سفر به دور آمریکا | قسمت 2

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّى

فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى

وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى

فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى

وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى

فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى

إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى

وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَهَ وَالْأُولَى

من بیام چشمامو بروی زیبایی ها باز کنم با چشم هام چیزایی رو ببینم که به من احساس بهتری میده، که قلبمو باز میکنه که منو به وجد میاره.

بیام گوشهامو در معرض شنیدن چیزهایی قرار بدم که بهم امید میده ،ایمان و قوت قلب میده که برام پای حرکت میشه که برام انگیزه میشه که به زبونم سپاسگزاریو جاری میکنه و منو به احساس خوب میرسونه و مدت زمان بیشتری تو احساس خوب نگه می داره.

بیام پاهامو به سمت مسیرهایی ببرم که علاقه دارم انجامشون بدم علاقه دارم ببینمشون علاقه دارم به سمتشون برم .

بیام تو ذهنم چیزهایی رو مرور کنم خاطراتی رو به یاد بیارم که برام ایمان بیشتری می سازه برای اینکه دوباره به سمت تجربه های وسیعتری برم.

این یعنی در صلح بودن با خودت

سلام به استاد عباسمنش عزیز و مریم جان و دوستان همسفرم

چقدر لذت بخشه برام احساس کردن هدایتهای خداوند و این روزها در وجودم فریاد میزنه احساس خوب ،احساس خوب، فقط احساس خوب ،در صلح بودن با خودم ، باور به هدایت و پیروی از هدایتها

انگار دارم تو کلاس درس با موضوع هدایت و حال خوب درس یاد میگیرم. دیشب که خواستم کامنت بنویسم حجم زیادی از تحسین و سپاسگزاری در ذهن و وجودم جاری شد که نتونستم از هیچ کدوم بگذرم برای نوشتن و موکول کردم به امروز اما هدایتها از دیشب جوریه که تو هوای پاک و الهی حضور خداوند فقط دوست دارم نفس بکشم و احساسش کنم .

این قسمت که هدایتم بود وصحبتهای مریم جان ،هدایتم به فصل سوم کتاب رویاها ،اینکه احساس خوب همه چیزه ، اینکه خدا میگه میخوای قطر ظرفتو بزرگ کنی که رزق بغیرالحسابم بباره به زندگیت بیشتر احساستو خوب کن ،بیشتردر صلح باش و یه عالمه حرفهای زیبای دیگه ،آیاتی از قرآن که بهشون هدایت میشم داره منو دیوانه میکنه. بعد از سالها بی خدایی احساس کردنش ،دیدنش ،فهمیدنش گنجی هست برام که قلبمو ذهنمو همه وجودمو آروم میکنه ومن چقدر خوشبختم که دارم وارد مدار انسان هایی میشم که تصمیم گرفتن اختیار زندگیشونو در دستشون بگیرن و خودشون خالق باشن.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ

آیا براى تو سینه‏ ات را نگشاده‏ ایم

وَوَضَعْنَا عَنْکَ وِزْرَکَ

و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتیم

الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ

[بارى] که [گویى] پشت تو را شکست

وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ

و نامت را براى تو بلند گردانیدیم

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا

پس [بدان که] با هر دشوارى آسانى است

إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا

آرى با هر دشوارى آسانى است

فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ

پس چون فراغت‏ یافتى به طاعت درکوش

وَإِلَى رَبِّکَ فَارْغَبْ

و با اشتیاق به سوى پروردگارت روى آور