آگاهی های ناب

      خط به خط نوشته هات برام اموزنده بود

      اما وقتی رسیدم به این جمله قلبم باز شد قشنگ احساس کردم

      حول حال علی احسن الحال شدم

      ((بازم همون نکته که وقتی هدفی داریم با همون چیزی که داریم شروع می‌کنیم خداوند از هزاران راه هدایتمون میکنه ، اگه قرارباشه ایده بهمون میده ، نیاز به همکاری داشته باشیم آدم مناسبش و میاره،

      خلاصه که هر نیازی که داریم برای رسیدن به هدف ، همین الان وجود داره منتهی زمانی ما میبینیمش که قدم اول و برداریم))

      چقدر این جمله شما به مدار روحم نزدیک بود

      انگار خدا من را به این فایل هدایت کرده بود تا فقط این آگاهی را عز طریق قلم شما بهم بده

      خیلی بهم کمک کرد واقعا بهش نیاز داشتم

      بعد از اینکه کامنت شما را خوندم چند دقیقه بعدش اتفاقات قشنگی برام افتاد

      ازت متشکرم

      در پناه الله یکتا باشی همیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1289 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَٰئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ»

    (ﻣﺴﻠﻤﺎً ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺗﻨﺪ)

    «جَزَاؤُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَّضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَٰلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ»

    (ﭘﺎﺩﺍﺷﺸﺎﻥ ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻳﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺯﻳﺮِ ﺁﻥ ﻧﻬﺮﻫﺎ ﺟﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ، ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﺪ ، ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﺸﻨﻮﺩﻧﺪ؛ ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺑﺘﺮﺳﺪ)

    —————————————————————————

    خدای من و پروردگارم ، بنام تو و برای تو و توکل بر تو و با هدایت تو از احساس قلبیم تبعیت میکنم و می‌نویسم و از تو هدایت و حمایت و یاری میخواهم که بر قلب و ذهن و روح و زبان و دستانم جاری باشی، تا چیزی رو بنویسم که فقط و فقط برای بندگی تو باشه. الهی و ربی «إیّاک‌َ نَعبُدُ وَ إِیّاک‌َ نَستَعِین‌ُ»

    —————————————————————————

    سلام و درود فراوان به خانواده عزیزم، اهالی مدار توحید. سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار و همه دوستان نازنینم. وقتی میخواستم بنویسم «سلام به خانواده عزیزم» یه لحظه مکث کردم گفتم نکنه اغراق باشه یا دروغ یا شرک … ولی بیاد آیه سوره 46 سوره هود افتادم که خداوند به نوح میگه «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ» ، و کلمه اهالی مدار توحید رو بر زبانم جاری کرد. توحید تعیین کننده اس که دوستان و خانواده ما کی باشند. توحید شرط اصلیه. توحید حتی بر روابط خونی هم پیشی میگیره. توحید همه چیزه. توحید یعنی بچه ای که مشرک هست خانواده تو نیست بذار غرق بشه. توحید یعنی باید پا بذاری روی قلب و احساسات پدری اگه لازم شد بچه ات رو قربانی کنی برای توحید…

    خداوند کمکم کنه هر روز بیشتر و بیشتر توحید رو درک کنم و از شرک جدا بشم.

    «رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا ۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»

    —————————————————————————

    استاد عزیزم و استاد بزرگوارم شما نمود عینی آیه «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ» شدین. استاد من اون فایل دو قسمتی داستان هدایت رو که توی Corvette دارید رانندگی میکنید رو بارها دیدم، ماجرای افسر پلیس مهاجرت رو هم شنیدم ولی هر بار میگفتم چطور ممکنه، چطور ممکنه…؟ از اون ماجرا هیچ فیلمی گرفته نشده ولی ما فرکانس صداقت صحبتهای شما رو دریافت کردیم… ولی اینجا و مزرعه بلوبری علاوه بر فرکانس صداقت که دیگه فیلمش هم هست. ماجرای کمکهای فنی راس و همچنین زمانی که خلبان شخصی شما شدن و رفتین پرواز ، و اون برخورد و مهمان نوازی رایرن و خانواده اش، اون آقایی که اومد توی RV براتون آنتن مودم اینترنت رو نصب کرد، یا کارهایی که لَری میاد توی پراردایس انجام میده… همه اینها که توی سبک زندگی شما وجود داره و ما داریم میبینیم و درس میگیریم، اینها همه اش نمود عینی همین آیه است. که وقتی قلب انسان به سوی خداوند باز میشه و جایگاه رحمت خداوند میشه و خداوند نورش رو در قلب انسان قرار میده، همه انسانها میشن دست و زبان و قلب خداوند برای مهربانی و عشق ورزیدن. همش دلم میخواد ازتون بپرسم استاد چطوری اینقدر خوبین؟ بنده خدا یه ساعت زمان می‌ذاره و کلی برای شما صحبت میکنه. در حالیکه اصلا هدف شما فقط چندتا ظرف بلوبری بود. هر چند برای شخصی با شرایط شما قیمت و وزن چندتا ظرف بلوبری مهم نبود، شما همین الان شرایطش رو دارید یه هکتار از زمین پرادایس رو ببرید زیر کشت بلوبری. ولی نه … ماجرا چیزی دیگه است. جریان هدایت شما رو میاره اونجا تا به شما و اون صاحب ملک و همه دانشجویان شما یه سری آگاهی جدید رو بده. عین نورون های مغزی که هر کدوم با چند نورون دیگه ارتباطات ریز عصبی دارن و شبکه ای از آگاهی رو تشکیل میدن.

    الهی صد هزار مرتبه شکر.

    الحمدلله رب العالمین.

    الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت توحید. الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر همه انسانهای ارزشمندی که دست و زبان خداوند هستن تا بهمون عشق و مهربانی رو هدیه بدن.

    —————————————————————————

    نامبرده امروز طبق عادت همیشگیِ روزهای مرخصی رفت توی یکی از سواحل و زیر سایه یه درخت ایستاد (توی ماشین) و همزمان که سمفونی باد و درختا و پرواز کلاغها و امواج دریا رو تماشا می‌کردم قرآن رو هم گوش میدادم…

    چقدر این ترکیب شگفت انگیزه. مخصوصاً اگر با شکرگزاری همراه باشه، و یه سوال هم پرسیدم از خداوند که پاسخش رو از آیات ابتدایی سوره مریم گرفتم…

    «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» ؛ «کهیعص» ؛ «ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا» ؛ «إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیًّا»

    چه کسی از ندای مخفیانه‌ و خلوت نیایش زکریا خبر داشت جز الله ؟؟

    نیایش ها و نداهای مخفی ما شنیده میشه و خداوند وعده داده همواره درخواست بندگانش رو اجابت کنه. «وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا ۚ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِیلًا».

    —————————————————————————

    در ادامه یه متن طولانی در مورد رسالت ابراهیم و محمد(ص) نوشته بودم که پس از کسب هدایت از قرآن با این آیه مواجه شدم که : «قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَن نَّأْخُذَ إِلَّا مَن وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِندَهُ إِنَّا إِذًا لَّظَالِمُونَ» و اون قسمت رو سانسور کردم.

    —————————————————————————

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.

    از صمیم قلبم دوستتون دارم.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 226 رای:
    • -
      اعظم برزگری گفته:
      مدت عضویت: 1427 روز

      حمید عزیز!

      در شب پر ستاره ی خنک تابستانی،در باغ بهشتی که پر است از میوه های خوشمزه و آبدار(آلبالو،زردآلو،هلو،توت،سیب گلاب و…) و در حالیکه در سکوت شب،آواز جیرجیرک ها و رقص سروهای بلند در آسمان شب خودنمایی می کنند و در زیر درختانش آبهای جاری و صدای زیبا و خوشایند آب،و تنهایی و تنهایی ،نمود یک بهشتی ست که خداوند به بندگانش وعده داده همراه با شام خوشمزه ی زغالی در دله این شب،همراه با زیبایی هایی که انگار در شب بیشتر نمایان تر میشوند و بیشتر روحت را نوازش میکنند،کامنت سراسر توحیدی شما را خواندم و بسیار لذت بردم از هماهنگی بین شما و قلب مهربانتان و دلم پر کشید زمانی که خواندم:

      جریان هدایت شما رو میاره اونجا تا به شما و اون صاحب ملک و همه دانشجویان شما یه سری آگاهی جدید رو بده. عین نورون های مغزی که هر کدوم با چند نورون دیگه ارتباطات ریز عصبی دارن و شبکه ای از آگاهی رو تشکیل میدن.

      دقیقا انگار نیاز داریم هر جایی که استاد هدایت میشن ما هم درس های اون جا رو بفهمیم و درک کنیم و عمل کنیم !

      از خداوند،بسیار سپاسگذار وجوده ارزشمندتان هستیم و بسیار لذت میبریم از خواندن دیدگاههای فوق العاده تان!

      انشاالله روز به روز مسیر زیبای توحید برای همه هموارتر بشه و درک کنیم و لذت ببریم از این جهان سراسر نعمت و ثروت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      زهرا وثوقی گفته:
      مدت عضویت: 1258 روز

      به نام خدای هدایتگر

      سلام و سلامتی به حمید حنیف عزیز

      امیدوارم هرجا که هستی عالی ترین باشی

      کامنتت خیلی زیبا بود خدارو صد هزار بار شکر که توی مدار این کامنت های الهی هستم

      میخوام از هدایت قشنگ امشبم ‌بگم

      الان یچیزی داشت مغزم رو با نجواهای پوچش سوراخ می‌کرد از خدا هدایت خواستم گفتم خدایا کمکم کن تا اینو گفتم یادم افتاد که میخواستم یسری به سایت بزنم اومدم یه چرخی زدم بعد رفتم توی ایمیل هام کامنت شما رو باز کردم خوندم و غرق توحید شدم

      من عاشق این خدا هستم که انقدر توحیدی و قشنگ من رو به بهترینش هدایت کرد شکرت خدای قشنگم شکرت

      عاشقتونم

      در پناه خدا باشی حمید حنیف عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      ریحانه گفته:
      مدت عضویت: 1990 روز

      سلام آقا حمید عزیز چقدر دلم براتوووون تنگ شده دلم تنگ شده برای قرآن خوندنتون

      کاش دنیا جمع می‌کرد وما هم مدار می‌شدیم تا با ندای قرآن واقعی رشد کنیم

      واااقعا زیبایی دید شما نشان از پاکی درونتون میده

      من بارها وبارها اشک از گوشه چشمانم رها میشه وقتی دیدگاهای زیبای شما را میخونم آن شاالله خداوند روز به روز زیبایی درون و زیبایی ظاهری رو برای شما نمایان ونمایان تر کند

      وارامشی باعشق برایتان فراهم کند که همیشه شکر گزار نعمت هایش باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      فرزاد گفته:
      مدت عضویت: 1833 روز

      درود بر شما دوست عزیز

      حمید جان اول از همه تحسینت میکنم بابت قلم زیبات ،من همیشه کامنتهاتو میخونم و جالبه همیشه تو همه ی کامنت ها آیه های قران با ترجمه میزاری و اوایل که میونه ی خوبی با قران بخاطر تجربه های قبلی نداشتم ،قضاوتت میکردم که عههه اینم رفت بالا منبر حالا میخاد فتوا بده (با عرض معذرت ) و اگه بلدی در مورد قانون و علم روز ی چیزی بگو و از نتیجه هات و گرنه ما چیکار ب اسلام و قران داریم اگه اینا کارساز بود که تا الان جواب میداد و …..ازاین جور غر زدنها ،ولی الان با توجه به اگاهی های دوره دوازده قدم و تفسیر های استاد و کامنت شما و دیگر دوستان کامل نه ولی تا حدودی قابل قبوله وداره به دلم میشینه

      دمت گرم دوست عزیز بابت نوشتن تجربیات واگاهیهای زیبات

      در اغوش خدا باشیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      سیدمجید حسینیان گفته:
      مدت عضویت: 3761 روز

      حمید جانِ امیریِ ماوِریک

      سلام عزیز دل

      ی چیزایی رو گاهی نمیتونم درک کنم و بفهمم

      الان با برخوردن به این آیه پایانی که نمیدونم از کدوم سوره است ولی در بیان داستان حضرت یوسوفه، این سوال که چند باری واسم مرور شده بود رو اینجا میگم. دنبال جواب هم نیستم فقط ی موضوع رو دارم طرح میکنم

      میدونی ماها به خودمون تعهد دادیم که دروغ نگیم تا حداکثر توانمون، و چقدر این شیوه‌ی پسندیده و عالی‌ایست. ولی مثلا همینجا میبینیم جناب یوسوف در این داستان اگرچه در قالب یک (دنبال کلمه بدون بار منفیش میگردم چیزی به ذهنم نمیاد) نیرنگ یا پالتیک ؛) ولی به هر حال دروغی رو برنامه‌ریزی میکنه ولی انگار از دید قرآن هم مذموم نیست.

      میدونیم خب حضرت یوسوف خطاهای دیگه هم داشتن و البته تنبیه هم شدن، مثل اینکه خواستن سفارششون به عزیز مصر بشه، ولی اینجا رو نمیفهمم

      فقط بیان کردم، شاید هم جوابی آمد و مساله برای منم حل شد

      همیشه حال دل هممون خدایی :)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1303 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    طسم ﴿١﴾

    طاء، سین، میم

    تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿٢﴾

    این است آیات [با عظمت این] کتاب روشنگر.

    لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ ﴿٣﴾

    شاید تو می خواهی برای اینکه آنان ایمان نمی آورند، خود را از شدت اندوه هلاک کنی!

    إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آیَهً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ ﴿4﴾

    اگر بخواهیم، معجزه ای بزرگ از آسمان بر آنان نازل می کنیم که فروتنانه و بی اختیار در برابرش گردن نهند،

    وَمَا یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنَ الرَّحْمَٰنِ مُحْدَثٍ إِلَّا کَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِینَ ﴿5﴾

    هیچ تذکر جدیدی از سوی [خدای] رحمان برای آنان نمی آید، مگر آنکه از آن روی گردان می شوند.

    فَقَدْ کَذَّبُوا فَسَیَأْتِیهِمْ أَنْبَاءُ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ ﴿6﴾

    همانا تکذیب کردند پس به زودی خبرهای [مهم] آنچه که آن را مسخره می کردند به آنان می رسد.

    أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ کَمْ أَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ ﴿٧﴾

    آیا به این زمین ننگریستند که در آن چه بسیار از هر نوع نیکو رویاندیم؟

    إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَهً ۖ وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿٨﴾

    یقیناً در این نشانه ای است ولی بیشترشان ایمان آور نبوده و نیستند.

    وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿٩﴾

    و یقیناً پروردگارت همان توانای شکست ناپذیر مهربان است.

    =====================================

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم

    سلام به استاد شایسته جانم

    سلام به یاران غار حرا،رفیق های ارزشمند توحیدی من

    طبق معمول:

    سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت و ثروت و مودت الله به جسم و جان و روح توحیدی و قلب سلیمتون

    صدای من رو می‌شنوید از جزیره ی کیش،کنار پنجره ی نور گیر خونه،با قلب روشن توام با احساس خوشبختی بی قید وشرط،صدای آواز خوش پرنده ها هم به گوش میرسه که مشغول تسبیح الله یکتان…

    أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ ۖ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ ۗ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ

    آیا ندانسته ای که هر که در آسمان ها و زمین است و پرندگان بال گشوده، خدا را تسبیح می گویند؟ به یقین هریک نماز و تسبیح خود را می داند؛ و خدا به آنچه انجام می دهند داناست.

    خداروصدهزار مرتبه شکر که برای فرصت یک روز زندگی دوباره،خداوکیلی کدوممون دیشب که خوابیدیم مطمئن بودیم صبح حتما بیدار میشیم؟

    خب بیدار شدیم دیگه! این یعنی هنوز فرصت داریم!

    فرصت بندگی!

    فرصت دیدن زیبایی های دنیا !

    فرصت تجسم آرزوها!

    فرصت زندگی در لحظه !

    فرصت باز شدن قلبمون به سمت الله…

    استاد ازت سپاسگزارم،بینهایت از دیدن این قسمت لذت بردم،چقدر ثروت و نعمت و فراوانی توی فیلم دیدم و منطق های قوی به ذهن من داد که دنیا یک جور دیگه هم هست،اگر تو نمیبینی دلیل بر نبودنش نیست …

    همین چند روز پیش نشانه ی روزانه م یک قسمت از سریال زندگی در بهشت بود که سمیه خانم و آقا رامتین مهمون شما بودند و من همونجا توی کامنتم نوشتم که این فیلم داره آینده ی نزدیک منو نشون میده:)حالا بعد اون همه وقت دوباره سمیه خانوم اومدن توی فیلم …این برای من مهر تایید دریافتیمه،که بله بله ،سعیده جان اگر شما همین مسیر درست رو ادامه بدی،زندگیت سرشار از حضور انسان های شایسته میشه چه بسا همین الان هم هست و نشانه های بهتر هم داره میاد.

    این توجه به نشانه ها،تاییدش،تکرارش،تحسینش اینا خودش قسمتی از پیش بردن مسیره،فارغ ازینکه بقیه چه فکری درموردت میکنند باید حواستون به نشانه های کوچیک زندگیتون باشه،ازشون بنویسی و مهر تایید بزنی تا نشانه های بزرگتر هم بیاد،این کاری که من سعی کردم خوب انجامش بدم برای همین هربار اوضاع هی بهتر و بهتر شد،کاری که استاد عباسمنش و خانم شایسته به نحو احسنت انجامش میدن،توجه به نکات مثبت و شگفت زده شدن برای هر نشانه ی کوچیک

    خداوکیلی کدوممون میتونیم با اون همه ثروت و نعمت توی موقعیت خانم شایسته برای یک فیلم از باغ بلوبری انقدر ذوق کنیم؟به اندازه ای که تونستیم ،به نتایج زندگی استاد نزدیک شدیم.

    اگر نتیجه هنوز توی زندگیت نیومده،مشکل از قوانین و استاد و آموزش هاش نیست،بگرد توی خودت و رفتارت و واکنش هات و کانون توجهت دنبال ایرادت بگرد!

    به خدا اینارو دارم به خودم میگم،که حواسم باشه اگر نتونم نشانه های کوچیک رو ببینم و تایید و تحسین کنم از خواسته های بزرگترم هیچ خبری نیست!

    بزارید از تجربه‌ی دیروزم بنویسم :

    دوسه روز پیش،یکم فرکانسم آب روغن قاطی کرده بود،این جور مواقع نشانه ی روزانه ی من یکی از قسمت های سریال هاست برای اینکه حالم بهتر بشه،از قضا اون روز هم یک قسمت از سریال زندگی در بهشت بود که استاد اینا رفته بودند آکشن،مرغ و خروس بخرند و گذاشتنشون توی توری ،ولی همه شون از توی توری درومدند و در و دیوار ماشین رو نقاشی کردند.چقدر من خندیدم به اون صحنه ها و اصلا حالم عوض شد،مخصوصا اونجا که استاد گفت :ما اینارو گذاشتیم توی توری و گفتیم که اینجوری مهارشون میکنیم بعد زِررررررررررت توری رو پاره کردند و اومدن بیرون.

    منو داری اینقدر به این زرت استاد خندیدم که اصلا یادم رفت چرا حالم بده.یاد خودم و شیطنت هام و مسخره بازی هامون تو بیمارستان افتادم و خلاصه که یک زِرت گفتن استاد کلی مدار منو جا به جا کرد :))) ( با تشکر از این همه تاثیر پذیری :))) )

    دیروز داشتم چمدونم رو میبستم برای رفتن به مرخصی،یکسری سوغاتی هم گرفته بودم برای اعضای خونواده،حالمم خوب بودا،یهو شیطان سرو کله ش پیدا شد و شروع کرد به هر هر خندیدن و مسخره کردن:

    اینا سوغاتی هاته؟فقط اینارو تونستی بخری ؟ زرت!

    ببینم موجودی حسابت رو؟چی؟پولت همینقدره؟ زرت!

    راستی فکر کردی میری کیش و پول دار میشی بعد برای خانواده ت هرچی دلت خواست میخری؟ زرت!

    ببینمت؟پس کو موفقیت های مالیت؟داری روی روانشناسی ثروت هم کار می‌کنی ؟ زرت !

    آقا این زرت با اون زرت زمین تا آسمون فرق داشت،هر یک دونه که میگفت من بیشتر حالم بد میشد.

    دیگه یک جایی دیدم نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم،داااد زدم خدایا کمک!یک کاریش بکن، یک چیزی بگو،من دارم سقوط میکنم!

    یک چند دقیقه دراز کشیدم و چشامو بستم و سعی کردم به حالت آرومتری برسم و همین که یک قدم آگاهانه برای کنترل ذهن برداشتم ،کمک خداوند آن تایم رسید،اصلا نفهمیدم از کدوم کامنت هدایت شدم به خوندن یکی از مقاله های خانم شایسته و این جملات نجاتم داد،انگار یکی سطل سفید پاشید روی سیاهی مغزم :

    شروع تغییر باور، یعنی کاشتن بذر های باورهای قدرتمند کننده. بذرهایی که نه تنها هنوز قدرتی ندارند بلکه نیازمند مراقبت بسیارند تا جان بگیرند.

    هر باور جدیدی که شروع به ساختنش می کنی، در حکم کاشتن دانه ای در دل خاک است. شما دانه کاشته و در این چند روزه مرتب به آن آب داده و مراقبت های لازم را به عمل آورده ای.

    اما هر روز صبح با این دیدگاه که چون چندین روز است به خوبی از آن مراقبت کرده ام پس باید کافی باشد،  سراغ آن دانه نمی روی و انتظار نداری سبز شده باشد.

    بلکه به این موضوع آگاه هستی که: درست است هنوز هیچ آثاری از رشد دانه دیده نمی شود، اما ایمان دارم دانه در حال رشد است. پس منتظر مانده و همچنان مراقبت از آن دانه را ادامه می دهی.

    به خاطر آگاهی شما از قانون طبیعت، شک و تردیدهایی اینچنین سراغت نمی آید که بگوید:

    یعنی الان در حال رشد است؟…

    یعنی در زیر این همه خاک و در این مکان تاریک و نمور و سرد، امکان رشد و حیات برای این دانه وجود دارد؟…

    شما این سوالات را نمی پرسی و همچنان به روند مراقبت از دانه ادامه می دهی، زیرا شیوه طبیعت را می دانی و آگاهی که این قانون طبیعت است که دانه را در دل خودش، همانجایی که به نظر سرد و تاریک و نمور می آید، نه تنها نمی کُشد، بلکه می پروراند.

    شما دانه را بیرون نمی آوری، صبر می کنی. صبری که نشان از ایمان شماست. ایمانی که موجب می شود با اینکه هنوز دانه را نمی بینی ، به مراقبت از آن ادامه داده، علف های هرز اطرافش را می کنی، دور آن حصاری می کشی تا در روزی که آن دانه قرار است جوانه بزند،  زیرا پای رهگذارن لگدمال نشود.

    این مهم ترین کار زندگی تو درباره پرورش باورهای نوپایت است. همان کاری که استاد عباس منش در اولین روزهای شروع کارش در بندرعباس، انجام داد. درست بود که آن زمان هنوز نتیجه خاصی در دست نداشت اما ایمان داشت که قانونش همین است و نتایج قطعاً در راه اند. ایمان داشت بذری که کاشته، در حال رشد است و تنها کار او ادامه دادن به مراقبت از این بذر است و اگر نا امید نشود، اگر ادامه دهد، قطعا نتایج نیز به گونه ای ظاهر می شوند که جایی برای شک و تردید یا انکارهای دیگران نخواهد ماند.

    یعنی این جملات الهی چنان قلب من رو روشن کرد که برگشتم به شیطان گفتم یک زرتی من بهت نشون بدم :)))) اون سرش ناپیدا ،پاشو خودت با پای خودت از خونه‌ی توحیدی من بیرون تا خودم با اردنگی ننداختمت!

    به الله قسم …

    به محض اینکه من فرکانسم بهتر شد،آبشاری از نقطه های آبی اومد،یکی قشنگتر از دیگری ،یکی توحیدی تر از دیگری

    با اشک های روووون دفترم رو باز کردم و نوشتم خدااااییاااااشکرت،خدااایاااا عاشششششقتم ،خدایا ازت ممنونم که اجازه میدی بنویسم،خدایا اگر من کامنتی نوشتم که به قلب بچه ها نشسته،همه ش تویی،همه ش رو تو نوشتی،اگر نقطه‌ی آبی اومده که پر از عشق و محبته ،اونم شمایی …اونم تحسین شماست،اونم عشق شماست ،گریه میکردم از شوق و می‌نوشتم …چقدر به جانم نشست این شکرگزاری،چقدر قلب منو باز کرد،چقدر خودمو توی آغوشش خدا حس کردم .

    اینجاست که میگم این کامنت نوشتن ها صلاته، وهمه ش سوده و سوده و سوده …

    خداروصدهزار مرتبه شکر برای فرصت یک صلات دوباره،خدایا شکرت که امروز نمازمون قضا نشد!خدایاشکرت که هدایتمون کردی به این جهان مجازی توحیدی.

    خدایا استاد جان رو ،خانم شایسته رو ،بچه های توحیدی رو،این سایت وغار حرا رو در پنا خودت حفظ کن.

    خدایا کمکمون کن بیشتر و بیشتر از منیت ها خالی بشیم و اجازه بدیم نور شما تموم وجود ما و زندگیمون رو پر کنه.

    اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ

    اللَّهُ سرپرست ماست،ولی ماست،مربی ماست،مدیر کااااروان اووووونه!همه چیز دست اووووونه! کجا دنبال چی میگردیم؟؟؟؟

    خدایا من فقط می‌خوام تو کاروان شما باشم باشه؟؟؟؟

    وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ

    و بشتابید به سوی مغفرت پروردگار خود و به سوی بهشتی که پهنای آن همه آسمانها و زمین را فرا گرفته و مهیّا برای پرهیزکاران است.

    آخییییییش! چقدر این صلات به جانم چسبید!

    دوووستون دارم از روشنی قلبم…

    نور خدا به قلب های سلیمتون

    بوس خدا به کله ی مبارکتون

    ثروت خدا به تموم زندگیتون

    مودت خدا به به رابطه هاتون

    در پناه نووووور باااااشید همیییشه

    ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 332 رای:
    • -
      بهار بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1691 روز

      سلام سعیده جان

      من اخیرا و از وقتی میشه کامنت ها را بر اساس امتیاز مرتب کرد با شما آشنا شدم.

      هر بار که کامنت ها را بر اساس امتیاز مرتب کردم، دیدم کامنت شما در اکثر مواقع اولین کامنت هست.

      دیدم که خیلی تاثیرگذار و دوست داشتنی می‌نویسید.

      خیلی تحسین میکنم شما.

      میدانم که رفتید به جزیره ی کیش و توحید را قدم به قدم اجرا میکنید‌.

      نوش جانتان آسانی ها و افراد درجه یک که در جریان زندگی تان قرار دارند.

      چیزی که مرا آورد تا برایتان بنویسم دو اتفاقی بود که در مواجه با کامنت های شما دیدم.

      دقیقا یادم نیست کدام قسمت جدید از سفر به آمریکا بود که شما روز دومی که فایل روی سایت بود براش کامنت نوشتید.

      کامنت شما با اینکه روز دوم نوشته شده بود کامنت اول و یا دوم بود.

      همان جا به خودم گفتم:«این دختر چقدر تاثیرگذار و عالی می‌نویسد که با اینکه روز دوم کامنت گذاشته ولی انگار تعقیب کننده هایش در کمین کامنت هایش هستند و اینقدر باورهای خوبی در زمینه روابط و تأثیرگذاری دارد که هر کس کامنتش را میخواند، حتما لایک میکند.»

      این ماجرای اول

      حتی بعدش که کامنت شما را خواندم گفتم چرا این دختر اصرار دارد که برود و برای کسی کار کند؟ چون یادم هست که در یکی از نوشته های تان از فالور های چند ده هزاری اینستاگرام تان گفتید.

      و ماجرای دوم همین در عرض یک ساعت پیش بود.

      کامنت ها را که بر اساس امتیاز مرتب کردم، کامنت حمید جان امیری بالاترین بود ولی بعد یک ساعت بعد که رفرش کردم کامنت شما در صدر بود.

      میدانم که توحید و الهام در سراسر زندگی تان جاری است و تحسین میکنم درک عالی شما از قرآن و نوشته های خالص و شیرین و توحیدی تان را، اما، گفتم این فکرهای خصوصی و در خلوتم را در موردتان را برایتان بنویسم که هم تحسین ذهنی را تبدیل به نوشته کرده باشم و هم اینکه گفتگوی ذهنی ام را در میان گذاشته باشم.

      برایتان در جزیره ی توحیدی کیش، جزیره ی پر ثروت کیش، جزیره ی فرکانس بالای کیش بهترین ها را از خداوند خواستارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1303 روز

        بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

        فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ ۚ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ ۚ وَلِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

        شما آنان را نمى‌کشتید، خدا بود که آنها را مى‌کشت. و آنگاه که تیر مى‌انداختى، تو تیر نمى‌انداختى، خدا بود که تیر مى‌انداخت، تا به مؤمنان نعمتى کرامند ارزانى دارد. هرآینه خدا شنوا و داناست.

        بهار عزیزم سلام

        سلام و سلامتی و نووور و عشق برای تو زیبای دوست داشتنی

        اومدم برات از جریان جاری هدایت بگم بهارجانم

        برگردم به یکم قبلتر،هربار کامنت هات رو میخوندم تحسینت کردم،عکس قشنگ پروفایلت رو،زیبایی خودت رو،موفقیت های مالیت رو،وابسته نبودن به دخترت،خلق یک رابطه ی عاطفی دلخواه و …حتی اون سفری که رفتی کیش،اون موقع من هنوز شمال بودم و پلن خدارو نمیدونستم ولی همون موقع سفر تنهایی رو تحسین کردم،میبینی قانون چطور کار می‌کنه …؟

        برسم به دیروز،من عادت دارم حتی بعد تایید کامنت هام خودم چندبار میخونمشون،چون با جریان هدایت مینویسم خدا از دل کامنت های خودم باهام حرف میزنه،خلاصه کامنتمو که خوندم و تموم شد رسیدم به اسم شما دیدم کامنتت پایین کامنت منه به ترتیب زمان،همون جریان هدایت گفت اینو بخون،کامنتت رو خوندم و چقدر ازت یاد گرفتم چقدر لذت بردم.

        حالا اینجارو ببین ،من توی کامنت شما خوندم جلسه ١٣ راهنمای عملی رویاها ،بعد همون جریان گفت این اون جلسه ای که باید گوش بدی،خلاصه دیشب پرواز داشتم به سمت شمال،خیلی هم فکرم درگیر یک سری مسائل بود که چطور حلش کنم،که یادم اومد جریان هدایت گفته بودجلسه ١٣،ببین اصلا دیوانه شده بودم از صحبت های استاد،هرچی می‌گفت ،میگفتم آره آره !همینه !این درسته !اینو باید عملی کنم ،فلان کارو باید کنم و …

        شب که رسیدم شمال سرخوش و خوشحااال گفتم امشب باید یک پاسخ از روشنی قلبم برای بهارجان بنویسم و ازش تشکر کنم که دست خدا شد برای هدایت من،اومدم کامنتت رو پیدا کردم و دوباره خودم چشام از حدقه زد بیرون !!!! دیدم شما اصلا نوشتی جلسه ١١،نه ١٣!!!

        چطور من خیلی واضح و روشن ،١٣دیدمش؟؟؟؟

        ازین جریان هدایت واضح تر نمیشد که خدا چه کارها که نمیتونه بکنه !!!

        اومدم برات همینو بنویسم ،گفت نه،صبر کن،الان نه!!!به خدا!!!

        بعد که امروز نقطه‌ی آبی شما اومد دیگه گفتم خدایااااا تو چه جوری همه چیز رو مدیریت می‌کنی ؟چه جوری قلب ها رو بهم وصل کردی ؟چه جوری مارو در کنارهم قراردادی؟

        اینکه که میگم نور هدایت توی سایت جاریه …

        ازت ممنونم بهار عزیزم،برای زیبایی هات،برای توحید عملیت،برای اینکه دست خدا شدی برام،برای این همه تحسینت که تجلی زیبایی های درون خودته …

        خیلی به کامنت شما فکر کردم،و دریافتی خودم این بود که خیلی از بچه ها هستند که خیلی عالی تر از من مینویسند،اما دلیل این خونده شدن کامنت فقط بخاطر استعداد نیست،یک خودارزشمندی درونی که از بچگی به من داده شده،تو خوب مینویسی!

        به همون اندازه که در زیبایی یا ثروت و غیره احساس خودارزشمندی درونی ندارم،در نویسندگی دارم …

        اون چیزی که کامنت رو بالا میاره اون باور من نسبت به نوشته هامه،نه صرفا توان من در نویسندگی

        و اون چیزی که هنوز باعث اون رشد مالی دلخواه نشده،عدم باور خود ارزشمندی در ثروتمند بودنه ،چیزی که به صورت پیش فرض از بچگی بهم ندادن و باید خودم بسازمش.

        میبینی داستان چقدر ساده ست؟

        من اینو بعد فکر کردن به کامنت شما خیلی واضح تر متوجه شدم.

        واقعا احساس لیاقت،احساس خود ارزشمندی همه چیزه،همه چیز …

        و مورد دیگه ای که گفتی بهارجان چرا برای کس دیگه کار میکنی؟راستش من با عقل خودم اونجا نیستم،به دستور جریان هدایت اونجام.

        ببخشید اگر طولانی میشه ولی اینارو برای خودم مینویسم واقعا.

        بزار برگردم عقبتر

        وقتی من از کارم انصراف دادم اومدم طبق آگاهی های جلسه ٣ قدم ٧: ویژگی های شغل درخواستیم رو نوشتم ،گفتم خدایا من الان هیچ ایده ای برای شروع بیزینس شخصی ندارم ،اما می‌دونم نباید منتظر بمونم شما یک کیسه پول برام بفرستی،من باید کار رو از یک جایی شروع کنم،اما می‌خوام اون کاری باشه که شما ازش راضی باشی

        من این توانایی ها و این ویژگی های مثبت رو دارم

        ویژگی های شغلی که می‌خوامم اینه.

        و خیلی واضح و روشن نوشتم من شغلی رو می‌خوام که به گسترش جهان توحیدی کمک کنه،و ازونجا جریان هدایت شروع کرد به حرکت کردن و به من گفت تسلیم باش تا به خواسته هات برسی.

        بعد با الهاماتی که اومد بهم گفت شما باید فعلا اینجا کارکنی،گفتم چشم.

        این به معنی این نیست که من قراره اینجا بمونم،اینجا جای رشد منه،رشد باورهای مالیم،رشد عزت نفسم،یادگیری حیطه های مختلف کاری و البته چون من همیشه اصل رو توحید قرار می‌دادم و میخواستم تموم رابطه‌ی های زندگیم توحیدی باشه خدا با منجنیق توحید منو از شمال برد تا جنوب که تا جایی که ممکنه ایزوله بشم.

        استاد میگه داستان ابراهیم داستان بزرگیه،داستان تسلیمه.

        من اینو میخواستم تجربه ش کنم.

        اصلا منطقی نیست من همه چیز رو بزارم و برم از شمال به جنوب بدون بچه ها،با این میزان حقوق و این کار …

        ولی خدا گفت اینجا ،گفتم چشم!

        هنوزم میگه صبور باش میگم چشم!

        میگه اینجا تو یک ماموریتی داری که آروم آروم بهش هدایت میشی گفتم چشم!

        خب این درخواست خودم بود,کمک به گسترش جهان توحیدی

        پس فعلا هرچی توحید میگه باید بگم چشم!

        شاید یکی از دلایلی که بچه ها به کامنت های من لطف دارند اینه،بعید می‌دونم کسی به اندازه ی من از همون اول ورودش به سایت از خودش رد پا گذاشته باشه،خیلی ها موفقیت های هزاربرابری کسب کردند ولی وقتی اومدند نوشتند که به همه ی نتایج رسیده بودند.

        ولی چون من از کل مسیرم رد پا دارم،این برای بچه ها باورپذیر ترشده که آقا این همون سعیده ست که تو icu کار میکرده!!!اگر برای اون شده برای ماهم میشه،چیزی که توی کامنت های خودشون میخونم.

        این اون چیزی که من میخواستم،اون چیزی که از استاد شنیده بودم و میخواستم تجربه ش کنم که به جای زدن یک مشت حرفای قشنگ ،خودم اون کسی باشم که نتیجه گرفتم،از نتایج خودم بگم ،خودمو الگو کنم.

        حالا تا اینجاش رو به لطف الله اومدم …انشالله ازین جا به بعدشم خودش کمک کنه که توی مسیر درست استقامت بورزم و با کار کردن روی باورهام،تسلیم هدایت بودن،توحید عملی ،با تکامل وارد مدار خواسته هام بشم.

        ازت ممنونم بهار عزیزم برای همه چیز

        دوستت دارم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت

        قلب فراوان برای تو رفیق ارزشمند غارحرای من

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 96 رای:
        • -
          بهار بختیاری گفته:
          مدت عضویت: 1691 روز

          سلام سعیده ی قشنگم.

          جمله ای تو کامنتت نوشتی که قلبم روشن شد، دلم آرام شد و نور چشمم شد.

          اینکه کدام جمله بود باشه برای زمان درستش ولی سعیده جان هر جمله از جوابت را خواندم گفتم:« کاش میشد فلان ماجرا را برای سعیده جان تعریف کنم، کاش بشه فلان تجربه را با سعیده جان به اشتراک بگذارم.»

          کلی حرف دارم که بخواهم در جواب کامنت شما بنویسم ولی اجازه بده از این جا شروع کنم.

          توحید اون حلقه ی گمشده ی زندگی من بود و من وقتی به ثروت و آزادی مالی رسیدم فرصت کردم به توحید فکر کنم.

          دوست دارم وقتی خدا برام پلن می‌ریزد، هیجان زده ام و امیدوار. میدانی؟ خوب می چیند.

          تو همون کامنتی که برای شما نوشتم، میخواستم بپرسم:«سعیده جان اگر دوست داشتی برامون از باورهای خوبت نسبت به نوشتن و ارتباطات بنویس. به اعماق وجودت برو و بگو کدام باور توحیدی و پاکی پشت این تأثیرگذاری های شماست؟»

          و خودت چقدر قشنگ نوشتی.

          عاشق اینم که تو لب باز نمیکنی ولی به مقصد می‌رسی.

          خدا را شکر.

          اینقدر قشنگ از هدایت ها و اتفاقات زندگی تان می‌نویسید که مطمینم جریانِ هدایت شما را کشیده به یکی از بهترین لوکیشن های دنیا.

          سعیده جان من کامنت دو نفر از بچه های سایت را از ابتدا که وارد سایت شدند تا آخرین کامنت هاشون را خوانده‌ام.

          یکی جناب رضا عطار روشن

          دیگری مرضیه پری پور عزیز

          وقتی کامنت های شما را میخوانم، صدایی در قلبم میگوید:«این دختر بزودی شکفته میشود و مثل این دو عزیز به آزادی مالی خواهد رسید.»

          روند صعود شما واضح و قابل لمس هست.

          تحسین کردنی است مهاجرت شما، توکل به خداوند وقتی فکر نیکا و نیلای عزیز هستید، قدم برداشتن برای ساختن باورهای توحیدی تان و این رد پا گذاشتن مستمر شما. بی نهایت تحسین میکنم شما را.

          استمرار همه چیز است.

          همین استمرار است که دست تو را میگیرد وقتی راه درست را گم کردی، وقتی تمرکزت را از دست دادی و وقتی نجواها به سمت تو حمله میکند.

          استمرار نجات دهنده است و شما هزار ماشاالله استاد هستید.

          همانطور که گفتم به اندازه ی روزهایی که با استاد جان هستم، حرف دارم ولی بماند برای زمان درستش.

          نسیم خنک و شبانگاهی شمال گوارای وجودت، دستانت پر از عشق و ظرف ثروتت پر باران، مثل باران های بهشتی مازندران و گیلانم…

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
        • -
          علی برزگر گفته:
          مدت عضویت: 1045 روز

          بسم الله الرحمن الرحیم

          سلام خانم شهریاری مهربون

          باورت نمیشه 4روزه میخواستم واست کامنت بزارم اما هرچقد زور زدم پیامی از قلبم دریافت نکردم و رها کردم

          …………………………………….

          تا اینکه امروز ساعت 19:30 از سرکار برگشتم

          چند ماه برگردم عقبتر

          یدونه برادر 28ساله دارم که 6 سال پیش دبیری قبول شد تو کنکور تو شهرستان ما اون سال 2نفر باید انتخاب میشدن برای دبیری

          برادرم گفتم داداش رتبه من تو کنکور 2000 هزاره اونا 17000

          من حتما قبولم (خودتون متوجه شدین که قدرت و داد ب خودش و توانایی هاش)

          بگذریم نتایج نهایی اومد متاسفانه برادرم قبول نشد

          خانم شهریاری عزیز برادرم روز

          های سختی و گذروند افسرده شد گوشه نشین شد مجبور شد یه رشته دیگه بخونه دانشگاه

          بعد از چند سال لیسانس شو گرفت و رفت خدمت سربازی

          بعد از خاتمه سربازی

          یه روز تو تلویزیون اعلام کردن واسه دبیری استخدامی گذاشتیم

          برادرم رفت ثبت نام کرد

          دوباره شروع شد ازمون و تحقیقات و ……

          تا اینکه چند ماه پیش تو ازمون نهایی قبول شد و تو این مدت

          راهپیمایی شرکت کرد انتخابات شرکت میکرد یقه میبست وهزار مورد دیگه که خودتون در جریان هستید

          و من این صحنه هارو ب وضوح میدیدم اما طبق آموزه های استاد کاری ب کارش نداشتم

          گذشت و گذشت رسیدیم ب امروز

          من ساعت19:30 رسیدم خونه

          همسرم از بیرون اومد گفت یه خبر بد بدم ناراحت نمیشی گفتم نه چون میدونستم خبر بد آخرش یعنی مرگ عزیزانم (که طبق آموزه های استاد که یاد گرفتم تسلیم باشم در برابر خداوند)

          گفت داداشت قبول نشده باورت میشه ؟؟؟ گفت خواهرات با مادرت جمع شدن دارن با داداشت گریه میکنن سعیده جان انقد خندیدم خدا شاهده

          همون لحظه یاد آیه

          (وَ عَسَی أنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُم وَ عَسی أنْ تُحِبُّوا شیئاً و هُوَ شَرٌّ لَکُم):

          و شاید چیزی را خوش ندارید و [درحالی که] آن برای شما خوب است و شاید چیزی را دوست بدارید و [حال آنکه] برای شما بد است!

          خدارو شکر کردم که جلوی اتفاق بد و الان گرفته تو حال معنوی و توحیدی خودم بودم

          دیدم گوشیم زنگ خورد داداشم

          داره گریه میکنه میگه من دیگه به هیچی اعتقاد ندارم همش دروغه

          من دیگه آیه قران بهت نمیفرستم مگه خدا نگفته عزت دسته منه و نمیزارم برگی از درخت بیفته پس کوووووووو

          سعیده جان همون لحظه یاد اون کارهاش افتادم (چند خط بالاتر گفتم ). بله تو ظاهر داشت خدا خدا میکرد اما ……..

          سعید جان من یه چیز و خوب دارم تمرین میکنم اونم اینه که قدرت دست خداست و لاغیر

          هیچ کس تو زندگی من قدرت نداره هیچ کس هیچ کس

          من دارم این و عملی تمرین میکنم

          ببخشید کامنتم ربطی به کامنت شما نداشت اما تو حال توحیدی خودم بودم دیدم ایمیل اومد خانم شهریاری کامنت گذاشته

          قلبم گفت بهش تعریف کن خدا شاهده ندونستم کی شروع کردم برای نوشتن

          دوستان عزیز و توحیدی سایت استاد عباسمنش

          یادتون باشه قدرت خداست

          در پناه خداوند مهربان باشید

          أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ

          آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟

          یس 60

          علی برزگر تابستان 1403

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
          • -
            مطهره . گفته:
            مدت عضویت: 828 روز

            درود علی آقا

            من مروارید متولد عشق خدا هستم که با اکانت مامانم براتون مینویسم

            جمعه این هفته من مرحله دوم کنکور دارم و این مدت هم فقط کامنت های برتر سایت رو میخونم و شما دقیقا زیر یکی از کامنت های برتر برامون نوشتید از موضوعی که خیلی به متن مربوط نبود اما قرار بود من بخونم!

            خیلی کامنت شما برام درس داشت اولین کنکور من امساله و

            مرحله اول کنکور اردیبهشت بود و من برای اون کنکور کلی مطالعه کردم جمع بندی عالی کردم و خلاصه با ساعت مطالعه بالا هر روز بدون هیچ تعطیلی درس خوندم از ساعت 7 صبح میرفتم کتابخونه تا ساعت 11 شب و این بین بزرگترین تایم استراحتم فقط 20 دقیقه برای نهار بود اما اما اما من خیلی رو خودم حساب کرده بودم روی اینکه خیلی باهوشم روی اینکه خیلی درس خوندم ولی نتیجه جوری که میخواستم از کنکور اردیبهشت نشد ناگفته نمونه که من اون روز ها رو با اضطراب سپری کردم نه با حال خوش!

            2ماه گذشته و من

            برای کنکور تیر که همین آخر هفته هست خیلی درس ها گرفتم خیییییلی خدا به اندازه صدهاسال بهم نکته گفته اونم کلیدی!

            یکیش که برای من مهمترینه همین حساب کردن فقط بر روی خداست

            من اصلا کسی نیستم چیزی نیستم هرچیزی که فکر میکردم دارم از خدا گرفته بودم

            یه موضوع خیلی مهم دیگه اینکه حالم باید خوب باشه. مهم نیست توی چه شرایطی ام چقدر خوندم و نخوندم تجربه اینقدر زیاد دارم از وقتایی که سخت‌ترین امتحان هارو فقط با یکبار خوندن اما با احساس شادی با احساس اینه خدا کنارمه و همه چیز رو برام ساده میکنه، نمره هایی گرفتم که هیشکی باور نمیشه

            الان خیلی ترسام کم شده خیلی بیشتر رو توحید کار کردم و خیلی بیشتر حضور خدا رو حس می‌کنم

            میدونم اون هدف مال منه پس چرا نگران باشم

            من راهمو با شادی میرم و خدا اجابتم میکنه

            اینا رو که نوشتم احساس میکنم مثل پر سبک شدم و همه چیز رو با خودم مرور کردم

            سپاسگزا م علی آقا بابت کامنتتون

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
            • -
              علی برزگر گفته:
              مدت عضویت: 1045 روز

              بسم الله الرحمن الرحیم

              سلام مروارید پاک خدا

              امیدوارم هرجا هستی دلت شاد باشه دوست عزیز

              یهو چشمم خورد ب کامنت زیباتون که برام نوشتی

              بی نهایت سپاسگزارم ازت

              امیدوارم نور الهی کامنتت ب خودت برگرده

              راستش نمی‌خواستم کامنت شمارو جواب بدم چون قلبم هدایت نمیکرد

              بعد از یک رب هدایت شدم ب کامنت آقای ظاهری عزیز

              انگار یکی گفت همین و بفرست ب مروارید خدا

              واست کپی میکنم بخون و نکته طلایی هاش و پیدا کن

              …………………………………………………

              …………………………………………………

              استرس و عجله نداشته باشیم

              تلاش کنیم ولی همزمان لذت هم ببریم

              سگ دو نزنیم و تقلا نکنیم

              هم لذت ببریم‌هم حرکت‌کنیم

              این‌به معنای هیچ‌کاری نکردن نیست.

              همه چی درست میشه اگه حالمون خوب باشه

              باز. همون قانون احساس خوب= اتفاق خوب

              جدی گرفتن با احساس بد و ناشی از کمبود با تلاش کردن با تمام‌وجود و از سر شوق فرق داره.

              زور زدن با تلاش با لبخند فرق داره.

              درگیر نتیجه نبودن مساوی است با رها بودن و تلاش کردن راحت.

              جهان در حالت استرس و فشار و مقاومت کار نمیکنه

              جهتن در فاز حرکت با لذت کار میکنه

              تقلا و زور و فشار و تحمل نشان دهنده مسیر غلط ماست.

              کارها باید به راحتی انجام بشه یعنی با تلاش و لذت و راحتی و آسانی باید به خواسته ها رسید.

              عجب باور لذت بخشی و نتیجه بخشی.

              یه دوره ای میدویدم یعنی‌از 6 صبح تا 12 شب کار میکردم درسته که به نتایج عالی هم رسیدم‌ ولی پدرم دراومد و دیگه وقتی برای استفاده از اون نتایج نداشتم.استراحت و سفر و لذت و ورزش و خانواده و…کلا حذف شده بود.

              و الان در آزادی زمانی مکانی مالی روانی دارم نتایج بهتر از قبل میگیرم.

              این به معنای هیچ کاری نکردن نیستااااااا.اشتباه نکنیم.

              اونموقع پیچ زندگیمو با دندون داشتم باز میکردم و الان با یه آچار بادی در زمان‌کمتر و بدون فشار باز میکنم..

              من‌تنبلی نمیکنم من تلاش میکنم ولی اذیت نمیشم و کلی وقت اضافه برای لذت بردن از زندگیم دارم

              من هنوز در جال باز کردن پیچ هستم ولی ابزاارمو آپدیت کردم از دندون به آچار بکس بادی شیفت کردم.

              توربین بادی رو باید بزاریم در جهت باد و از باد استفاده کنیم.

              به معنای هیچ کاری نکردن نیست.

              امیدوارم لذت بردی باشی

              ب امید دیدن کامنت های زیباتون

              در پناه حق ……..

              علی برزگر

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            عاطفه نوری گفته:
            مدت عضویت: 1975 روز

            الحمدلله رب العالمین

            حمد سپاس و ستایش ها مخصوص پروردگار عالمیان هست

            او ک از رگ گردن به ما نزدیک تر و همواره در حال هدایت و رزق و روزی دادن ماست…

            الله اکبر الله اکبر

            الحمدلله رب العالمین هر لحظه هر قدم هر نفس…

            برادر توحیدی بزرگوار و ارزشمندم بینهایت سپاسگزارم

            بینهایت قدر دان هستم

            بی نهایت تحسین میکنم

            وبی نهایت درود بر شما ذات پاک توحیدی شما و شرافت توحیدی شما…

            چقدر نشانه بود برایم در فرکانس کمی منفی قرار گرفته بودم و یاد مادر عزیزم افتاده بودم و ذکر میگفتم و هرلحظه میگفتم من تسلیمم یا رب من دخالت نمیکنم در کار شما من کی باشم من بنده ای تسلیم و عاجزم من ناتوانم من بنده ام و مطیع و سپاسگزارم…

            وارد سایت شدم و این پیام مقدس و توحیدی رو دریافت کردم و روح من رو پاک تر آرام تر و زیباتر کرد و قطعا ک خود خود خدا بوده و لاغیر…

            در این تضاد عجیب و ناتوان کننده اگر توحید و ربوبیت و عشق و هدایت نبود من جان سالم ب در نمیبردم و میبینم برانگیختگی اطرافیان رو برای قوی بودن و ماندن و ادامه دادن من در اوج تضاد و ب رحمت الله رفتن مادرم میبینم ک باعث تعجب همگان شده و قطعا ک این نشانه بوده ولاغیر

            الحمدلله رب العامین…

            یا الله

            یا رب

            تسلیم تر از هرلحظه ام و بنده تر از لحظه ام و عاجزترم و وابسته ترم هرنفس به شما رب العالمین عزیزم…

            لا اله الا لله…

            استغفرلله..

            بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿1﴾

            به نام خداوند رحمتگر مهربان (1)

             

            الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿2﴾

            ستایش خدایى را که پروردگار جهانیان (2)

            الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿3﴾

            رحمتگر مهربان (3)

            مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ﴿4﴾

            [و] خداوند روز جزاست (4)

            إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ﴿5﴾

            [بار الها] تنها تو را مى ‏پرستیم و تنها از تو یارى مى‏ جوییم (5)

            اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ﴿6﴾

            ما را به راه راست هدایت فرما (6)

            صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ ﴿7﴾

            راه آنان که گرامى‏ شان داشته اى نه [راه] مغضوبان و نه [راه] گمراهان (7)

             

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            عاطفه نوری گفته:
            مدت عضویت: 1975 روز

            درود الله یکتا به شما آقای برزگر گرانقدر برادر توحیدی و بینظیر

            در حال مطالعه کامنتهای این بخش بودم ک هدایت شدم به کامنت شما و داستانی ک تعریف کردید راجب برادرتون و هدایت شدم به پروفایلتان و داستانی ک خیلی زیبا نوشته بودید و مطالعه کردم و همون لحظه با تمام وجودم با تمام هستی ام در این دنیای مادی تایید کردم تصدیق کردم و تحسین کردم و گفتم خدایا شکرت خدایا هر نفس شکرت هر قدم هر لحظه هر نگاه هر دم و بازدم شکرت پررودگار که همه چیز شمایی توحید اول و آخر ظاهر و باطن و الحمدلله که من به صورت بنیادین در حال ساخت توحید وجود و شخصیت و زندگی ام هستم…

            واقعا همینطور خیلی ها هستن آرزوی سالم زیستن رو دارن بدون فکر بدون دغدغه بدن مقایسه زندگی کنند…

            من بی نهایت انسان های اطرافم رو دیدم آنچنان بیماری های فکری و ذهنی درونشون زیاد بوده به مرگ منجر شده و من به این واقعیت و حقانیت رسیدم ک هرچقدر آرام تر بی حاشیه تر و متمرکز تر روی سایت باشیم یعنی سعادت و رستگاری چون این سایت سراسر توحید و یکتا پرستی و درک و فهم زندگی و هدایتهای قرآنی هست…

            من ذره ای شک ندارم به حقانیت و آسانی این مسیر و برکت و نیرویی ک پروردگار نصیبمان میکند برای ادامه دادن رشد کردن حرکت کردن و دور شدن از حاشیه های بیمار گونه و شرک آلود جامعه….

            من دیدم انسان هایی ک از فرط حسادت و مقایسه آرامش ندارن و زندگیشون سراسر حال بد و حاشیه هست و وقتی متن شمارو مطالعه کردم با تمام وجودم تایید کردم که بله دقیقا همینه یک سعادت بزرگ هست سالم زیستن و دور بودن از حاشیه ها و جامعه ی شرک آلود بله دقیقا همینه خوشبختی سعادت پاکی راستی درستی و صداقت…

            یادت بخیر مادرم روحت در آغوش رب چقدر از آموزه های استاد رو براشون تعریف میکردم از تمرکز کردن روی اصل حال خوب حس عالی متعالی از قرآن هدایت ها و مادرم تایید می‌کرد و میگفتم مادر عزت نفس همه چیزه همه چیز از خودت نزن نکن دلسوزی نکن مگر تو مسولی یا خدایی؟!!!

            هرکسی خدای خودش رو داره قانون هست خدا هست ما این وسط چیکاره ایم…

            بگذریم ولی این قانون و خدایی ک من شناختم و درک کردم همه چیزش طبق اصول زمان بندی و منطق هست و همیشه حق جای حق قرار میگیره و باطل جز پوچی و نیستی جایی نداره…

            بی نهایت سپاسگزارم و تحسین میکنم و دعای خیر برکت رحمت بینهایت دارم براتون در پناه الله یکتا تنها قادر مطلق بدرخشید و زندگی کنید و عاقبت به خیر و توحید بینهایت نصیبتون باشه…

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
            • -
              علی برزگر گفته:
              مدت عضویت: 1045 روز

              بسم الله الرحمن الرحیم

              سلام ب خواهر عزیزم خانم نوری توحیدی

              بی نهایت سپاسگزارم از پیام زیباتون

              قلم انسان‌هایی را که از نظر زمان و مکان جدا از هم زندگی می‌کنند، پیوند می‌دهد.

              بی نهایت سپاسگزارم از قلم

              زیباتون

              همین الان پسرخالم یه پیام فرستاد بهم قلبم میگه همین جا واست بفرستم شاید مال شما باشه ………………….

              مومن آن باشد که اندر جزر و مد

              کافر از ایمان او حسرت برد

              ( مولانا)

              یعنی آدم حسابی ها اون کسانی هستن

              که

              وقتی که بالا هستن

              یا وقتی که پایین هستن

              در هر دو صورت به خاطر ایمانی که دارند

              حالشون خیلی خوبه

              و همه حسرت حال خوب اینهارو میخورن

              امیدوارم هرجا هستی شاد و سبز و ثروتمند باشی خواهر عزیزم

              یا حق …

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      اعظم برزگری گفته:
      مدت عضویت: 1427 روز

      سعیده ی عزیز

      سلام

      چند دقیقه ی پیش که بر پشت موتور سوار بودم و از باغ برمیگشتیم در تاریکی خیره کننده شب،عین همون جاده ی زیبایی که استاد و مریم جان ازش عبور کردند با درختان و سبزه زارهای زیبا،همین جاده ی زیبا رو ،شب ساعت دوازده!که از دو طرف با درختان بلند سرو و عطر خوش سبزه ها آمیخته شده بود همراه با آبی که از زیر پاهایمان در حال عبور بود و خنکی آب و تاریکی شب،یه لحظه به رسم عادت سرم رو بردم بالا و درخشش ستاره ها و عظمت شب،و جهانی که انگار یه لحظه حس کردم دوره سرم می چرخد و یک حس فوق العاده ایی گرفتم و همون آیه ی زیبای خدا:

      وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِى السَّمَوَاتِ وَمَا فِى الْأَرْضِ جَمِیعاً مِّنْهُ إِنَّ فِى ذَ لِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ‏

      و آنچه در آسمان‏ها و آنچه در زمین است، همه از اوست که براى شما رام نمود، همانا در این تسخیر براى کسانى که فکر کنند، قطعاً نشانه‏ هایى است.

      چقدر حس خوبی داشتم اون لحظه و چقدر احساس کردم که خدا دوستم داره،چقدر فرکانس شب بالاست در سکوت و تنهایی،انگار هیچ فاصله ایی بین تو و خدا نیست!

      نمیدونم و از حال امروز شما هم خبر نداشتم،وقتی کامنت زیبایتان را همراه با نوشته ی زیبای خانم شایسته خواندم حس کردم این احساسم رو باید با شما شریک باشم.

      استمرار و استمرار و استمرار،نتیجه ای

      ماورای تصوراتمان به بار خواهد داد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      مرضیه گفته:
      مدت عضویت: 1568 روز

      سلام سعیده عزیزم

      آخ چقدر خندیدم من به کامنت شما و حالم رو خوب کرد تو ذهنم اینطور تصور کردم با جارو افتادی دنبال شیطون و میخوای یه دل سیر بزنیش خخخخخ

      عزیزم تا همین جا هم دمت گرم عالی بودی کی بابا می تونه مثل تو از کار رسمی استعفا بده بعد بره تنهایی جزیره بخدا که شاهکار کردی دختر

      حتما که با این کنترل ذهن و توحیدی عمل کردنت نتایج عالی هم میاد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      سیدمجید حسینیان گفته:
      مدت عضویت: 3761 روز

      سعیده‌ی عزیز سلام

      خدا حفظت کنه و اینچنین عاشقانه بر قلب و زبان و قلمت بباره که هر بار خوندن نوشته‌هات چقدر حال دلمو خوب میکنه و شوق یکتاپرستی و توحید و وصل بودن به تنها قدرت رو درقلبم جاری میکنه

      توی مترو نشسته‌م و در حالی که چشمام نمناکه اینا رو واست نوشتم

      خدا به هممون خیر و برکت ( خودِ خودش رو) عطا کنه

      در پناه خدا باشیم هممون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      شیرین حمزه ای گفته:
      مدت عضویت: 2707 روز

      درودبرسعیده عزیزم دخترتوحیدی وموحد.. مثل همیشه کامنتت روخوندم ودردلم تحسینت کردم برای شجاعتت برای ایمانت برای توحیدی عمل کردنت فوق العاده ای دختر، لیاقتت رشدوپیشرفته اتفاقی جزاین جهان نمیتونه برات رقم بزنه..ا ازدیروز یه صدایی انگارمدام میگفت بروبرای سعیده کامنت بنویس اما حرف خاصی نبودجزتحسین، ،اماامروز این لحظه ای که داشتم ویوی غروب رویاییی روازپنجره خونه درشهرزیبای استانبول تماشامیکردم وسپاسگزاری میکردم دوباره اون حس قوی بهم گفت برای سعیده کامنت بزار منم گفتم چشم، گفت اون جمله ای که سال گذشته به خودت گفتیم روبراش بنویس منم گفتم چشم، یادمه حدودا سال قبل تویه مقطعی خیلی نجواها بهم فشارآورده بودن یه روزغروب مدام ذهنم داشت سرزنشم میکرد گفتم خدایا من ازپسش برنمیام توخودت جوابشوبده، اصلا بگو من چرااومدم تواین جهان، اصلا چرا توجایی بدنیااومدم که اینهمه باورهای داغون هست… توقلبم یه حسی مثل گرمااومدوبعدش، بهم گفت بنویس، اولش مقاومت داشتم ولی خیلی اون صداقوی بود شروع به نوشتن کردم، واون جمله ها این بود:

      درپیچ وتاب های زندگی خودت را رسوامدان، توبسیارعزیزی وارزشمند

      توخدایی هستی که به سرزمینی شگفت انگیزسفرکرده ای.. فاصله ی یقین تاکمال اراده توست، ومانع اراده ات شک توست..

      یادت باشد در سفری هستی کوتاه اما شگفت انگیز…

      هروقت دچارشک میشم این جمله روباخودم تکرارمیکنم یه حس عجیبی داره برام، میگه حالا که فهمیدی کی هستی برای رسیدن به حدکمال خدایی اراده میخواد وشک چیزیه که اراده ات روضعیف میکنه، خیلی حرف داره توش هم عزت نفسه،که اگه یه خطایی کردی نگی آب ازسرم گذشت، میگه خودتوبربادرفته وبی ارزش وناتوان ندون توخدایی،

      هم توحیده، هم رهایی، اینکه کل این مسیریه سفره نچسب فقط به مسیرت ادامه بده وازاین سفرشگفت انگیزلذت ببر… برای من این جمله ها مثل یه کتاب هرباریه پیامی برام بازمیشه یه درکی ازش پیدامیکنم.. اون حس گفت بنویسم برای شما منم نوشتم، خدامیداندوبس..

      الهی که شغل جدیدت برات پرازخیروبرکت های فراوان باشه عزیزم، والهی که سفرزمینیت هرروزلذتبخش تروشگفت انگیزتربشه برات… دوست دارم

      به رب بی همتا میسپارمت..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
        مدت عضویت: 1334 روز

        بنام الله..

        سلام شیرین جان!دوست هم فرکانسیم.

        موقعه ایی که کامنت دوستان رو نگاه کردم..وقتی رسیدم به کامنت شما ،’نور الهی روی اسمتون برام روشن شد..

        احساس کردم بیشتر کامنت شما رو درک کنم…

        چقدر این نور الهی در جریان هست.و من مدام این وجود الهی ام را در تک به تک ثانیه های زندگیم در طی روز بصورت مکرر،’میبینمو حس میکنم.

        (درپیچ وتاب های زندگی خودت را رسوامدان، توبسیارعزیزی وارزشمند

        توخدایی هستی که به سرزمینی شگفت انگیزسفرکرده ای.. فاصله ی یقین تاکمال اراده توست، ومانع اراده ات شک توست..

        یادت باشد در سفری هستی کوتاه اما شگفت انگیز…)

        بابت کامنت پر ارزشتون از تمام وجودم سپاسگزارتونم.

        این کامنت رشد توحیدی را در درونم غوطه ور کرد..

        شیرین جان..یادم از صحبت خداوند تو قرآن سوره حرج افتاد…

        خداوند بهم گفت..از بت پرستان،’از رفتارهای بیهوده دوری کن..

        و بعداش بهم گفت شرک نورز..اگه شرک بورزی،’پرنده شکاری تو رو میگیره و از سخت ترین منطقه اون صخره های سخت تو رو از بالا پرت میکنه و جای دور دست میندازه…

        و من اینو به واقعیت تصویر توی یه مستند دیدم..

        که اون حیوان لاشه بدنش از هم گسخته شد..دقیقا جایی انداختش پایین.که بدترین اون قسمت کوه بود…

        همه چیز عزت نفسه…اگه خودتو باور داشته باشی.و ایمانت بخداوند باشه..و نخای مثل بقیه جامعه عمل کنی..

        تو رو همجوره ساپورت میکنه…

        هر جا بهش پناه بردم..همون لحظه به فریادم رسیده…

        هر جا شک کردم.و ایمانمو ضغیف کردم.حتی برای کارهای به ظاهر کوچک و ساده که خیلیم مهم نبوده برام..به ضمن خودم…اون لحظه بیشتر برام واضح میشه..چقدر شک و تردید میتونه نتیجه ناحالبی رو برات پیش بیاره..و دوباره کاری بشه…

        بی نهایت سپاسگزار خداوندم..و سپاسگزار شما دوست عزیزم..پیامتون راه قلبمو برام باز کرد..

        نیاز خوراک ،’این ساعتم با پیام شما خورانده شد….

        چقدر شیرینی اش،حالمو خوب کرد.باید بیشتر بخونمش..

        کیف کردم….!..دوستتون دارم..اون فضای مدیترانه ایی ترکیه،’نوش جانتون باشه…

        زندگی خوب،’ه. پر از سعادت دنیوی ،’بدرقه وجودیتون باشه!..

        (توخدایی،

        هم توحیده، هم رهایی، اینکه کل این مسیریه سفره نچسب فقط به مسیرت ادامه بده وازاین سفرشگفت انگیزلذت ببر… برای من این جمله ها مثل یه کتاب هرباریه پیامی برام بازمیشه یه درکی ازش پیدامیکنم.. اون حس گفت بنویسم برای شما منم نوشتم، خدامیداندوبس..)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        علی اسدی گفته:
        مدت عضویت: 1364 روز

        سلام ودرود خدا برشیرین خانم عزیز

        امیدورارم درپناه الله یکتا شادوثروتمند باشید

        کامنت من رواز شرق ایران دریافت میکنی دراین تابستون داغ ولی صبحی بسیارخنک خدایاشکرت

        کامنتت بسیارزیبا ودل چسب بود بخصوص اون چندتاجمله عجیب حال دل من روخوب کرد خداوند حال دلتوخوب کنه

        بدجورنیازداشتم به همچین سوختی برای ادامه راه که خداونداول صبح دست من روگرفت وگذاشت روی کامنت پرمحتوا وتوحیدی شما

        امیدوارم همیشه درمدار رشد وپیش رفت باشی

        درپناه الله یکتا شادوثروتمند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نسرين خالقي گفته:
      مدت عضویت: 1318 روز

      سلام سعیده نازنین ،

      ممنون از نوشته های زیبایی که با هدایت الله به قلب زیبایت می نویسی. این نوشته تو هم برای من اب روی اتش شد من هم چند روز بود اب روغن قاطی کرده بردم که ریشه ان همه از شرک و عدم باور فراوانی بود اینکه دست و خمایت الله را یادم رفته بود داشتم روی حمایت و کار درامد دیگری حساب می کردم . شکر الله که هدایتم کرد به این کامنت زیبا ، ایه های زیبا و تکه هایی از مقاله مریم نازنین . خدابا صد هزار بار شکر برای این هدایت ، خدایا تنها تو رازمی پرستم و تنها از تو یاری می جویم و محتاج هدایت تو هستم قلبم را باز کن تا هدایت های تو را دریافت کنم و عمل کنم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2179 روز

      سلام به تو دوست ارزشمندم

      سلام به تو سعیده توحید نشانم که جز اهالی دیار توحید هستی

      عزیزم بارها هروقت ردپاهاتو، چهره نازتو و تجربه ها و نتیجه هاتو میبینم و به یاد میارم تحسینت میکنم.

      میخواستم بگم این تغییره کار هرکسی نیست. این تغییرها اونم اساس و ریشه ایی که میخوای پِی ساختمان و برج وجودِ خودساخته ات رو بسازی کار هرکسی نیست، نه اینکه همه نتونن نه همه این امکان رو دارند دست به تغییر خودشون بزنن. خودشون انتخاب کنن و خودشون در مسیر خلق آگاهانه زندگی شون قدم بردارند. امـــا نکته اش اینجاست که “عده کمی متعهد به تغییر میمونند، عده کمی مسئولیت تمام و کمال زندگی و انتخاب هاشون رو میپذیرند.”

      من و همسرم اواخر دیماه 1399 کوچ کردیم اومدیم تهران. و قبل از اون من در بهترین محله و نزدیک خانواده و اونم سرکارم مدیرداخلی بودم و پیشنهادهای وسوسه انگیزی از طرف مدیر شرکت بهم میشد و در حدی پیشرفت کرده بودم که داشتم نیرو استخدام میکردم. اما من یک روز یـــک تصمیم گرفتم. یک حرکتی زدم که واقعا الان برمیگردم فکر میکنم به اندازه فهیمه اون روزا شاید جسارت و ایمانم بالا نیست. و شرایط جوری پیش رفت و داره پیش میره که بازم من بیشتر مسئولیت اون استعفا دادن و تغییرهای بزرگ زندگیم رو بپذیرم. اگــر نپذیــرم، اگر به یـاد نیـارم که در مسیر رشدِ اون بذر در وجودم باید مراقبت هام رو پرقدرت ادامه بدم،میدونی چی میشه اون دانه ایی که تو خاک وجودم کاشتم تا رشد کنه و بهش فرصت دادم تا رشد کنه. در نطفه خفه میشه. آره اگر حواسمون نباشه حتی تو همون خاک هم که هست و دیده نمیشه، مورچه ها میان میخورنش. پس خیلی حواست رو جمع کن. یک حرکتی زدی که باید تمام مسئولیتش رو بپذیری و با خودت همیشه در صلح باشی و مورچه های ریزسیاهی همیشه هستند، که دانه ها رو در دل خاک وجودت پیدا میکنن مثل سرزنش گری و مقایسه و عجله و … که باید یاد بگیریم خیلی سریع مچشون رو بگیری.

      خلاصه که خیلی خیلی برات خوشحالم که ناظر بر افکارت هستی و داری برای چطور خلق شدن لحظه لحظه ی زندگی خودت فرمانروایی میکنی…

      خدا با شجاعان هست و شجاعان نه ترسی به دلشون راه میدن نه غمی. نه میذارن این چهار تا بزک دوزک و تایید ها و هدیه ها و پول ها حالشون رو خوب کنه یا بد کنه. اونا قائم به ذات خودشون هستن و از منبع درونی خودشون در حال تغذیه هستند.

      دلم خواست مثل یکی از اعضای خانواده ات برای توشه سفرت و روزای آینده ات یک چاشتـی تو کیفت بزارم. و به یادتو و به یاد خودم بیارم که ما در سفری هستیم سفری از جنس تغییرات اساسی برای رشدی پایدار، سفری برای از نو به پاشدن…

      در امان الله یکتا میسپارمت سعیده جان.بووس

      ارادتمندت فهیمه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      شهاب عظیمی گفته:
      مدت عضویت: 1940 روز

      سلام ودرود خدا به سعیده عزیز وتوحیدی

      سپاسگزار خداوندم که چنین دوستان بینظیری دارم که کلی برام ارزشمند و تاثیر گذار هستن و الگو بسیار موفق که میتونن چراغ راه من و دوستان دیگر باشن

      کامنت شما باعث شد دست به قلم بشم که بیام و رد وا بزارم ممنون از، شما

      دمت گرم چقدر لذت بردم و کلی خنده بر لب هایم جاری شد با این زرررت گفتن هات بسیار ممنونم

      از اول چندین صفحه خوندم و دنبال کامنت شما بودم بعد از چندین صفحه و ساعت دیدم خبری نیست اما بچه ها اسم شمارو میارن هدایت ونشانه ها اومد که برم کامنت ها رو بر اساس امتیاز بزنم که دیدم الله اکبر سیعیدعزیز همین جاست و کلی ذوق وشوق کردم برات

      واز خوندم کامنتت بسیار درس گرفتم، پیش خودم گفتم مگه میشه ایشون ننویسن حتمآ برامون خواهند نوشت

      تو بیمارستان مسیح دانشوری تهران بودم همراه پدرم که کامنت های شمارو میخوندم وخاطرات تون رو مرور میکردم وهمش تحسین و تبریک میگفتم بهتون میگفتم واقعا تا حدودی میفههمم اون شخصیت و رها بودنتون رو عدم بستگی بودن تون رو به بیرون خودتون و فقط توکل به خدا وند و هدایت خواستن از خودش که کمکتون کنه، افریین به، شما

      منم پارسال خداوند توی برج 10یه بار ردیف کرد که برای اولین بار هدایت شدم با ماشین خودم که خاور باری است بیام جزیره به قول شما توحیدی کیش که یه اساس منزل بود ببرم برای یک خانم بسیار باشخصیت و ثروتمند که کل این مسیر رو باشوق وذوق طی کردم که رسیدم به بندر چارک اون موقع تمام ایران سرد ویخ بندون بود اما اونجا هوا بهاری و عالی بود چقدر لهله میزدم برای دریا و لنج وموج هاش

      یکی از بهترین سفر ها ی من بود با لنج ماشینم رو سوار کردن و دقیقآ در زمان غروب خورشید شروع به حرکت کرد به سمت جزیره چیزی که همش توی ذهنم تصور میکردم همه عکس میگرفتن خوشحال بودن و خندون تا رسیدیم جزیزه الله اکبر از این همه زیبایی و ثروت و نعمت و فراوانی دهنم باز موند با اینکه گیج خواب و خسته راه بودم اما شوق و ذوق نمیزاشت بخوابم رفتم تو مجتمع نمیدونم فکر کنم بهاران بود باری تحویل دادم چه ماشین هایی تمه هیولا چه موتور هایی چه ادم هایی چه تیپ هایی اصلا همه چی با این ور اب فرق میکرد واقعا جزیره بود

      اما بعد اون رفتم جاده ساحلی برای خواب تو ماشین خودم

      صبح که بیدار شدم الله اکبر از این همه زیبایی و قشنگی، باور کن با صدای امواج دریا ونسیم خنک و صدای پرنده ها و مرغ های مینای زیباش بیدار شدم

      وایی 24ساعت اونجا کلی لذت برم و روحم صیغل داده شد

      واقعا خوش گذشت و دوست دارم بیام ودوباره اون مناظر رو همراه خانواده ام تجربه کنم.

      تازه اون صاحب بار گفتشهرموقع اومدی با خانواده بیایین ما خونه داریم و کلید میدیم خدمتتون و در خدمتیم

      این تجربه کوتاه من از جزیزه زیبایی کیش بود خواستم بگم زمانی از اون جزیره میگید کاملا حسش، میکنم

      راستی تجربه های شخصیتون در کامنت ها خیلی بیشتر به دل و روح من میچسبه خدا خیرتون به دختر خوب خداوند

      با همین فرمون برو که راه درسته

      الهی که خیر وبرکت سرتار زندگیون رو فرا بگیره

      در پناه الله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مصطفی خدابخشی گفته:
      مدت عضویت: 2060 روز

      سعیده عزیز

      خداوند رو شکر میکنم بخاطر وجود دوستان ارزشمندی همچون شما.

      خدا رو شکر میکنیم بخاطر زندگی امروز که هنوز فرصت داریم.

      امیدوارم از مرخصی‌ات نهایت بهره را برده باشی.

      2 تا تجربه خودم رو دوست دارم با شما و بقیه دوستان به اشتراک بزارم، صرفا جهت تقویت فکرهای خودم و در همین راستا از خدای وهابم درخواست میکنم درک بهتر قانون رو به من و شما و همه بچه‌های گل عنایت کنه.

      جریان اولی برمیگرده به تنها شدن‌مون که چیز بدی اصلا نیست…یعنی ماهایی که رو خودمون کار کردیم جهان اجازه بهمون نمیده با آدم‌های دیگه باشیم و اگرم تلاش میکینم بریم با بقیه باشیم، بعد از چند ثانیه متوجه میشیم که اصلا جا ما اینجا نیست…اینو نوشتم تا از تنهاییمون نه تنها گله‌مند نباشیم که خوشحالم باشیم که آدم‌های نامناسب اطراف‌مون نیستن. واقعا جهله اگه اجازه بدم فرکانسم با اینکارا بیاد پایین.

      موضوع دوم برمیگرده به بحث مراقبت از باورها.

      من بهار مقداری تخم ریحون کاشتم و به قول مریم جان بای اعتماد کنی که در میاد. روزای اول در نمیومدن ولی من اطمینان داشتم بالاخره میاد بیرون. البته که اینم خونده بودم تخم ریحان نسبت به مثلا شاهی دیرتر جوونه میزنه. بعد چندروز وقتی رفتم دیدم سبز کرده.ععععع ایتقدر خوشحال شدم…البته اینم بعنوان سرگرمی فقط انجامش میدم و به شما هم پیشنهادش میکنم،چون خیلی کمک میکنه بفهمیم باورا چطور کار میکنن و اصلا درک‌مون میره بالاتر. بعدش اینارو اتفاقا من روزی 2 بار آب میدم یکی صبح و یکی بعدظهر ..اینجاهم خداییش گرمه…

      هیچی بعضی روزا که یبار آب میدم و بعدظهرش دیرتر میشه یا یادم میره میبینم تمامشون شل شدن و دارن خشک میشن. وقتی که آب میریزم پاشون همون شل شده‌ها 2 ساعت بعد باز قد علم میکنن. به خودم میگم ببین باورها هم همینن. اگه آب دهی شون تاخیر بیافته شل میشن و اگر به دادشون نرسی شایدم بمیرن…

      خدایا شکرت بخاطر این قوانین ساده.. راستی 2 برگش رو چیدم و چه عطری داره و قوانین هم وقتی میوه میدن همین عطر رو دارن

      دوستت دارم سعیده خانم.

      من یکی از عشق‌بازی شما با خدا کلی ایده گرفتم و رشد کردم..

      امیدوارم تو این مسیر توحیدی همیشه بدرخشی با قلبی محکم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      زهرا علیپور گفته:
      مدت عضویت: 976 روز

      یَا حَبِیبَ مَنْ لا حَبِیبَ لَهُ یَا طَبِیبَ مَنْ لا طَبِیبَ لَهُ یَا مُجِیبَ مَنْ لا مُجِیبَ لَهُ یَا شَفِیقَ مَنْ لا شَفِیقَ لَهُ یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ یَا مُغِیثَ مَنْ لا مُغِیثَ لَهُ یَا دَلِیلَ مَنْ لا دَلِیلَ لَهُ یَا أَنِیسَ مَنْ لا أَنِیسَ لَهُ یَا رَاحِمَ مَنْ لا رَاحِمَ لَهُ یَا صَاحِبَ مَنْ لا صَاحِبَ لَهُ

      پروردگارا تورا سپاس میگوییم که نام هایت چراغ راهنمای ماست وهرلحظه وهرجا هدایتگر ماست

      پروردگارا تورا سپاس میگوییم که هیچ حبیب ودوستی جز تو نداریم

      پروردگارا تورا سپاس که هیچ طبیب ودرمانگری جز تو در زندگیمان نیست ازتو طلب میکنیم نام نورانی طبیبت را در تمام زندگیمان جاری بفرما ما بیماران درگاهت هستیم

      پروردگارا توراسپاس میگوییم که تنها پاسخگر هستی تو هستی وچشم امیدی به کسی نداریم

      پروردگارا تورا سپاس میگوییم که شفیعی جز تو نداریم و تو تنها شفیق و رفیق زندگیم شدی

      پروردگارا جای خالی شفیق ورفیق را بر ما پرکن ودلمان را به تو میسپاریم وجای هیچ مهری دیگرجز مهر تو در دلمان نیست

      وتو با مهر خودت آن را پرکن واز پاکترین مهرها وانسان ها ان را پرکن

      پروردگارا تو را سپاس میگوییم که هیچ راهنمایی جز تو نداریم هیچ انیس جز تو نداریم وجودمان خالی است خانه خالی شده است خودت با نور خودت آن را پر کن

      پروردگارا کسی بر ما رحم نکرده است انتظار هیچ رحمی از کسی نداریم وتنها چشممان به دستان قدرتمند تو بر روی زمین است طلب میکنیم که نام راحم خودت را در دلهایمان جاری کنی

      پروردگارا هم نشینی جز تو نداریم ما تنها در این دنیا قدم نهادیم وتنها دنیا را ترک میکنیم ازتو طلب میکنیم که مونس وهمدم و رفیق و شفیقمان شوی

      پروردگارا توبه میکنیم بابت تمام لحظاتی که دل به غیر از تو بستیم لحطاتی که در غفلت بودیم لحظاتی که با ظلمت و سیاهی طی کردیم

      سبحانک یا لا اله الا انت الغوث الغوث الغوث خلصنامن النار یا رب

      فراز 59 از دعای جوشن کبیر

      سلام به سعیده ی عزیزم به سعیده ی مهربان دوستداشتنی

      سعیده جانم یه حسی امروز بهم گفت که بیام و بدون هیچ گشت وگزاری توی سایت نوشته ی تو رو بخونم .

      امروز داشتم به فراز 59 از دعای جوشن کبیر گوش میدادم و دیدم خیلی مربوط به نوشته ی امروز توست و باز یه حسی بهم گفت که این شکرگزاری مربوط به این فراز رو برات بزارم .

      سعیده جانم دختر جانمم هیچ رفیقی بهتر از خدا وجود نداره وتو بهترین کس رو انتخاب کردی

      بهت حسودیم میشه دختر که اینقد متوکلی و باایمان وهمیشه تحسینت میکنم .

      همه چی فقط هدایته و بس وقتی صدای قلبتو میشنوی وقتی درهای قلبت باز میشن و اجازه ی ورود نور رو بهش میدی اونجاست که اتفاقات براحتی رقم میخورند

      چقد این نوشته ی خانم شایسته عالی بود جوانه ای که میکاری و مراقبت میکنی تارشد کنه

      یاد خودم افتادم 2 سال تمام در حال مراقبت از جوانه ای بودم که کاشته بودم و از هر باد و طوفانی ازش مراقبت میکردم خودم رو بسته بودم به یادگیری و کارکردن و هرس کردن باورها و دوری از جامعه ای که هرروز بهت باورهای محدود کننده میدادن .

      گرچه سخت بود ولی من صبر کردم تا جوانه ای من رشد کنه بهش کود دادم بهش نور دادم بهش عشق دادم و عجله نکردم که چرا رشد نمیکنه چرا سراز خاک بیرون نمیاره

      روزهایی بود که کم میاوردم ولی سریع به خودم میومدم و میگفتم حتما نشونه ها میان حتما دانه ای کوچک من رشد میکنه و من میبینمش که سرازخاک بیرون زده

      سعیده جانم هرروز صبح که به محل کارم میرفتم باید کرکره ی مغازمو که ازاین کرکره های قدیمی بود وخیلیم سخت بالا میرفت رو با دوتا دستم بالا میبردم ولی عشق میکردم و ناراحت نبودم .

      امروز که برات مینویسم حدود 15 روزه که به محل جدیدم منتقل شدم

      دیگه ازاون کر کره ی سفت ومحکم خبری نیست یک در و یک قفل که خیلی راحت باز میشه ویک سالن بزرگ در یک جای بهتر با چند تا انسان بسیار شریف و مهربان که دوست وهمکارم شدند

      2 سال تنها دریک سالن کوچک برای من باعث رشد وشکوفاییم شد من اونجا کلی وقت برای یادگیری داشتم و اون دانه سرازخاک بیرون زد و من امروز با لطف خداوندگارم به محلی عالی با امکاناتی عالی با انسان هایی عالی تر آشنا شدم باورت میشه حتی اجاره ی مکانم کمتر از محل قبلیم برام درآومده

      من امروز قوی تر شدم و یک درجه ایمانم با دیدن اتفاقاتی که برام درحین این جابجایی افتاد قوی تر شده .

      سعیده جانم بدون که جایی که هستی قراره تورو رشد بده و نتایج خودبخود میاد قرار نیست هیچ کاری انجام بدی دستان خدا تورو به جایی بالاتر میبرند و همینطور ادامه داره این مسیر .

      من فقط درزمانی میام ومینویسم که اون حس بهم بگه و حس نوشتن داشته باشم وامروز هم یکی از اون روزها بود .

      نمیدونم چه خیری درش هست ولی حتما همش خیرو منفعت خواهد بود .

      خیلی دوستت دارم

      درپناه عشق ونور الهی باشی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        نازنین گفته:
        مدت عضویت: 1249 روز

        سلام زهرا جان عزیز

        مبارکت باشه جای جدید و مغازه ی جدیدت

        تحسینت میکنم برای ایمان و باورهایی که ساختی

        تحسینت میکنم که کم نیاوردی تو لحظات سخت

        و ایمان داشتی نشونه ها میان

        الهی که جای جدید پر از برکت و نعمت و ارامش باشه برات

        چقدر لذت بردم و حال کردم با این فراز دعای جوشن کبیر

        بسیار سپاسگزارتم دوست عزیزم

        چه ترجمه ی زیبایی داشت

        اشکهام جاری شد رو صورتم

        چقدر نیاز داشتم باین راز ونیاز عاشقانه با خدا

        خدایا با مهر خودت دلهایمان را از پاک ترین مهرها و اتسانها پر کن

        خدایا ما که جز تو رفیقی نداریم

        جز تو دوستی نداریم

        تنها باین دنیا آمده ایم و تنها هم این دنیا رو ترک میکنیم

        خودت رفیق و دوستمان باش

        خودت مسائل مون رو حل کن با توانایی بی نهایتت

        پروردگارا اجازه ی باز شدن قلبهامون و وزود نور عشق و رحمت و آگاهی از سوی خودت را بما عطا بفرما

        آمین یا رب العالمین

        حسبی الله ونعم الوکیل

        ان الله علی کل شی قدیر

        در پناه یگانه فرمانروای قدرتمند جهان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا و صدیقه گفته:
      مدت عضویت: 1943 روز

      به نام خدای یکتا

      سلام بر سعیده عزیزو تو حیدی

      چند وقت پیش یک کامنتی رو نوشته بودین یادم هست قبل از خواب داشتم میخوندم .از جریان مهاجرتتون که چجوری درها باز شدند و الان چه شرایط بهتری رو دارین تجربه میکنید.یک لحظه بعد از خوندن کامنت شما شیطان اومدو شروع کرد

      نجواها رو که زهرا ببین جهان چجوری جای سعیده رو تغییر داد

      میبینی خودت رو .شاید بگم چند دقیقه این نجواها بود پا شدم رفتم مسواک بزنم همینطوری نجواها تو ذهنم میچرخید طوری که بعد از مدتها که اصلا دیگه یادم نمیومد اخرین باری که گریه کرده بودم اشکم دراومد همون لحظه به خودم گفتم زهرا خجالت بکش تو و گریه؟گریه تو یه جور کفره مگر اشک شوق باشه غیر اون شرکه و سعی کردم خودم رو اروم کنم همونطوری که داشت خوابم میبرد شما رو تجسم میکردم تو پوزیشن کاری قبلیتون و اینکه واقعا اهل عمل بودین.اخه من که اصلا خودم از وقتی وارد سایت شدم و این آگاهی هارو دنبال میکنم یادمه حتی خواهرم یک بار ازم خواست بیرون که میرم براش از داروخانه خرید کنم و محترمانه درخواستش رو انجام ندادم.اون موقه تو چنین فضای کاری سعیده احساسش رو خوب نگه داشته بشکن و شادی راه مینداخته و فضا رو به نفع خودش تغییر میداده با کنترل ذهنش تو هم سختش نکن البته اما جهاد پولادینت رو خدا منتظره ببینه و همینطوری که هی آروم تر میشدم خوابم برد و نیمه های شب با یه خواب عجیب بیدار شدم.چنان عحیب که هدایت بودنش مثل روز روشنه. افرادی تو خوابم اومدند و حرفایی زدند که دقیقا مرتبط بود با گفتگو های ذهنی قبل از خوابم .انقدر اون خوابه تکونم داد که تمام تلاشم عمل کردنه.میدونم خدا در بهترین زمان پاسخ صبر و سپاسم رو میده .سپاسگزارم که صادقانه میاین و مینویسین.سماسگزار خداوندم که وقتی ذهنت دنبال الگو میگرده بهترنش رو جلو روت میزاره.خدا رو بی نهلیت بابت استادان عزیزمون استاد عباس منش و خانم شایسته و این سایت الهی و دوستان پاکی چون شما سپاسگزارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سحر احمدی گفته:
      مدت عضویت: 2592 روز

      سلام سعیده جان. چندوقته میشه هر فایلی استاد میگذارد بهشهی سر میزنم ببینم سعیده خانم کامنت گذاشته یا نه؟ من عاشق کامنت ها و توحید که در عمل انجام میدهی هستم. تو هم مثل استاد الگو من هستی که شجاعانه حرکت کردی و مطمنم به نتایج بی نظیری میرسی. ادامه بده. با عشق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: