ما در F.D. Roosevelt State Park که بزرگترین State Park در ایالت جورجیاست، هستیم. قرار است با هم محل استقرار RV را پیدا و سپس با هم زیباییهای این پارک شگفت انگیز را تجربه کنیم.
اینجا را درختان بسیار بلند و بیشماری احاطه کرده که سخاوتنمدانه سایهی خنک تابستانی خود را به ساکنین این پارک بخشیدهاند.
پرندگان قرمز رنگ زیبایی که، آوازشان در هر لحظه و هرجایی از این پارک به گوش میرسد.
حشره های زیبایی که، بخشی از بدنشان مثل لامپ روشن میشود. غروب هر روز سرو کلّه شان پیدا میشود و مثل فانوسهایی شناور در فضا، تا پاسی از تاریکی شب، خودنمایی میکنند.
قدم زدن میان این درختان، تماشای اشعههای نور از لابهلای برگهایشان، شنیدن آواز پرندگان، دیدن سنجابها، شیندن صدای جیرجیرکها که مثل آواز لالایی قبل از خواب میماند و…
اقرار میکنم به تصویر کشیدن زیباییهای طبیعت، خارج از حدّ توان قویترین دوربینهای جهان است. احساسی که هنگام شنیدن آواز یک پرنده در لب دریاچه تجربه میکنی را، نمیشود به تصویر کشید.
ترکیب برگهایی که به خاطر تنوع رنگ سبز حتی نمیدانی «چه نامی برای رنگ سبزشان» انتخاب کنی، به طرزی معجزه آسا زیباست.
نسیم خنکی که از لابه لای برگهای درختان روی پوست صورتت احساس میکنی و شبنمهایی که گاهی روی گونهات میچکد و آواز پرندگانی که این ارکستر سمفونی را کامل کردهاند را نمیشود در قاب هیچ دوربینی گنجاند.
وقتی با چنین صحنههایی مواجه میشوم، فقط میتوانم سپاسگزار خالق باشم که چنین جسم پیشرفته و قوای حسی کاملی را آفریده که، مشاهده و درک اینهمه زیبایی را امکان پذیر کرده است.
ما نه فقط با آگاهیهای خالص و نابی وارد این جهان شدهایم که پشتوانهی ما برای محقق کردن هر خواستهای است، بلکه چنین جسم پیشرفتهای در اختیار داریم تا همهی آن آگاهی را در این بُعد تجربه کنیم.
با هم بخشهایی از زیباییهای زندگی با RV را در دل طبیعت بکر ببینیم…
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD199MB13 دقیقه
بنام خداوند بخشنده مهربان و حکیم و دانا..
خداوند رب العالمین….
خداوندی که شنوا و بیناست..
خداوندی که همه اموزر را تدبیر میکند..
خداوندیکه که هنجوره بر دلهای ما اگاه هست.
خداوندیکه نور اسمانها و زمین است..
خداوندیکه همه چیز در سیطره اوست…
خداوندیکه که همه چیزه..
همه چیز
و همه چیز
و همه چیز…
سلام و نور وجود الهیم به بهشت همیشه جاویدانم.
سوره 27..سوره فتح…
لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ ۖ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ ۖ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَٰلِکَ فَتْحًا قَرِیبًا
بی تردید خدا رؤیای پیامبرش را به حق و درستی تحقق داد [که در رؤیا وعده داده بود] شما قطعاً در حال امن و امنیت در حالی که سرهایتان را تراشیده و موی [یا ناخن] کوتاه کرده اید و بیمی ندارید، وارد مسجدالحرام خواهید شد. خدا آنچه را که شما نمی دانستید [که وعده ورود به مسجدالحرام در سال آینده است] دانست و پیش از آن پیروزی نزدیکی [که صلح حدیبیه بود برای شما] قرارداد….
……………………………….
……………………………….
سلام و درود به بهشت همیشه جاویدانم..
بهشتی که معنای نور ،وجود الهیم را پس از سالها تاریکی ها..ی .شیطان،” به من نشان داد!!!!
….
امروز خداوند این ایه زیبای فتح رو بهم نشون داد..ولی اون عددد 207 بود…
ولی من 27 بهم الهام شد…
خداوند را شاکرم که مدام وعده فتح رو بهم میده…
….
این فایل….کلمه هل دهنده Hostel….رو بهم نشون داد…که در مدار ثروت الهی دارم پیش میرم..
…
امروز طبق هدایتی که چند روز پیش باهام تماس گرفتند…به لطف یاری خداوند انجام شد…
انشالله در اینده،” این قدمهای تکاملی دروازه ایی از رحمت خداوند،رو برویم باز میکنه!…
من امروز چیزی که تولید کردم..به یاری الله توی نمایشگاه شهرم با اعتماد بنفس عالی با 6 نمونه کار…بازم لطف خداوند دعوت شدم…
و فروشی داشتم…
میخام بگم…واقعا خوشحالم…که پا ،”تو مسیری گذاشتم.که پر از اتفاقات خوب و عالی هست…
درسته قدمها کوچیکن..
ولی در درون!!! شخصیتی ،”عالی و با اعتماد بنفس و با عزت نفس بالاست…
……
خیلی الهامات گرفتم..خیلی چیزها رو دارم بیشتر درک میکنم…..
چقدر ایمانم تو مسیر قوی تر شد..
دقیقا…
روز گذشته یبل از حضورم تو این جلسه..یه شخص کارمند بهم گفت اون اقایه..دیدی خیلی حمایت میکنه برای افرادی که کارشون عالیه…
توی کارای هنری هستند..
و کلی تعریف از ایشون کرد..
بهم گفت باهاشون صحبت کنم…راجع بکارتون…
گفتم نیازی نیست ..
ولی از ته دلم…اصلا دیگه 1 درصدم به این نوضوعات فکرم نمیکنم.
که کسی باشه بهم کمک کنه…
یا کسی باشه از من حمایت کنه.
چون من 8 سال این روند رو پیش:رفتم.ولی جز احساس بد و دردسر و حرفهای پوچ نبود..
دوتا وام با درصد کم گرفتم..
ولی همه در مسیر قربانیها تمام شد..
و بهای اندکی بیش نبودند..
همه اون درسهای 8 ساله..
خلاصه شد تو اون چند دقیقه…
من سعی کردم پذیرم ببینم این شخص چی میخاد بگه!!!!
بهم گفت با خانم فلان صحبت میکنم که بریید اموزش:بدیین..یه وعده خیلی کوتاه و بیفکر!!!
……
چیزی که از:قبل همون خانم بدون اینکه این شخص بدونه..بهم گفت مدرس خیلی خوبی هستین…
خیلی خوشحالم که اینقدر تو کارتون مهارت داریم من دوستدارم از این اشخاص استفاده کنیم..
و بعد از اون یه خانم خودشون پیش اومدن شماره گرفتن..گفتن من خوشحالم با شما اسنا شدم..
من دوستدارم که شما بیایید تو اموزشگاه من تدریس:کنید…
بدون اینکه اون شخصی که افراد خیلی روش حساب میکردن….بدونه…
من با اعتماد بنفس بالا تونستم راجع بکارم صحبت کنم ..با وجودیکه افراد زیادی بودند…
این نشون میده که چقدر من قدرتمتد شدم…
.بهمین دلیله …
که شما استاد عزیزم.میگید….
کسی که روی دوره های من کار میکنه باید عزت نفس بالا را داشته باشه…
همه چیز از عزت نفس بالاست…من واقعا عشق نسبت بکارام دارم..و با جون و دل پذیراش هستم.
و من این باور رو دارم و دارم روش کار میکنم که باید فروش خیلی خوب و عالی با قیمت عالی داشته باشم.
خداوند وعده دلاری بهم میده…
و انشالله به یاری الله طبق هدایتم دارم وارد فروش:انشالله دلاری میشم…
صادرات به خارج از کشور..
همیشه عاشق این نوع کتگوری بودم..همیشه دوستداشتم یچیزی تولید کنم ..در کنار ارامش…ساده و روان باشه..و بتونم فروش جهانی داشته باشم..
یه اقایی بهم گفت..خانم علی پور شما ماشالله همیشه جهانی کار میکنید..بدون اینکه من شناختی بهشون داشته باشم..با دید مثبت ایشون و حال خوب ایشون..نگاهم کرد خانم علی پور!!!
گفتم اره شما خوبیید…
بعد بهم گفت کاملا شماها رو میشناسم..شماها افراد بسیار هنرمندی هستین…
و کارتون جهانی هست…
گفتم نظر لطفتونه….
اون نمایشگاه یه قطعه بهشتی برام بود.در اون چند ساعت کلی اتفاقات خوب برام افتاد. و تونستم از لحظه به لحظه اش..استفاده درست و بجا داشته باشم..
و امروز خیلی خیلی خوشبختم که میتونم تو مسیر درست باشم…مسیری که خداوند گفته تو فقط منو معبود خودت قرار بده و به من توکل و ایمان داشته باش..همه چیز بهت میدم…
شروع اون نمایشگاه هم با سوره فاتحه بود…
بنظرتون مگه بجز خدا هم !!!!!کسی رو میشناسید!؟؟؟
خیر.!!!!!روبروی نمایشگاه روی دیوار نوشته بود..
کسی که خودشو در مسیر خداوند اصلاح کند.خداوند اونو در برابر حامعه و مردم اصلاح کرده هست…..
چقدر زیبا چقدر هماهنگ با خداوند…
اون نمایشگاه..معنای شرک رو بیشتر واضحتر کرد.به عینه خواب الهامیمو تایید کرد…
خوابی که دیدم مردم فقط بخاطر شرکشون فقط دارن تقلا میکنن و دور خودشون دور میزنن..
همه داشتن میگفتن تسهیلات گرفتیم .فلان کردییم..ولی یه دونه از اون افراد وارد غرفه هامون نشدن..
افرادی که با شرکهاشون دست و پنجه نرم میکردن..
چی بگم!!!!
فقط میخام بگم….
هیچکسی به بزرگی خداوند نیست…خداوندیکه همجوره داره قدم به قدم ما رو هدایت میکنه ..
راه ها رو بهمون میگه….
مسیرها رو بهمون نشون میده..
خداییکه وقتی باهاش هماهنگ میشی..همکار برات انجام میده..
بخدا خدا همه چیزه!!!!!!!
جقدر راحت خودممم در قبلاًًً این وعده های پوچ رو دو دستی قبول مبکردم.و خوشحال بودم که مسیرم درسته.8 سال…این روند رو رفتم..و بجایی رسیدم دیدم همیشه دست از پاهام درازه…
و امروز در مسیر خداوندم..
با تمام وجودم همجوره خوشبختم….
مگه دیگه ..
ما از این زندگی چی میخاییم!!!
هیچی!!!!همه چیز خداست…همه چیز خداستتت
هیچکسی هیچی نیست..وقتی با خداوندی همه افراد برات دستان خدا میشن و بهت کمک میکننن.
کل جهان به خدمتتت در میان.و تو رو لِول به لِول بالا میبرن…
و امروز خوشحالم که در مسیر عشق،” دارم قدم برمیدارم..
عشقی ..که معنای زندگی کردن را بهم اموخت!!! و میدونم این اصلاح تا زمانی که در دل” نور دارم …ادامه میدهم…
……
برییم سراغ زیبایی این فایل…
مریم عزیز…..یه روز بالای کوه تو اون قسمتی که همیشه دوستدارم !!نشسته بودم….
دیدم اسمون دقیقا مثل پارچه ساتن شده…
یه هاله ایی از رنگ ابی…رنگ خاکستری.رنگ قرمز رنگ نارنجی..
