سفر به دور آمریکا | قسمت 2 - صفحه 1

1133 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرضیه گفته:
    مدت عضویت: 2302 روز

    سلااااام مریم عزیزم و سلام به استاد عزیزم و میکائیل دوست داشتنیم

    خیلی خیلی از دیدن این فایل لذت بردم واقعا حسش کردم و احساس کردم منم تو این سفر همراه شما هستم بقدری این فیلمبرداری شما عالیهههه و صحبتهای آرام بخشتون زیباست که فقط باید از خدای بزرگ سپاسگزاری کنم به خاطر دوستی من با شما و این خانواده

    دوست داشتنی

    دلم باز شد و روحم تازه شد

    عشق میکنم با دیدن این مناظر و کلی میخندم و شاد میشم

    دوستون دارم از خدا برا شما مریم جان و استاد عباسمنش عزیز و گل پسر این خانواده و همه خانواده عباسمنش طول عمر با عزت و با برکت به همراه تجارب زیبا در این دنیای زیبا و پهناور و آرزوی لحظه های بسیار شاد و اتفاقات فوق العاده عالی رو طلب میکنم

    موفق و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
  2. -
    رضا شهبازی گفته:
    مدت عضویت: 2897 روز

    با درود به شما سرکار خانم شایسته و عرض ادب و احترام به استاد گرانقدر و مایک عزیز.

    امیدوارم سفرتون پر از برکات و ثمرات عالی باشه و ما رو هم در آنها شریک کنید.

    نکته ی کلیدی که اشاره فرمودید ،همون تمرکز بر زیباییها و باقی ماندن در احساس خوب و عالی هست که با کنترل ورودی ها براحتی امکان پذیر هست. علی الخصوص با دیدن تصاویر و تجربیات بی نظیری که برای ما به اشتراک میگذارید.

    پاینده و سرفراز باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  3. -
    پروین جعفرخانی گفته:
    مدت عضویت: 2228 روز

    سلام بر خانواده عباس منش

    وقتی قسمت دوم این سفر نامه را دیدم واقعا حتی میتونم بگم زبانم از شکر گزاری هم قاصرشده بود خدای من این همه زیبایی اینهمه جذاببت وقتی هر روز صبح ستاره قطبی را می نویسم و شکر گزارخداوند هستم بخاطر خلق این همه زیبایی و ارزو میکنم که بتونم بهترینها را ببینم هر چند که هرچیزی را که میبینم خالق هستی خلق کرده شکر گزار میشم خدایا شکرت که در این زمانه پر از نعمت و فراوانی زندگی میکنم

    خانم شایسته براتون بهترینها را ارزو میکنم خوش بگذره در کنار خانواده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  4. -
    علی خاکشور گفته:
    مدت عضویت: 2292 روز

    سلام بر استاد عشق ودوست داشتنی عباس منش عزیز وخانم شایسته مهربان این فایل خیلی چیزها را دردرونم بیدار کرد واقعا سپاسگزارم بااین فایل بی نظیر وقتی انسان احساس ارامش داشته واقعا به همه چیز میرسد واقعا چه پارک قشنگ بود خدایاشکرت این هم فراوانی سپاسگزارم همیشه درپناه خداوند مهربان خوب خرم بوده باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      احمد سلیمی ترکمانی گفته:
      مدت عضویت: 2318 روز

      سلااااااممم و خدا قوت خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته پرانرژی که من عاشق صحبت کردنش و توصیفاتش هستم و همه دوستان بی نظیرم

      خدا چقدر قانون فراوانی رو تو این فایل با درختان سرسبز و تنومند به تصویر کشیده بود و همه جا فقط درخت بود و جا برای سوزن انداختن نبود و چقدر خوشگل خانوم شایسته با دوربین با عشقش به ما نشون میده

      و چقدر من عشق کردم موقعی که ار وی رو اسلاید اوت میکردین من احساس کردم که داخل یه خونه شیک و باکلاس نشستم.

      من عاشق آشپزی کردن و تزیین خانوم شایسته هستم که انگار قرار هست منم از اون غذا بخورم و از همین جا لذت میبرم

      واااای خدا عاشق این خانوم شایسته هستم که چقدر با خودش در صلح هست و من همش میگم خدایا همچین همسری با همچین خصوصیاتی بهم عطا کن 😊😉😊

      وای خانوم شایسته شما با صحبت کردنتون زیبایی طبیعت رو دو چندان میکنین و من امروز دقیقا صحبت هایی که شما کردین رو صبح تو دفتر شگرکزاریم مینوشتم که خدایا ازت ممنونم که چشم های پرنوری بهم عطا کردی که همش زیبایی هارو باهاشون میبینم

      خدایا ازت ممنونم که گوش های شنوایی بهم عطا کردی همش شنیدنی های مثبت و خوب میشنوم که بی نهایت بهم احساس خوب میدهند که حتی بابت پاهام و دستهایم شکرگزاری کردم و من عاشق این هارمونی جهان هستم

      خدایا عاشقتم که سریع العجاب هستی

      نانازم این روزها هر چی ازت میخوام با عشق بهم عطا میکنی و من هر لحظه در مقابل عظمتت سجده میزنم و ازت تشکر میکنم

      امروز میگفتم خدا دیگه داری کاری میکنی با من که شاید یه روز وسط خیابون زانو بزنم و ازت تشکر کنم

      عاشقتم نانازم بابت این قانون بدون تغییر

      که به هرچی توجه میکنم به ساعت نمیرسه که هم جنس همون رو وارد زندگیم میکنی.

      واای من عاشق جاده ای هستم که از وسط جنگل بگذره و کنار دو طرف جاده پر از درخت باشه و همیشه جاده با سایه درختان تزیین بشه

      وااای اون مادر و دخترا خوش ذوق چقدر با عشق ماهیگیری میکردن و من از دور شادی اونهارو از چشماشون و حتی از رنگ لباسهاشون احساس میکردم و ضمنا دریاچه چقدر شیبه پرادایسه خودمون بود و خیلی حس خوب گرفتم که انسان ها بر حسب فرکانساهایی که میفرستند هم جنس همون رو جذب میکنند

      استاد عاشقت هستم که آنقدر تو توجهت همیشه به زیبایی ها هست و که مارو هم با خودتون به بهترین جاها میبرید

      من عشق میکنم برای باهام بودنتون

      عاشقتونم به مولا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    حسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 3113 روز

    سلام بر استاد عباس منش و خانم شایسته عزیز …..وقتی آگاهانه تصمیم می گیری کامنت های زیبای دوستان عزیز در دوره 12 قدم رو بخونی تو به زیبایی هایی مثل این فایل هدایت می شوی..من هنوز فایل رو ندیدم و داره دانلود میشه اما من از خوندن متن شما و توصیف این زیبایی خودم را آنجا دیدم و تجسم کردم و اون نسیم خنک و شبنمش به صورتم خورد….قربون خدا برم که این تمرین ستاره قطبی رو به استاد الهام کرد…امروز عکس استاد رو دیدم خیلی شوک زده شدم از لاغر شدنشون و الان توی دلم گفتم ای کاش تصویری از استاد ببینم که این فایل اومد …بچه ها توی کامنتا نوشته بودن خداوند سریع الجوابه که الان قشنگ ثابت شد سریع الجوابه……از همه شما بابت این همه عشق سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  6. -
    soulovelybook گفته:
    مدت عضویت: 3054 روز

    مریم جان چقدر زیبایی

    بله من شما رو ندیدم اما میدونم ک بسیار زیبا هستی چون از نظر من زیبایی در نوع نگاه ات هست، زیبایی در بیان ات هست ، زیبایی در اونچه تو انتخاب میکنی ک آگاهانه درک بکنی هست و ایمان دارم ک این سیرت زیبا تورو زیباترین زن زمین کرده، خیلی خوشحالم ک ما رو شریک این سفر کردی و با تمام کارهای ک داری لطف میکنی و به ما نمای بیشتر از اونچه ک نتیجه تمرکز بر زیبایی ها و استفاده از قوانین استاد هست رو میدی. این سخاوت و عظمت نگاه ات ستودینی و مثال زدنی هست. پاینده باشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  7. -
    کیمیا گفته:
    مدت عضویت: 3764 روز

    خانم شایسته ی عزیزم بینهایت سپاسگزارم بابت این فایل زیبا. خیلی لذت بردم و باورهای خوب جدیدی رو یادگرفتم. ممنون که وقت گذاشتید و این فایل رو درست کردید. ان شاالله هرروز عاشق تر و ثروتمندتر باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  8. -
    مهدی بردستانی گفته:
    مدت عضویت: 2392 روز

    سلام به استاد عزیزم و مکاییل و بانو مریم شایسته واقعا صحنه بسیار زیبای و جذابی رو برامون به اشتراک گذاشتید امیدوارم این زیبایی ها رو من ورفقای گلم در خانواده عباسمنش هم تجربه کنیم !!! و آرزوی خوشبختی برای همه استاد عشقی به خدا،عشششششق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    جواد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2765 روز

    سلام

    به نظر من آدمهایی که مثل شما دنبال زیبایی هستند این صحنه ها رو هم پیدا میکنن من فکر می‌کنم که خیلی از همون آمریکایی ها هم اونجا رو ندیدن ،ندیدن که اصلا فکر نمیکنن که وجود داشته باشه همینجور که خیلی از مردم این کلیپهای خانوم شایسته رو نمیبینن تو ایران

    کارتون بینظیره با اینکه اولین کارتونه

    راستی مرغ رو توی دوغ ترش و پیاز و زعفران اگه بخابونین خوشمزه میشه تجربش کنین ?

    بازم کلیپ بزارین تا

    ما همسفر تون باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
        • -
          Ramin گفته:
          مدت عضویت: 3317 روز

          با سلام خدمت خانم 108

          با توجه به تجارب معنوی و تفکر شما در مسایل آفرینش می خواستم جواب سئوال زیر را با دید قانون آفرینش و مطالب استاد اگر براتون مقدور است لطف کنید”کلا ما در اینجا در مورد افرادی و یا به عبارتی انسانهایی صحبت می کنیم که قدرت تفکر و تحلیل دارند و به واسطه مطالعه و تفکر میتوانند فرکانسشون را عوض کنند ولی یکسری انسانها به واسطه این کمبود اصلا قدرت تفکر ندارند تا به این آگاهی برسند پس اونها تکلیفشان از نظر قانون آفرینش چه میشود؟ “

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            ۱۰۸ گفته:
            مدت عضویت: 2731 روز

            سلام دوست عزیز…

            طبق قانون آفرینش من نمیتونم برای کسی تکلیف تعیین کنم‌!

            من فقط میتونم تجربه ها و آگاهی هایی که در زندگیم و یا ،از فایلا گرفتم رو عنوان کنم.

            اون کسایی که تفکر میکنند در کنار هم و در یک فرکانس هستند و فقط میتونند تجربه هاشون رو به اشتراک بزارند و کسانی که اگاهی و تفکر ندارند هم در یک مدار قرار دارند.

            تجربه های هیچکدوم راه گشا برای دیگری نیست.

            تو اولین فایل درقدم پنجم استاد عزیزمون هم گفتند: که ما نه میتونیم دیگری رو تغییر بدیم و نه جهان طبق قانون چنین اجازه ای به ما میده.

            امیدوارم تونسته باشم جواب شما رو بدم.

            موفق باشید دوست عزیز?

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              Ramin گفته:
              مدت عضویت: 3317 روز

              سلام دوستان سفر به دور امریکا و خانم ۱۰۸

              از لحاظ قانون آفریننش، هر انسانی به واسطه فرکانسی که میفرسته، حوادث و اتفاقات رو جذب می‌کنه ، پس اگر در پوزیشن درستی قرار نداره تنها راهش تغییر فرکانسهای ذهنیش است.حالا انسانی که قدرت تحلیل ندارند، و یا کلا از نعمت تفکر محروما، مانند افراد عقب مانده ذهنی، یا کسانی که ما دیوانه خطاب میکنیم، بواسطه عدم توانایی در تفکر و ایجاد فرکانس مثبت، قابلیت تغییر در زندگی خود را ندارند ، آیا طبق صحبتهای استاد میشه این انسانها رو هم مشمول این جمله کرد که:در هر وضعیتی هستند مناسبترین جا برای آنهاست و تا وقتی فرکاتسشون عوض نشود شرایط زندگیشان همینه آیا از این آدمها هم میشه انتظار داشت که ۱۰۰درصد زندگیشونو خودشون میسازنند؟

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            ۱۰۸ گفته:
            مدت عضویت: 2731 روز

            سلام دوست همراه٫٫٫

            راستش من زیاد متوجه سوال شما نشدم!?

            اما تا جایی که فهمیدم نظر خودم رو میگم٫٫٫

            در مورد اینکه گفته بودید طبق صحبتای استاد؛ آیا این اشخاص مناسبترین جا رو دارندو٫٫٫٫٫

            من نمیتونم پاسخی بدم !

            بهتره از خود استاد بپرسید

            اما اگه نظر من رو میخواید، براتون عنوان میکنم٫٫٫

            اول از همه من یه سوال ازتون میپرسم٫?

            -شما نسبت عقل و دیوانگی رو چه ملاکی قرار میدید؟!

            به چه کسانی میگید عقب مانده ذهنی؟

            (برای اینکه راحتتر صحبت کنیم اسم اینجور اشخاص رو میزاریم استثنایی)

            من هیچوقت نتونستم مرز عقل و جنون رو برای اشخاص استثنایی تعیین کنم!

            آدما اومدن یه خط فرضی کشیدن که اسمشو گذاشتن عقل!

            حالا هر کی اونور خط بود، اسمشو گذاشتن استثنایی و هر کی ،روی خط بود گذاشتن عاقل، و هر کی اینور خط بود گذاشتن نابغه!!

            واقعا مِلاک این خطی که آدما رو از هم‌جدا میکنه چیه؟!

            اطلاعات عمومی٫٫٫حل کردن مسائل ٫٫٫بدست اوردن فرمول ریاضی ٫٫٫کشف عناصر٫٫٫مطالعات زیاد و یا ٫٫٫٫

            شما برای اینکه بگید فردی استثنایی هست کدوم مِلاک رو قرار میدید؟!

            من نتونستم با این قانونی که آدما گذاشتن کنار بیام!!!

            هم با (در ظاهر )دیوانه برخورد داشتم، و هم با عقب مانده ذهنی٫٫٫

            در مورد اول یادمه ٫٫

            ۱۵ یا ۱۶ سالم بود تو یه محلی بودیم که یه آقایی بود همه بهش میگفتند اکبر دیوونه٫٫!

            موهای ژولیده و درهم برهم داشت، و نمایانگر این بود که مدت هاست حموم نرفته٫٫ناخنای بلند و کثیف که معلوم بود سالها اونا رو نگرفته،همیشه تو خیابون پلاس بود٫

            هر وقت گشنه میشد میرفت تو مغازه و یا ساندویچی و اگه ته مونده غذا بود برمیداشت ،میخورد٫

            یه وقتاییم میدیدم میرفت تو مغازه ای که روبروی خونمون بود کیکی چیزی برمیداشت میومد بیرون٫٫

            هر وقتم تشنه میشد میومد تو خونه هایی که درشون باز بود و اب میخورد اگرم نمیتونست آب جوب رو میخورد!

            همیشه هم نیشش تا بناگوش باز بود٫

            دیگه همه اهل محل میشناختنش٫٫٫

            دخترا ازش فرار میکردند و پسرا تا میتونستند مسخرش میکردند٫٫

            اونم تنها کاری که میکرد فقط میخندید٫٫?

            وقتی میدید با مسخره بازیاش ملت بیشتر میخندد، اَدا اطوارای بیشتری در میاورد و خودشم قاه قاه میخندید٫٫?

            یه روز داشتیم با دخترای ساختمون تو استخر خونمون که خالی بود والیبال بازی میکردیم٫٫

            من قسمت پایین استخر بودم که‌گود بود و بیرونو نمیدیدم٫

            یه دفعه دیدم دوستام داد زدند اکبر دیوونه و پا گذاشتند به فرار!

            نگاه کردم دیدم وایستاده بالای استخر و داره منو نگاه میکنه٫٫?

            نمیتونستم از دیوار بلند استخر بیام بالا در برم!?

            خودمو جمع و جور کردم که مثلا من از تو نمیترسم!!

            یه نگاه کرد بهم گفت:

            تو نمیخوای فرار کنی؟! از من نمیترسی؟!

            راستش میخواستم فرار کنم اما نمیتونستم از سه متر دیوار استخر برم بالا!?

            دیدم اگه بخوام نشون بدم ترسیدم بدتر میشه٫٫٫با کمال پرروییگفتم: نه من ازت نمیترسم مگه تو لولو خور خوره ای ٫٫٫!خوب تو هم یه آدم هستی دیگه٫

            دیدم نیشش تا بنا گوش باز شد٫٫

            پرید تو استخر و گفت میای با منم بازی کنی؟!

            چاره ای نداشتم!

            توپ رو انداختم سمتش اونم شروع کرد پاس دادن بمن٫٫

            شاید باورتون نشه که چقدر قشنگ بازی میکرد!!!

            کم کم ترسم ریخت٫٫کلی با هم والیبال بازی کردیم٫

            فهمید که خسته شدم توپ و انداخت بیرون استخر و به هوای اینکه بره توپ رو بیاره رفت بیرون ٫

            من اومدم اینور استخر که بیام بیرون٫٫

            دیدم دستشو دراز کرد که بهم کمک کنه٫٫!

            به دستای کثیفش نگاه کردم یه آن چندشم شد که بخواد دستمو بگیره!

            اما وقتی به چشماش نگاه کردم دیدم دنیایی از محبت و آرامش و لطف و صفاست!

            اجازه دادم دستمو بگیره و کمکم کنه٫

            با اینکه میدیدم دوستام از پشت پنجره دارن نگاه میکنند و میدونستم که فردا دستم میندازند که: فلانی رو ببین به هیچکی دست نمیده اما دست اکبر دیوونه رو میگیره!??

            راستش اونقدر صمیمیت و مهربونی تو نگاش بود که برام مهم نبود چی میخواند بگن!

            رفت شلنگ آب رو اورد تا من دست و صورتم رو بشورم٫

            بهم گفت: خیلی ممنونم منو آدم حساب کردی و باهام بازی کردی هیچوقت یادم نمیره!

            وقتی داشت میرفت برگشت یه نگاه بهم کردو گفت: بخدا من دیوونه نیستم فقط دارم زندگی میکنم!

            بعدشم رفت٫٫٫

            تا چند دقه کُپ کرده بودم!

            راستش جز ظاهرش من هیچ دیوانگی در رفتار و گفتارش ندیدم!

            از اون زمان هیچوقت کسی رو دیوونه خطاب نکردم٫٫

            دیوونه من هستم ،که با تمام امکاناتی که خدای مهربون بهم داده از زندگی لذت نمیبرم!

            عاقل اونه که با کمترین امکاناتش داره لذت میبره از زندگیش و زندگی رو زندگی میکنه!

            این نظر من در مورد دیوانه ها٫٫٫

            اما در مورد آدمای استثنایی٫٫٫

            چند سال پیش داشتم میرفتم کلاس موسیقی ٫٫٫

            یادمه اونقدر بارون شدید بود که اب تو خیابون تا نزدیکای زانوم اومده بود بالا!

            یه اتوبوس نگه داشت تا سوار بشم٫

            رفتم نشستم رو صندلی تمام لباسم خیس شده بود از پایین شلوارم اب و گل میچکید٫٫

            تو کتونیم پر آب بود و بندش باز شده بود٫

            نگاه کردم روبروم دیدم یه دختر استثنایی روبروم نشسته و با محبت داره منو نگاه میکنه٫٫

            یه لبخند بهش زدم اونم خندید و اشاره کرد به شلوارم که اب میچکید و بند کفشم که باز شده٫٫

            منم با لبخند شونه هامو انداختم بالا که یعنی مهم نیست٫

            ما فقط با زبان اشاره با هم صحبت کردیم٫

            یه دفعه دیدم دولا شد پایین پای من و با دستای قشنگش شروع کرد تکون دادن گِل از رو شلوارم و بعدش بند کفشامو بست!

            اونقدر این حرکتش سریع بود که فرصت نگه داشتنش رو نداشتم!

            بعد سرشو بالا کردو با لبخندی که مثل فرشته های آسمون بود منو نگاه کرد٫٫?

            اشک تو چشام جمع شد ٫?٫نمیدونستم چی باید بگم!

            نگاه کردم دیدم بند کفش اونم باز شده٫٫

            منم زانو زدم پایین پاش بند کفشش رو بستم٫٫

            هیچ عکس العملی نشون نداد٫٫

            وقتی بند کفشش رو بستم نشستم سرجام و نگاش کردم٫٫

            با چشمایی که پر از عشق و محبت توش بود نگام میکرد٫٫٫

            خیلی سعی کردم جلو اشکامو بگیرم٫٫

            وقتی میخواست پیاده بشه یه نگاه بهم کرد و با لبخند و چشمای پر از عشقش ازم خدافظی کرد٫٫٫?

            ما هیچ حرفی با هم نزدیم حتی یک کلمه!

            اما عشق رو از همدیگه گرفتیم٫٫

            با این که سالیان سال از اون خاطره گذشته، اما هنوز با یاداوریش غرق عشق و آرامش میشم٫٫?

            از اون زمان دیگه هیچوقت نگاهم به اونا استثنایی نبود!

            البته بود٫٫٫!

            اما نه اون تصوری که دیگران داشتند٫٫

            حالا دوست عزیز٫٫

            شما بگید کدوم ادم عاقلی حاضره بدون اینکه بشناستت جلو پات زانو بزنه و گِلای رو شلوارتو پاک کنه و بند کفشتو گره بزنه؟!

            شاید اگه از دریچه چشم اونا نگاه کنیم٫٫ ما دیوانگانی هستیم که بجای زندگی کردن و لذت بردن میجنگیم و غصه میخوریم٫٫

            اونا هیچوقت غصه ،نداشتن و نخوردن رو ندارند٫٫هیچوقت حسادت نمیکنند٫٫هیچوقت جنگ نمیکنند٫٫

            و باور دارند که٫٫٫

            خدای مهربون بی نهایت رزاق هست و اونقدر رزق و روزی فراوان تو جهان هست که همه میتونند بخورند٫٫بنوشند و لذت ببرند٫٫

            و شاید برای همین هست که همیشه لبخند روی لباشون نشسته!

            (ببخشید اگه طولانی شد)

            دوست عزیز٫٫

            این دیدگاه من به این مسئله بود٫٫

            اگه باز براتون نقطه ابهامی هست عنوان کنید اگر اگاهی و باور داشتم جوابتون رو میدم٫٫

            امیدوارم در کنار همسر نازنینتون همیشه لبخند بروی لب داشته باشید٫٫

            همتونو دوست دارم

            ?

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
            • -
              Ramin گفته:
              مدت عضویت: 3317 روز

              با سلام خدمت همه دوستان و خانم ۱۰۸

              اول از همه سپاسگزارم و خوشحالم بخاطر اینکه این سوالم باعث شد گوشه دیگری از تجارب زیبای زندگیتون را برای ما و دوستان گروه آشکار نمایید و یکبار دیگر از نعمت لذت خواندن نوشتارهایتون بهره مند بشویم.

              دوما شاید سوال من اشتباه بود . چیزی که من از جواب شما دستگیرم شد اینه که هیچ انسانی به اون معنی که ما فکر میکنیم محروم از قدرت تفکر و تحلیل نیست و فقط با چارچوبی که ما تعریف کردیم متفاوت است و همه انسانها در هر شرایط ذهنی و جسمی میتوانند فرکانس ذهنیشون رو تنظیم کنند و به خواسته هاشون برسند . حالا چه اون اکبر دیونه باشه که اون زندگی را انتخاب کرده و یا چه اون دختر استثنایی باشه . شاید بقول شما این افکار ناشی از یکسری باورهای غلط باشه که ما خودمون اونها را تعریف کردیم و قبول کردیم . مثلا ما برای حیوانات هم این تعاریف را داریم . به نهنگ سیاه و سفیدی که استاد تو یکی از کلیپهاش هنرنماییشون را نشون داده بود میگیم نهنگ قاتل . در صورتی که به نظر من این نهنگ یکی از قشنگترین و با هوشترین و قوی ترین و اجتماعی ترین حیوانات دریا می باشد . امیدوارم تونسته باشم منظورتون رو درست درک کرده باشم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
            • -
              خالق زندگی گفته:
              مدت عضویت: 2404 روز

              دوست عزیز منم با خوندن این خاطرات زیباتون و این مقایسه و تعریفى که کردید اشک تو چشمام جمع شد و با تمام وجودم احساستون رو درک کردم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
            • -
              مهرسا گفته:
              مدت عضویت: 2055 روز

              سلام.

              این کامنتتون من رو به چالش کشید؛واقعا به فکر فرو رفتم و اشک ریختم.

              بسیاااااار عاااالی

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
            • -
              محمد فتحی گفته:
              مدت عضویت: 3846 روز

              به نام خدا

              سلام عزیز دل جان توحیدی سلام دوست پرشور و شوق من سلام به هم پاره ی ارزشمندم

              از اینکه هستی و یک روزی این فایل را دیدی سپاس گزارم؛ این تحسین برانگیز این ارزشی که برای رشد خودت، نگاهت و باورهات داشتی

              از اینکه علاوه بر اینکه فایل را دیدی به ندای دلت گوش دادی و نوشتی: و این بیشتر تحسین برانگیز و قابل سپاس گزاری بیشتر

              از اینکه هستی از خدا سپاس گزارم به خاطر تمام ویژگی های مثبتی که داری این نگاه زیبا و ثروتمندانه ات این خاطره بینظیر را تحسین میکنم تحسین میکنم این اتصال بینظیرت به منبع را. این آرامشت را این تمرکزت را که داری این روزها بیشتر از همیشه انجامش میدی. About Quran

              ممنونم که امروز و این لحظه ام را با توجه به حضور و وجود ارزشمندت به زیبایی های بی نهایتت به ویژگی های مثبتت ساختم و خلق کردم. ممنونم ممنون

              عاشقتمممممم

              الهی که ثابت قدم باشی در این مسیر بینظیر تا درک بیشتر و بیشتر خدا:

              دوست دارم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              احمد سلیمی ترکمانی گفته:
              مدت عضویت: 2318 روز

              سلااااااممم خدا قووووت

              وای من از خوندن متنتون اشک شوق از چشمانم جاری شد

              شما چقدر زیبا آدم های به اصطلاح دیونه و استشنایی رو توصیف کردین و من این نگاه خدایی شمارو نسبت به ادم هارو تبریک میگم

              بی نظیر بود

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
            • -
              زهرا آبلو گفته:
              مدت عضویت: 1943 روز

              سلام دوست خوبم چقدر زیبا به این مسأله نگاه کردی دیوانه و اثتثانی خدای من منم در تک تک کلمات عشق رو حس کردم هم نسبت به اون فردی که همه بهش میگفتن اکبر دیوونه و هم اون دختر تو اتوبوس اسک منو هم در آوردی واقعا برداشت ما از دیوانه و عاقل چیه

              دقیقا من دیوانه آن که دارم برای زندگی می‌جنگم زندگی رو باید زندگی کرد باید شاد بود و از همون لحظه لذت برد

              خدایا شکرت

              ممنون دوست خوبم سپاسگزارم بابت این نگاه زیبات

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              فاطمه گفته:
              مدت عضویت: 1903 روز

              سلام دوست عزیزم واقعا فوق العاده بود

              با تمام جانم واقعی بودن این داستانهارو لمس کردم

              فوق العاده تاثیر گذار

              واقعا تحسین میکنم ایمانتون رو

              تحسین میکنم این دید پاک و خداگونه ی شمارو

              واقعا اگه ما سعی کنیم در همه چیز و همه کس اول خدارو ببینیم ، دیگه دچار این قضاوت ها نمیشیم

              گل شبدر چ کم از لاله ی قرمز دارد ؟ / چشم هارو باید شست .. / جور دیگر باید دید..

              در پناه الله یکتا

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: