این سفر برای من، فقط سفر به دل طبیعت یا دیدن مکانهای جدید و دنیاهای جدید نیست، بلکه سفری عمیقتر و معنویتر در درونم در حال وقوع است که، به من مهارت حضور در لحظه را میآموزد و مفهومی تازه درباره «زندگی پر زرق و برق» میسازد. زندگیای که « تجمّل» را احساس خوبی تعیین میکند که خودم تجربه میکنم، نه تأیید شدن توسط آدمهای دیگر.
سفر معلمی است که در هر لحظه به من یادآور میشود که «دست از به تعویق انداختن احساس خوب و موکول کردن آن به آیندهای نامعلوم بردارم»، تا سخاوت و برکتهای بیشتری را در هر لحظه دریافت کنم.
تا بتوانم بیش از اینها خودم باشم و به این شکل، بی خیالِ تراروزی نامرئی بشوم که مدام با آن، میزان کیفیت یا وسعت اتفاقات را میسنجم تا فقط زمانی شاد باشم و احساس خوبی داشته باشم که، فلان خواستهی چشم گیر و دهان پرکن، محقق شده باشد.
سرتاسر این سفر برایم یک معجزهی ناب است که «زندگی» در لحظه لحظهاش رخ میدهد. زیبایی و عشق در گوشهگوشهاش هویداست و برکت از در و دیوارش میبارد.
اگر بیشتر با خودم در صلح قرار بگیرم، اگر بتوانم این ذهن نجواگر را خاموش کنم، اگر پشتکار حیرتانگیزش در استخراج نکات منفی حتی از دل زیباترین لحظات را، صرفِ کشف نکات مثبت و زیباییهای هر لحظه نمایم، فقط خدا میداند که چقدر زیبایی پیدا کنم، چقدر عشق دریافت کنم و به چه مسیرهایی هدایت شوم که الان هیچ ایدهای برایشان ندارم.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD135MB10 دقیقه
به نام خدای هدایتگرم
استاد عزیزم ، مریم جان دوست داشتنی سلام
هر بار که یادم میره سپاسگزاری یعنی چی ، هر بار که فراموش میکنم چطور میشه تو هر موقعیتی احساس خوشبختی کرد ، اولین راه حل دیدن سریال سفر به دور امریکا و زندگی در بهشته .
شاید باورتون نشه استاد این سریال ها مثل جلسه های درسی برام هستن که وقتی یه مبحثی رو فراموش میکنم با دیدنش دوباره یادم میاد.
تو جلسه ی یک قدم دوم دوره دوازده قدم میگین خوشبختی یک نوع نگاهه و اخ که چقد من این جمله رو با تموم سلول هام درک میکنم .
همیشه میگین به سرعت ما قانون رو فراموش میکنیم اگه هر بار تکرارش نکنیم و من خیلی وقتا تو این لوپ گیر میکنم .
شاید اگه بخوام بگم مهم ترین و ارزشمند ترین درسی که من از شما یاد گرفتم ، از بین تموم مباحث ، اینه که در نهایت چطور احساس خوشبختی کنیم ، چطور قلبمون وا باشه .
این ارزشمند ترین هدیه ی شما به من بود ، که میشه نگران نبود ، میشه لا خوف علیهم زندگی کرد ،
بعد از اشنایی با شما و اموزه هاتون وقتی این حس رو تجربه کردم ، حس خوشبختی رو لمس کردن تو هر شرایطی ، حس هماهنگ بودن با خودم با جهانم ، حس امنیت ، نگران نبودن ، احساس میکردم دنیا رو به من دادن .
باید اعتراف کنم خیلی وقتا یادم رفت قانونو و فکر کردم این احساس بی نظیر دیگه حاصل شده و نیازی به مراقبت نیست ، و برگشتن به اون احساس بی امنی بقدری برام رنج اور بوده که همیشه به خودم میگفتم من قبل اشنایی با شما و قانون چطور زندگی میکردم ، با چه سطح کیفیتی زندگی میکردم ، چقد به خودم ظلم میکردم .
این میزان از تجربه خوشبختی خب باعث شد همیشه وقتی از مسیر خارج میشم بهم الارم میده ، ولی از شما یاد گرفتم که سینوسی نباشم ، این جدیت شما وقتی میگین من دوس دارم همیشه رو به جلو و بالا باشم و برام عذاب اوره بالا و پایین شم واقعا برام درس داشت .
چندین مدت بود احساس خوشبختی به اون میزان در من نبود ، اون احساس قلب باز ، نفس گرم ، اون احساس خدایا شکرت برای هر لحظه ، و یادم اومد من سپاسگزاری رو به اون معنای واقعی ش فراموش کردم .
ازونجایی که این جهان و قانون فرکانسیه و پله پله باید رفت جلو (چقدر من این مفهوم تکامل رو وقتی از شما شنیدم دیوونه شدم از شدت بی نظیر بودن) شروع کردم دوره 21 روزه رو شروع کردن برای مراقبت از ذهنم ، زبونم ، روحم و به صورت کلی فرکانسم ، انتهای هفته ی اول به احساس بهتری رسیدم ، روزانه بعد از ستاره قطبی ،شکرگزاری مینوشتم ، بعد هفته ی دوم یادم اوومد بهترین منبع فایل های سفر به دور امریکاست ، جالبه این از روز اول تو ذهنم بود ولی فاصله فرکانسی اصلا اجازه نمیداد تو لپ تاپم سراغ اون فایل برم ، واقعا جالب و عجیب نیست ؟
و اگاهانه میدونستم باید یک مسیری رو طی کنم تا برسم به دیدن فایل ها .
این روزها احساسم بهتره .
ولی هنوز خیلی مونده تا به اون میزان شوق برسم ، امروز تو ستاره قطبی از خدا خواستم هدایت شم به فرکانس سپاسگزاری ، و رسیدم به این فایل از سفر به دور امریکا .
دقیقا اولین باری که این فایل رو دیدم ، یادمه .
از شدت شوق داشتم دیوونه میشدم ، گفتم واای اینجا مثل شمال خودمونه پس من قطعا میرم اینجا .:)
و جمله ی طلایی مریم جون که بک گراند صدای ارامش بخش رود همراهه ، انگار از جنس نوره ،
وقتی میگن خدایا شکرت ، همیشه این جور وقتا اگاهانه به خودم میگم خدایا من از ین زیبایی ها بیشتر میخوام ، دوس دارم چشم هام همچین زیبایی هایی ببینه ،از هر چیزی که لذت میبرم اگاهانه میگم خدایا شکرت ،این فرکانس رو میخوام بیشتر داشته باشم ،منو به جاهایی هدایت کن که این حس و حال و به من بده
این جمله ها رو هنوز یادمه ، شده بود مثل فرمول ریاضی برام ، و من اگاهانه تکرارشون میکردم ،
میدونین استاد این روزا داشتم فکر میکردم برای اینکه یادم نره بیسیک قانون رو بیام نکات اصلی رو هر روز به خودم یاداوری کنم ، و مصداق پیدا کنم تا بشینه تو سلول هام ، نمیدونم منم که اینقد فراموش کارم یا همه همینن ،
این هفته هر روز نوشتم به هر چیزی توجه کنی از اصلو اساس اون وارد زندگیت میشه
گفتم اینو بارها تکرار کن تا یادت نره ، و واقعا هم باعث شد تو موقعیت های محتلف ذهنم الارم بده و جلوی یک سری سلسله افکار رو بگیره .
این جمله ی مریم جون هم همونقد طلاییه ، الان یادم میاد اون سال با تکرار این کانسپت چقد زیاد هدایت شده بودم به زیبایی ها به ارامش، میدونین به یقین و اطمینان .
انگار مهم ترین موضوع برای من ارامش و احساس خوشبختی و در صلح بودنه ،و هیچ فرمولی به اندازه ی تکرار قانون این احساس رو به من نمیده .
میخوام از امروز کنار اهرم رنج و لذت ثروت ، این حس رو برای سینوسی نبودن و همواره تو مسیر قانون بودن پیاده کنم .چه ثروتی بالاتر ازین .
دوستون دارم