الله اکبر…الله اکبر….الله اکبر….بعد دقیقا ماه وسط این رنگ کمانی از رنگها بود…و دقیقا توی بهارم بود…و یه ستاره زیبا هم بغل دست ماه بود..
و قسمت پشت این زیباییها کوه های سایه انداخته بود..و از لطیفی هوا که چی بگم…
..
دقیقا مثل پارچه ساتن ابریشمی…هر چی نگاهش میکردم سیر نمیشدم…
اینقدر که زیبا بود!!!!!
و خیلی صحنه ها رو خداوند اون لحظه بهم نشون میده..
از گل اناری که با اسمان ادغام شده..
از نوازش گلها گرفته …
هر چی بگم کمه….
من با نگاه الهی گونم تونستم زیباییها رو تو دل اون نازیباییهایی که یه روز برام غیر قابل تحمل شده بود پیدا کنم..
و من جز زیبایی چیز دیگه ایی نمیبینم..
و امروز شاکرم!!!که دارم،” این مسیر زیبا رو با تمام وجودم حس میکنم…
و همه رو لطف خداوند میبینم..واقعا اینقدر زیباییها زیاده که اون لحظه ها رو نمیشه توی قاب دوربین جاسازی کرد…
……..
چون دوربیینت فقط:یه تصویر سازیه سطحیه حتی بهترین دوربین باشه..
و اون حس زیبا اون حس الهی فضای دوربینم زیبا میکنه ولی بازم به اندازه اون حس درونیت نیست…
فقط شاکر خداوندم!،” که هر لحظه قانون احساس خوب و احساس بد رو با عمق بیشتری بهم نشون میده….
همه چیز خداست!!! همه چیز از وجود الهی منه.!!!..
وقتی بخدا میرسی بهمه چیز میرسی..
کسیکه با خداست…به هر چیزی که دلش بخاد میرسه…
بقول قرآن مدام خداوند بهمون یاداور میشه که بگو!!!من فقط خدا رو میپرستم و اون تنها معبود من است…
و این یاداور توحید برای ماهاست که بدونم جز این چیز دیگری نیست…
خدایا تنها تو را می پرستم و فقط از تو یاری می جوییم.
بنام خداوند بخشنده مهربان و حکیم و دانا..
خداوند رب العالمین….
خداوندی که شنوا و بیناست..
خداوندی که همه اموزر را تدبیر میکند..
خداوندیکه که هنجوره بر دلهای ما اگاه هست.
خداوندیکه نور اسمانها و زمین است..
خداوندیکه همه چیز در سیطره اوست…
خداوندیکه که همه چیزه..
همه چیز
و همه چیز
و همه چیز…
سلام و نور وجود الهیم به بهشت همیشه جاویدانم.
سوره 27..سوره فتح…
لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ ۖ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ ۖ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَٰلِکَ فَتْحًا قَرِیبًا
بی تردید خدا رؤیای پیامبرش را به حق و درستی تحقق داد [که در رؤیا وعده داده بود] شما قطعاً در حال امن و امنیت در حالی که سرهایتان را تراشیده و موی [یا ناخن] کوتاه کرده اید و بیمی ندارید، وارد مسجدالحرام خواهید شد. خدا آنچه را که شما نمی دانستید [که وعده ورود به مسجدالحرام در سال آینده است] دانست و پیش از آن پیروزی نزدیکی [که صلح حدیبیه بود برای شما] قرارداد….
……………………………….
……………………………….
سلام و درود به بهشت همیشه جاویدانم..
بهشتی که معنای نور ،وجود الهیم را پس از سالها تاریکی ها..ی .شیطان،” به من نشان داد!!!!
….
امروز خداوند این ایه زیبای فتح رو بهم نشون داد..ولی اون عددد 207 بود…
ولی من 27 بهم الهام شد…
خداوند را شاکرم که مدام وعده فتح رو بهم میده…
….
این فایل….کلمه هل دهنده Hostel….رو بهم نشون داد…که در مدار ثروت الهی دارم پیش میرم..
…
امروز طبق هدایتی که چند روز پیش باهام تماس گرفتند…به لطف یاری خداوند انجام شد…
انشالله در اینده،” این قدمهای تکاملی دروازه ایی از رحمت خداوند،رو برویم باز میکنه!…
من امروز چیزی که تولید کردم..به یاری الله توی نمایشگاه شهرم با اعتماد بنفس عالی با 6 نمونه کار…بازم لطف خداوند دعوت شدم…
و فروشی داشتم…
میخام بگم…واقعا خوشحالم…که پا ،”تو مسیری گذاشتم.که پر از اتفاقات خوب و عالی هست…
درسته قدمها کوچیکن..
ولی در درون!!! شخصیتی ،”عالی و با اعتماد بنفس و با عزت نفس بالاست…
……
خیلی الهامات گرفتم..خیلی چیزها رو دارم بیشتر درک میکنم…..
چقدر ایمانم تو مسیر قوی تر شد..
دقیقا…
روز گذشته یبل از حضورم تو این جلسه..یه شخص کارمند بهم گفت اون اقایه..دیدی خیلی حمایت میکنه برای افرادی که کارشون عالیه…
توی کارای هنری هستند..
و کلی تعریف از ایشون کرد..
بهم گفت باهاشون صحبت کنم…راجع بکارتون…
گفتم نیازی نیست ..
ولی از ته دلم…اصلا دیگه 1 درصدم به این نوضوعات فکرم نمیکنم.
که کسی باشه بهم کمک کنه…
یا کسی باشه از من حمایت کنه.
چون من 8 سال این روند رو پیش:رفتم.ولی جز احساس بد و دردسر و حرفهای پوچ نبود..
دوتا وام با درصد کم گرفتم..
ولی همه در مسیر قربانیها تمام شد..
و بهای اندکی بیش نبودند..
همه اون درسهای 8 ساله..
خلاصه شد تو اون چند دقیقه…
من سعی کردم پذیرم ببینم این شخص چی میخاد بگه!!!!
بهم گفت با خانم فلان صحبت میکنم که بریید اموزش:بدیین..یه وعده خیلی کوتاه و بیفکر!!!
……
چیزی که از:قبل همون خانم بدون اینکه این شخص بدونه..بهم گفت مدرس خیلی خوبی هستین…
خیلی خوشحالم که اینقدر تو کارتون مهارت داریم من دوستدارم از این اشخاص استفاده کنیم..
و بعد از اون یه خانم خودشون پیش اومدن شماره گرفتن..گفتن من خوشحالم با شما اسنا شدم..
من دوستدارم که شما بیایید تو اموزشگاه من تدریس:کنید…
بدون اینکه اون شخصی که افراد خیلی روش حساب میکردن….بدونه…
من با اعتماد بنفس بالا تونستم راجع بکارم صحبت کنم ..با وجودیکه افراد زیادی بودند…
این نشون میده که چقدر من قدرتمتد شدم…
.بهمین دلیله …
که شما استاد عزیزم.میگید….
کسی که روی دوره های من کار میکنه باید عزت نفس بالا را داشته باشه…
همه چیز از عزت نفس بالاست…من واقعا عشق نسبت بکارام دارم..و با جون و دل پذیراش هستم.
و من این باور رو دارم و دارم روش کار میکنم که باید فروش خیلی خوب و عالی با قیمت عالی داشته باشم.
خداوند وعده دلاری بهم میده…
و انشالله به یاری الله طبق هدایتم دارم وارد فروش:انشالله دلاری میشم…
صادرات به خارج از کشور..
همیشه عاشق این نوع کتگوری بودم..همیشه دوستداشتم یچیزی تولید کنم ..در کنار ارامش…ساده و روان باشه..و بتونم فروش جهانی داشته باشم..
یه اقایی بهم گفت..خانم علی پور شما ماشالله همیشه جهانی کار میکنید..بدون اینکه من شناختی بهشون داشته باشم..با دید مثبت ایشون و حال خوب ایشون..نگاهم کرد خانم علی پور!!!
گفتم اره شما خوبیید…
بعد بهم گفت کاملا شماها رو میشناسم..شماها افراد بسیار هنرمندی هستین…
و کارتون جهانی هست…
گفتم نظر لطفتونه….
اون نمایشگاه یه قطعه بهشتی برام بود.در اون چند ساعت کلی اتفاقات خوب برام افتاد. و تونستم از لحظه به لحظه اش..استفاده درست و بجا داشته باشم..
و امروز خیلی خیلی خوشبختم که میتونم تو مسیر درست باشم…مسیری که خداوند گفته تو فقط منو معبود خودت قرار بده و به من توکل و ایمان داشته باش..همه چیز بهت میدم…
شروع اون نمایشگاه هم با سوره فاتحه بود…
بنظرتون مگه بجز خدا هم !!!!!کسی رو میشناسید!؟؟؟
خیر.!!!!!روبروی نمایشگاه روی دیوار نوشته بود..
کسی که خودشو در مسیر خداوند اصلاح کند.خداوند اونو در برابر حامعه و مردم اصلاح کرده هست…..
چقدر زیبا چقدر هماهنگ با خداوند…
اون نمایشگاه..معنای شرک رو بیشتر واضحتر کرد.به عینه خواب الهامیمو تایید کرد…
خوابی که دیدم مردم فقط بخاطر شرکشون فقط دارن تقلا میکنن و دور خودشون دور میزنن..
همه داشتن میگفتن تسهیلات گرفتیم .فلان کردییم..ولی یه دونه از اون افراد وارد غرفه هامون نشدن..
افرادی که با شرکهاشون دست و پنجه نرم میکردن..
چی بگم!!!!
فقط میخام بگم….
هیچکسی به بزرگی خداوند نیست…خداوندیکه همجوره داره قدم به قدم ما رو هدایت میکنه ..
راه ها رو بهمون میگه….
مسیرها رو بهمون نشون میده..
خداییکه وقتی باهاش هماهنگ میشی..همکار برات انجام میده..
بخدا خدا همه چیزه!!!!!!!
جقدر راحت خودممم در قبلاًًً این وعده های پوچ رو دو دستی قبول مبکردم.و خوشحال بودم که مسیرم درسته.8 سال…این روند رو رفتم..و بجایی رسیدم دیدم همیشه دست از پاهام درازه…
و امروز در مسیر خداوندم..
با تمام وجودم همجوره خوشبختم….
مگه دیگه ..
ما از این زندگی چی میخاییم!!!
هیچی!!!!همه چیز خداست…همه چیز خداستتت
هیچکسی هیچی نیست..وقتی با خداوندی همه افراد برات دستان خدا میشن و بهت کمک میکننن.
کل جهان به خدمتتت در میان.و تو رو لِول به لِول بالا میبرن…
و امروز خوشحالم که در مسیر عشق،” دارم قدم برمیدارم..
عشقی ..که معنای زندگی کردن را بهم اموخت!!! و میدونم این اصلاح تا زمانی که در دل” نور دارم …ادامه میدهم…
……
برییم سراغ زیبایی این فایل…
مریم عزیز…..یه روز بالای کوه تو اون قسمتی که همیشه دوستدارم !!نشسته بودم….
دیدم اسمون دقیقا مثل پارچه ساتن شده…
یه هاله ایی از رنگ ابی…رنگ خاکستری.رنگ قرمز رنگ نارنجی..
الله اکبر…الله اکبر….الله اکبر….بعد دقیقا ماه وسط این رنگ کمانی از رنگها بود…و دقیقا توی بهارم بود…و یه ستاره زیبا هم بغل دست ماه بود..
و قسمت پشت این زیباییها کوه های سایه انداخته بود..و از لطیفی هوا که چی بگم…
..
دقیقا مثل پارچه ساتن ابریشمی…هر چی نگاهش میکردم سیر نمیشدم…
اینقدر که زیبا بود!!!!!
و خیلی صحنه ها رو خداوند اون لحظه بهم نشون میده..
از گل اناری که با اسمان ادغام شده..
از نوازش گلها گرفته …
هر چی بگم کمه….
من با نگاه الهی گونم تونستم زیباییها رو تو دل اون نازیباییهایی که یه روز برام غیر قابل تحمل شده بود پیدا کنم..
و من جز زیبایی چیز دیگه ایی نمیبینم..
و امروز شاکرم!!!که دارم،” این مسیر زیبا رو با تمام وجودم حس میکنم…
و همه رو لطف خداوند میبینم..واقعا اینقدر زیباییها زیاده که اون لحظه ها رو نمیشه توی قاب دوربین جاسازی کرد…
……..
چون دوربیینت فقط:یه تصویر سازیه سطحیه حتی بهترین دوربین باشه..
و اون حس زیبا اون حس الهی فضای دوربینم زیبا میکنه ولی بازم به اندازه اون حس درونیت نیست…
فقط شاکر خداوندم!،” که هر لحظه قانون احساس خوب و احساس بد رو با عمق بیشتری بهم نشون میده….
همه چیز خداست!!! همه چیز از وجود الهی منه.!!!..
وقتی بخدا میرسی بهمه چیز میرسی..
کسیکه با خداست…به هر چیزی که دلش بخاد میرسه…
بقول قرآن مدام خداوند بهمون یاداور میشه که بگو!!!من فقط خدا رو میپرستم و اون تنها معبود من است…
و این یاداور توحید برای ماهاست که بدونم جز این چیز دیگری نیست…
خدایا تنها تو را می پرستم و فقط از تو یاری می جوییم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
بنام خداوند زیباییها بنام خداوندی که مدام داره ما را هدایت میکنه بسمت بهترینها بسمت راه درست..راه کسانی که نعمت بخشیده!
سلام و درود به استاد عزیزم.و به مریم عزیز که این سفرنامه را با زیباییها شروع کردن و تا قسمت 227تومین قسمت کشونده شده ..بازم با همین تحسین و نشون دادن زیباییها..ادامه داره!
من سپاسگزار این خداوندم که مرا در این مسیر هدایت نمود تا بازم برگردم به خونه اول این سفرنامه و نحوه برخورد این دو عزیز بهشتیمان را به خودم مرور کنم و قانون الهی را بتوانم در عمل اجرا کنم….
قانونی و همون ایمانی که عمل میاورد..
مریم جان عزیز..واقعا قابل تحسین هستی بابت فیلمبرداری کردن و تدوین کردن.این زیباییها!.و صحبتهایی که بخداوندی این خداوند عزوجل من هیجا سفرنامه زیبایی نه دیده ام و نه گوش فرا کردم..
همه از وجود خداوندیه که این عشق را در دلهای شما جاری کرده.و هر روز داره گسترششو، در درونمون قوی تر میشه!
خیلی خوشحالم از اینکه هر روز دارم بیشتر مفهموم قانون رو درک میکنم..
مریم عزیز.شما خیلی خیلی برای من عزیز و ارجمندین!..چون تنها تنها دوستانی که دارم ازشون لذت میبرم صحبتهای شما هست.
و سپاسگزار این خداوندم که اینراه راست را به ما عطا کرد تا امروز من گوش بفرمای این هدایت الله باشم..
الله اکبر امروز سوره بقره رو میخوندم از دوستان میخام شروع کنن از اوایل سوره بقره..وای قانون الهی به واضح خداوند راه هدایت یا فتگان و گمراهان را مفصل توضیح داده..
مریم عزیز…
میخام بگم مخصوصا ما خانم ها..خیلی باگها و باورهای محدود کننده داشتیم..داره کم کم اون نقطعه ضعفا تو عمل به قوانین الهی در میاد.
.
مخصوصا این در صلح بودن…
که باید تمرکز فوکسی روش قرار داد.
و مدام مدام هر روز هر روز بهبود عملگرایی بهبود عملگرایی بهبود عملگرایی..
و این در صلح بودن…وقتی به مرحله اجرایی میرسه…و عمل به اون…خیلی ایده ها،به رو میشه.انگار تو رو وارد دنیایی میکنه که جدا از زندگی کل عموم هست…
من از موقعه ایی که شروع کردم به قانون و شروع کردم کم کم عمل کنم…همین باعث شد..این حس درونی که خداوند به ما عطا کرده رو عمیقتر انجام بدییم.
یادم از صحبت استادم شد…
اتفاقا اونم سید بود.خیلی استاد به روز و تمرکز روی زیباییها داشت…باعث شد تا من چشمانم را بروی زیباییها باز کنم و بتونم تو کارام ایده هایی بدم تا منو چند تا پله جلو بندازه..
بازم هدایت الله باعث شد که این جرقه از همون محیط زیبای کوهستانی داریم.. طرحهای ناب بزنم و حتی رنگهاشو تو کارم بیارم..خیلی باعث شد من تو رشته ام قویتر عمل کنم.
ولی از مبحث زییایی دور بودم…
اتفاقا پروژه پایانیم.زیبایی شناسی بود..الان که دارم مینویسم یادم از اون موقع اومد..
که همه چیز از زییاییی شناسی شروع میشه.
این نعمت الهی اومده تا ما با مفهموم. درک زیباییهای اطرافمون هم فرکانس بشیم و ایده پردازی کنیم برای موفقعیتهایمون.
خیلی درک دیدن زیباییها داره کم کم برام بولد میشه…
و من باید از همین ساعت بیشتر مفهموم دیدن زیباییها از طریق
چشمانم.
از طریق گوشهایم.
پاهایم .
و ذهنم
هر کدوم کنار هم سازماندهی میشه و باعث حرکت الهی ادامه پیدا کنه!..
یادمه از زندگی ایل قشقایی یه طرح کار کرده بودم و میومدم اهنگها و ریتم ها و رقص و تمام زیباییهایی که درون این مجموعه بود رو چیدمان میکردم و با حسم.با ذهنم.با گوشهایم.با پاهایم همه همه کنار هم یه حس فوق العاده ایی به من داده بود..میتونستم از همین ریتم چقدر طراحیا رو انجام بدم..
چقدر این حس الهی میتونه ثمر بخش باشه برای پیشرفت ما..
مریم عزیز واقعا تحسینتون میکنم و بازم هدایت الله بود که بیام بیشتر تمرکزی روی این موضوع در صلح رسیدن کار کنم.میدونم انتهاییم برای اینکار نداره..هر چقدر بیشتر همون اندازه نتیجه گرفتن..
و امروز شاهد قسمت 200خورده اایی این سفرنامه هستم.
.باز هم رد پای همین قانون تو قسمت دوم..را در قسمت 200خورده ایی میبینم…نشون میده شما خیلی خوب دارین انجامش میدین..ولی مدارتون زمین تا اسمون متفاوته!( الله اکبر از این قانون بدون تغییر الهی..)
امروزه سوره بقره دلمو از جا کند…
دلمو داره گوش بفرماتر از قوانین الهی میکنه!
قوانینی که زد خورد نداره..فقط مدار مدار داره اوندنتایج رو برای ما بولد میکنه.
مریم شایسته..شایسته زیباییهای الهی بهتون تبریک میگم.انشالله منم بتونم مثل شما استوار و پایدار باشم.و بتونم زیباییها را در تمامی این موارد بگنجونم..و اینراهو ادامه بدم و میدونم با همین حس خیلی بهتر میتونم کارامو به نتیجه برسونم..نتیحه ایی که خیلی خیلی شخصیتمو درونمو گسترش میده..
ممنونم از خداوند و این جهانش که مدام داره ما رو هدایت میکنه بسمت زییاییها و بسمت عملکرا بودن در اینراه با استقامتش!.
به امید دیدن و درک کردن زیباییها و قشنگیهای پروردگار عزوجلمون.!