https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2019/12/abasmanesh-12.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2019-12-30 08:52:322024-02-25 05:27:43سفر به دور آمریکا | قسمت 103
203نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بینهایت ازتون ممنونم از بابت توضیح شما راجع به چیزای حرام وحلال توی قرآن که برامون صحبت کردین مشکل ما اینه که قرآن رو درست مطالعه نکردیم وهر چی که نسل به نسل به ما رسیده رو پذیرفتیم استاد عزیزم من به شخصه خیلی باورهای مذهبی اشتباهی رو دارم وخیلی در حال رفع اونها هستم چند بار قرآن رو شروع به مطالعه کردم وبا اینکه نرم افزار جامع تفاسیر نور هم گرفتم خیلی برام مشکل هست که معنی واضح آیات رو به حفظ کنم ودقیقا توی ذهنم بشینه امیدوارم جلسات قرآنی دوره ۱۲ قدم رو جدا بزارین تا افرادی که دنبال یاد گیری قرآن هستند بتونند به سادگی ای که توی کلام شما هست یاد بگیرند از جمله خودم که خیلی علاقه به یادگیری قرآن دارم استاد عزیزم بالاخره باید باورهای مذهبی ای در ذهنمون بسازیم که باعث رشد ما توی زندگیمون بشه نه اینک دقیقا ترمز های زندگی ما باورهای مذهبی ای باشه من به شخصه خیلی توی باورهای مذهبی ایراد دارم وخیلی چیزهای دروغی از دین شنیدم امیدوارم برای این موضوع یه راهنمایی ای بزارین
در پناه الله یکتا هر کجا هستین به همراه خانواده عزیز ومحترمتون خوشبخت باشین
بابای من ماشین رو روشن میکنه تو کوچه و میاد تو خونه، قفل پدال نمیزنه و ما همیشه بهش غر میزنیم که بابا حواست باشه،نکن، خداروشکر هیچ وقت دزد سراغ ماشین نیومده، یکبار هم که اومد بابام و ماشین پلیس همون موقع رسیده بودن و دزد رو گرفته بودند که البته بابام رضایت داد، و این یعنی همون باور بابام به امنیت در مورد ماشینش.
با سلام به استاد عزیز و خانم شایسته که واقعا من در همه جنبه ها تحسینش میکنم .
واقعا که ما یا قران را نخوندیم ویا معنیش را خوب درک نکردیم که الان این موضوع را که من از قران درک کرده بودم این بود که نام خدا را نگویند موقع ذبح مثلا موقع سر بریدن حیوان بسم اله گفته نشود .والان هم نگاه کردم واقعا اینطور بود ،نوشته (حیوانی که بر کشتن وی نام معبودی جز خدا برند)یا بر مردار نوشته (حیوانی که ذبح شرعی نشده) ما خودمان عربی را نمیدونیم وترجمه هایی که شده ما را به بیراهه میبرد ودرکمان درست از آب درنمیاد
خداروشکر میکنم برای شنیدن این همه آگاهی ناب که از جنس خدایی و رهایی وآزادی است
چقدر تاالان اشتباه باور داشتیم در مورد روابط که اگه هم دیگه رو تنها بزاریم،برای چند روز ،وتنهامسافرت کنیم یا خلوت کنیم با خدای خودمون،کاره اشتباه وبی معرفتیه،
اما چقدر فرق داره نوع نگاه!نوع باور!
وچه نتیجه ی متفاوتی،اینکه با عدم وابستگی ورهایی ،چقدر عشق و محبت بیشتر میشه،احترام ها بیشتر ،میشه و هردوطرف در استقلال ،احساس آزادی و نزدیکی با خداوند و بیشتر احساس میکنن،
خدا خیرت بده استاد.ما رو از دست این حرف های بی ربط گوشت حلال ضبح اسلامی رها کردی.فهمیدم که عین اون دوستتون باید پیشنهاد شما رو بپذیرم و این قرآن رو بخونم.
واقعا ارزشمند بود که دوباره بر امتیت تاکید کردین و باورم درباره ی امنیت در تهران قوی تر شد.ماشین حتی دزدگیرم نداره و فقط قفل معمولی میشه و حتی میتونم بگم به نطر من دزد همه جا هست ولی نه تو مدار منه و نه اصلا برای منه.
با تاکید بر مستقل بودنتون باعث شد کمی فکر کنم و بیشتر خودمو بشناسم و فهمیدم که باز هم یکی از دلایل هدایت من به سمت شما این بود که شما 90%با اهداف و خواسته هاس من شباهت دارید.
خیلی هم خوشم اومد که شما با سند و مدرک حرف میزنید.
خیلی ممنون از جواب دادنتون و خیلی ممنون از ارزش قائل شدن خانم شایسته برای همه ی سوالات.واقعا ممنونم.
واقعا فایل های سفر به دورآمریکا فایل های ارزشمندیه که نه تنها ماجراجوییه بلکه واقعا هر یک دونش عین یک دوره میمونه.
این فایلو ک دیدم،یاد یه ماجرایی افتادم ک همین چند روز پیش اتفاق افتاد،داشتم ماشینمو دم خونه تو کوچه پارک میکردم،کنار خونه نونواییه،نونوا اومد بیرون و گفت دخترم لاستیکای ماشینتو ب جدول کنار پیاده رو چفت کن ک رینگارو باز میکنن،لاستیکارو میدزدن،همین چندشب پیش لاستیکای همسایه روبرویی و اون وری رو دزدیدن
انقد اصرار کرد ک من صرفا برا اینکه دست از سرم برداره و پیله نکنه یکم چفت کردم،هرچی گفت لاستیکای جلوتم چفت کن ب حرف نکردم و گفتم خوبه و رفتم تو خونه،تمام فکرم هم این بود ک الله حافظ اموال منه و نیازی ب نگرانی نیست و ماشینمو جلوی ماشین مامانم پارک کردم،ماشین مامانم پشت ماشین من پارک بود
خلاصه ک من رفتم خونه و حرف نونوا رو فراموش کردم و فیلم دیدم یه ساعت و بعدشم تخت گرفتم خوابیدم
فرداش مامانم زنگ زد با نگرانی و استرس گفت ماشینشو دزد زده دیشب و ضبط شو یه سری چیزاشو برده،وسط حرفاش تعریف کرد ک چندشب پیش خاله م اومده خونه و ب مامانم گفته ماشینتو بزن تو پارکینگ اینجاها دزد زیاده و آخرش ماشینتو میدزدن،مامانم میگفت تا صبح خواب دزد میدیدم از استرس!
همینطور ک تعریف میکرد من شوک شدم یه لحظه،تفاوت باورهای من و مامانم بود ک نتیجه رو رقم زد،من تخت گرفتم خوابیدم و سپردم ب الله یکتا ولی مامانم تا صبح با نگرانی خوابیده،ماشین من از مامانم گرون تره و اگه قرار ب دزدیدن بود،منطقی تر بود ک ماشین منو بزنن،دقیقا دوتا ماشین پشت ب پشت هم پارک بودن،اینا شاید برا خیلیا مسائل جزئی باشه و اصن بهش توجه نکنن ولی برامن یه عالمه درس عبرته،یه عالمه قانون جهانه،کلی سپاسگذاری کردم از خدای مهربونم برا ایمانی ک بهش داشتم و ب شایستگی حافظ اموالم بوده تا الان،من کلا هیچ وقت حوصله ی قفل و بند کردن اموالمو نداشتم،آسوده م همیشه،این نوع رفتار و از وقتی یادم میاد تو وجودم داشتم،انگار ک سرشتی هست،هیچ وقت نترسیدم از تنهایی،خیلی وقتا تنهایی سفر رفتم،یه شهر جدید ک اولین بار بوده اونجا پا میذاشتم،در کمال آرامش،بی اینکه نگران رفتار مردم باشم،تنهاییم،اتفاقاتی ک قراره بیفته و …
همیشه هم ب لطف الله مهربونم بهترین آدمای دنیا سر راهم قرار میگرفتن،تو یه کامنت دیگه داستان سفرم ب اصفهانو تعریف کردم ک مال همین یکی دوماه پیش بود ک انقد اتفاقات بی نظیر افتاد و انقد بهم کمک کردن مردم و خوش گذشت ک اصن نفهمیدم چطور یه هفته تنهایی سر کردم تو اون شهر.
در مورد این تنها موندن ها همیشه تحسینتون کردم استاد عزیز و منم شبیه شما هستم،منم ب الله یکتا ایمان دارم،ب هدایتش،ب مهربونیش فقط یه چیزی ک تا امروز نمیدونستم این بود ک نمیدونستم راهم درسته،دخترای دور و برم شبیه من انقد مستقل نبودن و این طرز رفتار من عجیب ب نظر میومد همیشه و فک میکردم من اشتباه میکنم،خیلی وقتا حتی ب زور جلوی خودمو گرفتم ک مستقل نباشم،تظاهر کردم ک وابسته م ب آدمایی ک باهاشون تو رابطه بودم،تظاهر کردم ک از تنهایی میترسم یا نیاز ب حمایت عاطفی دارم درحالیکه کاملا از پس کارهام برمیومدم و خیلی هم مستقل و شاد بودم،امشب یه نفس راحت کشیدم،بعد سالها فهمیدم ک راهم درست بوده،عجیب نیستم و ب ندای درونم اعتماد باید بکنم،ب جای تظاهر ب چیزی ک نیستم
ازتون ممنونم ک این فایل و ضبط کردید،شنیدن این حرف ها از زبون شمایی ک بهش اعتماد کامل دارم و قبولش دارم برام خیلی لذت بخشه
دوستون دارم
ممنونم ک هستید
از الله یکتا متشکرم ک عضو خانواده ی صمیمی عباس منشم
من خیلی وقت ها که به تغییر باورها فکر می کنم که چکار کنم برای ذهنم منطقی بشه چکار کنم ورودی هام رو کنترل کنم چکار کنم احساس خوب در وجود خودم ایجاد کنم که فرکانس خوبی از من ساطع بشه به این نتیجه می رسم که فقط و فقط باید روی سایت تمرکزکنم. حرف های استاد،کامنت های دوستان، ورودی مثبت هست. فیلم ها ورودی های مثبت باورپذیر هستند،نتایج دوستان منطقا قابل پذیرش هست و به مغز ما الگو میده که ببین تونسته منم می تونم و واقعا چه منبعی از این بهتر؟ به جای شبکه های اجتماعی و تلویزیون و ماهواره که فقط واقعیت های تحریف شده رو به خورد ما می دهنددو یا فقط اه و ناله است یا گل و بلبل نمایی های مضحک، به خودم می گم عزیزم بیا سایت رو ببین! این همه کامنت!این همه نتیجه، دیگه ما چی می خواهیم؟ هم صحبت خوب می خواهی استاد هست.خانم مریم هست.دوستانی که باعشق و خالصانه نوشتن و باورهای خوب دارند هست.
قبلا می گفتم وای من سه ساعته تو سایت دارم می چرخم وای وقتمو هدر دادم. یه بار استاد تو یه فایل گفتن وقتی که برای تجسم می گذاشتم و پیاده می رفتم دانشگاه به بطالت نبود کار اصلی اون بود داشته ذهنش رو اماده می کرده،به خودم میگم ببین هر چقدر وقت بگذاری کمه! باورها اینجا تغییر می کنه، فرکانس اینجا مثبت میشه که انگیزه و انرژی حرکت به ما میده! ما می دونیم اگه حالمون خوب نباشه اصلا هر کاری بکنیم جواب نمیده با حال بد بهترین محصول رو هم تولید کنی، فروش نمیره! بهترین روش ها رو به کار بگیری، به مشتری لبخند بزنی و الکی سپاس کزار باشی بی فایده است!!!
اول باید بنزین ماشین رو فول کنی تا حرکت کنه این حرف ها،این نوشته ها، این فیلم ها، حکم بنزین ماشین رو داره، بنزین نامرغوب نریزیم تو ماشین ذهنمون!
سلام به استاد عزیز و مریم خانم شایسته و تمام همسفران. من فایل پاسخ به سوالات رو که دیدم کامنت نذاشتم اما وقتی اومدم کامنت بچه ها رو میخوندم اول از کامنت بچه ها خیلی لذت بردم اینکه این اگاهی ها چقدر به ازادی و رهاییشون کمک کرده و واقعا خودم هم وقتی کامنت ها رو خوندم از خداوند برای درک این اگاهی ها سپاسگذاری کردم و من خودم خیلی احساس خوبی دارم وقتی این حد از رهایی رو از استاد میبینم و این موقع ها فقط دوست دارم تایید و تحسین کنم چون احساسم اینه که خودمم تو اولویت زندگیم ازادی و رهاییه و خب این چیزها رو که میبینم برای آینده که انشالاه بخوام با فرد عاطفی خودم و یا با فرزندم زندگی کنم خودم رو قوی تر میکنم و باور سازی میکنم و سعی میکنم در عمل ازشون استفاده کنم، همین حالا از این رهایی برای ارتباطم با مادر و پدر و خانواده و حتی دوستانم استفاده میکنم. و جالب اینه من یه خانواده رو میشناسم توی روستامون که خیلی ازادی رو توی اون خانواده میشه دید،من قبلا که با استاد و این اگاهی ها آشنا نبودم از اون خانواده خوشم میومد اما چون خانواده خودم و دیگر اشنایان اون خانواده رو بی بند و بار و بی نظم میدونستن نمیذاشتن خیلی خوب با اونها ارتباط بگیرم و بعد از اگاهی ها و اشنایی با استاد جان عزیز متوجه شدم اونها چقدر نسبت به همدیگه رها و ازاد هستند و من با یکی از اون افراد خانواده همیشه میگفتم، میگفتم من دارم با تموم وجود کار میکنم تا مثل شما خونسرد و ازاد و رها باشم اما شما طبعا اینطوری هستید و این خیلی عالیه اما اونم مثل خیلی از ادمهایی که میبینیم که عزت نفس ندارن و خودشون رو دوست ندارن قبول نداشت خانواده خودشون رو، پدر و مادرشون خیلی رها هستند و ۱۱ فرزند دارند و الان در سن ۷۵ سالگی هستند و یکی از فرزند هاشون که من هر وقت میبینمش یا پیشم میشینه احساس خوبی ازش دارم و بهش میگم حضرت ابراهیم( به خنده ) خدایی خیلی رهاست و ناخوداگاه از لحاظ رها بودن و ازادی مثل استاد هستند و این برام خیلی جالب و لذت بخشه و جای بینهایت سپاسگذاری از خداوند رو داره.
درنهایت سپاسگذارم از استاد عزیزم و خانواده صمیمی عباسمنش و از شما دوستان گلم.
سلام استاد عزیزم وخانم شایسته مهربان
بینهایت ازتون ممنونم از بابت توضیح شما راجع به چیزای حرام وحلال توی قرآن که برامون صحبت کردین مشکل ما اینه که قرآن رو درست مطالعه نکردیم وهر چی که نسل به نسل به ما رسیده رو پذیرفتیم استاد عزیزم من به شخصه خیلی باورهای مذهبی اشتباهی رو دارم وخیلی در حال رفع اونها هستم چند بار قرآن رو شروع به مطالعه کردم وبا اینکه نرم افزار جامع تفاسیر نور هم گرفتم خیلی برام مشکل هست که معنی واضح آیات رو به حفظ کنم ودقیقا توی ذهنم بشینه امیدوارم جلسات قرآنی دوره ۱۲ قدم رو جدا بزارین تا افرادی که دنبال یاد گیری قرآن هستند بتونند به سادگی ای که توی کلام شما هست یاد بگیرند از جمله خودم که خیلی علاقه به یادگیری قرآن دارم استاد عزیزم بالاخره باید باورهای مذهبی ای در ذهنمون بسازیم که باعث رشد ما توی زندگیمون بشه نه اینک دقیقا ترمز های زندگی ما باورهای مذهبی ای باشه من به شخصه خیلی توی باورهای مذهبی ایراد دارم وخیلی چیزهای دروغی از دین شنیدم امیدوارم برای این موضوع یه راهنمایی ای بزارین
در پناه الله یکتا هر کجا هستین به همراه خانواده عزیز ومحترمتون خوشبخت باشین
باسلام
۱_یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ
۲‐﴿مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ…﴾ (النّساء/۸۰)
۳-﴿…وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ…﴾ (النّحل/۴۴).
۴- ﴿وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى﴾ (النّجم/۳ و ۴).
۵-لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌلِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ..
بنابراین آیات وآیات دیگرخداوندمی فرماید که ازپیامبرباید اطاعت کنیم خیلی ازاحکام شرعی مثل ذبح شرعی رادراحادیث امده است
اگربگویدمن فقط قران راقبول دارم ولی کاری به اهل بیت واحادیث ندارم باید گفت که قران رابدون آیات اطاعت ازرسول قبول داریدوفقط قسمتی ازقران قبول دارید
با سلام
بابای من ماشین رو روشن میکنه تو کوچه و میاد تو خونه، قفل پدال نمیزنه و ما همیشه بهش غر میزنیم که بابا حواست باشه،نکن، خداروشکر هیچ وقت دزد سراغ ماشین نیومده، یکبار هم که اومد بابام و ماشین پلیس همون موقع رسیده بودن و دزد رو گرفته بودند که البته بابام رضایت داد، و این یعنی همون باور بابام به امنیت در مورد ماشینش.
سلام و درود
همه حرفها را دوستان در دیدگاههاشون زدند.
من از خودم میپرسم چرا واقعا ما قرآن رو درست نمیخونیم.
جای بینهایت تشکر هست از استاد عباس منش.
خدا را بینهایت سپاس و شکر میکنم از مداری که در آن هستم و دریافت این همه آگاهی های ناب.
من قدم به قدم دارم آگاهتر میشم و این رو مدیون لطف خدا واستاد هستم
من برای درصد بسیاری از سوالهام جواب گرفتم.
خدایا شکرت.??
با سلام به استاد عزیز و خانم شایسته که واقعا من در همه جنبه ها تحسینش میکنم .
واقعا که ما یا قران را نخوندیم ویا معنیش را خوب درک نکردیم که الان این موضوع را که من از قران درک کرده بودم این بود که نام خدا را نگویند موقع ذبح مثلا موقع سر بریدن حیوان بسم اله گفته نشود .والان هم نگاه کردم واقعا اینطور بود ،نوشته (حیوانی که بر کشتن وی نام معبودی جز خدا برند)یا بر مردار نوشته (حیوانی که ذبح شرعی نشده) ما خودمان عربی را نمیدونیم وترجمه هایی که شده ما را به بیراهه میبرد ودرکمان درست از آب درنمیاد
به نام خدای هدایتگر مهربان
سلام به استاد عزیز ومریم جون
وهمه ی دوستان خوبم
خداروشکر میکنم برای شنیدن این همه آگاهی ناب که از جنس خدایی و رهایی وآزادی است
چقدر تاالان اشتباه باور داشتیم در مورد روابط که اگه هم دیگه رو تنها بزاریم،برای چند روز ،وتنهامسافرت کنیم یا خلوت کنیم با خدای خودمون،کاره اشتباه وبی معرفتیه،
اما چقدر فرق داره نوع نگاه!نوع باور!
وچه نتیجه ی متفاوتی،اینکه با عدم وابستگی ورهایی ،چقدر عشق و محبت بیشتر میشه،احترام ها بیشتر ،میشه و هردوطرف در استقلال ،احساس آزادی و نزدیکی با خداوند و بیشتر احساس میکنن،
اساس زندگی آزادی است
هدف زندگی لذت و شادی است
ونتیجه ی زندگی،رشد وپیشرفت است،
شاد و سعادتمند باشید.
سلام.
خدا خیرت بده استاد.ما رو از دست این حرف های بی ربط گوشت حلال ضبح اسلامی رها کردی.فهمیدم که عین اون دوستتون باید پیشنهاد شما رو بپذیرم و این قرآن رو بخونم.
واقعا ارزشمند بود که دوباره بر امتیت تاکید کردین و باورم درباره ی امنیت در تهران قوی تر شد.ماشین حتی دزدگیرم نداره و فقط قفل معمولی میشه و حتی میتونم بگم به نطر من دزد همه جا هست ولی نه تو مدار منه و نه اصلا برای منه.
با تاکید بر مستقل بودنتون باعث شد کمی فکر کنم و بیشتر خودمو بشناسم و فهمیدم که باز هم یکی از دلایل هدایت من به سمت شما این بود که شما 90%با اهداف و خواسته هاس من شباهت دارید.
خیلی هم خوشم اومد که شما با سند و مدرک حرف میزنید.
خیلی ممنون از جواب دادنتون و خیلی ممنون از ارزش قائل شدن خانم شایسته برای همه ی سوالات.واقعا ممنونم.
واقعا فایل های سفر به دورآمریکا فایل های ارزشمندیه که نه تنها ماجراجوییه بلکه واقعا هر یک دونش عین یک دوره میمونه.
موفق و پیروز باشید
ب نام الله یکتا
این فایلو ک دیدم،یاد یه ماجرایی افتادم ک همین چند روز پیش اتفاق افتاد،داشتم ماشینمو دم خونه تو کوچه پارک میکردم،کنار خونه نونواییه،نونوا اومد بیرون و گفت دخترم لاستیکای ماشینتو ب جدول کنار پیاده رو چفت کن ک رینگارو باز میکنن،لاستیکارو میدزدن،همین چندشب پیش لاستیکای همسایه روبرویی و اون وری رو دزدیدن
انقد اصرار کرد ک من صرفا برا اینکه دست از سرم برداره و پیله نکنه یکم چفت کردم،هرچی گفت لاستیکای جلوتم چفت کن ب حرف نکردم و گفتم خوبه و رفتم تو خونه،تمام فکرم هم این بود ک الله حافظ اموال منه و نیازی ب نگرانی نیست و ماشینمو جلوی ماشین مامانم پارک کردم،ماشین مامانم پشت ماشین من پارک بود
خلاصه ک من رفتم خونه و حرف نونوا رو فراموش کردم و فیلم دیدم یه ساعت و بعدشم تخت گرفتم خوابیدم
فرداش مامانم زنگ زد با نگرانی و استرس گفت ماشینشو دزد زده دیشب و ضبط شو یه سری چیزاشو برده،وسط حرفاش تعریف کرد ک چندشب پیش خاله م اومده خونه و ب مامانم گفته ماشینتو بزن تو پارکینگ اینجاها دزد زیاده و آخرش ماشینتو میدزدن،مامانم میگفت تا صبح خواب دزد میدیدم از استرس!
همینطور ک تعریف میکرد من شوک شدم یه لحظه،تفاوت باورهای من و مامانم بود ک نتیجه رو رقم زد،من تخت گرفتم خوابیدم و سپردم ب الله یکتا ولی مامانم تا صبح با نگرانی خوابیده،ماشین من از مامانم گرون تره و اگه قرار ب دزدیدن بود،منطقی تر بود ک ماشین منو بزنن،دقیقا دوتا ماشین پشت ب پشت هم پارک بودن،اینا شاید برا خیلیا مسائل جزئی باشه و اصن بهش توجه نکنن ولی برامن یه عالمه درس عبرته،یه عالمه قانون جهانه،کلی سپاسگذاری کردم از خدای مهربونم برا ایمانی ک بهش داشتم و ب شایستگی حافظ اموالم بوده تا الان،من کلا هیچ وقت حوصله ی قفل و بند کردن اموالمو نداشتم،آسوده م همیشه،این نوع رفتار و از وقتی یادم میاد تو وجودم داشتم،انگار ک سرشتی هست،هیچ وقت نترسیدم از تنهایی،خیلی وقتا تنهایی سفر رفتم،یه شهر جدید ک اولین بار بوده اونجا پا میذاشتم،در کمال آرامش،بی اینکه نگران رفتار مردم باشم،تنهاییم،اتفاقاتی ک قراره بیفته و …
همیشه هم ب لطف الله مهربونم بهترین آدمای دنیا سر راهم قرار میگرفتن،تو یه کامنت دیگه داستان سفرم ب اصفهانو تعریف کردم ک مال همین یکی دوماه پیش بود ک انقد اتفاقات بی نظیر افتاد و انقد بهم کمک کردن مردم و خوش گذشت ک اصن نفهمیدم چطور یه هفته تنهایی سر کردم تو اون شهر.
در مورد این تنها موندن ها همیشه تحسینتون کردم استاد عزیز و منم شبیه شما هستم،منم ب الله یکتا ایمان دارم،ب هدایتش،ب مهربونیش فقط یه چیزی ک تا امروز نمیدونستم این بود ک نمیدونستم راهم درسته،دخترای دور و برم شبیه من انقد مستقل نبودن و این طرز رفتار من عجیب ب نظر میومد همیشه و فک میکردم من اشتباه میکنم،خیلی وقتا حتی ب زور جلوی خودمو گرفتم ک مستقل نباشم،تظاهر کردم ک وابسته م ب آدمایی ک باهاشون تو رابطه بودم،تظاهر کردم ک از تنهایی میترسم یا نیاز ب حمایت عاطفی دارم درحالیکه کاملا از پس کارهام برمیومدم و خیلی هم مستقل و شاد بودم،امشب یه نفس راحت کشیدم،بعد سالها فهمیدم ک راهم درست بوده،عجیب نیستم و ب ندای درونم اعتماد باید بکنم،ب جای تظاهر ب چیزی ک نیستم
ازتون ممنونم ک این فایل و ضبط کردید،شنیدن این حرف ها از زبون شمایی ک بهش اعتماد کامل دارم و قبولش دارم برام خیلی لذت بخشه
دوستون دارم
ممنونم ک هستید
از الله یکتا متشکرم ک عضو خانواده ی صمیمی عباس منشم
سلام نگار عزیز
بهت تبریک میگم به خاطر باور قوی که برای خودت ساختی
اگه بتونیم به حرف اطرافیان گوش ندیم و فقط به خدا اعتماد کنیم خیلی کار بزرگی کردیم
سپاس به خاطر اینکه سپردن همه چیز به دستان خدای بزرگ رو بهم یادآوری کردی
زندگیت پر از اتفاقات قشنگ
مرسی دوست عزیزم
من خیلی وقت ها که به تغییر باورها فکر می کنم که چکار کنم برای ذهنم منطقی بشه چکار کنم ورودی هام رو کنترل کنم چکار کنم احساس خوب در وجود خودم ایجاد کنم که فرکانس خوبی از من ساطع بشه به این نتیجه می رسم که فقط و فقط باید روی سایت تمرکزکنم. حرف های استاد،کامنت های دوستان، ورودی مثبت هست. فیلم ها ورودی های مثبت باورپذیر هستند،نتایج دوستان منطقا قابل پذیرش هست و به مغز ما الگو میده که ببین تونسته منم می تونم و واقعا چه منبعی از این بهتر؟ به جای شبکه های اجتماعی و تلویزیون و ماهواره که فقط واقعیت های تحریف شده رو به خورد ما می دهنددو یا فقط اه و ناله است یا گل و بلبل نمایی های مضحک، به خودم می گم عزیزم بیا سایت رو ببین! این همه کامنت!این همه نتیجه، دیگه ما چی می خواهیم؟ هم صحبت خوب می خواهی استاد هست.خانم مریم هست.دوستانی که باعشق و خالصانه نوشتن و باورهای خوب دارند هست.
قبلا می گفتم وای من سه ساعته تو سایت دارم می چرخم وای وقتمو هدر دادم. یه بار استاد تو یه فایل گفتن وقتی که برای تجسم می گذاشتم و پیاده می رفتم دانشگاه به بطالت نبود کار اصلی اون بود داشته ذهنش رو اماده می کرده،به خودم میگم ببین هر چقدر وقت بگذاری کمه! باورها اینجا تغییر می کنه، فرکانس اینجا مثبت میشه که انگیزه و انرژی حرکت به ما میده! ما می دونیم اگه حالمون خوب نباشه اصلا هر کاری بکنیم جواب نمیده با حال بد بهترین محصول رو هم تولید کنی، فروش نمیره! بهترین روش ها رو به کار بگیری، به مشتری لبخند بزنی و الکی سپاس کزار باشی بی فایده است!!!
اول باید بنزین ماشین رو فول کنی تا حرکت کنه این حرف ها،این نوشته ها، این فیلم ها، حکم بنزین ماشین رو داره، بنزین نامرغوب نریزیم تو ماشین ذهنمون!
چی از این سایت بهتر؟
استاد خیلی ارادت داریم
دوستان دلتون گرم باشه همیشه
شاگرد همیشگی تان
گیسو
سلام به استاد عزیز و مریم خانم شایسته و تمام همسفران. من فایل پاسخ به سوالات رو که دیدم کامنت نذاشتم اما وقتی اومدم کامنت بچه ها رو میخوندم اول از کامنت بچه ها خیلی لذت بردم اینکه این اگاهی ها چقدر به ازادی و رهاییشون کمک کرده و واقعا خودم هم وقتی کامنت ها رو خوندم از خداوند برای درک این اگاهی ها سپاسگذاری کردم و من خودم خیلی احساس خوبی دارم وقتی این حد از رهایی رو از استاد میبینم و این موقع ها فقط دوست دارم تایید و تحسین کنم چون احساسم اینه که خودمم تو اولویت زندگیم ازادی و رهاییه و خب این چیزها رو که میبینم برای آینده که انشالاه بخوام با فرد عاطفی خودم و یا با فرزندم زندگی کنم خودم رو قوی تر میکنم و باور سازی میکنم و سعی میکنم در عمل ازشون استفاده کنم، همین حالا از این رهایی برای ارتباطم با مادر و پدر و خانواده و حتی دوستانم استفاده میکنم. و جالب اینه من یه خانواده رو میشناسم توی روستامون که خیلی ازادی رو توی اون خانواده میشه دید،من قبلا که با استاد و این اگاهی ها آشنا نبودم از اون خانواده خوشم میومد اما چون خانواده خودم و دیگر اشنایان اون خانواده رو بی بند و بار و بی نظم میدونستن نمیذاشتن خیلی خوب با اونها ارتباط بگیرم و بعد از اگاهی ها و اشنایی با استاد جان عزیز متوجه شدم اونها چقدر نسبت به همدیگه رها و ازاد هستند و من با یکی از اون افراد خانواده همیشه میگفتم، میگفتم من دارم با تموم وجود کار میکنم تا مثل شما خونسرد و ازاد و رها باشم اما شما طبعا اینطوری هستید و این خیلی عالیه اما اونم مثل خیلی از ادمهایی که میبینیم که عزت نفس ندارن و خودشون رو دوست ندارن قبول نداشت خانواده خودشون رو، پدر و مادرشون خیلی رها هستند و ۱۱ فرزند دارند و الان در سن ۷۵ سالگی هستند و یکی از فرزند هاشون که من هر وقت میبینمش یا پیشم میشینه احساس خوبی ازش دارم و بهش میگم حضرت ابراهیم( به خنده ) خدایی خیلی رهاست و ناخوداگاه از لحاظ رها بودن و ازادی مثل استاد هستند و این برام خیلی جالب و لذت بخشه و جای بینهایت سپاسگذاری از خداوند رو داره.
درنهایت سپاسگذارم از استاد عزیزم و خانواده صمیمی عباسمنش و از شما دوستان گلم.