سفر به دور آمریکا | قسمت 2 - صفحه 90 (به ترتیب امتیاز)

1133 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پگاه لطیف گفته:
    مدت عضویت: 3630 روز

    سلام

    امروز روز دوم سفرم بود کنار دریاچه آب زلال فراوانی درختان و نعمت

    جاده جنگلی شبیه شمال ایرانم بوی نم و رطوبت جنگل

    جالبه بوی مرغ بریان شده راهم حس میکنم بوی جنگل

    خدایا شکرت بخاطر بودن در این لحظه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    مریم صادقی گفته:
    مدت عضویت: 1937 روز

    به نام نامی یزدان❤️

    خدایا شکرت برای افریدن این‌طبیعت زیبا وتمیز چقدر همه جا تمیز سرسبز و زیباست چه دریاچه ی زیبایی واقعا قابل تحسینه چه خانواده ی عشقی اخه ادم از دیدن این روابط عالی بین شما به وجد واقعا قابل تحسینه چه استاد پایه و عشقی داریم فقط اون لحظه که از مایک عزیزم عکس گرفت و رو کرد به مریم جانمون و گفت عشق و از اونم عکس گرفت خدایییا شکرت که زیبایی فراوانی نعمت ثروت مثل اکسیژن در همه جاریست❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    سیده آمنه یاقوتی گفته:
    مدت عضویت: 1699 روز

    سلام سلام خدمت استاد عزیز

    مریم بانوی زیبا وقدرتمند

    دیشب نشانه ی روزم قسمت91سفربه دورامریکا بود و تصمیم گرفتم این سفر و خانوادگی از قسمت اول ببینیم

    که قسمت یک و دو رو دیدیم

    وچقد زیبایی خدای من

    چقد وفورنعمت

    رنگ آسمون بی نظیر بود

    از تک تک لحظه ها لذت بردم وعشق کردم و ذوق کردم و واقعا دارم ظرف ذهنیم و بزرگ و بزرگتر میکنم

    زیبایی پارک آب برکه چقد تمیز چقد زلال

    ونکته ی جالب که اصلا زباله نمیدیدیم وحتی شما چقدر به طبیعت احترام گذاشتین و آتیش قشنگی بپاکردین

    وای که من چقد از ترانه خوندن استاد خندیدم و تو دلم تحسین میکردم که چقد راحته و خود خودشه

    وقتی استاد بالا تنه لخت بودن پسرم میگفت مامان چرا لخته (می می هاش بزرگه) 😁😁😁😁منم گفتم مادر اونجا کاری ندارن هرجور دوس داری میتونی لباس بپوشی و خیلی خوشش اومد

    ویه نکته ی عالی که پسر من که 7سالشه عاشق فایل نامه31امام علی به امام حسن شد بخاطر اینکه میگفت مامان خدا همه رو به یه اندازه دوست داره

    گفتم از کجاشنیدی میگفت از استاد بابام شنیدم خدا خیلی مهربونه

    وخیلی خوشحالم خیلی خیلی💖😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    مهدی بهره بر گفته:
    مدت عضویت: 1875 روز

    اول از خانم شایسته بابت گرفتن این تصاویر زیبا متشکرم

    من چون عاشق تکنولوژی هستم از قسمت باز شدن اتوبوس بسیار لذت بردم

    و چون عاشق سرخ کردنی هستم از مرغ های آتیشی خیلی لذت بردم و گرسنه ام شد

    متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    مری آرام وصبور گفته:
    مدت عضویت: 1786 روز

    سلام خانم شایسته

    واقعا ممنونم که وقت می زارید و از جاهای زیبایی که می رید فیلم می گیرید

    جایی که رفته بودید واقعا منظره ی زیبایی داشت

    خیلی ممنونم که ویدئوهایی را در اختیار ما قرار می دهید🙏🏻🙏🙏🙏🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2199 روز

    به نام خداعاشق ها

    سلام به استاد جونم

    سلام به عزیزدلتون

    من شدید دارم روی خودم کار می کنم وبا عشق هم این کار را می کنم البته با عشق فراوان

    واقعا وقتی میدیدم استاد به مریم جون میگه عزیزدلم…..می گفتم پس چرا شوهرم به من نمی گه ………تا امروز که فهمیدم اگه مقاومتی نباشه و خودم را دوست داشته باشم و با خودم در صلح باشم معلومه که نه تنها شوهرم بلکه همه با من درست و زیبا صحبت می کنند وباید باورهای درونی خودم را درست کنم … کشف کنم و روشون کار کنم تا به اهدافم برسم

    وقتی اون حجم از درختهایی را که همه توهم توهم بودن دیدم مقاومتهای خودم را دیدم وخندم گرفت و بعد جاده ی سبز و خوب و خلوت را دیدم احساس کردم که اگه مقاوتها برداشته بشه مثله این جاده سبز و خوب و آروم من در این جاده حرکت می کنم

    وقتی مقاومت ها که کم بشه وتموم بشه عزیزدلت بهت میگه عاشقتم ودیگه برات تعجبی نداره…..

    وقتی مقاومتها که تموم بشه دیدت نسبت به خودت و دیگران عوض بشه محبوب و عزیزدل همه میشی

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  7. -
    فردوس رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1833 روز

    به نام خدای مهربان سلام خدمت استادعزیزم ومریم شایسته ی مهربون

    من اولین باره که دارم کامنت میذارم وخیلی خوشحالم که بالاخره تونستم

    الان ساعت ۴صبحه ومن یه خواب خیلی بدونامفهوم دیدم ووقتی که ازخواب پریدم به لطف خداهدایت شدم به دیدن سفربه دورامریکا والان فهمیدم دلیلش چی بودمن خواب بدی دیدم وخدامیخواست زیبایی هاروبهم نشون بده

    خیلی خوشحالم که شمارودارم استادعزیز♡

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    آرمان سپهوند گفته:
    مدت عضویت: 2001 روز

    به نام خدای مهربان

    برنامه سفر به دور آمریکا😍

    قسمت ۲😎

    خب بریم سراغ زیبایی ها و نکات مثبت این سفر:

    اولین‌چیزی که من با دیدن هر قسمت این‌سفر نامه بهم گوشزد میشه فروانیه؛فروانیه این دنیا

    اینکه یه استید پارک باشه به بزرگی یه شهر همراه با درختان فوق العاده زیبای سر به فلک کشیده و منظره های فوق العاده برای عکاسی من واقعا رابطه ی شما ۲ تا رو تحسین میکنم این فوق العادست که دو نفر اینجوری بدون وابستگی عاشق همدیگن و از کنار هم بودن لذت میبرن خدایا شکرت

    نکته بعدی که واقعا تحسین بر انگیزه همکاری شما ۳ تا باهمه که بقیه نمیشنن نگاه کنن و همه ی کارارو رو دوش ینفر بندازن هر کس به اندازه توانش کمک میده مایک اتیش روشن میکنه استاد رانندگی میکنه خانم شایسته غذا های خوشمزه درست میکنه😋😋

    یعنی ببین خوشمزگیش رو میشه از پشت دوربینم حس کرد و مزشو چشید مرسی کد بانو

    با تو این سفر یاد میگیرم که‌کارامون رو تو راحت ترین‌‌ و لذت بخش ترین حالت ممکن انجام بدیم و این عالیه❤❤

    خب حالا صبح شده و خانم شایسته عزیز سعی داره زیبایی های این دریاچه رو به ما نشون بده و با صحبتاش اون حس رو بهومون انتقال بده منکه نسیم خنک رو روی گونم احساسش کردم خدایا شکرت

    شکرت بابت این استید پارک زیبا بابت سانتافه و ار وی بابت شایسته جون،مایک،استاد عباسمنش بابت وجود همچین رابطه فوق العاده ای خدایا سپاسگذارم بخاطر اییییین همه زیبایی♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    ندا رنجبری گفته:
    مدت عضویت: 3393 روز

    ماها به خاطر تجربیات مختلف و مسیرهای متفاوتی که توی زندگی طی کردیم مزاج متفاوتی داریم، برای من سفر به دور آمریکا در این برهه از زندگیم نسبت به بقیه ی سریالای سایت و مطالب دیگه روح متفاوت تری داره و خیلی از دیدنش لذت میبرم چون این روزها به خاطر کنترل بیشتر ورودی هام و تمرکز روی اهدافم کمتر تفریح رو دارم تجربه میکنم و بیشتر توی خونه هستم گاهی پبش میاد روزها از خونه خارج نمیشم اما سفر به دور آمریکا موهبتی از سمت خداست که من از توی خونه ی خودم توی یه کشور دیگه بتونم حس سفر کردن به کل ایالات آمریکا رو تجربه کنم، واقعا خدا رو سپاسگزارم به خاطر تکنولوژی و به خاطر اینکه در عصر تکنولوژی به دنیا اومدم.

    تمام مدتی که این قسمت رو نگاه میکردم تمام قدرت تجسم ام رو به کار میبردم که حس کنم دقیقا توی استیت پارک هستم.

    من توی بندرعباس به دنیا اومدم و بزرگ شدم به همین دلیل برای من دیدن این سرسبزی احساس متفاوتی رو ایجاد میکنه برام طبیعی نیستو فکر هم نمیکنم‌که هرگز عادی بشه اون درختای سر به فلک کشیده و زمینی که تماما سبزه ازش زده بیرون.

    اون یه تیکه که استاد رفته بودن برای رجیستر و شما از بلندی اون سرسبزی بی انتها را فیلم میگرفتید چه حس فوق العاده ای داشت دیدن اون همه سرسبزی که تا چشم‌کار میکرد سبز بود و سبز بود و سبز.

    چقدر این کشور وسیع و پر از امکانات هست که استیت پارک هایی در حد یک شهر برای تفریح و لذت طراحی کردن اونقدر که باید با آروی برید بگردید تازه “محله تون” رو پیدا کنید.

    باز کردن آروی چقدر باحال بود من سری قبل اصلا متوجه اش نشدم که چقدر وقتی آروی باز میشه فضای داخل آروی دلباز میشه دقیقا حس بودن توی خونه رو داره.

    موادی که به مرغ میزدید و طعم دارش میکردید حسابی آب انداخت دهنمو نخورده حس میکردم خوشمزگیش رو.

    سنجاب کنجکاو رو که دیدم اول گفتم حتما گشنشه بو زده به کله اش، بعدش با خودم گفتم سنجاب که غذای گوشتی نمیخوره، فقط اومده از سر کنجکاوی به همسایه های جدید سر بزنه و باهاشون آشنا بشه، چقدرم ناز بود همش میخواستم دوربین بره نزدیک اش و من بتونم دم مخملیش رو ناز کنم.

    چقدر از دیدن دخترای جوونی که فارغ و رها مشغول ماهیگیری بودن لذت بردم کاملا در زمان حال زندگی میکردن و لذت میبردن فارغ از گذشته ی رفته و آینده ی نیامده و من اون آزادی در پوشش شون رو تایید و تحسین کردم و سپاسگزاری کردم از خدای خوبم چون میدونم خودم هم به زودی این شرایط رو تجربه خواهم کرد و وقتی تجربع اش کنم میگم خدای خوبم ممنونم که جایی به دنیا اومدم که با عبور و رفتن به مدارهای بالاتر و تجربه ی نقطه ی مقابل اون بتونم تبدیل بشم به یه انسان همیشه سپاسگزار که طبیعی ترین نعمت ها هم براش هیچ وقت بدیهی نمیشه.

    قبلا که سفر به دور آمریکا رو نگاه میکردم و این حجم زیاد کامنت ها رو میدیدم از یه طرف میگفتم چقدر انسان هستن که فرصت آزاد دارن دغدغه س خاصی ندارن و میتونم ساعت ها وقت بزارن و کامنت بنویسن و یه صدای آزاردهنده ای هم همش ته ذهنم میگفت اینا دیگه خیلی بیکارن حالا دیدن اش کافیه دیگه نهایت چند خط کامنت چه خبره سه صفحه پر کردی، اما قلبم از بین اون همه نجوا و باورهای اشتباه سوسو میزد صداش که کار درست همینه راه درست همینه.

    تا اینکه اینقدر این مسیر رو اومدم و اونقدر مداومت نشون دادم که مزاجم ‌کلا تغییر کرد، دیگه اینجوری نیست که فقط فایلای آموزشی برام مهم باشه و همش حرص بزنم برای نتیجه گرفتن از فایلا و محصولات.

    دیگه دیدن این زیبایی ها نه تنها حوصله ام رو سر نمیبره بلکه تشنه ی دیدنشون هستم، دارم‌ حس میکنم تغییراتم رو دارم حس میکنم بیگانه شدن با اون ندای سابق رو، کسی که هیچ وقت بلد نبود و یاد نگرفته بود از شرایط موجود لذت ببره و حتی توی پارک و طبیعت و در دل جنگل هم همیشه توی توهم آینده بود و چشمش به چیزی بود که نبود و دائم در حالت چسپندگی به خواسته هاش.

    اما الان برعکس شده حتی در سختترین شرایط هم‌ میتونم نکته ای مثبت پیدا کنم و حالم رو خوب کنم گرچه مدتهاس فقط خوبی و خوشی توی زندگیم در جریانه.

    نمیدونم‌ کی و کجا از خدا خواستم که خوشبختی رو تجربه کنم‌ اما اون میدونست اونچه که من رو خوشبخت میکنه در درون خودم هست و نیازی نیست بیرون دنبالش بگردم و فقط کافیه کمی دقت کنم به درونم تا پیداش کنم.

    خدا رو بی نهایت سپاسگزارم به خاطر بودن در این مسیر بی نهایت زیبا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: