سفر به دور آمریکا | قسمت 2

بسم الله الرحمن الرحیم

به امید خدا ، با طی کردن مسیر به جرجیا ، که کلی زیبایی و شرایط و اتفاقات عالی داشتم و از طرفی ، موظف کردن خودم به انجام تمرین هایی که استاد گفته بودند :

یادداشت کردن اتفاقات و هر چیزی که بهت حس خوب داده و زیباست جوری که بخاطرش تو رو به شکرگزاری از قلب میرسونه و…

سعی کردم که مو به مو تا اونجایی که میشه مسیر درست قوانین را عمل کنم .آخه من در کشف قوانین آفرینش ، متعهد شدم که این مسیر رو درست حرکت کنم ، پس حالا هم وقتشه .

خلاصه به شهر جرجیا رسیدیم و پیشنهاد دادم که به اون پارکی که خانم شایسته و استاد رفتن بریم ، میدونید چون من با دیدن اون فایل کلی حس گرفتم و دلم میخواد اون حال رو اینجا به واقعیت تبدیل کنم .

فرکانس هام عملی شد الهی شکر .ابتدا رفتیم لوازم غذا رو تهیه کردیم و عقب ماشین گذاشتیم ، میخواستم خاطره ی باربیکیو استاد و آتیش درست کردن مایک و مزه دار کردن مرغ ها و لای فویل گذاشتن خانم شایسته رو برای خودم تازه کنم .

حالا شما میبینید که این چه پارک قشنگیه ، به به !

تابلو اطلاعاتش از پرنده ها و … برای اینکه ما به حضورشون آگاهی داشته باشیم چقدر خوبه و این در ذهن من یک نکته ی مثبت هست .

میدونید چون وقتی ادم آگاهانه چیزی رو بدونه دقتش بالا میره .

ممنون از کسانی که این لطف رو در حق ما کردند و برای دیدن و یا برخورد کردن این موجودات ، به ما آگاهی دادند.

نگاه کنید! از این بالا جنگل سرسبز رو ! با حست میتونی روی هموشون راه بری !

به ! دوربین !

خدایا من لذت میبرم از اینکه با دوربین جایی رو ببینم مخصوصا وقتی روی حرکت یک پرنده باشه وقتی به بچه هاش غذا میده .

کنار دریاچه و باربیکیو پارک ، بساط چادر خودمون رو پهن کردیم و ذوق و شوق من چنان شده که مشتاق هستم برای اون مرغی که استاد گذاشت تو بشقاب و نوش جانش کرد ، البته صبحانه ی ردیفی هم نوش جونشون کردند ، اونم تو اتوبوس شیک و زیبا که از امکاناتش خودتون هم با خبرید .

هزار ماشاالله خدا برکتش رو زیاد کنه .

تا من مرغ ها رو لای فویل اماده کردم البته چند تای اونا رو با طعم تند چون خیلی درست دارم ، همسرم هم آتیش رو اماده کرده ، به به ! خدا قسمتتون کنه جاتون خالیه ، الهی که هر کسی هر چیزی که دلش میخواد به خواسته ی دلش برسه .

خیلی خوشمزه است به به ! تمام این مزه ها هم جز اون چیزهایی هست که باید در دفترم بنویسم .

همسرم بازم یک موزیک شاد گذاشته و میگه کمی برقصیم ، ههههههه

این امواج فرکانس مثبت چه کرده ! خدایا شکرت …

بریم با هم این اطراف رو ببینیم ، من هر لحظه مشتاق هستم برای برداشتن قدم بعدی.

آخه ، من به کلام استاد و خانم شایسته اطمینان دارم . اونا اول این مسیرها رو طی کردن و میدونند چه خبره ،

اگه یادتون باشه خانم شایسته عزیز، نکته ی مهمی رو متذکر شدند ، خدا خیرش بده .

نگران از دست دادن زیبایی که درش هستید، نباشید و باور کنید زیبایی ای در قدم بعدی منتظر شماست .

منم این اشتیاق رو دارم و میخوام با شما بریم ببینیم قدم بعدی چه زیبایی منتظر ماست که خدا به این مکان مارو هدایت کرده .

خدای من نگاه کنید ! چه منظره ایی ! استشمام این نم بارون روی این درختها چه حسی میده تمام درونت رو با اکسیژن پر میکنه ، این اب دریاچه و این اسمون و صدای این پرنده ها فوق العاده ست .

تمام کلام من افکار منو تحت کنترل خودش قرار داده و درکم رو فقط به شکوه برده.

انگار ما در یک حلقه ایی از جنگل تو دل اسمون هستیم . نگاه کنید، در پایین این نوار جنگل داخل اب

تصویر اسمونه و این برام، کل اسمون رو نشون میده و تصویر سازی کرده ، که من در حلقه ایی از سرسبزی داخل اسمونم .

خدایا شکرت که تو به ما ، با این همه زیبایی ها آموزش میدی تا بیاد بیاریم که ما چقدر ارزشمندیم و ما لیاقت داریم ، تو ما رو از خودمون بهتر میشناسی ، یعنی ما این همه بزرگ و ارزشمندیم ؟

آه ! صدای پرنده به گوش میرسه که اینم یک یاد آوری از سمت خداست که :

گوش هات رو باز کن و بشنو ! تا بهت امید بده ، تا انگیزه ی بیشتر ی برای حرکت داشته باشی تو دارای توانایی های بی نظیری هستی که من در تو قرار دادم .

خدایا با تمام شنیدن ها ،نوشتن ها، دیدن ها و حس ها و قرار گرفتنم در این همه زیبایی ها با قلبم به شکر گزاری های لحظه ایه بیشتر ی میرسم و این خواسته ی منه که تو اجابت کردی.

به قول خانم شایسته عزیز :

با این حرکت کردن در مسیر زیبایی ها میتونی با خودت به صلح برسی .

به به چه نکته ایی!

دقیقا این مطلب خیلی مهمه من حالا که این حرکت رو اغاز کردم میفهمم ، و قتی داخل این زیبایی ها غرق میشی ،

وقتی این لیاقت رو با اینکه خدا از قبل بهمون داده بود باور کردیم و بکارگرفتیم و حرکت در زیبایی ها رو شروع کردیم ، اونقدر انرژی مثبت میگیریم که وصفش از همه جنبه واقعا سخته .

به عبارتی دیگه واضح تر براتون بگم :

این انرژی های مثبت اونقدر در اطراف تو زیاد و به هم چسبیده شدند که راه نفوذ هیچ افکار نادلخواه و منفی به تو ، به ذهن تو ، به وجودت رو نمی بندد و اینجاست که سراسر خالصی و خنده هات اصله ، نگاهت اصله ، حس درونت اصله

و این عین به صلح رسیدن با خودمونه و این واقعیت ماست چون اصل ما از پاکی و مثبت هست ، از آرامش و ارزشمندی است ، در نهایت و دقیق تر از خداییم .

پس از استراحت ، وسایلمون رو جمع کردیم و حرکت میکنیم . تا از این سرسبزی ، از این پیچ و خم داخل این جنگل در درون این پارک لذت ببریم .

من حتی برای این خط کشی های جاده و این نظم هم شکر گزاری میکنم چون هم رنگش زرد و زیباست و هم از نظم همیشه خوشم میاد.

و اینجا هم مطابق خواسته هامه . الهی شکر

الهی که شما هم به خواسته هاتون مطابق میل درونیتون برسید.

تا دیداری دیگر در پناه حق سرشار از عشق بمانید.